دانستنی ها سفرنامه های گردشگری

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
یکی از ویژگی‌های این مرکز وجود بزرگ‌ترین آکواریوم دنیا است که می‌توان داخل راهروهای آکواریوم قدم زد و همه حیوانات دریایی را تماشا کرد.
IMG_2355.jpg


اینترنت سیتی
IMG_2276.jpg
اگرچه سفر کوتاه است اما تلاش می‌کنم تا جایی که می‌توانم جاهای دیدنی را ببینم. به دلیل کاری مجبورم به اینترنت سیتی هم سربزنم. از بزرگ‌راه شیخ زاید وارد منطقه‌ای می‌شوم که همه برندهای آی‌تی را شامل می‌شود روی ساختمان بلندی لوگوی اچ پی حک شده و دیگری ساختمان سونی، یکی به مایکروسافت اختصاص دارد و دیگری ساختمانی مربوط به اوراکل و وودافون است .... وارد یکی از ساختمان‌ها می‌شوم کاملا اداری و شیک است همه کارمندان لباس‌هایی مناسب پوشیده‌اند بعد از یکی دو ساعتی که به کارهای مربوط به ژورنالیستی و آی‌تی می‌‌گذرد موقع نهار است. اگرچه هوای داخل ساختمان کاملا خنک و مطبوع است، به محض خارج شدن هوای داغ بیرون تمام وجودم را در بر می‌گیرد. چند دقیقه‌ای مجبورم پیاده روی کنم تا به رستوران برسم. به سختی می‌توان این هوا را تحمل کرد. آفتاب داغ و سوزان و شدت گرمی هوا شاید تنها آیتمی است که عرب‌ها نتوانسته‌اند برایش چاره‌ای بیندیشند جز استفاده از اتومبیل‌های گران‌قیمت و لوکسی که گرما درونش نفوذ نمی‌کند ... به رستوارن که وارد می‌شوم تفاوت این مکان را با جاهای دیگر به وضوح حس می‌کنم. نحوه‌ی پوشش، سرو و نوع غذا حکایت از اداری بودن این منطقه دارد. حتی به گفت‌وگوها هم که دقت می‌کنم همه در راستای کاری است.

برج خلیفه
IMG_2381.jpg
برج خلیفه، آسمان‌خراشی در شهر دبی است. این برج با ۱۶۳ طبقه و ۸۲۸ متر ارتفاع، در حال حاضر بلندترین سازه و آسمان‌خراش ساخته شده به دست انسان است. برج خلیفه بیش از هزار واحد آپارتمان، ۴۹ طبقه اداری، ۴ استخر و یک کتابخانه دارد. همچنین هتل آرمانی با ۱۶۰ اتاق به طراحی جورجیو آرمانی در طبقات پایینی‌تر برج واقع شده است. تهیه شده در کجارو
 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    لندن مه‌آلود، پایتخت انگلستان، مرکز یکی از پیشروترین کشورها در زمینه‌ی هنرهای گوناگون است. این شهر تاریخی مهد بزرگان زیادی در عرصه‌های گوناگون فرهنگ، هنر و سیاست است. اگر دوست دارید به دیدار این شهر دوست‌داشتنی با مناظر کلاسیک و خیره‌کننده بروید، این راهنما می‌تواند به شما در راستای بیشتر لـ*ـذت بردن از سفرتان به این شهر کمک کند. در ادامه با کجارو همراه باشید.

    London.jpg

    مقاله مرتبط:
    • راهنمای سفر به لندن؛ انگلستان
    اسکان

    غذا
    رفت‌وآمد
    Transport.jpg

    سرگرمی‌ها
    Gallery.jpg
    Museum.jpg

    خرید و سوغاتی
    Shopping.jpg
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    قدیم‌تر‌ها اما نه خیلی زمان‌های دور برنامه‌هایی از این دست را فشرد‌تر می‌چیدیم. با برنامه‌ریزی دقیق و زمان از پیش تعیین شده برای کما بیش تمامی امور. مثلا فلان ساعت حرکت بعد این مدت استراحت و سر آن موقع ناهار... حالا ولی اوضاع کم و بیش فرق می‌کند. دیگر آن قدرها تحت تاثیر قوانین و ضوابط کوهنوردی حرفه‌ای نیستیم. البته ناگفته نماند که مسیر تا مسیر و گروه تا گروه فرق می‌کند. قله‌ها یا مسیر‌های سخت با کمی غفلت شوخی‌های مرگباری می‌کنند. باری این مسیر اما جا دارد که از کوهپیمایی ۲ روزه طاقت‌فرسا به گل گشتی ۵ روزه تبدیل شود. البته اگر مشغله شهر مجالی بگذارد. دشتی به این دلبازی و طبیعتی با این آغـ*ـوش باز مهمان نوازتر از این حرف‌هاست که ما آسمان‌جل را به رفتن وا دارد. پس دو روز بیشتر مهمانش می‌مانیم.
    1_06052.jpg
    این حرف بیشتر شبیه خرافه می‌ماند و هیچ سند و مدرکی پشتوانه‌اش نیست، اما امتحانش ضرری ندارد: اگر به طبیعت عشق بورزید او نیز با شما همین خواهدکرد. آفتاب سوزانی که در روزهای پیش بخش‌های برهنه بدن را سخت می‌نواخت حالا جایش را به پاره ابرهایی داده که نه از نور و زیبایی‌های آن می‌کاهند نه آنقدر کم تراکم‌اند که آفتابش کماکان بسوزاند.
    2_06262.jpg
    چیزی که دیروز آرزویش را داشتیم حالا درونش هستیم. هوایی مطبوع و خنک با مه ای که گاه می پوشاند و گاه نمایان می کند دور و نزدیک را. انتظار چیز بیشتری را نداشتیم. پا برهنه دویدن روی تپه های تا بی نهایت چمن، فوتبال بی دروازه و بی قانون، پرتاب فریزبی تا انتهای زور بازو و دراز کشیدن بی دقدقه در هنگام خستگی. بعضی از دوستان هم که هوای سنگ نوردی داشتند به قدر کافی مسیر های مناسب داشتند که از تنوع مسیر اقناع شوند. این زمانهای بی قید و بند که آدم از هفت دولت آزاد است اینقدر در لحظه می گذرد که کمتر در خاطره می ماند. کمتر قابل تعریف است و بیشتر قابل تجربه. صرفا برای اینکه دچار رخوت یک جا نشینی نشویم و نه بخاطر اینکه کاری کرده باشیم دو سه نفری به سمت یک قله کوتاه یا شاید دقیقتر بگوییم تپه ای بلند حرکت کردیم که مشرف به دشت بود.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    آدم ذاتا موجود کنج کاوی است. شاید همین کنجکاوی بود که ما را تا آن بالا کشید که ببینیم از آنجا کجا را چطور می شود دید. در این مواقع آدم هیچ وقت اطمینان ندارد که اگر فلان جا می ماندم بیشتر خوش می گذشت یا حالا که اینجا آمدم بهتر است.
    4_06192.jpg
    به هر صورت اینبار که از راضی کننده چند مرحله آنور تر بود. دریایی از ابر در زیر پا که ثانیه به ثانیه چهره عوض می کردند. دشتها و جنگلهایی که لحظه ای بخشی از آن لحظه ای بعد کلش و نا گهان هیچ چیزش دیگر دیده نمی شد. به این مجموعه جادویی، غول آخر طبیعت که همانا رنگین کمانی کامل، گسترده از این سر آسمان تا آن سرش را هم اضافه کنید.
    5_06452.jpg
    جیغ و فریاد اصل مطلب را ادا نمی کرد پس برای مدتی در سکوت خیره شدیم و چند صباحی هم با چشم بسته به باقی حس هایمان اجازه تجربه فضایی چنین را دادیم. حالا دیگر نزدیک غروب بود و بد نبود به فکر شام باشیم. با پیشنهاد یکی از دوستان، خرده چوبهایی که اصلا در حد و اندازه های آتش به نظر نمی آمدند را جمع کردیم و با دقت در سوزاندنشان به اندازه کباب کردن چند بادنجان و دو کتری دمنوش آتشی را روشن نگاه داشتیم. شب هنگام بعد از صرف غذا ساعاتی به ساز و آواز گذشت. خوب طبیعتا پیانوی رویالی در کار نبود اما همان ساز دهنی و سازهای کوبه ای کوچک و زنبورک و ابزاری از این دست آدم را واقعا از اسپیکر های پرتابل و موسیقی های تکراری شهری بی نیاز می کند. حد اقل نوایی که به گوش می رسد مطابق با فضای همنیجاست نه می نالد نه الکی خوش است. چیزی جدا از محیط نیست. صدایی که جدا از پیشرفت سازها یش ماهیتا تفاوت چندانی با نواهای اجداد بدویمان نباید داشته باشد. در نهایت خواب فرا می رسد. خوابی که ظاهرا شرایط سخت تری از اتاق مجهزمان دارد اما کیفت ان بیشتر به خواب کودکانی می ماند که در آغـ*ـوش والدینشان به خواب می‌روند. تهیه شده توسط تیم کجارو
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    دشت اول به دشت دوم
    صبح الطلوع حدود ساعت ۱۰ از خواب بیدار شدیم. با خیالی آسوده و بدون عجله به صرف صبحانه‌ای مفصل پرداختیم. نه کمبود وقت داشتیم و نه بابت حمل بار قرار بود پولی دریافت کنیم. پس با خیال راحت و کاملا بدون عجله کوله‌‌بارمان را جمع کردیم. تمیزی هوا، چشم اندازهای زیبا، آب خنک چشمه ... همه و همه می‌توانست دلیل خوبی برای اجرای چنین برنامه‌ای باشد. اما شاید مهمتر از همه اینها هماهنگ شدن با ضرب آهنگ طبیعت است که سختی راه را هموار می‌کند. وقتی سفر به معنای بودن و عبور باشد، رسیدن هدفی فرعی به شمار می‌آید. پس چرا برای ایستگاه بعدی که ۲-۳ ساعت بیشتر فاصله ندارد هر میزان که دلمان می‌خواهد زمان صرف نکنیم؟
    hq_0575-1.jpg
    اکثر جزییات و زیبایی‌های کوچک در سرعت اصلا به چشم نمی‌آیند. حتی ۵ کیلومتر در ساعت هم سر‌سام آور است وقتی به زندگی حشرات روی یک بوته نگاه کنید.
    hq_0589-1.jpg
    یا بخواهید بهترین آبگیر نهر را برای آب تنی پیدا کنید. حتی سنگ‌هایی با اشکال عجیب را فقط وقتی پیدا می‌کنید که به ده‌ها سنگ قبل‌تر از آن دقت کرده باشید. با این حساب حدود ۵ ساعت طول کشید تا به محل اسقرار بعدی رسیدیم. جایی که انتظار داشتیم پر از آبگیرهای کوچک و چشمه‌ای پر آب در پایین دست باشد.
    hq_0611-1.jpg
    هرچند که خشکی نسبی دشت قبلی نوید کم آبی منطقه را می‌داد، اما این حد از خشکسالی جدا که ترسناک بود. مسیری که همین روزهای سال در چهار سال گذشته حتی چند قدمی برف پیمایی داشت، حالا نه از برکه‌های آبش خبری بود و نه چشمه‌اش خروشان. چشمه‌ای که به زور و زحمت در ۵ دقیقه با خواهش و تمنا یک بطری یک و نیم لیتری را به زور پر می‌کرد. خوب باید با شرایط حال کنار آمد. با مدیریت مصرف می‌کنیم اما عرصه را خالی نمی‌کنیم. برای این بخش مسیر برنامه‌ها داریم. دست کم این همه وسایل ورزش و سرگرمی را جایی بهتر از اینجا نمی‌شود استفاده کرد پس تا دو روز آینده به چرا در این دشت مشغول خواهیم بود.
    hq_0638-1.jpg
    از سفرهای قبل آموخته‌ایم که به جای کنسرو مواد خام و میوه و سبزی حمل کنیم. هرچند که اینکار محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند. اما کیفیت تغذیه‌ای مواد تازه با غذانماهای کنسروی قابل مقایسه نیست. چیزهایی مثل سیب زمینی، بادنجان، کدو، عدس، دال عدس، جو پرک، سبزی خشک، ارده، شیره انگور، خرما و همچنین نان تازه برای مدت کوتاه یا نان خشک برای سفرهای طولانی ایده‌آل است. و البته سیر و پیاز که هم طعم غذا هستند و هم رفع بلا آن هم از نوع بیماریهای گوارشی. از آجیل شور و خشکبار هم نباید غافل شد. با اضافه کردن چند لیموترش به این لیست تقریبا اطمینان خواهید یافت که بدن شما در قیامت بر علیه‌تان گواهی نخواهد داد. با همه این احوال اگر هنوز دستگاه گوارش شما سخت گیری می‌کند می‌‌توانید حواسش را با مقداری لواشک یا چند عدد آلوچه پرت کنید، حتی روغن زیتون هم به کار است. قدیمی‌ها می‌گویند برای جلوگیری از آب به آب شدن، بهترین راه تغذیه از آب و غذاهای محلی است. یک خوراک متداول میان چوپان‌های این منطقه خوراک گزنه است. دستور پخت آن از چیدنش بسیار ساده‌تر است. کافی است به میزان مورد نظر گزنه تر و تازه را خرد کرده در قابلمه بریزید و در آب غرقش کنید. بپزید تا زمانی که بافتش نرم به نظر برسد، اگر هنوز آب اضافی وجود داشت آنرا خالی کنید کمی روغن، ادویه و نمک آخرین چیزی است که این غذا لازم دارد. هرچند که در صورت تمایل می‌توانید به عنوان خورشت برای برنج استفاده کنید یا با نان لقمه بگیرید. نگران نباشید گزنه پخته شما را به نیش نمی‌کشد. هرچند که گزش گزنه خام درمان موثری برای دردهای مفاصل و رماتیسم است. تهیه شده در کجارو
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    بهترین زمان برای گذر از کوهپایه‌های جنوبی به شمالی البرز اواخر فصل بهار اواسط خرداد ماهه. در این روزهای فصل بهار که دیگه خبری از سوز و سرمای ماه‌های قبل و هنوز گرمای داغ تابستون خودنمایی نکرده، دشت‌ها همچنان پر گل و طبیعت زیباتر و مهربان‌تر از هر زمانیه. در این هنگامه که چوپانان بها گله‌هاشون به مناطق معتدل ییلاقی کوچ می‌کنن.


    پس ما هم از فرصت استفاده می‌کنیم یکی از چند مسیری که شمال و جنوب البرز را به هم پیوند میده رو انتخاب می‌کنیم. با توجه با نکاتی در مورد سفر اعم از شناخت مسیر، فاصلش با تهران، سختی راه و وضعیت آب‌وهوا مسیر رو انتخاب می‌کنیم. نقطه شروع این سفر دلنشین مرکز شهرستان طارم در استان زنجان آببر.
    روز اول
    ساعت ۱ نیمه‌شب با مینی‌بوسی تهران رو ترک می‌کنیم. ترافیک موجود به علت تعطیلاته. مسیری که باید تو ۵ یا ۶ ساعت طی شود ۵/۸ طول میکشه. حدود ساعت ۹ صبح با کلی اصرا و چونه‌زدن با یکی از محلی ها تونستیم وانتی رو با مبلغ ۱۲۰ هزار تومن اجاره کنیم.حدود ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه در مسیری که خاکی و سنگلاخ بود حرکت می‌کنیم و ساعت ۱۰:۳۰ آماده حرکت میشیم.
    0282_21.jpg
    شیب نسبتا تندی که اول مسیره حسابی گرممون کرده.خوشبختانه پس از ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه حرکت در این مسیر پرشیب به مرکز حد فاصل استان گیلان و زنجان می‌رسیم.دوستانی که تاحالا این مسیر را نیومدن از شیب یکنواخت مسیر شکایت می‌کنن اما ما که تجربه پیمودن این مسیر رو داریم اونها رو به ادامه راه و سفر ترقیب می‌کنیم. پس از گذشت ۲ ساعت از شروع مسیر دامنه‌های سرسبز شمالی و نمای جنگل‌ها از دور جسم و روح آدم را مملو از انرژی و نشاط می‌کنه.
    0282_22.jpg
    برای کمی استراحت توقفی کوتاه می‌کنیم و مجدد مسیر رو ادامه میدیم. از گله گوسفندانی که از ما دور هستن عکسبرداری می‌کنیم در همین حین متوجه جوونی می‌شم که داره به سرعت به سمتم می‌دوه. تو ذهنم علت اینگونه دویدن را بررسی می‌کنم آیا دنبال مجوز یا برگی برای عکاسیه؟ آیا واسه عکسبرداری از گوسفندان شاکیه ؟ وقتی که صحبت‌هاش تموم میشه جواب سوال‌هامو رو با جواب تموم میکنم.اون فقط واسه راهنمایی کردن ما و جلوگیری از گم شدنمون تو این مسیر اینطوری خودش رو به من رسوند! خدا عمرش بده این جوون رو این روزا کمتر کسی پیدا می‌شه که حاضر به همچنین کاری باشه.البته که حق میدم بهش از همین‌جا مسیرهای زیادی برای دسترسی به ماسوله و قلعه‌رودخان وجود دارد.اما خوب تصمیم ما مشخصه مزکده یا قلعه‌رودخان. این‌بار بعد از مدتی پیمایش آروم و بدون عجله مسیر ساعت ۳ بعدازظهر برای استراحتی و کمی تغذیه به مدت ۱ساعت و خورده‌ای چمنزاری مسطح رو انتخاب کردیم. مکانی که آرزو دارم بعد از مرگم پذیرای جسمم باشه.قبرستونی بسیار قدیمی...! چرا که از محل سکونت فعلی ام خیلی بیشتر با روحیاتم سازگارتره.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    مدت استراحت ما موضوعی جالب پیش اومد که حال و هوای اعضای گروه رو عوض کرد.از دور بین مه چوپانی سوار بر الاغ به ما نزدیک شد ما ازش درمورد نزدیک‌ترین چشمه سوالاتی را پرسیدیم و او توضیحاتی رو در اختیارمون قرار داد و اگر ما به او برای جابه‌جایی هیزم‌هاش کمک کنیم اون هم تا چشمه که به محل هیزم‌ها نزدیکه ما را میبره. ما هم شرط رو قبول کردیم. اون به هیزم‌هاش رسید و ما هم به آب و هنگام جدا شدن ازمون مقداری هیزم به ما داد که در اونن منطقه حکم کیمیا رو داشت. فراموش کرده‌ بودم که قبل از شروع سفر در مورد شلوغی مسیر صحبت کنم هرچند حدس اینکه با توجه به تعطیلات مسیر شلوغ بود زده می‌شد. اما انتظار بیش از صد نفر و ۷-۸ تا گروه مجزا رو نداشتم. می‌دونستم که با این جمعیت فضا به زباله‌دونی تبدیل شده اما انصافا به جز چندتا ته سیگار هیچ‌گونه زباله‌ای به چشم نمی‌خورد جای تعجب و البته تقدیر از مسافران و گردشگران بود. بعد از یکی دو ساعت استراحت آخرین بخش باقی‌مانده از راه رو تا استراحتگاه شب را طی کردیم.مسیری با سربالایی یکنواخت، خیلی زیبا در کنار جویباری چشم‌نواز که رو به خشکی بود. شیب زیاد مسیر و بار اضافی چوب‌ها همه‌ی ما رو به اندازه کافی خسته کرده بود. بالاخره رسیدیم... دشتی سرسبز که تا بی‌نهایت گسترده شده. خیلی زیباست. جایی ایده‌آل برای ورزش، دویدن، فوتبال، فریزبی و حتی چریدن گله‌ها.ساعت‌هایی رو برای تفریح سپری کردیم. دیگه وقت شام و بعدش خواب بود. با فخر فروشی بسیار آتیشی رو روشن کردیم که از دور هم که شده دل گروههایی چادر زده بودند رو بسوزونیم. بعد از اطمینان از خوابیدن کمپهای مجاور، ما هم خواب رو الویت قرار دادیم و حدود ساعت ۱ نیمه شب چادر و کیسه خواب رو پل این دنیا به دنیای خواب قرار دادیم. منبع: کجارو
    0570_42.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا