دلنوشته ~•°درهــــم کــــده ~•°

☆ℳสみძịყξ☆

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/21
ارسالی ها
793
امتیاز واکنش
5,978
امتیاز
571
محل سکونت
اعماق دریا
سلام دیوانه جان
امروز یک شنبه است
ساعت ۷ صبح بیدار شدم که بیدارت کنم...
اما مثل دیروز و شنبه ی قبل و قبل ترش نبودی...
صبحانه آماده کردم...نام کوچکت رااز عمق جان بایک "جانمِ" جانانه صدا زدم
اما مثل یکشنبه های دیگر نیامدی که نیامدی....
لباس هایت را اتو زدم و روی جا لباسی آویزان کردم،اما مثل هفته قبل و قبل و قبل ترش برشان نداشتی...
دیوانه جان...ادکلن تلخت روی میز جلوی آینه دارد خاک میخورد ها...مثل ماه قبل و ماه قبل تَرَش....
دیوانه جان این قلب من یخ زد از این همه نبودنت ها...
این گوش های من کر شد که دیگر، از نشنیدن سلام های بلندت ...
برنمیگردی دیوانه جان...؟
آخر مُــرد که این خانـه بدون تو....!
 
  • پیشنهادات
  • ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    فکرش رو بکن. یک روزی به جایگاهی میرسی که تمام آدمایی که تو رو از دست دادن افسوس میخورن اما تو خوشحالی که آدمای بی ارزش زندگیت رو پشت سر گذاشتی و بی محابا به سمت اهدافت رو به جلو حرکت کردی!

    من فکر میکنم موفقیت اینجوری رقم میخوره که تو کاریو که بهش مطمئن نیستی انجام ندی ولی کاری که بهش مطمئنی رو به هر قیمتی شده انجام بدی!
    حواست باشه زندگی انقدر طولانی نیست که وقت کنی بدهیاتو با خودت صاف کنی!
    تو به خودت بدهکار نباش دیگه هیچی مهم نیست!
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    گفتم : بالاخره که فراموشش میکنی. اینجوری نمی مونه

    نفس عمیقی کشید و گفت :
    یاد بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره؛
    با اینکه نیستن، با اینکه رفتن، ولی هیچ وقت خاطره شون تموم نمیشه

    گفتم : ولی همین که نیستش، کم کم همه چی تموم میشه.

    گفت : بودن بعضی از آدما، تازه از نبودنشون شروع میشه...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    وقتی میگن زن مثل گُله، الکی نمیگن.
    آقایی که یه گل از بین گل ها
    انتخاب کردی، تو مسئولی
    فرق نمیکنِ گلت ۸ سالش باشه ۲۰؛۵۰؛۸۰
    اگر بی مناسبت براش هدیه نگرفتی
    اگر بیشتر از انگشتای دست
    با گل توی دستت بهش سلام نکردی
    اگر تو هوای بارونی نگفتی پاشو بریم راه بریم
    اگر وقتی ناراحت بود سعی نکردی شادش کنی
    اگر نمیدونی بستنی بیشتر دوست داره یاشکلات
    اگر وقتی دعوا کردین فکر نکردی اون لطیف تر از تواِ
    مقصر تویی اگر گلت دیگه خوشرنگ نیست
    بوش سر مستت نمیکنه
    رنگش به براقیِ روزای اول نیست
    تو مقصری
    پس حسرت گل های خوش آب رنگ شهر رو نخور
    از گُلت مراقبت کن
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    من "نمی توانستم‌" به او‌ بگویم که با جنس مخالفش حرف نزند
    شوخی نکند، رفت و آمد نداشته باشد..
    نمی توانستم بگویم میخواهم فقط مرا داشته باشد..
    تنها کاری که از دستم برمی آمد این بود که "سکوت" کنم و به رویم نیاورم که دلخور شده ام..
    یک گوشه کِز میکردم و در جواب پرسش:«چیزی شده؟»
    فقط می توانستم لبخند تلخی بزنم
    و بگویم:«نه جانم!» نمی شد به اوبگویم ماتمِ چشمهایم را ببیند،
    معنی لبخند تلخم را بفهمد
    و دستِ دلم را بگیرد و بهش بگوید ناراحت نباش..
    من نمی توانستم به او بگویم :«فقط برای من باش»
    او "خودش"باید می فهمید...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    دلم ‌میخواد الان بهت بگم: دلبر دوستم داری؟!
    بخندی و بازم بگی: نه دوستت ندارم که، آخه دوست داشتن واسه تو کمه؛ من جوری عاشقتم که تو کل تاریخ نبوده و نیست!
    مثله ابد و یک روز، عشقو یه مرحله بالاتر!
    عشق کلمه کوچیکیه برای داستان ما!
    داستان ما هنوز هیچ کلمه ای براش کشف نشده! :)
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    چرا گرفته دلت ؟ مثل آنکه تنهایی ، چقدر هم تنها
    خیال می‌کنم دچارِ آن رگِ پنهان رنگ ها هستی !
    دچار یعنی عاشق ...
    وَ فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچارِ آبی دریای بیکران باشد ! چه فکر نازک غمناکی ...
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    روزی هزار بار بهم میگه دوستم داره
    فقط دوستت دارم گفتناش با بقیه فرق داره؛
    میگه: سلام... خوبی؟ مراقب خودت باش!
    یا میگه: کجایی؟ مراقب خودت باش
    داری برمیگردی مراقب خودت باش!
    عزیزم... من خیلی ... هیچی، مراقب خودت باش!
    خب شنیدی میگن همه آدمها با هم فرق دارن، به نظرم هر آدمی مدل دوست داشتنش هم یه جور خاصِ خودشه!
    عاشق اون وقتام که میگه:
    مراقبتم مراقب خودت باش !
    خب شما بودید عاشقش نمیشدید؟؟؟
    خواستم بگم دیوونه جان منم تو رو خیلی مراقب خودت باش!
    تا ابد مراقبتم مراقبم باش
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    خیلی سال پیش وقتی دوم ابتدایی بودم با یه کلاس پنجمی دعوام شد‌. تو حیاط داشت می دویید که خورد بهم و جفتمون افتادیم. انقدر بد افتادم زمین که زانوی شلوارم پاره شد. به جای معذرت خواهی شروع کرد فحش دادن... فحش اول رو که گفتم خودتی ، دعوا شروع شد. بیست سانت و بیست کیلو فرقمون بود. یه دونه زدم و ده تا خوردم. تا اینکه شلوغ شد و از ترس ناظم فرار کردیم. داداش بزرگم کلاس پنجم بود. هم کلاسی همون که باهاش دعوام شده بود. وقتی قضیه رو فهمید گفت صبر کن زنگ آخر درستش می کنم. وقتی زنگ خورد دست من رو گرفت و رفتیم سراغش... بهش گفت تو داداش من رو زدی؟ خندید و گفت آره ... آره رو که گفت یه مشت و یه لگد رفت سمتش... همون قدری که من رو زده بود از داداشم خورد. بی حساب شدیم ولی دعوا اینجا تموم نشد. فرداش زنگ تفریح اومد سراغم و گفت یه جا بدون داداشت گیرت میارم و انقدر می زنمت که نتونی راه بری. داداشم‌ پشت سرش بود. حرفاش رو شنید. رو کرد بهش و گفت اصن فکر کن من نیستم. می تونی بزنش. گفت بزنمش باز میای دخالت می کنی. داداشم گفت نه ، قسم می خورم دخالت نکنم. گفت پس زنگ آخر ... خندید و رفت.
    دروغ چرا ترسیده بودم. زنگ آخر که خورد وقتی نوبت دعوا شد داداشم رو کرد بهم و گفت نترس ... من حواسم بهت هست. برو حالیش کن که احتیاجی به کمک من نداری. همین که کنارم بود دلگرمی بود. دلم قرص بود کسی هست که داره نگام می کنه. اون روز بیشتر از اینکه کتک بخورم، کتک زدم. من همون بودم که بیست سانت و بیست کیلو کمتر داشت ولی این بار دلگرم به بودن کسی بودم. کسی که داشت نگام می کرد تا مطمئن بشه از پس خودم بر میام.
    بی تعارف بگم خیلی از ما آدما تو زندگی احساس ضعف می کنیم. خیلی وقتا زورمون به زندگی نمی‌رسه. خیلی وقتا ازش کتک می خوریم. ولی باور کنید دلیلش قوی تر بودن زندگی نیست. درسته زورش از ما بیشتره ولی میشه مشکلات زندگی رو شکست داد.
    فقط باید کسی رو داشته باشیم که تو زندگی دلگرممون کنه. کسی که تو مشکلات زندگی بهمون بگه نترس... من حواسم بهت هست.
     

    ☆ℳสみძịყξ☆

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    793
    امتیاز واکنش
    5,978
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    اعماق دریا
    باد باشم. گاهی قاصدکی را بغـ*ـل کنم تا آرزویی بر آورده شود. گاهی نسیم خنکی شوم بروم روی پیشانی کارگری خسته... گاهی بروم لای گیسوی دخترکی تنها ، گیسوهایش را بلرزانم، تا دل ببرد از آنکه باید ببرد.
    گاهی در آغـ*ـوش بکشم برگی‌ را که از درخت افتاده. او‌ را با خود ببرم و از خاطراتش دور کنم.
    دلم که گرفت طوفان شوم تا همه بفهمند آرامش من، آرامش باد به سود همه ست.
    باد باشم... همیشه در سفر ... دل کندن را‌ خوب بلد باشم.
    باد باشم... همیشه در سفر ... دل کندن را خوب بلد باشم.
    باد باشم... همیشه در سفر ... دل کندن را خوب بلد باشم.
     
    بالا