آموزشی {{نمونه پرونده های جرایم خصوصی و عمومی}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
پسر قاتل: پدرم اگر زنده بود باز او را می کشتم اما مادرم را دوست داشتم
پسر ناخلفی که پس از کشتن بی رحمانه پدر و مادرش، اجساد آنان را نیز داخل پراید به آتش کشید در آخرین جلسه دادگاه گفت ازقتل مادرم پشیمانم اما پدرم نه .

روزنامه خراسان نوشت: ماجرای این جنایت هولناک در منطقه دوست آباد مشهد و در تاریخ بیست و یکم خرداد سال 1394 هنگامی فاش شد که حدود ساعت 4 بامداد اهالی ساکن در جاده قدیم قوچان با دیدن شعله های آتشی که از یک خودروی پراید در زیر درختان توت زبانه می کشید، بلافاصله موضوع را به آتش نشانی مشهد اطلاع دادند.دقایقی بعد خودروهای آتش نشان آژیرکشان به محل حادثه رسیدند و شعله های آتش را اطفا کردند اما ناگهان در میان دودهای غلیظی که از داخل پراید بیرون می آمد، اجساد سوخته زن و مردی میان سال در صندلی عقب نمایان شد و این گونه احتمال وقوع جنایتی هولناک قوت گرفت.

ماموران آتش نشانی با دیدن این صحنه وحشتناک، ماجرا را به کلانتری کاظم آباد اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور ماموران انتظامی و قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) تحقیقات در این باره آغاز شد. بررسی های مقدماتی در حالی ادامه یافت که اجساد زن 49 ساله و مرد 52 ساله ای درون یک تخته پتو گذاشته شده و در صندلی عقب خودرو به آتش کشیده شده بود.

در تحقیقات میدانی مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، تکه هایی از یک گلدان سفالی و شیشه نوشابه به همراه یک گوشی سوخته داخل خودرو کشف شد. هنوز هویت قربانیان این حادثه وحشتناک آشکار نشده بود که با توجه به سن و سال مقتولان احتمال وقوع جنایت خانوادگی قوت گرفت.

گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: در حالی که بررسی های کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی صفائیان برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت بر گوشی سوخته و شماره پلاک خودرو متمرکز شده بود، دختر جوانی هراسان وارد کلانتری شد و از گم شدن پدر و مادرش خبر داد.

دقایقی بعد او اجساد پدر و مادرش را شناسایی کرد و بدین ترتیب کارآگاهان برای یافتن سرنخی از ماجرای این جنایت، عازم منزل مقتولان در منطقه دوست آباد شدند. آثار باقی مانده از درگیری در منزل زوج میان سال نشان می‌داد که آنان در منزل خودشان به قتل رسیده اند و فردی اجساد آنان را داخل پراید به آتش کشیده است بنابراین کارآگاهان تنها پسر 32 ساله مقتولان را به عنوان تنها مظنون اصلی این حادثه با دستور قضایی بازداشت کردند و به پلیس آگاهی انتقال دادند.

این جوان ناخلف که ابتدا تلاش کرد هرگونه جرمی را انکار کند وقتی در برابر اسناد و مدارک مستند قرار گرفت گفت: به خاطر ارتکاب جرایم خطرناک دستگیر شده و هم اکنون با سپردن وثیقه آزاد است. او همچنین به قتل پدر و مادرش اشاره کرد و افزود: از درگیری های بین پدر و مادرم خسته شده بودم که آن ها را کشتم و اجسادشان را به آتش کشیدم تاچنین وانمود شود که خودروی پدرم به دلیل نامعلومی آتش گرفته و آنان داخل خودرو سوخته اند!

بنابر گزارش خراسان، در پی اعترافات صریح متهم به قتل، این پرونده جنایی پس از صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و این جوان معتاد پای میز محاکمه ایستاد. در آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی که روز دوشنبه گذشته به ریاست قاضی مجتبی علیزاده ومستشاری قاضی مصطفی بنده برگزار شد، جوان 32 ساله برای آخرین بار مقابل قضات با تجربه دادگاه کیفری یک ایستاد و در تشریح ماجرای قتل هولناک پدر و مادرش گفت: پدرم با من بدرفتاری می کرد، او نوشیدنی می خورد و من از این وضعیت ناراحت بودم. شب وقوع حادثه در منزل خاله ام مهمان بودیم و من به خاطر این که چند روز همسرم در منزل نبود به خانه پدرم می رفتم.

آن شب وقتی در نیمه های شب از مهمانی به خانه پدرم بازگشتیم دوباره جر و بحث میان پدر و مادرم به خاطر اختلافات قبلی شروع شد، من هم که از این وضعیت بسیار ناراحت بودم پدرم را داخل خودرو با شیشه نوشابه به قتل رساندم و با سرو وضعی خون آلود به داخل خانه رفتم وقتی مادرم مرا در آن وضعیت دید دخالت کرد .در همین لحظه ناگهان گلدان سفالی را برداشتم و مادرم را نیز به قتل رساندم سپس اجساد آنان را با خودروی پراید پدرم به زیر درختان توت بردم و پراید را به آتش کشیدم! متهم این پرونده جنایی که دارای سابقه کیفری بود، ادامه داد: من و پدرم در یک شرکت توزیع مواد غذایی کار می کردیم ولی در لحظه جنایت من دارو خورده بودم و حالم اصلا خوب نبود!

بنابراین گزارش، متهم 32 ساله این پرونده جنایی درحالی که جزئی ترین لحظات جنایت هولناک خود را مقابل قضات دادگاه کیفری یک تشریح می کرد،در پاسخ به سوال رئیس دادگاه که پرسید، اکنون از عمل خود پشیمان هستی یا نه؟ ادامه داد: نه! هرگز پشیمان نیستم اگر پدرم صد بار دیگر هم زنده شود باز هم او را می کشم وی برای مادرم متاسفم !

ولی حتی پس از آن که قضات دادگاه با اشاره به احادیث و آیات قرآن درباره احترام به پدر و مادر او را نصیحت و راهنمایی کردند، باز هم سکوت کرد و در آخرین دفاعیات خود گفت حرف دیگری برای گفتن ندارم!!اما او در حاشیه جلسه دادگاه عنوان کرد که به خاطر پرونده جرمی که قبلا مرتکب شده به تحمل 21 سال زندان محکوم شده است!

شایان ذکر است: با پایان یافتن اظهارات متهم، وکیل مدافع وی نیز به دفاع از او پرداخت و لایحه دفاعیات خود را تقدیم قضات دادگاه کرد. با ختم جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی، رئیس دادگاه اعلام کرد رای این پرونده جنایی در مهلت قانونی صادر و ابلاغ می شود.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مردی همسر و فرزندش را کشت
    مردی که در یک اقدام جنون آمیز همسر و پسر 11 ماهه اش را به طرز فجیعی در مشهد به قتل رسانده بود ، نزد قاضی لب به اعتراف گشود.

    ایران نوشت: سحرگاه پنج شنبه گذشته درحالی که قاضی ویژه قتل عمد مشهد مشغول رسیدگی به یک پرونده جنایی در شمال شهر بود ناگهان صدای زنگ تلفن همراه رشته سخنان وی را برید و سکوت صبحگاهی در محل حکمفرما شد.یکی از ماموران انتظامی از آن سوی خط به قاضی کاظم میرزایی گفت: «اجساد زن جوان و یک نوزاد در زمینی محصور واقع در منطقه ناظریه مشهد و ابتدای جاده کمربندی سبز کشف شده است.»

    مقام قضایی ادامه تحقیقات درباره پرونده جنایی مذکور را به وقت دیگری موکول کرد و به همراه کارآگاهان اداره جنایی عازم جاده مشهد – چناران شد.

    درحالی که خودروهای پلیس آژیر کشان از رانندگان عبوری می خواستند تا راه را برای عبور نیروهای انتظامی باز بگذارند، مقام قضایی به صورت تلفنی مشغول بررسی موضوع و چگونگی کشف اجساد شد.

    مامور انتظامی کلانتری محل عنوان کرد: مردی که اجساد همسر و فرزندش پیدا شده به همراه پسرعمویش در کلانتری حضور دارند و مدعی هستند که زن جوان از 3 روز قبل برای رفتن به منزل پدر شوهرش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.»

    در این هنگام بود که قاضی میرزایی با طرح چند سوال تلفنی دیگر و در حالی که دستور حفظ صحنه حادثه را صادر می کرد از نیروهای انتظامی خواست 2 مرد مذکور نیز برای پاره‌ای توضیحات در کلانتری حضور داشته باشند!

    حدود 20 دقیقه بعد کارآگاهان ورزیده اداره آگاهی و قاضی ویژه قتل عمد وارد زمین بزرگی شدند که دیوارهای بلندی از آجر اطراف آن را محصور کرده بود.جسد زنی که آثار شکستگی جمجمه بر سر وی مشهود بود، خون آلود روی خار و خاشاک قرار داشت. نوع پوشش زن جوان بیانگر آن بود که وی لباس های بیرون از منزل پوشیده اما خون های ریخته شده در محل نشان می داد که جنایت در همین زمین محصور رخ داده است.

    لحظاتی بعد جسد نوزاد 11 ماهه ای که در آن سوی دیوار افتاده بود، چشم های رهگذران و رانندگان عبوری را اشکباران کرد. این نوزاد نیز به طرز دلخراشی به قتل رسیده بود که به احترام خوانندگان از بیان جزئیات آن معذوریم.

    تحقیقات در اطراف محل کشف اجساد و همچنین بررسی جای جای این زمین بزرگ نشان می‌داد که زن 25 ساله به زور وارد این زمین نشده و فردی که او و پسر کوچکش را به قتل رسانده با وی آشنا بوده است چرا که هیچ اثری از تخریب و یا درگیری در محل دیده نمی شد و تنها قطرات خونی که بالای بخشی از آجرهای دیوار ریخته بود، این پرونده جنایی را وارد مرحله جدیدی می کرد.
    در این هنگام کارآگاهان اداره جنایی همسر مقتوله را به صحنه کشف اجساد انتقال دادند. قاضی که از فاصله ای چند متری رفتار و حرکات او را با دقت خاصی زیرنظر گرفته بود متوجه شد که مرد 31 ساله درحالی که سعی می کند اضطراب خود را پنهان کند از نگاه کردن به قسمتی از زمین که خون آلود بود هم وحشت دارد.

    این مرد که مدام اشک هایش را پاک می کرد در پاسخ به سوالات کارآگاهان درباره چگونگی ماجرا گفت: روز سه شنبه گذشته من از منزلم در گلبهار خارج شدم و همسرم نیز قصد داشت به منزل پدرم در مشهد برود. او لوازم پسرم را داخل ساک ریخت و بعد از من به سوی مشهد حرکت کرده بود ولی دیگر از او اطلاعی نداشتم تا این که صبح روز چهارشنبه وقتی فهمیدم که به منزل پدرم نرفته است احتمال آدم ربایی دادم و به همین خاطر شکایتی را در دادسرای گلبهار مطرح کردم و خودم به همراه پسرعمویم در همین مسیر به جست وجو پرداختیم یکی از بستگانمان هم نزد فال بینی در منطقه کوثر مشهد رفته بود که آن فال بین از طریق نگاه کردن در آینه گفته بود همسر و فرزندم را کشته و اجساد آن ها را در بیابان انداخته اند. همین موضوع مرا به بیابان های حاشیه جاده گلبهار- مشهد کشاند تا این که اجساد آن ها را به همراه پسر عمویم در زمین چهار دیواری یافتیم و موضوع را به کلانتری اطلاع دادیم!

    این همان جملاتی بود که مامور انتظامی به صورت تلفنی و در مسیر حرکت به سمت ناظریه (محل کشف اجساد) برای قاضی ویژه قتل عمد بازگو کرد بنابراین قاضی میرزایی که به روشنی دریافته بود سخنان این مرد تنها یک سناریوی ساختگی است، دستور بازداشت وی را صادر کرد و بدین ترتیب مرد 31 ساله توسط کارآگاهان به داخل خودروی پلیس هدایت شد و همان جا در حضور مقام قضایی مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.

    تنها متهم این پرونده جنایی که می دانست حرف هایش را کسی باور نمی کند و هر بار در پاسخ به سوالات فنی عاجز می ماند، ناگهان فریاد زد! «خودم کشتم!» قاضی و کارآگاهان که منتظر همین جمله بودند او را به آرامش دعوت کردند تا این که لحظاتی بعد لب به اعتراف گشود و گفت: وضعیت مالی ام خوب نبود از حدود 5 ماه قبل خودم و همسرم را بیمه عمر کرده بودم تا این که فکر دریافت پول از بیمه به سرم زد.

    از حدود 4 روز قبل نقشه می کشیدم که چگونه همسرم را به قتل برسانم و پول بیمه عمر او را بگیرم! وقتی داستان قتل را تکمیل کردم و فهمیدم که با این نقشه کسی به من مشکوک نمی شود مقدمات اجرای قتل همسر و فرزندم را فراهم کردم. صبح روز دهم مرداد ابتدا خودم از منزل بیرون آمدم تا همسایگان ببینند که همسرم به تنهایی از منزل بیرون می رود اما با او در کنار فضای سبز قرار گذاشته بودم به او گفتم من به منزل یکی از دوستانم می روم وقتی زنگ زدم، بیا کنار فضای سبز تا با هم به مشهد برویم. با این نقشه همسر و فرزند 11 ماهه ام را سوار خودروی آردی کردم و به سوی مشهد به راه افتادیم.

    سلاح شکاری ساچمه زنی را هم با خودم برداشتم چرا که برخی از اوقات به همراه همسرم نشانه زنی می کردیم. آن روز هم عصر بود که آن ها را به داخل زمین بزرگ محصوری بردم که از قبل شناسایی کرده بودم. زیراندازها را انداختم و مشغول تیراندازی شدیم که ناگهان از پشت سر و از فاصله نزدیک به سر همسرم شلیک کردم و او در حالی که فرزندش را در آغـ*ـوش گرفته بود و رها نمی کرد خون آلود به زمین افتاد. در این لحظه پسر11 ماهه ام را از زیر پیکر غرق به خون همسرم در حالی بیرون کشیدم که گریه می کرد و جغجغه اش در زیر جسد مادرش مانده بود. او را به دیوار آجری کوبیدم و پیکرش را به آن سوی حصار انداختم.

    بعد از آن هم اسلحه و گوشی تلفن همراه همسرم را شکستم و در بیابان انداختم. متهم این پرونده هولناک جنایی ادامه داد: لوله اسلحه را نیز که شکسته بودم به داخل منزل متروکه ای در منطقه گلبهار پرت کردم.با اعترافات صریح متهم،در حضور مقام قضایی و کارآگاهان اداره جنایی، وی به مقر پلیس آگاهی خراسان رضوی انتقال یافت تا بررسی های بیشتری درباره انگیزه ابهام آمیز وی از ارتکاب این جنایت وحشتناک صورت گیرد.به همین خاطر قاضی کاظم میرزایی روز گذشته با صدور دستوراتی برای کشف آلت قتاله از کارآگاهان خواست درباره انگیزه متهم تحقیقات بیشتری انجام دهند چرا که هنوز زوایای تاریکی در این پرونده جنایی به چشم می خورد و انگیزه قتل نیز در هاله ای از ابهام است.روز گذشته گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی مامور تحقیق در این پرونده و اجرای دستورات قضایی شدند.

    آنان موفق شدند ساک لوازم کودک را به همراه اسلحه شکسته و دیگر لوازم در بیابان های منطقه وزیرانداز و پتوها را در مکان های مورد ادعای متهم کشف کنند.بررسی های بیشتر درباره این جنایت فجیع روز گذشته در حالی ادامه یافت که هنوز جمله قاضی ویژه قتل عمد قبل از حضور در صحنه کشف اجساد در ذهنم رژه می رفت «این پرونده جنایی هم بسته شد».
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قاتل:دوست زن را کشتم چون مهدورالدم بود
    ایران نوشت:پسر جوان افغان که با همدستی دوستش نقشه قتل مرد و زنی را طراحی واجرا کرده بود ، صبح چهارشنبه در شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد.

    عامل جنایت در آخرین دفاع به دادرسان دادگاه گفت: «ازوقتی متوجه شدم آن زن ومرد دوستانم را به فساد کشانده اند نقشه قتل‌شان را کشیدم...»

    رسیدگی به این پرونده جنایی از پنجم مهرسال 94، به‌دنبال قتل مرموز مرد جوانی در خیابان جیحون تهران آغاز شد. بازپرس کشیک قتل و مأموران پلیس با دریافت خبر جنایت، خود را به خانه مورد نظررسانده و با پیکرهای خونین زن و مردی روبه‌رو شده و بلافاصله آنها به بیمارستان انتقال یافتند.

    درتحقیقات کارآگاهان جنایی مشخص شد آنها هیچ نسبتی باهم نداشتند. ازسوی دیگرساعاتی بعد خبررسید که مرد جوان جان باخته اما زن مجروح جان سالم به در برد. درهمین حال کارآگاهان مرد صاحبخانه را به‌عنوان تنها مظنون پرونده تحت بازجویی قرار دادند اما متوجه شدند او هیچ نقشی در این جنایت خونین نداشته است.

    تنها سرنخی که پلیس توانست از صحنه جنایت کشف کند گوشی تلفن همراه متعلق به قاتل بود. بنابراین جست وجو‌ها ادامه داشت تا اینکه هفت ماه بعد صاحب تلفن جامانده در صحنه که یک پسر افغان 22 ساله بود شناسایی و دستگیر شد. او در همان نخستین مراحل بازجویی پرده از راز جنایت برداشت و بی آنکه بداند زن جوان زنده مانده است به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.

    پسر جوان افغان - ولی- از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران منتقل شد و ازسوی قاضی اصغر عبداللهی -ریاست دادگاه- و با حضور قاضی کیخواه -مستشار-پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند آنگاه اولیای دم درخواست قصاص متهم را مطرح کردند و سپس جمیله-زن نجات یافته- که در جلسه دادگاه حضور داشت به طرح شکایت از پسر جوان پرداخت.در ادامه متهم پای میز محاکمه ایستاد تا به سؤالات رئیس دادگاه پاسخ دهد.

    چه شد که تصمیم گرفتی این زن و مرد را به قتل برسانی؟

    چند وقتی بود که می‌دیدم دوستانم به خانه این زن و مرد شیطان صفت می‌روند. آنجا خانه فساد بود برای همین تصمیم گرفتم برای اینکه از موضوع مطمئن شوم اول به خانه آنها رفتم.
    50هزار تومن دادم وداخل اتاقی رفتم که دیدم زن عریانی نشسته است. اما از او فاصله گرفتم وخیلی زود بیرون رفتم وخودم را به کرج رساندم.

    بعد هم چکشی خریدم و اینبار با دوستم به خانه مورد نظر رفتیم. چکش را داخل ساک به اتاق خواب بردم و از دوستم خواستم آهنگ گوشی‌اش را زیاد کند تا صدای فریاد این زن بیرون نیاید. همچنین خواستم به بهانه‌ای سر مرد شیطان صفت را گرم کند. وقتی داخل اتاق شدم با چکش چند ضربه به سر زن زدم و از اتاق بیرون آمدم.

    بعد هم با همان چکش ضربه‌هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه بیرون آمدیم. من به افغانستان رفتم و ازدواج کردم. اما وقتی با زنم بعد از هفت ماه وارد ایران شدیم پلیس مرا دستگیر کرد و همسرم که از این اتفاق ترسیده بود فرزندم را سقط کرد.

    چرا سعی نکردی به پلیس خبر بدهی وخودت وارد ماجرا شدی؟

    نمی‌دانم. آنقدر ناراحت وعصبانی بودم وخونم به جوش آمده بود که تصمیم گرفتم خودم این کار را انجام بدهم. آنها مهدورالدم بودند.

    شغلت قبلاً چه بود؟

    من بنا بودم

    سابقه کیفری داری؟

    نه هرگز من همیشه سعی کردم درست زندگی کنم

    از اینکه این مرد را کشتی پشیمان هستی؟

    از اینکه صبر نکردم و به پلیس خبر ندادم وخودم مستقیم وارد شدم پشیمانم. اما از اینکه یک موجود شیطان صفت را ازبین بردم اصلاً پشیمان نیستم.

    پس از اظهارات این متهم، زن جوان نجات یافته به قضات گفت: من دارای شوهر و یک پسر 18 ساله هستم.من اشتباه کردم اما قبول دارم که آن روز این پسر جوان وارد اتاق شد و با من رابـ ـطه برقرار نکرد وچند ضربه به سرم زد...

    مرد کشته شده هم یکی از دوستان تلگرامی‌ام بود و باهم کار می‌کردیم... شوهرم نمی‌دانست که من چه کاری انجام می‌دهم او فکر می‌کرد من پرستار یک پیرمرد و پیرزن هستم!

    پس از پایان جلسه رسیدگی به پرونده، قضات وارد شور شده و قراراست بزودی حکمشان را صادر می کند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قتل همکلاسی در تور مسافرتی/ این جنایت در مشهد رخ داد
    نوجوان 17 ساله ای که به طور مجردی و در یک تور خانوادگی از آبادان به مشهد سفر کرده بود، دوست و همکلاسی خود را در یک منزل استیجاری غیرمجاز به قتل رساند اما دقایقی بعد با هوشیاری دو شهروند وظیفه شناس دستگیر و تحویل پلیس شد.

    روزنامه خراسان نوشت: متهم این پرونده جنایی که تا لحظه تفهیم اتهام از سوی قاضی ویژه قتل عمد در جریان مرگ دوستش قرار نگرفته بود، عنوان می کرد: ما از این دعواها بسیار کرده ایم، این بار هم مثل همیشه!رضایت او را می گیرم!!

    این نوجوان 17 ساله ادامه داد: من و «ع» از سال ها قبل با هم دوست هستیم و در یک کلاس درس می خواندیم. بارها باهم مشاجره و نزاع می کردیم ولی بعد از مدتی دوباره به دوستی خودمان ادامه می دادیم!

    گزارش حاکی است: نوجوان مذکور وقتی فهمید که ضربه چاقویی که از غلاف بیرون کشیده، دوستش را به کام مرگ فرستاده است، لحظه ای دچار شوک شد و در کمال ناباوری با چشمانی اشکبار به تشریح ماجرای قتل در حضور قاضی کاظم میرزایی پرداخت و گفت: من و «ع» (مقتول) با فردی که کاروان خانوادگی را برای سفر به مشهد راه اندازی کرده بود، به طور مجردی همراه شدیم و در یک منزل استیجاری در منطقه 17 شهریور اقامت کردیم.

    شب از نیمه گذشته بود و من و دوستم روی تخت وسط حیاط نشسته بودیم اما او مدام به من دستور می داد که مثلا برو شارژر تلفن را بیاور! و ... من که از این وضع خسته شده بودم، با دستم پس کله اش زدم و گفتم این قدر به من گیر نده!! در همین لحظه او کاردی را که در مشهد خریده بود از غلاف بیرون کشید و خطی روی بازویم انداخت من هم کارد را از دستش گرفتم و به دنبال او دویدم.

    او می گفت: با چاقوی من می خواهی خودم را بزنی؟! که ناگهان من کارد را از غلاف کشیدم و ضربه ای به سـ*ـینه اش زدم! خون که فواره زد ترسیدم و از محل فرار کردم اما 2 نفر از اهالی محل به من که پابرهنه بودم مشکوک شدند به آن ها گفتم از من زورگیری کرده اند!

    پول ها و گوشی تلفنم را ربودند ولی یکی از آنها که به جیبم نگاه می کرد فهمید که گوشی تلفن داخل جیبم قرار دارد و من دروغ می گویم! این بود که مرا گرفتند و به داخل خانه ای در همان نزدیکی بردند تا این که ماموران انتظامی رسیدند و مرا دستگیر کردند.

    گزارش درباره چگونگی وقوع این جنایت تاسف بار حاکی است: ساعت حدود 3 بامداد روز گذشته بود که ماموران کلانتری شهید نواب صفوی در تماس با قاضی ویژه قتل عمد، وی را در جریان قتل یک نوجوان 17 ساله قرار دادند که به دلیل اصابت ضربه چاقو در بیمارستان شهید کامیاب مشهد جان باخته بود.

    دقایقی بعد با حضور قاضی کاظم میرزایی در مرکز درمانی و منزل محل وقوع جنایت، تحقیقات در این باره آغاز شد.

    بررسی های مقدماتی نشان می داد: 2 نوجوان 17 ساله پس از یک مشاجره لفظی با یکدیگر درگیر شده اند که در این میان یکی از آن ها به نام «ع» بر اثر اصابت ضربه چاقو به قفسه سـ*ـینه جان باخته است.

    شاهدان عینی به قاضی میرزایی گفتند: متهم به قتل که دوست مقتول است با دیدن خون هایی که از سـ*ـینه دوستش فواره می زد از محل گریخت و ما برای نجات مصدوم با اورژانس تماس گرفتیم این درحالی بود که 2 تن از اهالی محل نیز به وضعیت آشفته متهم فراری مشکوک شده و از فرار او جلوگیری کرده بودند.

    بنابراین گزارش، متهم مذکور پس از اعتراف صریح به وارد آوردن ضربه کارد به قفسه سـ*ـینه نوجوان 17 ساله و با صدور دستوری از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای مشهد در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا بررسی های بیشتری درباره این جنایت صورت گیرد و در حالی که خورشید بار دیگر انوار طلایی خود را بر آسمان شهر مشهد گسترده بود، مقام قضایی نیز پشت میز عدالت قرار گرفت تا به پرونده ای دیگر رسیدگی کند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ماجرای جسد جوانی با گردن بریده
    ساعت 22:30 شب یکشنبه گذشته شهروندان در تماس با پلیس 110، از وقوع جنایتی هولناک در انتهای پنجتن 83 خبر دادند.

    خراسان نوشت: در پی دریافت این خبر، ماموران کلانتری پنجتن برای بررسی موضوع به محل اعلام شده عزیمت کردند و با تایید درستی خبر، ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.

    دقایقی بعد نورافکن های ماموران بررسی صحنه جرم، فضای زمین های بایر منطقه را روشن کرد و تحقیقات میدانی توسط قاضی کاظم میرزایی آغاز شد. بررسی های مقدماتی نشان می داد جوان 28 ساله ای با ضربات متعدد شیئی سخت و برنده شبیه خنجر به قتل رسیده است.

    این درحالی بود که آثار بریدگی عمیق روی گردن مقتول وجود داشت و خون زیادی در محل ریخته بوده ضربات مرگبار و برخی خراشیدگی ها با شیء نوک تیز حاکی از آن بود که مقتول قصد دفاع از خود را داشته اما عامل یا عاملان جنایت، فرصت هرگونه عکس العملی را از وی گرفته اند.

    جمعیت زیادی در محل کشف جسد تجمع کرده بودند که گروهی از کارآگاهان با صدور دستورات قضایی وارد جمعیت شدند تا سرنخ هایی درباره این جنایت به دست آورند. لحظاتی بعد اهالی محل سخن از موتورسوارانی به میان آوردند که با سرعت از محل گریخته اند. این گونه بود که نورافکن ها به سوی زمین های بایر چرخید اما اثری از موتورسیکلت در محل باقی نمانده بود.

    ساعتی بعد کارآگاهان در گفت وگو با اهالی محل موفق شدند هویت مقتول را شناسایی کنند و بدین ترتیب تحقیقات در این باره ادامه یافت. این درحالی بود که یک دستگاه گوشی تلفن همراه نیز در محل رها شدن جسد پیدا و برای انجام بررسی های پلیسی تحویل کارآگاهان شد.

    عقربه های ساعت از نیمه شب گذشته بود که با انجام یکسری تحقیقات مقدماتی، سرنخ هایی از این پرونده جنایی به دست آمد و کارآگاهان با صدور دستوراتی از سوی قاضی میرزایی، 2 جوان را به عنوان مظنون دستگیر کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. یکی از مظنونان که نقطه ای از بدنش خون آلود بود گفت: به خاطر حادثه ای که شب قبل از کشف جسد برایم رخ داد، قسمتی از دستم خونی شد اما چون پزشک معالج گفت که نباید تا بهبودی محل زخم را شستشو بدهی! من هم خون ها را نشسته ام.بررسی های بیشتر درباره این جنایت هولناک همچنان ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعتراف به قتل، روش جدید پناهجویان برای ماندن در آلمان!
    مقامات آلمانی می‌گویند: پناهجویان برای جلوگیری از بازگردانده شدن به کشورشان به جرم‌های سنگین حتی قتل اعتراف می‌کنند.

    به گزارش ایسنا، از آغاز سال ۲۰۱۷ میلادی این پدیده در آلمان به ویژه در ایالت "هسن" رشد پیدا کرده است.

    پناهجویان در ایالت هسن اعتراف می‌کنند که در کشورشان مرتکب قتل شده‌اند تا مانع بازگردانده شدن خود از آلمان شوند. شمار این افراد به ویژه در ماه‌های اخیر افزایش پیدا کرده است.

    "نادیا نیزن" سخنگوی دادستان فرانکفورت می‌گوید: اگر پناهجویان مورد تهدید مجازات اعدام قرار بگیرند این خود دلیلی است که آنها بازگردانده نشوند.

    به گفته مقامات آلمانی از نوامبر سال ۲۰۱۶ شمار پناهجویانی که ادعا می‌کنند در کشورشان مرتکب جنایت شده‌اند افزایش پیدا کرده است.

    به گفته سخنگوی دادستان فرانکفورت، طبق اعتراف این پناهجویان بایستی علیه آنان پرونده جنایی تشکیل شود. اغلب اعتراف‌کنندگان درباره ارتکاب جرم خود "توصیف سطحی" می‌کنند. برخی از این پناهجویان تعریف کردند که توسط افراد گروه طالبان ربوده شدند و در حین فرار یکی از نگهبانان خود را کشته‌اند.

    پناهجوی دیگری می‌گوید که به عنوان یک نوجوان مرتکب سرقت شده است.

    به گزارش دویچه‌وله، اداره فدرال مهاجرت و پناهندگی معروف به بامف (BAMF) در آوریل ۲۰۱۷ از بروز مشکلات مشابهی درباره پناهجویان افغان گزارش کرده بود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعترافات مردسنگدلی که دختر5ساله همسرش را کشت/ رقیه کوچولو چطور مرگ مغزی شد
    خراسان نوشت: ناپدری که متهم به قتل دختر 5ساله مشهدی است، صبح روز گذشته در اعترافاتی هولناک، ماجرای مرگ دلخراش «رقیه کوچولو» را تشریح کرد.

    متهم 37ساله این پرونده جنایی در بازجویی های اولیه، ضمن انکار کتک کاری فرزند همسرش به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: آن روز صبح (هفتم اردیبهشت) طبق معمول مشاجره ای بین من و همسر صیغه ای ام آغاز شد که مادرزنم وارد ماجرا شد و به دخالت در امور زندگی من پرداخت. در این لحظه من که به شدت عصبانی بودم، مادرزنم را هل دادم که او روی نوه اش افتاد و دختر همسرم به زمین خورد!

    اظهارات این مرد که «ع. م» نام دارد با واقعیت های صحنه حادثه مطابقت نداشت، چراکه اعترافات وی برخلاف تشخیص پزشکان درباره علت مرگ دختر 5ساله بود. به همین دلیل قاضی «کاظم میرزایی» (قاضی ویژه قتل عمد) با صدور دستورات قضایی، متهم مذکور را در اختیار کارآگاهان قرار داد تا بازجویی ها از وی به شیوه فنی و تخصصی ادامه یابد.

    این مرد در حالی حلقه های قانون بر دستانش گره خورده بود که کودک 5ساله با چشمانی بسته روی تخت مراقبت های ویژه بیمارستان شهیدهاشمی نژاد مشهد قرار داشت و آخرین نفس های زندگی اش را می کشید.

    پدر این کودک که با شنیدن ماجرای کتک کاری فرزندش هراسان و نگران خود را به مرکز درمانی رسانده بود، با دیدن وضعیت وخیم دخترش، حال روحی مناسبی نداشت. او در حالی که از عاملان ضرب و جرح فرزندش شکایت می کرد، گفت: سال گذشته وقتی از همسرم جدا شدم، قرار بود به حکم دادگاه هفته ای یک بار دخترم را ببینم ولی همسرم به مکان نامعلومی رفت و با پنهان کردن دخترم، مرا از دیدن او محروم ساخت تا این که امروز یکی از بستگانم با من تماس گرفت و گفت دخترت در بیمارستان بستری است. من هم بلافاصله خودم را به مرکز درمانی رساندم و با این صحنه دلخراش رو به رو شدم ... .

    گزارش خراسان حاکی است: با توجه به اسناد و مدارک موجود و انجام یک سری تحقیقات میدانی توسط قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاه حمیدفر (افسر پرونده) بررسی ها برای کشف زوایای پنهان پرونده کودک آزاری ادامه داشت که «رقیه کوچولو» دیگر نتوانست رنج ها و دردها را تحمل کند و در حالی که پزشکان تلاش می کردند تا اعضای او به بیماران نیازمند اهدا شود، این دختر دچار «ایست قلبی» شد و دار فانی را وداع گفت. با مرگ این دختر که بر اثر کودک آزاری برخی اندام هایش شکسته شده بود، تحقیقات کارآگاهان وارد مرحله جدیدی شد و این گونه بازجویی ها به شیوه ای دیگر ادامه یافت.

    این بار ناپدری 37ساله وقتی مقابل شواهد مستند قرار گرفت، چاره ای جز اعتراف ندید و در حالی که عنوان می کرد آن لحظه هیچ چیز نمی فهمیدم، به تشریح ماجرای قتل رقیه کوچولو پرداخت و در اظهاراتی تکان دهنده گفت: حدود یک سال قبل مادر رقیه را که از همسرش طلاق گرفته بود، به عقد موقت خودم در آوردم تا مخارج زندگی اش را بپردازم، ولی بیکاری من موجب بروز اختلافاتی در زندگی ام شد، چراکه من کارگر ساده ای بودم و بیشتر اوقات نمی توانستم سر کار بروم.

    متهم این پرونده جنایی ادامه داد: آن شب را در منزل همسرم سپری کرده بودم که صبح به منزل همسر صیغه ای ام (مادر رقیه) رفتم. اما به خاطر همین مسائل باز هم مشاجره لفظی بین من و همسرم آغاز شد، در این هنگام «رقیه» از خواب بیدار شده و به داخل اتاق آمد و کنار مادرش قرار گرفت.

    من که عصبانی بودم سیلی محکمی به صورتش زدم که او گریه کنان از اتاق بیرون رفت. مشاجره ما همچنان ادامه یافت تا این که به صورت فیزیکی با هم درگیر شدیم، این در حالی بود که مادرزنم نیز وارد اتاق شد تا از درگیری ما جلوگیری کند، ولی باز هم «رقیه» با چشمانی اشکبار داخل اتاق آمد که این بار او را از در اتاق به پذیرایی پرتاب کردم. سرش به سرامیک های کف پذیرایی خورد و در حالی که گیج بود از جایش بلند شد.

    دیگر چیزی نمی فهمیدم، خیلی خشمگین بودم که از شدت عصبانیت دوباره او را به سوی کمد پرت کردم و دو یا سه لگد هم به شکم و اندامش زدم! سپس «رقیه» را در همین وضعیت رها کردم و همسرم را به سوی تراس منزل کشیدم تا با هم صحبت کنیم. این جا بود که برادرزنم نیز روی تراس آمد. مشغول مشاجره بودیم که ناگهان مادرزنم هراسان فریاد زد حال «رقیه» خراب است.

    وقتی به پیکر نیمه جان او نگاه کردم فهمیدم که وضعیت وخیمی دارد، به همین خاطر او را به بیمارستان شهیدهاشمی نژاد بردیم و ادعا کردم که او از روی پله ها سقوط کرده است. ترسیده بودم، نمی توانستم در مرکز درمانی بمانم، چراکه پزشکان از او قطع امید کرده بودند. به همین دلیل از آن جا خارج شدم، ولی وقتی برای جویا شدن از وضعیت او، به مرکز درمانی رفتم، توسط پلیس دستگیر شدم.

    گزارش خراسان حاکی است: اما اظهارات دیگر مادر کودک، باز هم ماجرای این پرونده جنایی را پیچیده تر کرد. این زن که مدعی بود به خاطر اختلافات خانوادگی نتوانسته با همسر سابقش زندگی کند، درباره ماجرای مرگ «رقیه» به کارآگاهان گفت: «ع. م» در حالی که به شدت عصبانی بود، با دسته چاقو ضربه محکمی به سر فرزندم زد به طوری که دسته چاقو شکست!

    در پی اظهارات این زن، چاقوی مورد ادعا نیز برای بررسی های دقیق تر ماجرای مرگ «رقیه کوچولو» توسط کارآگاهان ضبط شد. بنابراین گزارش، تحقیقات بیشتر در این باره با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی میرزایی همچنان ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ناگفته‌های «مستر بین» از یک نقش جدی
    «من هرگز نخواستم خودم را بازی کنم. همیشه ترجیح داده بودم نقش آدم‌های دیگر را ایفا کنم، چون این آسان‌تر بود!»
    وقتی «مستر بین» نقش کارآگاه فرانسوی را در تله‌فیلم «شب مِگره در تقاطع‌ها» ایفا کرد، همه به این نتیجه رسیدند که کمدین‌ها هم می‌توانند به بهترین نحو از پس نقش‌های جدی بربیایند.

    به گزارش ایسنا، «ایندیپندنت» نوشت:«روان اتکینسون» را در دنیا با نقش کمدی «مستر بین» ‌می‌شناسند. «مستر بین» به حرکات ناهماهنگ بدن و حالت‌های کج و معوج صورتش شهرت دارد اما نقش جدیدی که «اتکینسون» ایفا کرده، هیچ ربطی به این کاراکتر ندارد. این بازیگر در واقع در تله‌فیلم «شب مِگره در تقاطع‌ها»‌ بیشتر از همیشه به شخصیت واقعی خودش نزدیک شده است. از بارزترین خصوصیات «جولز مِگره» کارآگاه فرانسوی، آرام بودن است و این ویژگی مشترک او با «اتکینسون» است.

    این بازیگر که در فیلم‌ کمدی «جانی انگلیش» و تله‌فیلم «بلک اَدِر» هم ایفای نقش کرده، درباره کاراکتر جدید خود گفت: «چیزی که فکر می‌کردم توانایی انجام دادنش را داشته باشم، فکور بودن «مگره» بود. فکر می‌کنم وجه اندیشناک و مهربان او جذاب است، چون مسلما او اصلا آدم خودخواهی نیست. من ادعا نمی‌کنم هیچ یک از این‌ها را درون خودم می‌بینم، اما احساس می‌کنم بسیاری از جنبه‌های شخصیتی او در من وجود دارد، به‌خصوص آرام و ساکت بودن. فکر می‌کنم در کاری نکردن جلوی دوربین، تبحر داشته باشم.»

    resized_691610_720.jpg

    «اتکینسون» در این نقش، آشنایی زیادش با دوربین و کشش درونی‌اش به ژست‌های کمدی را کنترل می‌کند و در عوض، نقش کارآگاه آرامی را ایفا می‌کند که به پیپش پک می‌زند و سعی می‌کند پیچیده‌ترین معمای قتل در خیابان‌های پاریس را حل کند. به جای چهره خنده‌دار، اخم درهم می‌کشد و خیلی جدی به فکر فرو می‌رود. «جولز مگره» دنیادیده است، نه شوخ.

    در زمان استراحت بین دو صحنه در روستایی بیرون بوداپست، با «اتکینسون» گفت‌وگو کردیم. داستان این تله‌فیلم که بر اساس رمان‌های جنایی پرفروش «جورج سیمنون» ساخته شده، در دهه ۱۹۵۰ رخ می‌دهد. فضای روستا طوری طراحی شده بود که آدم را یاد دهه ۱۹۵۰ «مونمارت» فرانسه می‌انداخت.

    «اتکینسون» ۶۲ ساله کت و شلوار و جلیقه مشکی‌رنگ «مگره» را به تن داشت و رفتارش دوستانه و محترمانه بود. در خلال صحبت‌هایش اشاره می‌کند که وقتی این نقش به او پیشنهاد شده، مهم‌ترین دغدغه‌اش شباهت زیاد شخصیت خودش به کارآگاه فرانسوی بوده است.

    او در این‌ زمینه می‌گوید: «وقتی به دوستم «ریچارد کورتیس» گفتم که قرار است نقش «مگره» را بازی کنم، گفت: «می‌دانی که داری نزدیک‌ترین نقش به شخصیت خودت را ایفا می‌کنی؟» او راست می‌گفت. من هرگز نخواسته بودم خودم را بازی کنم. همیشه ترجیح داده بودم نقش آدم‌های دیگر را ایفا کنم چون این آسان‌تر بود!»

    «اتکینسون»‌ با مدل موی جدیدی که آدم را یاد کمدین‌ها می‌اندازد و استادی حرکات صورت و بدنش، به خوبی از پس این نقش جدی برآمده. هر چه باشد، کمدی و تراژدی به نوعی پسرعمو محسوب می‌شوند و رابـ ـطه‌شان لاجرم است. «سِر لنی آنری» و «چارلی هیگسون» هم که به عنوان هنرپیشه‌های آثار طنز شناخته می‌شوند، اخیرا خیلی خوب در نقش مظنونین اصلی یک پرونده جنایی ظاهر شده‌اند. چندی پیش هم «رابی کلترین» دیگر بازیگر کمدی که اخیرا در سریال درام «گنجینه ملی» بازی کرده، موفق شد به فهرست نامزدهای نهایی جایزه «بفتا» دست پیدا کند.

    با این وجود، سازندگان تله‌فیلم جنایی «مگره» هم اقرار کردند که نگران پذیرفته شدن «اتکینسون» از سوی تماشاگران در این نقش غیرکمدی بوده‌اند.

    «سارا هاردینگ» - کارگردان این تله‌فیلم - در این‌باره گفت: «من هم وقتی اولین‌ بار این پیشنهاد را شنیدم، مثل همه تعجب کردم. به نظرم حرکت دیوانه‌واری می‌آمد. ابتدا درگیر مقایسه بین «روان اتکینسون» و «مستر بین»‌ بودم. اما واکنش‌ها خیلی مثبت بود و عموم مخاطبان «روان» را همان‌گونه که بود پذیرفتند: یک مِگره عالی.»

    او ادامه داد: «هر چه بیشتر «روان» را در این نقش می‌بینم، بیشتر به این نتیجه رسیدم که انتخاب درستی است. او با همه همدردی می‌کند و این برای نقش ایده‌آل است. «مِگره» هم‌معنی درک مردم است. او معمای جنایت‌ها را حل نمی‌کند، مردم را حل می‌کند.»

    «جرمی گوییلت» تهیه‌کننده «شب مگره در تقاطع‌ها» با اشاره به این که مدت زیادی به پیشینه کمیک «اتکینسون» فکر کرده، گفت: «این یک سوال مهم بود. اما تو باید آن را کنار می‌گذاشتی و جاه‌طلبی را در آغـ*ـوش می‌کشیدی. نمی‌شود پیش‌فرض‌های مردم را حدس زد، اما ما به «روان» اعتماد کامل داشتیم و در بررسی اجرایش با بی‌رحمی دقیق شدیم.»

    تهیه‌کننده این پروژه تلویزیونی افزود: «ما درباره تمام جنبه‌های بازی او بحث می‌کردیم: تُن صدا، ژست‌ها، راه رفتن و ... تمام چیزهایی که ممکن بود «روان» را از «مستر بین»‌ یا «بلک ادر» جدا کند. مطمئن شدیم که داریم چیزی کاملا جدید را خلق می‌کنیم. اینطور با انتظارات مردم تا کردیم.»

    «مگره» شخصیت محوری ۷۵ رمان «سیمنون» ـ نویسنده بلژیکی ـ است که تاکنون ۸۵۳ میلیون جلد از آن در سرتاسر دنیا به فروش رسیده است. پیش از این بازیگرانی چون «ریچارد هریس»، «چارلز لافتون»، «مایکل گمبون»، «روپرت دیویس» و «جین گابین» در نقش این کارآگاه ظاهر شده‌اند.

    «اتکینسون» درباره علت محبوبیت این شخصیت داستانی می‌گوید: «او یک کارآگاه تلویزیونی است، بنابراین تا حدی مثل یک زمین شخم‌زده و آماده است. کارآگاه‌های زیادی در رمان‌ها وجود دارند اما «مگره» فرق می‌کند. او هیچ خصوصیت عجیبی ندارد. او یک مرد کاملا ساده با یک زندگی ساده است. لهجه فرانسوی ندارد، شل حرف نمی‌زند، نمی‌لنگد و گذشته‌ای آشفته یا زندگی خانوادگی وحشتناکی ندارد. او یک آدم خیلی معمولی است که کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد.»

    او ادامه داد: «این روش جالبی برای تحسین شغل اوست؛ این که معمولی بودن خودش را در مقابل غیرمعمول بودن چالش‌هایی که با آن روبروست، قرار دهی. شبیه این است که فردی به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. تو تا حدی به قطعیت می‌دانی که آن‌ها آدم‌های معمولی با جاه‌طلبی‌هایی هستند و ناگهان به پستی با قدرتی خارق‌العاده دست پیدا می‌کنند. این آدم‌ها با مشکلات متعددی مواجه می‌شوند و باید بی‌درنگ از پس آن‌ها بربیایند.»

    «اتکینسون» همچنین می‌گوید: «اگر آن‌ها شخصیت‌های قابل همدردی داشته باشند، من فکر می‌کنم مردمی که آن‌ها نماینده‌شان شده‌اند، با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کنند. اما اگر این حس را کمتر داشته باشند، مردم آماده انتقاد از آن‌ها می‌شوند. در داستان «مگره»، معمایی وجود دارد که باید حل شود و این مرد باید این کار را انجام دهد. بنابراین فضا به صورت خودکار برای او آماده می‌شود. تو موفقیت او را می‌خواهی و همین کمک می‌کند. او آدم خوب داستان است، نه بد.»
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دستگیری ربایندگان شهروند ایرانی در روسیه
    پلیس آگاهی وزارت کشور روسیه و نیروهای امنیتی این کشور با حمایت نیروهای گارد ملی، اعضای گروه جنایتکار سازماندهی شده مظنون به آدم‌ربایی و اخاذی را در مسکو دستگیر کردند.

    به گزارش ایسنا، در ماه دسامبر سال 2016 این گروه با تهدید اسلحه، یک تاجر ایرانی را در مسکو ربودند.

    آدم ربایان این شهروند ایرانی را در مکانی حبس کرده و جهت آزادی وی خواستار 10 میلیون روبل شدند.

    پس از چند روز این فرد ایرانی موفق به فرار از دست آدم ربایان شد.

    در روند اقدامات عملیاتی و جستجویی پلیس روسیه ، نیروهای امنیتی این کشور موفق شدند افراد مظنون را دستگیر کنند.

    متهمان سه نفر از شهروند آسیای میانه هستند که یکی از آنها سابقه محکومیت کیفری دارد.

    در پی این عملیات سفارش دهنده این عمل جنایتکارانه و بقیه اعضای گروه آدم ربایی نیز دستگیر شدند، اکنون پرونده جنایی برای هشت نفر در دادگاه روسیه گشوده شده است و تحقیقات تکمیلی در این خصوص ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعترافات تکان دهنده پسری که پدرش را به آتش کشید
    پسر 20 ساله ای که پدرش را به قتل رسانده و جسدش را در یک مخروبه چهاردیواری به آتش کشید!

    به گزارش ایران، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ماجرای این جنایت به خراسان گفت: شانزدهم آذر سال گذشته زنی با مراجعه به پلیس آگاهی از گم شدن هسرش خبر داد و گفت: شوهر 55 ساله ام، دو روز قبل (94.9.14) برای انجام کاری از منزل خارج شده اما تاکنون به خانه بازنگشته است.

    سرهنگ کارآگاه «حمید رزمخواه» افزود: ابتدا گزینه های متفاوتی مانند تصادف، سقوط و یا هر نوع حادثه دیگری که احتمال وقوع آن وجود داشت، مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت ولی فردی با این مشخصات پیدا نشد. در همین روزها پیدا شدن جسد سوخته ای در یکی از خرابه های حاشیه جاده قدیم قوچان نیز به پلیس گزارش شد اما امکان تعیین حدود سن پیکری که به طور کامل سوخته بود توسط پزشکان قانونی میسر نشد و آن ها سن احتمالی مقتول را حدود 30 سال اعلام کردند.

    در همین حال با توجه به وضعیت مناسب خانوادگی فرد فقدانی، که 3 دختر و یک پسر 20 ساله داشت، بانک های اطلاعاتی پلیس هم مورد کنکاش های دقیق قرار گرفت ولی هیچ گونه اثر و سابقه ای از مرد 55 ساله به دست نیامد.

    این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: با وجود آن که پیگیری برخی سرنخ های موجود با بن بست مواجه شده بود اما تحقیقات جدی گروه مشترکی از کارآگاهان اداره جنایی برای یافتن سرنخ دیگری از این پرونده در دایره فقدانی های پلیس آگاهی ادامه داشت تا این که حدود 6 ماه قبل کارآگاهان متوجه تغییر اساسی در وضعیت مالی خانواده مرد مذکور شدند چرا که به طور ناگهانی اقدام به خرید لوازم و اثاثیه گرانقیمت کرده بودند درحالی که هنگام بازجویی های مقدماتی عنوان می کردند مرد خانواده بسیار خسیس بوده تا جایی که برای تامین هزینه ها و مخارج زندگی با مشکلات زیادی روبه رو شده اند تا از او که بازنشسته یکی از ارگان های نظامی بود پول بگیرند.«سرهنگ رزمخواه» افزود: همین موضوع ظن کارآگاهان را برانگیخت و پرونده مرد 55 ساله دوباره مورد مطالعات کارشناسی و پلیسی دقیق قرار گرفت. وی اضافه کرد: در همین شرایط قاضی محمد میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) که رسیدگی به این پرونده را به عهده گرفته بود، دستورات ویژه ای را برای موشکافی پرونده مذکور صادر کرد تا بعد از گذشت 14 ماه از ماجرای گم شدن این مرد، رازگشایی این معمای پیچیده در دستور کار قرار گیرد.

    رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به این که بررسی های مقدماتی از تحقیق درباره حساب های بانکی مرد گم شده آغاز شد، خاطرنشان کرد: تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان درباره وضعیت مالی فرد گم شده بیانگر آن بود که وی در حساب های مختلف بانکی حدود 200 تا 300 میلیون تومان پول دارد و از سوی دیگر نیز خانواده او با دادن دادخواست عسر و حرج به دادگاه، درخواست برداشت از حساب های بانکی وی را کرده بودند. وی گفت: همین موضوع سرنخ دیگری برای پیگیری این پرونده شد چرا که ماجرا طوری جلوه می کرد که اعضای این خانواده از پیدا نشدن مرد 55 ساله کاملا مطمئن هستند و آن ها با پول های مردی که ادعا می کردند بسیار خسیس است سروسامان خوبی به زندگی خود داده بودند.

    سرهنگ «حمید رزمخواه» تاکید کرد: با گذاشتن قطعات پازل های متفاوت این پرونده در کنار یکدیگر، کارآگاهان اداره جنایی به اعضای خانواده مذکور مظنون شدند و سپس با راهنمایی ها و دستور قضایی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، اعضای این خانواده مورد بازجویی های فنی قرار گرفتند. این مقام انتظامی یادآور شد: از سوی دیگر نیز بررسی های غیرمحسوس که با هدایت سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) صورت می گرفت، نشان داد که فرزند 20 ساله این خانواده بعد از ماجرای گم شدن پدرش به کرمان رفته و در آن جا پیتزافروشی تاسیس کرده است.

    این بود که جوان مذکور هم به همراه اعضای دیگر خانواده اش مورد بازجویی قرار گرفت اما هرکدام از آن ها در بازجویی های تخصصی، داستانی را درباره ساعت گم شدن پدر و یا چگونگی رفتن وی از منزل سرهم می کردند. به همین دلیل کارآگاه عظیمی (افسر پرونده) با جمع آوری اسناد و مدارک محکمه پسند و با هماهنگی مقام قضایی، تنها پسر این خانواده را بازداشت کرد تا این که جوان مذکور نتوانست حقیقت ماجرا را کتمان کند و پس از مشاهده دلایل موجود لب به اعتراف گشود و راز قتل پدرش را فاش کرد.

    رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی با اشاره به اعترافات هولناک این جوان 20 ساله گفت: این متهم در بازجویی ها اظهار داشت: با آن که پدرم بازنشسته بود و حقوق مناسبی هم داشت ولی با مشکلات اقتصادی زیادی روبه رو بودیم. او مردی خسیس بود که حتی به خورد و خوراک خواهر 9 ساله ام هم توجهی نمی کرد و خواهر بزرگترم را نیز مورد ضرب و جرح قرار می داد.

    وقتی تغییری در رفتارهای پدرم ایجاد نشد تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم تا این که روز حادثه، همه اعضای خانواده ام را از خانه بیرون کردم و گفتم می خواهم با پدر به تنهایی صحبت کنم. آن روز ظهر مادرم خورش قیمه تهیه کرده بود که در یک فرصت مناسب تعدادی قرص خواب آور داخل ظرف خورش پدرم ریختم.

    او در حالی که کمی بی حال شده بود متوجه تغییر مزه غذا شد و شروع به سروصدا کرد. در این هنگام بود که با او درگیر شدم و کشان کشان او را به اتاق خواب بردم. لوله دودکش را بیرون آوردم تا گاز منواکسید کربن وارد ریه هایش شود اما باز هم تغییری در وضعیت جسمانی او حاصل نشد. به همین خاطر با یک جسم سخت ضربه ای به سرش زدم و پلاستیکی را نیز روی سرش کشیدم تا نفسش بند بیاید. شب هنگام جسد را با خودرو پراید خودش، به کیلومتر 15 جاده قدیم قوچان بردم و داخل یک مخروبه چاردیواری به آتش کشیدم...

    سرهنگ کارآگاه حمید رزمخواه اضافه کرد: روز گذشته متهم به قتل، محل به آتش کشیدن جسد پدرش را نیز به کارآگاهان نشان داد و مشخص شد جسد سوخته ای که سال گذشته در این منطقه کشف شده مربوط به مرد 55 ساله ای است که آزمایش های پزشکی برای اثبات این موضوع آغاز شده است.

    ئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی همچنین با قدردانی از صدور دستورات ویژه توسط قاضی میرزایی اضافه کرد: تحقیقات پلیس برای ریشه یابی این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.
     
    بالا