مواجهه علمای ایران با نظام حاکم

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 242
  • پاسخ ها 2
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
اندیشه‌محوری که منجر به شکل‌گیری مبارزه با حاکمان سیـاس*ـی از جانب علما در ایران شد حفظ موقعیت سیـاس*ـی، اجتماعی و عقیدتی و بویژه کسب استقلال از نظام حاکم را در پی داشت علما برای تحقق این آرمان‌ها، در برخی موارد حتی دست به مبارزه مسلحانه علیه رژیم و زمامداران آن نیز زدند.
635277302260371223.jpg

یکی از اندیشمندان غرب نقش و پایگاه علما و روحانیت ایران را بسیار برجسته و ارجمند دانسته و این‌گونه توصیف می‌کند: آنها در بطن مردم زیسته‌اند، از احساسات توده‌ها آگاهی دارند، مسجد جزو حلقه ارتباطی و جدایی‌ناپذیر زندگی آنها و توده‌های مردم و کانون شکل‌گیری مبارزات‌شان بوده... مبارزه آنها با دولت‌های استبدادی و استعمار و امپریالیسم از ریشه، غنا و مشروعیت بالا برخوردار است به طوری که مردم در سخت‌ترین شرایط آن را مورد توجه و حمایت قرار داده‌اند.1‌

در اندیشه سیـاس*ـی و اجتماعی ایران معاصر غالبا علما و روحانیت را با واژگان و اصطلاحاتی چون فقیه، حکیم، پیشوای دینی، راویان حدیث و ... می‌شناسند، لیکن علما از تاریخی که قصد داریم از آن بحث کنیم پا را فراتر نهادند و در صحنه سیـاس*ـی ایران نقش پررنگ‌تری ایفا نمودند. نقشی که باتوجه به استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی، مالی، عقیدتی و ... از حاکم و نظام سیـاس*ـی بیشتر به چشم می‌آید.

نقش‌آفرینی علما در این پروسه فکری و تاریخی از زمانی آغاز شد که آنان در برابر خودباختگی ایرانیان در مواجهه با فرهنگ غرب، که بیان می‌داشت: «ریشه عقب‌ماندگی کشورهای مسلمان جهان‌سوم به سبب پیروی از اصول متحجر و واپس‌گرایانه اسلام است از این رو آنها می‌بایست به مدل پیشرفت غرب چنگ بزنند» به‌پا خاستند و در این راه پایداری و جانفشانی کردند. یکی از پرچمداران و پیشگامان این اندیشه که به احیاگر فکر دینی نیز معروف است، سیدجمال‌الدین اسدآبادی بود که می‌گفت: تنها راه رهایی و رستگاری جامعه و امت‌های اسلامی بازگشت به اسلام اصیل (سلف صالح)‌ است.

در واقع بحث‌ ما پیگیری اندیشه‌ای است که جنبش‌های سیـاس*ـی و اجتماعی معاصر ایران بر مبنای تفکرات علما ایجاد شد، خود را نشان داد. جنبش‌هایی چون رژی، مشروطیت، تفکر آمیختگی دین با سیاست، ملی شدن نفت، پانزده خرداد و... که در هر کدام علما، فقها و روحانیون برجسته‌ای حضور عینی داشتند. بنابراین اکثریت قاطع علمای ایران به طبقات فقیر و تهیدست تعلق داشته‌اند و برخی نیز از میان طبقات متوسط سنتی یا روستاها برخاسته‌اند.

از این دیدگاه، علما درد و مساله و خواست طبقات محروم و توده‌های مردم را از نزدیک لمس کرده و چشیده‌اند و بهتر می‌توانستند علاج آن را بیابند. یک وجه تمایز عمده دیگر میان علما و روحانیت شیعه با همنوعان خود در اهل سنت، استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی و فرهنگی آنها از استعمار خارجی و حاکمیت داخلی است. علمای ایران آسوده خاطر و فارغ‌البال در مسیر اندیشه و مبارزه تاریخی، اهداف خود را تحقق بخشیده است. وجه دیگر موفقیت علما ایران باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه است.

طرح اندیشه

در زمینه و بحث نگارش، تولید و شکل‌گیری اندیشه، علمای ایران عصر مشروطه گام‌های عمده‌ای برداشتند. کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» آیت‌الله میرزامحمدحسین نایینی یکی از نوشتارهای برجسته است که در آن به طور مفصل درباره تفکرات، روش‌های حکومت و رسیدن به جامعه ایده‌آل در ایران که مبتنی بر قانون و اراده عمومی و اصول اسلام و ... باشد، بحث شده است. این کتاب محصول تفکر و اجتهاد میرزای نایینی است که جهت ضدطاغوتی و استبداد و روشنگرانه در شریعت اسلامی دارد. میرزا سعی کرده اوهام و خرافات را از ذهن، فکر و صحنه اجتماع ایران بزداید. موضوعی که دغدغه و هدف اصلی ثقه‌الاسلام تبریزی در نگارش رساله معروف «لالان» که آن را برای علمای ایران مقیم نجف نوشت، به چشم می‌خورد. نایینی، اسلام را قوی‌ترین پشتیبان آزادی، برابری و حذف نابرابری‌ها به عنوان مهم‌ترین مساله‌ای که ذهن علمای بزرگ را به خود مشغول داشته، می‌داند. سیداسماعیل محلاتی‌غروی نیز در رساله مشهور «الئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» که در زمره رسالات برجسته عهد مشروطیت است، ضمن تایید اندیشه‌های نایینی دغدغه محو استبداد و حاکمیت قانون را دارد. تاسیس «انجمن مخفی» توسط سیدمحمد طباطبایی و تلاش‌های وی که اندکی از تفکرات ملکم‌خان و سیدجمال بهره می‌برد، با یک هدف عمده، برقراری عدالت که گروه موسوم فدایی ضمانت اجرای آن بود، در همین راستا قابل بررسی است. البته اقدامات سیدجمال در نشر تفکر دینی نوین، انتشار روزنامه و آگاهی بخشیدن در غالب خطابه‌های معروفش بعلاوه احزاب آن زمان نیز در ترقی و رشد فکری و به ثمر رسیدن پروسه‌ای که علما آن را پیگیری می‌کردند موثر بود.

دوران مشروطه

علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند. در سال‌های پیروزی مشروطه (1324 ـ 1322 هـ . ق)‌ این پروسه مبارزاتی را طباطبایی و بهبهانی با هدف محدود کردن قدرت شاه و محو استبداد و سلطه خارجی ادامه دادند و تنها راه نجات و برقراری قانون و عدل و داد و حفظ دین و شرع را به عنوان یک ضرورت واجب عقلی و الهی می‌دانستند.

در سوی مقابل دغدغه اصلی علمای نجف و در راس آنها آخوند ملامحمدکاظم خراسانی که عمدتا مشروطه‌خواه بودند از دست رفتن استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران بود. گروه علما نجف معتقد بودند هر گونه افراط و تندروی موجب ایجاد شکاف در همبستگی ملی ایرانیان خواهد شد، از این‌رو سرلوحه مبارزات مستقل خود را علیه نظام حاکم بر ایران حفظ استقلال و تمامیت سرزمین ایران قرار دادند. خراسانی از ایده حاکمیت قانون و ضمانت اجرایی لازم برای آن جانبداری می‌کرد. ازنظر ایشان حفظ ایران و اسلام 2 روی یک سکه هستند.

علمای مشروطه‌خواه همانند شیخ فضل‌الله نوری که چهره شاخص این تفکر بود، با یک رویکرد آرمانگرایانه و حمایت از ایده آمیختن دین و سیاست و وضع قوانین بر مبنای قرآن و سنت هم به عنوان ملاک و معیار مطابقت آن با شرع اسلام به تحولات می‌نگریست، اما راه به جایی نبرد، زیرا سایر گروه‌های فعال در مشروطه روش وی را منتهی به سلطه استبداد دینی قلمداد می‌کردند. بعلاوه از نظر مشروطه‌خواهان وی استقلال مالی نداشت و گفته می‌شد از سوی اتابک به او مساعدت مالی می‌شود.2

شیخ فضل‌الله قائل به این بود که قوانین حکومتی و احکام از منابع فقهی استخراج شود و حاکم آن قوانین را اجرا کند. به این ترتیب او به حاکمیت دوگانه علما و حاکم به طور توامان باور داشت. برعکس علمای مشروطه‌خواه، خواهان حذف تمامی مظاهر استبداد بویژه پادشاه بودند. طباطبایی و بهبهانی در تهران و ملامحمد کاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی در نجف بشدت از مشروطه‌ای که به درهم شکستن استبداد محمدعلی شاه و استبداد صغیر منتهی شد، دفاع می‌کردند.

علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند

در این میان نقش علمای مشروطه‌خواه مانند آیت‌الله نایینی و اسماعیل محلاتی غروی متفاوت بود به این معنا که آنها اندیشه‌هایی را پایه‌گذاری کردند که سایر علما بر مبنای آن حرکت مستقل خود را به هدف تشکیل حکومتی مبتنی بر حاکمیت قانون، عدالت و اصول اسلام به پیش بردند. بنابراین، نایینی و چند تن دیگر در نقش تولیدکننده اندیشه متفاوت از سایر همنوعان هستند. اصولا بحث نایینی با اندیشه معروف «ضرورت وجود حکومت» آغاز می‌شود. البته بحث ما مشروطیت یا پرداختن به اندیشه‌های علما نیست بلکه بیشتر بر محورهای شکل‌گیری و روش استقلال‌گونه علما از نظام سیـاس*ـی متمرکز می‌شود لیکن شناخت کوتاه از اصول اندیشه‌های آنها ضروری است.

نایینی معتقد بود: آزادی و برابری دو اصل پایه‌ای در اقلام مشروطه است و هیچ یک از آن دو با دینداری منافات ندارند، زیرا منظور ما از «آزادی»، رهایی از استبداد و خودکامگی فرمانروایان است نه ـ به تعبیر او ـ رهایی از «صانع و مالک و پروردگارشان». «برابری» هم یعنی این که هر حکمی که به هر موضوع و عنوانی به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش بالسویه و بدون تبعیض اجرا شود که به این ترتیب راه‌های تخلف، رشوه‌گیری و سوءاستفاده دل‌بخواهانه پادشاه و حاکم از قدرت مسدود می‌شود. در اندیشه سیـاس*ـی نایینی بهترین راه برای جلوگیری از کاربرد نادرست قدرت از سوی فرمانروا و تبدیل شدن آن به نظام استبدادی «عصمت» حاکم است.3
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    در مقابل غروی ضمن تایید اندیشه‌های مشروطه‌خواهان چون نایینی، معتقد بود: مشروطیت یعنی «تحدید جور سلطنت و حواشی آن بر مردم و پیشگیری از استیلای کفار بر مردم». اسماعیل محلاتی غروی برعکس علمای مشروعه‌خواه که مجلس را ناقض و مانع اجرای مبانی دینی می‌دانستند، این امور را از مسائل و مصالح دنیوی می‌داند که ارتباطی با دین ندارند، می‌گوید: علم و جهل به احکام شرعیه را در آن مدخلیتی نیست. مقید ساختن استبداد حکومتی و حاکم به قوانین برآمده از نظر مردم و مشروطیت، دخلی به دین و مذهب ندارد. خواه، مذهب یک ملت بت‌پرستی باشد یا خداپرستی سلطنت و حکومت آنها می‌تواند مشروطه باشد یا مستبده.4

    به طور کلی می‌توان گفت آراء و تلاش‌های علمای مشروطه تاثیر مستقیم برجنبش‌های آزادیخواهانه مردم و هم بر تحول فقه سیـاس*ـی شیعه به سمت نو شدن و مترقی شدن داشت. این تلاش‌ها ریشه در نحله فکری داشت که میرزا حسن شیرازی در جریان امتیاز رژی (جنبش تنباکو)‌ ایجاد کرد. در این جنبش قدرت علمای روحانی که استقلال کامل از نظام سیـاس*ـی وقت داشتند در نقش رهبران مردم، آنقدر افزایش یافت که میرزا برای اولین بار علیه حکومت حکم داد و میرزا حسن آشتیانی در تهران تصمیم گفت ناصرالدین شاه را از سلطنت بر کنار و در ایران حکومت دینی اعلام کند.

    در گزارش‌های وزیران مختار انگلیس، فرانسه، روسیه و اتریش که مقارن محرم و صفر 1310 هـ . ق و پس از واقعه رژی از اوضاع ایران داده‌‌اند، همگی آنها از قدرت‌یافتن روز افزون علما ابراز نگرانی کرده‌اند. میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدر اعظم ناصرالدین شاه، در دیدار با وی، در همین روزها، در برابر علما این‌گونه موضع‌گیری می‌کند که نباید آنها را از قدرت حکومت ترساند و نباید هم اجازه داد از حدود خود تجـ*ـاوز کنند. گزارش ژنرال گوردون نیز در این مورد جالب است. علما و روحانیت تنها رهبران مردمی برای ایجاد یک جنبش و تحول در ایران هستند که شایستگی و پتانسیل این کار را دارند که حتی قدرت سیـاس*ـی را نیز به دست گیرند به طوری که هیچ شخص سرشناسی بیرون از طبقه روحانی نمی‌تواند به عنوان رهبر برجسته در برابر حکومت وقت ایستادگی کند.5

    به این ترتیب علما با مشاهده نارضایتی عمومی در کشور و افزایش قدرت نفوذ خود، درصدد تغییرات بنیادین در کشور برآمدند. در این دوره علما فارغ از هرگونه وابستگی به دربار و حکومت، استقلال سیـاس*ـی کشور را هدف عمده خود قرار دادند. سرخوردگی آنها از اختناق و استبداد حاکم و فقر و عقب‌ماندگی ایران در برابر ممالک غرب یکی از عوامل مهم و محرک به شمار می‌آمد.

    البته علمای مشروطه با تجار پیوندهای عمیق و دیرینه داشتند و به طور متقابل نیازهای مالی و معنوی یکدیگر را با توجه به نفوذ هریک در حیطه فعالیت‌شان برطرف می‌کردند، اما علما به نظام حاکم وابستگی نداشتند. تجار خود مستقل از حکومت در کنار علما بودند. اگر تجار نیاز مالی علما را تامین می‌کردند و در امور خیریه و آبادانی مساجد مشارکت داشتند و تا سال 57 تداوم پیدا کردند، علما نیز با استفاده از اعتبار، قدرت و نفوذ خود پناهگاه خوبی برای تجار در مواقع بحران ورشکستگی یا تحت تعقیب قرار گرفتن از سوی دولت به شمار می‌آمدند.6

    100840312198.jpg
    ثقه‌الاسلام تبریزی در آذربایجان ـ مهد مشروطه ـ مبارزه عملی را برای محو استبداد و استعمار آغاز کرد. از جنبه تئوریک چنان که گفتیم آثار خوبی نوشت که رساله لالان مهم‌ترین نوشتار او به شمار می‌آید. با این روش ثقه‌الاسلام گام مهمی در جهت رشد فکری و بیداری مردم برداشت. در دیدگاه وی، برقراری عدالت و حاکمیت قانون به عنوان ضروری‌ترین فلسفه در مبارزه علما دیده می‌شود.

    ثقه‌الاسلام فردی خردگرا و مخالف سرسخت جزم‌اندیشی و تقدیرگرایی بود. از نظر او می‌باید روحیه خرافه‌گرایی و تسلیم به تقدیر و سرنوشت را که به طرز وحشتناکی بر فرهنگ و روحیات و اجتماع ایرانیان سایه انداخته محو و نابود می‌شد. استبداد تاریخی یکی از علل گرایش ایرانیان به این روحیه تسلیم‌پذیری در برابر سرنوشت و حاکمیت بوده است. به همین علت وی نظام جمهوری را به سبب این که مردم ایران و فضای آن زمان گنجایش و توانایی درک و فهم آن را به لحاظ فرهنگی نداشتند برای ایران درست نمی‌داند.

    سیدجمال نیز به روش خود عمل کرد. اوج اندیشه وی به عنوان یک دگراندیش و تجددخواه علیه نظام حاکم بر محور «اتحاد دنیای اسلام» استوار بود.

    او معتقد بود این اتحاد باید به استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی و فرهنگی از غرب منتهی شود. قدرت عمده سیدجمال که در سخنرانی‌های معروفش نهفته بود، استفاده از روش میرزای شیرازی در قیام تنباکو بود. سیدجمال علما را یگانه قدرت می‌دانست که باید بر پادشاه شوریده و قدرت را از او بگیرند. علما تنها نیرویی بودند که از نظر او قادر به انجام این بودند. در خطابه‌های او همچنین سایر علما چون واعظ اصفهانی، طباطبایی، بهبهانی و... مسجد به عنوان کانون شکل‌گیری و غلیان آشوب سیـاس*ـی قلمداد می‌شد. واعظ به واسطه همین خطابه‌های آتشین از سیدجمال با عنوان «قهرمان شهید راه‌آزادی» یاد می‌کرد. درباره بهبهانی، طباطبایی و دیگر علما نیز بسیار گفته و نوشته‌‌اند و لازم نمی‌بینم به تکرار روی آورم لیکن تشکیل احزاب و قدرت نفوذ آنها در مجلس که غالب نمایندگان را با کلام و تفکر خود همراه ساخته بودند از نکات قابل‌توجه در کارنامه آنها به شمار می‌آید.7

    به هر حال مبارزه علما که در مشروطیت به ثمر نشست دیری نپایید و با به انحراف کشیده شدن آن، کودتای سوم اسفند 1299 رخ داد که موجب شد دیکتاتوری و استبداد به شیوه متفاوت بر کشور حاکم شود. از این رو روش‌ها و شخصیت‌های جدید با ایده‌های جدید و معتقد به همان شیوه علمای مشروطه همانند مدرس به صحنه آورند.

    سیاست‌های دولت رضاشاه بر ضد علمای دین و مذهب در درازمدت موجب شد «یک ملی‌گرایی شکننده» جایگزین مذهب شود. اگرچه پایگاه و نفوذ علما در این دوره کمرنگ شد، اما پایمردی‌های قابل توجهی را از آنها شاهدیم و به طور عمده مدرس در این مقطع خودنمایی می‌کند. مدرس واعظ جسوری که همیشه تاکید می‌کرد نمی‌تواند باورهای مذهبی خود را از تصمیمات سیـاس*ـی جدا سازد و این اساس تفکر آمیختگی دین و سیاست شد که مدرس از آن جانبداری می‌کرد.

    البته مدرس در ابتدا از سیاست‌های دوگانه و متناقض رضاشاه که یکی از آنها تظاهر به دینداری بود حمایت می‌کرد و «در برابر دفاع از سلطنت که حمله به آن را مخالف شریعت اسلام می‌پنداشت»، جمهوری را رد می‌کرد. همین موضوع باعث شد وی پایگاه و حمایت مردمی خود را از دست بدهد، اما رفته‌رفته و با محکم شدن تدریجی پایه‌های دیکتاتوری رضا شاه و رویگردانی همه قشرها حتی طرفداران سرسخت وی، مدرس به دشمن سرسخت و شماره یک رضاشاه و سیاست‌های او تبدیل شد.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    پس از شهریور 20 و در دوره پهلوی دوم و با شکل‌گیری فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی مشی مبارزاتی روحانیت دگرگون شد

    پس از شهریور 20 در دوره پهلوی دوم و با شکل‌گیری فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی، مشی مبارزاتی علما دگرگون شد. به عبارت دیگر مبارزه مسلحانه (قهرآمیز)‌ جایگزین روش‌های مبتنی بر اندیشه و عقیده گذشته شد. ترور سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا توسط خلیل طهماسبی در جریان ملی شدن صنعت نفت و پس از آن ترور حسنعلی منصور به علت تصویب لایحه کاپیتولاسیون به ترتیب در سال 1329 و 1342 خورشیدی، نماد بارز مبارزه مسلحانه‌ای بود که در راس آن دو گروه عمده مذهبی قرار داشتند. فدائیان اسلام و جمعیت موتلفه اسلامی، موضعگیری مستقل علما علیه حاکمیت و سیاست‌های آن تا سال 1341، یعنی زمان انقلاب سفید شاه، به طور عمده توسط فدائیان اسلام صورت می‌گرفت. لیکن پس از انقلاب سفید که آیت‌الله خمینی نیز به صحنه وارد شد، جریان 15 خرداد روی داد که تصمیمات عمدتا توسط وی اتخاذ می‌شد.

    در این مقطع، علما علاوه بر حفظ استقلال خویش و مخالفت علنی با سیاست‌های رژیم در داخل و دخالت‌های بیگانگان در خارج، با نحله‌های فکری که از نظر ایشان منحرف و التقاطی بود نیز مبارزه می‌نمودند. حزب توده و مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق که پیرو کمونیسم شوروی و جبر تاریخی مارکس بود و آمیختن اسلام با سوسیالیسم توسط مجاهدین خلق از این دسته‌اند. کاشانی، نواب صفوی و بعدها آیت‌الله خمینی، آیت‌الله سعیدی، هاشمی رفسنجانی، هاشمی‌نژاد، غفاری، زنجانی، طالقانی و... علما و روحانیون دیگر که هر کدام نامی نیک از خود بجا گذاشته‌اند.

    قاسم آخته

    پی‌نوشت‌ها:

    1- Robert Graham. Iran the illusion of power.1980.P.218

    2 ـ تاریخ نهضت‌های ملی ایران از جدال مشروطه تا سقوط جبهه ملی، عبدالرفیع حقیقت، نشر کومش ص34. همچنین ن‌ک‌سیاحت شرق، قوچانی نجفی، به کوشش علی شاکری، نشر امیرکبیر، ص 86. دو رویکرد عمده جنبش مشروطه، حسین‌ آبادیان ص 75. سه رویکرد عمده به مشروطیت محمد عباباف‌ها، ص 94. نقل از اطلاعات سیـاس*ـی ـ اقتصادی ویژه مشروطیت، مرداد ـ مهر 1385، شماره 327 ـ 323. تاریخ بیداری ایرانیان ناظم‌الاسلام کرمانی نقل از پیدایش و تحول احزاب سیـاس*ـی ایران عصر مشروطیت، منصوره اتحادیه (نظام مافی)‌ ص 119.

    3 ـ برای آگاهی بیشتر ن‌ک تنبیه‌الامر، تنزیه‌المله، میرزا محمدحسین نایینی، تصحیح و مقدمه محمود طالقانی، تهران، بی‌نا، 1334، ص 6، 11، 12 و 15.

    4 ـ‌ رساله الئالی المربوطه فی وجوب‌المشروطه، رسائل مشروطیت، سه رویکرد به مشروطیت، اطلاعات سیـاس*ـی اقتصادی ص96.

    5 ـ گزارش سر فرانک لاسلز وزیر مختار انگلستان به لرد سالیسبوری وزیر خارجه، 28 سپتامبر 1982م، گزارش سر روبرت موریه، سن‌پترزبورگ 17 فوریه 1982. گزارش ژنرال گوردون 3 دسامبر 1982. همچنین ن ک مقاله تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ابراهیم تیموری، اطلاعات سیـاس*ـی ـ اقتصادی
    ص6 و 31.

    6 ـ ریخت‌شناس طبقه تجار در آستانه مشروطیت، سهیلا ترابی فارسانی، اطلاعات سیـاس*ـی ـ‌ اقتصادی، ص380 .

    7 ـ در این مورد عبدالله بهبهانی که به سبب قامت بلند و چهره سیاه به «شاه سیاه» شهرت یافته بود در دوره اول مجلس به اوج قدرت رسید و برای خود در دزاشیب تشکیلاتی قوی ایجاد کرد. عزل مسیونوز با فشار و قدرت او بود که یکی از ارکان استبداد را درهم شکست. نقل است که ولیعهد مظفرالدین شاه نیز به خاطر این که از خطابه‌های سیدجمال خوشش آمده بود به او عبا و انگشتری بخشید و در جریان به چوب بستن تجار در بازار تهران به هیات حاکمه بشدت حمله کرد. برای آگاهی بیشتر ن‌ک تاریخ نهضت‌های ملی ایران از جدال مشروطه تا سقوط جبهه ملی، ص 33، ص57 و 85. مقاله سیدجمال‌الدین اسدآبادی، سیدحسن تقی‌زاده نقل از مشاهیر رجال، باقر عاقلی و سیری در اندیشه سیـاس*ـی ثقه‌الاسلام تبریزی، جواد ابوالحسنی، اطلاعات سیـاس*ـی ـ اقتصادی ص171 و 174. همچنین ن‌ک مرآت الوقایع الظفری و یادداشت‌های ملک‌الحورخین، تصحیح و توضیح عبدالحسین نوایی، نشر زرین تهران 1368 ص251 .

    8 ـ ن‌م ایران بین دو انقلاب، آبراهیمیان ص 166 و 175. رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین استفانی کرونین. ترجمه ثاقب‌فر ص48 .
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا