,¤°نقد کتاب: «مامور سیگاری خدا» نوشته محسن حسام مظاهری`°¤,

  • شروع کننده موضوع YASHAR
  • بازدیدها 385
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

YASHAR

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/07/25
ارسالی ها
3,403
امتیاز واکنش
11,795
امتیاز
736
محل سکونت
تهران
108-mamure-sigari-khoda-ketabestaan.ir_.jpg

نقد کتاب: «مامور سیگاری خدا» نوشته محسن حسام مظاهری

*نوید شیدایی
اشاره:


«نویسنده که کارشناس ارشد جامعه شناسی ست، برای انجام پروژه ای تحقیقی نوعی دوربین به دست گرفته و در تهران و اصفهان و چند شهر دیگر-صدای مردم را در تاکسی ها ضبط کرده است. حرف ها طبیعی اند و در عین حال با انتخاب و روایت های نویسنده به داستان هایی کوتاه تبدیل شده اند…رفتار و گفتار مردم سندی زنده از وضعیت جامعه معاصر ماست.» این چند خط مندرج در پشت کتاب، بیانگر کلیت کتاب مامور سیگاری خدا، نوشته ی محسن حسام مظاهری ست. روایت ها پیش از آن که با هدف نشان دادن همه ی واقعیت باشند، با یک جهت گیری خاص نوشته اند. در واقع پشت این روایت داستان گونه که گاهی با لحن طنز و پوششی اجتماعی نوشته شده است نوع نگاه شخصی و نه چندان منصفانه ی نویسنده نهفته است. در اکثر بخش هایی از این کتاب که موضوع گفت و گوی افراد حاضر در تاکسی مسایل اجتماعی و سیـاس*ـی ست، افراد از موضع نقد و غرزدن به جمهوری اسلامی در بیان عامیانه اتفاقات وارد می شوند. قصد زیر سوال بردن واقعی بودن گزارش های کتاب را ندارم اما آیا واقعاً هر کدام از ما، بدون هدفی که نویسنده داشته است، سوار تاکسی می شویم یک نفر را هم ندیده ایم که که موضعش منصفانه تر از آدم هایی باشد که دیالوگ هایشان را در کتاب می بینیم؟! با توجه به غیبت این آدم های نه چندان زیاد در این تاکسی نوشت ها که نویسنده آن را بیانگر کلیت جامعه می داند، می توان به این نتیجه رسید که روایت نویسنده از وضعیت جامعه در نگاهی خوش بینانه روایت جامعه ماست از نگاه شخص او، که انعکاس دهنده ی پیش فرض ها و تفکرات منحصر به شخص خودش است و بیانگر همه ی واقعیت جامعه نیست، و شاید اگر کس دیگری همین پروژه را با تفکرات دیگری انجام می داد با گزارش ها و نتایج متفاوتی رو به رو بودیم. در واقع مساله این است که پسند و سلیقه نویسنده در انتخاب و گزینش از میان همه ی اتفاقاتی که دیده است، بر تصویری که با گزارش هایش از وضع جامعه ارایه می کند به شدت موثر است و هم چنین در نتیجه ای که خواننده از خواندن این روایت ها از وضع جامعه می گیرد، نقش اصلی را ایفا می کند. پس نمی توان گزارش های کتاب را تمام و کمال تصویر زنده ی جامعه(آن طور که ادعا شده)دانست. کتاب پایان بندی بسیار ماهرانه ای هم دارد که نویسنده را به نتیجه ی مطلوبش می رساند. در واقع او با گزینشی ماهرانه از میان اتفاقات یک سیر از اتفاقات را رقم زده که به نوعی، نوع نگاهش به جامعه ی امروز ایران نمایان می کند. ترتیب ارائه ی گزارش ها به نحوی ست که از غرزنی های سیـاس*ـی-اجتماعی-نه تحلیل های دقیق و منصفانه- شروع و ادامه پیدا می کند تا به روایت پایانی می رسد که بیانگر فراموش شدن اخلاق در جامعه ی امروز است و به صورت ناگهانی ضربه را به خواننده وارد می کند و کتاب را به پایان می برد. قصدم از این نقد این نیست که همگان در تاکسی ها و به طور کلی در جامعه از وضع موجود تماما راضی اند و همه چیز را خوب می انگارند، که نگاهی به شدت ساده لوحانه است. اما سوالم این است که جامعه امروز ما چنان که نویسنده تصویر کرده است، وضعی دارد که هیچ نقطه ی روشن و امیدوارکننده ای در آن یافت نمی شود؟! من که بعید می دانم!…
 
  • لایک
واکنش ها: Diba

برخی موضوعات مشابه

بالا