هوالطیف
خدمت کاربران محترم انجمن سلام عرض میشود
قرار بر این شد برای نویسندگان انجمن چالشی جدید شکل بگیره ،اما هدف، مقام و مدال و چه و چه نیست بلکه هدف از ایجاد این چالش در بر گیرنده تمرینی جذاب و محک خوردن توان نویسنده در رعایت بعضی اصول، مانند محور عمودی و یک پارچگی فضای داستان نویسی هست. اما قرارنیست منتقدی نوشته ها رو نقد کنه یا داوری به آثار شرکت کننده ها امتیاز بده، آنچه که نویسنده برتر رو مشخص میکنه تنها و تنها تعداد تشکر هایی هست که زیر پست ها میخوره و در واقع استقبال خوانندگان تنها ملاک برای انتخاب بهترین هاست،داور یا منتقد، نظر شخصی خودش و اندک دانشی که درباره نویسندگی داره رو ملاک عمل قرار میده که آن هم بسیار کارسخت و تخصصی هست که فعلاً بستر چنین نظریه پردازی در انجمن وجود نداره البته با احترام به همه منتقدین انجمن اما گذشته از این بر اساس نظریه بزرگترین نویسندگان جهان و اکثرهنرمندان و نویسندگان، با ارزش ترین مدال ها و امتیازات وقتی براشون ارزشمند هست که مردم از اثرشون لـ*ـذت ببرند و با آن ارتباط بر قرار کنند.
شرح مسابقه
شرکت کنندگان باید دو رمان به اختیار میل و نظر خودشون از نویسندگان عزیزی که در انجمن نگاه دانلود اثرشون رو تمام کردند یا درحال تایپ هستند انتخاب کنند، سپس از هر رمان پنج خط رو از هرجای رمان که میل دارند انتخاب کنند (یک خط بیشتر یا کمتر اهمیتی نداره)و با اضافه کردن نوشته های خودشان،اون رو تبدیل به یک داستان کوتا می کنند
تذکر
توجه داشته باشید وقتی برشی از داستان یک دوست نویسنده رو انتخاب می کنید به خاطر وفاداری به متن اون اثر، نمیتونید کلماتش رو عوض کنید حتی جای یک ویرگول و یک نقطه رو هم حق تغییر ندارید اما در ادامش مختارید به دلخواه ادامه بدید و به پایان ببرید، فقط باید درقالب داستان کوتاه بنویسید. و آخر اینکه هرجایی از داستان برش رمان انتخابی شروع شد با گذاشتن علامت ستاره ابتدا و انتهای اون برش یا تغییر رنگ مشخص کنیدکه دارید از اون برش استفاده میکنید، البته در هنگامی که برای عموم گذاشته میشه من رنگ رو یکدست میکنم و علامت رو بر میدارم تا مخاطب متوجه نشه (درادامه مثالی خواهم گذاشت تا شرکت کنندگان بیشتر با شکل برگزاری آشناشوند.)
توصیه
سعی کنید ابتدا فضای داستانتون رو انتخاب کنید و بعد به سراغ رمان ها برید، چون اگر بدونید که میخواهید طنز بنویسید یا رمانتیک یا مذهبی ،بهتر میتونید انتخاب کنید،قالب و موضوع چه طنز چه عاشقانه و..،در همه قالب ها آزاد هستید،فقط به یاد داشته باشید که باید داستان کوتا بنویسید.
خواهش
دوستان هر سوالی داشتید در ادامه همین پست بپرسید ولی به هیچ عنوان به همدیگر پاسخ ندید تنها پاسخگوی سوالات شما من هستم.واز آنجا که سوال شما ممکن هست سوال دوست دیگری هم باشه در همینجا سوال بفرمایید تا با پاسخ من، آنها هم روشن شوند و از ارسال سوال در پیام خصوصی خود داری فرمایید.
تنها دوستانی که کارشان آماده شد برای من ارسال خصوصی بفرمایند،
تشکر
و اما دوستان نویسنده عزیزی که شرکت کنندگان ما رمان های شما رو مورد استفاده قرار میدهند، ما ضمن تعهد به وفاداری متن از شما تشکر میکنیم که چنین اجازه ای رو میدید، اما بنا به هر دلیلی دوستی تمایل نداره رمانش مورد استفاده قرار بگیره ما بهشون احترام میزاریم و تا قبل از گذاشتن آثار میتونند در همین جا اعلام کنند تا شرکت کنندگان واقف به این امر باشند.
مثال
عزیزان نویسنده به این شکل کارهاشون را آماده کنند و برای من به صورت خصوصی ارسال کنند.
نام داستان :یکی من اون یکی هم من
با برش از رمان های
تنها در باران به نویسندگی ایکس
سالهای دور به نویسندگی ایگرگ
دنیا داشت راه خودشو میرفت منم راه خودمو،
کاری به کار هم نداشتیم اما یروز یجا به هم رسیدیم،چشمای تو تلاقی منو دنیا بود مریم جان
جایی که مکث کردیم جایی که به هم نگاه کردیم هنوز تویسرمه
-خب حالا که چی علی؟
هیچی بیخیال تو تصمیمت رو گرفتی و این حرف ها هم فایده ای نداره
*چرا نمی شد بی خیالت شم؟چرا تنها چیزی که اینروزها بهش فکر میکنم کلاس ساعت 3 هست؟نه باید کاری کنم این فکر از کلم پاک بشه و بتونم بخوابم
سکوت فقط سکوت کن مغز معیوب من باید مغرور باشی باید سخت باشی باید تنها خودت باشی*
راه رفتن و فقط راه رفتن میتونست آرومم کنه،اون روز کوچه ها و خیابونای زیاد بامن همقدم شدن باران خیسم میکردو سوز سرما سیلی به صورتم میزد انگار داشتن تنبیهم میکردن
اما من اونقدر در تو غرق شدم که فقط منتظر یه اشاره، یه نگاه از تو بودم که بهت بگم بیا..بخشیدمت یه زودی یه نون بگیر منم چایی میزارم و منتظرت میمونم تا برگدی خونه
*-داره دیر میشه باید برم لطفاً تمومش کن
-چی رو تمومش کنم؟تمومشدنی نیست میفهمی؟
ببخش خیلی سعی کردم اما نمیشه واقعا نمیشه من و تو ماله دوتا دنیای متفاوت هستیم،دنبالمم نگرد چون دیگه پیدام نمیکنی اما مطمنم تو ادم موفقی میشی این فکرها رو هم از خودت دور کن باشه؟*
-باشه برو به سلامت منم یکی میشم مثل تو بهت قول میدم بشم درست مثل خودت
-مگه من چجوریم؟چرا داری عذابم میدی این کار به نفع خودته بفهم
-باشه میفهمم
-نمیخوای بگی منظورت از مثل خوت یعنی چجوری؟من چجوریم؟
-تو...تو..تو خیلی خوبی خداحافظ.
پیروز و موفق باشید.
آخرین ویرایش: