The Girl Who Kicked the Hornet's Nest
(دختری که لانه زنبور را از بین برد)
ژانر : هیجانی
کارگردان : Daniel Alfredson
فیلمنامه : Ulf Ryberg نویسنده رمان: Stieg Larsson
فروش افتتاحیه : 0.7 میلیون دلار
ناشر: Music Box Films
تاریخ اکران : 29 اکتبر 2010
زمان فیلم : 148 دقیقه
زبان : انگلیسی
درجه سنی : R
امتیاز IMDB به این فیلم : 7
میانگین امتیاز منتقدین :
خلاصه داستان :
در اجامه ماجرای فیلم قبل (دختری که با آتش بازی میکند) الیزابت بعد از گلوله ای که به قسمتی از سرش اصابت کرده بود با سرعت به بیمارستان منتقل میشود و در آنجا تحت نظارت و حفاظت شدید نیروی امنیتی و پلیس مراحل مداوا را میگذراند. پلیس او را متهم به اقدام جهت قتل میکند. در اینجا سازمانی مخفی به نام "بخش" که پدر الیزابت نیز قبلا بخشی از آن بوده...
بازیگران :
Michael Nyqvist,
Noomi Rapace,
Michalis Koutsogiannakis,
Anders Ahlbom,
Hans Alfredson
نقد و بررسی کامل فیلم
The Girl Who Kicked the Hornet's Nest
(دختری که لانه زنبور را از بین برد)
نویسنده و منتقد : Travis Leamons
ترجمه : مهدی افشارها
ضعیف ترین اثر برداشت شده از " تراژدی قرن " هنوز هم ارزش تماشا کردن را دارد
تمام ماجراها با مرگ یک نویسنده آغاز میشود.در سال 2004 آقای استیگ لارسن از دنیا میرود، در حالی که تنها فرصت نگارش 3 کتاب را پیدا کرد.این رمان ها که بر روی 2 شخصیت محوری خود میچرخند به ترازدی هزاره معروف می شوند. 2 شخصیت اصلی این رمان ها عبارتند از الیزابت سلندر که یک هکر کامپیوتر و یک جامعه گریز به تمام معناست و مایکل بلمکویست که یه روزنامه نگار ماجرا جو و ناشر مجله ای به نام مجله هزاره است. کتابهای آقای آقای استیگ لارسن در سرتاسر جهان به طور رسمی تاکنون بیش از 27 میلیون نسخه فروش داشته اند.
در حالی در کشورهای دیگر تاکنون چند اقتباس های سینمایی از این کتاب را دیده اند اما این اولین باری است که فیلمی از روی این کتاب ها برای کشور امریکا و به زبان انگلیسی تهیه می شود. اما اینبار ما با فیلمی ارزشمند و خوش ساخت طرف هستیم که نشان میدهد که ارزش این همه مدت صبر کردن را داشته. فیلم تهیه شده از کتاب اول (دختری با خالکوبی اژدها) فیلم معمایی تحسین بر انگیزی بود که حتی در جایگاهی بالاتر از این فیلم نیز قرار میگیرد. کتاب دوم (دختری که با آتش بازی میکند) نیز اثری است در مورد انتقام، یک فیلم هیجانی تمام عیار . فیلم پیش رو در بر گیرنده ماجراهای کتاب سوم می باشد و هر چند که فیلم خوب و تحسین برانگیزی است اما نمیتواند خود را در حد و اندازه های کتاب مطرح نماید، هر چند که ساخت فیلمی از روی یک کتاب با بیش از 600 صفحه کاری بسیار مشکل است. این کتاب ها قرار بود مجموعه ای 10 جلدی باشند که با مرگ ناگهانی نویسنده نیمه کاره باقی ماندند و هیچ گاه خوانندگان به سرنوشت رابـ ـطه بین الیزابت و مایکا پی نبردند. داستان این فیلم ها و کتاب ها، علاوه بر داشتن قواعد مرسوم فیلم ها و داستان های هیجانی شامل رابـ ـطه ای است که فیلم های هیجانی دیگر فاقد آن هستند. عشق و علاقه ای دیوانه وار و دوطرفه بین مایکل و الیزابت وجود دارد که همواره به گونه ای بینندگان را با خود همراه می سازد، که همواره نگران این دو شخصیت باشند و بخواهند بفهمند که در صحنه بعی چه چیزی انتظارشان را میکشد.
در ادامه ماجرای فیلم قبل (دختری که با آتش بازی میکند) الیزابت بعد از گلوله ای که به قسمتی از سرش اصابت کرده بود با سرعت به بیمارستان منتقل میشود و در آنجا تحت نظارت و حفاظت شدید نیروی امنیتی و پلیس مراحل مداوا را میگذراند. پلیس او را متهم به اقدام جهت قتل میکند. در اینجا سازمانی مخفی به نام "بخش" که پدر الیزابت نیز قبلا بخشی از آن بوده جهت حفاظت و اطمینان از عدم لو رفتن رازها یی که الیزابت میداند وارد عمل میشود و تصمیم به نفوذ در رای دادگاه میگیرد. این نفوذ در دادگاه باید توسط دکتر پیتر تلبورین یعنی دکتری که قبلا یکبار الیزابت را زمانی که 12 سال داشت و تلاش در کشتن پدرش داشت را مداوا کرده بود، انجام شود. در همین حین، مایکل و همکارش در مجله هزاره (محلی که در آن مشغول به کا هستند) ، جهت جلب کردن افکار عمومی به حمایت از الیزابت تمام تلاش خود را میکنند. او تلاش بر این دارد که ثابت کند الیزابت در مخمصه و توطئه ای گرفتار شده. در همین حین الیزابت در زندان...
بزرگترین مشکل این فیلم این است که صحنه های مربوط به الیزابت به شدت کم شده است. در این فیلم او یا در بیمارستان تحت درمان است و یا در انتظار جلسه دادگاه، صحنه های مربوط به حرکت آزادانه او به اندازه ای نیست که هواداران را راضی نگه دارد، مخصوصا از زمانی که در فیلم "دختری که با آتش بازی میکند" تمرکز اصلی فیلم بر روی الیزابت بود، در این فیلم هم تماشاگران انتظار صحنه های بیشتری از الیزابت را دارند. اگر نظر مرا بخواهید بازی خانم نامی رپس در نقش الیزابت آنقدر گیرایی دارد که فیلمساز میتوانست زمان بیشتری را به این کاراکتر مونث اختصاص دهد.
مشکل دیگر فیلم، ساختار و شیوه روایت آن است. متاسفانه فیلم در 1 ساعت اول خود با ضرباهنگ بسیار آهسته ای روایت میشود و عملا ما هیچ حرکت خاصی را از الیزابت نمیبینیم. اوضاع وقتی که او به سلول اش و سپس به نحوی به اینترنت و تلفن همراه دسترسی پیدا میکند بهتر میشود. در این حین او موفق به برقراری ارتباط با دوست هکرش، پلاگ میشود. اما درخشنده ترین و زیباترین صحنه های مربوط به الیزابت در دادگاه میگذرد. شیوه ای که نامی رپس (بازیگر نقش الیزابت) با ظاهر و جواب های حساب شده اش در دادگاه ما را تحت تاپیر قرار میدهد باعث شده که الیزابت کاراکتری استثنایی تلقی شود.
هر چند که این فیلم به خوش ساختی و درخشانی سری های قبلی این مجموعه نیست ولی در کل پروژه "هزاره" باز هم در بین یکی از بهترین فیلم های سال 2010 جای میگیرد. برعکس فیلم دختری با خالکوبی اژدها که خود میتواند فیلمی کامل و بدون نیاز به توضیحات بیشتر تلقی شود، دیدن فیلم "دختری که با آتش بازی میکند" قبل از تماشای این فیلم، جهت درک بهتر داستان آن الزامی است.
کاری از گروه نقد فارسی
