VIP همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
اسنی‌ها

اسنی‌ها(به یونانی: Εσσηνοι, Εσσαιοι، یا Οσσαιοι) گروه دینی یهودی بودند که میان سده‌های دوم پیش از میلاد تا یکم میلادی رخ نمودند. آن‌ها گرایش به زهد، درویشی و دست کشیدن از لـ*ـذت‌های مادی چون زناشویی داشتند. شاخه‌هایی از آن‌ها باورهایی چون باور به انتظار برای بازگشت عیسی، تصوف و باور به آخرت داشتند.

پیروان این اندیشه زمانی گروهی بزرگ ولی پراکنده بودند که بیشتر در اسرائیل جای‌داشتند. آن‌ها خود را واپسین نسل از آخرین نسل‌ها می‌انگاشتند. در روزگار کنونی یافتن طومار دریای مرده در ۱۹۴۶ به نام‌آوری اندیشهٔ اسنی‌ها یاری رسانده‌است. اگرچه برخی پژوهشگران هستی چنین اندیشه‌ای را به چالش می‌کشند.

برخی محققین یحیی معمدان را نیز از این گروه دانسته‌اند.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    فریسیان

    قسمتی از چشم‌انداز یهودیت
    قوم یهود و یهودیت
    70px-Star_of_David.svg.png



    • ریشه‌شناسی
    • یهودی کیست؟

    • وحدت‌گرایی یهود
    • هویت یهودی
    مذهب[نمایش]
    متون یهود[نمایش]
    قبیله‌ها[نمایش]
    جمعیت[نمایش]
    فرقه‌ها[نمایش]
    فرهنگ[نمایش]
    زبان‌ها[نمایش]
    تاریخچه[نمایش]
    سیاست‌ها[نمایش]
    • 16px-Folder_Hexagonal_Icon.svg.png
      رده
    • 16px-Flag_of_Israel.svg.png
      درگاه اسرائیل
    16px-People_icon.svg.png
    ویکی‌پروژه
    • ن
    • ب
    • و
    فریسیان (لاتین: pharisæus گرفته شده از لغت عبری פְּרוּשִׁים پروشیم به معنی گروه جدا) گروهی سیـاس*ـی، اجتماعی و فکری در بین یهودیان در زمان معبد دوم بودند.

    اختلاف بین فریسیان و صدوقی‌ها اختلاف فرهنگی و مذهبی بود که به زمان اسارت گرفته شدن یهودیان در بابل بازمی‌گشت. یک اختلاف، در طبقه اجتماعی بود زیرا صدوقی‌ها اکثراً ثروتمند و اشراف زاده بودند ولیکن فریسیان اینگونه نبودند. اختلاف دیگر، فرهنگی بود که بین کسانی که طرفدار هلنیزیسیون (یونانی شدن) و مخالفان آن وجود داشت. اختلاف سوم، مذهبی بود بین کسانی که به معبد دوم اهمیت زیادی می‌دادند و بین کسانی که به بقیه قوانین موسی و رفتارهای پیامبران اهمیت می‌دادند. اختلاف مذهبی دیگری نیز بین صدوقیان و فریسیان وجود داشت از آنجا که صدوقی‌ها فقط تورات نوشتاری را قبول داشته و تورات شفاهی (تلمود) را قبول نداشتند. همچنین صدوقی‌ها اعتقادی به زنده شدن مردگان پس از مرگ نداشتند.

    نخستین سند تاریخی بازمانده که در آن به فریسیان اشاره گشته، نوشته مورخ رومیِ یهودی یوسفوس (به انگلیسی Josephus) می‌باشد که در چهار مکتب فکری از آنان نام می‌برد. یوسفوس که خود یک فریسی بود، ادعا کرده‌است که فریسیان بیشتر مورد توجه عامه مردم بودند و از پشتیبانی آنان برخوردار بودند در حالی که صدوقی‌ها جزو طبقه اشراف بودند. صدوقی‌ها به روحانیون معبد اهمیت زیادی می‌دادند و معتقد بودند آنها باید تورات را تفسیر کنند، در حالی که فریسیان ادعا می‌کردند که به تفسیر موسی و بقیه پیامبران پایبند هستند.

    کوچ یا تبعید شماری نامشخصی از یهودیان بدست بختنصر در ۵۹۷ پیش از میلاد و تخریب هیکل سلیمان در ۵۸۷ پیش از میلاد باعث تغییرات چشمگیری در آیین یهودی گردید. در ۵۹۳ پیش از میلاد با تسخیر بابل از سوی ایرانیان و آزاد کردن یهودیان دوباره تغییری در این دین پدید آمد. بعد از نابودی معبد دوم به دست رومیان در سال ۷۰ بعد از میلاد مسیح، فریسیان پایه و اساس یهودیت ربانی شدند که پایه و اساس تمامی شاخه‌های یهودیت فعلی غیر از قرائیّه (مکتبِ قرائیم) است.

    به غیر از تاریخ یهودیان، از فریسیان به دفعات در انجیل عهد جدید یاد شده‌است و اختلافات آنها با یحیی و عیسی اشاره شده‌است. همچنین در عهد جدید از این مطلب یاد شده‌است که پولس طرسوسی نیز یک فریسی بود.

    محتویات
    • ۱ منابع فریسی
    • ۲ تاریخ اسرائیل
    • ۳ قدرت گرفتن فریسیان
    • ۴ در کتاب مقدس
    • ۵ منابع
    منابع فریسی
    اولین نوشته تاریخی از فریسیان توسط تاریخ نویس یهودیِ رومی یوسفوس وجود دارد که در آن از چهار مکتب فکری یهودیان یاد کرده‌است. این چهار مکتب اسنی‌ها، صدوقیان و فریسیان و گروه چهارم دیگری بودند.

    میشنا که پایه و اساس تلمود است، در واقع شکل نوشته شده قوانین فریسیان است. بیشتر نویسندگان میشنا در زمان بعد از نابودی معبد دوم زندگی می‌کردند که در زمان تبدیل شدن فریسیان به یهودیت متجدّد است.

    تاریخ اسرائیل
    بعد از نابودی معبد اول و به اسارت کشیده شدن یهودیان توسط بابلیان فرهنگ و دین یهودی دچار تغییرات گسترده‌ای شد. بعد از آزاد شدن یهودیان از بابل توسط پارسیان، کورش به یهودیان اجازه بازگشت به اورشلیم و ساخت معبد دوم را داد؛ ولیکن او به آنها اجازه نداد که خود مختار بوده و از روحانیون خود تبعیت کنند. در نبود شاهنشاهی مستقل برای اسرائیل، روحانیون معبد در زندگی عادی مردم قدرت گرفتند. در این زمان صدوقیان به عنوان یک طبقه خاص اجتماعی مطرح شده که شامل روحانیون و نخبگان بودند؛ ولیکن به دلیل اینکه معبد دوم تحت یک قدرت خارجی (پارسیان) ایجاد شده بود، سئوالهایی در مورد مشروعیت آن مطرح بود. در این زمان چندین فرقه در بین یهودیان ایجاد شد که هریک معتقد بودند که دارای تفسیر درست از یهودیت هستند و ازدواج با فرقه‌های دیگر را منع می‌کردند. در این زمان شورای سنهدرین که قوانین عهد عتیق را اجرا می‌کرد تشکیل شد.[۱]

    معبد در این زمان تنها محل مهم زندگی یهودیان نبود. در این زمان صومعه‌ها و خانه‌های عبادت نیز به عنوان محلهای مهم زندگی یهودیان به شمار می‌رفتند. با اینکه بیشتر یهودیان به طور روزانه به معبد سر نمی‌زدند، ولیکن بیشتر آنها به صومعه‌ها برای نماز صبح و ظهر و عصر می‌رفتند. در روزهای دوشنبه، پنجشنبه و شبات قسمتهایی از تورات در این صومعه‌ها خوانده می‌شد.

    با اینکه روحانیون معبد، وظایف خود را انجام می‌دادند، روحانیون دیگر که بعداً ربی (در عبری به معنی سرور من) نامیده می‌شدند دارای اهمیت زیادی گردیدند. این خاخامها برای سنتهای شفاهی که بعداً پایه و اساس تلمود شد اهمیت زیادی قائل بودند. فریسیان از این گروه ریشه گرفتند.

    بعد از اینکه اسکندر مقدونی پارسیان را شکست داد و ایران را تحت سیطره گرفت فرایند یونانی‌کردن (هلنیزاسیون) آغاز شد. در این زمان اختلاف بین صدوقیان و فریسیان بالا گرفت. در زمان سلوکیان شاه آنتیوکس چهارم دستور داد که قدرت معبد گرفته شود و یهودیان را مجبور کرد سنتهای خود را ترک کرده و به سنت یونانیان درآیند. در این زمان شورش مکابی رخ داد و اورشلیم آزاد شد و معبد قدرت خود را بازیافت.[۲]

    قدرت گرفتن فریسیان
    بعد از شکست خوردن سلوکیان، یهودای مکابی (یوداس مکابیوس) یک پادشاهی جدید به کمک روحانیون هاسمونی ایجاد کرد. با اینکه هاسمونی‌ها به خاطر مبارزه با سلوکیان قهرمان بودند، به دلیل نداشتن نژاد داوود در بین مردم مشروعیت زیادی نداشتند.

    فریسیان (گروه جدایی خواه) به عنوان گروه مخالفی که به دنبال بازگرداندن قدرت به روحانیون قبلی بودند مطرح شدند. معنی نام آنها کاملاً مشخص نیست که ممکن است مربوط به رد کردن یونانی شدن یا رد کردن هاسمونی‌ها باشد.

    به صورت کلی صدوقی‌ها محافظه کار، اشرافی و طرفدار پادشاهی بودند در حالی که فریسیان مردمی و دموکرات بودند. در نظر فریسیان یک ممذر (فردی که از رابـ ـطه نامشروع به دنیا آمده باشد) آگاه بهتر از روحانی نادان بود.

    صدوقی‌ها دلبستگی فریسیان به تورات شفاهی را رد کرده و تنها از روی تورات به تفسیر می‌پرداختند. به طور مثال یک اختلاف بین صدوقی‌ها و فریسیان این بود که در مورد آیه «چشم برای چشم» فریسیان اعتقاد داشتند که فقط بهای چشم باید پرداخت شود در صورتی که صدوقی‌ها اعتقاد داشتند که چشم فرد باید در مقابل چشم از دست رفته از او گرفته شود. از نظر صدوقیان، فریسیان می‌خواستند قوانین خدا را تغییر دهند.

    مهم شدن تلمود به عنوان فقه یهود به همین اختلاف آنها با صدوقیان بازمی‌گردد که در نهایت تفکر فریسیان بر تفکر صدوقیان غلیه کرده و تمام یهودیان امروزی دنباله رو فریسیان هستند.

    در کتاب مقدس
    در انجیل عهد جدید بارها به فریسیان اشاره شده‌است. بیشتر مطالب در مورد درگیریهای بین یحیی و عیسی مسیح با فریسیان است.

    در انجیل فریسیان دارای علاقه بیش از حد به قوانین ایجاد شده توسط آدمیان هستند در حالی که عیسی بیشتر توجه به علاقه خدا دارد. فریسیان انسانهای بسیار گناهکاری هستند که عیسی قصد دارد آنها را طرد کند. به همین دلیل معمولاً لغت فریسی در زبان انگلیسی به کسی اطلاق می‌شود که بسیار مغرور و خود شیفته بوده در حالی که رفتاری منافقانه دارد. یهودیان معمولاً این تفکر را توهین آمیز می‌دانند و حتی بعضی استفاده از این لغت را یهودستیزانه می‌دانند.

    یک مثال از اختلافهای بین عیسی مسیح و فریسیان در داستان شفا دادن یک مرد گناهکار است که فریسیان او را کافر می‌خوانند. در این داستان، عیسی اشاره می‌کند که فریسیان به قوانین ایجاد شده توسط آدمی بیش از حد پایبند هستند و این وابستگی چشم آنها را کور کرده‌است و دلهایشان را سخت گردانیده‌است.

    مثالی دیگر از مجادله عیسی و فریسیان در داستانی است که عیسی فردی بیمار را در روز شبات شفا می‌بخشد و فریسیان قصد دارند او را به خاطر این امر مجازات کنند.

    عیسی هفت مسئله اساسی را به عنوان اعمال منافقانه فریسیان ذکر می‌کند:

    ۱- آنها به خدا فکر می‌کنند ولیکن او را دوست ندارند - آنها به پادشاهی بهشت وارد نمی‌شوند و اجازه وارد شدن بقیه را به آن نیز نمی‌دهند.[۳]

    ۲- آنها خدا را تبلیغ می‌کنند ولیکن مردم را به دین مرده می‌گروند، و از این رو این گروندگان به صورت دوبرابر فرزندان جهنم خواهند بود همانگونه که خود نیز هستند.[۴]

    ۳- آنها فکر می‌کنند که سوگند خوردن در معبد مهم نیست و تنها وقتی مهم است که به طلای معبد یا به یک هدیه قربانی باشد. طلا و هدیه‌ها به تنهای مقدس نیستند ولیکن معبد مقدس است و طلا و هدیه فقط به دلیل مربوط بودن به معبد دارای درجه کمتری از قداست هستند. معلمان و فریسیان معبد را می‌پرستند و در قربانگاه برای آن قربانی می‌کنند زیرا می‌دانند آن مقدس است. حال چگونه می‌توانند سوگند در این مکان را نامقدس بدانند در حالی که در چنین مکان مقدسی انجام شده‌است.[۵]

    ۴- آنها قانون خدا را درس می‌دهند ولیکن به مهمترین قسمتهای آن که عدالت، محبت و ایمان به خدا است عمل نمی‌کنند. آنها فقط به مخلفات و مزه کمی از قانون عمل می‌کنند و به گوشت اصلی آن بیتوجهند.[۶]

    ۵- آنها خود را ظاهراً مطهر می‌دانند در حالیکه دارای باطن کثیفی هستند. آنها به دنبال شهوات دنیوی هستند. آنها پر از بخل و خودپرستی هستند.[۷]

    ۶- آنها خود را درستکار می‌دانند چون به قوانین عمل می‌کنند ولیکن در واقع درستکار نیستند. نقاب درستکار بودن آنها دارای لایه داخلی افکار و احساسات غیرخدایی است. آنها پر از بدجنسی هستند. آنها مانند قبرهایی هستند که شسته شده باشند، از بیرون زیبا هستند ولیکن در درون حاوی اجساد مردگان هستند.[۸]

    ۷- آنها اظهار می‌کنند که به پیامبران قبلی ارادت دارند و می‌گویند که هیچگاه آنها را تحت فشار نمی‌گذاشته و به قتل نمی‌رساندند ولیکن آنها از همان نسل قاتلها و آزاردهندگان هستند. خون قاتلان در رگ آنها در جریان است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    صدوقیان

    صدوقیان (به انگلیسی: Sadducees)؛ (به عبری: צְדוּקִים Ṣĕdûqîm) فرقه یا گروهی از یهودیان بودند که از دویست سال پیش از میلاد آغاز شده و تا سال ۷۰ میلادی زمان تخریب معبد سیلمان فعالیت داشتند. آن‌ها در زمان دوران دوم معبد زندگی می‌کرده‌اند. این فرقه از سوی یوسفیوس (به انگلیسی: Josephus) تاریخ نگار رومی یهودی به عنوان طبقات بالای جامعه یهودی شناخته شده‌اند.

    دوره دوم معبد، از ۵۱۶ پیش از میلاد دوره باستانی زمان ساخت معبد تا انهدام آن از سوی رومی در ۷۰ میلادی ادامه دارد. در این دوران حکمرانی در قدس چند بار جابجا شد.

    هیکل سلیمان در زمان چیرگی ایرانیان بر شهر بیش از یک مرکز دینی شد و در واقع مرکز جامعه یهودیان گشت.

    صدوقیان و فریسیان رقیبان یکدیگر بوده و جنگ‌های فراوانی با هم داشته‌اند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    الخسائیه

    الخسائیه (به لاتین: Alchasai یا Elchasaites) فرقه‌ای از مسیحیان نخستین بودند. اندیشهٔ الخسایی در سده‌های یکم و دوم میلادی برپا بود. مرکز فعالیت این گروه جنوب میانرودان بود که در آن زمان بخشی از ایران اشکانی بود. پیروان الخسایی یهودیان مسیحی‌شده بودند که به گرد هم جامعه‌ای را پدید آورده‌بودند. اخسائیه را امتداد جنبش ابیونی می‌دانند.

    مانی پیامبر چندی را در میان الخسائیه زیسته و از آموزه‌های آنها برداشت‌هایی کرده‌بود.

    تاریخچه
    الخسائیه نام خویش را وامدار بنیادگذار این اندیشه الخسائی می‌باشد. الخسایی صورت دگرگون‌شدهٔ واژهٔ سریانی الاها کَیسا به معنای خدای نهان می‌باشد.

    از آگاهی‌های اندکی که از اندیشه‌های آنان برجای مانده است بر می‌آید که زناشویی برای پیروان الخسایی واجب شمرده می‌شده‌است. همچنین گونه‌ای تقیه برای آنان حلال بوده‌است، بدین معنا که برای رهایی از آزار و شکنجه می‌توانسته‌اند به پرستش بتها روی آورند. فرد الخسائی رو به سوی اورشلیم نیایش می‌نمود. قربانی نمودن جانوران نزد آنان نکوهیده بود. همچنین پیامبران و حواریون را نمی‌پذیرفتند. الخسائیه به هفت گواه برای زدوده شدن گناهان باورمند بودند و بدان‌ها سوگند می‌خوردند؛ آسمان، آب، روان‌های مقدس، فرشتگان دعاگو، روغن، نمک و زمین.

    اندیشهٔ الخسائی در آغاز سدهٔ سوم میلادی به رم رسید ولی مجالی برای زندگی نیافت و در دیگر اندیشه‌های تعمیدی حل شد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دونمه

    دونمه (ترکی : dönme) به یک گروه از یهودیان مخفی در امپراتوری عثمانی اطلاق می‌شود که ظاهراً اسلام آورده ولیکن در واقع یهودی و شبتایی بودند. این گروه از پیروان شبتای زوی تشکیل شده بودند که یه کابالاییست قرن ۱۷ بود که ادعای مسیح بودن کرد و در نهایت توسط سلطان محمد چهارم مسلمان شد. بعد از زوی پیروان او نیز به اسلام گرویدند و دونمه نامیده شدند. بیشتر دونمه‌ها با ازدواج با دیگران مخلوط شده و اکنون قابل تشخیص نیستند. تعداد کمی از آن‌ها هنوز خود را یهودی میدانند با اینکه بقیه یهودیان آن‌ها را یهودی نمی‌دانند.[۱]

    دونمه‌ها از بازماندگان اخراج شدگان از اسپانیا بودند. اکثر آن‌ها دارای دو نام بودند، یک نام مذهبی که آن را مخفی نگاه میداشتند و یک نام سکولار که در زندگی روزمره استفاده میکردند. آن‌ها به مساجد میرفتند و در ماه رمضان روزه میگرفتند و حتی گاهی به حج نیز میرفتند.[۲]

    محتویات
    • ۱ تاریخچه
    • ۲ جستارهای وابسته
    • ۳ پیوند به بیرون
    • ۴ منابع
    تاریخچه
    با وجود گرویدن به اسلام شبتیان در خفا یهودی بودند و مراسم یهودی را مخفیانه انجام میدادند. آن‌ها شبتای زوی را به عنوان مسیح قبول کردند. آن‌ها به زبانهای عبری و لادینو عبادت میکردند. آن‌ها همچنین مراسمی مربوط به شبتای زوی مانند جشن تولد او را انجام میدادند. پیروان او گرویدن زوی را به صورت کابالایی تفسیر میکردند.

    چندین شاخه دونمه وجود دارد. اولین شاخه اسمیرلی که در ازمیر ترکیه (سمیرنا) است بود. شاخه دوم ژاکوبی است که توسط ژاکوب کردو برادرزاده همسر زوی ایجاد شد. کردو ادعا کرد که زنده شدن مجدد زوی است و خود او نیز مسیح است. برچیا روسو که به نام عثمان بابا شهرت دارد کاراکاشی را ایجاد کرد. مبلغان کاراکاشی در لهستان بسیار فعال بودند و از معلمان ژاکوب فرانک بودند. ژاکوب فرانک نیز فرقه فرانکیسم را ایجاد کرد. گروه دیگری به نام لچلی که اصلیت لهستانی داشتند در سالونیکا و قسطنطیه زندکی میکردند.

    دونمه‌ها قوانین یهودی را به صورت علنی زیر پا میگذاشتند. آن‌ها در روز شنبه (شبات) سیگار میکشیدند و برای بقیه یهودیان آتش روشن میکردند و غذا درست میکردند. آن‌ها برای ترک‌ها وقتی بقیه یهودیان به دلیل مذهبی کارنمیکردند کار انجام میدادند و برای مسیحیان در روز یکشنبه کار میکردند. آن‌ها کاتبان چیره دستی بودند و در بازار و در پستهای دولتی در این مقام بودند.[۲]

    دونمه‌ها در جنبش ترکهای جوان نقش بسیار مهمی داشتند.[۳] این گروه در اواخر امپراتوری عثمانی تشکیل شد. در زمانی که انتقال جمعیت بین یونان و ترکیه وجود داشت دونمه‌ها تلاش کردند خود را غیرمسلمان نشان دهند تا مجبور نوشند سالونیکا را ترک کنند. بعد از تشکیل جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۲ دونمه به شدت طرفدار عقاید جمهوریخواهی و مدرنسازی غربی بودند و از کاستن از قدرت روحانیون پشتیبانی میکردند. دونمه‌ها در ایجاد تجارت، صنعیت و فرهنگ ترکیه مدرن نقش بسیار زیادی داشتند.[۴]

    با اینکه دونمه‌ها معمولاً فقط با یکدیگر ازدواج میکردند ازدواج بین آن‌ها و افراد دیگر و حل شدن از قرن ۱۹ رواج یافت. در پایان قرن ۲۰ دونمه به صورت کامل در جامعه ترکیه حل شده بود و ازدواج مخلوط از بعد از سال ۱۹۶۰ رواج یافت.

    یک مثال جالب از دونمه در ترکیه الیگاز زورلو است که در سال ۲۰۰۰ شرکت نشر زوی را ایجاد کرد و خود را یهودی میخواند ولیکن بٍث دین یهودی بودن او را بدون گرویدن به یهودیت قبول ندارد. او ادعا کرد که در اسرائیل به یهودیت گرویده است و درخواست قانونی برای تغییر دین خود از اسلام به یهودیت ارائه کرد. دادگاه به نفع او رای داد. این رای در نظر بسیاری بحث‌برانگیز بود. یکی از دلایل این امر شریک شدن او با مسلمانان مانند محمد شوکت ایگی بود.[۵]

    دانشگاه ایسیک که جزئی از مدارس فیضیه (ترکی : Feyziye Mektepleri Vakfi, FMV) است و مدارس تراکی توسط دونمه ایجاد شده‌اند. این دانشگاه‌ها بعد از اینکه یونانیها شهر تسالونیکی را تسخیر کردند به کار خود ادامه دادند.

    در سال ۱۹۲۴ محمد کاراکاشزاده روستو که در یک خانواده کاراکاش به دنیا آمده بود ادعا کرد که دونمه بین خود تعویض همسر انجام می‌دهند. او همچنین گفت که دونمه میهنپرست نیستند و در اجتماع حل نشده‌اند. بعضی از دونمه‌ها ادعای او را تأیید کردند ولیکن گفتند که این اتفاقها به اندازه ادعای او رایج نیستند.

    به تازگی جنبش نوشبتایی کابالا توسط رب یاکوف لیب هاکوهین در گروهی به نام دونمه غرب احیا شده‌است. روزنامه اسرائیلی معریو مصاحبه‌ای نیز با هاکوهین انجام داد. معریو مطالبی در مورد دیدگاههای نوشبتاییان از جمله "رستگاری از طریق گـ ـناه" منتشر کرد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مندائیان

    مندایی
    کل جمعیت

    ۷۵۰۰۰ (تخمین)

    نواحی با بیشترین جمعیت
    22px-Flag_of_Iraq.svg.png
    عراق ۷۰٬۰۰۰ (تا ۲۰۰۳)
    ۷٬۰۰۰ (از تاریخ ۲۰۱۰)
    22px-Flag_of_Iran.svg.png
    ایران ۱۰٬۰۰۰ تا ۲۰٬۰۰۰
    22px-Flag_of_Jordan.svg.png
    اردن ?
    22px-Flag_of_Syria.svg.png
    سوریه ?
    22px-Flag_of_Sweden.svg.png
    سوئد ۵٬۰۰۰
    22px-Flag_of_Australia.svg.png
    استرالیا ۳٬۵۰۰
    22px-Flag_of_the_United_States.svg.png
    ایالات متحده آمریکا ۱٬۵۰۰ تا ۲٬۰۰۰
    22px-Flag_of_the_United_Kingdom.svg.png
    بریتانیا ۱٬۰۰۰
    22px-Flag_of_Canada.svg.png
    کانادا ۲۵۰۰
    22px-Flag_of_Germany.svg.png
    آلمان ۱٬۲۰۰[۱]
    22px-Flag_of_Denmark.svg.png
    دانمارک ۲۰۰
    زبان‌های رایج
    زبان مندائی نو
    زبان‌های عربی و فارسی نیز رایج است.
    ادیان و مذاهب
    مندایی
    منداییان پیروان یحیای تعمیددهنده و یکی از اقلیت‌های مذهبی ایران، عراق و سوریه هستند. منداییان با نام صابئین نیز شناخته می‌شوند، و آنان را با فرقهٔ مغتسله پیوند داده‌اند؛ در حالی که این مکاتب نحله‌هایی مستقل اما مربوط به هم به‌شمار می‌روند. مغتسله فرقه‌ای مستقل بودند که اساسی‌ترین آیین‌شان غسل تعمید بود. اما منداییان همان‌گونه که گفته شد، پیروِ یحیی بودند که تعمیددهندهٔ مسیح بود.[۲] کیش مندایی در شمار مکتب‌های گنوسی می‌باشد.[۳]

    در بعضی سنت‌های اسلامی آنان را به اشتباه ستاره‌پرست دانسته‌اند.[۴] اما ایشان خود را پیروان یحیای پیامبر می‌دانند؛ و این حقیقت اصلی است؛ چراکه عده‌ای از ستاره پرستان اهل حران از ترس خلیفه مسلمین که با آنان اتمام حجت کرده بود خود را به دلیل اغماضی که قرآن نسبت به صابئین روا داشته بود صابئی خواندند.[۴][۵]

    منداییان در کناره‌های رودخانه‌های دجله، فرات و کارون زندگی می‌کنند.[۶] جمعیت آن‌ها را ۷۰ هزار نفر در عراق و ۲۵ هزار نفر در ایران برآورد می‌کنند.[۷] قریب ۷۵۰۰۰ نفر تا سال ۲۰۰۲ در عراق زندگی می‌کردند که پس از جنگ میان آمریکا و عراق بیشتر آن‌ها به اردن و سوریه و نیز کشورهای غربی کوچ کردند.[نیازمند منبع] اصلی‌ترین رکن دینی آن‌ها غسل تعمید در روزهای یک‌شنبه در آب روان است.[۷] بالاترین ردهٔ روحانیان در میان آن‌ها «گنجور» و پس از آن «تَرمیده» است.[۷]

    محتویات
    • ۱ واژه‌شناسی
    • ۲ دین
      • ۲.۱ اساطیر مندایی[۱۰]
    • ۳ کتاب مقدس منداییان
    • ۴ آداب و سنن
      • ۴.۱ عالمان دینی
    • ۵ پیروان امروزی
      • ۵.۱ صابئین در ایران
    • ۶ تقویم مندائی
    • ۷ جستارهای وابسته
    • ۸ پانویس
    • ۹ پیوند به بیرون
    واژه‌شناسی
    قسمتی از مجموعه مقاله‌های دین گنوستیک
    50px-Simple_crossed_circle.svg.png

    گنوستیک
    تاریخچه آیین گنوسی
    آیین‌های گنوسی اولیه
    آیین گنوسی در عصر جدید
    آبای گنوسی
    فیلون
    شمعون مغ
    مرقیون
    والنتین
    بازیلیدس
    مقالات مرتبط
    گنوستیک
    مندایی
    آیین مانوی
    • ن
    • ب
    • و
    مَندا واژه‌ای از زبانِ آرامیِ شرقی به معنی «دانش، آگاهی، و معرفت» است؛ و به یک معنا، برابرنهادِ گنوس است.[۲] واژه مغتسله نیز به معنی مذهب تعمیدیان گاهی بدیشان اطلاق شده‌است و این سوای از تعمیددهنده بودن یحیی آخرین پیامبر مذهب مندایی به دلیل مراسم همیشگی غسل تعمید است که از آداب و آیین‌های منداییان به‌شمار رفته و همچنان نیز می‌رود. گاهی نیز نام منداییان را از ریشه ماد یا مادای که نام سرزمین باستانی شمال غربی ایران بوده دانسته‌اند، اما این نظر میان پژوهشگران بسیار منفرد بوده و از اقبال چندانی برخوردار نیست.[۸] بیشتر همان واژه مندا را که در زبان آرامی برابر عرفان قرار دارد، برای آن فرض نموده‌اند. نام‌های دینی و مقدس منداییان آرامی است و با اندکی تغییر در زبان‌های عبری و عربی نیز همانند است. به عنوان نمونه برای آوردن نام شیث از شیتل و برای نام سام بن نوح از شوم و نیز برای خود نوح از نو استفاده می‌کنند. منداییان را گاهی با صابئین که ذکر آن در قرآن سه بار آمده، یکی فرض کرده‌اند از این رو در خوزستان ایشان به صابئین معروف‌اند که در لفظ محلی صُبّی تلفظ می‌شود.[۹]

    دین
    آنها به خدا و قیامت اعتقاد دارند. برای خود زبان و خط دارند. اهل نماز و روزه هستند. آن‌ها روزانه پنج بار نماز می‌خوانند و دارای کتاب هستند و در قرآن نیز نه تنها به اهل کتاب بودن یحیی اشاره شده بلکه در سه آیه نام صابئین هم‌تراز پیروان ادیان آسمانی قرار گرفته‌است، مانند سوره حج آیهٔ هفده. نام کتاب منداییان «گنزا رباً» یا «گنج آسمانی» ست که به زبان مندایی از تیره سامی و شاخه آرامی شرقی نگاشته شده‌است. در دین منداییان یا همان صابئین مغتسله که در خوزستان به صبی معروف هستند پنداره‌هایی همانند آنچه در جهان‌بینی زرتشت به چشم می‌خورد وجود دارد، مانند اصالت نور و پاکی آن در برابر تاریکی گمراه‌کننده.[نیازمند منبع] آیین مندایی نزدیک‌ترین دین زنده جهان به آیین مانوی است.

    اساطیر مندایی[۱۰]
    بنیاد اندیشهٔ مندایی همان ثنویت، یا دو بن‌نگری است. دو گوهرِ روح و مادّه از آغاز آفرینش با هم در ستیزند. اساطیر مندایی بیشتر دربارهٔ اقلیم ازلیِ نور، آفرینش زمین و انسان، و سفر بازگشتِ روح به سرچشمهٔ سرزمینِ نور است.

    کتاب مقدس منداییان
    کتاب مقدس منداییان گنزا ربّا (گنج عظیم) است و به بخش گنزای راست و گنزای چپ تقسیم می‌شود. کتاب‌های شش‌گانه‌ای نیز دارند که عبارتند از: ۱)ادراشا اد یحیی (تعالیم یحیی)؛ ۲)قُلِستا (مجموعهٔ قوانین)؛ ۳)اِنیانی (نمازها و نیایش‌ها)؛ ۴)سیدرا اد نماشتا (کتابِ روانِ آدمی)؛ ۵)اِسفَر مَلوشی (دینی یا نجومی)؛ ۶)سیدرا اد مَصوَتَا (کتاب تعمید).[۳]

    آداب و سنن
    234px-Mandaeans_01.jpg

    صابئین مندایی، هر سال به مناسبت تولد حضرت آدم در رودخانه کارون به غسل تعمید و دعا و نیایش می‌پردازند.[۱۱]
    صابئین مندایی روزانه پنج بار نماز به جای می‌آورند. در دین آن‌ها آب روان و جاری قداست و پاکی ویژه‌ای دارد و برای بسیاری از فرایض از آب روان استفاده می‌گردد. ازین رو غالباً صابئین در کنار رودخانه‌های پرآب زندگی می‌کنند. شغل اصلی آن‌ها زرگری و طلافروشی و نقره کاری ست. در زمان ازدواج برای محرم شدن عروس و داماد باید در آب رفته و غسل کنند. غسل سنت پیغمبرشان یحیی‌ست که او خود به یحیای معمدان یا باپتیست معروف بوده‌است.

    کتاب صابئین بنام گنزاربا یا صحف آدم است که توسط ملکا هیبل زیوا (جبرائیل رسول) بر اولین پیامبر صابئین یعنی آدم نازل شد و ادیان الهی دیگر بعد از دین صابئین به وجود آمدند. در کتاب مقدس صابئین آمده‌است:

    هازن هو رازا و سیدرا اد من هو لاقدمی

    ترجمه: این است راز و کتاب اول که پیش از آن کتابی نبود.

    [نیازمند منبع]

    پیامبران صابئین آدم، شیتل، نوح، سام و یحیی است. دین صابئین بر پایه توحید و معاد و نبوت است. قبله صابئین رو به شمال است و اعتقاد آنان این است ترازوی عدل الهی در شمال قرار دارد و عرش اعلا در شمال قرار دارد، چون صابئین تمام مراسم دینی خود را رو به شمال انجام می‌دهند و ستاره جدی در شمال قرار دارد این شبه را برای بعضی از محققین ایجاد نموده بود که صابئین ستاره جدی را می‌پرستند.[نیازمند منبع]

    عالمان دینی
    236px-Mandaeans_02.jpg

    یک مندایی در حال انجام نیایش در کنار رودخانه ای در اهواز
    هرکس در دین مندایی بتواند به درجه بالای تعلیمات دینی برسد و بر متون دینی تسلط کامل پیدا کند به مقام گنزورا (شیخ) می‌رسد. یک گنزورا، با معنی لغوی گنج‌دار بر امور دینی منداییان نظارت دارد و هرگز وارد مسایل عمومی منداییان نمی‌شود. گنزورا مقام رهبری بر جامعه مندایی ندارد و هرگز هیچ‌کس در آیین مندایی نمی‌تواند رهبری دینی جامعه را بر عهده بگیرد. دادن عنوان رهبری به یکی از شیوخ مندایی نیز بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفت. یک گنزورا باید حلالی باشد تا بتواند به مقام گنزورایی برسد. یعنی هم مادر و هم پدرش باید از خانواده دینی باشند. یک گنزورا امور اصلی آیین مندایی که از آدم بر فرزندانش امر شده برپا و نظارت می‌کند؛ تعمید، ازدواج و مرگ سه رکن اصلی آیین مندایی است که برای اجرای آن به وجود یک گنزورا نیاز است. یک گنزورا باید نمازهای سه‌گانه و دعاهای روزانه را برپا کند، موی سر و صورت خود را از زمان بلوغ نتراشد، اگر هر مندایی به کمکش احتیاج داشت یاری اش کند. مراسم ازدواج و مرگ و تعمید را برای مؤمنان برپا کند و از متون دینی محافظت کند.[۱۲]

    پیروان امروزی
    آنها در جنوب عراق و استان خوزستان ایران بسیار بودند ولی اکنون به تمام دنیا مهاجرت کرده‌اند.

    از آنجاییکه مندائیان همواره در ایران و عراق مورد تبعیض قرار گرفته[۱۳] و[۱۴]، سال‌های اخیر مهاجرت تعداد کثیری از این اقلیت به کشورهای دیگر را به خود دیده‌است. امروزه مندائیان را در اقصی نقاط جهان همچون سیدنی و سن آنتونیو، تگزاس در شمارش نسبتاً انبوه می‌توان دید.[۱۵]

    صابئین در ایران
    322px-Mandaeans_03.jpg

    مراسم دینی مندایی‌ها در کنار رودخانه کارون اهواز
    مندایی‌های ایران شماری از اقلیت‌های مذهبی ایران هستند که با جمعیتی بین هفت الی بیست هزار نفر در استان خوزستان به ویژه شهر اهواز سکونت دارند.[۱۶]

    این اقلیت مذهبی که معتقد به دین مندایی هستند بیشتر به مشاغل طلافروشی و میناکاری مبادرت می‌ورزند.[۱۷] دین مندایی از دین‌های ایرانی با گرایش گنوسی است که پیامبران بنی‌اسرائیلی دارد. پیغمبر اصلی مندائیان ایران یحیای تعمیددهنده می‌باشد. پیشتر جمعیت مندایی‌ها که به صابئین نیز معروف بودند در خوزستان بیشتر بود و حمدالله مستوفی در نزهت القلوب اشاره می‌کند که: خوزستان سرزمینی‌ست که درو قوم صابیان بسیارند.[۱۸] از آنجا که آداب و رسوم دینی مندایی‌ها با غسل در آب روان پیوند دارد این افراد در نزدیکی رودخانه‌های پرآب زندگی می‌کنند. در سال‌های اخیر روند مهاجرت مندایی‌های ایران به خارج از کشور گسترش چشمگیری داشته‌است. اگرچه صابئین در ایران اهل کتاب شناخته شده‌اند[۱۹] اما به دلیل کمی جمعیت و ناشناخته بودن ذکری از آن‌ها در ادیان رسمی ایران نیست. مندائی‌ها را در خوزستان صبی می‌نامند که تحریفی از واژه صابئی است.[۲۰]

    مرکزیت این گروه مذهبی در شهر اهواز است. سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، آن‌ها را از اهل کتاب دانسته‌است.[۲۱]

    310px-Mandaeans_04.jpg

    انجام غسل تعمید مندایی‌ها به مناسبت تولد حضرت آدم
    یکی از رهبران این دین[چه کسی؟] در ملاقات با سید علی خامنه‌ای خواستار حضور یک نماینده از صابئین در مجلس شورای اسلامی شد که رهبر ایران این مسئله را منوط به حد نصاب رسیدن افراد این دین به عدد ۱۵۰۰۰۰ نفر دانست چرا که قانوناً به ازای هر ۱۵۰۰۰۰ نفر یک نماینده در مجلس می‌تواند حضور داشته باشد.[نیازمند منبع]صابئین در حمایت اردوان اشکانی به خاطر آزار رومیان یا یهودیان از مسکن اولیه‌شان که حدود پالستین (فلسطین امروزی) بوده به مرزهای ایران آورده شدند و برخی در اطراف تیسفون (در عراق کنونی) و برخی در نواحی کرخه و کارون و در شهرهای پارسیان مسکن داده شدند. اینان در شوشتر و دزفول ساکن بودند. در زمان قاجار برخی (از چه گروهی بودند نا مشخص است) مبادرت به آزار اینان داشتند که امیرکبیر به نجات اینان همت گماشت. امروزه اینان در سوسنگرد، دزفول، اهواز و آبادان زندگی می‌کنند و به صورت سنتی بیشتر مذهب خود را پنهان می‌دارند. آیین ایشان پیوستگی خاصی با آب دارد. برای نمونه مراسم ازدواج ایشان در کنارآب کارون برگزار می‌شود. نزد خوزستانیان قدیم ایشان به امانتداری و صداقت ضرب‌المثل بوده‌اند. زبان ایشان ترکیبی از پارسی پهلوی (خوزستانی) و زبان عهد عتیق خودشان است که به هیچ‌یک از زبان‌های امروزه دنیا شبیه نیست. ایشان الفبایی مخصوص به خود دارند که برخی از نوشتارهای خود را به ان می‌نویسند. کار اینان بیشتر حکاکی ظروف طلا و نقره بوده‌است و امروزه نیز بسیاری به زرگری مشغولند. معمولاً ایشان (بویژه مسن ترها) با ریشی بلند و مرتب، سبیلی بلند که روی ریش می‌آید و نیز عمامه کوچک سفید قابل شناختن هستند.

    تقویم مندائی
    تقویم مندایی براساس هبوط (تولد) حضرت آدم نوشته شده‌است ومنداییان سال کبیسه ندارند چراکه براین اعتقادند که خداوند همه چیز را براساس گردش وتکرارخلق نموده و به همین اساس سال‌های مندایی باید گردش کنند تا این دوران حفظ شود ویک روزهم به عقب یاجلوتغییرنکند. یک سال مندائی ۳۶۵ روزاست. هر ماه مندائیان ۳۰ روز است که در مجموع می‌شود ۳۶۰ و ۵ روز، پنجه که جزء ایام ۱۲ ماه به‌شمار نمی‌آیند (به علت مقدس بودن این ۵ روز). روزتعطیل رسمی منداییان در طول هفته یکشنبه است. عناوین ماه‌های مندایی: دولا، نونا، امرا، تورا، صلعی، سرطانا، آریا، شمبلتا، قینا، ارقوا، هیطا و گدیا است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    سامری‌ها

    שומרונים
    ایران-عراق
    اسراییل
    جمعیت کل
    ۹۰۰ (۱٫۱٫۲۰۱۲)[۱]
    مناطق دارای جمعیت قابل توجه
    21px-Flag_of_Israel.svg.png
    اسرائیل
    23px-Flag_of_Palestine.svg.png
    حکومت خودگردان فلسطین
    جوامع سامری
    21px-Flag_of_Israel.svg.png
    حولون
    ~۳۵۰
    23px-Flag_of_Palestine.svg.png
    کریات لوزه
    ۳۵۰[۱]
    21px-Flag_of_Israel.svg.png
    دیگر شهرها
    ۲۰۰
    دین‌ها
    سامری گرایی
    کتاب‌های مقدس
    تورات سامری
    کتاب یوشع سامریان[۲]
    زبان‌ها
    زبان امروزی

    عبری، عربی و آرامی غربی
    زبان گذشته
    عربی، جایگزین شده با آرامی و قبل تر عبری سامری
    زبان ادبی
    عبری سامری، آرامی سامری، سامری عربی[۲]
    اقوام مرتبط
    یهودیان، مردم فلسطینی
    قسمتی از چشم‌انداز یهودیت
    قوم یهود و یهودیت
    70px-Star_of_David.svg.png



    • ریشه‌شناسی
    • یهودی کیست؟

    • وحدت‌گرایی یهود
    • هویت یهودی
    مذهب[نمایش]
    متون یهود[نمایش]
    قبیله‌ها[نمایش]
    جمعیت[نمایش]
    فرقه‌ها[نمایش]
    فرهنگ[نمایش]
    زبان‌ها[نمایش]
    تاریخچه[نمایش]
    سیاست‌ها[نمایش]
    • 16px-Folder_Hexagonal_Icon.svg.png
      رده
    • 16px-Flag_of_Israel.svg.png
      درگاه اسرائیل
    16px-People_icon.svg.png
    ویکی‌پروژه
    • ن
    • ب
    • و
    سامری‌ها (به زبان عبری: שומרונים شومرُنیم، عربی: السامریون‎) اقلیتی قومی-دینی از مردم شام هستند که ریشه‌شان به ساکنان کهن سامی این منطقه می‌رسد. از لحاظ مذهبی سامریان پیروان سامری گرایی یا فرقه سامری هستند، یکی از ادیان ابراهیمی که نزدیکی زیادی با یهودیت دارد و برپایه آموزه‌های تورات سامری ،تلمود اورشلیمی و مزامیر داوود بنا شده، ایشان باور دارند که پیروان آیین راستین بنی اسرائیل، پیش از تبعید به بابل هستند که توسط مردمی که در سرزمین اسرائیل مانده‌اند محفوظ مانده‌است، از این رو با یهودیت در بعضی موارد مخالف اند و آن را شبیه دین خود اما تحریف شده و آورده بازگشتگان از تبعید می‌دانند.

    از لحاظ نسب ادعا می‌شود که سامری‌ها شاخه‌ای از عبرانیهای کهن ساکن شام قدیم و از قبیله‌های افراییم و مناسه (دو پسر یوسف پسر یعقوب) و همچنین شاخه‌ای از قبیله کاهن لاوی هستند،[۳] که ارتباطشان با سامریه به آغاز ورودشان به سرزمین کنعان می‌رسد، در عین حال بعضی حدس می‌زنند که این ارتباط از شروع تبعید به بابل تا پادشاهی بابا ربا در سامریه بوده‌است، در هر صورت خود سامری‌ها نامشان را نه از نام سرزمین سامریه که از لغت عبری شامریم שַמֶרִים به معنای نگهدارنده می‌دانند.[۴]

    در تلمود اورشلیمی که متعلق به دوره اول بت همقداش (دوره اول معبد سلیمان) و به زبان آرامی غربی یا آرامی مورد استفاده شومرنیم است و با آرامی رایج در تلمود بابلی کاملاً متفاوت است نسب قطعی سامریها را از قبیله‌های افراییم و لاوی می‌داند که در تمام دوران به یکتاپرستی ادامه دادند.

    اما در تلمود بابلی، یکی از متون یهودی که تاریخش به دوران تأسیس معبد دوم سلیمان می‌رسد، نسب سامریان مورد مناقشه‌است، در آن کتاب از سامریان با عنوان כותים کوثیم یاد شده‌است، که به شهر باستانی کوثا اشاره دارد، که از لحاظ جغرافیایی امروز جزئی از کشور عراق است.[۵] در هر حال در کتاب مقدس کوثا تنها یکی از چندین شهری است که مردم از آن‌ها به سامریه آمده‌اند، علی‌رغم این در ادامه باز از سامری‌های با عنوان کوثایی یاد شده‌است،[۶] با اضافه شدن این ادعا که مردان کوثا نرگال را به عنوان خدای خود برگزیده‌اند.[۷][۸] بررسی‌های ژنتیکی جدید تصدیق می‌کند که سامریان و یهودیان همانگونه که در تلمود آمده ریشه‌هایی مشترک دارند.[۹]

    از لحاظ تاریخی سامریان جمعیت عمده‌ای داشته‌اند - بیش از یک میلیون در اواخر دوران رومیها اما به تدریج در قرون بعدی به چند ده هزار نفر کاهش یافته‌اند - کاهش جمعیت بدین شکل نتیجه چندین حادثه تاریخی بوده که از جمله مهمترینشان، سرکوب خونین سومین خیزش سامری‌ها توسط امپراطوری بیزانس و اسلام آوردن جمعیت‌های عمده‌ای از آن‌ها در اوایل دوره اسلامی فلسطین است.[۱۰][۱۱][۱۲] بر اساس سرشماری خودشان در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۱۲ تنها ۷۵۱ سامری موجودند که تنها در چند نقطه یعنی قریه لوزه در کرانه باختری رود اردن و شهر خولون در اسرائیل و در ایران در استانهای کردستان و کرمانشاه زندگی می‌کنند و دارای کنیسه ای متعلق به ۱۲۳۵ سال پیش در یکی از مناطق کرمانشاه می‌باشند. همچنین ۸ خانواده سامری نیز در شهر غزه موجودند.[۱۳] در سرشماری جدید ۷ مارس ۲۰۱۵ تعداد آن‌ها به ۹۰۰ نفر افزایش پیدا کرده‌است. پیروانی با گذشته‌های مختلف نیز در خارج از اسرائیل به فرقه سامری پیوسته‌اند که مانند این ۹۰۰ نفر دارای اصالت نسبی نیستند، به خصوص در ایالات متحده.

    الفبای مورد استفاده شومرنیم یا بن شومریها الفبای آرامی و الفبای سامری است که دارای مشابهت‌های فراوانی با همدیگر هستند. در الفبای سامری از نقطه و اعراب‌گذاری استفاده نمی‌شود اما در الفبای آرامی کاربرد زیادی دارند.

    با زنده شدن دوباره تکلم به عبری توسط یهودیان در اسرائیل و همچنین گسترش آن و رسمی شدنش پس از پدید آمدن اسرائیل، بسیاری از سامریان در اسرائیل امروزه از زبان عبری و آرامی سامری استفاده می‌کنند. زبان مادری اکثر سامری‌ها در دوران جدید عربی یا آرامی سامری بوده‌است، همچنانکه برای آنهایی که در کرانه باختری رود اردن زندگی می‌کنند هست. سامریهای ایران به زبان آرامی شومری تکلم دارند که زبان قدیمی آرامی غربی اورشلیمی است. سامری عبری، سامری آرامی و سامری عربی به عنوان زبان ادبی مورد استفاده‌اند که توسط الفبای سامری و همچنین گونه‌های مختلف الفبای کهن عبری نوشته می‌شود که با الفبای عبری مورد استفاده یهودیان که خط مربعی نامیده می‌شود و از الفبای آرامی برگرفته شده متفاوت است.[۱۴] عبری و پس از آن آرامی زبان‌هایی بوده‌اند که توسط سامریان و یهودی‌ها در زمان تبعیدشان توسط رومی‌ها در یهودیه استفاده می‌شده.[۱۵] اما سامریهای ساکن در ایران و عراق و منطقه بین‌النهرین قدیم به همان زبان اصلی آرامی شومری(آرامی) تکلم دارند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جنبش بهکتی

    جنبش بهکتی (Bhakti) یک جنبش مذهبی هندو است که کردار اصلی روحانی در آن، سرسپردگی عاشقانه به قدیس‌های شیواپرستان و ویشنوپرستان است.[۱]

    بهکتی به معنی عبادت عاشقانه است و شعار این جنبش این است که هر کس که خدا را عاشقانه عبادت بکند خدا او را می‌پذیرد، از هر طبقه‌ای که باشد. این نهضت در واقع دروازه‌های نیایشگاه‌های هندو را به سوی شودره‌ها («نجـ*ـس‌ها») باز کرد و تا حدودی مانع جذب آنها به خانقاه‌های صوفیان مسلمان شود.[۲]

    «طریقهٔ بهکتی مرگه» یا «طریقهٔ عبادت عاشقانه»، از دیرباز یکی از روش‌های معروف پرستش ویشنو و تجلیات و تجسمات (اوتاره) او در میان هندوان بوده‌است و در منظومهٔ بهگودگیتا، در کنار دو روش دیگر، یعنی «کرمه مرگه» یا «طریقهٔ عبادت از طریق کردار» و «جنانه مرگه» یا «عبادت از طریق تفکر و معرفت نظری»، توصیه می‌شود؛ اما کریشنا، تجسم ویشنو، این روش را بر روش‌های دیگر برتری می‌نهد و پرستندگان خود را به این طریقه می‌خواند.[۳]

    پیشینه
    200px-Meerabai_%28crop%29.jpg

    میرا بای بانوی شاعر هندی سدهٔ شانزدهم میلادی که ترانه‌هایش جایگاه ویژه‌ای در جنبش بهکتی دارد
    پس از سلطان محمود غزنوی و غلبه نظامی او بر هند راه برای تبلیغات صوفیان مسلمان در هند هموار شد. و صوفیان در مناطق گوناگونی از هند خانقاه‌هایی را تأسیس کردند و هندوها این حضور را پذیرفتند و به این ترتیب آموزه‌های اسلامی به وسیله صوفیان در مناطق مختلف هند و در میان توده‌های مردم شروع به گسترش کرد. طبقه شودره‌ها یا طبقه نجـ*ـس‌ها در هند که از مزایای اجتماعی بی‌بهره بودند رفته‌رفته به صوفی‌گری اسلامی روی آوردند و در واکنش به آن و برای جذب دوباره این طبقه به آیین هند نهضتی پدید آمد به نام جنبش بهکتی نو.[۲]

    طریقهٔ بهکتی مرگه در دوران اسلامی، با کوشش‌های برهمنی به نام رام‌آننده (سده ۱۵م) و از پیروان باواسطهٔ رامانوجا، با عنوان «بهکتی نو» جانی تازه گرفت. این طریقه که با عامهٔ هندوان آمیزشی نزدیک داشت، بر نفی و انکار پرستش بت‌ها، شکستن مرزهای طبقاتی در امور دینی و نیایشی، برداشتن محرمات در خوراک و به کار بردن زبان‌های محلی در آموزش‌های دینی تأکید می‌کرد. یکی از شاگردان و پیروان رام‌آننده مردی بود به نام کبیر که معنویت هندویی و اسلامی را در سروده‌های خود جمع آورد.[۳]

    نمودهایی از جریان بهکتی نو را می‌توانی در سروده‌های رابیندرانات تاگور، به‌ویژه گیتانجالی مشاهده کرد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شاخه‌های بوداگرایی

    مکاتیب نیکایه
    بیست‌فرقه (هینه‌یانه)
    فرقه‌های فرعی تراوادا

    مهایانه
    مهایانه یا راه بزرگ از شاخه‌های اصلی دین بودا است.

    مکاتیب تانتری
    این مکاتب، بیشتر بر جنبه صوفیانه و رازآمیز دین بودا تأکید دارند و با وردها و ذکرهای گوناگون کار می‌کنند.

    منابع
    • Coleman, Graham, ed. (1993). A Handbook of Tibetan Culture. Boston: Shambhala Publications, Inc.. ISBN 1-57062-002-4.
    • Warder, A.K. (1970). Indian Buddhism. Delhi: Motilal Banarsidass.
    35px-Lotus75.png

    بوداگرایی
    35px-Lotus75.png

    مفاهیم و اصطلاحات
    تاریخ
    شاخه‌ها و فرقه‌ها
    مشاهیر
    کشورها
    فهرست موضوعات
    گاهشمار
    نیایشگاه‌ها
    متون
    فرهنگ
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترواده

    220px-Phra_Ajan_Jerapunyo-Abbot_of_Watkungtaphao..jpg

    راهب تایلندی در حال تمرکز
    ترواده (Theravāda) کهن‌ترین شاخه باقی‌مانده بوداگرایی است. این کلمه از زبان سانسکریت گرفته شده و به معنای تعلیم بزرگان می‌باشد. این شعبه از بودیسم بسیار محافظه‌کار بوده و نسبت به باقی شاخه‌های سنتی، به بودیسم اولیه نزدیک‌تر است.

    برای چندین قرن، ترواده دین اصلی مردم سری‌لانکا (امروزه حدود ۷۰٪ جمعیت) و کشورهای کامبوج، لائوس، میانمار و تایلند بوده‌است. همچنین ترواده در جنوب غربی چین (میان گروه‌های قومی تائی و شان)، ویتنام (میان خمر کروم)، بنگلادش (میان گروه‌های قومی بروآس، چاکما، تاچانگیا) مالزی و اندونزی نیز رواج دارد. در ضمن، تعداد پیروان آن نیز در سنگاپور و کشورهای غربی در حال افزایش می‌باشد.

    امروزه جمعیت پیروان ترواده در سراسر جهان به ۱۵۰ میلیون نفر می‌رسد و طی دهه‌های اخیر در غرب و هند روبه افزایش گذارده‌است.
     
    بالا