- عضویت
- 2016/09/09
- ارسالی ها
- 2,059
- امتیاز واکنش
- 16,497
- امتیاز
- 696
همهٔ ما حداقل یک و احتمالاً چند خودروی رؤیایی داریم. بسیاری از این خودروها، رؤیاهایی هستند که تا حد زیادی دستنیافتنیاند اما هر یک از ما حداقل یک ماشین قابلدسترس در لیست خودروهای موردعلاقهٔ خود داریم. ماشینی که با کار کردن امکان خرید آنرا خواهیم داشت. زمانی که من به دبیرستان میرفتم، خودروی رؤیایی من یک ماشین دیفرانسیل عقب، دارای گیربکس دستی و یک موتور V8 بزرگ بود که بیش از 300 اسب بخار قدرت داشت. این ماشین یک پونتیاک فایربرد WS6 بود که شتاب صفرتاصد را در 5 ثانیه و مسافت 400 متر را در 13.5 ثانی طی میکرد. تنها 15 سال پیش 300 اسب بخار قدرت زیادی بود و تنها پیشرانههای V8 یا موتورهای بسیار تقویتشده قادر به تولید آن بودند. در لیست من خودروهای خیابانی که میتوانستند در 13 ثانیه مسافت 400 متر را طی کنند خودروهایی سریع و ماشینهایی که زیر 12 ثانیه این مسافت را طی میکردند بسیار چشمگیر بودند. میگوییم اینها بودند اما در حال حاضر چه؟
در دوران امروزی ماسل کارهای مشهور آمریکایی یعنی کامارو و موستانگ مجهز به پیشرانههای کوچک چهار سیلندر شدهاند اما تقریباً با رؤیای جوانی من همخوانی دارند. کامارو 275 اسب بخار قدرت و 400 نیوتن متر گشتاور و موستانگ 310 اسب بخار قدرت و 433 نیوتن متر گشتاور دارد درحالیکه فایربرد رؤیایی من 305 اسب بخار قدرت و 455 نیوتون متر گشتاور داشت. کامارو در 5.2 ثانیه از صفر به 96 کیلومتر در ساعت میرسد و 400 متر را در 13.9 ثانیه طی میکند اما موستانگ به خاطر 105 کیلوگرم وزن بیشتر، برای رسیدن به سرعت 96 کیلومتر به 6.3 ثانیه و برای پیمودن 400 متر به 14.5 ثانیه زمان نیاز دارد.
این تنها معیار تئوری است که کامارو در آن به موستانگ برتری دارد اما موستانگ به خاطر اضافهوزن باوجود قدرت بیشتر هنوز هم یک ثانیه پشت کاماروی سبکتر قرار میگیرد. موتورهای این دو ماسل کار شخصیتهای کاملاً متفاوتی دارند. موتور موستانگ صدای جذابتری دارد و در شهرها رانندگی آسانتر و لـ*ـذتبخشتری دارد؛ اما موتور کامارو در دورهای زیر 3 هزار rpm صدای گیرایی ندارد که لـ*ـذت رانندگی آنرا در شهرها کمتر میکند اما وقتی با آن در بزرگراه سریع حرکت میکنید بیشتر سرگرمکننده میشود.
جانی لیبرمن میگوید:
«گشتاور موستانگ بیشتر در دسترس راننده قرار دارد اما صادقانه بگویم من رفتار موتور کامارو را ترجیح میدهم. من موتورهایی را دوست دارم که در آنها قدرت در دورهای بالای موتور به دست میآید، برخلاف موتور 2.3 لیتری توربوی موستانگ که در مقایسه با کامارو عقب میماند».
بااینحال در مسیرهایی غیر از مسیرهای مستقیم، کامارو همواره در حال تماشای چراغهای عقب موستانگ است بهجز در آزمون مسافت ترمز گیری که در آن موستانگ 3 متر زودتر متوقف میشود. در بحث شتاب جانبی نیز موستانگ با 0.95 جی بر کامارو با 0.91 جی برتری دارد که این برتری را در آزمون پیست 8 شکل (به شکل عدد 8 انگلیسی) هم نشان داد بهگونهای که موستانگ با زمان 24.2 ثانیه و ثبت شتاب جانبی 0.79 جی بهطور میانگین یک پیروزی آسان دیگر را در برابر کامارو با زمان 25.1 و شتاب جانبی میانگین 0.76 جی به دست آورد.
دو دلیل موجب شد که موستانگ باوجود وزن بیشتر و سرعت کمتر، در بخش لاستیک و ترمز عملکرد بهتری داشته باشد و آن پکیج عملکردی اختیاری 1995 دلاری است که شامل لاستیکهای تابستانه و کالیپرهای ترمز چهار پیستونه میشود درحالیکه کامارو پکیج عملکردی ندارد. برای کاماروی چهار سیلندر تنها میتوان ترمزهای جلوی ارتقاءیافته و مجموعهٔ لاستیکهای چهارفصل را سفارش داد که نمونهٔ مورد آزمایش ما هم از آنها بهرهمنداست؛ اما ترمزهای بهشدت ضعیف کامارو و هندلینگ ضعیفتر آن نسبت به موستانگ، هم در مسیر آزمایش و هم در جاده آشکار بود. در بخش گیربکس هم برتری با موستانگ است زیرا هرچند هر دو خودرو از گیربکسهای شش سرعتهٔ دستی استفاده کردهاند اما تعویض دنده در فورد بهتر صورت میگیرد.
در دوران امروزی ماسل کارهای مشهور آمریکایی یعنی کامارو و موستانگ مجهز به پیشرانههای کوچک چهار سیلندر شدهاند اما تقریباً با رؤیای جوانی من همخوانی دارند. کامارو 275 اسب بخار قدرت و 400 نیوتن متر گشتاور و موستانگ 310 اسب بخار قدرت و 433 نیوتن متر گشتاور دارد درحالیکه فایربرد رؤیایی من 305 اسب بخار قدرت و 455 نیوتون متر گشتاور داشت. کامارو در 5.2 ثانیه از صفر به 96 کیلومتر در ساعت میرسد و 400 متر را در 13.9 ثانیه طی میکند اما موستانگ به خاطر 105 کیلوگرم وزن بیشتر، برای رسیدن به سرعت 96 کیلومتر به 6.3 ثانیه و برای پیمودن 400 متر به 14.5 ثانیه زمان نیاز دارد.
این تنها معیار تئوری است که کامارو در آن به موستانگ برتری دارد اما موستانگ به خاطر اضافهوزن باوجود قدرت بیشتر هنوز هم یک ثانیه پشت کاماروی سبکتر قرار میگیرد. موتورهای این دو ماسل کار شخصیتهای کاملاً متفاوتی دارند. موتور موستانگ صدای جذابتری دارد و در شهرها رانندگی آسانتر و لـ*ـذتبخشتری دارد؛ اما موتور کامارو در دورهای زیر 3 هزار rpm صدای گیرایی ندارد که لـ*ـذت رانندگی آنرا در شهرها کمتر میکند اما وقتی با آن در بزرگراه سریع حرکت میکنید بیشتر سرگرمکننده میشود.
جانی لیبرمن میگوید:
«گشتاور موستانگ بیشتر در دسترس راننده قرار دارد اما صادقانه بگویم من رفتار موتور کامارو را ترجیح میدهم. من موتورهایی را دوست دارم که در آنها قدرت در دورهای بالای موتور به دست میآید، برخلاف موتور 2.3 لیتری توربوی موستانگ که در مقایسه با کامارو عقب میماند».
بااینحال در مسیرهایی غیر از مسیرهای مستقیم، کامارو همواره در حال تماشای چراغهای عقب موستانگ است بهجز در آزمون مسافت ترمز گیری که در آن موستانگ 3 متر زودتر متوقف میشود. در بحث شتاب جانبی نیز موستانگ با 0.95 جی بر کامارو با 0.91 جی برتری دارد که این برتری را در آزمون پیست 8 شکل (به شکل عدد 8 انگلیسی) هم نشان داد بهگونهای که موستانگ با زمان 24.2 ثانیه و ثبت شتاب جانبی 0.79 جی بهطور میانگین یک پیروزی آسان دیگر را در برابر کامارو با زمان 25.1 و شتاب جانبی میانگین 0.76 جی به دست آورد.
دو دلیل موجب شد که موستانگ باوجود وزن بیشتر و سرعت کمتر، در بخش لاستیک و ترمز عملکرد بهتری داشته باشد و آن پکیج عملکردی اختیاری 1995 دلاری است که شامل لاستیکهای تابستانه و کالیپرهای ترمز چهار پیستونه میشود درحالیکه کامارو پکیج عملکردی ندارد. برای کاماروی چهار سیلندر تنها میتوان ترمزهای جلوی ارتقاءیافته و مجموعهٔ لاستیکهای چهارفصل را سفارش داد که نمونهٔ مورد آزمایش ما هم از آنها بهرهمنداست؛ اما ترمزهای بهشدت ضعیف کامارو و هندلینگ ضعیفتر آن نسبت به موستانگ، هم در مسیر آزمایش و هم در جاده آشکار بود. در بخش گیربکس هم برتری با موستانگ است زیرا هرچند هر دو خودرو از گیربکسهای شش سرعتهٔ دستی استفاده کردهاند اما تعویض دنده در فورد بهتر صورت میگیرد.