☼ایده پردازی☼ (برای کمک به نویسندگان)

آیا به نظرتون تاپیک "ایده پردازی" به دردتون میخوره و کارساز هست؟

  • بله

  • خیر


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791

به نام عالم رخسارِ فروغ

درود بر همه زیبایی های جهان و نگاه دانلود
درود به شما دلبران


با مشورت با مدیریت تصمیم به ایجاد تاپیکی با مضمونی که مشاهده میکنید "ایده پردازی" گرفته شد.

حالا قضیه چیه؟
ما تو ایده پردازی باید 3 مرحله رو طی کنیم تا به نتیجه ای که میخوایم برسیم: (قوانین اصلی)


1-خلق
2-انتخاب
3-پیاده سازی


ما قراره در این تاپیک در مرحله "خلق" به شما یا کسانی که میخوان حتی یه داستان کوتاه اما متفاوت هم بنویسن کمک کنیم.
این تاپیک یک نوع کمکی محسوب میشه

مطلب رو باز میکنم:
(بین حرفام به صورت ترکیبی از صحبت های @Fatemeh-D نقل قول میکنم)


[HIDE-THANKS]اصولا خیلیا دوست دارن شخصیت هاشون کامل و خاص باشه، خب کامل بودن از نظر اونا اصلا یعنی چی؟
فکر میکنن کامل بودن به دارا بودن تمام ویژگی های "مثبت" فیزیکی، روانی، معنوی و مادی برمیگرده.
(همون قضیه دختر پریچهرو پسر بیل گیتسه)

اما این یک تصور کاملا غلط هست! چرا؟
چون کامل بودن تنها به معنی دارا بودن تمام صفات خوب نیست، بلکه داران بودن صفات خوب و بد "باهمدیگه" هستن!
ویژگی های خوب و مثبت فقط نیمی از یک بُعد رو تشکیل میده. درست مثل قانون آهن ربا! شما یک آهن ربای قلبی شکل دو تیکه که یک نیمش مثبت و نیم دیگش منفی هست تصور کنید، با جذب این دو یک قلب "کامل" تشکیل میشه.


بعضیا میگن ما آدمیم آهن ربا نیستیم. در حقیقت طبیعت و هستی بر پایه همین قانون آهن ربا میچرخه! فقط دید وسیع و باز میخواد و کمی تفکر.
لپ مطلب اینجاست که خوبی به تنهایی معنا پیدا نمیکنه.

هیچ چیزی تو این دنیا بدون بدی نیست، به همون اندازه که ویژگی خوب دارن ویژگی بد هم دارن.
یک گل رز میبینی چه قدر قشنگه ولی خار داره و دستتو زخم میکنه،
هوا رو دیدی چه خوبه؟ ولی همون هوا وقتی کثیف بشه نمیتونی دیگه توش نفس بکشی


نزدیک ترینش خودتون هستین، به خودتون نگاه کنید و ببینید آیا خودتون فقط و فقط ویژگی های خوب رو دارا هستین؟ یا ویژگی های بد هم دارید؟ یعنی زودرنج نیستید؟ حسود نیستید؟ خودخواه چی؟ ضعیف النفس یا حریص نیستید؟
مشکلات فیزیکی یا روانی چی؟ وسواس ندارید؟ ناخن نمیجوید؟ تنبلی یا فوبیا ندارید؟موهاتون ریزش نداره؟یا تار موهاتون نازک نیست؟


صد البته که هست و دارید! شخصیت یا رمانی هم که میخواید خلق کنید همینطوره، در کنار تمام ویژگی های خوبش باید حتی زیرپوستی هم شده ویژگی های منفی هم داشته باشه تا یک انسان عادی به نظر بیاد. (البته، اگه میخواید شخصیتتون یک فرد عادی باشه، در غیر این صورت که فکر کنم همون دختر پریچهر مناسبه فقط دیگه از مد افتاده)

فاطمه جان یه حرف قشنگ زد:

حالا وارد جریان اصلی میشیم. ایده های نو. به این نقل قول ها توجه کنید


این ایده ها با اینکه این همه زیاد بودن ولی نمونه کوچیکی از ویژگی هایی بود که شما میتونید ازشون برای ساخت شخصیت های رمانتون استفاده کنید.
یعنی ببینید این مورد ایده چه قدر وسیعه یعنی چه قدر ویژگی ها نه تنها روی شخصیت، بلکه روی تمام محتویات ساختاری رمانتون حالا مثل خونه، دفترکار،وسایلای متفاوت،شغل های متفاوت،لباس های متفاوت، اتفاقات حتی و ... استفاده کنید.
بعد تازه میتونید تمام این ها رو باز کنید....!!


حتی به عنوان ایده میتونید یک جمله از یه قسمت رمان رو به صورت جدید دربیارید. مثلا میخواید اول رمانتون رو با شخصیت اصلیتون که توی اتاقه شروع کنید، ولی نمیدونید مثلا توی اتاق در حال انجام چه کاریه، یه مورد میتونید از این استفاده کنید:

"تعداد زیادی از موهای خرمایی رنگ سرم که توی برس جمع شده بودن رو گرفتم و در حالی که با حرص گلوله میکردمش، از کم پشتی و ریزششون ناله کردم!"
اینجا به همون قضیه کم پشتی مو، ریزش مو و نق نقو بودن شخصیت اشاره کرد!
این مثلا میتونه به جای "با زنگ کر کننده گوشیم از خواب خرگوشیم بیدار شدم و صدای نکره سیرابی رو شنیدم" بیاد.


مسلما خیلی خیلی برای شروع رمان دستمون بازه. نزدیکترین ایده گرفتن هم از کارای روزمره یا احساساتمون میاد.

کشش نمیدم، حتی اگر هم با تمام این توضیحات متوجه نشدید، با پستای بعدی که میذام کم کم دستتون میاد چی به چیه.

-از اینکه در این تاپیک پستی ارسال نمیکنید سپاسگذارم!
-ایده های نو و خلاقتون رو به بنده ارسال کنید تا در صورت تایید در این تاپیک قرار بگیرن، (نام ایده پرداز ذکر میشود)
(اما یادتون باشه ایده هایی که میدید رو در اصل به دیگران دارید پیشنهاد میکنید!)
[/HIDE-THANKS]​
[HIDE-THANKS]

همه میتونن شرکت کنن و از ایده های جدید بهره ببرن!
پ.ن: میتونید حتی از ویژگی های مثبت و منفی خودتون هم استفاده کنید
پ.ن: هدف این نیست که ایده نوشتن یک، رمان کامل رو بهتون بدیم! هدف اینه که کمک کنیم اتفاقات، ویژگی شخصیت هاو ... متفاوت به نظر بیاد.


بریم که این معجونا رو با هم بسازیم!
[/HIDE-THANKS]
[HIDE-THANKS] ایده فوبیاها:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده حیوانات خانگی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده نشان دادن احساسات با میمیک صورت:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده وسواس ها:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده بازی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده دوست خیالی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده ساز ها:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

ایده مسافرت و پیک نیک:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


[/HIDE-THANKS]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ایده فوبیاهای عجیب - 1
    مسلما هرفردی علاوه بر ویژگی های خوب یک سری ضعف هایی هم داره.
    این پست درمورد یک سری فوبیاهای عجیب و غریبه، که حتی به صورت زیرپوستی که شده ممکنه خیلی از افراد داشته باشن یا میتونه کل زندگیش رو به چالش بکشه

    (اینجا زن و مردی معنی نداره میتونه حتی دوتا زن باشه دوتا مرد باشه هدف ایجاد رابـ ـطه عاشقانه نیست صرفا مثال و ایده اس)

    ترس از تجربه‌های جدید – Neophobia : شخصیتی که از امتحان کردن غذاهای جدید میترسه و با یه سرآشپز آشنا میشه-شخصی که از یاد گرفتن زبان های دیگه میترسه و یکی از اعضای خانوادش چند زبان بلده و...
    ترس از کار – Ergophobia : شخصیتی که با وجود خوب بودن محل کارش دائم در حال عوض کردن و گشتن دنبال کاره و توی یه مطب روانشناس منشی یا ابدارچی میشه
    ترس از شستشو – Ablutophobia : شخصی که به خاطر یه تجربه ناخوشایند تو بچگی از حمام میترسه و به خاطر بوی بدش همیشه تنهاست
    ترس از نداشتن تلفن همراه – Nomophobia: شخصیتی که دائم سرش تو گوشیشه و یه لحظه هم رو زمین نمیذاره(نمیگم همه ولی اکثر ماها این موردو داریم 25r30wi) و باعث عاصی شدن اطرافیانش میشه
    ترس از تصمیم‌گیری – Decidophobia: شخصی که قدرت تصمیم گیری توی هیچ چیزی رو نداره و دائم گوش به فرمان این و اونه
    ترس از نور خورشید – Heliophobia : شخصی که تو اتاقش حتی پنجره نداره و مثل خون آشاما زندگی میکنه

     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ایده فوبیاهای عجیب - 2
    Arachibutyrophobia : ترس از چسبیدن کره بادام زمینی به سقف دهان : کسی که از کره بادوم زمینی بدش میاد و موجب اتفاقات خنده دار تو رمان میشه
    Dextrophobia : ترس از حضور چیزی در سمت راست بدن: شخصی که دائم از سمت راست بدنش و اینکه چیزی کنارش باشه میترسه و همیشه سعی میکنه اون سمت رو پوشش بده
    Siderophobia : ترس از ستاره ها:شخصی که از ستاره ها و اسمون پر ستاره میترسه و احساس میکنه قراره تو اون حجم عظیم از کهکشان غرق باشه برای همین تا جای ممکن شب ها بیرون نمیره
    Arithmophobia : ترس از اعداد: شخصی که تو ریاضی همیشه ضعیفه چرا؟ به خاطر ترس از اعداد!
    Plutophobia : ترس از پول: میتونیم اینجا دوباره بگیم شخصیت داستان یا یکی از شخصیت های فرعی از پول میترسه و در عین حال پولدار هم هست!
    Geliophobia : ترس از خنده: و اینجا شخصی همیشه ناراحت داریم چون از شنیدن خنده به هم میریزه
    Xanthophobia : ترس از رنگ زرد: عنوان گویای همه چیزه، شخصی که ب هیچ عنوان تو کاراش یا وسایل های اتاق یا خونش از رنگ زرد استفاده نمیکنه، یهو به یه نقاش برمیخوره!
    Chaetophobia : ترس از مو: اینجا میتونیم یه حرکت بزنیم و بگیم شخصیته مو نداره و تاسه چون از مو میترسه...حتی ممکنه مژه و ابرو یا موی بدن هم نداشته باشه! همیشه هم که مو میبینه بهم میریزه
     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ایده فوبیاهای عجیب - 3
    Symmetrophobia : ترس از تقارن: یکیو داریم که هرچیزی که تو اتاق و خونشه به طرز عجیبی نامتقارن و کج و کولس...از قضا معمار موفقی هم هست!
    Asymmetriphobia: ترس از اشیاء نامتقارن: اینجا برعکس یکیو داریم که همه چیزش به صورت وسواس گونه ای متقارنه فقط از انحراف و نامتقارنی بینیش رنج میبره!
    Kathisophobia : ترس از نشستن: شخصی که هرجا میره سرپاست و نشستن رو اعصابشه...شاید دراز بکشه ولی نشستن....فکر نمیکنم!
    Nostophobia : ترس از بازگشت به خانه: خیلی رمانا هست که دیدیم شخصیت اصلی توسط خانوادش مورد ضرب و شتم قرار گرفته اما تنها احساسی که درش به وجود اومده تو تمام اون سالا نفرت بود...خب در حالت عادی و منطقی بخوایم ببینیم صد در صد یه مشکلات روحی رو هم به وجود میاره نمیشه که همینجوری وقتی چند سال کتک میخورده و حرف میشنیده راست راست راه بره....برای همین من این ایده ترس از بازگشت به خونه رو پیشنهاد میکنم! اینکه اون از ترس یا شرم اینکه کسی اونجا باشه و اذیتش کنه نمیره خونه.

    Caligynephobia : ترس از زنان زیبا: شاید این ایده بتونه یه کاری کنه که شخصیت دختر رمان یکم زیبایی پریچهری نداشته باشه :aiwan_lightsds_blum:
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ایده فوبیاهای عجیب - 4 (بدون نام تخصصی)
    فوبیای کچل شدن: یه چیزی برعکس ترس از مو...ایندفعه وقتی مو خودشون رو میبینن میترسن که کچل شن و حدس بزنید چی میشه...کچل میشن!
    فوبیای بیماری واگیر: شخصی که به صورت رو اعصابی وسواس و فوبیای مرض گرفتن داره -_- و همیشه هم بدتر مریضه
    فوبیای ترک خانه: مثال برعکس رفتن به خانه....اینجا فقط شخص خودشو تو خونه زندانی میکنه و میگه اگه در خونه رو باز کنید جیغ میزنم.
    فوبیای رنگ مشکی: مانندش همون فوبیای رنگ زرده، اینجا طرف از هرچیزی که مشکی باشه بدش میاد ...پوئن مثبتی که داره اینه که تو تزیینات یا تیپ زدنش و ... شخصیش از مشکی استفاده نمیکنه.(فقط ممکنه تو محرم یکم اذیت شه)
    فوبیای آینه: وقتی میری خونش میخوای دو دقیقه خودتو ببینی چه ریختی شدیا فقط یک لحظه ولی موفق نمیشی چون تو خونش اینه اصلا پیدا نمیشه




     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ایده حیوانات خانگی
    [HIDE-THANKS]یه موضوع دیگه ای که هست که شدیدا میشه ازش به عنوان زنگای تفریح رمان استفاده کرد، حیوون خونگیه!
    چیزی که خیلی کم توی رمانا پیدا میکنی چون اکثر وقتا زنگ تفریحش رو صحبتای بین دو شخصیت یا بازیاشون میچرخه.
    حالا بهتر نیست یکم این موضوع رو تغییر بدیم؟

    خیلی راحت میشه بین رمان و یکم برای فان بودنش از حیوون هایی مثل سگ یا گربه یا همستر و خوکچه هندی استفاده کرد!
    تنها اطلاعاتی که لازمه همون شرایط نگهداریشونه که با یه کلیک تو اینترنت راحت میشه پیدا کرد.
    برای افراد پولدار "مثلا" خیلی بخواین غلو کنین از حیوونای وحشی استفاده کنید مثل مار یا تمساح
    ( البته باید سعی کنید تو رمان شرایط نگهداری این مدل حیوونا رو هم بنویسید چون بر فرض مثال تمساح نمیتونه راست راست تو خونه راه بره باید جای مخصوص داشته باشه)

    اما حیوانات وحشی توی خونه هم محدودیت دارن! یه وقت ننویسین پاندا یا کوالا و جگوار و ببر و چیتا ها! اینا در حالت عادی تو تلویزیون هم در حال انقراضن تنها شرایطی که میتونین از اینجور حیوانات استفاده کنید توی ژانرای تخیلی فانتزیه.
    مثال برای رمان:
    سطح مالی ضعیف: درب قفس برنجی رو باز کردم و چندتا هویج خرد کرده و کاهو براش گذاشتم. کنار قفسش نشستم و به جثه ریز سفیدش و جویدن بیش از حد بانمکش که دهن کوچولوش به سرعت باز و بسته میشد با لبخند نگاه کردم.(همستر)
    سطح مالی متوسط: دستای پف پفی رو از کتف بلند کردم وتو بغلم گذاشتم و با قربون صدقه رفتنش شروع به نوازش سرش کردم و اونم با خرخرای آرومش رضایتش رو از نوازش من نشون میداد(گربه)
    سطح مالی مرفه: اسنیکی با پیچیدن خودش دور گردن و دستام سعی میکرد به من بفهمونه که چه قدر دلش برام تنگ شده، سرش رو به سمت صورتم و چندبار زبونش رو با "هیس هیس" بیرون آورد. (مار)
    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    [HIDE-THANKS]ایده نشان دادن احساسات با میمیک صورت (ظاهر نچسب){لبخند و خنده ی زشت
    نیمی از شکل دادن شخصیت ها، با تغییر رفتار و حالت هاشون در اثر احساساتی که دارن به وجود میاد
    تو اکثر رمانایی که خوندیم شخصیت ها خیلی راحت میتونستن احساساتشون را با صورت یا رفتارشون نشون بدن و از نظر همه زیبا و تو دل برو به نظر بیان.

    حالا قضیه این نیست که ایده بدیم اونا نخندن یا گریه نکنن و کلا بی احساس باشن...ایده میدیم که اگه مثلا شخصیت وقتی میخنده زیاد دلچسب نباشه چی میشه؟
    خیلی از افراد تو دنیا هستن که خودم چندتاشون رو دیدم...وقتی میخندن اصلا قشنگ نمیشن! نه اینکه خنده بد باشه! خنده کلا خنده میاره...ولی اگر مثلا یه جا دختر یا پسر داستان میخندید و شخصیت مقابلش براش غش و ضعف میرفت، این بار با تعجب نگاهش کنه و با خودش بگه"چه مزحک!" یعنی خیلی تو دل برو نیست دیگه!
    حالا باز این مورد میتونه چندتا دلیل مبنا بر زشت بودن لبخند یا خندیدن وجود داشته باشه: دندون خونه خراب باشه، فک ها زیادی جلو یا عقب باشن و ...
    به همین سادگی! شما میتونید بگید شخصیتتون مثلا دندوناش یکم کرم خوردس...چه اشکالی داره؟ همه که از لحاظ ظاهری زیبا نیستن! ما میخوایم تو این رمانا نشون بدیم که دل های افراد زیباست نه ظاهر، ظاهر رو که میتونی یکم پول بدی برات بسازنش اخرشم از بین میره ولی چیزی که میمونه یاد رفتار ها و احساسات شخصه.
    میتونی بگی چونه ی شخصیت یکم بزرگه و باعث شده فک پایینش بیاد جلو یا زیادی کوچیک و عقب باشه.

    حالا اینجا ایده ها میره به سمت ظاهر نچسب!
    اما در نظر داشته باشید که انسان ها همه جوره زیبا هستن چه با ظاهر زیبا چه بدون ظاهر زیبا)

    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    دوستان یادآوری میکنم، همه میتونن در این تاپیک شریک شن، اگر ایده جدیدی دارید برای من به صورت خصوصی بفرستید. ایده با ذکر نام کاربر در این تاپیک قرار میگیره.

    [HIDE-THANKS]ایده وسواس ها{تیک های عصبی
    مسلما خیلیامون یه سری وسواس های فکری و عملی داریم که رو روند زندگی یا اطرافیانمون تاثیر میذاره.
    پس قطعا نمیتونیم بگیم شخصیت های رمان فقط آسیب روحی دیدن و از گذشته اسفباری که داشتن و ناراحتن و اینا....قطعا یک سری مشکلاتی مثل همین "وسواس" تو اون فرد پیدا میشه.
    از وسواس های کوچیک و عادی که توی اکثر ماها هست شروع میکنم.
    خیلیامون تیک های مختلفی داریم که توی زمان هایی که عصبی یا استرسی یا هیجان زده میشیم سراغمون میاد مثل:
    شانه بالا انداختن، پلک زدن مکرر، بینی بالا انداختن، باد کردن پره های بینی، بینی چین انداختن، ابرو بالا انداختن، دندون قروچه کردن، تکان دادن مکرر یکی از قسمت های بدن مثل پا، پریدن پلک و ...
    بیشتر توی رمان ها تکون دادن پا یا دندون قروچه کردن رو خوندیم.
    میتونید به معجون شخصیت هاتون تیک های جدید تر اضافه کنید و شخصیت هاتون رو رنگ و لعاب دارتر و به واقعیت نزدیکترشون کنید!

    پ.ن: کلمه معجون نقل قول از Fatemeh-D

    پ.ن2: از انواع وسواس های دیگه هم پست گذاشته میشه


    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    [HIDE-THANKS]ایده وسواس ها{فکری و عملی
    یکسری وسواس های نسبتا حادی که نه تنها به خود شخص آسیب میزنه، بلکه "تا یه حدی" اطرافیان رو هم اذیت میکنه، وسواس های فکری و عملی نام دارن که تو پست قبلی هم گفتم ولی نگفتم که شامل چه چیزهاییه.
    به این نوع وسواس میگن OCD. (من فقط ایده اش رو میدم اگه خواستید میتونید راحت درمورد وسواسی که میخواید سرچ کنید و مطالبش رو بخونید)

    نظافت (وسواس های فکری آلودگی و وسواس های عملی نظافت).
    تقارن (وسواس های فکری تقارن و وسواس های عملی تکرار کردن، منظم کردن و شمردن).
    افکار ممنوعه یا تابو ( مثل وسواس های فکری پرخاشگری، جنـ*ـسی و مذهبی و وسواس های عملی مربوطه).
    صدمه و آسیب ( مثل ترس از صدمه زدن به خود یا دیگران و وسواس های عملی وارسی کردن مرتبط).

    نظافت
    یه مثال از خانواده خودم:
    [مادربزرگ من وسواس نظافت داره، یعنی جوریه که وقتی مثلا ظرفاشو تو سینک میشوره، دور تا دور سینک رو اونقدر دستمال میکشه و تمیز میکنه که ما صدامون درمیاد و میگیم "بسه پوستش رفت!" یا وقتی که میخوایم یه چیزی بخوریم با اینکه پیشدستی هم دستمونه، میاد رو فرش یه چیزی پهن میکنه و مجبورت میکنه اونجا بشینی آخرشم میگه نریزی رو، روفرشی!]
    این مورد یه مثال بود برای افرادی که وسواس نظافت دارن. این وسواس یکم بیشتر تو مردم هست برای همین اگر نمیخواید شخصیت اصلیتون همچین چیزی داشته باشه میتونید مثلا به مادر یا خاله یا یکی از شخصیت های فرعیتون این وسواس رو ببخشید.
    اگرم خواستن سرگرم شن کاری نداره هر روز کل خونه رو تمیز میکنن!

    تقارن
    پوئن مثبت این وسواس، تمیز و مرتب بودن شخصیته...اما یه جاهایی رو اعصاب بقیه میره در صورتی که خودش احساس رضایت داره.
    برای همین اگه میخواید یکی رو خیلی مرتب نشون بدید (طوری که شبیه بیماریه)، میتونید از این وسواس استفاده کنید.
    شخصیتتون برای سرگرمی هر روز ابزار ها و وسایل های اتاقش(مثلا) میچینه و میشماره.حتی اگر مرتب باشه بازم اینکار رو هر روز انجام میده.
    نمونه اش هم این عکس:
    P-W-WMN73572-Unwanted-Thoughts-OCD-lg.jpg

    (حالا کشو ها و کمدای ما یه جوری شلوغه که احساس میکنی اگه بازش کنی توش غرق میشی)

    افکار ممنوعه یا تابو
    درسته وسواس بیماریه ولی این مورد بیشترین آسیب رو به خود فرد وارد میکنه و دائم النگرانه.
    کسایی که ناخواسته فکرا و تصورات جنـ*ـسی ممنوعه میکنن و درمورد رنجوندن خدا از کارا و اعمالاشون هستن.(اطلاعات بیشتر رو میتونید از این پی دی اف بگیرید-
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    )

    شخصیتی که به خاطر اتفاقاتی که در کوچیکی براش افتاده ناخواسته همچین افکاری به ذهنش میاد و نمیتونه جلودارشون بشه.

    صدمه و آسیب
    طرف از اسیب زدن به خودش یا دیگران میترسه و تا جای ممکن حتی اگر اتفاقی برای خودش نیوفتاده باشه، جسمش رو وارسی میکنه.
    اگر شخصیت همچین وسواسی داشته باشه، کَنه بودن هم بهش اضافه میشه. یعنی اونقدر نگران اطرافیان میشه که دائم میخواد وارسیشون کنه و موجب آزارشون میشه.

    *نکته: کلا این نوع وسواس یعنی تکرار های مکرر! اگر میخواید به شخصیتتون بیماری وسواس رو اضافه کنید تکرار و مکرر انجام اون وسواس رو یادتون نره!


    Cope-With-Obsessive-Compulsive-Disorder-Step-15-765x510.jpg

    [/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    [HIDE-THANKS]ایده وسواس ها{فکری و عملی 2
    با ایده وسواس های "فکری و عملی" جدید در خدمتتون هستیم.

    دسته دیگه از این وسواس ها به شمردن و اعداد مربوط میشه.

    بعضیا هستن هرچیزی که دور اطرافشون هست، تعدادشون باید زوج باشه، مثلا شاید میزش اندازه یک گلدون جا داشته باشه، ولی اون شخص دوتا گلدون میگیره فقط به خاطر اینکه تعدادش زوج بشه یا تعداد کتاب و تابلو و...
    (با تشکر از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    @ بابت ایده:aiwan_lggight_blum:)


    توضیحات کامل در این باره:

    افرادی که همه چیز رو میشمارن...مثل اتومبیل هایی که از کنارشان می گذرن، پله هایی که از آنها بالا می روند یا علائم راهنمایی و رانندگی.
    فرم شدید این علائم اعتقاد به اعداد هست. مثلا شخصیتی، عدد هفت را عدد شانس می دونه، برای همین هرکاری انجام میده باید مضرب هفت باشه:
    اگر سی پله تا اتاق کار خود دارند آنقدر از پله ها بالا و پایین می روند تا درنهایت با مضربی از هفت پله وارد اتاق کار خود شوند (مثلا از روی بعضی از پله ها می پرند و…).

    مثال: داستان شخصیتی که وسواس شمردن با اعتقاد به یک عدد(دلخواه) یا وسواس زوج بودن وسایل های اطرافش رو داره و در روند رمان، با این وسواس مقابله میکنه یا مثل یک عادت باهاش کنار میاد.[/HIDE-THANKS]
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا