آموزشی {{نمونه پرونده های جرایم خصوصی و عمومی}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
ماجرای قتل بعد از طلاق!
مردی که با همدستی برادرش، زن مطلقه خود را در مشهد به قتل رسانده بود، پس از چند جلسه محاکمه در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در حالی پس از اعلام گذشت دخترش، به قصاص نفس محکوم شد که برادر وی نیز به جرم معاونت در ارتکاب قتل باید پس از تایید دیوان عالی کشور 10 سال زندان را تحمل کند.

روزنامه خراسان نوشت، ماجرای این پرونده جنایی از اول دی ماه سال 1392 در شرایطی رقم خورد که همسایگان یک مجتمع مسکونی در بولوار شاهد مشهد با پلیس 110 تماس گرفتند و از گم شدن زن جوانی خبر دادند که به تنهایی در یک واحد آپارتمانی زندگی می کرد.

آنها در حالی که عنوان می‌کردند خبری از زن همسایه ندارند، در اظهارات خود به پلیس گفتند: نیمه‌های شب سر و صداهایی شبیه درگیری از منزل زن جوان شنیده‌اند که افرادی با لهجه‌ای شبیه کردی شمال خراسان سخن می‌گفتند.

این گونه بود که با صدور دستوری از سوی سرهنگ «حمید رزمخواه»، تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی در این باره آغاز شد چرا که کارآگاهان در همان مراحل اولیه تحقیقات، احتمال وقوع جنایت را متصور می‌دانستند.

از سوی دیگر قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی باتجربه ویژه قتل عمد در زمان حادثه) از کارآگاهان خواست تا با انجام بررسی‌های غیرمحسوس، نزدیکان زن گم شده را زیر نظر بگیرند و تحقیقات اطلاعاتی خود را روی افرادی که لهجه کردی دارند، متمرکز کنند.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود در حالی متوجه اختلافات خانوادگی زن 30 ساله با همسر سابقش شدند که شوهر سابق زن مطلقه لهجه کردی داشت.

بنابراین مرد 34 ساله با صدور دستوری از سوی قاضی صفائیان بازداشت شد و در حالی ارتکاب هرگونه جنایتی را انکار کرد که بررسی‌های کارآگاهان نشان می‌داد او در تاریخ 92.9.29 در مشهد حضور داشته است.

به همین دلیل کارآگاهان با جمع آوری مستندات پلیسی وی را مورد بازجویی تخصصی قرار دادند. این مرد که دیگر راه گریزی نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی به او رجوع کرده بودم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید از چناران به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر شدم و گلویش را فشردم. در این هنگام بود که برادرم با سوئیچ پراید در واحد آپارتمانی را باز کرد و با ورود به منزل، جلوی دهان همسرم را گرفت تا سر و صدا نکند.

وقتی همسرم را کشتم، جسد او را داخل یک تخته پتو گذاشتیم و شبانه سوار بر خودرو، جسد را به سمت روستای رادکان بردیم. سپس برای آن که اثری از جنایت باقی نماند، جسد همسر سابقم را درون چاهی در همان منطقه انداختیم و 2 روز بعد هم دوباره به محل بازگشتیم و مقدار زیادی خاک داخل چاه ریختیم!

این گزارش حاکی است: در پی اعترافات متهم، برادر وی نیز دستگیر شد و اظهارات متهم را تایید کرد.

این گونه بود که کارآگاهان با کمک نیروهای آتش نشانی چناران، جسد زن مطلقه را از عمق چاه بیرون کشیدند و بدین ترتیب این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل، با صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و 2 متهم 34 و 26 ساله در حالی پای میز محاکمه نشستند که نماینده دادستان برای هر دو متهم به خاطر مشارکت در قتل تقاضای اشد مجازات کرده بود.

بنا به گزارش خراسان، در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده‌ای برگزار شد، متهمان این پرونده جنایی به تشریح چگونگی وقوع قتل و اختفای جسد در چاه متروکه پرداختند اما در عین حال و به طور ضمنی تلاش کردند تا حقیقت ماجرا را انکار کنند.

در این حال بود که قضات باتجربه دادگاه با ارائه دلایل و مدارک و مستندات قانونی، انکار ضمنی متهمان را رد کردند. قضات دادگاه کیفری که با سعه صدر همه اظهارات متهمان را طی ساعت‌های متمادی گوش می‌کردند در نهایت با استناد به مواد قانونی و دلایل قوی و محکمه پسند، رای خود را درباره این پرونده جنایی صادر کردند.

براساس این رای، متهم مهدی (همسر سابق مقتول) به اتهام ارتکاب قتل عمدی زن مسلمان به قصاص نفس و الیاس (برادر متهم) به خاطر معاونت در ارتکاب قتل به تحمل 10 سال زندان محکوم شدند.

صدور این رای در حالی بود که دختر مقتول، از خون مادرش گذشت و رضایت خود را به دادگاه اعلام کرد.
ماجرای قتل بعد از طلاق!
مردی که با همدستی برادرش، زن مطلقه خود را در مشهد به قتل رسانده بود، پس از چند جلسه محاکمه در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در حالی پس از اعلام گذشت دخترش، به قصاص نفس محکوم شد که برادر وی نیز به جرم معاونت در ارتکاب قتل باید پس از تایید دیوان عالی کشور 10 سال زندان را تحمل کند.

روزنامه خراسان نوشت، ماجرای این پرونده جنایی از اول دی ماه سال 1392 در شرایطی رقم خورد که همسایگان یک مجتمع مسکونی در بولوار شاهد مشهد با پلیس 110 تماس گرفتند و از گم شدن زن جوانی خبر دادند که به تنهایی در یک واحد آپارتمانی زندگی می کرد.

آنها در حالی که عنوان می‌کردند خبری از زن همسایه ندارند، در اظهارات خود به پلیس گفتند: نیمه‌های شب سر و صداهایی شبیه درگیری از منزل زن جوان شنیده‌اند که افرادی با لهجه‌ای شبیه کردی شمال خراسان سخن می‌گفتند.

این گونه بود که با صدور دستوری از سوی سرهنگ «حمید رزمخواه»، تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی در این باره آغاز شد چرا که کارآگاهان در همان مراحل اولیه تحقیقات، احتمال وقوع جنایت را متصور می‌دانستند.

از سوی دیگر قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی باتجربه ویژه قتل عمد در زمان حادثه) از کارآگاهان خواست تا با انجام بررسی‌های غیرمحسوس، نزدیکان زن گم شده را زیر نظر بگیرند و تحقیقات اطلاعاتی خود را روی افرادی که لهجه کردی دارند، متمرکز کنند.

کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود در حالی متوجه اختلافات خانوادگی زن 30 ساله با همسر سابقش شدند که شوهر سابق زن مطلقه لهجه کردی داشت.

بنابراین مرد 34 ساله با صدور دستوری از سوی قاضی صفائیان بازداشت شد و در حالی ارتکاب هرگونه جنایتی را انکار کرد که بررسی‌های کارآگاهان نشان می‌داد او در تاریخ 92.9.29 در مشهد حضور داشته است.

به همین دلیل کارآگاهان با جمع آوری مستندات پلیسی وی را مورد بازجویی تخصصی قرار دادند. این مرد که دیگر راه گریزی نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی به او رجوع کرده بودم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید از چناران به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر شدم و گلویش را فشردم. در این هنگام بود که برادرم با سوئیچ پراید در واحد آپارتمانی را باز کرد و با ورود به منزل، جلوی دهان همسرم را گرفت تا سر و صدا نکند.

وقتی همسرم را کشتم، جسد او را داخل یک تخته پتو گذاشتیم و شبانه سوار بر خودرو، جسد را به سمت روستای رادکان بردیم. سپس برای آن که اثری از جنایت باقی نماند، جسد همسر سابقم را درون چاهی در همان منطقه انداختیم و 2 روز بعد هم دوباره به محل بازگشتیم و مقدار زیادی خاک داخل چاه ریختیم!

این گزارش حاکی است: در پی اعترافات متهم، برادر وی نیز دستگیر شد و اظهارات متهم را تایید کرد.

این گونه بود که کارآگاهان با کمک نیروهای آتش نشانی چناران، جسد زن مطلقه را از عمق چاه بیرون کشیدند و بدین ترتیب این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل، با صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و 2 متهم 34 و 26 ساله در حالی پای میز محاکمه نشستند که نماینده دادستان برای هر دو متهم به خاطر مشارکت در قتل تقاضای اشد مجازات کرده بود.

بنا به گزارش خراسان، در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده‌ای برگزار شد، متهمان این پرونده جنایی به تشریح چگونگی وقوع قتل و اختفای جسد در چاه متروکه پرداختند اما در عین حال و به طور ضمنی تلاش کردند تا حقیقت ماجرا را انکار کنند.

در این حال بود که قضات باتجربه دادگاه با ارائه دلایل و مدارک و مستندات قانونی، انکار ضمنی متهمان را رد کردند. قضات دادگاه کیفری که با سعه صدر همه اظهارات متهمان را طی ساعت‌های متمادی گوش می‌کردند در نهایت با استناد به مواد قانونی و دلایل قوی و محکمه پسند، رای خود را درباره این پرونده جنایی صادر کردند.

براساس این رای، متهم مهدی (همسر سابق مقتول) به اتهام ارتکاب قتل عمدی زن مسلمان به قصاص نفس و الیاس (برادر متهم) به خاطر معاونت در ارتکاب قتل به تحمل 10 سال زندان محکوم شدند.

صدور این رای در حالی بود که دختر مقتول، از خون مادرش گذشت و رضایت خود را به دادگاه اعلام کرد.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دیدار دادستان مالزی با وزیر دادگستری
    دادستان مالزی دقایقی پیش با وزیر دادگستری کشورمان دیدار کرد.

    به گزارش میزان، دادستان مالزی دقایقی پیش با وزیر دادگستری کشورمان دیدار کرد.

    حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی در این دیدار با بیان اینکه نظام قضایی ایران و مالزی، مشابهت زیادی از نظر تعداد قضات ندارند، اظهار کرد: ما در ایران ۱۱ هزار قاضی داریم.

    دادستان کل مالزی نیز در این دیدار گفت: به جز پایتخت مالزی در سراسر کشور ۱۱۰ قاضی و ۳۰ هزار پرونده داریم که از این تعداد، ۲۰ هزار پرونده جنایی است.

    وی افزود: تمام قضاتی که در دادگاه‌های بدوی مشغول کار هستند، آموزش‌هایی در راستای میانجیگری می بینند تا بیشتر پرونده ها با صلح و سازش حل شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    سمیه و شاهرخ یادتان هست؟
    عصرایران؛ احسان محمدی_ یادم می آید لبه های روزنامه خیس شده بود. عرق دست هایم رفته بود به جان کاغذ. سمیه و شاهرخ همسن و سال ما بودند. شانزده ساله. عاشق و معشوق. دوستشان داشتیم چون مثل افسانه ها برای رسیدن به هم جنگیده بودند و حالا پای چوبه دار، سمیه می گفت بخشش نمی خواهد، یا با شاهرخ آزاد می شود یا کنار او اعدام.

    نفس مان بند می آمد وقتی می خواندیم دخترک در دادگاه رو به پدرش گفته: بابا بذار برگردم خونه! شاهرخ بعد از شنیدن حکم اعدام گفت: خواسته ای ندارم جز اینکه بگذارید قبل از اعدام سمیه رو عقد کنم تا به عنوان شوهر اون اعدام بشم!

    سمیه و شاهرخ را دوست نداشتیم چون محمدرضای 8 ساله و سپیده 11 ساله را در خانه ویلایی خیابان گاندی توی وان حمام خفه کرده بودند. چطور سمیه توانسته بود خواهر و برادرش را بکُشد؟
    621519_657.jpg

    آن روزها تازه موسیقی هوی متال و رپ مُد شده بود. روزنامه ها دوست داشتند بنویسند تقصیر موسیقی هوی متال است اما انگار نبود. گفتند و نوشتند که پرده اتاق سمیه قهوه ای بود، دیوارهایش تیره رنگ و اینکه سمیه در اتاقش خط تلفن جدا داشته و ما با حیرت می خواندیم، غافل از اینکه چند سال بعد هر کسی چند خط تلفن خواهد داشت و گوشی هایی که خلاصه همه دنیا هستند.

    امیر تتلو فقط نه سالش بود و لیونل مسی تازه هشت سالگی اش را جشن گرفته بود. هنوز کسی موبایل نداشت. عشق و عاشقی ها در همان تلفن زدن از باجه ها با سکه های پنج تومانی خلاصه می شد، وقتی بابای طرف گوشی را برمی داشت می گفتند: ببخشید! آتش نشانی؟! اداره برق! ...مثلاً رد گم کُنی! نامه ها و نقاشی قلب و دخترکی زانو زده مقابل صلیبی با تیری در جگرش. روزگار این شکلی که نبود.

    ما روزنامه ها را می خریدیم. ویژه نامه ها را می بلعیدیم. عکس های دادگاه را نگاه می کردیم. خیره می شدیم به صورت سمیه. زیبا بود. هنوز کودک برای اینکه آن چادر را سرش بکنند و بشود همدست قاتل. تلاش کرده بودند مادر سمیه را که مخالف ازدواجشان بود بکُشند. زن مقاومت کرده بود. ماجرا فاش شد و در دادگاه خانواده ها بخشیدند و به خاطر سن کم شان سمیه به دوازده سال و شاهرخ به ده سال محکوم شدند.

    خیلی هایمان یک شبه عاشق مطالعه شدیم! دُزدانه روزنامه ها را می خریدیم و یواشکی می خواندیم و مثل سر بُریده ای، جایی قایم می کردیم! ترس افتاده بود به جان خانواده ها. انگار از نوجوان هایشان می ترسیدند. نکند عاشق بشوند. نکند ما را بکُشند! تا مدت ها حرف زدن در مورد شاهرخ و سمیه مهمترین تفریح عموم خانواده های ایرانی بود.

    از زندان که آزاد شدند با هم ازدواج نکردند. می گویند سمیه بعدها دوبار ازدواج کرد. شاهرخ هم از ایران رفت. مثل اکثر قصه های شرقی همه چیز داشت؛ جنون، عطش، سرکشی، تسلیم و البته اشک و آه و پایانی تلخ.

    بعد از 20 سال وقتی چشمم به عکس روی جلد این نشریه قدیمی افتاد هزار خاطره زنده شد. سمیه و شاهرخ و پرونده جنجالی شان خاطره مشترک یک نسل است و ما چه نسل عجیبی هستیم که قتل و جنون خاطره مشترک مان می شود!

    بیست سال پیش این ماجرا جامعه را متلاطم کرد اما حالا آنقدر پیشرفت! کرده ایم که پرونده قتل سریالی و تجـ*ـاوز دسته جمعی هم تکان مان نمی دهد. آیا این درجه از کشسانی وجدان عمومی خطرناک نیست؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کیسه آپولو 11 اشتباهی فروخته شد!
    یکی از وسایل مورد استفاده در ماموریت تاریخی آپولو 11 دچار مشکل حقوقی شده است.

    به گزارش ایسنا به نقل از تک تایمز، آپولو 11 اولین ماموریت سرنشین دار فرود بر روی کره ماه بود.

    در ژوئن 1969 یک کیسه به همراه فضانوردان و بر روی فضاپیمای آپولو 11 برای جمع آوری اولین نمونه از سطح ماه به آنجا فرستاده شد که در حال حاضر توسط دولت آمریکا به اشتباه به فروش رسیده است.

    این کیسه طی تحقیقات روی پرونده جنایی علیه مکس آری رئیس سابق موزه Cosmosphere در کانزاس جمع آوری شد.

    Cosmosphere در پاییز 2003 دچار یک بی‌نظمی داخلی شد. بررسی‌های بعدی در نهایت نشان داد که برخی از اقلام از مجموعه موزه برداشته شده و به اشتباه فروخته شده که همین امر منجر به شکل گیری یک پرونده علیه آری شد.

    در طول محاکمه، محققان متوجه شدند که صدها اثر که برخی از آنها به ناسا تعلق داشت ناپدید شدند. یکی از این اقلام کیسه مربوط به نمونه‌های ماه بود که در یک جعبه در گاراژ اری یافت شد.
    اری محاکمه شد و در نوامبر سال 2005 برای سرقت و فروش آثار موزه محکوم شد.

    در کیفرخواست فدرال آمده است که وی برای فروش اقلام باارزشی مانند یک تی‌شرت که به یک فضانورد در حین مامویت فضایی تعلق داشت، یک کنترل پنل نیروی هوایی، شیر آب آپولو 12 و دماغه یک موشک، باید در حدود 180 هزار دلار جریمه پرداخت کند.

    در سال 2015، یک دهه پس از محکومیت آری، این کیسه به طور تصادفی به نانسی کارلسون ساکن ایلی‌نوی در یک حراج دولتی فروخته شد. کارلسون این کیسه را به قیمت 995 دلار خریداری کرد و آن را برای تایید به مرکز فضایی جانسون آمریکا فرستاد.

    ناسا، نیز در ماه ژوئن در یک دادگاه فدرال از کارلسون شکایت کرد و خواهان بازگرداندن کیسه شد.

    دادستان های فدرال نیز از قاضی فدرال خواستند تا این فروش را لغو کرده و پول کارلسون را که برای این کیسه پرداخت کرده بود به وی بازگردانند.

    آری در حال حاضر آزاد شده و معتقد است که بی گـ ـناه است. وی ادعا می‌کند که به طور تصادفی این کیسه را با آثاری که در موزه شخصی خود داشته اشتباه گرفته است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قتل داماد به خاطر کتک زدن خواهر
    در تحقیقات از خانواده همسر قربانی ماموران دریافتند که وی از مدت ها قبل با همسرش اختلاف داشته است از این رو احتمال دادند آنها از این جریان با خبر هستند به همین دلیل از پدرزن قربانی تحقیق کرده و سرنخ هایی به دست آوردند.
    مرد جوان دامادشان را به دلیل این که خواهرش را کتک می زد، به قتل رساند.



    به گزارش خبرجنوب، چندی قبل مأموران پلیس استان فارس از قتل مردی افغانی در شیراز با خبر شدند. به دنبال گزارش قتل این مرد ماموران بلافاصله در محل حاضر شده و جسد مرد جوانی را در حالی که غرق در خون روی زمین افتاده بود مشاهده کردند. پس از بررسی دقیق صحنه جنایت موضوع به شرافتی بازپرس دادسرای جنایی شیراز گزارش و وی نیز در محل حاضر شد.

    در بررسی های اولیه مشخص شد که وی ضربه مغزی شده است از این رو به دستور بازپرس پرونده جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت.

    ردپاي يك آشنا در جنایت

    در تحقیقات از خانواده همسر قربانی ماموران دریافتند که وی از مدت ها قبل با همسرش اختلاف داشته است از این رو احتمال دادند آنها از این جریان با خبر هستند به همین دلیل از پدرزن قربانی تحقیق کرده و سرنخ هایی به دست آوردند.

    به دنبال اظهارات اين مرد، تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي شیراز با دستور قاضي جنايي تحقيقات خود را براي پيدا كردن سرنخی از قتل شروع كردند. تيم تحقيق در نخستين اقدام به بررسي روابط مقتول با همسرش پرداختند.

    همين كافي بود تا كارآگاهان راهي محل زندگی مقتول شوند و در تحقيقات مشخص شد كه وی مدام همسرش را کتک می زده است. از این رو تحقیقات پیرامون این موضوع متمرکز شد.

    اظهارات همسایگان مقتول

    یکی از همسایگان مقتول مدعی شد که وی با همسرش اختلاف داشته است گفتههاي وی نشان ميداد كه كليد معماي جنايت در اختيار خانواده همسر اوست. ازاین رو تحقیقات گسترده ای را انجام و پی بردند که این جنایت توسط برادرزن مقتول رخ داده است.با به دست آمدن این سرنخ كارآگاهان راهي مخفيگاه تنها مظنون جنایت شدند اما دریافتند که وی از محل متواری شده است.

    در نهایت پس از گذشت مدتی برادرزن جنایتکار را دستگیر کردند. پسر جوان در بازجوييهاي نخست ادعا كرد كه اطلاعي از سرنوشت دامادشان ندارد.

    هرچند او خود را بيگناه ميدانست اما كارآگاهان مدارك و شواهدي در دست داشتند كه نشان ميداد كسي جز او از راز قتل مرد افغانی خبردار نيست.

    پس از ساعتها بازجويي، در نهايت پسرجوان قفل سكوت را شكست و با اعتراف او راز اين پرونده فاش شد. او گفت: چندماهي ميشد که خواهرم با همسرش اختلاف شدید داشت. او مدام خواهرم را کتک می زد. چندین بار از او خواسته بودیم که دست از این کار بردارد زیرا این موضوع باعث ناراحتی تمام اعضای خانواده ام شده بود.

    پس از آن يكي دوبار با هم تلفني صحبت كرديم و حتي يكبار از او خواستم دست از کارهایش بردارد. اما بی فایده بود. روز حادثه با دامادمان سر همین مسئله درگیر شدیم.او را هل دادم روی زمین افتاد از سرش خون می آمد. پس از چند دقیقه نیز جان خود را از دست داد.

    اقرار اين مرد به جنايت خاموش، كافي بود تا قاضي شرافتی كشيك جنايي شیراز قرار بازداشت موقت وی را صادر کند.

    از سوي ديگر با حل معماي اين پرونده جنايي، متهم براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار مأموران پليس آگاهي قرار گرفت.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    2 موتور سوار خودرویی را به گلوله بستند / 2 نفر کشته شدند
    شواهد نشان می‌دهد در این نزاع خانوادگی برادران مقتول پرونده مزاحمت سال گذشته، با موتورسیکلت به سراغ خانواده قاتل رفته و پدر و عموی وی را با گلوله هدف قرار داده‌اند.
    دو مرد میاندوآبی با شلیک گلوله دو راکب موتورسیکلت به قتل رسیدند.

    به گزارش شرق، فرماندار میاندوآب گفت: دو راکب موتورسیکلت سه نفر را داخل یک دستگاه خودرو سواری با گلوله هدف قرار دادند. ناصر امیری گفت: در این تیراندازی دو نفر از سرنشین‌های خودرو در دم جان باختند و یکی از آنها نیز زخمی و به بیمارستان منتقل شد.

    وی با اشاره به پرونده جنایی در سال ٩٤ که یک نفر به دلیل مزاحمت به قتل رسید و قاتل هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد، گفت: به نظر می‌رسد قتل مربوط به این نزاع خانوادگی باشد.

    وی اظهار کرد: شواهد نشان می‌دهد در این نزاع خانوادگی برادران مقتول پرونده مزاحمت سال گذشته، با موتورسیکلت به سراغ خانواده قاتل رفته و پدر و عموی وی را با گلوله هدف قرار داده‌اند.

    امیری گفت: مأموران پلیس انتظامی وارد عمل شدند و اقدامات لازم را در رابـ ـطه با این رخداد انجام دادند و قاتلان شناسایی شده‌اند و به‌زودی دستگیر می‌شوند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعدام 6 نفر در کرج
    صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر صورت گرفت

    به گزارش روزنامه شهروند، چوبه دار پایان کار نظافتچی ٣٧ساله‌ای بود که منشی جوان یک دندانپزشک را قربانی نقشه شوم خود کرده بود. این مرد پس از تجـ*ـاوز، دختر جوان را خفه کرد و با سرقت طلا، پول و کارت‌های عابربانک او در یکی از مسافرخانه‌های اطراف میدان امام خمینی(ره) مخفی شد تا این‌که از سوی ماموران پلیس آگاهی دستگیر شد. او صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر به دار مجازات آویخته شد.

    ظهر سی‌ویکم خرداد ١٣٩٠ به ماموران کلانتری ١٢٩ جامی تهران خبر رسید که منشی یک دندانپزشک در خیابان «هاشمی‌فر» حوالی چهارراه ولیعصر کشته شده است. بلافاصله بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران و ماموران پلیس آگاهی مرکز به مطب دندانپزشکی رفتند و با جسد «سحر» ٢٥ساله روبه‌رو شدند. آنها با مشاهده صحنه جرم رسیدگی به پرونده قتل را در دستور کار خود قرار دادند. با آغاز تجسس‌های پلیسی مشخص شد علاوه بر قتل منشی جوان پول، طلا و کارت عابربانک او نیز دزدیده شده است. بنابراین انگیزه دستبرد از «سحر» پیش‌روی ماموران پلیس قرار گرفت.

    با آغاز تحقیقات جنایی، دندانپزشک جوان به ماموران آگاهی گفت: «مطبم در طبقه بالای خانه خاله‌ام است که هر دوهفته یک‌بار برای نظافت تعطیل می‌شود. برای همین من روز حادثه در آنجا نبودم.»

    خاله این دندانپزشک که در طبقه پایین مطب خواهرزاده‌اش زندگی می‌کند به پلیس گفت: «ساعت ٨:٣٠ صبح روز حادثه بود که سحر به مطب آمد. ساعت ١١ همان روز، من زنگ مطب را زدم اما کسی در را به رویم باز نکرد. چون لامپ‌ها روشن بود، نگران شدم و با کلید یدکی به داخل مطب رفتم که جسد «سحر» را دیدم. با خواهرزاده‌ام تماس گرفتم و او هم فوری به مطب آمد و با پلیس تماس گرفت.»

    ماموران با شنیدن این اظهارات در نخستین اقدام تحقیقات از شرکت خدماتی که نظافتچی برای مطب می‌فرستاد را آغاز کردند، ولی مشخص شد که در آن روز از طرف این شرکت نظافتچی برای این مطب فرستاده نشده بود. پلیس در ادامه تحقیقات میدانی به مرد ٣٧ساله‌ای به نام «سعید» که چندبار برای نظافت دندانپزشکی به خیابان «هاشمی‌فر» رفته بود، مشکوک شد و به تعقیب او پرداخت. در تحقیقات پلیس مشخص شد که سعید تا پیش از وقوع این قتل در مسافرخانه‌ای درحوالی میدان راه‌آهن تهران زندگی می‌کرده که همزمان با وقوع جنایت از آنجا رفته و هیچ ردی از او وجود نداشت. درحالی‌که شواهد و مدارک موجود شک پلیس را به «سعید» بیشتر می‌کرد، این متهم با اقدامات پیچیده پلیسی دو روز بعد از جنایت در مسافرخانه‌ای در میدان امام‌خمینی(ره) به دام پلیس افتاد.

    سعید که ابتدا همه اتهامات را انکار می‌کرد، سرانجام در برابر بازجویی‌های بعدی لب به اعتراف گشود و به پلیس گفت: «چندبار از طریق شرکت خدماتی برای نظافت به دندانپزشکی خیابان «هاشمی‌فر» رفتم و با مظلوم‌نمایی اعتماد منشی را جلب کردم. بعد از مدتی از منشی مطب خواستم برای این‌که به شرکت خدماتی کمیسیون ندهم، مستقیم با موبایل خودم تماس بگیرد. منشی هم پذیرفت تا این‌که صبح روز حادثه طبق قرار به مطب رفتم. وقتی به آنجا رسیدم، وسوسه شیطانی به سراغم آمد. از طرفی چشمم به طلاهای منشی هم افتاد. برای همین به «سحر» نزدیک شدم اما او می‌خواست با داد و فریاد بقیه را خبر کند. من او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و بعد از آن خفه‌اش کردم. بعد با دزدیدن طلاها، پول نقد، کارت عابربانک و گوشی موبایل منشی فرار کردم. رمز کارت عابربانک روی کارت بود و ١٥٠‌هزار تومان هم از حساب این دختر برداشتم.»

    در ادامه تحقیقات مشخص شد که او با مدرک لیسانس تا چند سال پیش در یک شرکت معتبر کار می‌کرده اما به‌دلیل جعل اسناد از آنجا اخراج شده است که همین موضوع باعث جدایی همسرش و سرآغاز زندگی سیاهش می‌شود.

    با اعتراف متهم و پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پانزدهم آبان ١٣٩١ بود که نخستین جلسه دادگاه به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد. در آن جلسه مادر و هشت خواهر و برادر قربانی در جایگاه ایستادند و برای قاتل، حکم قصاص خواستند.

    پس از آن متهم که در اظهاراتش در اداره آگاهی به تجـ*ـاوز و قتل سحر اعتراف کرده بود، در دادگاه فقط قتل را گردن گرفت و تجـ*ـاوز به این دختر جوان را منکر شد. وی به هیأت قضائی گفت: «من فقط به‌دلیل فشار مالی او را کشتم. پس از جنایت، طلاهای او را در کرج فروختم و آن پول را به‌عنوان پیش‌قسط خرید یک خودرو پرداخت کردم. قرص‌های روانگردان مصرف می‌کردم و هنگام قتل، حال عادی نداشتم. دچار توهم شده بودم و افراد را به شکل روح می‌دیدم. هنوز هم باور نمی‌کنم که دست به چنین جنایتی زده‌ام.»

    پس از پایان صحبت‌های متهم هیأت قضائی وارد شور شدند و نظافتچی تحصیلکرده را به اتهام قتل قصاص، به اتهام تجـ*ـاوز به اعدام و به اتهام سرقت به سه‌سال زندان و ٧٤ ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم به تأیید قضات شعبه ١١ دیوانعالی کشور نیز رسید و درنهایت صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر به اجرا درآمد. با اعدام این مرد پرونده جنایی خیابان «هاشمی‌فر» مختومه شد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جزئیات یک جنایت پیچیده در مشهد
    روزنامه خراسان نوشت: عقربه های ساعت 19 شب شنبه را پشت سر گذاشته بودند که چند جوان وارد یک «گیم نت» در شهرک نوید مشهد شدند.

    آنان غرق در بازی های رایانه ای بودند که ناگهان چشمان 2 برادر رهگذر به داخل مغازه دوخته شد. سعید درحالی که با اشاره دست جوان 22 ساله ای را به برادرش نشان می داد گفت: او همان فردی است که چند روز قبل مرا کتک زد و زیر چشمانم را کبود کرد! این جمله خشم وحید را نیز برانگیخت چرا که آن ها از حدود 5 روز قبل در پی انتقام جویی از «حسین . د» بودند و حالا او را در «گیم نت» می دیدند.

    سعید ادعا می کرد چند روز قبل در مغازه نشسته و پاهایم را روی هم انداخته بودم که حسین از آن جا عبور کرد و با دستانش پاهایم را آن طرفتر گذاشت همین موضوع موجب درگیری لفظی بین ما شد و او به همراه دوستش مرا کتک زد!

    این گزارش حاکی است: درحالی که 2 برادر کنار مغازه بازی های رایانه ای ایستاده بودند وحید با یکی از دوستانش به نام محمدرضا تماس گرفت و از او خواست برای نزاع با کسی که سعید را کتک زده است به محل «گیم نت» بیاید. محمدرضا هم بی درنگ چماقی را برداشت و به راه افتاد.

    چند دقیقه بعد محمدرضا با چماق کنار در گیم نت ایستاد تا کس دیگری وارد مغازه نشود در این هنگام 2 برادر خشمگین که دشنه ای نیز در دست داشتند وارد مغازه شدند و حسین را که سرگرم بازی های رایانه ای بود با وارد آوردن ضربه ای عمیق به شکمش نقش بر زمین کردند در همین حال (محمد. م) دوست دیگر حسین نیز با ضربه کارد مجروح شد و 3 متهم از صحنه حادثه فرار کردند.

    خون از شکم حسین بیرون می زد و «محمد. م» نیز از شدت درد و خونریزی به خود می پیچید که مصدومان حادثه با کمک نیروهای امدادی به بیمارستان رضوی مشهد منتقل شدند اما تلاش پزشکان برای نجات جان «حسین – د» به نتیجه نرسید و این جوان 22 ساله بر اثر عوارض ناشی از اصابت کارد جان سپرد.

    بنابراین گزارش، لحظاتی بعد ماموران کلانتری آبکوه به فرماندهی سرگرد شکیبا وارد عمل شدند و ماجرای نزاع منجر به قتل را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.

    به دنبال دریافت این خبر بلافاصله قاضی سید جواد حسینی در حالی شبانه عازم مرکز درمانی شد که گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی نیز وی را همراهی می کردند.

    بازجویی از «محمد- م» مصدوم بستری شده در بیمارستان مشخص کرد نزاع خونین در مغازه بازی های رایانه ای رخ داده است و ضاربان نیز 2 برادر به نام های وحید و سعید بوده اند که به همراه یکی دیگر از دوستانشان در محل جنایت حضور داشتند.

    دقایق به تندی سپری می شد که کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد به تحقیق در این باره پرداختند. طولی نکشید که آدرس های متفاوتی از محل های سکونت بستگان نزدیک متهمان در نقاط مختلف شهر به دست آمد اما هیچ یک از آدرس های مذکور نتوانست گرهی از این پرونده جنایی بگشاید.

    کارآگاهان گاهی در شرق و گاهی در غرب مشهد سرنخ های موجود را پی گیری می کردند ولی کسی از 2 برادر خبری نداشت. درحالی که جست وجوهای شبانه برای ردزنی ضاربان ادامه داشت، ناگهان خبر دیگری که به پلیس 110 گزارش شد ماجرای این پرونده جنایی را پیچیده تر کرد و بدین ترتیب چند تیم عملیاتی دیگر نیز به فرماندهی سرگرد بزی (رئیس کلانتری کاظم آباد) وارد عمل شدند.

    خبر حاکی از آن بود که 2 جوان مسلح به سلاح کمری که مشخصات آن ها با متهمان تحت تعقیب مطابقت داشت، راننده پراید قرمز رنگی را به صورت مسلحانه متوقف و خودروی او را زورگیری کرده اند.

    این گزارش در حالی حساسیت پرونده جنایی را مضاعف کرد که قاضی سید جواد حسینی دستورات ویژه ای را برای اجرای طرح مهار در مبادی ورودی و خروجی شهر صادر کرده بود. دقایقی بعد اوضاع باز هم وخیم تر شد.

    مرد رهگذری که از مرگ نجات یافته بود در تماس با پلیس عنوان کرد: 2 جوان که قصد زورگیری از من داشتند با تهدید اسلحه کلت ، مرا روی زمین انداختند و گلوله ای به سرم شلیک کردند اما گلوله به کنار آسفالت اصابت کرد و من جان سالم به در بردم.

    گزارش خراسان حاکی است: مشخصاتی که این مرد به پلیس ارائه کرد بیانگر آن بود که عاملان جنایت پس از ارتکاب قتل در گیم نت به سرقت مسلحانه روی آورده اند تا با تهیه پول بتوانند از چنگ قانون بگریزند. قاضی حسینی که تجربه خاصی در پرونده های جنایی دارد برای جلوگیری از وقوع جنایتی دیگر از ماموران انتظامی خواست تا شعاع عملیاتی خود را گسترده تر کنند.نیروهای پلیس که در کنار مقام قضایی انگیزه مضاعفی یافته بودند دامنه عملیاتی خود را به یکی از روستاهای قوچان کشاندند که محل سکونت پدر بزرگ متهمان تحت تعقیب بود.

    با صدور دستور قضایی، کارآگاهان فرماندهی انتظامی قوچان نیز وارد عملیات مثلثی شدند اما باز هم توفیقی حاصل نشد تا این که ساعاتی بعد ماموران کلانتری کاظم آباد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی متهمان را در انتهای بولوار توس و سوار بر خودروی مسروقه ردزنی کردند و آن ها را به محاصره درآوردند.

    برادران فراری که دیگر راه گریزی نمی دیدند دست به سلاح بردند و لحظاتی بعد صدای گلوله در فضای آرام شهر پیچید. شلیک آن ها موجب شد تا اسلحه پلیس نیز از غلاف خارج شود این گونه بود که با شلیک های متعدد به سوی خودروی دزدان مسلح، وحید با اصابت 2 گلوله مجروح شد اما از سعید خبری نبود او با استفاده از تاریکی شب و فضای ایجاد شده به نقطه نامعلومی گریخته بود.

    این گزارش حاکی است: با انتقال وحید به مرکز درمانی، تحقیقات برای دستگیری سعید درحالی ادامه یافت که بعدازظهر روز گذشته پدر وی به اتهام کمک در فراری دادن متهمان و با صدور دستور قضایی بازداشت شد و به پلیس آگاهی انتقال یافت.

    عملیات 24 ساعته پلیس غروب روز گذشته درحالی وارد مرحله جدیدی شد که هنوز پی گیری سرنخ های موجود برای دستگیری سعید با صدور دستوراتی از سوی قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کل کل 2 بچه محله منجر به جنایت شد
    کل‌کل‌های بچگانه دو دوست قدیمی، آن‌قدر جدی شد که در نهایت یک جنایت خونین را رقم زد. مقتول این پرونده که تصور می‌کرد قاتل روی خودرو او اسیدپاشی کرده است، به اشتباه با او درگیر شد و در نهایت نیز خودش به قتل رسید.

    به گزارش «شهروند»، ساعت ١٥ یکشنبه ١٨ بهمن‌ماه زمانی که به ماموران کلانتری ١٦١ ابوذر خبر یک جنایت رسید، کارآگاهان خیلی زود راهی محل درگیری شدند و موضوع را بررسی کردند. با حضور تیم تحقیق مشخص شد که ٢ جوان در پارکی در منطقه فلاح با یکدیگر درگیر شده و پس از زخمی‌شدن، ازسوی اهالی محل به بیمارستان منتقل شده‌اند. تجسس‌ها نشان می‌داد که این دونفر پس این‌که به همدیگر حمله کردند، با چاقو به جان هم افتادند و یکدیگر را زخمی کرده‌اند. هنوز چند دقیقه ای از شروع تحقیقات نگذشته بود که از بیمارستان خبر رسید یکی از مجروحان از ناحیه سـ*ـینه هدف ضربه قرار گرفته و بر اثر شدت این جراحات جان خود را از دست داده است. همین کافی بود تا قاضی سعید احمدبیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران راهی محل شود و تجسس‌های خود را در این رابـ ـطه کند. بنابراین پس از تحقیقات مقدماتی، به دستور بازپرس احمدبیگی تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت مامور رسیدگی به این پرونده جنایی شدند.

    اعتراف به جنایت

    با آغاز رسیدگی به این پرونده ازسوی کارآگاهان اداره آگاهی، آنها در نخستین گام از تجسس‌های خود به سراغ یکی از طرفین دعوا که هنوز زنده و در بیمارستان بستری بود، رفتند و او را تحت بازجویی قرار دادند. عامل این جنایت که از ناحیه دست و پا هدف ضربات چاقوی مقتول قرار گرفته بود و تحت درمان بود، در تحقیقات به ماموران گفت: «مقتول با دو چاقو به سمت من حمله کرد که اگر بخت با من یار نبود، شاید الان من بودم که کشته شده بودم.»

    او در توضیح ماجرا گفت: «من و مقتول به نام وحید با هم بچه محل بودیم و از مدت‌ها قبل همدیگر را می‌شناختیم. دوست قدیمی بودیم ولی مرتب با هم درگیری داشتیم و رابـ ـطه خوبی نداشتیم. همیشه با وحید و دوستانش بحث می‌کردیم و هربار همدیگر را می‌دیدیم، سعی داشتیم همدیگر را تحقیر کنیم. کل‌کل‌های ما ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش‌روی خودروی دوست وحید اسیدپاشی کردند و آنها تصور می‌کردند این نقشه من برای انتقام‌جویی از تیم آنها بوده است. درصورتی که من هرگز چنین کاری را نکردم چون درواقع خصومتی با دوست وحید نداشتم. من حتی با خود وحید هم دشمنی نداشتم و تنها با او کل‌کل می‌کردم اما آنها مرتب به من پیغام می‌رساندند که به زودی انتقام می‌گیرند. حتی دوست مقتول از من شکایت کرد و اسم مرا به‌عنوان مظنون در اسیدپاشی اعلام کرد. همیشه تهدیدم می‌کردند درصورتی که این فقط یک سوء‌تفاهم بود و آنها بی‌دلیل به من شک داشتند. همین اشتباه و حدس نادرست آنها بالاخره باعث نابودی زندگی هردویمان شد. وحید و دوستش نمی‌خواستند موضوع را تمام کنند و هر روز بیشتر به این اختلافات دامن زدند تا جایی که حتی برادر وحید هم وارد ماجرا شد. او چند روز پیش از حادثه با من درگیر شد و همین باعث کینه بیشتر وحید نسبت به من شد. حتی من از بچه‌های محلمان شنیده بودم که مقتول به دنبال من است تا انتقام بگیرد تا این‌که روز حادثه من در کوچه کنار یک خودرو ایستاده بودم که ناگهان وحید به سمتم حمله کرد. او دو چاقو در دست داشت. من مقاومت کردم و درگیری میان ما ادامه داشت تا اینکه او مرا به سمت فضای سبز پارک هل داد. من روی زمین افتادم و مقتول با چاقو به دست و پای من ضربه زد. من هم برای اینکه از خود دفاع کنم، با پاهایم به او ضربه زدم که احتمال می‌دهم در آن لحظه چاقو به او اصابت کرده است. درواقع همان چاقوی خودش به سـ*ـینه‌اش خورد.»

    اظهارات شاهدان

    اعترافات متهم درحالی بود که شاهدان این درگیری صحبت‌های دیگری را مطرح کردند. آنها به ماموران گفتند: «قاتل و مقتول از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند و ما شنیده بودیم که قاتل برادر قربانی را کتک ‌زده و مقتول هم به دنبال انتقام‌گیری است. روز حادثه مقتول به سمت قاتل حمله کرد و هردو به سمت شمشادها رفتند. زمانی که متهم روی زمین افتاد، قاتل روی سـ*ـینه‌اش نشست و چند ضربه به او زد که یکی از چاقوها از دستش افتاد تا پیش از این قاتل دست خالی بود و قربانی دوچاقو به دست داشت. در آن لحظه متهم چاقوی مقتول را برداشت و ضربه‌ای به او زد.»

    با این اظهارات، تحقیقات در این پرونده جنایی ادامه یافت تا ابعاد پنهان ماجرا آشکار شود. همچنین بازپرس سعید احمدبیگی با توجه به اطلاعات به دست آمده، دستور داد تا متهم پس از درمان برای تحقیقات بیشتر دراختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حکم جوان مـسـ*ـتی که دوست مستش را کشت
    نیمه شب دوم اردیبهشت سال گذشته، 7 جوان که قصد برگزاری بزمی شیطانی را داشتند برای مصرف مشروبات الکلی به زمین های کشاورزی رفتند و چند ساعت را کنار یکدیگر سپری کردند.

    به گزارش روزنامه خراسان، سپیدی صبح از پیله تاریک شب بیرون آمده بود که مشاجره ای بین 2 تن از آنان در عالم مـسـ*ـتی آغاز شد و لحظاتی بعد به چاقوکشی انجامید. در این میان تیغه تیز چاقو بر گردن جوان 25 ساله ای به نام «م» نشست و او در حالی که فریاد می زد سوختم، شاهرگم را زد...! خون آلود نقش زمین شد.

    با فرار تعدادی از عاملان شرکت کننده در «بزم شیطانی» 2 تن از آنان پیکر خونین مجروح این حادثه تلخ را ترک موتورسیکلت گذاشتند و به سوی بیمارستان رضوی مشهد حرکت کردند اما آن ها که ترسیده بودند، پیکر بی جان دوستشان را در اورژانس بیمارستان رها کردند و از محل گریختند.

    دقایقی بعد بی سیم های پلیس به کار افتاد و ماجرای قتل جوان 25 ساله به قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه گزارش شد. عقربه های ساعت 5:30 بامداد را نشان می داد که به دستور قاضی موحدی راد، مأموران انتظامی، عملیات شناسایی و دستگیری موتورسواران فراری را آغاز کردند.

    با دستگیری 2 متهم مشخص شد که هنگام برگزاری بزم شیطانی، نزاعی بین 2 نفر رخ داده است. در بازرسی از محل وقوع نزاع مقداری مشروبات الکلی، یک قبضه چاقو، زیرپوش و پیراهن خونین کشف شد و عملیات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی برای دستگیری دیگر متهمان این پرونده ادامه یافت تا این که چند ساعت بعد 7 متهم که هنوز در خواب صبحگاهی به سر می بردند در چنگ قانون گرفتار شدند.

    در بازجویی های انجام شده، ضارب چاقوکش که جوان 26 ساله ای بود به وارد آوردن ضربه چاقو به گردن مقتول اعتراف کرد و بدین ترتیب این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا 7 متهم این پرونده محاکمه شوند.

    بنابر این گزارش، اگر چه متهم و وکیل مدافع وی سعی داشتند تا شرب خمر توسط ضارب را دلیلی بر مسلوب الاراده بودن وی هنگام ارتکاب جنایت عنوان کنند اما قضات دادگاه کیفری با استناد به نظریه پزشکی، مواد قانونی، عقلی و محکمه پسند این اظهارات و دفاعیات را دلیل موجهی تشخیص ندادند.

    این در حالی بود که در برخی موارد نیز متهم به کلی داشتن چاقو و رفتار مجرمانه منتهی به مجروح شدن و قتل را انکار می کرد که قضات دادگاه به اقاریر صریح وی در جلسات بازپرسی و تناقض گویی های وی استناد کردند و جرم او را محرز دانستند.

    این گزارش حاکی است: پس از آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده ای برگزار شد، قضات دادگاه کیفری یک خراسان رضوی با توجه به محتویات پرونده و با استناد به مواد قانونی، جوان 26 ساله را به قصاص نفس و هر کدام از 7 متهم پرونده را به جرم نوشیدنی خوری به تحمل 80 ضربه شلاق محکوم کردند.

    رأی صادره از سوی دادگاه و در مهلت قانونی قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور است.
     
    بالا