ضرب المثل های ایتالیایی

[I.MehrDãd]

• Una mano lava l'altra.

• ترجمه: «یک دست، دگر دست را شوید.»

• مترادف فارسی:«دست، دست را می‌شوید.»
• مترادف فارسی: «دست، دست را می‌شوید، دست هم برمی‌گردد صورت را می‌شوید.»

 

[I.MehrDãd]

• Vedi Napoli e poi muori.

• ترجمه: «اول «ناپل» را ببین بعد «بمیر».»

• توضیح: «ترجمه این مثل به‌زبان‌های دیگر، طنز نهفته درآن را که نوعی بازی با کلمات است، بیان نمی‌کند. "muori" نام شهری است که پس از گذشتن از ناپل پدیدار می‌شود. از سویی دیگر این لغت به معنی «تو می‌میری» هم می‌باشد.»

 

[♣️غزل♠️]

Buona incudine non teme martello.

ترجمه: «یک سندان خوب از پتک هراسی ندارد.»
مترادف فارسی: «شتر نقاره‌خانه‌است، از صدای طشتک و طبلک رم نمی‌کند.»
مترادف فارسی: «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
مترادف فارسی: «قاطر قصاب‌خانه کاردخونی زیاددیده.»
مترادف فارسی: ««طلا که پاکه چه حاجتش به خاکه»
تمثیل: «نترسم من از کبک یافه‌سرای// که اشتر نترسد زبانگ درای» اسدی طوسی

 

[♣️غزل♠️]

Chi va al mulino s"infarina.

ترجمه: «هرکه به‌آسیاب می‌رود، خود را آردی می‌کند.»
مترادف فارسی: «همنشین بد چون آهنگر است، اگر جامه نسوزد، دود در تو نشاند.»

 

[♣️غزل♠️]

Chi va diritto non fallisce strada.

ترجمه: «هرکه به‌راه راست رفت، گمراه نخواهد شد.»
مترادف فارسی: «راه راست برو اگرچه دور است.»
مترادف فارسی: «راه راست، گم‌شدن ندارد.»
تمثیل: «راستی موجب رضای خداست// کس ندیدم که گم شد از ره راست» سعدی

 

[♣️غزل♠️]

Chi va piano va sano e lontano.

ترجمه: «هرکه آهسته رفت، راه بیشتری را به‌تندرستی طی می‌کند.»
مترادف فارسی: «شتر آهسته می‌رود شب و روز (اسب تازی دو تک رود به شتاب...)» سعدی
مترادف: <رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود>

 

[♣️غزل♠️]

E" bello ci? che piace.

ترجمه: «قشنگ آنست که به‌دل نشیند.»

 

[♣️غزل♠️]

Gallina vecchia fa buon brodo.

ترجمه: «سوپ مرغ پیر خوشمزه‌تر است.»

 

[♣️غزل♠️]

Se non è vero, è ben trovato.

ترجمه: «اگر حقیقی نباشد، مصنوع خوبی است.»

 

[♣️غزل♠️]

Una mano lava l"altra.

ترجمه: «یک دست، دگر دست را شوید.»
مترادف فارسی:«دست، دست را می‌شوید.»
مترادف فارسی: «دست، دست را می‌شوید، دست هم برمی‌گردد صورت را می‌شوید.»