- عضویت
- 2018/02/17
- ارسالی ها
- 1,092
- امتیاز واکنش
- 118,349
- امتیاز
- 1,176
زبانهای اورال - آلتایی:
در سراسر نواحی مسكون آریاییان و سامیان بایستی زمانی گروه زبانی مشخصی رایج شده باشد که امروزه به نام گروه زبانهای تورانی یا اورال - آلتایی خوانده میشود. این گروه شامل زبانهای لاپی در لاپلند و سامویی سیبری و فنلاندی و مجاری و تركی و تاتاری و منچویی و مغولی است. اما از آنجا كه زبانشناسانی اروپایی هنوز بررسی كاملی در این زبانها نكردهاند، شواهد كافی در دست نیست كه زبانهای كرهای و ژاپنی هم از این گروهند یا نه. هال برت مقایسهای از لحاظ دستوری از زبانهای كرهای و بعضی زبانهای دراویدی هندوستان كرده و نشان داده است كه میان این زبانها همانندیهای بسیار نزدیك وجود دارد.
زبانهای چینی:
گروه پنجم زبانها در ناحیهی جنوب شرقی پدید آمده و هنوز هم در آنجا رواج دارد. این زبانها یكهجایی هستند بیتصریف و اشتقاق. تنها آهنگ صدا و فشار معنی كلمه را معین میكند. این را میتوان گروه چینی یا یكهجایی خواند و مشتمل است بر چینی و برمهای و سیامی و تبتی. تفاوت میان زبانهای چینی و زبانهای مغرب آن بسیار فراوان است. در زبان پكنی چینی تنها ۴٢٠ یك هجایی هست، پس هر یك از آنها بار سنگینی دارند و برای چیزهایی مختلف به كار میروند. در این زبان مفهومهای گوناگون یا با فحوای كلام و مضمون معلوم میشود یا با نحوهی ادای آن. رابـ ـطهی این كلمات با یكدیگر بر اساسی كاملن جدا از روش معمول در زبانهای آریایی قرار دارد. دستور زبان چینی چیزی است جدا از دستور زبان انگلیسی. بسیاری از نویسندگان چینی میاندیشند كه زبان چینی دستور ندارد و باید گفت كه اگر نظر به یكسانی و مقایسه باشد، درست است. پس ترجمهی تحتاللفظی از چینی به انگلیسی ممكن نمیشود. زیرا كه اصلن اندیشه در این دو زبان متفاوت است و فلسفهی چینی از اینرو است كه برای اروپاییان مفهوم نیست و فلسفهی اروپا هم برای چینیان، چون ماهیت شیوهی اندیشیدن و چهگونگی بیان موضوع با هم تفاوت كلی دارد. برای روشن شدن این امر مثالی میآوریم. چهار علامت چینی كه به مفهوم «امور و پرستش و واجب و كهن» است، اگر پشت سر هم گذاشته شود، «چرا باید به راههای كهن رفت؟» معنی میدهد. پس یك چینی تنها به دادن لُب مفاهیم اكتفا میكند. در صورتی كه یك انگلیسی همان مفهوم را با بیانی آشكارتر و بیپردهتر میگوید. چه بسا كه آن انگلیسی دربارهی كهنهپرستی در آشپزی و یا صحافی سخن بگوید و عبارت «چرا باید به راههای كهن رفت» را به كار برد.
آقای آرتور ویلی در مقالهای كه دربارهی روش اندیشه و سخنسرایی چینی در آغاز كتاب «١۷٠ شعر چینی« نوشته است چهگونگی محدود نگاهداشتهشدن فكر چینی به كلمات ضروری و پرهیز از آوردن روابط را توجیه كرده است.
گروههای زبانهای دیگر :
گذشته از این گروهها زبانشناسان گروههای دیگری را نیز مشخص كردهاند. همهی زبانهای سرخپوستان آمریكا كه تفاوتهای بسیاری با یكدیگر دارند و از زبانهای جهان كهن كاملن مجزا هستند. در اینجا اینها را در یك دسته میگذاریم نه از جهت اینكه وابسته به یك خانواده هستند، بلكه از لحاظ جداكردن آنها از دیگر زبانها.
یك گروه بزرگ دیگر زبان در آفریقا است كه از اندكی بالاتر از استوا تا جنوبیترین بخش آفریقا رواج دارد، از بانتو گرفته تا زبانهای دیگری در مركز آفریقا كه در اینجا به شرح آنها نمیپردازیم.
همچنین شاید دو گروه زبانی دیگری نیز باشد. یكی دراویدی در جنوب هند و دیگری مالایایی- پولینزی كه در جزایر پولینزی كه اكنون بعضی از آنها جزو زبانهای هندی نیز بهشمار میآید.
در سراسر نواحی مسكون آریاییان و سامیان بایستی زمانی گروه زبانی مشخصی رایج شده باشد که امروزه به نام گروه زبانهای تورانی یا اورال - آلتایی خوانده میشود. این گروه شامل زبانهای لاپی در لاپلند و سامویی سیبری و فنلاندی و مجاری و تركی و تاتاری و منچویی و مغولی است. اما از آنجا كه زبانشناسانی اروپایی هنوز بررسی كاملی در این زبانها نكردهاند، شواهد كافی در دست نیست كه زبانهای كرهای و ژاپنی هم از این گروهند یا نه. هال برت مقایسهای از لحاظ دستوری از زبانهای كرهای و بعضی زبانهای دراویدی هندوستان كرده و نشان داده است كه میان این زبانها همانندیهای بسیار نزدیك وجود دارد.
زبانهای چینی:
گروه پنجم زبانها در ناحیهی جنوب شرقی پدید آمده و هنوز هم در آنجا رواج دارد. این زبانها یكهجایی هستند بیتصریف و اشتقاق. تنها آهنگ صدا و فشار معنی كلمه را معین میكند. این را میتوان گروه چینی یا یكهجایی خواند و مشتمل است بر چینی و برمهای و سیامی و تبتی. تفاوت میان زبانهای چینی و زبانهای مغرب آن بسیار فراوان است. در زبان پكنی چینی تنها ۴٢٠ یك هجایی هست، پس هر یك از آنها بار سنگینی دارند و برای چیزهایی مختلف به كار میروند. در این زبان مفهومهای گوناگون یا با فحوای كلام و مضمون معلوم میشود یا با نحوهی ادای آن. رابـ ـطهی این كلمات با یكدیگر بر اساسی كاملن جدا از روش معمول در زبانهای آریایی قرار دارد. دستور زبان چینی چیزی است جدا از دستور زبان انگلیسی. بسیاری از نویسندگان چینی میاندیشند كه زبان چینی دستور ندارد و باید گفت كه اگر نظر به یكسانی و مقایسه باشد، درست است. پس ترجمهی تحتاللفظی از چینی به انگلیسی ممكن نمیشود. زیرا كه اصلن اندیشه در این دو زبان متفاوت است و فلسفهی چینی از اینرو است كه برای اروپاییان مفهوم نیست و فلسفهی اروپا هم برای چینیان، چون ماهیت شیوهی اندیشیدن و چهگونگی بیان موضوع با هم تفاوت كلی دارد. برای روشن شدن این امر مثالی میآوریم. چهار علامت چینی كه به مفهوم «امور و پرستش و واجب و كهن» است، اگر پشت سر هم گذاشته شود، «چرا باید به راههای كهن رفت؟» معنی میدهد. پس یك چینی تنها به دادن لُب مفاهیم اكتفا میكند. در صورتی كه یك انگلیسی همان مفهوم را با بیانی آشكارتر و بیپردهتر میگوید. چه بسا كه آن انگلیسی دربارهی كهنهپرستی در آشپزی و یا صحافی سخن بگوید و عبارت «چرا باید به راههای كهن رفت» را به كار برد.
آقای آرتور ویلی در مقالهای كه دربارهی روش اندیشه و سخنسرایی چینی در آغاز كتاب «١۷٠ شعر چینی« نوشته است چهگونگی محدود نگاهداشتهشدن فكر چینی به كلمات ضروری و پرهیز از آوردن روابط را توجیه كرده است.
گروههای زبانهای دیگر :
گذشته از این گروهها زبانشناسان گروههای دیگری را نیز مشخص كردهاند. همهی زبانهای سرخپوستان آمریكا كه تفاوتهای بسیاری با یكدیگر دارند و از زبانهای جهان كهن كاملن مجزا هستند. در اینجا اینها را در یك دسته میگذاریم نه از جهت اینكه وابسته به یك خانواده هستند، بلكه از لحاظ جداكردن آنها از دیگر زبانها.
یك گروه بزرگ دیگر زبان در آفریقا است كه از اندكی بالاتر از استوا تا جنوبیترین بخش آفریقا رواج دارد، از بانتو گرفته تا زبانهای دیگری در مركز آفریقا كه در اینجا به شرح آنها نمیپردازیم.
همچنین شاید دو گروه زبانی دیگری نیز باشد. یكی دراویدی در جنوب هند و دیگری مالایایی- پولینزی كه در جزایر پولینزی كه اكنون بعضی از آنها جزو زبانهای هندی نیز بهشمار میآید.