نگاه کلام یاری(یارسان/اهل حق) در باره ی «تجلی خداوند»

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 482
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
1930-1578-1580-1604-1740-jpg


نگاه کلام یاری(یارسان/اهل حق) در باره ی «تجلی خداوند»



مجموعه باورهای آیین یارسان(اهل حق) رمزواره سروده شده است. فضای فکری حاکم بر مردمان این طایفه حکایت از ضرورت مکتوم نگه داشتن باورهای اجدادی آنان دارد. عالمان(کلام دانان) این اندیشه، عقاید یاری را دوره ی حقیقت یا اوج تعالی معرفت دینی یا ادیان پیشین قلمداد می کنند. در عین حال دلیلی بر اثبات این ادعا نشان نداده اند. این نوشتار با عنوان«نگاه کلام یاری در باره ی تجلی خداوند» به بررسی تطبیقی موضوع تجلی می پردازد. از آن جا که تکیه گاه آیین یارسان به بحث تجلی و ظهور برمی گردد، که زیر ساخت و اصول بنیادین سایر باورهای آیین یاری را بر عهده دارد هنوز تعریف، تبیین، تفسیر و تأویل نشده اند، بدیهی است بدون تعریف و تبیین اصطلاحات فنی یک متن دینی یا علمی نمی توان در صدد تفهیم و تعلیم آن بر آمد، آن چه در کلام یاری در این باره ارائه شده است بسیار نارسا و گاهی دور از ذهن می باشد؛ با این که تبیین و تحلیل این موضوع که از اهم معارف مذهبی و ذوقی به شمارمی رود، ظرافت و دقت خاصی می طلبد، اما از سوی کلام دانان و محققان مورد کاوش دقیق علمی و منطقی قرار نگرفته است. کاوش در این عرصه به دانش کلام شناسی نیاز دارد و افزون بر آن، آشنایی با حکمت ذوقی و عرفان در فهم آن دخیل می باشد. ویژگی های خاص کلامی نشان می دهد که فهم کنه چنین موضوعاتی با دانش «هرمنوتیک» قابل تأویل می باشد تا از ظاهر متن به کنه مفاهیم راه یافت. در حقیقت، اصل تجلی، در ادیان ایراهیمی و ادیان باستانی با تحریرهای متفاوت تقریر شده است. نا گفته نماند، آن دسته از سروده های کلام یاری که به مبحث تجلی پرداخته، با فلسفه ای که خاص این آیین می باشد، با روش و متدی متفاوت از دانش معمول جریان دارد، وجود عبارات و مضامین غریب و پیچیده و به کار گیری واژه های خاص کلامی فهم مراد سرایندگان(مقامات آیینی) را با دشواری و صعوبت توأمان کرده است. از این رو، دریافت معارف و مسائل تجلی تلاشی مضاغف می طلبد. تاریخچه ی این موضوع را در لابلای کلام منسوب به دوره ی بهلول قابل رصد می باشد، دیگر دوره های ظهور ذاتی(بعد از دوره ی بهلول تا آخرین دوره ظهور ذاتی)نیز مشاهده می شود اما اوج این بحث در کلام آخرین دوره ظهور ذاتی(آ سید براگه) صورت کامل تری نسبت به دیگر دوره ها را نشان می دهد.وقتی که تجلی خداوند منشأ آفرینش عالم به شمار می رود، معنای و سیر تجلی و به عبارت دیگر مراتب تجلی خداوند، چگونه می باشد؟ تجلی به معنای پیدایش کثرات می باشد:«کل یوم هو فی شأن»[1]. تجلیات درجات و مراتبی دارد. در کلام یاری به چند مرحله از تجلی سخن به میان آمده است و اولین تجلی را می توان تجلی در دون«یا» دانست.

و دون «یا» بی و دون «یا» بی اوسا پادشام و دون «یا» بی[2]


چنان که اشاره رفت در کلام تعریفی از دون یا و نیر معنای این واژه نیز به گونه ای رسا ارائه نشده است. بعضی می گویند: مراد از «یا» اولین اسم خداوند می باشد، و در توجیه آن می گویند؛ اصل آن «یا ...» بوده و منادا حذف شده و حرف ندا باقی مانده است و ما نمی دانیم آن اسم محذوف، چیست؟ این توجیه دو اشکال در پی دارد. اشکال نخست این است؛ از آن جا که بیت مذکور به زبان کردی می باشد و در زبان کردی «یا» حرف (ادات) ندا نیست بلکه در زبان کردی کلهری و نیز گورانی«واها» و«هاها» می باشد نه «یا». «یا»در زبان عربی جزء ادات ندا به شمار می رود. مانند، یا الله، یا علی. اشکال دوم این است که بر فرض که یا حرف ندا باشد، منادای آن که در این بحث اهمیت دارد، چیست؟ وقتی که اسم منادا معلوم نباشد، در واقع از چیزی سخن به میان می آید که اسم ندارد. منابع یاری در این باره ی سخنی ندارد، لذا اساس و معیاری برای تبیین و تفسیر این مطلب در کلام یاری به دست نمی آید. جزء آن بگوییم که«یا» اسمی از اسمای حق تعالی می باشد.

بعد از مقام «یا» بحث از تجلی حق تعالی در مقام«دُر» مطرح می باشد. این مقام نیز نه تنها تعریف و تفسیری مناسب را به خود ندیده است بلکه محل کشمکش ها و تضارب آرای کلام دانان و پژوهش گران شده است. و برخی مقالات در دایره المعارف ها که در باب اهل حق مطالبی نگاشته اند، در این باره قضاوت های شتابان داشته اند. یعنی در تبیین جهان بینی یارسان آرایی اظهارداشته که با مراد متون کلامی سازگاری ندارد. مثلا برخی گفته اند: "اهل معتقد به آفرینش عالم بعد از عدم نیست". در حالی که چنین نیست، در کلام می گوید:

تا که پادشام نه دانه ی «دُر»بی بنیادش نه یورت کس نزان سِرّ بی[3]


یا دیگری گفته است:


نه لوح نه قلم نه یار نه اغیار پادشام نه دُر بی دُر نه دریا بار[4]



مراد از دون«دُر»، یک چیز مادی نیست بلکه استعاره برای بیان معارف و مفاهیم ماورائی می باشد. برای این که ذهن مخاطب را از طریق محسوس به معقول هدایت کند. در کلام نوروز می خوانیم:

نه برزبی نه نزم نه لیز نه مکان نه بیضه ی درّ بی نه بحرالعمان[5]


برخی نُسخ، «بحر العماء» نوشته اند، شاید به خاطر درست کردن ردیف و قافیه «العمان» نوشته شده است، در این بیت نه تنها مالم ماده را نفی بلکه به تجلی حق تعالی پیش از تجلی در عالم تصریح دارد، جالب این است که اشتباه برخی از محققان در این خصوص ریشه در برداشت آنان از آثار کلام دانان دارد.

سومین مرتبه ی تجلی، تجلی در مقام خاوندکار می باشد. این مرحله پس از تجلی از مقام «دُر» صورت گرفته است و در این مرحله عالم هستی یافت.

مــولام و درّ بی دُر نه تای دریا ژه در بـــراما جـــهـان کـرد احیـــــا
نـــام ویش نیـــا و خاوندکـار عرش و کرسی و فرش اوسا دا قرار[6]



در کلام یاری سه مرتبه از تجلی خداوند مطرح می باشد، تجلی در مقام«یا»، «دُر» و «خاوندکار». با توجه به این که بحث تجلی، اساس عرفان اسلامی را شکل داده است، لذا منشأ و سرچشمه ی قرآنی دارد. ممکن است که مراحل سه گانه ی تجلی با مراتب تجلی خداوند که در آثار شامخ عرفای نامدار اسلامی مطرح شده است تطابق یابد.

منظور از دون«یا»، مقام غیب الغیوب باشد، که «لا اسم له و لا رسم له». مرتبه ای که نه در مشهد شاهد قرار می گیرد و نه در تیررس برهان واقع می شود، و منظور از «دُر» اشاره به حدیث کنز (کنت کنزاً مخفیاً ...) دارد که در کلام گاهی از آن به «عماء» توصیف شده و با این بیان با مقام احدیت تطبیق می شود. البته عرفا گاهی «عماء» را مقام احدیت و گاهی با مرتبه ی واحدیت حق تعالی تطبیق داده اند[7]. سومین مرتبه ی تجلی(خاوندکار) را می توان با مقام احدیت تطبیق داد.

با بررسی بحث تجلی نتایجی نکاتی می توان استنباط و استخراج کرد، از جمله این که:
1.هستی شناسی یارسان به کدام دین یا مذهب قرابت دارد.
2.فلسفه ی ارتباط باورها و آداب و رسوم یاری با دیگر ادیان چیست؟
3.روزنه ای می گشاید تا تاریخ پیچیده ی یارسان باز خوانی شود.
4.پیشینه ی گم شده یارسان مورد کاوش علمی قرار گیرد و ...

زیرا شناخت یا دین یا مذهب با تکیه بر عقاید آن بایستی مورد کاوش قرار گیرد، سپس می توان به بررسی فروعات آن پرداخت. این روش، به ویژه در مورد اهل حق که عالمان آیینی معارف اساسی آن را با ابهام و ایهام ارائه کرده اند، می تواند چالش فرا روی جستارگران این رشته از مطالعات مذهبی را برداشت.
 
بالا