- عضویت
- 2018/05/13
- ارسالی ها
- 4,744
- امتیاز واکنش
- 20,639
- امتیاز
- 863
به نام خدا
کتاب قاضی و جلادش اثر فریدریش دورنمات، نمایشنامه و رماننویس مشهور سوئیسی است که به همراه کتاب دیگر او – سوءظن – طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ نوشته شدهاند. نیاز مالی – به دلیل بیماری دورنمات و همسرش – سبب خلق این دو اثر شد، و شروع آثار بعدی او در زمینه ادبیات پلیسی شد.
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – درباره نیاز مالی نویسنده در مقدمه آورده است:
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
رمان قاضی و جلادش
این رمان، داستانی پلیسی و جذاب است که با قتل افسر پلیسی به نام اشمید که از منظمترین و ماهرترین افسرهای جوان اداره پلیس است شروع میشود. بعد از این اتفاق، تحقیقات آغاز میشود و قهرمان داستان، که به هیچ وجه شبیه قهرمان داستانهای پلیسی نیست وارد میشود. بازرس پیر و بیماری به اسم برلاخ که در روزهای آخر عمر خود است.
با وجود اینکه برلاخ ظاهری قهرمانانه ندارد اما ماموری کارکشته است که در ضمن، رییس مامور کشته شده، یعنی اشمید نیز میباشد. در بخش دیگری از داستان کتاب متوجه میشویم که بازرس در گذشته، روزی در میخانهای با یک مرد شرطبندی عجیبی میکند که سرگذشت هر دو آنها را تغییر میدهد.
کسی که بازرس با او شرطبندی کرده بود، فردی به اسم گاستمان است. شخصی که در پوشش سیاست و دیپلماسی جنایتهای سیاه و پلیدی انجام میدهد و در زمان شرطبندی بازرس برلاخ با گفتن این جمله که «انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند، هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود.» با او شرط میبندد که روزی او رابه سزای اعمالش برساند. در ادامه کتاب قاضی و جلادش بازرس متوجه اتفاق عجیبی میشود و…
*توجه: ادامه این قسمت باعث افشای بخش مهمی از داستان کتاب میشود.
انتخاب این کتاب پلیسی جذاب و کوتاه برای من پر از چالش و فکر بود. از نظر من موضوع جالب توجه درباره داستان، آخر آن بود. جایی که میفهمید افسر چانتس از روی حسادت به موقعیت و موفقیت همکارش، اشمید، اقدام به قتل او کرده تا بتواند موقعیت کاری و حتی نامزدش آنا را تصاحب کند و دقیقا در لباس چانتس اما در مقام اشمید زندگی کند. در نهایت وقتی کتاب تمام میشود با خودت فکر میکنی که حسادت آدمها را به کجا میتواند برساند.
طی داستان با فضاسازیهای جالب، ملموس و کاملا متناسب با موضوعی بود که نویسنده انتخاب کرده بود، روبهرو هستیم و فریدریش دورنمات واقعا در این کتاب فضایی پر از هراس و امید، ابر و افتاب و مرگ و زندگی خلق کرده است.
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – در مقدمه خود تحلیل بسیار خوبی از آثار داستانی دورنمات ارائه کرده است و دلایل مختلفی را که باعث جذابیت رمانهای پلیسی دورنمات و تفاوت آن با دیگر نویسندگان شده است، شرح داده است. به عنوان مثال درباره قهرمانان کتابهای پلیسی فریدریش دورنمات مینویسد:
برخلاف قهرمانهای بعضا تر و فرز و خوشقیافهی رمانهای پلیسی امریکایی، و برخلاف قهرمانهای تر و تمیز و زیرک رمانهای پلیسی اروپایی، بازرسهای دورنمات گروهی پیرمردِ رو به موتِ درب و داغان هستند – سرطانی، کلهشق و همچون گربههایی در کمین موش. افرادی در انتظار مرگ اما سرشار از شور زندگی. پیرمردهایی که هم حد و مرز خود را میشناسند و هم حد و مرز کارشان را. کاراگاهان رمانهای پلیسی اکثرا تنها هستند و تکرو؛ زن و فرزندی ندارند و دورنمات این خصوصیت را میشناسد، اما برخلاف همکاران امریکایی و اروپاییاش، بازرسهای خود را در حین کارشان گرفتار زن و عشق نمیکند.
جملاتی از متن کتاب قاضی و جلادش
منبع: کافه بوک
کتاب قاضی و جلادش اثر فریدریش دورنمات، نمایشنامه و رماننویس مشهور سوئیسی است که به همراه کتاب دیگر او – سوءظن – طی سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۲ نوشته شدهاند. نیاز مالی – به دلیل بیماری دورنمات و همسرش – سبب خلق این دو اثر شد، و شروع آثار بعدی او در زمینه ادبیات پلیسی شد.
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – درباره نیاز مالی نویسنده در مقدمه آورده است:
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
رمان قاضی و جلادش
این رمان، داستانی پلیسی و جذاب است که با قتل افسر پلیسی به نام اشمید که از منظمترین و ماهرترین افسرهای جوان اداره پلیس است شروع میشود. بعد از این اتفاق، تحقیقات آغاز میشود و قهرمان داستان، که به هیچ وجه شبیه قهرمان داستانهای پلیسی نیست وارد میشود. بازرس پیر و بیماری به اسم برلاخ که در روزهای آخر عمر خود است.
با وجود اینکه برلاخ ظاهری قهرمانانه ندارد اما ماموری کارکشته است که در ضمن، رییس مامور کشته شده، یعنی اشمید نیز میباشد. در بخش دیگری از داستان کتاب متوجه میشویم که بازرس در گذشته، روزی در میخانهای با یک مرد شرطبندی عجیبی میکند که سرگذشت هر دو آنها را تغییر میدهد.
کسی که بازرس با او شرطبندی کرده بود، فردی به اسم گاستمان است. شخصی که در پوشش سیاست و دیپلماسی جنایتهای سیاه و پلیدی انجام میدهد و در زمان شرطبندی بازرس برلاخ با گفتن این جمله که «انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند، هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود.» با او شرط میبندد که روزی او رابه سزای اعمالش برساند. در ادامه کتاب قاضی و جلادش بازرس متوجه اتفاق عجیبی میشود و…
*توجه: ادامه این قسمت باعث افشای بخش مهمی از داستان کتاب میشود.
انتخاب این کتاب پلیسی جذاب و کوتاه برای من پر از چالش و فکر بود. از نظر من موضوع جالب توجه درباره داستان، آخر آن بود. جایی که میفهمید افسر چانتس از روی حسادت به موقعیت و موفقیت همکارش، اشمید، اقدام به قتل او کرده تا بتواند موقعیت کاری و حتی نامزدش آنا را تصاحب کند و دقیقا در لباس چانتس اما در مقام اشمید زندگی کند. در نهایت وقتی کتاب تمام میشود با خودت فکر میکنی که حسادت آدمها را به کجا میتواند برساند.
طی داستان با فضاسازیهای جالب، ملموس و کاملا متناسب با موضوعی بود که نویسنده انتخاب کرده بود، روبهرو هستیم و فریدریش دورنمات واقعا در این کتاب فضایی پر از هراس و امید، ابر و افتاب و مرگ و زندگی خلق کرده است.
مترجم کتاب – محمود حسینیراد – در مقدمه خود تحلیل بسیار خوبی از آثار داستانی دورنمات ارائه کرده است و دلایل مختلفی را که باعث جذابیت رمانهای پلیسی دورنمات و تفاوت آن با دیگر نویسندگان شده است، شرح داده است. به عنوان مثال درباره قهرمانان کتابهای پلیسی فریدریش دورنمات مینویسد:
برخلاف قهرمانهای بعضا تر و فرز و خوشقیافهی رمانهای پلیسی امریکایی، و برخلاف قهرمانهای تر و تمیز و زیرک رمانهای پلیسی اروپایی، بازرسهای دورنمات گروهی پیرمردِ رو به موتِ درب و داغان هستند – سرطانی، کلهشق و همچون گربههایی در کمین موش. افرادی در انتظار مرگ اما سرشار از شور زندگی. پیرمردهایی که هم حد و مرز خود را میشناسند و هم حد و مرز کارشان را. کاراگاهان رمانهای پلیسی اکثرا تنها هستند و تکرو؛ زن و فرزندی ندارند و دورنمات این خصوصیت را میشناسد، اما برخلاف همکاران امریکایی و اروپاییاش، بازرسهای خود را در حین کارشان گرفتار زن و عشق نمیکند.
جملاتی از متن کتاب قاضی و جلادش
مشخصات کتاب
- عنوان: قاضی و جلادش
- نویسنده: فریدریش دورنمات
- ترجمه: سید محمود حسینیزاد
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۱۵۷
- قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
منبع: کافه بوک
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
دانلود رمان و کتاب های جدید
دانلود رمان های عاشقانه
مهتاب