- عضویت
- 2020/12/16
- ارسالی ها
- 168
- امتیاز واکنش
- 681
- امتیاز
- 296
انگار که زندگی چای تلخ باشد، یک روز با قند شیرینش می کنی، یک روز با نبات. با هل و دارچین طعم دارش می کنی، با زنجبیل تند و تیزش می کنی. توی استکان شیشه ای می ریزی و جلوی نور می گیری اش تا زیبا جلوه کند.
ولی آن روز خسته تر از آن بود که چایش را با چیزی مخلوط کند. چای آن روز آنقدر در قوری ماند که سیاه و سرد شد. شب، تنها، در سکوت بی جان خانه، یک استکان چای مانده برای خودش ریخت و یک نفس سر کشید. تلخ.
ولی آن روز خسته تر از آن بود که چایش را با چیزی مخلوط کند. چای آن روز آنقدر در قوری ماند که سیاه و سرد شد. شب، تنها، در سکوت بی جان خانه، یک استکان چای مانده برای خودش ریخت و یک نفس سر کشید. تلخ.