ماوراءالطبیعیه،متافیزیک و انواع علوم آن

Negin.k

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/12/05
ارسالی ها
3,432
امتیاز واکنش
23,507
امتیاز
746
سن
22
مراقبه

مراقبه شاید در ابتدا سخت و بی‌فایده به نظر برسد، اما با شروع آن و مشاهده‌ی اثرات مثبتی که بر ذهن و جسم دارد به انجام آن ترغیب می‌شوید. برای شروع می‌توانید از روزی دو دقیقه شروع کنید. همین مقدار کم، به مرور زمان به یک عادت دائمی و پایدار تبدیل می‌شود. شاید دو دقیقه مراقبه تأثیر قابل توجهی نداشته باشد، اما این کار را به یک عادت روزانه تبدیل می‌کند.
اما مراقبه چطور باعث آرامش جسمی و روحی ما می‌شود؟ این عادت چطور می‌تواند بر ذهن و مغز ما تأثیرگذار باشد؟ ابتدا باید به یک سؤال اصلی و مهم پاسخ دهیم:
مراقبه چیست
مدیتیشن یا مراقبه چیست ؟
روش‌های متفاوتی برای مراقبه وجود دارد. دو شیوه از انجام مراقبه که معمولا مورد توجه تحقیقات علمی قرار می‌گیرد؛ یکی توجه متمرکز یا مدیتیشن تمرکزی و دیگری مراقبه‌ی نظارت باز است.
مراقبه‌ی تمرکزی زمانی است که شما روی یک چیز خاص تمرکز می‌کنید، مثلا روی نفس کشیدن، یکی از احساسات دورنی‌تان یا حتی یک شی بیرونی. نکته‌ی اصلی در این نوع مراقبه این است که شما باید کاملا روی یک چیز تمرکز داشته باشید و اگر توجه‌تان منحرف شد، دوباره تمرکز کنید.
در نوع دوم مراقبه یعنی مراقبه‌ی نظارت باز، شما بر تمام چیزهایی تمرکز می‌کنید که اطراف شما اتفاق می‌افتد. در واقع بدون اینکه به چیزی واکنش نشان بدهید، فقط ملاحظه و نظارت می‌کنید.
مقاله مرتبط: آموزش مدیتیشن برای تازه‌کارها با ۲۰ نکته عملی
در هنگام مراقبه، چه اتفاقی در مغز می‌افتد؟
جالب‌ترین قسمت مراقبه همین جاست؛ اتفاقاتی که داخل مغز می‌افتد. دانشمندان با استفاده از فناوری‌های جدید نظیر اف‌ ام‌ آر‌ آی (fMRI)، اطلاعات دقیق‌تر و کامل‌تری درباره‌ی اتفاقات هنگام مراقبه در مغز به دست آورده‌اند.
تفاوت کلی بین انجام مراقبه و عدم انجامش، این است که مغز ما هنگام مراقبه، پردازش سریع و فعال اطلاعات را که همواره در حال انجام آن است، متوقف می‌کند. مغز ما شروع به نمایش کاهش امواج بتا می‌کند؛ امواجی که نشان‌دهنده‌ی عملیات پردازش اطلاعات در مغز هستند. این تغییرات حتی پس از ۲۰ دقیقه مراقبه، در صورتی که قبلا آن را انجام نداده باشیم، خود را نشان می‌دهند.
در تصویر زیر می‌توانید ببینید که امواج بتا (تصویر سمت چپ با رنگ قرمز روشن) بر اثر مراقبه، کاهش پیدا کرده‌اند. در تصویر سمت راست وضعیت مغز را بعد از مراقبه می‌بینید.
مراقبه چیست ، تاثیر مراقبه بر مغز
اما این اتفاق چطور در مغز روی می‌دهد؟
لوب پیشانی
این قسمت یکی از مهم‌ترین و تکامل‌یافته‌ترین بخش‌های مغز و مسئول استدلال، برنامه‌ریزی، عواطف و خودآگاهی است. در جریان مراقبه، این قشای قدامی گرایش به خاموشی پیدا می‌کند.
لوب آهیانه‌ای
این بخش از مغز، اطلاعات حسی درباره‌ی دنیای اطراف را پردازش می‌کند و مسئولیت جهت‌یابی در فضا و زمان را بر عهده دارد. در جریان مراقبه، از سرعت فعالیت‌های لوب آهیانه‌ای کاسته می‌شود.
نهنج یا تالاموس
این ارگان به نوعی دروازه‌بان عواطف است. تالاموس با هدایت‌ برخی داده‌های احساسی به اعماق مغز، از ورود سیگنال‌های دیگر به مسیر حرکت این داده‌ها، جلوگیری می‌کند. مراقبه جریان داده‌های ورودی را کاهش می‌دهد.
ساخت شبکه‌ای یا تشکیلات مشبک
این ساختار که به‌عنوان نگهبان مغز، فعالیت می‌کند، محرک‌ها را دریافت می‌کند و مغز را هوشیار و آماده‌ی پاسخگویی نگه می‌دارد. مراقبه، شدت سیگنال‌های انگیختگی را کاهش می‌دهد.
مقاله مرتبط: ۲۰ رازی که افراد خوشحال هرگز به شما نمی‌گویند
مراقبه چطور بر ما تأثیر می‌گذارد؟
مراقبه چیست؟ - تاثیر مراقبه
حالا که می‌دانیم در جریان مراقبه چه فرآیندی در مغز رخ می‌دهد، وقت آن رسیده است، نتایج تحقیقات درباره‌ی نحوه‌ی تأثیر مدیتیشن بر سلامتی را بررسی کنیم.
افزایش تمرکز حواس
از آنجایی که مراقبه، تمرینی برای تمرکز حواس‌مان و آگاهی نسبت به منحرف شدن آن است، این فرایند، تمرکز ما را بهبود می‌بخشد، حتی زمانی که مشغول مراقبه نیستیم. این یک تأثیر پایدار و مداوم است که بر اثر انجام منظم مراقبه ایجاد می‌شود. توجهِ متمرکز، درست مانند یک عضله است که برای تقویت و استحکام به تمرین نیاز دارد.
کاهش اضطراب
این نکته بسیار دقیق و تخصصی و در عین حال بسیار جالب است. هر چه بیشتر مراقبه کنیم، اضطراب‌مان کمتر می‌شود، زیرا با مراقبه در واقع، برخی از مسیرهای عصبی را تضعیف می‌کنیم. این فرآیند شاید در ابتدا بد به نظر برسد، اما این طور نیست.
بخشی در مغز ما وجود دارد که گاهی با نام Me Center شناخته می‌شود که در واقع، بخش میانی کورتکس پری فرونتال است. این بخش از مغز، اطلاعات مرتبط با ما و تجربیات‌مان را پردازش می‌کند. در حالت عادی، مسیرهای عصبی منشعب شده از مراکز ترس و حس‌های بدنی مغز در بخش Me Center بسیار قوی هستند. زمانی که احساس ترس یا ناراحتی را تجربه می‌کنید، یک واکنش قوی در بخش Me Center ایجاد می‌شود که باعث می‌شود ترس یا در معرض خطر قرار گرفتن را تجربه کنید.
زمان مراقبه، این ارتباطات عصبی را تضعیف می‌کنیم. این فرآیند بدین معناست که دیگر مانند قبل به احساسات و پیام‌های منفی منتقل شده به Me Centers، واکنش شدیدی نشان نمی‌دهیم. همان‌طور که این ارتباطات عصبی ضعیف می‌شوند، در مقابل و به شکل هم‌زمان، ارتباطات بین مرکز ارزیابی و مراکز ترس و حس‌های بدنی را قوی‌تر می‌کنیم. این بخش از مغز مسئولیت استدلال را بر عهده دارد. برای روشن شدن موضوع به مثال زیر توجه کنید:
زمانی که شما دردی را احساس می‌کنید، به جای اینکه نگران شوید و بترسید از اینکه چه بلای عجب و غریبی سرتان آمده، صبر می‌کنید تا درد، مراحل بهبودش را طی کند.
مقاله مرتبط: چگونه آرامش داشته باشیم؟
افزایش خلاقیت
مطالعه و تحقیق درباره‌ی تأثیر مراقبه بر خلاقیت کار ساده‌ای نیست، اما تحقیقات زیادی روی نحوه‌ی تأثیر مراقبه بر خلاقیت انجام شده است. محققان دانشگاه لیدن در هلند، هر دو شیوه‌ی مراقبه یعنی توجه متمرکز و مراقبه‌ی نظارت باز را بررسی کرده‌اند تا ببینند این مراقبه‌ها تأثیری بر خلاقیت افراد داشته است یا خیر. آنها دریافتند افرادی که مراقبه‌ی توجه متمرکز انجام داده‌اند، به دنبال این مراقبه، هیچ نشانه‌ی آشکاری از پیشرفت در خلاقیت نشان نداده‌اند. اما در مورد مراقبه‌ی نظارت باز، کسانی که چنین مراقبه‌ای انجام داده‌اند، در وظایفی که نیاز به ایده‌های جدید و خلاقیت داشته است، عملکرد بهتری از خود نشان داده‌اند.
مقاله مرتبط: برترین تکنیک های خلاقیت؛ حس نوآوری را در خود تقویت کنید
افزایش همدردی و دلسوزی
تحقیقات درباره‌ی مراقبه نشان داده است، کسانی که به‌طور منظم مراقبه می‌کنند، هم‌دردی و شفقت بیشتری دارند. در یک آزمایش، به شرکت‌کنندگان تصاویر مختلفی از افراد دیگر نمایش داده شد که شامل تصاویر خوب، بد یا خنثی بود. شرکت‌کنندگان می‌توانستند توجه خود را متمرکز کنند یا واکنش‌های احساسی خود را نسبت به این تصاویر کاهش دهند، حتی زمانی که در حال مراقبه نبودند. همچنین این افراد، نسبت به تصاویر ناراحت‌کننده‌ی دیگران، احساس ترحم و همدردی بیشتری داشتند.
بخشی از این فرآیند بر اثر فعالیت‌های آمیگدال شکل می‌گیرد. این بخش از مغز، محرک‌های احساسی را پردازش می‌کند. هنگام انجام مراقبه، فعالیت این بخش از مغز کاهش پیدا می‌کند، اما در این آزمایش، این بخش به شکلی غیرمنتظره در برابر تصاویر نشان داده شده به شرکت‌کنندگان، پاسخگو بود و واکنش داشت.
یک مطالعه‌ی دیگر در سال ۲۰۰۸ نشان داد، افرادی که به‌طور منظم مراقبه می‌کنند، زمانی که صدای افراد دیگر را در حال رنج کشیدن می‌شنوند، بیشتر از دیگران واکنش نشان می‌دهند. در حقیقت سطحِ فعالیتِ بخشی از مغز که با شفقت و همدردی ارتباط دارد در آنها بیشتر است.
مقاله مرتبط: همدلی چیست و چه نشانه‌هایی دارد
تقویت حافظه
یکی از ثمرات مراقبه، بهبود سرعت بازیابی حافظه است. کاترین کر، محقق مرکز تصویربرداری پزشکی مارتینوس و مرکز مطالعاتی اوشر، در تحقیقات خود به نتیجه رسید که افرادی که مراقبه‌ی تمرکزی انجام می‌دهند، می‌توانند امواج مغزی را که مانع حواس‌پرتی می‌شوند، تنظیم و هماهنگ کنند. همچنین این افراد می‌توانند بهره‌وری خود را سریع‌تر از دیگران افزایش دهند. این محقق توضیح می‌دهد توانایی نادیده‌ گرفتن عوامل ایجاد حواس‌پرتی نشان می‌دهد این افراد، توانایی بیشتری برای یادآوری سریع و پذیرفتن حقایق جدید دارند.
کاهش استرس
مراقبه‌ی تمرکزی به افراد کمک می‌کند، تحت فشارهای روحی مختلف بتوانند عملکرد مناسبی داشته باشند و استرس کمتری تجربه کنند. در جریان یک تحقیق در سال ۲۰۱۲، گروهی از مدیران منابع انسانی به سه دسته تقسیم شدند. دسته‌ی اول در تمرینات مراقبه‌ی تمرکزی شرکت کردند. گروه دوم، تمرینات تن‌آرامی یا همان ریلکسیشن انجام دادند و به گروه سوم هیچ تمرینی داده نشد. قبل و بعد از یک دوره هشت ماهه‌ی تمرینی، یک امتحان پراسترس و چندوظیفه‌ای از تمامی این مدیران گرفتند. در امتحان نهایی، گروهی که در تمرینات مراقبه شرکت کرده بودند، نسبت به دو گروه دیگر، استرس کمتری در جریان امتحان داشتند.
افزایش ماده‌ی خاکستری مغز
مراقبه با افزایش میزان ماده‌ی خاکستری مغز در هیپوکمپوس و بخش‌های قدامی مغز مرتبط است. افزایش ماده‌ی خاکستری به افزایش احساسات مثبت، ثبات عاطفی طولانی‌تر و افزایش تمرکز در زندگی روزمره منجر می‌شود. علاوه بر این، مراقبه می‌تواند اثرات افزایش سن بر ماده‌ی خاکستری را کاهش دهد و فرآیند زوال عملکرد شناختی را کندتر کند.
شروع مراقبه
مراقبه چیست؟ - شروع مراقبه
زندگی امروزه، دغدغه‌های فراوانی دارد. بسیاری از ما، وقت آزاد اندکی داریم. همین وقت آزاد اندک، بهانه‌ای به دست ما می‌دهد تا مراقبه را عقب بیندازیم یا اصلا شروع نکنیم. در ادامه با انواع مراقبه و برخی نکات برای انجام آن هنگام کار آشنا می‌شویم. مراقبه، فرآیند آرام‌سازی ذهن است که اثرات مثبت آن بر ذهن و جسم، ثابت شده‌ است.
چهار نوع اصلی مراقبه
مراقبه‌ی هدایت شده: در این شیوه، آموزش‌های کلامی از طریق یک مربی ارائه می‌شود.
مراقبه‌ی متحرک: این شیوه از مراقبه موجب آرامش ذهن می‌شود و توجه را به آنچه در لحظه در حال انجام است، متمرکز می‌کند. این شیوه برای کسانی مناسب است که زمان کافی برای مراقبه‌های طولانی‌مدت و نشسته ندارند.
مراقبه‌ی حسی: در این مراقبه، ذهن روی تصاویر، صداها، مزه‌ها، بوها و سایر محرک‌های فیزیکی متمرکز می‌شود.
مراقبه‌ی تمرکزی: نکته‌ی کلیدی در این شیوه از مراقبه این است که بفهمیم ما، افکار، احساسات و عملکردمان نیستیم. تمرکزِ ذهن روی خودِ ذهن است.
مقاله مرتبط: رابـ ـطه استرس و چاقی چیست و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟
اثرات مثبت مراقبه
تغییر توانایی مغز هم از نظر ساختار و هم از نظر عملکرد که باعث کنترل بهتری روی افکار و واکنش‌هایمان می‌شود؛
کاهش تعداد تنفس و کاهش فشار خون؛
ضخیم‌تر کردن دیواره‌ی قشر مغز که موجب بهبود تصمیم‌گیری، توجه و حافظه می‌شود؛
کاهش احساس افسردگی و تحـریـ*ک‌پذیری؛
کندتر کردن روند پیری با حفاظت از تلومرها (telomeres) (تلومرها ساختمان موجود در دو انتهای کروموزوم‌های خطی یوکاریوتی هستند)؛
کاهش درد و استرس.
 
  • پیشنهادات
  • Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    هاله چیست و هر رنگ آن به چه معناست؟

    هاله، بازتاب ماهیت واقعی ما در هر لحظه است. در اینجا لازم است منظور خود را از «ماهیت واقعی» و اینکه چرا برای کشف آن قدری تلاش لازم است، بیان کنم. در جوامع ما بر سمبولها، کلیشه‌ها، عادتها، آداب و رسوم، رفتارهای سطحی، ظاهرسازی، پیروی از دیگران و تسلیم بی قید و شرط در برابر دیگران تأکید می‌شود. تعلیم و تربیت ما، عمیقا‌ً بر پایه‌ی دیدگاهها و انتظارات افرادی است، که سعی می‌کنند بر مردم تسلط پیدا کنند.


    هنگامی که ما همه‌ی عادتها، کلیشه‌ها، آداب و رسوم، ظاهرسازیها، و رفتارهای سطحی خود را تشخیص می‌دهیم و کنار می‌گذاریم، و کاملاً آگاه، طبیعی و آزاد می‌شویم، آنچه باقی می‌ماند ماهیت واقعی ما است. بعضی از مردم چنان به آداب و عادتهای خود چسبیده‌اند، که کشف ماهیت واقعی‌شان اگر غیر ممکن نباشد، بسیار مشکل است. تنها راه دستیابی به یک بصیرت فوری پیرامون شخصیت این افراد، تماشای هاله آنها است، زیرا هاله ماهیت واقعی آنها را از ورای پوشش رفتارهای سطحی نشان می دهد.

    به طور کلی، هر چه هاله رنگین‌تر، واضح‌تر، و روشن‌تر باشد، صاحب آن دارای شخصیتی بهتر وروحی والاتر است. همچنین هر چه پراکندگی انرژی در هاله یکنواخت‌تر باشد، آن شخص سالمتر و متعادل‌تر است. پراکندگی انرژی در هاله، می‌تواند به عنوان یک ابزار تشخیصی قوی در پزشکی مورد استفاده قرار گیرد، البته معمولاً به تجهیزات پیچیده نیز نیاز است.



    هاله ما همه بدن را احاطه کرده است، اما تفسیر رنگهایی که توضیح داده می‌شود، فقط به هاله‌ی اطراف سر مربوط است. معانی رنگهای هاله اطراف سر، که توضیح داده می‌شود، در متون تخصصی مورد اشاره و تایید قرار گرفته است. وقتی دیدن هاله را به خوبی یاد گرفتید، می‌توانید خودتان صحت آن را با تمرکز روی افکار خاص هنگام تماشای هاله خود، یا بیان افکار دیگران در هنگام مشاهده‌ی هاله آنها تحقیق کنید.



    مردم معمولاً در هاله‌ی خود یک یا دو رنگ غالب دارند. این رنگها (یا جفت هاله‌ای آنها) به احتمال قوی، رنگهای مورد علاقه آنها هستند. علاوه بر رنگهای غالب، هاله، افکار، احساسات و آرزوها را هم منعکس می‌کند که به صورت نقاط درخشان، ابرها یا شعله‌هایی، معمولاً با قدری فاصله از سر، به چشم می‌خورند. مثلاً یک برق(درخشش) نارنجی‌رنگ در هاله، نشانگر فکر یا علاقه به اِعمال قدرت و کنترل دیگران است. نارنجی به عنوان یک رنگ غالب، نشان‌دهنده قدرت و توانایی کنترل مردم است. برقهایی که به سرعت تغییر می‌کند، نشان‌دهنده افکاری هستند که به سرعت تغییر می‌کنند.

    معنای رنگهای خالص و روشن هاله (رنگهای رنگین‌کمان؛ رنگهای روشن، درخشان و تک‌رنگ)


    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ارغوانی: نشان‌دهنده‌ی افکار معنوی است. ارغوانی هرگز به صورت رنگ غالب در هاله دیده نمی‌شود، بلکه فقط به صورت ابرها یا شعله‌هایی گذرا دیده می‌شود و نشان‌دهنده‌ی افکاری واقعا‍ً معنوی است



    سبز:آرامش، تعدیل انرژی، قدرت طبیعی شفابخشی. همه‌ی شفادهندگان ذاتی، این رنگ را در هاله‌ی خود دارند. افرادی که رنگ سبز در هاله‌ی آنها غالب است، شفادهندگان ذاتی هستند. هر چه رنگ سبز در هاله قوی‌تر باشد، فرد، شفادهنده‌ی بهتری است. این افراد، عاشق باغبانی نیز هستند و معمولاً « دستی سبز » دارند، همه چیز برای آنها می‌روید. بودن در کنار فردی با هاله‌ی سبز و قوی، تجربه‌ای بسیار آرامش‌بخش است. تفکر سبز، نشانگر حالت آرامش و شفابخشی است


    سبز آبی: نشان‌دهنده‌ی کیفیت پویای زندگی، شخصیت پر‌انرژی، قدرت فرافکنی، و تحت‌تاثیر قرار دادن دیگران است. افرادی که رنگ سبز آبی در هاله‌ی آنها غالب است، می‌توانند کارهای زیادی را همزمان انجام دهند، و قدرت سازمان‌دهی قابل توجهی دارند. این افراد وقتی مجبور باشند روی یک موضوع تمرکز کنند، احساس خستگی و کسالت می‌‌کنند. مردم، عاشق رؤسایی با هاله‌های سبز آبی هستند، زیرا چنین رؤسایی به جای اینکه فقط دستور بدهند، اهدافشان را بیان می‌کنند و به این ترتیب در گروه خود بهتر نفوذ می‌کنند. تفکر سبز آبی، تفکری است پیرامون سازمان‌دهی و تاثیر بر دیگران.

    آبی: وجود متعادل، تحمل در زندگی، سیستم عصبی آرام، ارسال نیرو و انرژی. افرادی که دارای رنگ غالب آبی در هاله‌ی خود هستند، افرادی آرام و متعادل هستند که آماده‌اند حتی در غاری زندگی کنند وزنده بمانند. آنها با تحمل زیاد و قدرت بقا متولد می‌شوند. تفکر آبی، تفکری است درباره‌ی آرامش سیستم عصبی و کسب تعادل ذهنی، یا درباره‌ی بقا و تحمل شرایط سخت. هنگامی که فرد در حال دریافت یا ارسال انرژی یا تله‌پاتی است، رنگ آبی درخشان می‌تواند هر رنگ دیگر را در هاله، تحت‌الشعاع خود قرار دهد. مثلاً ‹‹میشل‌د‌س‌مارکوئت›› مؤلف «پیشگویی تیااوبا» اغلب در سخنرانی‌هایش هاله‌ای با رنگ آبی درخشان دارد، مخصوصاً هنگامی که به سؤالهای حاضران پاسخ می‌دهد.
    زرد: شادی، آزادی، عدم وابستگی، پخش کردن نیروهای حیاتی. افرادی که هاله‌ی زرد و درخشان دارند، سرشار از شادی درونی هستند، بسیار بخشنده‌اند و به هیچ چیز وابستگی ندارند. هاله‌ی زرد رنگ در اطراف سر، نشان‌دهنده‌ی تکامل بالای روحی است. این امضای یک استاد معنوی است. از کسی که چنین هاله‌ای ندارد، انتظار تعلیمات معنوی نداشته باشید. بودا و مسیح، هاله‌های زرد رنگی در اطراف سر داشتند، که تا بازوهایشان امتداد داشت. امروزه در روی زمین به ندرت می‌توان هاله‌ای بزرگتر از یک اینچ (5/2 سانتی‌متر) پیدا کرد. هاله‌ی زرد رنگ، نتیجه‌ی فعالیت بالای چاکرای پیشانی است(که افراد زیادی در کلاسهای هاله می‌توانند آن را با درخشش بنفش مشاهده کنند). افراد دارای شخصیت والای معنوی، چاکرای پیشانی خود را در طول سالها فعال نگه می‌دارند، زیرا همیشه در ذهن خود افکاری عمیق و معنوی دارند. وقتی این چاکرا در حال فعالیت بالا مشاهده می‌شود هاله‌ای زرد رنگ (جفت هاله‌ای رنگ بنفش) اطراف آن پدید می‌آید که تمام سر را احاطه می‌کند. تفکر زرد نشانگر شادمانی، رضایت و خرسندی است.


    نارنجی: ترقی و تعالی اخلاقی و معنوی، جاذبه و الهام. نارنجی نشانه قدرت است، توانایی و یا تمایل به کنترل دیگران. هر‌گاه نارنجی رنگ غالب هاله می‌شود، معمولاً در کنار رنگ زرد قرار می‌گیرد و با مشارکت آن رنگ طلایی را پدید می‌آورد که نه تنها نشانگر یک استاد معنوی است، بلکه بر یک استاد قدرتمند معنوی دلالت می‌کند، شخصی با توانایی‌های منحصر به فرد. تفکر نارنجی، تفکری است پیرامون اعمال قدرت و تمایل به کنترل دیگران.

    سرخ: افکار مادی، افکاری پیرامون جسم فیزیکی. رنگ غالب قرمز در هاله، نشانگر افراد مادی‌گرا است.

    صورتی(= ارغوانی+ سرخ): عشق معنوی. برای پدید آوردن صورتی روشن‌ و تمیز، باید رنگ ارغوانی(بالاترین فرکانسی که می‌بینیم) و سرخ (پایین‌ترین فرکانس) را ترکیب کنیم. هاله‌ی صورتی نشان می‌دهد که شخص به تعادل کامل بین آگاهی معنوی و وجود مادی دست یافته است. تکامل یافته‌ترین افراد، نه تنها هاله‌ای زرد رنگ اطراف سر خود دارند، بلکه یک هاله‌ی بزرگ صورتی نیز دارند، که تا مسافتی زیاد گسترش یافته است. رنگ صورتی در هاله، در روی زمین نادر است و تنها به صورت یک فکر گذرا ظاهر می‌شود، نه یک رنگ غالب در هاله.

    معنی رنگهای کدر : رنگهایی که تیره‌تر از زمینه به نظر می‌رسند و بیشتر شبیه دود هستند تا‌درخشش

    قهوه‌ای: نا آرامی، آشفتگی، مادی‌گرایی، نفی معنویت.


    خاکستری: افکار تیره، افسردگی، نیات مبهم، بروز جنبه تیره شخصیت.

    خردلی: درد، ناراحتی، خشم.

    سفید: بیماری شدید، تحـریـ*ک مصنوعی (اثر داروها). چرا رنگ سفید در هاله نشانه‌ی مشکلات است؟ رنگ سفید در واقع نوعی شلوغی و بی‌نظمی رنگها است نه هارمونی مجموعه‌ای از تک رنگها، بنابراین هاله‌ی سفید نشانگر فقدان هارمونی (نا هماهنگی) در بدن و ذهن است. طبیعت که ما قسمتی از آن هستیم، مجموعه‌ای هماهنگ است. این هماهنگی ناشی از هماهنگی مطلق و آهنگین نوسانها است، که در فیزیک کوانتومی مدرن تا حدی توصیف شده است. چند ساعت قبل از مرگ، هاله سفید می‌شود و وضوح آن به شدت افزایش می‌یابد. توجه داشته باشید که در اکثر فرهنگ‌ها رنگ سفید نماد مرگ است (نه رنگ سیاه)، زیرا در گذشته مردم می‌توانستند عملاً هاله‌ی سفید قبل از مرگ را ببینند. به نظر می‌رسد که پیشینیان ما خیلی بیشتر از آنچه ما بتوانیم باور کنیم، می‌دانستند.
     
    آخرین ویرایش:

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    چاکراهاو غدد درون ریز
    واژه ی چاکرا ریشه ای سانسکریت داشته و در زبان هندی به معنای چرخ می باشد،چرخها مراکز انرژی را در بدن ادمی به گردش وامیدارند.


    چاکراها انرژی حیات را به خود جذب نموده،سپس ان را تفکیک نموده و از راه نادی ها به سیستم عصبی ،غدد درون ریز و سپس در خون توزیع و پخش می نمایند.

    بدن ادمی دارای 7 چاکرای اصلی و 21 چاکرای فرعی می باشد.7چاکرای اصلی در نقاطی قرار دارند که خطوط 21انرژی فرعی در آن با یکدیگر تقاطع پیدا می کنند.

    علاوه بر این چاکرای کوچکتری نیر در سطح بدن وجود دارد که لایه های انرژی در این نقاط،7بار یکدیگر را قطع می نمایند.

    این چاکراهای کوچک همان نقاطی است که در طب سوزنی مورد استفاده قرار می گیرد.21 چاکرای فرعی چنین قرار گرفته اند:جلوی هر گوش1 عدد،پشت هر چشم1 عدد،روی هر استخوان ترقوه 1 عدد،نزدیک غده ی تیموس1 عدد،بالای هر پستان 1 عدد،کف هر دست1عدد،نزدیک به کبد1عدد،چاکرای معده1عدد،چاکرای طحال1عدد،مرتبط به هر غده ی جنسی1عدد،پشت هر زانو1عدد و کف هر یک از پاها 1عدد.

    7چاکرای اصلی

    7چاکرای اصلی دقیقا در امتداد ستون فقرات قرار دارندف،که به ترتیب:

    1-چاکرای مرکز تاجی که در قله ی سر قرار دارد.

    2-چاکرای سر

    3-چاکرای گلو

    4-چاکرای قلب

    5-چاکرای شبکه ی خورشیدی

    6-چاکرای خاجی

    7-چاکرای قاعده ای

    هریک از چاکراها با یکی از غدد درون ریز در جسم مرتبط می باشد.در اثر ضربات روحی امکان انسداد انها وجود دارد که در این حالت کار طبیعی خود را انجام نداده و غدد درون ریز قادر به فعالیت درست نیستند و جسم پس از ان دچار آسیب می گردد،در این حالت درمان اشعه اهمیت پیدا می کند.

    3چاکرای برتر هم در بالای چاکرای قله ی سر وجود دارد.اولین مرکز دارای رنگ اناری می باشد،مرکز دوم نور سفید از خود ساطع میکند و مرکز سوم یا چاکرای نهائی دارای رنگ سیاه می باشد.رنگ خون نشان دهنده ی حیات ،رنگ سفید ضمیر الهی و رنگ سیاه،رنگی است که همه چیز از آن برخاسته است.

    با هر تغییری در این رنگها می توانید خیلی راحت خلق و خوی و بیماریهارا تشخیص دهید.کسانی که اعتیاد دارند و یا به علت بیماری مدام از دارو استفاده می کنند در هاله ی انها لکه های قهوه ی تیره را می توان مشاهده کرد.
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    عکس هایی برای کینزی ها آوردم :aiwan_light_blumf:
    آیرو کینزی معروف به باد افزاری
    ۰۳-۴۰-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷--1683719037.jpg ۴۶-۳۹-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷--1441083110.jpg
    سایکو کینزی
    ۵۹-۳۹-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷-732826225.jpg
    تله کینزی
    ۳۸-۳۹-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷-323078888.jpg
    هیدرو کینزی معروف به آب افزاری
    ۴۹-۳۹-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷-2085861162.jpg
    خروج انرژی پرانا از چاکرای فرعی کف دست(من اینکارو زیاد انجام میدم)
    ۴۳-۳۹-۱۹-۱۰-۰۶-۲۰۱۷--1706253732.jpg
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    22
    مباحث مربوط به کینزی ها
    توانایی های ذهنی (Mental/Psychic Abilitiess): توانایی های ذهنی به توانایی هایی میگویند که با قدرت های ذهنی بوجود میایند. مثلا توانایی تله کینزی (telekinesis) یا حرکت اشیاء با قدرت اراده و تصور که از قدرت های ذهنی انسانند.

    نحوه عملکرد این توانایی ها: خوب، این رو نمیشود. دقیقا گقت چون انسان وقتی اراده میکند، ذهن یه راهی واسه تحقق بخشیدن پیدا میکند. ولی در کل، در ذهن انسان کانال هایی هست که واسه اینکارهستند. یکی کانال تله کینتیک(Telekinetic Channel) هست و دیگری کانال تله پاتیک(Telephatic Channel). وظیفه این کانال ها وقتی که به کار می افتند این است که انرژی ذهن (psi energy) رو به کار بیندازد و وظیفه اش رو انجام بدهد. مثلا، واسه انجام یه کار یا کنترل انرژی های دیگر. اکثر توانایی های ذهنی با انرژی کی(چی، پرانا - ki, chi, prana) انجام میشود. اگه نمیدونید این انرژی چیست میتوانید در سایتهای دیگر درباره اش مطالعه کنید خب، واسه استفاده از این انرژی هم انرژی ذهن استفاده میشود. این انرژی در کل قوی تر از انرژی ذهن است و کنترلش هم کمی سخت تر است. این دو انرژی میتونند با اراده و تصور به کار بیفتند که با تمرین بیشتر، بهتر میشه کنترلشان کرد. پس توانایی های ذهنی با این دو انرژی انجام میشوند
    انواع psionic
    تله کینزی(Telekinesiss): معروف ترین کینزیز. حرکت، کنترل حرکت و بلند کردن اشیاء مختلف و یا مواد تشکیل دهنده آنها. این کینزیز به سخت بودن معروف است.

    سایکوکینزی(Psychokinesis): اعمال اراده و ذهن به همه چی که میشه گفت استفاده از انرژی ذهن.

    پایرو کینزی (Pyrokinesis): کنترل و ایجاد آتش و انرژی آتش. که از عناصر اصلیه.

    هیدروکینزی(Hydrokinesis): کنترل آب و انرژی آب. از عناصر اصلی.

    گئوکینزی(Geokinesis): کنترل زمین و گیاهان و انرژی زمین. از عناصر اصلی.

    آیروکینزی(Aerokinesis): کنترل باد و هوا که از عناصر اصلیه. همچنین باهاش میشه گازهای دیگه رو هم کنترل کرد.

    الکتروکینزی(Electrokinesis): کنترل و ایجاد برق یا الکتریسیته.

    کایرو یا کرایوکینزی(Cyro or Cryokinesis): کنترل یخ و سرما.

    ترموکینزی(Termokinesis): کنترل دما.

    بیوکینزی(Biokinesis): کنترل و اعمال تغییرات در سلول ها و DNA.

    اتموکینزی(Atmokinesis): کنترل آب و هوا. این کینزیز ترکیبی از چند کینزیز مختلف است.

    چرونوکینزی(Chronokinesis): کنترل زمان.

    لونارکینزی یا آمبراکینزی(lLunarkinesis or Umbrakinesis): کنترل انرژی تاریکی و سایه ها.

    سونوکینزی(Sonokinesis): کنترل و ایجاد صدا.

    رادیوکینزی(Radiokinesis): کنترل و ایجاد امواج رادیویی.

    فوتوکینزی(Photokinesis): کنترل و ایجاد نور.

    تکنو یا سایبرکینزی(Techno or Cyberkinesis): کنترل ماشین ها و کامپیوترها.


    البته توانایی های ذهنی دیگه ای هم هستند که کینزی نیستند مثل:

    تله پاتی (Telephaty): کنترل و خواندن ذهن و انتقال افکار. به کسی که این توانایی رو داره میگن تله پات (Telepath)

    امپاتی (Emphaty): کنترل، خواندن و انتقال احساسات.

    پیش بینی (Precognition): دیدن آینده معمولا توی خواب.

    ریموت ویو اینگ (Remote Viewing): دیدن نقاط دیگر خارج از بدن. شبیه تصور کردنه ولی با این فرق که این واقعیت رو نشون میدهد.

    معلق شدن رو هوا (Levitation): معلق کردن اشیاء یا خود جسم رو هوا.

    تله پورت (Teleportation): رفتن از یه جا به جای دیگه تو یه لحظه. طی العرض هم بهش میگn.

    غیب یا ناپدید شدن (Invisibility): ناپدید کردن یک شی یا خود جسم.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا