با تشکر و هم چنین توافق با نقد دوستان یه موضوعی که خیلی رو مخ منه اینه که چرا پسر شخصیت اصلی همیشه یه دوست خیلی شوخ و بامزه داره بعد خوده پسره مغرور و جدی این دیگه خیلی تکراری شده
يه صحنه که واقعا کشندس
اون صحنه اى که پسره مى خواد تجـ*ـاوز کنه ولى دختره کلى اشکو فلانو.... ديگه دل پسره بااشکاش نرم ميشه.از اول صحنه از زبان دختره:چشماش خطرناک شده بود ديگه اون آرامش توشون نبود.پريد روم و با يه حرکت تاپ قرمزى که روتنم بود و تمام پوست سفيدمو نشون ميداد پاره کرد بعدش تيشرت خودشو در آورد و *****روم خيمه زد***دقت کنينا اين خيمه خيلى مهمه.اصلا خيمه نباشه دنيا داغون ميشه.***خب اين صحنه که به خاطر غيرت شتريه دختره شروع شده و معمولا تو اين مدلا به هم محرمن حالا يا صيغه ىا عقد دائم.پسره ميگه:حالا که همه ازت استفاده ميکنن چرا من نبايد از حقم استفاده کنم
صحنه هاى بعد اين جملاتى که پسره ميگه:تو حق منى...مال منى...نبايد کسى تورو ببينه....عزيزان هر انسانى به قول ترانه عليدوستى در شهرزاد مال خودشه به خودش تعلق داره انسان کالا نيست
خب مورد ديگه من رسما خونريزى مغزى مى کنم پسره با کمر بندو چوب و چاقو و کلا سلاح گرم و سرد و کتک ميفته به جون دختره به خاطر تهمتى که بهش زدن اون پسر خنگولم باور کرده.واقعا نشانه عشق اينه ؟؟؟از اعتماد به عشقتون واقعا ممنونم.بدتر از اون دختره مى بخشتش و عاشقش ميشه.مگه دارررررررريييييم؟؟؟واقعا کى بايه وحشى زندگى مىکنه که تو دوميشى؟؟؟
وحشتناک ترين صحنه:پسره رسما به دختره تجـ*ـاوز کرده و دختره روبه موته و اين تجـ*ـاوز بارها و بارها ادامه داشته و دختره بازم عاشق پسرس!!!!!!توروخدا يکم فکر کنيد.توى رمان تازيانه و عشق کاملا اين نمونه در حد وحشتناکش يافت ميشد.به جاى اين که اين جانى ها که اسم حيوون واسشون کمه بايد بگن هيولارو به پليس بدن تا اعدام بشه تازه عاشقشم ميشن و با يه ببخشيد پسره که خيلى مواقع اونم نميگن تموم ميشه و بازم مرد دوست داشتنى من ميشن!!!!!مى خوام از نويسنده اين رمانا بخوام بگن واقعا خودشون دوست دارن عشق با تجـ*ـاوز داشته باشن؟؟؟رمان هاى" ر.ر "اکثرا اين موضوعه.
واقعا خودش اين رو عشق مى دونه؟؟
مورد ديگه صيغه تو رمانس که واقعا" ن.ف" ترکونده. ما الان چى کارکنيم؟صيغه بشيم؟تازه در بسيارى از رمان ها بدون اين که بدونن اجازه پدر لازمه همين جورى سر خود صيغه مى خونن و محرم ميشن.نميدونستم اجازه آوردن نام نويسنده هست يا نه واسه همين اين مدلى نوشتم ولى رمان خونا قطعا ميشناسن اين دو خانمو.
و در آخر فرزندان بسى روشنفکر در سنين 5،6 سالگى که ماشالله خيلى پررو هستند و از تمام مسائل زن و شوهر خبر دارن.قبول دارم الان دهه 90ها گودزيلارو گذشتن ولى نه در اين حد که بگه بابام به مامانم گفت: جيگر بوسو رد کن!!!!
ولی دوستان، با همه ی این نکات گفته شده تو این 35 صفحه ی این تاپیک، یه چیزی که اصلا گفته نشده، تغییر نکردن این رونده!
35 صفحه و هر صفحه 10 پست! و پست های آینده!
کلی نکته کچل کننده و اینکه وای چقدر این رمانها مزخرفن!
صحنه های کلیشه ای..
قلم بچگانه....
ولی! ......ولی!
همچنان آمار خواننده های این رمانها بالاست و اگر نظرسنجی های رمانها رو ببینید، محاله رمانی با این ویژگی ها پیدا نکنید که جزو بهههههترییییین رمانهای خونده شده باشه !!!!
یعنی وقتی نظر سنجی میخونم که مثلا:
بهترین رمان ایرانی از نظر شما؟
پاسخ:رمانx, y, z.....
و صدالبته که اون پاسخ، حداقل از ده تا، چهارتاش جزو رمانهای کلیشه ایه،
این موضوع رو هیچ رقمه نمیتونم درک کنم که با این همه شکایت از روند تکراری و تغییر ناپذیر رمانها، چرا بازهم متقاضی بالاست!
یعنی میخوام بگم یه عده آدم تو بین ملت داریم که با اینکه می بینن بقیه میگن که وقتتون هدر میره، اینا رو نخونید، بازم میشینن میخونن!
میخونن در راه رضای خدا آمار خواننده های اون نویسنده ی طفل معصوم بالا بره!
واقعا سکوت کردن و تو افق و عمود محو شدن هم دیگه برامون کفاف نمیده!
انقدر بدم میاد از این رمانا که دختره با مانتو کوتاه و ساپورت و...موهاشو داده بیرون ویه آرایش کامل کرده بعد تو خیابون که پسرا بهش تیکه میندازن یا قصد سواستفاده دارن دختره بهش برمی خوره که من ظاهرم اینجوریه و من پاکم و چرا از رو ظاهرم قضاوت میکنن واینا. به این آدما باید گفت خب چرا ظاهر و باطنتو یکی نمیکنی؟بعدش هم از کوزه همان برون تراود که دراوست
من با شخصيتهاي پولدار و خوشگل چندان مشكلي ندارم ولي با تازه به دوران رسيده ها بدجور مشكل دارم،حالا اين تازه به دوران رسيده مي خواد پولدار باشه يا فقير Boredsmiley
تازه به دوران رسيده كيست ؟:NewNegah (1):
اوني كه فكر ميكنه سقف آسمون سوراخ شده و ايشون با كلي منت و ناز و كرشمه به زمين نازل شدن .(غرور كاذب ):aiwan_light_beee:
اوني كه فكر ميكنه همه عالم و آدم بهش بدهكارن و خودش از صدوبيست وچهارهزار پيغمبر معصوم تره (عدم مسئوليت پذيري در قبال اشتباهات ):aiwan_light_big_boss:
اوني كه دم از خون آريايي و وطن پرستي ميزنه ولي كوركورانه از فرهنگ بيگانه تقليد مي كنه . (غربزدگي ):aiwan_light_english_en:
اوني كه واسه هوي و هوسش همه جور بريز و بپاشي ميكنه ولي تا پاي خدا،پيغمبر و دين مياد وسط دم از صرفه جويي و اسراف وكمك به نيازمندان ميزنه ! (ضد دين ):aiwan_light_diablo:
اوني كه با حرفهاش يا رفتارش وحتي لباس و آرايشش به همه چراغ سبز ميده و ميگه بعد دلم پاكه . (بي عفتي)
اوني كه به جان و مال و ناموس ديگران اهميت نميده و به زن به چشم يه كالا نگاه ميكنه و عمق فاجعه اونجاست كه اينو نشانه ي تمدن ميدونه!(بي غيرتي ):aiwan_light_crazy:
نه من حرصم خالي نميشه !وقتي يبينم هيچ تره اي واسه حرفهام خرد نميشه بيشتر حرص ميگيره :aiwan_light_dash3:
دقیقا
این موضوع نویسنده هایی مثل من رو هم خیلی دل آزرده می کنه.
من نمیگم که من یه نویسنده عالیم یا رمانم باهمه ی رمانای دیگه فرق داره ولی خب ناراحت میشم وقتی میبینم رمانای کلیشه ای پنج برابر رمانی مثله رمان من لایک میخورن.
دوستان! زیاد تو فکر این جور مسائل نرید. چون مردم همینن. دمدمی مزاج و حرفی. اصلا حرفشون با عملشون یکی نیست. به هر حال ویژگی مردم همینه. کاری نمیشه کرد. بیخیال!
یکی دیگه از نکات که نمیدونم دوستان گفتن یا نه اینه که پسره کل عمرش خارج بوده بعدش برات شعر میگه،جمله احساسی ،ضرب المثل تازه با کنایه هم حرف میزنه خو آدم عاقل ما خودمون هنوز نمیتونیم درست کنایه بزنیم اون بدبخت چطور بتونه