آموزشی ❃آموزش دروس عربی❃|طلایه کاربر نگاه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
ارزشیابی پایانی درس 7 عربی سوّم تجربی - ریاضی

1- ترجمة العبارات: (25/2)

أ- عدَّ القرانُ المواهبَ الطّبیعیه رزقاً للإنسان.

ب- اعترفَ الأوروبیُّون بفضلِ العُلماء المُسلمین.

2- اکتُب معنی الکلمات التّالیة: (5/1)

أ- إلی العربیّه: 1- جامعه: . . . 2- داروسازی: . . . . 3- امید: . . . .

ب- إلی الفارسیّه: 1- المارقین: . . . .2- الذّریعة: . . . . 3- الفشل: . . . .

3- للتّعریب: (1)

اسلام علم و علما را گرامی می دارد.

4- عیّن التّرجمه الصّحیحة: (1)

أ- رَحَل المُسلمون باحثینَ عن العلوم:

1- مسلمانان محققاً برای علم مسافرت کردند.

2- مسلمانان برای جستجوی علم به سفر پرداختند.

ب- إنّ لهذا العالم سنناً لاتتغیَّرُ:

1- سنت های این جهان نباید تغییرکند.

2- این جهان سنت هایی دارد که تغییرنمی کند.

5- عیّن المُنادَی و اذکُر نوعَه: (5/0)

یا رحمانُ یا مُجیبَ الدعواتِ!

6- صحّح الأخطاءَ: (5/0)

أ- یا أیُّها الطّالبةُ اذهبی إلی المدرسة. ب- لم یفرُّ المُجرمُ.

7- شکّل ما أشِیر بخطٍّ: (5/0)

القران یخرج المجتمع الإنسانیّ مِن المَوت إلی الحیاة.

8- عیّن نوعَ الواو: (75/0)

أ- لاتکذبُوا و أنتم تعلمُونَ. ب- و الفجرِ و لیالٍ عشرٍ.

9- عیّن الصّحیح و الخطأ فی الإعراب و التّحلیل الصّرفیّ: (2)

اللّهمَّ! سُدَّ فقرَنا بِغِناکَ.

اللّهمَّ: اسمٌ. مفرد. مذکّر. جامدٌ /منادَی مفرد مبنیّ علَی الضّمّ منصوبٍ محلا. صحیح - خطأ

سُدَّ: فعلٌ ماضٍ. للغائب. صحیحٌ و سالمٌ / فعل و فاعله ضمیر هو المُستتر. صحیح - خطأ

فقر: اسمٌ. مفردٌ. مشتقٌّ. نکره. منصرف / مفعولٌ به و منصوبٌ. صحیح - خطأ

ک: اسمٌ. ضمیر متّصل للجرّ. للمخاطب. معرفة/مضاف إلیه و مجرورمحلا. صحیح- خطأ
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترجمــه افعال و جملات

    زیرادرهرزبان برای بیان عقیده هاواندیشه هاازاسلوبهاوساختارهای دستوری خاصی استفاده می شودکه با اسلوبهای زبان دیگرتفاوت دارد.

    انواع جمله درزبان فارسی:

    ۱-فعلی: که ازنهاد(مسندالیه)وفعل تام ساخته می شود

    اگرفعل لازم باشدجمله فعلی دورکن دارد: فاعل+فعل تام علی نشست.

    اگرفعل متعدی باشدعلاوه بردورکن فوق به مفعول نیز احتیاج دارد علی کتاب را خواند.

    ۲- اسنادی:که ازنهادومسندوفعل ربطی ساخته می شودمانند:هواسرداست.

    فعلهای ربطی عبارتنداز: است-بود-شد-گردید-گشت.

    فعل درفارسی=بن+شناسه.

    شناسه جزئی ازفعل است که شخص رانشان می دهد:م-ی-د-یم-ند-ید.

    بن:جزء ثابت فعل که درتمام صیغه هاوجودداردومفهوم اصلی فعل ازآن بدست می آید

    هرفعلی دوبن دارد:

    ۱- بن ماضی :اگر(ن)راازمصدرحذف کنیم بن ماضی بدست می آیدفعلهای ماضی ومستقبل ازبن ماضی ساخته شده اند.

    ۲- بن مضارع:اگر(ب)را ازاول فعل امربرداریم بن مضارع بدست می آیدفعلهای مضارع وامرازبن مضارع ساخته می شوند.

    ترجمه و.....(قسمت دوم)

    همانطورکه درقسمت اول ملاحظه شد اسنادوارکان آن(مسندومسندالیه)دردستورزبان فارسی به فعلهای ربطی محدودشده است امادرزبان عربی مقوله اسنادگستره بیشتری دارد.

    مواردمسنددرعربی:

    ۱- خبرمبتدا:اللهُ قادرٌ.

    ۲- فعل تام: حضرالامیر.

    ۳- اسم فعل:هیهات.

    ۴- مبتدای وصفی که فاعل آن جانشین خبراست: اعارفٌ اخوک قدر الانصاف.

    ۵- خبرنواسخ: کان الله عالماْ.

    ۶- مفعول دوم افعال قلوب: ظننت الدارقریبةْ.

    ۷- مفعول سوم افعال سه مفعولیک یریهم الله اعمالهم حسراتٍ.

    ۸- مصدرهای جانشین فعل امر:سعیاْفی الامر.

    مواردمسندالیه درعربی:

    ۱- فاعل فعلهای تام یا شبه تام:حضرفؤادٌاالعالمُ ابوه.

    ۲- اسم نواسخ: کان اللهُ علیماْ.

    ۳- مبتدائی که خبرش درجمله آمده است: العلمُ نافعٌ.

    ۴- مفعول اول فعلهای قلوب.

    ۵- مفعول دوم فعلهای سه مفعولی.

    ۶- نائب فاعل:خُلق الانسانُ.

    ترجمه و.....(قسمت سوم)

    انواع فعل درزبان فارسی:

    ۱- ماضی ساده(مطلق):گفتم=بن ماضی+شناسه.

    ۲- ماضی استمراری: می گفتم(گفتمی)=می+ماضی ساده.

    ۳- ماضی نقلی : گفته ام=صفت مفعولی+ام-ای-است-ایم-اند.

    صفت مفعولی=بن ماضی+ه مانند:خورده.

    *ماضی نقلی درزمان گذشته انجام شده ولی اثرآن تازمان حال برجای مانده است.

    ۴- ماضی بعید:گفته بودم=صفت مفعولی+فعل کمکی ازبودن.

    ۵- ماضی التزامی:گفته باشم.

    ۶- ماضی مستمر(درحال جریان یا ملموس): داشتم می گفتم.

    ۷-ماضی ابعد: گفته بوده بودم.

    ۸- ماضی بعید التزامی: گفته بوده باشم.

    ۹- ماضی آینده درگذشته: خواست گفت .

    ۱۰- مضارع اخباری ساده: گویم.

    ۱۱- مضارع اخباری معمولی: می گویم(همی گویم).

    ۱۲- مضارع التزامی :بگویم=ب+بن مضارع +شناسه.

    گاهی بدون ب می آید.

    ۱۳- مضارع مستمر(درحال جریان): دارم می گویم.

    ۱۴- حال یاآینده همراه با دستورامرونهی: بگو-نگو(مگو).

    ۱۵- آینده معمولی(مستقبل معمولی): خواهم گفت=مضارع ساده خواستن+بن ماضی فعل اصلی.

    ۱۶- مستقبل(آینده)محقق الوقوع: صبرکن آمدم(حتما خواهم آمد).

    ۱۷-آینده همراه با دعایانفرین: بیامرزاد-مریزاد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترجمه و.....(قسمت چهارم)

    ترجمه فعل ازعربی به فارسی:

    ۱- فعل ماضی راغالبابصورت ماضی ساده ترجمه می کنیم.جلست = نشستم.

    ۲- فعل مضارع مرفوع رابصورت مضارع اخباری ترجمه می کنیم .یکتبُ = می نویسد.

    ۳- فعل مضارع منصوب رابصورت مضارع التزامی ترجمه می کنیم(بجزمنصوب به لن).اریدان اکتبَ =

    می خواهم بنویسم.

    حروف ناصبه : أن(که)،کَی،لکی،حتّی،لـِ(تا،تااینکه،برای اینکه)،فـَ(فاء سببیه).

    فاءسببیه بعدازنفی یاطلب(امرونهی)یابعدازلیتَ ولعلّ می آید. یالیتنی کنتُ معهم فافوزفوزاعظیما = ای کاش من با آنهابودم تابه رستگاری بزرگی دست یابم.

    مضارع منصوب به لن بصورت مضارع مستقبل منفی ترجمه می شود. لن نترک =هرگزترک نخواهیم کرد(ترک نخواهیم کرد.

    ۴- مضارع مجزوم به لم ماضی ساده منفی ترجمه شود لم یذهب = نرفت.

    مجزوم به لما بصورت ماضی نقلی منفی.لمّایکتب = ننوشته است(هنوزننوشته است).

    توجه:گاهی لمابرسرفعل مضارع می آیددراین صورت (وقتی که،زمانی که)ترجمه می شود مانند:

    لماعلم امیرالمؤمنین بانّ البائع قدعرفه ترک المکان = وقتی که امیرمومنان دانست که فروشنده اوراشناخته است مکان راترک کرد.

    *درجمله های شرطیه فعل شرط به صورت مضارع التزامی وجواب بصورت مضارع اخباری ترجمه می شود. من درس نجح = هرکس درس بخواندموفق می شود.

    ادئات شرط: إن=اگر،من=هرکس،ما=هرچه،متی=هروقت،مهما=هرزمان،اینما=هرجا.

    اگرلام امر(لـ)برسرمضارع بیاید لـ را(باید)ترجمه می کنیم وفعل بعدازآن رابصورت مضارع التزامی ترجمه

    می کنیم مانند:لیذهب = بایدبرود.

    نکته:به کاربردلام درجمله ها دقت کنیم:

    الملک للهِ = حکومت ازآن خداونداست. قبل ازاسم آمده وحرف جراست.

    اجتهدتُ لاَنجح =تلاش کردم برای اینکه موفق شوم. بعدازیک مقدمه ووسط جمله آمده حرف نصب است.

    لنبتعد عن الکذب = باید ازدروغ دوری بجوئیم. بدون مقدمه آمده وفعل بعدازآن مجزوم است پس حرف جزم

    ۵- کان+مضارع = ماضی استمراری.کان یکتب = می نوشت.

    کان + ماضی = ماضی بعید .کان کتب = نوشته بود.

    کان +لـ =داشتن.کان لی کتابٌ =کتابی داشتم.

    ۶- اگرقدبرسرفعل ماضی بیاید گاهی بصورت ماضی نقلی مثبت ترجمه می شود قدکتب = نوشته است.

    وگاهی این قدتاکیدرامی رساندکه دراین صورت (واقعا،براستی،حقیقتا)ترجمه می شود. قدصدقت=واقعا

    راست گفتی.

    ۷- لام مفتوح(لـ)+ مضارع = حال. لینصرُ=الان یاری می کند(داردیاری می کند.

    الان+مضارع= حال مانند:الان ینصر=الان یاری می کند.

    ۸- سـ(بزودی)+مضارع = آینده محقق مانند: سیذهب=بزودی می رود.

    سوف+مضارع=آینده محتمل.سوف یذهب=خواهدرفت.

    افعالی که ماضی آنهابروزن(فَعُلَ)باشدلازم هستند.کَرُمَ،حَسُنَ.

    ۹- اذ+مضارع=ماضی استمراری.اذ یذبحونکم=وقتی شمارامی کشتند.

    ۱۰- صیغه تعجب:

    ماانشطه=چقدرکوشاست،یاله من مقامٍ؛یاله مقاما=چه مقامی دارد،لله دره کاتبا=چه نویسنده ای!

    احسن بالمودب=مودب چه نیکوست!

    صیغه تعجب را می توان برای گذشته وآینده نیزبکاربرد:

    ماکان انشطه =چقدرکوشابود!

    مایکون احسن المناظر=مناظرچقدرزیباخواهندبئد!.

    ۱۱-اذا+ماضی=مضارع التزامی.اذاجاءنصرالله=هنگامی که یاری خدابیاید.

    ۱۲-گاهی ترجمه یک فعل لازم با مجهول یکسان است.اهتدی=هُدی=هدایت شد.

    ۱۳- لستُ+ادری=الان نمی دانم.

    ۱۴- عاد+مضارع=دوباره انجام دادن کار،برگشتن به کاری.مانند:عادیکتبُ=دوباره نوشت(دوباره می نوشت.

    لم+مضارع عاد=انجام ندادن کار مانند:لم یعدیکتبُ = دیگه ننوشت.

    ترجمه و...(قسمت پنجم)

    ترجمه افعال مزید:

    باب افعال: معمولامتعدی ترجمه می شود یعنی درترجمه نیازبه مفعول دارد: اخرج الرجل الطفل=مردکودک

    رابیرون کرد.

    فعلهای زیر ازباب افعال هستندولی لازم هستند:افلح-اسرع-افاق-امطر-ازهر-انصت-اقبل.

    تفعیل:معمولامتعدی:نزل الله القرآن=خداوندقرآنرانازل کرد.

    برخی فعلهای باب تفعیل لازم هستند:فَکَّرَ.

    مفاعله:معمولامتعدی :باعده=اورادورکرد.

    گاهی برای مشارکت ودرترجمه میان فاعل ومفعول ازکلمه«با»استفاده می شود:کاتبَ علیٌ صدیقَه

    علی بادوستش نامه نگاری کرد.

    برخی فعلهای باب مفاعله لازم هستند:سافر.

    انفعال:لازم وبرای مطاوعه (اثرپذیری)است.

    مطاوعه یعنی اینکه مفعول به اثرفعل رابپذیردوبعدازپذیرفتن اثرفعل خودفاعل محسوب می شود:

    کَسَّرتُ الزجاجَ فانکسرَالزجاجُ=شیشه را شکستم وشیشه شکست.

    هرگاه فعل متعدی یک مفعولی رابه بابهای مطاوعه ببریم لازم می شودواگردومفعولی باشندیک مفعولی می شوند.

    تفعل: گاهی لازم وگاهی متعدی: تقدم=پیشرفت کرد-تقبل=پذیرفت.

    تفاعل:غالبا لازم ترجمه می شودوگاهی برای تمارض است: تمارض الرجل=مردخودرابه مریضی زد.

    گاهی برای مشارکت بکارمی رودوازکلماتی نظیر«با-باهم-بایکدیگر»استفاده می شودمانند:

    تعاون الناسُ لبناءالمسجد=مردم درساختن مسجدبایکدیگرهمکاری کردند.

    افتعال:گاهی لازم مانند:اجتهد=تلاش کردوگاهی متعدی مانند:اکتسب =بدست آورد.

    استفعال:غالبامتعدی ترجمه می شود:استخرجَ العاملُ الحدیدَ=کارگرآهن رااستخراج کرد.

    گاهی برای طلب ودرخواست بکارمی رود: اَستغفرُاللهَ=ازخداآمرزش می خواهم.

    برخی فعلهای باب استفعال لازم هستند: استراح-استقام.

    افعلال: برای بیان رنگ به کارمی رود:اِخضَّرَت الورقةُ=برگ سبزشد.

    توجه:افعال رباعی مجردمعمولامتعدی هستند:زلزل=لرزاند.

    وبندرت لازم هستند:حصحص=آشکارشد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترجمه و...(قسمت ششم)

    *پاره ای ازفعلهاهمراه حرفی بکار می روند که هنگام ترجمه به فارسی نیازبه ترجمه آنهانیست مانند:

    سخرمِن=مسخره کرد-حصل علی=بدست آورد-شعربِ=احساس کرد متوجه شد-عزم علی =تصمیم گرفت-بحث عن =جستجوکرد درجستجوی بود دنبال گشت-اخذب=گرفت-قرب من=نزدیک شدبه.

    *گاهی مصدربصورت فعل ترجمه می شود:قصدتُ الرجوعَ=خواستم برگردم.

    *درترجمه فعل مجهول اغلب ازفعل شدن کمک می گیریم: قُتلَ=کشته شد.

    *درترجمه فعلهای دومفعولی معمولایکی ازدومفعول راباعلامت«را»ودیگری بدون علامت ویاهمراه حرف متمم می آید:

    الهی ارزقنی الصبرالجمیل=خدایابه منصبرزیباراارزانی بدار.

    جعلتک امینا علی اسراری= تورابراسرارخویش امین قراردادم.

    *مفعول درجمله عربی گاهی درترجمه فارسی همراه حرف متمم به کارمی رود:

    بلغتُ المنزلَ=بهخانه رسیدم.- اجابه= به او پاسخ داد.-جاهد المشرکین=بامشرکان جهادکن.

    ترجمه مشتقات:

    اسم فاعل: بصورت صفت فاعلی فارسی ترجمه می شود:عالم=دانا-مُقاتل=رزمنده.

    صفت فاعلی درفارسی دارای پسوندهایی ازقبیل«نده-ا»است.

    اسم مفعول بصورت صفت مفعولی فارسی ترجمه می شود:منصور=یاری شده.

    صفت مفعولی باپسوند«شدن» ساخته می شود.

    صفت مشبهه: بصورت صفت مطلق فارسی ترجمه می شود:غضبان=خشمگین.

    اسم مبالغه:درترجمه آن ازقید«بسیار» استفاده می شود: غفّار=بسیارآمرزنده.

    اسم تفضیل: بصورت صفت تفضیلی یاصفت عالی فارسی ترجمه می شودبدین صورت که:

    اگربعدازآن حرف جرمن بیاید معادل صفت تفضیلی فارسی است: اکبرمن=بزرگتراز.

    اگربعدازآن حرف جرمن نیاید معادل صفت عالی فارسی است : هذا احسن=این بهترین است.

    اگربه اسم دیگری اضافه شودمعادل صفت عالی فارسی است: افضل الاعمال=بهترین کارها.

    یادآوری: خیروشراگربه معنی خوبتروبدتروخوبترین وبدترین باشداسم تفضیل است.

    اگربه معنی خوب وبدباشد صفت مشبهه است.

    اگربه معنی خوبی وبدی باشد جامداست.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترجمه و.....(قسمت هفتم)

    ترجمه ضمائر:

    * درترجمه ضمائرغائب به مرجع آنها دقت کنیم:

    کتب التلامیذُدروسَهُم=دانش آموزان درسهایشان رانوشتند.

    *درترجمه ضمائرمنفصل نصبی ازکلمات«تنها-فقط» استفاده می کنیم: ایّاک نعبدُ= تنهاتورا می پرستیم

    ترجمه اسمهای موصول:

    من=کسی که - کسانی که. ما= چیزی که-چیزهایی که- آنچه

    الذی-التی=که-کسی که-چیزی که. الذین-اللاتی= که - کسانی که.

    اللتان-اللتین-اللذان-اللذین=که-دوکسی که.

    * اسم موصول خاص هرگاه بعدازاسم دارای «ال» بیاید به معنی کهخواهدبود:

    ذهبت الی المسجدالذی قرب بیتنا=رفتم به مسجدی که نزدیک خانه مان است.

    یادآوری: درترجمه اسمهایی که دارای تنوین هستندگاهی «یاء وحدت یانکره» اضافه شود:رجلٌ=مردی.

    ترجمه عددومعدود:

    درزبان فارسی معدودفقط یک حالت داردوآن مفرد است است لذامعدودعربی به هرشکلی باشد به صورت مفردترجمه می شود: خمسةُ کتبٍ = پنج کتاب.

    *واعداد ترتیبی به این صورت:الامام الثامن = امام هشتم ثامن الائمة= هشتمین امام.

    توجه:هناک ظرف مکان است وگاهی به معنی«هست-وجوددارد»بکارمی رود:

    هناک کتابٌ فی المکتبة=کتابی درکتابخانه هست(وجوددارد).

    نکته:فعل قام همراه باء جاره به معنی انجام داد-پرداخت بکارمی رود:

    قام الطلابُ بِتلاوة القران= دانش آموزان به تلاوت قرآن پرداختند.

    ضمیرفصل:درترجمه ضمیر فصل ازتعابیری چون:« تنها-همان است- آن است که- چنین است » استفاده

    می کنیم: انک انت الغافر= قطعا تو همان بخشنده ای.

    کُلّ:این کلمه بصورت « همه- هر -هریک » ترجمه می شود به ترتیب زیر:

    کل الطلاب=همه دانش آموزان. کل طالب=هردانش آموزی. کل مِن الطلاب=هریک ازدانش آموزان.

    لا نهی:بصورت امرمنفی ترجمه می شود: لاتعبدوا=نپرستید.

    ترجمه جمله های اسمیه:

    *درپایان جمله های اسمیه فاقدفعل ازصیغه های مختلف فعل ربطی « است» استفاده می کنیم:

    النجاةُ فی الصدق=نجات درراستگویی است.

    *خبرمفرد هرگاه بصورت مثنی وجمع باشدمعمولابصورت مفرد ترجمه می شود:

    المؤمنون صادقون فی حیاتهم=مومنان درزندگی خود راستگوهستند.

    ترجمه حروف مشبهه:

    إنَّ: درمتنهای ادبی وبلاغی (قرآن-نهج البلاغه و...) اغلب برای تاکیدجمله بکارمی رود ودرترجمه چنین جملاتی ازکلماتی چون« همانا-براستی- حتما- حقیقة» استفاده می شودودرمتون جدیدوداستانی وروزمره به عنوان تکیه کلام به کار می رودونیازی به ترجمه آن نیست.

    أنَّ: همانا- قطعا.برای تاکیداست.

    ودروسط جمله به معنی«که-اینکه»به کارمی رود:

    علمتُ أَنَّها قدنجحت فی الامتحان= دانستم کهاودرامتحان قبول شده است.

    لیتَ: کاش-ای کاش.

    اگرخبرش مضارع باشدمعمولابصورت مضارع التزامی ترجمه می شود:

    لَیتَ السلامَ یستقرُ فی العالم= کاش صلح درجهان استقراریابد.

    لَعَّلَ: شاید-امیداست.

    اگرخبرش مضارع باشدمعمولابصورت مضارع التزامی ترجمه می شود.

    کَأنَّ: گویا-مثل اینکه.

    برای تشبیه بکارمی رود.

    نکته: درترجمه عباراتی که دارای کلمه«إنَّما» است ازتعابیر« فقط-بی شک- تنها»استفاده می شود:

    إنَّما العزةُ لله ورسوله وللمومنین= عزت فقط ازآن خداوندوپیامبرش ومومنان است.

    توجه: لا نفی جنس بصورت « هیچ-اصلا» ترجمه می شود: لالباسَ اجملُ من العافیة=هیچ جامه ای زیبنده ترازسلامتی نیست.

    ترجمه اسمهای اشاره:

    *اسم بعدازاشاره(مشارالیه)هرگاه همراه الباشد اسم اشاره بصورت مفردترجمه می شودهرچندمثنی یاجمع باشدکه دراین صورت با صفت اشاره یا اسم اشاره فارسی مطابقت می کند:

    هؤلاء الطالبات مجتهداتٌ= ایندانش آموزان کوشاهستند.

    واگربدون البیایند اشاره طبق صیغه خودترجمه می شود: هؤلاءطالباتٌ=اینهادانش آموزهستند.

    نکته:علامت«ین»درمثنی وجمع مذکرسالم مشترک است هنگام ترجمه به حرکت نون وماقبل یاء وقرائن موجوددرجمله دقت کنیم:

    مثنی:مسلمینِ -مسلمَین - هذین المسلمین.

    جمع مذکرسالم: مسلمینَ -مسلمِین - هؤلاء المسلمین.

    ترجمه صفت:

    صفت درزبان فارسی بصورت مفردمی آیدهرچنددرزبان عربی مفردنباشد:

    التلامیذُ المجتهدون= دانش آموزان کوشا.

    نکته۱:درترجمه جمله وصفی حرف که موصول یا صفت سازرامی افزاییم وخودفعل مطابق نیازجمله معمولابصورت زیرترجمه می شود:

    الف)ماضی+ماضی=ماضی بعید(یاساده):

    اشتریت کتاباْقدرأیته فی مکتبة المدرسة=کتابی راخریدم کهآن رادرکتابخانه مدرسه دیده بودم(دیدم).

    ب)ماضی+مضارع=ماضی استمراری:

    سمعت نداءْ یدعونی الی الصدق=ندایی راشنیدم که مرابه صداقت فرامی خواند.

    ج)مضارع+مضارع=مضارع التزامی:

    اُفتّشُ عن کتابٍ یُساعدُنی فی فهم النصوص= دنبال کتابی می گردم که مرادرفهم متون یاری کند.

    نکته۲:گاهی جمله وصفیه بصورت اسمیه می آید:

    ترجمتُ نصاْ عباراته سهلةٌ= متنی راترجمه کردم که عبارتهایش آسان بود.

    نکته۳:گاهی برحسب نیازوموقیت فعلهابصورت صفت ترجمه می شوند:تعالی- عَزَّوجَلَّ- تبارکَ و.....

    قالَ اللهُ عزوجل=خداوندعزیزوبزرگ فرمود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ترجمه(قسمت هشتم)

    ترجمه مفغول مطلق:

    *درترجمه مطلق تاکیدی ازقیود تاکیدی«کاملا-حتما-قطعا-بی شک»

    استفاده می شود:

    نزل الله القرآن تنزیلاًلهدایة الانسان= قطعاخداوندقرآن رابرای هدایت انسان نازل کرد.

    *درترجمه مطلق نوعی(بیانی) ازقیودبیانی «به نیکی-بسیار-سخت-همچون-مانندِ» استفاده می شود:

    اذکرواالله ذکراًکثیراً=خدارابعدسیاریادکنید.

    جلس بهلول جلوسَ الملوک= بهلول مانندپادشاهان نشست.

    نکته۱: مطلق نوعی همیشه یا صفت داردیامضاف الیه.

    نکته۲: درترجمه مفعول مطلق دقت کنیم که این کلمه نظربه فعل جمله داردنه به فاعل ونه به مفعول.

    نکته۳: درترجمه مطلق نوعی دقت کنیم که ازترجمه آن بصورت مفعول به بپرهیزیم:

    فاصبرصبراًجمیلاً:

    صبری نیکوپیشه کن:نادرست. به نیکی صبرکن: درست.

    ترجمه حال:

    *حال مفردبصورت قیدحالت ترجمه می شودوعلامت قیدحالت درزبان فارسی پسوند« ان-ا»وپیشوند«با» است:

    جاء التلمیذُضاحکاًعاجلاً= دانش آموزخندان وبا شتاب آمد.

    *درترجمه جمله حالیه ابتداعبارت« درحالی که-که»را می نویسیم آنگاه

    خودفعل معمولا طبق الگوی زیرترجمه می شود:

    الف-ماضی+ماضی=ماضی بعید(یاماضی ساده):

    خرج المعلم وقدعلمنا اشیاءکثیرة=معلم خارج شد درحالی که مطالب

    بسیاری به آموخته بود.

    ب- ماضی+مضارع=ماضی استمراری:

    جاء المعلم وهویتکلم باللغة العربیة=معلم آمددرحالی که به زبان عربی سخن می گفت.

    نکته: بایدتوجه داشتیم که زمان جمله حالیه متاثراززمان جمله قبل ازخوداست.

    ترجمه تمییز:

    درجملاتی که تمییزبعدازاسم تفضیل می آیدگاهی می توان آن دورابصورت یک کلمه ترجمه کرد:

    هواحسن اخلاقاً=اوازنظراخلاق نیکوتراست(ترجمه درست)

    اوخوش اخلاق تراست(ترجمه بهتر)

    گاهی تمییزرامی توان بصورت فاعل یا مغعول یا مبتداترجمه کرد:

    هی اکثر منّی صبراً=صبراوازمن بیشتراست.

    طاب الطالب خلقاً=اخلاق دانش آموزنیکوشد.

    فجرنا الارض عیوناً=چشمه های زمین راشکافتیم.

    گاهی با آوردن تعابیر«ازلحاظِ-ازجنبه-از» تمییزراترجمه می کنیم:

    مُلئَ قلبی ایماناً=قلبم ازایمان پرشد.

    کفی بالله شهیداً=خداازلحاظ گواه وشاهدبودن کافی است.

    ترجمه مستثنی:

    دراستثنای مفرغ گاهی می توانیم جمله بصورت مثبت موکد ترجمه کنیم :ماجاء الّا هذا الطالبُ= فقط این دانش آموزآمد .

    به جای اینکه بگوئیم: نیامدمگراین دانش آموز.

    ترجمه مفعول له (لاجله)ویژه ادبیات

    از کلمات«برای-به خاطر-به جهت»استفاده می شود:

    قم من مکانک احتراماًلابیک=به خاطراحترام به پدرت ازجایت برخیز.

    ترجمه افعال مقاربه(قرب-رجاء-شروع)ویژه ادبیات

    درترجمه افعال قرب ازکلماتی نظیر« تقریبا-چیزی نمانه-نزدیک بود-نزدیک است»استفاده می شودوخبرآنهامعادل مضارع التزامی فارسی ترجمه می شود:تکاد الوردة تتفتح=نزدیک است که گل شکفته است.

    فعل رجاء(عسی)بصورت «امیداست» ترجمه می شودوخبرآن بصورت مضارع التزامی.

    افعال شروع( جعل-اخذ-شرع-بدا)بصورت« شروع کرد-دست به کارشد»

    ترجمه می شودوخبرآن بصورت مضارع التزامی.

    نکته: فعل مضارع بعدازافعال شروع را می توان بصورت مصدرترجمه کرد:

    اخذ الشاعر ینشد قصیدة= شاعردست بکارسرودن قصیده ای شد.

    ترجمه عندَ:

    چنانچه ظرف مکان باشد معمولا بصورت«نزد»ترجمه می شود:

    اجرکم عندالله=پاداش شما نزد خداونداست.

    وچنانچه ظرف زمان باشدبصورت« به هنگام-وقتِ» ترجمه می شود:

    ذهبت عند الغروب=هنگام غروب رفتم.

    نکته: چون درزبان عربی معمولا فعل خاصی برای مفهوم«داشتن» بکار

    نمی رود بنابراین برای بیان این معنا ازکلمه «عند» استفاده می شود:

    کان عندی کتاب=کتابی داشتم.

    ترجمه جواب طلب:ویژه ادبیات

    درترجمه فعل مضارع هنگامی که درجواب طلب واقع شودقبل ازآن کلمه« تا» آورده می شودوخودفعل بصورت مضارع التزامی ترجمه می شود:

    احسن الی الناس تستعبدقلوبهم= به مردم نیکی کن تا قلبهایشان را بدست آوری(بیاوری).

    ترجمه اغراءوتحذیر:ویژه ادبیات

    اغراء: همراه شو-لازم بدان-برتوباد:

    ایاک والصدقَ=باراستی همراه شو.

    تحذیر: پرهیزکن-بپرهیز-تورابرحذرمی دارم:

    ایاک والکذب=ازدروغ بپرهیز.

    ترجمه کم:ویژه ادبیات

    کم خبریه: تمییزش مفردومجروریاجمع ومجروریامجروربه«من» است وبصورت« بسیار-خیلی» ترجمه می شود:

    کم کتابٍ(کتُبٍ-من کتابٍ)قراتُ= بسیارکتاب خواندم.

    کم استفهامیه: تمییزش مفردومنصوب است وبصورت« چه مقدار-چقدر»

    ترجمه می شود: کم کتاباًقراتَ=چقدرکتاب خواندی؟

    ترجمه کاین:ویژه ادبیات

    همانندکم خبریه ترجمه می شود:

    کَأیِّن من کتابٍ قرأتُ=بسیارکتاب خواندم.

    مدح وذم :ویژه ادبیات

    مدح(نِعْمَ-حَبَّذا)چه خوب:

    نعم الشیمةُ الصدقُ= راستی چه صفت خوبی است.

    ذم( بِئْسَ-لاحبذا)بد-چه بد:

    بئس الشیمةُ الکذبُ= دروغ چه صفت بدی است.

    ترجمه انواع ما:

    ماشبیه به لیس: نیست: ماهذا مفیداً=این سودمندنیست.

    استفهامیه: چی-چه چیزی-چیست؟:ماعندک؟=چی داری.

    موصول:آنچه-چیزی که.

    شرطیه: هرچه.

    ترجمه انواع من:

    استفهامیه: چه کسی -کیست.:من انت؟=توکیستی.

    شرطیه: هرکس: مَنْ یَدْرُسْ یَنْجَحْ=هرکس درس بخواند قبول می شود.

    ترجمه انواع متی:

    استفهامیه: کی-چه وقت:متی رجعت؟=کی برگشتی؟

    شرطیه:هروقت: متی تذهبْ اذهبْ=هروقت بروی می روم.

    یادآوری:

    درپایان متذکرمی شوم که برای دریافت معناومفهوم یک عبارت لازم نیست که تمامی لغات موجود درآن را قبلا خوانده باشیم چه بسا معنای یک کلمه ازترجمه کلمات هم خانواده آن معلوم می شودویا گاهی قرائنی چون وموضوع متن واژگان مجاورو...به فهمیدن معنای متن کمک می کندمثلادرعبارت« اؤلئک هم الکفرة الفجرة»

    ازکلمه کفرة پی به معنی فجرة می بریم(نیکوکاران-بدکاران-طلوع فجر)

    وهمیشه این نکته را به خاطرداشته باشیم که ترجمه دقیق وروان مستلزم شناخت صحیح قواعد است.

    سربلندوپیزوز باشید-

    منابع ومآخذ:

    ۱-شرح کامل نظام جدید تالیف سهراب اسدی ومحمدرضا نقوی.

    ۲-عربی نوین محمدرضا ابراهیمی.

    ۳-گزینه دومجیدصالح بک.

    ۴-دستورزبان فارسی تالیف دکترعلی سلطانی گردفرامرزی.

    ۵-گزینه های برترغلامحسین محسنی اصل.

    ۶-مجلات رشدمعارف اسلامی.

    ۷-کتابهای درسی نظام قدیم وجدیدوپیش دآنشگاهی وسالی واحدی.

    ۸-ترجمه منجدالطلاب ازمحمدبندرریگی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تست های کنکور عربی ۳



    1- عین الجمله التی فیها الحال :

    الف : إشتریت کتابا فوجدته مفیداً جداً . ب: الحمدلله الذی لم یتخذ ولداً فیکون موروثاً .

    ج: ذهبت الی المکتبه و قرأت فیها کتاباً . د: رایتُ أخی یذهب إلی المدرسه ذهابَ الراغبین .

    2- املأ بما لایبین کیفیه وقوع الفعل : «« المعلمون یخدمون بلادهم ..............»»

    الف : خدمهً بالغهً ب : خدمهَ الأنبیاءِ ج : خدماتٍ کثیرهً د : خادمِینَ للإسلامِ

    3- عین العباره التی فیها المعرب؟

    الف :طالبه، خذی هذا . ب: مریم، إصبری . ج: طالب ، أین انتَ؟ د: فاطمه‌،کتبت هذا.

    4-التشکیل الصحیح لهذا العباره : لایری الجمال من له نفس عبوس .

    الف : الجمالَ – مَن – نفسٌ ب: الجمالُ – مَن – عبوسُ

    ج: مَن – نفساً – عبوساً د : الجمالَ – مِن – نفساً

    5- عین العباره التی فیها الحصر :

    الف: قل:هو مِن عند أنفسِکُم . ب: وما تَوفیقِی إلاباللهِ .

    ج: إنَّ العزهَ للهِ و لرسولهِ و للمؤمنینَ . د: ألا إنَّ ما فی السمواتِ و الأرضِ للهِ تعالی .

    6- عین إعراب الکلمه التی أشیر الیها بخط .

    أشهدُ بِالرُبُوبِیَهِ لکَ مُقراً بِأنَّکَ رَبِى .

    الف: مفعول مطلق تاکیدی ب: مفعول به ج: حال د: تمییز

    7- عین الصحیح عن التحلیل الصرفی : «« إنْ تَعدُّوا نِعمهَ اللهِ لا تُحصُوها . »»‌

    الف: مجرد ثلاثی ، لازم ، للمخاطب ب: مزیدثلاثی ، متعد ، للمخاطبینَ

    ج: مجردثلاثی ، متعد ، للمخاطبینَ د: مزیدثلاثی ، لازم ، لامخاطبینَ

    8- عین الصحیح :

    الف : إنَّ والداى صدیقىّ . ب : کان والدیه صدیقاه

    ج: کان والداى صدیقاى د : إنَّ والدیه صدیقاه

    9- عین إعراب الکلمه التی أشیر الیها بخط . «« أیُّ عطایاکَ أقومُ بها شکراً. »»

    الف : مفعول له ب: مفعول مطلق تاکیدی ج: مفعول به د: تمییز

    10- عین الخطا:

    الف: بِئسَ الکریمُ،الکریمُ العبوسُ . ب: العفو عند المقدره نعم الخلقُ .

    ج: حَبَّذا النفسُ الذی تصوننا من الهوی . د: حَبَّذا التلمیذتان إذا لم تُقصّرا فی الإجتهادِ .

    11-عین الصحیح فی الإعراب و التحلیل الصرفی .

    «« لیسَ ضَمِیر الفصلِ مِن الضمایرِ التِى لَها مَحَلّ مِن الإعرابِ . »»

    الف: ضمیر: اسم ، مفرد مذکر ، مشتق وصفه مشبهه ، معرب / فاعل و مرفوع

    ب: التى : موصول خاص ، للمفرد المونث ، معرفه ، مبنی علی الکسر / نعت و مجرور تقدیراً

    ج : محل : اسم ، مفرد مذکر ، نکره ، معرب ، منصرف / مبتدا مؤخر و مرفوع، الجمله الإسمیه

    د : لیس : فعل ماض ،للغائب ، مبنی علی الفتح /فعل من النواسخ و اسمه « هو مستتر»و الجمله الفعلیه

    12- «« المَرأَهُ التی تَهزُ المهدَ بیمینِها ، تهزُ العالمَ بِیسارِها .»» عین الأقرب إلی مفهوم العباره .

    الف : رَبُّوا البناتِ علی الفضیلهِ ، أنّهـا فِـی الموقنین لهن خیرٌ وثاق .

    ب : و إذا النساءُ نَشـأْنَ فـی أُمیـهٍ رضَـعَ الرجالُ جهالهً و حمولاً.

    ج : أَ علمتَ أشرفَ أو أجلَ مِن الذی یَبنِـى و یَنشـئ أنفساً و عقـولاً.

    د : الأمُ مـدرسـهٌ ، إذا أعـدَدتَهـا أعْـدَدْتَ شعبـاً طَیـّبَ الأعراقِ .

    13- عین الصحیح (فی أفعال المقاربه )

    الف : جعلَ الطفلَ سَلَّمَ عَلی الآخرِینَ.

    ب : عَسی الکربُ الذی أمسیتُ فیه یَکـونُ وراءَه فـرجٌ قریبٌ .

    ج : عَسی الطالبُ أنْ قد نَجَحَ فی الإمتحانِ .

    د : تأخذُ الآباءُ و الأمهاتُ یُربُونَ أبناءَهُم أکثرَ فأکثرَ .

    14- عین ما لیس فیه تأکید :

    الف : قرأنا الکتابَ کلّه . ب: قرأتُ الکتابَ قرأءهً. ج: قرأتُ کلَ الکتابِ . د: إنَّنا قد قَرأنا الکتابَ .

    15- عین إعراب الکلمه التی أشیر الیها بخط .

    تَعصِى الإلهَ و أنتَ تَظهرُ حُبـَه هذا محالٌ فی القیاس بدیـع

    الف : صفت ب : مبتدای مؤخر ج : خبـر د : مفعول به

    16-ما هو الصحیح فی أسلوب التعجب .

    الف: ما أنفعَ الصبـرَ و أحسنُ التواضعَ . ب : ما أجملت الطبیعـهَ و الربیـعَ .

    ج : ما أبعـدَ المؤمنونَ عن الغیبهِ . د : ما أکثرَ العبرَ لمن نظـرَ و أنفعَها لمَن إعتبر.

    17- ما هو الصحیح فی التعریب : «« ایشان کاری جز دعا نداشتند .»»

    الف : لم یکن لهم عملٌ الا الدعاءَ . ب : ما کان لهم عملاً الا الدعاءَ .

    ب : لم یکن لهم عملاً الا الدعاء . د : ما کانوا لهم أعمالاً الا الدعاءَ .

    18- الأمر من ( رَأَی - یَـری ) :

    الف : أَر ِ ب : تَـرَ ج : رَ د : رَیْ

    19- ما هو لیس معتل الأجوف :

    الف : لا تُعِدْ ب : أَعِـدْ ج : أَعِـدُ د : لاتَعُـدنَ

    20- عیـن ما لیس فیه المفعول فیـه :

    الف : أین مُعزُ الأولیاء و مُذلُ الأعداء ؟ ب : إذا دُعیتَ إلی مجلس کریم فاستجب .

    ج : ألا تحب أن ترجع أیام الدراسهِ ؟ د : متی تستیقظُ مِن نوم الجهل ، أیها الغافلُ ؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تجزیه وترکیب ۱

    قواعد عربی ۲ (قسمت اول)



    قواعد زبان عربی دردوبخش زیرقرار می گیرد:( التحلیل الصرفی والاعراب)

    1- التحلیل الصرفی

    که به آن تجزیه نیزگفته می شود عبارت است ازبررسی یک کلمه جدای ازنقشی که درعبارت دارد ،به عبارت دیگرمی توان گفت تحلیل صرفی مشخصات فردی کلمه است.

    برای تحلیل صرفی ابتدا باید نوع کلمه رامشخص کرد.

    اقسام کلمه عبارت است از: اسم ، فعل، حرف

    اسم :کلمه ای است دارای معنی مستقل است ولی زمان ندارد. مانند کتاب، علیّ ،مدرسة، الذی، أنت،هؤلاء،جلوس و......

    علامت های مخصوص به اسم:

    - ال : الکتاب، الرجل......

    - تنوین: کتابٌ ،رجلاً، بیتٍ

    - مجروربودن :فی بیتِ علیٍّ

    - منادی بودن: یاحمید ، یاقدسُ

    - مسند الیه بودن : أنتَ مجتهدٌ .( أنتَ، مسندالیه)

    - مضاف بودن: باب الصفِّ

    فعل:کلمه ای است که دارای معنی مستقل همراه زمان معین است.

    «کَتَبَ» نوشت ، انجام فعل درزمان گذشته

    «یکتبُ» می نویسد ، انجام فعل درزمان حال وآینده

    «أُکْتُبْ» بنویس ،انجام فعل درزمان آینده

    علامت های مختص به فعل:

    - وجود «قد، سَ ، سوف،لَمْ » قبل ازکلمه

    - وجود «تاء ساکن» درآخرکلمه : إستخرجتْ، نهضتْ.....

    - وجود ضمیرهای رفع متحرک درآخرکلمه « نَ ، تَ، تُما،تُم ، تِ ، تُنَّ...

    - وجود ضمیر« یاء مخاطبة» درکلمه « تکتبینَ ، أکتُبی»

    - وجود « نون تأکید» درآخرکلمه « ینصُرَنْ، ینصُرَنَّ»

    حرف: کلمه ای است که معنی مستقل ندارد. مانند :فی ، مِنْ ،لا، إنَّ ، و.......

    برای تحلیل صرفی اسم باید به موارد زیراشاره کرد:

    1- عدداسم ( مفـــــــرد ، مثنی ، جمع )

    2- جنس اسم ( مذکــــــر ،مؤنث)

    3- جامد ومشتق ( مشتقات : اسم فاعل ، اسم مفعول ،اسم زمان ، اسم مکان ،صفة مشبهه ، اسم مبالغه ، اسم تفضیل

    اسم آلت)

    4- معرب ومبنی ( اسم های مبنی: ضمیر ، موصول ،اسم اشاره ، استفهام ، شرط )

    5- معرفه ونکره ( اسم های معرفه : اسم علم (خاص) ، ضمیر ، اشاره ، موصول ، اسم دارای « ال» ، معرّف بالاضافه )

    6- منصرف وممنوع من الصرف (غیرمنصرف)

    (معروف ترین اسم های غیرمنصرف: عَلَم مؤنث ، علم غیرعربی ، صفت بروزن «أفعل» ، جمع های مکسربروزن

    مَفاعِل ،مفاعیل وهم آهنگ باآنها و.....)

    7- تقسیم اسم به منقوص ، مقصور، ممدود و صحیح الآخر

    برای تحلیل صرفی فعل باید به موارد زیر اشاره کرد:

    1- نوع فعل ( ماضی، مضارع ،امر)

    2- صیغه ی فعل (غایب ، مخاطب ، متکلّم)

    3- ثلاثی مجرد وثلاثی مزید

    4- معرب ومبنی ( فقط فعل مضارع معرب است ، غیراز دو صیغه ی جمع مؤنث وصیغه هایی که نون تأکید مستقیما

    به آنها وصل شده باشد.)

    5- لازم ومتعدّی

    6- معلوم ومجهول

    7- صحیح ومعتل



    برای تحلیل صرفی حرف باید به موارد زیراشاره کرد:

    1- نوع حرف

    2- عامل وغیرعامل بودن آن

    3- نوع بنای حرف

    قواعد عربی ۲ (قسمت دوم)



    الاعراب (ترکیب)

    عبارت است ازمشخص کردن نقش کلمه دررابطه جمله

    برای مشخص کردن نقش کلمه باید با مرفوعات ، منصوبات ومجرورات آشناشویم.

    مرفوعات

    1- فاعل 2- مبتدا 3- خبر 4- نایب فاعل 5- اسم افعال ناقصه 6- خبر حروف مشبهة بالفعل

    7- خبر« لا» ی نفی جنس

    منصوبات

    1- مفعولٌ به 2- خبرافعال ناقصه 3- اسم حروف مشبهة بالفعل 4- اسم «لا» ی نفی جنس 5- مفعول مطلق

    6- مفعولٌ فیه 7- مفعولٌ له (لاجله) 8- حال 9- تمییز 10- منادی 11- مستثنی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مجرورات

    1- مجرور به حرف جر

    2- مضاف الیه

    اعراب بعضی ازنقشهاتابع اسم قبل ازخود می باشد. مانند صفت ، معطوف ، مؤکِّد و....

    نماذج للاعراب والتحلیل الصرفی

    اللهُ انزلَ القُرآنَ لِهدایةِ البَشَرِ.( خداوند قرآن را برای سعادت بشرنازل کرد)

    الله:اسمٌ،مفردٌ،جامدٌ،معربٌ،معرفةٌ،منصرفٌ/ مبتدأومرفوعٌ والجملة اسمیةٌ

    أنزل:فعلٌ ماضٍ،للغائب،مزیدٌثلاثیٌ،مبنی علی الفتح،متعدٍّ،مبنیٌّ للمعلوم،صحیحٌ،/ فعلٌ و فاعله «هو»المستتروالجملة فعلیة وخبرٌومرفوعٌ محلاًّ

    القرآن:اسم،مفردٌ،مذکرٌ،جامدٌ،معرّف باللام ،معربٌ، منصرفٌ/ المفعول به ومنصوبٌ

    لـ :حرف،عامل جرٍّ،مبنیّ علی الکسر

    سعادة: اسم،مفردٌ،مؤنثٌ،جامدٌ،معرف بالاضافة،معربٌ،منصرفٌ/ مجرور بالحرف الجارّ

    لسعادة : جارّومجرورٌ

    البشر: اسم،مفردٌ، مذکرٌ،جامدٌ،معربٌ،معرّفٌ باللام،منصرفٌ/ مضاف الیه ومجرورٌ

    لم یکن له عمل الاّ الدعاء.( کارآنها فقط دعاکردن بود)

    لم: حرف،عامل جزم،مبنی علی السکون

    یکن: فعل مضارع،للغائب،مجردثلاثی،معرب، لازم، مبنی للمعلوم، معتل واجوف/ فعل مجزوم

    من الافعال الناقصة

    لَـ: حرف،عامل جرّ ، مبنی علی الفتح بسبب اتصاله بالضمیر

    هم: اسم،ضمیرمتصل للنصب والجرّ،للغائبینَ، مبنی علی السکون،معرفة/ مجرورٌمحلاً بالحرف الجار« لهم» الجاروالمجرور فی محل النصب، الخبرالمقدم للفعل الناقص

    عملٌ: اسم، مفرد،مذکر،جامد،معرب،نکرة،منصرف/الاسم المؤخر للفعل الناقص ومرفوعٌ

    الاّ:حرف غیرعاملٍ،مبنی علی السکون

    الدعاء:اسم،مفرد،مذکر،جامد،معرب،معرف باللام،منصرف/ المستثنی ومنصوبٌ

    إعلمواأنَّ الدارالباقیةَ خیرٌمن الدارالفانیةِِ.

    إعلموا:فعل امر،للمخاطبینَ،مجردثلاثی،مبنی،متعدٍّ، مبنی للمعلوم،صحیح/ فعل وفاعله «الواو»والجملة فعلیة.

    أنَّ: من الحروف المشبهة بالفعل،عامل نصب،مبنی علی الفتح

    الدار: اسم،مفرد،مؤنث،جامد،معرف باللام ،معرب،منصرف/ اسم لـ «أنَّ»ومنصوب

    الباقیة:اسم،مفرد،مؤنث،مشتق،معرف باللام،معرب،منصرف/صفةٌ ومنصوبٌ بالتبعیة

    خیرٌ:اسم،مفرد،مذکر،مشتق(اسم التفضیل) نکرة،معرب،منصرف/خبرلـ «أنَّ» ومرفوعٌ

    من:حرف، عامل جرّ،مبنی علی السکون

    الدار: کَمامَــــــــــرّ/مجروربالحرف الجار « من الدار، الجاروالمجرور»

    الفانیة:اسم، مفرد،مؤنث،مشتق،معرف باللام،معرب، منصرف/صفة ومجروربالتبعیة

    «جملة أنَّ ومابعدهاالمفعول به لفعل إعلموا»

    «إنَّ الشجرةَ البرّیةَ أصلبُ عوداً.»

    إنّ:حرف،عامل نصب،مبنی علی الفتح

    الشجرة:اسم،مفرد،مؤنث،جامد،معرب،معرف باللام،منصرف/ اسم إنَّ ومنصوب

    البرّیة:اسم،مفرد،مؤنث،جامد،معرب،معرف باللام،منصرف/ صفة ومنصوب بالتبعیة

    أصلب:اسم،مفرد،مذکر،مشتق ،معرب،نکرة،ممنوع من الصرف/ خبرإنّ ومرفوع

    عوداً: اسم،مفرد،مذکر،جامد،معرب،نکرة،منصرف/ تمییزومنصوب

    «رَحَلواالی المناطقِ المُختِلفة باحثینَ عن العُلومِ.»

    رحلوا:فعلٌ ماضٍ،للغائبینَ،مجرد ثلاثی،مبنی علی الضم،لازم،المبنی للمعلوم،صحیح/ فعل وفاعله

    «الواو» والجملة فعلیة

    الی:حرف، عامل جرّ، مبنی علی السکون

    المناطق:اسم،جمع التکسیر،مؤنث،معرب،معرف باللام،الممنوع من الصرف/ مجروربالحرف الجار

    المختِلفة:اسم،مفرد،مذکر،مشتق(اسم الفاعل)،معرب،معرف باللام،منصرف/ صفة ومجروربالتبعیة

    باحثینَ:اسم،الجمع السالم للمذکر،مشتق(اسم الفاعل) معرب،نکرة،منصرف/حال ومنصوبٌ

    عن:حرف،عامل جرّ،مبنی علی السکون

    العلوم:اسم،جمع التکسیر،مذکر،جامد،معرب،معرف باللام،منصرف/مجروربالحرف الجار

    « عن العلوم، الجاروالمجرور»

    *التمرین:أعرب الکلمات الّتی تحتهاخط.

    ۱- یاأیّهاالّذین آمنوا إتّقوااللهَ وقولوا قَولاً سدیداً.

    ۲- ألحمدُ للهِ الّذی شَرَّفَنی بِاستشهادهم.

    ۳- نظرتْ الی الافقِ قائلةً.

    ۴- أُستشهِدَ أولادها الاربعةُ فی ساحة المعرکةِ.

    ۵- فی غزوة أحدٍ تقدَّمَ المشرکونَ یظُنّونَ أنَّ نهایةَ الإسلامِ قد أصبَحَتْ قریبَةً.

    ۶- کانَ أصدقَ الناسِ قولاً وأحسنَهُم عملاً.

    7- الباقیاتُ الصالحاتُ خیرٌ عندَ ربِّکَ ثواباً وخیرٌ أملاً.

    8- یعیشُ البخیلُ فی الدنیا خوشـی‌َ الفقراءِ.

    9- ایّتهـــــا النفسُ الی متی الغفلةُ؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ألأجوبـــــــــة:

    1- ایُّ :منادای نکره ی مقصوده مبنی برضمّ – الّذین : تابع أیّ مرفوع محلاّ – الله: مفعول به ومنصوب – قولاً: مفعول مطلق ومنصوب - سدیداً: صفت ومنصوب به تبعیت

    2- الحمد: مبتدا ومرفوع وجمله ی اسمیة – لله جارومجرور درمحل رفع خبر برای الحمد – الّذی: صفت ومحلا مجرور

    استشهاد: مجرور به حرف جر – هم : مضاف الیه ومحلامجرور

    3- نظرتْ: فعل وفاعل آن ضمیرمستتر « هی» وجمله ی فعلیه – الافق: مجرور به حرف جر – قائلة: حال ومنصوب

    4- اولاد: نایب فاعل ومرفوع – الاربعة: صفت ومرفوع به تبعیت – ساحة: مجرور به حرف جر – المعرکة:مضاف الیه ومجرور

    5- احدٍ: مضاف الیه ومجرور- المشرکون: فاعل ومرفوع وعلامت رفع « الواو» - یظنّون : جمله ی حالیه ومحلا منصوب

    نهایة: اسم أنّ ومنصوب – الاسلام: مضاف الیه ومجرور – قریبة: خبراصبحت ومنصوب

    6- أصدق:خبرکان ومنصوب – الناسِ: مضاف الیه ومجرور – قولاً: تمییزومنصوب – أحسنَ: معطوف ومنصوب به تبعیت

    عملاً: تمییز ومنصوب

    7- الباقیات: مبتداومرفوع – الصالحات: صفت ومرفوع به تبعیت – خیرٌ: خبرومرفوع – عندَ: مفعولٌ فیه ومنصوب

    ربِّ: مضاف الیه ومجرور – ک: مضاف الیه ومحلا مجرور – ثواباً: تمییز ومنصوب – خیرٌ: معطوف ومرفوع به تبعیت

    أملاً: تمییزومنصوب

    8- البخیل: فاعل ومرفوع - الدنیا: مجروربه حرف جرتقدیراً – خوشـی‌َ: مفعول مطلق ومنصوب – الفقراء: مضاف الیه ومجرور

    9- أیّةُ: منادای نکره ی مقصوده ومبنی بر ضم – النفسُ: تابع ایّة ومرفوع به تبعیت – الی متی: جارومجرور «خبرمقدّم»

    الغفلة: مبتدای مؤخرومرفـــــــــوع

    التشکیل ( حرکت گذاری کامل کلمه)

    شکّل النص التالی. (متن زیررابه طورکامل حرکت گذاری کنید)

    القرآن نوروهدی یخرج المجتمع الانسانی من الموت الی الحیاة ومن الیأس الی الرجاء ومن الکسل الی النشاط ومن السکون الی الحرکة. وهولایسمح للناس أن یترکوا الدنیابذریعة الحصول

    علی الآخرة،بل یجعل الدنیاوسیلة للحصول علی العقبی.

    متن حرکت گذاری شده:

    ألْقُرْآنُ نورٌوَ هُدَیً یُخْرِجُ الْمُجْتَمَعَ الإنْسانِیَّ مِنَ الْمَوْتِ إلَی الْحَیاةِ وَمِنَ الْیَأسِ الی الرَّجاءِ وَ مِنَ

    الْکَسَلِ إلَی النَّشاطِ وَمِنَ السُکونِ إلَی الْحَرَکَةِ. وَهُوَ لایَسْمَحُ لِلنّاسِ أَنْ یَتْرُکُوا الدُّنْیابِذَریعَةِ الْحُصُولِ علَی الآخِرَةِ، بَلْ یَجْعَلُ الدُّنیاوَسیلَةً لِلْحُصُولِ عَلَی الْعُقْبَی.

    · تعـــــــریب :

    تعریب عبارت است برگرداندن جمله های غیرعربی به زبان عربی

    جمله ی فعلیه : فعل + فاعل +مفعول به + ..........

    جمله ی اسمیه: مبتــــــدا +خبــــــــر

    گاهی ممکن است تریب فوق تغییرکند.

    عرّب العبارات التالیة.

    پدراورا نبوسید واورانزد خود ننشاند.

    - فعلیه: لم یُقَبِّلْها الابُ ولم یُجلِسها عندَهُ.

    - اسمیه: الابُ لم یُقَبِّلها ولم یُجلِسها عنده.

    مؤمنان به خدای خود امید دارند. (للجمع المذکر)

    - فعلیه : یرجو المؤمنونَ ربَّهُم.

    - اسمیه: المؤمنونَ یرجـــــــونَ ربَّهم.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا