از قرن دهم میلادی به تدریج اسلام در شبه قاره هند گسترش یافت. حملات دولتهای همسایه هند – که اغلب مسلمان بودند – در این روند موثر واقع شد. در قرن ۱۶ میلادی گروهی از مغولان ساکن آسیای مرکزی به فرماندهی ظهیر الدین بابر – که به تازگی قلمروش را در آن منطقه از دست داده بود – به شمال هند هجوم بردند. آنها با تسخیر دهلی موفق به تشکیل سلسله گورکانیان هند شدند.
گورکانیان به مدت دو دهه قدرتمندانه بر بخش وسیعی از هندوستان حکومت کردند. نقطه عطف این دودمان ، تلاش آنها برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان و هندوها بود تا از این طریق ، ملتی یکپارچه پدید آورند.
تاسیس امپراتوری
بابر – موسس سلسله گورکانیان – از نوادگان تیمور لنگ بود. همچنین نسب او از سوی مادرش به جغتای – یکی از پسران چنگیزخان – می رسید. او که در آسیای مرکزی حکمرانی می کرد ، به سبب حمله ازبکان مجبور به ترک منطقه حاکمیت خود شد؛ لذا، به کابل حمله کرد و با تصرف آنجا راهی برای ادامه لشکرکشیها به داخل هند ایجاد کرد.
ظهیرالدین بابر
او سپس ناحیه پنجاب را اشغال کرد و سپس به دهلی یورش برد. در ۱۵۲۶ نیروهای او موفق شدند در نبرد پانیپات بر سلطان دهلی – ابراهیم لودی – غلبه کنند. این واقعه منجر به تاسیس سلسله گورکانی شد. او سال بعد در نبردی بزرگ بر اتحادیه راجپوتها – که مرکب از اشراف هندوی جنگ طلب بود – غلبه کرد.
بعد از بابر
بابر تمامی خاک شمال هند را به قلمرو گورکانیان افزود. بعد از او ، پسرش همایون به سلطنت رسید. او که برخلاف پدرش ، طبع جنگاوری نداشت ، مغلوب امرای افغانی شمال هند شد. لذا ، به ایران گریخت و بعد از ۱۵ سال با حمایت قزلباشهای صفوی به سلطنت بازگشت اما یکسال بعد درگذشت.
اکبرشاه
جانشین همایون – پسرش – اکبر بود. اکبرشاه (۱۵۵۶ تا ۱۶۰۵ میلادی) هندوهای شورشی را در نبرد دوم پانیپات مغلوب کرد و امپراتوری گورکانیان را احیا نمود. او با کمک جنگافزارهای جدید و ارتش بزرگ امپراتوری ، قلمرو گورکانیان را وسعت بخشید. همچنین با هندوها به طور مسالمت آمیز تعامل کرد تا مانع از تفرقه شبه قاره هند گردد در در هنگام مرگ اکبرشاه در ۱۶۰۵ میلادی ، قلمرو گورکانیان از افغانستان تا خلیج بنگال و از گجرات تا شمال دکن گسترش یافته بود.
اکبرشاه
جانشینان اکبرشاه
پسر و جانشین اکبرشاه ، جهانگیر در طول سلطنت خود (۱۶۰۵-۱۶۲۷ میلادی) سیاستهای پدرش را ادامه داد و همچنان تلاش کرد تا نظر مساعد هندوها را نسبت به خود و سلطنتش ، حفظ کند.
شاه جهان (۱۶۲۷-۱۶۵۸ میلادی) علاقه فراوانی به معماری داشت. در دوره حکومت او ، بناهای باشکوهی چون تاج محل و مسجد بزرگ دهلی ساخته شد. با این حال ، لشکرکشیهای بی وقفهی او باعث ورشکستگی امپراتوری گورکانی گردید.
مسجد بزرگ دهلی
تاج محل
فرمانروای بعدی ، اورنگزیب (۱۶۵۸-۱۷۰۷ میلادی) فتوحات نظامی موفقی را به انجام رساند و با تسخیر ناحیه دکن در جنوب هند ، قلمرو گورکانی را به اوج وسعت خود رسانید. اما از طرفی دیگر ، سیاستهای خشن او در برابر هندوها و سیکها موجب شورش و عصیان آنها گردید که این خود یکی از عوامل مهم سقوط گورکانیان به شمار می رود. در این میان ، تعدادی از اشراف هندو اتحادیهای به نام ماراتها تاسیس کردند که در سالهای آینده ، رقیبی سرسخت برای دولت گورکانی شد.
امپراتوری گورکانی در سال ۱۷۰۰ میلادی (مناطق آبی نشان دهنده قلمرو ماراتها می باشد.)
با مرگ اورنگزیب ، قلمرو او نیز از هم پاشید. تضادها و چالشهای درونی از یک سو ، و تهدید همسایگان هند نیز موجب شد که دولت گورکانیان به منتهای ضعف برسد. در سال ۱۷۴۸ میلادی ، نادرشاه افشار – که بخشهای وسیعی از فلات ایران را به تصرف خود در آورده بود ، به هندوستان حمله کرد. اگرچه او دولت گورکانیان را از میان نبرد ، لشکرکشی او به داخل خاک هند موجب گسست سیـاس*ـی عمیقی در میان هندوها و مسلمانان شد. ماراتها از این فرصت بهره بـرده و تمامی ناحیه شمال هند را تحت سیطره خویش گرفتند.. قلمرو شاهان گورکانی نیز تنها به منطقه کوچکی در حوالی دهلی محدود شد تا این که در سال ۱۸۵۷ انگلیسیها – که دامنه استعمار خود را در تمامی جنوب آسیا گسترده بودند – به عمر حکومت گورکانی خاتمه دادند.
گورکانیان به مدت دو دهه قدرتمندانه بر بخش وسیعی از هندوستان حکومت کردند. نقطه عطف این دودمان ، تلاش آنها برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان و هندوها بود تا از این طریق ، ملتی یکپارچه پدید آورند.
تاسیس امپراتوری
بابر – موسس سلسله گورکانیان – از نوادگان تیمور لنگ بود. همچنین نسب او از سوی مادرش به جغتای – یکی از پسران چنگیزخان – می رسید. او که در آسیای مرکزی حکمرانی می کرد ، به سبب حمله ازبکان مجبور به ترک منطقه حاکمیت خود شد؛ لذا، به کابل حمله کرد و با تصرف آنجا راهی برای ادامه لشکرکشیها به داخل هند ایجاد کرد.
ظهیرالدین بابر
او سپس ناحیه پنجاب را اشغال کرد و سپس به دهلی یورش برد. در ۱۵۲۶ نیروهای او موفق شدند در نبرد پانیپات بر سلطان دهلی – ابراهیم لودی – غلبه کنند. این واقعه منجر به تاسیس سلسله گورکانی شد. او سال بعد در نبردی بزرگ بر اتحادیه راجپوتها – که مرکب از اشراف هندوی جنگ طلب بود – غلبه کرد.
بعد از بابر
بابر تمامی خاک شمال هند را به قلمرو گورکانیان افزود. بعد از او ، پسرش همایون به سلطنت رسید. او که برخلاف پدرش ، طبع جنگاوری نداشت ، مغلوب امرای افغانی شمال هند شد. لذا ، به ایران گریخت و بعد از ۱۵ سال با حمایت قزلباشهای صفوی به سلطنت بازگشت اما یکسال بعد درگذشت.
اکبرشاه
جانشین همایون – پسرش – اکبر بود. اکبرشاه (۱۵۵۶ تا ۱۶۰۵ میلادی) هندوهای شورشی را در نبرد دوم پانیپات مغلوب کرد و امپراتوری گورکانیان را احیا نمود. او با کمک جنگافزارهای جدید و ارتش بزرگ امپراتوری ، قلمرو گورکانیان را وسعت بخشید. همچنین با هندوها به طور مسالمت آمیز تعامل کرد تا مانع از تفرقه شبه قاره هند گردد در در هنگام مرگ اکبرشاه در ۱۶۰۵ میلادی ، قلمرو گورکانیان از افغانستان تا خلیج بنگال و از گجرات تا شمال دکن گسترش یافته بود.
اکبرشاه
جانشینان اکبرشاه
پسر و جانشین اکبرشاه ، جهانگیر در طول سلطنت خود (۱۶۰۵-۱۶۲۷ میلادی) سیاستهای پدرش را ادامه داد و همچنان تلاش کرد تا نظر مساعد هندوها را نسبت به خود و سلطنتش ، حفظ کند.
شاه جهان (۱۶۲۷-۱۶۵۸ میلادی) علاقه فراوانی به معماری داشت. در دوره حکومت او ، بناهای باشکوهی چون تاج محل و مسجد بزرگ دهلی ساخته شد. با این حال ، لشکرکشیهای بی وقفهی او باعث ورشکستگی امپراتوری گورکانی گردید.
مسجد بزرگ دهلی
تاج محل
فرمانروای بعدی ، اورنگزیب (۱۶۵۸-۱۷۰۷ میلادی) فتوحات نظامی موفقی را به انجام رساند و با تسخیر ناحیه دکن در جنوب هند ، قلمرو گورکانی را به اوج وسعت خود رسانید. اما از طرفی دیگر ، سیاستهای خشن او در برابر هندوها و سیکها موجب شورش و عصیان آنها گردید که این خود یکی از عوامل مهم سقوط گورکانیان به شمار می رود. در این میان ، تعدادی از اشراف هندو اتحادیهای به نام ماراتها تاسیس کردند که در سالهای آینده ، رقیبی سرسخت برای دولت گورکانی شد.
امپراتوری گورکانی در سال ۱۷۰۰ میلادی (مناطق آبی نشان دهنده قلمرو ماراتها می باشد.)
با مرگ اورنگزیب ، قلمرو او نیز از هم پاشید. تضادها و چالشهای درونی از یک سو ، و تهدید همسایگان هند نیز موجب شد که دولت گورکانیان به منتهای ضعف برسد. در سال ۱۷۴۸ میلادی ، نادرشاه افشار – که بخشهای وسیعی از فلات ایران را به تصرف خود در آورده بود ، به هندوستان حمله کرد. اگرچه او دولت گورکانیان را از میان نبرد ، لشکرکشی او به داخل خاک هند موجب گسست سیـاس*ـی عمیقی در میان هندوها و مسلمانان شد. ماراتها از این فرصت بهره بـرده و تمامی ناحیه شمال هند را تحت سیطره خویش گرفتند.. قلمرو شاهان گورکانی نیز تنها به منطقه کوچکی در حوالی دهلی محدود شد تا این که در سال ۱۸۵۷ انگلیسیها – که دامنه استعمار خود را در تمامی جنوب آسیا گسترده بودند – به عمر حکومت گورکانی خاتمه دادند.