ماوراءالطبیعیه،متافیزیک و انواع علوم آن

Negin.k

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/05
ارسالی ها
3,432
امتیاز واکنش
23,507
امتیاز
746
سن
22
سفر در زمان و تونل زمان
یکی از جالبترین افکار بشر، ایده جابجایی در بعد زمان است.
البته اگر از یک بعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. همین الان که شما این را میخوانید، زمان در حول و حوش و به پیش میرود و آینده به حال و حال به گذشته تبدیل میشود. نشانه اش هم رشد موجودات است. ما بزرگ میشویم و میمیریم. پس زمان در جریان است.
آلبرت اینشتین با ارائه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگه شیئی به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهسته تر صورت میگیرد. بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک بشود جرم نسبی ان به بینهایت میل میکند لذا نمیشود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یه روز این مشکل هم حل شود. بر خلاف نویسنده ها و خیالپردازها که فکر میکنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شور، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت میگیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاهچاله های دوار، کرم چاله ها و ریسمانهای کیهانی.

سیاهچاله ها: اگر یه ستاره چند برابر خورشید باشد و همه سوختش را بسوزاند، از انجا که یک نیروی جاذبه قوی دارد لذا جرم خودش در خودش فشرده میشود و یک حفره سیاه رنگ مثل یه قیف درست میکند که نیروی جاذبه فوق العاده زیادی دارد طوری که حتی نور هم نمیتواند از ان فرار کند.

اما این حفره ها بر دو نوع هستد. یه نوعشان نمی چرخند لذا انتهای قیف یک نقطه است. در انجا هر جسمی که به حفره مکش شده باشه نابود میشود. اما یه نوع دیگر سیاهچاله نوعی است که در حال دوران است و برا همین ته قیف یه قاعده داره که به شکل حلقه اس. مثل یک قیف واقعی است که تهش باز است. همین نوع سیاهچاله است که میتواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس ان عمل میکند. یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند. از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهان های دیگر بگذاریم.


کرم چاله : یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه رو گرفته اند و میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود.

اگر یک تیله به روی این ملافه قرار دهیم به سمت چاله ای که ان توپ ایجاد کرده است میرود. این نظر اینشتین است که کرات آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگه فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یه محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین ان خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرد، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد میکنند میتواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله.


این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشئ. در اصل میشود گفت کرم چاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یه سفیدچاله است و میتواند بین جهان های موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند. آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یه اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یه نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا زمان را مغشوش میکند لذا میشود از انها برای گذر از زمان استفاده کرد.

تونل زمان : واقعیت یا خیال ؟

حالا اینها رو گفتیم ولی چند اشکال در این کار است. اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده(نقیض) خودش در درونش است. یک مثال :اگه خدا میتواند هر کاری را انجام دهد پس آیا میتواند سنگی درست کند که خودش هم نتواند تکانش دهد؟ این یک پارادکس است چون اگر بگوییم آری پس انوقت با اینکه خدا هرکاری را میتواند انجام دهد متناقض است و اگر بگوییم نه باز هم همان میشود یعنی خدا هر کاری را نمیتواند انجام دهد. یک مثال دیگر این است که اگر من در زمان به عقب برگردم , به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده بودم پس چطور میتوانم انجا باشم. یا مثلا اگر برگردم و پدربزرگ خودم را بکشم پس من چطور بوجود اومده ام؟ یک راه حلی که برای این مشکل پیدا شده است، نظریه جهانهای موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست اما ترتیب وقایع در انها فرق میکند. پس وقتی به عقب برمیگردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در ان هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دستکاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید می اید.
 
  • پیشنهادات
  • Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    راه ارتباط با روح خود
    تمام امراض جسمی از مشکلات روحی سرچشمه می گیرد " تخلیه تنش ها ی روحی و التیام آن ، راهی است جهت رهایی از هرگونه اختلال ارگانی جسمی در بدن واینکه هاله ی انسان
    به معنای واقعی بتواند بدون مواجه شدن با مانع و سدی آزادانه به هر طرف حرکت کند. در این جاست که می توانیم بگوییم هاله ی خود را بیدار کرده ایم . این بدان معنی است که : هر چه قدر انرژی معنوی و روحی که از طریق چاکرای فوقانی سر (در هاله انسان مراکزی برای ورود و خروج انرژی وجود دارد که چاکرا نامیده می شود) به ما وارد می شود بیشتر باشد ، هاله ما پررنگ تر است .
    روح در واقع انعکاس یک نیروی ماورای دنیوی است که خداوند پس از خلق ، آن را در کالبد جسمانی وی در زمین جای می دهد . با اتصال به دنیای ماوراء و الهی ، روح ما در حالتی آرام و بدون تنش قرار می گیرد. شاید اصلا" متوجه این موضوع به معنای دقیق نشویم ولی می فهمیم که روح ما در وضعیتی آرام بسر می برد.
    ما همواره بدنبال سلامتی ، موفقیت و شادکامی در دنیای مادی هستیم ، غافل از اینکه ذاتا" خود ما با بی اعتنایی به روح و روان خود ، مانعی هستیم برای نیل به همه ی اهداف فوق . زمانی که به محدودیتهای دنیای مادی و معایب آن پی ببریم ، ناخودآگاه مجبور به ارتقاء وضعیت روحی خود جهت رسیدن به آرامش وسلامتی کامل می شویم .در غیر این صورت " بی قراری روحی " ایجاد می شود.
    بسیاری از عوامل هستند که در ایجاد حالت " بی قراری روحی " نقش دارند ودر این اوضاع است که ما سعی می کنیم وضعیت آشفته خود را تغییر و ترمیم کنیم ، مثل ؛ ورشکستگی مالی ، از دست دادن نزدیکان ، زمانی که به هر دلیلی خود را در مقابل یک بحران روحی ناگهانی می بینیم و یا نزدیک به زمان مرگ هستیم ، و یا وقتی که در برابر اهداف دنیوی ( موفقیتها ، کامیابی و سلامتی ) خود را ناتوان ببینیم. احتمال وقوع این حالت در مورد افراد حساس و عاطفی بیشتر است.
    صرف نظر از عوامل ایجاد این حالات روحی ، همه ی انسان ها نیاز دارند که با ضمیر نا خود آگاه و روح خود ارتباط برقرار کنند تا درجه ی آرامش ایده آل برسند ، در اینجا به راهکارهایی از علم مدیتیشن ( روشی از روان درمانی ) اشاره شده است که با تمرین آنها می توانید تاحدی به ماهیت روحی خود پی ببرید :
    در یک اتاق تاریک بنشینید ، چشمانتان را ببندید و بدن خود را کاملا" در حالی راحت قرار دهید ، هفت بار نفس عمیق بکشید . ( دم عمیق و بازدم آهسته ) ، بر تمام بدن خود تسلط داشته باشید ، به مدت چند ثانیه بروی تمام نقاط پاهای خود تمرکز کنید و دوباره تنفسی عمیق بکشید و در این موقع حس می کنید که پاهای شما وجود خارجی ندارد. حال ، چند ثانیه ای بروی نیم تنه بالایی ، قفس سـ*ـینه و ناحیه کمر ، تمرکز کنید و دوباره نفسی عمیق بکشید. در مرحله بعد همین کار را در ناحیه سر انجام دهید . بعد از هر مرحله ، باز هم حس می کنید آن عضو از بدن شما وجود خارجی ندارد. با وجود این حس و انجام تنفس های عمیق ، نهایتا" شما با خود می گویید : "مثل اینکه من جسم ندارم و جدا و بدون آن زنده هستم!" . به مدت 30 ثانیه در همان وضعیت بمانید .
    هالی ارغوانی در اطراف خود حدود 6 متر بالاتر از جسم و زمین تجسم کنید و آهسته بگویید :" این جسم معنوی من است که اجازه داده در مورد همه چیز در زندگیم فکر و تجربه کنم ، ولی این خود من نیستم ! تصور کنید که این هاله بخار شد و در هوا محو شد ، در اینجاست که باز هم آهسته می گویید : من نه خود جسم مادی هستم و نه احساسات و افکارم ، من به خودی خود و مستقل از همه ی اینها هستم و وجود دارم . برای 30 ثانیه در همان وضعیت بمانید .
    به آرامی با خود بگویید :" من تنها یک جسم نیستم ، جسمم تنها وسیله ای است برای به حرکت درآوردن روح .من افکار و احساساتم نیستم ، آنها تنها حاصل از روح من هستند ، ذهن من ابزاری برای روحم است . من خود روحم هستم !!این خود من هستم ، من دارای هوش ، استعداد و عشق الهی هستم و می توانم با خدا ارتباط برقرار کنم . بله من یک روح هستم !!
    به مدت 5 دقیقه به همان حال بمانید و به آرامی از وضعیت خود خارج شوید: آهسته چشمها را باز کنید ، چند بار نفس عمیق بکشید .
    با انجام این تمرین ، احساس سبکی می کنید و به یک آرامش فوق العاده روحی دست می یابید . فهمیدید که شما تنها یک کالبد جسمی و یا افکار و احساساتتان نیستید ، جسم و فکر شما محو شد و خود شما باقی ماندید . این "شمایی " که در این تمرین مدیتیشن به آن رسیدید ، روح شما است . هم اکنون ، آرام و سبکتر شده اید.
    این تمرین را هر روز ، مخصوصا" زمانی که به بحرانی روحی دچار می شوید ،انجام دهید .
    این تمرین باعث ایجاد آرامش و برانگیخته شدن نیروی عشق الهی در شما می شود.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    اکتوپلاسم
    اکثر دانشمندان درباره زندگی وحالتهای مختلف بشر بررسی کرده اند , تنها توانسته
    اند بخش کوچکی از جسم ماده وی را بشناسند و به کشفیات ناچیزی هم در این
    مورد نائل آیند , به طور کلی در این بررسی ها و تحقیقات انجام شده از عناصر
    تشکیل دهنده وجود ذاتی بشر , بجز تعداری سلول و مواد معدنی و... تا کنون
    پیشرفت چشمگیری حاصل نشده است . و دانشمندان کمی هم درباره جسم اثیری و یا
    روح که جزء اصلی حیات مادی هستند , به پژوهش هایی پرداخته اند.
    iاز جمله
    ناشناخته های جسم اثیری و روح که با کالبد شخص ارتباط مستقیم دارد ماده ای
    است بنام اکتوپلاسم که اخیرا دانشمندان روح شناس به وجود آن در زمان خواب
    های روحی ومدیومی پی بـرده اند و توانسته اند با دوربین های ویژه , از این
    ماده در زمان خروج از بدن مدیوم های روحی , در جلسات تماس با ارواح , عکس
    برداری کنند و حتی آنرا تجزیه نمایند.
    اکتوپلاسم ماده ای است به شکل
    بخار یا دود , به رنگ های سفید تا دودی مایل به فیلی , که در زمان خواب های
    روحی , از قسمت های مختلف جسم مدیوم (گوش , دهان , بینی) بیرون می آید و
    این مواد , به وسیله دستگاههای عکاسی مادون قرمز و ماوراء بنفش قابل دیدن و
    عکسبرداری است . البته باید توجه داشت که دیدن این ماده با چشم معمولی
    گاهی امکانپذیر است و چنانچه از دستگاههای یاد شده استفاده شود به مراتب
    واضح و روشن تر دیده می شود , ضمن اینکه افراد نادری که مدیوم های بینای
    خوبی هستند می توانند با چشم تن این ماده را بطور کامل رویت کنند.
    این
    ماده در جلسات روحی تجسدی از سوراخ های بینی و دهان و گوش یا برخی از قسمت
    های منافذ بدن و قسمت های دیگر خارج می شود که ارواح می توانند با استفاده
    از وجود اکتوپلاسم های مدیوم ] به خود شکل جسم مادی داده تا همگان آنها را
    روئیت کنند. چنانچه در جلسات تماس قصد ارواح تجسد نبوده و تنها هدف آنها
    نمایش دادن پدیده های روحی باشد , مقدار خروج اکتوپلاسم از بدن مدیوم یا
    وسیط کمتر خواهد بود و گاهی توسط مدیوم های متوسط هم می توان تحرکات روحی
    را مشاهده کرد.
    ماده اکتوپلاسم از پلاسمای خون افراد بشر که مایع رقیق و
    بی رنگ است سرچشمه گرفته و منبع اصلی آن را خون تشکیل می دهد و هرچه رنگ
    این عنصر روشن و شفاف تر باشد , به همان نسبت هم قدرت مدیومی بیشتر بوده و
    در نتیجه پدیده های روحی قوی و مناسب تری در جلسات روحی مشاهده خواهند شد.
    ارواح
    با استفاده از این ماده می توانند در جلسات روحی تجسد یافته و به روح و
    تنپوش خود شکل مادی دهند , یعنی جسم اثیری با قدرت گرفتن از اکتوپلاسم ,
    حیات مادی به خود گرفته و قابل دید و حتی لمس می شود . این بدن کاملا مانند
    جسم یک انسان زنده , سفت و محکم و دارای قدرت جسمی و تکلم و حرکت خواهد
    بود . خروج و رویت اکتوپلاسم در تاریکی و یا نورهای بسیار کم امکانپذیر است
    و پس از پایان جلسه جلسات تجسدی , مجددا اکتوپلاسم جذب بدن مدیوم می شود .
    چنانچه در مواقعی که مدیوم در محل خود قرار دارد , خروج اکتوپلاسم برابر
    دستورات هادی جلسه درست انجام شود آنگاه هیچگونه آسیبی به مدیوم وارد
    نخواهد شد . ولی اگر پیش از خاتمه جلسه روحی اشتباهی در آنجا رخ دهد , فرضا
    در اواخر جلسه چراغهای محل برقراری تماس به طور ناگهان روشن شوند و یا
    افراد جلسه با هیاهوی زیادی باعث ناراحتی مدیوم گردند , در این حالت ها جذب
    پلاسما به کندی صورت می گیرد و این امر باعث ناراحتی مدیومی می شود که
    هنوز در خواب است . به همین دلیل است که روشن کردن چراغ ها تا پایان جلسه
    نباید انجام گیرد , زیرا در چنین حالتی مدیوم پس از بیداری دچار تشنج و
    تهوع می شود که هادی جلسه باید با خونسردی , اطراف او را کنار بزند و
    مقداری شربت قند غلیظ به او بخوراند و پس از گذشت چند دقیقه دیگر , مدیوم
    حالت عادی خود را باز خواهد یافت.
    از جنس و چگونگی بوجود آمدن و خروج
    اکتوپلاسم از بدن و جذب مجدد آن , هنوز آگاهی دقیقی در دست نیست , ولی
    دانشمندان , مواد اکتوپلاسم را در آزمایشگاه های مختلف مورد بررسی قرار
    داده و به این نتیجه رسیده اند که برخی از مواد تشکیل دهنده آن از کلرید
    سدیم و فسفات کلسیم است.
    وجود مدیوم و قدرت وی در ایجاد نوع اکتوپلاسم
    مورد نیاز ارواح در تجسد روحی , نقش بزرگ و به سزایی را دارا می باشد و به
    طور کلی , کسب موفقیت در هر یک از مجالس روحی بستگی به شرایطی دارد که قبلا
    در محل تدارک دیده شده است , ارواح برای تجسد یافتن تنها از اکتوپلاسمی که
    به وسیله مدیوم بوجود می آید استفاده نمی کنند . بلکه از سیالات حضار که
    در جلسات روحی پراکنده می شوند نیز برای تجسد بهره می گیرند , لذا ترکیب
    اکتوپلاسم و سیالاتی را که ارواح به نسبت دلخواه با هم مخلوط می کنند ,
    قابل استفاده برای تجسد ارواح می باشد.در اصطلاح علم روحی این ماده را تلی
    پلاسم می نامند , یعنی در کل , این ماده اخیر است که تجسد را بوجود می آورد
    و به همین دلیل هم لازم است که نسبت معتقدین به وجود و بقای روح در جلسات
    می بایست زیادتر از افراد عادی یا منفی ها باشند . چون سیالات مثبتی که در
    جلسات وجود دارند در تجسدات روحی رل بسیار مهمی دارند.
    بعضی از تجسدات
    در جلسات روحی به قدر واضح است که همان وهله اول , ارواح تجسد یافته خوب
    شناخته می شوند و در چنین حالاتی مشاهده شده که هیچگونه تغییرات ظاهری و
    شخصیتی در جسم تجسد یافته بوجود نیامده است . ارواحی که در جلسات روحی حاضر
    می شوند اکثریت قریب به اتفاق آنها پوشیده و با لباس هستند. این لباس ها
    شکل لباس هایی است که ارواح در زمان حیات مادی خود بیشتر از آنها استفاده
    می کرده اند.
    دانشمندان روح شناس دنیا اکثرا بر این باورند که تمام
    اجسام و گیاهان و حیوانات و یا نسل بشر , دارای دو شکل , که یکی از آنها
    مادی و دیگری اثیری است می باشند و به همین دلیل هم ارواح در جلسات روحی با
    همان لباس های خود که قبل از مرگ استفاده می کرده اند ظاهر می شوند . زیرا
    ارواح می توانند هر عنصری را با نیروی عقل (اثر عقل بر ماده) به وجود
    آورند و از آن استفاده کنند.
    لباس اکثر ارواحی که در جلسات روحی تجسد می
    یابند به رنگهای گوناگون است و لباس بانوان بیشتر تور حریری است که تمام
    بدن آنها را پوشانیده و کلاهی از همان جنس بر سر می کشند و در زمان ختم
    جلسات لباس آنها آخرین قسمتی است که از انظار ناپدید می شوند . برخی از
    هادی ها در جلسات روحی توانسته اند با اجازه خود ارواح , تکه ای از لباس
    آنها را بریده و در آزمایشگاهها به تجزیه آن بپردازند و در نهایت به این
    نتیجه رسیده اند که لباس ارواح از همان جنس اکتوپلاسم است.
    در جلسه ای
    از روح حاضر سوال شد آیا اجسم پس از نابودی در جهان روحی دارای شکل مخصوصی
    هستند . در پاسخ گفت بله اجسام پس از نابودی و از بین رفتن شکل ظاهری حالت
    اثیری خود را حفظ می کنند, چون هر عنصری دارای خصوصیات مربوط به خود است
    فرضا اگر شیوی بسوزد به خاکستر و گرما و دود تبدیل می شود و ظاهرا آن شی از
    بین می رود ولی در کل همان شکل اولیه او به صورت اثیری با تبدیل جدید در
    عالم خلقت خواهد ماند.
    همانگونه که مشاهده می کنید اکتوپلاسم از گوش مدیوم خارج می شود


    منبع : کتاب کلیات علوم روحی
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    همزاد
    همزاد یا همزاده به معنای همراه زاده شده ، یعنی دو کس که در یک زمان به دنیا آمده و زاییده شده باشند. در باورهای قدیمی عوام در ایران باور به چندین موجود تخیلی.
    رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد بنا بر این باورها، هر شخص
    دارای همزادی است که در جایی به نام «دنیای از ما بهتران» بطور هم ‌زمان با
    او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد.مصریان قدیم بر این باور
    بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزادهستند که این همزادهارا «کا»
    می‌نامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان، همزاد آنها نمی‌میرد.


    همزاد
    ، موجودی غیر از جن نیست او هم از جنیان است و همزمان با ما متولد شده است
    . در میان جنیان همزمان با هر نوزادی که از انسان متولد میشود کودکی جنی
    پا به دنیا میگذارد ، و او همزاد آن شخص است . ما بر خلاف بعضی اساتید که
    اعتقاد بر مستقل نبودن همزاد از وجود خود انسان. اعتقاد راسخ به وجودی خارج
    از وجود خود انسان داریم و دلایل و شواهد بسیار در این موضوع وجود دارد که
    یکی از این دلایل وجود اورادی برای تسخیر همزاد است و دیگر بیان بزرگان به
    طور یقین همزاد همان جن است و تجسم خیال افراد روانی و بیمار نیست . این
    را به سادگی ، با مراجعه به کتب تسخیرات میتوان ثابت کرد و ظاهرا به علت
    نامحسوس بودن بعضی از مسائل روانشناسان مسئله را با یک نامگذاری علمی ، به
    بیماری تبدیل کرده اند.شاید برای خوانندگان این سوال پیش آید که آیا همه
    انسانها همزادی از جنس جن دارند امکان دارد که هر انسان همزادی از جن داشته
    باشد چون جنیان تعدادشان از انسانها بسیار بیشتر است پس این احتمال میرود
    ولی در باره اینکه هر همزادی از جن بخواهد و بتواند ارتباط با انسان همزاد
    خود پیدا کند ( به خاطر علاقه ای که در وجودشان به یکدیگر است ) بعید به
    نظر میرسد.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    همزاد
    آیا یک کپی از شما ، یک رونوشت از خود شما وجود دارد که همین الان مشغول خواندن این مقاله همزمان و همگام با شما باشد؟ آیا شخصی دیگر با اینکه نسخه ای از شماست ولی شما نیست، روی سیاره زمین با کوه های بلند مه گرفته ، مزارع و دشت های وسیع حاصل خیز و شهرهای شلوغ و بی در و پیکر، زندگی می کند؟ آیا زندگی این شخص از هر لحاظ عین زندگی شماست؟ شاید او در این لحظه تصمیم بگیرد این مقاله را همین جا رها کند در حالی که شما به خواندن مقاله تا انتها ادامه خواهید داد… همزاد از جنبه های گوناگونی قابل بررسی است. در این پست مسئله همزاد از دیدگاه علوم غریبه، فولکلور، عرفان و روانشناسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. معنای لغوی همزاد همزاد یا همزاده از نظر لغوی به معنای همراه زاده شده است، یعنی دو کس که در یک زمان به دنیا آمده و زاییده شده باشند. واژه همزاد همچنین می‌تواند در معنی هر دو یا چند چیزی که هم‌زمان به دنیا آمده باشند به کار برود؛ مانند افراد دوقلو و چندقلو یا برای مثال منظومه‌ای همزاد با منظومه شمسی. همزاد در علوم غریبه یکی از مباحثی که در علوم غریبه مطرح است موضوع همزاد میباشد. همزاد چیست و آیا واقعا وجود دارد ؟ آیا همزاد با جن ارتباط دارد یا ندارد ؟ آیا همزاد دروغ و افسانه است و یا بخشی از آن واقعی و بخشی نادرست است؟ آیا خطر همزاد برای همه یکسان است یا فقط بعضی افراد گرفتار خطر همزاد خود می شوند؟ همزاد با آدمی و در کنار او زندگی میکند و در تمامی دوران زندگی همراه آدمی است و بعد از مرگ، زندگی همزاد به پایان نمی رسد بلکه تغییر شکل می دهد. همزاد دارای جسم لطیفی است و دورترین راه ها را در مدت زمان کوتاهی طی کرده و میتواند برای ما خبری بیاورد. همچنین میتواند بین دو نفر محبت و یا کینه ایجاد کند و بسیاری از کارهایی را که انسانهای معمول نمی توانند انجام دهند همزاد انجام می دهد. همزاد در فولکلور و افسانه ها بحث همزاد از قدیم در میان ملل مختلف جهان مطرح بوده و در باب ان افسانه های گوناگونی بیان شده است. قدما معتقد بودند که همراه با تولد هر انسانی موجودی کاملاً شبیه به او از جنس جن و پری خلق میشود و همگام با او رشد میکند و ممکن است گاهی با یکدیگر ملاقات هم داشته باشند. افسانه های مربوط به همزاد در کشورهای جهان و کشور ما میگوید که در زمان تولد نوزاد یک جن نیز با او متولد میشود که از هر لحاظ شبیه به اوست ؛ چه از لحاظ روحی و چه ویژگی های بدنی. این تشابه بقدری زیاد است که اگر همزاد انسان دچار شادی یا غم شود در انسان هم تاثیر میگذارد و این حالت به صورت عکس هم ممکن است یعنی با شادی و غم انسان همزادش هم دچار همین حالت میشود و به این دلیل است که ما گاهی بی دلیل شاد و یا غمگین میشویم. البته بحث همزاد اساساً به شکلی که در افسانه ها امده زیاد درست نیست و باید گفت که همزاد نوعی تجزیه نفس یا به تعبیر امروزی فرافکنی روح توسط خود فرد است. در باورهای قدیمی عوام در ایران باور به چندین موجود افسانه ای و تخیلی رواج داشته است از جمله موجوداتی به نام همزاد. بنا بر این باورها، هر شخص دارای همزادی است که در جایی به نام دنیای از ما بهتران بطور هم‌زمان با او زندگی می‌کند و رشدی همگام با آن شخص دارد. مصریان قدیم نیز بر این باور بودند که کلاً تمامی زندگان دارای همزاد هستند که این همزادها را «کا» می‌نامیدند. به باور مصریان پس از مرگ انسان همزاد آنها نمی‌میرد. عاملان و مرتاضان هندی هم معتقدند بعد از مرگ آدمی همزاد او نمی میرد. بلکه شکل جدیدی اختیار کرده زنده می ماند و در هوا مشغول گشت و گذار خواهد بود. مشکلاتی که همزاد برای انسان به وجود می آورد باید در نظر داشته باشید که طبق قراری که با همزاد خود میگذارید به او فرمان داده و طلب چیزی نمایید. باید طبیعت او را شناخته و بر طبق آن از وی درخواست کاری را بکنید. باید سعی کنید از او در خواست کارهای ناشایست را نکنید زیرا ابتدا او سعی میکند شما را از انجام آن کار منع نماید و بهتر است با او مخالفت نکنید زیرا در این صورت او پشیمان شده و عذاب میکشد و به همین دلیل به شما ضرر زده که جبرانش به سختی میسر میشود. توجه داشته باشید بعضی از اسرار و راز ها هستند که همزاد از بیان آن به شما امتناع می ورزد پس او را مجبور به پاسخ گویی نکنید زیرا ممکن است به شما حمله کند. باید با او طرح دوستی بریزید و از در عشق و علاقه به وی نزدیک شوید. در این صورت او از گذشته و آینده و حوادثی که در شرف وقوع است را باز گو میکند و شما را آگاه میسازد. همزاد از دیدگاه عرفانی بر اساس مشاهدات عرفانی و تجربی زمانی که فرد افسرده و بشدت تنها در اولین بار همزاد خود را رویت میکند مبهوت و حیران میشود اما کمی بعد از این موضوع استقبال کرده و از دیدن خویش خوشحال میشود .حال او تصور میکند که از تنهایی خارج شده و میتواند سنگ صبوری برای خویش داشته باشد و با او درد دل کند و به خیال خود هم صحبتی داشته باشد. با این اوصاف فرد به همزاد خود توجه بیشتری نموده و در این حال از خود غافل میشود و این خود فراموشی سبب میشود که او در انجام کارها ملاحظات را کنار گذاشته و بی توجه به دیگران اعمال ناهنجار و غیر عادی را به راحتی انجام دهد. در این مرحله جن می تواند وارد بدن این شخص شده و به تدریج اقدام به تحـریـ*ک احساس تنهایی نموده و توهم را در فرد شدت ببخشد. تداوم رفتارهای ناهنجار فرد را بتدریج به وضعی میکشاند که حتی اطرافیان نیز او را طرد مینمایند. در این مرحله جن هم بیمار را رها میکند و گفتگوی فرد بیمار با همزاد ادامه میابد تا آنجا که فردی ظاهر شده و با او گفتگو می کند و او همان همزاد است. بیماری همزاد را عارفان قدیم هم می شناخته اند و هرچند اطلاعات انها کلی بوده اما آنان هم میدانستند که روح و نفس در وجود انسان نقشی حیاتی و مهم دارند. هر نوع تغییر و تحول در زندگی سبب تغییر یا آزردگی روح میشود و روح در صورت عدم اصلاح به سرعت وارد نفس شده و به جسم میرسد و آن را فرسوده و بیمار می سازد. نفس نیازمند محبت و عشق است و انسان هم نیازمند عشق. همزاد از دیدگاه روانشناسی: بیماری همزاد پنداری همزاد چیزی مستقل یا موجودی غیر از انسان نیست و در واقع باید گفت همزاد بخشی از وجود خود انسان است. همزاد در شرایط خاصی به وجود آمده و خود را نشان می دهد و این زمان مربوط است به مواقعی که فردی دچار مشکل روحی و افسردگی شدیدی شده باشد. افرادی که احساس تنهایی شدیدی دارند و بر اثر آن نیاز به همدم و هم صحبتی داشته و سنگ صبوری می خواهند، همزاد این نیاز را برطرف می سازد. به طور معمول افرادی که در آستانه جنون قرار دارند اغلب همزاد را می بینند و با او صحبت هم می کنند. فردی که دچار تنهایی و افسردگی و یاس می باشد در ابتدا در گوش خود صداهایی مانند نجوا یا ویز ویز را می شنود که این مربوط به فعالیت غیر ارادی اعصاب و رگ های مغز و افزایش الکتریسیته در آن است. این مرحله روز به روز افزایش یافته و حال بیمار رو به وخامت میگذارد و هجوم افکار و نجواها بقدری در ذهن فرد زیاد میشود که بر شدت بیماری افزوده شده و رفتارهای ناهنجاری از او سر می زند .در این زمان اطرافیان از اطراف فرد پراکنده گشته و فرد ناچار به خلوت خود پناه بـرده و سکوت کرده و اغلب به نقطه ای خیره می شود. در این مرحله فرد واقعا مجنون شده و بعنوان فردی دیوانه شناخته می شود. در این مرحله بیمار چنان با خود گفتگو میکند که انگار واقعا فردی مقابل او قرار دارد. بیمار مدام خاطرات گذشته و تجربه های تلخ را در ذهن خود باز سازی نموده و آنها را در ذهنش تکرار میکند. در اغلب موارد، فرد پس از طی دوران افسردگی و ورود به مرحله جنون همزاد خود را می بیند، اما این نفس خود فرد است که فقط توسط خود بیمار دیده و موجب اعمال جنون آمیز میشود. توجه کنید که برخی انسان های ناآگاه که به دنبال رشد معنوی و سیر و سلوک هستند سعی میکنند با پناه بردن به مواد اعتیاد آور و فرو رفتن به حالت خلسه این بعد خود یعنی همزاد را شناسایی نمایند. این افراد چون راهنمای درستی نداشته اند به ورطه اعتیاد افتاده و خود را به نابودی میکشانند زیرا روح بیمار، جسم را نیز قطعا به بیماری دچار میسازد. این روش ها روش هایی بیهوده برای کشف دنیای غیر مادی بوده و اغلب تصاویر و حالت هایی که در فرد و در حالت خماری ایجاد میشود تصنعی بوده و کاملا بی ارزش است.

    این مطلب از سایت شگفتیها کپی شده است:
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    ٫قرينه اثيري٫٫

    بياييد ببينيم وقتي انسان به آن سو مي رود چه اتفاقاتي برايش مي
    افتد؟ مرگ چنانچه در قبل توضيح دادم ترك جسم فيزيكي ست
    درست همان گونه كه تولد پوشيدن جسم فيزيكي ست. در لحظه
    مرگ وقتي كه جسم فيزيكي را ترك ميكنيم .روح بلافاصله خود
    را در جسم ديگري مي يابد كه((قرينه اثيري)) نام دارد.
    قرينه اثيري ار ماده اي بسيار ظريف و اثيري تشكيل شده است كه
    دقيقا" همان صورت جسم فيزيكي را دارد و به همين دليل قرينه
    ثيري ناميده شده است.
    عده اي از روشن بيني برخوردار هستند هنگام مرگ اشخاص مي
    توانند قرينه اثيري آنان را ببينند كه در كنار جسم فيزيكي شان
    ايستاده است.روشن بينان مي گويند قرينه اثيري دقيقا" همانند جسم
    فيزيكي ست.
    اما كاركرد و وظيفه قرينه اثيري چيست؟ چرا چنين كالبدي داريم؟
    در واقع نيروي حيات از طريق اين قرينه اثيري ست كه در جسم
    فيزيكي ما جريان مي يابد و آن را سالم نگاه مي دارد.در زبان
    كهن سانسكريت نيروي حيات (پرانا) نام دارد.پرانا از دو بخش
    (پرا) به معناي پيش و (نا) به معناي نفس تشكيل شده است.پس
    پرانا به معناي پيش بردن نفس است.
    قرينه اثيري پرانا نيروي حيات را از طريق ابزاري خاص جذب
    ميكند و به قسمت هاي مختلف بدن و تمامي ياخته هاي بدن فيزيكي
    مي رساند.پرانا چشم را به ديدن گوش را به شنيدن و دست و پاها
    را قادر به حركت مي كند.
    پرانا سبب مي شود كه همه اندام هاي بدن كار خود را انجام
    دهند.مادامي كه قرينه اثيري در جسم فيزيكي است .جسم فيزيكي
    مي تواند نفس بكشد و زنده باشد.لحظه اي كه قرينه اثيري جسم
    فيزيكي را ترك مي كند جسم فيزيكي بي جان شده و مي ميرد.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    برون فکنی
    روشی برای برون فکنی کالبداختری: مرز ميان خواب و بیداری
    روشهای
    خيلی موثر و سريعی برای برونفکنی کالبداختری (به اصطلاح عاميانه پرواز
    روح) وجود دارد. که خيلی از اين روشها بسيار زيرکانه و دارای جزئيات بسيار
    جالبی است.هر چقدر شناخت ما از تجاربی که بدست می آوريم بيشتر ميشود روز به
    روز به روش شخصی خودمان نزديک ميشويم. و ميتوانيم راحتترين روش مناسب را
    برای انجام آن بسازيم. روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين
    روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در
    آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج
    بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و
    عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی
    که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی
    ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار
    ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری
    است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن
    اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در
    اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم.
    بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار
    اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی
    داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس
    از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن
    نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف
    هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن
    از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس
    از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی
    باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در
    تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب
    انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت
    متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما
    در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس
    از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها
    متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه
    کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم.
    يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه
    کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که
    دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم.
    سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه
    کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را
    در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد.
    تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل
    انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما
    به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از
    تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد
    آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان
    آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس
    خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما
    بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام
    دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به
    خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد
    ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور
    از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد
    دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد
    به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده
    کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از
    قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای
    انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای
    راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد.
    رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی
    خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين
    مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به
    راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که
    در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد
    ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم
    استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی
    وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا
    نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست
    شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره
    دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد
    در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد
    در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما
    ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را
    بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش
    ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين
    کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و
    ديگر روشها تمرين ميباشد.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    جادو و جادو گری
    كلمه جادو يك واژه پهلوي است و در معاني افسون، سحر، شعبده و در اصل، معني ساحر و افسونگر داشته است. جادو معادل (Magie) در زبان فرانسه و از ريشه لاتين (Magia) (اثر و نفوذ) آمده است. برخي عقيده دارند كه اين كلمه از مجوس يعني وابسته به سحر و جادو و افسونگري گرفته شده است. در اوستا جادو به گروه ساحران و گمراه كنندگان اطلاق شده است»
    در تعريف اصطلاحی آن چنین آمده است: «مجموع اعتقادات و اعمالي جادو خوانده مي‌شوند كه در آنان هدف، ايجاد اثراتي ماوراي طبيعي و خارج از قلمروي شناختهاي عقلي باشد كه از طريق تسلط بر نيروهاي نامرئي و يا استفاده از ارواحي كه در خدمت اين نيروها قرار دارند، به دست میاید.»

    كارآئي چنين چيزي آزموده نشده و آزمودن آن از طريق روشهاي علوم تجربي ناممكن است. اعتقادات متعددي در مورد جادو وجود داشته است. نويسندگان قرون وسطي هنر فرهيختگان را معمولاً جادو مي‌ناميدند و به زعم آنان جادو رازي بود كه تنها در تملك جادوگر قرار داشت.

    در قرن 13 "ويليام آرون" دو دسته جادوگران را از يكديگر متمايز ساخت: يك گروهي كه جادوي طبيعي انجام مي‌دهند و هدف نيكي دارند و گروه ديگر جادوي شرٌ انجام مي‌دهند. "فربزر" نيز جادو را «هنر جعلي» یا «علم حرام‌زاده» نام مي‌نهد و تأكيد مي‌كند كه جادو علاوه بر دروغين بودن، بسيار راز آميز است. او حتي مرز دقيقي بين جادو و دين قائل نبوده و معتقد بود، جادو نيز همچون دين به امور ماوراء الطبيعه مي‌پردازد. برخي ديگر از انديشمندان نيز جادو را كوششهاي انسانهاي اوليه براي تسلط بر طبيعت در دوران ما قبل خرد مي‌نامند. به هر حال در طول دوره‌هاي مختلف تاريخي، تلقي از جادو به عنوان امري مافوق قدرتهاي عادي انسان بوده است.

    جادو مستلزم انجام اعمالي است كه با دقت تنظيم شده‌اند؛ مانند مناسك، هنرهاي خاص و آئينهاي مخصوص اقوام مختلف. زيرا در برخي اقوام و قبايل، پندارهايي مبني بر كار كردهاي راز گونه اشياء يا محدودي از جانوران وجود داشت كه اين قضيه توتم خوانده مي‌شود. از اين رو در حل مسائل اجتماعي جادوگران، صاحبان نيروي شگفت انگيز يا صاحبان اشياء و جانداراني بودند كه نيروهاي مافوق طبيعت دارند. نگرش به جادو در همه جوامع يكسان نيست. در برخي از آنها جادو مورد نفرت و خوف‌انگيز و در برخي ديگر موهبت به شمار مي‌رود.


    رابـ ـطه دين و جادو

    نظريات متعددي در مورد رابـ ـطه دين و جادو وجود دارد كه برخي معتقد به رابـ ـطه بين آنها و برخي ديگر نفي كننده اين رابـ ـطه هستند. برخي بر اين باورند كه دين از جادو گرفته شده و بعضي ديگر بر اين نظرند كه جادوگري از دين گرفته شده است. اما انديشمندان بسياري بين اين دو مقوله تفاوت قائلند كه يكي از ويژگيهاي اصلي دين را شعاير مي‌دانند كه شامل دعا خواندن، غذا خوردن و روزه گرفتن در روزهاي معين و... است.
    اين اعمال به طور جمعي توسط مؤمنان صورت مي‌گيرد، از اين رو جامعه شناسان تشريفات جمعي در دين را عامل اصلي تمايز آن با جادو مي‌دانند؛ زيرا جادو معمولاً توسط فرد انجام مي‌شود نه اجتماعي از مؤمنان. بر خلاف تصور معمول جادو متعلق به جوامع كهن نيست. هنوز نيز در جوامع معاصر، خرافات و جادو باقي است. فال قهوه و انواع ديگر فالگيري از آثار و مشتقات جادو به شمار مي‌رود.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    مدیتیشن
    ایجاد آرامش و تمرکز مطلق در ذهن آدمی برای دور شدن از اندیشه های سطحی را مدیتیشن می گویند.
    مدیتیشن
    این امکان را برای ما به وجود می آورد که بتوانیم از تمام نیروهای درونی و
    بیرونی خود کمال استفاده را جهت دستیابی به آرامش و تمرکز در اندیشه های
    خود به دست آوریم تا بتوانیم به فردی خلاق و سازنده تبدیل شویم.
    اثرات مدیتیشن
    اصلی
    ترین اثر مدیتیشن آرام شدن نسبی متابولیسم بدن، افزایش اکسیژن و دفع دی
    اکسید کربن مازاد بدن می باشد. با توجه به کاهش نسبت و میزان تنفس در
    مدیتیشن غلظت اسید لاکتیک خون نیز کاهش می یابد و سلامت روح، اعتماد به نفس
    و قدرت نگهداری حافظه زیاد می شود.
    در حالت های عمیق مدیتیشن آنچه که رخ می دهد یافتن خود و گفتگو با خداوند وجود است.
    انواع مدیتیشن:
    1- با مانترا
    2- بدون مانترا
    3- تجسمی
    4- تنفسی
    5- دینامیک
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    متافیزیک و طلسمات
    انسان موجود بسیار پیچیده‌ای است و دارای قدرتهای عجیب و غریب فراوان می‌باشد، که این خود نشانه و آیت عظمت خالق تواناست (فتبارک اللـه احسن الخالقین). از این روست که می‌تواند کارهای خارق‌العاده و غیر طبیعی انجام دهد، این گونه کارها معمولاً از ابعاد فیزیک و متافیزیک وجود بشر منشاء می‌گیرد.
    در بعد فیزیک انسان می‌تواند با کمک ابزار و با انجام تمرینات، سرعت خود را در انجام برخی کارها افزایش دهد و یا نسبت به برخی پدیده‌ها عادت پیدا کند که برای سایرین عجیب می‌نماید. در بعد متافیزیک انجام این کار با استفاده از نیروی‌های روانی، فراروانی و روحی صورت می‌گیرد. برخی افراد با بهره‌گیری از این توانایی‌های خارق‌العاده اقدام به پیشبرد اهداف شوم خود می‌کنند و یا حداقل این امور را بهانه‌ای برای کسب درآمد مالی و مادی قرار می‌دهند. البته محدود افرادی نیز یافت می‌شوند که از این توانمندیها برای خدمت به خلق و یا در انجام کارهای خیر و مثبت بهره می‌گیرند.
    در جامعه امروز علی رغم تمام پیشرفتهای صنعتی و علمی، هنوز افراد زیادی برای حل مشکلات خود به این روشها روی می‌آورند و به این بهانه‌ها مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. لذا بر آنیم تا با تشریح و نقد و بررسی این مقولات آگاهی لازم را به عموم منتقل نموده تا جلوی سوء استفاده برخی افراد فرصت طلب گرفته شود، همچنین می‌خواهیم یادآور شویم که یگانه قدرت مؤثر در عالم خدای قادر می‌باشد (للـه الواحد القهار)، لذا بهتر است برای حل مشکلات بجای روی آوردن به سحر، طلسم، جادو و امثال آن به درگاه رحمت حضرت حق پناه بریم، جای بسی تأسف است که هنوز در عمل، به این مطلب مهم اعتقاد پیدا نکرده‌ایم که«و من یتوکل علی اللـه و کفی باللـه وکیلا».
    انجام امور خارق‌العاده معمولاً از طریق علوم غریبه صورت می‌گیرد. علوم غریبه دارای پنج شاخه اصلی می‌باشد که عبارتند از: علم کیمیا، علم لیمیا، علم هیمیا، علم سیمیا و علم ریمیا. البته این علوم دارای شاخه‌های فرعی نیز می‌باشند که از آنجمله می‌توان به علم اعداد و اوفاق، علم احضار ارواح، علم تنویم مغناطیس و خافیه اشاره کرد.
    موضوع علم کیمیا، چگونگی تبدیل صورت یک عنصر به صورت عنصر دیگر می‌باشد. این همان است که در طول تاریخ افراد زیادی به دنبال آن بوده‌اند و قصد تبدیل خاک به طلا داشته‌اند. داستانهای زیادی در ادبیات ملل مختلف دربارة کیمیا وجود دارد، ظاهراً عرفا دارای این قدرت بوده‌اند (آنان که به یک نظر خاک را کیمیا کنند).
    علم لیمیا، علم تسخیرات است. در این شاخه چگونگی تأثیرهای ارادی در صورت اتصالش با موجودات ماورائی مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. لیمیا منجر به کسب قدرت تسخیر جن و روح می‌شود. منظور از تسخیر آن است که موجودات در اختیار و به فرمان انسان باشند. معمولاً افراد سودجو برای رسیدن به اهداف خود (که عمدتاً اهداف غیر معنوی و مادی است) از این موجودات تسخیر شده بهره می‌برند.
    در علم هیمیا، ترکیب قوای عالم بالا با عناصر عالم پایین مد نظر است و به آن علم طلسمات نیز می‌گویند. در طلسم از طریق برخی ابزار و وسایل مادی (عناصر عالم پایین) نیروهای ماورائی جهت انجام کارها به خدمت گرفته می‌شوند. ظاهراً طالع بینی نیز زیر مجموعة هیمیا می‌باشد. در طالع بینی اعتقاد بر این است که محل و موقعیت قرار گرفتن ستارگان در لحظه تولد نوزاد، بر سرنوشت و آینده او تأثیر می‌گذارد و از این طریق نسبت به پیشگویی در مورد آینده اقدام می‌شود. طالع بینان معمولاً با استناد به تأثیرات ماه، خورشید و ستارگان دیگر پیشگویی می‌کنند. در کل پیشگویی و اطلاع از اخبار آینده مورد تأیید نمی‌باشد، هرچند که ممکن است این کار عملی باشد. اگر لازم بود انسان از آینده با خبر باشد، مسائل آینده در حجاب و پوشش قرار نمی‌گرفت و یقیناً پوشیده بودن آن حکمت الهی داشته، خیر عموم در آن است.
    سیمیا علم ترکیب نیروهای روانی و جسمانی است. به عبارت دیگر هماهنگ ساختن و خلط کردن قوای ارادی با قوای مخصوص مادی می‌باشد. از این علم برای دست‌یابی و تحصیل قدرت در تصرفات عجیب و غریب در امور طبیعی استفاده می‌شود. برای مثال تصرف در خیال مردم و تغییر آن از این دسته است.
    علم ریمیا استفاده از قوای مادی در انجام امور خارق‌العاده است. مانند کاری که معمولاً شعبده ‌بازان انجام می‌دهند. این افراد از توان نهفته در امکانات و وسایل مادی با ظرافت خاصی برای انجام کارهای عجیب و غریب بهره می‌گیرند.
    کهانت و سحر نیز از همین مقولات می‌باشند. کهانت خبرگیری و یا طلب یاری از جن یا ارواح و امثال آن است. در کلام معصومین از کاهن به عنوان کافر یاد شده است. سحر، انجام امور خارق عادت از طریق دعا، افسون و طلسم می‌باشد. سحر کفر به خداست و تصرف و دست یازیدن در عالم بر خلاف وضع عادی آن می‌باشد. سحر مایة شر بوده، شوم‌ترین منابع فساد در اجتماع بشری است. منشاء سحر ابلیس می‌باشد و از این طریق نیز به سایر شیاطین (انسی و جنی) منتقل شده است. کسانی که از سحر و جادو استفاده می‌کنند با شیاطین در ارتباط هستند. امروزه وجود و تأثیرات سحر، طلسم و امثال آن از دیدگاه دین و علم اثبات شده است ولی دین رفتن به سمت این امور و استفاده از آن را شدیداً نهی می‌کند. مبین آن اینکه حضرت علی (علیه‌السلام)ـ امام عارف و آگاه به علوم غیب ـ می‌فرمایند: «هر که چیزی از جادو بیاموزد، کم یا زیاد، کافر است.»
    موضوع دیگر از این مقولات نجوم می‌باشد، که از دو دیدگاه قابل بررسی است. اول علم نجوم که توسط دانشمندان فیزیک، ریاضی و ستاره‌شناسان و به صورت علمی و یا روشهای تجربی مورد نقد و بررسی است. دوم علم نجوم که بیشتر توسط طالع بینان و با روشهای متافیزیک برای کشف امور پنهانی مورد استفاده می‌باشد. ظاهراً حالت اول بلامانع و حالت دوم محل اشکال است. در حالت دوم می‌توان به سه صورت به موضوع نظر داشت. اول اعتقاد به تأثیر حرکات کواکب در موجودات و عالم هستی که تحریم شده است، دوم اعتقاد به خدای سبحان به عنوان تنها مؤثر در عالم هستی که اندیشه‌ای بسیار عالی است، سوم اعتقاد به اینکه ارتباط حرکات کواکب با حوادث و رخدادها از نوع ارتباط کاشف و مکشوف است که این دیدگاه اشکال ندارد (تحریم نشده ولی تأیید نیز نشده است). خلاصة کلام آنکه اگر انسان، ستارگان و کواکب و حرکات آنها را عامل مؤثر بر سرنوشت بداند (و یگانه قدرت مؤثر بر هستی را از یاد برد) و از این طریق پیشگویی کند، راه را خطا رفته و از سبیل الی اللـه خارج شده است.
    در پاورقی صفحة 6235 کتاب گرانقدر“میزان الحکمه” به نقل از مبحث تنجیم کتاب مکاسب آمده است: «پیشگویی کردن از روی اوضاع کواکب و حرکات آنها اشکال ندارد، به این معنا که کسی، با مشاهدة وضع معینی در ستارگان مانند نزدیکی و دوری و مقابله و اقتران میان دو ستاره، به صورت گمان و تخمین حکم به وقوع فلان حادثه در آینده بکند… و بلکه علی‌الظاهر، پیشگویی کردن به صورت قطع و جزم نیز اشکالی ندارد…»
    سحر و طلسم علی‌رغم وجود و تأثیرات غیر قابل انکار آن، قابل ابطال است. ابطال سحر و طلسم از طرق مختلف امکان پذیر است. احتمالاً تنها کار مجاز در امور سحر و طلسم نیز ابطال آن به قصد کمک به خلق با نیت رضای حق تعالی می‌باشد. بهترین شیوه برای ابطـال طلسمات، توکـل به خداوند قهـار و جبار و پناه بردن به اقیانوس بی‌کران رحمت او، قرآن کریم می‌باشد، چرا که«و ننزل من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمه للمؤمنین». برای جلو گیری از تأثیرات سحر و طلسم قرائت قرآن کریم بخصوص سوره‌های کافرون، اخلاص، فلق و ناس بسیار مؤثر است. بخصوص تلاوت سوره‌های فلق و ناس در ابطال تأثیرات سحر و طلسم بی‌نهایت مفید می‌باشد.
    جای بسی تأمل و تعمق است که انسان می‌تواند آن همه توان و نیروهای خارق‌العادة خود را (که موهبتی الهی است) در راه شناخت حق تعالی صرف کند و جزو سالکان طریق الی الله قرار گیرد، با این حال چگونه با استفاده‌های منفی از توانمندیهای خود جزو سالکان در طریق الی شیطان می‌شود؟! (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم)
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا