برای ساخت تابلوی معرق چوب، امروزه موادی استفاده میشود که در درجه اول چوب و فرآوردههای چوبی از قبیل نئوپان، فرمیکا، تختهی سه لایی و ... بعد از چوب موادی چون انواع چسب (تینری، فوری) انواع سریشم (سریشم گرم و یا سریشم گلوتین - سریشم سرد و یا سریشم مایه پنیر) میخ سایه، صدف (طبیعی و مصنوعی)، عاج فیل، استخوان شتر، شاخ گوزن و یا گاو وحشی، انواع خاتم، انواع فلزات (مس، برنج، آلومینیوم، استیل، نقره، در مواردی بنا به تقاضای مشتری طلا و در نمونههایی فلزات قلمکار میشوند)، فیبر مصنوعی (فيبر شبیه استخوان یا شبه عاج)، رنگ پلی استر، پودر گرانول یا دوده فرنگی، رزین، پودر سمباده (زبر و نرم) ورق سمباده (پوستی)، نمدی و در نهایت پوست بره که هر کدام را در جای خود توضیحی مختصر خواهیم داد.
چوب
عنصر اصلی در معرق چوب میباشد که البته در این جا قصد ما محدود به حوزه شناخت چوبهایی است که در این هنر استفاده میشوند وگرنه چوب شناسی خود علم جداگانهای است.
در معرق چوب، خود چوب از چند جهت مورد توجه است. اول آنکه رنگ چوب، مهمترین عامل در انتخاب آن است برای آن که اساس کار معرق نقاشی با رنگ طبیعی چوبها است، البته در معرق محدودیتی وجود دارد که در نقاشی نیست چرا که یک معرق کار برای انتخاب رنگ مناسب طرحش باید چوبی را بشناسد که رنگش به نقش و فضای طرح بخورد.
در صورتی که یک نقاش خیلی راحتتر دو و یا چند رنگ را با هم ترکیب میکند تا به رنگ دلخواه خود برسد و از طرفی دیگر نقاش خود نقش را تصویر میکند در صورتی که یک معرق کار نقش را باید اجرا کند و در حقیقت تابع حس طراح و یا نقاش قبل از خود است البته محدودیتها از این که گفته شد بیشتر است. نکته دوم در انتخاب چوب درخشندگی آن است و تأثیر مواد شیمیایی (در قسمت رنگ کاری) بر سطح چوب که باید در نظر گرفته شود. سومین نکته نقش چوب است، بر خلاف هنر منبت که همیشه سعی میشود از راه چوب در تجسم و حجم بخشی استفاده شود در معرق بیشتر از راه و بیراه چوب به بافت چوب توجه میشود.
بافت از آوندهای آبکش ایجاد شده است و در خلق نقش بسیار کمک کننده است، البته اگر هر دو میسر شود عالی است ولی اگر نشد نقش حرف اول را میزند. قبل از آن که انواع چوب را برشماریم لازم است مختصری راجع به نحوه تهیه چوب مناسب برای معرق نکاتی را توضیح دهیم. چوب معرق از انواع کُنده تمام درختان میتواند باشد. هنر معرق چوب با هنر سازسازی نقطه اشتراکی دارد و آن کهنه بودن چوب است، در حقیقت باید چوب تا آنجا که ممکن است خشک شده باشد. برای این منظور کُنده مورد نظر را در کارگاه چوببری و یا نجاری به اندازه ۶۰- ۵۰ سانتیمتر بریده و پس از گونیا کردن چهار وجه کُنده آن را به عرضهای کوچکتر بریده و سپس آن تکهها را ورق ورق و یا به اصطلاح "لا" میکنند و این ورقهها و یا لایهها را که ضخامتشان ۳ میلیمتر است یکی در میان سر و ته روی هم قرار میدهند و آنها را به وسیله یک نوار پارچهای و یا نخ روی هم میبندند و تا ۲۴ ساعت باز نمیکنند.
این مرحله برای چوب معرق حیاتی است، اگر بیتوجهی شود امکان تغییر حالت (تاب برداشتن) و یا ترک خوردن بسیار بالاست. در پایان کار همان کُنده که گونیا بود را به اندازههای (عرضی) کوچکتر بریده شده داریم. امروزه کارگاههایی وجود دارند که چوبهای مورد نیاز کارگاههای معرق را تأمین میکنند و معرق کار نیازی به داشتن امکانات چوببری به آن صورت را ندارد ولی معرق کار باید چوب مورد نیاز خود را کاملا بشناسد و مقدار آن را بتواند تخمین بزند و این فقط در اثر تجربه به دست میآید.
پس دوباره یادآور میشویم که یک معرق کار باید خواص فیزیکی و تأثیر مواد شیمیایی (در قسمت رنگ کاری) و رنگ چوبها و بافت آنها را به خوبی بداند که در قسمت انتخاب چوب مشکل نداشته باشد و اصطلاحا در رنگبندی (کمپوزیسیون) که از قسمتهای مهم تابلو معرق است نماند و خود را بیشتر با مسائل هنری طرح مشغول کند تا آماده سازی چوب. لازم میدانیم این نکته را گوشزد کنیم که عمده عدم موفقیت معرق کارها در ندانستن همین علم کمپوزیسیون است.
چوب
عنصر اصلی در معرق چوب میباشد که البته در این جا قصد ما محدود به حوزه شناخت چوبهایی است که در این هنر استفاده میشوند وگرنه چوب شناسی خود علم جداگانهای است.
در معرق چوب، خود چوب از چند جهت مورد توجه است. اول آنکه رنگ چوب، مهمترین عامل در انتخاب آن است برای آن که اساس کار معرق نقاشی با رنگ طبیعی چوبها است، البته در معرق محدودیتی وجود دارد که در نقاشی نیست چرا که یک معرق کار برای انتخاب رنگ مناسب طرحش باید چوبی را بشناسد که رنگش به نقش و فضای طرح بخورد.
در صورتی که یک نقاش خیلی راحتتر دو و یا چند رنگ را با هم ترکیب میکند تا به رنگ دلخواه خود برسد و از طرفی دیگر نقاش خود نقش را تصویر میکند در صورتی که یک معرق کار نقش را باید اجرا کند و در حقیقت تابع حس طراح و یا نقاش قبل از خود است البته محدودیتها از این که گفته شد بیشتر است. نکته دوم در انتخاب چوب درخشندگی آن است و تأثیر مواد شیمیایی (در قسمت رنگ کاری) بر سطح چوب که باید در نظر گرفته شود. سومین نکته نقش چوب است، بر خلاف هنر منبت که همیشه سعی میشود از راه چوب در تجسم و حجم بخشی استفاده شود در معرق بیشتر از راه و بیراه چوب به بافت چوب توجه میشود.
بافت از آوندهای آبکش ایجاد شده است و در خلق نقش بسیار کمک کننده است، البته اگر هر دو میسر شود عالی است ولی اگر نشد نقش حرف اول را میزند. قبل از آن که انواع چوب را برشماریم لازم است مختصری راجع به نحوه تهیه چوب مناسب برای معرق نکاتی را توضیح دهیم. چوب معرق از انواع کُنده تمام درختان میتواند باشد. هنر معرق چوب با هنر سازسازی نقطه اشتراکی دارد و آن کهنه بودن چوب است، در حقیقت باید چوب تا آنجا که ممکن است خشک شده باشد. برای این منظور کُنده مورد نظر را در کارگاه چوببری و یا نجاری به اندازه ۶۰- ۵۰ سانتیمتر بریده و پس از گونیا کردن چهار وجه کُنده آن را به عرضهای کوچکتر بریده و سپس آن تکهها را ورق ورق و یا به اصطلاح "لا" میکنند و این ورقهها و یا لایهها را که ضخامتشان ۳ میلیمتر است یکی در میان سر و ته روی هم قرار میدهند و آنها را به وسیله یک نوار پارچهای و یا نخ روی هم میبندند و تا ۲۴ ساعت باز نمیکنند.
این مرحله برای چوب معرق حیاتی است، اگر بیتوجهی شود امکان تغییر حالت (تاب برداشتن) و یا ترک خوردن بسیار بالاست. در پایان کار همان کُنده که گونیا بود را به اندازههای (عرضی) کوچکتر بریده شده داریم. امروزه کارگاههایی وجود دارند که چوبهای مورد نیاز کارگاههای معرق را تأمین میکنند و معرق کار نیازی به داشتن امکانات چوببری به آن صورت را ندارد ولی معرق کار باید چوب مورد نیاز خود را کاملا بشناسد و مقدار آن را بتواند تخمین بزند و این فقط در اثر تجربه به دست میآید.
پس دوباره یادآور میشویم که یک معرق کار باید خواص فیزیکی و تأثیر مواد شیمیایی (در قسمت رنگ کاری) و رنگ چوبها و بافت آنها را به خوبی بداند که در قسمت انتخاب چوب مشکل نداشته باشد و اصطلاحا در رنگبندی (کمپوزیسیون) که از قسمتهای مهم تابلو معرق است نماند و خود را بیشتر با مسائل هنری طرح مشغول کند تا آماده سازی چوب. لازم میدانیم این نکته را گوشزد کنیم که عمده عدم موفقیت معرق کارها در ندانستن همین علم کمپوزیسیون است.