7 نکته برای تنظیم سرعت روند داستان

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o
7 نکته برای تنظیم سرعت روند داستان

نویسنده: جوزف پارکر

مترجم: Hermit


تا حالا این بهتون نقد شده یا به کسی این نقد رو کردین که داستان سرعت زیادی داره و گیج کنندست و یا خیلی آروم و خسته کنندست؟ شاید یک صحنه ی مخصوصی را داشتید که با صحنه ی بعدیش متناسب نبود. زمانی که نویسندگان این مشکلات رو پیدا میکنن، مساله ی سرعت نامتناسب متن عمدتا پیش میاد. سرعتی که خوننده با اون داستان رو مشاهده می کرد با این زمان بندی نمیخوره تا یک تجربه ی پویا ایجاد کنه. امروز، من میخوام درمورد درست میزان کرد پروسه ی سرعت و چگونگی به حداکثر رساندن پتانسیل آن صحبت کنم.

نکته اول: متوجه شوید که سرعت روند چه معنی ای برای داستانتان دارد
قبل از آنکه شروع به تنظیم سرعت در متن کنید، باید متوجه شوید که بطور کلی چگونه سرعت بر داستانتان تاثیر میگذارد. زمانی که بحث داستان به میان باشد، سرعت روند این است که به یک تجربه ی کامل و پویا و دارای رنگهای بسیار و احساسات زنده، شکل و طرح دهید. به آن شبیه به طراحی یک ترن هوایی نگاه کنید. مدل های مختلف بسیاری از ترن هوایی وجود دارد، اما ترن هوایی های خوبی تجربه ی مخصوصی در ذهن سوار شونده به یادگار میگذارد. این تجربه با ساخت ترکیبی از صعود آرام که توقعاتی را ایجاد میکند، سقوط، تونل ها، چرخش ها، و هرچیزی که یک سازنده میتواند به آن فکر کند تا یک تجربه ای از هیجان که هر لحظه بهتر میشه و خسته کننده و یا دیوانه وار نخواهد بود. پس، در پیش نویس اولیه ی خودتون- طرح اولیتون از یک ترن هوایی- فصولی با سرعت های متفاوت بسازید- یک ترکیبی از صحنه های آماده سازی و صحنه های اکشن/اوج، هردو با شدت متفاوت.

نکته دوم: یادبگیرید تا به چگونه تنظیم کردن سرعت روند داستانتان عادت بکنید
همانطور که فصولتان را برنامه ریزی میکنی، و به طور هدف دار ساختار های متفاوت میسازید، آماده سازی، و اوج، شما احتمالا میدانید که سرعت هر صحنه چگونه است. صحنه های دنبال شدن، صحنه های خوشی، صحنه های مبارزه، و دیگر صحنه های اوج با سرعت زیاد خواهد بود، درحالی که آماده سازیشان آرام تر میباشد. شاید این که در ابتدا هر صحنه در داستانتان را با دو حرف «کند» و «تند» علامت گذاری کنید کمک کند، و یا حتی روند یک تا ده را به آن بدهید تا نشان بدهد میخواهید تا چه میزان سریع بنویسید. بعد از آن نیاز دارید تا هنر سرعتتان را با خواندن آثار دیگر نویسندگانی که بر این مهارت به درجه ی استادی رسیدند مهارتتان را افزایش دهید، و غیر از آن بکار گرفتن همکار نویسندگیتان برای توجه ویژه ای بر سرعت و گفتن سرعت صحنه ها هم کمک میکند.

نکته سوم: از بازتاب شخصیت ها برای آرام کردن روند استفاده کنید
زمانی که متوجه شدید هر کدام از صحنه هایتان چگونه باید تنظیم شوند، زمان آن است که از جعبه ابزار سرعت روندتان استفاده کنید. اولین وسیله ی شما برای آرام کردن سرعت بازتاب شخصیتی است. ما عمدتا در نویسندگی میگوییم "نشان بده، نگو" که مرجع توصیف حقایق قابل مشاهده و ساخت یک تصویر قابل دیدن برای خوانندگان است، شبیه خرابه های شهری که با یک بمب نابود شده، در مقایسه با تنها گفتن آنکه به خوانندگان بگوییم که عده ای آدم های بد شهر را خراب کردند. بازتاب شخصیتی یک وسیله ی ذهنی است که ما بعد از نشان دادن شکل قابل رویت استفاده میکنیم، تا یک احساسات برای اینک چگونه شخصیت ها درمورد یک صحنه فکر میکنند بدست آوریم. شبیه به قهرمانی که بر فراز یک شهری که توسط بمب تخریب شده ایستاده و احساس نفرتی نسبت به کسانی که این کار را کردند میکند.با این حال این(تنظیم سرعت از این طریق) میتواند بطور ماهرانه بیان شود مثلا شخصیتی یک موز میخورد و تصمیم میگیرد که از طعمش خوشش آمده یا نه. استفاده از بازتاب شخصیتی بطور قابل توجهی روند هر صحنه ای را که به سرعت میگذرد کند میکند- به کمک افزودن ماهرانه ی صحنه ها و یا تفاسیری اضافی درمورد شخصیت.

نکته چهارم: طول جمله ها و پاراگراف ها را برای تنطیم سرعت پیشروی داستان تغییر دهید
چیز دیگری که برای سرعت بخشیدن و یا کند کردن روند نیاز به توجه به آن دارید، آن هست که طول جملاتتان و پاراگراف هایتان چقدر باشد. تنها دیدن یک پاراگراف بلند سرعت داستان را کاهش میدهد چه برسد به آنکه خواننده آن را بخواند. خواننده ها نگاهی به حجم پاراگراف می اندازند و می فهمند که اطلاعات زیادی در مقابلشان هست و برای تحلیلشان زمان لازم است. با اینحال، جملات و پاراگراف های کوتاه- حتی پاراگراف هایی که تنها یک جمله اند- یک صحنه ی سریع را ایجاد میکند که به سرعت حرکت میکند و تغییر میابد. بطور مثال یک گزارشگر ورزشی را در نظر بگیرید. مخصوصا در فوتبال، گزارشگر یا مفسر بازی واضح ترین و پر هیجان ترین و زنده ترین تصویر شفاهی از بازی را درست قبل از یک گل میسازد، زمانی که تعداد زیادی اتفاق بطور همزمان رخ میدهد آنها باید به سرعت در جملات کوتاه توصیف کنند. با استفاده از پاراگراف ها و جملات کوتاه که به سرعت تمرکز را از یک بازیکن به بعدی تغییر میدهد، گزارشگران از بیانشانشان استفاده میکنند تا تماشاچیان را بر لبه ی صندلی هایشان نگه دارند، حتی زمانی که از رادیو شنیده میشود.

نکته پنجم: از افعال معلوم و مجهول برای تنظیم سرعت روند استفاده کنید.
من قبلا درمورد افعال مجهول برش دهنده صحبت کرده بودم - مخصوصا در بخش صحنه های اکشن- ولی به این معنی نیست که اینجا کاربردی ندارند. شما با ترکیب افعال معلوم و مجهول میتوانید یک سرعت کند و یا متوسط ایجاد کنید. تغییر یک جمله ی کاملا معلوم را احساس کنید، " یه خپل روی دیوار نشسته بود، خپل یک سقوط بدی از روی دیوار داشت" و جمله ی ترکیب شده با مجهول، " یه خپل روی دیوار نشسته بود، و حال در حال سقوط بود" با تغییر دومین فعل به حالت مجهول، یک لحظه ی صحنه آهسته درون ذهن خوانندگان ساختید. شما میتوانید ازین تغییر سرعت ساخت یک دراما استفاده کنید و یا بگذارید آن خپل قبل افتادنش به چیز حیاتی ای بیاندیشد.

نکته ششم: لحظات حساس، محدودیت زمانی و تنش ایجاد کنید.
در زمان رمان خواندن، زمان یک نیروی ذهنی ساخته شده توسط ذهن خواننده است؛ که لازم به گفتن است که مثلا اگر درمورد کاراکتری بخوانید که تنها سی ثانیه زمان دارد تا بمبی را خنثی کند، هیچ زمانبندی واقعی ای که مرتبت با دنیای خارجی باشد وجود ندارد. خواننده میتواند کتاب را برای یک هفته کنار بگذارد و هفته ی بعد برگردد و هنوز هم سی ثانیه زمان تا نابودی بمب مانده. اما کاری که «محدودیت زمانی» میکند، ایجاد یک توهم از حرکت سریع زمان است. خواننده ای که بطور کامل با داستان درگیر شده، خودش را با سریع خواندن و شمارش ثانیه ها گول میزند، که بتواند از تجربه ای که برایش ایجاد کردید لـ*ـذت ببرد- افزایش قابل توجه سرعت داستان. بطور مشابه، اگر شما از روز ها، ماه ها، و حتی سالها زمان میان فصول داستان بگویید، خواننده لحظه ای متوقف میشود و سعی میکند حرکت زمان را حس کند، با اینکه امکان دارد تنها چند خط کوتاه باشد که عبور زمان را نشان میدهد. گاهی اوقات آنها نمیتوانند اتفاقات را باور کنند چون "به سرعت رخ داد" و بطور ناگهان معنی زیادی میدهد، چون آنها یک حس درونی از آن دارند که زمان میگذرد- که غیر از آنکه سرعتی که برای خواندن نیاز دارید را به شما میدهد، تغییرات جزئی زمان را برایتان قابل لمس میکند.

نکته هفتم: برای بازتاب بیشتر سرعت (داستان بر ذهن خواننده)، میزان حساسیت شخصیت زاویه ی دید را به اطلاعات تنظیم کنید
حساسیت اطلاعات- چیز هایی که شخصیت میشنود، میچشد، بویش را حس میکند، درک میکند و بقیه ی احساسات- به نسبت موقعیت به شدت تغییر میکند. زمانی که در میدان نبرد هستند و یا هنگامی که یک تفنگ به سرشان نشانه رفته، شخصیت زاویه ی دید به احتمال زیاد سرمای باد، بوی پوسیدگی، و یا طعم خفیف اسکاچ را که از شب قبل زیر زبانش مانده حس نمیکند. با اینکه در یک میدان نبرد هر کدام ازین ها ممکن است توسط قلم نویسنده ای اتفاق بیافتد، یک شخصیت در «روند سریع»، همانند زمانی که در پارک قدم میزند حواسش به همان میزان اطلاعات نیست. بجای آن، احساساتشان بیشتر متراکم و شخصی است- آنها متوجه ضربان قلبشان میشوند، متوجه گیج رفتن سرشان به دلیل از دست دادن خون، انوار گیج کننده و شعله ها و صدای انفجار هایی که در اطرافشان اتفاق میوفتد. حساسیت به اطلاعات شخصیت زاویه ی دیدتان را تنظیم کنید تا بهترین بازتاب سرعتی که میسازید را ایجاد کند.

منبع:بوک پیج


 

برخی موضوعات مشابه

بالا