در آغاز سدهٔ نهم میلادی اکثر ایرانیان مسلمان شده بودند. اسلام نیروی الهام بخش جدیدی شد. نفوذ ایرانیان در صنعت و هنر با عناصر بیزانسی در بغداد به هم آمیخت و در سراسر قلمرو اسلام گسترش یافت و از یک طرف از خاورمیانه تا اسپانیا و از سوی دیگر در آسیا تا مرزهای چین و هند کشیده شد.
در عوض هنر ایرانی از سبکها و روشهای کشورهایی که در آن نفوذ کرده بود توانگر و برخوردار گردید و حامیان درجه اول صنایع و هنر، حکمرانان و سلاطین بودند. اما قدرتهای سیـاس*ـی به ندرت زمانی طولانی پایدار میماند و میبینیم که مراکز صنعت و هنر در نتیجهٔ دست به دست گشتن قدرتها از محلی به محلی منتقل میشود.
مثلاً از بغداد به بخارا و سمرقند و غزنه در خاور و ری و نیشابور در شمال تا مراغه و تبریز و سلطانیه در شمال غربی میرسد و دوباره به سمرقند و ری و تبریز و از آنجا به قزوین و اصفهان و شیراز و بالاخره به تهران برمیگردد و در تمام این مراکز، هنر و صنایع دستی صدها سال پس از آن شکوفان بود بدین ترتیب گسترش تمدن در سراسر کشور دیده میشود.
اشیاء فلزی بسیارند چون سینی، دوری، کاسه، دیگ، بشقاب، آفتابه، آبخوری، هاون، چراغ، شمعدان، آینه، عودسوز، قوری، مجمعه و بسیاری از ابزار و لوازم دیگر و روش کار کردن روی هر کدام آنها نیز تنوع زیادی دارد. این اشیاء را میشد ریخت، چکشکاری کرد، برید، سوراخ کرد یا از فلزات کشید. آرایش و تزیینی که روی این اشیاء فلزی به کار بـرده میشود عبارتست از حکاکی، قلمزنی، موجدارسازی، خاتمکاری، قلمکاری، میناکاری، لعابکاری و طلاکاری، گوهرنشانی و غیره.
با اینکه خاتمکاری و گوهرنشانی در فلزات از هزارهٔ دوم پیش از مسیح به اینطرف صورت گرفته است ولی شیوع آن در آغاز سدهٔ سیزدهم همزمان با ورد مغولها بود. طرحهای خطی را با قلم آهن بر در روی فلزات میدوانیدند و یا اینکه با چرخک آن راکندهکاری کرده و یک رشته از فلزات قیمتی را در شیار آن جای میدادند. قسمت بزرگتر آن تو گود بود و کنارههای آن که برآمده بود چکش میزدند تا سیم یا زری را که در آن نهاده شده نگاهدارد. یکی از زیباترین و ظریفترین نمونههای هنر ایران در این فن طاق تعمید سنلویی است که در قرون وسطی به فرانسه آورده شده و امروز در موزهٔ لوور است.
ترصیع و گوهرنشانی که به زبان عربی العجم گفته میشود، و از کلمه عجمی یعنی ایران مأخوذ است، نشان میدهد اعراب که بعدها این هنر را تا مراکش گسترش دادند از کجا آن را آموختهاند. دانشمندان و مهندسان بیشتر ابزار و ادوات خود را از برنج میساختند. نامبردارترین این ابزار استرلاب است که ستارهشناسان، دریانوردان و مهندسان از آن استفاده میکردند. استرلاب کروی ستارگان را به شکل قطعات سیم که در آن تعبیه شده بود نشان میداد که بر حسب روشنایی ستاره، بزرگی قطعه سیم آن فرق میکرد صور فلکی را روی زمینه فلزی کندهکاری کرده بودند. صحت و دقت درجهبندی استرلاب خطی حتی با مقیاس امروزی نیز جالب توجه است.
فلزکاری امروز
اغلب کسانی که از بازار ایران دیدن میکنند تحت تاثیر دکان مسگری قرار میگیرند. مسگری یکی از بهترین صنایع دستی کهن ایران است. صاحب دکان و شاگردش را در میان مصنوعات مسی نشان میدهد، که با متانت و خونسردی مشغول کارند، در حالی که جمعیت زیادی در بازار بزرگ اصفهان از جلو دکان آنها رد میشوند.
در عوض هنر ایرانی از سبکها و روشهای کشورهایی که در آن نفوذ کرده بود توانگر و برخوردار گردید و حامیان درجه اول صنایع و هنر، حکمرانان و سلاطین بودند. اما قدرتهای سیـاس*ـی به ندرت زمانی طولانی پایدار میماند و میبینیم که مراکز صنعت و هنر در نتیجهٔ دست به دست گشتن قدرتها از محلی به محلی منتقل میشود.
مثلاً از بغداد به بخارا و سمرقند و غزنه در خاور و ری و نیشابور در شمال تا مراغه و تبریز و سلطانیه در شمال غربی میرسد و دوباره به سمرقند و ری و تبریز و از آنجا به قزوین و اصفهان و شیراز و بالاخره به تهران برمیگردد و در تمام این مراکز، هنر و صنایع دستی صدها سال پس از آن شکوفان بود بدین ترتیب گسترش تمدن در سراسر کشور دیده میشود.
اشیاء فلزی بسیارند چون سینی، دوری، کاسه، دیگ، بشقاب، آفتابه، آبخوری، هاون، چراغ، شمعدان، آینه، عودسوز، قوری، مجمعه و بسیاری از ابزار و لوازم دیگر و روش کار کردن روی هر کدام آنها نیز تنوع زیادی دارد. این اشیاء را میشد ریخت، چکشکاری کرد، برید، سوراخ کرد یا از فلزات کشید. آرایش و تزیینی که روی این اشیاء فلزی به کار بـرده میشود عبارتست از حکاکی، قلمزنی، موجدارسازی، خاتمکاری، قلمکاری، میناکاری، لعابکاری و طلاکاری، گوهرنشانی و غیره.
با اینکه خاتمکاری و گوهرنشانی در فلزات از هزارهٔ دوم پیش از مسیح به اینطرف صورت گرفته است ولی شیوع آن در آغاز سدهٔ سیزدهم همزمان با ورد مغولها بود. طرحهای خطی را با قلم آهن بر در روی فلزات میدوانیدند و یا اینکه با چرخک آن راکندهکاری کرده و یک رشته از فلزات قیمتی را در شیار آن جای میدادند. قسمت بزرگتر آن تو گود بود و کنارههای آن که برآمده بود چکش میزدند تا سیم یا زری را که در آن نهاده شده نگاهدارد. یکی از زیباترین و ظریفترین نمونههای هنر ایران در این فن طاق تعمید سنلویی است که در قرون وسطی به فرانسه آورده شده و امروز در موزهٔ لوور است.
ترصیع و گوهرنشانی که به زبان عربی العجم گفته میشود، و از کلمه عجمی یعنی ایران مأخوذ است، نشان میدهد اعراب که بعدها این هنر را تا مراکش گسترش دادند از کجا آن را آموختهاند. دانشمندان و مهندسان بیشتر ابزار و ادوات خود را از برنج میساختند. نامبردارترین این ابزار استرلاب است که ستارهشناسان، دریانوردان و مهندسان از آن استفاده میکردند. استرلاب کروی ستارگان را به شکل قطعات سیم که در آن تعبیه شده بود نشان میداد که بر حسب روشنایی ستاره، بزرگی قطعه سیم آن فرق میکرد صور فلکی را روی زمینه فلزی کندهکاری کرده بودند. صحت و دقت درجهبندی استرلاب خطی حتی با مقیاس امروزی نیز جالب توجه است.
فلزکاری امروز
اغلب کسانی که از بازار ایران دیدن میکنند تحت تاثیر دکان مسگری قرار میگیرند. مسگری یکی از بهترین صنایع دستی کهن ایران است. صاحب دکان و شاگردش را در میان مصنوعات مسی نشان میدهد، که با متانت و خونسردی مشغول کارند، در حالی که جمعیت زیادی در بازار بزرگ اصفهان از جلو دکان آنها رد میشوند.