- عضویت
- 2016/04/19
- ارسالی ها
- 489
- امتیاز واکنش
- 22,078
- امتیاز
- 717
نمایشنامه اغوا شده
ژانر: خانوادگی،پلیسی
نویسنده: tromprat
دوستان توضیحی درمورد نمایشنامه بدم
نمایشنامه درمورد پلیسی فراری که با دسیسه، برادر همسر فوت شدش ،مجرم شناخته شده
و چون دادگاه عمل رو به قتل عمد ثبت کرده مجبور شده فرار کنه .
در حین فرار زخمی شده و به خونه یکی از اهالی روستای دور افتاده ،که تو مسیرش بوده پناه آورده .
خلاصه:
کاموس: بهرام کیه؟
یگانه: میخواستم بهت بگم ولی .......
کاموس: الان میتونی بگی!
یگانه : پدر سپهره ....ولی چند ساله که جدا شدیم
کاموس: پس چرا برای زندگیت، هنوز تعیین تکلیف میکنه؟
یگانه: شاید میشه گفت یه زمانی حسی بهم داشتیم.......ولی بخاطر نا توانایی من تو بچه دار شدن .......منو رها کرد
صحنه اول
چراغ های خونه خاموش بود و فضای تاریکی بر خونه حکم فرما شده بود. خونه محقر و کوچیکی بود و وسایل کهنه و کمی تو هال چیده شده بود.
کاموس دستگیره پنجره رو به آرومی در آورد و وارد خونه شد، زخمش به شدت خونریزی میکرد و هر لحظه ممکن بود بخاطر این خونریزی شدید از حال بره. سگ های پلیس ممکن بود از بوی خون، ردش رو تا اینجا زده باشن.
به سمت آشپزخانه حرکت کرد تا جعبه کمک های اولیه رو پیدا کنه.
نور کمی از آشپزخونه به هال افتاده بود و مسیر رو روشن میکرد.
کاموس با درد زیاد خودش رو به دیوار تکیه داده بود و آروم به سمت آشپزخونه حرکت میکرد.
با ورودش به آشپزخونه متوجه زنی شد که پشت بهش روی صندلی نشسته بود و شونه هاش به آرومی تکون میخورد.
کلت قدیمی کمریش رو در آورد و به آرومی بهش نزدیک شد، هدفش آزار زن نبود ولی ممکن بود پلیس رو خبر کنه ،پس مجبور بود کمی بترسوندتش.
زن از صدای پای مرد سرش رو بلند کرد و با تعجب به کلت خیره شد ........
کاموس : پلیس زخمی
یگانه : زن صاحب خونه
سپهر : پسر 14 ساله ،یگانه
بهرام: همسر سابق یگانه
ناصر: همسایه
محمود: برادر زن ،کاموس
آخرین ویرایش: