نتيجه:
بطور خلاصه ميتوان گفت از ديدگاه قرآن و سنت در مسير تعميق ارزشها و باورها و هنجارهاي جامعه و بعبارتي در توسعه فرهنگي در يك جامعه اسلامي هر كدام از عوامل موثر در آن وظايف و شاخصه هايي دارند كه ميتوان آنها را براي يك دولت و حكومت اسلامي ضمن ايجاد روابط حسنه و متقابل با مردم و ديني و مردمي كردن آن ( نه دولتي شدن مردم و دين ) و با در نظر گرفتن شرايط فراملي و جهاني در موارد ذيل جستجو كرد:
تامين عدالت اجتماعي، تربيت ديني جامعه، تامين آزادي براي مردم، تعمين و گسترش و مرزباني فرهنگ ديني، اهتمام به مسئله امر به معروف و نهي از منكر، توجه به حقوق مردم ( مرد مسالاري ديني)، انتظارات و مطالعات متقابل دين و مردم، چگونگي دخالت دولت در امور مسايل ديني، راههاي اثر بخش توسعه فرهنگي براساس قرآن و سنت و آسيب شناسي فرهنگي و.... و بالاخره بايد با توجه به اين عوامل و با در نظر گرفتن شرايط زمان و مكان در يك دولت و حكومت اسلامي الگويي ارائه شود كه بهتر از الگوي ديگران باشد و اين خود الگويي براي ديگر ملل و حكومتها باشد چرا كه قرآن كريم ميفرمايد: « و كذلك جعلناكم امه و سطا لتكونوا شهداء علي الناس»
و در بعد نخبه شناسي و پذيرفتن تحول و انديشه هاي نو و اصيل بايد در انديشه هاي فرهنگي تحول بوجود آورد. و در اين تحول و نوسازي براساس آموزه هاي منابع اصيل اسلامي يعني قرآن و سنت باشد و با ارائه روشهاي منطقي نيازهاي روز جامعه را با مقتضاي زمان برطرف ساخت و در انتظار فرج منجي عالم بشريت كه مسايل جهاني و فراملي در سيره حكومتي انبيا و صلحا نيز مي باشد و با عنايت به حكومت جهاني حضرت مهدي( عج) دين اسلام و فرهنگ اسلامي را جهاني ساخت و براي تمام نقاط دنيا و همه مردم جهان و در كليه زمانها الگو قرار داد
بطور خلاصه ميتوان گفت از ديدگاه قرآن و سنت در مسير تعميق ارزشها و باورها و هنجارهاي جامعه و بعبارتي در توسعه فرهنگي در يك جامعه اسلامي هر كدام از عوامل موثر در آن وظايف و شاخصه هايي دارند كه ميتوان آنها را براي يك دولت و حكومت اسلامي ضمن ايجاد روابط حسنه و متقابل با مردم و ديني و مردمي كردن آن ( نه دولتي شدن مردم و دين ) و با در نظر گرفتن شرايط فراملي و جهاني در موارد ذيل جستجو كرد:
تامين عدالت اجتماعي، تربيت ديني جامعه، تامين آزادي براي مردم، تعمين و گسترش و مرزباني فرهنگ ديني، اهتمام به مسئله امر به معروف و نهي از منكر، توجه به حقوق مردم ( مرد مسالاري ديني)، انتظارات و مطالعات متقابل دين و مردم، چگونگي دخالت دولت در امور مسايل ديني، راههاي اثر بخش توسعه فرهنگي براساس قرآن و سنت و آسيب شناسي فرهنگي و.... و بالاخره بايد با توجه به اين عوامل و با در نظر گرفتن شرايط زمان و مكان در يك دولت و حكومت اسلامي الگويي ارائه شود كه بهتر از الگوي ديگران باشد و اين خود الگويي براي ديگر ملل و حكومتها باشد چرا كه قرآن كريم ميفرمايد: « و كذلك جعلناكم امه و سطا لتكونوا شهداء علي الناس»
و در بعد نخبه شناسي و پذيرفتن تحول و انديشه هاي نو و اصيل بايد در انديشه هاي فرهنگي تحول بوجود آورد. و در اين تحول و نوسازي براساس آموزه هاي منابع اصيل اسلامي يعني قرآن و سنت باشد و با ارائه روشهاي منطقي نيازهاي روز جامعه را با مقتضاي زمان برطرف ساخت و در انتظار فرج منجي عالم بشريت كه مسايل جهاني و فراملي در سيره حكومتي انبيا و صلحا نيز مي باشد و با عنايت به حكومت جهاني حضرت مهدي( عج) دين اسلام و فرهنگ اسلامي را جهاني ساخت و براي تمام نقاط دنيا و همه مردم جهان و در كليه زمانها الگو قرار داد