صنایع دستی تاریخ صنایع دستی ایران(فلزکاری)

husnavalizadeh

.
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/06/18
ارسالی ها
2,550
امتیاز واکنش
13,490
امتیاز
793
quran.jpg

فلزکاری ایران دوره باستانی در سده‌های نخست اسلامی تحولی اساسی را در پی نداشت. ورود اعراب با ابداع و نوآوری تازه یا شرایط و تقاضای جدیدی در عرصه هنر و صنعت همراه نبود. از این روی، هنر و صنعت فلزکاری مانند سایر هنرها و صنایع به مسیر خود ادامه داد و به این سبب نمی‌توان حد و مرزی مشخص میان دوره ساسانی و اسلامی شناسایی کرد. گاهی خط عربی می‌تواند تمایز آثار باستانی و اسلامی را مشخص سازد. نقش نام افراد با پایگاه‌های اجتماعی بر روی مصنوعات فلزی، همگانی شدن این صنعت را در دوره اسلامی نشان می‌دهد. تولید مصنوعات فلزی، برای مصارف زندگی طبقات مختلف، دامنه متنوعی یافت.

اصفهان از مراکز مهم فلزکاری
اصفهان پس از خراسان و موصل از کانون‌های مهم صنعت فلزکاری در جهان اسلام بود. موقعیت این شهر در دوره آل بویه و سلجوقیان که پایتخت دو حکومت مقتدر سده‌های نخست اسلامی بود، اصفهان را به مرکز تجارت و صنعت مشرق زمین تبدیل نمود. از این روی، اصفهان در این دوران کانون حضور و فعالیت صنعتگران و فلزکاران سده‌های میانه به شمار می‌آمد.

شاید در کنار انگیزه‌های مختلف یکی از عوامل عمده انتخاب این شهر به عنوان پایتخت مهمترین و بزرگ‌ترین امپراتوری جهان اسلام تا پیش از حمله مغول، همین جایگاه و موقعیت تجاری و صنعتی بود. بر پایه گزارش‌های موجود، فلزکاران در دوره آل بویه چون صنفی متمرکز در محوطه نزدیک بازار قرار داشتند. این صنعتگران که دارای تشکیلات صنفی بودند، سعی می‌کردند. با تولید کالاهای مرغوب، بازارهای فروش مناسبی در شهرهای دیگر به دست آورند. مقدسی در قرن چهارم از تجارت پرسود و رونق صنعت قفل‌سازی اصفهان خبر می‌دهد.

همچنین او در کنار این صنعت از زیورسازان ماهر اصفهان نیز سخن می‌گوید. در جای دیگری این نویسنده از صنعتگران قمقمه‌ساز شهر کاشان خبر می‌دهد که کارشان ساختن "القماقم کوزه فلزین" است.

معادن فلزی اصفهان در سده‌های نخست اسلامی
آن گونه که اشاره شد یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز رشد و رونق فلزکاری در اصفهان باستانی معادن و کانی‌های غنی فلزی پیرامون آن بود. بر پایه گزارش‌های متعدد و پراکنده منابع و متون موجود، می‌توان بسیاری معادن ظاهر و پنهان استان کنونی اصفهان را که در دوره‌های باستانی و اسلامی شناخته شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفتند، شناسایی کرد. ابن رسته در گزارش درباره اصفهان، شرح موجز و بسیار مهمی در باره معادن اصفهان ارائه می‌دهد.

گزارش او نخست با اشاره به وجود معادن نقره در اصفهان آغاز می‌شود که در زمان او متروک بود، اما آثار استخراج و کاوش‌های گذشته و مکان‌های استقرار معدنکاران آشکار بود. برخی علت متروکی معدن نقره اصفهان در دوره ابن رسته را ناشی از بهره‌برداری بی رویه می‌دانند. اگر این نظر صحیح باشد، می‌توان بهره‌برداری بی رویه از معدن نقره اصفهان را نشانه رونق صنایع وابسته به آن، به ویژه فعال بودن ضرابخانه‌های این منطقه دانست که سکه‌های نقره‌ای در آنها ضرب می‌شد.

ابن رسته افزون بر معادن نقره از معادن دیگر اصفهان نیز خبر می‌دهد. بر پایه روایت او از معدن مس در اصفهان حدود ده هزار درهم توسط حکومت مرکزی دریافت می‌شد. کاشان نیز همانند اصفهان و انارک و بخارا، دارای معادن غنی مس بود. چنان که از مجموع این چهار معدن، سالانه مبلغ ۱۰۰۰۰ دینار خراج دریافت می‌شد.

مقدسی نیز یک سده بعد، به این ترتیب از معادن موجود در استان اصفهان یاد می‌کند: «در روستای قهستان و تیمرة کوچک و بزرگ، کان‌های سیم و زر هست». اقسام دیگر از فلزات مانند سرب فراوان نیز از منابع معدنی دیگر منطقه اصفهان ذکر شده است.

البته در این میان نباید از منابع غنی طلای اصفهان نیز غافل شد. چنان که دیده شد، مقدسی در احسن التقاسیم متذکر شده است که در تیمره کوچک و بزرگ، کان‌های سیم و زر هست. تیمره بزرگ و تیمره کوچک در زمان مقدسی همان قم و کاشان بود که تا دوره هارون عباسی بخشی از اصفهان به شمار می‌آمدند. در معدن طلای موته نیز آثار و علائمی از استخراج طلا به وسیله معدنچیان قدیمی به چشم می‌خورد که بیانگر سابقه قدیمی این معدن است. بررسی چند کوزه سفالین کشف شده در یکی از کارگاه‌های سابق معدن روشن می‌نماید که در دوران اسلامی این معدن فعال بوده است.

بر پایه برخی آمارها و گزارش‌ها، سابقه استخراج طلا از این معدن به چهار هزار سال پیش می‌رسد؛ چنان که کاوش‌های باستان‌شناسی در منطقه با کشف ابزارهای قدیمی استخراج، این حقیقت را ثابت کرده است. این منطقه در شمال غربی دهکده موته قرار گرفته است؛ دهکده‌ای که تا اصفهان ۱۶۴ کیلومتر و تا تهران ۲۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در رشته کوه‌های نسبتاً پست واقع در جنوب دلیجان - شمال غربی میمه و شمال شرقی گلپایگان - واقع شده است. معادن سرب اصفهان نیز که امروز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، در گذشته مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت.

معادن نخلک کویر در شمال شهر کنونی انارک در شهرستان نائین و کویر لوت نمونه‌ای از مجتمع‌های بزرگ معدنی امروز ایران است که می‌توان در پیرامون آن نشانه و بقایایی از بهره‌برداری‌های باستانی یافت. سند بهره‌برداری‌های باستانی از معدن سرب نخلک، تعداد زیادی ابزار سنگی و وسائل ساخته شده از آهن خام است که در این ناحیه یافت شده‌اند. وجود یک کارونسرای مخروبه قدیمی نیز می‌تواند مبین عبور یک راه ارتباطی از جنوب شرقی معدن باشد. قدمت این قسمت‌ها که در عمق ۱۲۵ متری (نزدیک سطح آب) دیده شده است، حدود ۲۰۰۰ سال حدس زده می‌شود. در این معدن که یکی از مجتمع‌های مهم و مدرن معدنی ایران است در دوره معاصر تا سال ۱۳۳۲ ه.ش / ۱۹۵۳ م با کمک یک کوره ابتدایی که به وسیله هیزم گرم می‌شده، به ذوب سرب مبادرت می‌کردند.

با توجه به دمای پایین ذوب سرب، این احتمال بعید نیست که کوره‌های باستانی نیز به همین ترتیب در این منطقه فعالیت می‌کرده‌اند و در دوره اسلامی نیز این شیوه فعالیت و استخراج معدن تداوم يافته است. (داده‌های اصلی این بخش که مختصات فعلی معدن و شیوه‌ی استخراج فعلی آن را نشان می‌دهند، از پایگاه اطلاع‌رسانی مجتمع نخلک انارک استخراج شده است). اگرچه در برخی منابع و متون تاریخی می‌توان روش‌ها و ابزار استخراج معادن را شناسایی کرد، اما با وجود اهمیت کار کارگران معدن در سده‌های گذشته، کمتر اطلاعاتی در خصوص نحوه کار این گروه در دست است.
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    metal.jpg

    در آغاز سدهٔ نهم میلادی اکثر ایرانیان مسلمان شده بودند. اسلام نیروی الهام بخش جدیدی شد. نفوذ ایرانیان در صنعت و هنر با عناصر بیزانسی در بغداد به هم آمیخت و در سراسر قلمرو اسلام گسترش یافت و از یک طرف از خاورمیانه تا اسپانیا و از سوی دیگر در آسیا تا مرزهای چین و هند کشیده شد.

    در عوض هنر ایرانی از سبکها و روشهای کشورهایی که در آن نفوذ کرده بود توانگر و برخوردار گردید و حامیان درجه اول صنایع و هنر، حکمرانان و سلاطین بودند. اما قدرتهای سیـاس*ـی به ندرت زمانی طولانی پایدار می‌ماند و می‌بینیم که مراکز صنعت و هنر در نتیجهٔ دست به دست گشتن قدرتها از محلی به محلی منتقل می‌شود.

    مثلاً از بغداد به بخارا و سمرقند و غزنه در خاور و ری و نیشابور در شمال تا مراغه و تبریز و سلطانیه در شمال غربی می‌رسد و دوباره به سمرقند و ری و تبریز و از آنجا به قزوین و اصفهان و شیراز و بالاخره به تهران برمی‌گردد و در تمام این مراکز، هنر و صنایع دستی صدها سال پس از آن شکوفان بود بدین ترتیب گسترش تمدن در سراسر کشور دیده می‌شود.

    اشیاء فلزی بسیارند چون سینی، دوری، کاسه، دیگ، بشقاب، آفتابه، آبخوری، هاون، چراغ، شمعدان، آینه، عودسوز، قوری، مجمعه و بسیاری از ابزار و لوازم دیگر و روش کار کردن روی هر کدام آنها نیز تنوع زیادی دارد. این اشیاء را می‌شد ریخت، چکش‌کاری کرد، برید، سوراخ کرد یا از فلزات کشید. آرایش و تزیینی که روی این اشیاء فلزی به کار بـرده می‌شود عبارتست از حکاکی، قلمزنی، موجدارسازی، خاتم‌کاری، قلم‌کاری، میناکاری، لعاب‌کاری و طلاکاری، گوهرنشانی و غیره.

    با اینکه خاتم‌کاری و گوهرنشانی در فلزات از هزارهٔ دوم پیش از مسیح به اینطرف صورت گرفته است ولی شیوع آن در آغاز سدهٔ سیزدهم همزمان با ورد مغولها بود. طرحهای خطی را با قلم آهن بر در روی فلزات می‌دوانیدند و یا اینکه با چرخک آن راکنده‌کاری کرده و یک رشته از فلزات قیمتی را در شیار آن جای می‌دادند. قسمت بزرگتر آن تو گود بود و کناره‌های آن که برآمده بود چکش می‌زدند تا سیم یا زری را که در آن نهاده شده نگاهدارد. یکی از زیباترین و ظریفترین نمونه‌های هنر ایران در این فن طاق تعمید سن‌لویی است که در قرون وسطی به فرانسه آورده شده و امروز در موزهٔ لوور است.

    ترصیع و گوهرنشانی که به زبان عربی العجم گفته می‌شود، و از کلمه عجمی یعنی ایران مأخوذ است، نشان می‌دهد اعراب که بعدها این هنر را تا مراکش گسترش دادند از کجا آن را آموخته‌اند. دانشمندان و مهندسان بیشتر ابزار و ادوات خود را از برنج می‌ساختند. نامبردارترین این ابزار استرلاب است که ستاره‌شناسان، دریانوردان و مهندسان از آن استفاده می‌کردند. استرلاب کروی ستارگان را به شکل قطعات سیم که در آن تعبیه شده بود نشان می‌داد که بر حسب روشنایی ستاره، بزرگی قطعه سیم آن فرق می‌کرد صور فلکی را روی زمینه فلزی کنده‌کاری کرده بودند. صحت و دقت درجه‌بندی استرلاب خطی حتی با مقیاس امروزی نیز جالب توجه است.

    فلزکاری امروز
    اغلب کسانی که از بازار ایران دیدن می‌کنند تحت تاثیر دکان مسگری قرار می‌گیرند. مسگری یکی از بهترین صنایع دستی کهن ایران است. صاحب دکان و شاگردش را در میان مصنوعات مسی نشان می‌دهد، که با متانت و خونسردی مشغول کارند، در حالی که جمعیت زیادی در بازار بزرگ اصفهان از جلو دکان آنها رد می‌شوند.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    zink-iron.jpg

    هنر فلزکاری در فرآیندی تاریخی در اصفهان دوره سلجوقی رونقی ویژه یافت. در این دوره، فلزکاری با ویژگی‌های ایرانی - اسلامی در شهرهایی مانند هرات و مرو در ایالت خراسان قدیم و همچنین اصفهان به اوج خود رسید. هنرها و صناعات مرتبط با فلزکاری در این دوره به نسبت دوره‌های قبل کامل‌تر شد و در بیشتر رشته‌ها نوآوری‌هایی پدید آمد که در دوره‌های بعد مورد توجه هنرمندان و صنعتگران در اقصی نقاط جهان قرار گرفت.

    یکی از نمونه‌های هنر فلزکاری اصفهان دوره سلجوقی، هنر اسطرلاب سازی بود. رونق هنری صنعت فلزکاری با گسترش نجوم پیوندی ویژه داشت، چرا که نام سازندگان اصفهانی بر بسیاری از اسطرلاب‌های بازمانده از این دوره به چشم می‌خورد. کهن‌ترین اسطرلابی که تاکنون باقی مانده، از دو برادر اصفهانی به نام‌های احمد و محمد بن ابراهیم است که در سال ۳۷۴ ه. ق / ۹۸۴ م در اصفهان ساخته شد. این اسطرلاب که به رغم کهنگی، مهارت سازندگانش را به خوبی نشان می‌دهد، در موزه اشمولین آکسفورد نگهداری می‌شود.

    همچنین اسطرلاب دیگری نیز موجود است که در سال ۵۴۷ ه. ق/۱۱۵۲ م ساخته و نام سازنده آن حامد بن محمود اصفهانی ذکر شده است. این اسطرلاب نیز در موزه تاریخ علم فلورانس نگهداری می‌شود. در این زمان اگرچه همچنان قطب فلزکاری خراسان بود، اما پس از آن بدون شک شهر اصفهان و نواحی اطراف آن از مهمترین و معتبرترین مراکز این صنعت شناخته می‌شدند؛ چرا که بازار این شهر آنقدر اعتبار داشت که این شهر را به یکی از قطب‌های اقتصادی جهان آن روز تبدیل سازد.

    فلزکاران دوره سلجوقی در پی رونق، سبکی ویژه را پدید آوردند. تزیینات جانوری، تقلید از نقوش طبیعی، برجسته‌کاری و مشبک‌کاری از ویژگی‌های سبک فلزکاری سلجوقی است. میناکاری و ساخت اشیای برنزی به وسیله ریخته‌گری نیز در دوره سلجوقی متداول بود.

    اغلب آثار این عصر از ادوات مسی است که با فلزات گران قیمتی همچون طلا و نقره مرصع شده‌اند و تا حد امکان در زینت‌دهی آنها کوشیده‌اند. برای نمونه یک سینی معروف به "سینی آلب‌ارسلان" در سال ۴۵۹ ه. ق توسط استاد حسن کاشی در کاشان برای اهداء به آلب ارسلان سلجوقی ساخته شد که زبانزد خاص و عام بود. پروفسور آرتور پوپ آن را بی‌نظیرترین ظرف نقره‌کاری در تاریخ هنر فلزکاری اسلامی می‌داند.

    زکی محمد حسن مصری نیز آن را یکی از بهترین و زیباترین آثار صنعتی نفیس فلزی ایران می‌خواند. به هر روی، آنچه مسلم است شهرهای اصفهان و کاشان و برخی شهرهای دیگر استان کنونی اصفهان، مرکز تولید انواع ابزار و وسایل فلزی مصرفی و تزیینی برای طبقات مختلف و دربار سلاطین بودند؛ بازارهای این شهرها مملو از دکان‌هایی مخصوص فلزکاران مختلف، از مفرغ کاران و آهنگران و مسگران گرفته تا زیورسازان و طلاسازان و نقره‌سازان بود. داد و ستد فلزات در این شهرها رونق بسزایی داشت.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    copper-sheet.jpg

    پیش از آمدن کارخانه نورد مس که ورقهٔ مس را با آن تهیه می‌کنند مراکز بزرگ مسگری مانند کاشان، اصفهان، شیراز، کرمان و دیگر جاها دارای گروهی کارشناس در ساختن ورقه‌های مس بود که آنها را «گدازنده مسگر» می‌نامند. جاهای کوچکتر، کار مس‌گدازی را خود مسگر انجام می‌داد.

    ورقه‌ساز یا شمش‌های حاضر شده مس را از مرکز فلزکاری انارک می‌خرید و یا مس قراضه را خودش آب می‌کرد و واژه گدازنده دقیقاً به چنین کسی اطلاق می‌شود. برای این منظور وی کوره یا بوته‌ای که شبیه به بوتهٔ ریخته‌گری بود به کار می‌برد و بوته‌ها را با انبر کج ویژه از کوره خارج می‌کرد و فلز گداخته را در قالبهای شمش (ریجه) می‌ریخت. کار اصلی او آن بود که شمش را بکوبد و به ورقه تبدیل کند. این کار چکش‌زدن یا چکش‌کاری با کمک یک یا دو نفر چکش کار در دو مرحلهٔ کاملاً متمایز انجام می‌شد. یعنی نخست فلز را با «چکش کف» تخت می‌کردند یا به اصطلاح خودشان «وا می‌چیدند» و بعد با «چکش چهارسو» آن را صاف می‌کردند.

    در این هنگام فلز دیگر چکش خور نبود و باید تاب دیده یا «دست افشار» می‌گردید. این فرایند ادامه می‌یافت تا اینکه اندازه صحیح و ضخامت مورد نیاز به دست می‌آمد. گدازندهٔ مس هدفش این بود شکل۱۷-کورة ذوب مس در شیراز که تا آنجا که ممکن بود فلز را مطابق شکلی که مورد احتیاج مسگر است تهیه کند. در بازدیدی که نویسنده در سال ۱۹۶۳ از ایران کرد متوجه شد که این پیشهٔ کهن دوباره زنده شده است و به شکل نوینی تبدیل به کارهای ذوب‌کاری و کارخانه نورد گردیده است. دکانی که نویسنده دید در وسط بازار مسگری شیراز است.

    صاحب کارخانه مس قراضه را هر کیلویی ۲۲ ریال از مشتری می‌خرد و شمش مس را تا آنجا که نیاز دارد به آن اضافه می‌کند. این فلز را در بوتهٔ بزرگی می‌گذارد و سپس آن را در کوره‌ای که با نفت کار می‌کند و به «کورهٔ ذوب» موسوم است قرار می‌دهد. وقتی که مس در حال گداختن است چند قالب چدنی شمش در کف کارخانه ردیف می‌شود و فلز به قالب ریخته می‌شود وقتی که سرد شد شمشها را به قسمت نوردکاری می‌دهند. در آنجا شمش نورد می‌شود و به صورت مس نورد و به پهنای ۴۵ تا ۵۰ سانتیمتر آماده می‌شود و در دودکش کوره یکی دو تاب هم به آن داده می‌شود.

    خریداران، این ورقه‌ها را طبق اندازه و ضخامت مورد نیاز سفارش می‌دهند. از مس نورد شده قطعات مستطیلی برای دیواره‌های ظروف و قطعات گرده برای ته ظروف بریده می‌شود. بدین طریق مشتری مواد زائد خیلی کم دارد و برای هر کیلو نورد و برش ۷۰ ریال می‌پردازد. من نتوانستم بفهمم که تعداد این کارخانه‌ها چندتاست. جاهایی که کارخانه نورد وجود نداشته باشد مسگران ورقه‌های مس را از تصفیهٔ مس تهران خریده یا از خارج وارد می‌کنند.

    مسگر
    محصول عمدهٔ مسگر ظروفی با شکلها و اندازه‌های گوناگون است. شکل۱۸- نورد مس در بازار شیراز ظروف کوچک را از یک تکه مس، چکش‌کاری می‌کنند و اغلب تو گود هستند، در این مورد ابتدا مس را باز می‌کنند و پس از هر دور باز کردن، یک تاب به آن می‌دهند. اشیاء بزرگتر را نیز به همین طریق از ورقه‌های گرد بدست می‌آورند و این کاری است که نیاز به مهارت و استادی زیاد دارد، گاهی اوقات ظروف از دو قسمت ساخته می‌شوند، اول صفحه را خم کرده به شکل استوانه در می‌آورند و سپس یک صفحهٔ گرد (گرده) را به دست گرفته لبهٔ آن را با چکش‌زدن به سمت بالا آورده و آن را به آرامی گود می‌کنند، این کار با چکش چهارسو انجام می‌شود.

    محل اتصال آنها یک درز دندانه‌ای است که نوعی مفصل زبانه و کام است. برای ساختن آن، مسگر دور تا دور مفصل را دندانه‌هایی به بزرگی تقریبا ۹ میلیمتر مربع می‌چیند. بعد هر دو لبه را به هم متصل کرده به طوری که یک دندانه وارد مادگی طرف روبرو گردد و این کار را «هم کردن» می‌گویند. «لحیم نقره» و «تنه کوریاتنگار» برای لحیم آن به کار می‌رود و همهٔ قسمتهای آن در کوره روباز حرارت داده می‌شود تا لحیم انجام شود. پس از آن فلز را بار دیگر می‌زنند تا محلهای اتصال کاملاً تخت شود تنها چیزی که معلوم است یک خط مارپیج نقره‌ایست که از لحیم‌های رنگهای مختلف ساخته شده ولی محکم است.

    تا این اواخر مفصل تا شده یا رویهم شناخته نشده بود و چون اخیراً را یاد گرفته‌اند اسم آن را «پیج فرنگی» گذاشته‌اند. بعضی از مسگرها می‌توانند در کوره‌های روباز بدون به کار بردن لحیم، قطعات مس را به هم جوش بدهند با آشنا شدن با جوش اکسیژن، این نوع جوش کردن از بین رفت. مسگر برای این کار ورقه‌ها را به شکلهای مختلف در می‌آورد، چندین سندان با شکلهای مختلف دارد که آنها را در زمین فرو کرده یا در کندهٔ چوب نهاده است. سندانها به نام‌های زیر نامیده می‌شوند: «تخت یا سندان تخت» سندان بزرگی است در حدود ۵/۳۷ سانتیمتر مربع که تخت می‌باشد؛ «نیم راه یا سندان متوسط» نیز تخت است ولی فقط ۱۹ سانتیمتر مربع می‌باشد؛ «سندان کاسه میخ» یک سندان تخت و گرد است، «سندان نیم‌قلوه‌ای» و «سندان میخ قلوه‌ای» سندانهایی هستند که رویشان منحنی است؛ «سندان لب گردان» سندانی است که برای برگردانیدن لبهٔ مضاعف (لب گردان) به کار بـرده می‌شود.

    یک نوع، سندان بخصوص هست که برای ساختن اشیای مجوف به کار می‌رود و روی چوب (چوغ) قرار دارد، آن را «ناتاره، میخ، نا» می‌نامند . عملیات گوناگونی که برای کامل کردن ظروف مسی انجام می‌شود مستلزم داشتن چکش‌های مختلفی است، این چکشها عبارتند از چکش چهارسو، چکش دَم گرد، چکش سـ*ـینه‌دار، چکش کف، چکش دَم باریک، چکش دوبهری، چکش پرچ‌کن (مطرقه) چکش چوبی و بالاخره چکش بی‌دسته که یک قطعه فولاد آبداده تخت است و به نام «قالب تنه» معروف است که آخر سر برای صاف‌کاری رویه‌ها به کار بـرده ‌می‌شود.

    برای بریدن فلز از «گاز یا قیچی» حلبی بری استفاده می‌کنند. قیچی حلبی‌بری یک دستهٔ آن تخت است تا برای بریدن، محکم روی زمین قرار داده شود و دسته دیگرش دارای یک قلاب (میخی) است تا پس از اینکه برش کامل شد آن را بلند کنند. «گازها» دارای تیغه‌های توخالی هستند. این نوع قیچی اخیراً در کشورهای باختری به کار بـرده می‌شود. مسگر اعم از اینکه روی مس خارجی کار کند یا مس را که گدازنده مس تهیه کرده است در اختیار داشته باشد، همیشه کار خود را با ورقه‌هایی که دارای ضخامت بیشتری هستند شروع می‌کند و محصول نهایی نازک‌تر از مس مصرفی خواهد بود.

    ورقه مس را با دقت باز، صاف و لبه‌گیری می‌کند و آن را به صورت طشت در می‌آورد. نه تنها لبهٔ ظرفهای بزرگ و دیگها به طرف بالا و بیرون آورده می‌شود بلکه لبهٔ سیم فولادی (مفتول) نیز چکش‌کاری می‌شود. برای برداشتن مس داغ از انبر استفاده می‌کند، انبر حلقه با دهانهٔ گرد برای ظروف لبه‌دار به کار می‌رود.

    اغلب دسته، پایه و لوله را به ظرف پرچ می‌کنند. سوراخ پرچ را با سنبه درست می‌کنند، و سر پرچ را با «قالب میخ پرچ» می‌سازند. سیمهای برج و زینتی را از شمش میله گرد بدست می‌آورند. بدین طریق که آن را از میان حدیده‌های مختلف می‌کشند. و در فواصل معین تاب می‌دهند.

    چنین سیمها و گاهی اوقات دسته‌ها و سایر لوازم را در قالبهای خوشه‌ای آهنگری می‌کنند تا اینکه رویهٔ آنها براق و مرواریدی گردد. تمام اشیاء گرد را طوری با چکش به درستی و دقت شکل می‌دهند که بلافاصله می‌توان برای گرفتن خشها و پرداخت، آنها را روی ضربگاه، چرخ یا چرخ دوال گذارد. قاب چوبی چرخ پرداخت در قسمت کولهٔ خود دارای یاتاقان (دوپا) است که در آن میل طوق یک میل محور چوبی «چوب طوق» حرکت می‌کند کوله را با گذاردن میل درجه در یک ردیف سوراخ درجه تنظیم می‌کنند. طرف دیگر این قاب یک مرغک دارد.

    چوب طوق دو کار انجام می‌دهد، اول اشیایی را که بایستی بچرخند نگه می‌دارد یعنی مرغک، آنها را به طرف چوب طوق فشار می‌دهد، دوم زه کمانه را که به توسط یک نفر جلو و عقب می‌رود روی خود می‌پیچد و بدین طریق چوب طوق به دور خود می‌گردد. در کارهای سنگین به جای کمانه یک تسمه چرمی (دوال) به کار می‌برند که دو نفر مرد آن را می‌کشند به طوری که دوال در جهتی که چرخ پرداخت حرکت می‌کند سفت و در حرکت برگشت آن آزاد می‌شود. چرخ پرداختی که تئوفیلوس (در حدود ۱۱۲۵ میلادی) توصیف می‌کند بسیاری از خصوصیاتش شبیه آن چيزى است که هنوز در ایران به کار بـرده می‌شود.

    کسی که چرخ را می‌گرداند رنده را روی میلهٔ گیره نگه می‌دارد. تعدادی از رنده‌های گوناگون در اختیار اوست که می‌تواند اشیاء را به هر شکلی که باشند پرداخت کند. رنده را به وسیلهٔ سنگ رومی تیز نگه می‌دارند. آخرین پرداخت با کاربرد یک نوع مادهٔ ساینده که از خاک آجر و روغن خشخاش است و با کمک نمد انجام می‌شود.

    تمام اکسیدهای مسی که در ضمن حرارت دادن، چکش‌کاری و رندش بدست آمده است به دقت جمع‌آوری شده و به کوزه‌گرها فروخته می‌شود کوزه‌گر نیز برای رنگ کردن لعاب از آن استفاده می‌کند. محصولات معمولی مسگرها دیگ، دیگچه، سردیگ و همچنین آبکشهای بزرگ پلو، تنگ و سینی‌های مختلف است بعضی از آنها در ساخت دیگهای مسی بسیار بزرگ به نام تیان که در گرمابه‌های همگانی به کار بـرده می‌شود تخصص دارند. این تیانها از ورقه‌های مسی کلفت ساخته شده و به یکدیگر پرچ گردیده و پس از آن لحیم قلع در آن به کار بـرده‌اند که آب پس ندهد.

    در جاهای کوچک مسگرها غیر از کارهایی که در بالا گفته شد تمام کارهای فلزی را که از مس ساخته شده باشد انجام می‌دهند و روی برنج، حلبی و حتی ورقه‌های آهن کار می‌کنند. اما در شهرهای بزرگتر فلزات و محصولات ویژه را کارشناسان انجام می‌دهند این کارشناسان عبارتند از سماورسازان، حلبی‌سازان و بخاری‌سازان.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    multiplication-coin.jpg

    آن گونه که پیش‌تر اشاره شد اصفهان از دوره باستانی به ویژه ساسانیان از کانون‌های ضرب سکه بود. این موقعیت در دوره اسلامی نیز تداوم یافت. اگرچه برخی پژوهشگران، تاریخ ضرب نخستین سکه را در اصفهان دوره اسلامی، مربوط به سال‌های ۱۵۶ ه. ق تا ۲۰۰ ه.ق، یعنی سال‌های نیمه دوم سده دوم دانسته‌اند، اما بر اساس سکه‌های به دست آمده مربوط به سال ۱۲۹ هجری قمری حداقل باید تاریخ ضرب نخستین سکه را به سه دهه پیش‌تر نسبت داد.

    شهرستان جی در دوره امویان از جمله مراکز مهم ضرب سکه محسوب می‌شد. در دوره نخستین عباسی نیز ضرابخانه جی از جمله فعال‌ترین ضرابخانه‌های امپراتوری اسلامی بود. وجود دارالضرب در اصفهان اهمیت و جایگاه اصفهان را در اقتصاد ایران و جهان اسلام نشان می‌دهد.

    سکه‌هایی از ولایتعهدی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) موجود است که بین سال‌های ۲۰۲ ه. ق تا ۲۰۴ ه.ق در ضرابخانه اصفهان ضرب شده است. ضرب این سکه‌ها پس از شهادت امام رضا (ع) در سال ۲۰۳ هجری قمری در اصفهان و برخی شهرهای دیگر شاید ناشی از نگرانی عباسیان از نارضایتی و قیام مردم باشد. در دوره‌های بعدی یعنی در زمان صفاریان، آل بویه، غزنویان و سلجوقیان نیز ضرابخانه معتبر اصفهان همچنان از جمله مهمترین مراکز ضرب سکه در مرکز تمدن اسلامی به شمار می‌رفت.

    افزون بر اصفهان، برخی دیگر از شهرهای اصفهان نظیر نایین و سمیرم نیز دارای ضرابخانه بودند. اکنون دو عدد سکه از زمان بویهیان از ضرابخانه نایین در دانشگاه توبینگن آلمان و انجمن سکه‌شناسی نیویورک در آمریکا نگهداری می‌شود. این سکه ها، حاوی نوشته‌های اسلامی و نگاره‌های ایرانی هستند که در دوره آل‌بویه متداول بود. بدیهی است که نوع، اندازه و جنس سکه در ضرابخانه‌های مختلف از جمله اصفهان بنا به سیاست‌های پولی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در دوره‌های مختلف متفاوت بود.

    در زمان آل‌بویه در ضرب سکه، فرم انحصاری کتیبه گونه هنر اسلامی کنار گذاشته شد و ضرابخانه‌ها مانند سکه‌های پادشاهان ساسانی به طرح شمایل‌های شاهان که بیانگر قدرت شاهانه است و نقش حیواناتی که نماد سلطنت بود، پرداختند. در زمان سلاجقه بزرگ نیز سکه‌ها از جنس طلا، نقره و برنز بود. در این دوره سکه‌های طلا با دقت و ظرافتی خاص و با عیار خوب و بالا ضرب می‌شد.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    samovar_1.jpg

    از گذشته تا به امروز در خانه های ایرانی از سماور استفاده می شود.

    ما در این مطلب در مورد سماورساز و سفیدگر توضیح خواهیم داد:

    سماورساز
    سماورساز یا دواتگر یا رویگر اکثراً روی برنج کار می‌کند ولی گاهی اوقات هم با آلیاژ نیکل و نقره کار می‌کند که در آن صورت وی را ورشوساز می‌گوییم. کلمه دواتساز و دواتگر از کلمه کهن نوشت‌افزاری به نام دوات که ترکیبی از جای مرکب و جای قلم و قلم‌تراش بوده بدست آمده است. این قلمدانها که اغلب روی آن بسیار خوب آرایش و تزیین شده بود جای خود را امروز به خودنویسهای غربی داده‌اند. محصول عمدهٔ دواتگر امروزه سماور است و آن ظرفی است که در سدهٔ نوزدهم هنگامی که آشامیدن چایی متداول شد از روسیه به ایران آمد. نوشابه معمولی که پیش از چایی به کار بـرده می‌شد قهوه بود، هنوز هم چایخانه را قهوه خانه می‌گویند.

    سماورسازها هنوز یک نوع قهوه‌ریزی کوچک درست می‌کنند و حتی ظرف کوچکتری به نام قهوه‌جوش می‌سازند که گاهی اوقات آن را کتری می‌نامند. یکی دیگر از محصولات متداول دواتگران منقل است که در زمستان برای گرم کردن اطاقها و پختن غذای مختصر از آن استفاده می‌کنند.

    بدنهٔ منقل از تعدادی از ورقه‌های برنجی قلمزده یا ساده تشکیل شده است که به شکل چندضلعی به هم متصل شده‌اند و آستر آن آجرهای نسوز است و زیر آن پایه‌های برنجی قرار دارد. یک نوع دیگر منقل دارای پنجره‌ای روی خاکستردانی است. این را منقل بخاری یا منقل فرنگی می‌نامند که در واقع بین منقل و اجاق فرنگی است. این منقل فرنگی به بادزدن احتیاج ندارد و آشپزهای بازار معمولاً آن را به کار می‌برند. سماورسازها یک نوع اجاق آشپزی کوچک که با ذغال گرم می‌شود و به اسم تاوه یا تابه معروف است نیز می‌سازند.

    محصولاتی که تا حالا نام بردیم محصولاتی است که جزو لوازم خانگی است اما استادی این صنعتکاران در ساختن سینی و نعلبکی‌های کوچک است که در خانه‌ها برای کارهای مختلف به کار بـرده می‌شود. سینی‌های نوع بهتر آن قلمکاری یا حکاکی می‌شود یعنی منظره‌ای روی آن کنده و یا چند خطی روی آن می‌نویسند. کارهای حکاکی را اغلب صنعتکار دیگری به اسم قلمزن انجام می‌دهد. گرانترین و قیمتی‌ترین آنها مرصعات سیم و مس است. از آنجایی که احکام قرآن به مسلمان حکم می‌کند که پس از اینکه به مستراح می‌رود خود را خوب بشوید یک نوع ظرف به نام آفتابه در هر آبریزگاه وجود دارد. آفتابه‌های معمولی را امروز مسگرها می‌سازند و بهتر از آن را سماورسازها؛ سماورساز انواع مختلف این آفتابه‌ها را می‌سازند و یک دست آن به نام آفتابه لگن معروف است، که در وسط لگن آن پنجرهٔ مشبکی است به نام کفگیر.

    این آفتابه لگن در موقع شام یا نهار به کار بـرده می‌شود. یک نفر لگن را در یک دست گرفته و با دست دیگر آب را از آفتابه روی دست کسی که بخواهد غذا بخورد می‌ریزد. سایر فراورده‌هایی که توسط سماورساز ساخته می‌شود عبارتند از گلدان، زیر سیگار، شیردان، تنگ، قاشق و چنگال. ابزار سماورسازان در واقع همانند ابزار مسگران است. آنها چند سندان ویژهٔ خود دارند که عبارتند از سندان موش بریده سندان شترگلو و یک سندان سنگین‌تری که در زمین فرو کوبیده‌اند به نام قلواربوزا و سندانی شبیه به آن ولی کوچکتر که سر آن تخت است به نام میخ نیمه، و یک سندان میان‌وزنی به نام قلوه‌ای وسط. برای این نوع کارها تمام چکشها خوب پرداخت شده و رویهٔ آنها کمی خمیده است، یکی از این چکشها سـ*ـینه‌دار چهارسو نامیده می‌شود که رویهٔ آن چهارگوش است دیگری سـ*ـینه‌دار تنهاست که رویهٔ آن گرد است، و دیگری سـ*ـینه‌دار دکمه‌ای است و آن چکش کوچکی است که نوک آن دکمه‌ایست.

    زیردست دواتگران پرکار اصفهان و سماورسازان معروف بروجرد، صنعتگران دیگری کار می‌کنند از قبیل سوهانکاران و پرداخت‌کاران یا فرچه‌کاران، سوهان کار قطعات ریخته شدهٔ مربوط به سماور مانند دستهٔ سماور، شیرسماور، ته‌سماور (کرسی)، پایه‌های سماور و بخارکش، دسته آفتابه و سایر چیزهای دیگر را از ریخته‌گر می‌خرد. سوهانکار در دکان سماورساز پشت تختهٔ سوهانکاری نشسته قطعات ریختگی را سوهان کرده و سوراخهای پرچ شده را با متهٔ کمانه مته کرده پرچها را آماده کرده و با حدیده دنده می‌کند. کاری که بدین ترتیب درست شد به سماورساز داده می‌شود. سماورساز در لحیم نقره دان بیشتر از مسگر مهارت دارد.

    او چند کورهٔ بزرگ و کوچک لحیمکاری در دکانش دارد؛ کوچکترین کورهٔ او به صورت بوته‌ای است که هوای مورد نیاز خود را از دم‌های پوستی (دم‌دولی) به همان نوعی که تئوفیلوس شرح داده است، بدست می‌آورد. برای اینکه چرم‌دَم را تهیه کنند پوست بز را بدون اینکه شکمش را پاره کنند، از دم تا سر بیرون می‌کشند. پس از اینکه برای نرم کردن آن را داخل پیه دباغی کردند، انتهای هر چهار پای آن را می‌بندند و گردن آن را روی لولهٔ دم کوره سوار می‌کنند. شکاف عقب آن را با دو تا چوب دم یا پنجه، که هر کدام ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر طول دارد، مجهز می‌کنند.

    این پنجه‌ها دارای جای شست و انگشت است که دمگر از آن استفاده می‌کند. در موقع کارکردن با آن، شاگرد سماورساز چوبهای دم را کاملاً باز کرده و در همان زمان هم پوست بز را بالا می‌برد و بدین ترتیب تا آنجا که می‌تواند هوا درون آن می‌کند. پس از اینکه به آخرین حد خود رسید چوبها را کاملاً به هم نزدیک می‌کند تمام پوست را به طرف سردم فشار می‌دهد و بدین طریق هوای داخل آن به سوی کوره می‌رود. واقعاً شگفت‌انگیز است که چگونه مقدار کمی هوا با مهارت به کوره‌ای که کارهای مشکل سماورسازی در آن به مرحلهٔ بحرانی رسیده است دمیده می‌شود.

    کوره‌های بزرگتر مجهز به دم فانوسی هستند که همیشه به صورت زوجی کار می‌کند تا جریان هوا دائمی باشد. سماورساز برای پرداخت کار خود دقت زیادی به خرج می‌دهد و آن را روی چرخ پرداخت که با تسمه کار می‌کند یا روی کمان انجام می‌دهد. ابزاری که سماورساز برای پرداخت به کار می‌برد شامل رنده‌های ویژه‌ایست مثل رندهٔ نیم‌بر، رندهٔ تخت، و رندهٔ کج و هرجا که بتواند کار خودش را با ماسهٔ تریپولی و گرد اکسید آهن (خاک‌رس یا گل ماشی) بسیار درخشان می‌کند. امروز اینکار را به پرداخت کننده‌ای که دارای ماشینهای پرداخت است واگذار می‌کنند.

    سفیدگر
    ظرفهای برنجی و مسی که در خوردن غذا از آنها استفاده می‌شود از داخل با قلع خالص سفید می‌شود. این کار را صنعتکار ویژه‌ای انجام می‌دهد که برای سفیدکردن ظروف با مسگر و سماورساز پیمان بسته است، و یا اینکه ظرفهای زنگزده مردم را سفید می‌کند. در شهرهای بزرگ دکان سفیدگر (صفار به سفیدکار - قلعکار) در نزدیکی مسگری است. اما در دهات سفیدگری را با خود مسگر به عنوان کار فرعی انجام می‌دهد و یا اینکه یک نفر سفیدگر دوره‌گرد هر چند وقت یک بار به آنجا آمده بساط خودش را زیر درخت گسترده و ظرفهایی که می‌آورند سفید می‌کنند ساز و برگ این چنین سفیدگر دوره‌گردی بسیار ساده است. یک گودال کوچک به قطر ۳۷ و گودی ۳۰ سانتیمتر در زمین می‌کند که کار کورهٔ وی را انجام می‌دهد.

    یک لولهٔ آهنی را به زیر گودال می‌کشد، دم دستی را به سر دیگر لوله وصل می‌کند. در نزدیکی کوره زیر شاخهٔ پایینی درخت (در بازار کنار دیوار دکان) می‌کند. این چالهٔ دوم کم‌عمق است و آن را از شن و ریگ رودخانه پر می‌کند. ظرفی که باید سفید شود به شرح زیر تمیز می‌کند. سفیدگر و یا شاگردش قسمتی از ظرف را با آمیختهٔ شن و رنگ پر می‌کند و سپس آن را در درون چالهٔ شن و ریگ می‌گذارد، و با پای برهنه در درون ظرف می‌ایستد، دست خودش را به ستون و یا شاخه درخت می‌گیرد و با پای خود ظرف را به سرعت می‌چرخاند به گونه‌ای که شن و ریگ از تو و بیرون آن را تمیز کند.

    پس از اینکه شن و کثافت را شست ظرف را به ملایمت روی آتش گرم می‌کند. وقتی که پنبه‌ای که در داخل آنست شروع به سوختن کند آمیخته‌ای از قلع و نشادر با پنبه روی آن می‌کشد. نشادر بخار می‌شود و سطح فلز را تمیز کرده قلع آب می‌شود و با پنبه قلع را به تمام قسمتهای ظرف بطور یکنواخت می‌مالد. ظرفهای بزرگتر را روی کوره می‌گردانند تا اینکه کار سفیدکاری به پایان برسد. سفیدگر ضمن کار ظرف را با انبر سفیدگری روی آتش نگاه می‌دارد. چنانچه ظرف لبه و دیوارهٔ پهنی داشته باشد یک انبر دهانه باز ویژه به نام حلق انبر به کار بـرده می‌شود. قلع به صورت ورق یا شمش از بازار خریداری می‌شود.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    shield-and-spear.jpg

    صنعت فلزکاری و اسلحه‌سازی همانند صنایع دیگر، در پی هجوم مغولان دچار رکود و وقفه‌ای کوتاه مدت شد. پس از تشکیل حکومت ایلخانی هنرمندان و صنعتگران این رشته مورد توجه قرار گرفتند و زمینه رونق دوباره این صنعت فراهم شد. مصنوعات فلزی این دوره افزون بر سلاح و ظروف، دامنه گسترده‌ای یافت و اشیاء و مصنوعات مختلف ساخته می‌شد. اواخر سده هفتم و قرن هشتم هجری دوران پیشرفت و رونق فلزکاری در سراسر ایران و از جمله اصفهان است.

    علاوه بر اصفهان، در نواحی تابعه آن نیز این صنعت رواج داشت. ضرابخانه‌های اصفهان و شهرهای وابسته به آن چون کاشان در دوره ایلخانان، آل مظفر، تیموریان و آق قویونلوها مانند دوران پیشین فعال بود اصفهان و کاشان در عصر ایلخانان و به ویژه در دوره غازان خان تا ابوسعید از جمله مراکز دارالضرب به شمار می‌آمدند و سکه‌های ضرب شده در این دو شهر در این دوران هم اکنون در موزه‌های بزرگ دنیا نگهداری می‌شود. در اصفهان سده‌های ۸ و ۹ هجری نیز ساخت انواع آلات و ابزارهای فلزی نظیر قفل، چاقو، قیچی و لوازم معروف خرازی و ادوات جنگی مانند نیزه و زره و سپر، تفنگ، طپانچه، شمشیر، خنجر معمول بود. در ساخت این ابزارها از فلزاتی چون مس، آهن و برنج و مفرغ استفاده می‌شد.

    میدان گسترده‌ای که به عنوان یک منبع مفید در زمینه انواع اصناف و از جمله فلزکاری بتوان از آن استفاده نمود مینیاتورهای فراوان این زمان و دوره تیموری است. بخور سوز، انواع شمعدان، جاشمعی‌هایی از جنس مس و نقره، سینی‌های مرصع، بشقاب‌های کم عمق، قلمدان،پارچ‌های با دسته اژدها، آفتابه‌های فلزی، قمقمه‌های برنجی و انواع گلدان و جام‌های موجود در مینیاتورها و نقاشی‌ها بیانگر حجم و تنوع فعالیت‌های فلزکاری است. کاشان از مراکز مسگری بود که صناعت مس آن در تدوام مهارت و روش مسگران سیلک شناخته می‌شد هنرمندان اصفهانی از جمله جمال حسن اصفهانی نیز در ریخته‌گری تبحر داشتند.

    با حمله مغولان به ایران بسیاری از هنرمندان و مکاتب هنری از جمله مکتب خراسانی به مرکز و غرب ایران منتقل شدند، به طوری که در طی قرن هشتم در شهرهایی مانند شیراز و اصفهان هنرمندان فلزکار پا به عرصه این هنر نهادند. استاد حسین اصفهانی از جمله این فلزکاران است. نام وی بر روی بخورسوز مفرغ ساخته شده در اوایل قرن ۸ ه.ق حک شده است. عز‌الدین بن تاج‌الدین اصفهانی از دیگر فلزکاران معروف و احتمالاً درباری این دوره است که در سال ۷۹۲ ه.ق شمعدان مفرغی مرصع از طلا و نقره و مزین به کتیبه را به نام امیر تیمور ساخت.

    این شمعدان که از لحاظ ترکیب ساخت، تزیینات قلمزنی، ترصیع و وضوح حروف که به خط کوفی، نسخ و ثلث بر بدنه آن مزین شده، از شاهکارهای هنر اواخر قرن هشتم هجری به شمار می‌رود و هم اکنون در موزه ارمیتاژ حفظ شده و ارتفاع آن ۹۳ سانتیمتر است.

    از دیگر آثار وی لوحه‌های مفرغین روی درِ خانقاه خواجه احمد یسوی در مرو است که در سال ۷۹۷ ه. ق ساخته شده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد که وی از جمله صنعتگرانی است که در دربار هم حضور داشته و از شهرتی برخوردار بوده است. فلز کاران اصفهانی در طی دوران ایلخانی و تیموری ظروف بزرگ فلزی را از مفرغ ساخته تا در مساجد، بقاع و اماکن متبرکه از آن برای آشامیدن آب استفاده کنند. از این دسته آثار آب‌گیر بزرگی از مفرغ است که توسط حسن بن علی بن حسن بن علی اصفهانی ملقب به جمال حسن در سال ۷۷۶ ه. ق ساخته شده است.

    نام صاحب اثر به صورت خط ثلث در قالب کتیبه ای بر این ظرف نقش بسته است. از مشخصات دیگر این ظرف وجود نقوش اسلیمی زیبا و ظریفی به صورت هشت شرابه آویخته است. از گفته‌های مذکور چنین استنباط می‌شود که هنر قلمزنی، ساخت اشیای مفرغی، استفاده از تزیینات طلا و نقره در صنایع فلزی و همچنین ساخت آثار حجمی از جنس فلزات در اصفهان کاربرد و رواج داشته است. نکته مهم و جالبی که در مورد حسن بن علی وجود دارد لقب دیگر وی یعنی "صفار" است.

    این واژه فعالیت رویگری را به عنوان یک صنف در اصفهان نشان می‌دهد. در عصر مغولان صنعت اسلحه سازی در شهرهای مختلف ایران و از جمله اصفهان رشد کرد. نیاز مغولان و ایلخانان به سلاح از دوره چنگیز برای پیشبرد فتوحات و در دوره ایلخانان برای رویارویی با تهدیدات پیرامون، موجب توجه به صنعتگران ایرانی و چینی ماهر در این رشته شد. در این دوره کارخانه‌های اسلحه سازی تأسیس و صنعتگران این صنف تحت نظارت دیوان مساس قرار گرفتند. مهمترین مراکز تولید اسلحه در شهرهای شیراز، کرمان، تبریز و اصفهان قرار داشت.

    صنعت اسلحه سازی و ساخت جنگ افزار در دوره تیموریان همراه با تحولاتی رونق داشت. برنز از جمله فلزاتی بود که جنبه تزیینی آن بر جنبه کاربردی‌اش برتری داشت. نمونه این آثار آینه‌ای است که در قرن هشتم هجری در اصفهان ساخته شده است. جنس این آینه از برنز و روی آن حکاکی‌هایی دیده می‌شود. این آینه برای شاه شجاع مظفری به هنگامی که وی قصد تسخیر تبریز و جنگ با سلطان حسین جلایری را داشت، ساخته شد و پشت آینه که از جنس برنز است. وردها و دعاهایی حکاکی گردیده که احتمالاً برای موفقیت و کمک در تسخیر تبریز بوده است. در دوره تیموری هنر و صنعت فلزکاری با پیشرفت در تزیین و ظرافت همراه بود. در سده ۹ ه.ق در اغلب شهرهای ایران از جمله اصفهان میناکاری متداول بود. بر پایه گزارش‌های موجود تیمور علاقه فراوانی به نگهداری آثار نفیس این رشته داشت.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    metal_1.jpg

    در دوره صفوی، شیوه‌های جدیدی در زمینه فلزکاری بوجود آمد. در بیشتر موارد سعی می‌شد شکل و ترکیب زمخت و خشن آثار فلزی سابق ترک و به جای آن آثار ظریف و زیبا تولید شود که در داخل و خارج از کشور طرفداران زیادی داشت.

    فلزکاران این دوره با مضامین شیعی و ایرانی و با خط نستعلیق و اشعار فارسی و نگاره‌ها و نقوش جدید به تزیین آثار فلزی خود مانند نقره‌کوبی و حکاکی ظروف و پایه‌های شمعدان می‌پرداختند. در این دوره قلم زنی مصنوعات طلا، نقره، برنج و مس رواج زیادی داشت و ترصیع‌کاری اشیای برنجی که در دوره مغول و تیموری رو به انحطاط رفته بود، مجدداً رونق گرفت.

    با تکامل قلم زنی، زرکوبی ظروف فلزی گسترش یافت و ظروف قلم زنی و مشبک‌کاری که در دوره سلجوقی رایج شده بود، پیشرفت کردند. فلزکاران این دوره به ساخت انواع و اقسام ظروف و ابزارهای فلزی می‌پرداختند که مهمترین آنها به شرح ذیل هستند:

    - ظروف مسی و آلیاژی
    ایرانی‌ها در تولید ظروف مسی مانند سینی، بشقاب، دیگ و سایر ظروف آشپزخانه مهارت زیادی داشتند. کمپفر در تحسین این مهارت چنین می‌نویسد: «باید به مهارت و چیره دستی مسگران ایرانی آفرین گفت، اینها در ساختن و پرداختن ظروف و لوازمی هم که ما به هیچ وجه با آنها آشنایی نداریم مهارت بسیار دارند». به نوشته شاردن تمام ظروف آشپزخانه ایرانی‌ها از جنس مس بودند. بازار مسگرهای اصفهان در میدان نقش جهان قرار داشت. در آنجا انواع ظروف مسی ساخته می‌شد. علاوه بر آن، محله‌ای در اصفهان به نام محله مسگران وجود داشت که یکی دیگر از مراکز تولید ظروف مسی بود.

    در کاشان ظروف مسی تولید می‌شد که کیفیت و فروش خوبی داشتند. مس آنجا نرم‌تر از نقاط دیگر ایران بود و از این لحاظ شهرت زیادی داشت. بسیاری از این ظروف با کنده‌کاری‌های زیبا، تزیین می‌شدند. یک سر پوش غذای مسی از دوره صفوی به جای مانده است که نام صاحب آن، قاسم جویباری، بر روی آن حک شده است و تاریخ ساخت آن ۱۰۳۸ه. ق است. بر روی بدنه این سرپوش که ظاهراً در اصفهان ساخته شد، نقوش اسلیمی بسیار زیبا کنده‌کاری شده است. ظروف مسی با استفاده از قلع چنان سفید می‌شدند که تصور می‌شد از جنس نقره هستند. مسگر باشی یا صاحب جمع مسگرخانه یکی از مقامات دربار بود که به تولید ظروف مسی برای دربار می‌پرداخت.

    علاوه بر مس در این دوره با آلیاژ قلع و سرب هم ظروفی ساخته می‌شد که از ابداعات دوره صفویه بود. از این ظروف که معمولاً طلاکوبی و با جواهرات تزیین می‌شدند، فقط تعداد معدودی به جای مانده است.

    - ابزار روشنایی
    در میان اشیاء موجود در بخش هنرهای اسلامی موزه ملی ایران، سه نوع ابزار برای مصارف روشنایی دیده می‌شود که عمدتاً از سفال، فلز، شیشه و سنگ ساخته شده‌اند. این وسایل شامل انواع مختلف پیه سوز، قندیل آویزی و شمعدان هستند که با شیوه‌های خاصی تزیین شده‌اند. قندیل‌های فلزی این موزه بیشتر از اصفهان و خراسان جمع‌آوری شده‌اند و بیشتر آنها متعلق به دوره صفویه است. یکی از قندیل‌های اصفهان که در سال ۱۰۲۳ ه. ق ساخته شده است، دارای درپوش و فاقد دسته است.

    برای آویزان کردن آن سه عدد زنجیر به لبه آن لحیم شده است. روی این قندیل کتیبه‌ای به خط نسخ دیده می‌شود. شمعدان‌ها یکی دیگر از اشیای موجود در این موزه هستند. شمعدان‌های دوره صفوی نوع جدیدی از وسایل روشنایی هستند که در این دوره در ایران رایج بودند.

    این شمعدان‌ها از یک پایه استوانه‌ای تو خالی، با یک مقطع پهن و یک مخزن روغن که در بالاترین قسمت آن قرار دارد و به وسیله یک برآمدگی از دیگر قسمت‌های پایه جدا می‌شود، تشکیل می‌شوند. از مخزن به عنوان یک مشعل هم استفاده می‌شد. شمعدان‌های این موزه که بیشتر آنها از فلز هستند، عمدتاً از اصفهان و خراسان به دست آمده‌اند و اشکال مختلفی دارند. بعضی از آنها استوانه‌ای شکل هستند. تعدادی نیز دارای یک قسمت پایه به شکل وارونه و یک گردنه و محلی برای قرارگیری شمع هستند.

    در زیر برخی از آنها یک سینی وجود دارد. در موزه مرکزی آستان قدس رضوی هم تعدادی شمعدان استوانه‌ای از دوره صفوی نگهداری می‌شود. یکی از این شمعدان‌ها، ساخت لاهور و بقیه به احتمال زیاد در قرن دهم و یازدهم هجری در اصفهان ساخته شده‌اند. ارتفاع این شمعدان‌ها از سی و پنج تا نود سانتیمتر است. بدنه آنها به وسیله نواری‌هایی برجسته به سه تا هفت بخش مجزا تقسیم می‌شود و همانند دیگر آثار فلزی این دوره، مزین به طرح‌های آرابسک، گل‌های ختایی و شاه عباسی، نوارهای مارپیچی شکل و اشعار فارسی هستند. یک مشعل از جنس برنج از دوره شاه عباس اول به جای مانده است. این مشعل که در اصفهان ریخته شد، دارای یک نقش استثنایی است. در قسمت بالای این مشعل، کتیبه‌ای به خط نستعلیق از اشعار سعدی نقش بسته است:
    شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت
    که من عاشقم گر بسوزم رواست ترا گریه و سوز و زاری چراست
    مشعل یک میله بود که در بالای آن یک محفظه مشبک تعبیه شده بود. در داخل میله پارچه‌های آغشته به روغن قرار می‌دادند. در دوره صفوی شمعدان‌های برنجی را که طرح تزیینی آنها برجسته یا حکاکی شده است، به شکل ستون می‌ساختند. بر اساس وقف نامه مسجد جامع عباسی، شش عدد پیه سوز مسی، نه عدد شمعدان، یک صد عدد قندیل آویز و چهار عدد مشعل وقف آن مسجد شد.

    - سلاح‌های سرد (شمشیر و زره)
    شاخه اصلی فلزکاری دوره صفویه ساخت سلاح‌هایی مانند شمشیر و انواع زره بود. در زمینه شمشیرسازی، اسدالله اصفهانی شهرت زیادی داشت. او شمشیرهای متعددی برای شاه عباس اول ساخت. یکی از شمشیرهای به جای مانده از او مهارتش در این کار را نشان می‌دهد. قبضه این شمشیر از صفحات عاج و تیغه آن از فولاد موج دار اعلاء ساخته شده است. در نزدیک قبضه، دو شمسه طلا کاری قرار دارد که روی شمسه کوچک نام اسدالله و روی شمسه بزرگ نام عباس دیده می‌شود.

    شاه صفی در سال ۱۰۵۱ ه. ق هیجده قبضه از شمشیرهای ساخت اسدالله را به عنوان هدیه برای سلطان ابراهیم عثمانی (۱۰۵۹-۱۰۴۹ ه. ق) فرستاد. شهرت اسدالله در شمشیرسازی تا پایان دوره صفوی باقی ماند. مؤلف سفینه سلیمانی فرستاده شاه سلیمان به تایلند با اشاره به شمشیرهای ژاپنی می‌نویسد: « از جمله صنایع ایشان که تیغ زبان در اظهار آن تندی و سرکشی می‌کند ساختن شمشیر است اگرچه در پیش عمل اسد و کاری که در ایران بهم می‌رسد جوهری ندارد». در دوره صفوی به جای شمشیرهای راست مغولی، شمشیرهای خمیده رایج شد و تیغه‌های زیبا و ظریف این دوره که بیشتر آنها ساخت صنعتگران اصفهان بودند، باعث شهرت شمشیرسازان اصفهان در خارج از مرزهای ایران شد.

    برای زیبایی شمشیرها از هنر قلم زنی استفاده می‌شد و شمشیرها با طلا و برجسته کاری و کتیبه تزیین می‌شدند. گاهگاهی از تصاویر و نقوش بدیعی هم برای زینت قبضه شمشیر و حلقه‌ای که به کمر شمشیر می‌بستند، استفاده می‌شد. در این دوره نوعی از خنجر کوتاه مرسوم شد که تیغه آن کمی به سمت داخل متمایل بود. تیغه شمشیر را از فولاد می‌ساختند و چون از فولاد سرد استفاده می‌شد، پیه، روغن و کره بر روی تیغه می‌مالیدند تا از شکستن آن جلوگیری شود و همینطور آن را با سرکه، زاج و جوهر گوگرد آب می‌دادند.

    چون این مواد خورنده هستند رگه‌های شمشیر آشکار می‌شد. در مجموع، ایرانی‌ها در صیقل دادن تیغه‌های شمشیر با جوهر گوگرد مهارت زیادی داشتند. یکی از مراکز اصلی تولید سلاح‌های سرد در اصفهان، کارگاه‌های سلطنتی بودند. به کارگاه اسلحه سازی، جبه خانه یا جباخانه می‌گفتند. زره ساز باشی در این کارگاه‌ها به ساخت زره برای دربار می‌پرداخت. علاوه بر آن، در میدان نقش جهان در کنار کاخ عالی قاپو نیز شمشیر ساخته می‌شد. بازاری هم به نام شمشیر سازان در کنار کاروانسرای جده وجود داشت. از میان شمشیر سازان این دوره، شاعری به نام مولانا هجری کاشانی بود که در زمان شاه طهماسب در کاشان شمشیر ساز بود.

    - سلاح‌های گرم (توپ و تفنگ)
    شکست چالدران و برتری ارتش عثمانی با سلاح‌های آتشین بر ارتش صفوی، شاهان صفویه را به تکاپو برای دستیابی بر این جنگ افزار برانگیخت. در سال ۹۹۴ ه.ق شاه محمد خدابنده، میرزا محمد وزیر اصفهان را موظف کرد چند توپ بسازد تا از آنها برای سرکوب شورشی‌هایی استفاده کند که در قلعه طبرک پناه گرفته بودند. در دوره شاه عباس اول کارخانه ساخت توپ و تفنگ توسط برادران شرلی در اصفهان احداث شد. از زمان شاه عباس اول تفنگ سازی به یک حرفه رایج در استان اصفهان تبدیل شد.

    در شهر اصفهان تعدادی دکان‌های تفنگ سازی وجود داشت. در وقف نامه مدرسه جده بزرگ، یک دکان تفنگ سازی در کنار چند دکان دیگر، توسط حوری خانم، جده شاه عباس دوم، در سال ۱۰۵۷ ه.ق وقف آن مدرسه شد که در حوالی میدان نقش جهان واقع شده بود. ایرانی‌ها در تولید لوله‌های تفنگ مهارت زیادی داشتند. آنها لوله‌های تفنگ را رگه‌ دار و آب دار می‌ساختند، اما این لوله‌ها سنگین بودند. آنها در شکافتن لوله هم مهارت داشتند، اما در ساخت فنر و باتری مهارتی نداشتند.

    در این دوره تفنگ‌هایی ساخته می‌شد که مجهز به چنگال بودند. آنها با طلا، یاقوت و زمرد تزیین می‌شدند و بسیار زیبا بودند. شاه سلیمان در سال ۱۰۸۲ ه. ق به نجف قلی خان توپچی باشی دستور داد توپ بسازد. نصرآبادی در مورد این واقعه چنین می‌سراید
    غلام یک دل و یک رنگ توپچی باشی نجف قلی که کند جان نثار در میدان
    برای ریختن توپ تازه شد تعیین به شاهراه عقیدت ز صدق شد پویان
    به امر شاه سپهر آستانه بست کمر به سعی وی شده این توپ بی بدل سامان

    با وجود مهارت ایرانی‌ها در اسلحه سازی تفنگ‌های اروپایی در ایران هواداران بسیاری داشت. در زمان نادرشاه هم اصفهان یکی از مراکز توپ ریزی بود. نادر در سال ۱۱۴۶ ه.ق دستور داد تعدادی توپ در این شهر ریخته شود.

    - ریخته گری و تولید فولاد
    اصفهان یکی از مراکز تولید فولاد در ایران بود. در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به نام ارزنان، فولاد دمشقی تولید می‌شد که از نظر کیفیت با فولاد هند که از گلکنده وارد می‌شد، رقابت می‌کرد. ریخته‌گری یکی دیگر از صنایع استان اصفهان بود ریخته گران به تولید جام‌های فلزی، زنگ قاطر و شتر و وسایلی از این قبیل می‌پرداختند.

    - سایر اشیای فلزی
    حاج عباس فلزکار یکی از فلزکاران اصفهانی دوران شاه عباس اول بود. یکی از ساخته‌های او کشکولی از جنس فولاد است که طلاکاری و نقره کاری شده است. در بازار آهنگران و چلنگران اصفهان در میدان نقش جهان، اسباب و آلات کشاورزی، زنجیر، ساج، تنورهای فلزی، سوهان، تیغه و اره ساخته می‌شد. تیغ دلاکی که به آن استره می‌گفتند و همینطور قیچی‌های ساخت ایران کیفیت بسیار خوبی داشتند. در مجموعه کارگاه‌های سلطنتی، کارگاه‌های حلبی سازی، قلع ریزی هم وجود داشت.

    زرگری و جواهرسازی
    اگرچه شاردن و تاورنیه کارهای زرگران ایرانی را در قیاس با نمونه اروپایی آن که با بهره‌مندی از ابزارهای جدید کیفیت بهتری داشتند، چندان قابل قبول نمی‌دانند، اما ایرانی‌ها دستاوردهای قابل قبولی در صنعت زرگری داشتند و بر خلاف گفته‌های شاردن در هنر میناکاری هم ورزیده بودند. البته کاملاً مشخص بود که اروپایی‌ها در شاخه‌های مختلف صنعت زرگری رو به پیشرفت بودند. از این رو، شاهان صفوی از زرگران و جواهر سازان اروپایی استقبال می‌کردند.

    پادشاهان صفوی در دوره‌های مختلف به استخدام زرگران اروپایی در کارگاه‌های سلطنتی تمایل نشان دادند. یکی از مقامات دوره صفوی و پس از آن زرگر باشی یا صاحب جمع زرگرنامه بود که به تولید ظروف طلا و نقره برای دربار می‌پرداخت. آقا حسین اصفهانی در زمان نادر صاحب جمع زرگر خانه بود. در زمان شاه سلیمان از درب عمارت شاه تا کاخ عالی قاپو، دکان‌های زرگری، حکاکی و الماس تراشی قرار داشت. بین زرگری و نقاشی ارتباط نزدیکی وجود داشت.

    زرگران مانند نساجان از کارهای نقاشان برای تزیین کارهای خود کمک می‌گرفتند. از همین روی در این دوره افرادی در هر دو زمینه ماهر بودند. محمد قلی بیک از تبریزی‌های ساکن محله عباس آباد اصفهان، در هر دو فن مهارت و شهرت زیادی داشت. کلب علی شاعر که او هم تبریزی و ساکن عباس آباد بود، به هر دو کار اشتغال داشت. از طلا و جواهرات برای ساختن و تزیین بسیاری از اسباب و وسایل استفاده می‌شد. در اواخر دوره صفوی که تجملات در اصفهان و مخصوصاً در دربار گسترش یافته بود، استفاده از جواهرات رواج زیادی یافت و از طلا و جواهرات در همه وسایل استفاده می‌شد.

    ظروف غذای شاه و همین طور قاشق، چنگال و تنگ‌های نوشید*نی او از طلای ناب میناکاری و آراسته به جواهرات بودند. قهوه‌دان، آفتابه و پیاله‌هایی‌ هم از طلا یا نقره ساخته می‌شدند. پیاله و صراحی شاه صفی از جنس طلا و مزین به فیروزه و عقیق بود. شاه عباس در سال ۱۰۱۷ ه. ق دستور داد برای منوچهر خان وسایلی مانند پیه سور، طشت، آفتابه و منقله‌دان فرستاده شود. بیشتر این ظروف از جنس نقره بودند. از جواهرات برای تزیین شمشیر، خنجر، زین و یراق اسب‌ها و همینطور تاج قزلباشی استفاده می‌شد.

    زنان بزرگان و اعیان، نوارهایی از طلای میناکاری شده و مزین به یاقوت، برلیان و مروارید به پیشانی خود می‌بستند. کمربندهای آنها از طلای قلم زنی شده و مزین به جواهرات بود. یک باغ وحش بزرگ در دربار وجود داشت که تمام یا بخشی از زنجیرها، میخ‌ها، ظروف غذا، رکاب، دهنه، زین و سـ*ـینه بند حیوانات آن از طلای میناکاری یا برلیان و یاقوت بودند، کارهای میناکاری در دربار توسط میناساز باشی انجام می‌شد.

    شاه عباس در سال ۱۰۲۳ ه.ق، خان زرگر باشی واقع در کنار بازار قیصریه را وقف مسجد جامع عباسی کرد. او یازده پلاک طلا وقف بارگاه امام رضا (ع) کرد. این پلاک‌ها با اشعاری به خط نستعلیق توسط علیرضا عباسی تزیین شده‌اند. اسامی تعداد زیادی از زرگران اصفهان دوره صفوی در منابع آمده است. مانند ملا عصری تبریزی، محمد شفیع سالما، مبدع تبریزی و رشیدای زرگر از ساکنان عباس آباد که در فن میناکاری بی‌نظیر بود. ساعت سازی پیش از صفویه، ساعت‌های کوچکی از برنج ریختگی ساخته می‌شد که از آنها برای تعیین ساعات روز، جهت‌یابی و قبله‌یابی استفاده می‌شد. اصفهان یکی از مراکز اصلی تولید این ساعت‌ها بود.

    ساعت‌های جدید اروپایی در دوره صفوی به سرعت رایج شدند، ولی تا پایان این دوره فنون این صنعت برای ایرانی‌ها ناشناخته باقی ماند و فقط چند ساعت ساز اروپایی در اصفهان به این کار مشغول بودند. رودلف اشتیدلر یکی از ساعت سازان آلمانی بود که در دوره شاه صفی در اصفهان به این کار مشغول بود. او در نهایت به خاطر کشتن یک ایرانی، اعدام شد. یک ساعت ساز انگلیسی به نام فسی یک ساعت بزرگ برای شاه عباس اول ساخت که در بالای بازار قیصریه نصب شده بود.

    این ساعت پس از کشته شدن اشتیدلر از کار افتاد و کسی وجود نداشت که آن را دوباره راه اندازی کند. به نوشته تاورنیه یک ساعت ساز فرانسوی موسوم به وارون دولیون و یک ساعت ساز از اهالی ژنو به نام دیدیه لاژی در خدمت پادشاه ایران بودند. ساعت سازان اروپایی در کارگاه‌های سلطنتی مشغول به کار بودند. آنها کارگاه خاصی نداشتند و در قالب رسته اسلحه سازان (جبه خانه) به کار مشغول بودند. چون تعداد آنها در زمان شاه سلیمان افزایش یافت، گروهی از آنها در محلی موسوم به چهار حوض در پشت کاخ شاهی مستقر شدند.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    old-handle.jpg

    ناپایداری‌های پس از سقوط صفوی، تحولات صنعتی در دنیای غرب و موج ورود کالاها و مصنوعات صنایع کشورهای اروپایی به ایران در سده نوزدهم میلادی صنایع مختلف ایران به ویژه فلزکاری را دستخوش تهدیدی جدی قرار داد.

    با این وجود فلزکاری اصفهان در دوره قاجار در رقابتی نابرابر با صنایع ماشینی اروپا بر پایه میراث غنی و تجربه و مهارت صنعتگران اصفهانی تداوم یافت و آهنگران، مسگران و برنجکاران اصفهانی به ادامه کار و تولید مصنوعات خود می‌پرداختند. به هر روی، نباید از نظر دور داشت جنگ و ناامنی‌های پس از صفویه و قحطی‌های پی در پی که به مرگ و میر و مهاجرت هنرمندان و صنعتگران انجامید، تولید انبوه و ارزان‌تر ماشینی در اروپا، واردات بی رویه کالاها و مصنوعات غربی در ایران، تولید مصنوعات گران و تزیینی که در برابر مصنوعات ارزان خارجی قابل رقابت نبود و با سلیقه مشتریان اروپایی هماهنگی نداشت، افول صنعت فلزکاری در اصفهان را در پی داشت. تکاپوی برخی فلزکاران برای کاهش هزینه تولید نیز با پایین آمدن کیفیت و تقلب همراه بود.

    با وجود افول صنعت فلزی ایران، مصنوعات فلزی ساخت اصفهان در مقایسه با تولیدات فلزی سایر نقاط ایران از کیفیت بهتری برخوردار بود. بنجامین سفیر ایالات متحده آمریکا که در سال ۱۸۸۳ م از اصفهان دیدار کرده بود، به مرغوبیت مصنوعات اصفهان از جمله صنعت فلزکاری اصفهان اشاره می‌کند.

    به هر روی، فلزکاری اصفهان در دوره قاجار ادامه فلزکاری اسلامی و صفوی بود. مصنوعات فلزی این دوره از فلزاتی چون، طلا، نقره، مس، آهن، سرب، قلع و روی ساخته می‌شد. این فلزات پس از قالب‌گیری و شکل‌دهی به مرحله تولید می‌رسیدند.

    گلدان، ظروف آشپزخانه، جواهرات، ادوات نظامی و زره مهمترین مصنوعات فلزی فلزکاری اسلامی و صنعت فلز اصفهان بودند. برای ساخت این مصنوعات با دمیدن ابزاری ساده کوره را مشتعل و سنگ فلز یا خود فلز را می‌گداختند. سپس استادکار با ضربه پتک، فلز گداخته را به شکل مورد نظر در می‌آورد. همچنین ذوب فلزاتی مانند مس، سرب، نقره، طلا و آهن در این کوره‌ها انجام و فلزکار با قالب‌ریزی کالا و مصنوع مورد نظر را می‌ساخت. این شیوه سنتی و تاریخی فلزکاری تا عصر پهلوی تداوم یافت.

    فلزکاری ایران در شاخه‌های مختلف، مسگری، نقره‌کاری، زرگری، آهنگری و غیره از جمله حرفی بود که در مصنوعات آنها می‌توان تلاقی هنر و صنعت را به روشنی مشاهده کرد.

    از این روی، فلزکار، صنعتگری هنرمند بود. شهر اصفهان در دوران معاصر، یکی از کانون‌های اصلی این طبقه از صنعتگران هنرمند ایران بود که با وجود تهدید از سوی مصنوعات فلزی روسی، در پرتو نوآوری فعالیت حرفه‌ای خود را ادامه دادند. با توجه به موقعیت ویژه سیـاس*ـی و فرهنگی اقتصادی اصفهان و رفت و آمد مأموران سیـاس*ـی، فرهنگی و بازرگانان اروپایی فلزکاران اصفهانی با تحولات فکری و هنری جهان آن روز آشنا و زمینه روزآمدی هر چند محدود صنایع فلزی در اصفهان را فراهم آوردند.

    فلزکاری سنتی اصفهان در ساخت ظروف برنجی و قلمزنی، زره، قلمدان، سینی، چراغ، قاب آینه و زیورآلات از پیشینه‌ای در خور توجه برخوردار بود.

    بخشی از این تولیدات سنتی که در گذشته فرهنگی و نظامی ایرانیان جنبه کاربردی داشت باگذشت زمان حالت نمایشی و تزیینی به خود گرفت، اما به دلیل استقبال از آن و کاربرد نمادینی که برای برخی از طبقات داشت، به تولید آنها ادامه داده شد. تبرزین و چماق (چماق فلزی که به سبک طرح‌های تخت جمشید، سر گاو بر آن حک شده بود) از جمله این ابزارها بود که در قدیم مورد استفاده بود، اما با ورود به عصر صنعت، جنبه تزیینی یافت. تبرزین و چماقی که در اصفهان ساخته می‌شد به وسیله نقره زینت داده می‌شد، این نوع سلاح‌های تزیینی ساخت اصفهان که در زمره صنایع فلزی این شهر بود، در عصر قاجار به اروپا نیز صادر می‌شد. گویا برخی از اروپاییان علاقه مند به تزیینات شرقی، از آن برای طراحی محیط کار و زندگی خویش بهره می‌بردند.

    با ورود گسترده کالاهای با کیفیت، ارزان و مدرن اروپایی به بازارهای ایران بسیاری از صنایع بومی و تولیدات سنتی به دلیل ناتوانایی در رقابت دستخوش رکود و نابودی قرار گرفتند. اما آن گونه که اشاره شد صنعت فلزکاری با وجود اشباع بازار ایران از مصنوعات فلزی روسی، در پرتو ابتکار و نوآوری نسبی و توانایی در به روز کردن تولیدات، تداوم یافت. اصلاحات اقتصادی امیر کبیر سهم قابل ملاحظه‌ای در ادامه حیات صنایع فلزی اصفهان و به روزرسانی این تولیدات داشت. اقدام در تولید کالاهای تازه وارد مانند سماور و قهوه جوش خاص اصفهان و کاشان بود. از این روی، سنت دیرینه فلزکاری در اصفهان، در کنار این نوآوری اعتبار و جایگاه اصفهان به عنوان کانون صنایع فلزی ایران را در دوره قاجار تداوم بخشید.

    به هر روی، کوشش در تولید کالاهای خارجی توسط صنعتگران داخلی در رونق و تداوم حیات صنعت فلزکاری در ایران بسیار مؤثر بود. این نوآوری در دو حوزه تولید لوازم خانگی چون قاشق، چنگال، قهوه جوش و سماور و نظامی یا اسلحه‌ سازی پیگیری شد. آن گونه که اشاره شد این سیاست از جمله رویکرد برنامه‌های اقتصادی امیرکبیر صدر اعظم بزرگ عصر ناصری بود. نکته قابل توجه این که اصفهان کانون اصلی فلزکاری در این دو حوزه بود.

    از جمله واردات فلزی ایران از روسیه در عصر قاجار اشیای آهنی؛ ورقه‌های آهن سیاه و سفید، فولاد، مسکوکات طلا و شمس نقره بود، ورقه‌های مس نیز از لندن و روی و قلع از هند به عنوان ماده خام مورد نیاز برای این تولیدات صنایع فلزی اصفهان به ایران وارد می‌شد.علیرغم فراوانی فلزات معدنی چون مس در ایران، ناتوانی علمی و تکنولوژیکی ایرانیان در استخراج این ماده معدنی، مس را در زمره واردات و کالای تجاری اصفهان با فرنگ قرار می‌داد.

    علاوه بر مس و آهن، قلع و نوشادر به عنوان ماده مورد نیاز مسگری نیز از هند وارد می‌شد که بخش قابل ملاحظه‌ای ارز از کشور خارج می‌نمود.

    اگرچه بر پایه آنچه که در دوره باستان و اسلامی گفته شد یکی از عوامل رونق و پیشرفت تاریخی صنایع فلزی اصفهان معادن غنی فلزی پیرامون بود، اما شاید دلیل واردات مواد خام فلزی در این دوره روش‌های سنتی استخراج از معادن در ایران بود که دیگر پاسخگوی نیاز صنایع داخلی به مواد خام با کیفیت نبود. از این روی، دولت ایران ناگزیر به وارد نمودن مس، آهن، نقره و غیره بود.

    وارداتی بودن مواد خام صنایع فلزی، هزینه ساخت و تولید مصنوعات مصرفی و تزیینی را افزایش می‌داد و موجب عرضه گران تولیدات فلزی داخلی می‌شد.

    هر یک از این فلزات در یکی از صنایع فلزی مورد استفاده بود. معمولاً از مس برای ساخت ظروف آشپزخانه، از برنج برای ساخت سماور و قلم زنی بر روی برنج، از آهن و فولاد برای تولید سرقلیان، قبضه شمشیر، نعلبکی برای فنجان قهوه، چاقو، کلاهخود و غیره استفاده می‌شد.

    گروهی از فلزکاران بازار اصفهان کارشان مرتبط با پارچه بافی بود و سیم‌های طلا و نقره را در بافت پارچه (پارچه زر بفت) جای می‌دادند. باید در نظر داشت، این تولیدات اغلب تجملی و جنبه مصرف داخلی داشت و فاقد اضافه تولید بود. در آغاز عصر پهلوی اندیشه صادرات این صنایع اصفهان مطرح شد. با وجود همه فراز و نشیب‌ها، فلزکاری تا اواخر قرن نوزدهم فعالیتی پررونق در بازار اصفهان بود. به دلیل رونق صنایع فلزی، این شهر از واردات این نوع کالاها بی نیاز بود، تنها در سال ۱۳۰۳ خورشیدی محصولات متنوع برنجینه و فولادینه از جمله، سماور، قلمدان، قندشکن، ترازو، قیچی، انبر، سوزن و چاقو (چاقوی نجف آباد) تولید می‌شد.

    برخی از فلزکاران اصفهان در عصر قاجار از چنان مهارت و شهرتی در بین هم صنفان خود برخوردار بودند که علاوه بر حجره یا دکانی که در بازار داشتند، اقدام به راه اندازی یک کارگاه صنایع دستی برای تولیدات سفارشی گران قیمت و همچنین آموزش دوستداران این حرفه در خارج از بازار می‌نمودند تا به این شکل به تولید انبوه، جلب مشتریان خاص و کسب درآمدی بیشتر بپردازند. ویلز انگلیسی که از شهر اصفهان دیدن کرده به ملاقاتش با یکی از این هنرمندان به نام حسین خیری اشاره می‌نماید که ظاهراً مسگری توانا بود و سعی داشت قوری مسی را که با هنر فراوان با نقش‌های برجسته آراسته بود با قیمت گزاف یکصد پوند به وی بفروشد.

    ظاهراً گران فروشی در بین فلزکاران اصفهانی عصر قاجار، امری متداول بود، چرا که در بسیاری از سفرنامه‌های اروپائیانی که در این دوره به اصفهان سفر کرده بودند، مورد اشاره قرار گرفته است.

    هر چند ظروف مسی از مصنوعات و صنایع دستی شهر اصفهان بود و راسته مسگرها در بازار اصفهان از شهرت قابل توجهی برخوردار بود، در کنار اصفهان، شهر کاشان نیز در فن مسگری شهره بود. در کارگاه‌های مسگری کاشان در سال ۱۲۷۵ ه. ق حدود ششصد کارگر مشغول به کار بودند، مصنوعات مسی که در کاشان،تولید می‌شد به استحکام در لحیم کاری و زیبایی شکل شهرت داشت. بازار وسیع شهر کاشان در عصر قاجار که شهری پر رونق در کنار اصفهان به شمار می‌آمد، تنها به فعالیت صنف مسگرها اختصاص یافته بود. این موضوع اهمیت و مهارت مسگری در این شهر را نشان می‌دهد. کاشان به واسطه تولید ادوات مسی چون بشقاب، طشتک، وسایل مطبخ و اثاثیه سفر در شمار شهرهای صنعتی ایران در دوره قاجار قرار داشت.

    در کاشان علاوه بر بازار مسگرها، دکان‌های بسیاری به شمشیرگران، خنجرسازان و زرگران اختصاص داشت. اهمیت این بخش از صنایع فلزی در عصر قاجار، دو شهر اصفهان و کاشان را در فاصله‌ای نه چندان طولانی در کنار هم به دو رقیب در این عرصه از تولیدات تبدیل نموده بود.

    در عصر قاجار، صنعت فلزکاری اصفهان از دو منظر تولید لوازم کاربردی و تزیینی در بین همه طبقات روستایی و شهری جامعه ایران، شناخته شده بود. فلزکاران اصفهانی از ساخت سینی، تنگ و گلدان، کاسه، بشقاب گرفته تا شمعدان، دستبند، گوشواره، قندیل، چراغ‌های مشبک، انواع ظروف طلایی، نقره‌ای، آهنی، فولادی، برنجی و میناکاری بر روی ظروف مهارت داشتند. این دایره گسترده و متنوع از تولیدات، همه اقشار از کشاورز روستایی تا اشراف را در بر می‌گرفت. داشتن بازار فروش پر رونق و مشتریان دائمی، خود از دلایل در خور تداوم این صنعت در اصفهان به شمار می‌آمد.

    - حرف و مشاغل
    آن گونه که گفته شد با توجه به فراوانی معادن فلز و به تبع آن تولیدات فلزی در اصفهان، بخش وسیعی از بازار اصفهان به صنوف یا رسته‌های فلزکاران تعلق داشت، یعنی مشاغل و حرفی که در نتیجه فعالیت بر روی فلزات به کسب درآمد می‌پرداختند. صنعتگران عصر ناصری در شهر اصفهان، هر یک بازاری خاص داشتند. مانند؛ بازار مسگرها، آهنگران، زرگران و نقره کاران. صنعتگران در این بازارهای تخصصی، تولیدات یا به بیانی صنایع دستی تولیدی خود را در اختیار مشتریان قرار می‌دادند.

    بازار مسگرها و بازار زرگرها از مطرح‌ترین بازارهای تولیدکننده صنایع فلزی در اصفهان عصر قاجاریه بود. بازار مسگرها با حدود نیم فرسنگ طول در بازار خطی اصفهان بازاری طولانی بود که دائماً بر اثر صدای چکش می‌لرزید، صنعتگران در این بازار آفتابه‌ها و تنگ‌هایی را که به اشکال زیبا ساخته بودند و ظروف باروت، قمقمه، جام‌های کوچکی فلزی (برای حمل آب) و زنگوله‌های مخصوص حیوانات را در جلوی دکان می‌آویختند. بازار زرگرها در اصفهان دوره ناصری در زمره بازارهای قدیمی شهر بود که علاوه بر زینت‌آلات زرین و سیمین، آلاتی چون صندوقچه، جام، آئینه، کوزه، قلیان در آن داد و ستد می‌شد.

    مشاغل مرتبط با فلزکاری را می‌توان در دو وجه عمده تولیدات ظریف که اغلب جنبه تزیینی داشت و تولیدات خشن تقسیم نمود. مشاغلی چون؛ قلم زنی، حکاکی، مس‌گری، مرصع‌کاری، کنده‌کاری بر روی برنج در زمره دسته اول به شمار می‌آمدند که بیشتر به تولید ظروف کاربردی و تزیینی مورد استفاده اقشار مختلف مشغول بودند. این شغل بر اثر خلاقیت ذهنی صنعتگر، حاصل برخورد مسی و چکش بود.به راسته مسگرها در بازار مسگرخانه گفته می‌شد که استادکار و شاگردان با هم در یک مکان کار می‌کردند. از جمله این مشاغل ظریف باید از نقره‌کاری یاد نمود، نقره‌کاران با استفاده از ابزار خود به خلق تصاویر گل و بوته بر روی نقره می‌پرداختند که حاصل کار آنان؛ چراغ، شمعدان و ظروف نقره‌ای بود که در اصفهان ساخته می‌شد.حاصل کار آنان به شدت مورد توجه اروپائیانی بود که در عصر قاجار از بازار اصفهان دیدن می‌کردند. اعیان و اشراف و زنان خرافاتی که اعتقاد به طلسم و جادو داشتند، دسته‌ای دیگر از مشتریان و خریداران نقره‌کاران بودند، آنان با مراجعه به نقره‌کاران و حکاکان و با پرداخت مبلغ کلانی طلسم یا بازوبند را تهیه کرده و به گردن یا بازوی خویش یا فرزندشان می‌بستند یا طبق دستور دعانویس در گوشه قبرستان دفن می‌کردند. این طلسم‌ها یا ادعیه کنده‌کاری شده از طلا، نقره و یا ورشوی طلاکاری بود. این نوع از تولیدات فلزی که در بازار اصفهان مشتریان فراوانی علی الخصوص در بین زنان داشت توسط نقره‌کاران و زرگران تولید می‌شد و ارتباطی مستقیم با آداب و رسوم، فرهنگ و باورهای رایج در دوره قاجار و پهلوی داشت که تا امروز نیز تداوم یافته است.

    قلمزنی بر روی برنج از دیگر مشاغل ظریف فلزی رایج در بازار اصفهان بود. برنج، فلزی طلایی رنگ است که به دلیل کراهت استفاده از ظروف طلایی در اسلام، استفاده از آن در بین مسلمانان رواج یافت. قلم زنی نیز برجسته کاری بر روی فلز است، در قلم زنی سنتی، فلز را از پشت با لایه ضخیمی از موم یا قیر می‌پوشانند سپس طرح را از داخل با قلم فلزی ایجاد می‌نمایند. این سبک از قلم زنی در اصفهان اغلب بر روی مس انجام می‌شد. قلمزنان در اصفهان، بازار اختصاصی داشتند که عمده‌ترین تولید این بازار سماور بود که به لحاظ کیفی با تولیدات خارجی قابل رقابت بود. سماور از جمله اقلام وارداتی از روسیه تزاری بود که پس از سیاست‌های اقتصادی امیرکبیر در جهت بومی نمودن برخی تولیدات خارجی در اصفهان و کاشان تولید می‌شد، از این تاریخ در بازار اصفهان، دکان‌های بسیاری برای این صنعت تازه وارد به وجود آمد.

    با وجود تنوع مصرف تولیدات فلزی ظریف در وجوه مختلف زندگی ایرانیان، به ویژه مردم اصفهان، باید اعیان و اشراف و طبقه فرا دست را مشتری عمده و خواهان این صنایع دستی فلزی دانست. توصیفی که دکتر فووریه پزشک ناصرالدین شاه از تزیینات دربار ظل السلطان حاکم اصفهان ارائه می‌دهد، انعکاسی از جنبه تزیینی و تجملی این تولیدات در منازل ثروتمندان اصفهان در عصر قاجار بود. او اشاره می‌نماید که اشیای صنعتی اصفهان چون قلمدان، مجمر میناکاری و قلیان مرصع برای تزیین دربار ظل السلطان در اصفهان استفاده شده است.

    دسته دوم مشاغل سنگین چون؛ آهنگری، حلبی‌سازی، بخاری‌سازی، صندوق‌سازی، قیچی‌سازی، نعل‌بندی و اسلحه‌سازی را شامل می‌شود. برخی از این مشاغل چون آهنگری در فرهنگ اسطوره ای ایران و شهر اصفهان از جایگاه برجسته‌ای برخوردار بود. کاوه آهنگر در اساطیر ایرانی منسوب به این شهر است. این روایت قدمت این نوع مشاغل در اصفهان را نشان می‌دهد. اما مشاغل جدید چون بخاری‌سازی، حلبی‌سازی، سفیدگری، صیقل‌کاری، اسلحه‌سازی با تکامل صنایع فلزی در دوران معاصر مرتبط است. رشد این صنایع جدید در اصفهان بی تردید بر پایه زمینه‌ها و تجربه‌های گذشته استوار بود. آهنگران و فولادکاران اصفهان نیز با تغییر شکل در آهن و فولاد به تولید چاقو و اسلحه‌های سنتی و بعدها نوین مشغول بودند.

    مالکوم به تولید شمشیر و سلاح در اصفهان عصر قاجار اشاره کرده است. در مجموع مشاغل فلزی تا اواخر عصر قاجار به حیات خود ادامه دادند.

    اغلب منابع عصر قاجار و اروپائیانی که به ایران سفر کرده‌اند، از اسلحه‌سازی به عنوان یکی از صنایع اصفهان یاد کرده‌اند. انواع طپانچه در این شهر تولید و به سایر بلاد ایران فروخته می‌شد، اما ظاهراً ارزان بودن تولیدات فرنگی، این تجارت را کمرنگ نموده و در نتیجه عده قلیلی در اواخر عصر قاجار به تولید آن مشغول بودند، بخش قابل ملاحظه‌ای از تفنگ‌ سازان اصفهانی به دلیل کسادی بازار فروش در اواخر قاجار به تهران مهاجرت کردند .راسته اسلحه فروشان اصفهان در بازار آهنگران قرار داشت. منابع ضمن بیان ماده اولیه تولید این کالا، اسلحه سازی را در جایگاه صنایع فلزی خشن و غیر ظریف قرار می‌دهند.

    تأسیس و رشد صنعت اسلحه سازی در اصفهان که تولید انواع مختلف اسلحه در آن شهرت داشت. نیز بر پایه همین زمینه و تجربه و وجود نیروی کار متخصص در زمینه فلزکاری در اصفهان بود. بتدریج کارخانه‌ها و مراکزی مرتبط با حرفه اسلحه سازی در اصفهان تأسیس شد. با تأسیس کارخانه توپ ریزی در اصفهان توسط فابویه فرانسوی در عصر فتحعلی شاه یک مدرسه نظامی در این شهر ایجاد شد. صنایع اسلحه سازی، تأسیس کارخانجات جبه خانه، ساخت شمشیر، قداره، سرنیزه، شیپور و ادوات موزیک را در اصفهان در پی داشت.

    صنف فلزکاران در اصفهان از مسگر و آهنگر گرفته تا نقره کار و زرگر پیرو فرهنگ صنفی و سازمانی متداول در سایر نقاط ایران بودند. آنان به تبعیت از سلسله مراتب شاگرد و استادی، اغلب از سنین پایین وارد بازار می‌شدند تا به مرور زمان رموز فن را فرا گیرند.

    شاگردان که از سنین حدود هفت و هشت سالگی به فراخور توانایی جسمی و ذهنی برای استادکار خود کار می‌کردند با پا گذاردن به میانسالی، خود به یک استادکار ماهر تبدیل می‌شدند، اما آن چه برای یک استادکار دارای اهمیت بود انتقال تمام و کمال حرفه‌اش به فرزند ارشد بود. برای نمونه، شهرت جواهرسازان اصفهان از اجدادشان بود و به واسطه نام آنان، نان می‌خوردند، این امر سبب تداوم نسلی مشاغل در بازار ایران بود که این شیوه تا دوران اخیر بین صنف فلزکاران اصفهان رایج است.

    چالش‌هایی که صنایع فلزی در اصفهان عصر قاجار با آن روبه رو بود، تا جایی پیش رفت که در اواخر عصر قاجار، افزون بر ناتوانی در عرصه صنعتی از اصالت هنری و هویت بومی مصنوعات فلزی کاسته شد. هرمان نوردن آمریکایی که پس از جنگ جهانی اول از اصفهان دیدار کرد، بر این باور است که صنایع ظریفه‌ای چون اشیای مسی و برنجی که در بازار اصفهان در آن سال‌ها ارائه می‌شد، خالی از هنر اصیل ایرانی شده بود، اما ظاهراً در دوره پهلوی با حمایت سازمان‌های مدرن از صنایع فلزی ظریف، این روند متحول شد؛ ظاهراً هنرمندان و صنعتگران ایرانی در دهه ۱۳۰۰ خورشیدی موفق به درک مجدد ارزش‌های هنری در صنایع دستی از قبیل مسگری، نقره کاری و برنج‌کاری شدند.

    افول صنعت فلزکاری در دوره قاجار را می‌توان در آمار شاغلان به این رشته‌ها مشاهده کرد. اگر چه در این آمارها، مسگران با توجه به نیازهای زندگی روزمره مردم و کوشش در جهت روزآمدی شمار بیشتری را در بر می‌گرفتند. در مقابل صنوفی از فلزکاران مانند طلا کوبی، نقره کوبی و قلم زنی به سبب شرایط نابسامان اقتصادی اواخر دوره قاجار و تجملی بودن مصنوعات این صنوف کمترین شمار شاغلان را داشتند.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    husnavalizadeh

    .
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/18
    ارسالی ها
    2,550
    امتیاز واکنش
    13,490
    امتیاز
    793
    metal-2.jpg

    آن گونه که اشاره شد فلزکاری در دوره قاجاریه با وجود فراز و فرودها و چالش‌های فرا رو تداوم یافت. در پایان عصر قاجار و ابتدای قدرت‌یابی پهلوی اول، فلزکاران همانند گذشته، راسته‌ای از بازار اصفهان را به خود اختصاص داده بودند. دسته‌ای از این فلزکاران به تولید کوزه، گلدان، تشت، اثاث خانه با طرح‌ها و نقش‌های گوناگون می‌پرداختند و زرگران، نقره‌کاران و مسگران در یک راسته دیگر از بازار بر روی طلا، نقره، برنج و مس کار می‌کردند.

    در دوره پهلوی تشویق صنایع فلزی ظریف و تزیینی در اولویت قرار گرفت و برخی شاخه‌های صنایع فلزی چون اسلحه سازی متوقف شد. در پایان جنگ جهانی دوم برخی از مؤسسات دولتی و نهادهای محلی اصفهان گام‌هایی مؤثر و مستحکم در جهت تداوم هنرهای ظریفه اصفهان از جمله صنایع فلزی برداشتند. رونق و شکوفایی مجدد این صنایع، علاوه بر ذوق و پشتکار هنرمندان اصفهانی، حاصل اقدامات اداره پیشه و هنر استان اصفهان (استان دهم) بود؛ از جمله این اقدامات لزوم تهیه مهر و عیار از سوی هنرمندان اصفهانی در جهت جلب اطمینان مشتری بود.

    در سال ۱۳۳۴ ه. ش فلزات مس، برنج، نیکل و آلمینیوم هم چنان در زمره فلزات وارداتی به ایران قرار داشتند؛ یعنی صنایع فلزی همچنان به مواد خام وارداتی وابسته و به نوعی با کمبود فلز مواجه بود. با این وجود ایران به نام کشور تولیدکننده صنایع فلزی شناخته می‌شد؛ در این سال فلزکاران ایرانی اقدام به ساخت صندوق ضریح حضرت زینب (س) و مسلم بن عقیل (س) برای ارسال به شام و کوفه نمودند.

    این رویداد مهارت و شهرت هنرمندان فلزکار اصفهان را نشان می‌دهد. باید اشاره نمود که صندوق‌سازی از پیشه‌های وابسته به فلزکاری بود که تا پیش از دوران جدید و تغییر سبک زندگی ایرانیان، در بازار مشتریان فراوانی داشت.

    علاوه بر بازار اصلی شهر اصفهان که به بازارچه‌هایی تخصصی در زمینه‌های مسگری، آهنگری و نقره کاری قابل تقسیم بود، بازار بلند که مجموعه‌ای وقفی متعلق به مادر شاه سلطان حسین صفوی بود نیز بازار تولید و عرضه صنایع فلزی ظریف چون، زیورآلات، طلا، جواهر و نقره بود.

    این بازار در سال ۱۳۴۵ ه.ش توسط سازمان اوقاف بازسازی شد و به دلیل عرضه صنایع دستی به بازار هنر معروف شد. بازار اصلی شهر اصفهان و بازار هنر هر دو بازاری جهت مبادله صنایع فلزی در شهر اصفهان محسوب می‌شدند که تا امروز نیز به حیات خود ادامه داده‌اند. این تولیدات علی رغم تکاپوهای مدرنیسم مطرح شده در آغاز عصر پهلوی، هم چنان مورد توجه ایرانیان و حتی جهانگردانی بود که به شهر اصفهان سفر می‌نمودند، توصیف بازار صنایع فلزی اصفهان، همواره بخشی از سفرنامه بیگانگانی را تشکیل می‌داد که از شهر اصفهان و بازار آن گذر کرده بودند.

    لزوم تأسیس هنرستان صنعتی در شهر اصفهان از جمله سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی دوره جدید در جهت حفظ و آموزش صنایع ظریفه فلزی چون قلم زنی بود، این هنرستان در سال ۱۳۲۰ ه.ش در مساحت بیست هزار متر مربع در شهر اصفهان احداث شد. با تأسیس مؤسسه دولتی مستنظریه و تأسیس هنرستان هنرهای زیبای اصفهان، سیاست حفظ هنرهای بومی چون قلم زنی و غیره که در زمره صنایع فلزی بودند، پیگیری شد.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    برخی موضوعات مشابه

    بالا