20 ضرب المثل های معروف المانی

  • شروع کننده موضوع dr.javaheri
  • بازدیدها 1,873
  • پاسخ ها 36
  • تاریخ شروع

dr.javaheri

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/27
ارسالی ها
2,378
امتیاز واکنش
6,458
امتیاز
636
محل سکونت
TEHRAN
20 ض‌
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
ب المثل های معروف المانی

در زبان فارسی یا انگلیسی قیدها و عبارت‌های زمان و مکان معمولا در مکان خاصی از جمله قرار می‌گیرند. در زبان آلمانی مکان عبارت‌ها و قسمت‌های مختلف جمله ممکن است به طور ناآشنایی تغییر کند و این تغییر مکان ممکن است در ابتدا کمی گیج کننده به نظر برسد اما دارای نظم خاصی است.

به جمله‌های زیر توجه کنید. توجه داشته باشید که در جمله‌های ارائه شده morgen یک اسم نیست بلکه یک قید زمان و به معنای فرداست.

Es regnet morgen.
Morgen regnet es.


.فردا باران خواهد بارید



Wir machen morgen eine Wanderung.
Morgen machen wir eine Wanderung.


.ما فردا به کوهنوردی خواهیم رفت



همانطوری که می‌بینید در هر حال مکان فعل جمله ثابت و در جایگاه دوم است. معنی جمله‌ها تغییر زیادی با هم نمی‌کند اما در جمله‌های حالت دوم تاکید بیشتری بر روی زمان وجود خواهد داشت.

در جمله پایین اتفاق مشابهی در مورد یک عبارت مکانی می‌افتد و می‌بینید که فعل جمله همچنان در جایگاه دوم و دقیقا پس از عبارت مکانی (In München) قرار می‌گیرد.

Es ist oft heiß in München im Sommer.

.هوا معمولا در مونیخ در تابستان گرم است

In München ist es oft heiß im Sommer.

.در مونیخ هوا معمولا در تابستان گرم است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    Aas ist keine Speise für den Adler
    • Adler fängt nicht Fliegen
    • Adler fängt keine Mücken
    • ترجمه: «لاشه خوراک شاهین نیست»
    • ترجمه: «شاهین مگس نگیرد»
    • ترجمه: «شاهین پشه نگیرد»
    مترادف فارسی: «اگر عنقا زبی‌برگی بمیرد// شکار از صید گنجشکان نگیرد» سعدی
    • Alter Wolf verspotten die Hunde
    • ترجمه: «گرگ پیر مضحکه سگان است»
    مترادف فارسی: «گرگ که پیر شد، رقاص شغال می‌شود.»
    مترادف فارسی: « شیر که پیر شه، مسخره شغال می‌شه.»
    • Altes Pferd bekommt der Schinder
    • ترجمه: «اسب پیر نصیب دباغ می‌گردد»
    مترادف فارسی: «درخت که پیر شد پایش اره می‌گذارند.»
    • Am Abends zeigt es sich, ob die Nacht hell sein wird
    • ترجمه: «شبی که به روشنایی می‌گراید، از غروبش هویدا است»
    مترادف فارسی: «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
    • Aus einer Bohne einen Berg machen
    • Aus einer Laus ein Kamel machen مارتین لوتر
    • Aus einer Mücke einen Elefanten machen
    • Aus jedem Splitter einen Balken /Wiesbaum
    • ترجمه: «از یک لوبیا کوه ساختن»
    • ترجمه: «از یک شپش شتر ساختن»
    • ترجمه: «از یک پشه فیل ساختن»
    • ترجمه: «از یک تراشه چوب، تیر سقف درست کردن»
    مترادف فارسی: «از کاه، کوه ساختن.»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Beckerkindern Stuten schenken
    • ترجمه: «نان‌قندی به بچه‌های قناد دادن»
    مترادف فارسی: «زیره به کرمان بردن»
    • Berg und Berg kommen nicht zusammen, aber Mensch und Mensch
    • Berg und Tal kommen nicht zusammen, aber Menschen
    • Man trifft sich zwei mal im Leben
    • ترجمه: «کوه به طرف کوه نمیآید اما آدم به طرف آدم»
    • ترجمه: «کوه و دره به هم نمی‌رسند اما آدم‌ها»
    • ترجمه: «آدم در زندگی دوبار همدیگر را ملاقات می‌کند»
    مترادف فارسی: «کوه به‌کوه نمی‌رسد، آدم به‌آدم می‌رسد!»
    • Besser ein Sperling in der Hand, als ein Kranich auf dem Dach
    • Besser ein Vogel im Bauer, als Tausende in der Luft
    • Besser ein Vogel im Netz als hundert im Fluge
    • Besser ein Vogel in der Hand, als zehn am Strand / in der Weite
    • Besser heute ein Ei, als morgen ein Küchlein /die Henne
    • Besser einen haben als zwei kriegen
    • Besser heute ein Groschen als morgen ein Gulden
    • Besser eine Feder in der Hand, als einen Vogel in der Luft
    • ترجمه: «گنجشک در دست بهتر از لک‌لک روی بام است»
    • ترجمه: «پرنده‌ای در قفس بهتر از هزاران در هوا است»
    • ترجمه: «پرنده‌ای در دام بهتر از صد در پرواز»
    • ترجمه: «پرنده‌ای در دست بهتر از ده در ساحل/ در دوردست»
    • ترجمه: «یکی داشتن بهتر از دوتا خواستن»
    • ترجمه: «یک‌شاهی امروز بهتر از صدتومان فردا است»
    • ترجمه: «یک پر در دست بهتر از پرنده‌ای در هوا»
    مترادف فارسی: «سرکه نقد به‌از حلوای نسیه.»
    مترادف فارسی: «سیلی نقد از عطای نسیه به.»
    مترادف فارسی: «نقد موجود به که نسیه موعود.»
    مترادف فارسی: «جگرک امروز بهتر از دنبه فردا است.»
    مترادف فارسی: «گنجشک نقد به از طاووس نسیه.»
    مترادف فارسی: «موجود را به‌مفقود و یافته را به‌نایافته مفروش!»
    مترادف فارسی: «خولی به‌کفم به که کلنگی به‌هوا.»
    مترادف فارسی: «سيلي نقد، به از حلواي نسيه.»
    • Bier nach München tragen
    • ترجمه: «آبجو به مونیخ بردن»
    مترادف فارسی:«چشمه پیش دریا بردن.»
    مترادف فارسی: «زیره به کرمان بردن»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Der Backofen ist eingefallen
    • ترجمه: «تنور رمبید»
    مترادف فارسی: «تاپو ترکید.»
    مترادف فارسی: «پا سبک کردن.»
    • Der Berg hat ein Mäuslein geboren
    • Der Berg kreißte und gebar eine Maus
    • Der kreißende Berg, gebiert nur eine Maus
    • ترجمه: «کوه یک موش کوچک زائید»
    • ترجمه: «کوه وضع حمل کرد و موشی به دنیا آورد»
    • ترجمه: «کوه حامله، یک موش زائید»
    مترادف فارسی: «کوه کندن و موش بر آوردن.»
    مترادف فارسی: «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»
    • Der Fisch fängt am Kopf an zu stinken
    • ترجمه: «ماهی از سر میگندد»
    مترادف فارسی: «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم.» مولوی
    • Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln
    • ترجمه: «احمق‌ترین کشاورزان، بزرگترین سیب‌زمینی‌ها را حاصل می‌آورند»
    مترادف فارسی: «جاهل را غنی‌تر می‌رسد روزی.»
    مترادف فارسی: «انگور خوب را شغال میخورد.»
    مترادف فارسی: «خربزه ی خوب را خر میخورد.»
    مترادف فارسی: «به نادانان خدا چندان رساند// که صد عاقل در آن حیران بماند
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Ein alter Mann und eine junge Frau, gewisse Kinder
    • ترجمه: «یک مرد مسن با زنی جوان، کودکان فراوان»
    مترادف فارسی: «عروس جوان داماد پیر، سبد بیار جوجه بگیر!»
    • Ein Alter sieht besser hinter sich als ein Junger, vor sich
    • ترجمه: «مرد سالخورده، پشت سرش را بهتر از مرد جوانی که جلوی پایش را می‌نگرد، می‌بیند»
    مترادف فارسی: «آن‌چه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام آن بیند.» مولوی
    • Ein heidnisches Pfand ist besser als ein christliches Versprechen
    • ترجمه: «یک تضمین کافرانه بهتر از یک قول مسیحانه‌است»
    مترادف فارسی: «سنگ به از گوهر نایافته» نیما یوشیج
    تمثیل: «به‌دسـت‌آوریده خردمند سنگ// بـه‌نایافته دُر به‌ندهد زچنگ» اسدی طوسی
    • Einem bald die Ärmel zerreißen /das er bleiben soll
    • ترجمه: «آستین مهمان را کشیدن و از هم دریدن برای نگهداشتن وی»
    مترادف فارسی: «چادرکشون، چادردرون(کشیدن و دریدن).»
    • Einen auf den Backofen setzen
    • ترجمه: «رو تنور نشاندن»
    مترادف فارسی: «دختری را ترشی‌ انداختن.»
    • Ein Vogel in der Schussel ist besser als zehn in der Luft
    • ترجمه: «پرنده‌ای در دیگ بهتر از ده در هوا»
    تمثیل: «ما در خور صید تو نباشیم ولیکن// گنجشک به دست است به از باز پریده» سعدی
    • Er ist hintern Backofen nicht weggekommen
    • ترجمه: «از پشت تنور بیرون نرفته»
    مترادف فارسی: «پشت تاپو بزرگ شده.»
    مترادف فارسی: «از پشت کوه آمدن.»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Faulheit lohnt mit Armut
    • ترجمه: «پاداش تنبلی فقر است»
    مترادف فارسی: «کاهلی شاگرد بدبختی است.»
    • Fette Henne legen nicht.
    • ترجمه: «مرغ فربه تخم نکند»
    مترادف فارسی: «مرغ هرچند فربه تر، تخمدانش تنگ تر.»
    • Fliegen und Freunde kommen in Sommer
    • ترجمه: «دوست و مگس هردو در تابستان ظاهر می‌شوند»
    مترادف فارسی: «این دغل‌دوستان که می‌بینی // مگسانند دور شیرینی» سعدی
    • Frisch gewagt ist halb gewonnen
    • ترجمه: «جرأت نیمی از پیروزی است»
    خلاف: «شغال ترسنده انگور نخورد.»
    • Frühe Vogel fängt den Wurm
    • ترجمه: «کرم، نصیب مرغ زودخیز است»
    مترادف فارسی: «سحرخیز باش تا کامروا باشی.»
    • Früh krümmt sich, was ein Hacken werden will
    • Früh übt sich, was ein Meister werden will
    • ترجمه: «آن‌چه که باید به صورت قلاب درآید، از زودگاهان خود را منعطف می‌سازد»
    • ترجمه: «آنکه باید استاد شود از اوان زندگی تمرین می‌کند»
    مترادف فارسی: «هرچه هست از پر قنداق است.»
    • Füchse kennt man bald am Schwanz
    • ترجمه: «روباه را از دمش می‌شناسند»
    مترادف فارسی: «دم روبه گواه روباه است.»
    • Für jeden Topf gibt es einen passenden Deckel
    • ترجمه: «برای هر دیگی در پوشی مناسب وجود دارد»
    مترادف فارسی: «دیزی می‌گردد، درش را پیدا می‌کند.»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Gassenengel, Hausteufel.
    • ترجمه: «فرشته کوچه، ابلیس خانه»
    مترادف فارسی: «تو کوچه عسل، تو خونه حنظل.»
    • Gebrannte Kinder scheuen das Feuer.
    • ترجمه: «بچه‌های سوخته، از آتش حذر کنند»
    مترادف فارسی: «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.»
    • Geflickter Freundschaft wird selten wieder ganz.
    • ترجمه: «دوستی وصله شده‌ به ندرت به کیفیت سابق باز می‌گردد»
    مترادف فارسی: «گر رشته گسست، می‌توان بست// لیکن گرهیش در میان است» امیر خسرو
    • Gehe nicht zu deinem Fürst, wenn du nicht gerufen wirst.
    • ترجمه: «تا احضار نشده‌ای نزد پادشاه‌ات نرو»
    مترادف فارسی: «تات نپرسند، همی باش گنگ// تات نخوانند همی باش لنگ» مسعود سعد سلمان
    • Geld regiert die Welt.
    • ترجمه: «پول بر دنیا حکومت می‌کند»
    مترادف فارسی: «پول، حلال مشکلات است.»
    • Gemein Gerücht ist selten erlogen.
    • ترجمه: «شایعات عمومی به ندرت دروغ از آب در می‌آید»
    مترادف فارسی: «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.»
    • Geschehene Dinge haben keine Umkehr.
    • ترجمه: «چیزهایی که اتفاق افتاده‌است بازگشتی ندارند»
    مترادف فارسی: «گذشته‌ها گذشته‌است.»
    • Gesunder Geist in gesundem Körper.
    • ترجمه: «روح سالم در قالب سالم»
    مترادف فارسی: «عقل سالم در بدن سالم است.»
    • Geteiltes Leid ist halbes Leid.
    • ترجمه: «رنج تقسیم شده، نصف رنج است»
    مترادف فارسی: «ظلم بالسویه عدل است.»
    • Gleich und gleich gesellt sich gern.
    • Gleich Vieh leckt sich gern.
    • ترجمه: «همگون با همگون به خوبی باهم کنار می‌آیند»
    • ترجمه: «چهارپایان همسان، با لـ*ـذت همدیگر را می‌لیسند»
    مترادف فارسی: «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
    مترادف فارسی: «کور، کور را می‌جوید، آب گودال را.»
    • Gottes Mühlen mahlen langsam, aber trefflich fein.
    • ترجمه: «آسیاب خدا آرام می‌چرخد، اما کاملأ نرم می‌کند»
    مترادف فارسی: «خدا دیرگیر است، اما سخت‌گیر است.»
    • Graue Köpfe und blonde Gedanken, passen nicht zusammen.
    • ترجمه: «کله خاکستری با افکار بور مطابقت ندارد»
    مترادف فارسی: «چون پیر شدی، ز کودکی دست بدار// بازی و ظرافت به‌جوانان بگذار» سعدی
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Haar auf flacher Hand raufen wollen.
    • ترجمه: «از کف دست مو کندن»
    مترادف فارسی: « کف دست که مو ندارد از کجایش می‌کنند.»
    • Habich ist ein besserer Vogel als Hättich.
    • ترجمه: «دارم، پرنده‌ای بهتر از داشتم است»
    معنی: «دارم و داشتم در زبان آلمانی تشابه تلفظی با نام پرنده‌ای دارد.»
    مترادف فارسی: «داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است.»
    • Handwerk hat goldene Boden.
    • ترجمه: «پیشه، قاعده‌اش طلایی است»
    مترادف فارسی: «به‌پایان رسد کیسه سیم و زر// نگردد تهی کیسه پیشه‌ور» سعدی
    • Handwerk hasst einander.
    • ترجمه: «پیشه‌ور از پیشه‌ور متنفر است»
    مترادف فارسی: «همکار، همکار را نمی‌تواند ببیند.»
    • Hinter dem Zaune aufgelesen sein.
    • ترجمه: «از پشت حصار برداشته شده»
    مترادف فارسی: «زیر بوته سبز شده.»
    • Hat der Herr der Schnupfen, so niesen die Knechte.
    • ترجمه: «اربـاب زکام دارد، خدمه عطسه می‌کنند»
    مترادف فارسی: «شاه‌خانم میزاید، ماه‌خانم درد می‌کشد.»
    • Herrenfeuer wärmt und brennt.
    • ترجمه: «آتش بزرگان هم گرم کند و هم سوزاند»
    مترادف فارسی: «قرب سلطان آتش است از وی بترس.»
    • Hörensagen ist halb gelogen.
    • ترجمه: «حرف شنیده‌شده نیمه‌دروغ است»
    مترادف فارسی: «یک کلاغ را چهل کلاغ کردن.»
    • Hühner, die daheim essen und anderswo legen, soll man am Bratspieß ziehen.
    • ترجمه: «مرغانی که در خانه دانه می‌چینند و در جای دیگری تخم می‌گذارند باید به سیخ کشید»
    مترادف فارسی: «چینه‌اش را اینجا می‌خورد، تخمش را جای دیگر می‌گزارد.»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Ich will dir weisen, wo die Katze im Heu liegt.
    • ترجمه: «می‌خواهم به تو نشان دهم که گربه کجا توی کاه تخم می‌گذارد»
    مترادف فارسی: «بهت نشون میدم کجا گربه تخم می‌کند.»
    • Ihm juckt das Fell.
    • ترجمه: «پوستش می‌خارد»
    مترادف: «تنش می‌خارد.»
    • Im Keim ersticken.
    • ترجمه: «در نطفه خفه کردن»
    مترادف فارسی: «در نطفه خفه کردن»
    • Irren ist menschlich.
    • ترجمه: «اشتباه‌کردن کاری است بشری»
    مترادف فارسی: « بشر جایزالخطا است.»
    • Ich muss an den saueren Apfel beissen .
    • ترجمه : «باید به سیب ترش گاز بزنم »
    مترادف فارسی : «بایستی دندان روی جگر بگذارم.»
    • Ich werfe dich in die Pfanne.
    • ترجمه : «من تو را در ماهی تابه می اندازم»
    مترادف فارسی : «به حسابت می رسم.»
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    dr.javaheri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/27
    ارسالی ها
    2,378
    امتیاز واکنش
    6,458
    امتیاز
    636
    محل سکونت
    TEHRAN
    • Jahre lehren mehr als Bücher.
    • ترجمه: «گذشت زمان بیشتر از کتاب می‌آموزد»
    مترادف فارسی: «زیرکترین و آزموده ترین آموزگاران، روزگار باشد.»
    • Je älter die Kuh, je hübscher das Kalb.
    • ترجمه: «هرچه گاو پیرتر، گوساله‌اش قشنگتر»
    مترادف فارسی: «گاو که پیر شد گوساله‌اش عزیز می‌شود.»
    • Je dümmer der Mensch, desto größer das Glück
    • ترجمه: «آدم هرچه نادان‌تر، بلندبخت‌تر»
    مترادف فارسی: «دنیا به کام ابلهان است.»
    • Jemand einen Bärendienst erweisen
    • ترجمه: «به کسی خدمت‌ خرسی کردن»
    مترادف فارسی: «دوستی خاله‌خرسه
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    بالا