زندگی نامه | معرفی کتاب تولستوی و مبل بنفش | نینا سنکویچ

White Moon

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/05/13
ارسالی ها
4,744
امتیاز واکنش
20,639
امتیاز
863
به نام خدا
کتاب تولستوی و مبل بنفش
2-1-770x480.jpg

نینا سنکویچ در رمان تولستوی و مبل بنفش از روزهاى سختِ از دست دادن مى‌نویسد، از درد جانکاهِ فراق، از روزهایى که امید و یاس به هم گره خورده‌اند و زندگى بوى برگ‌هاى خشکیده را مى‌دهد.
در پشت جلد رمان تولستوی و مبل بنفش آمده است:

مردم کتاب‌هایی را که دوست دارند به اشتراک می‌گذارند. آن‌ها می‌خواهند حس خوبی که موقع خواندن کتاب‌ها احساس کرده‌اند یا ایده‌هایی را که در صفحات کتاب‌ها یافته‌اند، با دوستان و خانواده سهیم شوند. خواننده کتاب با به اشتراک گذاشتن یک کتابِ محبوب سعی می‌کند همان شور، شادی، لـ*ـذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود. چرا؟ سهیم شدن عشق به کتاب‌ها و یک کتاب بخصوص با دیگران کار خوبی است. اما از طرفی هم، برای هر دو طرف تمرین دشواری است. درست است که اهداکننده کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمی‌کند، اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌اش است هدیه می‌کند، انگار که روحش را عـریـان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم. وقتی اعتراف می‌کنیم کتابی را دوست داریم، انگار داریم اعتراف می‌کنیم که آن کتاب جنبه‌هایی از وجودمان را به خوبی نشان می‌دهد، حتی اگر آن جنبه‌ها معلوم کند که ما هلاک خواندن رمان‌های عاشقانه‌ایم، یا دلمان لک زده برای داستان‌های ماجراجویانه، یا اینکه در خفا عاشق کتاب‌های جنایی هستیم.
کتاب تولستوی و مبل بنفش در سال ۲۰۱۱ از طرف سایت گودریدز جزء ۲۰ کتاب برتر در زمینه خاطرات و اتوبیوگرافى شد. از دیگر ترجمه‌های لیلا کرد می‌توان به دو کتاب زیر اشاره کرد:​
  • کتاب خیابان چرینگ کراس شماره ۸۴​
  • کتاب زندگی داستانی ای. جی. فیکری​
تولستوی و مبل بنفش
کتاب تولستوی و مبل بنفش
بخش اول کتاب به سختى قابل تحمل است، نه از آن رو که بد نوشته شده و یا ثقیل و سنگین است؛ تنها به آن جهت که حامل تجربیاتِ سختى است که ذهن همه‌ى ما از پذیرش شان گریزان است. غمِ از دست دادن عزیزى مى‌تواند زندگى را به کاممان چنان تلخ کند که تصور آینده‌ى بى او برایمان ناممکن باشد. خاطراتِ نینا از روزهاى آخرِ زندگى خواهرش، آن مارى، گره خورده است به بوى بیمارستان و درد و رنج و بیمارى. از همین روست که چند صفحه‌ى اول براى کسى که چنین تجربه‌اى را از سرگذرانده، ممکن است بیش از حد دردناک باشد.
عبارات معناشناسانه‌اى که نویسنده در لابه‌لاى تجربیاتش بیان مى‌کند، ذهنِ خواننده را هشیار نگه می‌دارد تا بداند قرار است خوراکى اگزیستانسیال را نوش جان کند:

این اولین موضوع وحشتناک در از دست دادن آن مارى بود: او خودش را از دست داده بود. او زندگى و شگفتى‌هایش، امکانات بى حد و حسابش را از دست داده بود.
اما طولى نمی‌کشد که نینا پادزهر را مى‌یابد. گرچه نمى‌تواند خواهرش و روزهاى خوش با هم بودنشان را بازگرداند، اما تلاش مى‌کند با کمک عشقِ جادوییش به کتاب‌ها، تسکینى براى قلبِ رنجیده‌اش بیابد. سرانجام عزمش را جزم می‌کند تا خود را از منجلابِ یاس و ناامیدى بیرون بکشد:

از روزى که آن مارى از دنیا رفت من مسابقه‌اى را شروع کردم؛ مسابقه‌ى فرار از مرگ.
و مسابقه‌ى او گره خورده بود با ماراتنى نفس گیر میانِ صفحاتِ کتاب‌ها:

من در تمام زندگى‌ام از کتاب‌ها براى آگاهى، براى کمک به رهایى از پریشانى و براى گریز استفاده کرده‌ام.
او حالا به دنبال این است که نه تنها به جاى خودش، بلکه به جاى خواهرش هم زندگى کند. علاقه‌ى مشترک نینا و خواهرِ از دست رفته‌اش او را بر آن میدارد تا عهدى با خود ببندد و آن این است که “به مدتِ یکسال، هر روز کتاب” بخواند و پس از آن نقدى بر کتاب بنویسد و آن را در وب سایتِ “هر روز کتاب بخوان” منتشر کند. تصورِ این کار ممکن است براى هر کسى سخت باشد چرا که جداى زندگىِ روزمره، درگیرى‌هایى اجتناب‌ناپذیر ممکن است روالِ کتابخوانىِ هر روزه را مختل کند. اما نینا بر آن است تا به عهدش وفا کند. او سعى مى‌کند با این مسئله اینگونه کنار بیاید:

اگر تلفن زنگ مى‌زند، به آن جواب مى‌دادم. کسى که زنگ زده بود مى‌پرسید؛ «سرت شلوغ است؟»
«بله، مشغول کار هستم.» نشسته روى مبل، گربه‌ها کنارم، داشتم یک کتاب خیلى خوب مى‌خواندم. کار من امسال این بود و کار خوبى هم بود. درآمدى در کار نبود، اما رضایتمندى‌اش هرروزه و عمیق بود.
در ادامه نینا هر آنچه را که از کتاب‌هاى مختلف آموخته در اختیارِ خواننده مى‌گذارد، یک ضمادِ قوى، یک مُسکن بى‌نقص که فرد را آرام آرام در طى مراحل پذیرش همراهى مى‌کند و سعى مى‌کند به او بفهماند زندگى ادامه دارد، و تنها گنجینه‌ى ارزشمندِ به جا مانده، خاطراتِ روزهاى سپرى شده است.

وقتى تصمیم گرفتم هرروز یک کتاب بخوانم و درباره‌اش بنویسم، سرانجام دست از فرار کشیدم. نشستم و ساکن و بى‌حرکت شروع به خواندن کردم. هر روز خواندم و بلعیدم و هضم کردم و به همه آن کتاب‌ها فکر کردم. درباره‌ى نویسنده‌هایشان، شخصیت‌هایشان و سرانجام‌هایشان. خودم را در دنیایى که نویسنده‌ها خلق کرده بودند غوطه‌ور کردم و شاهد راه‌هاى جدید پیمودن پیچ و خم‌هاى زندگى بودم. ابزار شوخ طبعى و همدلى و ارتباط را کشف کردم. من از طریق کتاب خواندنم، به اصلِ ادراک رسیدم.
و این خواننده‌ى کتاب است که همگام با نویسنده راه را مى‌پیماید و از پیمایش آن راه توشه‌اى براى التیامِ زخم‌هاى زندگى بر میگیرد. خواندن کتاب تولستوی و مبل بنفش را به هر آن کس که داغى بر سـ*ـینه دارد و هر آن کس که پیوندى با کتاب‌ها بسته، توصیه مى‌کنم.

خلاصه کتاب تولستوی و مبل بنفش
جملاتی از متن کتاب تولستوی و مبل بنفش
تولستوی و مبل بنفش از نشر کتاب کوله پشتی
مشخصات کتاب
  • عنوان: تولستوی و مبل بنفش​
  • نویسنده: نینا سنکویچ​
  • ترجمه: لیلا کرد​
  • انتشارات: کتاب کوله پشتی​
  • تعداد صفحات: ۲۷۰​
  • قیمت چاپ اول: ۲۳۰۰۰ تومان​
نویسنده مطلب: مهشید موسوی
نظر شما در مورد کتاب تولستوی و مبل بنفش چیست؟ آیا از کتاب‌هایی که موضوع آن‌ها نیز کتاب و کتاب‌خواندن است استقبال می‌کنید؟ لطفا نظرات خود را با در میان بگذارید.
منبع:کافه بوک
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

 

برخی موضوعات مشابه

بالا