متفرقه هنر سوالات جامع در مورد هنر

mah.s.a

۰•● ملکه الیزابت ●•۰
مترجم انجمن
عضویت
2019/08/24
ارسالی ها
4,490
امتیاز واکنش
10,641
امتیاز
921
سلام هنر دوستان عزیز.
مسلما برای خیلی از شما دوستان پیش آمده که کلمات یا موضوعاتی را در مورد هنر شنیدین ولی اطلاعات کافی در اون مورد نداشتید.
در این تاپیک سوالات و جواب های جامعی در مورد هنر قرار میگیر د و امیدوارم توانسته باشم به شما عزیزان کمک کرده باشم.
%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%8C-%D9%81%D8%B1%D8%B9%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%B3%D9%88%D9%85.jpg
 
  • پیشنهادات
  • mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921

    هارمونی چیست؟

    هارمونی را می‌توان با عبارت‌هایی مانند همسان بودن و یا تعلق یک چیز به دیگری توصیف کرد. در اینجا منظور از همسان بودن آن نیست که دو چیز دقیقاً مثل هم باشند؛ بلکه نوعی از هماهنگی است که بین اجزای مختلف دکوراسیون داخلی یک رابـ ـطه‌ی دیداری ـ منطقی برقرار می‌کند و چشم را می‌نوازد. این هماهنگی معمولاً از طریق تکرار در عناصر طراحی مانند خط، رنگ، بافت، الگو، نور و مقیاس اتفاق می‌افتد. بنابراین می‌توان گفت یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای رسیدن به هارمونی در طراحی دکوراسیون داخلی ایجاد یک ترکیب است. اگر هارمونی به درستی برقرار شود، می‌تواند بین اجزای مختلف دکوراسیون داخلی تعادل و هماهنگی ایجاد کند.


    چگونه می‌توان در طراحی دکوراسیون داخلی هارمونی ایجاد کرد؟

    مهم‌ترین دلیلی که ایجاد هارمونی در دکوراسیون داخلی اهمیت پیدا می‌کند آن است که هارمونی در حقیقت احساسی است که به یک محیط بخشیده می‌شود. به بیان دیگر محیط‌های مختلف با هارمونی‌های متفاوتی که به خود می‌گیرند احساسات متفاوتی را به افراد حاضر در آنجا القا می‌کنند. یکی از روش‌های ایجاد هارمونی بازی با خط‌ها و زاویه‌هاست. خطوط می‌توانند به گونه‌های مختلفی در کنار هم قرار بگیرند و خط چشمان افراد مشاهده‌کننده را به نقاط مختلف هدایت کنند. خطوط موازی در کنار هم می‌توانند بر روی دیوار امتداد پیدا کنند و بین دیوارهای مختلف رابـ ـطه برقرار سازند. خطوط متقاطع نیز بر حسب ضخامت‌هایی که می‌توانند داشته باشند توجه بینندگان را به خود جلب می‌کنند. تعداد زیاد یا کم خطوط می‌تواند یکی از حالت‌های ایجاد هارمونی باشد.
    2blue-spots-wall-1.jpg
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    شکل‌های هندسی از دیگر مواردی هستند که می‌توانند به ایجاد هارمونی کمک کنند. در دکوراسیون داخلی استفاده از طرح‌های کروی شکل و طرح‌هایی با زوایای خمیده بیشتر موجب آرامش چشم‌ها می‌شود. در عوض شکل‌هایی که زاویه‌های تیز دارند نوعی احساس خشونت را القا می‌کنند. استفاده از شکل‌های هندسی هم می‌تواند به صورت طرح و نقاشی بر روی دیوارها صورت بگیرد و یا اینکه در شکل فیزیکی وسایل نمود داده شود. به عنوان مثال تابلوهای نقاشی گرد، لوسترهای کروی شکل و میزهای دایره‌ای می‌توانند نمونه‌هایی از یک هارمونی دایره شکل محسوب شوند. یکی از مهم‌ترین مواردی که می‌توان از طریق آن‌ها هارمونی ایجاد کرد رنگ‌ها هستند. در ادامه به روش ایجاد هارمونی از طریق رنگ‌ها خواهیم پرداخت.

    رنگ‌ها چگونه به ایجاد هارمونی در طراحی دکوراسیون داخلی کمک می‌کنند؟

    رنگ‌ها ابزاری فوق‌العاده برای زیبایی بخشی به دکوراسیون داخلی و برقراری یک ارتباط کلی بین اجزای آن هستند. رنگ مبلمان، رنگ سقف، رنگ موکت‌ها و سرامیک‌ها و رنگ دیوارها می‌توانند در صورتی که درست انتخاب شوند یک هارمونی فوق‌العاده به وجود بیاورند. در کنار همه‌ی این‌ها رنگ وسایلی که در یک مکان قرار دارند نیز در ایجاد یک هارمونی به هم پیوسته نقش دارد. برخی افراد در طراحی دکوراسیون داخلی مورد نظر خود فقط یک رنگ را به کار می‌گیرند، اما بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند که از سه یا چهار رنگ نزدیک به هم در طراحی دکوراسیون داخلی استفاده کنند. البته انتخاب رنگ‌ها به صورت تصادفی انجام نمی‌شود؛ بلکه برای انتخاب باید به تأثیری که رنگ‌ها می‌توانند بر روی محیط بگذارند و زمینه‌های روانشناختی آن‌ها توجه شود.
    Untitled1-1.jpg

    سه رنگ قرمز، آبی و زرد رنگ‌های اصلی هستند که می‌توانند با مخلوط کردن آن‌ها رنگ‌های دیگر یعنی نارنجی، بنفش و سبز را ساخت. در انتخاب رنگ‌های دکوراسیون داخلی در ابتدا باید رنگ پایه را انتخاب کنید؛ رنگ پایه رنگی است که قرار است کلیت فضای مورد نظر شما به آن رنگ به نظر بیاید. پس از انتخاب رنگ پایه باید دو یا سه حالت از آن رنگ را نیز انتخاب کنید. این حالت‌ها در واقع سایه‌های روشن یا تیره تری از همان رنگ پایه هستند.
    یکی از نکاتی که دانستن آن در ایجاد هارمونی در دکوراسیون داخلی می‌تواند مؤثر واقع شود توجه به دمای رنگ است؛ رنگ‌هایی مانند قرمز، نارنجی و زرد به عنوان رنگ‌های گرم شناخته شده اند. این رنگ‌ها دارای حرارت و انرژی هستند و به فضا جنب‌وجوش می‌بخشند. اما رنگ‌های آبی، بنفش و سبز بیشتر رنگ‌های سرد محسوب می‌شوند و از آن‌ها برای ایجاد احساس آرامش استفاده می‌شود. یک نکته‌ی مهم در ایجاد هارمونی استفاده درست از رنگ پایه و سایه‌های روشن و تیره آن است. این نوع از هارمونی متداول‌ترین نوع ایجاد هارمونی است که در طراحی بسیاری از دکوراسیون‌ها به کار گرفته می‌شود. بنابراین استفاده از رنگ‌های گرم و سرد به طور همزمان معمولاً پیشنهاد نمی‌شود، زیرا احساسات ضد و نقیضی را در مخاطب ایجاد می‌کند.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    عبارت رنگ در دکوراسیون داخلی یک دنیا صحبت علمی و عملی در خود نهفته که ما نیز سعی نموده‌ایم با ذکر اصول و قواعد آن شما را در مسیر دست یابی به دانش طراحی و چیدمان یاری رسانیم. با توکامگ و نقش و تاثیر رنگ در دکوراسیون و طراحی داخلی با ما همراه باشید.


    رنگ چه نقشی در دکوراسیون داخلی خانه ها دارد؟​

    رنگ در زندگی واقعی ما وجود خارجی ندارد. این تنها اثر امواج الکترومغناطیسی ثبت شده به دست مغز و چشمان ماست که باعث تعریف ساختار رنگ و نام گذاری آن‌ها شده است. با این وجود رنگ‌ها در زندگی ما نقش پر زنگ و بعضاً بسیار موثری را ایفا می‌کنند و ما بدون توجه به آن‌ها و همین طور عدم استفاده از آن‌ها دچار مشکلات عدیده‌ای در زندگی شخصی و اجتماعی خود می‌شویم. رنگ‌ها باعث پدیدار شدن احساسات، خلق و خو شده و همین موضوع دلیل محکمی شده است تا طراحان و معماران و مالکان فضا (خانه یا اداره) به فکر ایجاد تنوع، به روز نگه داشتن مداوم و تولید خلاقیت برای تغییری دیگر بیافتند.

    رنگ که عنصری ترکیبی از نور است به وسیله هر یک از امواجش حسی را پدید می‌آورد. شور و حرارت، انرژی، خوشحالی، رمز و راز، و … با درک تئوری رنگ شما می‌توانید محلی که با خلق و خوی شما هماهنگ است را ایجاد کنید. توجه به این نکته نیز لازم است که هر رنگ بر روی افراد مختلف خاصیت‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهد. دلیل این موضوع به عواملی چون جنسیت، سن، نژاد، فرهنگ و تجارب زندگی شخص وابسته است. هر چند همیشه انسان‌ها به رنگ‌ها واکنش نشان می‌دهند، نوع واکنش و رنگ مهم نیست؛ بلکه اثر گذاری آن ملاک است.

    در این جا ما به استفاده از تئوری رنگ‌ها می‌پردازیم و سپس از نظر روانشناسی رنگ هشت رنگ پر کاربرد را به همراه فیزیولوژی مؤثر بر فضای خانه بررسی خواهیم کرد. در گام بعدی بنا بر دسته بندی محیطی رنگ‌هایی را پیشنهاد خواهیم داد که به همراه رنگ مکمل خود مقدمه شروع حرفه‌ای در امر طراحی دکوراسیون است و در انتها نیز با معرفی نقش‌های هر یک از رنگ‌ها به تشریح عملکرد و خاصیت آن‌ها می‌پردازیم.

    در ابتدا به بررسی رنگ‌ها و فیزیولوژی یا همان تأثیر گذاری بر روی انسان می‌پردازیم:


    رنگ اول: قرمز؛ اثرات روانشناختی به کارگیری رنگ قرمز در دکوراسیون​

    قرمز رنگی از دل آتش، اشتیاق، خطر و قدرت است. این رنگ جسورانه و تحـریـ*ک کننده بوده و ملاک سنی خاصی برای آن تعریف نمی‌شود. قرمز رنگی گرما بخش و هیجان آور است که باعث نزدیکی اشخاص به یکدیگر می‌گردد، ولی از طرفی باید دقت کنید که استفاده بیش از حد از رنگ قرمز در فضای خانه کاملاً اشتباه بوده و موجب خروج فضا از حالت نرمال می‌شود. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی تهییج و تحـریـ*ک بوده و رنگی اشتهاآور نیز به شمار می‌رود. به همین دلیل شاهد استفاده از آن در بسیاری از رستوران‌ها و فست فودها هستیم.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921

    رنگ دوم: نارنجی؛ اثرات روانشناختی به کارگیری رنگ نارنجی در دکوراسیون داخلی​

    از لحاظ بررسی رفتاری افرادی که عاشق رنگ قرمز هستند اما خشونت و تکاپوی این رنگ را بر نمی‌تابند، می‌توانند رنگ نارنجی را به جای آن برگزینند. رنگی مفرح، دارای انرژی، گرما بخش و ایده آل برای کودکان. نارنجی را به عنوان یک رنگ در دکوراسیون داخلی خود راه ندهید؛ بله او را یک شخصیت شجاع و مهربان به خانه دعوت کنید! وجود این رنگ میان افراد حس دوستی را افزایش داده و باعث استحکام روابط می‌شود. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی نشاط و انرژی است.


    رنگ سوم: زرد؛ اثرات روانشناختی به کارگیری رنگ زرد در دکوراسیون​

    برای شناخت محتوای کلی و فهم عمیق از به کارگیری رنگ در دکوراسیون، علاوه بر مطالعه منابع معتبر و دقیق نیاز به بررسی میدانی و تجربی نیز احساس می‌شود. نتایج این بررسی‌ها است که به گفته‌ها و تحقیق شده‌ها اعتبار می‌بخشد. با توجه به روانشناسی رنگ در طراحی داخلی، رنگ زرد رفاه، همدردی، گرما، تعهد و حتی بزهکاری را به نمایش می‌گذارد. این رنگ هشدارگونه که اغلب موارد مورد قهر افراد جامعه است، توسط مجموعه‌ها برای تأثیرگذاری روی اذهان عمومی به کار گرفته می‌شود. اما اگر افراد می‌دانستند که یک فضایی که با رنگ زرد پوشیده شده باشد فضایی شاد و دوستانه را به وجود خواهد آورد، مطمئناً نگاه دیگری به این رنگ فراموش شده خواهند داشت. اجتناب از استفاده افراطی از این رنگ توصیه نمی‌شود؛ چرا که احساسات را کاملاً متأثر از خود کرده و جو را به سرعت تحـریـ*ک می‌نماید.


    رنگ چهارم: آبی؛ اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ آبی در دکوراسیون​

    رنگ آبی یکی از رنگ‌های مهم در طراحی داخلی دکوراسیون و تئوری رنگ‌ها است که عمیقاً بر روی ذهن انسان اثر می‌گذارد. به همین دلیل است که آبی را جزء بهترین رنگ‌ها برای اتاق خواب می‌دانند. این رنگ که در خود آرامش و صلح طلبی را به دنبال دارد یک شروع احساسی برای تغییر دکور در خانه است و آرامش بخش بودن را در مقیاس بالایی با خود وارد می‌کند. سردی و سکون این رنگ در فضای حمام یا سرویس بهداشتی رنگی شایسته بوده و از نظر بالا بردن کیفیت بهداشتی محیط نیز اثر مثبتی به همراه دارد. برای تکمیل این رنگ بهتر است از رنگ سفید و زرد کمک بخواهید تا نگرانی بابت تکامل رنگ‌ها در فضای خانه نداشته باشید. مراقب باشید استفاده افراطی و بیش از حد از رنگ آبی اثرات سویی بر ذهن شما خواهد داشت که افسردگی یکی از ین عوارض خواهد بود. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی صلح طلبی است.


    رنگ پنجم: سبز؛ اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ سبز در دکوراسیون​

    سبز، رنگی که از طبیعت الهام گرفته و سرشار از بکر بودن است. رنگ در دکوراسیون داخلی وقتی به سبز ختم می‌شود امید را به زندگی، موفقیت را به کار و رشد را در توانایی‌ها با شما همراه خواهد کرد. رنگ سبز که رنگی بسیار دوست داشتنی و جذاب است نکته مهمی را همواره با خود یدک می‌کشد و آن تطبیق سریع و هماهنگی بالا با سایر رنگ‌ها است. به نظر می‌رسد این رنگ به همراه سفید بهترین رنگ برای فضاهایی چون اتاق پذیرایی، اتاق خواب و یا محل کار است که می‌توان آن را به کار گرفت. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی طروات و تازگی است.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921

    رنگ ششم: بنفش؛ اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ بنفش در دکوراسیون​

    بنفش، که به عنوان رنگ سال 97 نیز انتخاب شده است، در همراهی با رنگ‌های دیگر به خوبی همراه می‌شود. شما می‌توانید این رنگ را در کنار جواهرات به کار ببرید و یا با رنگ‌هایی مانند رنگ‌های خنثی یک جا کنار هم قرار دهید. این رنگ جز رنگ‌های ایده آل برای دخترها است. این رنگ را برای اتاق دخترها هدیه دهید تا محبت را در حقشان کامل کرده باشید. اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ بنفش در دکوراسیون به منظور ایجاد یک فضای قابل ستایش کاملاً طبیعی و مورد احترام است، نگاه‌های شایسته و چشم نواز در پی این رنگ کم نیست؛ چرا که این رنگ را می‌توان یک رنگ سلطنتی نامید. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی لوکس بودن است.


    رنگ هفتم: مشکی؛ اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ مشکی در دکوراسیون​

    سیاه با ناملایمتی‌ها همراه است. رنگی که همراه با مرگ ظاهر شده و در هنگام غم پدیدار می‌شود. هر چند همین رنگ دارای حکمتی است که با آن تشخص و احترام همساز بوده و هست. سیاه به عنوان رنگ در دکوراسیون داخلی و تئوری رنگ‌ها همیشه در یک فضای محدود و بسته به کار گرفته می‌شود و با رنگ‌های متضاد بسیار به کاربرده می‌شود. با استفاده درست از این رنگ می‌توانید هنر عمق و ظرافت را در جای جای طراحی خود به رخ بکشید. اگر رنگ مشکی را دوست ندارید، نزدیک آن نشوید؛ چرا که نیروی دافعه آن به اطرافیان شما نیز منتقل می‌شود. مشکی و طلایی جز رنگ‌هایی محسوب می‌شود که لوکس بودن را به دیگران گوشزد می‌کنند، اما ترکیب و تنظیم این دو رنگ و نحوه به کار گیری آن کاری بسیار دشوار است. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی غم و جذبه است.


    رنگ هشتم: سفید؛ اثرات روان شناختی به کارگیری رنگ سفید در دکوراسیون​

    این رنگ که نماد صلح و تازگی است و شفافیت و پاکی را عیان می‌سازد، در به کار گرفته شدن در طراحی‌های امروزی و مدرن طرفداران بی شماری دارد و تئوری رنگ‌ها را متأثر از خود می‌داند؛ چرا که همه رنگی‌ها طیفی از انتشار نور سفید هستند. جوانی و تجربه، خلوص و پاکدامنی و بی گناهی و امنیت جز خصلت‌هایی هستند که این رنگ در خود محفوظ داشته است. رنگ سفید فضاهای کوچک را بزرگ‌تر جلوه می‌دهد و اتاق‌ها را تازه‌تر و سرحال‌تر به نمایش در می‌آورد.

    این رنگ با تمام رنگ‌ها به آسانی همراه و ترکیب می‌شود و نگرانی‌های شما را در این زمینه کاملاً و به خوبی پاسخ گو است. با رنگ سفید به مبارزه با محیط‌های بسته و ترد شده بروید تا زیباییشان را به آن محل بازگردانید. زیاده روی در استفاده از رنگ سفید سردی محض و بی روحی محیط را نیز به همراه خواهد داشت. نقش این رنگ در دکوراسیون داخلی پاکی و ثبات است
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    هنر چیست و هنرمند کیست؟
    پاسخ بنظر ساده می‌آید؛ به کسی که کار هنرمندانه انجام می‌دهد هنرمند می‌گویند. اما این پاسخ غیر منطقی است! چرا که پاسخ یک سوال را، منوط به پاسخ سوالی دیگر می‌کند؛ کار هنرمندانه چگونه کاری است؟ و بلافاصله این پرسش در ذهن نقش می‌بندد که؛ اصلا هنر چیست؟
    فرض می‌کنیم پاسخ این باشد که؛ هنر وسیله‌ای است برای برانگیزاندن حس و اندیشه و انتقال خلاقانه و غیر مستقیم این هر دو، بگونه‌ای که حمل بر معرفتی زیبائی شناسانه شود.
    اگر این فرض را پایه و اساس استدلال خویش قرار دهیم، تمیز و انتزاع سه عنصر ممکن خواهد بود؛ احساس – اندیشه و زیبائی.
    بر این پایه، به تعریف جدیدی دست می‌یابیم؛ هنر، توانائی جمع کردن، بسط دادن و انتقال احساس، اندیشه و زیبائی ست، بصورتی که منطق حسی مخاطب، نوعی پدیدهٔ متفاوت از همه پدیده‌های پیرامون را تشخیص داده و برانگیخته شود. این برانگیختگی، در هر سه عنصر و با هم مطرح است و نه بشکل مجزا و در تک تک آن‌ها.
    بزرگی میگه: «سیاستمداران برای پنهان کردن حقیقت دروغ میگن، اما هنرمندان برای بیان حقیقت…»
    با این مقدمه، به طرح مجدد سوال آغازین برمی‌گردیم، تا به اصل پرسش پاسخ دهیم و نه نتایج آن. پس لازم است به شرح هرکدام بپردازیم؛

    هنر چیست؟​

    ساده‌ترین تعریف هنر از زبان بزرگان؛
    • ارسطو: هنر، آنچه را طبیعت از تکمیل آن ناتوان است کامل می‌کند.
    • نیچه: هنر مهمترین کار و فعالیت ماورای طبیعی مناسب برای زندگی است.
    • واسیلی کاندینسکی: در هنر، (باید) وجود ندارد، هنر آزاد است.
    • ژان پل سارتر: هنر اگرچه نان نمی‌شود، اما نوشید*نی زندگیست.
    • اسکار وایلد: آن چه می‌خواهم بگویم این است که اصولاً زندگی بسیار بیشتر از هنر تقلید می‌کند تا هنر از زندگی.
    • ویل دورانت: آن‌جاکه طبیعت توقف می‌کند، هنر آغاز می‌شود.
    • حکیم ابولقاسم فردوسی: جایی که هنر خوار و حقیر شود، جهل و خرافات ارجمند می‌شود.
    • ولتر: تمامی هنرها برادر یک‌دیگرند، هریک از هنرها بر هنرهای دیگر روشنائی می‌افکند.
    • ادیب پیشاوری: تو نیکی از آن شهر و کشور مجوی، که دارد در آن بی‌هنر آبروی.
    • بتهون: در هنر هم مانند زندگی فقط آزادی و ترقی است.
    • جرج برنادشاو: بدون هنر، زشتی واقعیت دنیا را غیر قابل تحمل می‌سازد.
    • ادیب پیشاوری: جایی که ادب و فرهنگ با هنر همراه نباشد، آن سرزمین آماج هجوم دشمنان می‌شود و نابود می‌گردد.
    • هنر یعنی پذیرفتن واقعیات…
    • هنر ثبت واقعیت‌های ذهنی است…
    • هنر یعنی زندگی کردن و دوست داشتن…
    • هنر اصطکاک روح است با فضای اطراف…
    • چالز کولی: هنرمند نمی‌تواند شکست بخورد، هنرمند بودن خودش موفقیت است.
    • احسان میرزایی: هنر باید خلق شود نه کپی، مسیر خلق اثر هنری مشخص و هموار نیست بلکه هر هنرمند بزرگ خودش در ناهمواری‌ها مسیری جدید می‌سازد و بطورکلی هنر زائیده ذهن و اندیشه و نگرش هنرمند است …
    و…

    این‌ها تعاریفی بود که بسیاری از افراد و مشاهیر تاریخ و صاحب‌نظران معاصر در طول سال‌ها و قرن‌ها از ذات هنر داشته‌اند و همهٔ آن‌ها در عین حال که می‌تواند درست و صحیح باشد، اما ممکن است نادرست و اشتباه نیز باشد!

    برخی افراد هنر را زیبایی می‌دانند اما این تعریف هم صرفا نمی‌تواند درست باشد چون هر اثر هنری برای خلق شدن نیاز به یک هنرمند دارد پس یک گل و یا یک درخت که خود به وجود آمده اند نمی‌تواند یک هنر باشد، شاید بگویید خداوند یک هنرمند است، درست است اما ما در این بخش به دنبال تعریفی کلی‌تر از هنر می‌گردیم و با تعاریف فرابشری الهی و ماورایی کاری نداریم.
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    عده ای هنر را وسیله‌ای برای پالایش و اعتلای روح آدمی بیان می‌کنند و معتقدند که هنر باید اخلاق گرا باشد اما این هم خود تعریفی نادرست است زیرا هنری که ما در یک پوستر اجتماعی و سینما به کار می‌بریم با هنر خاتم کاری و خوشنویسی در بیان مفاهیم متفاوت است.
    و افراد دیگری هم می‌گویند هنر نسخه برداری از طبیعت است مانند میل به خشونت، هوای نفس و … که می‌توانند مثل یک هنر مقدس زیبا باشند زیرا آیینهٔ تمام نمای واقعیت‌ها می‌باشد. همچنین عده‌ای هم بر این باورند که هنر بیان احساس و عاطفهٔ آدمی و برداشت او از زندگی و جهان هستی است.

    اشکالی که در تعاریف بالا وجود دارد این است که همه فقط یک بعد از هنر را در نظر می‌گیرند ولی هنر کاملا ترکیبی از همهٔ آن‌هاست و نتیجهٔ اخلاقی این که هنر تعریف خاصی ندارد و نمی‌توان برای آن معیارهای مشخصی در نظر گرفت. به همین دلیل متفکران موضوعی به نام (نظریه نهادی) را مطرح کرده اند و بر این باورند که اگر چیزی بخواهد یک اثر هنریشناخته شود، ویژگی یا ویژگی‌های خاصی نیست که بتوان در درون آن اثر مشاهده کرد؛ بلکه شأن خاصّی است که عالَم هنر برای آن اثر، قائل می‌شود.

    طبق این تعریف عالم هنر شامل کسانی است که در تشکیلاتی نه چندان مدوّن، حضور دارند و به صورت‌های گوناگون، در ارتباط با یکدیگر به سر می‌برند. این مجموعه افراد که شامل هنرمندان (نقّاشان، نویسندگان، آهنگسازان، کارگردانان و…)، مدیران موزه‌ها، مدیران هنری، مخاطبان حرفه‌ای آثارهنری (هر چند که خودشان هم هنرمند نباشند)، گزارشگران هنر در رسانه‌ها، منتقدان هنری، تاریخ‌نگاران هنر، نظریه پردازان و فیلسوفان هنر و دیگر کسانی که به نوعی با هنر در ارتباط‌ند، هستند، که در صورتی که در مورد هنری بودن یک اثر به توافق برسند، می‌توان آن را یک اثر هنری دانست و اگر اثری از سوی عالَم هنر به عنوان یک اثر هنری شناخته نشود، دیگر نمی‌توان آن را یک اثرهنری به شمارآورد.

    در حقیقت، عالَم هنر را می‌توان مرزی دانست که اگر یک اثر ساخته دست بشر، از آن عبور کند به یک اثر هنری تبدیل می‌شود و اگر نتواند از آن بگذرد، اثر هنری به حساب نخواهد آمد. با این حساب، می‌توان لگن توالت دوشان را هم به این دلیل که به دست یک هنرمند ساخته شده است و در یک فضای هنری به نمایش درآمده است و هم به دلیل این که از سوی جامعه هنرمندان عالَم هنر، به عنوان یک اثر هنری پذیرفته شده است، یک اثر هنری به حساب آورد.

    تیموتی بینکلی، هم درباره این مسئله که آیا برخی از آثار بحث‌انگیز امروز، به راستی آثار هنری اند یا نه، می‌گوید: «فقط می‌توانم بگویم که آن‌ها به دست کسانی که هنرمند محسوب می‌شوند، ساخته (یا خلق یا ایجاد) می‌شوند، منتقدان، آن‌ها را با عنوان آثار هنری مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند، در کتاب‌ها و نشریه‌های مربوط به هنر، درباره‌ شان بحث می‌شود، در گالری‌ها یا مکان‌های مرتبط با هنر، به نمایش گذاشته می‌شوند و چیزهایی از این قبیل.»

    65a.jpg
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرایندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی یا به‌منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند. همچنین می‌توان گفت هنر توان و مهارت خلق زیبایی است. از مهم‌ترین رشته‌های هنری می‌توان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیس‌گری، عکاسی و چاپ)، هنرهای نمایشی (تئاتر و رقـ*ـص)، موسیقی، ادبیات (شعر، داستان)، سینما و معماری اشاره کرد. واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمهٔ «سو» به‌معنی نیک و «نر» یا «نره» به‌معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی «س» به «ه» تبدیل شده و واژهٔ «هون» ایجاد گشته‌است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده‌است که به‌معنای انسان کامل و فرزانه است.


    دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را به‌عنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می‌توان با دیگران تقسیم شود» تعریف می‌کند.

    در یک طبقه‌بندی جدید بر اساس کتاب استراتژی بازاریابی هنر از مهدی خادمی می‌توانیم تعاریف هنر را به دو دسته کارکردی و رویه‌ای تقسیم‌بندی کنیم. کارگردانیان عنوان می‌کنند که هنر برای تحویل یک هدف طراحی شده‌است و چیزی هنر محسوب می‌شود که بتواند دارنده آن را در راه دست یابی به هدف کمک نماید و وظیفه آن فراهم کردن تجربه‌های زیبایی شناختی لـ*ـذت بخش است.

    در مقابل رویه گرایان عنوان می‌کنند چیزی به عنوان اثر هنری محسوب می‌شود که بر طبق فرمول یا فرآیندی مناسب ساخته شده باشد؛ صرف نظر از این که هنر چه هدف و مقصودی دارد، هنر می‌تواند در ابتدا کارکردی باشد اما در نهایت به صورت رویه‌ای عمل کند.

    مانرو بریسیدی (1982) یک تعریف کارکردی از هنر ارائه می‌دهد:

    «اثر هنری ترکیبی از شرایط مورد نظر است که به منظور ارائه تجربه‌های زیبایی شناختی ارزشمند قادر به نشان دادن ویژگی‌های زیبایی شناختی هنر باشد.»

    در حالی که کارگردانیان ارزش هنر را وابسته به ماهیت آن می‌دانند، تعریف رویه گرایان صرفاً توصیفی بوده و مبتنی بر ارزیابی نیست. از تعاریف رویه‌ای ارائه شده می‌توان به تعریف دیکی اشاره کرد که یک تعریف سازمانی محسوب می‌شود. او در درجه اول اثر هنری را به عنوان «اثر تصنعی» و در درجه دوم به عنوان «مجموعه‌ای از جنبه‌های کلیدی که از طرف برخی از نامزدها برای قدردانی از افراد فعال در منظومه هنر اعطا می‌شود» می‌بیند.

    در ادبیات ایران در دورهٔ اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد و هنر به معنای دلیری، کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و… به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:

    به دشمن نمایم هنر هرچه هست * ز مردی و پیروزی و زور دست
    چون غرض آمد هنر پوشیده شد * صد حجاب از دل به سوی دیده شد
    با دانش است فخر نه با ثروت و عقار * تنها هنر تفاوت انسان و چهار پاست
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921

    هنرمند کیست؟​

    هنرمند کسی است که، وحدت نگاه خود را، بر کثرت نگاه ما، منطبق می‌کند. اجزای پراکندهء حس و اندیشه و نسبیت زیبائی شناسانه را به زندگی، در پدیده‌ای چند بُعدی و بگونه‌ای متحد و متشکل، به ما می‌نمایاند.
    دقیقا براین اساس، با اینکه هنرمند با همین زندگی و از همین زندگی می‌جوشد، آنچه به ما ارائه می‌دهد، متفاوت از آنچیزی ست که خود دیده و یا رسیده و دریافته ایم.

    در حالت کلی انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:
    1- عده‌ای که نگاه می‌کنند و درک می‌کنند.
    2- عده‌ای که نگاه می‌کنند و از درک عاجزند.

    شاید تعریف اول برای هنرمند درست‌تر باشد ولی باید از این موضوع آگاه باشیم که هنرمند علاوه برمنابع زمینی و ارتباط حسی و تعامل با آن‌ها به منبع دیگری از کمال و فهم متصل می‌باشد که موجب می‌شود یک هنرمند با سایر انسان‌ها متمایز شود. یک هنرمند خودخواه است، خودخواهی و غرور هنرمند را باید در آن لحظه که مشغول خلق یک اثر است در چشم‌هایش مشاهده نمود.
    یک هنرمند همیشه فقیر است، شاید او زندگی شاهانه‌ای داشته باشد اما او تشنهٔ کمال، کشف و انتقال نشانه‌ها و معناهای آفرینش است. هنرمند یک مبارز انقلابی است، او روحیه تجدد خواه و ساختار شکن دارد و هدف او این است که با شکستن سنت‌ها و گاه ترمیم و پیوند آن‌ها به هم دریچه‌ای از شعور و آگاهی را به جامعهٔ بشری بگشاید.
    برای هنرمند اصلا مهم نیست که اثری را که آفریده مورد پذیرش مردم است یا نه؟ و این به خاطر غرور و تعصب بیش از اندازه اش می‌باشد در عین حال که او خود را هیچ کس می‌داند. هنرمند شهرت و دوامش را از راه نفوذ در مردم دارد نه با تبلیغات توخالی و گذرا. مهم نیست هنرمند چه لباسی بپوشد بلکه وجود اوست که به لباس شخصیت و ارزش می‌دهد. هنرمند عشق است و تنها زیبایی را دوست ندارد بلکه او به زشتی‌ها هم عشق می‌ورزد چون او می‌خواهد واقعیت‌ها را نشان داده و با عشق خود آن‌ها را بپوشاند.
    هنرمند تحمل پذیرفتن حرفی از روی اجبار را ندارد و اگر کاری را به او تحمیل کنند افسرده می‌شود. او همیشه در اداره کردن زندگی خود دچار مشکل است و نیازمند حمایت دیگران. هنرمندان اندازه‌های متفاوتی دارند بعضی غول پیکرند و بعضی کوچکتر…

    شاملو می‌گفت: «هنرمندان را سلسله جبالی بدانید که بعضی قله‌های آن از ابرها بیرونند، بالاترند؛ اما همواره باید یادمان باشد که هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. اگر همه این‌ها بود و بیش از این‌ها آنگاه ممکن است که او را بشناسیم….»

    طبیعت، زندگی، اجتماع و ابعاد بیرونی و درونی، این هر سه، بستر کار هنرمند است.
    جهان پیچیده و هزار توی آن، معرفتی را می‌طلبد، که هم در سطح و هم درعمق، آن را بنگرد و این نگاه، همان کار هنرمند است.

    هنرمند آدمی ست مثل آدم‌های دیگر، اما سعی می‌کند بیشتر بداند، بیشتر بفهمد، عمیق‌تر حس کند و ابعاد ندیدهء جهان پیرامون را دیده و کاوش کند و آنگاه، یافته‌های خویش را سوار بر کشتی حس برانگیز و خیال پروری که رو به سوی هدف و منظوری دارد، به دریای وجود ما بیندازد.

    هنرمند، همان وجدان نارام و ناآرام و بیدار، عقل جستجو گر و حس شریف است، ستاره‌ای است که در شب تاریک استیصال بشر می‌درخشد. همان نقطه کانونی‌ای ست که ما را متوجه آنچه بدان توجهی نداریم، می‌کند. در یک کلام ؛ او جراح زندگی است و هم خالق آن.
    65b.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا