- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
دادگاه غیر علنی در تالار استاد فنی زاده برگزار می شود
عشق مادری بر مسند دادرسی
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]عشق مادری بر مسند دادرسی
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
![178578_3298423014_320_213.jpg](http://theater.ir/cache/2/attach/201612/178578_3298423014_320_213.jpg)
ایران تئاتر-بهنام حبیبی:دادگاه غیر علنی برداشتی آزاد از رمان ده سیاه کوچولو و یا و سپس هیچکس نبود نوشتهی آگاتا کریستی است، که توسط حسین جروند دراماتورژی شده است و در تالار استاد فنی زاده به روی صحنه رفته است.
[/BCOLOR] این متن جنایی، توسط همین نویسنده نیز کارگردانی شده است و در ضمن تنها نقش مرد این بازینامه را نیز خود او ایفا میکند. داستان نمایش، در کشور بریتانیا، در اتاقی در خانهای متروک و در محلهای تقریباً دورافتاده میگذرد که در واقع مختصات دقیق آن برای مخاطب چندان اهمیتی هم ندارد. "امیلیا بارابای" و "جاناتان هریسون" که سابقهی دوستی و رابـ ـطهی عاشقانه با یکدیگر داشتهاند و اکنون حدود دو سال است که دیگر یکدیگر را ندیدهاند، به طور اتفاقی و غیرمنتظره، هر یک به طور جداگانه نامهای تهدیدآمیز دریافت کردهاند که در آن از آنها خواستهشده است تا در زمان خواستهشده، به این مکان بیایند، در غیر این صورت از راز جنایتکارانه ی آنها که دو سال پیش روی داده است پردهبرداری خواهد شد. ابتدای داستان با رویارویی غیرمنتظره و تا حدی ترسآلود "جاناتان" و "امیلیا" پس از دیدن یکباره ی یکدیگر آغاز میشود. در این برخورد، هر یک از آن دو نفر، نفر مقابل را به نوشتن و فرستادن نامهی تهدیدآمیز محکوم میکنند. "امیلیا" که زنی با جایگاه اجتماعی نه چندان روشن و پسندیده است، "جاناتان" کارآگاه مستعفی اسکاتلندیارد را متهم به نوشتن نامه و باجگیری از او میکند. در مقابل، "جاناتان" نیز، "امیلیا" را به نوشتن نامهی تهدیدآمیز به "جاناتان" متهم میکند و مدعی است که "امیلیا" در پی باجگیری و کسب پول از اوست. رویارویی آن دو پس از دو سال و یادآوری خاطرات دوستانهی بین شان که با رویدادی مرموز و جنایتبار پایان یافته است، با ورود نفر سوم داستان یعنی خانم "ماری لاوینگتون" جوان قطع میگردد. "ماری لاوینگتون" معلمی است که بر اساس روزنامههای موجود بر روی میز، متهم به قتل پسربچهای پنجساله از دانش آموزان کلاس خود است که دو روز پیش، بر اثر تنبیه شدید "ماری" دچار جراحت شدید شده و مُرده است. این سه مجرم قاتل، پس از بررسی وضعیت خود و دریافت این موضوع که نفر چهارمی در پی ستاندن انتقام از آنهاست تا هر سه نفر را مجازات کند، تصمیم به فرار از این اتاق میگیرند ولی به زودی درمییابند که در آهنی اتاق از بیرون توسط نفر چهارم قفل شده است و هر گونه خروج از این اتاق عملاً امکانپذیر نیست. در پی ایجاد جو تشنج و سردرگمی، "امیلی" که کنترل خود را از دست داده است لب به اعتراف میگشاید و در پیشگاه "ماری" با اشاره به رابـ ـطهی دوستانه و عاشقانهی خود با "جاناتان"، داستان قتل "مایکل" پسربچهی پنجسالهی مقتول را نیز برای "جاناتان" و "ماری" تکرار میکند. او آغاز آشناییاش با "پیتر"، پدر "مایکل" را به یاد میآورد که طی این آشنایی و کشف وضعیت مالی بسیار خوب "پیتر"، او که معشـ*ـوقهی شخص دیگری بود، با امید به وضعیت مالی آیندهاش حاضر به ازدواج با "پیتر" میشود و در پی آن درمییابد که "پیتر" از همسر سابقش دارای پسری معلول است که از کمر به پایین توانایی هیچگونه حرکتی ندارد و برای همین نیز "کتی" پرستار، برای رسیدگی و کمک به وضعیت "مایکل" به خدمت گرفته میشود. در روز حادثه اما، در روز مرخصی و غیبت "کتی"، "جاناتان" به نزد "امیلیا" میآید و آن دو در اثر نوشیدن بیش از اندازهی مشروبات الکلی کنترل فکری خود را ازدست می هند. در همین هنگام، "مایکل" از "امیلیا" درخواست میکند تا برای رفتن به توالت به او کمک کند، اما "امیلیا" که دارای کنترل فکری و تصمیمگیری نبوده است، "مایکل" را به حمام میبرد، او را در وان قرار میدهد و پس از باز کردن شیر آب از حمام خارج میشود و با فراموش کردن بازگشت به حمام، موجبات مرگ "مایکل را فراهم میکند. در پی اعلام مرگ "مایکل" و تشکیل دادگاه، "جاناتان" در مقام دادرس، موجبات تبرئهی "امیلیا" را فراهم میکند تا خود نیز از این رسوایی جان به در برد.
داستان قتل غیرعمد این پسربچه، دو سال به باد فراموشی سپرده میشود تا امروز که دوباره با دعوت آنان به این مکان با زن سوم غریبه، در این مکان به آنان یادآوری میشود. در ادامه، "ماری" که چند دقیقه پیش، با قهوه از این دو نفر پذیرایی کرده بود، لب به سخن میگشاید و با اعتراف به این موضوع که او "ماری لاوینگتون" نیست بلکه "هلن پارکر" یعنی همسر سابق "پیتر" و مادر "مایکل" است، از راز نامهها و دعوت این دو نفر به این مکان پرده برمیدارد. "جاناتان" اسلحهاش را به سوی "هلن" نشانه میرود تا با کشتن او راه فرار را برای خود و "امیلیا" هموار کند اما درمییابد که توان شلیک ندارد چرا که بر اثر نوشیدن قهوهی سمی، آخرین لحظات عمرش را سپری میکند. "جاناتان" و "امیلیا" نقش بر زمین میشوند و جان میسپارند و "هلن" از اتاق خارج میشود.
"دادگاه غیرعلنی" آن گونه که از نامش پیداست، دادگاهی دور از انظار عموم است. دادگاهی برای رسیدگی به جرم دو نفر که بر اثر بیاخلاقی و دور شدن از ویژگیهای انسانی، پلات عشق (عشق مادری) را محور داستان قرار میدهد و با تِم فساد اخلاقی، اکسیون قتل را به اکسیون انتقام پیوند میزند و رویدادی هر چند کوتاه اما بسیار مهیج و مواج را برای تماشاگرش میسازد. پرسوناژهای این داستان جنایی-عشقی، اگرچه تلاش در پنهان نمودن رویدادها و شخصیت واقعی خود دارند اما در پی گرفتاری در اتاق انتظار مرگ و رویارویی پیشبینینشدهشان در برابر قاضی که مادر مقتول است، کنترل خود را از دست میدهند و با اعتراف به قتل کودک، دادگاه بررسی قتل این کودک را دو سال بعد ولی این بار با بیان حقایق، برگزار میکنند. داستان در زیربافت خود، دو دادگاه همزمان را پیش روی تماشاگرش میگذارد، دادگاه برای تفهیم اتهام "امیلیا" و "جاناتان" و مجازات آن دو، و دیگر، دادگاه محکوم کردن دادگاههای ساختگی و به دور از اصول شایستهی دادرسی در جامعه، که توانایی کشف و اتهام و مجازات مجرمان پراکنده در سطح جامعه را ندارند. شخصیتهای جاگرفته در نقاب پرسوناژهای این داستان، به خوبی ساخته و پرداختهشدهاند. نمایشنامه، از دیالوگهای خوب و هدفداری برخوردار است که به جای خود، موومان های عینی و به جای دیگری، موومان های ذهنی را بر صحنه میآفرینند. زبان نمایشنامه، زبانی شیوا و دراماتیک است و از هر گونه زیادهگویی و ابهام دوری جسته است.
"حسین جروند" در مقام کارگردانی نمایش "دادگاه غیر علنی" توانایی خود در آفرینش تئاتر رئالیستی را به اثبات میرساند. او که خود هم نویسنده و هم بازیگر نقش "جاناتان" در نمایش نیز هست، با آفرینش فضایی مناسب با فضای رمزآلود و جنایی دنیای "آگاتا کریستی"، همه ی موومان های لازم برای پیشبرد داستان به سوی جنایتی هولناک را با انجام میزانسن های سطحی و حجمی لازم بر روی صحنه ادغام میکند. دراماتورژی این رمان جنایی برای بازی در سالن کوچک استاد فنی زاده، از امتیازات خوب این نمایش است. بهرهی به اندازه و به جا از افکتهای دیداری و شنیداری، در هماهنگی با هم به پیشبرد هر چه بهتر داستان خونبار قتل کمک میکند. نمایش، از ریتم و هارمونی لازم برخوردار است که در هماهنگیشان با اکت و مکثهای یک اثر نفسگیر، تابلوهای صحنهای زیبایی میآفرینند.
بازیگری در نمایش "دادگاه غیر علنی"، جای ستایش و بررسی دارد. سه پرسوناژ که همگی متهم به قتل هستند، در جایگیریها و چرخشهای ماهرانهشان در فرار از جایگاه متهم به قتل، بازی دگرگونی شخصیتی پررنگی بر روی صحنه بروز میدهند که در مقام بررسی بازیگری حسی به روش سیستم، نمرههای خوبی را به خود اختصاص میدهند. پاسکاری حسی و دراماتیک "جاناتان" و "امیلیا" و در همگروهی در برابر "ماری" یا "هلن"، حسی خوب و ستایش برانگیز برای تماشاگرش میسازد.
طراحی صحنه، دکور و اکسسوار "دادگاه غیر علنی" هوشمندانه، و کاراست. طراحی رئالیستی نمایش، با ایجاد فضای بازی لازم و مناسب برای موومان های صحنهای یک اثر جنایی و پرتنش با کشمکشهای عینی و ذهنی، نقش خود را در ایفای نقشهای این نمایش به خوبی ایفا میکند. پرتاب به موقع نورهای نقطهای بر روی بازیگران که با موزیکهای مناسب آن لحظه ادغام میشوند، همگی خبر از طراحی و دراماتورژی خوب این نمایش میدهند.
"دادگاه غیر علنی" در فضای کوچک تالار استاد فنی زاده، یادآور توانایی ستایش برانگیز هنر تئاتر در آفرینش شگفتی برآمده از روح هنرمندانه است.
داستان قتل غیرعمد این پسربچه، دو سال به باد فراموشی سپرده میشود تا امروز که دوباره با دعوت آنان به این مکان با زن سوم غریبه، در این مکان به آنان یادآوری میشود. در ادامه، "ماری" که چند دقیقه پیش، با قهوه از این دو نفر پذیرایی کرده بود، لب به سخن میگشاید و با اعتراف به این موضوع که او "ماری لاوینگتون" نیست بلکه "هلن پارکر" یعنی همسر سابق "پیتر" و مادر "مایکل" است، از راز نامهها و دعوت این دو نفر به این مکان پرده برمیدارد. "جاناتان" اسلحهاش را به سوی "هلن" نشانه میرود تا با کشتن او راه فرار را برای خود و "امیلیا" هموار کند اما درمییابد که توان شلیک ندارد چرا که بر اثر نوشیدن قهوهی سمی، آخرین لحظات عمرش را سپری میکند. "جاناتان" و "امیلیا" نقش بر زمین میشوند و جان میسپارند و "هلن" از اتاق خارج میشود.
"دادگاه غیرعلنی" آن گونه که از نامش پیداست، دادگاهی دور از انظار عموم است. دادگاهی برای رسیدگی به جرم دو نفر که بر اثر بیاخلاقی و دور شدن از ویژگیهای انسانی، پلات عشق (عشق مادری) را محور داستان قرار میدهد و با تِم فساد اخلاقی، اکسیون قتل را به اکسیون انتقام پیوند میزند و رویدادی هر چند کوتاه اما بسیار مهیج و مواج را برای تماشاگرش میسازد. پرسوناژهای این داستان جنایی-عشقی، اگرچه تلاش در پنهان نمودن رویدادها و شخصیت واقعی خود دارند اما در پی گرفتاری در اتاق انتظار مرگ و رویارویی پیشبینینشدهشان در برابر قاضی که مادر مقتول است، کنترل خود را از دست میدهند و با اعتراف به قتل کودک، دادگاه بررسی قتل این کودک را دو سال بعد ولی این بار با بیان حقایق، برگزار میکنند. داستان در زیربافت خود، دو دادگاه همزمان را پیش روی تماشاگرش میگذارد، دادگاه برای تفهیم اتهام "امیلیا" و "جاناتان" و مجازات آن دو، و دیگر، دادگاه محکوم کردن دادگاههای ساختگی و به دور از اصول شایستهی دادرسی در جامعه، که توانایی کشف و اتهام و مجازات مجرمان پراکنده در سطح جامعه را ندارند. شخصیتهای جاگرفته در نقاب پرسوناژهای این داستان، به خوبی ساخته و پرداختهشدهاند. نمایشنامه، از دیالوگهای خوب و هدفداری برخوردار است که به جای خود، موومان های عینی و به جای دیگری، موومان های ذهنی را بر صحنه میآفرینند. زبان نمایشنامه، زبانی شیوا و دراماتیک است و از هر گونه زیادهگویی و ابهام دوری جسته است.
"حسین جروند" در مقام کارگردانی نمایش "دادگاه غیر علنی" توانایی خود در آفرینش تئاتر رئالیستی را به اثبات میرساند. او که خود هم نویسنده و هم بازیگر نقش "جاناتان" در نمایش نیز هست، با آفرینش فضایی مناسب با فضای رمزآلود و جنایی دنیای "آگاتا کریستی"، همه ی موومان های لازم برای پیشبرد داستان به سوی جنایتی هولناک را با انجام میزانسن های سطحی و حجمی لازم بر روی صحنه ادغام میکند. دراماتورژی این رمان جنایی برای بازی در سالن کوچک استاد فنی زاده، از امتیازات خوب این نمایش است. بهرهی به اندازه و به جا از افکتهای دیداری و شنیداری، در هماهنگی با هم به پیشبرد هر چه بهتر داستان خونبار قتل کمک میکند. نمایش، از ریتم و هارمونی لازم برخوردار است که در هماهنگیشان با اکت و مکثهای یک اثر نفسگیر، تابلوهای صحنهای زیبایی میآفرینند.
بازیگری در نمایش "دادگاه غیر علنی"، جای ستایش و بررسی دارد. سه پرسوناژ که همگی متهم به قتل هستند، در جایگیریها و چرخشهای ماهرانهشان در فرار از جایگاه متهم به قتل، بازی دگرگونی شخصیتی پررنگی بر روی صحنه بروز میدهند که در مقام بررسی بازیگری حسی به روش سیستم، نمرههای خوبی را به خود اختصاص میدهند. پاسکاری حسی و دراماتیک "جاناتان" و "امیلیا" و در همگروهی در برابر "ماری" یا "هلن"، حسی خوب و ستایش برانگیز برای تماشاگرش میسازد.
طراحی صحنه، دکور و اکسسوار "دادگاه غیر علنی" هوشمندانه، و کاراست. طراحی رئالیستی نمایش، با ایجاد فضای بازی لازم و مناسب برای موومان های صحنهای یک اثر جنایی و پرتنش با کشمکشهای عینی و ذهنی، نقش خود را در ایفای نقشهای این نمایش به خوبی ایفا میکند. پرتاب به موقع نورهای نقطهای بر روی بازیگران که با موزیکهای مناسب آن لحظه ادغام میشوند، همگی خبر از طراحی و دراماتورژی خوب این نمایش میدهند.
"دادگاه غیر علنی" در فضای کوچک تالار استاد فنی زاده، یادآور توانایی ستایش برانگیز هنر تئاتر در آفرینش شگفتی برآمده از روح هنرمندانه است.