10 نکته ای که برای شروع نوشتن نگـاه دانلـود به آن نیاز دارید

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
10 نکته ای که برای شروع نوشتن نگـاه دانلـود به آن نیاز دارید ( شروع )
جوزف پارکر، ویراستار و نویسنده، مجموعه از آموزش های نویسندگی را بصورت نکاتی ساده و قابل تفهیم بر روی اینترنت قرار داده که من و بقیه ی دوستان کم کم تلاش میکنیم تا مجموعه ی آموزش های اون که به اسم "هر کسی میتواند نگـاه دانلـود بنویسد" را جمع آوری کنیم.

ده نکته ای که برای نوشتن نگـاه دانلـود قابل چاپ به آن نیازدارید


امروز، دوست دارم پروژه ای رو به شما معرفی کنم که امیدوارم شما هم مثل من به خاطر اون هیجان زده بشید، همونطوری که من هم هستم. تا الان داشتم شرایط کار در اینترنت رو تست می کردم، راهنمایی ها و آموزش هایی رو درباره نوشتن در اینترنت قرار می دادم و می خواستم ببینم که کسی احتمالا به چیزی که من می تونم درباره ی هنر نوشتن بگم علاقه مند هست یا نه و من از دیدن اشتیاق دیگران ذوق زده شدم.
می خوام اعلام کنم که من با این مقاله ها تغییر ایجاد می کنم. برای خلق یک جزوه آموزشی قدم به قدم تلاش خواهم کرد که هرکس که حاضره تلاش کنه، بتونه یاد بگیره تا به صورت حرفه ای بنویسه. اما قبل از اونکه این پروژه رو بپذیریم، باید به شما بگم که دونستن یک سری نکات برای شما تو این کار لازمه:

نکته 1: باید باور داشته باشین که می تونین یاد بگیرین که یک نویسنده ماهر باشین.
اگه شک داشته باشین که زمانی اثری شایسته ی انتشار خلق نمی کنین، در اصل چیزی رو پیشگویی می کنید که اتفاق می افته و این موضوع از نظر من اصلا قشنگ نیست. این ممکنه پروسه ای سخت و طولانی باشه، اما اگه وقت و کار کافی بگذارین و برای موفقیت ادبی هدف گذاری کنین تبدیل به نویسنده ای ماهر می شید. پس به نویسنده محبوب همیشگی تون فکر کنین و به خودتون قول بدهین که از اونها سبقت می گیرین.

نکته 2: باید بپذیرین که نوشتن یک مهارته نه یک موهبت.

زمانی که برای گرفتن مدرکم در نوشتن مطالعه می کردم، با تعداد زیادی از نویسنده های بااستعداد ملاقات کردم. هرچند، عده کمی از اونها به چیزی بیشتر از منتقد های پاره وقت یا پیشخدمت های تمام وقت تبدیل شدن. چرا؟ چون اونها فکر می کردن که نوشتن یک موهبته، و اونها با داشتن استعداد بهترین هستن. اونها آدم هایی نیستن که به نویسنده های بزرگ تبدیل بشن. نویسنده های بزرگ کسانی هستن که عاشق داستان گفتنن و خودشون رو وقف این مهارت می کنن. بله، برخی نویسنده ها راحت تر از بقیه موفق می شن، اما هرکس که حقیقتاً تمام تلاشش رو برای یادگیری نوشتن بذاره می تونه داستانی بگه که قلب خواننده ها رو بلرزونه. همچنین، شما باید قبول کنین که به عنوان یک مهارت یک پروسه برای نوشتن وجود داره که باید تقلید و فراگرفته بشه و اینکه یک حالت جادویی برای نخبه ها و خلاقا یا روشنفکرها نیست.

نکته 3: باید زمانی مشخص برای نوشتن در نظر بگیرین.

این برای تعداد زیادی از افراد سخته. اما اگه می خواین یه نویسنده بشین باید مقدار زمانی هفتگی رو برای نوشتن و یاد گرفتن مهارت های نوشتن تعیین کنین. یه زمانی هرچقدر کم تا به خودتون اجازه ی کم کاری ندین. در غیر این صورت رویا های شما طراوتشون رو از دست می دن و کهنه می شن و بیهودگی جای اونها رو می گیره و سرانجام تواناییذ هایی که در این مهارت دارین محو می شه.

نکته ی 4: باید زمانی مشخص برای خوندن در نظر بگیرین.
وقتی که شما بهترین آثار رو در یک زمینه ی ادبی ندیده باشین نمی تونین در اون سبک ادبی بهترین باشین. این به سادگی حقیقت یادگیریه. پس نویسنده های محبوبتون رو پیدا کنید و در هفته زمانی رو برای مطالعه ی نوشته های اونها و سبک هاشون اختصاص بدین.

نکته ی 5: باید حداقل دو رمان نامربوط بنویسین و حاضر باشید بعد از هرکدوم استراحت کنین.

وقتی که نوشتن یا ویرایش یک پیشنویس از داستانتون رو تموم کردین باید یه استراحت داشته باشین. برای اینکه ذهنتون از فضای داستان فاصله بگیره و استراحتی بکنه، این کار برای شروع ویرایش داستانتون ضروریه. در این صورت وقتی که به سراغ ویرایش داستانتون می رین دقیق تر و محاسبه گر تر می شین. برای همین بهتره که حداقل دو کار رو به صورت همزمان انجام بدین. یعنی وقتی یک داستان رو می نویسین اون یکی رو ویرایش کنین و برعکس. اینجوری هم سریع کار می کنین هم ذهنتون خلاق می مونه.

نکته ی 6: باید حاضر باشین تمرینات خسته کننده انجام بدین.
مشکل دیگه ای که در این تفکر که نوشتن یه هنر جادوئیه هستش اینه که نویسنده ها فکر می کنن روندی وجود نداره و همه ی اون خستگی و ساختار فقط برای محدود کردن خلاقیته اما همونطور که یه نقاش باید خستگی کشیدن سایه های ایجاد شده توسط سبد میوه رو یاد بگیره و از شبکه های چهارخونه برای یادگرفتن خطوط و تقارن در کارش استفاده کنه، نویسنده هم باید نحوه استفاده از ساختار داستان و زبان رو یاد بگیره . در تکه هایی از نوشتن سرگرمی هم هست در حقیقت در اکثر اون تمرین ها شما می تونین سرگرمی رو پیدا کنین. اما اون افرادی که کارشون برتری پیدا میکنه اون هایی هستند که حاضرن برای ارتقای مهارت نوشتنشون خستگی طرح ریزی و تمرین ها رو تحمل کنن.

نکته ی 7: باید شریکِ نوشتن پیدا کنین.
این احتمالا سخت ترین وظیفه ی شماست.باید نویسنده های دیگه ای رو پیدا کنین که مثل شما دنبال یادگیری و پیشرفت هستن. هر دو نفرتون باید فصل هایی رو برای نقد مبادله کنید و حاضر باشین تا بازخوردهای منفی اما سازنده بدین. یعنی از کار هم ایراد بگیرین و ایرادهای کارخودتون رو قبول کنین. ممکنه این کار وقت گیر باشه و زمان ببره. از خود من سالها وقت برد اما شما تا وقتی که یه نفر رو برای مشخص کردن نقص هاتون نداشته باشین نمی تونین نویسنده بشین.

نکته ی 8: شما باید حاضر باشین نقد بشین و عزیزانتون رو بکشین.

وقتی کسی اثر شما رو نقد می کنه، شما باید حاضر به سر تکون دادن و پذیرفتن اون نقد باشین. و البته، سؤال بپرسین و در مورد همه چی بحث کنین، اما باید حاضر به اعتراف به نقص های داستان تون بدون احساسات باشید. و حاضر باشین محبوب ترین صحنه ها، شخصیت ها و ایده هاتون رو حذف کنین. و بفهمین که هیچ قسمت از چیزی که نوشتین مقدس نیست و همه ی اون باید مکرراً دوباره نویسی بشه و ارتقاء پیدا کنه.

نکته ی 9: باید مصمم باشین که داستانتون رو کنار نمی گذارین.
من پیشنویس برای رمان های زیادی نوشتم، و تنها اونی که برای هشت بار تماما بازنویسی شد تازه در نزدیکی انتشاره. پروسه نوشتن اینه، و زمان زیادی می بره. باید حاضر باشین تا سفت بشینین و نه تسلیم بشین و نه اثرتون رو خیلی زود منتشر کنین. ازین قبیل مشکلات سختترین کار برای اکثر نویسنده ها هستش.

نکته 10: باید بفهمین که نوشتن یک هدیه به دنیاست.

یکی از استادان بزرگم زمانی فرق بین یک داستان و هنر رو برام توضیح داد. داستان برای نویسنده هست، چیزی که اونها تو ذهنشون می سازن تا خودشون رو سرگرم کنن و به رشد خودشون کمکی بکنن. هنر، گرفتن اون داستان، ساختنش و دادن قالب جامد به اون و هدیه دادن اون به کسایه هست که نیازش دارن. برای نویسنده شدن، باید بدونید که داستان برای شماست. اما رمان برای دیگرانه. در داستان تون ممکنه چیزهایی باشه – رگه هایی از فن فیکشن، تمایلات جنـ*ـسی(به من اعتماد کن. من در اثر خودم هم پیدایش کردم)، کلیشه های سرگرم کننده و شخصیت های خیلی خفن – که شما دوست دارید. ولی اگه دیدید رمان، که هنری برای جهانه، چیزی داره که تعداد افرادی که ممکنه با اون متأثر بشن و الهام بخش اونها باشه رو کمتر کنه، یا میزان جایگاه اونو محدود کنه، باید حاضر باشین تا تغییرات ضروری رو ایجاد کنین تا داستان شما به هنر تبدیل بشه.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا