نقد رمان تلاطم ارامش من / *نیاز* کاربر انجمن نگاه دانلود

فاطمه پاشائی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
5,628
امتیاز واکنش
29,590
امتیاز
1,000
سلام
دوستان خوشحال می شم انتقادات و پیشنهاداتتون رو برام بگید
ممنون .

نام رمان:تلاطم ارامش من
نویسنده: نیاز پاشا
ژانر :اجتماعی ، عاشقانه
زاویه ی دید:سوم شخص و اول شخص
خلاصه :
به نام تک نقاش تابلو هستی.....
یغما مفیدی دختر بیست و دو ساله ای که سرنوشت خاصی داشته و درد ها و شادی های زیادی رو پشت سر گذاشته .... اتفاقات اخیر که قراره برای بار دوم زندگیشو بهم بریزه بازم خاص و غیر قابل پیش بینی هستن ....اما در این میان ایا افرادی می تونن تو سرنوشت شومش نقش داشته باشن؟ یا اصلا مقصر سرنوشتش کیه؟ امیدوارم منو در نوشتن این رمان یاری کنید تا باهم سرنوشت و اینده ی یغما رو بنویسیم......
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد


     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    سلام خدمت نویسنده ی عزیز . اول تبریک میگم بابت اینکه قلم به دست گرفتین و پا به جایگاه نویسندگی گذاشتین . تمامی علاقه مندان به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ابتدا که می خوان رمانی رو مطالعه کنن نگاه به اسم اون می کنن . برای مثال شخصی که طرفدار
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های ترسناک باشه نام هایی رو جستجو می کنه که در اون نشونی از ترس و وحشت باشه . نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما باید سه پایه جلد ، خلاصه و ایده رو در بر داشته باشه . اولین پایه اینه که نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید به جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بخوره . برای مثال اگر نام های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های عاشقانه رو روی جلد های ترسناک بزاریم تازه کار بودن خودمون رو ثابت کردیم . نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما با جلد کاملا همخونی داره . در کنار این موضوع نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید با ایده رمانتون هم تشابه داشته باشه . ایده شما اگر درباره یک
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عاشقانه هست باید یک نام عاشقانه انتخاب کنید و اگر مثل
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما اجتماعی و عاشقانه هست باید نامی رو انتخاب کنید که در یک یا دو کلمه موضوع اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو مشخص کنه . با توجه به خلاصه ای که نوشتین قرار هست که شخصیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بار دیگه آرامش خودش رو از دست بده . معنای نام رمانتون میشه به هم خوردن آرامش من . خب نام مناسبیه اما به عنوان یک پیشنهاد می تونستین کلمه ای رو جایگزین یا اضافه کنید که نشون بده این آرامش برای بار دومه که داره بهم می خوره . برای مثال نام " انعکاس یک طوفان " انعکاس به معنای برگردانده شدن و طوفان هم میشه توصیفی از نا آرامی ها و هر دو میتونن معنی برهم خوردن دوباره آرامش رو بدن . ژانر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما عاشقانه و اجتماعی که ژانر هایی هستن که در کنار هم همخوانی دارن . اما شما موظف هستین علاوه بر خلق صحنه های رمانتیک و عاشقانه صحنه هایی از معضلات اجتماعی و جامعه رو به نمایش بزارین . اینکه دختری در یک
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فقط درگیر اتفاقات عاشقانه باشه جزء ژانر های اجتماعی به حساب نمیاد . شما وقتی ژانری رو برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انتخاب می کنید باید تا آخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    همون ژانر ها رو ادامه بدین و برای مثال اگر ژانر طنز بین ژانر هاتون نیست از خلق کردن زیاد صحنه های طنز بپرهیزید . برای نوشتن صحنه هایی از جامعه و اجتماعی نوشتن باید اطلاعات کافی رو در زمینه معضل مورد نظرتون داشته باشین . در این زمینه میتونید کتاب هایی رو مطالعه کنید مثل کتاب آسیب های اجتماعی از ایت الله محمدرضا نکونام . خلاصه یکی از عناصری هست که شدیدا در جذب مخاطب تاثیر داره . یک خلاصه خوب باید ساده در عین حال جذب کننده باشه . در اون از اضافه گویی پرهیز و از کم گویی صرف نظر بشه . شما باید ایده و تکه های اصلی رمانتون رو در جلد جمله هایی بپیچین که به خواننده نشون بده که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در چه رابـ ـطه هست و اما خبر ها و رخداد ها رو آشکارا لو نده . اشاره کردن به رخداد یا اتفاقی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و آوردن جمله هایی مثل " او چه کسی می تونه باشه ؟ " یا " چه چیزی در انتظار اوست ؟" سبب تحـریـ*ک خواننده به سمت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می شه . متاسفانه باید بگم خلاصه شما ساده بود اما از جذابیت کافی برخوردار نبود . دلیلش هم اینه که نتونستین به خوبی جمله ها رو انتخاب و در جای مناسبش قرار بدین . در پازل حد اقل دو تکه شبیه به هم هستن و میشه جاشون رو جا به جا گذاشت . اما جا به جا گذاشتن تکه ها باعث بی کیفیت و کامل نشدن اون پازل میشه . خلاصه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هم درست مثل یک پازل می مونه . جمله ی اول خلاصه مشکلی نداره و معرفی کننده شخصیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    . فقط به جای کلمه خاصی میتونید از کلمه بهتری استفاده کنید . جمله دوم یعنی " اتفاقات اخیر که قراره برای بار دوم زندگیشو بهم بریزه بازم خاص و غیر قابل پیش بینی هستن" جذابیتی نداره و میتونید به جای اون بنویسید " باز هم طوفانی غیر قابل پیش بینی و سهمگین زندگی اون رو تحت شعاع قرار می ده " . در جمله " اما در این میان ایا افرادی می تونن تو سرنوشت شومش نقش داشته باشن؟" می تونید بنویسید " آیا کسی می تواند طوفان زندگی او را مواج تر و یا آرام تر کند ؟ " . در جمله " یا اصلا مقصر سرنوشتش کیه؟" بنویسید " در پس تمامی این آشفتگی ها چه کسی قرار دارد ؟" جمله ی آخر هم حذف کنید یا از خلاصه خارج کنید چون جزئی از اضافه گویی به حساب میاد . مقدمه زیبایی داشتین که یاد آور اصل عاشقانه زیستن بود . اما بهتره که از دکمه اینتر در اخر هر جمله استفاده کنید . جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یکی دیگه از عناصر جذب خوانندست . جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید به نام و موضوع کلی داستان و ژانر ارتباط داشته باشد . عکس اصلی رمانتون در عین سادگی بسیار زیبا انتخاب شده . پروانه رو در دو عکس داخل جلد میشه نماد آرامش دونست . رنگ های داخل جلد آرامش دهنده و یکدست هستند . نقصی که جلد شما داره اینه که به کلمه تلاطم معنا نمیده . در جلد هیچ نشانی از غم و نا آرامی دیده نمیشه و این فقط به خواننده نشون میده که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عاشقانه و بدون دغدغه و رخداد جدی هست . فونت بسیار زیبا و عالی انتخاب شده . لطافت دست های اون دختر در عکس اصلی و ارامش خواب دختر دوم در عکس گوشه جذب کننده و شیرین کننده جلد . در هر صورت دست طراح درد نکنه . شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقش مهمی در نگه داشتن خواننده تا پایان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داره . متاسفانه شروع خوبی نداشتین و شروعتون باعث خسته شدن خواننده می شه . خواننده اول که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو شروع می کنه از توصیفات لـ*ـذت مب بره . اما کم کم از شدت زیاد توصیفات یک جای خونه کلافه می شه و دیگه به خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ادامه نمیده . توصیفات در حیاط عالی بود اما به محض ورود به سالن توصیفات بسیار تند و زیادی از حد شدند . در حقیقت شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اصلا جای توصیف نیست و توصیفات باید در یک الی دو جمله باشن و از پست دوم به بعد کم کم توصیفات شروع بشن . البته توصیفات نباید یکجا باشن . برای مثال شما خیلی از قسمت های خونه رو نباید توصیف می کردین و فقط با توصیف اون اون هم پشت سر هم زیاده روی کردین . بهتره کمی در شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تغییر ایجاد کنید چون واقعا در توصیف از حد گذشتین . سیر رمانتون در اول کمی تند بود و به تندی قضیه کوروش و بیماری یزدان رو توصیف کردین اما در پست های بعدی روند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عادی و خوب شد . علائم نگارشی باید به جای نقطه های زیاد از کاما استفاده کنید . در پست اول جمله اینجا کرده بودند غلطه و درستش ایجاد کرده بودند . دوباره در پست اول جمله در ودجودش غلطه و درستش در وجودش . در پست دوم جمله اسرات کش مو غلطه و درستش اسارت کش مو . در پست سوم جمله قعطا طاغت فرساست غلطه و درستش قطعا طاقت فرساست . دوباره در پست سوم از جلوی سلام علامت سوال رو بردارین چون لازم نیست . در پست چهارم جمله کمد لبس هایش غلطه و درستش کمد لباس هایش . در پست پنجم سد اشکایش غلطه و درستش سد اشک هایش . دوباره در پست پنجم در جمله شب به ارامی سپری می شد شد . حذف شد دوم . همچنین روی بعضی "آ" سرکش بزارین . در پست های مختلف کلمه اعصبانیت غلطه و درستش عصبانیت . غلط املایی فراوون داشتین که باعث زده شدن خواننده می شه . توصیفات مکان در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بسیار زیاد بود البته در پست های اول . یعنی به طوری شد که شما تمامی توصیفات مکان رو در پست های اول تموم کردین و برای پست های بعدی چیزی برای توصیف نموند . توصیف چهره برای یغما بسیار کلیشه ای بود . رفتن جلوی آینه و توصیف خود و همچنین چهره رویایی و زیبایی کوروش همگی بسیار تکراری بودن . اما توصیفات کوروش به موقع و ترتیب بودن . توصیفات احساساتتون عالی بود و در این مورد خیلی خوب عمل کردین و تونستین احساسات رو به طور کامل به مخاطب منتقل کنید . مونولوگ هاتون بیشتر برگرفته از احساسات و توصیفات احساسی بود و این خوبه اما نه زیادی . بهتره که کمی از مونولوگ رو برای مسائل دیگه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    قرار بدین . اما دیالوگ های کامل و خوبی داشتین اما کمی در قربون صدقه های یزدان و یغما زیاده روی کردین و دیالوگ هارو پر کردین از عزیز دلم و دخترم و اینا . نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما قاطی شده و هم محاوره و هم ادبی شد . شما باید یک کدوم رو انتخاب کنید . بهتره که همون محاوره ای رو انتخاب کنید چون ادبی کمی نوشتنش سخته و مدام به سمت محاوره کشیده میشه . شخصیت یغما نشون می ده که دختریه بی مادر بزرگ شده و وابستگی زیادی به پدرش داره و از طرفی کمی لوسه اما شخصیتی دوست داشتنی و مهربون و دل نازک داره . کوروش پسری عاشق اما با روانی بهم ریختس که سریع عصبانی میشه . یزدان پدری مهربون و وابسته به دخترشه که مرگش نزدیکه و یکی از شخصیت های دوست داشتنیه رمانه . فرهان عشق یغما بوده اما با رفتنش دل اون رو می شکنه و یه جورایی جالب توصیف نشده و مجهوله .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هیجان زیادی نداره و خب لازم هم نیست اما به خاطر ژانر اجتماعی بهتره کمی روی پیرنگ کار کنید و روال عادی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو تغییر بدین . زاویه دید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سوم شخص بود در ابتدا که خیلی خوب بود چون می تونست تمامی حالات و احساسات درونی شخصیت هارو بازگو کنه و بهتر بود کلا فقط از دانای کل استفاده می کردین و یا کلا فقط از اول شخص . پست سوم رمانتون کمی بی معنی بود . ارمان گفت چیش جالبه همه گفتن لباسش بعد یهو رفت تو پزشکی و اینا . پست سوم رو کمی باز تر کنید . در پست های اول گل ها خوب بودن اما بعد از تلفن یهو یغما رفت تو اتاق و دید پلاسیده شدن . کمی غیر منطقی . متن موسیقی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فقط باعث خسته شدن مخاطب میشه و سه خط از اهنگ کافیه . کمی روی قلمتون کار کنید اما به نوشتن ادامه بدین . موفق باشین .


    *عضو شورای نقد انجمن نگاه دانلود*
     

    فاطمه پاشائی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    5,628
    امتیاز واکنش
    29,590
    امتیاز
    1,000
    سلام
    از اینکه وقتتون رو برای رمان من گذاشتین خیلی ممنونم بابت تبریکات و حرفای انرژی بخشتونم بی نهایت ممنونم .....
    اما در انتخاب اسم رمان باید بگم که این تلاطم ارامش و این بهم ریختگی دوباره ،خیلی سهمگین تر از اتفاق ابتدایی بوده به نظر من تا الانم این مبحث در رمان گفته شده و در واقع این مرگ و این اتفاق هایی که می افته خیلی بیشتر زندگیشو بهم می ریزه و در مورد نقد اسم رمان بازم ممنون
    در مورد جلدهم باید بگم حرف شما کاملا متینه و اون غم نهفته باید وجود داشته باشه که متاسفانه اینطوری نشده ولی در عین حال بازهم از طراح عزیزمون متشکرم
    در مورد ژانر رمان هم باید اینطوری بهتون توضیح بدم که معضلات جامعه ی امروز ما قراره بعد از این طوفان سهمگین وارد رمان بشه و نشون داده بشه در واقع ....
    در مورد خلاصه هم کاملا حق باشماست و من خلاصه ی خوبی ارائه ندادم و با این کاملا موافقم متاسفانه باید بگم حرفی برای گفتن در این مورد ندارم
    غلط های املایی که وجود داشت همگی نه ،ولی اکثریت به جز یکی اشتباه تایپی بودن و من تمام تلاشمو می کنم که دیگه وجود نداشته باشن
    در مورد توصیفات زیاد از حدم باید بگم که من به عنوان یه نویسنده ی نوپا و تازه کار احساس کردم که بهتره اینطوری باشه ولی خب الان نتیجه ی دیگه ای رسیدم و با شما موافقم
    در مورد لحن محاوره ای یا ادبی هم باید بگم که رمان وقتی از زبان اول شخصه به صورت محاوره ای گفته می شه تا احساسات اون راحتتر و بهتر به خواننده منتقل بشه و من ترجیح می دم رمان و سوم شخص و ادبی ادامه بدم
    در مورد محبت های یزدان باید بگم یزدان تنها فردیه که یغما داره و بعکس و این گونه حرف و قربون صدقه رفتن در یک پدر و دخترعادیه چه برسه به اینکه یغما مادر هم نداشته و الان تنهاست
    در مورد شخصیت مجهول و نا معلوم فرهان هم باید بگم که فرهان شخصیت خاص و در عین حال ساده ای داره که قراره بعد ها مشخص بشه
    در مورد بقیه ی نقد هام حتما سعی می کنم اصلاحشون کنم
    خیلی خوشحال شدم از اینکه وقت گذاشتین علاوه بر اینکه خوندین نقدهم کردین بسیار ممنون و متشکرم
     

    ARTAN._SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    108
    امتیاز واکنش
    5,241
    امتیاز
    506
    سلام نویسنده ی عزیز:)خسته نباشید

    *نام
    اول از همه باید بگم که نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقش مهمی توی جذب مخاطب داره و باید طوری باشه که اون حس کنجکاوی رو به مخاطب انتقال بده.اسم انتخابی شما"تلاطم آرامش من"هستش که معنا و مفهوم واضحی داره.خب تلاطم که یعنی به هم زدن یا لطمه زدن به چیزی پس معنای اسم رمانتون می شه به هم خوردن آرامش من یا چیزی شبیه این.این اسم می تونه سوال هایی رو از سر کنجکاوی توی ذهن مخاطب ایجاد کنه:«قضیه از چه قراره؟»خب اگه این سوال توی ذهن مخاطب ایجاد شه مسلماً کنجکاو می شه تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بخونه تا به سوال های ایجاد شده توی ذهنش پاسخ بده.اسم رمانتون اون حس کنجکاوی رو تا حدی به مخاطب می داد و مخاطب درگیر این می شد که چرا آرامش این شخصیت مجهول بهم خورده یا اصلا آیا منظور از آرامش،آرامشِ زندگیشه؟باعث و بانی این اتفاق کی بود یا...خب همین اتفاق و سوالات پیش میاد که مخاطب اشتیاق پیدا می کنه برای ارضای حس کنجکاویش،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بخونه.به طور کلی اسم جالبی برای یه رمانه و در عین سادگی سوالاتی رو برای مخاطب ایجاد می کنه.
    *خلاصه
    خلاصه هم که مهم ترین عامل در جذب مخاطبه چون چکیده ای از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو در اختیار مخاطب قرار میده و انتخاب خوندن یا نخوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو به عهده ی اون میزاره.پس اگه میخوایم مخاطب جذب رمانمون شه،خلاصرو باید به قول معروف مختصر و مفید بنویسیم.چون خلاصه هاییم هستن که خیلی طولانین اما با خوندشون هیچی دستگیرمون نمی شه و یا برعکس بعضیا خلاصرو در حد یه یا دو جمله می نویسن!یه خلاصه ی خوب باید بین این دوتا باشه.یعنی همون طور که گفتم مختصر و مفید.خلاصه ی شما هم همین ویژگی رو داشت و در همین حین کنجکاو کنندم بود و ابهاماتی درش وجود داشت.مثلا اون جایی که نوشتید"سرنوشت خاصی داشته و درد ها و شادی های زیادی رو پشت سر گذاشته" یا اونجایی که ذکر کردید"اتفاقات اخیر که قراره برای بار دوم زندگیشو بهم بریزه بازم خاص و غیر قابل پیش بینی هستن "حس کنجکاوی رو در مخاطب به وجود میاره.مثلا اون سرنوشت خاص چی بوده یا چه دردهایی رو کشیده؟یا این که اون حوادث غیر قابل پیش بینی که قراره بازهم زندگیشو بهم بریزه چیه؟البته نمیدونم اونجایی که گفته بودید"امیدوارم منو در نوشتن این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یاری کنید تا باهم سرنوشت و اینده ی یغما رو بنویسیم......"رو باید جزو خلاصه قرار داد یا نه اما در کل خلاصه ی خوبی بود که با وجود ابهاماتش،مخاطب رو برای خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و سر در اوردن از قضایا مشتاق می کرد.
    *مقدمه
    مقدمه می تونه بخشی از داستان(بخشی از دیالوگ ها یا مونولوگ های رمانتون)،یه متن ادبی یا یه قطعه شعر که به محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مربوط باشه،باشه.مقدمه درواقع مخاطب رو برای چالش های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    قبل از خوندنش آماده می کنه.مقدمه ی شما یه متن ادبی بود که نمی شه اونو با اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یا قسمت های دیگش مطابقت داد اما می شه با توجه به متنی که راجع به عشق و عاشقیه اونو با ژانر عاشقانه ی رمانتون تطبیق داد.خب در واقع می شه مقدمه ی شما رو به عنوان یه نوشته ی ادبی که توش پند و اندرز داده شده در نظر گرفت که توش گفته بود برای عشق غرورت رو نشکون یا چند نصیحت دیگه.مقدمتون یه طوریه که مخاطب با خوندنش احساس می کنه این جملات از طرف یه فرد با تجربه بیان شده و همین جالبش می کنه.مقدمتون خیلی جالب و زیبا بود اما بهتر می شد بعد از پایان هر جمله،جمله ی بعدی رو خط پایین بنویسید؛چون اینطوری نظم نوشته هاتون بهتر می شد.و یا اگر مایل به این کار نیستید بهتره به جای استفاده از"......."فقط از سه نقطه استفاده کنید چون نیازی به اون همه نقطه نیست.اما در کل مقدمتون خوب بود.
    *جلد
    جلد رمانتون طراحی زیبایی داره و ترکیب رنگ های گرم که در طراحی اون استفاده شده زیباش کرده و خب رنگ های گرمم که نشونه ی آرامشه! خب فونت استفاده شده در جلدتون زیبایی خاصی به جلد داده و عکس اصلی هم که عکس یه دختر هست که یه پروانه روی دستش نشسته و جلوه ی زیبایی به جلد داده.عکس گوشه هم که عکس که دختر هستش که خوابیده و چشماشو بسته و بازهم یه پروانه روی دستش نشسته.خب عکس اصلی یه جورایی معنی آرامش رو می رسونه و عکس گوشه چون دختر چشماشو بسته و خوابیده پس یعنی آرامش داره و هر دو عکس معنی آرامشو به خوبی می رسونن.خب به خاطر وجود دختر در هر دو عکس مخاطب می تونه حدس بزنه که شخصیت اصلی این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دختر هست یا کلا این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    راجع به یه دختره.در کل جلد ساده ولی زیباییه و به اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می خوره.
    *زاویه دید
    به گفته ی خودتون شما از دو زاویه دید اول شخص و دانای کل(سوم شخص)استفاده کردید.زاویه دید اول شخص که محبوبیت بیشتری پیدا کرده و اکثر در نوشتن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،از این زاویه دید استفاده می شه.شما از این زاویه دید برای بیان کردن داستان از زبان یغما استفاده کردید.اگر خودتون دقت کرده باشید،بیان کردن داستان از زاویه دید سوم شخص راحت تره و شما می تونید احساسات،رفتار ها و...رو راحت تر بیان کنید.یه همچین قابلیتی در زاویه دید اول شخص دیده نمی شه.یعنی در دانای کل دست نویسنده برای توصیفات باز تره ولی در اول شخص محدودیت هایی وجود داره.به خاطر همین،ما اکثر استفاده از زاویه دید دانای کل رو به نویسنده پیشنهاد می دیم.البته انتخاب زاویه دید به عهده ی خود نویسندس و شما از دو زاویه دید به خوبی استفاده کردید؛اما همون طور که عرض کردم اگر از زاویه دید دانای کل استفاده کنید محدودیت هارو در نوشتنتون از بین ببرید.
    *شخصیت پردازی
    یغما،یزدان(پدر یغما)،فرهان،فرانک،سابین،دایی مجتبی،ارمان،زهرا(مادر یغما)،آقا جون،عزیز،نسترن،فرهاد،رضا،سعید،ضحی،آرام ، مریم و... شخصیت های تا به اینجای رمانتون هستن و میشه گفت جمعیت زیادی رو توی داستانتون جا دادین.البته چون این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در حال تایپ هست ممکنه تعداد اشخاص کم یا زیاد بشه.رفتار ها و کارهای این شخصیت ها عادیه و عین آدم های معمولی رفتار میکنن.
    یغما:یغما،شخصیت اصلی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هستش و در ابتدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گذشته و اتفاقاتی که براش افتاده بود رو مطرح نکرده بودید و ابهامات زیادی در این قسمت وجود داشت.ولی با پیشروی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کم کم اتفاقات گذشته ی زندگی یغما مطرح شد و بعضی از این ابهامات از بین رفت. شما گفته بودید که یغما بیست و دو سالشه.خب توصیفات زیادی از وضعیت کنونی یغما مثلا رشته درسی یا وضعیت مالی یا...نکرده بودید.رفتار ها و عکس العمل های یغما در اکثر قسمت ها مثل دختر های بیست و دو ساله بود ولی در بعضی قسمت ها مثل دختر های شونزده یا هیفده ساله یا در بعضی قسمت هاهم مثل دختر های بزرگ تر از سن خودش رفتار می کرد.با توجه به توضیحاتی که توی خلاصه داده بودید،یغما دارای سرنوشت شومی بوده و دوباره اتفاقات نحسی اتنظارشو می کشه.پس می شه گفت یه دختر رنج دیدس.و اما از رفتار و حرکاتش در داستان می شه به این پی برد که مقداری هم لوسه که البته این ویژگی در خیلی از دختر ها طبیعیه که خودشونو برای پدرشون لوس کنن!اما در کل رفتار و حرکاتش مثل آدم های معمولیه و چیز عجیبی درش دیده نمی شه.
    یزدان:یزدان پدر دلسوز یغما که همیشه هوای تک دخترشو داره.خب اون طوری که در داستان ذکر کردید مبتلا به سرطان خون هست و معلوم نیست که در ادامه ی داستان زنده باشه یا نه.ذکر کرده بودید که یزدان چهل و اندی سالشه ولی باید بگم که رفتار هاش اصلا شبیه یه مرد چهل ساله نیست و بیشتر شبیه مردای 32 یا 33 ساله هست.ببینید وقتی شما شخصیت مردی رو در داستانتون قرار می دید باید بین حرکات و نوع رفتار اونو با یه شخصیت دختر یا زن فرق بزارید.یعنی یه جورایی می شه گفت آن چنان فرقی بین نحوه ی بیان یغما با یزدان دیده نمی شه و اگه بینشون تبعیض قائل بشین بهتره.
    فرهان:فرهان عاشق دختر عمش یعنی یغما هستش و نزدیک چهار سالی می شه که به فرانسه اومده.خب گویا این دو قبل از اومدن فرهان به فرانسه به هم علاقه داشتن ولی با اومدن فرهان به فرانسه و تنها گذاشتن یغما،یغما ازش دلخور شده و نسبت بهش سرد شده.خب این خوبه که گذشته ی فرهانو برای مخاطب بازگو کردید اما هنوز ابهاماتی وجود داره.
    -بعضی شخصیت ها اصلا بهشون نپرداختین و مخاطب اطلاعی از اون ها نداره.بهتره به راجع به اون شخصیت هاهم کمی توضیح بدید.
    -بعضی شخصیت هاهم رفتار هاشون بر اساس سنشون نیست و یا این که بین رفتار های بعضی شخصیت ها فرق نمی زارید.در صورتی که این فرق رو باید بین رفتار و حرکات تمام شخصیت ها بزارید تا مخاطب احساس نکنه اینا همه یه جورن.
    *دیالوگ ها
    دیالوگ هاتون نظم خوبی داشت.البته یه چند تا نکترو باید بگم.در دیالوگ های دو نفره حتی وقتی از زبان دانای کل بیان می شه،شما می تونید از (-)استفاده کنید.مثلا:(مثال هارو از خودم می زنم)
    -بازم بهت میگم شایان؛اگه قضیه رو به مامان نمی گفتی الان اینقدر عصبانی نبود.ماهم می تونستیم به مهمونی برسیم.
    -تو الان همه فکر و ذهنت شده اون مهمونی؟کار مهم تر از این مهمونی هم داریا!
    اینطوری بهتر می شه تا این که هی بخواین اسم گویندرو ذکر کنید.ولی در دیالوگ هایی که بیشتر از دو نفر وجود دارد بهتره اسم گوینده ذکر بشه تا از گمراهی مخاطب جلوگیری بشه.مثلا شما در یکی از دیالوگ های دو نفرتون توی بخشی که داستان از طرف یغما بیان می شد نوشتید:
    من - فرانک راستش ما اومدیم کیش....
    فرانک - کیش؟؟؟
    من - اره ...
    خب در واقع این جا لازم نیست هی بنویسید(من) یا هی بنویسید(فرانک)چون اینطوری یه خورده نظم دیالوگ ها به هم میخوره.
    اما در کل دیالوگ هاتون نظمش خوب بود و خوب تایپ شده بودن.
    *توصیفات
    توصیفات نقش مهمی توی نوشتن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داره چون مخاطب به وسیله ی توصیفات می تونه اون لحظه یا اون مکان رو توی ذهنش درست کنه.اینطوری هم بیشتر لـ*ـذت می بره و هم بیشتر غرق
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می شه.توصیفات شما گاهی تدریجی و گاهی یهویی و پشت سر هم بود.
    توصیف مکان:توصیف مکانتون خوب بود ولی بعضی جاها رو زیاد توصیف نکردید.توصیفات مکانتون رو به طور تدریجی ننوشتید مثلا در پست اول خونشونو یهویی توصیف کردید و این توصیفات پشت سر هم و یکجا یکم مخاطب رو خسته می کنه.یعنی اگه توصیفات یکجا باشن مخاطب زیاد لـ*ـذت نمی بره.ولی بازم میگم توصیف مکانتون خوب بود.
    توصیف ظاهر:توصیف ظاهرتون بعضی جاها تدریجی بود و بعضی جاها به طور یکجا توصیف شده بود.اگه توصیفاتتون تدریجی باشه بهتره.مثلا یه جا از متن رنگ چشمشو بگین بعد یه جای دیگه رنگ موهاشو بگین و همین طور پیش بره بهتره چون مخاطب کنجکاو میشه و برای کامل کردن چهره ی اون شخص یا اون مکان دوست داره بیشتر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بخونه.
    توصیف احساسات:توصیف احساساتتون تقریبا خوب بود.ولی مثلا جاهایی که باید یغما استرس داشته باشه یا غمگین باشه این احساسات درش دیده نمی شد.یعنی حالتی که اون لحظه داشت بیشتر شبیه بی تفاوتی بود.توصیف احساسات هر چه بیشتر باشن مخاطب بهتر می تونه با شخصیت های داستان همذات پنداری کنه و شرایطی که توش هستن رو درک کنه.بهتره احساسات شخصیت هاتون رو بیشتر و بهتر بیان کنید.
    *مونولوگ ها
    مونولوگ ها شامل توصیفات از جاها و شرایط و چیزای مختلف هستن.توصیفاتو که خدمتتون عرض کردم.یه چند تا ایراد نگارشی در مونولوگ هاتون بود که بعدا خدمتتون میگم.ولی به جز همه ی این ها شما در بعضی قسمت های مونولوگ هاتون مثل مثال زیر:
    دلش تنگ بود برای بازی های کودکانه شان.... برای داد و بیداد های الکی و اب بازی های اخر هفته .....
    خب در مونولوگ ها بهتره این سه نقطه هارو نزارید ولی در دیالوگ هاتون می تونید از سه نقطه استفاده کنید.
    *غلط های املایی و علائم نگارشی
    علائم نگارشی:از علائم نگارشی به خوبی و به جا استفاده کردید ولی استفادتون کم بود.مثلا بعضی جاها باید(،) میزاشتید که نزاشتید.یعنی بیشترین چیزی که استفاده کردید نقطه و علامت سوال و علامت تعجب بود.بهتره از(، ؛ یا..)هم استفاده کنید.فقط یه نکته.به مثال زیر توجه کنید:
    یغما - فرهان چی میگی؟؟
    من - یغما یعنی چی؟؟
    مثل این مثال توی رمانتون زیاد بود.حالا به مثال زیر نگاه کنید:
    یغما-فرهان چی میگی؟
    من-یغما یعنی چی؟
    الان با استفاده ازیه دونه علامت سوالم بازهم جمله سوالی خونده شد.پس نیازی نیست که از چند تا علامت تعجب یا سوال استفاده کنیم و یدونه کافیه.
    غلط املایی:تا اون جایی که دقت کردم شما غلط املایی نداشتید ولی چندتا اشتباه تایپی داشتید مثلا بین کلمات فاصله نزاشته بودید یا بجای حرف درست یه حرف دیگرو اشتباها تایپ کردید که اینا رو با یه مرور ساده می تونید پیدا و اصلاح کنید.
    *نثر
    خب همون طور که خودتونم می دونید،ما دو نثر محاوره ای و ادبی داریم که شما در رمانتون از هردو استفاده کردید.یعنی اون قسمت هایی که از طرف دانای کل بیان شده بود رو ادبی نوشتید.البته اکثرا جاهایی که از زبان سوم شخص بیان می شه رو ادبی می نویسن و کم پیش میاد محاوره ای نوشته بشه.نثر ادبی کلمات و اصطلاحات زیباتری نسبت به نثر محاوره ای داره ولی چون کلمه های نا آشنا در این نثر زیاده،این روزا بیشتر نثر محاوره ای توی تایپ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به کار میره.نثر محاوره ای جنبه ی خودمونی داره و چون هرروز اکثر اوقات ما با این نثر سروکار داریم،اونو بیشتر می پسنیدم و می فهمیم.البته تو قسمت هایی که به نثر ادبی نوشتید،کلمات و جملات محاوره ایم استفاده شده بود و برعکس در نثر محاوره ای هم همینطور بود.
    *شروع
    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقش مهمی توی جذب مخاطب برای خوندن ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    داره و بهتره یه جورایی هیجان انگیز و در عین حال رمز آلود باشه تا مخاطب بیشتر کنجکاو شه.شروع شما خوب بود ولی پست اول و دومتون رو با توصیفات پر کردین و بهتر بود این توصیفات طولانی رو میزاشتین برای چند پست دیگه.البته از پست سوم به بعد یه اتفاقاتی افتاد که ذهن مخاطب بعد از اون دو پست بی هیجان وارد چالش می شه و سعی میکنه بفهمه قضیه از چه قراره.در واقع بهتر می شد اگه از همون پست اول مخاطب رو وارد چالش می کردید.اما از پست سوم به بعد موضوع جالب شد.
    *سیر
    رمانتون رو خوب دارید پیش می برید و اون قدر هاهم تند یا خیلی آهسته پیش نمی رید و این خوبه.همون طور که گفتم از پست سوم به بعد یعنی جایی که یغما یه قسمت از خاطراتشو مرور می کنه موضوع جالب می شه و خواننده ترغیب می شه که ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بخونه.اگه بخوایم کلی در نظر بگیریم رمانتون سیر خوبی داشت و خوب دارید پیش میرید.

    موفق و مؤید باشید
    «عضو شورای نقد نگاه»
     

    فاطمه پاشائی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    5,628
    امتیاز واکنش
    29,590
    امتیاز
    1,000
    سلام
    بابت اینکه رمانمو خوندین خیلی ممنونم و نکاتی رو که ذکر کردین سعی می کنم حتما رعایت کنم
    در کل یک دنیا تشکر بابت نقدتون
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا