@nicedavil

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/30
ارسالی ها
9,967
امتیاز واکنش
30,539
امتیاز
941
سن
20
محل سکونت
بآبُل
لعاب، شیشه مذاب، سنگ چخماق یا سیلیس است که به وسیله حرارت به صورت مایع درمی‌آید و باعث درخشش و جلای روی سفال یا کاشی می‌گردد. چنانچه این ماده شیشه‌ای با اکسیدهای فلزی مانند سرب، قلع و... ترکیب شود، علاوه بر درخشندگی باعث ایجاد رنگ‌های زیبا و متنوع می‌گردد. جنبه کاربردی لعاب، پوشش شیشه‌ای دادن و غیرقابل نفوذ کردن ظروف سفالی یا کاشی‌هاست و به لحاظ زیبایی در رنگ دارای جنبه زیبایی و هنری است. در ایران هر چند سنگ چخماق و خواص سیلیسی آن برای تهیه خمیر شیشه قبل از هزاره دوم ق.م شناخته شده بود، استفاده از لعاب برای اولین بار در هزاره دوم ق.م در شوش دیده شده است.

در اواخر هزاره دوم ق.م در دوران ایلام‌میانه گل میخ‌های سفالی و لعابدار که در بنای معبد چغازنبیل به کار رفته است به دست آمد که نمونه‌های آن در موزه ملی ایران موجود است. علاوه بر آن، کشف مهرهای استوانه‌ای از جنس سفال لعابدار نشان‌دهنده آشنایی ساکنان شهر مذهبی چغازنبیل با این فن است. از هزاره اول ق.م نمونه بسیار زیبایی از لعاب ظرفی سفالی به دست آمده که کوزه‌ای است با آویزهایی به طرح مثلث‌های وارونه یا دالبر که همانند گردنبندی بر گردن و شانه کوزه نقش بسته است. این کوزه زیبا و تاریخی که در قلعه زیویه کشف شده، هم اکنون در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. هر چند این نوع لعاب‌ها که مربوط به مراحل اولیه لعابگری است، بسیار آسیب دیده‌اند، در مطالعه و بررسی سیر تکامل این فن از اهمیت بسیار برخوردارند. احتمالا کوزه سفالی لعابدار زیویه نمونه قابل توجهی از فن لعاب‌کاری در دوران ماد است. در دوره هخامنشی استفاده از لعاب و رنگ‌های لعابی بیشتر در معماری و برای پوشش و تولید آجرهای پخته لعابدار بوده است و به دلیل استفاده از ظروف فلزی و سنگی، هنر سفالگری در حد ساخت سفال ساده و بدون لعاب بوده است و اگر ظروف لعابداری هم تولید شده باشد لعاب آن از نظر زیبایی و استحکام به پای آجرهای پخته لعابدار نمی‌رسد. سربازان جاویدان، کمانداران پارسی و نقش فروهر و اسفَنْگس و گریفون‌های دوره هخامنشی به صورت برجسته روی آجرهای لعابدار استفاده از لعاب را در این دوره نشان می‌دهد و بیان کننده این واقعیت است که سفالگران هخامنشی با لعابکاری کاملا آشنا بوده‌اند و در دوران پارت‌ها و ساسانیان استفاده از لعاب امری متداول بوده است.

لعاب‌های اولیه
1. لعاب مصری: محققان قدیمی‌ترین لعاب‌های کشف شده در دنیا را مربوط به مصر می‌دانند؛ مهره‌های فیروزه‌ای رنگ و مجسمه‌های کوچک اندوده به لعاب فیروزه‌ای را که در مقابر فراعنه کشف شده است باید اولین آثار لعاب‌کاری دانست. لعاب اولیه با مخلوط کردن نمک سدیم محلول در آب و گل رس در حرارت پایین به دست می‌آمد. این لعاب بدون شک به طور تصادفی و با قرار گرفتن قطعات گل در کنار آتش کشف شده است. به لعاب اوليه، لعاب مصری، نمکی، خاکی و قلیایی هم می‌گویند.

۲. لعاب سربی: نوع دیگری از لعاب‌های اولیه و ابتدایی لعاب سربی است: از این لعاب بیشتر در زمان سوری‌ها و بابلی‌ها که تحول عظیمی در امر سفالگری پدید آمد استفاده می‌شد. مشتقات سرب به صورت‌های مختلف در طبیعت یافت می‌شود و دسترسی به آنها آسان است. لعاب‌های سربی بر لعاب‌های قلیایی برتری دارند. آسانی عمل لعاب‌کاری، استحکام کافی و مقاومت در هنگام پخت و نرمی و شفافیت از مشخصات این نوع لعاب‌هاست. بعضی از سفالگران گرد سرب را قبل از پختن روی سفال و اشیای سفالی می‌پاشیدند که پس از حرارت به صورت لعاب ظاهر می‌گردید. یک نوع لعاب سربی بسیار متداول، ترکیبی از دو قسمت اکسید سرب و یک قسمت ماسه نرم و مقداری گل رس است. سوری‌ها و بابلی‌ها با تجربیات خود به انواع لعاب‌های سربی دست یافتند و چون بیشتر گل‌های رس مورد استفاده دارای مواد معدنی دیگر نظیر آهن و مس و منگنز بود، رنگ‌های مختلف لعاب را نیز تجربه کردند. استفاده و تهیه لعاب‌های سربی در اواخر هزاره دوم و هزاره اول گسترش یافت؛ سابقه بعضی از لعاب‌های سربی چینی‌ها به ۵۰۰ ق.م می‌رسد. در قرن نوزدهم میلادی مطالعاتی روی لعاب‌های سربی انجام شد و سمی بودن این نوع لعاب‌ها که تا آن زمان ناشناخته بود فاش گردید. در اواخر هزاره اول، بویژه در زمان پارت‌ها، استعمال لعاب‌های سربی برای لعاب‌کاری تابوت‌های سفالی و ظروف قمقمه‌ای به صورت هنری رایج درآمده بود و به نظر می‌رسد که یونانی‌ها از طریق پارت‌ها با این نوع لعاب آشنا شدند.

۳. لعاب خاکستر: در نیمه دوم هزاره اول ق.م ساختمان کوره‌های سفالگری تکامل یافت و سفالگران توانستند گرمای بیشتری را در کوره ذخیره کنند و در واقع کوره‌های دارای هواکش از زیر کوره، که چینی‌ها در ۵۰۰ ق.م به طور گسترده از آن استفاده می‌کردند، مورد توجه قرار گرفت. در این هنگام سفالگران متوجه شدند که حرارت‌های بالا (۱۲۰۰ درجه) خاکستر چوب، که مقدار زیادی مواد قلیایی مانند پتاس و بیکربنات دو سود است، با سیلیکا و آلومینیای گل جوش خورده و به صورت لعاب در سطح اشیای سفالی ظاهر می‌گردد. بعدها با پاشیدن خاکستر یا نقاشی کردن سطح ظروف با دوغاب خاکستر نیز توانستند لعابی بسیار مرغوب به نام لعاب خاکستر تهیه نمایند.

۴. لعاب گل رس: بالا رفتن آگاهی سفالگران در زمینه تولید حرارت زیاد در کوره‌ها موجب شد که از نوعی لعاب گلی استفاده شود. گلی که به جای لعاب به کار می‌رود معمولا در حرارت کمتری ذوب شده و روی ظروف به صورت لعاب ظاهر می‌گردد. برای نتیجه بهتر معمولا به این گل، اکسید گل‌های رنگی اضافه می‌کنند که در ۱۲۵۰ درجه ذوب می‌گردد و به صورت لعاب درمی‌آید.

۵. لعاب فلدسپار، فلدسپار عبارت است از سیلیکات کریستال شده، پتاسیم، کلسیم، سدیم و باریم. یک نوع لعاب اولیه و ساده، لعاب فلدسپار است که از فلدسپار طبیعی ساخته می‌شود و حرارت زیادی برای ذوب آن لازم است (۱۲۵۰ درجه) و لعابی به رنگ سفید شیری ایجاد می‌کند. با افزودن کلسیم بیشتر می‌توان نقطه ذوب را پایینتر آورد. معمولا زیباترین نوع لعاب فلدسپار از ترکیب سه ماده فلدسپار، اکسید کلسیم و سنگ آتش زنه یا سیلیس حاصل می‌شود.

۶. لعاب نمک: لعاب نمک از ابتکارات دوران اسلامی است. در حدود قرن پانزدهم میلادی آلمان‌ها برای تهیه سرامیک و کار سفالگری از این نوع لعاب بسیار استفاده کردند. برای دست یافتن به لعاب نمک، ابتدا ظروف سفالی را در کوره قرار می‌دهند و آن را تا درجه مورد نظر حرارت می‌دهند؛ یعنی زمانی که سیلیکای موجود در گل آماده ترکیب با مواد دیگر شود. سپس نمک را در آتش کوره می‌ریزند. نمک به سرعت به صورت بخار درمی‌آید و در فضای کوره پخش می‌شود و سدیم موجود در نمک با سیلیکای گل ترکیب و لایه لعاب نازکی بر سطح ظرف تشکیل می‌گردد.

مراحل تشکيل لعاب

1. عمل اکسیداسیون: ترکیب شیمیایی اکسیژن هوا با مواد را اکسیداسیون می‌نامند. اغلب مواد معدنی در سطح زمین به طور ترکیبی با اکسیژن وجود دارند. اکسیژن در آب و هوا وجود دارد و همیشه آماده ترکیب با مواد دیگر است. سوختن مواد در طبیعت یا زنگ زدگی فلزات نتیجه عمل اکسیداسیون است. در سفالگری وقتی لعاب را در کوره به بالاترین درجه حرارت برسانیم عمل اکسیداسیون انجام داده‌ایم.

٢. اکسیدهای مورد استفاده در لعاب:. مهم‌ترین اکسیدهایی که در تهیه لعاب استفاده می‌شود عبارتند از: اکسید منگنز یا منیزیوم (MgO) برای تهیه رنگ سیاه که ترکیب آن با کبالت، رنگ آبی و بنفش تولید می‌کند. اکسید کلسیم (CaO) برای تهیه رنگ سبز مایل به خاکستری؛ اکسید باریم (BaO) برای تهیه لعاب مات صورتی رنگ؛ اکسید آنتیموان (Sb2O3) برای تولید لعاب زرد؛ اکسید روی (ZnO) برای لعاب فیروزه‌ای و سبز؛ اکسید مس (Cu2O) برای لعاب فیروزه‌ای و سبز.

۳. عمل اکسید در لعاب: هر اکسیدی در لعاب دارای تأثیر خاصی است. سیلیکا (SiO2) از مهم‌ترین اکسیدهاست که بر اثر حرارت کافی به شیشه تبدیل می‌شود و بدنه اصلی لعاب را تشکیل می‌دهد؛ در صورتی که بعضی از اکسیدها برای حفظ تعادل به کار می‌روند. مقدار کم آلومینیوم موجود در لعاب، باعث سختی آن می‌شود و از جاری شدن و اشکه کردن لعاب در نقطه ذوب روی سفال جلوگیری می‌کند.

۴. چگونگی ذوب لعاب در کوره: مواد اصلی لعاب را خاک و سنگ مانند سیلیکا و فلدسپار نرم تشکیل می‌دهد. مواد لعاب آسیاب شده را در آب حل کرده، به طرق مختلف (رنگ کردن با قلم‌مو، ریختن روی اشیا، فرو بردن ظرف در لعاب، پاشیدن) ظرف سفالی را به آن اندوده می‌کنند. هنگامی که این ظرف در کوره به حرارت قرمز یا فوق آن رسید، فعل و انفعال آغاز می‌گردد؛ کربن و سولفور موجود در مواد خارج می‌شود و فقط اکسیدها باقی می‌مانند. این اکسیدها همراه با ازدیاد درجه حرارت کوره شروع به شکل گرفتن و شیشه‌ای شدن می‌کند. در بالاترین نقطه حرارت، مواد لعاب بویژه اکسیدهای موجود در سطح خارجی سفال، جوش خورده و این عمل باعث تشکيل لعاب و ثابت شدن آن روی ظرف می‌شود.

مواد رنگ در لعاب
رنگ نیز از لحاظ براق بودن، شفافیت، انعکاس نور و عمق‌بخشی در خلق زیبایی و خلاقیت‌های هنری اهمیت بسیار دارد. در مورد لعاب‌های بدون رنگ یا لعاب گلی که متکی به رنگ گل‌های مصرف شده یا دوغاب‌های گلی بوده و اغلب شفاف است، از اکسیدهای رنگی فلزی مثل اکسید آهن، مس، منگنز و کبالت که به آسانی در لعاب قابل حل است استفاده می‌شود. این اکسیدها مواد رنگین خود را به لعاب می‌دهند. رنگ‌هایی که در لعاب به وسیله اکسیدهای فلزی به وجود می‌آید بندرت به رنگ طبیعی آن اکسید شباهت دارد. گرم از این قانون مستثناست؛ زیرا رنگ سبز در لعاب ایجاد می‌کند. با اینکه فقط از چند اکسید به عنوان رنگین کننده در لعاب استفاده می‌شود، تغییراتی که بر اثر ترکیب لعاب با مقدار متفاوت اکسیدهای رنگ کننده، طرز استعمال و طرز پختن آن به وجود می‌آید بسیار زیاد است و عملا رنگ‌های زیادی را می‌توان بدین طریق به دست آورد.
 
  • پیشنهادات
  • @nicedavil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/30
    ارسالی ها
    9,967
    امتیاز واکنش
    30,539
    امتیاز
    941
    سن
    20
    محل سکونت
    بآبُل
    اکسیدهای رنگین
    ۱. اکسید آهن: از مهم‌ترین اکسیدهای رنگین است. این اکسید در اغلب مواد معدنی مشاهده می‌شود. پوسته زمین به طور کلی شامل درصدی آهن است و همان‌طور که مشاهده می‌شود، گل‌های سفالگری پس از پخته شدن به علت دارا بودن آهن یا لااقل مقدار کمی اکسید آهن که به عنوان ناخالصی در آنها وجود دارد رنگشان تیره می‌شود. رنگ مخصوص قهوه‌ای، زرد، خاکستری و زنگار اغلب سنگ‌ها، ماسه‌ها و خاک‌ها نشان دهنده وجود اکسید آهن در آن است. رنگ لعابی که اکسید آهن آن کم باشد قهوه‌ای روشن، زرد و قرمز است؛ در حالی که اگر اکسید آهن آن زیاد باشد به رنگ‌های شکلاتی یا قهوه‌ای سوخته درمی‌آید.

    استادان سفالگر از هزاران سال پیش برای به دست آوردن خاک کم آهن مرغوب، تلاش کرده‌اند و همین تلاش‌ها موجب کشف کائولین یا خاک چینی گردید و امروزه کارخانجات تولید چینی سفید از این خاک خالص بدون آهن استفاده می‌کنند. آهن معمولا به صورت اکسید فریک (Fe2O3) به لعاب افزوده می‌شود؛ به علت قرمزی این اکسید آن را اکسید قرمز هم می‌خوانند. نوع دیگر اکسید آهن فرو (Fe3O4) است؛ چنانکه از فرمول آن پیداست، اکسیژن بیشتری دارد و رنگ تیره‌تر مایل به سیاه ایجاد می‌کند. اگر مقدار قابل توجهی اکسید آهن را به لعاب اضافه کنیم احتمال دارد در هنگام سرد شدن حالت کریستالی در آن پیدا شود. در لعاب‌هایی که سرب بسیار دارند، کریستال‌های ذکر شده با تلألو رنگ‌های زرد و قرمز ظاهر می‌شوند و لعاب‌های معروف رنگین‌کمانی یا پرطاووس که به کله غازی نیز معروف است، بدین وسیله تهیه می‌شود.

    ۲. اکسید مس: در زمان‌های قدیم برای ایجاد لعاب‌های آبی و سبز از این اکسید استفاده می‌شد. کربنات مس یکی از منابع رنگ در لعاب است. این ماده پودر نرمی به رنگ سبز روشن (CuCO3) است که به آسانی در لعاب حل می‌شود. وجود یک درصد اکسید مس در لعاب باعث ایجاد رنگ سبز ملایم می‌شود، دو درصد و سه درصد آن رنگ تیره‌تر و بالاخره تا پنج درصد و بیش از آن رنگ سبز تیره مایل به سیاه را به دست می‌دهد.

    برای تهیه رنگ مورد علاقه سفالگران، یعنی فیروزه‌ای که کاربرد فراوانی در کاشیکاری و کاشی‌سازی دارد، اکسید مس را به لعاب‌های قلیایی قوی اضافه می‌کنند. رنگ آبی در لعاب‌هایی با آلومینای کم یا بدون آلومینا خوش‌رنگتر شده و برای به دست آوردن آبی سبز مواد دیگری نیز به آن اضافه می‌کنند.

    ٣. اکسید کبالت: از باثبات‌ترین اکسیدهای رنگ کننده لعاب است؛ زیرا در هر نوع لعاب و حرارت رنگ آبی به وجود می‌آورد. این ماده به صورت پودر بنفش رنگ و نوع دیگر آن سیاه (CaO) است. اکسید کبالت از لحاظ ایجاد رنگ یکی از قوی‌ترین اکسیدهاست. یک چهارم از یک درصد این اکسید برای به وجود آوردن رنگ آبی متوسط کافی است. نیم درصد آن آبی سیر و یک درصد آن آبی خیلی سیر و بیش از یک درصد آن آبی پررنگتر و تقریبا رنگ سیاه تولید می‌کند. رنگ‌هایی که به وسیله اکسید کبالت ایجاد می‌شود بسیار قوی، ثابت و یکنواخت است.

    ۴. اکسید کرُمیُم: از بی‌ثبات‌ترین و متنوع‌ترین اکسیدهای رنگین در لعاب اکسید کُرم است. این اکسید ایجاد رنگ‌های قرمز، زرد، صورتی، قهوه‌ای یا سبز می‌کند و رنگ ایجاد شده به نوع لعاب و میزان حرارت بستگی دارد. لعاب‌های دارای اکسید کرم بیشتر، قهوه‌ایی رنگ می‌شوند بویژه اگر در آن روی هم به کار رفته باشد و اگر با اکسید قلع ترکیب شده باشد رنگ صورتی یا قرمز و قهوه‌ای مایل به قرمز ایجاد می‌شود. ترکیب اکسیدهای کرم و کبالت و منگنز که در شرایط احیا و در حرارت ۱۲۵۰ درجه و بالاتر پخته شود، رنگ آبی متمایل به سبز خواهد داد. اکسید کرم در حرارت بالای ۱۱۹۰ درجه بسیار ناپایدار است، ولی می‌توان آن را به صورت اکسید سبز کرم‌ (Cr2O3) یا بیکربنات پتاسیم (K2Cr2O7) به کار برد که نوع اخیر محلول در آب و سمی است.

    ۵. اکسید منگنز: در لعاب ایجاد رنگ‌های بنفش یا قهوه‌ای می‌کند. کربنات منگنز (MNCO3) پودری بسیار نرم و صورتی رنگ است. اکسید منگنز (MnO2) که رنگ سیاه دارد در گل بدنه یا ریخته‌ گری به کار می‌رود. این اکسید در لعاب‌های قلیایی، رنگ بنفش و در لعاب‌های سربی، بنفش ملایم با درخشندگی مایل به قهوه‌ای ایجاد می‌کند. منگنز به همراه اکسید آهن ممکن است رنگ قهوه‌ای سیر ایجاد کند. منگنز همراه با مقدار کمی اکسید کبالت بنفش سیر یا بنفش قهوه‌ای تولید می‌کند.

    ۶. اکسید نیکل: مهم‌ترین منبع اکسید نیکل در لعاب اکسید نیکل سبز (NiO) و اکسید نیکل سیاه (Ni2O3) است. نیکل رنگ‌های مختلفی در لعاب به وجود می‌آورد که مهم‌ترین آنها رنگ قهوه‌ای است؛ اما به دلیل نامطمئن بودن و تولید رنگ‌های خنثی از آن کمتر استفاده می‌شود.

    ۷. اکسید ونادیوم: اکسید ونادیوم (V2O5) معمولا به همراه اکسید قلع و به عنوان جوهر در لعاب به کار می‌رود. ۵ درصد اکسید ونادیوم زرد کمرنگ و ۸ تا ۱۰ درصد آن زرد پررنگ تولید می‌کند؛ به دلیل وجود قلع، ترکیب اکسید ونادیوم به لعاب خاصیت مات بودن می‌دهد.

    ۸. روتیل: موادی است معدنی شامل اکسیدهای تیتانیوم و آهن، روتیل رنگ خرمایی یا قهوه‌ای در لعاب ایجاد می‌کند. روتیل بویژه در لعاب‌های مات بریدگی‌های موجدار رنگین ایجاد می‌کند. در لعاب‌های دارای اکسید باریم (B2O3) روتیل ممکن است موج‌های مشخص و لکه‌های رنگین ایجاد کند. وقتی روتیل به لعاب‌های دارای مس و آهن و کبالت یا کرم افزوده می‌شود، باعث به وجود آمدن رنگ خاکستری مواج می‌شود.

    ۹. کرومات آهن: برای به وجود آوردن سایه‌های خاکستری، قهوه‌ای یا سیاه در لعاب‌کاری به کار می‌رود. اگر لعاب دارای قلع باشد رنگ صورتی یا قرمز مایل به قهوه‌ای ایجاد می‌کند.

    ۱۰. اکسید اورانیوم: باعث ایجاد رنگ‌های زرد و قرمز در لعاب می‌شود. به دلیل محدودیت استفاده سفالگران از اورانیوم رنگ‌های حاصل از این اکسید را از اکسیدهای دیگر تهیه می‌کنند. سفالگران تولید نوعی رنگ زرد لیمویی را مدیون خاصیت اکسید اورانیوم می‌دانند. در لعاب‌های سربی که در حرارت زیر ۱۰۵۰ درجه پخته می‌شوند، اورانیوم باعث ایجاد رنگ قرمز روشن و مرجانی می‌شود. رنگ قرمزی که اورانیوم به وجود می‌آورد بسیار شبیه به قرمز کرم است. در پختن به طريقه احیا اورانیوم رنگ سیاه ایجاد می‌کند.

    ۱۱. اکسیدهای رنگین دیگر: آنتیموان برای ایجاد رنگ زرد متوسط به کار می‌رود. این رنگ وقتی با سرب ترکیب شود، ناپایدار می‌گردد. طلا نیز برای ایجاد رنگ‌های صورتی، قرمز و بنفش به کار می‌رود. پلاتیوم را هم می‌توان برای ایجاد رنگ خاکستری مصرف کرد. اکسید نقره نیز ماده ضروری لعاب‌های مینا کاری است.

    باید خاطرنشان کرد که سفالگر با بهره‌گیری از دوغاب رنگی و تزیین به دنیای رنگ‌ها و سطح دوبعدی وارد می‌شود. سفالگر از طرفی نقاش است و از طرف دیگر هنرمند مجسمه سازی که سطوح سه بعدی ایجاد می‌کند و از ترکیب این هنرها آثاری ارزنده و دلپذیر عرضه می‌نماید. در دوران‌های مختلف این دو هنر گاهی بر یکدیگر ارجحیت پیدا می‌کردند؛ مثلا در قدیمی‌ترین دوره‌ها تزیین و نقاشی پیش از شکل مورد توجه سفالگران بوده است ولی در هزاره دوم و اول ق.م تنوع در شکل و خلق حجم‌های زیبا زمینه تزیین و نقاشی را محدود کرده است. مجددا در دوران اسلامی تزیین با لعاب و رنگ و نقش و نقاشی، شکل را تحت تأثیر قرار داده و اشکال و حجم‌های تکراری با تصاویر و تزیینات متنوع عرضه می‌شود.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    1
    بازدیدها
    157
    بالا