VIP {{مقالات معماری}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

ستون تکه های ساده ادعای ان را ندارد که می تواند به ابهامات و پرسش ها در مورد مفهومی که بدان می پردازد پاسخ های جامع دهد، صرفا تلاش دارد به اشناییِ اسانِ اولیه عمق، وسعت و دقت بیشتری دهد و ضمن واگذاری اشنایی قدم به قدم و غور در مبانی و دیگر عناوین پرطمطراقی چون تصاحب تمامی خزائن معرفت به دیگرانی که گرفتار این وسوسه هایند، حفره های ذهنی جدیدی ایجاد نماید و پرسش برانگیز باشند تا از این طریق نقبی بزند به فضای باز و بادخیز برای تفکر و نفس کشیدن عقل مضطرب.


تکه های ساده ـ کمترْ بیشتر، احمقانه است 1390/08/25


نوشـــــــــــته ی : جودی براون



برگــــــردانی از :
روزبه تابنده -


خــلـاصــــــــــــــه : نگاهی انتقادی و پر طعن بر مانترای کمتر، بیشتر است و پی ایندهایش



5146345706443777109652011371677111.jpg







توضیحات مترجم :
.




امتیاز شما : 1 2 3 4 5

3MidStar.jpg


تا کـنون 6 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






مقالات مرتبط




دیگر مقالات روزبه تابنده


dot.gif
کتاب خانه ی اتووود ـ معماری و موسیقی ـ گروه مولفین ( مفاهيم و نظريات معماري )


اگر بگویید کمتر، بیشتر است، باید تبریک بگویم، شما رسما از 75 ٪ جمعیت متفاوت هستید. حالا اگر شما بتوانید صرفه جویی اقتصادی بیشتری بکنید از 23 ٪ دیگر هم متفاوت شده اید. و 2 ٪ باقی مانده به گروه معماران اختصاص دارد. واضح است که این نشانه یک شروع خوب است.

فرو کاستن همه چیز به ناب ترین و ظریف ترین شکل ممکن مشکل است، و تنها یک معمار حقیقی استعداد رسیدن به آن درجه از کمال را دارد و آن معمار با استعداد احتمالا یک خانه شیشه ای برای یک بانوی دیوانه با یک لباس بلند و گشاد طراحی کرده است، اما او اکنون فوت کرده و در حال حاضر خانه موزه است ، و، بله، من فیلیپ جانسون را بانوی دیوانه می نامم و فکر می کنم حقایق مرا به سمت این موضوع هدایت کرده اند.

حذف همه در هم ریختگی ها، شخصیت، رنگ، آشفتگی، درگیریها، تناقضات، عدم قطعیت و عدم تعادل، فقط برای رسیدن به زیر ساخت بصری، نظم، هارمونی و آرامش، زیانی به انسانیت ما است.

مانند جایگزین کردن یک قلب تپنده با یک بلوک شیشه ای ضخیم.

اما، معماران همچنان برای رسیدن به آن حد از کمال در تلاشند، و ما همچنان تلاش برای فهماندن شکاف بین آنچه ما می خواهیم و آنچه آنها می خواهند را ادامه می دهیم، و من فکر می کنم ممکن است در نهایت فراموش کنیم که از ابتدا چه می خواسته ایم!

بله، سادگی هدفی دشوار است ، و خطوط تمیز و خالص به خطوط آفریدگار نزدیکند و همچنین به عکس های زیبا! ولی هیچ کس اهمیت نمی دهد. چرا که :

زندگی پیچیده است، زندگی کثیف است، زندگی سخت است و زندگی بی وقفه جذاب است...

بنابراین ، شما را به خدا بس کنید.

کمتر، بیشتر نیست.


بیشتر، بیشتر است.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    برنامه ريزي و توسعه پايدار كلانشهر ها با تاكيد بر منظر كشاورزي 1390/01/30


    نوشـــــــــــته ی :
    احمد سلطانی فرد -





    خــلـاصــــــــــــــه : چکيده توسعه منظر و فضاهاي باز شهري يكي از مهمترين مباحث امروز در توسعه كلانشهرها به شمار مي رود. اگر چه تا اواخر قرن بيستم فضاهاي باز و سبز در قالب توسعه پاركها و باغهاي تجهيز شده شهري خلاصه مي شدند اما در سالهاي پس از آن و به ويژه در اواخر دهه 90 ارائه راهكارهاي مبتني بر توسعه خلاقانه و پايدار منابع-به ويژه منابع آب- ارائه گرديد كه روند برنامه ريزي را از شكل قطعي و صرف خود خارج و ماهيتي پويا و متناسب با نيازهاي روز به آن داده است. ايجاد و توسعه منظر كشاورزي يكي از مهمترين اين راهكارهاست كه با هدف حفظ منابع توليد كشاورزي و نيز ايجاد و توسعه منظري جديد در حاشيه كلانشهرها است. منظر كشاورزي در قالب مفهوم توسعه سبز؛امكان توسعه هماهنگ و مرتبط اجزاي شهر و منظر را با يكديگر فراهم آورده و راههاي مختلفي براي ايجاد و خلق شكلهاي جديد از منظر و تلفيق آن با سيماي شهر را فراهم ميكند. تاثيرات اكولوژيكي و محيطي در كنار اثرات اقتصادي نظير ايجاد اشتغال و بهره وري مناسب از فضا و منابع موجود؛ تمركززدايي و ويژگيهاي اجتماعي؛فرهنگي و كالبدي مهمترين ويژگيهاي اين شكل از منظر را تشكيل مي دهد. اين مقاله با تكيه بر تجارب موجود كه در زمينه برنامه ريزي و توسعه شهرهاي جنوب شرق آسيا و استراليا انجام شده در نظر دارد علاوه بر معرفي مفهوم و شكل جديدي از طراحي منظر جايگاه جديد اين حرفه را در طراحي شهرهاي جديد قرن بيست و يكم و نيز توسعه پايدار كلانشهرها ارائه مي دهد.



    348634388117197753750201139197754.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    3MidStar.jpg


    تا کـنون 3 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات احمد سلطانی فرد



    چکيده



    توسعه منظر و فضاهاي باز شهري يكي از مهمترين مباحث امروز در توسعه كلانشهرها به شمار مي رود. اگر چه تا اواخر قرن بيستم فضاهاي باز و سبز در قالب توسعه پاركها و باغهاي تجهيز شده شهري خلاصه مي شدند اما در سالهاي پس از آن و به ويژه در اواخر دهه 90 ارائه راهكارهاي مبتني بر توسعه خلاقانه و پايدار منابع-به ويژه منابع آب- ارائه گرديد كه روند برنامه ريزي را از شكل قطعي و صرف خود خارج و ماهيتي پويا و متناسب با نيازهاي روز به آن داده است.

    ايجاد و توسعه منظر كشاورزي يكي از مهمترين اين راهكارهاست كه با هدف حفظ منابع توليد كشاورزي و نيز ايجاد و توسعه منظري جديد در حاشيه كلانشهرها است. منظر كشاورزي در قالب مفهوم توسعه سبز؛امكان توسعه هماهنگ و مرتبط اجزاي شهر و منظر را با يكديگر فراهم آورده و راههاي مختلفي براي ايجاد و خلق شكلهاي جديد از منظر و تلفيق آن با سيماي شهر را فراهم ميكند. تاثيرات اكولوژيكي و محيطي در كنار اثرات اقتصادي نظير ايجاد اشتغال و بهره وري مناسب از فضا و منابع موجود؛ تمركززدايي و ويژگيهاي اجتماعي؛فرهنگي و كالبدي مهمترين ويژگيهاي اين شكل از منظر را تشكيل مي دهد. اين مقاله با تكيه بر تجارب موجود كه در زمينه برنامه ريزي و توسعه شهرهاي جنوب شرق آسيا و استراليا انجام شده در نظر دارد علاوه بر معرفي مفهوم و شكل جديدي از طراحي منظر جايگاه جديد اين حرفه را در طراحي شهرهاي جديد قرن بيست و يكم و نيز توسعه پايدار كلانشهرها ارائه مي دهد.



    واژه هاي کليدي

    منظر كشاورزي، توسعه پايدار، فضاهاي باز شهري، توسعه سبز.


    مقدمه:

    برنامه ريزي و توسعه شهري در قرنها و دهه هاي مختلف بر توسعه صرف شهري با هدف فراهم آوردن جايگاهي براي زيست و تامين حداقل نيازهاي آدمي و يا بازطراحي و ساخت فضاهاي درون شهري متمركز بوده است. اين باور كه خلق تراكم هاي جمعيتي در هر نقطه اي فقط نياز به زيرساختهاي شهري را التزام مي بخشد و اين نيازها با استفاده از منابع موجود قابل رفع و برنامه ريزي است؛ يكي از معضلات اصلي طرحهاي توسعه شهري را در دهه هاي اخير تشكيل مي داد.

    اين نگرش علاوه بر ايجاد ساختاري كالبدي- فضايي نامطمئن در آينده، به لحاظ اجتماعي و زيست محيطي نيز سيستمي ناپايدار را شكل داده كه فاقد توسعه هماهنگ بوده و شكلي يكسويه و خود به خودي مي گيرد. گونه شناسي اغلب كاربريهاي حاشيه شهرها بويژه كلانشهرهاي بزرگ نشان دهنده كاهش تراكم لكه هاي مزارع و باغات، رشد دانه بنديهاي پراكنده مسكوني و ايجاد هسته هاي مختلف زيستي است كه با طول زمان رشد يافته و در نهايت به يكديگر پيوسته مي گردند. در اين ميان اگرچه ابداعات و نوآوريهاي مختلفي در عرصه برنامه ريزي و طراحي شهري ارائه شده است اما اين موارد منحصر به فضاهاي داخل شهرها و شكل دهنده فضاهاي باقيمانده و يا تخريب شده است. اما در لبه ها و حواشي شهرها اين مساله به شكل عمده به استفاده حداقل از شكلهاي مناسب توسعه، بدون در نظر گرفتن ارزش كيفي زمينهاي موجود در جهت توليد و بهره وري، تغيير كاربري و ارائه شكلها و فرمهاي متداول هندسي و شهري بدون در نظر گرفتن ويژگيهاي محيطي- كالبدي معماري روستايي اين مناطق است.

    افزايش اين روند بويژه در كلانشهرها، سبب فعال شدن جنبشهاي زيست محيطي مدرن در اواسط قرن بيستم گرديد و آنها را به ارائه راهكارهاي مناسب و تدوين ضوابطي براي كنترل و توسعه هماهنگ و پايدار محيط انسان ساخت با محيط طبيعي و منابع آن واداشت. انتشار كتاب "بهار خاموش" نوشته راشل كارسون در سال 1962، "كوچك زيباست" نوشته شوماخر در سال 1974 و "تراژدي مشتركات" اثر هاردين در سال 1977 نمونه اي از اين فعاليتها به شمار مي رود كه هر يك بر اساس نوع و ماهيت موضوع به تحليل علل مسائل زيست محيطي و تدوين اصول و راهكارهاي مناسب مي پردازد (گلكار، 1379). گسترش اين جنبشها و در نهايت ارائه نظريات تاثيرگذار در اواخر قرن بيستم، لزوم بازنگري در طرحهاي شهري و بويژه طرحهاي توسعه-كه بر حومه شهرها و برنامه ريزي براي استفاده حداكثري از منابع موجود را مورد تاكيد قرار مي داد- را قوت مي بخشيد و لزوم ارائه راهكارهاي مناسب را سبب

    مي شد. منظر كشاورزي يكي از اين راهكارهاست كه در دهه اخير براي رشد و توسعه پايدار شهري مورد توجه قرار گرفته است. حفظ زمينهاي مرغوب كشاورزي و خلق فضاهاي جديد از زمينهاي حاصلخيز و سرسبز در ميان شهركهاي جديد و ايجاد هسته هاي جديد توسعه شهري از مهمترين اهداف اين طرح مي باشد. شناسايي عرصه هاي مناسب از نظر كمي و كيفي، يكي از مهمترين ابزارهاي برنامه ريزي منطقه اي پايدار به شمار مي روند كه مي توانند علاوه بر ايجاد سكونتگاههاي مناسب شهري، محيط و منظر شهري- روستايي را شكل داده، در نهايت اثرات اكولوژيك منحصر بفردي در پهنه شهر ايجاد كنند. در اين مقاله با بررسي تجارب شهرهاي استراليا، هلند و جنوب شرق آسيا، طراحي و برنامه ريزي سيستمي ارائه مي شود كه مبتني بر الگو و شكل زمينهاي كشاورزي است تا از اين طريق شكل و فرم جديدي از مفهوم "توسعه سبز" تبيين گردد. اين مفهوم تلفيقي از منظر زمينهاي كشاورزي، زيرساخت هاي شهري و كشاورزي به مثابه منبعي براي توليد و بهره وري اقتصادي است.

    يكي ديگر از اهداف مورد توجه در اين مبحث بررسي و شناخت بحرانهاي مرتبط با زمينهاي حاصلخيز كشاورزي، باغات و فعاليتهاي توليدي و البته رو به زوال روستايي در حاشيه شهرهاي قرن بيستم است. از سوي ديگر آنچه در اين ميان از اهميت خاصي برخوردار است ارائه نقش جديد و جايگاه قابل توجه طراح منظر در روند برنامه ريزي و طراحي شكل جديدي از شكل منظر در ساختار شهر است. آنچه كه در اين ميان مورد بحث قرار مي گيرد رهيافت هاي جديد طراحي منظر مي باشد كه از نگاههاي معمول و كلاسيك با ماهيتي مصرفي و خدماتي به شكل مدرني از طراحي و برنامه ريزي تغيير شكل داده است. اين رهيافت قادر است تا شكل هاي جديدي از زمينهاي حاصلخيز و پايدار را در داخل و اطراف شهر ارائه كند.

    طرح مساله

    انسان همواره در طول تاريخ شهرنشيني به دنبال يافتن فرمهاي جديد شهري با هدف بهبود و اعطاي كيفيت زندگي خود بوده است. توسعه شهري يكي از پديده هاي عمده دوران معاصر است و امروزه نيز انسان به دنبال شهر ايده آل در قالب توسعه پايدار است. اما شكل متداول و كلاسيك توسعه بويژه در حاشيه كلانشهرها برنامه ريزي توسعه را به سمت مصرف گرايي يكجانبه منابع سوق داده است.

    اين ويژگي به شكل بحرانهاي رو به رشد در مناطق حومه شهرها و از بين رفتن مناظر طبيعي در ايالات متحده، هلند و بخشهايي از اروپا توجه و تمركز بسياري از برنامه ريزان و طراحان شهري، متخصصين محيط زيست و اكولوژيست ها و طراحان منظر را به خود واداشته است (Armestrong&Allison,2003.Oliver&Jenkins, 2003). براي اولين بار در اوائل دهه نود، اين بحران توسط نظريه پرداز معروف معماري و شهرسازي معاصر، رم كولهاوس و با اشاره به منطقه رانستاد هلند مورد توجه قرار گرفت. اشاره كولهاوس به تغييرات سريع اين منطقه در زمان كوتاه و گسترش شهر در حومه منطقه رانستاد بود(Armstrong, 2004). او پيش بيني كرد كه منظر و چشم انداز منطقه در مدت كوتاهي با تراكم هاي مسكوني يك يا دو طبقه جايگزين خواهد شد و فضاي باز منطقه فقط شامل مسيرهاي حركت سواره خواهند بود. با توجه ويژگي اين مناطق، بازنگري در سياستهاي توسعه نياز به ارائه شكل خاصي از برنامه ريزي و استراتژيهاي آتي داشت كه بر مبناي فشرده سازي شهر و عناصر آن، تعريفي دوباره از روابط ميان شهر و حومه را ارائه مي كرد (Grafe& Speaks, 2000). هدف اين استراتژيها حفظ لبه هاي روستايي- شهري و كيفيت اكولوژيك آنها بود تا از اين طريق بر كيفيت و غناي محيط زيست شهري اضافه نمايد.

    اگرچه مقياس مطالعه و وسعت منظر در هلند با كشورهاي ديگر متفاوت است، با اين وجود آغاز اين بحث عامل محركي براي شناسايي و بررسي نمونه هاي مشابه در كشورهاي مختلف و ارائه راهكار در قالب انتشار مقالات و كتابهايي نظير "بعد از توسعه بي رويه" گرديد كه در آن نويسنده كتاب، بارت لوتسما پيشنهاد مي كند، معماران و طراحان منظر نياز دارند تا نسبت به اين مبحث حساسيت نشان داده با آن ارتباط برقرار كنند و براي حل آن راهكارهاي مناسبي ارائه نمايند. در كشورهاي ديگر نظير استراليا نظير چنين مساله اي مشاهده گرديد كه اين بار با توجه به ماهيت و شكل غالب توسعه خطي شهرهاي استراليا، توسعه با تخريب عرصه هاي طبيعي، مناطق تفرجگاهي و حفاظت شده و مهمتر از آن زمينهاي كشاورزي و باغات موجود همراه بود. اين شكل از توسعه بويژه در مناطق شهري خشك و كويري دنيا كه با كمبود خاك حاصلخيز و ذخاير پايين آبي مواجه هستند شكل نگران كننده اي به خود گرفته است زيرا در اين مناطق فرآيند حاصلخيزكردن خاك با سرعت پايين و هزينه بالايي انجام مي گيرد. از سوي ديگر رشد اقتصادي و ضرباهنگ بالاي توسعه صنعتي در كشورهاي جنوب شرق آسيا نظير هنگ كنك، يكي ديگر از عوامل شكل گيري اين نوع از توسعه يكسويه شهري شناخته شده است. در اين مناطق هسته هاي اوليه شهري با محوريت مراكز اقتصادي و صنعتي شكل گرفته و در نهايت در روند رشد خود كه با تغييرات سريع كاربري اراضي همراه است به يكديگر مي پيوندند. اگرچه در تمامي نمونه هاي ذكر شده عوامل مختلفي نقش داشته اند اما نتايج حاصل، كاهش ارزشهاي زيستي و محيطي، استفاده يكسويه از منابع و نابودي محيط و منظر طبيعي را بدنبال داشته است. در دهه اخير دستيابي به راهكارهاي مناسب براي حل اين مساله منجر به ارائه روشهاي جديد طراحي و ره يافتهاي مناسب با آن و با محوريت معماري، منظر و توسعه زيرساخت ها شده كه در نهايت فرمهاي جديد شهري و توسعه متناسب با آن ارائه شده است (Wall, 1999,pp.233). آنچه در ميان از اهميت خاصي برخوردار است ارائه تعريفي جديدي از منظر و جايگاه طراح و معمارمنظر در ساختار طرحهاي توسعه شهري است. منظر در اين نگاه از يك لكه صرفا سبز با نقشي اكولوژيك به عنوان منظري فرهنگي- طبيعي معرفي مي شود كه علاوه بر تاثيرات اكولوژيك، از نظر كالبدي- فضايي و همچنين حفظ اقتصاد بومي و محلي برپايه كشاورزي و صنايع وابسته اهميت مي يابد.

    مفهوم توسعه پايدار و ارتباط آن با منظر

    به دنبال طرح مسائل جدي زيست محيطي، نظير آلودگيها، اثرات گلخانه اي و افزايش دماي كره زمين، نابودي منابع طبيعي و بحران آب سازمانهاي رسمي بين المللي و گروههاي حامي محيط زيست در مقام واكنش در قبال اين مسائل برآمدند. بحث توسعه پايدار در سال 1978 از طريق گزارش موسوم به گزارش برانتلند با عنوان "آينده مشترك ما" توسط كميسيون جهاني محيط و توسعه بطور رسمي در دستور كار سياسي قرار گرفت. همچنين در سال 1992 در اجلاس سازمان ملل در شهر ريودوژانيرو ي برزيل تحت عنوان اجلاس سران زمين سندي در همين رابـ ـطه به امضاي 178 كشور جهان رسيدكه به عنوان "دستور كار 21" انتشار يافت. بر اساس سند مزبور تمام كشورها مكلف به تدوين برنامه هاي استراتژيك و علمي جهت اجراي مفاد دستور كار 21 در مقياس ملي كشور خود تحت عنوان دستور كار محلي 21 شدند(گلكار، 1379).

    بر مبناي اين دستور كار سيستم برنامه ريزي، طراحي و توسعه شهري به عنوان يكي از مهمترين ابزارها و مكانيزمهاي مهم براي تحقق توسعه پايدار معرفي شده است و معماران، برنامه ريزان و طراحان شهري مي بايست آن در تمامي مراحل كارهاي حرفه اي خود مدنظر قرار دهند. از اينرو در جهت ارائه الگوهاي منطبق با اين چارچوب مفاهيمي نظير "طراحي شهري پايدار"، "طراحي شهري سبز"، "طراحي اكولوژيك" و نظاير آن مطرح گرديدند. بر اساس گزارش برانتلند تعريف روشن و مشخص از مفهوم توسعه پايدار برمبناي سه واژه كليدي توسعه، نيازها و نسل آينده نهاده شده است. براين اساس "توسعه پايدار توسعه اي است كه نيازهاي نسل حاضر را بدون مصالحه و صرف نظر از توانايي نسل آينده در برآوردن نيازهايش تامين نمايد." در مقياس شهري، طراحي پايدار بر پايه سه محور اصلي زير بنا نهاده شده است(مفيدي، 1383) :

    الف – منابع محيطي

    ب- مهارتهاي طراحي و فن آوري

    ج- ارزش هاي اجتماعي

    در مبحث منابع محيطي محيط و منظر در قالب فضاهاي باز و سبز شهري مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس مقياس، ماهيت و كاركرد لكه هاي سبز مي توان آنها را در قالب شهري، منطقه اي و فرامنطقه اي تقسيم بندي نمود. كاهش آلودگي و ارتقاي كيفي محيط زيست، ايجاد خرد اقليم ها، افزايش كيفيت بصري محيط و سلامت رواني و اجتماعي جامعه از مهمترين اثرات فضاي سبز در ساختار شهر مي باشد.

    منظر كشاورزي: پيشينه و مفاهيم

    منظر كشاورزي در دهه اخير بعنوان يكي از روشهاي مناسب براي حفظ و تلفيق منظر حاشيه شهرها همگام با توسعه شهري مطرح گرديد. پيشينه اين مفهوم به انتشار مقالات و كتب مختلف براي ارائه راهكارهاي مناسب توسعه در حومه شهرها و حل بحران نابودي مناظر روستايي در كشورهاي هلند، استراليا، آلمان و آمريكا بر مي گردد. ديان ساديج در كتاب خود با عنوان" شهرهاي صد مايلي " كه در سال 1993 منتشرشد به نيروهايي اشاره كرد كه در اواخر قرن بيستم، شهرها و بويژه شهرهاي غربي را شكل مي دهند. او با اشاره به نوع و گونه شناسي كاركردي براي منظر شهرهاي قرن نوزدهم و بيستم، طراحي فضاي سبز و معماري منظر را آيتمي مصرفي و در قالب باغهاي تجهيز شده و پاركهاي شهري تعريف مي كند(Sadjic, 1993). اين در حاليست كه شهرها و كلانشهرهاي هزاره جديد نيازمند تعريفي دوباره از مفهوم منظر و جايگاه طراح منظر دارند. چنين نگرشي با بررسي و مطالعه نحوه توسعه كلانشهرها بويژه در منطقه جنوب شرق آسيا و لزوم بازنگري در سياستها و برنامه ريزيهاي توسعه منظر شهري ارائه گرديده است (Sadjic, 1999). بر اين اساس طراحي منظر مي تواند منحصر به طراحي فضاهاي باز و سبز نباشد بلكه روشهاي مديريت منابع و استفاده بهينه از آنها را به همراه داشته باشد (Armstrong, 2004). اين راهكارها در قالب پروژه هاي منطقه اي، طرحهاي شهري، طرحهاي تحقيقاتي- كاربردي و مسابقات طراحي با محوريت حفظ و توسعه عرصه هاي قابل كشت و زمينهاي كشاورزي ارائه شد كه ازمهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

    1- مناظر كشاورزي آينده: شامل طرحي منطقه اي است كه با هدف حفظ زمينهاي كشاورزي در منطقه ويكتورياي استراليا تدوين شده است(Barr, 2003). اين طرح هم اكنون در منطقه سيدني نيز مدنظر قرار گرفته است.

    2- استراتژي شهر ملبورن براي سال 2030 ميلادي با عنوان سياست لبه سبز: كه ارائه تصوير روشني از منظر آينده شهر ملبورن در سال 2030 را با حفظ وتوسعه زمينهاي كشاورزي از اهداف خود بيان كرده است (Delahunty, 2003).

    3- Toolkit: بسته نرم افزاري براساس مطالعات و تحقيقات واحد تحقيقات منظر دانشگاه تكنولوژي كوئينزلند در استراليا توليد شده است كه قابليت تحليل و برنامه ريزي براي كنترل توسعه آتي شهر را به دنبال خواهد داشت. اين برنامه ابزاري ساده براي شناسايي زمينهاي كشاورزي، تغييرات آتي و در نهايت خلق شكل جديدي زمين است. اين برنامه بااستفاده ازتكنولوژي بكار رفته در آن به طراح منظر اين امكان را مي دهد كه شكلهاي جديد و توسعه يافته از اراضي سبز و حاصلخيز را با منظر شهري تلفيق و نتيجه نهايي را مشاهده كند(Mostafavi&Najle, 2003).

    آنچه در تمام راهكارهاي ارائه شده تا كنون از اهميت قابل توجهي برخوردار است ارائه الگويي مشخص از مفهوم منظر كشاورزي است كه بوسيله آن كشاورزي و اثرات محيطي آن در سيستمي پويا با جنبه هاي اقتصادي و بازاريابي محصول در ارتباط باشد. بر اين اساس مي توان گفت در خلق منظر جديد، زمينه اي براي پيدايش حوزه هاي جديد از اقتصاد محلي يا منطقه اي، زيرساخت هاي توسعه محلي و شهري و توليد محصولات كشاورزي فراهم مي آورد.

    به واقع مي بايست به اين نكته مهم توجه داشت كه اصطلاح منظر مبتني بر كشاورزي طبقه بندي جديدي از منظر و طبيعت ارائه نمي كند بلكه مفاهيم جديدي از مفهوم "توسعه سبز و پايدار" را تعريف مي كند كه مي تواند به عنوان بخش جديدي از فضاي سبز،كاركرد متفاوتي داشته باشد (Armstrong, 2004). در اين نگرش منظر كشاورزي بخشي از منظر سبز شهري تعريف مي شود كه علاوه بر كاركردهاي اقتصادي مي تواند به عنوان يك منظر فرهنگي، شهري و اكولوژيكي ارزشمند و جذاب باشد. براساس تعريف وال منظر شهري جديد، منظري است كه به مانند زمينها و مزارع كشاورزي تغيير مي كنند و از اين نظر منظري پويا هستند كه در آن عملكردهاي مختلف، هندسه، الگوي پراكنش، نوع نظم و شرايط متغير محيط از ويژگيهاي قابل توجه آن مي باشد(wall,1999).

    منظر كشاورزي: نقش و ضرورت طراحي

    در دهه 1990 ميلادي، بك و لوتسما، مفهوم مدرنيزاسيون انعكاسي را از ويژگيهاي شهرهاي هزاره جديد معرفي كردند كه براساس آن راهكارهاي مناسب براي توسعه جديد يك شهر از بطن بحرانهاي موجود بدست مي آيد(Beck,1994&Lootsma,1999). بر اين اساس منظر تجديد شونده يكي از اجزاي اصلي اين مفهوم به شمار مي رود كه نيازمند برنامه ريزي و طراحي است.

    طراحي و برنامه ريزي منظر با قابليت تجديد، تغيير و توسعه، اولين بار در طرحهاي بحث برانگيز و چالشي افرادي نظير ويني ماس از گروه (ام، وي، دي، آر، وي) ، رم كولهاوس از گروه (او، ام، اي) و آدريان گئز از گروه (وست ايت) معرفي و ارائه گرديد. اين طرحها و ايده ها از نظر نوع ديدگاه، روشهاي خلاقانه حل مساله و نحوه عملكرد، از اهميت خاصي برخوردار است در حاليكه تئوري هاي فلسفي و ديدگاههاي زيبايي شناسي در رده هاي بعدي اين طرحها قرار دارد(Lootsma, 1999). ضرورت ارائه برنامه ريزي مشخص و طراحي منظر مبتني بركشاورزي، روشهاي تلفيق معماري، منظر و زيرساخت هاي شهري را به عنوان راهبردهاي اصلي اين ايده تبديل كرده است.

    بطور كلي در شهرهاي فراصنعتي كه با تغييرات بسيار و گسترده روبرو بوده اند، اين ايده با راهكارهايي نظير ايجاد تراكم هاي شهري و افزايش ارتفاع مجتمعهاي مسكوني، سبب آزاد سازي زمين از ساخت وساز و درنتيجه گسترش فضاهاي باز، پاركهاي وسيع، شبكه حمل و نقل ريلي و دسترسي ها شده است. اين در حاليست كه در شهرهاي در حال توسعه، اين رويكرد با تاكيد بر زمينهاي حومه شهري، ارتباط و پيوستگي ميان زمينهاي كشاورزي موجود را حفظ كرده و با مطالعه ظرفيتهاي توسعه، نسبت به طراحي زمينهاي كشاورزي جديد و تلفيق آن با زيرساخت ها اقدام كرده است تا علاوه بر طراحي منظر كشاورزي، زمينه توسعه پويا را براي شهر فراهم آورد(Armstrong, 2004). تجارب برنامه ريزي و طراحي در استراليا نشان مي دهد كه دولت محلي، منظر كشاورزي را به عنوان فضاهاي باز با كاركردي تفريحي و حفاظتي و يا به عنوان منظري روستايي طبقه بندي مي كند(Sinclair et al, 2003).

    با توجه به آنچه ذكر گرديد مي توان گفت يده ها و مفاهيم ارائه شده مبتني بر منظر كشاورزي، تلفيق همزمان منظر شهري و روستايي را مدنظر قرار داده است.

    منظر كشاورزي: راهبردهاي جديد براي توسعه كلانشهرهاي معاصر

    شهر معاصر در ديدگاه و نگرش كنوني به شهري گفته مي شود كه چندمركزي، وسيع، پراكنده اند و مبهم اند(Deklerk,1999,Lootsma 1999,Sadjic,1999,2002). در جائيكه جريان مواد(مصالح و مواد اوليه) و زيرساختهاي اوليه پررنگ و قوي هستند شكل مشخصي به خود مي گيرند و بنابراين شبكه اي از تسهيلات و امكانات كه از فضاي منطقه اي و يا بين المللي منشا مي گيرند در شهر تداخل مي كنند. اين شهرها بدليل تركيبي پيچيده و غني از مواد، انرژي و اطلاعات از قابليت و پتاسيل بالايي در توليد فرم هاي جديد، خلق فضاهاي بديع شهري و تلفيق آن با منظر كشاورزي و روستايي دارند. اين مفاهيم نقطه مقابل شهر از ديدگاه كلاسيك به شمار مي رود كه شهر را ايستا، مشخص و با مرزبندي سياسي و جغرافيايي تعريف مي كند.

    با توجه به اين تعريف از شهر معاصر، چهار راهبرد اساسي كه در توسعه كلانشهرها بر مبناي منظر مي تواند شكل بگيرد عبارتند از:

    راهبرد اول: ارائه مدل اجتماعي- اقتصادي پايدار براي شهرهاي قرن بيست و يكم

    اين مدل كه بر پايه تئوريهاي موجود در مورد اقتصاد محيط زيست بنا شده است، طراحي سيستم هاي ارگانيك و پايدار را پيشنهاد مي دهد كه قادرند با روشهاي توليد چندگانه محصولات كشاورزي، تكنيكهاي جديد آبياري و شناسايي و استفاده از زمينهاي جديد كشاورزي تلفيق شده و سيستمي پويا را خلق كنند.

    راهبرد دوم: پيوند علم و صنعت

    برمبناي پتانسيلهاي موجود از تلفيق صنايع پيشرفته صنعتي و مراكز تحقيقات كشاورزي در دانشگاهها حاصل شده است. در اين راهبرد زمينهاي حاصلخيز حومه شهرها بعنوان ماشينهايي براي بازيافت و مديريت پسماندهاي شهري عمل خواهند كرد.

    راهبرد سوم: منظر و فرآيند آموزش

    در اين راهبرد كه بر مبناي مفهوم "مناظر آموزشي" ارائه شده است، منظر به عنوان خاستگاهي براي آموزش عمومي و تخصصي تعريف مي شود. در اين نگاه زمينهاي كشاورزي سايتهاي جديد آموزش و انتقال علم به شمار مي روند كه قادرند به عنوان مراكز خلاق، امكان ارائه راهبردهاي مديريت محيطي، بيوتكنولوژي، توليد غذا، مديريت منابع آب و صنايع خلاق توليدي را ارائه كنند.

    راهبرد چهارم: منظر مكاني براي گفتگو

    شامل روشهاي جديد بهره وري و استفاده از زمينهاي حاصلخيز حومه شهري است كه مي توانند به طور موقت، مكاني براي بهبود بسياري از بيماريهاي روحي و جسمي ساكنين شهر باشند. ايده "منظر شفابخش" كه با اين اهداف ارائه شده است ابعاد بيشتري به كاركرد و اهميت زمينهاي حاصلخيز كشاورزي و باغات حاشيه شهر مي دهد. اين نكته نشان مي دهد كه دلايل زيادي براي حفظ زمينهاي كشاورزي وجود دارد كه مي تواند به خوبي با عملكردهاي جديد در شهرهاي امروزي تلفيق شود.

    بحث و نتيجه گيري:

    آنچه در اين مقاله مورد كنكاش قرار گرفت لزوم حفظ و بهره وري مناسب از زمينهاي كشاورزي و مرغوب به عنوان بخشي حياتي از كلانشهرهاي قرن بيست و يكم را مورد يادآوري قرار مي دهد. فقدان اين بخش مهم از فضاي سبز كه بوضوح در ساختار شهرهاي كنوني و توسعه هاي يكسويه آن ديده مي شود ناشي از سياستهاي مداخله جويانه انسان بدون درنظر گرفتن پيامدها و آثار آن در آينده حاصل شده است. اين روند مي تواند فقط بوسيله رهيافتي چند بعدي و جامع نگر و با استفاده از برنامه ريزي خلاق و ارائه نقشي پررنگ براي طراحي منظر در درون و اطراف شهرها متوقف گردد.

    اين برنامه ريزي مي تواند حوزه هاي مختلف را در برگيرد كه از مهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

    1- ارائه تسهيلات، امكانات و مشوق ها به كشاورزان براي ادامه فعاليت خود در حومه شهرها و جلوگيري از تغيير كاربري اراضي.

    2- ارائه شكلها و فرمهاي جديد از توسعه شهري با در نظر گرفتن الگوي زمينهاي كشاورزي و زيرساخت هاي مورد نياز آن.

    3- تغيير سياستهاي دولت در منطقه بندي و آمايش سرزمين به شكل كلاسيك و امروزي.

    4- ارائه روشهاي خلاق كشت چند گانه محصولات در طول سال.

    5- بازاريابي محصولات و تقويت اقتصاد محلي.

    6- مشاركت بخش خصوصي و ارائه امكانات جهت سرمايه گذاري.

    فرآيند طراحي در اين بخش مي تواند مقياسهاي وسيع تا عرصه هاي كشاورزي موجود را در برگيرد اما آنچه كه در اين ميان از اهميت خاصي برخوردار است شناسايي روابط موجود ميان اين بخشها باجريانات موجود در محيط شهري، جزئيات و پيچيدگيهاي آن است تا از اين طريق زمينه تلفيق ميان كشاورزي و زيرساختهاي محيط انسان ساخت فراهم گردد.



    منابع و مآخذ:

    1- مفيدي، مجيد. 1383. "منابع محيطي و طراحي شهري راهبردي پايدار" . مجموعه مقالات همايش شهرسازي ايران-جلد اول: ساخت كالبدي شهري

    2- گلكار، كوروش. 1379. "طراحي شهري پايدار در شهرهاي حاشيه كوير". مجله علمي- پژوهشي هنرهاي زيبا.


    1- Armstrong, H. & Allison, j.2003. ”New Forms of Coastal Conurbation: sustaining Rural Land on Urban Periphery”. Proceedings of State of Australian Cities Conference 3-5 Dec.

    2- Barr, N.2003.”Future Agricultural Landscapes”. In Australian Planner. Vol 40(2) 123-127.

    3- Beck, U.1994. “The Reinvention of Politics: Towards a Reflexive modernization”. Cambridge, UK: Polity Press.

    4- Delahunty, M.2003.” A Vision for Melbourne”. State of Australian Cities Conference 3-5 Dec.

    5- De Klerk, Len. 1999.” Response to Dyane Sadjic”. Rice Design Alliance.

    6- Grafe, Christophe& Speaks, Micheal.2000.”Nine+ One”. Rotterdam: Nai Publishers.

    7- Lootsma, Bart.2002.”Synthetic Regionalization: Dutch Landscape toward a Second Modernity”. New York: Princeton Architectural Press.

    8- Lootsma, Bart.1999.” Biomorphic Intelligence and Landscape Urbanism”. Topos 40. Pp. 10-25.

    9- Mostafavi, Mohsen& Najle, Ciro. 2003.” Landscape Urbanism”. London: AA Publication.

    10-Oliver, Tove& Jenkins, Tim. 2003.”Sustaining Rural Landscape: The Role of Integrated Tourism”.Landsacpe Research. V28 (3). Pp293-307.

    11-Sinclair, I.Bunker, R.Holloway, D.2003.” From the Outside Looking in- Planning Management in Sydney’s Fringe”. Proceeding Of State of Australian Cities Conference 3-5 Dec.

    12-Sadjic, D.1993. “The Hundred Mile City”. London: Flamingo.

    13- Sadjic, D.1993.” The Third Mega cities Lecture: Identity in the city”. Rice Design Alliance.

    14- Wall, A.1999. “Programming the Urban Surface”. New York: Princeton Architectural Press.233-250
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    ستون تکه های ساده ادعای ان را ندارد که می تواند به ابهامات و پرسش ها در مورد مفهومی که بدان می پردازد پاسخ های جامع دهد، صرفا تلاش دارد به اشناییِ اسانِ اولیه عمق، وسعت و دقت بیشتری دهد و ضمن واگذاری اشنایی قدم به قدم و غور در مبانی و دیگر عناوین پرطمطراقی چون تصاحب تمامی خزائن معرفت به دیگرانی که گرفتار این وسوسه هایند، حفره های ذهنی جدیدی ایجاد نماید و پرسش برانگیز باشند تا از این طریق نقبی بزند به فضای باز و بادخیز برای تفکر و نفس کشیدن عقل مضطرب.


    تکه های ساده ـ سايبان متروپل؛ سویل از فشردگی بافت قرون وسطایی تا سقفْ شهری توریستی 1390/07/10


    نوشـــــــــــته ی :
    پریا دانشگری -





    خــلـاصــــــــــــــه : بزرگترين سازه ي چوبي جهان با طراحي منحصر به فرد و ويژگي هاي خاص خود در مارس 2011 درشهر سويل ايالت سبيا دراسپانيا افتتاح گرديد و نقش جديد خود را به عنوان فضاي شهري متفاوت و درداخل بافت متراكم داخلي شهرقرون وسطايي برعهده گرفت تا براي طيف وسيعي از فعاليت هاي شهري از جمله تجارت ، گردهمايي ، گذران فراغت و مهم تر از همه به عنوان نماد شهري جوابگو باشد .واين نماد جديد مقصدي جذاب براي گردشگران و مردم محلي خواهد بود .



    50363453192189359670020119235910.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 5 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات پریا دانشگری


    dot.gif
    تکه های ساده ـ بافت و نقش در معماري ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    تکه های ساده ـ معماري داخلي ادارات و دفاتر كار ( طراحي داخلي )




    سویل، شهر میدان‌های پر رونق گاوبازی، شهر سفال و سرامیک و شهر کولی‌های مسافر است.
    سویل مرکز بخش خودگردان اندلوس و استان سبیا است که بر جلگه‌ی گوادال ‌کیبیر آرام گرفته است . گوادال ‌کیبیر، رودخانه‌ای پر آوازه است که در سراسر تاریخ شهر سویل را دو نیم می‌کند: سویا و تریانا. سویل، چهارمین شهر بزرگ اسپانیاست. شهر سویل بیش از دو هزار سال قدمت دارد. گذر تمدن‌های مختلف، این شهر را به یک مرکز بزرگ تاریخی تبدیل کرده است. اگر چه میراث قرون وسطی، رنسانس و باروک این شهر قدرت‌مند است، با این همه تاثیرات سنگینی هم از فرهنگ اعراب و جهان اسلام دریافت کرده است .

    با این‌که اسپانیا را توریست‌ها با شلوغی مادرید و بارسلونا می‌شناسند، اما آرامش و شب‌های زیبای سویل و زندگی و آوازی که کنار گوادال‌ کیبیر در جریان است، هر سال توریست‌های زیادی را به جنوب اسپانیا می‌کشاند. آب و هوای سویل، مدیترانه‌ای و نسبتاً معتدل است با تابستان‌های گرم و زمستان‌هایی که ژانویه‌ی سردی دارند. مانند خیلی دیگر از شهرهای جهان، بهار سویل هم زیبایی‌های دیگری دارد، دمای هوای بهاری در گرم‌ترین حالت ٢٧ درجه سانتی‌گراد است و شب‌ها خنک می‌شود.

    بزرگترين سازه ي چوبي جهان، با طرحی از یورگن مایر، بارزه های منحصر به فرد و ويژگي هاي خاص خود در مارس 2011 درشهر سويل ايالت سبيا دراسپانيا افتتاح گرديد و نقش جديد خود را به عنوان فضاي شهري متفاوت در داخل بافت متراكم داخلي شهرقرون وسطايي برعهده گرفت تا براي طيف وسيعي از فعاليت هاي شهري از جمله تجارت ، گردهمايي ، گذران اوقات فراغت و مهم تر از همه به عنوان نماد شهري جوابگو باشد، اين سازه غول پیکر ولی صمیمی در قامت نماد جديد شهر مقصدي جذاب براي گردشگران و مردم محلي خواهد بود .

    پاراسل متروپل ، با ظاهري شبيه به لانه ي زنبور ، به هم پيوسته از پانل هاي چوبي از پايه اي بتني برافراشته شده و مسير پياده ، استراحتگاه خنك ، رستوران ، فروشگاه ، موزه هاي باستان شناسي، و سايبان عظيمي را تشكيل داده است . ساختار داخلی این سازه از بتن و فولاد و نمای خارجی آن از چوب و کامپوزیت ساخته شده است. اگرچه پیاده راه های روی بنا همه را به یاد سقف های انتونی گائودی می اندازد، شکل این ساختمان از کلیسای جامع سویل الهام گرفته شده است. شکل این طرح به گونه ای است که خود یک سایبان بزرگ برای قسمتهای اطراف سازه است.

    اين پروژه توسط يورگن ماير آلماني طراحي شده است و به عنوان يكي از بهترين و خلاق ترين نمونه هاي ساخته شده با چوب و پوششي از پلي اورتان شناخته مي شود و رابـ ـطه اي استثنايي بين شهرهاي تاريخي و معاصر به وجود مي آورد به طوريكه در گذر از مسيرهاي تعبيه شده ي مدرن ،بخشي از خرابه ها و بقاياي موزه ي باستاني شهر از طريق پارتيشن هاي شيشه اي قابل مشاهده است . وجود فضاهاي باز و سرپوشيده اين امكان را مي دهد تا با گذر از مسيرهاي پياده روي و تراس هاي وسيع و پانورامايي ،ديد كلي از شهر و ميدان عمومي و همچنين موزه هاي باستان شناسي به وجود آيد وچشم اندازي بي نظير از نقاط برجسته ي اين شهر پديدار سازد.

    این طرح امکان نوینی برای تدوین سقفِ شهر به عنوان یکی از عناصر اساسی ولی کمتر دیده شده طراحی فضای شهری فراهم می اورد، به خصوص در شهرهایی که بافت تاریخی فاخری دارند و این بافت در معرض هجوم کلان سازه های به ناچار طراحی شده قرار دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    معماری پس از یازدهم سپتامبر ـ درجه ی صفرِ شهر 1390/12/20


    نوشـــــــــــته ی : لـِـبـُـس وودز



    برگــــــردانی از :
    آرش بصیرت "سردبیر اتووود" -


    خــلـاصــــــــــــــه : تحلیل لبُس وودز از تاثیر یازدهم سپتامبر بر معماری



    528634669767222412805201222102423.jpg




    توضیحات مترجم :
    پل ویریلیو برای شهر، شانِ مرکز را قائل می شود، یک نهادِ تمدنی که ریز نهادهایی هم چون دمکراسی را پشتیبانی می کند و البته "پاد ــِــ" تمامی ان ها را نیز هم، به همین سبب شهر را به غیر از مرکز، هدف هم می خواند، آلدو رسی، معمار و نظریه پرداز معماری شهیر ایتالیایی، در کتاب تاثیرگذارش معماریِ شهر و در مواجه با کارکردگرایی مدرنیستی، معماری و شهر را گره خورده در یک دیگر می داند و ابژه های نوآمده معماری را پی آیند روح و حافظه تاریخی شهر می بیند، نیکوس سالینگارس نیز در کتاب یک نظریه معماری، تداوم حضور برج های بلندِ ساده، مینیمال و فاقد پرداخت های جانبی در بافت های شهری را محصول کمینه بودن کدهای ارجاعی برج ها و ساده سازی مفهومی مورد پسند مخاطبان می خواند و از ان به عنوان بنیادگرایی هندسه راست گوشه یاد می کند، لبس وودز، که به جریان حاشیه ای معماری امروز تعلق دارد، در این نوشتار به هر سه ی این ره یافت های انتقادی ، البته در پرداختی ساده سازی شده، تمسک می جوید: شهر ـ در اینجا نیویرک ـ در قامت عظیم ترین ابژه تمدنی همیشه "هدفِ" شکاف های برخاسته از این قالب خواهد بود، نیویرک از یک سو به سبب فقدان عمق تاریخی محقق و از سوی دیگر سرعت دگرگونی، نتوانسته است به یک فرهنگ "معماریِ شهری" برامده از دگردیسی دست یابد و از این نظر پیش از ان که تخریب شود، متاثر از ارتجاعی مدرنیستی در یک چرخه معیوب مستحیل گردیده بوده و انچه در ان تداوم دارد صرفا همان انگاره معمار در قامت "کارگرِ سرمایه" است، انگاره ای که با تحریرِ معمار به مثابه انسان کامل فاصله ایی به غایت زیاد دارد.




    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 5 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات آرش بصیرت "سردبیر اتووود"


    dot.gif
    معماری رکود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    معمار؛ محصول ایده ئُـــــــلُژیک یا روای غیر قابل اعتماد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ اکثریت خاموش؛ ایا طراحی هنوز باشگاهی مردانه است ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    غرفه گالری سرپنتین؛ طراحی در منطقه ممنوعه ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    از رئالیسم جادویی سیاه تا راپســـــــــودی سرخ ژان نوول؛ سیاست رنگ در گفت و گو با محیط ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس و زیست پس ماندی شهرـ نشین ( شهر سازي )


    dot.gif
    رِم کول هاس؛ آیکـُـن[سندرم]امپراتوری ( شهر سازي )


    dot.gif
    فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است ( شهر سازي )


    dot.gif
    پالادیو؛ روحی نو در صورت بندی کلاسیک ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ زنان باهاوس؛ روایتی ربوده شده ( آموزش معماري )




    برای تمامی ان هایی که در تابستان 1992 سوختن برج های دوقلوی سارایوو، در حمله ای تروریستی با هدف تضعیف روحیه ساکنان ان جهان ـ شهر، را به خاطر داشتند، حمله به برج های دو قلوی مرکز جهانی تجارت نیویرک، نه سال بعد، با همان هدف، چندان دور از ذهن و عجیب نمی نمود. فروپاشی دیوار اهنی و پایان جنگ سرد، نوع جدیدی از کشاکش ها در مقیاسی جهانی را سبب شد، کشاکشی نه بر مدار رودررویی نیروهای نظامی در زمین، بلکه برقرار طرح ریزی حملات کوچک مقیاس در قلب قلمروی قدرت دشمن، بر هم زدن نظم قلمرو، تخطئه اعتماد به نفس و کاهش توان تسلطش بر دیگران. این جنگ افروزی جدید را تروریسم می خوانند؛ سلاح اصلی اش ترس افرینی در [اردوگاه/ قلمروی] دشمن ـ چه در میان انسان های عادی و چه حکام ـ است، پدیده ای نه موکد بر صلح، معاهدات و دیگر ابزارهای رسمی مُقِوِم اشتی میان دول مشروع ـ هم در جامعه جهانی و هم در میان شهروندان شان ـ که مبتنی بر خواست پیروزیِ صرف، پیروزی ای که بر مدار ان شورشیان امید به کسب امتیازات اقتصادی و سیـاس*ـی دارند، امتیازاتی که جای گاه ان ها را ـ هم در قلمرو خودشان و هم در گستره ای جهانی ـ تقویت می کند: رعب افکنی بیشتر و همانا قدرت ارایی و عمق نفوذ بیشتر.

    بارزه نوین این جنگ، چیدمان نیروهای متخاصم نه ان گونه که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت شاهدش بودیم بر محور خواست ها و تمایلات سیـاس*ـی ـ اجتماعی؛ یک سو جهان کمونیستی و یک سو سرمایه داری، که مواجه بر قرار قدرت های نژادی، قومی و مذهبی است. گویی در دوره ی مدرن زندگی نمی کنیم و به قرون وسطا برگشته ایم؛ البته به جز تکنیک ها و تسلیحات فرماندهی و کنترل. حمله به سارایوو مواجه خصمانه شورشیان مسیحی بود با اکثریت مسلمان و حمله به برج های جهانی تجارت حمله ای بود بنیادگرایانه به یک چارچوب غالب تمدنی و البته هر دوی این مواجهات ایده شهر را نیز هدف قرار دادند.

    در مارچ 1994، کنفرانسی در گریتْ هالِ کوپرْ یونیـْـیــِـن برگزار شد با این عنوان : سارایوو/نیویرک: شهر محصور. شرکت کنندگان در جلسه که بسیاری شان تحلیلگران و ناظران مبرز حوزه های معماری و شهری بودند، حمله جاری بر سارایوو و تبعاتش بر دیگر شهرها را از نظر گذراندند. هدف کنفرانس اگاه کردن نیویرکی ها به نیازهای ساکنان سارایوو بود و البته [تزریق] نوعی [پیش] اگاهی نسبت به انچه می تواند "اینجا [در نیویرک] هم اتفاق افتد". نمی توانم بگویم چند نفر از شرکت کنندگان، جلسه را با این تصور که نیویرک هم مورد حمله قرار می گیرد ترک کردند. تعداد کمی از ما پیش نمونی از این اتفاق را در خیالمان تصویر کردیم و البته اگر حاضرین در جلسه تمام ان چه انسوی اقیانوس اتفاق می افتاد را به درستی و تمام کمال درک می کردند احتمالا غالبشان خود به این نتیجه می رسیدند.

    بحث های چالشی پیرامون مرکز جهانی تجارت، پس از سقوط دو برج، بر محوریت چگونگی و حتی چرایی ساخت مجدد مجموعه قوام یافتند. برخی از مطرح و خلاق ترین معماران زمانه ما، غالبا با طرح های پیشنهادی خاصی که تمامی شان اراده ی معطوف به تغییر بنیادین محوطه مخروبه، تبدیل ان به نوعی از یک فضای شهری عمومی و نوایین و به تبع ان استخراج پیروزی از دل تراژدی را به نمایش می گذاشتند، در این فرایند مشارکت جستند.

    نهایتا طرح پیشنهادی دانیل لیبسکیند ـ طراحی که بیشتر به سبب طرح های خیالی و برانگیزاننده اش شناخته می شودـ انتخاب شد، طرحی واجد کمترین میزان نواوری و رعایت کمترین الزامات سیاست مدران و فعالین حوزه ساخت و ساز، که بدون هیچ شک و شبهه ای صرفا به سبب ساده و مورد پذیرش وجدان جمعی بودنش انتخاب گردید. طرح؛ برج 1776 فوتی ای که برج ازادی می خوانندش، و چیزی نیست جز مجموعه ای عادی از اسمان خراش های کم و بیش تکراری قرار است به نوعی نمادی از انعطاف پذیری امریکایی باشد، قراری که بر هیچ سیاقی، در بیان فیزیکی پروژه نمود ندارد. یاداوری بیانیه استقلال ایالات متحده از امپراتوری بریتانیا در چهارم جولای 1776ـ که در ارتفاع برج متبلور گردیده ـ نیز هیچ ربطی به حمله القاعده ندارد، اگرچه در ان زمان بسیاری این نمادپردازی را ایده ای درخشان خواندند. به هر رو، حتی اگر طرح بی نهایت کسل کننده لیبسکیند، نهایتا به خورد سیاستمدران و فعالین حوزه ساخت ساز برود، او که طرح را به دیوید چایلدز از اسکیدمور، اونینیگ و مریل[ii] (SOM) سپرده سیر نزولی طرح و تبدیل شدنش به یک [طرح]عرف پسند بی خاصیت را به نظاره خواهد نشست؛ فرصت خلق نیویرک بزرگ و مشحون از معماری و فضای عمومی ـ بهترین یادمان برای پاسداشت صبر و مقامت انسان در مواجه با فاجعه ـ از دست رفته است.

    نیویرک را مرکز فرهنگ جهانی می دانند، اما تنها فرهنگی که حقیقتا نیویرک مرکزش است، فرهنگ خرید و فروش می باشد، نیویرک مرکز فرهنگی است که معمولا الیتی ثروتمند از قـِـبـَـل فرایندهای فرهنگی جاری بر ان ثروتمندتر می شوند. در نیویرک و البته حالا جاهای دیگری شبیه به نیویرک، فرهنگ سود، تنها فرهنگی است که دیگر خُردهِ فرهنگ ها، حول ان قوام می گیرند. البته نمی توان منکر این واقعیت شد که هنر، موسیقی، ادبیات و رقـ*ـص در نیویرک شکوفا شدند، و البته باید خاطر نشان کرد که این شکوفایی هم محصول امکان خرید ان ها از یکی و فروششان به دیگری است؛ این ها پول سازند. بدون ان پول ها، فرهنگ های زیبایی و الهام به سادگی از میان می روند، حداقل اینگونه به ما گفته شده. البته ان چه توسط شرکت ها و سرمایه گذارانشان ـ ان هایی که ما را مطمئن می کنند، سرمایه داری مهمترین حامی هنرهاست ـ به ما گفته نشده ان است که سرمایه داری تنها ان بخشی از هنر را در چارچوب جریان غالب تدقیق می کند که مناسب خرید و فروش باشد. در واقع جریان غالب [سرمایهْ محور حاکم بر تولیدات هنری] می تواند اثار هنری اوانگاردی که پیش انگاره ها و مفروضات مخاطبان بر سیاقشان به چالش کشیده شده، با بحران مشروعیت مواجه گردیده، مبهوت و منقلب شده را بپذیرد و حتی وجودشان را با خواست تدوین نوعی مشروعیت تاریخی [برای خودش] ملزم بداند. اما در این فرایند، محدودیت های متقنی تدقیق و مرزهای معینی ترسیم شده اند: هر نوع اراده جدی معطوف به نگره هایی همچون سوسیالیسم، از طرف بازار نادیده گرفته می شوند و هر نوع خواست معطوف به انقلاب، تحت شمول هر نوع ایده ئلژی ای نیز هم، هر نوع تبیینی از اینده ی فاقد سرمایه داری در قامت مرکز ثقل نیز همچنین و سیاهه ی این ممنوعه ها بی نهایت طولانی است، ممنوعه هایی که به ندرت در حوزه عمومی بر ان ها بحثی جاری می شود، چرا که هنرمندان و منتقدان از مدت ها پیش به نوعی خودْ سانسوری تن داده اند تا به همسویی با تروریست ها یا دیگر رهیافت های ضد بازار محکوم نگردند.

    نیویرک شهری است با چند ساختمان معاصرِ به واقع نو و نوآیین، نام های مشهور اگرچه بدشان هم نمی اید اما خیلی هم راغب به طراحی ساختمان های عمیقا بازار محوری که هر از گاهی بد ان ها پیشنهاد می شود نیز نمی باشند، اما تاکنون هیچ کدامشان برای طرح های کلان مقیاس شهری که می توانند اینده ی شهر و سیاق زندگی مردم ساکن شهر را تغییر دهند دعوت به همکاری نشده اند.معروفترین ان ها چهره های شناخته شده ای همچون استیون هال و اریک اوون مُس هستند که از قضا در همین شهر هم زندگی می کنند. در این میان اندک نام های مشهوری هم موفق به انجام معدود پروژه هایی گردیده اند، به طور مثال، تام مِــیـْـن و دفتر معماری اش؛ مُرفوسـِـس یک ساختمان [از نظر فرم در مقیاس نیویرک] بی نهایت رادیکال و غیر مترقبه برای کوپر یونییـِــن ـ دانشگاهی پیشرو که دانشجویانش را ازاد می گذارد ـ طراحی کرده است. باقی شهر در نگاهی اجمالی محصول نگره ای معاملاتِ ملکیْ وارِ برامده از سود و زیان است ـ مدلی که مابقی متروپل های جهانی نیز مشتاقانه پی گیرش می باشند. پیام نیویرک در این یازدهم سپتامبر [ـ دهمین سالگرد فاجعه ـ] که نگاه جهانیان را نیز معطوف خود ساخته بر سیاق پیش امده ساده و سر راست است: علی رغم همه مشکلات همان آش است و همان کاسه، کاسبی ادامه دارد.

    - محاصره سارایوو در جنگ بُـسنی طولانی ترین محاصره یک پایتخت در دوران معاصر است، محاصره ای که از 5 اوریل 1992 اغاز شد و تا 29 فوریه 1996 ادامه داشت.

    [ii] - دفتر معماری امریکایی، تاسیس شده به سال 1939، که پس از برنده شدن طرح جامع لیبسکیند برای محوطه برج های جهانی تجارت، طراحی معماری پروژه را متقبل شد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    عنوان اصلی این متن "مطالعه تطبيقي تفكر لوکوربوزیه و ونتوري در مورد رابـ ـطه ي معماري و طبيعت" است که به فراخور سنت تیتر ارایی اتووود تغییر کرده، ایمان رئیسی کار سترگی به انجام رسانده، هم از منظر انتخاب موضوع و انتخاب متفکران، هم از نظر روش شناسی، هم از منظر فرایند جاری بر نوشتار، هم از منظر صبر اکادمیکی که تلاش دارد فاصله نوشتار با یک متن روزنامه ایی را تدقیق کند و شاید مهم تر از همه از منظر منبع شناسی؛ سیاهه تقریبا کاملی که نوشتار تحت شمول ان تعریف شده و در اخر از نظرعمق بی نهایت ریزشونده تحلیلی که هم جنبه تطبیقی دارد هم انتقادی، اتووود این مقاله را به فراخور حجم و بسط تحلیلی اش در سه بخش منتشر خواهد کرد.


    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش سوم 1390/07/16


    نوشـــــــــــته ی :
    ایمان رئیسی -





    خــلـاصــــــــــــــه : ...



    507634536322575136610201137851310.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4MidStar.jpg


    تا کـنون 9 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط


    dot.gif
    منطقه گرایی یا عملکردگرایی؟



    دیگر مقالات ایمان رئیسی


    dot.gif
    نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس؛ لیبدویِ معاصر بودن با شهر ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رویکردی به معماری ژاک هرتزوگ و پیر دمورون ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    نگاهی به چهار اثر گروه MVRDV ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    میدان تهی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    سيماي معماري امروز تهران ( شهر سازي )


    dot.gif
    نقد معماری ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش نخست ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش دوم ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    منطقه گرایی یا عملکردگرایی؟ ( مفاهيم و نظريات معماري )





    2-2.تجزيه و تحليل داده ها:

    رابـ ـطه ي فرض يكم با ريز موضوع يكم:

    پس از مطالعه ي انديشه هاي لوکوربوزیه پيرامون رابـ ـطه ي معماري با طبيعت،سعي خواهد شد انديشه هاي او را تجزيه و تحليل نموده و در چند نمونه تفكراتي را كه بر او تاثيرگذاشته اند را بازشناسيم و رابـ ـطه ي فرض مورد نظر را با اين داده ها مشخص كنيم.

    1- لوکوربوزیه هنگامي كه مي گويد: «مكعب ها، مخروط ها، كره ها، استوانه ها يا هرم ها صورت هاي بزرگ اوليه اي هستند كه نور آنها را به گونه اي متمايز آشكار مي كند»؛ به مقدار زيادي تحت تاثير پل سزان- پدركوبيسم و نقاشي انتزاعي سده بيستم- بود. " سزان هيچگاه، حتي در پايان عمرش، اشتياقي نداشت كه خود را يكسره از طبيعت بگسلد. وقتي از مخروط، استوانه و كره صحبت مي كرد، اين شكل ها هندسي را نتيجه نهايي يا انتزاع نهايي كه بخواهد منظره يا طبيعت بيجان خويش را به زبان آنها ترجمه كند نمي دانست. انتزاع در نظر او يك روش و ايستگاهي در بين راه بود كه در آن بتواند بازسازي صحنه ي طبيعي را به صورت يك نقاشي مستقل آغاز كند."

    بنابراين مي توان گفت كه منظور لوكوربوزيه از طرح مكعب و مخروط كره به عنوان فرم هاي ايده آل معماري، این بوده است كه اين فرم ها بهترين رابـ ـطه را با طبيعت برقرار مي كنند و علاوه بر اينكه از فرم هاي موجود در طبيعت انتزاع شده اند، داراي استقلال هم هستند و رابـ ـطه ي برقرار شده را مي توان از نوع تضاد[ii] بين معماري و طبيعت دانست.

    2- به اعتقاد پيتر كالینز" تحول زيباشناسانه تحقق يافته در عصر حاضر حاصل دو پديده است: يكي دريافت و كشف جديدي از مفهوم «پارالاكس» و ديگري بهره مند شدن از عناصر معلق و سطوح وسيع شيشه اي، دگرگوني در شيوه هاي سنتي برداشت از پارالاكس به بهترين شكل خود در آثار لوكوربوزيه نمايان است و شايد به همين دليل باشد كه نزديكي آثار لوكوربوزيه و ارتباط آنها با كوبيسم را بتوان توجيه كرد، زيرا، همان گونه كه جان سامرسون عنوان كرده است، به همان ترتيبي كه آثار پيكاسو مجموعه اي از تخريب در قواعد و فرم ها است، آثار لوکوربوزیه نيز همين خصلت را دارا است، زيرا براي لوکوربوزیه راه حل ها، درمنطق هاي گذشته نيست، بلكه او سعي دارد از طريق وارونه كردن منطق هاي موجود به راه حل هاي خود دست يابد."[iii]

    بعنوان نمونه مي توان به دياگرم پيلوتي اشاره كرد. دياگرام معماري هاي قبل از معماري مدرن بصورت «فرم بر روي زمين» يا «فرم در زير زمين»بود؛ اما لوکوربوزیه با ايجاد تغيير در اين دياگرام، فرم را بر فراز زمين قرار داد كه در نوع خود تحولي پيرامون رابـ ـطه ي معماري با طبيعت به وجود آورد.

    بنابراين مي توان اين گونه نتيجه گرفت كه فرض يك داراي خطايي مهم است و آن اين كه رابـ ـطه ي معماري و طبيعت در انديشه ي لوکوربوزیه در اثر حذف مرز بين بيرون و درون به دست نمي آيد بلكه بوسيله ي تعريف جديدي كه او از رابـ ـطه ي معماري با محيط ارائه مي دهد، از طرفي بيرون را از درون جدا مي كند و از طرف ديگر بيرون را به درون خانه مي برد. استفاده از پيلوتي و بام- باغچه در ساختمان را مي توان نمونه ي بارز اين رابـ ـطه ي جديد معرفي كرد.

    رابـ ـطه ي فرض دوم با ریز موضوع دوم:

    پس از مطالعه ي انديشه ي رابرت ونتوري، به تجزيه و تحليل و بررسی رابـ ـطه ي آن با فرض شماره دو مي پردازيم. بحثي كه تحت عنوان پيچيدگي در انديشه ي رابرت ونتوري درمعماري دهه ي هفتاد مطرح شده است محصول تحولاتی است كه درعلم ونحوه ي نگرش به جهان هستي در قرن بيستم بوجود آمده است." از آغاز سال هاي دهه ي 1920 جهان منبسط و سپس پراكنده شد، بعد در سال هاي دهه 1960ترك برداشت و از هم پاشيد و ناگهان تكه تكه شد.

    در سال 1923 پرده برداشته شد و وجود ساير كهكشانها كه به زودي تعدادشان به ميليون ها رسيده بود، و در هر كدام از يك تا ميليارد ستاره در چرخش بودند، كشف شده اند. از آن پس بي وقفه، بي نهايت تا بي نهايت عقب مي نشيند و رويت پذير جاي خود را به چيزهاي عجيب مي دهند (در سال 1963 اختروشها،‌در سال 1968 تپا اخترها و بعد هم سياهچاله ها كشف شدند). ولي انقلاب بزرگ زماني پديد آمد كه معلوم شد جهان با وسعتي باور نكردني در حال گسترش است. و حاوي اجسام ستاره اي بسيار عجيب: اينكه انبساط آن بين انفجاري است و حاصل اين انفجار پراكندگي، و اين پراكندگي احتمالاً از انفجار اصلي سرچشمه می گیرد." " بنابراين ممكن است به ايده اي از جهان برسيم كه سطح و سازمان خود را در اغتشاش، بي ثباتي، انحراف، نامتصل بودن و تشت نيرو مي سازد. از آن گذشته، فون نويمن در تلاش براي فهم سازمان زنده از وجه ماشين دروني آن در سالهاي دهه ي 1950 به هنگام تفكر درباره ي خود- باز توليد كنندگي خودكار، كشف كرد كه بزرگترين اصالت خودكار طبيعي (بگيريم زنده) اين است كه با بي نظمي، كار مي كند.

    در سال 1959 فون فورستر گفت كه نظم خاص سازمان- خودكار (بگيريم سازمان زنده) خود را با بي نظمي شكل مي دهد.

    اين يعني نظم ناشي از اصل- هياهو(نوفه). سرانجام و مخصوصاً اتلان ايده ي تصادف سازمان دهنده را مطرح كرد."[iv] بنابراين مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه فرض دو صحيح است. زيرا ونتوري همواره در انديشه هايش پيچيدگي و تضاد را بين فرم و محيط مطرح مي کند و همانگونه كه قبلاً به آن اشاره شد معتقد بود كه فضاي درون نبايد نشان دهنده ي فضاي بيرون باشد بلكه بايد بين آنها تقابلي وجود داشته باشد: "يك ساختمان مي تواند در بيان برنامه و فرم هايش كمابيش ناكامل باشد و در تقابل با محيط پيرامونش قرار گيرد."[v]

    رابـ ـطه ي فرض سوم با ريز موضوع سوم:‌
    با مقايسه انديشه هاي لوکوربوزیه و ونتوري پيرامون رابـ ـطه ی معماري و طبيعت مي توان گفت كه فرض سه از اعتبار كافي برخورار است. زيرا همانگونه كه در فرض سه آمده است: «وجه اشتراك تفكر لوکوربوزیه و ونتوري در استفاده از فرم هاي متضاد با محيط پيرامون است»و «وجه افتراق آنها در نوع فرم های انتخاب شده برای ایجاد آن تضاد است. لوکوربوزیه تضاد بين معماري و طبيعت را با فرم هاي خالص و كلاسيك و ونتوري تضاد را با فرم ها پيچيده و بي نظم بوجود مي آورد. »

    3. نتيجه گيري:

    از اين پژوهش، نتايج زير به دست مي آيد:

    1- رابـ ـطه ي معماري و طبيعت در انديشه ي لوکوربوزیه در اثر حذف مرز بين بيرون و درون بدست نمي آيد.

    2- لوکوربوزیه تعريف جديد از رابـ ـطه ي معماري با محيط ارائه مي دهد كه ازیک سو بيرون را از درون جدا مي كند: پيلوتي؛ و از سوی دیگر بيرون را به درون خانه مي برد: بام- باغچه.

    3- رابـ ـطه ي معماري و طبيعت در انديشه ي ونتوري در اثر پيچيدگي و تضاد بين فرم و محيط (بيرون و درون) بدست مي آيد، بگونه اي كه فضاي درون در ابهام قرارمي گيرد.

    4- وجه اشتراك تفكر لوکوربوزیه با ونتوري در استفاده از فرم هاي متضاد با محيط است.

    5- وجه افتراق تفكر لوکوربوزیه با ونتوري در نوع فرم هاي انتخاب شده براي ايجاد تضاد با محيط است. لوکوربوزیه با فرم خالص و منظم و ونتوري با فرم پيچيده و نامنظم تضاد را با محيط برقرار مي كند.

    6- معماري مدرن بين بيرون و درون يك اثر معماري رابـ ـطه ي شفاف برقرار مي كند.

    7- معماري پست مدرن بين بيرون و درون يك اثر معماري رابـ ـطه ي غير شفاف (مبهم) برقرار مي كند.


    - آرناسون،ه.ی./ تاريخ هنر نوين/ص.45

    [ii]- اصولاً براي رابـ ـطه ي يك مصنوع با محيط طبيعي خود مي توان سه حالت قايل شد. امكان اول تجانس است: آنچه بايستي ساخته شود، چه از نظر فرم، تكنيك و جنس «زبان» محيط را پذيرا مي شود. امكان ديگرتضاد است به اين معني كه آنچه ساخته مي شود به عمد خود را از محيط جدا كرده و به عنوان چيزي ديگر خود را نشان مي دهد. سرانجام امكان سوم تقابل است يعني آنچه ساخته شده است نه تنها جدا از محيط است كه با آن مقابله هم مي كند. (گروتر، یورك/ص.153)

    [iii] - كالينز، پيتر/ دگرگوني آرمانها در معماري مدرن/ص.365

    [iv] - همانجا/ص.57

    [v] - ونتوري، رابرت/ پيچيدگي و تضاد در معماری/ص.343
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    معماری پس از یازدهم سپتامبر ـ پایان دیکتاتوری تصویر آغاز دموکراسی احساس 1390/06/19


    نوشـــــــــــته ی :
    محسن نطنج -





    خــلـاصــــــــــــــه : معماری پس از یازده سپتامبر



    496634512202067379395201146107379.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات محسن نطنج


    dot.gif
    میشل فوکو و معماری؛ گذر از یوتوپیا و دیستوپیا و تبلور متاتوپیا ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس و پروژه اتمام مدرنیته ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    زیبایـــــــــــــی شــــــــــــناسی تخریب ( تاريخ معماري )




    نیویورک با حضور دیکتاتوری تصویر برج های دو قلو از میان آبهای منهتن تصویر میشد ،اما نیویورک،پس از یازدهم سپتامبر خالی از تصویر برجهای دو قلو حامل پیامی دوباره برای ساخت وساز شد امکان رقابت دوباره برای ساخت وساز،و باز گشت "عدم هویت " هویت بخش نیویورک.بازگشت فضایی چند بعدی و چند ساختاری.

    یوهانی پلاسما در تعریف از مفهوم پرسپکتیو حضور آن را در تاریخ هنر همراه با گونه ای دیکتاتوری میداند،استیلایی که به بهای از از میان رفتن دیگر حواس در ساخت و ساز معماری تمام شد، بهای سنگینی که باعث شد مفاهیمی مثل سلسله مراتب ،نظم تصویری و ... بر تعاریف هنر غلبه یابند و مفهوم هایی همچون ،بافت رنگ و بو ،لامسه و ... در هنر از میان بروند.

    پدران هنر مدرن و مشخصا معماران مدرن ، خاصه قبل و بعد از جنگ جهانی-یطور اخص لوکوربوزیه،میس وندروه،آلتو-خط بطلانی بر پرسپکتیو و استیلای صرف تصویر و فرم کشیدند و با ارجاع دوبارهنر و معماری به هنر و- خصوصا –معماری صدر مسیحیت،رومانسک و گوتیک به استیلای صرف تصویر پایان دادند.لوکوزبوزیه در آثار پس از جنگش تلاش هایی در این زمینه انجام داد اما در شهر سازی توفیق چندانی نیافت.هرچند لوکربوزیه به اشکالات شهر سازی خود و تئوری پردازی های قبل از جنگش ازعان داشت و تئوری های شهر سازی خود را پس ار جنگ دگر گون ساخت اما شاگردان او و بطور کلی کسانی که شیفته خواص فرمی هنر مدرن بودند،مفهوم معماری و شهر را از طریق تصویر صرف و امکانات فرمی که هنر مدرن در اختارشان میگذاشت در نظر گرفتند.این امر به تئوری پردازانی که تاثیر بسزایی در بازگشت به شهر سازی کلاسیک و قرون وسطی هم داشتند سرایت کرد،برای مثال راب کریر برای تعریف خود از شهر قرون وسطی باز هم به مبانی و معانی تصویری صرف رجوع میکند تا به حواس دیگر که بر شهر سازی قرون وسطی حاکم بودند؛در این میان رنگ،بو،بافت،جنس مصالح، رقابت و مناسبات قدرت ، مفاهیم اجتماعی ،اقتصاد و ... تاحدودی رنگ می بازد.

    در شکل گیری این گرایش فرمی نباید تاثیر عوامل دیگر را از یاد برد.بحران اقتصادی دهه سی میلادی و دولت رفاه ملی روزولت و دستور او برای تولید انبوه ساخت و ساز مسایل پیچیده ای را پیش روی معمار و مهندسین ساختمان میگذارد و معمار را مجبور به پرداختن به حل مسایل و نیازهای کالبدی جامعه و خواست های کارفرمای دولتی و خصوصی میکند.معمار برای برون رفت از بحران درگیری با جندین مساله پیچده و پاسخ گویی به نیازهای کالبدی و برای جوابگویی به وجه زیبایی شناختی اثر تنها به پرسپکتیو و جنبه سهل الوصول تصویری آن رجوع میکند.در این میان نه تنها دیگر حوای انسانی به کار گرفته نمی شود،مبانی و مفاهیم روانشناختی و اجتماعی هم از میان می رود،چراکه معمار خداگونه می بایست به تمامی نیازها پاسخ میداد و معماری راه حل را در پاسخ گویی به اسکان تعداد زیادی از انسان ها در فضای فضای کم و حل بحران کمبود زمین و تلمبار انسان ها در فرم هایی به اصطلاح زیبا دید.جوابگیی به این نیاز ها همراه شد با دیکتاتوری معمار در فرمانروایی بر فرم ها برای جواب گفتن به نیازها.

    یامازاکی سمبل این رویکرد به معماری است.ساختمان پورت ایگو در سنت لوییس میسوری جایزه و تشویق جامعه معماری را با خود به همراه داشت،اما با انهدام آن به سال 1972 اعلامیه ای شد بر پایان دیکتاتوری معمار.برای روشن تر شدن موضوع لازم است قدری این معنای دیکتاتوری شکافته شود. برای جوابگویی به نیازها باید نظامی سیستماتیک یافت که بتوان تعدادی مشخص از افراد را در جایی سکنی دهیم و به نیاز هایشان پاسخ دهیم؛حمل ونقل عمومی،پارک ها و فضای باز عمومی را برای او تامین کنبم به عبارتی ازحداقل فضا حداکثر استفاده را ببریم.این صورت مساله نیاز به یک تابع داشت تا با جایگذاری داده ها به یک جواب دست یافت .این تابع بازی با فاشکالی بود که حامل تعدادی مشخص از انسان ها بود با متراژی مشخص و شکلی از پیش تعیین شده که به امر معمار در برخورد با نیازهای جدید خود را با شرایط وفق میداد.

    این راهکارها چنان موثر بود که به سرعت به گرایش غالب ساخت و ساز در دهه های 60 و70 تبدیل شد و مورد استقبال شرکت های ساخت و ساز و ارگان های دولتی قرار گرفت.این گرایش عمومی به این دلیل بود که در عین مقرون به صرفه بودن این امکان را فراهم می آورد که بتوان در مقیاس کلان شهری به ساخت و سازی یکدست دست یافت.

    این ساز و کار مکانیکی نوسط معماران و کارفرمایان بر معماری استیلا می یافت و در این میان بسیاری از مفاهیم از میان می رفت .جین جیکوب میانه دهه هفتاد بر آن شورید و ذات جان مایه ای را یاد آور شد که منهتن فاقد آن بود او خاطر نشان ساخت که هارلم در عین تنوع فرمی غنی از زندگی و پویایی و تحرک است آنچه که استیلای فرم و دیکتاغتوری معمار آن را از معماری گرفته است.

    دیکتاتوری معمار که ذکر آن رفت در برج ها ی دو قلو همراه میشود با دیکتاتوری و سلطه مطلق فرم و از میان رفتن ذات و جوهره رقابت میان آسمان خراش هایی که از مکتب شیکاگو آغاز شده بود و با آرت دکو غنی یافته بود.گونه ای بی بعدی ،عدم سلطه و رقابتی که شیکاگو نیویورک ،سانفرانسیسکو و شاید بتوان گفت که شهر امریکایی را با آن میشناختیم آرمانی که آمریکایی امروز در جولان دادن اسپایدرمن،بتمن،و دیگر قهرمان ها و ضد قهرمان هایش در شهر بی بهد "گاتهام"و یا نیو یورک و شهر های بی نام نشان زن گربه ای و یا مرد عنکبوتی جستجو میکند.

    استیلای برج های دو فلو مبین صورت دیگری از استیلا نیز بود فدر عین اینک تصویر نیو یورک را آنگونه که قبل از آن بود مخدوش میکرد به نمادی روشن از جهان شمولی نیز تبدیل شده بود که ذات لیبرالیستی و ساختار تکثر گرای اجتماعی –اقتصادی جامعه آمریکا را زیر سوال میبردبه عبارتی مرکز تجارت جهانی ناسازواره ای بود از مفهوم جهان شمولی در عین استیلای غیر قابل انکار فرمی در جامعه ای که ادعای تکثر دارد.

    پروپاگاندای صوری –فرمی برج های دو قلو این باور را به وجود آورده بود که هویت بخش نیویورک و نمادی برای شهر نیو یورک می باشد به همین روی نیو یورک پس از برج های دو قلو به دنبال پر کردن جای خالی برج های دو قلو است.آیزمن به دنبال بازسازی شیی است که به زعم او دیگر مرزهای درون و بروننش از میان رفته است،دیگر معماران نیز هر کدام به دنبال یافتن شیی برای پر کردن جای خالی برج ها هستند.به عبارتی همه تسلیم دیکتاتوری شدند و به دنبال جا نشین مناسبی برای او هستند.در این میان تنها لیبسکیند با فراصتی معمارانه به اهمیت خالی شدن خط آسمان نیویورک پی بـرده است.

    در انتها ،از تئوری پردازی های انجام شده برای برای باز سازی برج ها ی دو قلو و یا به عبارتی پر کردن جای خالی برج ها به نظر میرسد تلاش دو باره برای استیلای هویت بخش برج هاست،همان پذیرش بردگی فرم،عامل ایجاد هویت.اینگونه تصور میشود که نیویورک بدون برج ها وجود ندارد اما سوالی مطرح میشود:آیا نیویورک قبل از برج ها وجود نداشت؟همان نیو یورک آنی هال،نیویورک وودی آلن؛مارتین اسکورسیزی،سیاهاهن با موزیک بلوز و رپ و هیپهاپ،نیویورک محفل هاب ادبی-هنری،برادوی،تاتر ،کارنگی هال،خیابان های خیس بارانی

    ،فیلم های نوار،جنگلی از آسفالت......................................
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کتاب خانه ی اتووود ـ دگرگونی ؛ اصول پایه ای واسلوب شناسی طراحی – رونالد کناوئر 1390/08/16


    نوشـــــــــــته ی :
    فائزه كشتكار ( تحريريه اتووود ) -





    خــلـاصــــــــــــــه : رولاند کناوئر در سال 2007 کتاب "دگرگونی"را به جامعه ی طراحان ومعماران هدیه کرد، این کتاب خیلی زود در سال 2008 به چاپ دوم رسید، این اثر که در ایران به عنوان کتاب برگزیده ی سال 89 معرفی شد هم اکنون با ترجمه ی امیر اعلا عدیلی و با نشر طراحان هنر در میان دیگر کتاب های معماری خودنمایی می کند و در اختیار معماران می باشد. این کتاب آغازی برای نگاهی متفاوت به تمام فضاها و آثاری است که ما شاید تاکنون به راحتی از کنارشان می گذشتیم، در دنیای امروز ما که لحظه هایمان را با کارهای یکنواخت و ساختمان های معمولی می گذرانیم به خلق فضاهای شاخص، بدیع و متفاوت بیشتر نیازمندیم، این کتاب سعی دارد تا با سازمان دهی متفاوت مفاهیم و عناصری که یک معماربدان ها نیاز دارد، شیوه جدید یادگیری آن ها را به مخاطبانش بیاموزد، کتاب با به میان آوردن کارهایی از تمام طراحان دنیا شیوه ی درست طراحی خوب را به شکلی کاملا اصولی به خواننده ی خود می آموزد، شاید بتوان فلسفه ی نویسنده از نگارش این کتاب را در این گزین گوییِ زیبا خلاصه کرد " هنرمند باید آنچه را عموم باید دوست داشته باشند، بیافریند، نه آنچه ایشان دوست دارند."



    512634562931945516460201134755111.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 1 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات فائزه كشتكار ( تحريريه اتووود )


    dot.gif
    کتاب خانه ی اتووود- بیست بنا که هر معماری باید بشناسد- سیمون آنوین ( آموزش معماري )


    dot.gif
    کتاب خانه ی اتووود ـ سیاره ی زاغه ها ـ مایک دیویس ( شهر سازي )


    dot.gif
    کتابخانه اتووود ـ پنج معمار آمریکای شمالی ـ کِنِت فرمپتُن ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ کلادیا هیلدنر با تویو ایتو ( مفاهيم و نظريات معماري )


    رولاند کناوئر در سال 2007 کتاب "دگرگونی"را به جامعه ی طراحان ومعماران هدیه کرد، این کتاب خیلی زود در سال 2008 به چاپ دوم رسید، این اثر که در ایران به عنوان کتاب برگزیده ی سال 89 معرفی شد هم اکنون با ترجمه ی امیر اعلا عدیلی و با نشر طراحان هنر در میان دیگر کتاب های معماری خودنمایی می کند و در اختیار معماران می باشد.

    این کتاب آغازی برای نگاهی متفاوت به تمام فضاها و آثاری است که ما شاید تاکنون به راحتی از کنارشان می گذشتیم، در دنیای امروز ما که لحظه هایمان را با کارهای یکنواخت و ساختمان های معمولی می گذرانیم به خلق فضاهای شاخص، بدیع و متفاوت بیشتر نیازمندیم، این کتاب سعی دارد تا با سازمان دهی متفاوت مفاهیم و عناصری که یک معماربدان ها نیاز دارد، شیوه جدید یادگیری آن ها را به مخاطبانش بیاموزد، کتاب با به میان آوردن کارهایی از تمام طراحان دنیا شیوه ی درست طراحی خوب را به شکلی کاملا اصولی به خواننده ی خود می آموزد، شاید بتوان فلسفه ی نویسنده از نگارش این کتاب را در این گزین گوییِ زیبا خلاصه کرد " هنرمند باید آنچه را عموم باید دوست داشته باشند، بیافریند، نه آنچه ایشان دوست دارند."

    شاید بتوان هدف واقعی نویسنده را مشخص نمودن جایگاه واقعی فرم و کارکرد در طراحی بیان کرد، اما آن چه این ره یافت را متمایز می سازد رویکرد متفاوت نویسنده در برقرای تعامل با این دو مفهوم اصلی است، کتاب تنها سعی دارد، این اصل را در ذهن خواننده ی خود تفکیک کند و به او بیاموزد که فرم ها خلق نمی شوند بلکه تنها در کارکردهای گوناگون، هویت های متفاوتی پیدا می کنند.

    طراحی یعنی اولویت بندی صحیح نیاز های ذاتی وبالقوه ی کار؛ آن چه که آثار طراحان مختلف را از هم متمایز می کند شیوه های طراحی متفاوت ویا اصول متفاوت نیست فقط واقعیت های روحی وشخصیتی طراحان است که بازخوردی به نام خانه ی مسکونی ،موزه ی هنرهای معاصر ،ورزشگاه ویا هر کاربری دیگر را در خود جای می دهد .به خوبی می توان تفاوت طراحی ها را از همان ابتدا در خطوط اولیه آثار هرچند ابتدایی و دانشگاهی دید ولی اشکالی که می توان از طراحان تازه کار دید آن است که هنوز خطوط خود را نمی شناسند وآن چنان با افکار وروند های متفاوت آشنایی ندارند که بتوانند به خوبی بین یک حرکت زیبا ودرست ،درست را برگزینند این کتاب میانبری است به جسورانه ترین وشاید ناشیانه ترین افکار طراحان تازه کار و بهترین طراحی های دنیا را با اعمال همان افکار ولی با پرداختی ماهرانه به خواننده می شناساند.

    سازمان دهی این کتاب کاملا طراحی شده ومتناسب با اهداف نویسنده است، نویسنده در این کتاب سعی در آموزش یک روش برای طراحی اصولی و خلاقانه دارد .این کتاب به شکل هایی متفاوت تقسیم شده است که به خواننده این امکان را می دهد تا خود آزادانه ترتیب خواندن مطالب را آغاز کند، که این تقسیم بندی جالب نشان از انعطاف پذیری و گستردگی مطالب کتاب دارد و به تفضیل در فهرست کتاب در مورد آن ها توضیحات لازم آمده است.

    مهمترین و اصلی ترین سازمان دهی کتاب، تقسیم آن به دو بخش پایه و نمونه است، کتاب های دیگری مانند کتاب دگرگونی هم اکنون در بازار وجود دارند(1) که می توان این چنین فرم های خوب وجدید را با بهترین روش های طراحی دید ولی بزرگترین تفاوت آن ها با این کتاب در همین نگاه کاملا متفاوت نویسنده در بازگویی وآنالیز مورد نظرش در کتاب است .

    مفهوم واقعی خلاقیت چیست؟چگونه می توان فرم های زیبا به همراه فضاهای معمارانه خلق کرد؟ این دو سوال، اساس این تقسیم بندی است . باید در ادامه اضافه کرد که خلاقیت ترکیب بهینه ی داده هاست وخلاقیت حقیقی همیشه از چارچوب ها برمی خیزد. بهترین منبع ِزیباترین فرم ها، طبیعت است .قسمت پایه در این کتاب حضوردارد تا به طراح بیاموزد فرم هر جیزی که در اطراف ماست پرداخت ونگاه متفاوت طراح به همان طبیعت اطرافش است .موزه ی گوگنهایم ، خانه ی روبی ،حمام آب گرم والز ،بستنی ایس پک ،روان نویس ، المان سر فلکه ها وهمه وهمه نقطه ی شروع معمارانه ترین فرم هاست، بعد از آن که خواننده واقعا با زبان کتاب آشنا شد، این مهارت را پیدا می کند که به راحتی تمام فرم های پایه ی موجود در کتاب را در جای جای زندگیش ببیند . بعد از آن که فرم های ساده وپایه را انتخاب کردیم ازترکیب آن ها و اتد های فراوان، با اضافه کردن مسائل زیبایی شناسانه به فرمی زیبا و کاربردی می رسیم و با این روش کمتر با مشکلات عملکردی ریز فضاها و برقرار نمودن ارتباط میان آن ها مواجه می شویم.در قسمت نمونه خواننده تنها شاهد نشانه هایی از فرم های پایه است .گویی، این وسط نویسنده قسمتی را جاگذاشته است : تخیل . این قسمت که جالب ترین قسمت کار است و زیباترین وخالص ترین حس انسان است به خواننده اجازه می دهد تا آزادانه تصمیم بگیرد وبیاندیشد که طراح با چه برداشتی از آن فرم پایه به این نمونه ی استادانه رسیده است به عنوان مثال در بخش میله ،نویسنده ابتدا میله ها ، از ساده ترین تا خلاقانه ترین ها را معرفی می کند وبعد در قسمت نمونه به لامپ خانه ی شرودر (گریت تی ریتفلد) اشاره می کند ویا دربخش فضا در قسمت پایه ابتدا ریتم های ساده واساسی را عنوان می کند وبعد کار بیبلیوتک نشنال پاریس(رم کولهاس)را نشان می دهد که چه طور استادانه با ریتمی ساده به فضایی زیبا دست یافته است.

    نحوه ی نگارش این کتاب جدا از تقسیم بندی متفاوتش کمی سخت می نماید. کسانی که دوستدار کتاب باشند به خوبی این موضوع را می دانند که همیشه باید از ابتدای کتاب شروع به خواندن کرد وهیچ چیز را از قلم نیداخت و چرا که هر کتاب دنیای فکری نویسنده آن است و در این دنیا نویسنده به زبان خود با ما سخن می گوید و برای آن که زبانش را دریابیم بهتر است از خواندن دقیق مقدمه آغاز کنیم و سختی مواجه با این کتاب پر مغز از همین جا آغاز می شود، چرا که حین مطالعه آن با کلماتی روبه رو می شویم که هیچ توضیحی در هیچ جای کتاب درباره ی آن ها داده نشده است و به طراحانی بر می خوریم که حتی نمی توان یک بیوگرافی خوب در مورد سبک کارشان پیدا کرد و از این ها گذشته در مقابل کارهای خوب آن ها تنها با چند خط نوشته روبه رو می شویم.

    در این کتاب ما شاهد پنج عنوان اصلی میله ، شبکه ، سطح ، بدنه و فضا هستیم که دو فصل اخر بدنه و فضا برای دانشجویان معماری مملوس تر و راحت تر به نظر می آید. این کتاب دارای مقدمه ای پربار است که به خوبی توانسته اهداف کلی نویسنده را در غالب تیتر هایی همچون ساختار کتاب ، روش دال و مدلول ، ساختارهای پایه، نمونه، فرم ها و کارکردها، تفسیرفرم ها، عناصرطراحی، نقطه، خط، میله، سطح، بدنه، فضا و کاربرد پوشش دهد.

    طرح روی جلد ترجمه ی فارسی کتاب بر خلاف نسخه انگلیسی آن که توسط انتشارات بریک هاوزر به چاپ رسیده، پرداختی متفاوت و نه الزاما زیبا دارد و سعی بر ادامه ی تفاوت محتوایی کتاب، با تمام کتاب های موجود در بازار است ، اما به گمان من این تفاوت را بسیار ناشیانه اعمال کرده است آن چنان که شک می کنید این همان کتاب با روی جلد شکیل، زیبا و طراحی شده ی نسخه ی انگلیسی آن است، در ضمن در نسخه ی اصلی آن ما شاهد عکس های رنگی هستیم که در غالب قسمت های پایه و نمونه ای جای گرفته اند که کاملا برش خورده و از هم جدا هستند، ولی در ترجمه ی فارسی با آن که این پایه ونمونه حفظ شده اند ؛ برای هماهنگی با طرح روی جلدش یک نمایه ی مشکی و قرمز در کل کتاب تکرار شده است.

    من به عنوان یک مخاطب این کتاب را به تمام کسانی که از طرفداران خلاقیت و شکست افکار هستند پیشنهاد می کنم، همه ما به دنبال استفاده از ریز فرم های پیچیده ی چند لایه و چند وجهی هستیم تا با پرداخت آن ها بتوان فرم هایی زیبا خلق کرد، این کتاب آن را به ما خواهد آموخت.

    این اثر برگزیده، طیف وسیعی از مخاطبان شامل دانشجویان، اساتید و صاحب نظران معماری و طراحان خوش ذوق را به خود جذب می کند و مانند کتاب های داستان های تخیلی می ماند؛ خوانندگان این کتاب در بسیاری مواقع با سوالات ومباحثی جدید آشنا می شوند که ناخوداگاه آن ها را به سمت کتاب ها وجست و جوهای بیشتری درباره ی موضوع دعوت می کند واین همان لحظه ای است که خواننده احساس می کند انگار که کتاب او را دعوت به دانستن می کند.

    درگیری با این کتاب به خواننده ی خود این امکان را می دهد که به دنیای زیبای تخیلات معمارانه و یا شاید تخیلات دوران کودکی اش راه یابد آن چنان که دوباره به بازی با ابرها بپردازد و سعی در تشخیص شکل های متفاوت مستتر در آن ها نماید.

    (1)کتاب هایی که هم اکنون مانند کتاب دگرگونی سعی در معرفی طراحی های خوب وجدید دارند عبارت است از :

    getting started with processing(casy reas) ,research and design ,manufacturing material effects , less and more , digital fabrication , the function of form , form(greg lynn)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    باریکه های بنفش اثار شاخص هنرمندان شاخص یا مفاهیم پایه ایی را در تکه پردازی های به هم بافته ی فشرده بارزه یابی و معرفی می کند، یادداشت ها بسط و بافت تاریخی را رها کرده، از نام و نشان و معرفی های بعضا فرساینده عبور می کنند و مبتنی بر تحلیلی خاص بر جنبه ایی خاص از یک یا چند اثر یا مفهوم تاکید می گذارند، تا سرعت حاکم بر وضعیت را پاسخی در خور یابند، از این منظر ان چه در باریکه های بنفش می گذرد با حوصله اموزش دائره المعارفی و گام به گام تعارضی اشکار دارد و به یک کافه نشینی پر مجادله می ماند که علی رغم صدای خیابان و امد و شدهای رایج، نهایتا، هم نشین ها، طعم تلخ تفکر را با هم قسمت خواهند کــــــــــــــــــرد.


    باریکه های بنفش ـ والتر بنیامین، ترومای اگاهی، شهر، فراموشی رویا و فروپاشی یوتوپیا 1390/12/06


    نوشـــــــــــته ی :
    فريبا شفیعی -





    خــلـاصــــــــــــــه : گزاره هایی بر تعامل والتر بنیامین با شهر، خاطره و فراموشی



    527634657946618435890201221258432.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات فريبا شفیعی


    dot.gif
    پراگ؛ شُـــک امـــــــــر نـو ( شهر سازي )


    dot.gif
    باریکه های بنفش ـ مارسال دوشان و تعارض میان بافت و معنا؛ روایتی از یک شگرد مفهومی ( زيبايي شناسي )


    dot.gif
    باریکه ههای بنفش ـ خیابان؛ پردازش دیالکتیک گذر/وقفه ( شهر سازي )


    dot.gif
    باریکه های بنفش ـ نـِد لودیسم؛ پیش انارشیسم صنعتی ( جغرافياي انساني )


    dot.gif
    دیوارهایِ تغییر؛ لبس وودز و هرمنوتیک عناصر شهری ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    یوتوپیا و بحران اصالت یا چگونه انسان شبانِ هستی شد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    باریکه های بنفش ـ یورگن هابرماس؛ چیستیِ کنش ارتباطی و کارْویژه ی حوزه عمومی ( زيبايي شناسي )


    dot.gif
    باریکه های بنفش ـ وضعیت استثنا؛ فروپاشی فرم عادی، امحا حوزه عمومی، تعلیق الگوهای رایج زیستْ بافت ها ( زيبايي شناسي )


    dot.gif
    آی وِی وِی؛ پاپ آرت و ماهیت زدایی شی دلالت گر از رهگذر جامعه ی مصرفی ( زيبايي شناسي )


    dot.gif
    باوهاوس؛ طرحی برای آینده ( تاريخ معماري )


    از نظر والتر بنیامین شهر بر ساکنانش غالب است. این غلبه ی بی امانِ شوک های بزرگ و کوچک، قابلیت های شهرنشینان را در پردازش امور روزمره، مسیرهای شکننده ی تجربه کردن و وابستگی اساسی ما به انباشت هاله را کاهش داده است. برای بنیامین خاطره ای که ریشه در فهم از شوک دارد، در مقابل خاطره ای قرار می گیرد که ریشه در اندوختن تجربه ی اصیل یا فلسفی دارد، در عین حال هر دوی آنها علی رغم آنکه اشکال و صورت های متضاد شناخت را در بر دارند وجوهی کاملآً متفاوت و منحصر به فرد را نیز تداعی می کند.

    آنچه که والتر بنیامین صورتبندی می کند بخشی از کتاب "آن سوی اصول لـ*ـذت" زیگموند فروید است که او را به چشم اندازی از یک گونه ی مشخص از آگاهی به عنوان یک حایل حفاظتی که حامل درد ناشی از ضربه ی روحی درون خاطره می باشد, سوق می دهد. شهر می تواند به ساکنانش جریان بی پایانی از انگیزه ها ارائه و شک هایی وارد کند که به واسطه ی آنها به آگاهی ای نائل ایند که موجب شود بتوانند برای بقا در یک حیات متروپلیتنی سازش کنند.

    در این مسیر طولانیِ آگاه شدن، ساکنین شهر از قید محیطشان رها می شوند تا محرک ها و شک ها را مهار کنند و تحمل نمایند. زمانی که این رهایی به جزیی ثابت از پدیده ی ذهنیْ روحی تبدیل می شود، فهم شاعرانگی غیر ممکن می شود. توانمندی حفاظتی آگاهی در میان ساکنین شهری تا آنجایی توسعه می یابد، که پذیراترین حالت های روانی مورد نیاز برای تصور رویای جهان یوتوپیایی یا بازیافتن لـ*ـذت های گم شده را از بین می برد. این تنها تجربه ای است که به واسطه ی آگاهی و بدون توجه به چگونگی امکان انتقال خاطره های عمیقاً محسوس، می تواند با سیاق های ظریف حاکم بر سایه ای از شاعرانگی هماهنگ باشد، چرا که شهر، عملا، درونی کردن فرایند فراموشی و نسیان است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظر دبیر تحریریه > آرش بصیرت "سردبیر اتووود"

    عنوان اصلی این متن "مطالعه تطبيقي تفكر لوکوربوزیه و ونتوري در مورد رابـ ـطه ي معماري و طبيعت" است که به فراخور سنت تیتر ارایی اتووود تغییر کرده، ایمان رئیسی کار سترگی به انجام رسانده، هم از منظر انتخاب موضوع و انتخاب متفکران، هم از نظر روش شناسی، هم از منظر فرایند جاری بر نوشتار، هم از منظر صبر اکادمیکی که تلاش دارد فاصله نوشتار با یک متن روزنامه ایی را تدقیق کند و شاید مهم تر از همه از منظر منبع شناسی؛ سیاهه تقریبا کاملی که نوشتار تحت شمول ان تعریف شده و در اخر از نظرعمق بی نهایت ریزشونده تحلیلی که هم جنبه تطبیقی دارد هم انتقادی، اتووود این مقاله را به فراخور حجم و بسط تحلیلی اش در سه بخش منتشر خواهد کرد.


    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش دوم 1390/07/16


    نوشـــــــــــته ی :
    ایمان رئیسی -





    خــلـاصــــــــــــــه : ...



    506634536317675762690201127857610.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات ایمان رئیسی


    dot.gif
    نقد معماري ساختمان جديد كتابخانه ملي ايران ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس؛ لیبدویِ معاصر بودن با شهر ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رویکردی به معماری ژاک هرتزوگ و پیر دمورون ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    نگاهی به چهار اثر گروه MVRDV ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    میدان تهی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    سيماي معماري امروز تهران ( شهر سازي )


    dot.gif
    نقد معماری ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش نخست ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    پردازش معماری ـ طبیعت از مدرنیسم لوکوربوزیه تا پست مدرنیسم ونتوری ـ بخش سوم ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    منطقه گرایی یا عملکردگرایی؟ ( مفاهيم و نظريات معماري )






    2. بازبيني متون

    1-2. جمع آوری داده ها:

    از آنجاكه براي درك رابـ ـطه ي معماري با محيط ابتدا باید به ديدگاه انسان در مورد محيط و يا به طور كلي نسبت به طبيعت نظر داشت، بنابراين ابتدا در متون مربوطه به جستجوي انديشه هاي لوکوربوزیه و ونتوري پيرامون رابـ ـطه ي معماري با محيط مي پردازيم و سپس فرضيات را با استفاده از متون موجود، تجزيه و تحليل خواهيم كرد.

    ريز موضوع يكم: تفكر لوکوربوزیه در مورد رابـ ـطه ي معماري با طبيعت .

    " معماري بازي استادانه، صحيح و باشكوه توده هايي است كه در روشنايي با يكديگر جمع مي شوند. چشمان ما براي مشاهده ي صورت ها [فرم ها] در روشنايي ساخته شده اند؛

    نور و سايه اين صورت ها را آشكار مي كنند؛ مکعب ها، مخروط ها، كره ها، استوانه ها يا هرم ها صورت هاي بزرگ اوليه اي هستند،كه نور آنها را به گونه اي ممتاز آشكار مي كند؛ تصوير اين صور دردرون ما و بدون ابهام متمايز و ملموس است. به همين دليل است كه اين ها صور زيبا، زيباترين صوراند. همه كس، از كودك گرفته تا وحشي و ما بعد الطبيعه دادن با اين مطلب موافق است. اين امر به ماهيت هنري هاي تجسمي مربوط مي شود.

    معماري مصري، يوناني يا رومي معماري منشورها، مكعب ها واستوانه ها، هرم ها يا كره ها است؛ اهرام، معبد لوكسور، پارتنون، كولیزيوم، ويلاهاي دريان. معماري گوتيك،‌در اساس، بركره ها، مخروط ها و استوانه ها استوار نيست. فقط صحن اصلي كليسا بیان صورتي ساده اما با هندسه ی پيچيده اي از مرتبه ي دوم (قوس هاي متقاطع) است. به همين دليل است كه يك كليساي جامع چندان زيبا نيست و ما در آن به دنبال معرفي هايي از نوع ذهني خارج از هنر تجسمي مي گرديم. يك كليساي جامع از نظر ما به عنوان راه حلي استادانه براي مسئله اي دشوار جالب است، اما مسله اي كه فرض هاي آن به نادرست بيان شده اند، زير از صورت بزرگ اوليه [اصلي] ناشي نمي شوند. كليساي جامع يك كار تجسمي نيست، بلكه يك درام است، مبارزه اي است عليه نيروي ثقل، كه احساس طبيعي احساساتي است.

    اهرام، بر جهاي بابل، دروازه هاي سمرقند، پارتنون، كوليزيوم، پانتؤن، پون دوگار، سانتاسوفيا (مسجد ایاصوفيه)، مسجد استانبول، برج پيزا، گنبدهاي برونلچي و ميكل آنجلو، پون رويال، انوليه، جملگي به معماري تعلق دارند.

    ايستگاه كه دورسي، گران باله به معماري تعلق ندارند.

    معماران امروز، كه در باتلاق هاي عظيم نقشه هايشان، اوراق شان، ستونهايشان و سقف هاي سربي شان گم شده اند، هرگز به درك توده هاي اوليه نايل نشده اند. اين را هرگز در مدرسه نياموخته اند. نه در تعقيب يك ايده ي معماري، بلكه صرفاً تحت هدايت نتايج محاسبه (مشتق از اصول حاكم بر جهان ما) و مفهوم يك ارگانيسم زنده است كه مهندسان امروزه از عناصر اوليه [اصلي] استفاده مي كنند و با هماهنگ ساختن آنها موافق با قواعد در ما عواطف مربوط به معماري را بر مي انگيزند و بدين وسيله كارشان را در وحدت با نظم جهاني طنين انداز مي كنند.

    بدين گونه بالا برنده ها و كارخانه هاي غله ي آمريكايي، يعني نخستين ثمرات باشكوه عصر جديد رو به روایم. مهندسان امريكايي با محاسباتشان، معماري در حال اختصار ما را مضمحل مي كنند."

    "عصر بزرگي آغاز شده است.

    روج جديدي وجود دارد.

    انبوهي كار كه با اين روح جديد طراحي مي شود، در مقابل ما قرار دارد؛ با اين امر به ويژه بايد در توليد صنعتي مواجه شد.

    رسم و عادت معماري را دچار خفقان كرده است."[ii]

    "تاريخ معماري طي قرن ها به عنوان تغيير در ساخت و تزيين به آهستگي آشكار شده است، اما در پنجاه سال اخير فولاد و بتن فتوحات جديدي به بار آورده اند كه نشانه ي ظرفيت بزرگتري براي ساخت و نشانه ي معماري است كه در آن كدهاي قديمي واژگون شده اند. اگر با گذشته رويارو شويم خواهيم آموخت كه سبك ها ديگر براي ما وجود ندارند، بلكه سبكي متعلق به دوره ي خود ما از راه رسيده و انقلابي رخ داده است. اذهان ما آگاهانه يا ناآگاهانه، سر بر آورده اند."[iii]

    با اين مقدمه مي توان با انديشه هاي لوكوربوزيه در ابتداي قرن و دغدغه هاي فكري او تا حدي آشنا شد و شناختي نسبي با ديدگاه او در مورد معماري و محيط بدست آورد.

    لوكوربوزيه در سال 1926 مطلبي منتشر مي كند كه در آن نتيجه مطالعات چند ساله اش را تحت عنوان «پنج نكته براي يك معماري جديد» مطرح مي كند. از آنجا كه دو نكته از اين پنج نكته مربوط به بحث ما مي شود بطور ويژه به آنها مي پردازيم.

    1. پيلوتي:

    " ... خانه روي پيلوتي! خانه در خاك فرو رفته و فضاها تاريك و بيشتر نمناك بودند. بتون آرمه پيلوتي را به ما مي دهد.

    خانه در فضا و دور از زمين بر پا مي شود. باغ از زير خانه مي گذرد. باغ هم روي خانه است، هم روي بام.

    2. بام- باغچه:

    از قرن ها پيش تا زماني كه خانه به وسيله ی بخاري گرم مي شد، شيرواني سنتي، زمستان را با قشري از برف تحمل مي كرد. با نصب شوفاژ سانترال، شيرواني ديگر مناسب نيست. بام نبايد برجسته بلكه بايد فرو رفته باشد. آب را بايد به طرف داخل و نه بيرون ريخت.

    واقعيت غير قابل انكار آب و هواي سرد، حذف سقف شيبدا را الزامي و احداث بام. باغچه ي گود و هدايت آب به طرف داخل را بر مي انگيزد. سيمان مسطح مصالحي است كه ساخت سقف هاي منسجم را ممكن مي سازد. انبساط بتون آرمه شديد است. انبساط باعث ترك خوردگي ساختمان در ساعات تغييرات شديد آب و هوايي مي شود. به جاي سعي در تخليه سريع آب باران بايد سعي در نگاهداري رطوبت ثابت روي بتون بام و حفظ حرارت منظم دربتون آرمه كرد.

    عامل حفاظتي خاص، ماسه پوشيده از دال هاي ضخيم سيماني با فواصل باز است. در اين فاصله ها چمن كاشته مي شود. ماسه و ريشه ها باعث كندي نفوذ آب مي شوند. بام- باغچه ها از گل، درختچه و درخت ها و چمن سرشار مي شود. دلايل فني، اقتصادي و آسایش و دلايل احساسی، ما را به انتخاب بام سطح بر مي انگيزد."[iv]

    ويليام كرتيس منتقد و مورخ معماري معاصر در مورد اين اصل گفته است. " لوكوربوزيه باغ و حياط را در بام قرار داد و بام از استفاده ي معمولي آن تغيير شكل يافت. او اين نوع استفاده از بام را از عرشه ي كشتي تاثير گرفته بود. لوكوربوزيه در كتاب شهر تابان (La ville rodieuse) زندگي خوب و موثر را در زير هواي باز و نور خورشيد معرفي مي كند."[v]

    كرتيس در جاي ديگري به نقش و اهميت آب و هوا و مسائل موجود در طبيعت در نقد كوربوريه اشاره مي كند: "در سال 1930 اصلي ترين مشغوليت ذهني لوکوربوزیه موضوع آب و هوا بود. شايد بدين علت كه او مشكلاتي براي ساخت و ساز هايش در شمال آفريقا، برزيل و سواحل مديترانه داشت. لوکوربوزیه مدتي طولاني در اين دوره به مسافرت رفت و با توجه به اسكيس هايش مي توان دريافت كه بسيار به زندگي بومي وهارموني بين مردم و ساختمان و طراحي محيط علاقمند شد. او در سال 1935 نوشت كه به چيزهايي كه به سبك طبيعي هستند، علاقمند شده است، بنابراين به تحقيق در مورد انسان هاي اوليه پرداخت، نه بخاطر وحشیگری شان، بلكه بخاطر عقل و خردشان.

    نمي توان اين گونه تصور كرد كه لوکوربوزیه كاملاً فرم هاي ماشيني و خالص را ترك كرده باشد، اما مي توان گفت كه تعريف روشن تري از طبيعت پيدا كرده بود و به طبيعت رو آورده بود. در شكل مواد و تصويرهايي كه مشكلي در ساختار طبيعي ايجاد مي كرد را از بين مي برد."[vi]

    همچنین" لوكوربوزيه در سال 1930 نسجه جديدي از شهر ايده آلش را تهيه كرد كه بيشتر سطح شهر به مناطق پارك ها، زمينهاي بازي و … اختصاص داده شده بود."[vii]

    او "در پلان هاي شهر جامعه ي ايده آلي را در نظر گرفت. اساس قوه ي ابتكاري او در شهر از عقيده اي ساده با معماري قوي تشكيل شده بود. بگونه اي كه بشر، طبيعت و ماشين را در يك هماهنگي بكار برد."[viii]

    ریزموضوع دوم: تفكر ونتوري در مورد رابـ ـطه ی معماري با طبيعت .
    "من از دشواري ها استقبال مي كنم و از عدم قطعيت ها بهره مي گيرم. با پذيرش تضاد و نيزپيچيدگي، سر زندگي و نيز اعتبار را جست و جو مي كنم. معماران از اين پس نمي توانند بگذارندكه با زبان ارتدوكس معماري مدرن، كه از جنبه ي اخلاقي پيوریتن گونه اي برخوردار است، مرعوب شوند. من عناصر مختلط را به عناصر خالص، عناصر سازش پذير را به عناصر تر و تميز، عنصار مغشوش را بر عناصر سر راست، عناصر مبهم را بر عناصر واضح ترجيح مي دهم؛ من هم عناصر ناهنجار و هم عناصر غير شخصي، هم عناصر كسالت آور و هم عناصر «جالب» را دوست دارم؛ من عناصر متعارف را بر عناصر «تعمدي»، عناصر وفق يا بنده را بر عناصر طرد كننده، عناصر داراي حشو و زوائد را بر عناصر ساده ترجيح مي دهم؛ من هم عناصر بازمانده از گذشته و هم عناصر ابداعي را دوست دارم؛ من عناصر ناسازگار و دو پهلو را بر عناصر سر راست و روشن ترجيح مي دهم. من طرفدار سرزندگي درهم و برهم عليه وحدت آشكار هستم. من ناپيوستگي را مي پذيرم و ثنويت را اعلام مي كنم. من بيشتر طرفدار غناي معنا هستم تا وضوح معنا؛ من هم از نقش ضمني و هم از نقش صريح طرفداري مي كنم. من «هم اين، هم آن» را بر «اين يا آن»، سياه و سفيد و گاه خاكستري را بر سياه يا سفيد ترجيح مي دهم. يك معماري موجه سطوح بسياري از معنا و تركيب هاي مختلفي از تمركز را طلب مي كنند؛ فضا و عناصر آن، در آن واحد به طرق متعددي خوانا وكارآ هستند.

    اما يك معماري پيچيده و متضاد التزام ويژه اي به كل دارد: حقيقت آن بايد در تماميت آن يا الزامات تماميت آن قدر داشته باشد. اين معماري بيشتر بايد وحدت دشوار تضمن را مجسم كند تا وحدت آسان خود را؛ بيش تر، كم تر نيست."[ix]

    رابرت ونتوري همواره بر تضاد و پيچيدگي كه ناشي از محيط است تاكيد می کرد: "من بر آن جنبه از پيچيدگي و تضاد كه بيش تر ناشي از محيط است تا برنامه ي ساختمان تاكيد كرده ام. اكنون بر پيچيدگي و تضادي تاكيد مي كنم كه از برنامه ناشي مي شود و پيچيدگي و تضادهاي ذاتي زندگي را نمايان مي كند. روشن است كه در كار عملي اين دو بايد همبسته باشند."[x]

    ريز موضوع سوم: نقاط اشتراك و افتراق انديشه هاي لوکوربوزيه و ونتوري در مورد رابـ ـطه ي معماري با طبيعت.

    "پست مدرنيسم پرسشها و مسائل بسياري را پيرامون معماري مدرن مطرح مي كند كه … به عنوان نمونه می توان به رابـ ـطه ی ميان معماري و طبيعت اشاره كرد. همان گونه كه مي دانيم اين رابـ ـطه از آن نوع خصلتهاي بنيادي و كيفي است كه هميشه معماري با آن درگير بوده است و به جرات مي توان ادعا كرد كه هرگز مقوله ي جديدي در اين زمينه مطرح نشده است. معماران پست مدرن اگر چه واژه هاي تصويري جديدي را پيشنهاد مي كنند و تلاش آنان در جهت رهايي از قيد و بندهاي معماري مدرن و پايه گذاري حركت جديدي در معماري است، ليكن تاكنون الگوي جامعي در اين مورد مطرح نكرده اند."[xi]

    بنابراين به نظر مي رسد بحث رابـ ـطه ي معماري با طبيعت را مي توان با بررسي رابـ ـطه ي بيرون و درون در دوره هاي مورد نظر ادامه دارد.

    " به نظر بودلر، آنچه تجربه ي مدرن را از تمام تجربه هاي ديگرمتمايز مي كند، دور بودن از خانه و در عين حال احساس در خانه بودن است. در اينجا دور بودن از خانه به معني گشوده بودن بر روي امر نو و زودگذر، امر فرار و گذرا است. تا پيش از مدرنيته، تجربه «خانگي»- يعني قابل پيش بيني و آشنا- بود. پس تجربه ي مدرن با امر پيش بيني ناپذير و نا آشنا، يعني با تغيير و تازگي، رو به رو است،‌حتاً اگر فعالانه (چون بودلر) آن را جستجو و پيدا نكند. در مقابل، در خانه بودن به معني زيستن در نظامي بسته است كه در آن هميشه تعادل و تكرار (امر آشنا) حاكم است و نو طرد يا سركوب مي شود."[xii]

    يكي از دست آوردهاي مهم دوران مدرنيته و انقلاب صنعتي، توليد انبوه آهن و شيشه در ابعاد متفاوت بود.

    استفاده از آهن و شيشه در معماري باعث بوجود آمدن تعريف جديدي پيرامون رابـ ـطه ي معماري و طبيعت – بيرون و درون- شده بود.

    والتر بنيامين يكي از انديشمندانی بود كه " شيفته ي روابط فضايي نوين بين بيرون و درون بود، كه در اثر كاربرد شيشه به وجود آمده بود:‌خيابان را مي توانستي به درون بياوري، و درون نيز درمعرض ديد بيرون بود. بدين سان تفاوت بين عرصه هاي خصوصی و عمومي مسئله ساز مي شد."[xiii]

    لوکوربوزیه در مورد اين رابـ ـطه در كتاب «به سوي يك معماري جديد» گفته است: "نقشه از درون به بيرون مي رود؛ بيرون محصول درون است. عناصر معماري نور و سايه، ديوارها و فضا هستند. آرايش، درجه بندي اهداف و طبقه بندي مقاصد است.

    انسان با چشمهايش كه 5 فوت و 16 اينچ (165 سانتي متر) از زمين فاصله دارند به آفرينش هاي معماري نگاه مي كند. شخص فقط مي تواند با اهدافي كه چشم مي تواند درك كند و مقاصدي كه عناصر معماري را به حساب مي آورند سروكار داشته باشد."[xiv]

    اما رابرت ونتوري در نقد اين ديدگاه گفته است:‌" تضاد درون و بيرون را مي توان يكي از مهمترين مضاهر تضاد در معماري دانست، اگر چه يكي از مشهورترين ومقبول ترين تعاليم قرن بيستم منع جدايي اين امر بوده و هميشه گفته اند:

    آنچه درداخل است بايستي به وسيله ي نماي خارج عرضه شود."[xv]

    " لوکوربوزیه، يكي ازبنيان گذاران نابگرايي، از «صور بزرگ اوليه اي» سخن گفت كه به ادعاي او متمايز… و بدون ابهام بودند. معماران مدرن به استثناي معدودي از آنها، ابهام را به دور افكندند.

    اما موضع ما اكنون متفاوت است. در همان حال كه مسائل از حيث كميت پيچيدگي و دشواري رشد مي كنند،‌سريع تر از گذشته نيز تغيير مي كنند، و بيش تر محتاج رويكردي هستند كه اگوست هكشر توصيف مي كند: انتقال از ديدگاهي نسبت به زندگي به عنوان چيزي ماهيتاً ساده و منظم به ديدگاهي از زندگي به مثابه چيزي پيچيده و طنز آميز مسيري است كه هر فرد با رسيدن به بلوغ آن را طي مي كند. اما بعضي از اعصار اين تحول راتشويق مي كنند، در آن ها نگرش پارادوكسيكال پادراماتيك، كل صحنه ي فكري را تحت الشعاع قرار مي دهد… درميان سادگي ونظم، عقل گرايي متولد شده است، اما عقل گرايي عدم كفايت خود را در هر عصر خيزش اثبات كرده است. بنابراين تعادل بايد از تقابل تضاد خلق شود. آن آرامش دروني كه انسانها به دست مي آورند بايد نشان كنشي ميان تقابل ها و عدم تعيين ها باشد… احساس تمايلي نسبت به پارادوكس اجازه مي دهد چيز ها ظاهراً نامتشابه كنار هم وجود داشته باشند،همان عدم تجانس آنها نوعي از حقيقت را القا مي كند."[xvi]

    اما از منظر ديگري لوکوربوزیه با تحولي كه دردهه ي چهل و پنجاه در آثارش بوجود آورد، خود از پايه گذاران بحث پيچيدگي در معماري بود. " بعنوان نمونه لوکوربوزیه در خانه «لاروش» (La Roche) در 1933، تعدادي از مفهوم هاي كليدي پست مدرنيسم را مانند روشنايي دادن از پشت، روزنه هاي سوراخ مانند، فضاي ايجاد شده با پارتيشن، مفهوم گسترش نامحدود فضا كه با روي هم قرار گرفتن سطوح ايجاد مي شود، گسترش مي دهد. چارلز جنکز مدعي است:" ونتوري به اين اشكال رسمي، فضاهاي تحريف شده يا نامتوازني را اضافه مي كند كه به استفاده از زواياي تيز به وجود مي آيد و در كل، پرسپكتيو اغراق شده اي را پديد مي آورد، آيزمن و ونتوري هر دو پيچيدگي متراكم و به هم فشرده ي لوکوربوزیه را افزايش مي دهند. معماري پست مدرن در برابر معماري مدرن كه سادگي و خلوص را مطرح مي كند، پيچيدگي را به ميان مي آورد."[xvii]


    - لوكوربوزيه/ به سوي يك معماري جديد/ترجمه عبدالکریم رشیدیان/ص.208

    [ii] - همانجا/ص. 204

    [iii] - همانجا/ ص.207

    [iv] - بنه ولو، لئوناردو/ تاريخ معماری مدرن/ص.66

    - [v] ,p.324 Curtis,William j.r. , modern architecture since 1900

    [vi] - ibid.p.320

    [vii] - 324 ibid.p.

    [viii] - ibid.p.323

    [ix] -ونتوري،رابرت/ پيچيدگي و تضاد در معماري/ ترجمه عبدالكريم رشيديان/ ص.336

    [x] -همانجا/ص.341-340

    [xi] -جودت، محمد رضا و همكاران/ پست مدرنيسم/ص.109

    [xii] - لچت، جان/ پنجاه متفكر بزرگ معاصر/ص.315

    [xiii] - همانجا/ ص.309

    [xiv] - لوكوربوزيه/ به سوي يك معماري جديد/ص.205

    [xv] - Venturi,Robert . Complexity and Contradiction in Architecture,p.105

    [xvi] - ونتوري،رابرت/ پيچيدگي و تضاد در معماري/ص.337

    [xvii] - جودت، محمد رضا و همكاران/ پست مدرنيسم /ص.105
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دو لوکوربوزیه؛ از باستان شناسی اینده تا باستان شناسی خود، از پرومِتِـئوس تا اورفئوس 1390/06/29


    نوشـــــــــــته ی :
    آرش بصیرت "سردبیر اتووود" -





    خــلـاصــــــــــــــه : نگاهی کلان به وجوه مشخصه لوکوربوزیه متقدم و متاخر



    502634521163539194655201133209199.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 9 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات آرش بصیرت "سردبیر اتووود"


    dot.gif
    معماری رکود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    معمار؛ محصول ایده ئُـــــــلُژیک یا روای غیر قابل اعتماد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ اکثریت خاموش؛ ایا طراحی هنوز باشگاهی مردانه است ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    غرفه گالری سرپنتین؛ طراحی در منطقه ممنوعه ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    از رئالیسم جادویی سیاه تا راپســـــــــودی سرخ ژان نوول؛ سیاست رنگ در گفت و گو با محیط ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس و زیست پس ماندی شهرـ نشین ( شهر سازي )


    dot.gif
    رِم کول هاس؛ آیکـُـن[سندرم]امپراتوری ( شهر سازي )


    dot.gif
    فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است ( شهر سازي )


    dot.gif
    پالادیو؛ روحی نو در صورت بندی کلاسیک ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ زنان باهاوس؛ روایتی ربوده شده ( آموزش معماري )


    رنس کاهون در کتاب "متن هایی برگزیده از مدرنیسم تا پست مدرنیسم" که هدف از تدوینش را گزین چینی هایی جامع از متون مرتبط با مدرنیسم و پست مدرنیسم در یک صورت بندیِ زمانــمند خوانده، گزیده ای از سه متن معماری را نیز اورده است، یکی از ان ها بخش هایی از کتاب "به سوی یک معماری جدید"، نوشته ی لوکوربوزیه می باشد، متن در زیرـ بخش "مدرنیته تحقق یافته modernity realized" از کتاب امده است و نام لوکوربوزیه را در کنار نام هایی هم چون بودلر، ویتگنشتاین، فروید، ادورنو و هورکهایمر مُقَوَم ساخته، کاهون این دوره که طبق تقسیم بندی اش سال های 1860 تا 1950 را شامل می شود" سال های پیروزی مدرنیته" (کاهون، لارنس ـ 1381: 135) می خواند و ان را با ترکیب هایی هم چون تخیلات ناواقع گرا، اشکال تازه رادیکالیسم اجتماعی، درک مجدد از انسان و "معماری نوگرا"(همان قبل: 136) توصیف می کند.

    جدا از ان چه پیش امد و لوکوربوزیه را در قامت یک متفکر منتسب به جریان مدرن تصویر کرد، لوکوربوزیه در کتب معماری نیز جای گاهی مثالی یافته، به طور مثال در کتاب مایکل هـِـیز؛ "نظریه معماری از 1968"، که مشتمل بر مهمترین تجربیات نوشتاری مرتبط با معماری از سال 1968 تا 1993 می باشد 52 ارجاع درون متنی به نام لوکوربوزیه ثبت شده است، تنها واژه ایی که از نظر تعداد بر لوکوربوزیه فائق امده مدرنیسم با 64 ارجاع می باشد، نگاهی نزدیکتر به این دو نمایه از هم پوشانی حداکثری صفحاتی می گوید که هر دو واژه را در خود جای داده اند. این روایت بر کتب "نظریه پردازیِ یک دستورکار جدید برای معماری: گزیده نوشته هایی از نظریه معماری" ویراسته کِــیت نِـسبیــت، "بازگشت از یوتـُـپیا" ویراسته هربرت ـ ژان هِـنکه و هیلده هـِـیدن و "معماری و مدرنیته" ویراسته هیلده هـِـیدن نیز جاری است؛ در تمام این کتب لوکوربوزیه در میان اسامی خاص، بالاترین ارجاع را دارد و واژه های مدرنیسم، مدرنیزاسیون، اوانگارد و ماهیت های گذاری مدرنیته در میان نمایه های موضوعی بالاترین شمارگان را به خود اختصاص داده اند، هَمبَـریِ صفحات مشمول این واژه ها نیز در تمامی این کتب به چشم می اید.

    گزینه های پیش امده مُدَقِــق این گزاره اند که معماری معاصر، در روی کرد/ صورت بندی ای کلان و تحت شمول مفاهیمی هم چون دکترین و استراتژی فقط با یک نام مترداف است: لوکوربوزیه، اما ایا مقید و ممهور بودن معماری معاصر به نام لوکوربوزیه موید تبلور تام و تمام مفاهیمی اند که با او و اثارش عجین شده اند؟ نسبت او که از یک سو به ظن برخی شارحان به علت تدوین "الگوهای نظام بخش در قامت ابزار کنترل . . . در کنار نام هایی همچون لئون باتیست البرتی و اندره ا پالادیو"(سامرسون، جان ـ 1387: 174) با دوره رنسانس عجین شده است و از سوی دیگر به علت "تطبیق دادن مقیاس انسانی با مقیاس یادواره ای خواب معماری گوتیک را تعبیر کرده است"(زوی، برنوـ 1376: 114) با مدرنیسم چگونه است؟ ایا او توانسته بر "دیالکتیک مدرنیزاسیون و مدرنیسم"(برمن، مارشال ـ 1379: 16 ) فائق اید یا همره این تناقض گردیده و بر قرار ان بالیده ؟ اگر بپذیریم "شعار جنبش مدرنیستی، نو کنید"(چایلدز، پیترـ 1383: 7) می باشد، تعامل لوکوربوزیه و نوـ بودگی بر چه سیاقی قوام یافته؟ اگر دگردیسی معنای واژه مدرن از جاری به اوانگارد و سپس معاصر ان هم در فهمی که "همین حالا"(همان قبل: 24) را بر ذهن متبادر می سازد دگردیسی ای زمان مبنا بدانیم، جای گاه متغیر زمان در طراحی لوکوربوزیه چقدر او را به معاصر بودن نزدیک و چه میزان او را از این خصیصه دور کرده است؟ ان چه پی می اید تدقیقی است اجمالی بر این پرسش ها.

    مواجه با این تعارض ها نیازمند یافت دیرینهِ تعارض در تعریف کلیدواژه های گفتمانی است که لوکوربوزیه مشمول ان است؛ مدرنیته؛ مدرنیزاسیون و مدرنیسم. مدرنیته بر "باب روزبودگی و گریزپایی" (چایلدز، پیترـ 1383: 28) تاکید دارد پس به ذات دچار بحران صورت بندی است، مدرنیزاسیون ان حالت صیروریت دائمی مستتر در مدرنیته را در قامت "صنعتی شدن، تبدیل دانش علمی به تکنلژی و افریدن محیط های جدید"(برمن، مارشال ـ 1379: 15) متبلور می سازد، "این فرایندها به خیال ها و ایده هایی دامن می زند که . . . به صورتی کلی و نه چندان دقیق تحت نام مدرنیسم دسته بندی شده اند" (برمن، مارشال ـ 1379: 16) اما تعارض صرفا بر خیالین بودن مدرنیسم ان گونه که بِرمَن بر ان تاکید دارد نطفه نبسته، چرا که مدرنیسم از یک گسست متعارض نمای عمیق تر در هستی شناسی اش نیز رنج می برد؛ "مدرنیسم فرمی هنری است یا وابسته به زمان یا وابسته به ژانر"(چایلدز، پیترـ 1383: 31) پیکره بندی زمانی این شکاف ماهیتی، مدرنیسمِ در گرو زمان را مدرنیسمِ 1890 تا 1930 می داند و مدرنیسمِ پس از ان که بر ضدتاریخ گرایی، جهان خُرد، جنبه های فردی و قائمیت به ذات تاکید می گذارد را مدرنیسم ژانرـ محور می خواند.

    با علم به این نکته که حدوث زیباشناسی با مدرنیته گره خورده است، درک شمول زیباشناسی اثار لوکوربوزیه را نیز می توان از رهگذر یافت شمول زیبایی شناسی مدرنیسم و ذات گسسته اش پی گرفت، گسستی که از یک سو بر قرار غلبه زمان بر یاخته های مدرنیسم محصول چالش "چگونگی ماندگاری فرم های هنری" (ژیمنز، مارک ـ 1387: 226) در گفتمان مارکس و "دفع خطر بازگشت به گذشته" (همان قبل: 269) مطرح شده از سوی مدرن های متقدم تاکید دارد و از سوی دیگر و با اگاهی نسبت به این واقعیت که لوکوربوزیه "اثار نیچه را خواند[ه] . . . تا قالب های رهایی بخش را برای عالم زیرین تهیه کند"(کرتیس، ویلیام.جی. ارـ 1382: 158) بر تمسک به تراژدی در قامت یک ژانر، طرد تاریخ تکامل بنیاد، به کنار نهادن روح اپولونی و پی ایند ان فرم های ارمانی و کامل و تقرب به "دیونوسوس، خدای ناهم اوایی، خدای نیروهای تاریک و پنهانی که تعادل و تقارن و نمود منتظم فرم ها را ویران می کند" (ژیمنز، مارک ـ 1387: 243) در اثار لوکوربوزیه تاکید می گذارد، رهیافتی که در گذر از اراده معطوف به زمان، صنعت و تکنلژی ـ متبلور در اثار متقدم لوکوربوزیه ـ و همنوایی با اراده معطوف به هستی ـ متبلور در اثار متاخر لوکوربوزیه ـ تعریف شده است و به نوعی می توان ان را گذر از مدرنیته ی خردگرای تحت شئون کلاسیسیزم و بازگشت به خاستگاه ضدیت با روشن گری در قامت رمانتیسمی عقل ناباور دانست که بر فرایند بازآرایی ارزش های کلاسیک، ان گونه که ایزایا برلین اشاره می کند: "اپیزودهای خود ویرانگری [می اراید] . . . که نهایتا در ستایش ناخودآگاه و مفاهیم پیش زبانی متبلور در سورئالیسم . . .جلوه گر می شود "(گری، جان ـ 1379: 173)، روی کردی که وام دار درکی فرویدی از جهان هستی نیز می باشد، متفکری که با کتاب سترگش ـ تعبیر خواب ـ موجب شد: "انسانِ به خود مطمئن و اگاه از پیشرفت . . . ناگاه خود را همچون یک گسل، فروشکسته [یابد] . . . به بیان دیگر معلوم شد جهانی که ادمی می کوشد به نحو عقلانی بسازدش، عمدتا، محصول اوهام کنترل نشده و تقریبا غیر قابل کنترل انسان است" (ژیمنز، مارک ـ 1387: 243) تبلور زیبایی شناسانه این روی کرد با افول پالادینسم، کلیشه های سبک بین الملل، انتزاع گرایی پیوریستی، انگاره ماشین متفکر و ایده خلق فضایی برای زمانه معاصر و در یک کلام "بنیادگرایی هندسی"(سالینگارس، نیکوس ـ 1387: 308) و جلوه گر شدن ریخت های زیستی منبعث از فرم های اندام وار موجود در طبیعت در اثار متاخر لوکوربوزیه ـ که هم سویی بنیادینی با اثار سالوادر دالی در ان ها دیده می شود ـ نشان از رخنه این رهیافت غیر کلاسیک در طراحی لوکوربوزیه ای دارد که غالب بازه زمانی جنگ جهانی دوم را در انزوای حرفه ای و شخصی گذرانده و متاثر از بحران اصالتی که بر سازگان تمدن غرب پیچیده، یافت پاسخی بر پرسش هستی در وفاداری به اسطوره های صنعتی و تکنیکی را وانهاده و دل در گرو زبان شاعرانه فرم بسته، زبانی مملو از قطعه گونگیِ فردریش ریشتر و جستاروارگی جورج لوکاچ، زبانِ، در گفتمان ادرنو، فرم های در هم شکسته که علی رغم ناکامل بودگی شان "حاوی حقیقت اند و . . . موید خوشبختی، فقط در شکل منفی"(ژیمنز، مارک ـ 1387: 243) اش.

    برایند تمام این گزاره ارایی ها بر خلاف شبهات پیش امده بیانی پیچیده اما منسجم رقم زده است؛ لوکوربوزیه چه ان جا که متاثر از انتزاع ریاضی گون و ساده سازی های پیوریستی است و چه ان جایی که پیچیدگی های حجم واره های بروتال را دنبال می کند، چه ان جایی که با آندره آ پالادیو[ii] قیاس می شود و چه ان جایی که با اوانگاردهای نو آمده، چه ان جا که ترکیبی از کارکردگرایی، انگاره ماشین و نظم کلاسیک را تعقیب می کند و چه ان جا که بدبینی هلنیستی به جهان و اندیشه تراژیک را ماخذ روی کرد خود برای تولید فرم های معنا ـ باز می سازد، تماما، همان گونه که کاهون در کتابش ندقیق کرده، مدرن است و مدرنیسم را با تمام پست و بلندها و تعارض ها و شکاف هایش محقق ساخته و بر ان قرار و استمرار یافته، از همین روست که پژواک پرسش هایش همچون بسیاری از مدرن ها همچنان در فضا باقی مانده، پژواکی که می توان طنین اش را در ره یافت های شرق شناسانه، مابعد ساختارگرایانه و فمینستی بر طراحی شنید، ره یافت هایی که، بعضا، محصول همان دیالکتیک مدرنیزاسیون ـ مدرنیسم اند و در پرداختی بی نهایت فاخر بر حوزه هم پوشای معاصر بودگی و اوانگاردبودگی تکیه زده اند.


    - گزیده ای از این کتاب تحت عنوان نظریه های پسامدرن در معماری با ترجمه و تدوین محمدرضا شیرازی توسط نشر نی در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

    [ii] - معمار ایتالیایی، او را نخستین مفسر مدرن معماری کلاسیک خوانده اند


    منابع

    ـ برمن، مارشال ـ 1379ـ تجربه مدرنیته ـ فرهادپور، مرادـ تهران ـ طرح نو

    ـ چایلدز، پیترـ 1382ـ مدرنیسم ـ رضایی، رضاـ تهران ـ نشر ماهی

    ـ زوی، برنوـ 1376ـ چگونه به معماری بنگریم ـ گِرمان، فریده ـ تهران ـ انتشارات کتاب امروز

    ـ ژیمنز، مارک ـ 1387ـ زیباشناسی چیست ـ ابوالقاسمی، محمدرضاـ تهران ـ نشر ماهی

    ـ سامرسون، جان ـ 1387ـ معماری به زبان کلاسیک ـ سادات افسری، علی محمد ـ تهران ـ نیلوفر

    ـ سالینگارس، نیکوس ـ 1387ـ یک نظریه معماری ـ زرین مهر، سعید و متکی، زهیرـ تهران ـ مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری وزارت مسکن و شهرسازی

    ـ کاهون، لارنس ـ 1381ـ از مدرنیسم تا پست مدرنیسم ـ رشیدیان، عبدالکریم ـ تهران ـ نشر نی

    ـ کرتیس، ویلیام. جی.ارـ 1382ـ معماری مئرن از 1900 ـ گودرزی، مرتضی ـ تهران ـ انتشارات سمت

    ـ گری، جان ـ 1379ـ فلسفه سیـاس*ـی ایزایا برلین ـ دیهیمی، خشایار ـ تهران ـ طرح نو
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا