لعاب، شیشه مذاب، سنگ چخماق یا سیلیس است که به وسیله حرارت به صورت مایع درمیآید و باعث درخشش و جلای روی سفال یا کاشی میگردد. چنانچه این ماده شیشهای با اکسیدهای فلزی مانند سرب، قلع و... ترکیب شود، علاوه بر درخشندگی باعث ایجاد رنگهای زیبا و متنوع میگردد. جنبه کاربردی لعاب، پوشش شیشهای دادن و غیرقابل نفوذ کردن ظروف سفالی یا کاشیهاست و به لحاظ زیبایی در رنگ دارای جنبه زیبایی و هنری است. در ایران هر چند سنگ چخماق و خواص سیلیسی آن برای تهیه خمیر شیشه قبل از هزاره دوم ق.م شناخته شده بود، استفاده از لعاب برای اولین بار در هزاره دوم ق.م در شوش دیده شده است.
در اواخر هزاره دوم ق.م در دوران ایلاممیانه گل میخهای سفالی و لعابدار که در بنای معبد چغازنبیل به کار رفته است به دست آمد که نمونههای آن در موزه ملی ایران موجود است. علاوه بر آن، کشف مهرهای استوانهای از جنس سفال لعابدار نشاندهنده آشنایی ساکنان شهر مذهبی چغازنبیل با این فن است. از هزاره اول ق.م نمونه بسیار زیبایی از لعاب ظرفی سفالی به دست آمده که کوزهای است با آویزهایی به طرح مثلثهای وارونه یا دالبر که همانند گردنبندی بر گردن و شانه کوزه نقش بسته است. این کوزه زیبا و تاریخی که در قلعه زیویه کشف شده، هم اکنون در موزه ملی ایران نگهداری میشود. هر چند این نوع لعابها که مربوط به مراحل اولیه لعابگری است، بسیار آسیب دیدهاند، در مطالعه و بررسی سیر تکامل این فن از اهمیت بسیار برخوردارند. احتمالا کوزه سفالی لعابدار زیویه نمونه قابل توجهی از فن لعابکاری در دوران ماد است. در دوره هخامنشی استفاده از لعاب و رنگهای لعابی بیشتر در معماری و برای پوشش و تولید آجرهای پخته لعابدار بوده است و به دلیل استفاده از ظروف فلزی و سنگی، هنر سفالگری در حد ساخت سفال ساده و بدون لعاب بوده است و اگر ظروف لعابداری هم تولید شده باشد لعاب آن از نظر زیبایی و استحکام به پای آجرهای پخته لعابدار نمیرسد. سربازان جاویدان، کمانداران پارسی و نقش فروهر و اسفَنْگس و گریفونهای دوره هخامنشی به صورت برجسته روی آجرهای لعابدار استفاده از لعاب را در این دوره نشان میدهد و بیان کننده این واقعیت است که سفالگران هخامنشی با لعابکاری کاملا آشنا بودهاند و در دوران پارتها و ساسانیان استفاده از لعاب امری متداول بوده است.
لعابهای اولیه
1. لعاب مصری: محققان قدیمیترین لعابهای کشف شده در دنیا را مربوط به مصر میدانند؛ مهرههای فیروزهای رنگ و مجسمههای کوچک اندوده به لعاب فیروزهای را که در مقابر فراعنه کشف شده است باید اولین آثار لعابکاری دانست. لعاب اولیه با مخلوط کردن نمک سدیم محلول در آب و گل رس در حرارت پایین به دست میآمد. این لعاب بدون شک به طور تصادفی و با قرار گرفتن قطعات گل در کنار آتش کشف شده است. به لعاب اوليه، لعاب مصری، نمکی، خاکی و قلیایی هم میگویند.
۲. لعاب سربی: نوع دیگری از لعابهای اولیه و ابتدایی لعاب سربی است: از این لعاب بیشتر در زمان سوریها و بابلیها که تحول عظیمی در امر سفالگری پدید آمد استفاده میشد. مشتقات سرب به صورتهای مختلف در طبیعت یافت میشود و دسترسی به آنها آسان است. لعابهای سربی بر لعابهای قلیایی برتری دارند. آسانی عمل لعابکاری، استحکام کافی و مقاومت در هنگام پخت و نرمی و شفافیت از مشخصات این نوع لعابهاست. بعضی از سفالگران گرد سرب را قبل از پختن روی سفال و اشیای سفالی میپاشیدند که پس از حرارت به صورت لعاب ظاهر میگردید. یک نوع لعاب سربی بسیار متداول، ترکیبی از دو قسمت اکسید سرب و یک قسمت ماسه نرم و مقداری گل رس است. سوریها و بابلیها با تجربیات خود به انواع لعابهای سربی دست یافتند و چون بیشتر گلهای رس مورد استفاده دارای مواد معدنی دیگر نظیر آهن و مس و منگنز بود، رنگهای مختلف لعاب را نیز تجربه کردند. استفاده و تهیه لعابهای سربی در اواخر هزاره دوم و هزاره اول گسترش یافت؛ سابقه بعضی از لعابهای سربی چینیها به ۵۰۰ ق.م میرسد. در قرن نوزدهم میلادی مطالعاتی روی لعابهای سربی انجام شد و سمی بودن این نوع لعابها که تا آن زمان ناشناخته بود فاش گردید. در اواخر هزاره اول، بویژه در زمان پارتها، استعمال لعابهای سربی برای لعابکاری تابوتهای سفالی و ظروف قمقمهای به صورت هنری رایج درآمده بود و به نظر میرسد که یونانیها از طریق پارتها با این نوع لعاب آشنا شدند.
۳. لعاب خاکستر: در نیمه دوم هزاره اول ق.م ساختمان کورههای سفالگری تکامل یافت و سفالگران توانستند گرمای بیشتری را در کوره ذخیره کنند و در واقع کورههای دارای هواکش از زیر کوره، که چینیها در ۵۰۰ ق.م به طور گسترده از آن استفاده میکردند، مورد توجه قرار گرفت. در این هنگام سفالگران متوجه شدند که حرارتهای بالا (۱۲۰۰ درجه) خاکستر چوب، که مقدار زیادی مواد قلیایی مانند پتاس و بیکربنات دو سود است، با سیلیکا و آلومینیای گل جوش خورده و به صورت لعاب در سطح اشیای سفالی ظاهر میگردد. بعدها با پاشیدن خاکستر یا نقاشی کردن سطح ظروف با دوغاب خاکستر نیز توانستند لعابی بسیار مرغوب به نام لعاب خاکستر تهیه نمایند.
۴. لعاب گل رس: بالا رفتن آگاهی سفالگران در زمینه تولید حرارت زیاد در کورهها موجب شد که از نوعی لعاب گلی استفاده شود. گلی که به جای لعاب به کار میرود معمولا در حرارت کمتری ذوب شده و روی ظروف به صورت لعاب ظاهر میگردد. برای نتیجه بهتر معمولا به این گل، اکسید گلهای رنگی اضافه میکنند که در ۱۲۵۰ درجه ذوب میگردد و به صورت لعاب درمیآید.
۵. لعاب فلدسپار، فلدسپار عبارت است از سیلیکات کریستال شده، پتاسیم، کلسیم، سدیم و باریم. یک نوع لعاب اولیه و ساده، لعاب فلدسپار است که از فلدسپار طبیعی ساخته میشود و حرارت زیادی برای ذوب آن لازم است (۱۲۵۰ درجه) و لعابی به رنگ سفید شیری ایجاد میکند. با افزودن کلسیم بیشتر میتوان نقطه ذوب را پایینتر آورد. معمولا زیباترین نوع لعاب فلدسپار از ترکیب سه ماده فلدسپار، اکسید کلسیم و سنگ آتش زنه یا سیلیس حاصل میشود.
۶. لعاب نمک: لعاب نمک از ابتکارات دوران اسلامی است. در حدود قرن پانزدهم میلادی آلمانها برای تهیه سرامیک و کار سفالگری از این نوع لعاب بسیار استفاده کردند. برای دست یافتن به لعاب نمک، ابتدا ظروف سفالی را در کوره قرار میدهند و آن را تا درجه مورد نظر حرارت میدهند؛ یعنی زمانی که سیلیکای موجود در گل آماده ترکیب با مواد دیگر شود. سپس نمک را در آتش کوره میریزند. نمک به سرعت به صورت بخار درمیآید و در فضای کوره پخش میشود و سدیم موجود در نمک با سیلیکای گل ترکیب و لایه لعاب نازکی بر سطح ظرف تشکیل میگردد.
مراحل تشکيل لعاب
1. عمل اکسیداسیون: ترکیب شیمیایی اکسیژن هوا با مواد را اکسیداسیون مینامند. اغلب مواد معدنی در سطح زمین به طور ترکیبی با اکسیژن وجود دارند. اکسیژن در آب و هوا وجود دارد و همیشه آماده ترکیب با مواد دیگر است. سوختن مواد در طبیعت یا زنگ زدگی فلزات نتیجه عمل اکسیداسیون است. در سفالگری وقتی لعاب را در کوره به بالاترین درجه حرارت برسانیم عمل اکسیداسیون انجام دادهایم.
٢. اکسیدهای مورد استفاده در لعاب:. مهمترین اکسیدهایی که در تهیه لعاب استفاده میشود عبارتند از: اکسید منگنز یا منیزیوم (MgO) برای تهیه رنگ سیاه که ترکیب آن با کبالت، رنگ آبی و بنفش تولید میکند. اکسید کلسیم (CaO) برای تهیه رنگ سبز مایل به خاکستری؛ اکسید باریم (BaO) برای تهیه لعاب مات صورتی رنگ؛ اکسید آنتیموان (Sb2O3) برای تولید لعاب زرد؛ اکسید روی (ZnO) برای لعاب فیروزهای و سبز؛ اکسید مس (Cu2O) برای لعاب فیروزهای و سبز.
۳. عمل اکسید در لعاب: هر اکسیدی در لعاب دارای تأثیر خاصی است. سیلیکا (SiO2) از مهمترین اکسیدهاست که بر اثر حرارت کافی به شیشه تبدیل میشود و بدنه اصلی لعاب را تشکیل میدهد؛ در صورتی که بعضی از اکسیدها برای حفظ تعادل به کار میروند. مقدار کم آلومینیوم موجود در لعاب، باعث سختی آن میشود و از جاری شدن و اشکه کردن لعاب در نقطه ذوب روی سفال جلوگیری میکند.
۴. چگونگی ذوب لعاب در کوره: مواد اصلی لعاب را خاک و سنگ مانند سیلیکا و فلدسپار نرم تشکیل میدهد. مواد لعاب آسیاب شده را در آب حل کرده، به طرق مختلف (رنگ کردن با قلممو، ریختن روی اشیا، فرو بردن ظرف در لعاب، پاشیدن) ظرف سفالی را به آن اندوده میکنند. هنگامی که این ظرف در کوره به حرارت قرمز یا فوق آن رسید، فعل و انفعال آغاز میگردد؛ کربن و سولفور موجود در مواد خارج میشود و فقط اکسیدها باقی میمانند. این اکسیدها همراه با ازدیاد درجه حرارت کوره شروع به شکل گرفتن و شیشهای شدن میکند. در بالاترین نقطه حرارت، مواد لعاب بویژه اکسیدهای موجود در سطح خارجی سفال، جوش خورده و این عمل باعث تشکيل لعاب و ثابت شدن آن روی ظرف میشود.
مواد رنگ در لعاب
رنگ نیز از لحاظ براق بودن، شفافیت، انعکاس نور و عمقبخشی در خلق زیبایی و خلاقیتهای هنری اهمیت بسیار دارد. در مورد لعابهای بدون رنگ یا لعاب گلی که متکی به رنگ گلهای مصرف شده یا دوغابهای گلی بوده و اغلب شفاف است، از اکسیدهای رنگی فلزی مثل اکسید آهن، مس، منگنز و کبالت که به آسانی در لعاب قابل حل است استفاده میشود. این اکسیدها مواد رنگین خود را به لعاب میدهند. رنگهایی که در لعاب به وسیله اکسیدهای فلزی به وجود میآید بندرت به رنگ طبیعی آن اکسید شباهت دارد. گرم از این قانون مستثناست؛ زیرا رنگ سبز در لعاب ایجاد میکند. با اینکه فقط از چند اکسید به عنوان رنگین کننده در لعاب استفاده میشود، تغییراتی که بر اثر ترکیب لعاب با مقدار متفاوت اکسیدهای رنگ کننده، طرز استعمال و طرز پختن آن به وجود میآید بسیار زیاد است و عملا رنگهای زیادی را میتوان بدین طریق به دست آورد.
در اواخر هزاره دوم ق.م در دوران ایلاممیانه گل میخهای سفالی و لعابدار که در بنای معبد چغازنبیل به کار رفته است به دست آمد که نمونههای آن در موزه ملی ایران موجود است. علاوه بر آن، کشف مهرهای استوانهای از جنس سفال لعابدار نشاندهنده آشنایی ساکنان شهر مذهبی چغازنبیل با این فن است. از هزاره اول ق.م نمونه بسیار زیبایی از لعاب ظرفی سفالی به دست آمده که کوزهای است با آویزهایی به طرح مثلثهای وارونه یا دالبر که همانند گردنبندی بر گردن و شانه کوزه نقش بسته است. این کوزه زیبا و تاریخی که در قلعه زیویه کشف شده، هم اکنون در موزه ملی ایران نگهداری میشود. هر چند این نوع لعابها که مربوط به مراحل اولیه لعابگری است، بسیار آسیب دیدهاند، در مطالعه و بررسی سیر تکامل این فن از اهمیت بسیار برخوردارند. احتمالا کوزه سفالی لعابدار زیویه نمونه قابل توجهی از فن لعابکاری در دوران ماد است. در دوره هخامنشی استفاده از لعاب و رنگهای لعابی بیشتر در معماری و برای پوشش و تولید آجرهای پخته لعابدار بوده است و به دلیل استفاده از ظروف فلزی و سنگی، هنر سفالگری در حد ساخت سفال ساده و بدون لعاب بوده است و اگر ظروف لعابداری هم تولید شده باشد لعاب آن از نظر زیبایی و استحکام به پای آجرهای پخته لعابدار نمیرسد. سربازان جاویدان، کمانداران پارسی و نقش فروهر و اسفَنْگس و گریفونهای دوره هخامنشی به صورت برجسته روی آجرهای لعابدار استفاده از لعاب را در این دوره نشان میدهد و بیان کننده این واقعیت است که سفالگران هخامنشی با لعابکاری کاملا آشنا بودهاند و در دوران پارتها و ساسانیان استفاده از لعاب امری متداول بوده است.
لعابهای اولیه
1. لعاب مصری: محققان قدیمیترین لعابهای کشف شده در دنیا را مربوط به مصر میدانند؛ مهرههای فیروزهای رنگ و مجسمههای کوچک اندوده به لعاب فیروزهای را که در مقابر فراعنه کشف شده است باید اولین آثار لعابکاری دانست. لعاب اولیه با مخلوط کردن نمک سدیم محلول در آب و گل رس در حرارت پایین به دست میآمد. این لعاب بدون شک به طور تصادفی و با قرار گرفتن قطعات گل در کنار آتش کشف شده است. به لعاب اوليه، لعاب مصری، نمکی، خاکی و قلیایی هم میگویند.
۲. لعاب سربی: نوع دیگری از لعابهای اولیه و ابتدایی لعاب سربی است: از این لعاب بیشتر در زمان سوریها و بابلیها که تحول عظیمی در امر سفالگری پدید آمد استفاده میشد. مشتقات سرب به صورتهای مختلف در طبیعت یافت میشود و دسترسی به آنها آسان است. لعابهای سربی بر لعابهای قلیایی برتری دارند. آسانی عمل لعابکاری، استحکام کافی و مقاومت در هنگام پخت و نرمی و شفافیت از مشخصات این نوع لعابهاست. بعضی از سفالگران گرد سرب را قبل از پختن روی سفال و اشیای سفالی میپاشیدند که پس از حرارت به صورت لعاب ظاهر میگردید. یک نوع لعاب سربی بسیار متداول، ترکیبی از دو قسمت اکسید سرب و یک قسمت ماسه نرم و مقداری گل رس است. سوریها و بابلیها با تجربیات خود به انواع لعابهای سربی دست یافتند و چون بیشتر گلهای رس مورد استفاده دارای مواد معدنی دیگر نظیر آهن و مس و منگنز بود، رنگهای مختلف لعاب را نیز تجربه کردند. استفاده و تهیه لعابهای سربی در اواخر هزاره دوم و هزاره اول گسترش یافت؛ سابقه بعضی از لعابهای سربی چینیها به ۵۰۰ ق.م میرسد. در قرن نوزدهم میلادی مطالعاتی روی لعابهای سربی انجام شد و سمی بودن این نوع لعابها که تا آن زمان ناشناخته بود فاش گردید. در اواخر هزاره اول، بویژه در زمان پارتها، استعمال لعابهای سربی برای لعابکاری تابوتهای سفالی و ظروف قمقمهای به صورت هنری رایج درآمده بود و به نظر میرسد که یونانیها از طریق پارتها با این نوع لعاب آشنا شدند.
۳. لعاب خاکستر: در نیمه دوم هزاره اول ق.م ساختمان کورههای سفالگری تکامل یافت و سفالگران توانستند گرمای بیشتری را در کوره ذخیره کنند و در واقع کورههای دارای هواکش از زیر کوره، که چینیها در ۵۰۰ ق.م به طور گسترده از آن استفاده میکردند، مورد توجه قرار گرفت. در این هنگام سفالگران متوجه شدند که حرارتهای بالا (۱۲۰۰ درجه) خاکستر چوب، که مقدار زیادی مواد قلیایی مانند پتاس و بیکربنات دو سود است، با سیلیکا و آلومینیای گل جوش خورده و به صورت لعاب در سطح اشیای سفالی ظاهر میگردد. بعدها با پاشیدن خاکستر یا نقاشی کردن سطح ظروف با دوغاب خاکستر نیز توانستند لعابی بسیار مرغوب به نام لعاب خاکستر تهیه نمایند.
۴. لعاب گل رس: بالا رفتن آگاهی سفالگران در زمینه تولید حرارت زیاد در کورهها موجب شد که از نوعی لعاب گلی استفاده شود. گلی که به جای لعاب به کار میرود معمولا در حرارت کمتری ذوب شده و روی ظروف به صورت لعاب ظاهر میگردد. برای نتیجه بهتر معمولا به این گل، اکسید گلهای رنگی اضافه میکنند که در ۱۲۵۰ درجه ذوب میگردد و به صورت لعاب درمیآید.
۵. لعاب فلدسپار، فلدسپار عبارت است از سیلیکات کریستال شده، پتاسیم، کلسیم، سدیم و باریم. یک نوع لعاب اولیه و ساده، لعاب فلدسپار است که از فلدسپار طبیعی ساخته میشود و حرارت زیادی برای ذوب آن لازم است (۱۲۵۰ درجه) و لعابی به رنگ سفید شیری ایجاد میکند. با افزودن کلسیم بیشتر میتوان نقطه ذوب را پایینتر آورد. معمولا زیباترین نوع لعاب فلدسپار از ترکیب سه ماده فلدسپار، اکسید کلسیم و سنگ آتش زنه یا سیلیس حاصل میشود.
۶. لعاب نمک: لعاب نمک از ابتکارات دوران اسلامی است. در حدود قرن پانزدهم میلادی آلمانها برای تهیه سرامیک و کار سفالگری از این نوع لعاب بسیار استفاده کردند. برای دست یافتن به لعاب نمک، ابتدا ظروف سفالی را در کوره قرار میدهند و آن را تا درجه مورد نظر حرارت میدهند؛ یعنی زمانی که سیلیکای موجود در گل آماده ترکیب با مواد دیگر شود. سپس نمک را در آتش کوره میریزند. نمک به سرعت به صورت بخار درمیآید و در فضای کوره پخش میشود و سدیم موجود در نمک با سیلیکای گل ترکیب و لایه لعاب نازکی بر سطح ظرف تشکیل میگردد.
مراحل تشکيل لعاب
1. عمل اکسیداسیون: ترکیب شیمیایی اکسیژن هوا با مواد را اکسیداسیون مینامند. اغلب مواد معدنی در سطح زمین به طور ترکیبی با اکسیژن وجود دارند. اکسیژن در آب و هوا وجود دارد و همیشه آماده ترکیب با مواد دیگر است. سوختن مواد در طبیعت یا زنگ زدگی فلزات نتیجه عمل اکسیداسیون است. در سفالگری وقتی لعاب را در کوره به بالاترین درجه حرارت برسانیم عمل اکسیداسیون انجام دادهایم.
٢. اکسیدهای مورد استفاده در لعاب:. مهمترین اکسیدهایی که در تهیه لعاب استفاده میشود عبارتند از: اکسید منگنز یا منیزیوم (MgO) برای تهیه رنگ سیاه که ترکیب آن با کبالت، رنگ آبی و بنفش تولید میکند. اکسید کلسیم (CaO) برای تهیه رنگ سبز مایل به خاکستری؛ اکسید باریم (BaO) برای تهیه لعاب مات صورتی رنگ؛ اکسید آنتیموان (Sb2O3) برای تولید لعاب زرد؛ اکسید روی (ZnO) برای لعاب فیروزهای و سبز؛ اکسید مس (Cu2O) برای لعاب فیروزهای و سبز.
۳. عمل اکسید در لعاب: هر اکسیدی در لعاب دارای تأثیر خاصی است. سیلیکا (SiO2) از مهمترین اکسیدهاست که بر اثر حرارت کافی به شیشه تبدیل میشود و بدنه اصلی لعاب را تشکیل میدهد؛ در صورتی که بعضی از اکسیدها برای حفظ تعادل به کار میروند. مقدار کم آلومینیوم موجود در لعاب، باعث سختی آن میشود و از جاری شدن و اشکه کردن لعاب در نقطه ذوب روی سفال جلوگیری میکند.
۴. چگونگی ذوب لعاب در کوره: مواد اصلی لعاب را خاک و سنگ مانند سیلیکا و فلدسپار نرم تشکیل میدهد. مواد لعاب آسیاب شده را در آب حل کرده، به طرق مختلف (رنگ کردن با قلممو، ریختن روی اشیا، فرو بردن ظرف در لعاب، پاشیدن) ظرف سفالی را به آن اندوده میکنند. هنگامی که این ظرف در کوره به حرارت قرمز یا فوق آن رسید، فعل و انفعال آغاز میگردد؛ کربن و سولفور موجود در مواد خارج میشود و فقط اکسیدها باقی میمانند. این اکسیدها همراه با ازدیاد درجه حرارت کوره شروع به شکل گرفتن و شیشهای شدن میکند. در بالاترین نقطه حرارت، مواد لعاب بویژه اکسیدهای موجود در سطح خارجی سفال، جوش خورده و این عمل باعث تشکيل لعاب و ثابت شدن آن روی ظرف میشود.
مواد رنگ در لعاب
رنگ نیز از لحاظ براق بودن، شفافیت، انعکاس نور و عمقبخشی در خلق زیبایی و خلاقیتهای هنری اهمیت بسیار دارد. در مورد لعابهای بدون رنگ یا لعاب گلی که متکی به رنگ گلهای مصرف شده یا دوغابهای گلی بوده و اغلب شفاف است، از اکسیدهای رنگی فلزی مثل اکسید آهن، مس، منگنز و کبالت که به آسانی در لعاب قابل حل است استفاده میشود. این اکسیدها مواد رنگین خود را به لعاب میدهند. رنگهایی که در لعاب به وسیله اکسیدهای فلزی به وجود میآید بندرت به رنگ طبیعی آن اکسید شباهت دارد. گرم از این قانون مستثناست؛ زیرا رنگ سبز در لعاب ایجاد میکند. با اینکه فقط از چند اکسید به عنوان رنگین کننده در لعاب استفاده میشود، تغییراتی که بر اثر ترکیب لعاب با مقدار متفاوت اکسیدهای رنگ کننده، طرز استعمال و طرز پختن آن به وجود میآید بسیار زیاد است و عملا رنگهای زیادی را میتوان بدین طریق به دست آورد.