#تنهایی منـ؛، تنهایـےِ غنچهایستـ که زمسـتان باز شد!
Pari_A کاربر اخراجی عضویت 2017/02/27 ارسالی ها 2,766 امتیاز واکنش 14,439 امتیاز 746 2018/11/15 #611 #تنهایی منـ؛، تنهایـےِ غنچهایستـ که زمسـتان باز شد!
Pari_A کاربر اخراجی عضویت 2017/02/27 ارسالی ها 2,766 امتیاز واکنش 14,439 امتیاز 746 2018/11/15 #612 شال و لباس مشکے ما را بیاورید.. حےعلےالعزا؛، که محرم رسیده است!
Pari_A کاربر اخراجی عضویت 2017/02/27 ارسالی ها 2,766 امتیاز واکنش 14,439 امتیاز 746 2018/11/15 #613 عاشق آن باشد که در معشوق خود غرق شود و نیست شود و چیزی از او نمانَد.
dorsawaj کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/03/12 ارسالی ها 809 امتیاز واکنش 27,677 امتیاز 771 محل سکونت شمال:) 2018/12/25 #614 هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم! عجب نفس گیر است هوای بــی تــــــــــــــو!
هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم! عجب نفس گیر است هوای بــی تــــــــــــــو!
M Msz کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/08/20 ارسالی ها 661 امتیاز واکنش 32,681 امتیاز 861 محل سکونت شهر راز 2018/12/25 #615 اشک هایم که سرازیر میشوند دیر نمی پاید که فندیل میبندند عجب سرد است هوای نبودنت
M Msz کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2017/08/20 ارسالی ها 661 امتیاز واکنش 32,681 امتیاز 861 محل سکونت شهر راز 2018/12/25 #616 حال عجیبی دارم این روزا ابریشدم نزدیک بارونم! چندتا بهاروبرنمیگره ی؟ چند سال درگیر زمستونم
Farnaz.zar کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/09/21 ارسالی ها 1,691 امتیاز واکنش 30,850 امتیاز 935 سن 19 محل سکونت تبریز 2018/12/26 #617 من اینجا منتظرت هستم با یک استکان چای داغ طاقت من کم است تا چای سرد نشده برگرد تا قلبم هنوز میتپد دستم را بگیر . . !
من اینجا منتظرت هستم با یک استکان چای داغ طاقت من کم است تا چای سرد نشده برگرد تا قلبم هنوز میتپد دستم را بگیر . . !
Farnaz.zar کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/09/21 ارسالی ها 1,691 امتیاز واکنش 30,850 امتیاز 935 سن 19 محل سکونت تبریز 2018/12/26 #618 درنگ عجب دنیای عجیبیست! رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود زمانی که گفتی”برو” چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . .
درنگ عجب دنیای عجیبیست! رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود زمانی که گفتی”برو” چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . .
Farnaz.zar کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/09/21 ارسالی ها 1,691 امتیاز واکنش 30,850 امتیاز 935 سن 19 محل سکونت تبریز 2018/12/26 #619 جـــدایــی مــان ؛ هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ فقــط تــو رفـــتــی و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
جـــدایــی مــان ؛ هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ فقــط تــو رفـــتــی و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
Farnaz.zar کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/09/21 ارسالی ها 1,691 امتیاز واکنش 30,850 امتیاز 935 سن 19 محل سکونت تبریز 2018/12/26 #620 شب میشود دوباره به نبودنت میرسم ! و این ماجرا تا صبح ادامه دارد . . . انگار خواب دیدنت هم محال شده !
شب میشود دوباره به نبودنت میرسم ! و این ماجرا تا صبح ادامه دارد . . . انگار خواب دیدنت هم محال شده !