داستان قصه تصویری شبی در باغ وحش

آنیساااااااااا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/07/30
ارسالی ها
3,720
امتیاز واکنش
65,400
امتیاز
1,075
سن
26

"شبي در باغ وحش"


پدر سارا كوچولو در باغ وحش كارمي كرد . سارا گاهي همراه پدرش به باغ وحش مي رفت و از حيوانات ديدن مي كرد . او هميشه عروسكش را با خود به همه جا مي برد .

يك روز غروب كه او مشغول بازي با ميمونها بود ، عروسكش را كنار قفس ميمونها جا گذاشت .

شب شد عروسك سارا كه گلدونه نام داشت با چشمان باز همه جا را نگاه مي كرد .

ميمونها همه در خواب بودند و ميمون كوچولو بغـ*ـل مادرش بود

sk0271.jpg


يكباره در آن تاريكي نوري ديد كه چشمك مي زد . فكر كرد كه حتما سارا براي بردن او آمده است . به طرف نور دويد و متوجه شد كه آن نورها چشم هاي يك ببر هستند .

او فكر كرد : چرا ببرها شب نمي خوابند ؟

يكي از ببرها متوجه سوال گلدونه شد و گفت : من و دو ستانم يعني شيرها و پلنگها شب نمي خوابيم .

ما نه تنها نمي خوابيم بلكه شبها دنبال غذا مي گرديم . خيلي از حيوانات شبها نمي خوابند .

sk0272.jpg


گلدونه تعجب كرد . پيش خودش گفت بهتر است در باغ وحش دوري بزنم و ببينم چه حيواناتي نمي خوابند ؟‌.

صدائي از روي درخت به گوشش رسيد سرش را بالا كرد و جغدي را ديد كه چشمش باز است . از او پرسيد تو چرا نخوابيدي ؟ جغد گفت : من شب ها دنبال موش هستم .

sk0273.jpg


همانطور كه به بالاي درخت نگاه مي كرد ، ديد خيلي از پرنده ها روي درخت خوابيده اند .

تعجب كرد از جغد پرسيد : آنها از درخت پايين نمي افتند ؟ جغد گفت : پرنده ها از آن بالا نمي افتند چون با پاهايشان محكم به درخت مي چسبند .

گلدونه راه افتاد تا بقيه حيوانات را هم ببنيد .

sk0274.jpg


ماهي هاي كوچولو را در آكواريوم ديد كه بيحركت هستند ولي چشمهايشان باز است . فكر كرد كه بيدار هستند . به آنها سلام كرد ولي جوابي نشنيد . جغد به گلدونه گفت : آنها خواب هستند ولي پلك ندارند كه آن را ببندند و با چشمهاي باز مي خوابند . البته مارها هم با چشم باز مي خوابند چون آنها هم پلك ندارند . گلدونه نگاهي به مارها انداخت . جغد راست مي گفت ، چشمان آنها هم باز بود .

sk0275.jpg


خلاصه آن شب گلدونه به همه جاي باغ وحش سر زد . وقتي صبح سارا گلدونه را پيدا كرد ، گلدونه به ساراگفت :‌باغ وحش در شب خيلي قشنگتر از روز است آيا تو مي داني چه حيواناتي شبها نمي خوابند ؟

بچه ها شما مي توانيد به سارا كمك كنيد تا جواب گلدونه را بدهد ؟‌

sk0276.jpg




اين داستان برداشت كوتاه و آزادي بود از كتاب
ديدار شبانه از باغ وحش ـ ترجمه گلرنگ درويشيان
 

برخی موضوعات مشابه

بالا