یکی از اتفاقاتی که در چند سال اخیر در ترجمه اتفاق افتاده، ترجمه مترجمان مختلف از یک کتاب است، این اتفاق در مورد موراکامی هم رخداده، آیا این کار لزومی دارد که از یک کتاب ترجمههای مختلف ارایه شود؟
***
ویسی: این موضوع هیچ ضرورتی ندارد. آنقدر کارهای ترجمه نشده وجود دارد که میتوان آنها را ترجمه کرد، لزومی به دوباره کاری نیست. نکته دیگر این است که وقتی مترجمی میبیند که مترجم خوبی کاری را ترجمه میکند، دیگر نباید این کار را ترجمه کند. یکی از دلایلی که مترجمان میروند کاری را دوباره ترجمه میکنند شاید این باشد آنها به خودشان اطمینان ندارند، میروند کاری را که ترجمه شده، جلویشان می گذارند و ترجمه میکنند، ولی من خودم شخصا ترجیح میدهم کتابی را که ترجمه نشده،ترجمه کنم.
یکی از دلایل اقبال از آثار موراکامی سبک این نویسنده است، او در آثارش از مسایل انسانی صحبت میکند، چیزهایی که برای مخاطب جذابیت دارد، ویژگیهای آثار موراکامی چیست که باعث اقبال جهانی به آثارش شده است؟
*****
غبرایی: من همیشه از غنای تخیل موراکامی حیرت میکنم. غنای تخیل یک چیز کلی است، اما قرار دادن عناصر غریب در کنار عناصر زندگی کار هر کسی نیست. «کافکا در کرانه» به نظرم مثل «مرشد مارگریتا» است، یعنی نوعی در آمیختن عناصر غیرواقعی با عناصر حقیقی زندگی. او در آثارش دنیایی درست میکند که ته دنیا است و هیچ شباهتی با زندگی روزمره ندارد. در همین کتاب نویسنده به جایی میرسد که میگوید من نمیتوانم به قهرمانان داستان خــ ـیانـت کنم، باید آنها را به جایی برسانم، ادبیات به این معنا کم نظیر است. سابقه آن را به نوعی در رئالیسم جادویی داریم. نحوه این نگاه، نزد خیلی از نویسندگان دیده نمیشود و موراکامی در این عرصه بدعت دارد.
زمان انتشار:89/11/1
تاثیرهاچ زنبورعسل بر ادبیات ژاپن در ایران