شعر دفتراشعار سیروس اسدی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,110
  • پاسخ ها 96
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
خورشید


با زمزمه ای از عشق لبریز شدی

خوش رنگ تر از غروب پاییز شدی

در برکه ای از نور فرورفتی ،آه !
خورشید نبودی گلم ،آن نیز شدی
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    زمزمه ی عشق


    یک زمزمه از عشق به لب هایت بود

    خورشید چراغ راه شب هایت بود
    در لایه ای از مرگ تو را پیچیدند
    آن شب که تنت زخمی تب هایت بود
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دوبیتی


    نوشتم بر گل مهتاب ، با درد
    سفر کردی به همرا گل زرد
    سراسر رنگ پاییز است این دشت
    گل من با بهار رفته بر گرد!
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اشارن

    او راز نگاه خسته را می دانست
    منظور دل شکسته را می دانست
    در موسم پرواز تماشایی دوست
    تفسیر دو بال بسته را می دانست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پاییزان

    در باغ بی شکوفه ی من ،


    پاییز


    آغاز همه ی فصل هاست


    و


    حجم اندوه برگ ،


    به اندازه ی وسعت ابرهای سترون


    است!


    در باغ بی شکوفه ی من ،


    پرنده ای ،


    در حصار سکوت خویش


    زندانی است


    در باغ بی شکوفه ی من ،


    عطش رمز جاودانگی


    است ،


    و آب دیگر ،


    شیرین ترین رؤیای برگ نیست


    اندوهم را


    تنها تو می فهمی ،


    ای بهار منتظر !


    در آستانه ی ،


    فصل دلتنگی !
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حسرت



    شب ،


    امتداد چشم کسی بود ،


    پیش از این


    ومن!


    مصلوب نگاه فرشته ای بر زمین


    آه !


    ای نگاهت همیشه بی قرین ،


    جرعه ای بپاش


    ازخمکده ی خنده های جادوانه ات


    بر جام گریه های جاودانه ام


    تا در خلسه ی خیال


    اندوه بی تو بودن را ،

    به دست باد ،


    بسپارم !
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شِکوه




    بر بلندای کدام واژه


    بایستم؟


    بانو !


    تا کوتاه ترین قصیده ی نگاهت را


    و اعجاز نامت را


    بی هیچ تکلّفی بسرایم


    با ایجازی شاعرانه


    آه !


    چقدر حقیرند انبوه این واژه ها


    وقتی بی نام تو آغاز


    می شوند،


    شگفتا !


    که دنیا مقهور نگاه تو نشد،


    وقتی سپیده از سمت


    چشمان شما آغاز می شود ،


    بانو!


    هنوز پری دریایی چشم های


    منی...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    برکه


    در برکه ی آبی

    چشمانت،

    ماهی نگاهم را

    از قلّاب عشق کال تو

    امیّد رهایی

    نیست...!
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عاشقانه



    در هیچ واژه ای نمی گنجی

    وقتی بیکرانه ای!

    وقتی می خندی،

    وشرم در نگاه تو

    قد علم می کند

    تا بی نهایت

    زیبا می شوی،

    بانوی شعر های

    شبانه ام
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حیرانی


    سیز سبز

    یا،

    سیاه سیاه

    چشمان تو به کدامین

    رنگ اند؟

    تا خون احساسم را،

    در پایشان بریزم

    سیاه سیاه

    یا،

    سبز سبز

    چه فرق می کند

    وقتی،

    خونبهای چشم های رنگی تو،

    خون شعر های سرگردان من

    است؟

    احساس من

    در فضای تنگ از تو سرودن

    آرام،

    از پا می افتد،
    و رنگ می بازد،

    آنسان که پیش از این،

    مصلوب چشم های توشد

    منظومه های کوتاه

    عمر من،

    آه!

    از من تا چشمانت

    صد کاروان حوصله

    فاصله است،

    ومن چقدر

    این روزها کم حوصله ام...
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا