- عضویت
- 2019/04/27
- ارسالی ها
- 967
- امتیاز واکنش
- 3,361
- امتیاز
- 481
◙ در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز.
قلمرو زبانی: آبگیر: برکه، استخر / حازم: محتاط / عاجز: ناتوان
بازگردانی: در برکه ای سه تا ماهی زندگی می کردند: دو تا محت و یکی ناتوان.
◙ از قضا، روزی دو صیّاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند.
قلمرو زبانی: از قضا: اتفاقا(هم آوا؛ غذا: خوراک، غزا: جنگ) / میعاد: وعده، قرار / میعاد نهادن: قرار گذاشتن / دام: تله، تور
بازگردانی: اتفاقا روزی دو صیّاد از آنجا می گذشتند و با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیارند و هر سه ماهی را صید کنند.
◙ ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دست برد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک روی به کار آورد.
قلمرو زبانی: بشنودند: شنیدند / حزم: دوراندیشی / زیادت: زیادی، افزونی / دست برد: هجوم و حمله / دست برد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن / زمانه: روزگار / جافی: ستمگر، ظالم / سبک: سریع، به تندی / قلمرو ادبی: زمانه جافی: جانبخشی/ روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن
بازگردانی: ماهی ها این سخنان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی محتاط بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده بود، سریع اقدامی کرد.
◙ و از آن جانب که آب درمی آمد، برفَوْر بیرون رفت. در این میان، صیّادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند.
قلمرو زبانی: جانب: سو / درآمدن: داخل شدن / برفَوْر: فورا، بی درنگ / در این میان: در این اثنا
بازگردانی: و از آن سو که آب داخل می شد، فورا بیرون رفت. در همین میان، ماهی گیران رسیدند و هر دو طرف آبگیر را محکم بستند.
◙ دیگری هم که از پیرایۀ خرد و ذخیرت تجربت بی بهره نبود، با خود گفت:«غفلت کردم و فرجام کار غافلان چنین باشد و اکنون وقت حیلت است.
قلمرو زبانی: پیرایه: زیور و زینت / ذخیرت: ذخیره، پس انداز، اندوخته / تجربت: تجربه / بهره: نصیب / غفلت: نادانی / فرجام: پایان / غافل: نادان / حیلت: حیله، چاره گری / قلمرو ادبی: پیرایه خرد: اضافه تشبیهی / ذخیرت تجربت: اضافه تشبیهی /
بازگردانی: ماهی دوم هم که از خرد و تجربه بهره ای داشت به خودش گفت: نادانی کردم و پایان کار انسان نادان گرفتاری و مرگ است. الآن زمان چاره اندیشی و حیله است.
قلمرو زبانی: آبگیر: برکه، استخر / حازم: محتاط / عاجز: ناتوان
بازگردانی: در برکه ای سه تا ماهی زندگی می کردند: دو تا محت و یکی ناتوان.
◙ از قضا، روزی دو صیّاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند.
قلمرو زبانی: از قضا: اتفاقا(هم آوا؛ غذا: خوراک، غزا: جنگ) / میعاد: وعده، قرار / میعاد نهادن: قرار گذاشتن / دام: تله، تور
بازگردانی: اتفاقا روزی دو صیّاد از آنجا می گذشتند و با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیارند و هر سه ماهی را صید کنند.
◙ ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دست برد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک روی به کار آورد.
قلمرو زبانی: بشنودند: شنیدند / حزم: دوراندیشی / زیادت: زیادی، افزونی / دست برد: هجوم و حمله / دست برد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن / زمانه: روزگار / جافی: ستمگر، ظالم / سبک: سریع، به تندی / قلمرو ادبی: زمانه جافی: جانبخشی/ روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن
بازگردانی: ماهی ها این سخنان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی محتاط بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده بود، سریع اقدامی کرد.
◙ و از آن جانب که آب درمی آمد، برفَوْر بیرون رفت. در این میان، صیّادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند.
قلمرو زبانی: جانب: سو / درآمدن: داخل شدن / برفَوْر: فورا، بی درنگ / در این میان: در این اثنا
بازگردانی: و از آن سو که آب داخل می شد، فورا بیرون رفت. در همین میان، ماهی گیران رسیدند و هر دو طرف آبگیر را محکم بستند.
◙ دیگری هم که از پیرایۀ خرد و ذخیرت تجربت بی بهره نبود، با خود گفت:«غفلت کردم و فرجام کار غافلان چنین باشد و اکنون وقت حیلت است.
قلمرو زبانی: پیرایه: زیور و زینت / ذخیرت: ذخیره، پس انداز، اندوخته / تجربت: تجربه / بهره: نصیب / غفلت: نادانی / فرجام: پایان / غافل: نادان / حیلت: حیله، چاره گری / قلمرو ادبی: پیرایه خرد: اضافه تشبیهی / ذخیرت تجربت: اضافه تشبیهی /
بازگردانی: ماهی دوم هم که از خرد و تجربه بهره ای داشت به خودش گفت: نادانی کردم و پایان کار انسان نادان گرفتاری و مرگ است. الآن زمان چاره اندیشی و حیله است.