یک برنامه‌ی ده هفته‌ای برای نویسنده شدن

>YEGANEH<

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/13
ارسالی ها
10,634
امتیاز واکنش
74,019
امتیاز
1,171
محل سکونت
Clime of love
نوشتن درمان درد بیهودگی است.
-شاهرخ مسکوب

مقدمه: می‌خواهیم طی یک برنامۀ ۱۰ هفته‌ای، روش‌های تازه‌ای برای نویسندگی عنوان کنیم که نگرش شما را نسبت به نوشتن و نویسندگی تغییر بدهند.
در برنامه ۱۰ هفته‌ای نوشتن، با همه چیز دربارۀ مراحل نویسندگی آشنا می‌شوید.
تمرین‌های ساده و کاربردی برنامۀ ۱۰ هفته‌ای نویسندگی رمز و رازهای نویسندگی را برای شما آشکار می‌کنند و باعث می‌شوند بعد از دو ماه و ده روز افسانه‌هایی که دربارۀ استعداد نویسندگی وجود دارد را فراموش کنید.
دستاورد شما در پایان این دورۀ رایگان:
در پایان این برنامۀ ۱۰ هفته‌ای اولین کتاب کوچک خودتان را می‌نویسید.

هفته اول:
نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟
مثل هر کار دیگر در هفتۀ اول باید بفهمیم که اصلاً نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟ مراحل نویسنده شدن سخت است یا آسان؟ برای نویسنده شدن چه میزان عرق جبین و کد یمین لازم است؟
نویسنده کسی است که می‌نویسد، همین. چه نامه بنویسید و چه طرح تجاری، چه مقاله بنویسید و چه رمان، در هر صورت نویسنده‌اید.
تصور می‌کنیم تاکنون جسته‌گریخته دست به قلم بـرده‌اید، اما هنوز حرفه‌ای نشده‌اید. حالا در هفتۀ اول آغاز نویسندگی حرفه‌ای چه باید بکنید؟
اصلاً بیایید با تعریف نویسندگی حرفه‌ای آغاز کنیم:
یک تعریف نویسندگی حرفه‌ای می‌گوید:
نویسندۀ حرفه‌ای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمی‌دهد.
تعریف دیگر می‌گوید:
نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمی‌کند.
از نظر ما نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که هر روز می‌نویسد. همین.
در هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که آیا نویسندگی آب و نان می‌شود یا نه؟

بر خلاف تصور عامه و کلیشه‌های جاافتاده که نویسندگی را تحمل فقر و بدبختی و بیچارگی می‌دانند، مدرسه ۱۰ نظر متفاوتی دارد؛ با توجه به روندهای موجود در دنیای فعلی کسب‌وکار و رسانه‌های دیجیتال، نویسندگی جایگاه کاملاً متفاوتی یافته است.
قبل از راه‌اندازی اینترنت هیچ بعید نبود که نویسندۀ بینوا از فقر و تنگدستی به سرنوشت صادق هدایت دچار شود و خفه شدن در اتاق گاز تنها گزینۀ پیش رویش باشد.
اما چرا به یکباره فضای نویسندگی در سال‌های اخیر متحول شد؟
نویسندگی و نوشتن کتاب‌های الکترونیکی در سال‌های اخیر رونق عجیب و غریبی پیدا کرده‌.
یک لحظه از خودتان سوال کنید، شما از چه طریقی به این صفحه رسیدید؟ به احتمال زیاد، جستجو در گوگل.
نویسندگی در این سال‌ها به موضوع جذاب و مهمی به نام استراتژی محتوا گره خورده.
تعریف‌های مختلفی برای استراتژی محتوا وجود دارد. ولی در هر صورت تعریف سادۀ استراتژی محتوا از نظر ما “تولید هوشمندانۀ محتوا برای دیده شدن و ارتباط گرفتن با مخاطبان” است.
بسیارخب؛ توی دنیای شلوغ اشباع شده از تبلیغات و میلیون‌ها تبلیغ و بنر که از هر طرف روی سر ما ریخته، راه رقابت و متمایز شدن چیست؟
یک کلام: تولید محتوا.
چرا با شنیدن اسم تولید تولید محتوا ذهن به سمت نوشتن می‌رود. به این دلیل که نوشتن مهارتی مثل “دو” در ورزش است، نوشتن، مهارتی مادر است.
فارغ از زمینه‌ای که در آن فعال هستید؛ برای توسعۀ برند شخصی و تجاری‌تان نیاز دارید که بنویسید.
نوشتن و نویسندگی، یعنی رابـ ـطه
به همین سادگی، ما می‌نویسیم تا ارتباط برقرار کنیم. بدون اغراق مهم‌ترین یا بخشی از مهم‌ترین دستاوردهای زندگی ما در اثر روابطی بوده که برقرار کرده‌ایم.
پس اگر به دنبال رشد و توسعۀ فردی هستیم چاره‌ای نداریم تا روابط خودمان را گسترش بدهیم و شبکۀ گسترده‌ای از دوستان مؤثر ایجاد کنیم.
نوشتن و تولید محتوا این فرصت را به ما می‌دهد تا با قدرت و تاثیرگذاری فراوان در ذهن و قلب دیگران نفوذ کنیم و روابط بلندمدتی بسازیم.
برگردیم به ابتدای بحث؛ پس تا حدی فهمیدیم که با توجه به روندهای موجود و توسعۀ اینترنت نویسندگی هم نان می‌شود و هم آب.
تصور کنید می‌خواهید در رشتۀ خودتان به کارشناس اول ایران تبدیل شوید. چاره‌ای ندارید جز اینکه خوب بنویسید و رسانه‌ای داشته باشید که افراد مرتبط با حوزۀ تخصصی شما نوشته‌هایتان را دنبال کنند و شما را به عنوان مرجعیت حوزۀ تخصصی‌تان قبول داشته باشند.
یا اگر کسب‌وکاری داشته باشید، برای اینکه در صفحۀ اول گوگل دیده شوید فقط و فقط باید محتوای اصیل و دست اول تولید کنید.
هیچ جادوی دیگری به کمک شما نمی‌آید، دوران تکنیک‌های بازاری سیاه گذشته، الگوریتم‌های گوگل روزبه‌روز هوشمندتر می‌شوند و روی محتوا حساسیت بیشتری نشان می‌دهند. قلم شما عامل اصلی تمایز شماست.
تا به حال چیزی دربارۀ روند اطلاعات فوری شنیده‌اید؟
روندهای موجود نشان‌دهندۀ این است که ما برای دستیابی به اطلاعات مورد نظرمان بیش از پیش به جای پرسیدن سوال از هر کس دیگری به موتورهای جستجو مراجعه می‌کنیم.
بنابراین قدرت و بازار در دست کسانی است که در صفحات اول گوگل حضور داشته باشند.
مثلاً شما با جستجوی یکی از کلیدواژه‌های مرتبط با نویسندگی به این صفحه رسیدید؟ درست است؟ این قدرت محتوای متنی و نویسندگی آنلاین است که باعث شده ما و شما با هم رابـ ـطه برقرار کنیم.

شاید بگویید درست، ولی آیا نویسندگی در فضای ایران هم بازار پر رونقی دارد؟
دربارۀ تاثیر شگفت‌انگیز نوشتن روی برند شخصی و کسب‌وکارها که هیچ شکی نیست، فقط کافی است نگاهی به استارت‌آپ‌ها و کارشناس‌های موفق بیندزاید.
اما حتی اگر بخواهید کارمند جایی شوید اگر نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا باشید در کمتر از یک روز می‌توانید در یک شرکت مشغول به کار شوید یا به عنوان فریلنسر کلی سفارش آزاد بگیرید.
کاری ندارد که، همین الان بروید در سایت “جابینجا” ثبت نام کنید. ببینید در هر روز چندین و چند آگهی استخدام استراتژیست محتوا و نویسندۀ آنلاین منتشر می‌شود.

تمرین هفتۀ اول:
کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوب‌ترین واژه‌ای که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان؟ این واژه ممکن است اسم عزیزترین فرد زندگی شما باشد. این کلمه را در گوگل سرچ کنید، سعی کنید تمام لینک‌های صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آن‌ها بیندازید.
گزارشی ۵۰۰ کلمه‌ای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آن‌ها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمی‌کنید فضای محتوای فارسی در گوگل فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟
با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش می‌دهید.
 
  • پیشنهادات
  • >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته دوم:
    نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟
    با خواندن مطالب هفتۀ اول ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که من می‌خواهم رمان بنویسم. این‌ها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است. پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشن کنیم.
    فرقی نمی‌کند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامه‌ای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید، در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستان‌گویی را بلد باشیم.
    اصلاً داستان چیست؟
    به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف می‌کنید، اگر دوستتان به حرف شما گوش می‌دهد یعنی مهارت ‌داستان‌گویی دارید، اگر نه که باید تمرین کنید. چون همۀ ما آدم‌ها ذاتاٌ قصه‌گو هستیم.
    انواع نویسندگی
    نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب‌ها را به همین صورت تقسیم‌بندی می‌کند.
    شاید عبارت نویسندگی خلاق را شنیده باشید و کنجکاو باشید بدانید نویسندگی خلاق چیست؟ نویسندگی خلاق در اصل همان نویسندگی داستانی و تخیلی است.

    آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟
    به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست، بسیاری از کتاب‌های غیر داستانی خیلی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.
    بین نمونه‌های ایرانی می‌توان به تعداد زیادی از کتاب‌های غیرداستانی جلال آل‌احمد اشاره کرد. هر چند آل‌احمد داستان‌نویس موفق‌تری است. کتاب نفحات نفت هم یکی از کتاب‌های غیرداستانی موفق سال‌های اخیر است که توسط رضا امیرخانی که به عنوان رمان‌نویس مشهور است، نوشته شده.
    بین نمونه‌های خارجی هم مثال‌های موفق بسیاری وجود دارد. معمولاً نویسنده‌های درجه یک جهان، در کنار آثار داستانی حداقل یکی دو تا کتاب غیرداستانی هم دارند که البته بخش اعظم این کتاب‌ها دربارۀ آموزش نویسندگی و داستان‌گویی است.
    به طور نمونه می‌شود به میلان کوندرا و جولیا کامرون اشاره کرد که ما او را به کتاب‌های غیرداستانی‌اش از جمله کتاب معروف راه هنرمند می‌شناسیم. در صورتی که او داستان‌های بسیاری را نیز به رشته تحریر در آورده است.
    حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و کتاب‌هایی در حوزۀ مدیریت و کسب‌وکار بنویسید.
    نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.
    یکی از نمونه‌های موفق نویسندۀ های غیرداستانی مالکول گلدول است که بعضی کتابهای او از جمله نقطۀ عطف وآدم‌های استثنایی با نام‌ها و ترجمه‌های مختلف در ایران چاپ شده‌اند. تمام جذابیت کتاب‌های غیر داستانی گلدول فقط به خاطر مهارت او در داستان‌گویی است. او نتیجۀ پژوهش‌ها و آزمایش‌های علمی را جوری روایت می‌کند که انگار در حال شنیدن داستانی تخیلی هستیم.
    خب چطوری می‌توانیم به لحن خوبی در داستان‌گویی برسیم. آن توصیۀ کلیشه‌ای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که می‌توانیم داستان بخوانیم. اما تمرین این هفتۀ ما ربطی به داستان خواندن ندارد.
    تمرین:
    شاید فکر کنید تمرین نویسندگی باید نوشتن باشد، ولی این بار به جای نوشتن فقط می‌خواهیم حرف بزنیم. به قولژول سالزمن: اگر می‌توانید حرف بزنید، پس حتماً می‌توانید بنویسید.
    یک برنامۀ ضبط صدا روی گوشی یا کامپیوتر خودتان نصب کنید و طی ۳ روز، در ۳ نوبت و هر بار ۲۵ دقیقه صدای خودتان را ضبط کنید. سعی کنید روایت کنید، خاطره بگویید، از اتفاق‌هایی که طی روز برایتان افتاده حرف بزنید یا دربارۀ آینده با صدای بلند رویاپردازی کنید. فرض کنید مخاطب شما در کافه نشسته و بی‌حوصله است و شما می‌خواهید با حرفهایتان او را سرگرم کنید.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته سوم:
    اگر استعداد ندارید…
    برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذره‌ای استعداد را بزنید.
    می‌توانید روی یک کاغذ بزرگ بنویسید: “من بی‌استعدادترین نویسندۀ جهانم” و آن را بچسبانید جلوی میز کارتان که به یکباره خیالتان از این بابت راحت شود.
    ما چه مشکلی با استعداد داریم؟
    حتی اگر با استعدادترین نویسندۀ جهان هم باشید بالاخره قریحۀ شما یک جایی ته می‌کشد. نویسندگی کار گِل است. نویسنده یکی از سمج‌ترین آدم‌های روی زمین است. نویسندۀ واقعی پاسدار کمیت است. او می‌داند که کیفیت فقط و فقط در اثر سخت‌کوشی و فراهم آوردن کمیت بالا فراهم می‌شود.
    کار نیکو کردن از پر کردن است؛ تمام اسم‌های ماندگار ادبیات به قول ارهان پاموک نویسنده نوبلیست ترک، کارگرانی سختکوش بوده‌اند.
    اگر روی کاغذ می‌نویسید باید کیلو کیلو تولید کنید و برای خریدن کاغذ و قلم پول کم بیاورید.
    اگر هم تایپ می‌کنید باید آنقدر افراطی بنویسید که رنگ دکمه‌های کیبوردتان برود یا دکمه‌هایش بشکند!
    می‌دانید چه زمانی به نویسنده‌ای پرکار تبدیل می‌شوید؟
    زمانی که تولید زباله را وظیفۀ خودتان بدانید.

    آنی سکستون می‌گوید: «گاهی ده‌ها صفحه چرندیات محض می‌نویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»
    تصور کنید فایل ورد را باز کرده‌اید و می‌خواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.
    تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.
    پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید (ظرف شستش مادرتان در آشپزخانه)، از بوهایی که به مشامتان می‌رسد (بوی غذایی که روی گاز است.)، از چیزهایی که لمس می‌کنید (دکمه‌های کیبورد، حسی که انگشت‌های شما هنگام لمس آن‌ها دارند.)، از چیزهایی که دور برتان می‌‌بیند (کتاب‌هایی که روی میزتان گذاشته‌اید) و از مزه‌هایی که حس می‌کنید (طعم آدامسی که در حال جویدنش هستید).
    تا جایی که می‌توانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تاثیر شگفت‌انگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفه‌ای شدید می‌فهمید.
    نویسندۀ تازه‌کار غالباً ممکن است که مدام نگران استعداد خودش بشود. بخشی از مشکلاتی که قبل از حرفه‌ای شدن ما در نویسندگی به وجود می‌آیند از این قرارند:
    -نوشتن هر چیزی را که آغاز می‌کنیم نمی‌توانیم به پایان برسانیم، پس چندین داستان نیمه‌کاره داریم.
    -بیش از اندازه دربارۀ چاپ آثارمان رویاپردازی می‌کنیم و نگرانیم.
    -حس می‌کنیم نمی‌توانیم حرف دلمان و آن چیزی که توی سرمان می‌گذرد را به وضوح روی کاغذ بیاوریم.
    -از نوشته‌های خودمان متنفریم، درست مثل پول قلابی از آنها ناامید می‌شویم.
    -هر وقت که ذوقش را داشته باشیم سراغ نوشتن می‌رویم.
    این‌ها فقط بخشی از بهانه‌ها و مشکلات یک نویسندۀ غیرحرفه‌ای است.
    ولی نویسنده شدن، یک قاعدۀ ساده دارد، که البته هر کسی اراده و شجاعت انجام آن را ندارد.
    قاعدۀ ۱۰ برابر
    قاعدۀ ۱۰ برابر ایده‌ای است که گرانت کاردون مطرح کرده است.
    قاعدۀ ۱۰ برابر یعنی ۱۰ برابر بیش از چیزی که افراد آماتور انجام می‌دهند برای مهارتی که قصد حرفه‌ای شدن در آن را دارید وقت بگذارید. اگر نویسنده‌های آماتور به صورت تفننی روزی ۱۰۰ کلمه می‌نویسند، شما ۱۰ برابر بیشتر یعنی هر روز ۱۰۰۰ کلمه بنویسید. قاعدۀ ۱۰ برابر تنها راه موفقیت و تمایز در دنیای نویسندگی است.

    تمرین:
    تصور کنید اگر ۱۰ برابر بیشتر از چیزی که در حال حاضر انجام می‌دهید و ۱۰ برابر بیشتر از حد معمول بقیه بنویسید چه اتقاقی می‌افتد و چه میزان از رشد و موفقیت را تجربه می‌کنید. به هر ضرب و زوری شده هزار کلمه دربارۀ نویسندگیِ ۱۰ برابر بنویسید. شاید لازم باشد به نسبت بقیه تمرین‌ها ۱۰ برابر بیشتر عرق بریزید.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته چهارم:
    چه گفتن یا چگونه گفتن؟
    آنقدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، کم نمی‌آوریم. پس چرا باید به جمع کثیر نویسنده‌ها اضافه شویم؟
    برای اینکه فکر می‌کنیم تجربیاتی داریم و حرف‌هایی در سرمان هست که ارزش اشتراک‌گذرای با دیگران را دارد.
    اما مسئله اینجاست، داستان‌ها تکراری‌اند. اصولاً همۀ قصه‌های جهان تکراری‌اند. تا به حال بیش از هفده بار از روی قصۀ دیو و دلبر فیلم ساخته‌اند. به نظر شما جنون دارند که چنین کاری می‌کنند یا از ذوق و خلاقیت کافی برخوردار نیستند؟
    موضوع این نیست که چه می‌گوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه قصۀ عاشقی خودتان را تصور کنید. همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است.
    غیر از این است که خط اصلی آن یک ماجرای کلیشه‌ای است؟ یک نفر دیوانه‌وار شیفتۀ یک نفر دیگر می‌شود و به رغم تمام تلاش‌ها و مصائب موجود در نهایت به معشـ*ـوقه‌اش یا می‌رسد یا نمی‌رسد.
    از فاخرترین داستان‌ها تا داستان‌های عامه‌پسندتر، طرح نو یا آنچنان عجیب‌وغریبی ندارند. پلات و طرح‌های داستانی بیش از چند تا نیستند. بلکه آن‌چه یک داستان را از تمام داستان‌های دیگر متمایز می‌کند چگونه گفتن آن است.
    پس اینجا با اصل جذابیت روبه‌رو می‌شویم. در میان انبوه قصه‌ها این نگاه و قصۀ شخصی شماست، که حرف تازه‌ای را به جهان اضافه می‌کند.
    پس شرط رسیدن به نگاهی تازه، خودشناسی است. برای خودشناسی هم راهی نیست جز نوشتن و نوشتن و نوشتن. تجربه‌های شخصی گران‌بهاترین دارایی‌های یک نویسنده هستند.

    تمرین:
    یکی از جذاب‌ترین انواع نوشتن، نوشتن از مشکلات است که در روش‌های نوشتاردرمانی هم توصیه می‌شود. پژوهشگران ادعا می‌کنند نوشتن باعث می‌شود بسیاری از مشکلات روحی و جسمی ما با سرعت بسیار بیشتری درمان شوند.
    در پاسخ سوال‌های زیر حداقل ۱۰۰ کلمه بنویسید، حتی اگر سوالات زیر دربارۀ شما صدق نمی‌کند سعی کنید خودتان را جای شخصی خیالی قرار بدهید و به این سوال‌ها پاسخ
    بدهید:
    چرا از عصبانی بودن لـ*ـذت می‌برم؟
    چرا احساس می‌کنم هیچ‌کس مرا واقعاً نمی‌شناسد و درکم نمی‌کند؟
    چرا افکار منفی را رها نمی‌کنم؟
    چرا احساس می‌کنم اگر چیز باارزشی را به دست آورم آن را از دست خواهم داد؟
    چرا شنیدن رازها و اعتراف‌های دیگران برایم لـ*ـذت‌بخش است؟
    چرا در دل امیدوارم دیگران شکست بخورند؟
    چرا احساس می‌کنم باید دیگران را هدایت کنم؟
    چرا به راحتی حواسم پرت می‌شود؟
    چرا وقتی در جمع هستم باز هم احساس تنهایی می‌کنم؟
    چرا در مورد داشتن قدرت‌های خاصی مثل حس ششم یا تله‌پاتی خیال‌پردازی می کنم؟
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته پنجم:
    پیاده‌روی؛ گامی مهم در مسیر نویسندگی
    خب به هفتۀ پنجم رسیدیم، تا اینجا احتمالاً اگر شیفتۀ نوشتن باشید همۀ تمرین‌ها را انجام داده‌اید و قلمتان راه افتاده.
    نویسندگی و پیاده‌روی به هم گره خورده‌اند. پیاده‌روی فقط یک توصیۀ ساده نیست که بتوانید به راحتی از آن بگذرید.
    قصه‌های زیادی دربارۀ علاقۀ نویسندگان به پیاده‌روی وجود دارد، نیچه که اغلب با داشتن مداد و دفتر یادداشتی چرمی در دره‌ها قدم‌ می‌زد می‌گوید:
    فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.
    چاندرا موریلا بیل در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:
    «در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آنها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌ها و پرده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»
    یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.
    غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.
    در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟
    اینگونه است:
    -از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.
    -شروع می‌کنید به راه رفتن.
    -بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید.
    تمام.

    دلیل علمی دقیق‌تر می‌خواهید:
    قلب انسان بالغ عادی، سالانه حدوداً ۴۰ میلیون بار می‌تپد و در هر روز، ۱۵۰۰۰ لیتر خون به سراسر بدن می‌فرستد. قلب یک ماهیچه است و برای تقویت آن باید ورزش‌اش دهید، مثل ماهیچه‌های دیگر بدن.
    بنابراین از آنجایی که قلب نویسنده‌ها چندبرابر بیشتر از بقیه می‌تپد لازم است فکری به حال عضلات قلبشان بکنند.
    طی پیاده‌روی ضمن تقویت عضلات قلب؛ عضلات نویسندگی‌تان را هم پرورش می‌دهید.
    جولیا کامرون از بهترین نویسنده‌هایی است که در کتاب‌های متعددی به ارتباط خلاقیت و پیاده‌روی پرداخته است، از جمله در کتاب رگۀ طلا:
    -گام برداشتن و پیاده‌روی قدرتمندترین ابزرای است که می‌شناسم.
    -زندگی خلاق، فرایند است و این فرایند شبیه عمل هضم غذاست. از غذا برای فکر کردن سخن می‌گوییم ولی به ندرت تشخیص می‌دهیم که به عنوان هنرمند به فکر، برای غذا نیاز داریم. پیاده‌روی با جریان دائم تصاویر جدید، افکار جدیدی به ما می‌دهد که تغذیه‌مان می‌کنند.
    -پیاده‌روی چاه خالی خلاقیتمان را پر می‌کند و احساس پر بودن به ما می‌بخشد. و این حالمان را خوب می‌کند.
    -پیاده‌روی چشممان را باز می‌کند. به ما غذا می‌دهد. قاشق قاشق -تصویر تصویر- از سوپ غذای روح به ما می‌دهد؛ غذایی که به ما قوت می‌بخشد تا کار ضروری شکل بخشیدن و دگرگون ساختن زندگی‌مان را انجام دهیم. به عبارت دیگر، ما با پیاده‌روی کردن از مشکل خارج می‌شویم و راه حل پیدا می‌کنیم.
    -هر وقت در نوشتن قصه‌ای گیر کردم، می‌روم بیرون و قدم می‌زنم. هر وقت نمی‌دانستم کار بعدی‌ام چه باشد آن‌قدر قدم می‌زدم تا معلوم بشود. وقتی روی سطری از داستانم یا قسمتی از زندگی‌ام گیر می‌کنم، پیاده‌روی می‌کنم و می‌گذارم گام‌هایم راه حل را نشان بدهند.
    -پیاده‌روی باعث موزون شدن تنفسمان می‌شود. وقتی تنفسمان منظم و موزون و عمیق‌تر می‌شود، افکارمان نیز چنین می‌شوند.
    -برای پیاده‌روی کردن لازم نیست شاعر باشید! راه رفتن با طبیعت موزون، خودش همۀ ما را شاعر می‌کند.
    جان میور زمانی نوشت:
    «من فقط برای قدم زدن بیرون رفتم ولی در پایان به این نتیجه رسیدم که تا طلوع خورشید بیرون بمانم، زیرا بیرون رفتن در واقع به درون رفته بود.»

    تمرین:
    ۲۵ دقیقه پیاده‌روی روزانه کافی است. می‌توانید چند ایستگاه زودتر از اتوبوس یا مترو پیاده شوید و به خانه برگردید. یادتان باشد راه رفتن روی تردمیل پیاده‌وری نیست!
    بعد از اینکه از پیاده‌روی برگشتید اگر بتوانید حتی شده ۱۰ خط هم بنویسید عالی است، شگفت‌زده می‌شوید.
    حتی می‌توانید داستان کوتاهی دربارۀ پیاده‌روی بنویسد تا پیاده‌روی برایتان معنای عمیق‌تری پیدا کند، نیکلاس اسپارکس کتاب معروفی دارد به نام پیاده‌روی به یادماندنی که فیلمی هم از روی آن ساخته شده است. شاید دوست داشته باشید این فیلم را ببینید.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته ششم:
    کشف رمز و رازهای نویسندگی با رونویسی
    برای نویسنده، خواندن کافی نیست. شاید حتی مطالعۀ پنج‌بارۀ یک کتاب هم کافی نباشد. ما باید بتوانیم رمز و راز نثر و تکنیک‌های به کار رفته در آثار نویسندگان بزرگ را کشف کنیم.
    تصور کنید هر کتاب یک وسیلۀ الکترونیکی است که قرار است دل و روده‌اش را بشکافید تا بفهمید چه اجزایی آن را شکل داده‌اند و به چه صورتی کار می‌کند.
    شکافتن دل و رودۀ کتاب و یادگیری واقعی برای نویسنده وقتی اتفاق می‌افتد که با دقت و حوصله از روی متون مورد علاقه‌اش رونویسی کند.
    می‌خواهید نثر آهنگین فارسی را بشناسید؟ خواندن گلستان کفایت نمی‌کند، دفتری بخرید و هر روز یکی از حکایت‌های سعدی را توی آن بنویسید.
    برای نویسنده شدن باید معلم سخت‌گیر خودتان باشید، معلمی که هر روز مشق می‌دهد و در صورت حاضر نبودن تکالیف، تنبیه می‌کند.
    می‌خواهید به تاثیر شگفت‌انگیز رونویسی پی ببرید؟ یک بار پس از نیم تا یک ساعت رونویسی از متن مورد علاقه‌تان، سعی کنید بخشی از خاطرات قدیمی خودتان را بنویسید. آنوقت ببینید چه اتفاقی برای نثر شما می‌افتد. متوجه می‌شوید با سرعتی بالا جنبه‌هایی از تکنیک ‌نویسنده‌ای که از روی اثرش رونویسی کرده‌اید در قلم شما ته‌نشین شده.
    تقلید یکی از بهترین راه‌ها برای آغاز نوشتن است. این اشتباهی مهلک است که توقع داشته باشیم از روز اولِ نویسندگی به سبک خودمان برسیم. نویسندۀ آینده‌دار در ابتدا یک کپی‌کار خوب است. این قانون مهارت در هنر است.
    یادگیری از دیگران بهترین و سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه یادگیری یک مهارت تازه است و رونویسی گامی موثر برای ایده‌گیری از دیگران.

    مارسی کاهان در مقاله‌ای با عنوان یادگیری از نوشته‌های دیگران محسنات خواندن آثار نویسندگان دیگر را اینگونه توصیف می‌کند:
    هر یک از این آثار از زاویۀ دیگری به جهان نگریسته‌اند، که آشنایی با نگاه‌های متفاوت برای هر نویسنده‌ای ضروری است.
    هر نویسنده‌ای برای توصیف شخصیت‌های خود از روش تازه‌ای استفاده کرده، با این روش می‌توانید شخصیت‌های خودتان را بهتر و ملموس‌تر معرفی کنید.
    زندگی مملو از اتفاقات و حوادث پیش‌بینی‌ناپذیر است. نویسندگان چگونه از این موضوع بهره بـرده‌اند؟
    چگونه می‌توانیم خواننده را از حالت عادی به حالت غیر عادی بکشانیم؟ دو ابزار این کار استعاره و تشبیه است.
    همچنین او تمرین جالبی را پیشنهاد می‌دهد که می‌توانید رونویسی از داستان‌ها را به کار اثربخش‌تری تبدیل کنید:
    از میان داستان‌هایی که خوانده‌اید، داستان مورد علاقۀ خودتان را انتخاب کنید و آن را از زاویۀ دید تازه‌ای بنویسد.
    برای مثال می‌توانید شعر مورد علاقه‌تان، که داستانی قوی دارد، را به نثر بازنویسی کنید.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته هفتم:
    معجزۀ کلمات
    نویسندگی یعنی مدیریت کلمات. سونیا شوکه می‌گوید:
    «کلمات شما همان آجرها و مصالحی هستند که رویاهایتان را با آن‌ها می‌سازید. کلمات شما بزرگ‌ترین قدرتی‌اند که در اختیار دارید. کلماتی که انتخاب و استفاده می‌کنید همان زندگی‌ای که تجربه می‌کنید را، می‌سازند.»
    نویسنده چوپان کلمات است. این ما هستیم که باید نگهبان کلمات باشیم. هفتۀ سوم و قاعدۀ ۱۰ برابر را که یادتان هست. دامنۀ واژگان یک نویسنده باید ده برابر مردم عادی باشد.
    درست است که زبان فارسی مهجور است، اما بدون هیچ اغراقی، از خوش‌شانسی ماست که زبانی به زیبایی فارسی داریم؛ زبان حافظ و سعدی.
    هر چه دامنۀ واژگان گسترده‌تری داشته باشیم درک و شعور ما از عالم بیشتر می‌شود.
    دقت در جزییات و تفاوت واژه‌ها نکتۀ مهمی است که نمی‌توانیم از زیر بار آن فرار کنیم، آیا تفاوت “است” و “هست” را می‌دانید؟ سعید عقیقی نویسنده و منتقد سینمایی مطرح، تفاوت “است” و “هست” را اینگونه بیان کرده:
    «میان “است” و “هست” تفاوت بسیار است. به بیان ساده: آن چه هست، هست ،یعنی هستی دارد. اما آن چه “است” ،هستی‌اش تمام نیست و شاید که نباشد. می‌گوییم “هواسرد است ” و نمی‌گوییم “هوا سرد هست”. “هستی” ذاتی‌ست و “استی” عرضی. وقتی هستی یعنی از “بود” و “است “و “خواهد بود”، از دستور زبان و دستور زمان ،گذشته‌ای. دیگر هستی. “دگران روند و آیند و تو هم چنان که هستی.»
    ضمناً به تفاوت کلمات عینی و ذهنی توجه کنید. کلمات عینی کلماتی هستند که اغلب انسان‌ها تصور یکسانی دربارۀ آن‌ها دارند: مثل گوجه، کتاب، صندلی اما دربارۀ کلمات ذهنی بر خلاف کلمات عینی، برداشت‌های مختلفی وجود دارد، و در ذهن هر کسی تصویر متفاوتی شکل می‌دهند. مثل: عدالت، عشق، شادی و…
    یکی از راه‌های خوب برای بازی با کلمات بهره‌گیری از نقشه‌های ذهنی است. یک کلمه ‌را در مرکز صفحه بنویسید و حالا فکر کنید آن کلمه منفجر شده و کلمات دیگری از دل آن بیرون آمده‌اند و در حال پخش شدن در جای‌جای صفحه هستند. تمام کلماتی که به ذهنتان تداعی می‌شوند را بنویسید.
    تمرین:
    ۱
    با کلمات نقاشی بکشید.
    چیزی را انتخاب و دقیق نگاهش کنید.
    اینکه چه چیزی را انتخاب می‌کنید به علاقۀ خودتان بستگی دارد. می‌تواند سیب، درخت، صندوق صدقات یا گوشی موبایلتان باشد. بعداً می‌توانید چیزهایی مثل یک خانه یا خیابان و ماشین را انتخاب کنید.
    چند دقیقه با جدیت به موضوعی که انتخاب کرده‌اید خیره شوید مثل آنکه بخواهید تصویری از آن بکشید. حالا آن را با کلماتتان تصویر کنید. تا جای ممکن از کلمات عینی استفاده کنید.
    قانون معروف نوشتن این است: نگو، نشان بده!

    مثال:
    به جای: هوا خیلی ناجور بود.
    بنویسید: یک هفته هر روز باران می‌بارید.
    ۲
    این‌ بار می‌رویم سراغ سعدی، به نیت جمع کردن کلمه، اصلاً مهم نیست واژه‌هایی که پیدا می‌کنیم کاربردی در زبان روزمره دارند یا نه.
    برای جمع کردن کلمات حداقل ۵ غزل یا حکایت سعدی را به دقت و مرور چندباره بخوانید.
    خواندن چند بارۀ گلستان سعدی برای هر نویسندۀ داستانی و غیرداستانی فارسی زبان از نان شب هم واجب‌تر است.
    راستی اگر دوست دارید از تأثیر سعدی بر داستان‌نویس‌های ایرانی آشنا شوید نگاهی بیاندازید به داستان‌های ابراهیم گلستان.
    در پایان واپسین تکۀ کتاب “سنگی بر گوری” نوشتۀ جلال‌ آل‌احمد را با هم مرور می‌کنیم. آل‌احمد معلم ادبیات بود و طی دوران تدریس خود صدها بار سعدی را تدریس کرده بود. به هر حال نمی‌شود آل‌احمد را نادیده گرفت و نثر او درس‌های زیادی برای آموختن دارد، نگاه کنید ببینید در متن زیر آل‌احمد چگونه قصه می‌گوید، به این فکر کنید که بدون مجهز بودن به بانکی غنی از کلمات می‌توان از پس نوشتن متن زیر برآمد؟
    «…اصلاً بگذار قصه‌ای بگویم. حالا که دهان قصه‌گوی تو را بسته‌اند. می‌شنوی؟ بله. پدری است و پسری و نوه‌ای. یعنی من و بابام و جدم. این آخری در قبرستان مسجد ماشاالله. مشت خاکی در یک گوشۀ این سفرۀ سنت و اجداد و ابدیت. پسر در قبرستان قم. همین بیخ گوش تو. و هنوز نپوسیده. بلکه یک کیسه استخوان. و نوه دلش تنگ است و آمده سراغ اموات. یعنی پناه آورده به گذشته و سنت و ابدیت. یعنی به این هیچی که تو در آنی. آمده تا خود را در این هیچِ فراموش، فراموش کند. اما این نسخه هیچ افاقه‌ای نکرده. عین نسخۀ نطفۀ تخم مرغ. یادت هست؟ و این خود بدجوری بیخ ریش این نوه مانده. راستش چون این سفرۀ خاکی بدجوری بی‌نور است. تو تا سه چهار سال دیگر حتی سنگی بر گوری هم نخواهی بود. اما پدرم هنوز فرصت دارد. هم سنگی دارد بر گوری و هم نوه‌ها دارد و پسرها. و در خانه‌اش هنوز باز است. اما این نوۀ پناه آورده به گذشتگان چنان از این گذشته و از آن آینده بیزار است که نگو…نمیدانی چقدر خوشحال است عمقزی، از اینکه عاقبت این زنجیر گذشته و آینده را از یک جایی خواهد گسست. این زنجیر را که از ته جنگل‌های بدویت تا بلبشوی تمدن آخر کوچۀ فردوسی تجریش آمده. آن بچه‌ای که شنوندۀ قصه‌های تو بود با خود تو به گور رفت. و امروز من آن آدم ابترم که پس از مرگم هیچ تنابنده‌ای را به جا نخواهم گذاشت تا در بند اجداد و سنت و گذشته باشد و برای فرار از غم آینده به این هیچ گستردۀ شما پناه بیاورد. پناه بیاورد به این گذشتگان و این ابدیت در هیچ و سنت در خاک که تویی و پدرم و همۀ اجداد و همۀ تاریخ. من اگر بدانی چقدر خوشحالم که آخرین سنگ مزار در گذشتگاه خویشم. من اگر شده در یک جا و به اندازۀ یک تن نقطۀ ختام سنتم. نفس نفی آینده‌ای هستم که باید در بند این گذشته می‌ماند. می‌فهمی عمقزی؟ اینها را. دلم نیامد به پدرم بگویم. ولی تو بدان. و راستی می‌دانی چرا؟ تا دست کم این دلخوشی برایم بماند که اگر شده به اندازۀ یک تن تنها در این دنیا اختیاری هست و آزادی‌ای. و این زنجیر ظاهراً به هم پیوسته که بر گردۀ بردباری خلایق از بدو خلق تا انتهای نشور هیچی را به هیچی می‌پیوندد، اگر شده به اندازۀ یک حلۀ تنها، گسسته است. و این همه چه واقعیت باشد چه دلخوشی، من این صفحات را همچون سنگی بر گوری خواهم نهاد که آرامگاه هیچ جسدی نیست. و خواهم بست و به این طریق در هر مفری را به این گذشتۀ در هیچ و و این سنت در خاک.»
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته هشتم:
    آموزش نویسندگی: کتاب‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی
    بسیار خب، اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان می‌رسد حضور در کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی است. معمولاً به شکل سنتی ما نظر مثبتی به کلاس‌های فیزیکی داریم و یادگیری به این روش‌ را اثربخش‌تر می‌دانیم.
    البته امروزه در سراسر جهان یادگیری آنلاین روزبه‌روز قدرتمندتر می‌شود؛ در ایران به دوره‌های نویسندگی آنلاین به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود و برنامۀ ده هفته‌ای مدرسه ۱۰ گامی در همین مسیر است.
    اما اگر بخواهیم در یک کلاس نویسندگی شرکت کنیم باید چه مواردی را در نظر بگیریم؟
    کم نیستند نویسند‌ه‌هایی که اصولاً نویسندگی را غیرقابل تدریس می‌دانند، از جعفر مدرس صادقی تا نسیم طالب که در این مورد می‌گوید:
    «هیچ نویسنده‌ای را شکست خورده در نظر نگیرید. مگر نویسنده‌ای که دیگر نوشتن را رها کرده و در حال آموزش نوشتن به دیگران است.»
    این‌گونه نویسندگان معتقدند که نویسندگی را باید با مطالعه و نوشتن و آزمون و خطا آموخت و حتی کتاب‌های آموزشی هم راه به جایی نمی‌برند.
    اما در طرف مقابل ماجرای آموزش نویسندگی و برگزاری کارگاه‌های نویسندگی طرفداران سرسختی در میان بهترین نویسندگان جهان دارد. بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان علاوه بر تدریس، کتاب‌هایی را هم در این زمینه تحریر کرده‌اند و که از جملۀ آن‌ها می‌توان به کتاب نامه‌هایی به یک نویسندۀ جوان اشاره کرد که توسط نویسندۀ نوبلیستماریو بارگاس یوسا نوشته شده. همینطور استیون کینگ هم در کتابی که در ایران با عنوان از نوشتن ترجمه شده، سعی در انتقال تجربیات نویسندگی خودش داشته است.
    به هر حال به نظر می‌رسد با حضور در کلاس‌های نویسندگی می‌توان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی آموخت که در صورت عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صف هزینه‌ها و آزمون و خطاهای بسیار به آن‌ها دست بیابیم.
    حضور در کلاس‌های نویسندگی باعث می‌شود تا ما نوشتن را جدی‌تر بگیریم و با تعهد بیشتری به نویسندگی پایبند باشیم. همچنین حضور در کلاس نویسندگی باعث می‌شود تا با افرادی هم‌کلاسی بشویم که مثل ما سودای نویسندگی را در سر می‌‌پروانند و شکل‌گیری دوستی‌های این‌چنینی می‌تواند مسیر تسلط ما به مهارت نویسندگی را هموارتر کند.
    همینطور کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی باعث می‌شوند با راهنمایی مدرس کلاس با منابع روز آموزش نویسندگی و آثار نویسندگان مهم آشنا شویم.

    آیا رشته دانشگاهی نویسندگی هم وجود دارد؟
    به نظر می‌‌رسد بهتر است هنری مثل نویسندگی را به تحصیلات بی‌اثر و مدرک‌گرای دانشگاهی آلوده نکنیم.
    البته دانشکده‌هایی مثل سینما تئاتر در زمینۀ فیلمنامه‌نویسی فعال هستند.
    آیا همۀ کلاس‌های نویسندگی قابل اعتماد و مفید هستند؟
    باید دقت بسیاری داشته باشیم که در کلاس آموزشی چه نویسنده‌ای شرکت می‌کنیم. حضور در کلاس بعضی افراد می‌تواند نابودکنندۀ استعداد و اعتمادبه‌نفس و تمام ذوق‌وشوق ما برای نوشتن باشد.
    بنابراین مهم‌ترین رکنی که برای انتخاب یک کلاس نویسندگی خوب به نظر می‌رسد چیست؟
    از خودمان بپرسیم آیا مدرس دوره، تجربۀ عملی و ارزنده‌ای در زمینه تخصصی خود دارد؟ و آیا ما به آثار منتشر شدۀ او علاقه‌مندیم؟ چطور می‌توانیم به درس‌ها و توصیه‌های کسی عمل کنیم که شناختی از آثارش نداریم یا بدتر از آن آثارش را دوست نداریم؟
    مثلاً اگر به کلاس فیلمنامه‌نویسی می‌‌رویم ببینیم از روی فیلمنامه‌های مدرس کلاس فیلم خوبی ساخته شده است؟
    اگر در کلاس نویسندگی آنلاین و غیرداستانی شرکت می‌کنیم ببینیم آیا مدرس دوره سایت یا وبلاگ حرفه‌ای و پرمخاطبی دارد؟
    یا اگر در یک کارگاه رمان‌نویسی شرکت می‌کنیم باید ببینم که آیا نویسندۀ کتاب، انتشار چندین رمان حرفه‌ای را در کارنامۀ خود دارد؟
    کلاس‌های نویسندگی در تهران و دیگر استان‌ها چه وضعیتی دارند؟
    از سال‌های دور کلاس‌های نویسندگی متعددی در تهران برگزار می‌شده و در حال حاضر هم فرهنگسراها و آموزشگاه‌های آزاد در این زمینه فعالیت می‌کند.
    البته تاکنون تقریباً همۀ کلاس‌های نویسندگی در تهران کلاس‌ها و کارگاه داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی بوده‌اند و هیچ کلاسی در زمینۀ نویسندگی آنلاین یا نویسندگی غیرداستانی وجود نداشته. مدرسه نویسندگی به تازگی اقدام به برگزاری چنین کلاس‌هایی نموده است.
    معرفی کتاب‌های معتبر آموزش نویسندگی
    کتاب‌های آموزش نویسندگی منبع مناسبی برای یادگیری اصول و مبادی نویسندگی هستند.
    مدرسه ۱۰ تصمیم گرفته با مراجعه به منابع گوناگون و مقالات متعدد و مشورت با اساتید در هر حوزه‌ از نویسندگی ۳ کتاب معتبر را معرفی کند، معیارهایی چون ترجمه و نگارش خوب، تمرین‌های کاربردی و عملی و اعتبار علمی نویسندگان در انتخاب‌ها لحاظ شده است:
    داستان نویسی:
    حرکت در مه-چگونه مثل نویسنده‌‌ها فکر کنیم؟-محمدحسن شهسواری-نشر چشمه
    مجموعۀ چهار جلدی حرفه: داستان نویس-نشر چشمه-ترجمۀ کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی
    اندیشه‌های نو در رمان‌نویسی-باربارا شوپ-مارگارت لاو دنمن-شایسته پیران-نشر نی
    فیلمنامه‌نویسی:
    تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی-چارلی موریتس- ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر ساقی
    داستان، ساختار، سبک و اصول فيلمنامه‌نويسی-رابرت مک کی-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر هرمس
    آناتومی داستان-جان تروبی-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر آوند دانش
    کتاب‌های انگیزشی نوشتن: (ما این کتاب‌ها را به این دلیل کتاب‌های انگیزشی نویسندگی نامگذاری کردیم چون حاوی تکنیک‌ها و اصول نویسندگی نیستند، بلکه به مسیر روحی نویسنده‌ و موانع خلاقیت او اشاره دارند.)
    بنویس تا اتفاق بیفتد-هنریت کلاسر-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر رسا
    حق نوشتن-جولیا کامرون-ترجمۀ سیمین موحد-نشر هیرمند
    جادوی بزرگ-الیزابت گیلبرت-ترجمۀ مهرداد بازیاری-نشر کتابسرای تندیس
    نویسندگی غیرداستانی و مقاله نویسی:
    نوشتن مثل فیلسوف
    البته واضح و مبرهن است که…-ضیاء موحد-نشر نیلوفر
    ادبیات تبلیغ- رابرت دابل‌یو.بلای- منیژه شیخ‌جوادی(بهزاد)-نشر سیته
    آخرین مورد را به معرفی کتابی در زمینۀ نویسندگی آگهی‌های تبلیغاتی اختصاص داده‌ایم. به هر حال ممکن است شما شیفتۀ فعالیت در زمینۀ کپی رایتینگ باشید. پس چه بهتر که با کتابی معتبر دربارۀ اصول نویسندگی تبلیغاتی شروع کنید.
    رابرت دابل‌یو.بلای در انتهای پیش‌گفتار این کتاب می‌نویسد:
    «زمانی که شروع به نوشتن تبلیغات پرجاذبه می‌کنید، درست مانند من به این نتیجه خواهید رسید که نگارش کلمه‌های متقاعدکننده می‌تواند همانند نوشتن یک شعر یا یک مقالۀ ادبی و یا یک داستان کوتاه، هیجان‌انگیز باشد. در عین حال پول بیشتری هم به جیب می‌‌زنید، اینطور نیست؟»
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفته نهم:
    نویسندگی آنلاین
    جذابیت نوشتن در فضای آنلاین این است که گاهی یک نفر می‌تواند با صفحۀ شخصی‌اش میلیون‌ها ببینده را جذب کند و گاهی هم ده‌ها نفر در جذب تعداد انگشت‌شماری از مخاطبان ناتوان می‌مانند.
    با نوشتن در فضای آنلاین شما می‌آموزید که چگونه با محدویت‌های اندک، مخاطبان اختصاصی خودتان را داشته باشید و تأثیر ایده‌هایتان را در عمل بیازمایید.
    البته هدف نهایی شما باید راه‌اندازی وب‌سایت اختصاصی خودتان باشد. بنابراین پیش از راه‌اندازی کانالی در تلگرام، دامنه‌ای را با نام خودتان ثبت کنید تا تعهد بیشتری به وبلاگ‌نویسی پیدا کنید. وبلاگ‌نویسی را می‌توان مؤثرترین و حرفه‌ای‌ترین روش‌ ارتباط و تأثیرگذاری نویسنده‌های عصر حاضر دانست.

    چگونه یک کانال تلگرامی حرفه‌ای و پرمخاطب داشته باشیم؟
    هر چقدر هم به تلگرام بد و بیراه بگوییم، به هر حال تلگرام در ایران مهم و تأثیرگذار است. تعداد میلیونی کاربرهای تلگرام بستر مناسبی را برای عرضۀ محتوا ایجاد کرده.
    بله تلگرام، چرا که نه، داشتن کانالی در تلگرام می‌تواند بهترین فضا برای تمرین نوشتن باشد، حتی اگر کانال شما دو نفر بیشتر عضو ندارد، خودتان و صمیمی‌ترین دوستتان.
    اگر تمرین‌های ۸ هفتۀ قبلی را به دقت انجام داده باشید به این معناست که دو ماه تمام تمرین نویسندگی کرده‌اید. حالا با خیلی از نویسنده‌ها آشنا هستید و ترستان از نوشتن تا حد زیادی رفع شده. البته برای حرفه‌ای‌تر شدن فقط نباید به انجام تمرین‌ها در همان هفتۀ مورد نظر اکتفا کنید، بلکه باید طی دوره‌های مختلف تمرین‌ها را تکرار کنید تا ملکۀ ذهن شما شوند.
    پیشنهاد ما این است که قانون مشخصی برای تولید و انتشار محتوای کانال خودتان داشته باشید.
    ۱۰ فرمان برای کانال تلگرامی برای تقویت نویسندگی
    ده نکته‌ای که می‌توانید در ساختن یک کانال تلگرام حرفه‌ای رعایت کنید:
    – به دام استاتوس‌نویسی نیفتید. مثلاً کمتر از ۲۰۰ کلمه ننویسید.
    -به جای توجه به رویدادهای خبری و شایعات روز، نگاه تحلیلی داشته باشید و دربارۀ روند‌های آتی بنویسید.
    -شکسته‌نویسی را کنار بگذارید. نوشتن به زبان محاوره تاثیر چندانی روی تقویت مهارت نویسندگی شما ندارد. یاد بگیرید درست و تمیز و کتابی بنویسید.
    -سعی کنید محتوای شما ارزش‌آفرین و دارای بار آموزشی باشد. به دام غر زدن نیفتید.
    -سعی نکنید به هر قیمتی، از جمله تبادل لینک با کانال‌هایی که هیچ ربطی به شما ندارند، اعضای کانالتان را افزایش بدهید.

    -به عنوان نویسندۀ تازه‌کار در وهلۀ اول افزایش میزان تولید محتوا باید مهم‌تر از تعداد مخاطبان محتوا باشد.
    -به جای نقل کردن از جاهای دیگر، سعی در تولید محتوای اختصاصی داشته باشید. هر چند ضعیف و بی‌رمق.
    -منظم بنویسید. سعی کنید ساعات مشخصی از روز را برای به‌روزرسانی کانال در نظر بگیرید و به این ساعات متعهد باشید.
    -سعی نکنید در دام نوشتن چیزهای بامزه و عامه‌پسند بیفتید. به دنبال نظر مخاطب افتادن نتیجه‌ای جز ابتذال ندارد. سعی کنید از چیزی بنویسید که فکر می‌کنید درست است.
    -هدف خودتان را دائم مرور کنید: هدف شما از راه‌اندازی کانال تلگرام ایجاد فضایی برای تمرین نویسندگی و تولید محتوای آنلاین است.
     

    >YEGANEH<

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/13
    ارسالی ها
    10,634
    امتیاز واکنش
    74,019
    امتیاز
    1,171
    محل سکونت
    Clime of love
    هفتۀ دهم:
    چگونه کتاب بنویسیم؟
    پال هاوک در کتاب اینگونه می‌توانید دربارۀ نویسندۀ بزرگ علمی-تخیلی، آیزاک آسیموف اینگونه می‌نویسد:
    «تنها یک راه وجود دارد که آقای آسیموف توانسته باشد بیش از یکصد کتاب بنویسید: نظم و انضباط شخصی و مهار جدی خویشتن. او گاهی در یک سال چندین کتاب می‌نوشت، آن هم نه کتاب‌های ساده و مختصر، برخی از آن‌ها کاملاً علمی هستند.
    وقتی می‌بینیم که برای برخی افراد نوشتن یک نامۀ ساده، یک روز تمام وقت می‌گیرد، روشن می‌شود که او چنان منضبط و تعلیم دیده بود که در آن مقطع از زندگی خود، می‌توانست در یک روز فصل کاملی از یک کتاب را بنویسد. برخی از مردم با رنج و زحمت بسیار در تمام عمر خود تنها یک کتاب می‌نویسند. در حالی که این مرد فصل به فصل در هر سال، سه یا چهار کتاب می‌نوشت. چگونه ممکن است؟ چون می‌دانست چه می‌خواهد، می‌دانست تنها با کار سخت می‌تواند خواستۀ خود را به دست آورد و به همین دلیل به جای گریز از دشواری کار، با آن رودرور می‌شد و این یکی از راه‌های مهار خویشتن است.»

    تمرین:
    برای انجام این تمرین فقط یک روز وقت دارید.
    البته ۳ روز وقت دارید دربارۀ موضوعی که می‌خواهید دربارۀ آن کتاب بنویسید فکر و تحقیق کنید.
    کتاب ۲۵ صفحه‌ای شما می‌تواند یک مقالۀ بلند شخصی باشد. در مقاله شخصی هیچ طرح داستانی و شخصیت‌پردازی وجود ندارد و نیازی به اختراع گفتگوها و توضیحات طولانی دربارۀ پیشینۀ شخصیت‌ها نیست؛ نیازی به تحقیق آنچنانی هم نیست. در واقع، مقالۀ شخصی بعد از شعر، ذهنی‌ترین نوع نوشتن است. بنابراین ممکن است شخصی‌ترین موضوعات را انتخاب کنید. (داستان سنگی بر گوری را یادتان هست که تکۀ انتهایی آن را در هفتۀ ششم نقل کردیم، سنگی بر گوری یکی از بهترین نمونه‌های نوشتن داستان شخصی است.)
    ممکن است کتاب شما دربارۀ ماجراهای طلاق عمه‌تان باشد یا دربارۀ عشق بی‌حد و حصر شما به گربه‌ها.
    ضمناً در نوشتن کتابتان و گفتن از خودتان خجالتی نباشید؛ اگر زیبا، ماهر، بااستعداد یا دارای صفات خوب دیگری هستید که گفتن آنها به مطالب شما مربوط می‌شود و تأثیر می‌گذارد بگویید و خجالت نکشید. زیرا بدون آنها نوشته‌تان کامل نخواهدبود.
    ضمناً از اصول پایۀ نویسندگی مثل چه کسی، کی، کجا، چرا و چگونه استفاده ‌کنید. نوشتن کتاب ۲۵ صفحه‌ای را نوشتن کتابی برای دل تصور کنید.
    بعد از ۱۰ هفته تمرین، نوشتن ۲۵ صفحه چرک‌نویس کاری سهل و انجام‌شدنی است.
    حالا یک روز تمام را خالی کنید، یک کتاب ۲۵ صفحه‌ای بنویسید. لازم نیست تمام روز پشت رایانه باشید بلکه صرف دو سه ساعت ناپیوسته برای نوشتن یک کتاب کوچک ۲۵ صفحه‌ای کافی است. فقط کافی است پرنده به پرندهپیش بروید. “پرنده به پرنده” یکی از معروف‌ترین کتاب‌های آموزش نویسندگی است که توسط آن لاموترمان‌نویس مطرح آمریکایی نوشته شده؛ قصۀ پرنده به پرنده اینگونه است:
    «سی سال پیش، برادر بزرگ‌تر من، که آن زمان ده ساله بود، می‌کوشید تا گزارشی بنویسد دربارۀ پرنده‌ها. برای تهیۀ این گزارش، فقط سه ماه وقت داشت. از این سه ماه، فقط یک روز باقی‌مانده بود و او هنوز گزارش خود را شروع نکرده بود. یادم می‌آید که با چشمانی اشک‌بار در آشپزخانه نشسته بود. روی میز پر از کاغذ و قلم و کتاب‌هایی بود دربارۀ پرنده‌ها؛ کتاب‌هایی که حتی لای‌شان نیز باز نشده بود. او درمانده بود که چه بکند. پدرم کنار او نشست، دستش را دور گردن برادرم انداخت و به او گفت: «پسرم، پرنده به پرنده، یک به یک. همین.»
    (تماشای سخنرانی آن لاموت در تد)
    یادتان باشد این فقط دست‌نویس اول یک کتاب است، قرار نیست شاهکار باشد یا چاپ بشود. البته بعید نیست که کتاب شما قوی سیاه از آب دربیاید و در تاریخ ماندگار شود!
    استیون کینگ رمان‌نویس آمریکایی و یکی از ده نویسندۀ ثروتمند جهان می‌گوید: «وقتی از من سوال می‌کنند: چطور می‌نویسی؟ بدون استثنا جواب می‌دهم: هر بار یک کلمه و جوابم هیچ‌وقت جدی گرفته نمی‌شود. ساده‌تر از آن است که حقیقی به نظر برسد. دیوار بزرگ چین را تصور کنید: هر بار فقط یک سنگ به آن اضافه کرده‌اند. خیلی ساده، هر بار، یک سنگ. حالا شنیده‌ایم می‌شود آن لعنتی را از کره ماه هم با تلسکوپ دید!»
    برنامۀ ده هفته‌ای به پایان رسید، البته کار ما تمام نشده و به مرور سعی می‌کنیم هر هفته چند مطلب مرتبط با برنامۀ «چگونه نویسنده شویم؟» منتشر کنیم تا بحث‌ها به تدریج کامل و کامل‌تر بشوند.
    به نظر می‌‌رسد که به زحمتش میارزد. ده هفته تمرین برای حل این معمای مهم: چگونه نویسنده شوم؟
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا