هشت پیشنهاد برای نویسنده شدن.

شباهنگ(sirius)

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/26
ارسالی ها
51
امتیاز واکنش
349
امتیاز
186
سن
26
محل سکونت
مشهد
هشت پیشنهاد برای نویسنده شدن.
برگرفته از کتاب طنز و تراژدی، نوشته ی بهاء الدین خرمشاهی.


1. اول از همه برای آنکه یکشبه ره صدساله برود و جهانی و جهانگیر شود مانند آغاز این نوشته از چپ به راست بنویسید. یک لطف دیگر این کار در این است که هم فال و هم تماشا می شود و بچه های ادبی می توانند آن را رو به نور بگیرند و آن را با هیجان بیشتر بخوانند. فایده سوم هم آن است که طرفداران تغییر خط فارسی ادب می شوند. (در اصلِِ دستنوشته، بند اول از چپ به راست نوشته شده است.)

2. دوم این که به تبعیت از قاطبه ی اهل قلم تا می توانید خود را از وسوسه ی کتاب خواندن دور نگه دارید. زیرا کتاب بر وزن "خطاب" است و "عتاب" و بدتر از آن "شتاب" به بار می آورد که برای روحیه ی حساس و هنری شما خوب نیست.

3. "سُفَها" شایع کرده اند که فصاحت را باید از "فصحا" آموخت. چون فصاحت با سفاهت مثل شیر و شکر میل ترکیبی دارد، آثار کلاسیک را برای احتیاط، مانند بچه و آبی که او را با آن شسته اند یکباره دور بریزید و جای بد نخوابید تا خواب بد نبینید. کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنید.

4. هر نوشته ای را ابتدا به ساکن به مدد ذوق و قریحه ی خداداد خود بدون دخالت بیجای فکر و رعایت دستور زبان به شیوه ی "شعر می گویم و معنی ز خدا می طلبم" در بیش از شصت تا ششصد صفحه ی ریز بنویسید و بقیه ی کار را به عهده ی ویراستار بگذارید و با فکر کردنِِ بی جهتِ خود، نان او را آجر نکنید.

5. همانند پرهیز از دخالت دادن فکر و دستور زبان، در اثر هنری خود، این و هر اثر را بدون نقطه بنویسید. زیرا "نقطه گذاری" از وظایف ویراستار یا نسخه پرداز است. اشتغال هنری شما به نویسندگی که نباید دیگران را از نان خوردن بیندازد.

6. اثر را جمله به جمله و جمله در جمله به نحوی بنویسید که هر جمله دست کم به اندازه ی یک پاراگراف باشد. و اگر به شیوه ی علامه محمد قزوینی بتوانید یک جمله را به حد یک صفحه برسانید، چه بهتر. این شیوه ی "صفحه نویسی" شما کار "صفحه بندی" را هم آسانتر خواهد کرد. هروقت در وسط کار نفَس جمله بند آمد با تنفس مصنوعی آن را سرپا نگه دارید تا به آخر صفحه و حتی آخر صفحه ی بعد برسانید. هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان غم مخور. وقتی جیمز جویس در زبان بیگانه ی انگلیسی این کار را در "اولیس" انجام داده باشد، چگونه ممکن است شما در زبان آشنا و مادری خود (فارسی) نتوانید انجام دهید؟

7. برای دست گرمی و گشادگی زبان هر وقت که از خلاقیت خود خسته شدید، ده بار این جمله را پشت سر هم بگویید:
الف) سخت شب سردی بود دیشب، سخت شب سردی بود دیشب تا بلغتِِ الحلقوم. اما چون امروزه برای جویندگان دانش که یکی از هزار آنان به مقام منیع دانشجویی می رسد، آزمون های چهارگزینه ای بیشتر معمول یا راه دستشان است، سه گزینه ی دیگر یاد می شود:
ب) موشکی شروال یا شلوار در شوال می پوشید.
پ) سقف سرد سربی سنجاق در غربال می جوشید.
ت) تخم تلخ خلوت خلخال را شمخال می نوشید.
ث) یک گزینه ی افتخاری هم از آثار قدما یاد می شود: خواجه تو چه تجارت می کنی؟

7. چون کاربرد زبان عربی، به احتمال زیاد باعث دانشمند نمایی بیشتر می شود، خوب و بلکه لازم است که برعکسِِ پیشنهاد مرحوم فروغی هروقت که اصطلاح یا تعبیر یا حتی عبارت فارسی به یادتان یا به زیر قلمتان آمد، به جای آن از خزانه ی بی انتهای حافظه ی ضد آلزایمری خود، یک اصطلاح یا تعبیر، یا حتی عبارت عربی جایگزین کنید تا هرکس خواند مثل حافظ که حافظه ی ما و شماست بگوید: احلی لنا و اشهی من قُبله العذارا و سر انجام گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را.

8. بناءً علی هذا، عند الکتابه، ضرورت بلکه اوجب واجبات است که انتخاب اصلح را، علی ایّّ حال، بر انتخاب اسهل، رجحان نهاده، و فارسی را بالمرّه در اختیار بخسندگان عمر، که همان "ترکان پارسی گو" هستند، قرار دهیم، چرا که عربی - اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبی است - در میان السنه ی ملل راقیه و دُوَل باقیه اقوی از لغت فُرس و قائمه های آن قرص است.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا