- عضویت
- 2019/04/27
- ارسالی ها
- 967
- امتیاز واکنش
- 3,361
- امتیاز
- 481
- به خون گر کشی خاک من دشمن من / بجوشد گل اندر گل از گلشن من
قلمرو زبانی: گر: اگر/ گلشن: گلخانه، گلستان / قلمرو ادبی: قالب: غزل(چامه) اجتماعی / وزن: ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن تن / خاک: مجاز از سرزمین / به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن / گل: استعاره از جوانان جانباز / گل اندر گل: کنایه از فراوان / خاک، گل، گلشن: تناسب / واج آرایی «گ» / گلشن: گلزار، استعاره از میهن یا گور /
بازگردانی: ای دشمن من! اگر بخواهی سرزمین من را به خون بکشی و آن را نیست و نابود کنی ! جوانان بسیاری هستند که در این سرزمین میجوشند و رویاروی تو میایستند .
پیام: ستیز با دشمن
2- تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی / جدا سازی ای خصم، سر از تن من
قلمرو زبانی: سوختن: سوزاندن (بن ماضی: سوخت، بن مضارع: سوز) / به تیر دوختن: تیر زدن(بن ماضی: دوخت، بن مضارع: دوز) / خصم: دشمن / به تیرم بدوزی: جهش ضمیر(من را با تیر بدوزی)/ قلمرو ادبی: سوختن: کنایه از نابود کردن / بسوزی، بدوزی: جناس / سر از تن جدا ساختن: کنایه از کشتن / تن، من: جناس / سر، تن: تناسب / موقوف المعانی
بازگردانی: اگر تن من را بسوزانی و به من تیر بزنی، ای دشمن ! اگر سر از تن من جدا کنی.
3- کجا میتوانی ز قلبم ربایی / تو عشق میان من و میهن من؟
قلمرو زبانی: کجا: چگونه / ربودن: دزدیدن، سریع گرفتن(بن ماضی: ربود، بن مضارع: ربا) / پرسش انکاری / قلمرو ادبی: واژه آرایی: من
بازگردانی: هرگز نمیتوانی عشق میان من و میهنم را از من بربایی و بگیری.
پیام: عشق به میهن
4- من ایرانی ام آرمانم شهادت / تجلی هستی است جان کندن من
قلمرو زبانی: آرمان: امید و آرزو / تجلی: جلوه گری / قلمرو ادبی: جان کندن: کنایه از درگذشتن و مردن / واج آرایی «ن»
بازگردانی: من ایرانی هستم ! آرزوی من شهادت است! مردن من نشانگر هستی من است.
پیام: ترغیب به شهادت
5- مپندار این شعله افسرده گردد / که بعد از من افروزد از مدفن من
قلمرو زبانی: پنداشتن: تصور کردن(بن ماضی: پنداشت، بن مضارع: پندار) / قلمرو ادبی: شعله: استعاره از عشق به میهن / افسردن: سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن (بن ماضی: افسرد، بن مضارع: افسر) / افروختن: روشن شدن (بن ماضی: افروخت، بن مضارع: افروز) / افسرد، افروخت: تضاد / مدفن: گورگاه / واژه آرایی: من، از
بازگردانی: گمان نکن که عشق میان من و میهنم آتشی است که از بین میرود؛ زیرا پس از من از گور من زبانه خواهد کشید.
پیام: جاودانگی عشق به میهن
6- نه تسلیم و سازش نه تکریم و خواهش / بتازد به نیرنگ تو توسن من
قلمرو زبانی: سازش: کنار آمدن، آشتی / تکریم: گرامیداشت / خواهش: درخواست و التماس / تاختن: حمله کردن (بن ماضی: تاخت، بن مضارع: تاز) / نیرنگ: فریب / توسن: اسب سرکش / قلمرو ادبی: توسن: استعاره از هستی من یا میهن من / واج آرایی «ن»
بازگردانی: نه تسلیم میشویم ! نه سازش میکنیم ! نه شما را گرامی میداریم و نه از شما خواهشی میکنیم ! هستی من مانند اسب سرکشی است که به نیرنگ تو حمله خواهم کرد و فریب تو را نخواهد خورد.
پیام: عدم سازش با دشمن
قلمرو زبانی: گر: اگر/ گلشن: گلخانه، گلستان / قلمرو ادبی: قالب: غزل(چامه) اجتماعی / وزن: ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن تن / خاک: مجاز از سرزمین / به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن / گل: استعاره از جوانان جانباز / گل اندر گل: کنایه از فراوان / خاک، گل، گلشن: تناسب / واج آرایی «گ» / گلشن: گلزار، استعاره از میهن یا گور /
بازگردانی: ای دشمن من! اگر بخواهی سرزمین من را به خون بکشی و آن را نیست و نابود کنی ! جوانان بسیاری هستند که در این سرزمین میجوشند و رویاروی تو میایستند .
پیام: ستیز با دشمن
2- تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی / جدا سازی ای خصم، سر از تن من
قلمرو زبانی: سوختن: سوزاندن (بن ماضی: سوخت، بن مضارع: سوز) / به تیر دوختن: تیر زدن(بن ماضی: دوخت، بن مضارع: دوز) / خصم: دشمن / به تیرم بدوزی: جهش ضمیر(من را با تیر بدوزی)/ قلمرو ادبی: سوختن: کنایه از نابود کردن / بسوزی، بدوزی: جناس / سر از تن جدا ساختن: کنایه از کشتن / تن، من: جناس / سر، تن: تناسب / موقوف المعانی
بازگردانی: اگر تن من را بسوزانی و به من تیر بزنی، ای دشمن ! اگر سر از تن من جدا کنی.
3- کجا میتوانی ز قلبم ربایی / تو عشق میان من و میهن من؟
قلمرو زبانی: کجا: چگونه / ربودن: دزدیدن، سریع گرفتن(بن ماضی: ربود، بن مضارع: ربا) / پرسش انکاری / قلمرو ادبی: واژه آرایی: من
بازگردانی: هرگز نمیتوانی عشق میان من و میهنم را از من بربایی و بگیری.
پیام: عشق به میهن
4- من ایرانی ام آرمانم شهادت / تجلی هستی است جان کندن من
قلمرو زبانی: آرمان: امید و آرزو / تجلی: جلوه گری / قلمرو ادبی: جان کندن: کنایه از درگذشتن و مردن / واج آرایی «ن»
بازگردانی: من ایرانی هستم ! آرزوی من شهادت است! مردن من نشانگر هستی من است.
پیام: ترغیب به شهادت
5- مپندار این شعله افسرده گردد / که بعد از من افروزد از مدفن من
قلمرو زبانی: پنداشتن: تصور کردن(بن ماضی: پنداشت، بن مضارع: پندار) / قلمرو ادبی: شعله: استعاره از عشق به میهن / افسردن: سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن (بن ماضی: افسرد، بن مضارع: افسر) / افروختن: روشن شدن (بن ماضی: افروخت، بن مضارع: افروز) / افسرد، افروخت: تضاد / مدفن: گورگاه / واژه آرایی: من، از
بازگردانی: گمان نکن که عشق میان من و میهنم آتشی است که از بین میرود؛ زیرا پس از من از گور من زبانه خواهد کشید.
پیام: جاودانگی عشق به میهن
6- نه تسلیم و سازش نه تکریم و خواهش / بتازد به نیرنگ تو توسن من
قلمرو زبانی: سازش: کنار آمدن، آشتی / تکریم: گرامیداشت / خواهش: درخواست و التماس / تاختن: حمله کردن (بن ماضی: تاخت، بن مضارع: تاز) / نیرنگ: فریب / توسن: اسب سرکش / قلمرو ادبی: توسن: استعاره از هستی من یا میهن من / واج آرایی «ن»
بازگردانی: نه تسلیم میشویم ! نه سازش میکنیم ! نه شما را گرامی میداریم و نه از شما خواهشی میکنیم ! هستی من مانند اسب سرکشی است که به نیرنگ تو حمله خواهم کرد و فریب تو را نخواهد خورد.
پیام: عدم سازش با دشمن
دانلود رمان های عاشقانه