- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
اندیشهمحوری که منجر به شکلگیری مبارزه با حاکمان سیـاس*ـی از جانب علما در ایران شد حفظ موقعیت سیـاس*ـی، اجتماعی و عقیدتی و بویژه کسب استقلال از نظام حاکم را در پی داشت علما برای تحقق این آرمانها، در برخی موارد حتی دست به مبارزه مسلحانه علیه رژیم و زمامداران آن نیز زدند.
یکی از اندیشمندان غرب نقش و پایگاه علما و روحانیت ایران را بسیار برجسته و ارجمند دانسته و اینگونه توصیف میکند: آنها در بطن مردم زیستهاند، از احساسات تودهها آگاهی دارند، مسجد جزو حلقه ارتباطی و جداییناپذیر زندگی آنها و تودههای مردم و کانون شکلگیری مبارزاتشان بوده... مبارزه آنها با دولتهای استبدادی و استعمار و امپریالیسم از ریشه، غنا و مشروعیت بالا برخوردار است به طوری که مردم در سختترین شرایط آن را مورد توجه و حمایت قرار دادهاند.1
در اندیشه سیـاس*ـی و اجتماعی ایران معاصر غالبا علما و روحانیت را با واژگان و اصطلاحاتی چون فقیه، حکیم، پیشوای دینی، راویان حدیث و ... میشناسند، لیکن علما از تاریخی که قصد داریم از آن بحث کنیم پا را فراتر نهادند و در صحنه سیـاس*ـی ایران نقش پررنگتری ایفا نمودند. نقشی که باتوجه به استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی، مالی، عقیدتی و ... از حاکم و نظام سیـاس*ـی بیشتر به چشم میآید.
نقشآفرینی علما در این پروسه فکری و تاریخی از زمانی آغاز شد که آنان در برابر خودباختگی ایرانیان در مواجهه با فرهنگ غرب، که بیان میداشت: «ریشه عقبماندگی کشورهای مسلمان جهانسوم به سبب پیروی از اصول متحجر و واپسگرایانه اسلام است از این رو آنها میبایست به مدل پیشرفت غرب چنگ بزنند» بهپا خاستند و در این راه پایداری و جانفشانی کردند. یکی از پرچمداران و پیشگامان این اندیشه که به احیاگر فکر دینی نیز معروف است، سیدجمالالدین اسدآبادی بود که میگفت: تنها راه رهایی و رستگاری جامعه و امتهای اسلامی بازگشت به اسلام اصیل (سلف صالح) است.
در واقع بحث ما پیگیری اندیشهای است که جنبشهای سیـاس*ـی و اجتماعی معاصر ایران بر مبنای تفکرات علما ایجاد شد، خود را نشان داد. جنبشهایی چون رژی، مشروطیت، تفکر آمیختگی دین با سیاست، ملی شدن نفت، پانزده خرداد و... که در هر کدام علما، فقها و روحانیون برجستهای حضور عینی داشتند. بنابراین اکثریت قاطع علمای ایران به طبقات فقیر و تهیدست تعلق داشتهاند و برخی نیز از میان طبقات متوسط سنتی یا روستاها برخاستهاند.
از این دیدگاه، علما درد و مساله و خواست طبقات محروم و تودههای مردم را از نزدیک لمس کرده و چشیدهاند و بهتر میتوانستند علاج آن را بیابند. یک وجه تمایز عمده دیگر میان علما و روحانیت شیعه با همنوعان خود در اهل سنت، استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی و فرهنگی آنها از استعمار خارجی و حاکمیت داخلی است. علمای ایران آسوده خاطر و فارغالبال در مسیر اندیشه و مبارزه تاریخی، اهداف خود را تحقق بخشیده است. وجه دیگر موفقیت علما ایران باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه است.
طرح اندیشه
در زمینه و بحث نگارش، تولید و شکلگیری اندیشه، علمای ایران عصر مشروطه گامهای عمدهای برداشتند. کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» آیتالله میرزامحمدحسین نایینی یکی از نوشتارهای برجسته است که در آن به طور مفصل درباره تفکرات، روشهای حکومت و رسیدن به جامعه ایدهآل در ایران که مبتنی بر قانون و اراده عمومی و اصول اسلام و ... باشد، بحث شده است. این کتاب محصول تفکر و اجتهاد میرزای نایینی است که جهت ضدطاغوتی و استبداد و روشنگرانه در شریعت اسلامی دارد. میرزا سعی کرده اوهام و خرافات را از ذهن، فکر و صحنه اجتماع ایران بزداید. موضوعی که دغدغه و هدف اصلی ثقهالاسلام تبریزی در نگارش رساله معروف «لالان» که آن را برای علمای ایران مقیم نجف نوشت، به چشم میخورد. نایینی، اسلام را قویترین پشتیبان آزادی، برابری و حذف نابرابریها به عنوان مهمترین مسالهای که ذهن علمای بزرگ را به خود مشغول داشته، میداند. سیداسماعیل محلاتیغروی نیز در رساله مشهور «الئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» که در زمره رسالات برجسته عهد مشروطیت است، ضمن تایید اندیشههای نایینی دغدغه محو استبداد و حاکمیت قانون را دارد. تاسیس «انجمن مخفی» توسط سیدمحمد طباطبایی و تلاشهای وی که اندکی از تفکرات ملکمخان و سیدجمال بهره میبرد، با یک هدف عمده، برقراری عدالت که گروه موسوم فدایی ضمانت اجرای آن بود، در همین راستا قابل بررسی است. البته اقدامات سیدجمال در نشر تفکر دینی نوین، انتشار روزنامه و آگاهی بخشیدن در غالب خطابههای معروفش بعلاوه احزاب آن زمان نیز در ترقی و رشد فکری و به ثمر رسیدن پروسهای که علما آن را پیگیری میکردند موثر بود.
دوران مشروطه
علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند. در سالهای پیروزی مشروطه (1324 ـ 1322 هـ . ق) این پروسه مبارزاتی را طباطبایی و بهبهانی با هدف محدود کردن قدرت شاه و محو استبداد و سلطه خارجی ادامه دادند و تنها راه نجات و برقراری قانون و عدل و داد و حفظ دین و شرع را به عنوان یک ضرورت واجب عقلی و الهی میدانستند.
در سوی مقابل دغدغه اصلی علمای نجف و در راس آنها آخوند ملامحمدکاظم خراسانی که عمدتا مشروطهخواه بودند از دست رفتن استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران بود. گروه علما نجف معتقد بودند هر گونه افراط و تندروی موجب ایجاد شکاف در همبستگی ملی ایرانیان خواهد شد، از اینرو سرلوحه مبارزات مستقل خود را علیه نظام حاکم بر ایران حفظ استقلال و تمامیت سرزمین ایران قرار دادند. خراسانی از ایده حاکمیت قانون و ضمانت اجرایی لازم برای آن جانبداری میکرد. ازنظر ایشان حفظ ایران و اسلام 2 روی یک سکه هستند.
علمای مشروطهخواه همانند شیخ فضلالله نوری که چهره شاخص این تفکر بود، با یک رویکرد آرمانگرایانه و حمایت از ایده آمیختن دین و سیاست و وضع قوانین بر مبنای قرآن و سنت هم به عنوان ملاک و معیار مطابقت آن با شرع اسلام به تحولات مینگریست، اما راه به جایی نبرد، زیرا سایر گروههای فعال در مشروطه روش وی را منتهی به سلطه استبداد دینی قلمداد میکردند. بعلاوه از نظر مشروطهخواهان وی استقلال مالی نداشت و گفته میشد از سوی اتابک به او مساعدت مالی میشود.2
شیخ فضلالله قائل به این بود که قوانین حکومتی و احکام از منابع فقهی استخراج شود و حاکم آن قوانین را اجرا کند. به این ترتیب او به حاکمیت دوگانه علما و حاکم به طور توامان باور داشت. برعکس علمای مشروطهخواه، خواهان حذف تمامی مظاهر استبداد بویژه پادشاه بودند. طباطبایی و بهبهانی در تهران و ملامحمد کاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی در نجف بشدت از مشروطهای که به درهم شکستن استبداد محمدعلی شاه و استبداد صغیر منتهی شد، دفاع میکردند.
علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند
در این میان نقش علمای مشروطهخواه مانند آیتالله نایینی و اسماعیل محلاتی غروی متفاوت بود به این معنا که آنها اندیشههایی را پایهگذاری کردند که سایر علما بر مبنای آن حرکت مستقل خود را به هدف تشکیل حکومتی مبتنی بر حاکمیت قانون، عدالت و اصول اسلام به پیش بردند. بنابراین، نایینی و چند تن دیگر در نقش تولیدکننده اندیشه متفاوت از سایر همنوعان هستند. اصولا بحث نایینی با اندیشه معروف «ضرورت وجود حکومت» آغاز میشود. البته بحث ما مشروطیت یا پرداختن به اندیشههای علما نیست بلکه بیشتر بر محورهای شکلگیری و روش استقلالگونه علما از نظام سیـاس*ـی متمرکز میشود لیکن شناخت کوتاه از اصول اندیشههای آنها ضروری است.
نایینی معتقد بود: آزادی و برابری دو اصل پایهای در اقلام مشروطه است و هیچ یک از آن دو با دینداری منافات ندارند، زیرا منظور ما از «آزادی»، رهایی از استبداد و خودکامگی فرمانروایان است نه ـ به تعبیر او ـ رهایی از «صانع و مالک و پروردگارشان». «برابری» هم یعنی این که هر حکمی که به هر موضوع و عنوانی به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش بالسویه و بدون تبعیض اجرا شود که به این ترتیب راههای تخلف، رشوهگیری و سوءاستفاده دلبخواهانه پادشاه و حاکم از قدرت مسدود میشود. در اندیشه سیـاس*ـی نایینی بهترین راه برای جلوگیری از کاربرد نادرست قدرت از سوی فرمانروا و تبدیل شدن آن به نظام استبدادی «عصمت» حاکم است.3
یکی از اندیشمندان غرب نقش و پایگاه علما و روحانیت ایران را بسیار برجسته و ارجمند دانسته و اینگونه توصیف میکند: آنها در بطن مردم زیستهاند، از احساسات تودهها آگاهی دارند، مسجد جزو حلقه ارتباطی و جداییناپذیر زندگی آنها و تودههای مردم و کانون شکلگیری مبارزاتشان بوده... مبارزه آنها با دولتهای استبدادی و استعمار و امپریالیسم از ریشه، غنا و مشروعیت بالا برخوردار است به طوری که مردم در سختترین شرایط آن را مورد توجه و حمایت قرار دادهاند.1
در اندیشه سیـاس*ـی و اجتماعی ایران معاصر غالبا علما و روحانیت را با واژگان و اصطلاحاتی چون فقیه، حکیم، پیشوای دینی، راویان حدیث و ... میشناسند، لیکن علما از تاریخی که قصد داریم از آن بحث کنیم پا را فراتر نهادند و در صحنه سیـاس*ـی ایران نقش پررنگتری ایفا نمودند. نقشی که باتوجه به استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی، مالی، عقیدتی و ... از حاکم و نظام سیـاس*ـی بیشتر به چشم میآید.
نقشآفرینی علما در این پروسه فکری و تاریخی از زمانی آغاز شد که آنان در برابر خودباختگی ایرانیان در مواجهه با فرهنگ غرب، که بیان میداشت: «ریشه عقبماندگی کشورهای مسلمان جهانسوم به سبب پیروی از اصول متحجر و واپسگرایانه اسلام است از این رو آنها میبایست به مدل پیشرفت غرب چنگ بزنند» بهپا خاستند و در این راه پایداری و جانفشانی کردند. یکی از پرچمداران و پیشگامان این اندیشه که به احیاگر فکر دینی نیز معروف است، سیدجمالالدین اسدآبادی بود که میگفت: تنها راه رهایی و رستگاری جامعه و امتهای اسلامی بازگشت به اسلام اصیل (سلف صالح) است.
در واقع بحث ما پیگیری اندیشهای است که جنبشهای سیـاس*ـی و اجتماعی معاصر ایران بر مبنای تفکرات علما ایجاد شد، خود را نشان داد. جنبشهایی چون رژی، مشروطیت، تفکر آمیختگی دین با سیاست، ملی شدن نفت، پانزده خرداد و... که در هر کدام علما، فقها و روحانیون برجستهای حضور عینی داشتند. بنابراین اکثریت قاطع علمای ایران به طبقات فقیر و تهیدست تعلق داشتهاند و برخی نیز از میان طبقات متوسط سنتی یا روستاها برخاستهاند.
از این دیدگاه، علما درد و مساله و خواست طبقات محروم و تودههای مردم را از نزدیک لمس کرده و چشیدهاند و بهتر میتوانستند علاج آن را بیابند. یک وجه تمایز عمده دیگر میان علما و روحانیت شیعه با همنوعان خود در اهل سنت، استقلال سیـاس*ـی، اقتصادی و فرهنگی آنها از استعمار خارجی و حاکمیت داخلی است. علمای ایران آسوده خاطر و فارغالبال در مسیر اندیشه و مبارزه تاریخی، اهداف خود را تحقق بخشیده است. وجه دیگر موفقیت علما ایران باز بودن باب اجتهاد در فقه شیعه است.
طرح اندیشه
در زمینه و بحث نگارش، تولید و شکلگیری اندیشه، علمای ایران عصر مشروطه گامهای عمدهای برداشتند. کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» آیتالله میرزامحمدحسین نایینی یکی از نوشتارهای برجسته است که در آن به طور مفصل درباره تفکرات، روشهای حکومت و رسیدن به جامعه ایدهآل در ایران که مبتنی بر قانون و اراده عمومی و اصول اسلام و ... باشد، بحث شده است. این کتاب محصول تفکر و اجتهاد میرزای نایینی است که جهت ضدطاغوتی و استبداد و روشنگرانه در شریعت اسلامی دارد. میرزا سعی کرده اوهام و خرافات را از ذهن، فکر و صحنه اجتماع ایران بزداید. موضوعی که دغدغه و هدف اصلی ثقهالاسلام تبریزی در نگارش رساله معروف «لالان» که آن را برای علمای ایران مقیم نجف نوشت، به چشم میخورد. نایینی، اسلام را قویترین پشتیبان آزادی، برابری و حذف نابرابریها به عنوان مهمترین مسالهای که ذهن علمای بزرگ را به خود مشغول داشته، میداند. سیداسماعیل محلاتیغروی نیز در رساله مشهور «الئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» که در زمره رسالات برجسته عهد مشروطیت است، ضمن تایید اندیشههای نایینی دغدغه محو استبداد و حاکمیت قانون را دارد. تاسیس «انجمن مخفی» توسط سیدمحمد طباطبایی و تلاشهای وی که اندکی از تفکرات ملکمخان و سیدجمال بهره میبرد، با یک هدف عمده، برقراری عدالت که گروه موسوم فدایی ضمانت اجرای آن بود، در همین راستا قابل بررسی است. البته اقدامات سیدجمال در نشر تفکر دینی نوین، انتشار روزنامه و آگاهی بخشیدن در غالب خطابههای معروفش بعلاوه احزاب آن زمان نیز در ترقی و رشد فکری و به ثمر رسیدن پروسهای که علما آن را پیگیری میکردند موثر بود.
دوران مشروطه
علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند. در سالهای پیروزی مشروطه (1324 ـ 1322 هـ . ق) این پروسه مبارزاتی را طباطبایی و بهبهانی با هدف محدود کردن قدرت شاه و محو استبداد و سلطه خارجی ادامه دادند و تنها راه نجات و برقراری قانون و عدل و داد و حفظ دین و شرع را به عنوان یک ضرورت واجب عقلی و الهی میدانستند.
در سوی مقابل دغدغه اصلی علمای نجف و در راس آنها آخوند ملامحمدکاظم خراسانی که عمدتا مشروطهخواه بودند از دست رفتن استقلال و یکپارچگی سرزمین ایران بود. گروه علما نجف معتقد بودند هر گونه افراط و تندروی موجب ایجاد شکاف در همبستگی ملی ایرانیان خواهد شد، از اینرو سرلوحه مبارزات مستقل خود را علیه نظام حاکم بر ایران حفظ استقلال و تمامیت سرزمین ایران قرار دادند. خراسانی از ایده حاکمیت قانون و ضمانت اجرایی لازم برای آن جانبداری میکرد. ازنظر ایشان حفظ ایران و اسلام 2 روی یک سکه هستند.
علمای مشروطهخواه همانند شیخ فضلالله نوری که چهره شاخص این تفکر بود، با یک رویکرد آرمانگرایانه و حمایت از ایده آمیختن دین و سیاست و وضع قوانین بر مبنای قرآن و سنت هم به عنوان ملاک و معیار مطابقت آن با شرع اسلام به تحولات مینگریست، اما راه به جایی نبرد، زیرا سایر گروههای فعال در مشروطه روش وی را منتهی به سلطه استبداد دینی قلمداد میکردند. بعلاوه از نظر مشروطهخواهان وی استقلال مالی نداشت و گفته میشد از سوی اتابک به او مساعدت مالی میشود.2
شیخ فضلالله قائل به این بود که قوانین حکومتی و احکام از منابع فقهی استخراج شود و حاکم آن قوانین را اجرا کند. به این ترتیب او به حاکمیت دوگانه علما و حاکم به طور توامان باور داشت. برعکس علمای مشروطهخواه، خواهان حذف تمامی مظاهر استبداد بویژه پادشاه بودند. طباطبایی و بهبهانی در تهران و ملامحمد کاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی در نجف بشدت از مشروطهای که به درهم شکستن استبداد محمدعلی شاه و استبداد صغیر منتهی شد، دفاع میکردند.
علما و مراجع ایران پیش از مشروطیت، قدمت و نفوذ و تاثیرگذاری اندیشه خود را در برابر امتیازاتی چون رویتر و رژی نشان دادند
در این میان نقش علمای مشروطهخواه مانند آیتالله نایینی و اسماعیل محلاتی غروی متفاوت بود به این معنا که آنها اندیشههایی را پایهگذاری کردند که سایر علما بر مبنای آن حرکت مستقل خود را به هدف تشکیل حکومتی مبتنی بر حاکمیت قانون، عدالت و اصول اسلام به پیش بردند. بنابراین، نایینی و چند تن دیگر در نقش تولیدکننده اندیشه متفاوت از سایر همنوعان هستند. اصولا بحث نایینی با اندیشه معروف «ضرورت وجود حکومت» آغاز میشود. البته بحث ما مشروطیت یا پرداختن به اندیشههای علما نیست بلکه بیشتر بر محورهای شکلگیری و روش استقلالگونه علما از نظام سیـاس*ـی متمرکز میشود لیکن شناخت کوتاه از اصول اندیشههای آنها ضروری است.
نایینی معتقد بود: آزادی و برابری دو اصل پایهای در اقلام مشروطه است و هیچ یک از آن دو با دینداری منافات ندارند، زیرا منظور ما از «آزادی»، رهایی از استبداد و خودکامگی فرمانروایان است نه ـ به تعبیر او ـ رهایی از «صانع و مالک و پروردگارشان». «برابری» هم یعنی این که هر حکمی که به هر موضوع و عنوانی به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش بالسویه و بدون تبعیض اجرا شود که به این ترتیب راههای تخلف، رشوهگیری و سوءاستفاده دلبخواهانه پادشاه و حاکم از قدرت مسدود میشود. در اندیشه سیـاس*ـی نایینی بهترین راه برای جلوگیری از کاربرد نادرست قدرت از سوی فرمانروا و تبدیل شدن آن به نظام استبدادی «عصمت» حاکم است.3
دانلود رمان و کتاب های جدید