پیش از اینکه بیاندیشیم که دانشگاه با فرهنگ چه میکند، باید این سوال را مطرح کنیم که فرهنگ چیست و دانشگاه با فرهنگ چه نسبتی دارد و با چه نگاهی به فرهنگ مینگرد؟ دانشگاه در متن منورالفکری قوام یافت و علم جدید در این متن به رشد و بسط رسید فرهنگی هم که میل به انتشار در سراسر روی زمین داشت همانجا نظم و سامان پیدا کرد. اما آنچه در جهان منتشر شد بیشتر علم رسمی اروپایی بود.
فرهنگ امروز/ رضا داوری اردکانی:
مقدمه:
دانشگاه چیست؟ ظاهراً طرح این پرسش چندان وجهی نداشته باشد زیرا بیشتر مردم میدانند که دانشگاه چیست و شاید خود در دانشگاه درس خوانده باشند یا فرزندان و نزدیکانشان در آنجا درس بخوانند. پرسشهایی از این قبیل هم که چرا دانشگاه به وجود آمده و تا کنون منشأ چه آثاری بوده و اگر نبود چه نقصان و خسرانی پدید میآمد و ... زائد و بیهوده است. هیچیک از ما نمیتوانیم بپذیریم که در کشور دانشگاه نباشد و کار دانش و پژوهش تعطیل شود. پیداست که کسی نمیگوید دانشگاه نباشد و اگر بپرسند دانشگاه چیست به قصد مخالفت نمیپرسند. اتفاقاً این ما نیستیم که میپرسیم دانشگاه چیست بلکه اروپاییان و امریکاییان صاحبنظر به دانشگاه و آینده آن میاندیشند. دانشگاههای اروپا و امریکای توسعهیافته نه در تحقیق و تفکر و نظر بلکه در رسوم و آداب و تشریفات برای همه جهان اسوهاند و آنها هر چه بکنند و بگویند جهان توسعهنیافته بیدرنگ و تأمل پیروی میکند. دانشگاه باید پروای آینده داشته باشد و یکی از نشانههای توجه به آینده و آینده داشتن پروا و مراقبت است. به عبارت دیگر پروا نداشتن و نگران نبودن و با غفلت زیستن میتواند نشانه درجا زدن در زمان حال مکرر باشد. وقتی نمیپرسیم دانشگاه چه کرده است و چه میکند و چه باید بکند پیداست که بر کار و بار و برنامه و آموزش و پژوهش آن نظارت نداریم و میگذاریم به هر جا میخواهد برود و هر چه میخواهد بکند. در قرن هجدهم بنیانگذاران دانشگاه غالباً نگران فرهنگ و علمدوستی و تعلق خاطر به حقیقت بودهاند و این نگرانی را به صراحت اظهار میکردهاند. این نگرانی که مایه حفظ و بقاء دانشگاه بوده هنوز هم تا حدودی و بصورتهایی وجود دارد. دانشگاه هنوز نگران فرهنگ است. اینجا فرهنگ به معنی متداول لفظ و مورد بحث در انسانشناسی و مردمشناسی نیست بلکه مراد از آن خودآگاهی انسان به مقام خویش و به نسبتش با جهان و اراده به دانایی است. شاید بنیانگذاران دنیای جدید کم و بیش این را از دور دریافته بودند که راه آغاز شده در رنسانس یا از قرن هجدهم (و شاید بهتر باشد با توجه به نظر یک فیلسوف معاصر که از انفجار بمب هیدروژنی در شعر پارمنیدس گفته است. این آغاز را دو هزار و پانصد سال پیش بدانیم) به غلبه تکنیک بر همه جا و همه چیز میرسد و میپنداشتهاند که فرهنگ میتواند مانع این وضع شود. به عبارت دیگر نظر آنها این بود که عناصری از سنت یونانی و علایق و رسوم آکادمی افلاطون و لوکائون ارسطو را در تأسیس و قوام دانشگاهها حفظ کنند. به هر حال وجود روح علمدوستی و در آمیختن آن با روحیه انتقادی که از مقومهای دوران تجدد بود پرسش از چیزها و منجمله پرسش از دانشگاه و راه آینده آن را تا مدتها زنده نگاه میداشت. اکنون این فرهنگ از آن جهت به خطر افتاده است که تکنولوژی به آن نیاز ندارد و به قدرت و غروری رسیده است که به هیچ قیدی گردن نمیگذارد. معهذا جهان توسعهنیافته اگر طالب توسعه است و نمیخواهد در راه آن افتان و خیزان به سختی و کندی قدم بردارد باید در کار و بار و علم و عمل و گفتار و رفتار خود بنگرد و ببیند از علم چه فایده میشود و علوم با هم در چه نسبتی قرار دارند و آموزش و پژوهش با زندگی مردم پیوند دارد و چه مشکلها با آن رفع یا حل میشود. به صراحت بگویم در دانشگاههای جهان توسعهنیافته اگر علوم انسانی و اجتماعی ضعیف و بیرمق باشد از پژوهش های علوم دیگر سود چندانی عاید کشور نمیشود. دانشگاه در جهان در حال توسعه قائم به علوم انسانی است. این دانشگاهها با پیشرفت علوم انسانی نشاط و روح پیدا میکنند و با ضعف و ناتوانی علوم انسانی چه بسا که در دیگر علوم قدر پژوهشها معلوم نشود زیرا فلسفه و علوم انسانی به صورت تحقیقی آنست که تا حدودی میتوان سیر رشد و پیشرفت را نظم و تعادل بخشید. تحولی که در طی دویست سال اخیر در دانشگاهها روی داده در اصل حاصل تأمل در کار و بار دانشگاه بوده و بسیاری از دانشگاهها سعی کردهاند که روح فرهنگ را در دانشگاه نگاه دارند شاید این سعی همواره به یک اندازه بجا و کارساز و مایه بهبود نبوده و نشده است و البته هر تدبیری برای همه جا نیست و همیشه گرهگشایی ندارد.
اکنون اگر با غلبه تکنیک بر همه چیز و همه جا و حتی بر خرد ابزاری رسمی، جهان تجدد بیشتر به ضرورت تسلیم شده است، هنوز آنجا صاحبنظران کم و بیش کوشش میکنند که جهانشان در برابر این ضرورت تسلیم محض نباشد. جهان در حال توسعه از ابتدا وضعی متفاوت داشته و از ابتدای تاریخ تجددمآبیش نه فقط ضرورتها را پذیرفته بلکه چندان با ضرورت انس و الفت پیدا کرده است که اگر در جایی امکان گزینش و اختیار هم باشد از اختیار خودداری میکند تا راه آن اختیار بسته شود و با خیال راحت دست تسلیم در برابر ضرورت بالا برد. برای این جهان دانشگاه، دانشگاه نیست بلکه یک حیثیت است و البته که علم مایه آبرومندی و حیثیت هم میتواند باشد اما اگر دانشگاه برای حیثیت باشد، دیگر دانشگاه نیست و حداکثر یک زینت یا وسیلهای برای مفاخرت است.
آموزش عالی یعنی چه و آنچه دانشگاه خوانده میشود، چیست؟ آموزش عالی یک اصطلاح فرنگی است و ما آن را از اروپا و امریکا و مخصوصاً فرانسه گرفتهایم و اگر در مورد دانشگاه این اصطلاح به کار میرود وجهش تقسیم بندی آموزش به سه دوره ابتدایی، متوسطه و عالی است. ما بعدها هم بدون در نظر گرفتن شرایط خودمان یکبار دیگر به پیروی از آنچه فرانسویان آن را انقلاب در آموزش نامیدند. نظام آموزشی را به چهار دوره دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه تقسیم کردیم. آموزش عالی قاعدتاً باید مرتبهای بالاتر از سطح اطلاعات لازم برای همگان باشد ولی مگر ما در دبیرستان به فرزندانمان اطلاعات لازم برای کار و زندگی میدهیم؟ مجال این بحث جای دیگر است پس عجالتاً اصطلاح آموزش عالی را بپذیریم و ببینیم چه جایگاه و وظیفهای دارد. اولین مدرسه آموزش عالی که در کشور ما تأسیس شد با نظر به پلی تکنیک فرانسه بود و اسمش را نیز ترجمه فارسی پلیتکنیک، یعنی دارالفنون گذاشتند. بعد از دارالفنون هم مدرسه سیـاس*ـی و دارالمعلمین عالی و دانشسرای عالی تأسیس شد و بالاخره سال ۱۳۱۳ سال تأسیس دانشگاه تهران است. دانشگاه چیست؟ دانشگاه مرتبه بالاتری از دبیرستان است که در آنجا مطالب تخصصی آموخته میشود. این بیان گرچه نادرست نیست اما ماهیت دانشگاه با آن معلوم نمیشود و شاید پوشیده شود در قدیم به مراکز آموزشی در هر مرتبهای که بود مدرسه میگفتند و نام اونیورسیته (یونیورسیتی) قدری دیر پیدا شد.
چرا اروپائیان بجای اکول و اسکول، اونیورسیته و یونیورسیتی گفتند؟
آیا دانشگاه چیزی متفاوت با مدرسه است؟ لفظ اونیورسیته از قرن دوازدهم یعنی اواخر قرون وسطی پیدا شد. هرچند که سازمان و نظام اونیورسیته به معنای جدید در قرن ۱۸ به وجود آمد. این نکته قابل تأمل است که از قرن هجدهم تا کنون و مخصوصاً در دهههای اخیر یعنی از آغاز دهه ۷۰ قرن بیستم در اروپا و امریکا درباره دانشگاه سخنها و کتابهای بسیار گفته و نوشتهاند و این همه توجه و تحقیق نشان میدهد که دانشگاه صرفاً جایی نیست که در آن درسهای رسمی احیاناً دشوار و پیچیده میآموزند. البته دانشگاه جای علم آموزی است و میدانیم که آموختن و فراگرفتن درسهای دانشگاه برای همه آسان و میسر و عملی نیست اما تفاوت دانشگاه با دبیرستان این نیست که درسهایش تخصّصیتر و مشکلتر است.دانشگاه با حوزه علمیه هم تفاوت دارد. دانشگاه به معنی دقیق بر هیچ مؤسسه یا مرکز آموزشی جهان قدیم، از آکادمی افلاطون و لوکائون ارسطو گرفته تا نظامیهها و الازهر قاهره و مدارسی که در آنها سطوح عالی فقه و اصول و فلسفه و تفسیر وحدیث تعلیم میشود اطلاق نمیتوان کرد. این گفته متضمن هیچ حکم انشائی و ارزشی نیست. وقتی مثلاً گفته میشود نظامیه را نباید دانشگاه خواند، نظامیه ضرورتاً کوچک شمرده نشده است. مدرسههای قدیم جای آموزش و انتقال فرهنگ بود اما دانشگاه گرچه آموزش میدهد جایی نیست که صرفاً مرکز آموزش باشد و به آموزش علوم رسمی اکتفا کند. دانشگاه به جهان جدید تعلق دارد و مثل این جهان مدام در حال تحول است. البته گروههای بسیار در دانشگاه بیش از علم رسمی چیزی نمیآموزند اما کسانی هم در دانشگاه تعلیم و پرورش داده میشوند که به کار پژوهش میپردازند و در تغییر جهان و توسعه و ارتقاء علم موجود سهیم میشوند دانشگاه و اصل پیشرفت همترازند یا درست بگویم پیشرفت که اصل جامعه جدید است، با دانشگاه آغاز میشود. در واقع دانشگاه کانون آموزش و پژوهش و پیشبرد علم برای دگرگون کردن جهان است نه اینکه صرفاً معلومات و فرهنگ را انتقال دهد. دانشگاه فرهنگ و علم و زندگی را دگرگون میکند.
۲- این تحوّل چرا و چگونه صورت گرفته است؟ پیداست که پدید آمدن دانشگاه در جهان جدید یک امر اتفاقی نبوده است. در دوره رنسانس تلقی دیگری از آدمی بوجود آمد و فکر و فرهنگ و شیوه زندگی در تناسب با آن به کلی دگرگون شد. این تحوّل چنان بزرگ بود که تاریخ جدید غربی را در برابر کل تاریخ قدیم قرار داد چنانکه میتوان تاریخ بشر را به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول زمانی است که فرهنگ از طبیعت پیروی میکند. در این دوره علم و فرهنگ گرچه آدمی را کمال میبخشد، وسیله تصرف و دگرگون کردن جهان نیست. بشر قدیم با علمش اجازه میداد چیزها چنانکه هستند بمانند و این همان دوران است که سوفوکل در آن تراژدیهایش را نوشته و لائوتسه و بودا و حکمای خسروانی به مردمان حکمت میآموختهاند و پیامبران و اولیاء الهی راهنمایان و آموزگاران امتهایشان بودهاند. دوره دوم زمان جدید و تجدد است که در آن همه چیز باید در خدمت بشر قرار گیرد در این دوران تصرف در جهان، اصل میشود. در دوره جدید بشر دیگر از طبیعت پیروی نمیکند بلکه طبیعت را به فرمان خود در میآورد این طرح گرچه ریشههای قدیمی دارد از زمان رنسانس صراحت پیدا کرده و دستور عمل شده است. لازمه این تحوّل چیزی بود که ما معمولاً دوست نداریم (و به آسانی نمیتوانیم) به آن توجه کنیم و آن پدید آمدن تلقی دیگری از آدم و عالم بود. اگر در قدیم کمال آدمی را در عبودیت و قرب به خداوند و در فضائل اخلاقی میدیدند، در رنسانس بشری بوجود آمد که شأن خود را مهندسی و سازندگی و دگرگون کردن جهان و نظم دادن به آن برای خود میدانست. به بیان دیگر در این دوره جای طبیعت و فرهنگ در فکر و جان انسان عوض شد و آدمی میزان همه چیز قرار گرفت. یکی از جهات دشواری فهم این حقیقت وجود جلوههای متعارض در تاریخ تجدد است. این تاریخ در عین حال تاریخ آزادی و حقوق بشر و علم تکنولوژیک و بهبود زندگی و استیلا و استعمار و تجـ*ـاوز و قهر و غلبه بوده است. میگویند حساب آزادی و علم را از تجـ*ـاوز و استعمار جدا باید کرد و وقتی گفته میشود که استعمار بی علم چگونه ممکن میشده است پاسخ میدهند از علم سوء استفاده شده است زیرا علم را عین حق و حقیقت میانگارند و به این جهت نمیخواهند به ساحت آن جسارتی شود و حتی پرسشهایی از این قبیل که علم و تکنولوژی به کجا میرود تحمّل و برتافته نمیشود و آن را حمل بر مخالفت و حتی دشمنی با علم میکنند و البته نمیدانند که یکی از داعیههای تجدّد اینست که از همه چیز و هر چیز میتوان پرسش کرد. وقتی در علاقه و تعلق به علم آزادی و عصبیت در تقابل و تعارض با یکدیگر قرار میگیرند. تکلیف تعارض و تضاد میان شئون علم و فرهنگ و سیاست و هنر و فلسفه معلوم است و نباید توقع داشت که در چشم ظاهربین و حتی گاهی در نظر فیلسوف، ظاهر و حقیقت با هم اشتباه نشود (از درآمیختگی اصول تجدّد با عادات و سنن فرهنگی قدیم و تمنای تحکیم آنها به مدد علم و تکنولوژی تقلیدی چیزی نمیگوییم) شاید تا دهههای اخیر حتی در جهان غربی هم این تعارضها چندان آشکار نشده بود و بیشتر میپنداشتند که امثال کییرکگارد و مارکس کاری به جهان تجدّد ندارند بلکه آراء دینی و سیـاس*ـی خود را بیان میکنند مارکس در زمره صاحبنظرانی است که در علم و تکنولوژی قدرت را دید و دریافت که قدرت هرجا باشد میل به غلبه دارد. او از تعارضها چشم نپوشید بلکه به پیروی از هگل آنها را اثبات کرد و با نگاه جامعه شناختی خود در صدد رفع تعارضها برآمد اما او هم بجای اینکه تعارض را در اصول تجدّد و در قدرت علم بیابد آن را در نظام سرمایهداری دید و به نسبت سرمایهداری با نظام علم و تکنیک کمتر اندیشید. شکست طرح او در اروپا و در همه جهان به همین اشتباه باز میگردد او هرچه بود، حساب علم و تکنولوژی را از اقتصاد و نظم جامعه جدید جدا انگاشت و گمان کرد که با انقلاب پرولتاریا قدرت از سودای غلبه منصرف میشود او قدرتها را در دولت دیده بود و معتقد بود که در جامعه بیطبقه دولت دیگر وجود ندارد ولی دیدیم که در کشورهای کمونیست تعارضها شدیدتر شد و حتی صورتهای زشت پیدا کرد البته تاریخهای گذشته هم بی تعارض نبودهاند. هر تاریخی ظاهر و باطن خاص دارد و ما معمولاً به ظاهر آن توجه میکنیم و این ظاهر را کل تاریخ و تمام حقیقت آن میانگاریم ولی تکلیف ظاهر یا هریک از جلوههای آن را باطن پوشیده معین میکند و این باطن پر از تضاد و تعارض است. در همه تاریخها تعارض وجود داشته است اما تاریخ جدید بیش از هر تاریخ دیگری تعارضها را در خود جمع کرده است و اگر این تعارضها نبود گروهی تاریخ جدید را تاریخ آزادی و حقوق بشر و علم و ... نمیدانستند و گروه دیگر نمیگفتند که این تاریخ، تاریخ ظلم و تجـ*ـاوز و بیاخلاقی است و منتظر فروپاشیدنش نمینشستند. البته این هر دو تلقی کم و بیش سیـاس*ـی و البته سطحی است و کاش فکر ما را سیاست سطحی راه نمیبرد. سیاست امر مهمی است و در همه شئون دوره جدید حضور دارد اما نمیتواند به استقلال، تکلیف فکر و عمل کلی مردمان را تعیین کند و اگر چنین قصدی داشته باشد به انحراف دچار میشود و شاید ماهیتی دیگر پیدا کند در جهان توسعه نیافته احتمال پیش آمدن این وضع بیشتر است زیرا صرفنظر از اینکه سیاست به طور کلی بیشتر کمحوصله و نزدیکبین و فرصتطلب است وظیفه دشواری نیز بر عهده دارد یعنی باید نظم و تعادل و عدالت را دریابد و در راه تحقق آن بکوشد و این امر مهم بی مدد خرد عملی به انجام نمیرسد.
۳- مشکل بزرگ از آنجا پدید میآید که شئون تاریخ جدید را معمولاً از یکدیگر جدا میانگارند و چنانکه گفته شد شئون علم و آزادی را خوب و شریف و استعمار را زشت و خلاف اخلاق میدانند. در ظاهر هم نادرست نمیگوید و به این جهت عقل مشترک این تفکیک را به آسانی میپذیرد با این جدایی و در این جدایی است که کسانی جوهر تجدّد و دوران جدید را در سیاست و قدرت نظامی و مالی و اقتصادی کشورهای توسعه یافته غربی میبینند و علم و پیشرفت علمی را جدا و بی ارتباط با قهر و قدرت و امری جهانی و حاصل و روئیده از اصل تکامل تاریخی (که نمیدانند از اصول تجدد است) میپندارند. گروه مخالف، تجدد را در علم و آزادی میبینند و تجـ*ـاوز و جنگ را به سودجویان و فرصتطلبان و بیباکانی که پروای اخلاق ندارند نسبت میدهند و این بازی تاریخ و مکر آنست تاریخ با این مکر باطن خود را میپوشاند چنانکه مثلاً تجدد این چنین القا میکند که اصلش آزادی و عدالت و علم است و هر چه جز اینهاست امور عرضی و اتفاقی است. در مقابل کسانی قضیه را با نگاهی بیشتر سیـاس*ـی و سطحی میبینند و غافل از اینکه علم جدید از شئون تجدد است. جهان متجدد و توسعهیافته را عین ظلم و قهر میدانند و معتقدند که گوهر شریف علم را به استخدام قهر و استیلا در آورده است. اتفاقاً هر دو گروه مذکور رأی و نظری نزدیک به هم در مورد تجدد دارند. هیچیک از این دو گروه به باطن غرب جدید و تجدد غربی نمیاندیشند و نمیدانند که شئون یک تاریخ از یکدیگر جدا نیستند و جدا نمیشوند. تاریخ تجدد تاریخ قدرت بشر است و چون قدرت، قدرت علم است دانشگاه هم باید مظهر و جلوه نظری این جهان باشد و همه تعارضهایش را هم در خود نهان کند و مگر نمیبینیم که دانشگاه میخواهد و نمیخواهد به فرهنگ گذشته نظر کند و حتی علاقه چندان به حفظ فرهنگ موجود ندارد. در جهان جدید، قدرت بشری (و نه قدرت بشر) بسط پیدا کرده است ولی این بسط قدرت به معنی کامل شدن نیست. اینکه علمهای قدیم و جدید را از یک سنخ و جنس بدانیم و تصور کنیم در تاریخ همه جا و همیشه علم، معرفت، خرد و معنویت و اخلاق رو به کمال داشته است، با نظر تحقیقی سازگاری ندارد زیرا صرفاً در ۴۰۰ - ۵۰۰ سال اخیر است که سیر استکمالی به تاریخ تعلق پیدا کرده و عنصر اصلی تاریخ تجدد که همان علم و تکنولوژی (یا علم تکنولوژیک) باشد تحول یافته و جهان با آن متحول شده است. اکنون دانشگاه چه بخواهد و چه نخواهد باید تکلیفش را با تکنولوژی که بیپروا به آینده بشر، مدام در کار ساختن و ویران کردن است و راهی و غایتی جز قدرت ندارد، روشن کند. البته مقصود این نیست که از علم تکنولوژیک رو بگرداند یا از میان تکنولوژیهای سازنده و ویرانگر اولی را برگزیند و نگاه دارد دانشگاه از عهده چنین کاری برنمیآید زیرا ویرانگری و ساختن در تکنولوژیهای جدید از هم جدا نیستند و همه آنها و حتی تکنولوژیهای بهداشتی و غذایی هم در عین سازندگی آسیبهایی نیز میرسانند. متأسفانه اهل علم و دانشمندان که ناگزیر این معانی را تصدیق میکنند آنها را نه تعارض بلکه عوارض میدانند که قابل رفع است. کاشکی قدری هم میاندیشیدند و تحقیق میکردند که راه رفع این تعارضها یا عوارض چیست. ولی وقتی چنین تقاضایی عنوان میشود میگویند این امور کار علم و پژوهش نیست و اگر بپرسی پس چه باید کرد و کار علم تکنولوژیک به کجا میکشد، چه بسا که پرسش را دشمنی با علم تلقی کنند و بپندارند که با این پرسشها به ساحت شبه قدسی علم تعرّض میشود. این وضع قهراً انعکاسی هم در فرهنگ دارد.
۴-دانشگاه با فرهنگ چه میکند؟
پیش از اینکه بیاندیشیم که دانشگاه با فرهنگ چه میکند، باید این سوال را مطرح کنیم که فرهنگ چیست و دانشگاه با فرهنگ چه نسبتی دارد و با چه نگاهی به فرهنگ مینگرد؟ دانشگاه در متن منورالفکری قوام یافت و علم جدید در این متن به رشد و بسط رسید فرهنگی هم که میل به انتشار در سراسر روی زمین داشت همانجا نظم و سامان پیدا کرد. اما آنچه در جهان منتشر شد بیشتر علم رسمی اروپایی بود. دانشگاههای اروپا با پدید آمدن علوم جدید و ظهور تلقی تازه از علم ساخته شد و در ابتدا نگرانیهای بسیار در مورد تقدم علمها وجود داشت اما امری که در دانشگاههای اروپای غربی و حتی در انگلستان و امریکای شمالی همواره منظور نظر بود، روح حقیقتطلبی و دانشدوستی بود که از آن با الفاظی مثل پایدیا یا بیلدونگ یاد میکردند و ما با مسامحه میتوانیم آن را فرهنگ بنامیم. (به شرط اینکه فرهنگ را به معنی درک و قبول برتری حقیقت بر همه ارزشها بدانیم) این وسواس و خلجان که تجدد را با جهان قرون وسطی و یونان پیوند میداد نه فقط باری بر دوش تجدد نمیگذاشت بلکه به آن نیروی جهد و طلب بیشتر میداد. دانشگاههای اروپا و امریکا گرچه به تدریج از اندیشه «فرهنگ» دور شدند اما از فکر اینکه دانشگاه چه میکند و چه باید بکند رو نگرداندند و به صرف آموزش و پژوهش رسمی اکتفا نکردند اما دانشگاههایی که به پیروی از غرب در سراسر جهان دایر شدند غالباً به آموزش علم و تکنولوژی رسمی یا علم و تکنیک آموختنی اکتفا کردند و به فرهنگ جدید اروپایی وقعی ننهادند زیرا نیازی به آن احساس نمیکردند به این جهت دانشگاه صورت دیگری یافت و کارش به آموزش علوم و فنون محدود شد. البته دانشگاه جای آموزش علوم و فنون است اما نه وظیفهاش صرف همین آموزش است و نه آموزش در انحصار آن قرار دارد به خصوص که در دهههای اخیر علم را در همه جا از طرق متفاوت میتوان آموخت. ما عادت کردهایم وقتی از علم سخن میگوییم یک صورت آن را که علم آموختنی و موجود است در نظر آوریم اما علم مراتب و صورتها دارد و ما نیز با علم و مراتب و صورتهایش نسبتهای متفاوت داریم. علم آموختنی، صورت محدودی از علم است که در اختیار و تصرف ما قرار میگیرد و میتوانیم آن را بیاموزیم و مصرف کنیم این علم گرچه لازم و مفید است اما ضرورتاً با فرهنگ پیوستگی ندارد و چه بسا که کارساز زندگی و کارگشای آینده هم نشود دانشمندان و پژوهشگران نمیتوانند به علم موجود اکتفا کنند بلکه باید آن را دگرگون سازند و این دگرگون سازی موقوف به ایجاد دگرگونی در وجود آنها و در نسبتشان با علم است اگر به علم بستگی پیدا کرده و وجود و جایگاه آن را در جهان خود دریافته و شناختهاند، میتوانند علم را پیش ببرند و به سرمایه علم آموزشی و آموختنی بیفزایند و تا حدودی جهان خود را لااقل در روابط تکنیکیش دگرگون کنند در این زمان کار دانشگاه دیگر نمیتواند محدود به آموزش علم موجود باشد زیرا دانشگاه کانون دگرگون سازی زندگی و فرهنگ است و حتی در رفع اختلافهای ملی و قومی و نظام بخشی به آموزش و پژوهش میتواند و باید دخیل باشد. در زمان ما علمی که همهجایی شده است و همه از طریق وسایل تکنیک به آن دسترسی دارند، آسانتر میتوان به ماهیت آن پی برد. زمانی علم را مستقل از تکنولوژی و پایه و مقدمه آن میدانستند اما در حقیقت علم و تکنولوژی که در ظاهر دو امر متفاوتند دو وجه امر واحدند و جلوههای بیرونیشان نیز چنان بهم پیوسته است که دیگر به جداییشان نمیتوان اندیشید در چنین وضعی طبیعی است که علم دیگر محصور در دانشگاهها نباشد و مهم اینکه اکنون در مناطق توسعه یافته جهان دانشگاهها به تصرف بازار در آمده است در این شرایط علم چگونه میتواند در حصار دانشگاه محدود باشد آیا دانشگاه بدون تلاقی با فرهنگ میتواند به درون زندگی مردم نفوذ کند؟ اشاره شد که دانشگاهها در ابتدا در متن فرهنگ بوجود آمدهاند ولی صورتهای تقلیدی آن در همه جا با شرایط فرهنگی نسبت و مناسبت ندارد مثلاً ما دانشگاه را از اروپا و بیشتر از روی مدل دانشگاههای فرانسوی گرفتهایم. دانشگاه ما از ابتدا تا سالهای اخیر صرفاً مرکز آموزش بوده و پژوهش در آن جایی نداشته است. البته آموزش در دانشگاه اهمیت دارد اما اگر پژوهش نباشد آموزش دانشگاهی چندان به کار نمیآید. ما تا دهههای اخیر پژوهش نداشتهایم و شاید به آن احساس نیاز نمیکردهایم چنانکه اکنون هم برنامه پژوهش نداریم و به این جهت پژوهشهایمان به هم پیوسته نیست و ربطی به نیازهای کشور ندارد یا درست بگویم علم و آموزش دانشگاهی در زندگی ما جای شایسته خویش را پیدا نکرده است و نیازی که به علم احساس میشود، بیشتر نیاز رسمی و اداری و تشریفاتی و روان شناختی است نه نیاز به دانایی و توانایی نظم دادن به امور و اصلاح و بهبود زندگی. به عبارت دیگر علم طلبی بیشتر صورت رسم و عادت دارد و فرهنگ نیز به ابژه پژوهش تاریخی و اجتماعی مبدّل شده است یعنی در جهان متجددمآب، فرهنگ جدید و قدیم به جای اینکه دانشجویان و دانشمندان را به طلب برانگیزد بیشتر مجموعهای از اطلاعات و مطالب و مباحث درسی است که با آنها ارتباط نزدیک و صمیمی برقرار نمیشود. در چنین جهانی که هیچ چیز بنیاد محکم و استوار ندارد علم هم بیشتر امری انتزاعی و غیر مؤثر یا کم اثر در زندگی است و به این جهت است که پژوهش و سیاست و مدیریت و فرهنگ رسمی و مراکز و نهادهای فرهنگی و اجتماعی هریک ساز خود را میزنند. ما اکنون در نقطه خطرناک گشت تاریخ قرار گرفتهایم. جهان توسعه یافته نیز که در آغاز تاریخ تجدّد همت و امید بیشتری برای دگرگون کردن جهان و سامان دادن به جامعه داشت و جهان کنونی را با آن بنا کرد، اکنون دیگر آن همت و انگیزه را از دست داده است. پس طبیعی و قهری است که تکرار تاریخ تجدد و بسط آن در همه جهان با دشواریها مواجه شود.
گاه هویت دانشگاه براساس ماموریت آن، گاه براساس عملکرد و کارکرد آن تعریف کردهاند. جریانات و نظریات در قبل معرفی شده هرکدام تعریف مشخصی برای دانشگاه اختیار کردهاند هرچند این نظریهپردازیهای اخیر عمدتا منشأ ایرانی ندارد.
شاید این سوال باید اولین پرسش این سلسله از مطالب بود، اما تعمدا این پرسش را اینجا مطرح کردم؛ چراکه بعد از اهمیت و اولویت، علل بیتوجهی، تبیین رویکرد جامع و معرفی دیدگاهها و نظریات درباره دانشگاه در ایران است که میتوان این سوال را بررسی کرد. تا تنوع و تکثر نظریات و نگاههای موجود درباره دانشگاه را نشناسیم، نمیتوانیم ابعاد تاثیرگذار این سوال را فهم کنیم؛ اما در نظر اول این پرسش، بیهوده و زائد است. همه میدانند وقتی از دانشگاه صحبت میکنیم از چه سخن میگوییم. پس کدام اهمیت و کدام تاثیرگذاری؟ اگر باهم به جامعه امروز دقیق بنگریم، با واقعیتهای متعدد و متفاوتی مواجهایم که گویی همه آنها واژه «دانشگاه» را با خود دارند. از دوره باستان امثال جندیشاپور، دوره اسلامی فخریه و نظامیهها، دوره صفویهخان شیراز و خواجه تا دوره معاصر دارالفنون و دارالمعلمینها و امثال دانشگاه تهران در نظر اول همچنین فیضیه و حوزههای علمیه، از موسسات آموزش عالی تا دانشگاههای غیرانتفاعی و مکاتبهای، مجازی و آزاد و پیام نور در مناطق دور و نزدیک تا موسسات مهارتی و فنی و حرفهای و علمی-کاربردی تا جدیدتر حوزههای علمیه درون دانشگاههای بزرگ و شناختهشده و بیمارستانهای آموزشی اخیرا مطرح. خلاصه دانشگاههای علوم قدیمه و جدیده، ظاهرا همه اینها همزمان از نظر ما دانشگاهند.
البته این گستردگی فقط مربوط به این موارد عینی نیست در عالم ذهنی هم اندیشمندان در تعریف و معنی دانشگاه دیدگاه واحدی ندارند و شاهد تعدد و معرکهای از آرا هستیم. گاه هویت دانشگاه براساس ماموریت آن، گاه براساس عملکرد و کارکرد آن تعریف کردهاند. جریانات و نظریات در قبل معرفی شده هرکدام تعریف مشخصی برای دانشگاه اختیار کردهاند هرچند این نظریهپردازیهای اخیر عمدتا منشأ ایرانی ندارد. از گذشتههای دور تا امروز اندیشمندان اروپا و آمریکایی به این امر توجه کرده و ایدههایی ساخته و پرداختهاند؛ اما در ایران شاهد نظریهای در تعیین مرز دانشگاه از غیر دانشگاه نیستیم، اینکه دانشگاه در صورت چه عملکردی از دانشگاه بودن خود خارج خواهد شد؟ اصولا تفاوت دانشگاه با سایر نهادهای اجتماعی قراردادی است یا بسته به اسمگذاری ذوقی و سلیقهای دارد و فاقد بار معنایی دقیق است؟ انتخاب و ساخت واژه «دانشگاه» چه پشتوانه تئوریکی داشته است؟ شاید این تشتت در فضای عینی دانشگاهی جامعه از گذشته تا امروز ریشه در همین عدم تدقیق ماهیت و مرزهای نظری دانشگاه در ذهن اندیشمندان ایرانی داشته باشد.
به هر صورت آن چیزی که موردنظر است اینکه قطعا پاسخ به این پرسش نیازمند تاملات جدی، طولانی و عمیق صاحبنظران ایرانی و بهرهمندی از نظریات و ایدههای مطرح در جهان است. این یادداشت شاید آغازین توجه مستقیم به این مساله و منشأ هماندیشی درخصوص تعیین ماهیت و هویت یکپارچه دانشگاه ایرانی باشد. با وجود این جایگاه جدی برای مباحثی مانند رتبهبندی و سطحبندی دانشگاهها قابل تصور است؟
پوهنتون کلمه پشتو بوده که معادل آن در فارسی دانشگاه میباشد این کلمه امروزه در افغانستان برایی اکثر نهادهای تحصیلی استفاده میشود.
دانشگاه را در فرهنگهای لغت این گونه تعریف کردهاند: نهادی برای آموزش عالی که سه ویژگی اصلی دارد:
دانشکدههایی در رشتههای گوناگون دانش
تسهیلاتی برای پژوهش استادان و دانشجویان
رتبههای آموزشی که به دانشجویان و استادان داده میشود.
گفته میشود که قدیمیترین نهادی که به دانشگاههای امروزی شباهت بیشتری داشت، حدود شش و نیم سده پس از برپایی آکادمی افلاطون (که در باغ آکادامه و دره آکادموس آتن گشایش یافت) فعالیت میکرد. دانشگاهها بر حسب علومی که در آنها تدریس میشوند، بر دو نوع هستند:
دانشگاههای جامع
دانشگاههای تخصصی
دانشگاه در تمام سطوح علمی گوناگون (کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا) و رشتههای مختلف مدرک دانشگاهی ارائه مینماید.
محتویات
۱ تاریخ
۲ آینده
۳ سازمان
۴ دانشگاههای سراسر جهان
۵ پذیرش دانشجو
۵.۱ پذیرش دانشجو با اخذ شهریه
۵.۲ پذیرش از طریق کنکور
۶ کاربردهای محاورهای
۷ دانشگاههای کشورهای گوناگون
۸ جستارهای وابسته
۹ منابع
تاریخ
با توجه به تعریفی که از دانشگاه ارائه میشود در مورد اینکه کهنترین دانشگاه دنیا کدام بوده بحث و جدلهای بسیاری وجود دارد. اما به قطع و یقین، چنین مرکز آموزشی در تمدنهای باستانی شرق شکل گرفتهاست. اگر دانشگاه را یک مؤسسه دانشجویی فرض کنیم، آکادمی افلاطون قدیمیترین دانشگاه در غرب بودهاست و سند تاریخی هم بر این ادعا وجود دارد. واژه لاتین "universitas" ابتدا در عصر یونان باستان و روم احیا شد و به کمک آن تلاش میکردند ویژگیهای آکادمی افلاطون را شرح دهند.[نیازمند منبع] اگر دانشگاه را تنها یک مؤسسه آموزش عالی فرض کنیم آنگاه میتوانیم دانشگاه شانگیانگ در چین را که پیش از سده ۲۱ قبل از میلاد گشایش یافته بود، قدیمیترین دانشگاه بنامیم؛ مشروط بر اینکه افسانه نباشد. دانشگاه قسطنطنیه (در عهد امپراتوری بیزانس) در سال ۸۴۹ میلادی به دستور قیصر بارداس (نایب السلطنه امپراتور میخائیل سوم) احیا گردید. این دانشگاه با داشتن فعالیتهای پژوهشی و آموزشی، حفظ خودگردانی و استقلال آکادمیک عموماً به عنوان نخستین مؤسسه آموزش عالی با ویژگیهای دانشگاهی امروزی شناخته میشود.
آموزش در دانشگاه نالاندا در ایالت بیهار در هند در قرن ۵ پیش از میلاد برپا بوده و به دانش آموختگان آن مدرک دانشگاهی اعطا میشدهاست. سومین دانشگاهی که به تازگی ویرانههای آن را یافتهاند، دانشگاه راتناجیری در اوریسا است. دانشگاه الازهر در قرن دهم در قاهره در کشور مصر گشایش یافت.
شهرهای باستانی تکشاشیلا نالاندا، ویگراماسیلا و کانچیپورا در هند باستان مراکز بسیار مشهور آموزشی در خاور بودهاند که از سراسر آسیا دانشجو داشتهاند. به ویژه نالاندا که مرکز معروف دانشگاهی بوداگرایی بوده و لذا هزاران اندیشمند و دانشجوی بودایی را از چین، شرق آسیا، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی جذب کرده و در کنار آن دانشجویان بسیاری از ایران و خاورمیانه را در خود جای داده بود.
در آن زمان اعطای مدرک دانشگاهی چندان مرسوم نبود ولی موسسات آموزش عالی باستانی در چین آکادمیهای (شویان)، یونان، (آکادمی) و ایران نیز وجود داشتند.
مدرسه در سال ۳۸۷ قبل از میلاد توسط فیلسوف یونانی افلاطون در مجاورت آتن بانام آکادیموس تأسیس گردید و به دانشجویان خود فلسفه ریاضیات و ژیمناستیک آموزش میداد و گاهی به عنوان دانشگاه در نظر گرفته میشود. دیگر شهرهای یونان با موسسات آموزشی قابل ملاحظه شامل (سرای هیپوکراتها) که آموزشگاه پزشکی داشت و هودز که آموزشگاههای فلسفه داشت، میباشند. مؤسسه کلاسیک بعدی موزه و کتابخانه اسکندریه است که از شهرت بسیاری برخوردار بودهاست.
موسسات دانشگاهی شبیه به دانشگاههای مدرن در ایران و جهان اسلام نیز قبل از الازهر وجود داشتهاند. درچین باستان چند مؤسسه آموزش عالی وجود داشت که تقریباً نقشی همانند با دانشگاههای جهان باختر را ایفا کردهاند. چنین گفته میشود که در قرن ۲۱ پیش از میلاد در چین مؤسسه آموزشی عالی با نام شانگیانگ تأسیس شده (شانگ به معنی عالی و برتر و یانگ به معنی مدرسهاست) که مؤسس آن شون (از ۲۳۵۷ تا ۲۳۰۷ ق. م) در عصر یویو میزیستهاست. ممکن است مراکز آموزش عالی بر مدرسه امپریال مرکزی موسوم به پیونگ در زمان سلسله ژو (۱۰۴۶ تا ۲۴۹ قبل از میلاد)، تایخو در سلسله هان (۲۰۲ ق.م. تا ۲۲۰ پس از میلاد) و گوزیجیان در سلسله سوی تأثیر فراوانی گذاشته باشد. تاریخ دانشگاه نانجینگ به تأسیس آموزشگاه سلطنتی نانجینگ درسال ۲۵۸ بازمیگردد و دانشگاه سلطنتی نانجینگ به نخستین موسسهای تبدیل شد که ترکیب آموزش و پژوهش را در ۵ دانشکده در سال ۴۷۰ ارائه میکرد. در هر سلسله فقط یک آموزشگاه سلطنتی مرکزی وجود داشت که آن نیز همیشه در مقر حکومت بود و بالاترین سطوح علمی را در آن ارائه میدادند. همچنین نوع دیگری از موسسات آموزشی موسوم به آکادمیهای شویوان از قرن هشتم به بعد در عصر حکومت تانگ به وجود آمدند. این مراکز عموماً به صورت خصوصی اداره میشدند و دولت به برخی از آنها کمک میکرد. هزاران شویواندر چین فعال بودند و مدارک تحصیلی آنها با هم تفاوت داشت. ازمیان شویوانهای پیشرفته میتوان یولو شویان و بایلدونگ شویان را به عنوان مرکز آموزش عالی در نظر گرفت. در کشور چین باستان تمام امور امپراطوری را به مقامات تحصیل کرده و با سواد میسپردند و در زمان سلسله سوی (۵۸۱–۶۱۸) برای ارزشیابی و انتخاب افراد حکومتی یک آزمون برگزار میشد.
در عصر کارو لینجیان، چارلیماگن نمونهای از آکادمیها را به نام آموزشگاه کاخ یا scola palatina در آخن واقع در آلمان امروزی تأسیس کرد. دانشگاه دیگری که امروزه آکادمی برکساگاتا نام دارد در سال ۷۹۸ توسط یکی از رهبران کارولینجیان تأسیس شده بود. دانشگاه در منطقه نویون که امروزه در خاک فرانسه واقع شده قرار داشت. بهطور کلی میتوان گفت که هدف اندیشمندان، اشخاص طبقه بالا، روحانیون و خود چارلیماگن این بود که کل جامعه بهطور خاص، و فرزندان اشراف بهطور عام آموزش ببینند تا شیوه مدیریت زمینها و حفاظت از سرزمین خود را در برابر تجـ*ـاوز و استفاده نادرست فرا گیرند. نخستین دانشگاه اروپایی قرون وسطی دانشگاه ماگنورا در قسطنطنیه بود (که امروزه در استانبول ترکیه قرار دارد). این دانشگاه درسال ۸۴۹ در زمان سیطره امپراتوری بارداس و میخائیل سوم تأسیس شد و پس از آن در قرن نهم دانشگاه سالرنو، در سال ۱۰۸۸ دانشگاه بولونیا (ایتالیا) و در سال ۱۱۰۰ دانشگاه پاریس در فرانسه (بعداً با دانشگاه سوربن ادغام شد) بنا شدند. بسیاری از دانشگاههای قرون وسطی تحت سیطره کامل کلیسای کاتولیک و پاپها بودند. در اوایل قرون وسطی بیشتر دانشگاههای نو از مدارس و آموزشگاههای پیشین منشعب شدند به ویژه اینکه گرایش زیادی برای تبدیل شدن به مراکز آموزش عالی داشتند. بسیاری از مورخین معتقدند این دانشگاهها تداوم همین علائق معابد به تحصیل بودهاند.
در اروپا مردان جوان پس از پایان تحصیلات در مقطع سوم (مقدمات گرامر، کلام و منطق) و مقطع چهارم به ادامه تحصیل در دانشگاه میپرداختند و در رشتههای گرامر، منطق، هندسه، مثلثات، ریاضیات، موسیقی و نجوم درس میخواندند.
استادی در کلاس درس دانشگاه صنعتی هلسینکی
در مالی (غرب آفریقا) دانشگاه اسلامی سنکور (در سال ۹۸۹) تأسیس شد ولی فاقد مدیریت مرکزی بود؛ در واقع این دانشگاه از مجموعهای از دانشکدههای مستقل تشکیل شده بود که هر یک توسط یک اندیشمند یا استاد اداره میشدند. کلاسها در فضای باز مساجد یا اماکن خصوصی تشکیل میشدند. موضوعات اصلی تدریس عبارت بودند از قرآن، مطالعات اسلامی، حقوق و ادبیات. درکنار آنها دروس پزشکی و جراحی، نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی، فلسفه، زبان و زبانشناسی، جغرافیا، تاریخ و هنر هم ارائه میشد. دانشجویان در کنار درس، زمانی را هم به آموزش اخلاق و بازرگانی اختصاص میدادند. اماکن تجاری مدرسه دورههایی را در مورد تجارت، قالیبافی، کشاورزی، ماهیگیری، بنایی، کفاشی، خیاطی و دریانوردی ارائه میکردند. گفته میشود که آزادی فکری دانشگاههای غربی تحت تأثیر دانشگاههایی مانند سنکور و قرطبه (اسپانیای مسلمان) بودهاست. حفظ قرآن و آموزش زبان عربی برای دانشجویان الزامی بود. زبان رسمی تدریس در دانشگاه و همچنین زبان بازرگانی تیمبوکتو زبان عربی بود. به جز تعداد کمی دست نوشته به زبانهای سونگای و دیگر زبانهای غیر عربی، تمام ۷۰۰۰۰ نسخه باقیمانده از آن عصر به زبان عربی هستند. (بنیاد الفرقان در لندن یک فهرست ۵ جلدی ازاین آثار منتشر کرده که در کتابخانه احمد بابا موجود است)
دانشجویان این دانشگاه نیز همچون سایر دانشگاههای اسلامی از سراسر دنیا پذیرش میشدند. در حدود قرن ۱۲ بود که این دانشگاه ۲۵۰۰۰ دانشجو را در شهری ۱۰۰۰۰۰ نفری در خود جای داده بود. این دانشگاه به خاطر استانداردهای بالا و سختگیری در پذیرش دانشجو مشهور بود.
آینده
آینده دانشگاههای امروزی به صورت ساختمانی سنتی از خشت و گل به چند دلیل در هالهای از ابهام قرار دارد. یک مؤسسه اروپایی یا مسیحی ویژه نخبگان در حرکت به سوی مدل آموزشی همگانی مشکلات قابل توجهی داشتهاست. این مدل باید به دنبال افزایش سطح کیفی پرورش نخبگان و دستیابی به حقایق عینی باشد. استنلی آرونویتز در مطالعه دانشگاههای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم («کارخانه دانش») میگوید که دانشگاههای آمریکا تحت تأثیر مسائل مربوط به اشتغال، فشار بر دانشگاههایی که زمین آنها موقوفهاست، و بیتوجهی سیاستمداران و عدم آگاهی دانشگاهها از نیازهای جامعه بودهاند. به صورت نظری تر بیل ریدینگز (مرحوم) در مطالعه ۱۹۵۵ خود با عنوان "ویرانی دانشگاه هاً تصریح میکند که دانشگاههای جهان بهطور ناامیدکنندهای در اثر جهانیسازی و بیارزشی تعالی بوروکراتیک تغییر کردهاند. وی معتقد است که دانشگاهها به زندگی مصرف گرایانه و ویرانگر خود ادامه میدهند تا ما به فکر آموزشهای پیشرفته فراملی بیفتیم که فراتر از مسائل ملی و سازمانی حرکت میکنند.
جنبش در حال گسترشی به نام دانشگاه عصر سوم (U3A) شکل گرفتهاست که شامل گروههای کوچک، مستقل و خود مختار از اندیشمندان بازنشسته و دیگر کسانی است که برای خودشان مطالعه میکنند؛ این دانشگاهها خیریه هستند و هیچ گونه مدرک یا گواهی نمیدهند: دانشگاه به شکل باستانی، یعنی مجموعهای از اندیشمندان. دامنه مطالعات U3A فراتر از محدوده دانشگاه هاست و شامل اغلب رشتههای فیزیکی و ذهنی است که برای افرادی که در «عصر سوم» زندگی خود قرار دارند مفید است.
سازمان
بروکز هال، کالج بازرگانی Terry در دانشگاه جرجیا در آتن، جرجیا/ آتن، جرجیا
اگر چه هر نهاد و موسسهای از سازماندهی ویژه خود برخوردار است، ولی دانشگاهها تقریباً همگی از یک هیئت امنا، یک رئیس، دستکم یک معاون و رؤسای قسمتهای گوناگون تشکیل شدهاند که تصمیمگیریهای گوناگون را عملی میسازند. دانشگاهها معمولاً به تعدادی دانشکده تقسیم میشوند. سیستمهای دانشگاه دولتی توسط نهادهای آموزش عالی دولتی اداره میشوند. این نهادها درخواستهای مالی و پیشنهادهای بودجهای را بررسی و پس از تصویب، بودجه یاد شده را به دانشگاه تخصیص میدهند. این نهادها همچنین برنامههای نو آموزشی را تأیید و برنامههای جاری را لغو یا اصلاح مینمایند. به علاوه تدابیر لازم را برای توسعه هماهنگ آموزش عالی در سطح کشور اتخاذ میکنند. اما بسیاری از دانشگاههای دولتی در دنیا تا حدی از استقلال مالی، پژوهشی و آموزشی برخوردارند. دانشگاههای خصوصی بودجه خود را از دولت دریافت نمیکنند و در اتخاذ سیاستهای خود استقلال بیشتری دارند.
هر چند سیاستهای متغیر یا استانداردهای فرهنگی و اقتصادی در نواحی جغرافیایی گوناگون سبب ایجاد عدم توازن شدید بین دانشگاههای گوناگون جهان و حتی دانشگاههای یک کشور شدهاست، اما معمولاً دانشگاههای هر جامعه در میان موسسات پژوهشی و آموزشی پیشرو آن جامعه قرار دارند.
اغلب دانشگاهها در کنار ارائه دروس علوم طبیعی، مهندسی، معماری، پزشکی، مدیریت ورزش، علوم اجتماعی، حقوق یا علوم انسانی، امکانات رفاهی خاصی را مانند غذا خوری، بانک، مراکز تایپ و چاپ، مراکز شغلی و بوفهها را برای دانشجویان خود فراهم میآورند. به علاوه بیشتر دانشگاههای بزرگ کتابخانه، مراکز ورزشی، رستوران، اتحادیه دانشجویی، باغهای گیاهشناسی، رصد خانه ستارهشناسی، بیمارستانهای دانشگاهی و کلینیکها، آزمایشگاههای رایانهای، آزمایشگاههای علمی و مراکز رشد بازرگانی ویژهٔ خود را دارند.
دانشگاههای سراسر جهان
دانشگاه ایلینوی غربی.
روشهای تأمین بودجه و سازمان دانشگاهها در کشورهای گوناگون جهان بسیار متفاوت هستند. در برخی کشورها بودجه از سوی دولت تأمین میشود و دربرخی از کشورها از شهریههای دانشجویان و کمکهای مردمی استفاده میشود. در برخی کشورها افراد در مناطق خود به دانشگاه میروند و در برخی از کشورها دانشگاهها از سراسر دنیا دانشجو پذیرش میکنند و امکانات اقامتی در اختیار دانشجویان قرار میدهند.
پذیرش دانشجو
سیستمهای پذیرش و ساختارهای دانشگاهی در سراسر جهان تفاوتهای زیادی با هم دارند (به سیستم پذیرش دانشگاهها مراجعه کنید). این تفاوتها در کشورهایی که دانشگاههایشان نقش کالجهای اجتماعی را ایفا میکنند (مانند اروپا و ایالات متحده) محسوسترند. دانشجویان یا از طریق پرداخت مبالغی پول به عنوان شهریه در دانشگاه پذیرفته میشوند یا از طریق آزمونی بهنام کنکور.
پذیرش دانشجو با اخذ شهریه
دانشجویان پولی، طبقهای ویژه، در دانشگاهها هستند که به علت پولدار بودن، امکانات در اختیارشان قرار میگیرد. این دانشجویان، زیر نظر بهترین استادان، مشغول به تحصیل هستند. مسئولان دانشگاهی، صرفاً به علت کسب درآمد اقدام به چنین کاری میکنند.[نیازمند منبع]
هرچند که دانشگاه، قابل تقلیل به یک بنگاه اقتصادی یا یک شرکت سهامی نیست. (زیرا که دانشگاه، ابعاد غیرانتفاعی، غیر بازاری و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی خاصی دارد و پاسخگویی دانشگاه، صرفاً، پاسخگویی به تقاضای بازارها نیست، بلکه مسئولیت اجتماعی پاسخگویی به مسائل فرهنگی جامعه را نیز عهدهدار است) ولیکن، برخی دانشگاههای خصوصی، اقدام به پذیرش چنین دانشجویانی میکنند.[نیازمند منبع]
پذیرش از طریق کنکور
کنکور نام آزمونی است که در بسیاری کشورها برای پذیرش دانشجو برگزار میشود. (برای آشنایی بیشتر به مقاله: کنکور مراجعه کنید)
کاربردهای محاورهای
واژه «دانشگاه» از نظر کلامی ممکن است به یک مرحله در زندگی فرد اطلاق شود: «وقتی در دانشگاه بودم…»؛ در ایالات متحده اغلب از واژه «کالج» استفاده میشود: «وقتی در کالج بودم…». (برای اطلاعات بیشتر به مقاله کالج، تفاوت کاربرد در آمزیکا و بریتانیا مراجعه کنید) در استرالیا و نیوزلند واژه دانشگاه را به اختصار یونی (uni) میگویند که اخیراً در میان جوانان بریتانیایی هم متداول شدهاست. در نیوزلند و آفریقای جنوبی نیز از لفظ ورسیتی (varsiry) استفاده میشود که در قرن ۱۹ در انگلستان رایج بودهاست. امروزه در ایالات متحده عموماً از واژه «دانشگاه» برای اشاره به موسسهای استفاده میشود که از چند دانشکده برخوردار است و طیف گستردهای از مدارک تحصیلی عالی را به دانشجویان میدهد (حتی اگر فاقد برنامههای تحصیلی در مقطع دکترا باشد) و موسسات کوچکتر که مدارک کارشناسی و کاردانی اعطا میکنند، «کالج» نامیده میشوند. (به کالجهای عمومی مراجعه کنید). با این وجود برخی دانشگاههای قدیمی تر آمریکا مانند بوستون کالج، دارتموث کالج و کالج ویلیام و مری بنا به دلایل تاریخی لفظ کالج را بر روی نام خود حفظ کردهاند، اگر چه مدارک دانشگاهی عالی متعددی اعطا میکنند. از سوی دیگر بسیاری از کالجهای کوچکتر وجود دارند که صرف نظر از محدودیتهای برنامهها و مدارک تحصیلی قابل عرضه خود، خود را «دانشگاه» معرفی میکنند. طبقهبندی کارنگی، موسسات دانشگاهی و کالجهای ایالات متحده را بر اساس آمار مدارک عرضه شده توسط آنها متمایز میسازد. این طبقهبندیها عبارتند از: I (دکترا)، IIA (کارشناسی ارشد)، IIB (کارشناسی)، III (موسسات دوساله با رتبه آکادمیک)، IV (موسسات دوساله بدون رتبه آکادمیک). یک دانشگاه «واقعی» موسسهای است که در طبقهبندیهای I یا IIA قرار میگیرد.
فهرست دانشگاه های ایران
دانشگاههای ایران ارائه دهندهٔ آموزشهای دانشگاهی هستند. دانشجویان پس از پایان موفقیتآمیز تحصیلات خود، بسته به دورهای که گذرانده است، میتواند مدارک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکتری و پسادکتری دریافت کند. مراکز آموزشی فعال در نظام آموزش عالی ایران در زیر، فهرست شدهاند.[۱]
محتویات
۱ دانشگاههای دولتی
۱.۱ دانشگاههای وزارت علوم
۱.۱.۱ دانشکدهها، مراکز و مجتمعهای آموزش عالی
۱.۲ دانشگاههای فنی و حرفهای
۱.۳ دانشگاههای علوم پزشکی
۱.۳.۱ دانشکدههای علوم پزشکی
۱.۴ دانشگاههای وزارت آموزش و پرورش
۱.۵ دانشگاههای دیگر دولتی
۲ دانشگاههای آزاد اسلامی
۳ دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیرانتفاعی
۳.۱ کارشناسی ارشد
۳.۲ کارشناسی
۳.۳ کارشناسی ناپیوسته
۳.۴ کاردانی
۴ دانشگاههای آموزش از راه دور
۴.۱ دانشگاه پیام نور
۵ دانشگاههای جامع علمی کاربردی
۶ جستارهای وابسته
۷ پانویس
۸ منابع
دانشگاههای دولتی
در حال حاضر علاوه بر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی وابسته به وزارتخانههای علوم تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مراکز دیگری نیز با کسب مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دانشجو میپذیرند. از جمله این مراکز، دانشگاه فرهنگیان (مراکز تربیت معلم) وابسته به وزارت آموزش و پرورش و مؤسسات آموزش عالی وابسته به سایر وزارتخانهها است.
علاوه بر این، دانشگاهی تحت عنوان، دانشگاه جامع علمی کاربردی در سال ۱۳۷۱ به منظور تقویت آموزشهای فنی و حرفهای و تربیت نیروی انسانی ماهر موردنیاز بخشهای صنعت، معادن، کشاورزی و خدمات تأسیس گردیدهاست.
دانشگاههای وزارت علوم
فهرست زیر شامل دانشگاه، دانشکدهها، موسسات و مراکز آموزش و تربیت دانشجویی میگردد که زیرنظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اداره میشوند.[۲][۳]
سردر دانشگاه تهران
سردر دانشگاه علم و صنعت
سردر جدید (در حال ساخت) دانشگاه صنعتی امیرکبیر
سردر دانشگاه فردوسی مشهد
سردر دانشگاه محقق اردبیلی
سردر دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
سردر دانشگاه زنجان
سردر دانشگاه سمنان
سردر دانشگاه لرستان
سردر دانشگاه قم
سردر دانشگاه ملایر
نام دانشگاهنشانی وبگاهمختصات محلسال تأسیستعداد دانشجورشتههاتوضیحات
دانشگاه آیتاللهالعظمی بروجردی [۱]
۱۳۸۵
دانشگاه آیتاللهالعظمی حائری میبد [۲]
۱۳۹۱
دانشگاه اراک [۳]
۱۳۵۰
دانشگاه اردکان [۴]
۱۳۸۸
دانشگاه ارومیه [۵]
۱۳۴۴
دانشگاه اصفهان [۶]
۱۳۲۵
دانشگاه الزهرا [۷]
۱۳۴۳
دانشگاه ایلام [۸]
۱۳۵۵
دانشگاه بجنورد [۹]
۱۳۸۴
دانشگاه بزرگمهر قائن [۱۰]
۱۳۹۳
دانشگاه بناب [۱۱]
۱۳۹۲
دانشگاه بوعلی سینا همدان [۱۲]
۱۳۵۳
دانشگاه بیرجند [۱۳]
۱۳۵۴
دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین [۱۴]
۱۳۶۲
دانشگاه تبریز [۱۵]
۱۳۲۵
دانشگاه تخصصی فناوریهای نوین آمل
۱۳۹۲
زیستشناسی جانوری، بهداشت و کنترل مواد غذایی، تولیدات داروهای گیاهی معطر، علوم آزمایشگاهی دامپزشکی، مهندسی فناوری اطلاعات
دانشگاه تربت حیدریه [۱۶]
۱۳۸۴
دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران [۱۷]
۱۳۵۹
دانشگاه تربیت مدرس [۱۸]
۱۳۶۰
(تنها در مقطع تحصیلات تکمیلی) حقوق، مدیریت و اقتصاد، علوم پایه، فنی و مهندسی، هنر و معماری، علوم پزشکی، منابع طبیعی، کشاورزی، علوم انسانی، علوم ریاضی، برق و کامپیوتر، علوم زیستی، مهندسی شیمی، مهندسی عمران و محیط زیست، فناوریهای نوین
دانشگاه تفرش [۱۹]
۱۳۶۶
دانشگاه تهران [۲۰]
۱۳۱۳
دانشکدهٔ اقتصاد، دانشکدهٔ ادبیّات و علوم انسانی، دانشکدهٔ حقوق و علوم سیـاس*ـی، دانشکده فنی دانشگاه تهران (پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران)، دانشکدهٔ کشاورزی، دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، دانشکدهٔ تربیت بدنی، دانشکدهٔ محیط زیست، دانشکدهٔ الهیات و معارف اسلامی، دانشکدهٔ جغرافیا، دانشکدهٔ علوم اجتماعی، دانشکده علوم و فنون نوین، دانشکدهٔ دامپزشکی، دانشکده زیستشناسی، دانشکدهٔ علوم تربیتی، دانشکدهٔ مدیریت، دانشکده فیزیک، دانشکدهٔ منابع طبیعی، دانشکده کارآفرینی، دانشکده مطالعات جهان
دانشگاه جامع علمی کاربردی [۲۱]
دانشگاه جیرفت [۲۲]
۱۳۶۸
دانشگاه جهرم [۲۳]
۱۳۸۶
دانشگاه حضرت نرجس رفسنجان [۲۴]
۱۳۹۱
دانشگاه حکیم سبزواری [۲۵]
۱۳۶۶ ۱۰۰۰۰ دانشکدهٔ ادبیّات و علوم انسانی، دانشکده فنی و مهندسی، دانشکدهٔ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدهٔ الهیات و معارف اسلامی، دانشکدهٔ جغرافیا و علوم محیطی، دانشکدهٔ علوم پایه، دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر، دانشکده مهندسی نفت و پتروشیمی، دانشکده ریاضی و علوم کامپیوتر
دانشگاه خلیج فارس بوشهر [۲۶]
۱۳۷۱
دانشگاه خوارزمی تهران [۲۷]
۱۲۹۸
دانشگاه دامغان [۲۸]
۱۳۶۸
دانشگاه دخترانه حضرت معصومه قم [۲۹]
۱۳۸۶
تک جنسیتی (دخترانه)
دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار [۳۰]
۱۳۸۱
دانشگاه رازی کرمانشاه [۳۱]
۱۳۵۰
دانشگاه زابل [۳۲]
۱۳۵۸
دانشگاه زنجان [۳۳]
۱۳۵۳
دانشگاه سلمان فارسی کازرون [۳۴]
۱۳۷۲ ۱۵۰۰
دانشگاه سید جمالالدین اسدآبادی [۳۵]
۱۳۹۰
دانشگاه سمنان [۳۶]
۱۳۵۳
دانشگاه سیستان و بلوچستان [۳۷]
۱۳۵۳
دانشگاه شهرضا [۳۸]
۱۳۹۰
دانشگاه شاهد [۳۹]
۱۳۶۹
دانشگاه شهرکرد [۴۰]
۱۳۵۶
دانشگاه شهید باهنر کرمان [۴۱]
۱۳۵۱
دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی کرمان [۴۲]
۱۳۸۶
مهندسی برق، مهندسی فوتونیک، مهندسی عمران، مهندسی سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی، مهندسی پلاسما، بیوتکنولوژی، نانوشیمی، نانوفیزیک، مهندسی تبدیل انرژی، مهندسی هستهای فقط در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو میپذیرد
دانشگاه شهید بهشتی [۴۳]
۱۳۳۸
حقوق، روانشناسی، زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی، زبان و ادبیات انگلیسی، زبان و ادبیات فرانسه، زبان آلمانی، زبان روسی، زبان چینی، علوم اجتماعی، علوم اقتصادی، علوم سیـاس*ـی، حسابداری، مدیریت، فلسفه، تاریخ، جغرافیا، آبوهواشناسی، مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی معماری، مهندسی مکانیک، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار و سختافزار)، مهندسی آبوفاضلاب، فیزیک (اتمی، هستهای و حالت جامد)، ریاضیات و کاربردها، آمار و کاربردها
دانشگاه شهید چمران اهواز [۴۴]
۱۳۳۴
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان [۴۵]
۱۳۶۴
دانشگاه شیراز [۴۶]
۱۳۲۵
دانشگاه صنعت آب و برق [۴۷]
۱۳۴۹
دانشگاه صنعتی اراک [۴۸]
۱۳۶۷
دانشگاه صنعتی ارومیه [۴۹]
۱۳۸۴
دانشگاه صنعتی اصفهان [۵۰]
۱۳۵۶
مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی کامپیوتر، مهندسی فناوری اطلاعات، مهندسی شیمی، مهندسی عمران، مهندسی مکانیک، مهندسی کشاورزی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)، مهندسی معدن، مهندسی نساجی، مهندسی منابع طبیعی، مهندسی صنایع و سیستمها، مهندسی حمل و نقل، فیزیک (ذرات بنیادی، هستهای و حالت جامد)، شیمی کاربردی، ریاضیات و کاربردها، آمار و کاربردها
دانشگاه صنعتی امیرکبیر [۵۱]
۱۳۳۷
ریاضی و علوم کامپیوتر، مدیریت، علم و فناوری، مهندسی برق، مهندسی پزشکی، مهندسی پلیمر، مهندسی شیمی، مهندسی صنایع و سیستمهای مدیریت، مهندسی عمران و محیط زیست، مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات، مهندسی دریا، مهندسی مواد (متالورژی)، مهندسی مکانیک، مهندسی انرژی و فیزیک، مهندسی هوافضا، مهندسی نساجی، مهندسی نفت، مهندسی معدن، تربیت بدنی، زبان خارجی، رباتیک، شیمی، نانوتکنولوژی
دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل [۵۲]
۱۳۴۸ ۶۰۰۰[۴] مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی نقشهبرداری، مهندسی معماری، مهندسی صنایع، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار و سختافزار)، مهندسی مکانیک، مهندسی شیمی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)
دانشگاه صنعتی بیرجند [۵۳]
۱۳۸۶
دانشگاه صنعتی جندیشاپور دزفول [۵۴]
۱۳۵۱
دانشگاه صنعتی خاتمالانبیا [۵۵]
۱۳۸۰
دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی [۵۶]
۱۳۰۷ ۷۲۰۰ مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی نقشهبرداری، مهندسی صنایع، مهندسی هوافضا، مهندسی مکانیک، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)، فیزیک (اتمی و حالت جامد)، شیمی کاربردی، ریاضیات و کاربردها
دانشگاه صنعتی سهند [۵۷]
۱۳۶۹
مهندسی برق (کنترل)، مهندسی مکانیک، مهندسی شیمی، مهندسی نفت، مهندسی پزشکی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی و متالورژی استخراجی)، مهندسی معدن
دانشگاه صنعتی سیرجان [۵۸]
۱۳۷۱
مهندسی مکانیک، مهندسی عمران، مهندسی عمران-نقشهبرداری، مهندسی شیمی، مهندسی برق، مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات، مهندسی رباتیک، علوم مهندسی، علوم کامپیوتر، ریاضیات و کاربردها
دانشگاه صنعتی شاهرود [۵۹]
۱۳۵۲
مهندسی برق، مهندسی عمران، مهندسی مکانیک، مهندسی مواد، مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات، مهندسی صنایع و سیستمها، مهندسی معدن، مهندسی معماری و شهرسازی، مهندسی کشاورزی، تربیت بدنی و علوم ورزشی، علوم زمین، ریاضی، فیزیک، شیمی
دانشگاه صنعتی شریف [۶۰]
۱۳۴۴
مهندسی برق (الکترونیک، بیوالکترونیک، مخابرات، کنترل، قدرت، سیستمهای دیجیتال)، مهندسی عمران، مهندسی نقشهبرداری، مهندسی انرژی، مهندسی نفت، مهندسی شیمی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)، مهندسی هوافضا، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار، سختافزار و فناوری اطلاعات)، مهندسی مکانیک، مهندسی صنایع، علوم کامپیوتر، فیزیک (اتمی و حالت جامد)، شیمی کاربردی، ریاضیات و کاربردها
دانشگاه صنعتی شیراز [۶۱]
۱۳۸۳
مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات و کنترل)، مهندسی صنایع، مهندسی فناوری اطلاعات
دانشگاه صنعتی قم [۶۲]
۱۳۸۷
مهندسی برق (مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی صنایع، مهندسی مکانیک، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار و سختافزار)، مهندسی پلیمر، مهندسی انرژی، فیزیک مهندسی
دانشگاه صنعتی کرمانشاه [۶۳]
۱۳۸۶
مهندسی برق (مخابرات و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی مکانیک، مهندسی صنایع، مهندسی کامپیوتر، مهندسی شیمی، علوم کامپیوتر، فیزیک مهندسی
دانشگاه صنعتی همدان [۶۴]
۱۳۸۳
مهندسی برق (الکترونیک و کنترل)، مهندسی کامپیوتر، مهندسی شیمی، مهندسی پزشکی، مهندسی مواد (متالورژی استخراجی)، مهندسی معدن، مهندسی رباتیک
دانشگاه صنعتی هویزه [۶۵]
۱۳۸۸
دانشگاه علامه طباطبایی [۶۶]
۱۳۶۳
حقوق، زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات عربی، زبان و ادبیات انگلیسی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، علوم سیـاس*ـی، علوم اقتصادی (اقتصاد صنعتی، اقتصاد نظری، اقتصاد بازرگانی و اقتصاد کشاورزی)، حسابداری، روزنامهنگاری، علم اطلاعات و دانششناسی، مدیریت (صنعتی، بازرگانی، دولتی، بیمه و هتلداری)، فلسفه، مددکاری اجتماعی، الهیات و معارف اسلامی
دانشگاه علم و صنعت ایران [۶۷]
۱۳۰۸
مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی صنایع، مهندسی مکانیک، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار و سختافزار)، مهندسی شیمی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی، متالورژی استخراجی و سرامیک)، مهندسی راهآهن (ماشینهای ریلی، خط و سازههای ریلی و حمل و نقل ریلی)، فیزیک (اتمی و حالت جامد)، ریاضیات و کاربردها
دانشگاه علم و فناوری مازندران (بهشهر) [۶۸]
۱۳۷۳
دانشگاه علوم اقتصادی [۶۹]
۱۳۱۵
دانشگاه علوم دریایی خرمشهر [۷۰]
۱۳۵۵
(وابسته به نیروی دریایی ارتش)
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی رامین [۷۱]
۱۳۳۴
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری [۷۲]
۱۳۵۳
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان [۷۳]
۱۳۳۶
دانشگاه فردوسی مشهد [۷۴]
۱۳۲۸
مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی معماری، مهندسی شهرسازی، مهندسی صنایع، مهندسی مکانیک، مهندسی مکانیک بیوسیستم (کشاورزی)، مهندسی کامپیوتر (نرمافزار و سختافزار)، مهندسی شیمی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)، مهندسی کشاورزی، علوم و مهندسی آب، فیزیک، ریاضیات و کاربردها، آمار و کاربردها، حقوق، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، علوم سیـاس*ـی، علوم اقتصادی (اقتصاد نظری و اقتصاد بازرگانی)، حسابداری، مدیریت بازرگانی، مدیریت دولتی، آبوهواشناسی
دانشگاه کاشان [۸۰]
۱۳۵۲
مهندسی برق (الکترونیک، مخابرات، کنترل و قدرت)، مهندسی عمران، مهندسی معماری، مهندسی صنایع، مهندسی مکانیک، مهندسی شیمی، مهندسی مواد (متالورژی صنعتی)، مهندسی معدن، علوم کامپیوتر، فیزیک مهندسی، فیزیک (هستهای و حالت جامد)، شیمی کاربردی، ریاضیات و کاربردها، آمار و کاربردها، مدیریت بازرگانی
دانشگاه کردستان [۸۱]
۱۳۵۳
دانشگاه کوثر بجنورد [۸۲]
۱۳۹۱
تک جنسیتی (دخترانه)
دانشگاه گرمسار [۸۳]
۱۳۹۰
مهندسی عمران، مهندسی معماری، مهندسی صنایع، مهندسی نفت (مخازن نفت و بهرهبرداری از منابع نفتی)
دانشگاه گلستان [۸۴]
۱۳۸۷
دانشگاه گنبد کاووس [۸۵]
۱۳۸۸
دانشگاه گیلان [۸۶]
۱۳۵۳
دانشکدهٔ علوم پایه، دانشکدهٔ علوم ریاضی، دانشکدهٔ فنی، دانشکدهٔ علوم کشاورزی، دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، دانشکدهٔ معماری و هنر، دانشکدهٔ منابع طبیعی، دانشکدهٔ تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدهٔ فناوریهای نوین، دانشکدهٔ فنی و مهندسی شرق گیلان، گروه پژوهشی گیلان شناسی، پردیس (بینالملل) دانشگاهی وابسته به دانشگاه گیلان
دانشگاه لرستان [۸۷]
۱۳۵۶
دانشگاه مازندران [۸۸]
۱۳۵۸
دانشگاه محقق اردبیلی [۸۹]
۱۳۵۷
دانشگاه مراغه [۹۰]
۱۳۶۶
دانشگاه ملایر [۹۱]
۱۳۷۰
دانشگاه مهندسی علوم و فناوریهای نوین گلبهار [۹۲]
۱۳۹۰
دانشگاه مهندسی فناوریهای نوین قوچان [۹۳]
۱۳۸۵
دانشگاه نیشابور [۹۴]
۱۳۷۶
دانشگاه ولایت ایرانشهر [۹۵]
دانشکده علوم پایه، دانشکده فنی و مهندسی، دانشکده علوم انسانی، دانشکده علوم مدیریت، دانشکده زبانهای خارجی
نام دانشگاهنشانی وبگاهمختصات محلسال تأسیستعداد دانشجورشتههاتوضیحات
مؤسسه آموزش عالی راهبرد شمال رشت [۱۰۳] رشت بلوار لاکان ۵۰۰ متر بعد از پل طالشان ۱۳۸۶
روانشناسی، مدیریت بازرگانی، مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت صنعتی، مهندسی عمران، مهندسی کامپیوتر، مدیریت بازرگانی، مدیریت جهان گردی،کامپیوتر-نرمافزار کامپیوتر، نقشهکشی معماری-معماری، حسابداری بازرگانی-حسابداری، مهندسی تکنولوژی نرمافزار کامپیوتر، مدیریت بیمه، مدیریت مالی، مدیریت امور بانکی و … در طرح رتبهبندی علمی-آموزشی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیردولتی کشور از طرف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در رتبه «سطح اول» قرار دارد
دانشکده ریاضی و کامپیوتر خوانسار [۱۰۴] کیلومتر پنجم جادهٔ خوانسار به اصفهان ۱۳۷۴ ۴۵۰ ریاضیات و کاربردها - آمار و کاربردها - علوم کامپیوتر در افق کوتاه مدت، این دانشکده در نظر دارد تا با ارتقای خویش، به دانشگاه خوانسار، مبدل گردد
دانشکده فنی و مهندسی گلپایگان [۱۰۵]
۱۳۷۹
دانشکده کشاورزی شیروان
۱۳۶۲
دانشکده کشاورزی و دامپروری تربت جامTjamcaas.ac.ir تربت جام بلوار امام خمینی امام خمینی۴۴ ۱۳۸۹ ۸۰۰
دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب
۱۳۶۷
مجتمع آموزش عالی اسفراین [۱۰۶]
۱۳۹۰
مجتمع آموزش عالی بم [۱۰۷]
مجتمع آموزش عالی سراوان [۱۰۸]
۱۳۸۴
اقتصاد کشاورزی، گیاهپزشکی، تکنولوژی تولیدات گیاهی، ترویج و آموزش کشاورزی، گیاهان دارویی، گیاهان دارویی
مجتمع آموزش عالی لارستان [۱۰۹]
۱۳۹۲
مهندسی شیمی، صنایع، شهرسازی، کامپیوتر، مکانیک، برق
مجتمع آموزش عالی گناباد [۱۱۰]
۱۳۸۹
مرکز آموزش عالی استهبان estahbanihe.ac.ir
مرکز آموزش عالی اقلید پورتال مرکز آموزش عالی اقلید > معرفی دانشگاه فارس، اقلید، خیابان حافظ ۱۳۹۰ ۸۰۰ مهندسی برق، مهندسی منابع طبیعی، ریاضیات و کاربردها، آمار، فیزیک، علوم قرآن و حدیث، روانشناسی، زبان و ادبیات فارسی
مرکز آموزش عالی کاشمر [۱۱۱]
۱۳۹۰
مرکز آموزش عالی لامرد [۱۱۲]
مرکز آموزش عالی محلات
۱۳۹۱
mahallat.ac.ir
مرکز آموزش عالی ممسنی [۱۱۳]
۱۳۹۰
کاربرد کامپیوتر-نقشهبرداری
این دانشکده در بخش
رشته ساختمان بسیار پیشرو میباشد و مدیر گروه پرتلاش آن مهندس عزیزعلی عباسآبادی
میباشد
دانشکده فنی پسرانه خوارزمی ملایر [۱۱۶] ملایر ۱۳۸۲ ۱۱۵۰ کامپیوتر (نرمافزار و آی تی)، مکانیک (مکانیک خودرو و خدمات پس از فروش)، الکتروتکنیک (برق قدرت و تأسیسات الکتریکی و آسانسور و پله برقی) این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته در رشتههای مذکور دانشجو میپذیرد؛ و در مقطع کارشناسی فقط رشته مکانیک دانشجو میپذیرد.
دانشکده فنی و حرفهای دختران دکتر شریعتی [۱۱۷] تهران ۱۳۶۱ ۵۶۶۱ فنی، علوم اداری، کشاورزی، هنر، معماری، طراحی پارچه و لباس، تربیت بدنی
دانشکده فنی و حرفهای کوثر گنبدکاووس
دانشکده فنی شهید شمسی پور [۱۱۸] تهران ۱۳۴۳ ۱۱۰۳ حسابداری، الکترونیک، کامپیوتر این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته و کارشناسی ناپیوسته در رشتههای مذکور دانشجو میپذیرد. از سال ۱۳۸۴ تاکنون، پذیرش دانشجو در این دانشکده، فقط از بین مردان انجام میشود.
دانشکده فنی شهیدجباریان همدان [۱۱۹] همدان ۱۳۴۳ ۱۱۰۳ برق، الکترونیک، صنایع چوب،IT,ICT، مکانیک خودرو این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته تمامی رشتههای مذکور را دارا میباشد و در رشتههای برق و الکترونیک کاربردی و سازههای چوبی در مقطع کارشناسی ناپیوسته دانشجو میپذیرد.
دانشکده فنی شهید صدوقی یزد [۱۲۰] یزد ۱۳-- ---- مهندسی معماری، مهندسی متالورژی، مهندسی طراحی صنعتی، مهندسی برق صنعتی، مهندسی برق و تأسیسات گرایش برق، مهندسی مکانیک، مهندسی نقشهکشی و… این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته و کارشناسی ناپیوسته در رشتههای مذکور دانشجو میپذیرد.
دانشکده فنی و حرفهای پسران شهرکرد [۱۲۱] شهرکرد ۱۳-- ---- کامپیوتر - الکترونیک - برق - عمران - نقشهکشی- حسابداری و … این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته و کارشناسی ناپیوسته در رشتههای مذکور دانشجو میپذیرد.
نام دانشگاهنشانی وبگاهمختصات محلسال تأسیستعداد دانشجورشتههاتوضیحات
دانشکده علوم پزشکی اراک
دانشکده علوم پزشکی ارتش
دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
دانشگاه علوم پزشکی ایلام
دانشکده پیراپزشکی نهاوند [۱۴۶]
دانشکده علوم پزشکی گراش(فارس)
دانشگاه علوم پزشکی دزفول dums.ac.ir
دانشکده علوم پزشکی لرستان
دانشکده پرستاری آمل [۱۴۷]
شعبه بینالمللی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان (چابهار)
مرکز آموزش عالی علوم پزشکی ممسنی
{[دانشگاه علوم پزشکی آبادان}]||||||
دانشگاههای وزارت آموزش و پرورش
دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلمان و آموزش و بهسازی نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش در ایران است. این دانشگاه در دی ۱۳۹۰، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با تجمیع کلیه مراکز تربیت معلم سراسر ایران تأسیس شد.[۵] سازمان مرکزی این دانشگاه، در تهران مستقر بوده و ۳۲ پردیس برادران و ۳۲ پردیس خواهران در استانها (۳۱ استان و یک پردیس برای شهرستانهای استان تهران) راهاندازی شدهاند. محمود مهرمحمدی سرپرست کنونی این دانشگاه است.[۵]
دانشگاههای دیگر دولتی
دانشگاهها، دانشکدهها و آموزشکدههای فنی وابسته به دیگر وزارتخانهها یا سازمانهای دولتی که از طریق آزمون سراسری در مقاطع مختلف اقدام به پذیرش دانشجو مینمایند و در سیستم آموزشی خود از مصوبات وزارت علوم بهره میگیرند.
نام دانشگاهنشانی وبگاهمختصات محلسال تأسیستعداد دانشجورشتههاتوضیحات
دانشگاه افسری امام علی [۱۴۸]
۱۳۰۰
(وابسته به نیروی زمینی ارتش)
دانشگاه اقلید
دانشگاه امام صادق [۱۴۹]
۱۳۶۱
دانشگاه جامع امام حسین [۱۵۰]
۱۳۶۵
وابسته به سپاه پاسداران
دانشکده پست و مخابرات ایران [۱۵۱]
۱۳۷۲
دانشگاه شهید مطهری [۱۵۲]
دانشکده صدا و سیما
۱۳۴۸
کاردانی الکترونیک گرایشهای صدابرداری، صدا و تصویر و فرستنده -مهندسی رسانه، تولید سیما با گرایش برنامهسازی تلویزیونی، کارشناسی تلویزیون و هنرهای دیجیتال با گرایش گرافیک و انیمیشن، کارشناسی ارتباطات با دو گرایش خبر و رادیو، تهیهکنندگی تلویزیونی، صدا، تحقیق در ارتباطات، مدیریت رسانه، ژورنالیسم رادیو و تلویزیونی، تبلیغات و بازاریابی، مهندسی صدا، تولید سیما، تهیهکنندگی و سردبیری رادیو، نویسندگی برای رادیو
دانشگاه صنایع و معادن ایران [۱۵۳]
۱۳۷۲
دانشگاه صنعت نفت [۱۵۴]
۱۳۱۸
دانشگاه صنعتی اردبیل
دانشگاه صنعتی سیستان و بلوچستان [۱۵۵]
دانشگاه صنعتی مالک اشتر [۱۵۶]
(وابسته به وزارت دفاع)
دانشگاه علوم انتظامی امین
(وابسته به نیروی انتظامی)
دانشکده علوم سیـاس*ـی و، فرهنگ و ارتباطات شهید محلاتی (ره)
مدیریت، علوم سیـاس*ـی، نرمافزار کامپیوتر
دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری
(وابسته به وزارت دادگستری)
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری [۱۵۷]
دانشگاه علوم وفنون فارابی
(وابسته به حفاظت اطلاعات ارتش)
دانشگاه مذاهب اسلامی [۱۵۸]
دانشگاه هوایی شهید ستاری
(وابسته به نیروی هوایی ارتش)
دانشکده فنی شهید شمسی پور [۱۵۹] تهران ۱۳۴۳ ۱۱۰۳ حسابداری، الکترونیک، کامپیوتر این دانشکده در مقاطع دانشگاهی کاردانی پیوسته و کارشناسی ناپیوسته در رشتههای مذکور دانشجو میپذیرد. از سال ۱۳۸۴ تاکنون، پذیرش دانشجو در این دانشکده، فقط از بین مردان انجام میشود.
آموزشکده آمار و انفورماتیک
(وابسته به سازمان سنجش)
دانشکده کشاورزی و دامپروری تربت جام
دانشکده و آموزشکده دختران آمل [۱۷۴]
مرکز آموزش عالی تربیت مربی عقیدتی سیـاس*ـی
(وابسته به سپاه)
مرکز آموزش عالی فنی الغدیر زنجان [۱۷۵]
مرکز بینالمللی علوم و تکنولوژی پیشرفته و علوم محیطی کرمان
دانشگاههای آزاد اسلامی
دانشگاه آزاد اسلامی سامانه دانشگاهی غیردولتی در ایران (و چند شهر بیرون از ایران) است؛ که کار خود را در سال ۱۳۶۱ خورشیدی با نخستین واحد دانشگاهی خود در میان واحدهای داخلی و خارجی دانشگاه آزاد اسلامی، یعنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی آغاز کرد.