آموزشی {{نمونه پرونده های جرایم خصوصی و عمومی}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
قتل و اعدام به خاطر 10 هزار تومان!
مقتول 10 هزار تومان از من گرفته بود تا برايم مواد مخـ ـدر بخرد اما پولم را پس نمي داد. من براي گرفتن پولم به اينجا آمدم ولي او از شدت خماري به ديوار تکيه داده بود و هر کاري مي کردم پاسخي نمي داد به همين دليل با چاقوي دسته بلند ضربه اي به او زدم.
مرد 45ساله اي که به خاطر طلب 10 هزار توماني اش از يک جوان 26ساله او را با ضربه چاقو در کوچه معروف به «غربتی ها» کشته بود در زندان مرکزي مشهد به دار مجازات آويخته شد.

به گزارش خراسان نوزدهم شهريور سال 1391 موتورسوار 45 ساله اي که همسرش ترک نشين آن بود وارد بولوار توس مشهد شد و در کوچه معروف به «غربت ها» توقف کرد. همسر اين مرد کنار موتورسيکلت ايستاد و او به يکي از پاتوق هاي معتادان رفت تا 10 هزار توماني را که بابت مواد مخـ ـدر از يک معتاد ديگر طلب داشت بگيرد اما در اين ميان مرد 45 ساله که از بي توجهي جوان 26ساله به خواسته او عصباني شده بود چاقوي بزرگي را بر پيکر او فرو کرد و سعي داشت از محل حادثه فرار کند. در همين حال معتادان ديگر که متوجه ماجرا شده بودند از فرار او جلوگيري کردند. مرد 45 ساله که ديگر راه گريزي نداشت چاقوي خون آلود را به همسرش داد تا آن را مخفي کند.

اين گزارش براساس اعترافات متهم در مراحل بازجويي حاکي است: همسر موتورسوار نيز به طرف منزلشان گريخت و چاقوي خون آلود را شست تا اثري از خون روي آن نماند. وقتي ماموران اورژانس با تماس شهروندان به محل حادثه رسيدند مشخص شد که جوان 26 ساله علايم حياتي ندارد و به قتل رسيده است. دقايقي بعد ماموران کلانتري کاظم آباد عازم محل درگيري شدند و با دستگيري متهم مراتب را به قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) اطلاع دادند.

عقربه هاي ساعت 12:30 ظهر را نشان مي داد که مقام قضايي تحقيقات خود را درباره چگونگي اين جنايت آغاز کرد. در بررسي هاي مقدماتي آلات و ادوات استعمال «شيشه» که در محل جنايت وجود داشت جمع آوري شد و موتورسوار معتاد نيز به صراحت ارتکاب قتل را پذيرفت.

او در اعترافات خود مدعي شد: مقتول 10 هزار تومان از من گرفته بود تا برايم مواد مخـ ـدر بخرد اما پولم را پس نمي داد. من براي گرفتن پولم به اينجا (کوچه غربتی ها) آمدم ولي او از شدت خماري به ديوار تکيه داده بود و هر کاري مي کردم پاسخي نمي داد به همين دليل با چاقوي دسته بلند ضربه اي به او زدم که نقش بر زمين شد ولي خودم هم نفهميدم اين ماجرا چگونه رخ داد.

بنابراين گزارش، متهم اين پرونده جنايي پس از تکميل تحقيقات قضايي در دادگاه کيفري استان خراسان رضوي محاکمه و به قصاص نفس محکوم شد. راي صادره از سوي دادگاه با اعتراض وکيل متهم مواجه شد و اين پرونده براي رسيدگي دقيق تر به ديوان عالي کشور ارسال شد، اما قضات ديوان عالي نيز راي دادگاه را تاييد کردند.

گزارش خراسان حاکي است با فراهم شدن مقدمات اجراي حکم، متهم اين پرونده جنايي در زندان مرکزي در حالي که مقامات اجراي احکام دادسراي مشهد نيز حضور داشتند پاي چوبه دار رفت و به مجازات رسيد.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    عامل جنايت 10 هزار توماني قصاص شد
    مرد 45ساله اي که به خاطر طلب 10 هزار توماني اش از يک جوان 26ساله او را با ضربه چاقو در کوچه معروف به «غربت ها» کشته بود در زندان مرکزي مشهد به دار مجازات آويخته شد.

    به گزارش خراسان نوزدهم شهريور سال 1391 موتورسوار 45 ساله اي که همسرش ترک نشين آن بود وارد بولوار توس مشهد شد و در کوچه معروف به «غربت ها» توقف کرد. همسر اين مرد کنار موتورسيکلت ايستاد و او به يکي از پاتوق هاي معتادان رفت تا 10 هزار توماني را که بابت مواد مخـ ـدر از يک معتاد ديگر طلب داشت بگيرد اما در اين ميان مرد 45 ساله که از بي توجهي جوان 26ساله به خواسته او عصباني شده بود چاقوي بزرگي را بر پيکر او فرو کرد و سعي داشت از محل حادثه فرار کند. در همين حال معتادان ديگر که متوجه ماجرا شده بودند از فرار او جلوگيري کردند. مرد 45 ساله که ديگر راه گريزي نداشت چاقوي خون آلود را به همسرش داد تا آن را مخفي کند.

    اين گزارش براساس اعترافات متهم در مراحل بازجويي حاکي است: همسر موتورسوار نيز به طرف منزلشان گريخت و چاقوي خون آلود را شست تا اثري از خون روي آن نماند. وقتي ماموران اورژانس با تماس شهروندان به محل حادثه رسيدند مشخص شد که جوان 26 ساله علايم حياتي ندارد و به قتل رسيده است. دقايقي بعد ماموران کلانتري کاظم آباد عازم محل درگيري شدند و با دستگيري متهم مراتب را به قاضي اسماعيل شاکر (قاضي ويژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) اطلاع دادند.

    عقربه هاي ساعت 12:30 ظهر را نشان مي داد که مقام قضايي تحقيقات خود را درباره چگونگي اين جنايت آغاز کرد. در بررسي هاي مقدماتي آلات و ادوات استعمال «شيشه» که در محل جنايت وجود داشت جمع آوري شد و موتورسوار معتاد نيز به صراحت ارتکاب قتل را پذيرفت.

    او در اعترافات خودمدعي شد: مقتول 10 هزار تومان از من گرفته بود تا برايم مواد مخـ ـدر بخرد اما پولم را پس نمي داد. من براي گرفتن پولم به اينجا (کوچه غربت ها) آمدم ولي او از شدت خماري به ديوار تکيه داده بود و هر کاري مي کردم پاسخي نمي داد به همين دليل با چاقوي دسته بلند ضربه اي به او زدم که نقش بر زمين شد ولي خودم هم نفهميدم اين ماجرا چگونه رخ داد.

    بنابراين گزارش، متهم اين پرونده جنايي پس از تکميل تحقيقات قضايي در دادگاه کيفري استان خراسان رضوي محاکمه و به قصاص نفس محکوم شد. راي صادره از سوي دادگاه با اعتراض وکيل متهم مواجه شد و اين پرونده براي رسيدگي دقيق تر به ديوان عالي کشور ارسال شد، اما قضات ديوان عالي نيز راي دادگاه را تاييد کردند.

    گزارش خراسان حاکي است با فراهم شدن مقدمات اجراي حکم، متهم اين پرونده جنايي در زندان مرکزي در حالي که مقامات اجراي احکام دادسراي مشهد نيز حضور داشتند پاي چوبه دار رفت و به مجازات رسيد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یک بریده از داعش از "دست به دست" شدن زنان می‌گوید
    وزارت کشور تاجیکستان می گوید جوانانی که داوطلبانه از سوریه و عراق به کشور برمی‌گردند، عفو خواهند شد. به گفته این وزارت در ارتباط با مشارکت اتباع تاجیک در جنگهای سوریه و عراق ۱۵۰ پرونده جنایی باز شده است.
    یک جوان ۲۵ ساله تاجیک که به تازگی از سوریه برگشته، داستان پیوستن خود به گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) در سوریه و چگونگی فرار از آن جا را در حضور صدها نفر از جوانان، مقام‌های پلیس و روزنامه‌نگاران بازگو کرده است.

    به گزارش بی بی سی، فرخ شریفف، متولد ولایت سغد، در شمال تاجیکستان، مدعی است که با زنی در شبکه اجتماعی روسی "آدناکلاسنیکی" آشنا شده و با کمک او اول به مسکو و از آنجا از طریق ترکیه به سوریه رفته است.

    او روز پنجشنبه (۷ مه) و یک روز پس از بازگشت به تاجیکستان در کاخ سینمای "جامی" در مرکز شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، و در نشستی با حضور رمضان رحیم‌زاده، وزیر کشور، از پیوستنش به داعش سخن گفت.

    رحیم‌زاده در این نشست گفت که فرخ شریفف از سوریه به ترکیه فرار کرده و از آن جا با کمک مقامات پلیس تاجیک به کشورش برگشته است. به گفته او شریفف به خاطر بازگشت داوطلبانه عفو شده و پلیس امنیت او را تامین می‌کند.

    در عین حال به گفته وزیر کشور تاجیکستان، مقامات کشور در همکاری با پلیس روسیه به دنبال زنی هستند که از طریق شبکه‌های اجتماعی افراد زیادی، از جمله شریفف را، "به دام خود افکنده" و سپس آنها را به سوریه فرستاده است.

    در این نشست شریفف گفت که گروه‌های وابسته به داعش او و شماری از همراهانش را از ترکیه به مرز سوریه بردند. او گفت "شب عربها آمدند و از ما خون گرفتند" و صبح روز بعد گذرنامه‌هایشان را گرفتند و با ماشین آنها را به "رقه" و از آن جا به منطقه‌ای دیگر بردند. به گفته شریفف، او در آن جا در یک خانه از جمله با افرادی از داغستان، چچن، قزاقستان، تاجیکستان، مستقر شد.

    به گفته این جوان تاجیک، در دو هفته اول به آنها "آموزش شریعت" داده شد و بعد از تمرینات نظامی ابتدا برای نگهبانی در اراضی تحت کنترل داعش و سپس به عملیات نظامی که به گفته شریفف، تعدادی کمی از این عملیاتها زنده بر می‌گشتند، فرستاده می‌شدند.

    شریفف در سخنان خود ادعا کرد که تعداد زیادی در آنجا تمایل به فرار دارند، اما از کشته شدن بیم دارند. او تاکید کرد که وی از راه تماس اینترنتی با دوستان و همسر سابقش طرح فرار را کشیده و خود را به ترکیه رسانده است.

    او در بخشی از سخنان خود از خشونت داعش با افرادی که آنها را "خوارج" و یا "جاسوس" می‌نامند، و همچنین از آنچه که او "دست به دست کردن زنان" خواند سخن گفت.

    فرخ شریفف‌ پنجمین شهروند تاجیکستان است که از پیوستن به داعش در سوریه ابراز پشیمانی کرده و به تاجیکستان برگشته است. اما او نخستین کسی است که به طور آشکار و در ملا عام در باره تجربیات خود در آنجا سخن گفته است.

    وزارت کشور تاجیکستان می گوید جوانانی که داوطلبانه از سوریه و عراق به کشور برمی‌گردند، عفو خواهند شد. به گفته این وزارت در ارتباط با مشارکت اتباع تاجیک در جنگهای سوریه و عراق ۱۵۰ پرونده جنایی باز شده است.

    بر اساس اطلاع پلیس، حالا بیش از ۳۰۰ جوان تاجیک در صف پیکارجویان داعش در سوریه و عراق می جنگند. از جمله، ۴۰ خانواده تاجیکستانی حالا در سوریه هستند. تا کنون حدود ۵۰ نفر از اتباع تاجیک در این جنگها کشته شده اند. گزارشها حاکی است که بیشتر این افراد از طریق روسیه و ترکیه به آنجا رفته‌اند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جنايت هولناک مهاجمان مسلح در مشهد
    بررسي ها حاکي از آن بود که 5 تن از افرادي که مقابل باغ ويلا تجمع کرده بودند با شليک هاي رگباري سرنشينان يک دستگاه پژو405 به شدت مجروح شده اند و به مرکز درماني انتقال يافته اند اما يکي از مجروحان که جوان 25ساله اي بود بر اثر اصابت گلوله جان باخته است.
    با شعله ور شدن آتش کينه اي که بر اثر اختلافات قبلي بروز کرده بود، مهاجمان مسلح پژوسوار در مشهد با شليک رگبار گلوله يک نفر را کشتند و 4تن ديگر را به شدت مجروح کردند.

    به گزارش خراسان، شب چهارشنبه گذشته، زنگ تلفن همراه قاضي ويژه قتل عمد به صدا در آمد و مأموران کلانتري فردوسي مشهد از وقوع جنايتي مسلحانه در يک کيلومتري روستاي زاک خبر دادند.

    در پي دريافت اين خبر بلافاصله قاضي سيدجواد حسيني به همرا ه عوامل بررسي صحنه جرم و کارآگاهان پليس آگاهي به محل اعلام شده در کنار يک باغ ويلايي عزيمت کردند. خون هاي ريخته شده کنار در باغ ويلا و آثار گلوله هايي که به در اصابت کرده بود از نزاعي خونين حکايت مي کرد که در پي اختلافات قبلي رخ داده بود. تعدادي پوکه هاي سلاح کلاشينکف وآثاري از شليک با سلاح شکاري نيز در محل به چشم مي خورد.

    بررسي ها حاکي از آن بود که 5 تن از افرادي که مقابل باغ ويلا تجمع کرده بودند با شليک هاي رگباري سرنشينان يک دستگاه پژو405 به شدت مجروح شده اند و به مرکز درماني انتقال يافته اند اما يکي از مجروحان که جوان 25ساله اي بود بر اثر اصابت گلوله جان باخته است.

    بنابراين گزارش، شب از نيمه گذشته بود که مقام قضايي براي بررسي وضعيت مصدومان اين حادثه عازم مرکز درماني شد اما هيچ کدام از آن ها قادر به بازجويي نبودند و در بخش مراقبت هاي ويژه قرار داشتند. قاضي ويژه قتل عمد پس از انجام تحقيقات ميداني دستور انتقال جسد جوان 25 ساله به پزشکي قانوني را در حالي صادر کرد که او از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.

    گزارش خراسان حاکي است: پس از آن که با بررسي‌هاي پليسي و قضايي، هويت ضاربان و مهاجمان مسلح مشخص شد، قاضي حسيني دستورات ويژه اي را براي دستگيري متهمان صادر کرد. اين در حالي بود که با دستگيري مردي که بنا به ادعاي برخي از عوامل نزاع در اين ماجرا نقش داشته است رسيدگي به اين پرونده جنايي وارد مرحله جديدي شد. بررسي هاي قاضي شعبه 211 دادسراي مشهد در کنار نيروهاي انتظامي که تا سپيده دم روز گذشته به طول انجاميد، بيانگر آن بود که عصر سه شنبه 2نفر به نام هاي «ه» و «م» به خاطر اختلافات قبلي با يکديگر درگير شده اند که نزاع آن ها چند ساعت بعد با ارسال پيامک هاي تهديدآميز به عده‌کشي انجاميد و در حالي که حدود 13نفر از طرف مقابل در فاصله 200 متري از جاده روستاي زاک و کنار باغ ويلا تجمع کرده بودند ناگهان مورد هجوم پژوسواران مسلح قرار مي گيرند.

    اين گزارش حاکي است: تحقيقات پليس بر اساس ادعاها و برخي شواهد موجود حاکي از آن است که 3 سرنشين پژو405 در حالي که 2تن از آنان سلاح جنگي و شکاري در دست داشتند از خودرو پياده شده اند و به سمت افرادي که تجمع کرده بودند به صورت رگباري شليک کرده اند. با بلند شدن صداي وحشتناک گلوله، برخي از افرادي که کنار در کوچک باغ ويلا بودند روي زمين دراز مي کشند و عده ديگري نيز که قصد داشتند به طور همزمان وارد ويلا شوند مورد اصابت گلوله قرار مي گيرند. تحقيقات کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي و ديگر نيروهاي انتظامي با صدور دستورات قضايي براي دستگيري عامل فراري جنايت مسلحانه ادامه دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    پرونده عجیب ناموسی- جنایی زوج افغانی
    به من گفتند چون با مهرناز رابـ ـطه داشته‌ام باید خودم اقدامی بکنم. من هم گفتم می‌توانم آدمکش اجیر کنم که او را بکشد. به یکی از هم‌وطنانم به نام غلام پول دادم و او مهرناز را به قتل رساند و بعد هم جسدش را بیرون انداختیم تا لکه ننگ از خانواده پاک شود.
    مردی افغان به نام احمد خرداد سال٨٧ به پلیس شهریار خبر داد همسرش گم شده ‌است. او گفت: «زنم مهرناز از خانه خارج شده و برنگشته در حالی‌که به من گفته ‌بود سرکار می‌رود اما چون آدرس محل کارش را هم نمی‌دانم نتوانستم او را پیدا کنم.»ماموران چندروز بعد جسد زنی جوان را پیدا کردند که به‌طرز فجیعی به قتل رسیده‌ بود.

    به گزارش شرق، این زن بعد از به قتل رسیدن، مثله و جسدش رها شده ‌بود. پلیس با توجه به نشانی‌هایی که شوهر مهرناز داده‌ بود، پی برد این جسد متعلق به زنی افغان است که ١٨سال بیشتر نداشته. هویت مهرناز توسط شوهرش مورد تایید قرار گرفت. او در بازجویی‌ها گفت: «نمی‌دانم چه اتفاقی برای زنم افتاده ‌است. او روزها سر کار می‌رفت. می‌دانم در تولیدی پوشاک کار می‌کرد اما از اینکه محل کارش کجا بود و با چه‌کسانی رفت‌وآمد داشت، خبر ندارم.» بی‌تفاوتی احمد نسبت به قتل همسرش ظن ماموران را نسبت به او برانگیخت و این مرد بازداشت شد.

    او همچنان مقاومت کرد و گفت از مرگ همسرش خبر ندارد.

    ماموران در ادامه تحقیقات، یکی از دوستان نزدیک مهرناز را شناسایی کردند و او را مورد بازجویی قرار دادند. این زن گفت: «سال‌هاست مهرناز را می‌شناسم. ما با هم در کارگاه پوشاک کار می‌کردیم تا اینکه احمد به خواستگاری مهرناز آمد و آنها با هم ازدواج کردند، بعد من به شهر دیگری مهاجرت کردم. بااین‌حال با هم ارتباط داشتیم.

    روز حادثه مهرناز با من تماس گرفت و گفت شوهرش رفتارهای عجیبی دارد و خیلی می‌ترسد و به او گفته لازم نیست سر کار برود. مهرناز از من خواست به خانه‌اش بروم، می‌ترسید با شوهرش تنها باشد. من نرفتم چون مریض بودم بعد از آن هم خبری از مهرناز ندارم. می‌دانستم مهرناز با مردی دوست است. آنها با هم بیرون می‌رفتند اما رابـ ـطه خاصی نداشتند.»

    دوست مهرناز در حالی این اظهارات را مطرح کرد که احمد به‌دلیل نبود دلایل کافی آزاد شده ‌بود و وقتی ماموران دوباره سراغ او رفتند، این مرد به کشورش بازگشته ‌بود. در ادامه بررسی‌ها، عموی احمد به نام جمعه شناسایی و بازداشت شد. او در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت با همدستی مردی به نام غلام، مهرناز را کشته ‌است.

    او گفت: «یک‌شب که با احمد و پدرش به نام محمد در خانه‌ای بودیم، وقتی به دستشویی رفتم، تلفنم زنگ خورد و احمد از روی شماره متوجه شد مهرناز است. ما مدتی بود با هم در ارتباط بودیم و سینما می‌رفتیم یا قدم می‌زدیم اما رابـ ـطه خاصی نداشتیم. احمد خیلی عصبانی شد و گفت تو عموی من هستی و نباید این کار را می‌کردی. با اینکه توضیح دادم رابـ ـطه خاصی بین ما نیست اما برادرم محمد و احمد قانع نشدند. بنابراین به اتفاق برادر دیگرم و یکی از بزرگان فامیل جلسه‌ای تشکیل دادیم.

    در آن جلسه قرار بر این شد که مهرناز کشته شود. چون او به شوهرش هم دروغ گفته‌ و ادعا کرده ‌بود سر کار می‌رود، در حالی‌که وقتی در خانه نبود وقتش را با من می‌گذراند و از من پول می‌گرفت و به‌عنوان حقوقش به احمد نشان می‌داد.

    به من گفتند چون با مهرناز رابـ ـطه داشته‌ام باید خودم اقدامی بکنم. من هم گفتم می‌توانم آدمکش اجیر کنم که او را بکشد. به یکی از هم‌وطنانم به نام غلام پول دادم و او مهرناز را به قتل رساند و بعد هم جسدش را بیرون انداختیم تا لکه ننگ از خانواده پاک شود.

    بعد از پیداشدن جسد بود که احمد و پدرش محمد از ایران خارج شدند و به افغانستان رفتند.» وقتی جمعه با این سوال مواجه شد که چرا با همسر برادرزاده‌اش رابـ ـطه برقرار کرده، گفت: «مهرناز به من نوشیدنی می‌خوراند و بعد مرا به سینما می‌برد و من اصلا متوجه نمی‌شدم.»

    در حالی‌که غلام بازداشت شده‌ بود، به‌دلیل فرار احمد و پدرش و دو فرد دیگر که در دادگاه خانوادگی علیه مقتول حضور داشتند، رسیدگی به پرونده به تعویق افتاد تا اینکه پدر مهرناز اعلام کرد بعد از اینکه متوجه شده احمد و پدرش به افغانستان رفته‌اند از آنها شکایت کرده و متهمان مطابق قوانین افغانستان به ٢٠سال حبس محکوم شده‌اند. بااین‌حال چون قتل در ایران اتفاق افتاده و متهمان دیگر نیز در ایران هستند، خواستار مستردکردن متهمان به ایران و رسیدگی به این پرونده شده.

    با توجه به تکمیل تحقیقات و مشخص‌شدن سرنوشت متهمان فراری، پرونده برای رسیدگی به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان به‌زودی پای میز محاکمه می‌روند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    فيلم برداري از صحنه جنايت!
    همان شب همسرم دوباره به خانه متروکه رفت و در بازگشت فيلمي را که با گوشي همراهش گرفته بود به من نشان داد که او را (مقتول) در حال سوختن نشان مي داد و گفت اين عاقبت کسي است که با او ارتباط داشته باشي!
    مردي که شوهر سابق زن صيغه اي اش را با يک پيامک صوري به محل قرار کشانده و پس از کتک کاري او با ۳تن از دوستانش، پيکر نيمه جان وي را در يک خانه متروکه به آتش کشيده بود، در اعترافاتي تکان دهنده از راز اين جنايت پرده برداشت و گفت: از ارتکاب قتل پشيمان نيستم!

    به گزارش خراسان، عصر بيست و چهارم فروردين، چوپاني در تماس با پليس ۱۱۰، از وجود جسد سوخته مردي داخل يک خانه متروکه در بالاي تپه معروف به حصار از توابع منطقه تبادکان مشهد خبر داد.

    مأموران کلانتري هلالي مشهد نيز با تأييد اين خبر، مراتب را به قاضي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) اطلاع دادند و بدين ترتيب با حضور مقام قضايي در محل کشف جسد، بررسي ها در اين باره آغاز شد. جسد نيمه سوخته داخل اتاقک کوچکي شبيه حمام در خانه متروکه بالاي تپه افتاده بود که انگشتري نيز در دست داشت.

    گزارش خراسان حاکي است: به دستور مقام قضايي تلاش کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي براي شناسايي هويت مقتول در حالي آغاز شد که آنان در اولين شاخه از تحقيقات پليسي به بررسي پرونده هاي افراد فقداني پرداختند که مشخص شد ۲روز قبل خانواده فردي به نام «گ» که مشخصات وي با جسد کشف شده مطابقت داشت، طي گزارشي به پليس اعلام کردند مرد ۴۰ساله نيمه شب در پي يک تماس تلفني از منزل خارج شده و ديگر بازنگشته است.

    با شناسايي هويت مقتول و به دستور سرهنگ کارآگاه حسين بيدمشکي (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي)، گروهي از کارآگاهان عمليات دستگيري عامل يا عاملان اين جنايت را با توجه به سرنخ هاي موجود در دستور کار قرار دادند تا اين که سرنخ آخرين تماس به زن ۳۶ساله اي به نام «م» رسيد.

    اين زن هنگام بازجويي وقتي مقابل اسناد انکارناپذير قرار گرفت، گفت: همسرم به همراه ۳تن از دوستانش «گ» را سوار خودرو کردند و او را در منطقه تبادکان به قتل رساندند.

    در پي اعترافات اين زن، همسر ۴۱ساله وي نيز به همراه ۳متهم ديگر اين پرونده در چند عمليات جداگانه دستگير شدند و به ارتکاب قتل هولناک مرد ۴۰ساله اعتراف کردند.

    اين گزارش حاکي است: ساعت ۷ صبح روز گذشته متهمان اين پرونده جنايي در حضور قاضي علي اکبر صفائيان که ادامه رسيدگي به اين پرونده جنايي را به عهده گرفته بود، به بازسازي صحنه قتل پرداختند.

    در آغاز بازسازي صحنه قتل ابتدا کارآگاه سلطانيان (افسر پرونده) به تشريح خلاصه اي از ماجراي اين جنايت و چگونگي دستگيري متهمان پرداخت و سپس زن ۳۶ساله مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و با تفهيم مواد قانوني از سوي قاضي صفائيان که بيان کرد مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت موضوع را بيان کند، گفت: من قبلا در عقد موقت «گ» (مقتول) بودم اما وقتي او به جرمي دستگير و روانه زندان شد من هم با سپري شدن مدت عقد موقت، صيغه فرد ديگري به نام «ر» شدم و به زندگي ام ادامه دادم اما وقتي «گ» از زندان آزاد شد، با ارسال پيامک هايي از من تقاضا مي کرد که دوباره با او ازدواج کنم اما من به او مي گفتم که شوهر دارم و نبايد مزاحم من شود!

    اين در حالي بود که «گ» دست بردار نبود و مدام برايم پيامک مي فرستاد تا اين که شبي همسرم پيامک او را ديد. آن شب به «ر» گفتم من خودم موضوع را حل مي کنم که ديگر مزاحم من نشود ولي همسرم همان نيمه شب پيامکي را با گوشي من در پاسخ به او ارسال کرد و از «گ» خواست براي ديدار به ابتداي خيابان پنجتن بيايد. همسرم سپس با ۳تن از دوستانش تماس گرفت و از آن ها خواست تا سر قرار بيايند.

    او مرا وادار کرد تا سوار پرايد شوم و با هم به ابتداي پنجتن برويم. وقتي «گ» به طرف من آمد خيلي سعي کردم با اشاره به او بفهمانم که فرار کند ولي او متوجه نشد؛ در همين زمان همسرم و دوستانش او را با کتک کاري داخل خودرو انداختند و او را به خانه متروکه بالاي تپه بردند. در آن جا هم او را خيلي کتک زدند و رها کردند. اما همان شب همسرم دوباره به خانه متروکه رفت و در بازگشت فيلمي را که با گوشي همراهش گرفته بود به من نشان داد که او را (مقتول) در حال سوختن نشان مي داد و گفت اين عاقبت کسي است که با او ارتباط داشته باشي!

    اين گزارش حاکي است: در ادامه بازسازي صحنه قتل، «ر» متهم اصلي پرونده نيز در حالي که عنوان مي کرد از ارتکاب قتل پشيمان نيست، به قاضي شعبه ۸۰۸ دادسراي مشهد گفت: آن شب بعد از ديدن پيامک، «گ» را سر قرار کشاندم و او را با خودرو به خانه متروکه برديم و آن قدر کتک زديم که فکر کردم ديگر مرده است اما وقتي بازگشتيم با خودم انديشيدم که شايد او هنوز زنده باشد و چون ما را شناخته است به پليس لو بدهد به همين خاطر دوباره به تنهايي سوار پرايد شدم و به خانه متروکه رفتم.

    او هنوز زنده بود اما رمقي در بدن نداشت و نمي توانست حرکت کند. آن شب ۴ليتري بنزين را از خودرو برداشتم و مقداري روي پيکر نيمه جانش ريختم و بقيه را هم به صورت خطي روي زمين ريختم و کبريت را کشيدم تا شعله هاي آتش به بدن «گ» رسيد. سپس از آن جا فرار کردم و به منزلم آمدم تا اين که توسط پليس دستگير شدم.

    ۳ همدست جوان «ر» نيز که از کرده خود بسيار نادم بودند، به قاضي صفائيان گفتند: وقتي «ر» با ما تماس گرفت، گفت يک مسئله ناموسي است و شما براي دعوا بياييد، اما وقتي آن مرد ۴۰ساله را کتک مي زديم او صيغه نامه اش را بيرون آورد و گفت اين خانم، همسر من بود! ما با ديدن اين مدرک پشيمان شديم ولي با اصرار «ر» او را به خانه متروکه برديم و به شدت با چوب کتک زديم.

    بنابراين گزارش، پس از اعترافات متهم، مقام قضايي دستور پايان بازسازي صحنه قتل راصادر کرد و متهمان براي سير مراحل قانوني در اختيار کارآگاهان قرار گرفتند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    بن‌بست در پرونده قتل راننده اسپورتیج
    به اين ترتيب بار ديگر جست‌وجوها آغاز شد و بالگرد نيروي‌انتظامي بر فراز منطقه‌اي كه احتمال داشت جنازه در آنجا باشد، به پرواز در آمد اما ساعت‌ها گشت‌زني نتوانست باعث كشف جسد شود تا تحقيقات درباره اين پرونده جنايي بدون يافتن جسد ادامه يابد.
    2 مرد که به بهانه خرید خودروی اسپورتیج، صاحب آن را به قتل رسانده‌اند، همچنان مهر سکوت بر لبان‌شان زده‌اند و حاضر نیستند جزئیات بیشتری از این جنایت را بازگو کنند.

    به گزارش همشهری، تحقيقات كارآگاهان جنايي پايتخت در اين‌باره در حالي ادامه دارد كه جست‌وجو با بالگرد هم نتوانست براي كشف جسد مقتول به پليس كمك كند و متهمان ادعا مي‌كنند آن را سوزانده‌اند.

    روز 29مهرماه مرد ميانسالي به كلانتري 129تهران رفت و مدعي شد پسر 27ساله‌اش به نام بهنام كه قرار بود خودروي اسپورتيج‌اش را به 2جوان بفروشد به طرز عجيبي ناپديد شده است. او گفت: 2جوان براي خريد خودروي پسرم سراغ او آمدند. آنها روز قبل براي خريد خودرو وديعه داده بودند و به اتفاق يكديگر به دفترخانه رفتند تا سند خودرو را منتقل كنند اما ديگر از پسرم خبري نشد و وقتي با او تماس گرفتم، جوان غريبه‌اي گفت كه پسرت در حال رانندگي است و ديگر زنگ نزن. بعد از آن بهنام ديگر جوابم را نداد و من هم نگران شدم.

    چند روز از اين ماجرا گذشت و از سرنوشت پسر جوان هيچ اطلاعاتي در دست نبود تا اينكه كارآگاهان با پيگيري‌هاي تخصصي توانستند يكي از خريداران به نام سجاد 23ساله را دستگير كنند. هرچند او ابتدا مدعي شد كه از ماجراي ناپديدشدن بهنام بي‌اطلاع است اما در نهايت اعتراف كرد كه با همدستي يكي از دوستانش به نام نيما، بهنام را به قتل رسانده و ماشينش را دزديده است.

    او گفت كه بعد از جنايت جنازه بهنام را در بيابان‌هاي اطراف گرمسار به آتش كشيده‌اند. به‌دنبال اين اعترافات سجاد نيز دستگير شد و او نيز به‌دست داشتن در اين جنايت اعتراف كرد. با وجود اين، مأموران نتوانستند ردي از جنازه مقتول پيدا كنند. در چنين شرايطي حسين پور، بازپرس دادسراي امور جنايي دستور داد مأموران نيروي انتظامي براي كشف جسد بسيج شوند و حتي درصورت لزوم از بالگرد نيز استفاده كنند.

    به اين ترتيب بار ديگر جست‌وجوها آغاز شد و بالگرد نيروي‌انتظامي بر فراز منطقه‌اي كه احتمال داشت جنازه در آنجا باشد، به پرواز در آمد اما ساعت‌ها گشت‌زني نتوانست باعث كشف جسد شود تا تحقيقات درباره اين پرونده جنايي بدون يافتن جسد ادامه يابد.

    صبح ديروز سجاد و نيما به دادسراي امور جنايي منتقل شدند و از سوي بازپرس حسين‌پور تحت‌ بازجويي قرارگرفتند.

    آنها بار ديگر ادعا كردند كه جنازه را سوزانده‌اند و از سرنوشت آن بي‌اطلاع هستند. نيما گفت: وقتي چند كيلومتري از سه‌راهي افسريه گذشته بوديم من از يك تعويض روغني يك ظرف 4 ليتري خريدم و در ادامه در يكي از پمپ بنزين‌ها آن را پر كردم و در نهايت وقتي به نزديكي گرمسار رسيديم، صاحب اسپورتيج را به قتل رسانديم و با بنزين جنازه‌اش را به آتش كشيديم.

    سجاد هم با تأييد حرف‌هاي همدستش درحالي‌كه اشك مي‌ريخت، گفت باورمان نمي‌شود كه بعد از سوزاندن جسد هيچ اثري از آن باقي نمانده است. اعترافات 2 متهم در حالي است كه هنوز انگيزه اصلي آنها از ارتكاب اين جنايت فاش نشده و قرار است تحقيقات بازپرس پرونده در اين‌باره به‌صورت محرمانه ادامه پيدا كند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قتل نوعروس، 50 روز پس از زندگی مشترک
    نسبت به يکديگر سوءظن داشتيم او مدام با گوشي تلفن همراهش «پيامک بازي» مي کرد که همين امر موجب سوء ظن من شده بود و از سوي ديگر او هم فکر مي کرد من با زن ديگري ارتباط دارم.
    جوان ۲۱ ساله اي که تنها ۵۰ روز پس از آغاز زندگي مشترک، همسرش را در پي اختلافات خانوادگي به قتل رسانده بود هنگام بازسازي صحنه جنايت گفت: «سوءظن» در حالي روزگارم را سياه کرد که فقط ۳ روز پس از آشنايي با هم ازدواج کرديم!!

    به گزارش خراسان، «س-ح» متهم اين پرونده جنايي در حالي که توسط کارآگاهان پليس جنايي آگاهي خراسان رضوي هدايت مي شد وارد منزلي در بولوار عبدالمطلب (محل ارتکاب قتل) شد تا مقابل دوربين قوه قضاييه جزئيات جنايت خود را تشريح کند. دقايقي بعد قاضي سيدجواد حسيني با تفهيم موادي از قانون آيين دادرسي از وي خواست تا مواظب اظهارات خود باشد و حقيقت ماجرا را بيان کند.

    متهم ۲۱ ساله پس از معرفي کامل خود گفت: من با يک زن آرايشگر ارتباط داشتم ولي او مدتي بعد يکي از شاگردانش را به من معرفي کرد و ما براي آشنايي با يکديگر در شانديز قرار گذاشتيم. آن روز وقتي «ف» را ديدم تصميم گرفتم تا با او ازدواج کنم. او قبلا ازدواج ناموفق داشت و به همين خاطر ۳ روز بعد او را خواستگاري کردم که چند روز بعد هم زندگي مشترک ما آغاز شد. ولي نسبت به يکديگر سوءظن داشتيم او مدام با گوشي تلفن همراهش «پيامک بازي» مي کرد که همين امر موجب سوء ظن من شده بود و از سوي ديگر او هم فکر مي کرد من با زن ديگري ارتباط دارم.

    اختلافات ما از همان روزهاي اول زندگي شروع شده بود و مدام با هم درگير بوديم. آن شب هم حدود ساعت ۲۳ بود که از سر کار به منزلم بازگشتم ولي همسرم در خانه را باز نمي کرد و مي گفت: مي خواستي کليدهايت را بياوري!

    به ناچار با پدرزنم تماس گرفتم تا با دخترش صحبت کند که دقايقي بعد او در منزل را باز کرد و وقتي وارد خانه شدم مثل هر شب از غذا خبري نبود، او مي خواست مرا تحريک کند که او را کتک بزنم تا به اين طريق بتواند از من طلاق بگيرد! اين در حالي بود که خانواده او نيز مخالف جدايي ما بودند چون او ۲ ازدواج ناموفق داشت. حتي به من گفته بودند او براي اين که بتواند از همسر قبلي خود طلاق بگيرد مقداري قرص خورده بود که عوارض آن قرص ها هنوز مشهود بود.

    متهم جوان سپس ادامه داد: مي خواستم تخم مرغي درست کنم تا شام بخورم که ديدم ناني در سفره نيست به همين خاطر نيمه شب از منزل بيرون رفتم تا از فروشگاه نان بسته بندي بخرم. ولي همسرم پيامک داد که ... نگفتم به وسايل خانه من دست نزن! من هم توجهي نکردم و پس از خوردن تخم مرغ، ظرف ها را شستم و قصد داشتم بخوابم که ناگهان نور تلفن همراه همسرم که وارد اتاق شده بود توجهم را جلب کرد.

    در همين لحظه او صداي تلويزيون را هم بلند کرده بود که به او اعتراض کردم و گفتم همسايه ها اذيت مي شوند صدا را کم کن! اما او در حالي که فرياد مي کشيد، گفت: همسايه ها مي دانند که تو ديوانه اي! و سپس به مادرم توهين کرد!! با اين کارهاي او من مي خنديدم که او عصباني تر شد و فرياد کشيد. من هم دهانش را گرفتم! ديگر خسته شده بودم دستم روي گلويش سرخورد من هم گلويش را فشار دادم که چهره اش سياه شد.

    وي در پاسخ به سوال قاضي ويژه قتل عمد که آيا همسايه ها با پليس تماس گرفته بودند يا نه؟ نيز گفت: وقتي با هم مشاجره مي کرديم ماموران کلانتري با تماس همسرم به منزل آمدند. همسرم مدعي بود که مي خواهد مهريه اش را بگيرد و پس از آن هم قصد داشت به منزل پدرش برود که با راهنمايي هاي ماموران در منزل ماند! او مي گفت: تماس گرفته ام تا برادرم به دنبالم بيايد ولي مامور انتظامي گفت: وقتي برادرت آمد آن وقت با او برو!!

    گزارش خراسان حاکي است: پس از اعترافات صريح متهم، قاضي حسيني با صدور دستور بازداشت موقت، وي را روانه زندان کرد تا اين پرونده جنايي ديگر مراحل قانوني خود را طي کند.

    سابقه خبر

    بيست و چهارم مرداد گذشته جوان ۲۱ ساله اي با مراجعه به کلانتري شفا از قتل همسرش خبر داد و گفت: همسرم را به دليل اختلافات خانوادگي کشته ام. با اظهارات اين جوان ماموران مراتب را به قاضي ويژه قتل عمد اطلاع دادند و بدين ترتيب تحقيقات قضايي در اين باره آغاز شد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قتل همسر با ۲۵ ضربه کارد به دلیل سوء ظن!
    دختر ۷ساله با مشاهده اين وضعيت به سمت اتاق دويد اما با صحنه دلخراشي روبه رو شد مادرش غرق درخون در کنار تختخواب افتاده بود. او وحشت زده جيغ کشيد و در حالي که پاهايش خون آلود شده بود، گريه کنان از در حياط بيرون رفت.
    مردي که در يک جنايت هولناک، همسر دوم خود را به خاطر سوء ظن با ۲۵ضربه کارد کشته بود، ۲ ساعت پس از وقوع جنايت و با صدور دستورات ويژه قضايي در چنگ عدالت گرفتار شد.

    به گزارش خراسان، شب سه شنبه مرد ۳۵ساله، وقتي از سرکار بازگشت، به سمت آرايشگاه همسرش رفت تا دختر ۷ ساله اش را که پس از تعطيلي مدرسه نزد مادرش رفته بود، به منزل ببرد. ساعتي بعد هم زن ۲۵ساله به خانه آمد و آ ن ها سر سفره شام نشستند.

    مرد که غرق در افکارش بود، آرام آرام لقمه غذا را برمي داشت و در ذهن پريشان خود حرکات و رفتار همسرش را مرور مي کرد. دقايقي بعد و در حالي که دخترک، کتاب هايش را در کيف مدرسه اش مي گذاشت زن جوان به سمت اتاق خواب رفت. مرد ۳۵ساله که زيرچشمي همسرش را تعقيب مي کرد، ناگهان از جا برخاست و به داخل اتاق رفت.

    سروصدا و فريادهاي دلخراش آن ها، دخترک را نگران کرده بود. او که فکر مي کرد پدر و مادرش مانند هميشه در حال دعوا هستند، کنار در اتاق رفت اما جرات نداشت در را باز کند. اضطراب و وحشت در چشمان دخترک موج مي زد که ناگهان مرد هراسان و خون آلود از اتاق بيرون آمد و پا به فرار گذاشت.

    دختر ۷ساله با مشاهده اين وضعيت به سمت اتاق دويد اما با صحنه دلخراشي روبه رو شد مادرش غرق درخون در کنار تختخواب افتاده بود. او وحشت زده جيغ کشيد و در حالي که پاهايش خون آلود شده بود، گريه کنان از در حياط بيرون رفت.

    او با پاهاي خونين درکوچه مي دويد تا به در منزل شاگرد مادرش رسيد و هق هق کنان ماجراي دعوا و قتل مادرش را براي شاگرد آرايشگاه مادرش بازگو کرد. لحظاتي بعد همسايگان که با فريادهاي دخترک در جريان موضوع قرار گرفته بودند، با پليس تماس گرفتند و بدين ترتيب يک پرونده جنايي ديگر مقابل قاضي ويژه قتل عمد گشوده شد.

    عقربه هاي ساعت ۲2:۲0 را نشان مي داد که قاضي سيد جواد حسيني و عوامل بررسي صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي عازم محل وقوع قتل در منطقه گلشهر مشهد شدند.

    همزمان با آغاز تحقيقات قضايي و اظهارات دختر خردسال، بلافاصله «قاضي حسيني» دستور شناسايي مخفيگاه و دستگيري همسر مقتول را صادر کرد. نتايج بررسي ها نشان مي داد زن جوان با واردآمدن ۲۵ ضربه کارد که بيشتر آن ها به نقاط گردن و پهلوي او اصابت کرده بود، به قتل رسيده است.

    گزارش خراسان حاکي است: پس از انجام تحقيقات مقدماتي در محل جنايت و کشف آلت قتاله، ماموران انتظامي با راهنمايي و نظارت قاضي ويژه قتل عمد موفق شدند مخفيگاه متهم فراري را شناسايي و ۲ ساعت بعد او را دستگير کنند.

    مرد ۳۵ساله که شبانه توسط قاضي حسيني مورد بازجويي قرار گرفت، ضمن اعتراف صريح به قتل همسرش گفت: ۱۰سال قبل از همسر اولم جدا شدم که از او يک پسر ۱۶ساله دارم. يک سال بعد هم با اين زن (مقتول) ازدواج کردم. اما به او سوء ظن داشتم وقتي او وارد اتاق خواب شد، احساس کردم با فرد ديگري صحبت مي کند که ناگهان وارد اتاق شدم و او را کشتم!

    بنابراين گزارش، متهم اين پرونده جنايي پس از اعتراف به قتل همسرش، با صدور دستور بازداشت موقت از سوي مقام قضايي در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت تا زواياي پنهان اين پرونده جنايي نيز افشا شود.

    در حاشيه

    دختر ۷ساله مقتول که شاهد اين جنايت هولناک بود و در گوشه اي از منزل اشک مي ريخت، با سادگي کودکانه خود خطاب به قاضي ويژه قتل عمد گفت: حاج آقا اجازه مي دهيد من کيفم را بردارم چون فردا مي خواهم به مدرسه بروم وگرنه خانم معلم ناراحت مي شود!
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    رهایی زندانی 24 ساله از چوبه دار در زاهدان
    رئیس زندان زاهدان گفت: زندانی محکوم به قصاص از اعدام پس از 6 سال رهایی یافت.

    به گزارش فارس به نقل از روابط عمومی اداره کل زندان‌های سیستان و بلوچستان، محمدحسین خسروی گفت: «نعمت - ب»، جوانی بود که در سن 18 سالگی به علت درگیری و مشاجره با رهگذری از اهالی روستای مجاور روستای‌شان با زدن ضربه چاقو به ناحیه شکم و پشت کمر مرحوم «اسماعیل – ح» منجر به قتل وی و رقم زدن پرونده جنایی قتلی شد و براساس قانون محکوم به قصاص از سوی مراجع قضایی شد.

    رئیس زندان زاهدان عنوان کرد: نامبرده برای نگه‌داری و سیر مراحل قانونی در زندان مرکزی زاهدان به سر می‌برد که با تلاش مدیریت، کارکنان زندان زاهدان و همکاری مراجع قضایی بعد از 6 سال با پیگیری‌های واحد مددکاری زندان مرکزی زاهدان و چندین جلسه نشست با ریش‌سفیدان و اولیای دم با اعلام گذشت شکات پرونده از اجرای حکم قصاص صادره جلوگیری و زندانی مذکور از اعدام رهایی یافت.
     
    بالا