دلنوشته غم نوشت

کوکیッ · 2018/12/12

باز هم التماس و
یک دنیا زاری
به هرکه می رسم می پرسم
آیا از او خبر داری ؟

کوکیッ · 2018/12/12

اگر آمد و از من پرسید
بگویید که رفته از دست
عاشق که دیوانه نباشد
مفت هم نمی ارزد

کوکیッ · 2018/12/12

اگر رفته ای باشد
دل شکسته ای، باشد
برگرد به آشیانه که
خراب شده ؟ خب باشد

کوکیッ · 2018/12/12

از من گریزانی ولی
نگاهم می کنی و نگاهت می کنم
سخت است این دروغ که
نگویم چقدر دوستت دارم

کوکیッ · 2018/12/12

بگو که برمی گردی
تا روزهام قشنگ شن
تا ستاره ها برقصن
تو آسمون دل من

کوکیッ · 2018/12/12

بگو از کدام جاده گذشته ای
که هرجا نگاه می کنم
ردی از پاییز بر آن مانده
بگو رد قدم هایت کجا رفتند
حالا که جا پای جایشان می گذارم؟

کوکیッ · 2018/12/12

ساعت به ساعت پی تو می گردم
بگو کدام نقطه از شهری
که من انقدر بی تاب و
وابسته ام ؟

کوکیッ · 2018/12/12

بی تاب توام
عذابم نده
دلگیر از روزگار را
تو دیگر غم بی کسی نده

کوکیッ · 2018/12/12

سال هاست
پشت این پنجره تکراری
من و آسمان باهم می خوانیم
برگرد ای رفته ی یادگاری !

کوکیッ · 2018/12/12

و این است تمام آنچه از تو باقی مانده
گرد و خاکی روی تمام وسایل
یک دفترچه خاطرات کهنه
و زنی که از سقف آویزان مانده