{{قوانین و مقررات حقوقی وکلا}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
قانون اساسي افغانستان


قانون اساسي افغانستان




متن کامل و نهايي قانون اساسي جديد

بسم الله الرحمن الرحيم

"الحمدالله رب العالمين و الصلوه و السلام علي سيد الانبياء و المرسلين محمد (ص)

و علي آله و اصحابه اجمعين "

مقدمه

ما مردم افغانستان:

با ايمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج) و توکل به مشيت حق تعالي واعتقاد به دين مقدس اسلام، با درک بي عدالتي ها و نابساماني هاى گذشته و مصايب بي شمارى که بر کشورما وارد آمده است، باتقدير از فداکارى ها، مبارزات تاريخي، جهاد و مقاومت بر حق تمام مردم افغانستان و ارج گذارى به مقام والاى شهداى راه آزادى کشور، با درک اين که افغانستان واحد و يکپارچه به همه اقوام و مردم اين سرزمين تعلق دارد، با رعايت منشور ملل متحد و با احترام به اعلاميه جهاني حقوق بشر، به منظور تحکيم وحدت ملي و حراست از استقلال، حاکميت ملي و تماميت ارضي کشور، به منظور تاسيس نظام متکي بر اراده مردم و دمکراسي، به منظور ايجاد جامعه مدني عارى از ظلم، استبداد، تبعيض و خشونت و مبتني بر قانونمندى، عدالت اجتماعي، حفظ کرامت و حقوق انساني و تامين آزادى ها و حقوق اساسي مردم، به منظور تقويت بنيادهاى سياسي، اجتماعي، اقتصادى و دفاعي کشور، به منظور تامين زندگي مرفه و محيط زيست سالم براى همه ساکنان اين سرزمين، و سرانجام، به منظور تثبيت جايگاه شايسته افغانستان در خانواده بين المللي، اين قانون اساسي را مطابق با واقعيت هاى تاريخي، فرهنگي و اجتماعي کشورو مقتضيات عصر، از طريق نمايندگان منتخب خود در لويه جرگه مورخه چهاردهم جدى سال يک هزار و سيصد و هشتاد و دو هجرى شمسي در شهر کابل تصويب کرديم.

فصل اول

- دولت

ماده اول

افغانستان، دولت جمهورى اسلامي، مستقل، واحد و غيرقابل تجزيه مي باشد.

ماده دوم

دين دولت جمهورى اسلامي افغانستان، دين مقدس اسلام است. پيروان ساير اديان در پيروى از دين و اجراى مراسم ديني شان در حدوداحکام قانون آزاد مي باشند.

ماده سوم

در افغانستان هيچ قانون نمي تواند مخالف معتقدات و احکام دين مقدس اسلام باشد.

ماده چهارم

حاکميت ملي در افغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقيم يا توسط نمايندگان خود آن را اعمال مي کند.

ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادى که تابعيت افغانستان را داراباشند.

ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجيک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه يي، نورستاني، ايماق، عرب، قرغيز، قزلباش، گوجر، براهوى وساير اقوام مي باشد.

برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق مي شود.

هيچ فردى از افراد ملت از تابعيت افغانستان محروم نمي گردد.

امور مربوط به تابعيت و پناهندگي توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده پنجم

تطبيق احکام اين قانون اساسي و ساير قوانين، دفاع از استقلال، حاکميت ملي و تماميت ارضي و تامين امنيت و قابليت دفاعي کشور از وظايف اساسي دولت مي باشد.

ماده ششم

دولت به ايجاد يک جامعه مرفه و مترقي بر اساس عدالت اجتماعي، حفظ کرامت انساني، حمايت حقوق بشر، تحقق دموکراسي، تامين وحدت ملي، برابرى بين همه اقوام و قبايل و انکشاف متوازن در همه مناطق کشور مکلف مي باشد.

ماده هفتم

دولت منشور ملل متحد، معاهدات بين الدول، ميثاق هاى بين المللي که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلاميه جهاني حقوق بشر را رعايت مي کند.

دولت از هر نوع اعمال تروريستي، زرع و قاچاق مواد مخـ ـدر و توليد واستعمال مسکرات جلوگيرى مي کند.

ماده هشتم

دولت سياست خارجي کشور را بر مبناى حفظ استقلال، منافع ملي و تماميت ارضي و عدم مداخله، حسن همجوارى، احترام متقابل و تساوى حقوق تنظيم مي نمايد.

ماده نهم

معادن و ساير منابع زيرزميني و آثار باستاني ملکيت دولت مي باشند.

حفاظت و اداره املاک دولت و طرز استفاده درست از منابع طبيعي و ساير املاک عامه توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده دهم

دولت، سرمايه سرمايه گذاريها و تشبثات خصوصي را مبتني بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون، تشويق، حمايت و مصونيت آن ها را تضمين مي نمايد.

ماده يازدهم

امور مربوط به تجارت داخلي و خارجي، مطابق به ايجابات اقتصادى

کشور و مصالح مردم، توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده دوازدهم

در افغانستان بانک، بانک مرکزى دولت و مستقل مي باشد. نشر پول و طرح و تطبيق سياست پولي کشور، مطابق به احکام قانون، ازصلاحيت بانک مرکزى مي باشد.

بانک مرکزى در مورد چاپ پول با کميسيون اقتصادى ولسي جرگه مشوره مي نمايد.

تشکيل و طرز فعاليت اين بانک توسط قانون تنظيم مي شود.

ماده سيزدهم

دولت براى انکشاف صنايع، رشد توليد، ارتقاى سطح زندگي مردم و حمايت از فعاليتهاى پيشه وران، پروگرامهاى موثر طرح و تطبيق مي نمايد.

ماده چهاردهم

دولت براى انکشاف زراعت و مالدارى، بهبود شرايط اقتصادى،اجتماعي و معيشتي دهقانان و مالداران و اسکان و بهبود زندگي کوچيان، درحدود بنيه مالي دولت، پروگرامهاى موثر طرح و تطبيق مي نمايد.

دولت به منظور تهيه مسکن و توزيع ملکيتهاى عامه براى اتباع مستحق،مطابق به احکام قانون و در حدود امکانات مالي، تدابير لازم اتخاذ مي نمايد.

ماده پانزدهم

دولت مکلف است در مورد حفظ و بهبود جنگلات و محيط زيست تدابير لازم اتخاذ نمايد.

ماده شانزدهم

از جمله زبان هاى پشتو، درى، ازبکي، ترکمني، بلوچي و پشه يي، نورستاني،پاميرى و ساير زبان هاى رايج در کشور، پشتو و درى زبانهاى رسمي دولت مي باشند.

در مناطقي که اکثريت مردم به يکي از زبان هاى ازبکي، ترکمني، پشه يي،نورستاني، بلوچي و يا پاميرى تکلم مي نمايند، آن زبان علاوه بر پشتو و درى به حيث زبان سوم رسمي مي باشد و نحوه تطبيق آن توسط قانون تنظيم مي گردد.

دولت براى تقويت و انکشاف همه زبانهاى افغانستان پروگرامهاى موثر طرح و تطبيق مي نمايد.

نشر مطبوعات و رسانه هاى گروهي به تمام زبانهاى رايج در کشور آزادمي باشد.

مصطلحات (اصطلاحات) علمي و ادارى ملي موجود در کشور حفظ مي گردد.

ماده هفدهم

دولت براى ارتقاى معارف در همه سطوح، انکشاف تعليمات ديني، تنظيم و بهبود وضع مساجد، مدارس و مراکز ديني تدابير لازم اتخاذ مي نمايد.

ماده هجدهم

مبدا تقويم کشور بر هجرت پيامبر اکرم (ص) استوار است.

مبناى کار ادارات دولتي تقويم هجرى شمسي مي باشد.

روزهاى جمعه، ?? اسد و? ثور تعطيل عمومي است. سايررخصتي ها توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده نوزدهم

بيرق افغانستان مرکب است از: سه قطعه با رنگهاى سياه، سرخ و سبز که به صورت عمودى، به اندازه هاى مساوى، از چپ به راست، در کنار هم واقع شده،عرض هر رنگ برابر نصف طول آن است و در وسط آن نشان ملي افغانستان قرار دارد.

نشان ملي افغانستان عبارت از محراب و منبر به رنگ سفيد مي باشد که دردو گوشه آن دو بيرق و در وسط آن در قسمت فوقاني، کلمه مبارک لااله الاالله محمد رسولالله و الله اکبر و اشعه خورشيد در حال طلوع و در قسمت تحتاني آن تاريخ ???? هجرى شمسي و کلمه افغانستان، جا داشته و از دو طرف باخوشه هاى گندم احاطه شده است.

طرز استفاده از بيرق و نشان ملي توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده بيستم

سرود ملي افغانستان به زبان پشتو و با ذکر الله اکبر و نام اقوام افغانستان مي باشد.

ماده بيست و يکم

پايتخت افغانستان شهر کابل مي باشد.

فصل دوم

- حقوق اساسي و وجايب اتباع

ماده بيست و دوم

هر نوع تبعيض و امتياز بين اتباع افغانستان ممنوع است.

اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون داراى حقوق و وجايب مساوى مي باشند.

ماده بيست و سوم

زندگي موهبت الهي و حق طبيعي انسان است. هيچ شخص بدون مجوز قانوني ازاين حق محروم نمي گردد.

ماده بيست و چهارم

آزادى حق طبيعي انسان است. اين حق جز آزادى ديگران و مصالح عامه که توسط قانون تنظيم مي گردد، حدودى ندارد.

آزادى و کرامت انسان از تعـ*رض مصون است. دولت به احترام و حمايت آزادى و کرامت انسان مکلف مي باشد.

ماده بيست و پنجم

برائت ذمه حالت اصلي است.

متهم تا وقتي که به حکم قطعي محکمه با صلاحيت محکوم عليه قرار نگيرد، بي گـ ـناه شناخته مي شود.

ماده بيست و ششم

جرم يک عمل شخصي است.

تعقيب، گرفتارى يا توقيف متهم و تطبيق جزا بر او به شخص ديگرى سرايت نمي کند.

ماده بيست و هفتم

هيچ عملي جرم شمرده نمي شود، مگر به حکم قانوني که قبل از ارتکاب آن نافذ گرديده باشد.

هيچ شخص را نمي توان تعقيب، گرفتار و يا توقيف نمود، مگر بر طبق احکام قانون.

هيچ شخص را نمي توان مجازات نمود، مگر به حکم محکمه با صلاحيت و مطابق به احکام قانوني که قبل از ارتکاب فعل مورد اتهام نافذ گرديده باشد.

ماده بيست و هشتم

هيچ يک از اتباع افغانستان به علت اتهام به جرم، به دولت خارجي سپرده نمي شود، مگر بر اساس معامله بالمثل و پيمان هاى بين الدول که افغانستان به آن پيوسته باشد.

هيچ افغان به سلب تابعيت و يا تبعيد در داخل يا خارج افغانستان محکوم نمي شود.

ماده بيست و نهم

تعذيب انسان ممنوع است.

هيچ شخص نمي تواند حتي به مقصد کشف حقايق از شخص ديگر، اگر چه تحت تعقيب، گرفتارى يا توقيف و يا محکوم به جزا باشد، به تعذيب او اقدام کنديا امر بدهد.

تعيين جزايي که مخالف کرامت انساني باشد، ممنوع است.

ماده سي ام

اظهار، اقرار و شهادتي که از متهم يا شخص ديگرى به وسيله اکراه به دست آورده شود، اعتبار ندارد.

اقرار به جرم عبارت است از اعتراف متهم با رضايت کامل و در حالت صحت عقل، در حضور محکمه با صلاحيت.

ماده سي و يکم

هر شخص مي تواند براى دفع اتهام به مجرد گرفتارى و يا براى اثبات حق خود، وکيل مدافع تعيين کند.

متهم حق دارد به مجرد گرفتارى، از اتهام منسوب اطلاع يابد و در داخل ميعادى که قانون تعيين مي کند، در محکمه حاضر گردد.

دولت در قضاياى جنايي براى متهم بي بضاعت وکيل مدافع تعيين مي نمايد. محرميت مکالمات، مراسلات و مخابرات بين متهم و وکيل آن، از هر نوع تعـ*رض مصون مي باشد.

وظايف و صلاحيت هاى وکلاى مدافع توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده سي و دوم

مديون بودن شخص موجب سلب يا محدود شدن آزادى وى نمي شود. طرز و وسايل تحصيل دين توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده سي و سوم

اتباع افغانستان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را دارا مي باشند.

شرايط و طرز استفاده از اين حق توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده سي و چهارم

آزادى بيان از تعـ*رض مصون است.

هر افغان حق دارد فکر خود را به وسيله گفتار، نوشته، تصوير و يا وسايل ديگر، با رعايت احکام مندرج اين قانون اساسي اظهار نمايد.

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارايه قبلي آن به مقامات دولتي، بپردازد.

احکام مربوط به مطابع، راديو و تلويزيون، نشر مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعي توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده سي و پنجم

اتباع افغانستان حق دارند به منظور تامين مقاصد مادى و يامعنوى، مطابق به احکام قانون، جمعيتها تاسيس نمايند.

اتباع افغانستان حق دارند، مطابق به احکام قانون، احزاب سياسي تشکيل دهند، مشروط بر اينکه:

مرامنامه و اساسنامه حزب، مناقض احکام دين مقدس اسلام و نصوص و ارزشهاى مندرج اين قانون اساسي نباشد،

تشکيلات و منابع مالي حزب علني باشد،

اهداف و تشکيلات نظامي و شبه نظامي نداشته باشد،

وابسته به حزب سياسي و يا ديگر منابع خارجي نباشد.

تاسيس و فعاليت حزب بر مبناى قوميت، سمت، زبان، و مذهب فقهي جواز ندارد.

جمعيت و حزبي که مطابق به احکام قانون تشکيل مي شود، بدون موجبات قانوني و حکم محکمه با صلاحيت منحل نمي شود.

ماده سي و ششم

اتباع افغانستان حق دارند براى تامين مقاصد جايز و صلح آميز، بدون حملسلاح، طبق قانون اجتماع و تظاهرات نمايند.

ماده سي و هفتم

آزادى و محرميت مراسلات و مخابرات اشخاص چه به صورت مکتوبباشد و چه به وسيله تلفن، تلگراف و وسايل ديگر، از تعـ*رض مصون است.

دولت حق تفتيش مراسلات و مخابرات اشخاص را ندارد، مگر مطابق به احکام قانون.

ماده سي و هشتم

مسکن شخص از تعـ*رض مصون است.

هيچ شخص، به شمول دولت، نمي تواند بدون اجازه ساکن يا قرار محکمه باصلاحيت و به غير از حالات و طرزى که در قانون تصريح شده است، به مسکن شخص داخل شود يا آن را تفتيش نمايد.

در مورد جرم مشهود، مامور مسئول مي تواند بدون اجازه قبلي محکمه، به مسکن شخص داخل شود يا آن را تفتيش کند. مامور مذکور مکلف است بعد از داخلشدن يا اجراى تفتيش، در خلال مدتي که قانون تعيين مي کند قرار محکمه راحاصل نمايد.

ماده سي و نهم

هر افغان حق دارد به هر نقطه کشور سفر نمايد و مسکن اختيار کند، مگردر مناطقي که قانون ممنوع قرار داده است.

هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون به خارج افغانستان سفر نمايد وبه آن عودت کند.

دولت از حقوق اتباع افغانستان در خارج از کشور حمايت مي نمايد.

ماده چهلم

ملکيت از تعـ*رض مصون است.

هيچ شخص از کسب ملکيت و تصرف در آن منع نمي شود، مگر در حدود احکام قانون.

ملکيت هيچ شخص، بدون حکم قانون و فيصله محکمه با صلاحيت مصادره نمي شود.

استملاک ملکيت شخص، تنها به مقصد تامين منافع عامه، در بدل تعويض قبلي و عادلانه، به موجب قانون مجاز مي باشد.

تفتيش و اعلان دارايي شخص، تنها به حکم قانون صورت مي گيرد.

ماده چهل و يکم

اشخاص خارجي در افغانستان حق ملکيت اموال عقارى را ندارند.

اجاره عقار به منظور سرمايه گذارى، مطابق به احکام قانون مجاز مي باشد.

فروش عقار به نمايندگي هاى سياسي دول خارجي و به موسسات بين المللي که افغانستان عضو آن باشد، مطابق به احکام قانون، مجاز مي باشد.

ماده چهل و دوم

هر افغان مکلف است مطابق به احکام قانون به دولت ماليه و محصول تاديه کند.

هيچ نوع ماليه و محصول، بدون حکم قانون، وضع نمي شود.

اندازه ماليه و محصول و طرز تاديه آن،بارعايت عدالت اجتماعي،توسط قانون تعيين مي گردد.

اين حکم در مورد اشخاص و موسسات خارجي نيز تطبيق مي شود.

هر نوع ماليه، محصول و عوايد تاديه شده، به حساب واحد دولتي تحويل داده مي شود.

ماده چهل و سوم

تعليم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجه ليسانس در موسسات تعليمي دولتي به صورت رايگان از طرف دولت تامين مي شود.

دولت مکلف است به منظور تعميم متوازن معارف در تمام افغانستان، تامين تعليمات متوسطه اجبارى، پروگرام موثر طرح و تطبيق نمايدو زمينه تدريس زبانهاى مادرى را در مناطقي که به آنها تکلم مي کنند، فراهم کند.

ماده چهل و چهارم

دولت مکلف است به منظور ايجاد توازن و انکشاف تعليم براى زنان، بهبود تعليم کوچيان و امحاى بي سوادى در کشور، پروگرامهاى موثر طرح و تطبيق نمايد.

ماده چهل و پنجم

دولت نصاب واحد تعليمي را، بر مبناى احکام دين مقدس اسلام و فرهنگ ملي و مطابق با اصول علمي، طرح و تطبيق مي کند و نصاب مضامين ديني مکاتب را، بر مبناى مذاهب اسلامي موجود در افغانستان، تدوين مي نمايد.

ماده چهل و ششم

تاسيس و اداره موسسات تعليمات عالي، عمومي و اختصاصي وظيفه دولت است.

اتباع افغانستان مي توانند به اجازه دولت به تاسيس موسسات تعليمات عالي،عمومي، اختصاصي و سوادآموزى اقدام نمايند.

دولت مي تواند تاسيس موسسات تعليمات عالي، عمومي و اختصاصي را به اشخاص خارجي نيز مطابق به احکام قانون اجازه دهد.

شرايط شمول در موسسات تعليمات عالي دولتي و ساير امور مربوط به آن،توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده چهل و هفتم

دولت براى پيشرفت علم، فرهنگ، ادب و هنر پروگرامهاى موثر طرح مي نمايد.

دولت حقوق مولف، مخترع و کاشف را تضمين مي نمايد و تحقيقات علمي را درتمام عرصه ها تشويق و حمايت مي کند و استفاده موثر از نتايج آن را، مطابق به احکام قانون، تعميم مي بخشد.

ماده چهل و هشتم

کار حق هر افغان است.

تعيين ساعات کار، رخصتي با مزد، حقوق کار و کارگر و ساير امور مربوط به آن توسط قانون تنظيم مي گردد.

انتخاب شغل و حرفه، در حدود احکام قانون، آزاد مي باشد.

ماده چهل و نهم

تحميل کار اجبارى ممنوع است.

سهم گيرى فعال در حالت جنگ، آفات و ساير حالاتي که حيات وآسايش عامه را تهديد کند، از وجايب ملي هر افغان مي باشد.

تحميل کار بر اطفال جواز ندارد.

ماده پنجاهم

دولت مکلف است،به منظور ايجاد اداره سالم و تحقق اصلاحات در سيستم ادارى کشور تدابير لازم اتخاذ نمايد.

اداره اجراآت خود را با بيطرفي کامل و مطابق به احکام قانون عملي مي سازد.

اتباع افغانستان حق دسترسي به اطلاعات از ادارات دولتي را در حدوداحکام قانون دارا مي باشند. اين حق جز صدمه به حقوق ديگران و امنيت عامه حدودى ندارد.

اتباع افغانستان بر اساس اهليت و بدون هيچ گونه تبعيض و به موجب احکام قانون به خدمت دولت پذيرفته مي شوند.

ماده پنجاه و يکم

هر شخص که از اداره بدون موجب متضرر شود، مستحق جبران خساره مي باشد و مي تواند براى حصول آن در محکمه دعوا اقامه کند.

به استثناى حالاتي که در قانون تصريح گرديده است، دولت نمي تواند بدون حکم محکمه با صلاحيت به تحصيل حقوق خود اقدام کند.

ماده پنجاه و دوم

دولت وسايل وقايه و علاج امراض و تسهيلات صحي رايگان را براى همه اتباع مطابق به احکام قانون تامين مي نمايد.

دولت تاسيس و توسعه خدمات طبي و مراکز صحي خصوصي را مطابق به احکام قانون تشويق و حمايت مي کند.

دولت به منظور تقويت تربيت بدني سالم و انکشاف ورزشهاى ملي و محلي تدابير لازم اتخاذ مي نمايد.

ماده پنجاه و سوم

دولت به منظور تنظيم خدمات طبي و مساعدت مالي براى بازماندگان شهدا و مفقودين و براى بازتواني معلولين و معيوبين و سهم گيرى فعال آنان در جامعه ، مطابق به احکام قانون، تدابير لازم اتخاذ مي نمايد.

دولت حقوق متقاعدين را تضمين نموده، براى کهنسالان، زنان بي سرپرست، معيوبين و معلولين و ايتام بي بضاعت مطابق به احکام قانون کمک لازم به عمل مي آورد.

ماده پنجاه و چهارم

خانواده رکن اساسي جامعه را تشکيل مي دهد و مورد حمايت دولت قرار دارد.

دولت به منظور تامين سلامت جسمي و روحي خانواده بالاخص طفل و مادر، تربيت اطفال و براى از بين بردن رسوم مغاير با احکام دين مقدس اسلام، تدابير لازم اتخاذ مي کند.

ماده پنجاه و پنجم

دفاع از وطن وجيبه تمام اتباع افغانستان است.

شرايط اجراى دوره مکلفيت عسکرى توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده پنجاه و ششم

پيروى از احکام قانون اساسي، اطاعت از قوانين و رعايت نظم و امن عامه وجيبه تمام مردم افغانستان است.

بي خبرى از احکام قانون عذر دانسته نمي شود.

ماده پنجاه و هفتم

دولت حقوق و آزاديهاى اتباع خارجي را در افغانستان، طبق قانون تضمين مي کند. اين اشخاص در حدود قواعد حقوق بين المللي به رعايت قوانين دولت افغانستان مکلف مي باشند.

ماده پنجاه و هشتم

دولت به منظور نظارت بر رعايت حقوق بشر در افغانستان و بهبود و حمايت از آن، کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان را تاسيس مي نمايد.

هر شخص مي تواند درصورت نقص حقوق بشرى خود، به اين کميسيون شکايت نمايد.

کميسيون مي تواند موارد نقص حقوق بشرى افراد را به مراجع قانوني راجع سازد و در دفاع از حقوق آنها مساعدت نمايد.

تشکيل و طرز فعاليت اين کميسيون توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده پنجاه و نهم

هيچ شخص نمي تواند با سوءاستفاده از حقوق و آزاديهاى مندرج اين قانون اساسي، بر ضد استقلال، تماميت ارضي، حاکميت و وحدت ملي عمل کند.

فصل سوم

- رييس جمهور

ماده شصتم

رييس جمهور در راس دولت جمهورى اسلامي افغانستان قرار داشته، صلاحيتهاى خود را در عرصه هاى اجراييه، تقنينيه، قضاييه، مطابق به احکام اين قانون اساسي، اعمال مي کند.

رييس جمهور داراى دو معاون، اول و دوم، مي باشد.

کانديد رياست جمهورى نام هر دو معاون را همزمان با کانديد شدن خود به ملت اعلام مي دارد.

معاون اول رييس جمهور در حالت غياب، استعفا و يا وفات رييس جمهور،مطابق به احکام مندرج اين قانون اساسي، عمل مي کند.

در غياب معاون اول رييس جمهور، معاون دوم مطابق به احکام مندرج اين قانون اساسي عمل مي کند.

ماده شصت و يکم

رييس جمهور با کسب اکثريت بيش از پنجاه في صد آراى راى دهندگان از طريق راى گيرى آزاد، عمومي، سرى و مستقيم انتخاب مي گردد.

وظيفه رييس جمهور در اول جوزاى سال پنجم بعد ازانتخابات پايان مي يابد.انتخابات به منظور تعيين رييس جمهور جديد در خلال مدت سي الي شصت روزقبل از پايان کار رييس جمهور برگزار مي گردد.

هرگاه دردور اول هيچ يک از کانديدان نتواند اکثريت بيش ازپنجاه درصد آرا را به دست آورد، انتخابات براى دور دوم در ظرف دو هفته ازتاريخ اعلام نتايج انتخابات برگزار مي گردد و در اين دور تنها دو نفر ازکانديداهايي که بيشترين آرا را در دور اول به دست آورده اند،شرکت مي نمايد.

در دور دوم انتخابات، کانديدى که اکثريت آرا را کسب کند، رييس جمهورشناخته مي شود.

هر گاه يکي از کانديداهاى رياست جمهورى در جريان دور اول يا دوم راى گيرى و يا بعد از انتخابات و قبل از اعلام نتايج انتخابات وفات نمايد،انتخابات مجدد مطابق به احکام قانون برگزار مي گردد.

ماده شصت و دوم

شخصي که به رياست جمهورى کانديد مي شود، واجد شرايط ذيل مي باشد:

? - تبعه افغانستان، مسلمان و متولد از والدين افغان بوده و تابعيت کشور ديگرى را نداشته باشد،

? - در روز کانديد شدن سن وى از چهل سال کمتر نباشد،

? - از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى، جنايت و يا حرمان از حقوق مدني محکوم نشده باشد.

هيچ شخص نمي تواند بيش از دو دوره به حيث رييس جمهور انتخاب گردد.

حکم مندرج اين ماده در مورد معاونين رييس جمهور نيز تطبيق مي گردد.

ماده شصت و سوم

رييس جمهور قبل از تصدى وظيفه، مطابق به طرزالعمل خاص که توسط قانون تنظيم مي گردد، حلف (سوگند) آتي را به جا مي آورد:

بسم الله الرحمن الرحيم

"به نام خداوند بزرگ (ج) سوگند ياد مي کنم که دين مقدس اسلام را اطاعت و از آن حمايت کنم. قانون اساسي و ساير قوانين را رعايت و از تطبيق آن مواظبت نمايم. ازاستقلال، حاکميت ملي و تماميت ارضي افغانستان حراست وحقوق و منافع مردم افغانستان راحفاظت کنم و با استعانت از بارگاه پروردگارمتعال و پشتيباني ملت، مساعي خود را در راه سعادت و ترقي مردم افغانستان بکار برم.

ماده شصت و چهارم

رئيس جمهور داراى صلاحيتها و وظايف ذيل مي باشد:

? - مراقبت از اجراى قانون اساسي،

? - تعيين خطوط اساسي سياست کشور به تصويب شوراى ملي،

? - قيادت اعلاى قواى مسلح افغانستان،

? - اعلام حرب (جنگ) و متارکه به تاييد شوراى ملي،

? - اتخاذ تصميم لازم در حالت دفاع از تماميت ارضي و حفظ استقلال،

? - فرستادن قطعات قواى مسلح به خارج افغانستان به تاييد شوراى ملي،

? - داير نمودن لويه جرگه به استثناى حالت مندرج ماده شصت و نهم اين قانون اساسي،

? - اعلان حالت اضطرار به تاييد شوراى ملي و خاتمه دادن به آن،

? - افتتاح اجلاس شوراى ملي و لويه جرگه،

?? - قبول استعفاى معاونين رياست جمهورى،

?? - تعيين وزرا، لوى خارنوال، رييس بانک مرکزى، رييس امنيت ملي و رييس سره مياشت (هلال احمر) به تاييد ولسي جرگه و عزل و قبول استعفاى آنها،

?? - تعيين رييس و اعضاى ستره محکمه (ديوان عالي قضايي) به تاييد ولسي جرگه،

?? - تعيين و تقاعد، قبول استعفا و عزل قضات، صاحب منصبان قواى مسلح،پوليس و امنيت ملي و مامورين عالي رتبه مطابق به احکام قانون،

?? - تعيين سران نمايندگي هاى سياسي افغانستان نزد دول خارجي و موسسات بين المللي،

?? - قبول اعتمادنامه هاى نمايندگان سياسي خارجي در افغانستان،

?? - توشيح قوانين و فرامين تقنيني،

?? - اعطاى اعتبارنامه به غرض عقد معاهدات بين الدول مطابق به احکام قانون،

?? - تخفيف و عفو مجازات مطابق به احکام قانون،

?? - اعطاى مدالها، نشانها و القاب افتخارى مطابق به احکام قانون،

?? - تاسيس کميسيونها به منظور بهبود اداره کشور مطابق به احکام قانون

?? - ساير صلاحيتها و وظايف مندرج اين قانون اساسي.

ماده شصت و پنجم

رييس جمهور مي تواند در موضوعات مهم ملي سياسي، اجتماعي و يا اقتصادى به آراى عمومي مردم افغانستان مراجعه نمايد.

مراجعه به آراى عمومي نبايد مناقض احکام اين قانون اساسي و يا مستلزم تعديل آن باشد.

ماده شصت و ششم

رييس جمهور در اعمال صلاحيتهاى مندرج اين قانون اساسي،مصالح علياى مردم افغانستان را رعايت مي کند.

رييس جمهور نمي تواند بدون حکم قانون ملکيت هاى دولتي را بفروشد يا اهداکند.

رييس جمهور نمي تواند در زمان تصدى وظيفه از مقام خود به ملحوظات لساني، سمتي، قومي، مذهبي و حزبي استفاده نمايد.

ماده شصت و هفتم

در صورت استعفا و عزل يا وفات رييس جمهور و يا مريضي صعبالعلاج که مانع اجرا وظيفه شود، معاون اول رييس جمهور صلاحيتها و وظايف رييس جمهور را به عهده مي گيرد.

رييس جمهور استعفاى خود را شخصا به شوراى ملي اعلام مي نمايد.

تثبيت مريضي صعب العلاج توسط هيات طبي با صلاحيت که از طرف ستره محکمه تعيين مي گردد، صورت مي گيرد.

دراين حالات در خلال مدت سه ماه انتخابات به منظور تعيين رييس جمهور جديد طبق ماده شصت و يکم اين قانون اساسي برگزار مي گردد.

معاون اول رييس جمهور در زمان تصدى به حيث رييس جمهور موقت امور ذيل را مي تواند انجام دهد:

? - تعديل قانون اساسي،

? - عزل وزرا،

? - مراجعه به آراى عامه.

معاونين رييس جمهور مي توانند مطابق به احکام اين قانون اساسي خود رابه رياست جمهورى کانديد نمايند.

درصورت غياب رييس جمهور،وظايف معاون اول توسط رئيس جمهورتعيين مي گردد.

ماده شصت و هشتم

هر گاه يکي از معاونين رييس جمهور استعفا و يا وفات نمايد، عوض وى شخص ديگرى توسط رييس جمهور به تاييد ولسي جرگه تعيين مي گردد.

در صورت وفات همزمان رئيس جمهور و معاون اول وى، بالترتيب معاون دوم،رييس مشرانو جرگه، رييس ولسي جرگه و وزير خارجه يکي بعد ديگرى مطابق به حکم مندرج ماده شصت و هفتم اين قانون اساسي وظايف رييس جمهور را به عهده

مي گيرند.

ماده شصت و نهم

رييس جمهور در برابرملت و ولسي جرگه مطابق به احکام اين ماده مسئول مي باشد.

اتهام عليه رييس جمهور به ارتکاب جرايم ضد بشرى، خيانت ملي يا جنايت،از طرف يک ثلث کل اعضاى ولسي جرگه مي تواند تقاضا شود. در صورتي که اين تقاضا از طرف دو ثلث کل آراى ولسي جرگه تاييد گردد، ولسي جرگه در خلال مدت

يک ماه لويه جرگه را داير مي نمايد.

هرگاه لويه جرگه اتهام منسوب را به اکثريت دو ثلث آراى کل اعضا تصويب نمايد، رييس جمهور از وظيفه منفصل و موضوع به محکمه خاص محول مي گردد.

محکمه خاص متشکل است از رييس مشرانو جرگه، سه نفر از اعضاى ولسي جرگه وسه نفر ستره محکمه به تعيين لويه جرگه، اقامه دعوى توسط شخصي که از طرف لويه جرگه تعيين مي گردد صورت مي گيرد.

در اين حالت احکام مندرج ماده شصت و هفتم اين قانون اساسي تطبيق مي گردد.

ماده هفتادم

معاش و مصارف رييس جمهور توسط قانون تنظيم مي گردد.

رييس جمهور بعد از ختم دوره خدمت به استثناى حالت عزل، براى بقيه مدت حيات از حقوق مالي دوره رياست جمهورى مطابق به احکام قانون مستفيد مي شود.

فصل چهارم

- حکومت

ماده هفتاد و يکم

حکومت متشکل است از وزرا که تحت رياست رييس جمهوراجراى وظيفه مي نمايد.

تعداد وزرا و وظايف شان توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده هفتاد و دوم

شخصي که به حيث وزير تعيين مي شود، واجد شرايط ذيل مي باشد:

? - تنها حامل تابعيت افغانستان باشد،

هرگاه کانديد وزارت تابعيت کشور ديگرى را نيز داشته باشد، ولسي جرگه صلاحيت تاييد و يا رد آنرا دارد،

? - داراى تحصيلات عالي، تجربه کارى و شهرت نيک باشد،

? - سن وى از سي و پنج سال کمتر نباشد،

? - از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى، جنايت و يا حرمان از حقوق مدني محکوم نشده باشد.

ماده هفتاد و سوم

وزرا مي توانند از اعضاى شوراى ملي يا خارج از آن تعيين شوند. هرگاه عضو شوراى ملي به حيث وزير تعيين شود، عضويت خود را در شورا از دست مي دهد و در عوض وى شخص ديگرى مطابق به حکم قانون تعيين مي گردد.

ماده هفتاد و چهارم

وزرا قبل از تصدى وظيفه حلف آتي را به حضور رئيس جمهور، به جا مي آورند:

بسم الله الرحمن الرحيم

"به نام خداوند بزرگ (ج) سوگند ياد مي کنم که دين مقدس اسلام راحمايت، قانون اساسي و ساير قوانين افغانستان را رعايت، حقوق اتباع راحفاظت و از استقلال، تماميت ارضي و وحدت ملي مردم افغانستان حراست کنم و

در همه اعمال خود خداوند (ج ) را حاضر دانسته،وظايف محوله را صادقانه انجام دهم."

ماده هفتاد و پنجم

حکومت داراى وظايف ذيل مي باشد:

? - تعميل احکام اين قانون اساسي و ساير قوانين و فيصله هاى قطعي محاکم،

? - حفظ استقلال، دفاع از تماميت ارضي و صيانت منافع و حيثيت افغانستان در جامعه بين المللي،

? - تامين نظم و امن عامه و از بين بردن هر نوع فساد ادارى،

? - ترتيب بودجه، تنظيم وضع مالي دولت و حفاظت دارايي عامه،

? - طرح و تطبيق پروگرامهاى انکشافي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادى و تکنالوژيکي

? - ارايه گزارش به شوراى ملي در ختم سال مالي درباره امور انجام شده و پروگرام هاى عمده سال مالي جديد،

? - انجام ساير وظايفي که به موجب اين قانون اساسي و قوانين ديگر ازوظايف حکومت دانسته شده است.

ماده هفتاد و ششم

حکومت براى تطبيق خطوط اساسي سياست کشور و تنظيم وظايف خود مقررات وضع و تصويب مي کند. اين مقررات بايد مناقض نص يا روح هيچ قانون نباشد.

ماده هفتاد و هفتم

وزرا وظايف خود را به حيث آمرين واحدهاى ادارى در داخل حدودى که اين قانون اساسي و ساير قوانين تعيين مي کند، اجرا مي نمايند.

وزرا از وظايف مشخصه خود نزد رييس جمهور و ولسي جرگه مسئوليت دارند.

ماده هفتاد و هشتم

هرگاه وزير به ارتکاب جرايم ضد بشرى، خيانت ملي و يا ساير جرايم متهم گردد، قضيه با رعايت ماده يکصدوسي وچهارم اين قانون اساسي به محکمه خاص محول مي گردد.

ماده هفتاد و نهم

حکومت مي تواند در حالت تعطيل ولسي جرگه درصورت ضرورت عاجل، به استثناى امور مربوط به بودجه و امور مالي، فرامين تقنيني را ترتيب کند.

فرامين تقنيني بعداز توشيح رئيس جمهورحکم قانون را حايز مي شود. فرامين تقنيني بايد در خلال سي روز از تاريخ انعقاد نخستين جلسه شوراى ملي به آن تقديم شود و در صورتي که از طرف شوراى ملي رد شود، از اعتبارساقط مي گردد.

ماده هشتادم

ورزا نمي توانند در زمان تصدى وظيفه از مقام خود به ملحوظات لساني،سمتي، قومي، مذهبي و حزبي استفاده نمايند.

فصل پنجم

- شوراى ملي

ماده هشتاد و يکم

شوراى ملي دولت جمهورى اسلامي افغانستان به حيث عالي ترين ارگان تقنيني مظهر اراده مردم آن است و از قاطبه ملت نمايندگي مي کند.

هر عضو شورا در موقع اظهار راى، مصالح عمومي و منافع علياى مردم افغانستان را مدار قضاوت قرار مي دهد.

ماده هشتاد و دوم

شوراى ملي متشکل از دو مجلس، ولسي جرگه و مشرانو جرگه مي باشد. هيچ شخص نمي تواند در يک وقت عضو هر دو مجلس باشد.

ماده هشتاد و سوم

اعضاى ولسي جرگه توسط مردم ازطريق انتخابات آزاد، عمومي، سرى و مستقيم انتخاب مي گردند.

دوره کار ولسي جرگه به تاريخ اول سرطان سال پنجم، بعد ازاعلان نتايج انتخابات به پايان مي رسد و شوراى جديد به کار آغاز مي نمايد.

انتخابات اعضاى ولسي جرگه درخلال مدت سي الي شصت روز قبل از پايان دوره ولسي جرگه برگزار مي گردد.

تعداد اعضاى ولسي جرگه به تناسب نفوس هر حوزه حداکثر دو صد و پنجاه نفر مي باشد.

حوزه هاى انتخاباتي و ساير مسايل مربوط به آن در قانون انتخابات تعيين مي گردد.

در قانون انتخابات بايد تدابيرى اتخاذ گردد که نظام انتخاباتي،نمايندگي عمومي و عادلانه را براى تمام مردم کشور تامين نمايد و به تناسبنفوس از هر ولايت طور اوسط حداقل دو وکيل زن در ولسي جرگه عضويت يابد.

ماده هشتاد و چهارم

اعضاى مشرانو جرگه به ترتيب ذيل انتخاب و تعيين مي شوند:

? - از جمله اعضاى شوراى هر ولايت، يک نفر به انتخاب شوراى مربوط براى مدت چهار سال،

? - از جمله اعضاى شوراهاى ولسواليهاى هر ولايت، يک نفربه انتخاب شوراهاى مربوط براى مدت سه سال،

? - يک ثلث باقي مانده از جمله شخصيت هاى خبير و با تجربه به شمول دونفر از نمايندگان معلولين و معيوبين و دو نفر نمايندگان کوچي ها به تعيين رئيس جمهور براى مدت پنج سال.

رييس جمهور تعداد پنجاه في صد از اين اشخاص را از بين زنان تعيين مي نمايد.

شخصي که به حيث عضو مشرانو جرگه انتخاب مي شود، عضويت خود را در شوراى مربوطه از دست داده، به عوض او شخص ديگر مطابق به احکام قانون تعيين مي گردد.

ماده هشتاد و پنجم

شخصي که به عضويت شوراى ملي کانديد يا تعيين مي شود، علاوه بر تکميلشرايط انتخابکنندگان واجد اوصاف ذيل مي باشد:

? - تبعه افغانستان بوده يا حداقل ده سال قبل از تاريخ کانديد يا تعيين شدن، تابعيت دولت افغانستان را کسب کرده باشد،

? - از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى، جنايت و يا حرمان از حقوق مدني محکوم نشده باشد،

? - اعضاى ولسي جرگه سن بيست و پنج سالگي را در روز کانديد شدن و اعضاى مشرانو جرگه سن سي وپنج سالگي را در روز کانديد يا تعيين شدن تکميل کرده باشند.

ماده هشتاد و ششم

وثايق انتخاباتي اعضاى شوراى ملي توسط کميسيون مستقل انتخابات مطابق به احکام قانون تدقيق مي گردد.

ماده هشتاد و هفتم

هر يک از دو مجلس شوراى ملي، در آغاز دوره کار، يک نفر از اعضاى خودرا به حيث رييس براى يک دوره تقنينيه و دو نفر را به حيث نايب رييس اول ونايب دوم و دو نفر را به حيث منشي و نايب منشي براى مدت يک سال انتخاب مي کند.

اين اشخاص هيات ادارى ولسي جرگه و مشرانو جرگه را تشکيل مي دهند.

وظايف هيات ادارى در اصول وظايف داخلي هر مجلس تعيين مي شود.

ماده هشتاد و هشتم

هر يک از دو مجلس شوراى ملي براى مطالعه موضوعات مورد بحث، طبق اصول وظايف داخلي، کميسيون ها تشکيل مي دهد.

ماده هشتاد و نهم

ولسي جرگه صلاحيت دارد به پيشنهاد يک ثلث اعضا جهت بررسي و مطالعه اعمال حکومت، کميسيون خاص تعيين نمايد.

ترکيب و طرزالعمل اين کميسيون در اصول وظايف داخلي ولسي جرگه تنظيم مي گردد.

ماده نودم

شوراى ملي داراى صلاحيتهاى ذيل مي باشد:

? - تصويب، تعديل يا لغو قوانين و يا فرامين تقنيني،

? - تصويب پروگرامهاى انکشافي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادى و تکنالوژيکي،

? - تصويب بودجه دولتي و اجازه اخذ يا اعطاى قرضه،

? - ايجاد واحدهاى ادارى، تعديل و يا الغاى آن،

? - تصديق معاهدات و ميثاقهاى بين المللي يا فسح الحاق افغانستان به آن،

? - ساير صلاحيتهاى مندرج اين قانون اساسي.

ماده نود و يکم

ولسي جرگه داراى صلاحيتهاى اختصاصي ذيل مي باشد:

? - اتخاذ تصميم در مورد استيضاح از هر يک از وزرا مطابق به حکم ماده

نود و دوم اين قانون اساسي،

? - اتخاذ تصميم راجع به پروگرامهاى انکشافي و بودجه دولتي،

? - تاييد يا رد مقرريها (انتصابها) مطابق به احکام اين قانون اساسي.

ماده نود و دوم

ولسي جرگه به پيشنهاد بيست فيصد کل اعضا مي تواند از هر يک از وزرا استيضاح به عمل آورد.

هر گاه توضيح ارايه شده قناعت بخش نباشد، ولسي جرگه موضوع راى عدم اعتماد را بررسي مي کند.

راى عدم اعتماد از وزير بايد صريح، مستقيم و بر اساس دلايل موجه باشد.

اين راى به اکثريت آراى کل اعضاى ولسي جرگه صادر مي گردد.

ماده نود و سوم

هر يک از کميسيونهاى هر دو مجلس شوراى ملي مي تواند از هر يک از وزرادر موضوعات معين سوال نمايد.

شخصي که از او سوال به عمل آمده، مي تواند جواب شفاهي يا تحريرى بدهد.

ماده نود و چهارم

قانون عبارت است از مصوبه هر دو مجلس شوراى ملي که به توشيح رييس جمهور رسيده باشد، مگراينکه در اين قانون اساسي طور ديگرى تصريح گرديده باشد.

در صورتي که رييس جمهور با مصوبه شوراى ملي موافقه نداشته باشدمي تواند آنرا در ظرف پانزده روز از تاريخ تقديم با ذکر دلايل به ولسي جرگه مستردنمايد. با سپرى شدن اين مدت و يا در صورتي که ولسي جرگه آنرا مجددا با دو ثلث آراى کل اعضا تصويب نمايد، مصوبه توشيح شده محسوب و نافذ مي گردد.

ماده نود و پنجم

پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت يا اعضاى شورا و در ساحه تنظيم امورقضايي از طرف ستره محکمه توسط حکومت مي تواند صورت گيرد.

پيشنهاد طرح قانون در مورد بودجه و امور مالي صرف ازطرف حکومت صورت مي گيرد.

ماده نود و ششم

هر گاه پيشنهاد طرح قانون، حاوى تکليف جديد يا تنقيص عايدات دولت باشد، به شرطي در فهرست کار داخل مي شود که در متن پيشنهاد، مدرک جبران نيز پيش بيني شده باشد.

ماده نود و هفتم

پيشنهاد طرح قانون از طرف حکومت نخست به ولسي جرگه تقديم مي گردد.

ولسي جرگه پيشنهاد طرح قانون را، به شمول بودجه و امور مالي و پيشنهاداخذ و يا اعطاى قرضه را، بعد از بحث به صورت يک کل تصويب يا رد مي کند.

ولسي جرگه نمي تواند طرح پيشنهاد شده را بيش از يک ماه به تاخير اندازد.

ولسي جرگه طرح قانون پيشنهاد شده را بعد از تصويب به مشرانو جرگه مي سپارد.

مشرانو جرگه در ظرف پانزده روز در مورد آن تصميم اتخاذ مي کند.

شوراى ملي به اتخاذ تصميم در مورد طرح قوانين، معاهدات و پروگرامهاى انکشافي دولت که به اساس پيشنهاد حکومت ايجاب رسيدگي عاجل را نمايد،اولويت مي دهد.

هرگاه پيشنهاد طرح قانون از طرف ده نفر از اعضاى يکي از دو مجلس صورت گيرد، بعد از تاييد يک پنجم اعضاى مجلسي که پيشنهاد به آن ارايه شده است،در فهرست کار آن مجلس داخل مي گردد.

ماده نود و هشتم

بودجه دولت و پروگرام انکشافي حکومت از طريق مشرانو جرگه توام با نظريه مشورتي آن به ولسي جرگه تقديم مي شود.

تصميم ولسي جرگه بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ شمرده مي شود.

هرگاه نظر به عواملي تصويب بودجه قبل از آغاز سال مالي صورت نگيرد، تا تصويب بودجه جديد، بودجه سال گذشته تطبيق مي گردد.

حکومت در خلال ربع چهارم سال مالي، بودجه سال آينده را با حساب اجمالي بودجه سال جارى به شوراى ملي تقديم مي نمايد. حساب قطعي بودجه سال مالي قبل، در خلال مدت شش ماه سال آينده، مطابق به احکام قانون، به شوراى ملي

تقديم مي گردد.

ولسي جرگه نمي تواند تصويب بودجه را بيش از يک ماه و اجازه اخذ و يااعطاى قرضه را که شامل بودجه نباشد، بيش از پانزده روز به تاخير اندازد.

هرگاه ولسي جرگه دراين مدت راجع به پيشنهاد اخذ و يا اعطاى قرضه تصميم اتخاذ نکند، پيشنهاد تصويب شده محسوب مي گردد.

ماده نود و نهم

در صورتي که در اجلاس شوراى ملي، بودجه سالانه يا پروگرام انکشافي يا موضوع مربوط به امنيت عامه، تماميت ارضي و استقلال کشور مطرح باشد، مدت اجلاس شورا قبل از تصويب آن نمي تواند خاتمه يابد.

ماده صدم

هر گاه مصوبه يک مجلس از طرف مجلس ديگر رد شود، براى حل اختلاف هيات مختلط به تعداد مساوى از اعضاى هر دو مجلس تشکيل مي گردد.

فيصله هيات بعد از توشيح رييس جمهور، نافذ شمرده مي شود. در صورتي که هيات مختلط نتواند اختلاف نظر را رفع کند، مصوبه رد شده به حساب مي آيد. دراين حالت ولسي جرگه مي تواند در جلسه بعدى آنرا با دو ثلث آراى کل اعضا

تصويب کند. اين تصويب بدون ارايه به مشرانو جرگه بعد از توشيح رييس جمهور نافذ شمرده مي شود.

ماده يکصد و يکم

هيچ عضو شوراى ملي به علت راى يا نظريه اى که در هنگام اجراى وظيفه ابراز مي دارد، مورد تعقيب عدلي قرار نمي گيرد.

ماده يکصد و دوم

هر گاه عضو شوراى ملي به جرمي متهم شود. مامور مسئولاز موضوع به مجلسي که متهم عضو آن است، اطلاع مي دهد و متهم مي تواند تحت تعقيب عدلي قرار گيرد.

در مورد جرم مشهود، مامور مسئول مي تواند متهم را بدون اجازه مجلسي که او عضو آن مي باشد، تحت تعقيب عدلي قرار دهد و گرفتار نمايد.

در هر دو حالت، هرگاه تعقيب عدلي قانونا توقيف را ايجاب کند، مامورمسئول مکلف است موضوع را بلافاصله به اطلاع مجلس مربوط برساند و تصويب آنراحاصل نمايد.

اگر اتهام در هنگام تعطيل شورا صورت بگيرد، اجازه گرفتارى يا توقيف از هيات ادارى مجلس مربوط حاصل مي گردد و موضوع به نخستين جلسه مجلس مذکورجهت اخذ تصميم ارايه مي شود.

ماده يکصد و سوم

وزرا مي تواند در جلسات هر يک از دو مجلس شوراى ملي اشتراک ورزند.

هر مجلس شوراى ملي مي تواند حضور وزرا را در جلسه خود مطالبه کند.

ماده يکصد و چهارم

هر دو مجلس شوراى ملي در وقت واحد به صورت جداگانه جلسه مي کنند.

جلسات هر دو مجلس در موارد ذيل مي تواند به طورى مشترک داير شود:

? - در موقعي که دوره تقنينيه يا اجلاس سالانه از طرف رييس جمهور افتتاح مي گردد،

? - در صورتي که رييس جمهور ضرورى تشخيص دهد.

رييس ولسي جرگه از جلسات مشترک شوراى ملي رياست مي نمايد.

ماده يکصد و پنجم

جلسات شوراى ملي علني مي باشد مگر اينکه رييس مجلس يا حداقل ده نفر از اعضاى شوراى ملي، سرى بودن آنرا درخواست و مجلس اين خواست را بپذيرد.

هيچ شخصي نمي تواند عنفا به مقر شوراى ملي داخل شود.

ماده يکصد و ششم

نصاب هر يک از دو مجلس شوراى ملي، هنگام راى گيرى با حضور اکثريت اعضا تکميل مي گردد و تصاميم آن با شرکت اکثريت آراى اعضاى حاضر اتخاذ مي شود،مگر در مواردى که اين قانون اساسي طور ديگرى تصريح نموده باشد.

ماده يکصد و هفتم

شوراى ملي در هر سال دو اجلاس عادى داير مي کند.

مدت کار هر دو اجلاس شورا، در هر سال نه ماه مي باشد. در صورت ايجاب،شورا مي تواند اين مدت را تمديد کند.

جلسات فوق العاده شورا مي تواند در ايام تعطيل به امر رييس جمهور داير شود.

ماده يک صد و هشتم

در حالات وفات، استعفا و عزل عضو شوراى ملي و يا معلوليت يا معيوبيتي که به طور دايم مانع اجرايي وظيفه گردد، تعيين نماينده جديد براى مدت باقي مانده دوره تقنينيه، مطابق به احکام قانون صورت مي گيرد.

امور مربوط به حضور و غياب اعضاى شوراى ملي در اصول وظايف داخلي تنظيم مي گردد.

ماده يک صد و نهم

پيشنهاد تعديل قانون انتخابات، در يک سال اخر دوره تقنينيه، نمي تواند در فهرست کار شوراى ملي قرار گيرد.

فصل ششم

- لويه جرگه

ماده يکصد و دهم

لويه جرگه عالي ترين مظهر اراده مردم افغانستان مي باشد.

لويه جرگه متشکل است از:

? - اعضاى شوراى ملي،

? - روساى شوراهاى ولايات و ولسواليها، وزرا، رييس و اعضاى ستره محکمه و لوى ثارنوالي مي توانند در جلسات لويه جرگه بدون حق راى شرکت ورزند.

ماده يک صد و يازدهم

لويه جرگه در حالات ذيل داير مي گردد:

? - اتخاذ تصميم در مورد مسايل مربوطه به استقلال، حاکميت ملي، تماميت ارضي و مصالح علياى کشور،

? - تعديل احکام اين قانون اساسي،

? - محاکمه رييس جمهور مطابق به حکم مندرج ماده شصت و نهم اين قانون اساسي.

ماده يک صد و دوازدهم

لويه جرگه در اولين جلسه، از ميان اعضا يک نفر را به حيث رييس و يک نفر را به حيث معاون و دو نفر را به حيث منشي و نايب منشي انتخاب مي کند.

ماده يک صد و سيزدهم

نصاب لويه جرگه هنگام راى دهي، با حضور اکثريت اعضا تکميل مي گردد. تصاميم لويه جرگه، جز در مواردى که در اين قانون اساسي صريحا ذکرگرديده، با اکثريت آرا کل اعضا اتخاذ مي گردد.

ماده يک صد و چهاردهم

مباحثات لويه جرگه علني مي باشد، مگر اينکه يک ربع اعضا سرى بودن آنرا درخواست نمايد و لويه جرگه اين درخواست را بپذيرد.

ماده يک صد و پانزدهم

در هنگام داير بودن لويه جرگه، احکام مندرج در مواد يکصد و يکم و يکصدودوم اين قانون اساسي، در مورد اعضاى آن تطبيق مي گردد.

فصل هفتم

- قضا

ماده يک صد و شانزدهم

قوه قضاييه رکن مستقل دولت جمهورى اسلامي افغانستان مي باشد.

قوه قضائيه مرکب است از يک سترمحکمه، محاکم استيناف و محاکم ابتداييه که تشکيلات و صلاحيت آنها توسط قانون تنظيم مي گردد.

ستره محکمه به حيث عاليترين ارگان قضايي در راس قوه قضاييه افغانستان قرار دارد.

ماده يک صد و هفدهم

سترمحکمه مرکب است از? عضو که از طرف رييس جمهور با تاييد ولسي جرگه و با ارعايت احکام مندرج فقره آخر ماده پنجاهم و ماده يکصد و هجدهم اين قانون اساسي در آغاز به ترتيب ذيل تعيين مي گردند:

سه نفر براى مدت چهار سال، سه نفر براى مدت مدت هفت سال و سه نفر براى مدت ?? سال.

تعيينات بعدى براى مدت ده سال مي باشد.

تعيين اعضا براى دوبار جواز ندارد.

رييس جمهور يکي از اعضا را به حيث رييس سترمحکمه تعيين مي کند.

اعضاى ستره محکمه به استثناى حالت مندرج ماده يک صد و بيست و هفتم اين قانون اساسي، تا ختم دوره خدمت از وظايف شان عزل نمي شوند.

ماده يک صد و هجدهم

عضو سترمحکمه واجد شرايط ذيل مي باشد:

? - سن رييس و اعضا در حين تعيين از چهل سال کمتر نباشد،

? - تبعه افغانستان باشد،

? - در علوم حقوقي و يا فقهي تحصيلات عالي و در نظام افغانستان تخصص وتجربه کافي داشته باشد،

? - داراى حسن سيرت و شهرت نيک باشد،

? - از طرف محکمه به ارتکاب جرايم ضد بشرى، جنايت و يا حرمان از حقوق مدني محکوم نشده باشد،

? - در حال تصدى وظيفه در هيج حزب سياسي عضويت نداشته باشد.

ماده يکصد و نوزدهم

اعضاى ستر محکمه قبل از اشغال وظيفه، حلف آتي را در حضور رييس جمهور به جا مي آورند:

بسم الله الرحمن الرحيم

"به نام خداوند بزرگ (ج) سوگند ياد مي کنم که حق وعدالت را برطبق احکام دين مقدس اسلام، نصوص اين قانون اساسي وساير قوانين افغانستان تامين نموده، وظيفه قضا را با کمال امانت، صداقت و بي طرفي اجرا نمايم."

ماده يکصد و بيستم

صلاحيت قوه قضاييه شامل رسيدگي به تمام دعاوى است که از طرف اشخاص حقيقي يا حکمي، به شمول دولت، به حيث مدعي يا مدعي عليه در پيشگاه محکمه مطابق به احکام قانون اقامه شود.

ماده يکصد و بيست و يکم

بررسي مطابقت قوانين، فرامين تقنيني، معاهدات بين الدول و ميثاق هاى بين المللي با قانون اساسي و تفسير آنها بر اساس تقاضاى حکومت و يا محاکم،مطابق به احکام قانون از صلاحيت سترمحکمه مي باشد.

ماده يکصد و بيست دوم

هيچ قانوني نمي تواند در هيچ حالت، قضيه يا ساحه يي را از دايره صلاحيت قوه قضاييه به نحوى که در اين فصل تحديد شده، خارج بسازد و به مقام ديگرتفويض کند.

اين حکم مانع تشکيل محاکم خاص مندرج مواد شصت و نهم، هفتاد و هشتم ويکصد و بيست و هفتم اين قانون اساسي و محاکم عسکرى در قضاياى مربوط به آن نمي گردد.

تشکيل و صلاحيت اين نوع محاکم توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و بيست و سوم

با رعايت احکام اين قانون اساسي، قواعد مربوط به تشکيل، صلاحيت و اجراآت محاکم و امور مربوط به قضات توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و بيست و چهارم

در مورد مامورين و ساير کارکنان ادارى قوه قضاييه، احکام قوانين مربوط به مامورين و ساير کارکنان ادارى دولت نافذ مي باشد ولي تقرر، انفکاک،ترفيع، تقاعد، مجازات و مکافات شان توسط ستره محکمه مطابق به احکام قانون صورت مي گيرد.

ماده يکصد و بيست و پنجم

بودجه قوه قضاييه به مشوره حکومت از طرف ستره محکمه ترتيب گرديده، به حيث جزء بودجه دولت، توسط حکومت به شوراى ملي تقديم مي شود.

تطبيق بودجه قوه قضاييه از صلاحيت ستره محکمه مي باشد.

ماده يکصد و بيست و ششم

اعضاى ستره محکمه بعد از ختم دوره خدمت براى بقيه مدت حيات از حقوق مالي دوره خدمت مستفيد مي شوند مشروط بر اينکه به مشاغل دولتي و سياسي اشتغال نورزند.

ماده يکصد و بيست و هفتم

هر گاه بيش از يک ثلث اعضاى ولسي جرگه، محاکمه رييس و يا عضو ستره محکمه را بر اساس اتهام به جرم ناشي از اجراى وظيفه ياارتکاب جنايت تقاضانمايد و ولسي جرگه اين تقاضا را با اکثريت دوثلث کل اعضا تصويب کند، متهم از وظيفه عزل و موضوع به محکمه خاص محول مي گردد.

تشکيل محکمه و طرزالعمل محاکمه توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و بيست و هشتم

در محاکم افغانستان، محکمه به صورت علني داير مي گردد و هر شخص حق دارد با رعايت احکام قانون در آن حضور يابد.

محکمه مي تواند در حالاتي که در قانون تصريح گرديده، يا سرى بودن محاکمه ضرورى تشخيص گردد، جلسات سرى داير کند، ولي اعلام حکم بايد به هر حال علني باشد.

ماده يکصد و بيست و نهم

محکمه مکلف است اسباب حکمي را که صادر مي نمايد، در فيصله ذکر کند.

تمام فيصله هاى قطعي محاکم واجب التعميل است، مگر در حالت حکم به مرگ شخص که مشروط به منظورى رييس جمهور باشد.

ماده يکصد و سي ام

محاکم قضايي مورد رسيدگي،احکام اين قانون اساسي و ساير قوانين را تطبيق مي کنند.

هرگاه براى قضيه يي ازقضاياى مورد رسيدگي، در قانون اساسي و ساير قوانين حکمي موجود نباشد، محاکم به پيروى از احکام فقه حنفي و در داخل حدودى که اين قانون اساسي وضع نموده، قضيه را به نحوى حل و فصل مي نمايد که عدالت را به بهترين وجه تامين نمايد.

ماده يکصد و سي و يکم

محاکم براى اهل تشيع، در قضاياى مربوط به احوال شخصيه، احکام مذهب تشيع را مطابق به احکام قانون تطبيق مي نمايند.

در ساير دعاوى نيز اگر در اين قانون اساسي و قوانين ديگر حکمي موجودنباشد، محاکم قضيه را مطابق به احکام اين مذهب حل و فصل مي نمايند.

ماده يکصد و سي و دوم

قضات به پيشنهاد ستره محکمه و منظورى رييس جمهور تعيين مي گردند.

تقرر، تبدل، ترفيع، مواخذه و پيشنهاد تقاعد قضات مطابق به احکام قانون از صلاحيت ستر محکمه مي باشد.

ستر محکمه به منظور تنظيم بهتر امور اجرايي وقضايي وتامين اصلاحات لازم،آمريت عمومي ادارى قوه قضاييه را تاسيس مي نمايد.

ماده يکصد و سي و سوم

هر گاه قاضي به ارتکاب جنايت متهم شود، ستره محکمه مطابق به احکام قانون به حالت قاضي رسيدگي نموده، پس از استماع دفاع او، در صورتيکه ستره محکمه اتهام را وارد بداند، پيشنهاد عزلش را به رييس جمهور تقديم و بامنظورى آن از طرف رييس جمهور، قاضي متهم از وظيفه معزول و مطابق به احکام قانون مجازات مي شود.

ماده يکصد و سي و چهارم

کشف جرايم، توسط پليس و تحقيق جرايم و اقامه دعوا عليه متهم در محکمه از طرف ثارنوالي مطابق به احکام قانون صورت مي گيرد.

ثارنوالي جزء قوه اجراييه و در اجراآت خود مستقل مي باشد.

تشکيل، صلاحيت و طرز فعاليت ثارنوالي توسط قانون تنظيم مي گردد.

کشف و تحقيق جرايم وظيفه اى منسوبين قواى مسلح، پليس و موظفين امنيت ملي، توسط قانون خاص تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و سي و پنجم

اگر طرف دعوا زباني را که محکمه توسط آن صورت مي گيرد، نداند، حق اطلاع به مواد واسناد قضيه و صحبت در محکمه به زبان مادرى، توسط ترجمان برايش تامين مي گردد.

فصل هشتم

- اداره

ماده يکصد و سي و ششم

اداره جمهورى اسلامي افغانستان بر اساس واحدهاى اداره مرکزى و ادارات محلي، طبق قانون تنظيم مي گردد.

اداره مرکزى به يک عده واحدهاى ادارى منقسم مي گردد که در راس هرکدام يک نفر وزير قرار دارد.

واحد اداره محلي، ولايت است. تعداد، ساحه، اجرا و تشکيلات ولايات و ادارات مربوط، بر اساس تعداد نفوس، وضع اجتماعي و اقتصادى و موقعيت جغرافيايي توسط قانون تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و سي و هفتم

حکومت با حفظ اصل مرکزيت به منظور تسريع و بهبود اموراقتصادى، اجتماعي و فرهنگي و سهم گيرى هر چه بيشتر مردم در انکشاف حيات ملي، صلاحيتهاى لازم را مطابق به احکام قانون، به اداره محلي تفويض مي نمايد.

ماده يکصد و سي و هشتم

در هر ولايت يک شوراى ولايتي تشکيل مي شود.

اعضاى شوراى ولايتي، طبق قانون، به تناسب نفوس، از طريق انتخابات آزاد،عمومي، سرى و مستقيم از طرف ساکنين ولايت براى مدت چهار سال انتخاب مي گردند.

شوراى ولايتي يک نفر از اعضاى خود را به حيث رييس انتخاب مي نمايد.

ماده يکصد و سي و نهم

شوراى ولايتي در تامين اهداف انکشافي دولت و بهبود و امور ولايت به نحوى که در قوانين تصريح مي گردد، سهم گرفته و در مسايل مربوط به ولايت مشوره مي دهد.

شوراى ولايتي وظايف خود را با همکارى اداره محلي اجرا مي نمايد.

ماده يکصد و چهلم

براى تنظيم امور و تامين اشتراک فعال مردم در اداره محلي،در ولسوالي هاو قريه ها، مطابق به احکام قانون شوراها تشکيل مي گردند.

اعضاى اين شوراها از طريق انتخابات آزاد، عمومي، سرى و مستقيم از طرف ساکنين محل براى مدت سه سال انتخاب مي شوند.

سهم گيرى کوچيان در شوراهاى محلي مطابق به احکام قانون تنظيم مي گردد.

ماده يکصد و چهل و يکم

براى اداره امور شهرى، شاروالي تشکيل مي شود. شاروال و اعضاى مجالس شاروالي، از طريق انتخابات آزاد، عمومي، سرى ومستقيم انتخاب مي شوند.

امور مربوط به شارواليها توسط قانون تنظيم مي گردند.

ماده يکصد و چهل و دوم

دولت به مقصد تعميل احکام و تامين ارزشهاى مندرج اين قانون اساسي، ادارات لازم را تشکيل مينمايد.

فصل نهم

- حالت اضطرار

ماده يکصد و چهل و سوم

هرگاه به علت جنگ، خطر جنگ، اغتشاش وخيم، آفات طبيعي و يا حالت مماثل،حفظ استقلال و حيات ملي از مجرايي که در قانون اساسي تعيين شده، ناممکن گردد، حالت اضطرار از طرف رييس جمهور با تاييد شوراى ملي در تمام يا بعضي از ساحات کشور اعلام مي شود.

هرگاه حالت اضطرار بيش از دو ماه دوام نمايد، براى تمديد آن، موافقت شوراى ملي شرط است.

ماده يکصد و چهل و چهارم

در حالت اضطرار، رييس جمهور مي تواند به مشوره روساى شوراى ملي و ستره محکمه، بعضي از صلاحيتهاى شوراى ملي را به حکومت انتقال دهد.

ماده يکصد و چهل و پنجم

در حالت اضطرار، رييس جمهور مي تواند بعد از تاييد روساى شوراى ملي وستره محکمه، تنفيذ احکام ذيل را معطل بسازد و يا بر آنها قيود وضع نمايد:

? - فقره دوم ماده بيست و هفتم،

? - ماده سي و ششم،

? - فقره دوم ماده سي و هفتم،

? - فقره دوم ماده سي و هشتم،

ماده يکصد و چهل و ششم

در حالت اضطرار، قانون اساسي تعديل نمي شود.

ماده يکصد و چهل و هفتم

هرگاه دوره رياست جمهورى و يا دوره تقنينيه شوراى ملي، در حالت اضطرار ختم شود، اجراى انتخابات جديد منتفي گذاشته شده، مدت خدمت رييس جمهور واعضاى شوراى ملي تا چهار ماه تمديد مي شود.

هر گاه حالت اضطرار بيش از چهار ماه دوام نمايد،لويه جرگه از طرف رييس جمهور دعوت مي شود.

بعد از ختم حالت اضطرار، در خلال مدت دو ماه، انتخابات برگزار مي گردد.

ماده يکصد و چهل و هشتم

در ختم حالت اضطرار، اقداماتي که براساس مواد ماده يکصد و چهل و چهارم و يکصد و چهل و پنجم اين قانون اساسي به عمل آمده، بلافاصله ازاعتبار ساقط مي گردند.

فصل دهم

- تعديل

ماده يکصد و چهل و نهم

اصل پيروى از احکام دين مقدس اسلام و نظام جمهورى اسلامي تعديل نمي شوند.

تعديل حقوق اساسي اتباع صرف به منظور بهبود حقوق آنان مجاز مي باشد.

تعديل ديگر محتويات اين قانون اساسي، نظر به تجارب و مقتضيات عصر، بارعايت احکام مندرج مواد شصت و هفتم و يکصد و چهل و ششم اين قانون اساسي،با پيشنهاد رييس جمهور يا اکثريت اعضاى شوراى ملي صورت مي گيرد.

ماده يکصد و پنجاهم

به منظور اجراى پيشنهاد تعديل، هياتي از بين اعضاى حکومت، شوراى ملي وستره محکمه به فرمان رييس جمهور تشکيل گرديده، طرح تعديل را تهيه مي کند.

براى تصويب تعديل، لويه جرگه بر اساس فرمان رييس جمهور و مطابق به احکام فصل لويه جرگه داير مي گردد.

هرگاه لويه جرگه با اکثريت دو ثلث کل اعضا طرح تعديل را تصويب کند، بعداز توشيح رييس جمهور نافذ مي گردد.

فصل يازدهم

- احکام متفرقه

ماده يکصد و پنجاه و يکم

رييس جمهور، معاونين رييس جمهور، وزرا، رييس و اعضاى ستره محکمه، لوى ثارنوال، روساى بانک مرکزى و امنيت ملي، واليان و شارواليها در مدت تصدى وظيفه نمي توانند هيچ معامله انتفاعي را با دولت انجام دهند.

ماده يکصد و پنجاه و دوم

رييس جمهور، معاونين رييس جمهور، وزرا، روسا و اعضاى شوراى ملي و ستره محکمه، لوى ثارنوال و قضات نمي توانند در مدت تصدى وظيفه به مشاغل ديگرى اشتغال ورزند.

ماده يکصد و پنجاه و سوم

قضات، ثارنوالان، صاحب منصبان قواى مسلح و پليس و منسوبين امنيت ملي،در مدت تصدى وظيفه نمي توانند در احزاب سياسي عضويت داشته باشند.

ماده يکصد و پنجاه و چهارم

دارايي رييس جمهور، معاونين رييس جمهور، وزرا، اعضاى ستره محکمه و لوى ثارنوال قبل و بعد از دوره خدمت، توسط ارگاني که در قانون تعيين مي گردد،ثبت، رسيدگي و نشر مي شود.

ماده يکصد و پنجاه و پنجم

کميسيون مستقل انتخابات براى اداره و نظارت بر هر نوع انتخابات ومراجعه به آراى عمومي مردم در کشور مطابق به احکام قانون تشکيل مي گردد.

ماده يکصد و پنجاه و ششم

کميسيون مستقل انتخابات براى اداره و نظارت بر هر نوع انتخابات ومراجعه به آراى عمومي مردم در کشور مطابق به احکام قانون تشکيل مي گردد.

ماده يکصد و پنجاه و هفتم

کميسيون مستقل نظارت بر تطبيق قانون اساسي مطابق به احکام قانون تشکيل مي گردد.

اعضاى اين کميسيون ازطرف رييس جمهور به تاييد ولسي جرگه تعيين مي گردند.

فصل دوازدهم

- احکام انتقالي

ماده يکصد و پنجاه و هشتم

لقب باباى ملت و امتيازاتي که توسط لويه جرگه اضطرارى سال يکهزارو سيصدو هشتادو يک هجرى شمسي به اعليحضرت محمد ظاهرشاه، پادشاه سابق افغانستان،اعطا شده است، با رعايت احکام اين قانون اساسي مادام الحيات براى ايشان محفوظ مي باشد.

ماده يکصد و پنجاه و نهم

مدت بعد از نفاذ اين قانون اساسي تا تاريخ افتتاح شوراى ملي، دوره انتقال شمرده مي شود.

دولت انتقالي اسلامي افغانستان، در دوره انتقال وظايف ذيل را انجام مي -دهد:

? - اصدار فرامين تقنيني مربوط به انتخابات رياست جمهورى و شوراى ملي و شوراهاى محلي در مدت شش ماه،

? - اصدار فرامين در مورد تشکيلات و صلاحيت محاکم و آغاز کار روى قانون تشکيلات اساسي در خلال مدت کمتر از يک سال،

? - تشکيل کميسيون مستقل انتخابات،

? - انجام اصلاحات لازم به منظور تنظيم بهتر امور اجرايي و قضايي،

? - اتخاذ تدابيرلازم جهت آماده ساختن زمينه براى تطبيق احکام اين قانون اساسي.

ماده يکصد و شصتم

اولين رييس جمهور منتخب، سي روز بعد از اعلام نتايج انتخابات، مطابق به احکام اين قانون اساسي به کار آغاز مي کند.

کوشش همه جانبه صورت مي گيرد تا اولين انتخابات رييس جمهور و شوراى ملي با هم در يک وقت صورت بگيرد.

صلاحيت هاى شوراى ملي مندرج در اين قانون اساسي تا زمان تاسيس اين شورابه حکومت تفويض مي شود و ستره محکمه موقت به فرمان رييس جمهورتشکيلمي گردد.

ماده يکصد و شصت و يکم

شوراى ملي، وظايف وصلاحيتهاى خود را به مجرد تاسيس، مطابق به احکام اين قانون اساسي، اعمال مي کند.

بعد از داير شدن اولين جلسه شوراى ملي، در خلال مدت سي روز، حکومت وستره محکمه مطابق به احکام اين قانون اساسي تشکيل مي گردند.

رييس دولت انتقالي اسلامي افغانستان تا زمانيکه رييس جمهور منتخب به کار آغاز کند، اجراى وظيفه مي نمايد.

ارگانهاى اجرايي و قضايي دولت با رعايت حکم فقره چهارم ماده يکصد وپنجاه و نهم اين قانون اساسي، الي تشکيل حکومت و ستره محکمه به وظايف خودادامه مي دهند.

فرامين تقنيني که از آغاز دوره موقت به بعد نافذ گرديده است، به اولين جلسه شوراى ملي ارجاع مي گردند.

اين فرامين تازمانيکه از طرف شوراى ملي لغو نگرديده باشند نافذمي باشند.

ماده يکصد شصت و دوم

اين قانون اساسي از تاريخ تصويب لويه جرگه نافذ و از طرف رييس دولت انتقالي اسلامي افغانستان توشيح و اعلام مي گردد.

با نفاذ اين قانون اساسي، قوانين و فرامين تقنيني مغاير احکام آن ملغي مي باشد.



منبع parliran.ir
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون اساسي جمهوري تاجيكستان


    قانون اساسی جمهوری تاجیکستان



    اصول قانون اساسي جمهوري تاجيكستان




    ‎مقدمه:


    ما، ملت تاجيكستان جزئي از جامعه جهاني خود را در برابر نسلهاي گذشته، حال و آينده مسئول دانسته و حاكميت دولت را محترم شمرده، آزادي و برابري حقوق اشخاص را خطيه و مقدس شمرده و به اصل برابري حقوق تمام ملت و خلقهاي تاجيكستان معترف بوده وجود جامعه‌اي مبتني بر حق و عدالت را وظيفه خود دانسته و اين‌ها را اصول بنيادي قانون اساسي تاجيكستان اعلام مي‌داريم:


    قسمت اول- اصول كلي قانون اساسي


    اصل اول


    ‎جمهوري تاجيكستان دولتي مستقل، دمكراتيك، حقوق بنياد، دنيوي و يكپارچه مي‌باشد. تاجيكستان دولت اجتماعي بوده و براي هر انسان شرايط زندگي ارزنده و انكشاف آزادانه را فراهم مي‌آورد. جمهوري تاجيكستان با تاجيكستان هم معني است.


    اصل دوم


    ‎زبان رسمي كشور تاجيكستان تاجيكي است همچنين زبان روسي به عنوان زبان معاشرت بين مليت‌ها عمل مي‌كند. همه خلق‌هايي كه در قلمرو جمهوري تاجيكستان زندگي مي‌كنند حق دارند آزادانه از زبان مادري خويش استفاده كنند.


    اصل سوم


    ‎نشانه‌هاي دولتي تاجيكستان پرچم، آرم و سرود ملي است.


    اصل چهارم


    ‎پايتخت تاجيكستان شهر دوشنبه است.


    اصل پنجم


    ‎حقوق قدر و ناموس و آزادي افراد مقدس است دولت رعايت حقوق و آزادي شهروندان را قبول داشته و ملزم به رعايت و حفظ آن است.


    اصل ششم


    ‎در تاجيكستان ملت بيانگر استقلال و آزادي و تنها منبع حاكميت دولت مي‌باشد كه اين اصول را قانون اساسي بدون واسطه و يا توسط نمايندگان خود اعمال مي‌كنند. هيچ يك از احزاب، جمعيت‌ها، گروه‌هاي صنفي و يا فردي حق ندارند كه حاكميت دولتي را تصرف نمايند. سلب حاكميت بزرگ‌ترين جنايات است. سخنگوي ملت تاجيكستان رئيس جمهور و رئيس مجلس است.


    اصل هفتم


    ‎حدود و قلمرو كشور تاجيكستان تجزيه‌ناپذير است. تاجيكستان از ولايت مختار كوهستان بدخشان، استان‌ها، شهرها، نواحي، شهرك‌ها و دهات عبارت است. دولت استقلال و تماميت ارضي تاجيكستان را حفظ مي‌كند. انجام و عمليات و اقداماتي كه سبب جدايي و تجزيه كشور گردد ممنوع است. تأسيس و تغيير واحدهاي مرزي و جمهوري را قانون اساسي تنظيم مي‌نمايد.


    اصل هشتم


    ‎در جمهوري تاجيكستان زندگي جامعه براساس موجوديت عقائد مختلف سياسي و ايدئولوژي برقرار است هيچ انديشه، از جمله انديشه ديني نمي‌تواند چون انديشه دولتي اعتراف شود. اتحاديه‌ها براساس اصول قانون اساسي كشور تاجيكستان و قوانين عادي تشكيل شده و بر اين مبنا عمل مي‌شود.


    ‎دولت براي فعاليت جمعيت‌ها و گروه‌ها امكانات مساوي و برابر ارائه مي‌دهد. سازمان‌هاي ديني از دولت جدا بوده (بيانگر اصل جدايي دين از سياست) اين تشكيلات در كارهاي دولت نمي‌تواند مداخله بكند. تأسيس و تشكيل اتحاديه‌ها كه نژادپرستي، قوام‌گرائي، خصومت و بدبيني و دشمني اجتماعي و مذهبي را در بين افراد ملت تشويق و ترغيب مي‌كند و يا با فشار زور مي‌خواهند حكومت را واژگون نمايند و گروه‌هاي مسلح را تأسيس نمايند، ممنوع است.


    اصل نهم


    ‎قواي حاكم بر كشور تاجيكستان عبارتند از: 1- قوه مقننه (قوه قانونگذار) 2- قوه مجريه (اجرائيه) 3- قوه قضائيه (دادگاه‌ها) است.


    اصل دهم


    ‎اصول قانون اساسي كشور تاجيكستان از حيث اعتبار و ارزش در عاليترين سطح قرار داشته و به معيارهاي اين اصول مستقيماً عمل مي‌كند، قوانين عادي و ديگر اسناد حقوقي كه مغاير با اصول قانون اساسي باشند اعتبار حقوقي ندارند تمام مقامات دولتي و صاحب منصبان و افراد ملت و اتحاديه‌هاي آنان وظيفه دارند به اصول قانون اساسي و ساير قوانين عادي ملتزم و آن را اجراء كنند.


    ‎اسناد حقوقي بين‌المللي كه كشور تاجيكستان آن را قبول و امضاء نموده است معتبر و لازم‌الاجراست. اگر قوانين جمهوري تاجيكستان با اسناد حقوقي بين‌المللي اعتراف شده مطابقت نكند اسناد حقوقي بين‌المللي معتبر است. موافقتنامه‌ها و عهدنامه‌هاي بين‌المللي كه دولت تاجيكستان آن را قبول و امضاء نموده است پس از انتشار در روزنامه رسمي قابليت اجرائي مي‌يابند.


    اصل يازدهم


    ‎كشور تاجيكستان متكي به اصل سياست صلح‌جويانه با ساير كشورها بوده استقلال و تماميت ارضي ساير كشورهاي جهان را محترم شمرده و سياست خارجي خود را بر مبناي قوانين و سياست‌هاي بين‌المللي تعيين مي‌كند. تشويق جنگ ممنوع است.


    ‎كشور تاجيكستان براساس منافع ملت خود مي‌تواند به قراردادهاي بين‌المللي ملحق و يا از آن خارج شود و يا با كشورهاي ديگر رابـ ـطه برقرار نمايد. دولت با اتباع خود كه در ساير كشورها بسر مي‌برند همكاري مي‌نمايد.


    اصل دوازدهم


    ‎نظام اقتصادي كشور تاجيكستان را شكل‌هاي گوناگون مالكيت تشكيل مي‌دهد. دولت فعاليت آزاد اقتصادي و بازرگاني آزاد و حفظ منافع تمام شكل مالكيت منجمله خصوصي را تضمين مي‌كند.


    اصل سيزدهم


    ‎زمين، ثروت‌هاي زيرزميني، آب، فضا، عالم نباتات و حيوانات مالكيت دولت مي‌باشد. دولت استفاده از زمين و ساير ثروت‌هاي طبيعي و منابع آن محيط زيست را كه منافع خلق (ملت) تاجيكستان در آن است را تضمين مي‌كند.


    اصل چهاردهم


    ‎حقوق و آزادي انسان به وسيله اصول قانون اساسي، قوانين عادي و ديگر اسناد بين‌المللي كه براساس عهدنامه (مقاوله‌نامه) از طرف دولت تاجيكستان قبول و امضاء گرديده تنظيم و حفظ مي‌گردد.


    ‎در تعيين حدود و آزادي محدوديت‌ها تنها براساس اصول قانون اساسي و قوانين عادي تنها به جهت تأمين حقوق و آزادي همه افراد جامعه و تماميت ارضي جمهوري تاجيكستان روا داشته مي‌شود.


    اصل پانزدهم


    ‎شهروند تاجيكستان شخصي است كه در روز قبول اصول قانون اساسي تاجيكستان تابعيت جمهوري تاجيكستان را داشته باشد. تبعه دولت تاجيكستان تبعه دولت ديگر محسوب نمي‌شود با استثناي مواردي كه در قانون و موافقتنامه‌هاي بين‌المللي بين دولت تاجيكستان و ساير دول منعقد شده باشد. ترتيب قبول به شهروندي و خارج شدن از آن را قانون اساسي تنظيم مي‌نمايد.


    اصل شانزدهم


    ‎تبعه (شهروند) كشور تاجيكستان در خارج از كشور تحت حمايت دولت تاجيكستان مي‌باشد. هيچ يك از اتباع جمهوري تاجيكستان را به دولت خارجي نمي‌توان سپرد. تحويل جنايتكار به يك كشور خارجي براساس عهدنامه‌هاي منعقده بين طرفين حل مي‌شود. تبعه يك كشور خارجي و اشخاص بدون تابعيت از حقوق و آزادي‌هاي اعلام شده در جمهوري تاجيكستان بهره‌مندند و همانند شهروند (تبعه) تاجيكستان وظيفه و مسئوليت دارند. به استثناي حالت‌هايي كه قانون پيش‌بيني نموده است. دولت تاجيكستان به تبعه كشور خارجي كه حقوق انساني آن‌ها در كشور متبوع خود پايمال شده، مي‌تواند پناهندگي سياسي بدهد.


    اصل هفدهم


    ‎همه افراد در برابر قانون و دادگاه با هم برابرند. دولت به همه افراد قطع نظر از ملت، نژاد، جنس، زبان، اعتقادات ديني، موقعيت سياسي، وضعيت اجتماعي، دانش و علوم، اموال، حقوق و آزادي‌هاي آن‌ها را تضمين مي‌كند. مردان و زنان برابر حقوقند.


    اصل هجدهم


    ‎همه افراد كشور حق حيات و زندگي دارند. هيچ يك از افراد كشور را نمي‌شود از زندگي محروم كرد باستثناي حكم دادگاه كه براساس جنايات سنگيني كه مرتكب شده‌اند اعمال مي‌شود. حيات شخصي غيرقابل تصرف است. به هيچ كس شكنجه و رفتار غيرانساني روا ديده نمي‌شود. به طور اجباري مورد آزمايش طبي و علمي قرار دادن انسان ممنوع است.


    اصل نوزدهم


    ‎همه افراد حق حفظ از دادگاه را دارند. همه اشخاص جهت استيفا حقوق خود حق اقامه دعوي را داشته و قاضي دادگاه مي‌بايد كه به موضوع در كمال صلاحيت و بي غرضي رسيدگي نمايد. هيچ يك از افراد كشور را نمي‌توان بدون مجوز قانوني دستگير و حبس و يا تبعيد كرد. هر شخص از لحظه دستگير شدن مي‌تواند از كمك وكيل استفاده كند.


    اصل بيستم


    ‎هيچ كس تا صدور حكم از دادگاه مجرم شناخته نمي‌شود. هيچ كس را به خاطر عملي كه در زمان گذشته جرم محسوب نمي‌شده و از ناحيه شخص صورت گرفته است نمي‌توان مجازات كرد. براي يك جرم محقق شده شخص دو بار مجازات نمي‌شود.


    ‎هرگاه عمل شخص براساس قانون داراي مجازات باشد نمي‌شود قانون جديد كه داراي مجازات شديدتري است را براي شخص اجراء كرد (ملاك در مورد مجازات نسبت به اشخاص از نظر قانوني زمان وقوع جرم است هر چند به موجب قانون جديد مجازات شديدتري پيش‌بيني شده باشد).


    ‎هرگاه عمل شخص بر مبناي قانون جديد تلقي نگردد و يا به موجب قانون جديد داراي مجازات ضعيف‌تر شده باشد ملاك اعمال حاكميت قانون جديد است. مصادره اموال و املاك به صورت مطلق نسبت به محكوم ممنوع است (نمي‌شود كليه املاك و اموال محكوم عليه را مصادره كرد).


    اصل بيست و يكم


    ‎استيفاي حقوق از دست رفته مظلوم را قانون تضمين مي‌كند. دولت تشكيل دادگاه و جبران ضرر و زيان وارده به مظلوم (ممنجي عليه) را تضمين مي‌دهد.


    اصل بيست و دوم


    ‎منزل اشخاص از تعـ*رض مصون است. ورود به منزل به جبر و عنف و محروم كردن اشخاص از منزل ممنوع است مگر در مواردي كه قانون مقرر نموده است.


    اصل بيست و سوم


    ‎محرميت مكاتبات اشخاص، مكالمات تلفني، تلگراف و تلكس.... از نظر قانون تأمين است. افشاء اينگونه موارد ممنوع است مگر در مواردي كه قانون اجازه داده باشد.


    ‎درباره حيات شخصي انسان بدون رضايت او جمع‌آوري، نگه داشتن و پخش كردن اطلاعات ممنوع است.


    اصل بيست و چهارم


    ‎هر يك از افراد كشور نسبت به انتخاب محل سكونت و مسافرت به خارج از كشور و بازگشت به كشور حق دارد.


    اصل بيست و پنجم


    ‎دولت، مقامات دولتي و اشخاصي كه داراي مقامات مي‌باشند وظيفه دارند به افراد امكانات و وسائل جهت آشنايي با اسنادي كه به حقوق و منافع آن‌ها رابـ ـطه دارد را تأمين نمايند مگر در مواردي كه قانون منع نموده است.


    اصل بيست و ششم


    ‎هر شخص حق دارد به صورت آزاد و مستقل دين خود را انتخاب كند. شخصاً و يا با ديگران از ديني پيروي نمايد و يا پيروي ننمايد و در مراسم و آيين‌هاي ديني شركت نمايد.


    اصل بيست و هفتم


    ‎هر يك از افراد ملت حق دارد در اداره زندگي سياسي، اجتماعي، اداري خويش بدون واسطه (شخصاً) و يا به وسيله نمايندگان خود شركت نمايد.


    ‎شهروندان از حيث استفاده از خدمات دولتي با هم برابرند. افراد از سن 18 سالگي به بعد حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را دارند. اشخاصي كه براساس حكم دادگاه محروميت از حقوق اجتماعي پيدا نموده‌اند حق رأي دادن در انتخابات را ندارند. انتخابات و آراء عمومي به شيوه عمومي، برابر، مستقيم و به صورت پنهاني و با رأي شخصي صورت مي‌گيرد.


    اصل بيست و هشتم


    ‎شهروندان حق دارند در اتحاديه‌ها متحد شوند. وارد شدن به اتحاديه‌ها و گروه‌ها، احزاب سياسي يا خروج از اين‌ها اختياري است.


    اصل بيست و نهم


    ‎اشخاص مي‌توانند در گردهمائي و يا تظاهرات مطابق قانون شركت ورزند. اجبار افراد به شركت يا عدم شركت در اين راه پيمائي‌ها ممنوع است.


    اصل سي‌ام


    ‎اشخاص در گفتار و نوشتار خود آزادند. سانسور گفتار و نوشتار و تعقيب افراد به خاطر انتقاد از دولت ممنوع است.


    اصل سي و يكم


    ‎اشخاص حق دارند به طور انفرادي و يا دسته جمعي به ادارات دولتي مراجعه نمايند.


    اصل سي و دوم


    ‎هر شخصي حق دارد صاحب ملك و ميراث باشد. هيچ كس نمي‌تواند حقوق اشخاص را نسبت به مالكيت محروم و محصور كند. اخذ مال يا ملك جهت احتياجات دولت تنها براساس تراضي با صاحب مال يا ملك و بازپرداخت ارزش مال يا ملك گرفته مي‌شود.


    ‎ضرر مادي و معنوي كه از ناحيه افراد و مقامات دولتي به صورت غيرقانوني ايجاد شده براساس قانون از حساب و اموال مقامات گرفته مي‌شود.


    اصل سي و سوم


    ‎دولت از خانواده همچون اساس جامعه حمايت مي‌كند. هر كس حق تشكيل زندگي را دارد. مردان و زناني كه به سن ازدواج رسيده‌اند حق دارند بدون هيچگونه ممنوعيتي به عقد و ازدواج يكديگر درآيند. نسبت به تشكيل زندگي جهت ازدواج زنان و مردان از حيث حقوق با يكديگر برابرند. تعدد ازدواج ممنوع است.


    اصل سي و چهارم


    ‎مادر و كودك از حيث حمايت و مساعد مورد توجه خاص دولت هستند. والدين براي تربيت كودكان و فرزندان بالغ خود از حيث حضانت و نگهداري مسئول هستند. دولت براي حفظ و نگهداري كودكان يتيم و بي‌سرپرست مساعدت لازم را مي‌نمايد.


    اصل سي و پنجم


    ‎هر كس مي‌تواند شغلي را كه بدان تمايل دارد انتخاب كند. مزد كار از حداقل مزد محنت (سختي) نبايد كم‌تر باشد. براي اجراي يك كار به افراد مزد برابر و مساوي داده مي‌شود. هيچ كس را نمي‌توان به انجام كاري مجبور كرد. مگر مواردي را كه قانون معين كرده است.


    ‎در كارهاي سخت و خطرناك استفاده از زنان و كودكان و افراد نابالغ ممنوع است.


    اصل سي و ششم


    ‎هر كس داراي حق سكونت است اين حق براي ساختمان‌هاي دولتي، شركت‌هاي عمومي و خصوصي از ناحيه دولت تأمين مي‌شود.


    اصل سي و هفتم


    ‎هر يك از افراد ملت از حق تفريح، استراحت بهره‌مند است اين حقوق براساس قانون معين مي‌شود. هر يك از افراد در روز، هفته، سال از حق استراحت بهره‌مند است. حقوق ايام استراحت از ناحيه دولت تأمين مي‌شود.


    اصل سي و هشتم


    ‎هر يك از افراد ملت حق تندرستي و سلامتي دارد، سلامتي افراد از طريق مراكز درماني و طبي بدون پرداخت پول تأمين مي‌شود (درمان افراد در مراكز درماني نياز به پرداخت وجه نيست).


    ‎اشكال ديگر مراكز درماني و بهداشتي را قانون معين مي‌كند.


    اصل سي و نهم


    ‎اشخاص به هنگام پيري، بيماري، نقص عضو، كم شدن قابليت كار، محروميت از سرپرست و ساير مواردي كه قانون عادي معين كرده است از حقوق تأمين اجتماعي برخوردارند.


    اصل چهلم


    ‎اشخاص حق دارند در جمعيت و گروه‌هاي فرهنگي، علمي، هنري شركت كنند و از دستاوردهاي آن استفاده نمايند. ثروت‌هاي فرهنگي و معنوي را دولت حمايت مي‌كند. مالكيت معنوي در حمايت قانون است.


    اصل چهل و يكم


    ‎هر شخص حق تحصيل دارد. دولت ايجاد مراكز و مدارس جهت يادگيري را حمايت مي‌كند. اين مدارس بدون پرداخت وجه به آن‌ها معلومات مي‌آموزند.


    ‎اشكال ديگر معلومات علمي را قانون معين مي‌كند.


    اصل چهل و دوم


    ‎در قلمرو كشور تاجيكستان اشخاص وظيفه دارند اصول قانون اساسي و قانون عادي را رعايت نمايند. حقوق آزادي، شأن و شرف ديگران را محترم شمارند. ندانستن قانون پاسخگويي افراد را استثناء نمي‌كند.


    اصل چهل و سوم


    ‎حفظ و صيانت از ميهن، حمايت از آن، حفظ منافع دولت، حفظ استقلال و امنيت كشور وظيفه هر يك از افراد ملت است. ترتيب خدمت نظام وظيفه (سربازي) را قانون معين مي‌كند.


    اصل چهل و چهارم


    ‎حفظ و نگهداري مواهب طبيعي، طبيعت، زمين، ثروت‌ها و منابع طبيعي، آثار تاريخي، فرهنگي و استفاده خوب از آن‌ها وظيفه هر يك از افراد كشور تاجيكستان است.


    اصل چهل و پنجم


    ‎پرداخت ماليات را كه قانون معين كرده است وظيفه هر شخص مي‌باشد. قوانيني كه نحوه جديد پرداخت ماليات را معين مي‌كنند و بر اين اساس وضع اقتصادي مردم را سنگين‌تر مي‌نمايند قابليت اجرايي ندارند (قانون عطف بماسبق نمي‌كند).


    اصل چهل و ششم


    ‎در هنگام تهديد صريح به حقوق و آزادي‌هاي افراد ملت، استقلال و تماميت ارضي، آفات و بلاياي طبيعي كه در نتيجه آن مقامات قانون اساس نتوانند به صورت مستقل عمل نمايند. با اتخاذ تدابير موقتي براي حمايت شهروندان، دولت وضعيت فوق‌العاده اعلام مي‌گردد. مهلت وضعيت فوق‌العاده تا سه ماه است. در موارد ضروري مهلت تعيين شده را رئيس جمهور مي‌تواند طولاني نمايد.


    اصل چهل و هفتم


    ‎در دوره وضعيت فوق‌العاده حقوق و آزادي‌هايي كه در اصول 16، 17، 18، 19، 20، 22، 25، 28 قانون اساسي پيش‌بيني شده است محدود نمي‌گردند. در هنگام اعلان وضعيت فوق‌العاده مجلس عالي منحل نمي‌گردد. نظام حقوقي وضعيت فوق‌العاده را قانون اساسي معين مي‌كند.


    قسمت سوم- مجلس عالي


    اصل چهل و هشتم


    ‎مجلس عالي مقام عالي و قانونگذار و وضع‌كننده قانون در جمهوري تاجيكستان است. اعضاي مجلس عالي به مدت 5 سال انتخاب مي‌شوند. سن اعضاي مجلس از 25 سال نبايد پايين‌تر باشد. تشكيل و نحوه فعاليت مجلس عالي را قانون معين مي‌كند.


    اصل چهل و نهم


    صلاحيت مجلس عالي:


    1- وضع قانون و تغيير و يا اصلاح و يا لغو آن.


    2- تفسير قانون اساسي و قوانين عادي.


    3- تعيين خط‌مشي اساسي سياست داخلي و خارجي جمهوري تاجيكستان.


    4- تأسيس كميسيون (كميته) مركزي انتخابات و همه‌پرسي.


    5- تعيين همه‌پرسي.


    6- آماده نمودن طرح قوانين و ديگر مسائل مهم دولتي براي همه‌پرسي.


    7- تعيين انتخابات رئيس جمهور.


    8- تعيين انتخابات مقامات عالي و محلي نمايندگان.


    9- قبول تشكيل و انحلال وزارت و كميته‌هاي دولتي.


    10- تصديق و قبول افرادي كه به عنوان نخست‌وزير، معاون اول، وزيران و رؤساي كميته‌هاي دولتي معرفي شده‌اند.


    11- تصديق فرمان رئيس جمهور در مورد تعيين و يا بركناري رئيس بانك ملي و معاونان وي.


    12- انتخاب و قبول رئيس و معاون و قضات دادگاه عالي اصول قانون اساسي، رئيس، معاونان و قضات دادگاه عالي اقتصادي با پيشنهاد رئيس جمهوري.


    13- قبول تعيين و بركناري دادستان كل و معاونان وي.


    14- تصديق برنامه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و قبول رسانيدن كمك اقتصادي به ساير كشورها.


    15- تصديق بودجه دولت، تعيين بودجه كل كشور و در صورت كسري بودجه دولت نحوه جبران آن، نظارت بر اجراي بودجه، تعيين سياست پولي كشور، اجازه استقراض از ساير دولت‌ها و پرداخت وام از ساير كشورها.


    16- تعيين سياست پولي و مالي.


    17- تعيين خطوط مرزي استان‌ها و ناحيه‌ها و در موارد ضروري تغيير دادن آن‌ها.


    18- تصديق و قبول عهدنامه‌ها و موافقتنامه‌هاي بين‌المللي.


    19- تأسيس و تشكيل دادگاه‌ها.


    20- تصديق و قبول پيشنهادات رئيس جمهوري درباره جنگ، صلح و وضعيت فوق‌العاده.


    21- تصديق و قبول نشانه‌هاي دولتي.


    22- مشخص نمودن رتبه و درجات نظامي، ديپلماسي و عناوين مخصوص.


    23- تصديق مهر دولت.


    24- اعلان عفو عمومي.


    25- لغو مصوبات رياست مجلس عالي در مواردي كه اين مصوبات با قانون اساسي و ديگر قوانين متضاد باشد.


    26- اجرا و عملي كردن صلاحيت‌هايي كه قانون اساسي و قانون عادي آن‌ها را معين نموده است.


    اصل پنجاهم


    شكل و نحوه فعاليت مجلس عالي با اجلاسيه است. اجلاسيه مجلس عالي از طرف رياست مجلس عالي دو بار در يك سال تشكيل مي‌گردد. اجلاسيه يكم مجلس عالي به وسيله كميته انتخابات و همه‌پرسي يك ماه پس از انتخاب نمايندگان خلق تشكيل مي‌گردد.


    اجلاسيه مجلس عالي زماني صورت مي‌گيرد كه در آن حداقل دو سوم از نمايندگان خلق (ملت) شركت داشته باشند.


    اصل پنجاه و يكم


    نحوه تشكيل كار مجلس و حضور نمايندگان ملت را قانون اساسي و قانون عادي تعيين مي‌كند. رياست مجلس به عهده رئيس عالي مجلس است. در هيأت رياست مجلس عالي، رئيس مجلس، معاون اول و معاونان وي، رؤساي كميته‌هاي دائمي مجلس ديده مي‌شوند. مجلس عالي مي‌تواند ديگر نمايندگان مجلس عالي خلق را نيز عضو رياست مجلس عالي انتخاب كند.


    اصل پنجاه و دوم


    صلاحيت رياست مجلس عالي عبارت است از:


    1- دعوت مجلس عالي.


    2- تشكيل اجلاسيه‌هاي مجلس عالي.


    3- ترتيب و تشكيل كميته‌ها، كميسيون‌هاي دائمي مجلس عالي.


    4- تشكيل رابـ ـطه‌هاي بين پارلماني.


    5- فعاليت نشريه‌هاي عالي را رهبري مي‌كند مسئولين و مديران نشريات را تعيين و آن‌ها را عزل و نصب مي‌كند.


    6- قبول نسبت به تعيين سران نمايندگي ديپلماسي دولت تاجيكستان در ساير كشورها و همچنين نمايندگي‌هاي جمهوري در سازمان‌هاي بين‌المللي.


    7- اجراء و عملي كردن صلاحيت‌هايي كه قانون اساسي و قانون عادي آن‌ها را معين نموده است، رياست مجلس عالي در حيطه صلاحيت خود آن‌ها را قبول و عملي مي‌كند.


    اصل پنجاه و سوم


    مجلس عالي از ميان نمايندگان خلق، رئيس مجلس عالي، معاون اول رئيس مجلس عالي، معاونان رئيس، رؤساي كميته‌ها و كميسيون‌هاي دائمي مجلس عالي را انتخاب مي‌كند.


    ‎يكي از معاونان رئيس مجلس عالي، نماينده خلق از ايالت خودمختار كوهستاني بدخشان مي‌باشد. رئيس مجلس عالي با رأي مخفي و پنهان اكثريت نمايندگان مجلس انتخاب مي‌شود.


    اصل پنجاه و چهارم


    صلاحيت رئيس مجلس عالي عبارت است از:


    1- رهبري و هدايت مسائلي كه در اجلاسيه بررسي مي‌شود.


    2- رياست اجلاسيه و رياست مجلس عالي را به عهده دارد.


    3- پيشنهاد معاون اول رئيس مجلس عالي، معاونان رئيس، رؤساي كميته و كميته‌هاي دائمي مجلس عالي با اوست.


    4- مصوبه‌هاي مجلس عالي و رياست آن را امضاء مي‌نمايد.


    5- نمايندگي مجلس عالي را در داخل و خارج از كشور به عهده دارد.


    6- موافقتنامه‌هاي بين‌المللي بين‌المجالس (بين پارلمان‌ها) را امضاء مي‌نمايد.


    7- هدايت و رهبري مجلس عالي را به عهده دارد.


    8- اجراء و عملي نمودن صلاحيت‌هاي ديگري كه قانون اساسي و قانون عادي معين كرده است.


    اصل پنجاه و پنجم


    ‎معاون اول و معاونان رئيس مجلس عالي با مشورت و صلاحديد رئيس مجلس ساير وظايف او را اجراء مي‌نمايند. در صورت عدم حضور رئيس مجلس عالي وظايف او را معاون اول اجراء مي‌كند.


    ‎اصل پنجاه و ششم


    ‎مجلس عالي براي ترتيب و شكل‌گيري لايحه قانوني و نحوه محاكمه آن‌ها از بين نمايندگان خلق كميته و كميسيون‌هاي دائمي تشكيل مي‌دهند. مجلس در موارد ضروري كميسيون‌هاي تحقيق و تفتيش و ديگر كميسيون‌هاي موقتي تشكيل مي‌دهد.


    اصل پنجاه و هفتم


    نماينده مجلس عالي حق دارد از هر شخص صاحب منصب معلوماتي را كسب نمايد كه براي اجراي وظايف نمايندگيش ضروري است. نماينده مجلس عالي مي‌تواند آزادانه افكار و عقايد خويش را ابراز كند.


    اصل پنجاه و هشتم


    ‎وكيل (نماينده مجلس عالي) غير از وظيفه نمايندگي نمي‌تواند به ساير مشاغل به استثناء فعاليت‌هاي علمي اشتغال ورزد. اتباع تاجيكستان نمي‌توانند در يك زمان نماينده بيش‌تر از دو ارگان نمايندگي باشد.


    اصل پنجاه و نهم


    ‎نماينده مجلس عالي تعـ*رض‌ناپذير است. بدون موافقت مجلس عالي حبس، اجبار در بيان اظهارات و دادن جريمه ممنوع است. نماينده مجلس عالي را بدون اجازه و موافقت مجلس ملي نمي‌توان دستگير كرد مگر در هنگام بروز جنايت، در صورت استعفا و يا هنگامي كه براساس حكم دادگاه نماينده مجلس از سمت نمايندگي عزل گرديد ارتباط او با مجلس عالي قطع مي‌گردد. نحوه پرداخت حقوق و مزايا نماينده مجلس عالي را قانون تعيين مي‌كند.


    اصل شصتم


    ‎نماينده خلق، رئيس جمهور، حكومت، دادگاه قانون اساسي، دادگاه عالي، دادگاه عالي اقتصادي و مجلس نمايندگان استان بدخشان حق پيشنهاد لايحه‌هاي قانوني را دارند.


    اصل شصت و يكم


    ‎مصوبات و قانون مجلس عالي با رأي اكثريت نمايندگان مجلس خلق قبول مي‌گردد. قوانيني كه تصويب آن‌ها را قانون اساسي پيش‌بيني كرده است با رأي حداقل دو سوم كل نمايندگان مجلس خلق قبول مي‌گردد.


    اصل شصت و دوم


    ‎قانون (مصوبه) مجلس تاجيكستان براي امضاء به رئيس جمهور پيشنهاد مي‌شود. اگر رئيس جمهور با مصوبه راضي نباشد آن را ظرف مدت 15 روز با ذكر موارد نقص و رفع آن‌ها بر مي‌گرداند. اگر مجلس عالي مصوبه سابقش را با تصويب دو سوم نمايندگان خلق مجدداً تصديق نمايد رئيس جمهور بايد آن را امضاء كند. اگر رئيس جمهور در مدت تعيين شده مدت 15 روز مصوبه را برنگرداند موظف است آن را امضاء كند.


    اصل شصت و سوم


    ‎مجلس عالي مي‌تواند به طور اختياري پيش از انقضاي مدت نمايندگي با رأي حداقل دو سوم از نمايندگان خلق منحل گردد. به طور كلي صلاحيت نمايندگان خلق تاجيكستان در روز آغاز اجلاسيه اول دعوت از او جهت شركت در مجلس عالي قطعي مي‌گردد.


    قسمت چهارم- رئيس جمهور


    اصل شصت و چهارم


    ‎رئيس جمهور، رئيس دولت و حاكميت اجراي حكومت با اوست. رئيس جمهور مجري اصول قانون اساسي و قوانين عادي است. حقوق و آزادي‌هاي افراد ملت، استقلال كشور، حفظ تماميت ارضي و برقراري دولت، همكاري بين مقامات دولتي و ارتباط مقامات، رعايت موافقتنامه‌ها و عهدنامه‌هاي بين‌المللي از وظايف رئيس جمهور است.


    اصل شصت و پنجم


    ‎رئيس جمهور را ملت تاجيكستان با آراي عمومي، مستقيم و با رأي شخصي پنهاني به مدت 5 سال انتخاب مي‌نمايند. هر يك از افراد ملت (شهروند) تاجيكستان كه از سن 35 تا 65 سالگي را دارد و زبان تاجيكي (دولتي) مي‌داند و در كشور تاجيكستان حداقل 10 سال اقامت دارد مي‌تواند به نامزدي رياست جمهوري انتخاب شود شخصي به رياست جمهوري نامزد مي‌شود كه حداقل 5% رأي‌دهندگان به پيشنهاد نامزدي او رأي مثبت داده باشند. رئيس جمهور بيش از دو بار نمي‌تواند به سمت رياست جمهوري انتخاب گردد.


    اصل شصت و ششم


    ‎انتخاب رئيس جمهور زماني معتبر است كه در آن بيش از نصف افراد انتخاب‌كننده شركت داشته باشند، نامزدي به عنوان رئيس جمهور شناخته مي‌شود كه بيش از نصف شركت‌كنندگان در انتخابات به او رأي مثبت داده باشند. ترتيب انتخاب رئيس جمهور را قانون معين مي‌كند.


    اصل شصت و هفتم


    ‎رئيس جمهور پيش از شروع سمت رياست جمهوري در مجلس عالي بدين صورت سوگند ياد مي‌كند «من به عنوان رياست جمهور سوگند ياد مي‌كنم كه از قانون اساسي و قوانين جمهوري حمايت نمايم. حقوق، آزادي‌ها و شرف شهروندان را تضمين نمايم. سرزمين و استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي تاجيكستان را حفظ نموده و به ملت تاجيكستان صادقانه خدمت نمايم». نمايندگي رياست جمهور پس از سوگند وي قطعي مي‌گردد.


    اصل شصت و هشتم


    ‎رياست جمهور نمي‌تواند غير از سمت رياست جمهوري سمت ديگري را داشته باشد. حقوق و مزاياي رئيس جمهور را مجلس عالي تعيين مي‌كند.


    اصل شصت و نهم


    صلاحيت رياست جمهور عبارتند از:


    1- نماينده كشور تاجيكستان در داخل كشور و در مناسبات بين‌المللي است.


    2- وزارت‌ها و كميته‌هاي دولتي را با رضايت مجلس عالي تأسيس و منحل مي‌كند.


    3- نخست‌وزير، معاونان اول، معاونان معاون اول، وزيران، رؤساي كميته‌هاي دولتي را تعيين و يا عزل مي‌كند و در جهت تصديق (رأي اعتماد) به مجلس عالي پيشنهاد مي‌كند.


    4- تعيين و عزل رئيس بانك ملي و معاونان او.


    5- دستگاه اجرائي (دفتر رئيس جمهور) را تأسيس مي‌نمايد.


    6- تعيين و يا سبكدوش رئيس ايالت خودمختار كوهستاني بدخشان، رؤساي استان‌ها، شهر دوشنبه و ناحيه با پيشنهاد تصديق آن‌ها از طرف مجلس‌هاي نمايندگي مربوطه.


    7- نامزدي رئيس، معاونان و قضات دادگاه قانون اساسي، رئيس، معاونان و قضات دادگاه عالي اقتصادي را براي انتخاب و رأي اعتماد به مجلس عالي معرفي مي‌نمايد.


    8- با رضايت مجلس عالي دادستان كل و معاونان اول را تعيين و يا عزل مي‌نمايد.


    9- با پيشنهاد وزير دادگستري دادستان نظامي و دادستان‌هاي استان خودمختار بدخشان، دادستان‌هاي استان‌هاي ديگر، شهر دوشنبه و ساير شهر و ناحيه‌ها را تعيين و يا عزل مي‌نمايد.


    10- متصدي و مسئول خزانه‌داري كل بوده و اطلاعات لازم را به مجلس عالي ارائه مي‌دهد.


    11- براي تنظيم سيستم پولي كشور به مجلس عالي پيشنهاد ارائه مي‌دهد.


    12- مصوبات مجلس عالي را امضاء مي‌كند.


    13- اسناد مقامات دولتي و اقدامات آن‌ها را در صورتي كه مغاير با قانون اساسي و يا قانون عادي باشد لغو مي‌كند.


    14- سياست خارجي كشور تاجيكستان را رهبري مي‌كند. موافقتنامه‌ها و قراردادهاي بين‌المللي را امضاء و جهت تصويب به مجلس عالي نمايندگان پيشنهاد مي‌كند.


    15- سفرا و سران نمايندگي ديپلماسي را در ساير كشورها و هم چنين نمايندگان جمهوري تاجيكستان را جهت شركت در عهدنامه‌ها و كنفرانس‌هاي بين‌المللي با توافق رياست مجلس عالي تعيين مي‌كند.


    16- اعتبارنامه نمايندگان و سفراي كشورهاي خارجي را قبول مي‌نمايد.


    17- رياست جمهور فرمانده كل قواي مسلح كشور تاجيكستان مي‌باشد. سران نيروهاي نظامي كشور تاجيكستان را تعيين مي‌نمايد.


    18- هنگام خطر واقعي حالت‌هاي فوق‌العاده اعلام مي‌كند و فرمان را فوراً جهت تصويب به مجلس عالي پيشنهاد مي‌كند.


    19- در سراسر خاك جمهوري و يا در نقاط خاص وضعيت فوق‌العاده اعلام مي‌كند و فوراً جهت تصويب به مجلس عالي پيشنهاد مي‌كند و به سازمان ملل متحد اطلاع مي‌دهد.


    20- شوراي امنيت كشور را تأسيس و رهبري مي‌نمايد.


    21- پناهندگي سياسي مي‌دهد.


    22- مسأله قبول تابعيت و يا رد تابعيت نسبت به شهروند را حل مي‌نمايد.


    23- اعلام عفو مي‌كند (رياست جمهور).


    24- نشان‌هاي عالي جنگي، رتبه‌هاي ديپلماسي و ساير عناوين اعطاء مي‌نمايد.


    25- به افراد جامعه نشان‌هاي دولتي و ساير عناوين افتخاري كشور تاجيكستان اعطاء مي‌نمايد.


    26- اجراء و عملي نمودن ساير اعمالي كه قانون اساسي و قوانين عادي بر عهده رئيس جمهور نهاده است.


    اصل هفتادم


    ‎رئيس جمهور در قلمرو صلاحيت خويش فرمان مي‌دهد. درباره اوضاع كشور به مجلس عالي اطلاعات و آگاهي مي‌دهد. در مورد مسائل مهم و ضروري به مجلس عالي پيشنهاداتي ارائه مي‌دهد.


    ‎اصل هفتاد و يكم


    ‎در صورت فوت، استعفاء و ساير مواردي كه به رئيس جمهور امكان انجام وظيفه رياست جمهوري نمي‌دهد، وظايف او تا انتخاب رئيس جمهور جديد بر عهده رئيس مجلس عالي است و وظايف رئيس مجلس عالي به عهده معاون اول او خواهد بود. در صورت به وجود آمدن موارد فوق ظرف مدت سه ماه انتخابات رياست جمهوري جديد برگزار مي‌شود. موضوع استعفاء و فقدان صلاحيت رئيس جمهور با اكثريت آراء نمايندگان خلق در مجلس عالي حل مي‌شود به استثناي مواردي كه در اصل 72 ذكر گرديده است.


    اصل هفتاد و دوم


    ‎رئيس جمهور حقوق تصرف و خلل‌ناپذيري دارد. در صورت عدم رعايت سوگند انجام شده از ناحيه رئيس جمهور و انجام جرم و جنايت از ناحيه وي مجلس عالي براساس تصميم دادگاه قانون اساسي با رأي حداقل دو سوم از كل نمايندگان مجلس از وظيفه رئيس جمهوري خارج مي‌گرداند. تخلف از سوگند و صدور جنايت از ناحيه رئيس جمهور را حداقل يك سوم از نمايندگان مجلس مطرح مي‌كنند. در چنين حالتي رياست اجلاسيه مخصوص مجلس عالي بر عهده رئيس دادگاه عالي گذاشته مي‌شود و نمايندگان خلق سوگند ياد مي‌كنند كه در بررسي اين موضوع از روي وجدان، قانون اساسي و عدالت عمل كنند بعد از فقدان مسئوليت رئيس جمهوري تحقيق و تفحص نسبت به موضوع ادامه مي‌يابد و رئيس جمهور استيضاح مي‌گردد و پرونده او به دادگاه جهت رسيدگي داده مي‌شود.


    قسمت پنجم - حكومت


    اصل هفتاد و سوم


    ‎هيأت دولت (حكومت) عبارت از نخست وزير، معاون اول و معاونان او، وزراء و رؤساي كميته‌هاي دولتي مي‌باشد و جهت تصويب به مجلس عالي نمايندگان پيشنهاد مي‌كند. اعضاء هيأت دولت نمي‌توانند شغل ديگري داشته باشند و نماينده مجلس باشند و اشتغال به كاري داشته باشند. هيأت دولت مصوبه قانوني مجلس عالي و (قرارها و تصميم‌هاي مجلس عالي) فرمان و اوامر رئيس جمهور را اجراء مي‌كند.


    اصل هفتاد و چهارم


    ‎هيأت دولت براساس قوانين جمهوري تاجيكستان كه اجراي قوانين در قلمرو تاجيكستان حتمي است عمل مي‌كند. هيأت دولت وكالت خويش و بعد از انتخاب رئيس جمهور جديد انجام شده مي‌پذيرد اگر هيأت دولت تأييد كند كه نمي‌تواند به طور عادي فعاليت نمايد به رئيس جمهور اعلان استعفاء مي‌نمايد. ترتيب تشكيل و فعاليت و وكالت هيأت دولت را قانون معين مي‌كند.


    قسمت ششم- حاكميت محلي


    اصل هفتاد و پنجم


    ‎دولت برنامه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و لوايح بودجه دولت را جهت تصويب به مجلس عالي ارائه مي‌دهد. استقراض از ساير دولت‌ها و پرداخت وام به كشورهاي ديگر را با رضايت و اجازه مجلس عالي حل مي‌كند. مسأله امكان كسر بودجه دولت و نحوه جبران آن را به مجلس عالي پيشنهاد مي‌كند.


    اصل هفتاد و ششم


    ‎حاكميت محلي عبارت از مقامات قوه مقننه واجرائيه بوده كه اين مقامات در حيطه صلاحيت خود عمل مي‌كند. اين مقامات اجراي قوانين اساسي و قوانين عادي، اسناد مجلس عالي و رياست جمهوري را تأمين مي‌نمايند.


    اصل هفتاد و هفتم


    ‎مقام قوه مقننه محلي در استان‌ها، شهرها و ناحيه‌ها مجلس نمايندگان مردمي بوده كه از طرف رئيس رهبري مي‌شود. نمايندگان مجلس محلي به مدت 5 سال انتخاب مي‌شوند. مجلس محلي نمايندگان مردمي بودجه محل و گزارش اجراء آن را تصديق نموده راه‌هاي پيشرفت اقتصادي و اجتماعي محل، پرداخت مربوطه را مطابق قوانين معين نموده طريق پيشبرد كار سازمان‌هاي خدمت‌رساني را تعيين كرده وكالت‌هاي ديگر را طبق قانون اساسي و ساير قوانين عملي مي‌نمايد.


    اصل هفتاد و هشتم


    ‎حاكميت قوه مجريه در محل بر عهده نماينده رئيس جمهور يعني رئيس استان و شهر و ناحيه مي‌باشد. مقامات نمايندگي و قوه مجريه در واحدهاي مرزي بر عهده رئيس است. رئيس جمهور رؤساي استان خودمختار بدخشان و ساير استان‌ها، شهر دوشنبه و ديگر شهر و ناحيه‌ها را تعيين و عزل مي‌نمايد و نامزدي آن‌ها را براي تصديق به مجلس‌هاي مربوطه پيشنهاد مي‌نمايد. رئيس در نزد مقامات ذيصلاح اجرائي و مجلس نمايندگان استان مربوطه مسئول است. مقام خودگرداني در دهات جماعت مي‌باشد. تشكيل و نحوه فعاليت مقامات حاكميت محلي را قانون تنظيم مي‌كند.


    اصل هفتاد و نهم


    ‎مقامات نمايندگي و رئيس در حيطه صلاحيت خود اسناد حقوقي كه اجراي آن‌ها در قلمرو آن حتمي است را اجراء مي‌كنند. در صورتي كه اين اسناد با قانون اساسي و قوانين عادي موافقت ننموده‌اند اين اسناد از طرف دادگاه ذي‌صلاح لغو مي‌گردد.


    اصل هشتادم


    ‎مجلس محلي نمايندگان استان بدخشان و ديگر استان‌ها، شهر دوشنبه و ساير شهرها هرگاه قانوني اساسي و قوانين عادي را به صورت منظم و مرتب اجرا نكند مجلس عالي مي‌تواند آن مجلس را منحل كند و انتخابات جديد تشكيل دهد.


    قسمت هفتم- ولايت مختار كوهستاني بدخشان


    اصل هشتاد و يكم


    ‎ولايت مختار كوهستاني بدخشان بخش تركيبي و جدا نشدني جمهوري تاجيكستان مي‌باشد. حدود ولايت مختار كوهستاني بدخشان بدون رضايت و توافق مجلس نمايندگان خلق تغيير داده نمي‌شود.


    اصل هشتاد و دوم


    ‎نمايندگان خلق تاجيكستان از ولايت مختار كوهستاني بدخشان مطابق اصول و معيارهاي مقرر شده در قانون و صرف‌نظر از تعداد جمعيت آن انتخاب مي‌شود.


    اصل هشتاد و سوم


    ‎صلاحيت ولايت مختار كوهستاني بدخشان در زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و صلاحيت‌هاي ديگر ولايت را قانون اساسي تنظيم مي‌كند.


    قسمت هفتم- محاكم


    اصل هشتاد و چهارم


    ‎قوه قضائيه (محاكم) قوه‌اي مستقل بوده حقوق و آزادي اشخاص، سازمان‌ها و مؤسسات را محترم شمرده و عدالت را تضمين مي‌نمايد. قوه قضائيه در كشور تاجيكستان تشكيل شده است از دادگاه قانون اساسي، دادگاه عالي اقتصادي، دادگاه ايالت خودمختار كوهستاني بدخشان، دادگاه ايالت شهر دوشنبه و ساير شهر و ناحيه‌ها. تشكيل دادگاه ويژه و فوق‌العاده ممنوع است. تشكيل و ترتيب فعاليت دادگاه‌ها را قانون اساسي تعيين مي‌نمايد وكالت دادگاه‌ها 5 سال است.


    اصل هشتاد و پنجم


    ‎اشخاصي به عنوان قضات دادگاه‌هاي عالي، دادگاه عالي اقتصادي، دادگاه ايالت و شهر دوشنبه منصوب مي‌شوند كه سن او از سي سال كم‌تر و از شصت سال بيش‌تر نباشد. حداقل پنج سال سابقه در امر قضاوت داشته باشد. شخصي به سمت قاضي شهر و ناحيه منصوب مي‌گردد كه سنش از بيست و پنج سال كم‌تر و از شصت سال بيش‌تر نباشد و حداقل سه سال سابقه در امر قضاوت داشته باشد.


    اصل هشتاد و ششم


    ‎قضات دادگاه‌هاي نظامي و دادگاه ايالت خودمختار كوهستان بدخشان و استان‌ها، شهر دوشنبه و ساير شهر و ناحيه‌ها با پيشنهاد وزير دادگستري و توسط رئيس جمهور تعيين و عزل مي‌نمايد.


    اصل هشتاد و هفتم


    ‎قضات در اعمال خويش كاملاً مستقل بوده تنها براساس قانون اساسي و قوانين عادي عمل مي‌كند. دخالت در امور قضائي و قضاوت ممنوع است.


    اصل هشتاد و هشتم


    ‎قضاوت يا به صورت يك مرحله‌اي و يا چند مرحله‌اي است. رسيدگي توسط قضات براساس اصل برابري و تساوي متداعنين (طرفين دعوي) صورت مي‌گيرد. تشكيل جلسات دادگاه به صورت علني است مگر در مواردي كه قانون استثنا‌ء نموده باشد. رسيدگي به دعوي در دادگاه‌ها به زبان دولتي (تاجيكي) و يا به زبان اكثريت افراد آن منطقه است. اشخاصي كه به زبان رسمي آشنا نباشند از كمك مترجم برخوردار خواهند شد.


    اصل هشتاد و نهم


    ‎دادگاه قانون اساسي مركب از هفت قاضي است و يكي از آن‌ها نماينده استان خودمختار بدخشان است. سن اين افراد نبايد از سي سال كم‌تر و از شصت سال بيش‌تر باشد. قضات دادگاه‌هاي قانون اساسي از بين علماء و حقوقداناني كه بيش از ده سال سابقه در امر قضاوت دارند انتخاب مي‌شوند. صلاحيت دادگاه قانون اساسي:


    1- تعيين مطابقت، اسناد حقوقي مجلس عالي، رياست جمهوري، دادگاه عالي، دادگاه عالي اقتصادي و ديگر مقامات دولتي و ساير قراردادهايي كه دولت تاجيكستان كه هنوز قوه قانوني ندارد با قانون اساسي است.


    2- حل اختلافات بين مقامات دولتي در خصوص ميزان صلاحيت آن‌ها.


    3- اجراي وكالت‌هاي ديگر مطابق قانون اساسي و ساير قوانين.


    مصوبه دادگاه قانون اساسي نهايي است.


    اصل نودم


    ‎دادگاه نمي‌تواند وظيفه ديگري را اجراء نمايد. وكيل مقامات نمايندگي، عضو احزاب و سازمان‌هاي سياسي باشد به استثناي فعاليت‌هاي علمي، تحقيقاتي و آموزگاري.


    اصل نود و يكم


    ‎قضات حقوق خلل‌ناپذيري دارند. او را بدون اجازه مقاماتي كه آن‌ها را انتخاب كرده‌اند حبس و الزام به جوابگويي ممكن نيست. قاضي را نمي‌شود دستگير نمود به استثناي مواردي كه او در هنگام ارتكاب جنايت دستگير شود.


    اصل نود و دوم


    ‎تصميمات و كمك‌هاي حقوقي در تمام مراحل رسيدگي تضمين داده مي‌شود. طرز تشكيل و ترتيب فعاليت كمك وكلا و ديگر كمك‌هاي حقوقي را قانون اساسي تعيين مي‌نمايد.


    قسمت هشتم- دادستان


    اصل نود و سوم


    ‎نظارت بر اجراي دقيق قانون در سرتاسر قلمرو دولت تاجيكستان بر عهده دادستان كل است و دادستان‌هاي شهر و ناحيه در حيطه وظايف خود عمل مي‌كنند.


    اصل نود و چهارم


    ‎دادستان‌هاي كشور تاجيكستان زير نظر دادستان كل كشور تاجيكستان عمل مي‌كنند. دادستان كل در نزد مجلس عالي و رئيس جمهور تاجيكستان مسئول است.


    اصل نود و پنجم


    ‎دادستان كل تاجيكستان به مدت 5 سال انتخاب مي‌شود. دادستان كل دادستان‌هاي تابع خود را تعيين و منصوب مي‌كند. مدت انجام وظيفه دادستان‌ها 5 سال است. فعاليت، صلاحيت و نحوه عملكرد دادستان‌ها را قانون معين مي‌كند.


    اصل نود و ششم


    ‎دادستان كل و دادستان‌هاي تابع او به صورت مستقل و بدون دخالت مقامات قوه مجريه عمل مي‌كند و تنها از قانون اطاعت مي‌نمايد.


    اصل نود و هفتم


    ‎دادستان نمي‌تواند به مشاغل ديگري و وكيل مجلس باشد، عضو احزاب و سازمان‌هاي سياسي باشد، مشغول صاحب كاري باشد به استثناي كارهاي علمي و تحقيقاتي و آموزگاري.


    قسمت نهم- ترتيب تغيير اصول قانون اساسي


    اصل نود و هشتم


    ‎تغيير و اصلاح اصول قانون اساسي از راه همه‌پرسي صورت مي‌پذيرد. همه‌پرسي بايد با رأي دو سوم از كل نمايندگان خلق برگزار شود. ترتيب همه پرسي را قانون معين مي‌كند.


    اصل نود و نهم


    ‎تغيير و اصلاح در مورد قانون اساسي را رئيس جمهوري و يا با پيشنهاد حداقل دو سوم از نمايندگان مجلس اعلام مي‌كند. پيشنهاد تغيير قانون اساسي سه ماه پيش از همه پرسي در مطبوعات چاپ مي‌شود.


    اصل صدم


    ‎حكومت جمهوري، تماميت ارضي، ماهيت دمكراتيك، حقوق بنيادين و دنيوي دولت تاجيكستان تغييرناپذير و خلل‌ناپذير است.



    منبع parliran.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون‏ اساسي‏ ژاپن‏
    قانون‏ اساسي‏ ژاپن‏



    اصل‏1
    امپراتور مظهر كشور و وحدت‏ مردم‏ است‏. مقام‏ وي‏ از اراده‏ مردم‏ ناشي‏ مي‏ گردد كه‏ قدرت‏ حاكم‏ را در دست‏ دارند.
    اصل‏2
    تاج‏ و تخت‏ امپراتوري‏ مورثي‏ خواهد بود و جانشيني‏ طبق‏ قانون‏ دربار امپراتوري‏ مصوب‏ مجلسين‏ انجام‏ خواهد شد.
    اصل‏3
    كليه‏ اقدامات‏ و احكام‏ امپراتور در امور دولتي‏ بايد با مشورت‏ و تصويب‏ هيات‏ وزيران‏ باشد. بدين‏ ترتيب‏ مسيولت‏ احكام‏ مزبور به‏ عهده‏ هيات‏ وزيران‏ خواهد بود.
    اصل‏4
    امپراتور فقط در امور دولتي‏ مصرح‏ در قانون‏ اساسي‏ مي‏ تواند اقدام‏ نمايد و در مورد حكومت‏، قدرتي‏ ندارد. امپراتور مي‏ تواند اجراي‏ امور دولتي‏ مربوط به‏ خود را به‏ موجب‏ قانون‏ به‏ ديگران‏ تفويض‏ نمايد.
    اصل‏5
    هر گاه‏ مطابق‏ قانون‏ دربار امپراتوري‏، شوراي‏ نيابت‏ امپراتوري‏ تشكيل‏ گردد، جانشين‏ امپراتور اقدامات‏ خود را در امور دولتي‏ به‏ نام‏ امپراتور انجام‏ مي‏ دهد. در اين‏ صورت‏ قسمت‏ اول‏ اصل‏ چهارم‏ قابل‏ اجرا مي‏ باشد.
    اصل‏6
    امپراتور، نخست‏ وزير منتخب‏ مجلسين‏ را منسوب‏ مي‏ نمايد. رييس‏ قضات‏ ديوان‏ عالي‏ كشور را هيات‏ وزيران‏ معرفي‏ و امپراتور وي‏ را منسوب‏ مي‏ كند.
    اصل‏7
    امپراتور امور دولتي‏ زير را از طرف‏ مردم‏ با مشورت‏ و تصويب‏ هيات‏ وزيران‏ انجام‏ خواهد داد: - توشيح‏ و صدور فرمان‏ اجراي‏ اصلاحات‏ قانون‏ اساسي‏، قوانين‏ و تصويب‏ نامه‏ هاي‏ هيات‏ وزيران‏ و عهدنامه‏ ها. - دعوت‏ به‏ تشكيل‏ مجلسين‏. - انحلال‏ مجلس‏ نمايندگان‏. - اعلام‏ انتخابات‏ عمومي‏ براي‏ تعيين‏ اعضاي‏ مجلسين‏. - تاييد نصب‏ و عزل‏ وزيران‏ و ساير مقامات‏ دولتي‏ به‏ ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ پيش‏ بيني‏ كرده‏ است‏ و نيز تاييد اختيارات‏ تام‏ و استوارنامه‏ سفيران‏ و نمايندگان‏ سياسي‏ كشور. - تاييد عفو عمومي‏ و اختصاصي‏، تخفيف‏ و تعويق‏ مجازات‏ و اعاده‏ حقوق‏. - اعطاي‏ نشانهاي‏ افتخار. - تاييد اسناد تصويب‏ و ساير مدارك‏ سياسي‏ به‏ ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ پيش‏ بيني‏ نموده‏ است‏. - پذيرش‏ سفيران‏ و نمايندگان‏ سياسي‏ خارجي‏. - انجام‏ وظايف‏ تشريفاتي‏.
    اصل‏8
    خاندان‏ امپراتور اجازه‏ دريافت‏ و يا اعطاي‏ هيچ‏ گونه‏ مال‏ و هديه‏ اي‏ را بدون‏ اجازه‏ مجلسين‏ ندارند.
    اصل‏9
    به‏ منظور تحقق‏ صلح‏ بين‏ المللي‏ بر اساس‏ عدالت‏ و نظم‏، مردم‏ ژاپن‏ براي‏ هميشه‏ جنگ‏ را به‏ عنوان‏ وسيله‏ اي‏ براي‏ اعمال‏ حاكميت‏ يك‏ كشور و نيز تهديد يا استفاده‏ از زور را به‏ عنوان‏ وسيله‏ حل‏ و فصل‏ اختلافات‏ بين‏ المللي‏ مردود مي‏ شمارند. براي‏ رسيدن‏ به‏ هدف‏ فوق‏، نيروهاي‏ زميني‏، دريايي‏، هوايي‏ و نيز ساير امكانات‏ بالقوه‏ جنگي‏ هرگز نگهداري‏ نخواهند شد. حق‏ "نگهداشتن‏ كشور در حالت‏ جنگ‏" به‏ رسميت‏ شناخته‏ نخواهد شد.
    اصل‏10
    شرايط لازم‏ براي‏ كسب‏ تابعيت‏ كشور ژاپن‏ به‏ موجب‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏ گردد.
    اصل‏11
    هيچ‏ كس‏ از حقوق‏ بنيادين‏ خود محروم‏ نخواهد شد. حقوق‏ بنيادين‏ بشر كه‏ اين‏ قانون‏ اساسي‏ تضمين‏ كرده‏، به‏ عنوان‏ حقوق‏ غير قابل‏ تعـ*رض‏ و جادوانه‏، به‏ نسل‏ حاضر و نسلهاي‏ آينده‏ ژاپن‏ اعطا مي‏ گردد.
    اصل‏12
    آزاديها و حقوقي‏ كه‏ قانون‏ اساسي‏ براي‏ مردم‏ تضمين‏ كرده‏ است‏، با كوشش‏ مستمر مردم‏ حفظ خواهد شد. مردم‏ از هر گونه‏ سو استفاده‏ از اين‏ آزاديها و حقوق‏ خودداري‏ خواهند كرد و همواره‏ از آنها در جهت‏ رفاه‏ عمومي‏ استفاده‏ خواهند نمود.
    اصل‏13
    كليه‏ مردم‏ به‏ عنوان‏ افراد جامعه‏ مورد احترام‏ مي‏ باشند. در امر قانونگذاري‏ و ساير امور حكومتي‏، حق‏ حيات‏، آزادي‏ و رفاه‏ آنان‏ تا حدي‏ كه‏ مخل‏ رفاه‏ عمومي‏ نباشد مورد توجه‏ كامل‏ خواهد بود.
    اصل‏14
    كليه‏ مردم‏ در برابر قانون‏ يكسان‏ بوده‏ و هيچ‏ گونه‏ تبعيضي‏ در روابط سياسي‏، اقتصادي‏ يا اجتماعي‏ از حيث‏ نژاد، آيين‏، جنسيت‏، موقعيت‏ اجتماعي‏ و اصالت‏ وجود نخواهد داشت‏. اشراف‏ و طبقه‏ اشرافي‏ به‏ رسميت‏ شناخته‏ نمي‏ شوند. دارا بودن‏ افتخار و مدال‏ و لقب‏ موجب‏ هيچ‏ گونه‏ امتيازي‏ نخواهد بود. اين‏ گونه‏ افتخارات‏ كه‏ اعطا شده‏ يا خواهند شد، صرفا در زمان‏ حيات‏ دارندگان‏ آنها اعتبار دارند.
    اصل‏15
    مردم‏ حق‏ انتخاب‏ و عزل‏ مقامات‏ دولتي‏ را دارند. اين‏ حق‏ غير قابل‏ انتقال‏ است‏. مقامات‏ دولتي‏ خدمتگزار همه‏ افراد جامعه‏ مي‏ باشند نه‏ گروهي‏ از آنان‏. حق‏ راي‏ عمومي‏ افراد واجد شرايط در خصوص‏ انتخاب‏ مقامات‏ دولتي‏ تضمين‏ مي‏ شود. در كليه‏ انتخابات‏، مخفي‏ بودن‏ آرا، غير قابل‏ تعـ*رض‏ است‏ و راي‏ دهنده‏ به‏ طور علني‏ يا خصوصي‏ براي‏ انتخابي‏ كه‏ به‏ عمل‏ آورده‏ است‏، مورد بازخواست‏ قرار نخواهد گرفت‏.
    اصل‏16
    هر كس‏ حق‏ دارد به‏ منظور جبران‏ خسارت‏ يا بركناري‏ مقامات‏ دولتي‏ يا وضع و نسخ‏ و اصلاح‏ قوانين‏، تصويب‏ نامه‏ ها و مقررات‏ و يا امور ديگر به‏ نحو مسالمت‏ آميز دادخواهي‏ كند و هيچ‏ كس‏ به‏ سبب‏ اين‏ گونه‏ دادخواهي‏ ها مورد رفتار تبعيض‏ آميز قرار نخواهد گرفت‏.
    اصل‏17
    در صورتي‏ كه‏ شخصي‏ از اعمال‏ غير قانوني‏ ماموران‏ دولتي‏ دچار زيان‏ گرديده‏ باشد، حق‏ دارد به‏ ترتيبي‏ كه‏ در قانون‏ پيش‏ بيني‏ شده‏ است‏ براي‏ جبران‏ خسارت‏ خود، عليه‏ دولت‏ يا مئسسات‏ دولتي‏ اقامه‏ دعوي‏ نمايد.
    اصل‏18
    هيچ‏ شخصي‏ را نمي‏ توان‏ به‏ كاري‏ ملزم‏ و مقيد نمود. كار اجباري‏ جز به‏ عنوان‏ مجازات‏ براي‏ جرم‏، ممنوع‏ است‏.
    اصل‏19
    آزادي‏ انديشه‏ و عقيده‏ مصون‏ از تعـ*رض‏ خواهد بود.
    اصل‏20
    آزادي‏ مذهب‏ براي‏ همگان‏ تضمين‏ مي‏ گردد. به‏ هيچ‏ يك‏ از سازمانهاي‏ مذهبي‏ امتيازي‏ از طرف‏ دولت‏ و نيز اجراي‏ اقتدار خاص‏ سياسي‏ داده‏ نخواهد شد. هيچ‏ كس‏ را نمي‏ توان‏ به‏ شركت‏ در مراسم‏، جشنها و انجام‏ اعمال‏ مذهبي‏ مجبور نمود. دولت‏ و نهادهاي‏ دولتي‏ از تعليمات‏ مذهبي‏ و هر گونه‏ فعاليتهاي‏ ديگر در اين‏ مورد اجتناب‏ خواهند كرد.
    اصل‏21
    آزادي‏ اجتماعات‏ و انجمنها و نيز آزادي‏ بيان‏، مطبوعات‏ و ديگر شيوه‏ هاي‏ ابراز عقيده‏ تضمين‏ گرديده‏ است‏. هيچگونه‏ سانسوري‏ اعمال‏ نمي‏ شود و محرمانه‏ بودن‏ راه‏ هاي‏ برقراري‏ ارتباط مصون‏ از تعـ*رض‏ خواهد بود.
    اصل‏22
    هر كس‏ در تغيير اقامتگاه‏ و انتخاب‏ شغل‏ خود تا حدي‏ كه‏ با منافع جامعه‏ در تعارض‏ نباشد، آزاد خواهد بود. آزادي‏ افراد در مسافرت‏ به‏ خارج‏ از كشور و تغيير تابعيت‏ خود، از تعـ*رض‏ مصون‏ است‏.
    اصل‏23
    آزادي‏ فعاليتهاي‏ علمي‏ و فرهنگي‏ تضمين‏ مي‏ گردد.
    اصل‏24
    ازدواج‏ فقط بر اساس‏ رضايت‏ متقابل‏ زن‏ و شوهر انجام‏ مي‏ گيرد و با همكاري‏ طرفين‏ و رعايت‏ حقوق‏ متساوي‏ زوجين‏، حفظ خواهد شد. در مورد انتخاب‏ همسر، حق‏ مالكيت‏، ارث‏، انتخاب‏ محل‏ زندگي‏، طلاق‏ و ساير مسايل‏ مربوط به‏ ازدواج‏ و خانواده‏، قوانين‏ لازم‏ بر پايه‏ حفظ حرمت‏ فردي‏ و تساوي‏ اساسي‏ زوجين‏ وضع خواهد شد.
    اصل‏25
    همه‏ مردم‏ حق‏ داشتن‏ حداقل‏ مطلوب‏ يك‏ زندگي‏ شايسته‏ و مبتني‏ بر فرهنگ‏ را دارا مي‏ باشند. دولت‏ در تمام‏ مراحل‏ زندگي‏ حداكثر تلاش‏ خود را براي‏ ارتقا و گسترش‏ سطح‏ رفاه‏ و امنيت‏ اجتماعي‏ و بهداشت‏ عمومي‏ به‏ عمل‏ مي‏ آورد.
    اصل‏26
    همه‏ مردم‏ حق‏ دارند بر حسب‏ استعدادشان‏ از آموزش‏ يكسان‏ به‏ ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ پيش‏ بيني‏ نموده‏، برخوردار گردند. همه‏ مردم‏ موظفند پسران‏ و دختران‏ تحت‏ تكفل‏ خويش‏ را از آموزش‏ متعارف‏ به‏ ترتيب‏ مقرر در قانون‏ بهره‏ مند نمايند. اين‏ آموزش‏ اجباري‏، رايگان‏ خواهد بود.
    اصل‏27
    كليه‏ مردم‏ موظف‏ به‏ كار كردن‏ و داراي‏ حق‏ اشتغال‏ مي‏ باشند. ضوابط مربوط به‏ دستمزد، ساعات‏ كار، تعطيلي‏ و ساير شرايط به‏ موجب‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏ شود. به‏ كار واداشتن‏ افراد خردسال‏ ممنوع‏ است‏.
    اصل‏28
    حق‏ كارگران‏ در نگاهداري‏ اموال‏ و داشتن‏ اتحاديه‏ و تشكيلات‏ كارگري‏ و مذاكره‏ و اقدامات‏ جمعي‏ تضمين‏ مي‏ گردد.
    اصل‏29
    حق‏ مالكيت‏ و نگاهداري‏ اموال‏ از تعـ*رض‏ مصون‏ است‏. قانون‏ حقوق‏ مالكيت‏ را مطابق‏ با مصلحت‏ جامعه‏ تبيين‏ مي‏ كند. ضبط اموال‏ خصوصي‏ افراد براي‏ مصارف‏ عمومي‏ با پرداخت‏ غرامت‏ عادلانه‏ امكان‏ پذير است‏.
    اصل‏30
    افراد كشور به‏ پرداخت‏ ماليات‏ به‏ نحوي‏ كه‏ قانون‏ معين‏ مي‏ كند، موظف‏ مي‏ باشند.
    اصل‏31
    هيچ‏ كس‏ از حق‏ حيات‏ و آزادي‏ محروم‏ نخواهد شد و همچنين‏ هيچ‏ مجازات‏ كيفري‏ ديگري‏ اعمال‏ نمي‏ گردد مگر مطابق‏ آيين‏ و روش‏ مقرر در قانون‏.
    اصل‏32
    هيچ‏ كس‏ از حق‏ مراجعه‏ به‏ دادگاهها محروم‏ نخواهد بود.
    اصل‏33
    بدون‏ حكم‏ صادره‏ از سوي‏ يك‏ مقام‏ صلاحيتدار قضايي‏ كه‏ در آن‏ جزييات‏ جرم‏ انتسابي‏ ذكر شده‏ باشد، هيي كس‏ را نمي‏ توان‏ دستگير نمود مگر در حين‏ ارتكاب‏ جرم‏.
    اصل‏34
    هيچ‏ كس‏ را بدون‏ آن‏ كه‏ فورا اتهامش‏ به‏ وي‏ اعلام‏ و از امتياز فوري‏ داشتن‏ وكيل‏ برخوردار گردد، نمي‏ توان‏ دستگير يا بازداشت‏ كرد. همچنين‏ هيچ‏ كس‏ را نمي‏ توان‏ بدون‏ دلايل‏ كافي‏ بازداشت‏ نمود و بنابر تقاضاي‏ هر شخصي‏ اين‏ گونه‏ دلايل‏ و مدارك‏ بايد فورا در دادگاه‏ علني‏ با حضور متهم‏ و وكيل‏ وي‏ ارايه‏ گردد.
    اصل‏35
    ورود به‏ منازل‏، تفتيش‏ اوراق‏ و اسناد و توقيف‏ اموال‏ افراد ممنوع‏ است‏، مگر به‏ موجب‏ اجازه‏ كتبي‏ كه‏ متضمن‏ دلايل‏ كافي‏ باشد، به‏ ويژه‏ در آن‏ بايد محل‏ تفتيش‏ و اشياي‏ مورد نظر براي‏ توقيف‏ مشخص‏ و معين‏ شده‏ باشد، به‏ استثناي‏ موارد مندرج‏ در اصل‏ سي‏ و سوم‏. تفتيش‏ و توقيف‏ در هر مورد بايد به‏ موجب‏ اجازه‏ كتبي‏ و جداگانه‏ مقام‏ صلاحيتدار قضايي‏ باشد.
    اصل‏36
    اعمال‏ شكنجه‏ توسط مامورين‏ دولتي‏ و مجازاتهاي‏ بيرحمانه‏ مطلقا ممنوع‏ است‏.
    اصل‏37
    در تمامي‏ دعاوي‏ كيفري‏، متهم‏ از حق‏ محاكمه‏ سريع و علني‏ به‏ وسيله‏ يك‏ دادگاه‏ بيطرف‏ برخوردار خواهد بود. متهم‏ فرصت‏ كافي‏ جهت‏ تحقيق‏ از شهود را خواهد داشت‏ و حق‏ دارد با هزينه‏ دولت‏ و طي‏ مرحله‏ اجباري‏ رسيدگي‏، شهودي‏ را به‏ دادگاه‏ فراخواند. در تمامي‏ موارد، متهم‏ از كمك‏ وكيل‏ مدافع صلاحيتدار برخوردار است‏. در صورتي‏ كه‏ خودش‏ نتواند وكيل‏ انتخاب‏ نمايد، تعيين‏ وكيل‏ از سوي‏ دولت‏ براي‏ كمك‏ به‏ او صورت‏ مي‏ گيرد.
    اصل‏38
    هيچ‏ كس‏ را به‏ شهادت‏ عليه‏ خود نمي‏ توان‏ مجبور كرد. اعترافاتي‏ كه‏ با اجبار، شكنجه‏، تهديد و يا ثس‏ از توقيف‏ يا بازداشت‏ طولاني‏ به‏ دست‏ آمده‏ باشد، به‏ عنوان‏ دليل‏ مسموع‏ نيست‏ و پذيرفته‏ نمي‏ شود. هيچ‏ كس‏ را نمي‏ توان‏ تنها به‏ استناد اقرار خودش‏ محكوم‏ و مجازات‏ نمود.
    اصل‏39
    هيچ‏ كس‏ را نمي‏ توان‏ از نظر كيفري‏ مسيول‏ عملي‏ دانست‏ كه‏ در زمان‏ ارتكاب‏، قانوني‏ بوده‏ و يا به‏ سبب‏ ارتكاب‏ آن‏ عمل‏، يك‏ بار محاكمه‏ و تبريه‏ گرديده‏ است‏ و هيچ‏ كس‏ را تحت‏ هيچ‏ عنوان‏ نمي‏ توان‏ برا ي‏ يك‏ جرم‏ دوبار محاكمه‏ و مجازات‏ نمود.
    اصل‏40
    در صورتي‏ كه‏ شخصي‏ پس‏ از بازداشت‏ و زنداني‏ شدن‏ تبريه‏ گردد، مي‏ تواند براي‏ جبران‏ خسارت‏ عليه‏ دولت‏ به‏ ترتيب‏ مقرر در قانون‏ اقامه‏ دعوي‏ كند.
    اصل‏41
    مجلسين‏ بالاترين‏ نهاد قدرتمند مملكتي‏ و تنها مركز وضع قوانين‏ كشور خواهد بود.
    اصل‏42
    مجلسين‏ مركب‏ از "مجلسين‏ نمايندگان‏" و "مجلس‏ مشاوران‏" مي‏ باشد.
    اصل‏43
    هر دو مجلس‏ متشكل‏ از نمايندگان‏ منتخب‏ مردم‏ خواهند بود. تعداد نمايندگان‏ هر دو مجلس‏ توسط قانون‏ تعيين‏ خواهد شد.
    اصل‏44
    شرايط انتخاب‏ اعضاي‏ دو مجلس‏ و شرايط انتخاب‏ كنندگان‏ توسط قانون‏ تعيين‏ خواهد شد. در هر صورت‏ هيچ‏ گونه‏ تبعيضي‏ از حيث‏ نژاد، جنس‏، موقعيت‏ اجتماعي‏، اصالت‏ خانوادگي‏، ثروت‏ يا درآمد وجود نخواهد داشت‏.
    اصل‏45
    دوره‏ نمايندگي‏ مجلس‏ نمايندگان‏ چهار سال‏ مي‏ باشد. اما در صورت‏ انحلال‏ مجلس‏، دوره‏ نمايندگي‏، پيش‏ از مدت‏ مقرر پايان‏ مي‏ يابد.
    اصل‏46
    دوره‏ نمايندگي‏ مجلس‏ مشاوران‏ شش‏ سال‏ خواهد بود و انتخابات‏ براي‏ تعيين‏ سقف‏ اعضاي‏ آن‏ هر سه‏ سال‏ يك‏ بار انجام‏ مي‏ گردد.
    اصل‏47
    قانون‏، حوزه‏ هاي‏ انتخاباتي‏، نحوه‏ راي‏ گيري‏ و ساير امور مربوط به‏ شيوه‏ انتخاب‏ اعضاي‏ مجلسين‏ را تعيين‏ خواهد كرد.
    اصل‏48
    هيچ‏ كس‏ به‏ طور همزمان‏ نمي‏ تواند عضو هر دو مجلس‏ باشد.
    اصل‏49
    نمايندگان‏ دو مجلس‏، مستمري‏ مناسبي‏ را سالانه‏ از خزانه‏ داري‏ ملي‏ مطابق‏ قانون‏ دريافت‏ مي‏ كنند.
    اصل‏50
    بجز مواردي‏ كه‏ در قانون‏ پيش‏ بيني‏ شده‏ است‏، نمايندگان‏ مجلسين‏ را نمي‏ توان‏ در هنگامي‏ كه‏ پارلمان‏ در حال‏ اجلاس‏ است‏ دستگير نمود. چنانچه‏ عضوي‏ قبل‏ از گشايش‏ دوره‏ اجلاسيه‏ بازداشت‏ شود به‏ درخواست‏ مجلس‏ مربوط، بايد در طول‏ دوره‏ اجلاسيه‏ آزاد باشد.
    اصل‏51
    نمايندگان‏ در خارج‏ از مجلسين‏ مسيول‏ سخنرانيها، بحثها و آرايي‏ كه‏ در مجلسين‏ ابراز كرده‏ اند، نخواهند بود.
    اصل‏52
    اجلاس‏ عادي‏ مجلسين‏ سالي‏ يك‏ بار تشكيل‏ خواهد شد.
    اصل‏53
    هيات‏ وزيران‏ مي‏ تواند دستور تشكيل‏ اجلاسيه‏ فوق‏ العاده‏ مجلسين‏ را صادر نمايد. در صورتي‏ كه‏ حداقل‏ يك‏ چهارم‏ از مجموع‏ نمايندگان‏ هر يك‏ از مجلسين‏ چنين‏ تقاضايي‏ بنمايند، هيات‏ وزيران‏ بايد دستور تشكيل‏ اجلاسيه‏ فوق‏ را صادر نمايد.
    اصل‏54
    در صورت‏ انحلال‏ مجلس‏ نمايندگان‏، انتخابات‏ عمومي‏ اعضاي‏ مجلس‏ مزبور بايد در مدت‏ چهل‏ روز از تاريخ‏ انحلال‏ انجام‏ شود و مجلسين‏ ظرف‏ سي‏ روز از تاريخ‏ انتخابات‏ بايد تشكيل‏ جلسه‏ دهند. همزمان‏ با انحلال‏ مجلس‏ نمايندگان‏، مجلس‏ مشاوران‏ نيز تعطيل‏ مي‏ گردد. با وجود اين‏ دولت‏ مي‏ تواند در موارد اضطراري‏، مجلس‏ مشاوران‏ را براي‏ تشكيل‏ جلسه‏ اضطراري‏ دعوت‏ نمايد. تصميمات‏ متخذه‏ در اجلاس‏ مذكور در بند بالا موقتي‏ خواهد بود و در صورتي‏ كه‏ مجلس‏ نمايندگان‏ ظرف‏ ده‏ روز از تاريخ‏ گشايش‏ اجلاس‏ بعدي‏ مجلسين‏ آن‏ را تصويب‏ ننمايد، كان‏ لم‏ يكن‏ تلقي‏ خواهد شد.
    اصل‏55
    حل‏ و فصل‏ اختلافات‏ در مورد صلاحيت‏ اعضاي‏ هر مجلس‏ به‏ عهده‏ همان‏ مجلس‏ خواهد بود. در هر صورت‏ رد سمت‏ نمايندگي‏ هر يك‏ نمايندگان‏ بايد به‏ تصويب‏ حداقل‏ دو سوم‏ از نمايندگان‏ حاضر در جلسه‏ برسد.
    اصل‏56
    رسميت‏ جلسات‏ هر يك‏ از دو مجلس‏ موكول‏ به‏ حضور حداقل‏ يك‏ سوم‏ مجموع‏ اعضا خواهد بود. اخذ تصميم‏ در هر يك‏ از دو مجلس‏ با اكتهريت‏ اعضاي‏ حاضر انجام‏ مي‏ شود، بجز مواردي‏ كه‏ در قانون‏ اساسي‏ به‏ نحو ديگري‏ مقرر شده‏ باشد و در صورت‏ تساوي‏ آرا نظر رييس‏ مجلس‏ تعيين‏ كننده‏ خواهد بود.
    اصل‏57
    مذاكرات‏ مجلسين‏ علني‏ مي‏ باشد. مع ذالك‏ با تقاضاي‏ حداقل‏ دو سوم‏ از نمايندگان‏ حاضر، جلسه‏ غير علني‏ تشكيل‏ مي‏ شود. هر يك‏ از مجلسين‏ مشروح‏ مذاكرات‏ نمايندگان‏ را ثبت‏ و نگهداري‏ مي‏ نمايند. كليه‏ مذاكرات‏ به‏ استثناي‏ گزارش‏ جلسات‏ غير علني‏، بايد چاپ‏ و منتشر شود. به‏ درخواست‏ حداقل‏ يك‏ پنجم‏ نمايندگان‏ حاضر در جلسه‏، آراي‏ هر يك‏ از نمايندگان‏ در خصوص‏ موضوعات‏ مطرح‏ شده‏ در صورتجلسه‏ قيد مي‏ گردد.
    اصل‏58
    رييس‏ و ساير مقامات‏ هر يك‏ از مجلسين‏ توسط همان‏ مجلس‏ انتخاب‏ خواهند شد. هر يك‏ از مجلسين‏ ضوابط مربوط به‏ جلسات‏، آيين‏ كار و نظامنامه‏ داخلي‏ خود را تصويب‏ مي‏ كند و مي‏ تواند اعضاي‏ خود را به‏ سبب‏ عدم‏ رعايت‏ انضباط تنبيه‏ نمايد. در هر صورت‏ براي‏ اخراج‏ يك‏ عضو، راي‏ موافق‏ حداقل‏ دو سوم‏ از اعضاي‏ حاضر ضروري‏ است‏.
    اصل‏59
    يك‏ لايحه‏ فقط پس‏ از تصويب‏ هر دو مجلس‏ به‏ صورت‏ قانون‏ درمي‏ آيد، مگر آن‏ كه‏ ترتيب‏ ديگري‏ در قانون‏ اساسي‏ پيش‏ بيني‏ شده‏ باشد. در صورتي‏ كه‏ لايحه‏ اي‏ به‏ وسيله‏ "مجلس‏ نمايندگان‏" به‏ تصويب‏ برسد ولي‏ مجلس‏ مشاوران‏ تصميمي‏ مغاير با آن‏ اتخاذ نمايد لايحه‏ مزبور پس‏ از تصويب‏ مجدد لااقل‏ دو سوم‏ اعضاي‏ مجلس‏ نمايندگان‏ به‏ صورت‏ قانون‏ در مي‏ آيد. مقررات‏ بند فوق‏ موجب‏ نمي‏ شود كه‏ مجلس‏ نمايندگان‏ نتواند از كميته‏ مشترك‏ مجلسين‏ طبق‏ قانون‏ براي‏ تشكيل‏ جلسه‏ دعوت‏ نمايد. چنانچه‏ "مجلس‏ مشاوران‏" ظرف‏ مدت‏ 60 روز به‏ استثناي‏ ايام‏ تعطيل‏ ثس‏ از دريافت‏ لايحه‏ مصوب‏ "مجلس‏ نمايندگان‏" اقدامي‏ به‏ عمل‏ نياورد، لايحه‏ مزبور از طرف‏ مجلس‏ نمايندگان‏ به‏ عنوان‏ لايحه‏ اي‏ رد شده‏ در "مجلس‏ مشاوران‏" تلقي‏ خواهد شد.
    اصل‏60
    لايحه‏ بودجه‏ بايد نخست‏ به‏ مجلس‏ نمايندگان‏ تسليم‏ گردد. در صورتي‏ كه‏ تصميم‏ مجلس‏ مشاوران‏ پس‏ از بررسي‏ بودجه‏، خلاف‏ نظر مجلس‏ نمايندگان‏ باشد و نتوان‏ از طريق‏ تشكيل‏ كميته‏ مشترك‏ مجلسين‏ طبق‏ قانون‏ به‏ توافق‏ رسيد، يا چنانچه‏ مجلس‏ مشاوران‏ نتواند ظرف‏ سي‏ روز به‏ جز ايام‏ تعطيل‏ از تاريخ‏ دريافت‏ لايحه‏ بودجه‏ مصوب‏ مجلس‏ نمايندگان‏، تصميم‏ قطعي‏ اتخاذ كند، تصميم‏ مجلس‏ نمايندگان‏، تصميم‏ مجلسين‏ تلقي‏ مي‏ گردد.
    اصل‏61
    در مورد تصويب‏ عهدنامه‏ ها توسط مجلسين‏، مقررات‏ بند دوم‏ اصل‏ فوق‏ نيز به‏ اجرا در مي‏ آيد.
    اصل‏62
    هر يك‏ از مجلسين‏ مي‏ تواند در مورد دولت‏ تحقيق‏ و تفحص‏ نمايد و در صورت‏ لزوم‏ خواستار حضور و گواهي‏ شهود و ارايه‏ اوراق‏ و اسناد لازم‏ گردد.
    اصل‏63
    نخست‏ وزير و وزرا، صرف‏ نظر از اين‏ كه‏ عضو مجلسين‏ باشند يا نباشند، مي‏ توانند براي‏ بيان‏ نظرات‏ خود در مورد لوايح‏، هر زمان‏ كه‏ لازم‏ بدانند، در هر يك‏ از مجلسين‏ حاضر شوند و در موقع لزوم‏ بايد به‏ منظور پاسخگويي‏ و اداي‏ توضيحات‏ در مجلس‏ حضور يابند.
    اصل‏64
    مجلسين‏ براي‏ محاكمه‏ قضاتي‏ كه‏ مقدمات‏ بركناري‏ آنها آماده‏ شده‏ است‏ دادگاهي‏ مركب‏ از اعضاي‏ هر دو مجلس‏ تشكيل‏ خواهد داد. موارد اتهام‏ به‏ موجب‏ قانون‏ تعيين‏ خواهد شد.
    اصل‏65
    قوه‏ مجريه‏ بر عهده‏ هيات‏ وزيران‏ مي‏ باشد.
    اصل‏66
    هيات‏ وزيران‏ به‏ موجب‏ قانون‏ از نخست‏ وزير به‏ عنوان‏ رييس‏ هيات‏ و ساير وزيران‏ تشكيل‏ مي‏ گردد. نخست‏ وزير و ساير وزيران‏ بايد غير نظامي‏ باشند. هيات‏ وزيران‏ در انجام‏ امور مربوط به‏ قوه‏ مجريه‏ به‏ طور مشترك‏ در برابر مجلسين‏ مسيوليت‏ خواهند داشت‏.
    اصل‏67
    نخست‏ وزير از ميان‏ اعضاي‏ مجلسين‏ و به‏ وسيله‏ مجلسين‏ تعيين‏ خواهد شد. اين‏ امر نسبت‏ به‏ تصميمات‏ ديگر داراي‏ اولويت‏ مي‏ باشد. در صورتي‏ كه‏ در اين‏ مورد مجلسين‏ با يكديگر اختلاف‏ داشته‏ باشند و حتي‏ با تشكيل‏ كميته‏ مشترك‏ مجلسين‏ به‏ ترتيب‏ مقرر در قانون‏ نيز نتوانند به‏ توافق‏ برسند و يا چنانچه‏ مجلس‏ مشاوران‏ نتواند ظرف‏ ده‏ روز ( به‏ استثناي‏ ايام‏ تعطيل‏ ) از تاريخ‏ اخذ تصميم‏ توسط مجلس‏ نمايندگان‏، تصميم‏ در اين‏ مورد اتخاذ كند، تصميم‏ مجلس‏ نمايندگان‏، تصميم‏ مجلسين‏ خواهد بود.
    اصل‏68
    نخست‏ وزير، وزيران‏ را منصوب‏ خواهد كرد. مع ذالك‏ اكثريت‏ آنان‏ بايد از ميان‏ اعضاي‏ مجلسين‏ برگزيده‏ شوند. عزل‏ وزيران‏ توسط نخست‏ وزير انجام‏ مي‏ شود.
    اصل‏69
    در صورتي‏ كه‏ مجلس‏ نمايندگان‏ به‏ هيات‏ وزيران‏ راي‏ عدم‏ اعتماد بدهد يا تقاضاي‏ راي‏ اعتماد را رد كند، هيات‏ وزيران‏ به‏ صورت‏ دسته‏ جمعي‏ استعفا خواهد كرد، مگر آن‏ كه‏ مجلس‏ نمايندگان‏ ظرف‏ ده‏ روز منحل‏ گردد.
    اصل‏70
    در صورتي‏ كه‏ سمت‏ نخست‏ وزيري‏ بلاتصدي‏ باشد و نيز به‏ محض‏ تشكيل‏ نخستين‏ اجلاس‏ مجلسين‏ پس‏ از انتخابات‏ عمومي‏ اعضاي‏ مجلس‏ نمايندگان‏، هيات‏ وزيران‏ به‏ صورت‏ دسته‏ جمعي‏ استعفا مي‏ دهد.
    اصل‏71
    در موارد يادشده‏ در دو اصل‏ فوق‏ تا انتصاب‏ نخست‏ وزير جديد هيات‏ وزيران‏ به‏ كار خود ادامه‏ مي‏ دهد.
    اصل‏72
    نخست‏ وزير به‏ عنوان‏ نماينده‏ هيات‏ وزيران‏ لوايح‏ و گزارش‏ امور داخلي‏ و خارجي‏ را به‏ مجلسين‏ تسليم‏ و بر سازمانهاي‏ مختلف‏ اداري‏ نظارت‏ و آنها را كنترل‏ مي‏ نمايد.
    اصل‏73
    هيات‏ وزيران‏، علاوه‏ بر ديگر وظايف‏ اداري‏، وظايف‏ زير را بر عهده‏ دارد: - اجراي‏ صادقانه‏ قوانين‏ و اداره‏ امور دولت‏. - اداره‏ امور خارجي‏. - انعقاد معاهدات‏. در هر صورت‏ دولت‏ بايد موافقت‏ قبلي‏ و يا با توجه‏ به‏ اوضاع‏ و احوال‏، پس‏ از انعقاد موافقت‏ مجلسين‏ را جلب‏ كند. -اداره‏ سازمانهاي‏ دولتي‏ طبق‏ ضوابط مقرر در قانون‏. - تهيه‏ لايحه‏ بودجه‏ و تقديم‏ آن‏ به‏ مجلسين‏. - وضع تصويب‏ نامه‏ ها به‏ منظور اجراي‏ قانون‏ اساسي‏ و ساير قوانين‏. در هر صورت‏ اين‏ امر شامل‏ قوانين‏ كيفري‏ نمي‏ شود مگر مواردي‏ كه‏ در قانون‏ پيش‏ بيني‏ شده‏ باشد. - اتخاذ تصميم‏ در مورد عفو عمومي‏، عفو خاص‏، تخفيف‏ مجازات‏ و تعليق‏ و اعاده‏ حقوق‏.
    اصل‏74
    كليه‏ قوانين‏ و تصويب‏ نامه‏ هاي‏ هيات‏ وزيران‏ بايد به‏ امضاي‏ وزير مربوط و نخست‏ وزير برسد.
    اصل‏75
    بدون‏ رضايت‏ نخست‏ وزير نمي‏ توان‏ هيچ‏ يك‏ از وزيران‏ را در زمان‏ تصدي‏ وزارتخانه‏ مربوط تحت‏ تعقيب‏ قانوني‏ قرارداد. در هر صورت‏ حق‏ تعقيب‏ قانوني‏ بدين‏ وسيله‏ از بين‏ نمي‏ رود.
    اصل‏76
    كليه‏ اختيارات‏ قوه‏ قضاييه‏ به‏ يك‏ ديوان‏ عالي‏ و به‏ دادگاه‏ هاي‏ ديگر كه‏ به‏ موجب‏ قانون‏ تشكيل‏ شده‏ اند، واگذار مي‏ شود. هيچ‏ گونه‏ دادگاه‏ فوق‏ العاده‏ تاسيس‏ نخواهد شد و هيچ‏ يك‏ از مئسسات‏ وابسته‏ به‏ قوه‏ مجريه‏ داراي‏ اختيارات‏ قطعي‏ قضايي‏ نخواهند بود. كليه‏ قضات‏ در صدور راي‏ خود مستقل‏ و فقط تابع قانون‏ اساسي‏ و ساير قوانين‏ مي‏ باشند.
    اصل‏77
    وضع قواعد مربوط به‏ آيين‏ دادرسي‏ و امور مربوط به‏ وكلا و مقررات‏ راجع به‏ نظم‏ داخلي‏ دادگاه‏ ها و اداره‏ امور قضايي‏ بر عهده‏ ديوان‏ عالي‏ مي‏ باشد. وكلا تابع قواعد و موازيني‏ هستند كه‏ ديوان‏ عالي‏ وضع مي‏ كند. ديوان‏ عالي‏ مي‏ تواند اختيار وضع قواعد مربوط به‏ ديگر دادگاه‏ ها را به‏ دادگاه‏ هاي‏ مزبور تفويض‏ كند.
    اصل‏78
    بركناري‏ قضات‏ فقط در صورت‏ بازخواست‏ قانوني‏ و با حكم‏ قضايي‏ مبني‏ بر اين‏ كه‏ قاضي‏ مربوطه‏ به‏ دليل‏ عدم‏ صلاحيت‏ جسمي‏ يا رواني‏ قادر به‏ انجام‏ وظيفه‏ قانوني‏ خود نمي‏ باشد صورت‏ مي‏ گيرد. هيچ‏ گونه‏ اقدام‏ انتظامي‏ توسط سازمانها و عوامل‏ اجرايي‏ عليه‏ قضات‏ به‏ عمل‏ نخواهد آمد.
    اصل‏79
    ديوان‏ عالي‏ از رييس‏ و تعدادي‏ از قضات‏ كه‏ به‏ موجب‏ قانون‏ انتخاب‏ مي‏ شوند، تشكيل‏ مي‏ گردد. قضات‏ مزبور به‏ استثناي‏ رييس‏ ديوان‏، توسط هيات‏ وزيران‏ منصوب‏ خواهند شد. پس‏ از انتصاب‏ قضات‏ ديوان‏ عالي‏ كشور، مردم‏ در نخستين‏ انتخابات‏ عمومي‏ مجلس‏ نمايندگان‏، انتصاب‏ آنان‏ را مورد تجديد نظر قرار خواهند داد و به‏ همين‏ نحو پس‏ از يك‏ دوره‏ 10 ساله‏ در اولين‏ انتخابات‏ عمومي‏ مجلس‏ نمايندگان‏ بار ديگر تجديد نظر صورت‏ مي‏ گيرد. در موارد مذكور در بندهاي‏ فوق‏ وقتي‏ كه‏ اكثريت‏ راي‏ دهندگان‏ به‏ بركناري‏ يك‏ قاضي‏ راي‏ بدهند، آن‏ قاضي‏ از كار بركنار خواهد شد. امور مربوط به‏ تجديد نظر را قانون‏ معين‏ خواهد كرد. قضات‏ ديوان‏ عالي‏ پس‏ از رسيدن‏ به‏ سني‏ كه‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏ كند بازنشسته‏ خواهند شد. كليه‏ قضات‏ بازنشسته‏ در فواصل‏ معين‏ مبلغ مناسبي‏ به‏ عنوان‏ پاداش‏ دريافت‏ خواهند كرد و اين‏ مبلغ از حقوق‏ آنان‏ در ايام‏ خدمت‏ كسر نمي‏ شود.
    اصل‏80
    قضايت‏ دادگاه‏ هاي‏ پايين‏ تر از ديوان‏ عالي‏، توسط هيات‏ وزيران‏ و از ميان‏ افرادي‏ كه‏ فهرست‏ اسامي‏ آنان‏ توسط ديوان‏ عالي‏ تنظيم‏ شده‏ است‏، منصوب‏ مي‏ شوند. كليه‏ قضات‏ مزبور براي‏ يك‏ دوره‏ ده‏ ساله‏ منصوب‏ مي‏ شوند و حق‏ انتصاب‏ مجدد را دارند، مشروط بر اين‏ كه‏ با رسيدن‏ به‏ سن‏ مقرر در قانون‏ بازنشسته‏ شوند. كليه‏ قضات‏ دادگاه‏ هاي‏ مذكور در بند فوق‏ در فواصل‏ معين‏ مبلغ مناسبي‏ به‏ عنوان‏ پاداش‏ دريافت‏ خواهند كرد و اين‏ مبلغ از حقوق‏ آنان‏ در ايام‏ خدمت‏ كسر نمي‏ شود.
    اصل‏81
    ديوان‏ عالي‏ آخرين‏ مرجع قضايي‏ و مس‏إول‏ تشخيص‏ انطباق‏ قوانين‏، فرمانها، مقررات‏ و تصويب‏ نامه‏ ها با قانون‏ اساسي‏ مي‏ باشد.
    اصل‏82
    محاكمات‏ و صدور حكم‏ دادگاهها به‏ صورت‏ علني‏ مي‏ باشد. هر گاه‏ دادگاهي‏ به‏ اتفاق‏ آرا حكم‏ دهد كه‏ علني‏ بودن‏ محاكمه‏ با اخلاق‏ يا نظم‏ عمومي‏ مغاير است‏، محاكمه‏ به‏ صورت‏ غير علني‏ انجام‏ خواهد شد، اما رسيدگي‏ به‏ جرايم‏ سياسي‏ و مطبوعاتي‏ يا به‏ مواردي‏ كه‏ در آنها حقوق‏ مردم‏، مندرج‏ در فصل‏ سوم‏ قانون‏ اساسي‏، مطرح‏ باشد، محاكمه‏ هميشه‏ علني‏ خواهد بود.
    اصل‏83
    امور مالي‏ كشور به‏ نحوي‏ كه‏ مجلسين‏ تعيين‏ مي‏ كند، اداره‏ خواهد شد.
    اصل‏84
    هيچ‏ گونه‏ ماليات‏ جديدي‏ وضع نمي‏ گردد و در مالياتهاي‏ موجود تغييري‏ داده‏ نمي‏ شود، مگر به‏ موجب‏ قانون‏ و يا تحت‏ شرايطي‏ كه‏ در قانون‏ پيش‏ بيني‏ شده‏ است‏.
    اصل‏85
    هر گونه‏ هزينه‏ اي‏ و قبول‏ هر گونه‏ تعهد توسط دولت‏ فقط با مجوز مجلسين‏ امكان‏ پذير است‏.
    اصل‏86
    هيات‏ وزيران‏ لايحه‏ بودجه‏ سالانه‏ كشور را تهيه‏ و براي‏ رسيدگي‏ و تصويب‏ به‏ مجلسين‏ تقديم‏ مي‏ نمايد.
    اصل‏87
    به‏ منظور تامين‏ كسر بودجه‏ ثنهان‏ مي‏ توان‏ با مجوز مجلسين‏ يك‏ صندوق‏ ذخيره‏ احتياطي‏ تشكيل‏ داد كه‏ وجوه‏ آن‏ با مسيوليت‏ هيات‏ وزيران‏ هزينه‏ مي‏ شود. براي‏ كليه‏ پرداختها از صندوق‏ ذخيره‏ احتياطي‏، هيات‏ وزيران‏ بايد متعاقبا موافقت‏ مجلسين‏ را جلب‏ نمايد.
    اصل‏88
    كليه‏ اموال‏ دربار امپراتور متعلق‏ به‏ دولت‏ است‏. مجلسين‏ مخارج‏ دربار امپراتور را در بودجه‏ منظور خواهد كرد.
    اصل‏89
    هيچ‏ گونه‏ اموال‏ يا وجوه‏ دولتي‏ صرف‏ كمك‏ و يا نگهداري‏ مئسسه‏ يا انجمن‏ مذهبي‏، آموزشي‏، خيريه‏ و بشردوستانه‏ نمي‏ شود، مگر اين‏ كه‏ تحت‏ نظارت‏ مقامات‏ دولتي‏ باشد.
    اصل‏90
    حسابهاي‏ نهايي‏ درآمدها و مخارج‏ كشور همه‏ ساله‏ توسط هياتي‏ از حسابرسان‏ بررسي‏ و همراه‏ با گزارش‏ حسابرسي‏ سال‏ مالي‏ بلافاصله‏ پس‏ از مهلت‏ مقرر توسط هيات‏ وزيران‏ تقديم‏ مجلسين‏ مي‏ گردد. سازمان‏ و صلاحيت‏ هيات‏ حسابرسان‏ را قانون‏ معين‏ مي‏ كند.
    اصل‏91
    در فواصل‏ معين‏ و حداقل‏ سالي‏ يك‏ بار، هيات‏ وزيران‏ گزارشي‏ از وضع مالي‏ كشور را به‏ مجلسين‏ و مردم‏ تقديم‏ خواهد نمود.
    اصل‏92
    مقررات‏ مربوط به‏ تشكيلات‏ عملكرد سازمانهاي‏ عمومي‏ محلي‏ مطابق‏ با اصل‏ خودمختاري‏ محلي‏ به‏ موجب‏ قانون‏ معين‏ خواهد شد.
    اصل‏93
    سازمانهاي‏ عمومي‏ محلي‏، طبق‏ مقررات‏ قانوني‏، مجامعي‏ را به‏ عنوان‏ نهاد مشورتي‏ خود تاسيس‏ خواهند نمود. مديران‏ اجرايي‏ كليه‏ سازمانهاي‏ عمومي‏ و اعضاي‏ مجامع آنها و ساير مقامات‏ محلي‏ به‏ موجب‏ قانون‏ در محدوده‏ مناطق‏ خود با راي‏ عمومي‏ و مستقيم‏ انتخاب‏ مي‏ شوند.
    اصل‏94
    سازمانهاي‏ عمومي‏ محلي‏ حق‏ دارند كه‏ اداره‏ اموال‏، امور و تشكيلات‏ اداري‏ خود را به‏ عهده‏ بگيرند و در محدوده‏ قانون‏ براي‏ موارد فوق‏ اقدام‏ به‏ وضع مقررات‏ نمايند.
    اصل‏95
    مجلسين‏ نمي‏ توانند قانون‏ خاص‏ يك‏ سازمان‏ عمومي‏ محلي‏ را بدون‏ موافقت‏ اكثريت‏ اعضاي‏ آن‏ سازمان‏، به‏ تصويب‏ برسانند. موافقت‏ مزبور بايد به‏ موجب‏ قانون‏ اخذ شده‏ باشد.
    اصل‏96
    اصلاحات‏ قانون‏ اساسي‏ توسط مجلسين‏ و با حداقل‏ دو سوم‏ آراي‏ موافق‏ اعضاي‏ هر يك‏ از دو مجلس‏ انجام‏ و در يك‏ همه‏ پرسي‏ و يا در انتخاباتي‏ كه‏ توسط مجلسين‏ تعيين‏ مي‏ گردد، به‏ آراي‏ عمومي‏ گذارده‏ مي‏ شود و تصويب‏ آن‏ مستلزم‏ تاييد اكثريت‏ شركت‏ كنندگان‏ مي‏ باشد. اصلاحاتي‏ كه‏ بدين‏ ترتيب‏ به‏ تصويب‏ برسند، توسط امپراتور، به‏ نام‏ مردم‏ و به‏ عنوان‏ جز لاينفك‏ قانون‏ اساسي‏ امضا و منتشر مي‏ شوند.
    اصل‏97
    حقوق‏ بنيادين‏ بشر كه‏ قانون‏ اساسي‏ حاضر براي‏ مردم‏ ژاپن‏ تضمين‏ كرده‏ است‏، نتيجه‏ تلاش‏ ديرين‏ انسان‏ براي‏ كسب‏ آزادي‏ مي‏ باشد. اين‏ حقوق‏ در اثر پايداري‏ در آزمايشهاي‏ دشوار به‏ دست‏ آمده‏ و اكنون‏ به‏ اميد آن‏ كه‏ همواره‏ از تعـ*رض‏ مصون‏ بماند، به‏ نسل‏ فعلي‏ و نسلهاي‏ آينده‏ سپرده‏ مي‏ شود.
    اصل‏98
    قانون‏ اساسي‏، برترين‏ قانون‏ كشور ژاپن‏ مي‏ باشد و هر قانون‏، فرمان‏، دستخط امپراتوري‏ و تصويب‏ نامه‏ هاي‏ دولتي‏ كه‏ تمام‏ يا قسمتي‏ از آن‏ با قانون‏ اساسي‏ تعارض‏ داشته‏ باشد، فاقد ارزش‏ قانوني‏ و بي‏ اعتبار مي‏ باشد. معاهداتي‏ كه‏ كشور ژاپن‏ منعقد نموده‏ و نيز قوانين‏ موجود بين‏ المللي‏ صادقانه‏ رعايت‏ خواهد شد.
    اصل‏99
    امپراتور يا جانشين‏ او، همچنين‏ وزيران‏، اعضاي‏ مجلسين‏، قضات‏ و ساير ماموران‏ دولت‏ موظف‏ به‏ رعايت‏ و محترم‏ شمردن‏ اين‏ قانون‏ اساسي‏ مي‏ باشند.
    اصل‏100
    اين‏ قانون‏ اساسي‏ پس‏ از انقضاي‏ شش‏ ماه‏ از تاريخ‏ اعلام‏ و انتشار آن‏ لازم‏ الاجرا مي‏ شود. براي‏ اجراي‏ اين‏ قانون‏ اساسي‏ و انتخاب‏ اعضاي‏ مجلس‏ مشاوران‏ و نحوه‏ افتتاح‏ مجلسين‏ و ساير مقدمات‏ لازم‏ براي‏ به‏ اجرا درآوردن‏ اين‏ قانون‏، مي‏ توان‏ پيش‏ از تاريخي‏ كه‏ در بند فوق‏ مقرر گرديده‏، قوانين‏ لازم‏ را وضع نمود.
    اصل‏101
    چنانچه‏ مجلس‏ مشاوران‏ تا قبل‏ از تاريخ‏ لازم‏ الاجرا شدن‏ قانون‏ اساسي‏ داير نگردد، مجلس‏ نمايندگان‏ تا تشكيل‏ مجلس‏ مشاوران‏ به‏ عنوان‏ "مجلسين‏" انجام‏ وظيفه‏ خواهد كرد.
    اصل‏102
    دوره‏ نمايندگي‏ براي‏ نيمي‏ از اعضاي‏ مجلس‏ مشاوران‏ كه‏ در اولين‏ دوره‏ پس‏ از تصويب‏ اين‏ قانون‏ اساسي‏ انتخاب‏ شده‏ اند، سه‏ سال‏ خواهد بود. اعضايي‏ را كه‏ در اين‏ گروه‏ قرار مي‏ گيرند، به‏ موجب‏ قانون‏ معين‏ خواهند شد.
    اصل‏103
    وزيران‏، اعضاي‏ مجلس‏ نمايندگان‏ و قضات‏ شاغل‏ در هنگام‏ لازم‏ الاجرا شدن‏ اين‏ قانون‏ و ساير كارمندان‏ دولت‏ كه‏ عهده‏ دار مشاغل‏ مقرر در قانون‏ اساسي‏ مي‏ باشند، در زمان‏ لازم‏ الاجرا شدن‏ اين‏ قانون‏ مشاغل‏ خود را از دست‏ نخواهند داد، مگر اين‏ كه‏ قانون‏ نحوه‏ ديگري‏ را پيش‏ بيني‏ نمايد. معذالك‏ صورتي‏ كه‏ براي‏ مقامات‏ فوق‏ طبق‏ مفاد اين‏ قانون‏ جانشيناني‏ منصوب‏ و يا انتخاب‏ شوند، افراد مزبور مشاغل‏ خود را از دست‏ خواهند داد .

    منبع parliran.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون اساسي آمريكا


    قانون اساسي آمريكا





    مقدمه


    ما مردم ايالات متحده، به منظور تشكيل اتحاديه‌اي كامل‌تر، استقرار عدالت، تأمين آسايش ملي، تضمين دفاع مشترك، ارتقاي رفاه عمومي و حفظ بركات آزادي براي خود و آيندگانمان، قانون اساسي حاضر را براي ايالات متحده آمريكا وضع و مقرر مي‌نماييم.


    اصل اول


    بخش 1


    كليه اختيارات قانونگذاري اعطا شده در اين قانون اساسي، به كنگره ايالات متحده مركب از مجلس سنا و مجلس نمايندگان، واگذار مي‌گردد.


    بخش 2


    [1] مجلس نمايندگان متشكل از اعضايي است كه مردم ايالتهاي مختلف هر دو سال يك بار آنان را انتخاب مي‌كنند و رأي دهندگان در هر ايالت بايد از همان شرايط لازم براي رأي دهندگان ايالتي كه مجلس آن ايالت بيشترين نماينده را دارد، برخوردار باشند.


    [2] هيچ كس تا زماني كه به سن بيست و پنج سالگي نرسد و هفت سال تبعه ايالات متحده نباشد و در زمان انتخاب، مقيم ايالتي كه از آن‌جا انتخاب مي‌گردد نباشد، نمي‌تواند نماينده (مجلس) شود.


    [3] تعداد نمايندگان و ميزان مالياتهاي مستقيم ايالتهايي كه به اتحاديه ملحق مي‌شوند برحسب تعداد جمعيت آنها تعيين مي‌شود. تعداد جمعيت با افزودن سه پنجم ساير افراد به كل افراد آزاد معين مي‌شود. افراد آزاد شامل كساني است كه براي يك دوره چند ساله تعهد خدمت داشته باشند ولي سرخپوستان معاف از ماليات را در بر نمي‌گيرد. سرشماري اصلي ظرف سه سال پس از نخستين اجلاس كنگره ايالات متحده و در هر دوره ده سالة بعدي به طريقي انجام خواهد شد كه كنگره از طريق قانون تعيين مي‌كند. تعداد نمايندگان براي هر سي هزار نفر از يك نماينده نبايد تجـ*ـاوز كند، ليكن هر ايالت بايد حداقل يك نماينده داشته باشد و تا زمان انجام سرشماري مزبور هر يك از ايالتها به تعداد ذيل نماينده انتخاب مي كنند: ايالت نيوهمپشير، سه نماينده؛ ماساچوست، هشت نماينده؛ رود آيلند و توابع، يك نماينده؛ كانكتيكت، پنج نماينده؛ نيويورك، شش نماينده؛ نيوجرسي، چهار نماينده؛ پنسيلوانيا، هشت نماينده؛ دلاوير، يك نماينده؛ ويرجينيا، ده نماينده؛ كاروليناي شمالي، پنج نماينده؛ كاروليناي جنوبي، پنج نماينده وجورجيا، سه نماينده.


    [4] هر گاه كرسيهاي نمايندگي ايالتي خالي شود، مقامات اجرايي آن ايالت دستور انتخابات را براي جايگزيني آنها صادر مي‌كنند.


    [5] مجلس نمايندگان رئيس و ساير «مقامات» خود را انتخاب مي‌نمايد و داراي اختيار انحصاري «اعلام جرم عليه مقامات دولتي» است.


    بخش 3


    [1] دو سناتور از هر ايالت كه مجلس قانونگذاري ايالتي براي مدت شش سال انتخاب مي‌كند سناي ايالات متحده را تشكيل مي‌دهند و هر سناتور داراي يك رأي است.


    [2] در جلسه‌اي كه سناتورهاي مجلس سنا پس از نخستين انتخابات تشكيل مي‌دهند، سناتورها بايد بلافاصله به سه دسته در حد امكان مساوي تقسيم شوند. كرسيهاي سناتورهاي دسته نخست بايد در پايان سال دوم، كرسيهاي دسته دوم در پايان سال چهارم و كرسيهاي دسته سوم در پايان سال ششم خالي شود، به طوري كه بتوان هر دو سال يك بار يك سوم نمايندگان را دوباره انتخاب نمود و چنانچه در دوره فترت مجلس قانونگذاري ايالتي كرسي نماينده‌اي به دليل استعفا يا نظاير آن خالي شود، مقامات اجرايي آن ايالت مي‌توانند تا برگزاري اجلاس آينده مجلس قانونگذاري ايالتي كه كرسيهاي خالي را پر مي‌نمايد به طور موقت انتصابهايي را انجام دهند.


    [3] هيچ‌كس تا زماني كه به سن سي سالگي نرسد و نه سال تبعه ايالات متحده نباشد و در زمان انتخاب مقيم ايالتي نباشد كه از آن انتخاب مي‌شود، نمي‌تواند سناتور سنا شود.


    [4] معاون رئيس‌جمهوري ايالات متحده، رياست مجلس سنا را به عهده دارد ولي حق رأي نخواهد داشت، مگر زماني كه تعداد نمايندگان موافق و مخالف مساوي باشد.


    [5] سنا ساير مقامات خود و نيز يك نفر رئيس موقت را براي مواقع غيبت معاون رئيس‌جمهور و يا زماني كه وي به جاي رئيس‌جمهور ايالات متحده انجام وظيفه مي‌نمايد، انتخاب خواهد كرد.


    [6] مجلس سنا به طور انحصاري اختيار دارد كه به كليه «اعلام جرم عليه مقامات دولتي» رسيدگي كند و اعضاي آن هنگامي كه بدين منظور تشكيل جلسه مي‌دهند، بايد سوگند ياد نموده يا رسماً اظهار كنند كه جز حقيقت نگويند. زماني كه شخص رئيس‌جمهور ايالات متحده محاكمه مي‌شود، رياست جلسه با رئيس ديوان عالي كشور مي‌باشد. هيچ كس را نمي‌توان مجرم شناخت مگر اين كه دو سوم نمايندگان حاضر در اين مورد اتفاق نظر داشته باشند.


    [7] در مورد اعلام جرم عليه مقامات دولتي، حكم صادره در حد عزل از سمت، سلب صلاحيت احراز هر گونه سمت افتخاري يا مسئوليت تعهدآور و يا انتفاعي در ايالات متحده خواهد بود؛ با اين حال كسي كه محكوم مي‌شود، براساس قانون تحت پيگرد، محاكمه، محكوميت و مجازات قرار مي‌گيرد.


    بخش 4


    [1] مجلس قانونگذاري هر ايالت، زمان، مكان و شيوه برگزاري انتخابات سنا و مجلس نمايندگان را مشخص خواهد كرد، ولي كنگره در ‎‎‎‎ هر زمان، از طريق وضع قانون مي‌تواند مقررات مزبور را به جز در موارد مربوط به مكان انتخاب سناتورها، تنظيم نموده يا تغيير دهد.


    [2] كنگره در هر سال حداقل يك بار تشكيل جلسه مي‌دهد، جلسه مزبور در اولين دوشنبه ماه دسامبر مي‌باشد، مگر اين‌كه نمايندگان به موجب قانون روز ديگري را تعيين نمايند.


    بخش 5


    [1] هر يك از مجلسين برانتخابات، گزارش آراي انتخابات و صلاحيت اعضاي خود نظارت مي‌نمايد و جلسات [آنها] با حضور اكثريت نمايندگان رسميت مي‌يابد. اما در صورت به حدنصاب نرسيدن تعداد حضار، جلسه به روز ديگري موكول خواهد شد و مجلس مجاز خواهد بود كه حضور اعضاي غايب را به شيوه و با تنبيهاتي كه خود تعيين مي‌كند الزامي سازد.


    [2] هر يك از مجلسين مي‌تواند آيين‌نامه داخلي خود را تهيه و اعضاي خود را به دليل بي‌انضباطي مجازات و با اتفاق نظر دو سوم نمايندگان عضوي را اخراج نمايد.


    [3] هر مجلس مشروح مذاكرات خود را در نشريه‌اي تنظيم و هراز چند گاه آن را منتشر مي‌كند و مذاكراتي را كه محرمانه ماندن آنها ضروري باشد، از انتشار مستثني مي‌نمايد؛ و آراي مثبت و منفي نمايندگان هر مجلس در زمينه مسائل مختلف بايد با تمايل يك پنجم اعضاي حاضر، در روزنامه درج گردد.


    [4] هيچ يك از مجلسين در مدت تشكيل جلسات كنگره نبايد تشكيل جلسه را بدون موافقت مجلس ديگر بيش از سه روز به تعويق اندازد و يا به مكان ديگري غير از محل تشكيل جلسات دو مجلس منتقل نمايد.


    بخش 6


    [1] سناتورها و نمايندگان در ازاي خدمتشان حقوق و مزايايي را كه قانون تعيين مي‌كند و از محل خزانه‌داري ايالات متحده پرداخت مي‌شود، دريافت مي‌نمايند. آنان در هنگامي كه در جلسه‌هاي مجلس مربوطه حضور دارند و در زمان رفت و آمد به مجلس، در كليه موارد به جز خيانت، جنايت و اخلال در نظم عمومي از بازداشت مصون خواهند بود و براي هر گونه سخنراني يا بحثي كه در هر يك از مجلسين ايراد نمايند، در هيچ مكان ديگري نبايد مؤاخذه شوند.


    [2] هيچ سناتور يا نماينده‌اي طي دوره نمايندگي خود نبايد به يك سمت دولتي در دستگاه حاكمه ايالات متحده كه در زمان تصدي مقام سناتوري ايجاد، يا موجب افزايش حقوق و مزاياي وي در طي دوره مزبور مي‌گردد، منصوب شود و شخصي كه در ايالات متحده داراي سمت دولتي باشد تا زماني كه تصدي سمت فوق را داشته باشد، نبايد به عضويت هيچ يك از مجلسين درآيد.


    بخش 7


    [1] كليه لوايح براي تحصيل درآمد در مجلس نمايندگان تصويب مي‌شود، ولي سنا مي‌تواند همانند ساير لوايح در مورد آنها اصلاحاتي را پيشنهاد يا با اصلاحات موافقت نمايد.


    [2] هر لايحه‌اي كه به تصويب مجلس نمايندگان و سنا برسد، قبل از اينكه به صورت قانون درآيد به رئيس‌جمهور ايالات متحده تقديم خواهد شد كه آن را تأييد و امضا نمايد؛ در صورت عدم تاييد [رئيس‌جمهور] آن را، با ذكر دلايل مخالفت به مجلسي كه لايحه در آن تصويب شده است ارجاع و مجلس مزبور پس از درج موارد مخالفت در نشريه خود، در لايحه تجديدنظر خواهد كرد. چنانچه بعد از تجديدنظر فوق، لايحه‌اي با رأي دو سوم اعضاي آن تصويب شود، همراه با موارد مخالفت به مجلس ديگر ارسال خواهد شد تا به روش مشابه آن را بررسي نمايد و در صورتي كه دو سوم اعضاي مجلس مزبور نيز آن را تاييد نمايند به صورت قانون درخواهد آمد، وي در همه اين موارد آراي هر دو مجلس به صورت «آري» و «نه» مشخص خواهد شد و اسامي موافقان و مخالفان لايحه در نشريه هر يك از مجلسين به ترتيب ثبت خواهد شد. اگر لايحه‌اي پس از ارائه به رئيس‌جمهوري ظرف مدت ده روز (بدون احتساب يكشنبه‌‌ها) توسط وي اعاده نگردد، لايحه امضا شده تلقي خواهد شد و به صورت قانون درخواهد آمد، مگر اينكه كنگره طي دوره فترت از ارجاع آن امتناع ورزد كه در اين حالت، لايحه به صورت قانون درنخواهد آمد.


    [3] هر گونه دستور، تصميم يا رأي كه نياز به نظر موافق سنا و مجلس نمايندگان داشته باشد (به جز مسأله تعويق) بايد به رئيس‌جمهور ايالات متحده ارائه و قبل از اجرا توسط وي تأييد شود و در صورت عدم موافقت وي لايحه را مي‌توان با رأي دو سوم اعضاي سنا و مجلس نمايندگان طبق قوانين و حدودي كه در مورد لوايح تعيين شده است دوباره بررسي و تصويب كرد.


    بخش 8


    [1] كنگره در موارد ذيل داراي اختيار مي‌باشد: وضع و وصول مالياتها، عوارض گمركي، تعرفه‌ها، مالياتهاي غيرمستقيم، پرداخت بدهيها و تأمين دفاع مشترك و رفاه عمومي ايالات متحده؛‌ لكن كليه عوارض گمركي، تعرفه‌ها و مالياتهاي غيرمستقيم در سراسر ايالات متحده يكسان مي‌باشد.


    [2] دريافت وام با استفاده از اعتبارات ايالات متحده.


    [3] وضع مقررات براي تجارت با كشورهاي خارجي، بين ايالتهاي مختلف و با قبايل سرخپوست.


    [4] تهيه قانون واحد براي اعطاي تابعيت و قوانين واحد در مورد ورشكستگي در سراسر ايالات متحده.


    [5]انتشار پول، تعيين ارزش آن و ارزش پول خارجي و تعيين معيارهاي وزن و اندازه‌گيري.


    [6] تعيين مجازات جعل اوراق بهادار و پول رايج ايالات متحده.


    [7] تأسيس ادارات پستي و ايجاد راههاي مراسلاتي.


    [8] تشويق پيشرفت علم و هنرهاي سودمند از راه حفظ حق انحصاري براي تأليفات و اختراعات نويسندگان و مخترعان براي مدت زمان محدود.


    [9] تشكيل دادگاه‌هاي تالي ديوان كشور.


    [10] تعريف و مجازات دزديهاي دريايي و جنايات ارتكابي در درياهاي آزاد و جرائم برعليه حقوق ملل.


    [11] اعلان جنگ و «صدور مجوز اقدام مقابله به مثل» و وضع قوانين مربوط به متصرفات زميني و دريايي.


    [12] تشكيل ارتش و حمايت از آن؛ اختصاص هر گونه اعتبار به منظور استفاده در اين زمينه براي بيش از يك دوره دو ساله مجاز نخواهد بود.


    [13] تشكيل و نگهداري نيروي دريايي.


    [14] وضع مقررات براي اداره نيروهاي زميني و دريايي و ايجاد نظم در ميان آنها.


    [15] فراخواني نيروهاي مردمي براي اجراي قوانين اتحاديه، سركوب شورشها و دفع تهاجمات.


    [16] سازماندهي، تأمين سلاح و منظم ساختن نيروهاي شبه نظامي و ترتيب به خدمت گرفتن بخشي از آنان به طوري كه در خدمت ايالات متحده باشند؛ در عين حال، براي ايالات اختيار نصب افسران و آموزش شبه نظاميان طبق قواعد انضباطي مقرر از سوي كنگره محفوظ مي‌باشد.


    [17] اعمال قانونگذاري انحصاري در همه موارد نسبت به منطقه‌اي (با مساحت حداكثر ده مايل مربع) كه با واگذاري ايالتهاي خاص و پذيرش كنگره مي‌تواند مقر حكومت ايالات متحده گردد و نيز اعمال اختيارات مشابه در مورد مكانهايي كه با موافقت مجلس قانونگذاري ايالتي براي ايجاد استحكامات، زرادخانه، وزارتخانه، كارخانه‌هاي كشتي‌سازي و ساير تأسيسات مورد نياز در آن ايالت خريداري مي‌شوند.


    [18] تدوين كليه قوانين كه براي اعمال اختيارات آينده و ساير اختياراتي كه به دولت ايالات متحده و يا هر وزارتخانه يا دستگاه‌هاي اجرايي به موجب قانون اساسي واگذار شده، ضروري و مقتضي است.


    بخش 9


    [1] كنگره نبايد مهاجرت يا ورود افرادي را كه هر يك از ايالتهاي فعلي پذيرش آنان را تأييد مي‌كنند تا قبل از سال هزار و هشتصد و هشت ممنوع نمايد، اما مي‌تواند براي اينگونه ورود پرداخت ماليات يا عوارض گمركي را حداكثر تا ده دلار مقرر كند.


    [2] حق «قرار احضار زنداني» قابل تعليق نيست، مگر در موارد شورش يا تهاجم خارجي كه امنيت عمومي آن را ايجاب نمايد.


    [3] هيچ گونه لايحه‌اي داير بر مجازات افراد بدون محاكمه و يا قانوني كه عطف به ماسبق گردد، نبايد تصويب شود.


    [4] هيچ گونه ماليات سرانه يا ماليات مستقيم ديگري نبايد وضع شود مگر اينكه متناسب با آمارگيري يا سرشماري پيش‌بيني شده در اين قانون باشد.


    [5] هيچ گونه ماليات يا عوارض گمركي بر كالاهاي صادراتي هر يك از ايالات وضع نخواهد شد.


    [6] مقررات بازرگاني يا مالياتي يك ايالت نبايد هيچ امتيازي را براي بندرهاي خود نسبت به بندرهاي ايالتهاي ديگر قايل شوند؛ كشتيهايي كه عازم ايالتي هستند و يا از آن حركت مي‌كنند، مجبور به ورود به بندر ديگر يا ترخيص از آن و يا پرداخت عوارض در آنجا نمي‌باشند.


    [7] برداشت پول از خزانه‌داري فقط براساس اعتباراتي كه قانون معين مي‌كند خواهد بود و اظهارنامه‌ها و صورتحساب دريافت و پرداخت كليه وجوه دولتي به طور منظم و هر از چند گاه منتشر مي‌شود.


    [8] ايالات متحده هيچ گونه عنوان اشرافي اعطا نمي‌كند: هر كسي كه در ايالات متحده داراي سمت رسمي تعهدآور يا اماني باشد نمي‌تواند بدون رضايت كنگره هيچ نوع هديه، مقرري، سمت و يا عنواني را از هيچ شاه، شاهزاده و يا كشور خارجي بپذيرد.


    بخش 10


    [1] انجام موارد ذيل براي ايالتها ممنوع است: الحاق به معاهده، اتحاديه و يا كنفدراسيون؛ صدور مجوز اقدام مقابله به مثل؛ چاپ پول؛ انتشار اوراق بهادار؛ پيشنهاد هر چيزي غير از سكه طلا و نقره براي پرداخت بدهي‌ها؛ تصويب هر نوع لايحه، مجازات افراد بدون محاكمه يا به موجب قانوني كه عطف به ماسبق شود يا قانوني كه به تعهدات قراردادي لطمه وارد آورد و اعطاي هر گونه عنوان اشرافي.


    [2] هيچ ايالتي نمي‌تواند بدون موافقت كنگره هيچ گونه تعرفه يا عوارض گمركي بر واردات و صادرات وضع نمايد به جز مواردي كه براي اجراي قوانين بازرسي آن ايالت كاملاً ضروري باشد؛ سود خالص كليه عوارض گمركي و تعرفه‌ها كه هر يك از ايالتها بر واردات يا صادرات وضع نمايند بايد از طريق خزانه‌داري ايالات متحده به مصرف برسد. كنگره مي‌تواند تمامي اين قوانين را بازنگري و بر آنها نظارت نمايد.


    [3] هيچ ايالتي نبايد بدون موافقت كنگره، عوارض بار يا ماليات وضع نمايد، در زمان صلح سرباز يا كشتي جنگي نگهداري كند، با ايالت ديگر و يا با يك قدرت خارجي موافقتنامه يا ميثاقي امضا نمايد يا وارد جنگ شود، مگر اينكه عملاً مورد تهاجم قرار گيرد يا در معرض خطر قريب‌الوقوعي باشد كه درنگ در برابر آن جايز نباشد.


    اصل دوم


    بخش 1


    [1] قوه مجريه در اختيار رئيس‌جمهور ايالات متحده آمريكا قرار دارد. دوره رياست جمهوري چهار سال است و با معاون رئيس‌جمهور كه دوره وي نيز چهار سال مي‌باشد به ترتيب ذيل انتخاب خواهند شد:


    [2] هر ايالت به شيوه‌اي كه مجلس قانونگذاري آن معين مي‌كند، تعدادي انتخاب كننده تعيين خواهد نمود كه تعدادشان برابر با تعداد كل سناتورها و نمايندگاني مي‌باشد كه يك ايالت مجاز به داشتن آنها در كنگره است. ولي هيچ سناتور، نماينده يا فردي كه در ايالات متحده داراي سمتي غيرانتفاعي و يا انتفاعي باشد نمي‌تواند به عنوان انتخاب كننده تعيين گردد.


    [3] انتخاب كنندگان بايد در ايالتهاي خود تشكيل جلسه دهند و از طريق رأي مخفي دو نفر را كه حداقل يك نفرشان مقيم ايالت آنان نباشد انتخاب كنند و آنگاه فهرستي از افرادي را كه رأي به آنان داده شده است و همچنين تعداد آراي هر يك از آنان را تهيه و پس از امضا و تاييد به صورت مهر شده به مركز حكومت ايالات متحده و به نام شخص رئيس سنا ارسال نمايند؛ رئيس سنا در حضور نمايندگان سنا و مجلس نمايندگان كليه تأييديه‌ها را مي‌گشايد و سپس آراء شمارش مي‌شوند. شخصي كه بيشترين تعداد آراء از كل انتخاب كنندگان تعيين شده كسب نمايد، رئيس‌جمهور مي‌شود و اگر بيش از يك نفر اكثريت مزبور را به تساوي داشته باشند و تعداد آراء مساوي باشد، مجلس نمايندگان بي‌درنگ از طريق رأي مخفي يك از آنان را به سمت رياست جمهوري انتخاب مي‌نمايد، و اگر هيچ فردي حائز اكثريت آراء نباشد، در اين صورت مجلس نمايندگان مزبور به همان روش از ميان پنج نفر اول فهرست، رئيس‌جمهور را انتخاب مي‌نمايد. اما در انتخاب وي، ايالتها رأي خواهند داد و هر ايالت داراي يك رأي مي‌باشد، حد نصاب لازم براي اين منظور عبارت است از مجموع عضو يا اعضاي دو سوم ايالتها و اكثريتي از كل ايالتها براي انتخاب ضروري مي‌باشد. در هر حالت پس از انتخاب رئيس‌جمهور، شخصي كه بيشترين تعداد آراي انتخاب كنندگان را كسب نموده باشد معاون رئيس‌جمهور مي‌شود. وي اگر دو يا چند نفر باقي بمانند كه داراي آراي مساوي باشند، سنا از ميان آنان معاون رئيس‌جمهور را با رأي مخفي انتخاب مي‌كند.


    [4] كنگره مي‌تواند زمان تعيين انتخاب كنندگان و روزي را كه آنان بايد آراي خود را به صندوق بريزند، معين نمايد. اين روز بايد در سراسر ايالات متحده يك روز واحد باشد.


    [5] هر شخصي براي احراز مقام رياست جمهوري بايد در زمان تصويب اين قانون اساسي، شهروند بومي يا تبعه ايالات متحده، حداقل سي و پنج ساله و مدت چهارده سال مقيم ايالات متحده باشد.


    [6] وظايف و اختيارات رئيس‌جمهور در صورت بركناري، فوت، كناره‌گيري يا ناتواني از انجام آنها، به معاون رئيس‌جمهور واگذار مي‌شوند. كنگره مي‌تواند به موجب قانون در موارد بركناري، فوت، كناره‌گيري يا ناتواني رئيس‌جمهور و نيز معاون وي، مقام مسئولي را به عنوان كفيل رياست جمهوري تعيين نمايد، و مقام مزبور طبق مقررات، تا زمان رفع ناتواني يا انتخاب رئيس‌جمهور، به عنوان رئيس‌جمهور انجام وظيفه مي‌نمايد.


    [7] رئيس‌جمهور در ازاي خدماتش در زمانهاي معين حقوق دريافت خواهد كرد و ميزان آن در طول دوره رياست جمهوري وي افزايش يا كاهش نمي‌يابد، رئيس‌جمهور نبايد در طول دوره مزبور هيچ گونه مقرري ديگري از ايالات متحده يا هيچ يك از ايالتها دريافت نمايد.


    [8] رئيس‌جمهور پيش از تصدي سمت خود به شرح ذيل سوگند ياد نموده و مراتب ذيل را تأييد مي‌نمايد:


    «من رسماً سوگند ياد مي‌كنم كه مسئوليت رياست جمهوري ايالات متحده را صادقانه انجام دهم و تا آنجا كه در توان دارم از قانون اساسي ايالات متحده صيانت، حمايت و دفاع نمايم».


    بخش 2


    [1] هرگاه ارتش و نيروي دريايي ايالات متحده و نيروهاي مردمي ايالتهاي مختلف كه جهت انجام خدمت بالفعل براي ايالات متحده فراخوانده شوند، رئيس‌جمهور فرمانده كل آنان خواهد بود. وي مي‌تواند نظرات كتبي مقام عالي رتبه هر يك از «دستگاههاي اجرايي» را در مورد موضوعات مربوط به وظايف دستگاه متبوع آنها جويا شود. رئيس‌جمهور حق تعليق اجراي مجازات و يا عفو جرائم ارتكابي عليه ايالات متحده را جز در موارد «اعلام جرم عليه مقامات دولتي» دارا مي‌باشد.


    [2] رئيس‌جمهور با مشورت و موافقت سنا و به شرط موافقت دو سوم سناتورهاي حاضر، داراي اختيار انعقاد معاهدات مي‌باشد و به ترتيبي كه قانون معين خواهد كرد، سفيران و ساير نمايندگان و كارداران كشور، قضات ديوان عالي و ساير مقامات ايالات متحده را كه انتصاب آنان در قانون اساسي به نحو ديگري مقرر نشده باشد، معرفي و منصوب خواهد نمود. ولي كنگره مي‌تواند به موجب قانون، اختيار انتصاب مقامات ردههاي پايين را به نحوي كه شايسته بداند به شخص رئيس‌جمهور، محاكم قضايي يا رؤساي وزارتخانه‌ها واگذار نمايد.


    [3] رئيس‌جمهور مختار است براي كليه سمتهايي كه ممكن است در زمان تعطيلي موقت سنا بلاتصدي شوند با اعطاي مأموريت شخص يا اشخاصي را منصوب نمايد، مأموريت مزبور در پايان اجلاس بعدي سنا خاتمه مي‌يابد.


    بخش 3


    رئيس‌جمهور هر از چند گاه گزارشي در مورد وضعيت اتحاديه به كنگره ارائه و اقداماتي را كه ضروري و مقتضي تشخيص دهد براي ملاحظه اعضاي سنا پيشنهاد مي‌نمايد، وي مي‌تواند در مواقع اضطراري هر دو مجلس يا يكي از آن‌ها را [براي تشكيل جلسه] فراخواند، و در صورت [بروز] اختلاف در مورد دوره فترت، آنها را تا هر زمان ديگري كه مناسب بداند تعطيل كند؛ وي سفيران و نمايندگان خارجي را به حضور مي‌پذيرد، بر اجراي صحيح قوانين نظارت و كليه مقامات مسئول ايالات متحده را منصوب مي‌نمايد.


    بخش 4


    رئيس‌جمهور، معاون رئيس‌جمهور و كليه مقامات كشوري پس از اعلام جرم عليه آنان و محكوميت به خاطر ارتكاب (جرم) خيانت، ارتشاء و ساير جرائم شديد و جنحه از كار بركنار مي‌شوند.


    اصل سوم


    بخش 1


    قوه قضاييه ايالات متحده به ديوان عالي و دادگاههاي تالي كه كنگره مي‌تواند درهر زماني تعيين نمايد و تشكيل دهد واگذار مي‌گردد. قاضيان ديوان عالي و دادگاه‌هاي تالي تا زماني كه حسن رفتار داشته باشند. در مقام خود باقي مانده و حقوق خود را در زمانهاي معين در ازاي خدمتشان دريافت مي‌كنند. ميزان اين حقوق در طول مدت عهده‌داري اين سمت كاهش نمي‌يابد.


    بخش 2


    [1] حيطه عمل قوه قضاييه ايالات متحده موارد ذيل را شامل مي‌شود:


    كليه دعاوي، براساس قانون و انصاف ناشي از قانون اساسي، ساير قوانين ايالات متحده و معاهداتي كه به موجب قوانين منعقد شده يا خواهند شد؛ـ كليه دعاوي مربوط به سفيران، كنسولها و ديگر مقامات بلند پايه دولتي؛ـ دعاوي دريايي و دريانوردي؛ـ اختلافاتي كه در آنها ايالات متحده يكي از طرفهاي دعوي باشد؛ـ اختلاف بين دو يا چند ايالت؛ـ بين يك ايالت و شهروندان ايالت ديگر؛ـ بين شهروندان ايالتهاي مختلف؛ـ بين شهروندان يك ايالت كه مدعي اراضي واگذار شده ايالتهاي مختلف ديگر هستند، بين يك ايالت يا شهروندان آن با كشورها، شهروندان يا اتباع خارجي.


    [2] در كلية دعاوي مربوط به سفيران، كنسولها و ساير مقامات بلند پايه و در مواردي كه يك ايالت طرف دعوي است، صلاحيت اصلي را ديوان عالي خواهد داشت. در كليه موارد ديگري كه قبلاً ذكر شد، ديوان عالي صلاحيت پژوهشي را هم نسبت به «مسائل شكلي» و هم نسبت به «مسائل ماهوي» با استثنائات و براساس مقرراتي كه كنگره طبق قانون معين مي‌كند دارا خواهد بود.


    [3] رسيدگي به كليه جرائم به جز موارد «اعلام جرم عليه مقامات دولتي» بايد توسط هيأت منصفه انجام شود، و چنين رسيدگي بايد در ايالت محل وقوع جرم برگزار گردد؛ ولي هرگاه محل وقوع جرم هيچ يك از ايالتها نباشد، محاكمه بايد در محل يا محلهايي كه كنگره به موجب قانون تعيين مي‌كند برگزار شود.


    بخش 3


    [1] خيانت به ايالات متحده، فقط شامل تحميل جنگ به آن يا طرفداري از دشمنان آن يا كمك و مساعدت به آنان مي‌باشد. هيچ فردي به (جرم ارتكاب) خيانت محكوم نمي‌شود مگر براساس گواهي دو شاهد بر يك اقدام آشكار و يا اعتراف در دادگاه علني.


    [2] كنگره اختيار تعيين مجازات (جرم ارتكاب) خيانت را دارا مي‌باشد؛ ولي حكم داير بر مجازات فرد بدون محاكمه به سبب خيانت مبني بر مهدورالدم بودن يا در زمان زندگي شخص محكوم اجرا مي‌شود.


    اصل چهارم


    بخش 1


    قوانين عمومي، سوابق و تصميمات قضايي يك ايالت در ساير ايالتها اعتبار و رسميت كامل خواهد داشت. كنگره مي‌تواند از طريق قوانين كلي شيوه احراز اصالت اين قوانين، سوابق و تصميمات مزبور و اثر آن را معين نمايد.


    بخش 2


    [1] شهروندان هر ايالت از تمامي امتيازات و مصونيتهاي شهروندان در ايالتهاي ديگر برخوردار خواهند شد.


    [2] هرگاه شخصي در هر ايالتي متهم به (ارتكاب) خيانت، جنايت، يا جرائم ديگر گردد، (و) از چنگال عدالت بگريزد، و در ايالت ديگر يافت شود، با تقاضاي مقامات اجرايي ايالتي كه وي از آنجا گريخته است، به ايشان تحويل و به ايالتي كه صلاحيت قضايي رسيدگي به جرم را دارد، منتقل خواهد شد.


    [3] شخصي كه در يك ايالت طبق قوانين آن موظف به انجام خدمت يا كاري مي‌باشد، و به ايالت ديگر فرار كند به موجب هيچ يك از قوانين يا مقررات آنجا از انجام خدمت يا كار مزبور بري‌الذمه نخواهد شد، به درخواست طرفي كه خدمت يا كار مي‌بايستي براي وي انجام مي‌شد تحويل مي‌شود.


    بخش 3


    [1] كنگره مي‌تواند ايالتهاي جديد را به عضويت اتحاديه بپذيرد، اما هيچ ايالت جديدي در حوزه قضايي ايالت ديگر تشكيل يا تأسيس نخواهد شد، و نيز هيچ ايالتي از الحاق دو يا چند ايالت يا بخشهايي از ايالتها، بدون موافقت مجلس قانونگذاري ايالتهاي مربوطه و كنگره تشكيل نخواهد شد.


    [2] كنگره اختيار تنظيم يا تدوين كليه قوانين و مقررات مربوط به سرزمينها يا ساير املاك متعلق به ايالات متحده را دارا مي‌باشد؛ مفاد قانون اساسي به نحوي تفسير نخواهد شد كه ناقض حقوق ايالات متحده يا يك ايالت خاص باشد.


    بخش 4


    [1] ايالات متحده براي هر يك از ايالتهاي اتحاديه، شكل حكومت جمهوري را تضمين و در برابر تهاجم (حمله) و در صورت درخواست مجلس قانونگذاري ايالتي، يا قوه مجريه (در زماني كه نتوان مجلس مزبور را تشكيل داد) در مقابل آشوب داخلي، از آنها حمايت خواهد نمود.


    اصل پنجم


    هرگاه دو سوم نمايندگان دو مجلس ضروري تشخيص دهند، كنگره اصلاحاتي را براي قانون اساسي پيشنهاد خواهد داد، و يا بنا به درخواست مجلسين قانونگذاري دو سوم ايالتهاي مختلف، خواستار تشكيل مجمعي براي پيشنهاد اصلاحات خواهد گرديد. در هر دو حالت هرگاه پيشنهادها را مجلسين قانونگذاري سه چهارم ايالتهاي مختلف و يا مجامع سه چهارم ايالتها تصويب نمايند، به عنوان بخشي از اين قانون اساسي براي كليه مقاصد و اهداف معتبر خواهد بود. هر يك از دو روش اصلاحي فوق را كنگره مي‌تواند پيشنهاد نمايد. با وجود اين، هيچ اصلاحيه‌اي كه ممكن است قبل از سال يكهزار و هشتصد و هشت ميلادي به تصويب برسد به هيچ نحوي بر بندهاي اول و چهارم بخش نهم اصل اول تأثيري نخواهد گذاشت و هيچ ايالتي بدون رضايت خود از حق رأي مساوي در سنا محروم نمي‌شود.


    اصل ششم


    [1] كليه تعهدات و ديوني كه پيش از تصويب اين قانون اساسي پذيرفته شده‌اند، همان گونه كه به موجب كنفدراسيون براي ايالات متحده معتبر بوده‌اند، طبق قانون اساسي حاضر نيز معتبر است.


    [2] اين قانون اساسي و قوانين ايالات متحده كه براساس آن وضع مي‌شوند و كليه معاهدات منعقد شده و يا معاهداتي كه به نام (و اختيار) ايالات متحده منعقد مي‌شوند، قانون برتر اين سرزمين مي‌باشند و قضات در تمام ايالتها بدون توجه به آنچه با قانون اساسي يا ساير قوانين هر يك از ايالتها مغاير است، از آن تبعيت مي‌نمايند.


    [3] سناتورها و نمايندگاني كه قبلاً ذكر شدند، اعضاي مجلسين قانونگذاري ايالتهاي مختلف و تمام مقامات قضايي و اجرايي ايالات متحده و ايالتهاي مختلف با اداي سوگند يا اعلام رسمي موظف مي‌شوند از قانون اساسي حمايت نمايند، اما هيچ آزمون مذهبي به عنوان شرط لازم براي واگذاري سمت رسمي يا غيرانتفاعي در ايالت متحده وجود ندارد.


    اصل هفتم


    تصويب قانون اساسي از سوي مجامع نه ايالت، اين قانون را بين ايالتهايي كه آن را تصويب مي‌نمايند لازم‌الاجرا مي‌نمايد.


    اصلاحات قانون اساسي ايالات متحده آمريكا و اصول افزوده شده به آن بنا به پيشنهاد كنگره و تصويب مجلسين قانونگذاري ايالتهاي مختلف، به موجب اصل پنجم قانون اساسي اوليه لازم الاجرا مي‌باشد.


    اصلاحيه اول [1791]


    كنگره در خصوص ايجاد مذهب، يا منع پيروي آزادانه از آن، يا محدود ساختن آزادي بيان يا مطبوعات يا حق مردم براي برپايي اجتماعات آرام و دادخواهي از حكومت براي جبران خسارت، هيچ قانوني وضع نمي‌كند.


    اصلاحيه دوم [1791]


    داشتن يك نيروي منظم شبه نظامي مردمي كه براي امنيت يك كشور آزاد ضروري باشد و حق مردم براي حمل و نگهداري اسلحه محترم شمرده مي‌شود.


    اصلاحيه سوم [1791]


    هيچ سربازي نه در زمان صلح و نه در زمان جنگ بدون رضات صاحبخانه در هيچ خانه‌اي مستقر نخواهد شد، مگر به ترتيبي كه به موجب قانون معين كند.


    ‎‎‎اصلاحيه چهارم [1791]


    حق امنيت جان، مسكن، اوراق و اسناد و [مصونيت] داراييهاي مردم در برابر تفتيش و توقيف غير موجه تضمين مي‌شود و هيچ گونه حكم بازداشت اشخاص يا توقيف اموال صادر نمي‌شود، مگر بر پايه يك دليل محتمل با سوگند يا اعلام رسمي، و محل مورد تفتيش و اشخاص يا اموالي كه بايد توقيف شود دقيقاً بايد مشخص شود.


    اصلاحيه پنجم [1791]


    هيچ شخصي به سبب ارتكاب جرم سنگين يا جرم نامعين مسئول شناخته نخواهد شد، مگر براساس «كيفر خواست يا اعلام جرم» هيأت عالي منصفه، مگر در موارد مربوط به نيروهاي زميني، دريايي يا نيروهاي شبه نظامي مردمي كه عملاً در حال خدمت در زمان جنگ يا خطر عمومي باشند. هيچ كس براي يك جرم دوبار به حبس يا اعدام محكوم نخواهد شد. هيچ كس در هيچ موردي كيفري به اداي شهادت عليه خود مجبور و يا از زندگي، آزاد و دارايي خويش بدون طي مراحل قانوني لازم محروم نخواهد شد. اموال خصوصي بدون پرداخت غرامت عادلانه مورد استفاده عمومي قرار نخواهد گرفت.


    اصلاحيه ششم [1791]


    در كليه دادرسيهاي كيفري، متهم از حقوق ذيل برخوردار خواهد بود: حق محاكمه سريع و علني توسط هيأت منصفه بي‌طرف ايالت و منطقه‌اي كه جرم در آن رخ داده است، منطقه مزبور را بايد قانون از پيش تعيين كرده باشد؛ حق آگاهي از ماهيت و دليل اتهام؛ حق مواجهه با شهودي كه عليه او شهادت مي‌دهند؛ حق احضار شهود به نفع خود؛ و حق داشتن وكيل براي دفاع از خود.


    ‎‎‎اصلاحيه هفتم [1791]


    در دعاوي حقوق نانوشته، هنگامي كه ارزش مسأله مورد اختلاف بيش از بيست دلار باشد، حق رسيدگي هيأت منصفه محفوظ خواهد بود و هر جرمي كه هيأت منصفه مورد رسيدگي قرار دهد، در هيچ دادگاه ديگري در ايالات متحده به گونه ديگري دوباره مورد رسيدگي قرار نخواهد گرفت مگر براساس قواعد حقوق نانوشته.


    اصلاحيه هشتم [1791]


    اخذ وجه ضمان سنگين و جزاي نقدي و يا اعمال مجازات ظالمانه يا غير متعارف ممنوع مي‌باشد.


    اصلاحيه نهم [1791]


    ذكر برخي حقوق در قانون اساسي به مفهوم نفي يا انكار ساير حقوقي كه مردم كسب كرده‌اند، تعبير نخواهد شد.


    اصلاحيه دهم[1791]


    اختياراتي كه به موجب قانون اساسي به ايالات متحده اعطا نگرديده و يا براي ايالتها ممنوع نشده باشد، براي ايالتهاي ذي‌ربط، يا مردم محفوظ خواهد بود.


    اصلاحيه يازدهم [1798]


    دعاوي مبتني بر قانون يا انصاف كه شهروند يك ايالت يا شهروندان يا اتباع يك دولت خارجي عليه يكي از ايالتهاي ايالات متحده اقامه نمايند، در قوه قضاييه ايالات متحده مسموع نيست.


    اصلاحيه دوازدهم [1804]


    رأي دهندگان در ايالتهاي متبوع خود گرد هم آمده و با رأي مخفي، رئيس‌جمهور و معاون رئيس‌جمهور را كه حداقل يك نفرشان نبايد از اهالي ايالت خود آنان باشد انتخاب مي‌كنند. آنان بايد در ورقه‌هاي رأي، نام شخصي را كه به عنوان رئيس‌جمهور به او رأي داده‌اند و در ورقه جداگانه ديگري، نام شخصي را كه به عنوان معاون رئيس‌جمهور به او رأي داده‌اند قيد نمايند و سپس فهرستي جداگانه از اسامي كساني را كه به عنوان رئيس‌جمهور و معاون رئيس‌جمهور رأي آورده‌اند همراه با سياهه تعداد آراي هر يك تهيه و پس از امضا و گواهي، ممهور و به مركز حكومت ايالات متحده به عنوان رئيس مجلس سنا ارسال كنند. رئيس سنا در حضور اعضاي سنا و مجلس نمايندگان همه تأييديه‌ها را گشوده و سپس رأيها شمارش مي‌شوند. شخصي كه بيشتري تعداد رأي را براي رياست جمهوري به دست آورده باشد، به عنوان رئيس‌جمهور معرفي مي‌شود، مشروط بر آنكه آراي اكثريت كل تعداد رأي دهندگان تعيين شده را به دست آورده باشد. چنانچه هيچ كس حائز چنين اكثريتي نباشد، در اين صورت از ميان كساني كه بيشترين تعداد آراء را دارا هستند ـ و در فهرست كساني كه به آنان به عنوان رئيس‌جمهور رأي داده شده است و تعدادشان از سه نفر تجـ*ـاوز نكند ـ مجلس نمايندگان بي‌درنگ با رأي مخفي رئيس‌جمهور را انتخاب مي‌كند. به هر حال در انتخاب رئيس‌جمهور، ايالتها رأي مي‌دهند و نمايندگي‌ هر ايالت داراي يك رأي مي‌باشد. حد نصاب لازم براي اين منظور حضور عضو يا اعضاي دو سوم ايالتها مي‌باشد و رأي اكثريت تمام ايالتها براي يك انتخاب ضروري است. اگر مجلس نمايندگان هنگامي كه حق انتخاب به آن تفويض مي‌شود قبل از روز چهارم ماه مارس بعد، رئيس‌جمهور را انتخاب ننمايد، همانند مواقع فوت يا ساير ناتوانيهاي مستمر رئيس‌جمهور به موجب قانون اساسي، معاون رئيس‌جمهور به جاي رئيس‌جمهور انجام وظيفه خواهد كرد. فردي كه بيشترين تعداد آراء را به عنوان معاون رئيس‌جمهور به دست آورده باشد، چنانچه تعداد آراء، معادل اكثريت كل تعداد رأي دهندگان تعيين شده باشد، وي معاون رئيس‌جمهور مي‌شود و چنانچه هيچ فردي حائز چنين اكثريتي نباشد، مجلس سنا از ميان دو نفر از دارندگان بيشترين تعداد رأي در فهرست، معاون رئيس‌جمهور را انتخاب مي‌كند. حد نصاب لازم براي اين منظور حضور دو سوم از كل تعداد نمايندگان سنا مي‌باشد و اكثريت كل تعداد رأي براي يك انتخاب ضروري است. به هر حال شخصي كه از نظر قانون اساسي براي مقام رياست جمهوري فاقد صلاحيت باشد براي سمت معاونت رياست جمهوري ايالات متحده نيز داراي صلاحيت نمي‌باشد.


    اصلاحيه سيزدهم [1865]


    بخش 1


    بردگي و كار اجباري جز به عنوان مجازات جرمي كه شخص طبق مقررات به آن محكوم شده باشد در ايالات متحده يا هر مكان ديگري در حوزه قضايي آنها وجود ندارد.


    بخش 2


    كنگره قدرت اجراي اين اصل را با تصويب قوانين مقتضي دارد.


    اصلاحيه چهاردهم [1868]


    بخش 1


    كليه افرادي كه در ايالات متحده متولد شده يا تابعيت ايالات متحده را كسب نموده‌اند و تابع صلاحيت قضايي آن هستند تبعه ايالات متحده و تبعه ايالت محل اقامتشان مي‌باشند. هيچ ايالتي قانوني را وضع يا اعمال نخواهد كرد كه امتيازات يا مصونيتهاي اتباع ايالات متحده را كاهش دهد و هيچ ايالتي كسي را بدون طي مراحل قانوني مقتضي از زندگي، آزادي، يا حق مالكيت و نيز از حمايت مساوي قانون در حوزه قضايي خود محروم نمي‌سازد.


    بخش 2


    تعداد نمايندگان از ميان ايالتهاي مختلف برحسب تعداد جمعيت آنها با احتساب كل تعداد افراد در هر ايالت، به جز سرخپوستان معاف از ماليات تعيين مي‌گردند. ولي هرگاه در هر انتخاباتي براي گزينش هيأت انتخاب كنندگان رئيس‌جمهوري ومعاون رئيس‌جمهور ايالات متحده، نمايندگان كنگره، مقامات اجرايي و قضايي يك ايالت با اعضاي مجلس قانونگذاري مربوطه، حق رأي از افراد ذكور 25 ساله ساكن چنين ايالتي كه تبعه ايالات متحده باشد سلب گردد و يا به هر طريقي كاهش يابد، به جز به سبب شركت در شورش يا ساير جرائم، تعداد نمايندگان به نسبت تعداد اتباع ذكور مزبور، به تعداد كل اتباع ذكور 21 ساله در يك چنين ايالتي كاهش مي‌يابد.


    بخش 3


    شخصي كه به عنوان يكي از مقامات ايالات متحده يا به عنوان عضو مجلس قانونگذاري ايالتي يا در مقام يك مسئول اجرايي يا قضايي ايالتي، براي حمايت از قانون اساسي ايالات متحده قبلاً سوگند ادا نموده باشد، ولي بعداً برعليه خود ايالت شورش يا طغيان كند يا به دشمنان وابسته آن كمك و مساعدت نمايد، نمي‌تواند سناتور يا نماينده كنگره، يا عضو هيأت انتخاب كننده رئيس‌جمهور و معاون رئيس‌جمهور شود، يا هر گونه سمت كشوري و لشكري را در ايالات متحده يا در هر يك از ايالتها تصدي نمايد؛ با اين حال كنگره مي‌تواند با رأي دو سوم [اعضاي] هر يك از مجلسين عدم صلاحيت مزبور را مرتفع نمايد.


    بخش 4


    اعتبار بدهي دولتي ايالات متحده كه قانون مجاز شناخته است. از جمله بدهيهاي ناشي از پرداخت حقوق بازنشستگي و حقوق خدمات مربوط به سركوب شورش يا طغيان، به قوت خود باقي است، اما ايالات متحده يا هيچ يك از ايالتها هيچ نوع بدهي يا تعهدي را كه براي كمك به شورش يا طغيان برضد ايالات متحده حاصل شود و يا هيچ گونه طلبي را بابت از دست دادن يا آزادسازي بـرده‌اي تقبل يا پرداخت نخواهد نمود، [بلكه] كليه بدهيها، تعهدات و مطالبات فوق غيرقانوني و بي‌اعتبار هستند.


    بخش 5


    كنگره با وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال مفاد اين اصل را دارد.


    اصلاحيه پانزدهم [1870]


    بخش 1


    ايالات متحده يا هر ايالت ديگر حق رأي شهروندان ايالات متحده را به سبب نژاد، رنگ يا شرايط سابق بردگي، نفي يا محدود نمي‌نمايد.


    بخش 2


    كنگره از طريق وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال مفاد اين اصل را دارد.


    اصلاحيه شانزدهم [1913]


    كنگره قدرت وضع و وصول ماليات بر درآمد را از هر منبعي كه حاصل شود، بدون تخصيص و تقسيم در ميان ايالتهاي مختلف و بدون در نظر گرفتن هر گونه آمار جمعيتي يا سرشماري، دارد.


    اصلاحيه هفدهم [1913]


    سناي ايالات متحده مركب از دو نماينده از هر ايالت مي‌باشد كه مردم هر ايالت براي مدت شش سال انتخاب مي‌كنند. هر عضو سنا داراي يك رأي است. انتخاب كنندگان هر ايالت بايد از شرايط لازم براي انتخاب كنندگان ايالتي كه مجلس آن ايالت بيشترين نماينده را دارد، برخوردار باشند.


    هر گاه كرسي نمايندگي ايالتي در سنا خالي شود، مقام اجرايي ايالت مزبور فرمان انتخابات را براي تصدي كرسيهاي خالي صادر خواهد نمود، مشروط بر اين‌كه مجلس قانونگذاري هر ايالت بتواند به مسئولان اجرايي تابع خود اختيار دهد تا زماني كه مردم كرسيهاي خالي را از طريق انتخابات به شيوه‌اي كه مجلس قانونگذاري ايالتي مقرر مي‌كند، پر ننموده‌اند، افرادي را به طور موقت [به عنوان نماينده] منصوب كنند.


    تفسير اصلاحيه حاضر به نحوي نمي‌باشد كه بر انتخاب يا دوره نمايندگي هر عضو سنا كه قبل از تنفيذ اصلاحيه به عنوان بخشي از قانون اساسي برگزيده مي‌شود، تأثيري بگذارد.


    اصلاحيه هيجدهم [1919]


    بخش 1


    يك سال پس از تصويب اين اصل، توليد، فروش يا حمل و نقل مشروبات الكلي، اعم از وارد يا صادر كردن آنها، از ايالات متحده و كليه نقاط واقع در حوزه قضايي آن، به منظور مصرف آشاميدني، ممنوع مي‌گردد.


    بخش 2


    كنگره و ايالتها براي اجراي اصل حاضر از طريق وضع قوانين مقتضي، داراي اختيار متقارن مي‌باشند.


    بخش 3


    اصل حاضر لازم‌الاجرا نمي‌باشد مگر اينكه ظرف هفت سال از تاريخي كه كنگره آن را به هر يك از ايالتها ارسال مي‌كند، از سوي مجلسين قانونگذاري چندين ايالت، به ترتيب پيش‌بيني شده در قانون، به عنوان اصلاحيه قانون اساسي تصويب شود.


    اصلاحيه نوزدهم [1920]


    بخش 1


    [دولت] ايالات متحده يا هر يك از ايالتها حق رأي شهروندان ايالات متحده را به لحاظ ‎‎‎‎ جنسيت، نفي يا محدود نمي‌نمايد.


    بخش 2


    كنگره با وضع قوانين مقتضي قدرت اعمال اين اصل را دارد.


    اصلاحيه بيستم [1933]


    بخش 1


    پايان دوره مأموريت رئيس‌جمهور و معاون رئيس‌جمهور در ساعت 12 ظهر روز بيستم ژانويه و دوره نمايندگي اعضاي سنا و نمايندگان مجلس در ساعت 12 ظهر روز سوم ژانويه سالي كه دوره‌هاي مزبور ـ‌چنانچه اصل حاضر به تصويب نرسيده بود ـ پايان مي‌پذيرفت، مي‌باشد و از آن پس دوره جانشينان آنان آغاز مي‌شود.


    بخش 2


    كنگره حداقل يك بار در سال تشكيل جلسه مي‌دهد و در صورتي كه قانوناً روز خاصي را تعيين ننمايد، جلسه مزبور در ساعت 12 روز سوم ژانويه تشكيل مي‌گردد.


    بخش 3


    اگر در تاريخ تعيين شده براي آغاز دوره مأموريت رياست جمهوري، رئيس‌جمهور منتخب فوت نمايد، معاون منتخب وي رئيس‌جمهور مي‌شود. چنانچه رئيس‌جمهور قبل از موعد مقرر براي آغاز دوره مأموريتش انتخاب نشده باشد و يا اگر رئيس‌جمهور منتخب حائز شرايط لازم نباشد، معاون منتخب تا زماني كه رئيس‌جمهور واجد شرايط انتخاب شود به عنوان رئيس‌جمهور انجام وظيفه مي‌نمايد. هر گاه رئيس‌جمهور منتخب و نيز معاون منتخب وي حائز شرايط لازم نباشند، كنگره مي‌تواند به موجب قانون شخص رئيس‌جمهور و نيز نحوه انتخاب وي را اعلام كند. شخص مزبور تا زماني كه رئيس‌جمهور يا معاون رئيس‌جمهور واجد شرايط شوند براساس قانون مذكور انجام وظيفه مي‌نمايد.


    بخش 4


    براي موارد فوت هر يك از افرادي كه مجلس نمايندگان مي‌تواند در صورت برخوردار بودن از حق انتخاب، يك نفر را از ميان آنان به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب نمايد، و براي موارد فوت هر يك از افرادي كه مجلس سنا مي‌تواند در صورت برخوردار بودن از حق انتخاب، يك نفر را از ميان آنان به عنوان معاون رئيس‌جمهور انتخاب نمايد، كنگره از طريق قانون پيش‌بينيهاي لازم را به عمل مي‌آورد.


    بخش 5


    بخشهاي (1 و 2) در روز پانزدهم اكتبر پس از تاريخ تصويب اين اصل لازم‌الاجرا مي‌شوند.


    ‎‎‎‎بخش 6


    اصل حاضر لازم‌الاجرا نمي‌باشد مگر اينكه ظرف هفت سال از تاريخ ارسال آن، مجلسين قانونگذاري سه چهارم ايالتها آن را به عنوان اصلاحيه قانون اساسي تصويب نمايند.


    اصلاحيه بيست و يكم [1933]


    بخش 1


    بدين وسيله اصل هيجدهم اصلاحيه قانون اساسي ايالات متحده ملغي مي‌گردد.


    بخش 2


    حمل و نقل يا وارد كردن مشروبات الكلي به منظور استفاده يا تحويل آنها در هر ايالت، قلمرو، يا [مناطق] تحت تملك ايالات متحده، برخلاف قوانين آنها بدين وسيله ممنوع اعلام مي‌گردد.


    بخش 3


    اصل حاضر لازم‌الاجرا نمي‌باشد مگر اين كه ظرف هفت سال از تاريخي كه كنگره آن را به ايالتها ارسال مي‌كند، از سوي مجامع چندين ايالت به ترتيبي كه در قانون اساسي پيش‌بيني شده است، به عنوان اصلاحيه قانون اساسي تصويب شود.


    اصلاحيه بيست و دوم [1951]


    بخش 1


    هيچ كس بيش از دوبار به سمت رياست جمهوري انتخاب نخواهد شد و شخصي كه بيش از دو سال تصدي سمت رياست جمهوري دوره‌اي را كه شخص ديگري به عنوان رئيس‌جمهور دوره مزبور انتخاب شده است به عهده داشته يا به عنوان كفيل رياست جمهوري انجام وظيفه كرده باشد، نمي‌تواند بيش از يك بار به سمت رياست جمهوري انتخاب گردد. اما اصل حاضر در مورد شخصي كه در زمان پيشنهاد اصل توسط كنگره، رئيس‌جمهور باشد اعمال نخواهد شد و مانع از اين نمي‌شود كه شخصي كه در طول مدت لازم‌الاجرا گرديدن اين اصل در سمت رياست جمهوري يا كفالت رياست جمهوري است، بقيه دوره مزبور را در سمت خود باقي بماند.


    بخش 2


    اصل حاضر لازم‌الاجرا نمي‌باشد مگر اينكه ظرف هفت سال از تاريخي كه كنگره آن را به ايالتها ارسال مي‌كند، از سوي مجالس قانونگذاري سه چهارم ايالتها، به عنوان اصلاحيه قانون اساسي تصويب شود.


    اصلاحيه بيست و سوم [1961]


    بخش 1


    حوزه‌اي كه مقر حكومت ايالات متحده است بايد به شيوه مورد نظر كنگره تعدادي انتخاب كننده رئيس‌جمهور و معاون رئيس‌جمهور به تعداد كل سناتورها و نمايندگان مجاز حوزه مزبور در كنگره ـ در صورتي كه ايالت باشد ـ تعيين نمايد. ولي تعداد فوق نبايد به هيچ وجه از تعداد انتخاب كنندگان كم جمعيت‌ترين ايالتها بيش‌تر باشد؛ اين تعداد بر كساني كه ايالتها تعيين مي‌كنند، افزوده مي‌شود. اما آنان به منظور انتخاب رئيس‌جمهور و معاون وي، به عنوان انتخاب كنندگان منتخب يك ايالت محسوب مي‌شوند و بايد در حوزه مربوطه تشكيل جلسه داده و وظايف محوله را به موجب اصل دوازدهم اصلاحيه، به انجام برسانند.


    بخش 2


    كنگره با وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.


    اصلاحيه بيست و چهارم [1964]


    بخش 1


    ايالات متحده يا هر يك از ايالتها حق رأي شهروندان ايالات متحده را در هر انتخابات مقدماتي يا انتخابات رياست جمهوري يا معاون رياست جمهوري براي انتخاب كنندگان رئيس‌جمهور يا معاون رئيس‌جمهور يا براي سناتورها يا نمايندگان مجلس در كنگره به دليل عدم پرداخت هر گونه ماليات سرانه يا مالياتهاي ديگر، نفي يا محدود نمي‌كند.


    بخش 2


    كنگره با وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.


    اصلاحيه بيست و پنجم [1967]


    بخش 1


    در صورت عزل، فوت يا كناره‌گيري رئيس‌جمهور از سمت خود، معاون وي رئيس‌جمهور مي‌شود.


    بخش 2


    هرگاه سمت معاون رياست جمهوري بلاتصدي شود، رئيس‌جمهور يك نفر را به عنوان معاون خود نامزد مي‌نمايد كه در صورت تاييد رأي اكثريت مجالس قانونگذاري، سمت مزبور را عهده‌دار مي‌شود.


    بخش 3


    هرگاه رئيس‌جمهور طي اعلاميه كتبي به رئيس موقت سنا و رئيس مجلس نمايندگان اطلاع دهد كه توان استفاده از اختيارات و انجام وظايف رياست جمهوري را ندارد و تا زماني كه اعلاميه‌اي كتبي مبني بر لغو اعلاميه پيشين ارسال ننمايد، معاون وي به عنوان كفيل رئيس‌جمهور اختيارات و وظايف مزبور را عهده‌دار مي‌شود.


    بخش 4


    هرگاه معاون رئيس‌جمهور و اكثريتي متشكل از مقامات اصلي دستگاههاي اجرايي يا هر مرجع ديگري كه كنگره مي‌تواند به موجب قانون پيش‌بيني نمايد، طي اعلاميه‌اي كتبي به رئيس موقت سنا و رئيس مجلس نمايندگان اطلاع دهند كه رئيس‌جمهور توان استفاده از اختيارات و انجام وظايف رياست جمهوري را ندارد، معاون رئيس‌جمهور بي‌درنگ به عنوان كفيل رياست جمهوري اختيارات و وظايف فوق را به عهده مي‌گيرد.


    از آن پس در صورتي كه رئيس‌جمهور با اعلاميه‌اي كتبي به رئيس موقت سنا و رئيس مجلس نمايندگان اطلاع دهد كه ناتواني وي رفع شده است، مي‌تواند اعمال اختيارات و انجام وظايف رياست جمهوري را دوباره عهده‌دار گردد، مگر اينكه معاون رئيس‌جمهور و اكثريتي متشكل از مقامات اصلي بخشهاي اجرايي، يا مراجع ديگري كه كنگره مي‌تواند از طريق قانون پيش‌بيني كند ظرف چهار روز طي اعلاميه‌اي كتبي به رئيس موقت سنا و رئيس مجلس نمايندگان اطلاع دهند كه رئيس‌جمهور توان استفاده از اختيارات و انجام وظايف رياست جمهوري را ندارد. در اين صورت، چنانچه كنگره جلسه رسمي نداشته باشد ظرف چهل و هشت ساعت تشكيل جلسه خواهد داد و در اين مورد تصميم‌گيري مي‌كند. چنانچه كنگره ظرف بيست و يك روز پس از دريافت اعلاميه كتبي اخير، يا در صورتي كه جلسه رسمي نداشته باشد، ظرف بيست و يك روز پس از اينكه از كنگره خواسته مي‌شود، تشكيل جلسه دهد و با دو سوم آراي هر دو مجلس تشخيص دهد كه رئيس‌جمهور توان استفاده از اختيارات و انجام وظايف رياست جمهوري را ندارد، معاون رئيس‌جمهور به عنوان كفيل وي انجام همان وظايف را به عهده مي‌گيرد. در غير اين صورت رئيس‌جمهور اختيارات و وظايف خود را دوباره برعهده مي‌گيرد.


    اصلاحيه بيست و ششم [1971]


    بخش 1


    ايالات متحده يا هر يك از ايالتها حق رأي شهروندان ايالات متحده را كه به سن هيجده سالگي يا بيشتر رسيده باشند، نفي يا محدود نمي‌كند.


    بخش 2


    كنگره با وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال اصل حاضر را دارد.


    اصلاحيه پيشنهادي قانون اساسي


    بخش 1


    تساوي حقوق قانوني را ايالات متحده يا هيچ يك از ايالتها براساس جنسيت [افراد] نفي يا محدود نمي‌كند.


    بخش 2


    كنگره با وضع قوانين مقتضي، قدرت اعمال مفاد اين اصل حاضر را دارد.


    بخش 3


    اين اصلاحيه دو سال پس از تاريخ تصويب لازم‌الاجرا مي‌گردد.


    اصلاحيه پيشنهادي قانون اساسي


    بخش 1


    به منظور داشتن نماينده در كنگره، انتخاب رئيس‌جمهور و معاون وي و نيز براي اجراي اصل پنجم قانون اساسي حاضر، حوزه مقر حكومتي ايالات متحده به عنوان يك ايالت محسوب مي‌شود.


    ‎‎بخش 2


    شهروندان حوزه مقر حكومتي به نحوي كه كنگره مقرر مي‌كند، حقوق و اختيارات محوله به موجب اصل حاضر را اعمال مي‌كنند.


    بخش 3


    بدين وسيله اصلاحيه بيست و سوم قانون اساسي ملغي مي‌گردد.


    بخش 4


    اصل حاضر لازم‌الاجرا نمي‌باشد مگر اينكه ظرف هفت سال از تاريخ ارسال آن توسط مجلس قانونگذاري سه چهارم ايالتها به عنوان اصلاحيه قانون اساسي تصويب گردد.



    منبع parliran.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    بسم الله الرحمن الرحيم

    لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

    مقدمه

    قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبين نهادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايران بر اساس اصول و ضوابط اسلامي است كه انعكاس خواست قلبي امت اسلامي ميباشد. ماهيت انقلاب عظيم اسلامي ايران و روند مبارزه مردم مسلمان از ابتدا تا پيروزي كه در شعارهاي قاطع و كوبنده همه قشرهاي مردم تبلور مي‌يافت اين خواست اساسي را مشخص كرده و اكنون در طليعه اين پيروزي بزرگ، ملت ما با تمام وجود نيل به آنرا مي‌طلبد.

    ويژگي بنيادي اين انقلاب نسبت به ديگر نهضت‌هاي ايران در سده اخير مكتبي و اسلامي بودن آنست. ملت مسلمان ايران پس از گذر از نهضت ضد استبدادي مشروطه و نهضت ضد استعماري ملي شدن نفت به اين تجربه گرانبار دست يافت كه علت اساسي و مشخص عدم موفقيت اين نهضت‌ها مكتبي نبودن مبارزات بوده است. گرچه در نهضت‌هاي اخير خط فكري اسلامي و رهبري روحانيت مبارز سهم اصلي و اساسي را برعهده داشت ولي به دليل دور شدن اين مبارزات از مواضع اصيل اسلامي، جنبش‌ها به سرعت به ركود كشانده شد از اينجا وجدان بيدار ملت به رهبري مرجع عاليقدر تقليد حضرت آيت الله‌العظمي امام خميني ضرورت پي‌گيري خط نهضت اصيل مكتبي و اسلامي را دريافت و اين بار روحانيت مبارز كشور كه همواره در صف مقدم نهضت‌هاي مردمي بوده و نويسندگان و روشنفكران متعهد با رهبري ايشان تحرك نويني يافت. (آغاز ‌نهضت اخير ملت ايران در سال هزار و سيصد و هشتاد و دو هجري قمري برابر با هزار و سيصد و چهل و يك هجري شمسي مي باشد).

    طليعه نهضت

    اعتراض در هم كوبنده امام خميني به توطئه آمريكائي «انقلاب سفيد» كه گامي در جهت تثبيت پايه‌هاي حكومت استبداد و تحكيم وابستگي‌هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران به امپرياليزم جهاني بود عامل حركت يكپارچه ملت گشت و متعاقب آن انقلاب عظيم و خونبار امت اسلامي در خرداد ماه 42 كه در حقيقت نقطه آغاز شكوفائي اين قيام شكوهمند و گسترده بود مركزيت امام را بعنوان رهبري اسلامي تثبيت و مستحكم نمود و علي‌رغم تبعيد ايشان از ايران در پي اعتراض به قانون ننگين كاپيتولاسيون (مصونيت مستشاران امريكائي) پيوند مستحكم امت با امام همچنان استمرار يافت و ملت مسلمان و به‌ويژه روشنفكران متعهد و روحانيت مبارز راه خود را در ميان تبعيد و زندان، شكنجه و اعدام ادامه دادند.

    در اين ميان قشر آگاه و مسئول جامعه در سنگر مسجد، حوزه‌هاي علميه و دانشگاه به روشنگري پرداخت و با الهام از مكتب انقلابي و پربار اسلام تلاش پي‌گير و ثمربخشي را در بالابردن سطح آگاهي و هوشياري مبارزاتي و مكتبي ملت مسلمان آغاز كرد. رژيم استبداد كه سركوبي نهضت اسلامي را با حمله دژخيمانه به فيضيه و دانشگاه و همه كانونهاي پرخروش انقلاب آغاز نموده بود به مذبوحانه‌ترين اقدامات ددمنشانه جهت رهائي از خشم انقلابي مردم، دست زد و در اين ميان جوخه‌هاي اعدام، شكنجه‌هاي قرون وسطائي و زندانهاي دراز مدت، بهائي بود كه ملت مسلمان ما به نشانه عزم راسخ خود به ادامه مبارزه مي‌پرداخت. خون صدها زن و مرد جوان و با ايمان كه سحرگاهان در ميدان تير فرياد «الله‌اكبر» سر مي‌دادند يا در ميان كوچه و بازار هدف گلوله‌هاي دشمن قرار مي‌گرفتند انقلاب اسلامي ايران را تداوم بخشيد بيانيه‌ها و پيامهاي پي‌درپي امام به مناسبت‌هاي مختلف، آگاهي و عزم امت اسلامي را عمق و گسترش هر چه فزون‌تر داد.

    حكومت اسلامي

    طرح حكومت اسلامي بر پايه ولايت فقيه كه در اوج خفقان و اختناق رژيم استبدادي از سوي امام خميني ارائه شد انگيزه مشخص و منسجم نويني را در مردم مسلمان ايجاد نمود و راه اصيل مبارزه مكتبي اسلام را گشود كه تلاش مبارزان مسلمان و متعهد را در داخل و خارج كشور فشرده‌تر ساخت.

    در چنين خطي نهضت ادامه يافت تا سرانجام نارضائي‌ها و شدت خشم مردم بر اثر فشار و اختناق روز افزون در داخل و افشاگري و انعكاس مبارزه بوسيله روحانيت و دانشجويان مبارز در سطح جهاني، بنيانهاي حاكميت رژيم را به شدت متزلزل كرد و به ناچار رژيم و اربابانش مجبور به كاستن از فشار و اختناق و به اصطلاح بازكردن فضاي سياسي كشور شدند تا به گمان خويش دريچه اطميناني بمنظور پيشگيري از سقوط حتمي خود بگشايند اما ملت بر آشفته و آگاه و مصمم به رهبري قاطع و خلل‌ناپذير امام قيام پيروزمند و يكپارچه خود را بطور گسترده و سراسري آغاز نمود.

    خشم ملت

    انتشار نامه توهين‌آميزي به ساحت مقدس روحانيت و بويژه امام خميني در 17 دي 1356 از طرف رژيم حاكم اين حركت را سريعتر نمود و باعث انفجار خشم مردم در سراسر كشور شد و رژيم براي مهاركردن آتشفشان خشم مردم كوشيد اين قيام معترضانه را با به‌خاك و خون كشيدن خاموش كند اما اين خود خون بيشتري در رگهاي انقلاب جاري ساخت و طپش‌هاي پي در پي انقلاب در هفتم‌ها و چهلم‌هاي يادبود شهداي انقلاب، حيات و گرمي و جوشش يكپارچه و هر چه فزون‌تري به اين نهضت در سراسر كشور بخشيد و در ادامه و استمرار حركت مردم تمامي سازمانهاي كشور با اعتصاب يكپارچه خود و شركت در تظاهرات خياباني در سقوط رژيم استبدادي مشاركت فعالانه جستند، همبستگي گسترده مردان و زنان از همه اقشار و جناح‌هاي مذهبي و سياسي در اين مبارزه به طرز چشمگيري تعيين‌كننده بود، و مخصوصا زنان به‌شكل بارزي در تمامي صحنه‌هاي اين جهاد بزرگ حضور فعال و گسترده‌اي داشتند، صحنه‌هائي از آن نوع كه مادري را با كودكي در آغـ*ـوش، شتابان به‌سوي ميدان نبرد و لوله‌هاي مسلسل نشان مي‌داد بيانگر سهم عمده و تعيين‌كننده اين قشر بزرگ جامعه در مبارزه بود

    بهائي كه ملت پرداخت

    نهال انقلاب پس از يك سال و اندي مبارزه مستمر و پي‌گير با باروري از خون بيش از شصت هزار شهيد و صدهزار زخمي و معلول و با بر جاي نهادن ميلياردها تومان خسارت مالي در ميان فريادهاي «استقلال، آزادي، حكومت اسلامي» به ثمر نشست و اين نهضت عظيم كه با تكيه بر ايمان و وحدت و قاطعيت رهبري در مراحل حساس و هيجان‌آميز نهضت و نيز فداكاري ملت به پيروزي رسيد موفق به در هم كوبيدن تمام محاسبات و مناسبات و نهادهاي امپرياليستي گرديد كه در نوع خود سر فصل جديدي بر انقلابات گسترده مردمي در جهان شد. 21 و 22 بهمن سال يكهزار و سيصد و پنجاه و هفت روزهاي فروريختن بنياد شاهنشاهي شد و استبداد داخلي و سلطه خارجي متكي بر آن را در هم شكست و با اين پيروزي بزرگ طليعه حكومت اسلامي كه خواست ديرينه مردم مسلمان بود نويد پيروزي نهايي را داد. ملت ايران بطور يكپارچه و با شركت مراجع تقليد و علماي اسلام و مقام رهبري در همه پرسي جمهوري اسلامي تصميم نهائي و قاطع خود را بر ايجاد نظام نوين جمهوري اسلامي اعلام كرد و با اكثريت 2/98% به نظام جمهوري اسلامي رأي مثبت داد. اكنون قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بعنوان بيانگر نهادها و مناسبات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جامعه بايد راهگشاي تحكيم پايه‌هاي حكومت اسلامي و ارائه‌دهنده طرح نوين نظام حكومتي بر ويرانه‌هاي نظام طاغوتي قبلي گردد.

    شيوه حكومت در اسلام

    حكومت از ديدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتي و سلطه‌گري فردي يا گروهي نيست بلكه تبلور آرمان سياسي ملتي هم‌كيش و هم‌فكر است كه به خود سازمان مي‌دهد تا در روند تحول فكري و عقيدتي راه خود را به سوي هدف نهائي (حركت به سوي الله) بگشايد. ملت ما در جريان تكامل انقلابي خود از غبارها و زنگارهاي طاغوتي زدوده شد و از آميزه‌هاي فكري بيگانه خود را پاك نمود و به مواضع فكري و جهان بيني اصيل اسلامي بازگشت و اكنون بر آنست كه با موازين اسلامي جامعه نمونه (اسوه) خود را بنا كند بر چنين پايه‌اي، رسالت قانون اساسي اين است كه زمينه‌هاي اعتقادي نهضت را عينيت بخشد و شرايطي را بوجود آورد كه در آن انسان با ارزشهاي والا و جهان‌شمول اسلامي پرورش يابد.

    قانون اساسي با توجه به محتواي اسلامي انقلاب ايران كه حركتي براي پيروزي تمامي مستضعفين بر مستكبرين بود زمينه تداوم اين انقلاب را در داخل و خارج كشور فراهم مي‌كند بويژه در گسترش روابط بين المللي، با ديگر جنبش‌هاي اسلامي و مردمي مي‌كوشد تا راه تشكيل امت واحد جهاني را هموار كند (ان هذه امتكم امه واحده و انا ربكم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامي جهان قوام يابد.

    با توجه به ماهيت اين نهضت بزرگ، قانون اساسي تضمين‌گر نفي هر گونه استبداد فكري و اجتماعي و انحصار اقتصادي مي‌باشد و در خط گسستن از سيستم استبدادي، و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش مي‌كند. (و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي كانت عليهم).

    در ايجاد نهادها و بنيادهاي سياسي كه خود پايه تشكيل جامعه است بر اساس تلقي مكتبي، صالحان عهده‌دار حكومت و اداره مملكت مي‌گردند (ان الارض يرثها عبادي الصالحون) و قانونگذاري كه مبين ضابطه‌هاي مديريت اجتماعي است بر مدار قرآن و سنت، جريان مي‌يابد بنابراين نظارت دقيق و جدي از ناحيه اسلام‌شناسان عادل و پرهيزگار و متعهد (فقهاي عادل) امري محتوم و ضروري است و چون هدف از حكومت، رشد دادن انسان در حركت به سوي نظام الهي است (و الي‌الله المصير) تا زمينه بروز و شكوفائي استعدادها بمنظور تجلي ابعاد خداگونگي انسان فراهم آيد (تخلقوا باخلاق الله) و اين جز در گرو مشاركت فعال و گسترده تمامي عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمي‌تواند باشد. با توجه به اين جهت قانون اساسي زمينه چنين مشاركتي را در تمام مراحل تصميم‌گيريهاي سياسي و سرنوشت‌ساز براي همه افراد اجتماع فراهم مي‌سازد تا در مسير تكامل انسان هر فردي خود دست‌اندركار و مسئول رشد و ارتقاء و رهبري گردد كه اين همان تحقق حكومت مستضعفين در زمين خواهد بود. (و نريد ان نمن علي‌الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين).

    ولايت فقيه عادل

    بر اساس ولايت امر و امامت مستمر، قانون اساسي زمينه تحقق رهبري فقيه جامع‌الشرايطي را كه از طرف مردم بعنوان رهبر شناخته مي‌شود (مجاري‌الامور بيدالعلماء بالله الامناء علي حلاله و حرامه) آماده مي‌كند تا ضامن عدم انحراف سازمانهاي مختلف از وظايف اصيل اسلامي خود باشد.

    اقتصاد وسيله است نه هدف

    در تحكيم بنيادهاي اقتصادي، اصل، رفع نيازهاي انسان در جريان رشد و تكامل اوست نه همچون ديگر نظام‌هاي اقتصادي تمركز تكاثر ثروت و سودجوئي، زيرا كه در مكاتب مادي، اقتصاد خود هدف است و بدين جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخريب و فساد و تباهي مي‌شود ولي در اسلام اقتصاد وسيله است و از وسيله انتظاري جز كارائي بهتر در راه وصول به هدف نمي‌توان داشت.

    با اين ديدگاه برنامه اقتصاد اسلامي فراهم كردن زمينه مناسب براي بروز خلاقيت‌هاي متفاوت انساني است و بدين جهت تأمين امكانات مساوي و متناسب و ايجاد كار براي همه افراد و رفع نيازهاي ضروري جهت استمرار حركت تكاملي او برعهده حكومت اسلامي است.

    زن در قانون اساسي

    در ايجاد بنيادهاي اجتماعي اسلامي، نيروهاي انساني كه تاكنون در خدمت استثمار همه‌جانبه خارجي بودند هويت اصلي و حقوق انساني خود را باز مي‌يابند و در اين بازيابي اصلي طبيعي است كه زنان به‌دليل ستم بيشتري كه تا كنون از نظام طاغوتي متحمل شده‌اند استيفاي حقوق آنان بيشتر خواهد بود.

    خانواده واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل خانواده كه زمينه‌ساز اصلي حركت تكاملي و رشديابنده انسان است اصل اساسي بوده و فراهم كردن امكانات جهت نيل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است، زن در چنين برداشتي از واحد خانواده، از حالت (شيئ بودن) و يا (ابزار كار بودن) در خدمت اشاعه مصرف‌زدگي و استثمار، خارج شده و ضمن بازيافتن وظيفه خطير و پر ارج مادري در پرورش انسانهاي مكتبي پيش آهنگ و خود همرزم مردان در ميدان‌هاي فعال حيات مي‌باشد و در نتيجه پذيراي مسئوليتي خطيرتر و در ديدگاه اسلامي برخوردار از ارزش و كرامتي والاتر خواهد بود.

    ارتش مكتبي

    در تشكيل و تجهيز نيروهاي دفاعي كشور توجه بر آن است كه ايمان و مكتب، اساس و ضابطه باشد بدين جهت ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب در انطباق با هدف فوق شكل داده مي‌شوند و نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلكه بار رسالت مكتبي يعني جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاكميت قانون خدا در جهان را نيز عهده‌دار خواهند بود. (و اعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم و آخرين من دونهم).

    قضاء در قانون اساسي

    مساله قضاء در رابـ ـطه با پاسداري از حقوق مردم در خط حركت اسلامي، بمنظور پيشگيري از انحرافات موضعي در درون امت اسلامي امري است حياتي، از اين‌رو ايجاد سيستم قضائي بر پايه عدل اسلامي و متشكل از قضات عادل و آشنا به ضوابط دقيق ديني پيش‌بيني شده است، اين نظام به‌دليل حساسيت بنيادي و دقت در مكتبي بودن آن لازم است به‌دور از هر نوع رابـ ـطه و مناسبات ناسالم باشد. (و اذا حكمتم بين‌الناس ان تحكموا بالعدل).

    قوه مجريه

    قوه مجريه بدليل اهميت ويژه‌اي كه در رابـ ـطه با اجراي احكام و مقررات اسلامي بمنظور رسيدن به روابط و مناسبات عادلانه حاكم بر جامعه دارد و همچنين ضرورتي كه اين مساله حياتي در زمينه‌سازي وصول به هدف نهائي حيات خواهد داشت بايستي راهگشاي ايجاد جامعه اسلامي باشد نتيجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پاگير پيچيده كه وصول به اين هدف را كند و يا خدشه دار كند از ديدگاه اسلامي نفي خواهد شد بدين جهت نظام بوروكراسي كه زائيده و حاصل حاكميت هاي طاغوتي است به شدت طرد خواهد شد تا نظام اجرائي با كارائي بيشتر و سرعت افزون‌تر در اجراي تعهدات اداري بوجود آيد.

    وسائل ارتباط جمعي

    وسائل ارتباط جمعي (راديو - تلويزيون) بايستي در جهت روند تكاملي انقلاب اسلامي در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامي قرار گيرد و در اين زمينه از برخورد سالم انديشه‌هاي متفاوت بهره جويند و از اشاعه و ترويج خصلت‌هاي تخريبي و ضد اسلامي جداً پرهيز كند.

    پيروي از اصول چنين قانوني كه آزادي و كرامت ابناء بشر را سر لوحه اهداف خود دانسته و راه رشد و تكامل انسان را مي‌گشايد برعهده همگان است و لازم است كه امت مسلمان با انتخاب مسئولين كاردان و مؤمن و نظارت مستمر بر كار آنان بطور فعالانه در ساختن جامعه اسلامي مشاركت جويند به اميد اينكه در بناي جامعه نمونه اسلامي(اسوه) كه بتواند الگو و شهيدي بر همگي مردم جهان باشد موفق گردد. (و كذالك جعلناكم امه و سطا لتكونوا شهداء علي الناس).

    نمايندگان

    مجلس خبرگان متشكل از نمايندگان مردم، كار تدوين قانون اساسي را براساس بررسي پيش‌نويس پيشنهادي دولت و كليه پيشنهادهائي كه از گروه‌هاي مختلف مردم رسيده بود در دوازده فصل كه مشتمل بر يكصد و هفتاد و پنج اصل مي باشد در طليعه پانزدهمين قرن هجرت پيغمبر اكرم صلي‌الله عليه و آله و سلم بنيانگذار مكتب رهائي‌بخش اسلام با اهداف و انگيزه‌هاي مشروح فوق به‌پايان رساند به اين اميد كه اين قرن، قرن حكومت جهاني مستضعفين و شكست تمامي مستكبرين گردد.

    اصل 1

    حكومت‏ ايران‏ جمهوري‏ اسلامي‏ است‏ كه‏ ملت‏ ايران‏، براساس‏ اعتقاد ديرينه‏اش‏ به‏ حكومت‏ حق‏ و عدل‏ قرآن‏، در پي‏ انقلاب‏ پيروزمند خود به‏ رهبري‏ مرجع عاليقدر تقليد آيت‏الله‏ العظمي‏ امام‏ خميني‏، در همه‏پرسي‏ دهم‏ و يازدهم‏ فروردين‏ ماه‏ يكهزار و سيصد و پنجاه‏ و هشت‏ هجري‏ شمسي‏ برابر با اول‏ و دوم‏ جمادي‏الاولي‏ سال‏ يكهزار و سيصد و نود و نه‏ هجري‏ قمري‏ با اكثريت 2/98 درصد كليه‏ كساني‏ كه‏ حق‏ رأي‏ داشتند، به‏ آن‏ راي‏ مثبت‏ داد.

    اصل 2

    جمهوري اسلامي‏، نظامي‏ است‏ بر پايه‏ ايمان‏ به‏:

    1- خداي‏ يكتا (لااله‏ الاالله‏) و اختصاص‏ حاكميت‏ و تشريع به‏ او و لزوم‏ تسليم‏ در برابر امر او.

    2- وحي‏ الهي‏ و نقش‏ بنيادي‏ آن‏ در بيان‏ قوانين.

    3- معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سير تكاملي‏ انسان‏ به‏ سوي‏ خدا.

    4- عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشريع.

    5- امامت‏ و رهبري‏ مستمر و نقش‏ اساسي‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏.

    6- كرامت‏ و ارزش‏ والاي‏ انسان‏ و آزادي‏ توام‏ با مسئوليت‏ او در برابر خدا، كه‏ از راه:

    الف‏- اجتهاد مستمر فقهاي‏ جامع‌الشرايط براساس‏ كتاب‏ و سنت‏ معصومين‏ سلام‏الله‏ عليهم‏ اجمعين،

    ب- استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پيشرفته‏ بشري‏ و تلاش‏ در پيشبرد آنها،

    ج- نفي‏ هرگونه‏ ستمگري‏ و ستم‏كشي‏ و سلطه‏گري‏ و سلطه‏پذيري‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سياسي‏ و اقتصادي‏ و
    اجتماعي‏ و فرهنگي‏ و همبستگي‏ ملي‏ را تأمين‏ مي‏كند.

    اصل 3

    دولت‏ جمهوري اسلامي‏ ايران‏ موظف‏ است‏ براي‏ نيل‏ به‏ اهداف‏ مذكور در اصل‏ دوم‏، همه‏ امكانات‏ خود را براي‏ امور زير به‏ كار برد:

    1- ايجاد محيط مساعد براي‏ رشد فضايل‏ اخلاقي‏ بر اساس‏ ايمان‏ و تقوي‏ و مبارزه‏ با كليه‏ مظاهر فساد و تباهي‏.

    2- بالا بردن‏ سطح‏ آگاهي‏هاي‏ عمومي‏ در همه‏ زمينه‏ها‏ با استفاده‏ صحيح‏ از مطبوعات‏ و رسانه‏هاي‏ گروهي‏ و وسايل‏ ديگر.

    3- آموزش‏ و پرورش‏ و تربيت‏ بدني‏ رايگان‏ براي‏ همه‏ در تمام‏ سطوح‏، و تسهيل‏ و تعميم‏ آموزش‏ عالي‏.

    4- تقويت‏ روح‏ بررسي‏ و تتبع و ابتكار در تمام‏ زمينه‏هاي‏ علمي‏، فني‏، فرهنگي‏ و اسلامي‏ از طريق‏ تاسيس‏ مراكز تحقيق‏ و تشويق‏ محققان‏.

    5- طرد كامل‏ استعمار و جلوگيري‏ از نفوذ اجانب‏.

    6- محو هرگونه‏ استبداد و خودكامگي‏ و انحصارطلبي‏.

    7- تأمين‏ آزاديهاي‏ سياسي‏ و اجتماعي‏ در حدود قانون‏.

    8- مشاركت‏ عامه‏ مردم‏ در تعيين‏ سرنوشت‏ سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ خويش‏.

    9- رفع تبعيضات‏ ناروا و ايجاد امكانات‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏، در تمام‏ زمينه‏هاي‏ مادي‏ و معنوي‏.

    10- ايجاد نظام‏ اداري‏ صحيح‏ و حذف‏ تشكيلات‏ غيرضرور.

    11- تقويت‏ كامل‏ بنيه‏ دفاع‏ ملي‏ از طريق‏ آموزش‏ نظامي‏ عمومي‏ براي‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ و نظام‏ اسلامي‏ كشور.

    12- پي‏ريزي‏ اقتصاد‏ صحيح‏ و عادلانه‏ برطبق‏ ضوابط اسلامي‏ جهت‏ ايجاد رفاه‏ و رفع فقر و برطرف‏ ساختن‏ هر نوع‏ محروميت‏ در زمينه‏هاي‏ تغذيه‏ و مسكن‏ و كار و بهداشت‏ و تعميم‏ بيمه‏.

    13- تأمين‏ خودكفايي‏ در علوم‏ و فنون‏ صنعت‏ و كشاورزي‏ و امور نظامي‏ و مانند اينها.

    14- تأمين‏ حقوق‏ همه‏جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ايجاد امنيت‏ قضايي‏ عادلانه‏ براي‏ همه‏ و تساوي‏ عموم‏ در برابر قانون‏.

    15- توسعه‏ و تحكيم‏ برادري‏ اسلامي‏ و تعاون‏ عمومي‏ بين‏ همه‏ مردم‏.

    16- تنظيم‏ سياست‏ خارجي‏ كشور بر اساس‏ معيارهاي‏ اسلام‏، تعهد برادرانه‏ نسبت‏ به‏ همه‏ مسلمانان‏ و حمايت‏ بي‏دريغ از مستضعفان‏ جهان‏.

    اصل 4

    كليه‏ قوانين‏ و مقررات‏ مدني‏، جزايي‏، مالي‏، اقتصادي‏، اداري‏، فرهنگي‏، نظامي‏، سياسي‏ و غير اينها بايد براساس‏ موازين‏ اسلامي‏ باشد. اين‏ اصل‏ بر اطلاق‏ با عموم‏ همه‏ اصول‏ قانون‏ اساسي‏ و قوانين‏ و مقررات‏ ديگر حاكم‏ است‏ و تشخيص‏ اين‏ امر بر عهده‏ فقهاء شوراي‏ نگهبان‏ است‏.

    اصل 5

    در زمان‏ غيب‏ حضرت‏ ولي‏عصر «عجل‏الله‏ تعالي‏ فرجه» در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ بر عهده‏ فقيه‏ عادل‏ و با تقوي‏، آگاه‏ به‏ زمان‏، شجاع‏، مدير و مدبر است‏ كه‏ طبق‏ اصل‏ يكصد و هفتم‏ عهده‏دار آن‏ مي‏گردد.1

    اصل 6

    در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ امور كشور بايد به‏ اتكاء آرا عمومي‏ اداره‏ شود، از راه‏ انتخابات: انتخاب‏ رييس‏ جمهور، نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏، اعضاي‏ شوراها و نظاير اينها، يا از راه‏ همه‏پرسي‏ در مواردي‏ كه‏ در اصول‏ ديگر اين‏ قانون‏ معين‏ مي‏گردد.

    اصل 7

    طبق‏ دستور قرآن‏ كريم‏: «و امرهم‏ شوري‏ بينهم» و «شاورهم‏ في‏الامر» شوراها، مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏، شوراي‏ استان‏، شهرستان‏، شهر، محل‏، بخش‏، روستا و نظاير اينها از اركان‏ تصميم‏گيري‏ و اداره‏ امور كشورند. موارد، طرز تشكيل‏ و حدود اختيارات‏ و وظايف‏ شوراها را اين‏ قانون‏ و قوانين‏ ناشي‏ از آن‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 8

    در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ دعوت‏ به‏ خير، امر به‏ معروف‏ و نهي‏ از منكر وظيفه‏اي‏ است‏ همگاني‏ و متقابل‏ برعهده‏ مردم‏ نسبت‏ به‏ يكديگر، دولت‏ نسبت‏ به‏ مردم‏ و مردم‏ نسبت‏ به‏ دولت‏. شرايط و حدود و كيفيت‏ آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند. «والمؤمنون‏ و المؤمنات‏ بعضهم‏ اولياء بعض‏ يأمرون‏ بالمعروف‏ و ينهون‏ عن‏ المنكر».

    اصل 9

    در جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ آزادي‏ و استقلال‏ و وحدت‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور از يكديگر تفكيك‏ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه‏ دولت‏ و آحاد ملت‏ است‏. هيچ‏ فرد يا گروه‏ يا مقامي‏ حق‏ ندارد به‏ نام‏ استفاده‏ از آزادي‏، به‏ استقلال‏ سياسي‏، فرهنگي‏، اقتصادي‏، نظامي‏ و تماميت‏ ارضي‏ ايران‏ كمترين‏ خدشه‏اي‏ وارد كند و هيچ‏ مقامي‏ حق‏ ندارد به‏نام‏ حفظ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور آزاديهاي‏ مشروع‏ را، هر چند با وضع قوانين‏ و مقررات‏، سلب‏ كند.

    اصل 10

    از آنجا كه‏ خانواده‏ واحد بنيادي‏ جامعه‏ اسلامي‏ است‏، همه‏ قوانين‏ و مقررات‏ و برنامه‏ريزيهاي‏ مربوط بايد در جهت‏ آسان‏كردن‏ تشكيل‏ خانواده‏، پاسداري‏ از قداست‏ آن‏ و استواري‏ روابط خانوادگي‏ بر پايه‏ حقوق‏ و اخلاق‏ اسلامي‏ باشد.

    اصل 11

    به‏ حكم‏ آيه‏ كريمه‏ «ان‏ هذه‏ امتكم‏ امه‏ واحده‏ و انا ربكم‏ فاعبدون» همه‏ مسلمانان‏ يك‏ امت‏اند و دولت‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ موظف‏ است‏ سياست‏ كلي‏ خود را بر پايه‏ ائتلاف‏ و اتحاد ملل‏ اسلامي‏ قرار دهد و كوشش‏ پي‌گير به‏عمل‏ آورد تا وحدت‏ سياسي‏، اقتصادي‏ و فرهنگي‏ جهان‏ اسلام‏ را تحقق‏ بخشد.

    اصل 12

    دين‏ رسمي‏ ايران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفري‏ اثني‏ عشري‏ است‏ و اين‏ اصل‏ الي‏الابد غيرقابل‏ تغيير است‏ و مذاهب‏ ديگر اسلامي‏ اعم‏ از حنفي‏، شافعي‏، مالكي‏، حنبلي‏ و زيدي‏ داراي‏ احترام‏ كامل‏ مي‏باشند و پيروان‏ اين‏ مذاهب‏ در انجام‏ مراسم‏ مذهبي‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعليم‏ و تربيت‏ ديني‏ و احوال‏ شخصيه‏ (ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصيت) و دعاوي‏ مربوط به‏ آن‏ در دادگاه‏ها رسميت‏ دارند و در هر منطقه‏اي‏ كه‏ پيروان‏ هر يك‏ از اين‏ مذاهب‏ اكثريت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلي‏ در حدود اختيارات‏ شوراها برطبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پيروان‏ ساير مذاهب‏.

    اصل 13

    ايرانيان‏ زرتشتي‏، كليمي‏ و مسيحي‏ تنها اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏ مي‏شوند كه‏ در حدود قانون‏ در انجام‏ مراسم‏ ديني‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصيه‏ و تعليمات‏ ديني‏ بر طبق‏ آيين‏ خود عمل‏ مي‌كنند.

    اصل 14

    به‏ حكم‏ آيه‏ شريفه‏ «لاينهاكم‏الله‏ عن‏الذين‏ لم‏ يقاتلوكم‏ في‏الدين‏ و لم‏ يخرجوكم‏ من‏ دياركم‏ ان‏ تبروهم‏ و تقسطوا اليهم‏ ان‏الله‏ يحب‏ المقسطين» دولت‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و مسلمانان‏ موظفند نسبت‏ به‏ افراد غير مسلمان‏ با اخلاق‏ حسنه‏ و قسط و عدل‏ اسلامي‏ عمل‏ نمايند و حقوق‏ انساني‏ آنان‏ را رعايت‏ كنند. اين‏ اصل‏ در حق‏ كساني‏ اعتبار دارد كه‏ بر ضد اسلام‏ و جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ توطئه‏ و اقدام‏ نكنند.

    اصل 15

    زبان‏ و خط رسمي‏ و مشترك‏ مردم‏ ايران‏ فارسي‏ است‏. اسناد و مكاتبات‏ و متون‏ رسمي‏ و كتب‏ درسي‏ بايد با اين‏ زبان‏ و خط باشد ولي‏ استفاده‏ از زبانهاي‏ محلي‏ و قومي‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ هاي‏ گروهي‏ و تدريس‏ ادبيات‏ آنها در مدارس‏، در كنار زبان‏ فارسي‏ آزاد است‏.

    اصل 16

    از آنجا كه‏ زبان‏ قرآن‏ و علوم‏ و معارف‏ اسلامي‏ عربي‏ است‏ و ادبيات‏ فارسي‏ كاملا با آن‏ آميخته‏ است‏ اين‏ زبان‏ بايد پس‏ از دوره‏ ابتدايي‏ تا پايان‏ دوره‏ متوسطه‏ در همه‏ كلاسها و در همه‏ رشته‏ها تدريس‏ شود.

    اصل 17

    مبداء تاريخ‏ رسمي‏ كشور هجرت‏ پيامبر اسلام‏ (صلي‏الله‏ عليه‏ و آله‏ و سلم) است‏ و تاريخ‏ هجري‏ شمسي‏ و هجري‏ قمري‏ هر دو معتبر است‏، اما مبناي‏ كار ادارات‏ دولتي‏ هجري‏ شمسي‏ است‏. تعطيل‏ رسمي‏ هفتگي‏ روز جمعه‏ است‏.

    اصل 18

    پرچم‏ رسمي‏ ايران‏ به‏ رنگهاي‏ سبز و سفيد و سرخ‏ با علامت‏ مخصوص‏ جمهوري‏ اسلامي‏ و شعار «الله‏اكبر» است‏.

    اصل 19

    مردم‏ ايران‏ از هر قوم‏ و قبيله‏ كه‏ باشند از حقوق‏ مساوي‏ برخوردارند و رنگ‏، نژاد، زبان‏ و مانند اينها سبب‏ امتياز نخواهد بود.

    اصل 20

    همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد يكسان‏ در حمايت‏ قانون‏ قرار دارند و از همه‏ حقوق‏ انساني‏، سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ با رعايت‏ موازين‏ اسلام‏ برخوردارند.

    اصل 21

    دولت‏ موظف‏ است‏ حقوق‏ زن‏ را در تمام‏ جهات‏ با رعايت‏ موازين‏ اسلامي‏ تضمين‏ نمايد و امور زير را انجام‏ دهد:

    1- ايجاد زمينه‏هاي‏ مساعد براي‏ رشد شخصيت‏ زن‏ و احيا حقوق‏ مادي‏ و معنوي‏ او.

    2- حمايت‏ مادران‏، بالخصوص‏ در دوران‏ بارداري‏ و حضانت‏ فرزند، و حمايت‏ از كودكان‏ بي‏سرپرست‏.

    3- ايجاد دادگاه‏ صالح‏ براي‏ حفظ كيان‏ و بقاي‏ خانواده‏.

    4- ايجاد بيمه‏ خاص‏ بيوگان‏ و زنان‏ سالخورده‏ و بي‏سرپرست‏.

    5- اعطاي‏ قيمومت‏ فرزندان‏ به‏ مادران‏ شايسته‏ در جهت‏ غبطه‏ آنها در صورت‏ نبودن‏ ولي‏ شرعي‏.

    اصل 22

    حيثيت‏، جان‏، مال‏، حقوق‏، مسكن‏ و شغل‏ اشخاص‏ از تعـ*رض‏ مصون‏ است‏ مگر در مواردي‏ كه‏ قانون‏ تجويز كند.

    اصل 23

    تفتيش‏ عقايد ممنوع‏ است‏ و هيچكس‏ را نمي‌توان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقيده‏اي‏ مورد تعـ*رض‏ و مؤاخذه‏ قرار داد.

    اصل 24

    نشريات‏ و مطبوعات‏ در بيان‏ مطالب‏ آزادند مگر آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ يا حقوق‏ عمومي‏ باشد تفصيل‏ آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 25

    بازرسي‏ و نرساندن‏ نامه‏ها، ضبط و فاش‏ كردن‏ مكالمات‏ تلفني‏، افشاي‏ مخابرات‏ تلگرافي‏ و تلكس‏، سانسور، عدم‏ مخابره‏ و نرساندن‏ آنها، استراق‏ سمع و هر گونه‏ تجسس‏ ممنوع‏ است‏ مگر به‏ حكم‏ قانون‏.

    اصل 26

    احزاب‏، جمعيت‏ها، انجمن‏هاي‏ سياسي‏ و صنفي‏ و انجمنهاي‏ اسلامي‏ يا اقليتهاي‏ ديني‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ اين‏ كه‏ اصول‏ استقلال‏، آزادي‏، وحدت‏ ملي‏، موازين‏ اسلامي‏ و اساس‏ جمهوري اسلامي‏ را نقض‏ نكنند. هيچكس‏ را نمي‏توان‏ از شركت‏ در آنها منع كرد يا به‏ شركت‏ در يكي‏ از آنها مجبور ساخت‏.

    اصل 27

    تشكيل‏ اجتماعات‏ و راهپيمايي‏ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ كه‏ مخل‏ به‏ مباني‏ اسلام‏ نباشد آزاد است‏.

    اصل 28

    هر كس‏ حق‏ دارد شغلي‏ را كه‏ بدان‏ مايل‏ است‏ و مخالف‏ اسلام‏ و مصالح‏ عمومي‏ و حقوق‏ ديگران‏ نيست‏ برگزيند. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعايت‏ نياز جامعه‏ به‏ مشاغل‏ گوناگون‏، براي‏ همه‏ افراد امكان‏ اشتغال‏ به‏ كار و شرايط مساوي‏ را براي‏ احراز مشاغل‏ ايجاد نمايد.

    اصل 29

    برخورداري‏ از تأمين‏ اجتماعي‏ از نظر بازنشستگي‏، بيكاري‏، پيري‏، ازكارافتادگي‏، بي‏سرپرستي‏، درراه‏ماندگي‏، حوادث‏ و سوانح‏، نياز به‏ خدمات‏ بهداشتي‏ درماني‏ و مراقبتهاي‏ پزشكي‏ به‏ صورت‏ بيمه‏ و غيره‏، حقي‏ است‏ همگاني‏. دولت‏ موظف‏ است‏ طبق‏ قوانين‏ از محل‏ درآمدهاي‏ عمومي‏ و درآمدهاي‏ حاصل‏ از مشاركت‏ مردم‏، خدمات‏ و حمايتهاي‏ مالي‏ فوق‏ را براي‏ يك‏ يك‏ افراد كشور تأمين‏ كند.

    اصل 30

    دولت‏ موظف‏ است‏ وسايل‏ آموزش‏ و پرورش‏ رايگان‏ را براي‏ همه‏ ملت‏ تا پايان‏ دوره‏ متوسطه‏ فراهم‏ سازد و وسايل‏ تحصيلات‏ عالي‏ را تا سر حد خودكفايي‏ كشور به‏طور رايگان‏ گسترش‏ دهد.

    اصل 31

    داشتن‏ مسكن‏ متناسب‏ با نياز، حق‏ هر فرد و خانواده‏ ايراني‏ است‏. دولت‏ موظف‏ است‏ با رعايت‏ اولويت‏ براي‏ آنها كه‏ نيازمندترند به‏خصوص‏ روستانشينان‏ و كارگران‏ زمينه‏ اجراي‏ اين‏ اصل‏ را فراهم‏ كند.

    اصل 32

    هيچكس‏ را نمي‏توان‏ دستگير كرد مگر به‏ حكم‏ و ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ معين‏ مي‏كند درصورت‏ بازداشت‏، موضوع‏ اتهام‏ بايد با ذكر دلايل‏ بلافاصله‏ كتباً به‏ متهم‏ ابلاغ‏ و تفهيم‏ شود و حداكثر ظرف‏ مدت‏ بيست‏ و چهار ساعت‏ پرونده‏ مقدماتي‏ به‏ مراجع صالحه‏ قضايي‏ ارسال‏ و مقدمات‏ محاكمه‏، در اسرع‏ وقت‏ فراهم‏ گردد. متخلف‏ از اين‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ مي‏شود.

    اصل 33

    هيچكس‏ را نمي‏توان‏ از محل‏ اقامت‏ خود تبعيد كرد يا از اقامت‏ در محل‏ مورد علاقه‏اش‏ ممنوع‏ يا به‏ اقامت‏ در محلي‏ مجبور ساخت‏، مگر در مواردي‏ كه‏ قانون‏ مقرر مي‏دارد.

    اصل 34

    دادخواهي‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد است‏ و هر كس‏ مي‏تواند به‏منظور دادخواهي‏ به‏ دادگاه‏ هاي‏ صالح‏ رجوع‏ نمايد. همه‏ افراد ملت‏ حق‏ دارند اين‏گونه‏ دادگاه‏ها را در دسترس‏ داشته‏ باشند و هيچكس‏ را نمي‏توان از دادگاهي‏ كه‏ به‏موجب‏ قانون‏ حق‏ مراجعه‏ به‏ آن‏ را دارد منع كرد.

    اصل 35

    در همه‏ دادگاه‏ها طرفين‏ دعوي‏ حق‏ دارند براي‏ خود وكيل‏ انتخاب‏ نمايند و اگر توانايي‏ انتخاب‏ وكيل‏ را نداشته‏ باشند بايد براي‏ آنها امكانات‏ تعيين‏ وكيل‏ فراهم‏ گردد.

    اصل 36

    حكم‏ به‏ مجازات‏ و اجراي آن‏ بايد تنها از طريق‏ دادگاه‏ صالح‏ و به‏موجب‏ قانون‏ باشد.

    اصل 37

    اصل‏، برائت‏ است‏ و هيچكس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمي‏شود، مگر اين‏ كه‏ جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ گردد.

    اصل 38

    هر گونه‏ شكنجه‏ براي‏ گرفتن‏ اقرار و يا كسب‏ اطلاع‏ ممنوع‏ است‏. اجبار شخص‏ به‏ شهادت‏، اقرار يا سوگند، مجاز نيست‏ و چنين‏ شهادت‏ و اقرار و سوگندي‏ فاقد ارزش‏ و اعتبار است‏. متخلف‏ از اين‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ مي‏شود.

    اصل 39

    هتك‏ حرمت‏ و حيثيت‏ كسي‏ كه‏ به‏ حكم‏ قانون‏ دستگير، بازداشت‏، زنداني‏ يا تبعيد شده‏، به‏ هر صورت‏ كه‏ باشد ممنوع‏ و موجب‏ مجازات‏ است‏.

    اصل 40

    هيچكس‏ نمي‏تواند اعمال‏ حق‏ خويش‏ را وسيله‏ اضرار به‏ غير يا تجـ*ـاوز به‏ منافع عمومي‏ قرار دهد.

    اصل 41

    تابعيت‏ كشور ايران‏ حق‏ مسلم‏ هر فرد ايراني‏ و دولت‏ نمي‏تواند از هيچ‏ ايراني‏ سلب‏ تابعيت‏ كند، مگر به‏ درخواست‏ خود او يا در صورتي‏ كه‏ به‏ تابعيت‏ كشور ديگري‏ درآيد.

    اصل 42

    اتباع‏ خارجه‏ مي‏توانند در حدود قوانين‏ به‏ تابعيت‏ ايران‏ در آيند و سلب‏ تابعيت‏ اينگونه‏ اشخاص‏ در صورتي‏ ممكن‏ است‏ كه‏ دولت‏ ديگري‏ تابعيت‏ آنها را بپذيرد يا خود آنها درخواست‏ كنند.

    اصل 43

    براي‏ تأمين‏ استقلال‏ اقتصادي‏ جامعه‏ و ريشه‏كن‏ كردن‏ فقر و محروميت‏ و برآوردن‏ نيازهاي‏ انسان‏ در جريان‏ رشد، با حفظ آزادگي‏ او، اقتصاد جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ بر اساس‏ ضوابط زير استوار مي‏شود:

    1 - تأمين‏ نيازهاي‏ اساسي‏: مسكن‏، خوراك‏، پوشاك‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امكانات‏ لازم‏ براي‏ تشكيل‏ خانواده‏ براي‏ همه‏.

    2 - تأمين‏ شرايط و امكانات‏ كار براي‏ همه‏ به‏منظور رسيدن‏ به‏ اشتغال‏ كامل‏ و قرار دادن‏ وسايل‏ كار در اختيار همه‏ كساني‏ كه‏ قادر به‏ كارند ولي‏ وسايل‏ كار ندارند، در شكل‏ تعاوني‏، از راه‏ وام‏ بدون‏ بهره‏ يا هر راه‏ مشروع‏ ديگر كه‏ نه‏ به‏ تمركز و تداول‏ ثروت‏ در دست‏ افراد و گروه‏هاي‏ خاص‏ منتهي‏ شود و نه‏ دولت‏ را به‏صورت‏ يك‏ كارفرماي‏ بزرگ‏ مطلق‏ درآورد. اين‏ اقدام‏ بايد با رعايت‏ ضرورت‏هاي‏ حاكم‏ بر برنامه‏ريزي‏ عمومي‏ اقتصاد كشور در هر يك‏ از مراحل‏ رشد صورت‏ گيرد.

    3 - تنظيم‏ برنامه‏ اقتصادي‏ كشور به‏ صورتي‏ كه‏ شكل‏ و محتوا و ساعت‏ كار چنان‏ باشد كه‏ هر فرد علاوه‏ بر تلاش‏ شغلي، فرصت‏ و توان‏ كافي‏ براي‏ خودسازي‏ معنوي‏، سياسي‏ و اجتماعي‏ و شركت‏ فعال‏ در رهبري‏ كشور و افزايش‏ مهارت‏ و ابتكار داشته‏ باشد.

    4 - رعايت‏ آزادي‏ انتخاب‏ شغل‏، و عدم‏ اجبار افراد به‏ كاري‏ معين‏ و جلوگيري‏ از بهره‏كشي‏ از كار ديگري‏.

    5 - منع اضرار به‏ غير و انحصار و احتكار و ربا و ديگر معاملات‏ باطل‏ و حرام‏.

    6 - منع اسراف‏ و تبذير در همه‏ شئون‏ مربوط به‏ اقتصاد، اعم‏ از مصرف‏، سرمايه‏گذاري‏، توليد، توزيع و خدمات‏.

    7 - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تربيت‏ افراد ماهر به‏ نسبت‏ احتياج‏ براي‏ توسعه‏ و پيشرفت‏ اقتصاد كشور.

    8 - جلوگيري‏ از سلطه‏ اقتصادي‏ بيگانه‏ بر اقتصاد كشور.

    9 - تأكيد بر افزايش‏ توليدات‏ كشاورزي‏، دامي‏ و صنعتي‏ كه‏ نيازهاي‏ عمومي‏ را تأمين‏ كند و كشور را به‏ مرحله‏ خودكفايي‏ برساند و از وابستگي‏ برهاند.

    اصل 44

    نظام‏ اقتصادي‏ جمهوري اسلامي‏ ايران‏ بر پايه‏ سه‏ بخش‏ دولتي‏، تعاوني‏ و خصوصي‏ با برنامه‏ريزي‏ منظم‏ و صحيح‏ استوار است‏. بخش‏ دولتي‏ شامل‏ كليه‏ صنايع بزرگ‏، صنايع مادر، بازرگاني‏ خارجي‏، معادن‏ بزرگ‏، بانكداري‏، بيمه‏، تأمين‏ نيرو، سدها و شبكه‏ هاي‏ بزرگ‏ آبرساني‏، راديو و تلويزيون‏، پست‏ و تلگراف‏ و تلفن‏، هواپيمايي‏، كشتيراني‏، راه‏ و راه‏آهن‏ و مانند اينها است‏ كه‏ به‏صورت‏ مالكيت‏ عمومي‏ و در اختيار دولت‏ است‏. بخش تعاوني شامل شركتها و مؤسسات تعاوني توليد و توزيع است كه در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامي تشكيل مي‌شود. بخش‏ خصوصي‏ شامل‏ آن‏ قسمت‏ از كشاورزي‏، دامداري‏، صنعت‏، تجارت‏ و خدمات‏ مي‏شود كه‏ مكمل‏ فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ دولتي‏ و تعاوني‏ است‏. مالكيت‏ در اين‏ سه‏ بخش‏ تا جايي‏ كه‏ با اصول‏ ديگر اين‏ فصل‏ مطابق‏ باشد و از محدوده‏ قوانين‏ اسلام‏ خارج‏ نشود و موجب‏ رشد و توسعه‏ اقتصادي‏ كشور گردد و مايه‏ زيان‏ جامعه‏ نشود مورد حمايت‏ قانون‏ جمهوري‏ اسلامي‏ است‏. تفصيل‏ ضوابط و قلمرو و شرايط هر سه‏ بخش‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 45

    انفال‏ و ثروتهاي‏ عمومي‏ از قبيل‏ زمينهاي‏ موات‏ يا رهاشده‏، معادن‏، درياها، درياچهها‏، رودخانه‏ها و ساير آبهاي‏ عمومي‏، كوه‏ها، دره‏ها ، جنگلها، نيزارها، بيشه‏هاي‏ طبيعي‏، مراتعي‏ كه‏ حريم‏ نيست‏، ارث‏ بدون‏ وارث‏، و اموال‏ مجهول‏المالك‏ و اموال‏ عمومي‏ كه‏ از غاصبين‏ مسترد مي‏شود. در اختيار حكومت‏ اسلامي‏ است‏ تا بر طبق‏ مصالح‏ عامه‏ نسبت‏ به‏ آنها عمل‏ نمايد. تفصيل‏ و ترتيب‏ استفاده‏ از هر يك‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 46

    هر كس‏ مالك‏ حاصل‏ كسب‏ و كار مشروع‏ خويش‏ است‏ و هيچكس‏ نمي‏تواند به‏ عنوان‏ مالكيت‏ نسبت‏ به‏ كسب‏ و كار خود امكان‏ كسب‏ و كار را از ديگري‏ سلب‏ كند.

    اصل 47

    مالكيت‏ شخصي‏ كه‏ از راه‏ مشروع‏ باشد محترم‏ است‏. ضوابط آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 48

    در بهره‏برداري‏ از منابع طبيعي‏ و استفاده‏ از درآمدهاي‏ ملي‏ در سطح‏ استانها و توزيع فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ ميان‏ استانها و مناطق‏ مختلف‏ كشور، بايد تبعيض‏ در كار نباشد، به‏طوري‏ كه‏ هر منطقه‏ فراخور نيازها و استعداد رشد خود، سرمايه‏ و امكانات‏ لازم‏ در دسترس‏ داشته‏ باشد.

    اصل 49

    دولت‏ موظف‏ است‏ ثروتهاي‏ ناشي‏ از ربا، غصب‏، رشوه‏، اختلاس‏، سرقت‏، قمار، سوء استفاده‏ از موقوفات‏، سوء استفاده‏ از مقاطعه‏كاريها و معاملات‏ دولتي‏، فروش‏ زمينهاي‏ موات‏ و مباحات‏ اصلي‏، داير كردن‏ اماكن‏ فساد و ساير موارد غيرمشروع‏ را گرفته‏ و به‏ صاحب‏ حق‏ رد كند و در صورت‏ معلوم‏ نبودن‏ او به‏ بيت‏المال‏ بدهد. اين‏ حكم‏ بايد با رسيدگي‏ و تحقيق‏ و ثبوت‏ شرعي‏ به‏ وسيله‏ دولت‏ اجرا شود.

    اصل 50

    در جمهوري‏ اسلامي‏، حفاظت‏ محيط زيست‏ كه‏ نسل‏ امروز و نسلهاي‏ بعد بايد در آن‏ حيات‏ اجتماعي‏ رو به‏ رشدي‏ داشته‏ باشند، وظيفه‏ عمومي‏ تلقي‏ مي‏گردد. از اين‏ رو فعاليتهاي‏ اقتصادي‏ و غير آن‏ كه‏ با آلودگي‏ محيط زيست‏ يا تخريب‏ غير قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پيدا كند، ممنوع‏ است‏.

    اصل 51

    هيچ‏ نوع‏ ماليات‏ وضع نمي‏شود مگر به‏موجب‏ قانون‏. موارد معافيت‏ و بخشودگي‏ و تخفيف‏ مالياتي‏ به‏موجب‏ قانون‏ مشخص‏ مي‏شود.

    اصل 52

    بودجه‏ سالانه‏ كل‏ كشور به‏ ترتيبي‏ كه‏ در قانون‏ مقرر مي‏شود از طرف‏ دولت‏ تهيه‏ و براي‏ رسيدگي‏ و تصويب‏ به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ تسليم‏ مي‏گردد. هر گونه‏ تغيير در ارقام‏ بودجه‏ نيز تابع مراتب‏ مقرر در قانون‏ خواهد بود.

    اصل 53

    كليه‏ دريافتهاي‏ دولت‏ در حسابهاي‏ خزانه‏داري‏ كل‏ متمركز مي‏شود و همه‏ پرداختها در حدود اعتبارات‏ مصوب‏ به‏موجب‏ قانون‏ انجام‏ مي‏گيرد.

    اصل 54

    ديوان‏ محاسبات‏ كشور مستقيماً زير نظر مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مي‏باشد. سازمان‏ و اداره‏ امور آن‏ در تهران‏ و مراكز استانها به‏موجب‏ قانون‏ تعيين‏ خواهد شد.

    اصل 55

    ديوان‏ محاسبات‏ به‏ كليه‏ حسابهاي‏ وزارتخانه‏ها، موسسات‏، شركتهاي‏ دولتي‏ و ساير دستگاه‏هايي‏ كه‏ به‏نحوي‏ از انحاء از بودجه‏ كل‏ كشور استفاده‏ مي‏كنند به‏ ترتيبي‏ كه‏ قانون‏ مقرر مي‏دارد رسيدگي‏ يا حسابرسي‏ مي‏نمايد كه‏ هيچ‏ هزينه‏اي‏ از اعتبارات‏ مصوب‏ تجـ*ـاوز نكرده‏ و هر وجهي‏ در محل‏ خود به‏مصرف‏ رسيده‏ باشد. ديوان‏ محاسبات‏، حسابها و اسناد و مدارك‏ مربوطه‏ را برابر قانون‏ جمع‌آوري‏ و گزارش‏ تفريغ بودجه‏ هر سال‏ را به‏ انضمام‏ نظرات‏ خود به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ تسليم‏ مي‏نمايد. اين‏ گزارش‏ بايد در دسترس‏ عموم‏ گذاشته‏ شود.

    اصل 56

    حاكميت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او، انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعي‏ خويش‏ حاكم‏ ساخته‏ است‏. هيچكس‏ نمي‏تواند اين‏ حق‏ الهي‏ را از انسان‏ سلب‏ كند يا در خدمت‏ منافع فرد يا گروهي‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ اين‏ حق‏ خداداد را از طرقي‏ كه‏ در اصول‏ بعد مي‏آيد اعمال‏ مي‏كند.

    اصل 57

    قواي‏ حاكم‏ در جمهوري اسلامي‏ ايران‏ عبارتند از: قوه‏ مقننه‏، قوه‏ مجريه‏ و قوه‏ قضائيه‏ كه‏ زير نظر ولايت‏ مطلقه‏ امر و امامت‏ امت‏ بر طبق‏ اصول‏ آينده‏ اين‏ قانون‏ اعمال‏ مي‏گردند. اين‏ قوا مستقل‏ از يكديگرند.2

    اصل 58

    اعمال‏ قوه‏ مقننه‏ از طريق‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ است‏ كه‏ از نمايندگان‏ منتخب‏ مردم‏ تشكيل‏ مي‏شود و مصوبات‏ آن‏ پس‏ از طي‏ مراحلي‏ كه‏ در اصول‏ بعد مي‏آيد براي‏ اجرا به‏ قوه‏ مجريه‏ و قضائيه‏ ابلاغ‏ مي‏گردد.

    اصل 59

    در مسايل‏ بسيار مهم‏ اقتصادي‏، سياسي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ ممكن‏ است‏ اعمال‏ قوه‏ مقننه‏ از راه‏ همه‏پرسي‏ و مراجعه‏ مستقيم‏ به‏ آرا مردم‏ صورت‏ گيرد. در خواست‏ مراجعه‏ به‏ آرا عمومي‏ بايد به‏ تصويب‏ دو سوم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ مجلس‏ برسد.

    اصل 60

    اعمال‏ قوه‏ مجريه‏ جز در اموري‏ كه‏ در اين‏ قانون‏ مستقيماً برعهده‏ رهبري‏ گذارده‏ شده‏، از طريق‏ رئيس‏ جمهور و وزرا است‏.3

    اصل 61

    اعمال‏ قوه‏ قضائيه‏ به‏وسيله‏ دادگاه‏هاي‏ دادگستري‏ است‏ كه‏ بايد طبق‏ موازين‏ اسلامي‏ تشكيل‏ شود و به‏ حل‏ و فصل‏ دعاوي‏ و حفظ حقوق‏ عمومي‏ و گسترش‏ و اجراي‏ عدالت‏ و اقامه‏ حدود الهي‏ بپردازد.

    اصل 62

    مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ از نمايندگان‏ ملت‏ كه‏ به‏طور مستقيم‏ و با رأي‏ مخفي‏ انتخاب‏ مي‏شوند تشكيل‏ مي‏گردد. شرايط انتخاب‏ كنندگان‏ و انتخاب‏ شوندگان‏ و كيفيت‏ انتخابات‏ را قانون‏ معين‏ خواهد كرد.

    اصل 63

    دوره‏ نمايندگي‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ چهار سال‏ است‏. انتخابات‏ هر دوره‏ بايد پيش‏ از پايان‏ دوره‏ قبل‏ برگزار شود به‏طوري‏ كه‏ كشور در هيچ‏ زمان‏ بدون‏ مجلس‏ نباشد.

    اصل 64

    عده‏ نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ دويست‏ و هفتاد نفر است‏ و از تاريخ‏ همه‏ پرسي‏ سال‏ يكهزار و سيصد و شصت‏ و هشت‏ هجري‏ شمسي‏ پس‏ از هر ده‏ سال‏، با در نظر گرفتن‏ عوامل‏ انساني‏، سياسي‏، جغرافيايي‏ و نظاير آنها حداكثر بيست‏ نفر نماينده‏ مي‏تواند اضافه‏ شود. زرتشتيان‏ و كليميان‏ هر كدام‏ يك‏ نماينده‏ و مسيحيان‏ آشوري‏ و كلداني‏ مجموعا يك‏ نماينده‏ و مسيحيان‏ ارمني‏ جنوب‏ و شمال‏ هر كدام‏ يك‏ نماينده‏ انتخاب‏ مي‏كنند. محدوده‏ حوزه‏هاي‏ انتخابيه‏ و تعداد نمايندگان‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.4

    اصل 65

    پس‏ از برگزاري‏ انتخابات‏، جلسات‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ با حضور دو سوم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ رسميت‏ مي‏يابد و تصويب‏ طرحها و لوايح‏ طبق‏ آيين‏نامه‏ مصوب‏ داخلي‏ انجام‏ مي‏گيرد مگر در مواردي‏ كه‏ در قانون‏ اساسي‏ نصاب‏ خاصي‏ تعيين‏ شده‏ باشد. براي‏ تصويب‏ آيين‏نامه‏ داخلي‏ موافقت‏ دو سوم‏ حاضران‏ لازم‏ است‏.

    اصل 66

    ترتيب‏ انتخاب‏ رييس‏ و هيأت‏ رئيسه‏ مجلس‏ و تعداد كميسيونها و دوره‏ تصدي‏ آنها و امور مربوط به‏ مذاكرات‏ و انتظامات‏ مجلس‏ به‏ وسيله‏ آيين‏نامه‏ داخلي‏ مجلس‏ معين‏ مي‏گردد.

    اصل 67

    نمايندگان‏ بايد در نخستين‏ جلسه‏ مجلس‏ به‏ترتيب‏ زير سوگند ياد كنند و متن‏ قسم‏ نامه‏ را امضا نمايند. بسم‏الله‏ الرحمن‏ الرحيم‏ «من‏ در برابر قرآن‏ مجيد، به‏ خداي‏ قادر متعال‏ سوگند ياد مي‏كنم‏ و با تكيه‏ بر شرف‏ انساني‏ خويش‏ تعهد مي‏نمايم‏ كه‏ پاسدار حريم‏ اسلام‏ و نگاهبان‏ دستاوردهاي‏ انقلاب‏ اسلامي‏ ملت‏ ايران‏ و مباني‏ جمهوري‏ اسلامي‏ باشم‏، وديعه‏اي‏ را كه‏ ملت‏ به‏ ما سپرده‏ به‏ عنوان‏ اميني‏ عادل‏ پاسداري‏ كنم‏ و در انجام‏ وظايف‏ وكالت‏، امانت‏ و تقوي‏ را رعايت‏ نمايم‏ و همواره‏ به‏ استقلال‏ و اعتلاي‏ كشور و حفظ حقوق‏ ملت‏ و خدمت‏ به‏ مردم‏ پايبند باشم‏، از قانون‏ اساسي‏ دفاع‏ كنم‏ و در گفته‏ها و نوشته‏ها و اظهارنظرها، استقلال‏ كشور و آزادي‏ مردم‏ و تأمين‏ مصالح‏ آنها را مدنظر داشته‏ باشم‏.» نمايندگان‏ اقليتهاي‏ ديني‏ اين‏ سوگند را با ذكر كتاب‏ آسماني‏ خود ياد خواهند كرد. نمايندگاني‏ كه‏ در جلسه‏ نخست‏ شركت‏ ندارند بايد در اولين‏ جلسه‏اي‏ كه‏ حضور پيدا مي‏كنند مراسم‏ سوگند را به‏جاي‏ آورند.

    اصل 68

    در زمان‏ جنگ‏ و اشغال‏ نظامي‏ كشور به‏ پيشنهاد رئيس‏جمهور و تصويب‏ سه‏ چهارم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ و تأييد شوراي‏ نگهبان‏ از انتخابات‏ نقاط اشغال‏ شده‏ يا تمامي‏ مملكت‏ براي‏ مدت‏ معيني‏ متوقف‏ مي‏شود و درصورت‏ عدم‏ تشكيل‏ مجلس‏ جديد، مجلس‏ سابق‏ همچنان‏ به‏ كار خود ادامه‏ خواهد داد.

    اصل 69

    مذاكرات‏ مجلس‏ شوراي‏ ملي‏ بايد علني‏ باشد و گزارش‏ كامل‏ آن‏ از طريق‏ راديو و روزنامه‏ رسمي‏ براي‏ اطلاع‏ عموم‏ منتشر شود. در شرايط اضطراري‏، درصورتي‏ كه‏ رعايت‏ امنيت‏ كشور ايجاب‏ كند، به‏ تقاضاي‏ رئيس‏جمهور يا يكي‏ از وزرا يا ده‏ نفر از نمايندگان‏، جلسه‏ غيرعلني‏ تشكيل‏ مي‏شود. مصوبات‏ جلسه‏ غيرعلني‏ درصورتي‏ معتبر است‏ كه‏ با حضور شوراي‏ نگهبان‏ به‏تصويب‏ سه‏ چهارم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ برسد. گزارش‏ و مصوبات‏ اين‏ جلسات‏ بايد پس‏ از برطرف‏ شدن‏ شرايط اضطراري‏ براي‏ اطلاع‏ عموم‏ منتشر گردد.5

    اصل 70

    رئيس‏جمهور و معاونان‏ او و وزيران‏ به‏ اجتماع‏ يا به انفراد حق‏ شركت‏ در جلسات‏ علني‏ مجلس‏ را دارند و مي‏توانند مشاوران‏ خود را همراه‏ داشته‏ باشند و درصورتي‏ كه‏ نمايندگان‏ لازم‏ بدانند، وزرا مكلف‏ به‏ حضورند و هرگاه‏ تقاضا كنند مطالبشان‏ استماع‏ مي‏شود.6

    اصل 71

    مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ در عموم‏ مسائل‏ در حدود مقرر در قانون‏ اساسي‏ مي‏تواند قانون‏ وضع كند.

    اصل 72

    مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ نمي‏تواند قوانيني‏ وضع كند كه‏ با اصول‏ و احكام‏ مذهب‏ رسمي‏ كشور يا قانون‏ اساسي‏ مغايرت‏ داشته‏ باشد. تشخيص‏ اين‏ امر به‏ ترتيبي‏ كه‏ در اصل‏ نود و ششم‏ آمده‏ برعهده‏ شوراي‏ نگهبان‏ است‏.

    اصل 73

    شرح‏ و تفسير قوانين‏ عادي‏ در صلاحيت‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ است‏. مفاد اين‏ اصل‏ مانع از تفسيري‏ كه‏ دادرسان‏، در مقام‏ تميز حق‏، از قوانين‏ مي‏كنند نيست‏.

    اصل 74

    لوايح‏ قانوني‏ پس‏ از تصويب‏ هيأت‏وزيران‏ به‏ مجلس‏ تقديم‏ مي‏شود و طرحهاي‏ قانوني‏ به‏ پيشنهاد حداقل‏ پانزده‏ نفر از نمايندگان‏، در مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ قابل‏ طرح‏ است‏.

    اصل 75

    طرح‏هاي‏ قانوني‏ و پيشنهادها و اصلاحاتي‏ كه‏ نمايندگان‏ درخصوص‏ لوايح‏ قانوني‏ عنوان‏ مي‏كنند و به‏ تقليل‏ درآمد عمومي‏ يا افزايش‏ هزينه‌هاي‏ عمومي‏ مي‏انجامد، درصورتي‏ قابل‏ طرح‏ در مجلس‏ است‏ كه‏ در آن‏ طريق‏ جبران‏ كاهش‏ درآمد يا تأمين‏ هزينه‏ جديد نيز معلوم‏ شده‏ باشد.

    اصل 76

    مجلس‏ شوري‏ اسلامي‏ حق‏ تحقيق‏ و تفحص‏ در تمام‏ امور كشور را دارد.

    اصل 77

    عهدنامه‏ها، مقاوله‏نامه‏ها، قراردادها و موافقت‏نامه‏هاي‏ بين‏المللي‏ بايد به‏تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ برسد.

    اصل 78

    هرگونه‏ تغيير در خطوط مرزي‏ ممنوع‏ است‏ مگر اصلاحات‏ جزيي‏ با رعايت‏ مصالح‏ كشور، به‏ شرط اين‏ كه‏ يك‏طرفه‏ نباشد و به‏ استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور لطمه‏ نزند‏ و به‏تصويب‏ چهار پنجم‏ مجموع‏ نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ برسد.

    اصل 79

    برقراري‏ حكومت‏ نظامي‏ ممنوع‏ است‏. در حالت‏ جنگ‏ و شرايط اضطراري‏ نظير آن‏، دولت‏ حق‏ دارد با تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ موقتاً محدوديتهاي‏ ضروري‏ را برقرار نمايد، ولي‏ مدت‏ آن‏ به‏ هر حال‏ نمي‏تواند بيش‏ از سي‏ روز باشد و در صورتي‏ كه‏ ضرورت‏ همچنان‏ باقي‏ باشد دولت‏ موظف‏ است‏ مجدداً از مجلس‏ كسب‏ مجوز كند.

    اصل 80

    گرفتن‏ و دادن‏ وام‏ يا كمكهاي‏ بدون‏ عوض‏ داخلي‏ و خارجي‏ از طرف‏ دولت‏ بايد با تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ باشد.

    اصل 81

    دادن‏ امتياز تشكيل‏ شركتها و مؤسسات‏ در امور تجارتي‏ و صنعتي‏ و كشاورزي‏ و معادن‏ و خدمات‏ به‏ خارجيان‏ مطلقاً ممنوع‏ است‏.

    اصل 82

    استخدام‏ كارشناسان‏ خارجي‏ از طرف‏ دولت‏ ممنوع‏ است‏ مگر در موارد ضرورت‏ با تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏.

    اصل 83

    بناها و اموال دولتي‏ كه‏ از نفايس‏ ملي‏ باشد قابل‏ انتقال‏ به‏ غير نيست‏ مگر با تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ آن‏ هم‏ در صورتي‏ كه‏ از نفايس‏ منحصر به‏ فرد نباشد.

    اصل 84

    هر نماينده‏ در برابر تمام‏ ملت‏ مسئول‏ است‏ و حق‏ دارد در همه‏ مسائل‏ داخلي‏ و خارجي‏ كشور اظهار نظر نمايد.

    اصل 85

    سمت‏ نمايندگي‏ قائم‏ به‏ شخص‏ است‏ و قابل‏ واگذاري‏ به‏ ديگري‏ نيست‏. مجلس‏ نمي‏تواند اختيار قانونگذاري‏ را به‏ شخص‏ يا هيأتي‏ واگذار كند ولي‏ در موارد ضروري‏ مي‏تواند اختيار وضع بعضي‏ از قوانين‏ را با رعايت‏ اصل‏ هفتاد و دوم‏ به‏ كميسيون‏هاي‏ داخلي‏ خود تفويض‏ كند، در اين‏صورت‏ اين‏ قوانين‏ در مدتي‏ كه‏ مجلس‏ تعيين‏ مي‏نمايد به‏صورت‏ آزمايشي‏ اجرا مي‏شود و تصويب‏ نهايي‏ آنها با مجلس‏ خواهد بود. همچنين‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مي‏تواند تصويب‏ دائمي‏ اساسنامه‏ سازمانها، شركتها، مؤسسات‏ دولتي‏ يا وابسته‏ به‏ دولت‏ را با رعايت‏ اصل‏ هفتاد و دوم‏ به‏ كميسيونهاي‏ ذي‌ربط واگذار كند و يا اجازه‏ تصويب‏ آنها را به‏ دولت‏ بدهد. در اين‏ صورت‏ مصوبات‏ دولت‏ نبايد با اصول‏ و احكام‏ مذهب‏ رسمي‏ كشور و يا قانون‏ اساسي‏ مغايرت‏ داشته‏ باشد، تشخيص‏ اين‏ امر به‏ ترتيب‏ مذكور در اصل‏ نود و ششم‏ با شوراي‏ نگهبان‏ است‏. علاوه‏ بر اين‏، مصوبات‏ دولت‏ نبايد مخالف‏ قوانين‏ و مقررات‏ عمومي‏ كشور باشد و به‏منظور بررسي‏ و اعلام‏ عدم‏ مغايرت‏ آنها با قوانين‏ مزبور بايد ضمن‏ ابلاغ‏ براي‏ اجرا به‏ اطلاع‏ رئيس‏مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ برسد.7

    اصل 86

    نمايندگان‏ مجلس‏ در مقام‏ ايفاي‏ وظايف‏ نمايندگي‏ در اظهار نظر و رأي‏ خود كاملاً آزادند و نمي‏توان‏ آنها را به‏سبب‏ نظراتي‏ كه‏ در مجلس‏ اظهار كرده‏اند يا آرائي‏ كه‏ در مقام‏ ايفاي‏ وظايف‏ نمايندگي‏ خود داده‏اند تعقيب‏ يا توقيف‏ كرد.

    اصل 87

    رئيس‏جمهور براي‏ هيأت‏وزيران‏ پس‏ از تشكيل‏ و پيش‏ از هر اقدام‏ ديگر بايد از مجلس‏ رأي‏ اعتماد بگيرد. در دوران‏ تصدي‏ نيز در مورد مسايل‏ مهم‏ و مورد اختلاف‏ مي‏تواند از مجلس‏ براي‏ هيأت‏وزيران‏ تقاضاي‏ رأي‏ اعتماد كند.8

    اصل 88

    در هر مورد كه‏ حداقل‏ يك‏ چهارم‏ كل‏ نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ از رئيس‏جمهور و يا هر يك‏ از نمايندگان‏ از وزير مسئول‏، درباره‏ يكي‏ از وظايف‏ آنان‏ سؤال‏ كنند، رئيس‏جمهور يا وزير موظف‏ است‏ در مجلس‏ حاضر شود و به‏ سوال‏ جواب‏ دهد و اين‏ جواب‏ نبايد در مورد رئيس‏جمهور بيش‏ از يك‏ ماه‏ و در مورد وزير بيش‏ از ده‏ روز به‏ تأخير افتد مگر با عذر موجه‏ به‏ تشخيص‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏.9

    اصل 89

    1- نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مي‏توانند در مواردي‏ كه‏ لازم‏ مي‏دانند هيأت‏وزيران‏ يا هر يك‏ از وزرا را استيضاح‏ كنند، استيضاح‏ وقتي‏ قابل‏ طرح‏ در مجلس‏ است‏ كه‏ با امضاي‏ حداقل‏ ده‏ نفر از نمايندگان‏ به‏ مجلس‏ تقديم‏ شود. هيأت‏وزيران‏ يا وزير مورد استيضاح‏ بايد ظرف‏ مدت‏ ده‏ روز پس‏ از طرح‏ آن‏ در مجلس‏ حاضر شود و به‏ آن‏ پاسخ‏ گويد و از مجلس‏ رأي‏ اعتماد بخواهد. در صورت‏ عدم‏ حضور هيأت‏وزيران‏ يا وزير براي‏ پاسخ‏، نمايندگان‏ مزبور درباره‏ استيضاح‏ خود توضيحات‏ لازم‏ را مي‏دهند و در صورتي‏ كه‏ مجلس‏ مقتضي‏ بداند اعلام‏ رأي‏ عدم‏ اعتماد خواهد كرد. اگر مجلس‏ رأي‏ اعتماد نداد هيأت‏وزيران‏ يا وزير مورد استيضاح‏ عزل‏ مي‏شود. در هر دو صورت‏ وزراي‏ مورد استيضاح‏ نمي‏توانند در هيأت‏وزيراني‏ كه‏ بلافاصله‏ بعد از آن‏ تشكيل‏ مي‏شود عضويت‏ پيدا كنند.

    2- در صورتي‏ كه‏ حداقل‏ يك‏ سوم‏ از نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ رئيس‏جمهور را در مقام‏ اجراي‏ وظايف‏ مديريت‏ قوه‏ مجريه‏ و اداره‏ امور اجرايي‏ كشور مورد استيضاح‏ قرار دهند، رئيس‏جمهور بايد ظرف‏ مدت‏ يك‏ ماه‏ پس‏ از طرح‏ آن‏ در مجلس‏ حاضر شود و درخصوص‏ مسايل‏ مطرح‏ شده‏ توضيحات‏ كافي‏ بدهد. در صورتي‏ كه‏ پس‏ از بيانات‏ نمايندگان‏ مخالف‏ و موافق‏ و پاسخ‏ رئيس‏جمهور، اكثريت‏ دو سوم‏ كل‏ نمايندگان‏ به‏ عدم‏ كفايت‏ رئيس‏جمهور رأي‏ دادند مراتب‏ جهت‏ اجراي‏ بند ده‏ اصل‏ يكصد و دهم‏ به‏ اطلاع‏ مقام‏ رهبري‏ مي‏رسد.10

    اصل 90

    هر كس‏ شكايتي‏ از طرز كار مجلس‏ يا قوه‏ مجريه‏ يا قوه‏ قضائيه‏ داشته‏ باشد، مي‏تواند شكايت‏ خود را كتباً به مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ عرضه‏ كند. مجلس‏ موظف‏ است‏ به‏ اين‏ شكايات‏ رسيدگي‏ كند و پاسخ‏ كافي‏ دهد و در مواردي‏ كه‏ شكايت‏ به‏ قوه‏ مجريه‏ و يا قوه‏ قضاييه‏ مربوط است‏ رسيدگي‏ و پاسخ‏ كافي‏ از آنها بخواهد و در مدت‏ متناسب‏ نتيجه‏ را اعلام‏ نمايد و در موردي‏ كه‏ مربوط به‏ عموم‏ باشد به‏ اطلاع‏ عامه‏ برساند.

    اصل 91

    به‏منظور پاسداري‏ از احكام‏ اسلام‏ و قانون‏ اساسي‏ از نظر عدم‏ مغايرت‏ مصوبات‏، مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ با آنها، شورايي‏ به‏ نام‏ شوراي‏ نگهبان‏ با تركيب‏ زير تشكيل‏ مي‏ شود:

    1 - شش‏ نفر از فقهاي‏ عادل‏ و آگاه‏ به‏ مقتضيات‏ زمان‏ و مسايل‏ روز. انتخاب‏ اين‏ عده‏ با مقام‏ رهبري‏ است‏.

    2 - شش‏ نفر حقوقدان‏، در رشته‏هاي‏ مختلف‏ حقوقي‏، از ميان‏ حقوقدانان‏ مسلماني‏ كه‏ به‏ وسيله‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ معرفي مي‏شوند و با رأي‏ مجلس‏ انتخاب‏ مي‏گردند.11

    اصل 92

    اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ براي‏ مدت‏ شش‏ سال‏ انتخاب‏ مي‏شوند ولي‏ در نخستين‏ دوره‏ پس‏ از گذشتن‏ سه‏ سال‏، نيمي‏ از اعضاي‏ هر گروه‏ به‏ قيد قرعه‏ تغيير مي‏يابند و اعضاي‏ تازه‏اي‏ به‏جاي‏ آنها انتخاب‏ مي‏شوند.

    اصل 93

    مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ بدون‏ وجود شوراي‏ نگهبان‏ اعتبار قانوني‏ ندارد مگر درمورد تصويب‏ اعتبارنامه‏ نمايندگان‏ و انتخاب‏ شش‏ نفر حقوقدان‏ اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏.

    اصل 94

    كليه‏ مصوبات‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ بايد به‏ شوراي‏ نگهبان‏ فرستاده‏ شود. شوراي‏ نگهبان‏ موظف‏ است‏ آن‏ را حداكثر ظرف‏ ده‏ روز از تاريخ‏ وصول‏ از نظر انطباق‏ بر موازين‏ اسلام‏ و قانون‏ اساسي‏ مورد بررسي‏ قرار دهد و چنانچه‏ آن‏ را مغاير ببيند براي‏ تجديد نظر به‏ مجلس‏ بازگرداند. در غير اين‏ صورت‏ مصوبه‏ قابل‏ اجرا است‏.

    اصل 95

    در مواردي‏ كه‏ شوراي‏ نگهبان‏ مدت‏ ده‏ روز را براي‏ رسيدگي‏ و اظهار نظر نهايي‏ كافي‏ نداند، مي‏تواند از مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ حداكثر براي‏ ده‏ روز ديگر با ذكر دليل‏ خواستار تمديد وقت‏ شود.

    اصل 96

    تشخيص‏ عدم‏ مغايرت‏ مصوبات‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ با احكام‏ اسلام‏ با اكثريت‏ فقهاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ و تشخيص‏ عدم‏ تعارض‏ آنها با قانون‏ اساسي‏ بر عهده‏ اكثريت‏ همه‏ اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ است‏.

    اصل 97

    اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ به‏منظور تسريع در كار مي‏توانند هنگام‏ مذاكره‏ درباره‏ لايحه‏ يا طرح‏ قانوني‏ در مجلس‏ حاضر شوند و مذاكرات‏ را استماع‏ كنند. اما وقتي‏ طرح‏ يا لايحه‏اي‏ فوري‏ در دستور كار مجلس‏ قرار گيرد، اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ بايد در مجلس‏ حاضر شوند و نظر خود را اظهار نمايند.

    اصل 98

    تفسير قانون‏ اساسي‏ به‏ عهده‏ شوراي‏ نگهبان‏ است‏ كه‏ با تصويب‏ سه‏ چهارم‏ آنان‏ انجام‏ مي‏شود.

    اصل 99

    شوراي‏ نگهبان‏ نظارت‏ بر انتخابات‏ مجلس‏ خبرگان‏ رهبري‏، رياست‏ جمهوري‏، مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ و مراجعه‏ به‏ آراء عمومي‏ و همه‏ پرسي‏ را برعهده‏ دارد.12

    اصل 100

    براي‏ پيشبرد سريع برنامه‏هاي‏ اجتماعي‏، اقتصادي‏، عمراني‏، بهداشتي‏، فرهنگي‏، آموزشي‏ و ساير امور رفاهي‏ از طريق‏ همكاري‏ مردم‏ با توجه‏ به‏ مقتضيات‏ محلي‏، اداره‏ امور هر روستا، بخش‏، شهر، شهرستان‏ يا استان‏ با نظارت‏ شورايي‏ به‏ نام‏ شوراي‏ ده‏، بخش‏، شهر، شهرستان‏ يا استان‏ صورت‏ مي‏گيرد كه‏ اعضاي‏ آن‏ را مردم‏ همان‏ محل‏ انتخاب‏ مي‏كنند. شرايط انتخاب‏كنندگان‏ و انتخاب‏شوندگان‏ و حدود وظايف‏ و اختيارات‏ و نحوه‏ انتخاب‏ و نظارت‏ شوراهاي‏ مذكور و سلسله‏ مراتب‏ آنها را كه‏ بايد با رعايت‏ اصول‏ وحدت‏ ملي‏ و تماميت‏ ارضي‏ و نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ و تابعيت‏ حكومت‏ مركزي‏ باشد قانون‏ معين‏ مي‌كند.

    اصل 101

    به‏منظور جلوگيري‏ از تبعيض‏ و جلب‏ همكاري‏ در تهيه‏ برنامه‏هاي‏ عمراني‏ و رفاهي‏ استانها و نظارت‏ بر اجراي‏ هماهنگ‏ آنها، شوراي‏عالي‏ استانها مركب‏ از نمايندگان‏ شوراهاي‏ استانها تشكيل‏ مي‏شود. نحوه‏ تشكيل‏ و وظايف‏ اين‏ شورا را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 102

    شوراي‏عالي‏ استانها حق‏ دارد در حدود وظايف‏ خود طرحهايي‏ تهيه‏ و مستقيماً يا از طريق‏ دولت‏ به‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ پيشنهاد كند. اين‏ طرحها بايد در مجلس‏ مورد بررسي‏ قرار گيرد.

    اصل 103

    استانداران‏، فرمانداران‏، بخشداران‏ و ساير مقامات‏ كشوري‏ كه‏ از طرف‏ دولت‏ تعيين‏ مي‏شوند در حدود اختيارات‏ شوراها ملزم‏ به‏ رعايت‏ تصميمات‏ آنها هستند.

    اصل 104

    به‏منظور تأمين‏ قسط اسلامي‏ و همكاري‏ در تهيه‏ برنامه‏ها و ايجاد هماهنگي‏ در پيشرفت‏ امور در واحدهاي‏ توليدي‏، صنعتي‏ و كشاورزي‏، شوراهايي‏ مركب‏ از نمايندگان‏ كارگران‏ و دهقانان‏ و ديگر كاركنان‏ و مديران‏، و در واحدهاي‏ آموزشي‏، اداري‏، خدماتي‏ و مانند اينها شوراهايي‏ مركب‏ از نمايندگان‏ اعضا اين‏ واحدها تشكيل‏ مي‏شود. چگونگي‏ تشكيل‏ اين‏ شوراها و حدود وظايف‏ و اختيارات‏ آنها را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 105

    تصميمات‏ شوراها نبايد مخالف‏ موازين‏ اسلام‏ و قوانين‏ كشور باشد.

    اصل 106

    انحلال‏ شوراها جز در صورت‏ انحراف‏ از وظايف‏ قانوني‏ ممكن‏ نيست‏. مرجع تشخيص‏ انحراف‏ و ترتيب‏ انحلال‏ شوراها و طرز تشكيل‏ مجدد آنها را قانون‏ معين‏ مي‏كند. شورا در صورت‏ اعتراض‏ به‏ انحلال‏ حق‏ دارد به‏ دادگاه‏ صالح‏ شكايت‏ كند و دادگاه‏ موظف‏ است‏ خارج‏ از نوبت‏ به‏ آن‏ رسيدگي‏ كند.

    اصل 107

    پس‏ از مرجع عاليقدر تقليد و رهبر كبير انقلاب‏ جهاني‏ اسلام‏ و بنيانگذار جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ حضرت‏ آيت‏الله‏ العظمي‏ امام‏ خميني‏ «قدس‏ سره‏ الشريف» كه‏ از طرف‏ اكثريت‏ قاطع مردم‏ به‏ مرجعيت‏ و رهبري‏ شناخته‏ و پذيرفته‏ شدند، تعيين‏ رهبر به‏عهده‏ خبرگان‏ منتخب‏ مردم‏ است‏. خبرگان‏ رهبري‏ درباره‏ همه‏ فقها واجد شرايط مذكور در اصول‏ پنجم‏ و يكصد و نهم‏ بررسي‏ و مشورت‏ مي‏كنند هر گاه‏ يكي‏ از آنان‏ را اعلم‏ به‏ احكام‏ و موضوعات‏ فقهي‏ يا مسايل‏ سياسي‏ و اجتماعي‏ يا داراي‏ مقبوليت‏ عامه‏ يا واجد برجستگي‏ خاص‏ در يكي‏ از صفات‏ مذكور در اصل‏ يكصد و نهم‏ تشخيص‏ دهند او را به‏ رهبري‏ انتخاب‏ مي‏كنند و در غير اين‏ صورت‏ يكي‏ از آنان‏ را به‏ عنوان‏ رهبر انتخاب‏ و معرفي‏ مي‏نمايند. رهبر منتخب‏ خبرگان‏، ولايت‏ امر و همه‏ مسئوليت‏هاي‏ ناشي‏ از آن‏ را برعهده‏ خواهد داشت‏. رهبر در برابر قوانين‏ با ساير افراد كشور مساوي‏ است‏.13

    اصل 108

    قانون‏ مربوط به‏ تعداد و شرايط خبرگان‏، كيفيت‏ انتخاب‏ آنها و آئين‏نامه‏ داخلي‏ جلسات‏ آنان‏ براي‏ نخستين‏ دوره‏ بايد به‏وسيله‏ فقها اولين‏ شوراي‏ نگهبان‏ تهيه‏ و با اكثريت‏ آراء آنان‏ تصويب‏ شود و به‏ تصويب‏ نهايي‏ رهبر انقلاب‏ برسد. از آن‏ پس‏ هر گونه‏ تغيير و تجديدنظر در اين‏ قانون‏ و تصويب‏ ساير مقررات‏ مربوط به‏ وظايف‏ خبرگان‏ در صلاحيت‏ خود آنان‏ است‏. 14

    اصل 109

    شرايط و صفات‏ رهبر:

    1- صلاحيت‏ علمي‏ لازم‏ براي‏ افتاء در ابواب‏ مختلف‏ فقه‏.

    2- عدالت‏ و تقواي‏ لازم‏ براي‏ رهبري‏ امت‏ اسلام‏.

    3- بينش‏ صحيح‏ سياسي‏ و اجتماعي‏، تدبير، شجاعت‏، مديريت‏ و قدرت‏ كافي‏ براي‏ رهبري‏. در صورت‏ تعدد واجدين‏ شرايط فوق‏، شخصي‏ كه‏ داراي‏ بينش‏ فقهي‏ و سياسي‏ قوي‏تر باشد مقدم‏ است‏.15

    اصل 110

    وظايف‏ و اختيارات‏ رهبر:

    1- تعيين‏ سياستهاي كلي‏ نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏.

    2- نظارت‏ بر حسن‏ اجراي‏ سياستهاي‏ كلي‏ نظام‏.

    3- فرمان‏ همه‏ پرسي‏.

    4- فرماندهي‏ كل‏ نيروهاي‏ مسلح‏.

    5- اعلان‏ جنگ‏ و صلح‏ و بسيج‏ نيروها‏.

    6- نصب‏ و عزل‏ و قبول‏ استعفاء‏:

    الف‏- فقهاي‏ شوراي‏ نگهبان‏.

    ب‏- عالي‌ترين‏ مقام‏ قوه‏ قضائيه‏.

    ج‏- رئيس‏ سازمان‏ صدا و سيماي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏.

    د- رئيس‏ ستاد مشترك‏.

    هـ- فرمانده‏ كل‏ سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏ اسلامي‏.

    و- فرماندهان‏ عالي‏ نيروهاي‏ نظامي‏ و انتظامي‏.

    7- حل‏ اختلاف‏ و تنظيم‏ روابط قواي‏ سه‏ گانه‏.

    8- حل‏ معضلات‏ نظام‏ كه‏ از طرق‏ عادي‏ قابل‏ حل‏ نيست‏، از طريق‏ مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏.

    9- امضاء حكم‏ رياست‏ جمهوري‏ پس‏ از انتخاب‏ مردم.

    صلاحيت‏ داوطلبان‏ رياست‏ جمهوري‏ از جهت‏ دارا بودن‏ شرايطي‏ كه‏ در اين‏ قانون‏ مي‏آيد، بايد قبل‏ از انتخابات‏ به‏ تاييد شوراي‏ نگهبان‏ و در دوره‏ اول‏ به‏ تأييد رهبري‏ برسد.

    10- عزل‏ رئيس‏جمهور با در نظر گرفتن‏ مصالح‏ كشور پس‏ از حكم‏ ديوان‏عالي‏ كشور به‏ تخلف‏ وي‏ از وظايف‏ قانوني‏، يا رأي‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ به‏ عدم‏ كفايت‏ وي‏ بر اساس‏ اصل‏ هشتاد و نهم‏.

    11- عفو يا تخفيف‏ مجازات‏ محكومين‏ در حدود موازين‏ اسلامي‏ پس‏ از پيشنهاد رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏.

    رهبر مي‏تواند بعضي‏ از وظايف‏ و اختيارات‏ خود را به‏ شخص‏ ديگري‏ تفويض‏ كند.16

    اصل 111

    هر گاه‏ رهبر از انجام‏ وظايف‏ قانوني‏ خود ناتوان‏ شود. يا فاقد يكي‏ از شرايط مذكور در اصول‏ پنجم‏ و يكصد و نهم‏ گردد، يا معلوم‏ شود از آغاز فاقد بعضي‏ از شرايط بوده‏ است‏، از مقام‏ خود بركنار خواهد شد. تشخيص‏ اين‏ امر به‏عهده‏ خبرگان‏ مذكور در اصل‏ يكصد و هشتم‏ مي‏باشد. در صورت‏ فوت‏ يا كناره‏گيري‏ يا عزل‏ رهبر، خبرگان‏ موظفند، در اسرع‏ وقت‏ نسبت‏ به‏ تعيين‏ و معرفي‏ رهبر جديد اقدام‏ نمايند. تا هنگام‏ معرفي‏ رهبر، شورايي‏ مركب‏ از رئيس‏جمهور، رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ و يكي‏ از فقهاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ به انتخاب‏ مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏، همه‏ وظايف‏ رهبري‏ را به‏طور موقت‏ به‏عهده‏ مي‏گيرد و چنانچه‏ در اين‏ مدت‏ يكي‏ از آنان‏ به‏ هر دليل‏ نتواند انجام‏ وظيفه‏ نمايد، فرد ديگري به‏ انتخاب‏ مجمع، با حفظ اكثريت‏ فقها، در شورا به‏جاي‏ وي‏ منصوب‏ مي‏گردد. اين‏ شورا درخصوص‏ وظايف‏ بندهاي‏ 1 و 3 و 5 و 10 و قسمت‏ هاي‏ (د) و (هـ) و (و) بند 6 اصل‏ يكصد و دهم‏، پس‏ از تصويب‏ سه‏ چهارم‏ اعضاء مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏ اقدام‏ مي‏كند. هرگاه‏ رهبر بر اثر بيماري‏ يا حادثه ديگري‏ موقتاً از انجام‏ وظايف‏ رهبري‏ ناتوان‏ شود، در اين‏ مدت‏ شوراي‏ مذكور در اين‏ اصل‏ وظايف‏ او را عهده‏دار خواهد بود.17

    اصل 112

    مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏ براي‏ تشخيص‏ مصلحت‏‏ در مواردي‏ كه‏ مصوبه‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ را شوراي‏ نگهبان‏ خلاف‏ موازين‏ شرع‏ و يا قانون‏ اساسي‏ بداند و مجلس‏ با در نظر گرفتن‏ مصلحت‏ نظام‏ نظر شوراي‏ نگهبان‏ را تأمين‏ نكند و مشاوره‏ در اموري‏ كه‏ رهبري‏ به‏ آنان‏ ارجاع‏ مي‏دهد و ساير وظايفي‏ كه‏ در اين‏ قانون‏ ذكر شده‏ است‏ به‏ دستور رهبري‏ تشكيل‏ مي‏شود. اعضاء ثابت‏ و متغير اين‏ مجمع را مقام‏ رهبري‏ تعيين‏ مي‏نمايد. مقررات‏ مربوط به‏ مجمع توسط خود اعضاء تهيه‏ و تصويب‏ و به‏ تأييد مقام‏ رهبري‏ خواهد رسيد.18

    اصل 113

    پس‏ از مقام‏ رهبري‏ رئيس‏جمهور عالي‌ترين‏ مقام‏ رسمي‏ كشور است‏ و مسئوليت‏ اجراي‏ قانون‏ اساسي‏ و رياست‏ قوه‏ مجريه‏ را جز در اموري‏ كه‏ مستقيماً به‏ رهبري‏ مربوط مي‏شود، برعهده‏ دارد.19

    اصل 114

    رئيس‏جمهور براي‏ مدت‏ چهار سال‏ با رأي‏ مستقيم‏ مردم‏ انتخاب‏ مي‏شود و انتخاب‏ مجدد او به‏صورت‏ متوالي‏ تنها براي‏ يك‏ دوره‏ بلامانع است‏.

    اصل 115

    رئيس‏جمهور بايد از ميان‏ رجال‏ مذهبي‏ و سياسي‏ كه‏ واجد شرايط زير باشند انتخاب‏ گردد: ايراني‏الاصل‏، تابع ايران‏، مدير و مدبر، داراي‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوي‏، مؤمن‏ و معتقد به‏ مباني‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و مذهب‏ رسمي‏ كشور.

    اصل 116

    نامزدهاي‏ رياست‏ جمهوري‏ بايد قبل‏ از شروع‏ انتخابات‏ آمادگي‏ خود را رسماً اعلام‏ كنند. نحوه‏ برگزاري‏ انتخاب‏ رئيس‏جمهوري‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 117

    رئيس‏جمهور با اكثريت‏ مطلق‏ آراء شركت‏كنندگان‏ انتخاب‏ مي‏شود، ولي‏ هرگاه‏ در دور‏ نخست‏ هيچيك‏ از نامزدها چنين‏ اكثريتي‏ بدست‏ نياورد، روز جمعه‏ هفته‏ بعد براي‏ بار دوم‏ رأي‏ گرفته‏ مي‏شود. در دور دوم‏ تنها دو نفر از نامزدها كه‏ در دور نخست‏ آراء بيشتري‏ داشته‏اند شركت‏ مي‏كنند، ولي‏ اگر بعضي‏ از نامزدهاي‏ دارنده‏ آراء بيشتر، از شركت‏ در انتخابات‏ منصرف‏ شوند، از ميان‏ بقيه‏، دو نفر كه‏ در دور نخست‏ بيش‏ از ديگران‏ رأي‏ داشته‏اند براي‏ انتخاب‏ مجدد معرفي‏ مي‏شوند.

    اصل 118

    مسئوليت‏ نظارت‏ بر انتخابات‏ رياست‏ جمهوري‏ طبق‏ اصل‏ نود و نهم‏ برعهده‏ شوراي‏ نگهبان‏ است‏ ولي‏ قبل‏ از تشكيل‏ نخستين‏ شوراي‏ نگهبان‏ بر عهده‏ انجمن‏ نظارتي‏ است‏ كه‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏كند.

    اصل 119

    انتخاب‏ رئيس‏جمهور جديد بايد حداقل‏ يك‏ ماه‏ پيش‏ از پايان‏ دوره‏ رياست‏ جمهوري‏ قبلي‏ انجام‏ شده‏ باشد و در فاصله‏ انتخاب‏ رئيس‏جمهور جديد و پايان‏ دوره‏ رياست‏ جمهوري‏ سابق‏، رئيس‏جمهور پيشين‏ وظايف‏ رئيس‏جمهوري‏ را انجام‏ مي‏دهد.

    اصل 120

    هر گاه‏ در فاصله‏ ده‏ روز پيش‏ از رأي‏گيري‏ يكي‏ از نامزدهايي‏ كه‏ صلاحيت‏ او طبق‏ اين‏ قانون‏ احراز شده‏ فوت‏ كند، انتخابات‏ به‏ مدت‏ دو هفته‏ به‏ تأخير مي‏افتد. اگر در فاصله‏ دور نخست‏ و دور دوم‏ نيز يكي‏ از دو نفر حايز اكثريت‏ دور نخست‏ فوت‏ كند، مهلت‏ انتخابات‏ براي‏ دو هفته‏ تمديد مي‏شود.

    اصل 121

    رئيس‏جمهور در مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ در جلسه‏اي‏ كه‏ با حضور رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ و اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏ تشكيل‏ مي‏شود به‏ترتيب‏ زير سوگند ياد مي‏كند و سوگندنامه‏ را امضا مي‏نمايد. بسم‏الله‏ الرحمن‏ الرحيم‏ «من‏ به‏ عنوان‏ رئيس‏جمهور در پيشگاه‏ قرآن‏ كريم‏ و در برابر ملت‏ ايران‏ به‏ خداوند قادر متعال‏ سوگند ياد مي‏كنم‏ كه‏ پاسدار مذهب‏ رسمي‏ و نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ و قانون‏ اساسي‏ كشور باشم‏ و همه‏ استعداد و صلاحيت‏ خويش‏ را در راه‏ ايفاي‏ مسئوليتهايي‏ كه‏ برعهده‏ گرفته‏ام‏ به‏كار گيرم‏ و خود را وقف‏ خدمت‏ به‏ مردم‏ و اعتلاي‏ كشور، ترويج‏ دين‏ و اخلاق‏، پشتيباني‏ از حق‏ و گسترش‏ عدالت‏ سازم‏ و از هرگونه‏ خودكامگي‏ بپرهيزم‏ و از آزادي‏ و حرمت‏ اشخاص‏ و حقوقي‏ كه‏ قانون‏ اساسي‏ براي‏ ملت‏ شناخته‏ است‏ حمايت‏ كنم‏. در حراست‏ از مرزها و استقلال‏ سياسي‏ و اقتصادي‏ و فرهنگي‏ كشور از هيچ‏ اقدامي‏ دريغ نورزم‏ و با استعانت‏ از خداوند و پيروي‏ از پيامبر اسلام‏ و ائمه‏ اطهار عليهم‏السلام‏ قدرتي‏ را كه‏ ملت‏ به‏عنوان‏ امانتي‏ مقدس‏ به‏ من‏ سپرده‏ است‏ همچون‏ اميني‏ پارسا و فداكار نگاهدار باشم‏ و آن‏ را به‏ منتخب‏ ملت‏ پس‏ از خود بسپارم‏.»20

    اصل 122

    رئيس‏جمهور در حدود اختيارات‏ و وظايفي‏ كه‏ به‏ موجب‏ قانون‏ اساسي‏ و يا قوانين‏ عادي‏ به‏عهده‏ دارد در برابر ملت‏ و رهبر و مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مسئول‏ است‏.21

    اصل 123

    رئيس‏جمهور موظف‏ است‏ مصوبات‏ مجلس‏ يا نتيجه‏ همه‏پرسي‏ را پس‏ از طي‏ مراحل‏ قانوني‏ و ابلاغ‏ به‏ وي‏ امضا كند و براي‏ اجرا در اختيار مسئولان‏ بگذارد.

    اصل 124

    رئيس‏جمهور مي‏تواند براي‏ انجام‏ وظايف‏ قانوني‏ خود معاوناني‏ داشته‏ باشد. معاون‏ اول‏ رئيس‏جمهور با موافقت‏ وي‏ اداره‏ هيأت‏وزيران‏ و مسئوليت‏ هماهنگي‏ ساير معاونتها را به‏ عهده‏ خواهد داشت‏.22

    اصل 125

    امضاء‏ عهدنامه‏ها، مقاوله‏نامه‏ها، موافقت‏نامه‏ها و قراردادهاي‏ دولت‏ ايران‏ با ساير دولتها و همچنين‏ امضاء‏ پيمان‏هاي‏ مربوط به‏ اتحاديه‏هاي‏ بين‏المللي‏ پس‏ از تصويب‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ با رئيس‏جمهور يا نماينده‏ قانوني‏ او است‏.

    اصل 126

    رئيس‏جمهور مسئوليت‏ امور برنامه‏ و بودجه‏ و امور اداري‏ و استخدامي‏ كشور را مستقيماً برعهده‏ دارد و مي‏تواند اداره‏ آنها را به‏عهده‏ ديگري‏ بگذارد.23

    اصل 127

    رئيس‏جمهور مي‏تواند در موارد خاص‏، بر حسب‏ ضرورت‏ با تصويب‏ هيأت‏وزيران‏ نماينده‏، يا نمايندگان‏ ويژه‏ با اختيارات‏ مشخص‏ تعيين‏ نمايد. در اين‏ موارد تصميمات‏ نماينده‏ يا نمايندگان‏ مذكور در حكم‏ تصميمات‏ رئيس‏جمهور و هيأت‏وزيران‏ خواهد بود.24

    اصل 128

    سفيران‏ به‏ پيشنهاد وزير امور خارجه‏ و تصويب‏ رئيس‏جمهور تعيين‏ مي‏شوند. رئيس‏جمهور استوارنامه‏ سفيران‏ را امضا مي‏كند و استوارنامه‏ سفيران‏ كشورهاي‏ ديگر را مي‏پذيرد.25

    اصل 129

    اعطاي‏ نشانهاي‏ دولتي‏ با رئيس‏جمهور است‏.

    اصل 130

    رئيس‏جمهور استعفاي‏ خود را به‏ رهبر تقديم‏ مي‏كند و تا زماني‏ كه‏ استعفاي‏ او پذيرفته‏ نشده‏ است‏ به‏ انجام‏ وظايف‏ خود ادامه‏ مي‏دهد.26

    اصل 131

    در صورت‏ فوت‏، عزل‏، استعفا، غيبت‏ يا بيماري‏ بيش‏ از دو ماه‏ رئيس‏جمهور و يا درموردي‏ كه‏ مدت‏ رياست‏ جمهوري‏ پايان‏ يافته‏ و رئيس‏جمهور جديد بر اثر موانعي‏ هنوز انتخاب‏ نشده‏ و يا امور ديگري‏ از اين‏ قبيل‏، معاون‏ اول‏ رئيس‏جمهور با موافقت‏ رهبري‏ اختيارات‏ و مسئوليتهاي‏ وي‏ را بر عهده‏ مي‏گيرد و شورايي‏ متشكل‏ از رئيس‏مجلس‏ و رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ و معاون‏ اول‏ رئيس‏جمهور موظف‏ است‏ ترتيبي‏ دهد كه‏ حداكثر ظرف‏ مدت‏ پنجاه‏ روز رئيس‏جمهور جديد انتخاب‏ شود، در صورت‏ فوت‏ معاون‏ اول‏ و يا امور ديگري‏ كه‏ مانع انجام‏ وظايف‏ وي‏ گردد و نيز در صورتي‏ كه‏ رئيس‏جمهور معاون‏ اول‏ نداشته‏ باشد مقام‏ رهبري‏ فرد ديگري‏ را به‏جاي‏ او منصوب‏ مي‏كند.27

    اصل 132

    در مدتي‏ كه‏ اختيارات‏ و مسئوليتهاي‏ رئيس‏جمهور برعهده‏ معاون‏ اول‏ يا فرد ديگري‏ است‏ كه‏ به‏موجب‏ اصل‏ يكصد و سي‏ و يكم‏ منصوب‏ مي‏گردد، وزرا را نمي‏توان‏ استيضاح‏ كرد يا به‏ آنان‏ رأي‏ عدم‏ اعتماد داد و نيز نمي‏توان‏ براي‏ تجديد نظر در قانون‏ اساسي‏ و يا امر همه‏ پرسي‏ اقدام‏ نمود.28

    اصل 133

    وزرا توسط رئيس‏جمهور تعيين‏ و براي‏ گرفتن‏ رأي‏ اعتماد به‏ مجلس‏ معرفي‏ مي‏شوند با تغيير مجلس‏، گرفتن‏ رأي‏ اعتماد جديد براي‏ وزرا لازم‏ نيست‏. تعداد وزيران‏ و حدود اختيارات‏ هر يك‏ از آنان‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.29

    اصل 134

    رياست‏ هيات‏وزيران‏ با رئيس‏جمهور است‏ كه‏ بر كار وزيران‏ نظارت‏ دارد و با اتخاذ تدابير لازم‏ به‏ هماهنگ‏ ساختن‏ تصميم‏هاي‏ وزيران‏ و هيأت‏دولت‏ مي‏پردازد و با همكاري‏ وزيران‏، برنامه‏ و خط مشي‏ دولت‏ را تعيين‏ و قوانين‏ را اجرا مي‏كند. در موارد اختلاف‏ نظر و يا تداخل‏ در وظايف‏ قانوني‏ دستگاه‏هاي‏ دولتي‏ درصورتي‏ كه‏ نياز به‏ تفسير يا تغيير قانون‏ نداشته‏ باشد، تصميم‏ هيأت‏وزيران‏ كه‏ به‏ پيشنهاد رئيس‏جمهور اتخاذ مي‏شود لازم‏الاجرا است‏. رئيس‏جمهور در برابر مجلس‏ مسئول‏ اقدامات‏ هيأت‏وزيران‏ است‏.30

    اصل 135

    وزرا تا زماني‏ كه‏ عزل‏ نشده‏اند و يا بر اثر استيضاح‏ يا درخواست‏ رأي‏ اعتماد، مجلس‏ به‏ آنها رأي‏ عدم‏ اعتماد نداده‏ است‏ در سمت‏ خود باقي‏ مي‏مانند. استعفاي‏ هيأت‏وزيران‏ يا هر يك‏ از آنان‏ به‏ رئيس‏جمهور تسليم‏ مي‌شود و هيأت‏وزيران‏ تا تعيين‏ دولت‏ جديد به‏ وظايف‏ خود ادامه‏ خواهند داد. رئيس‏جمهور مي‏تواند براي‏ وزارتخانه‏هايي‏ كه‏ وزير ندارند حداكثر براي‏ مدت‏ سه‏ ماه‏ سرپرست‏ تعيين‏ نمايد.31

    اصل 136

    رئيس‏جمهور مي‏تواند وزرا را عزل‏ كند و در اين‏ صورت‏ بايد براي‏ وزير يا وزيران‏ جديد از مجلس‏ رأي‏ اعتماد بگيرد، و در صورتي‏ كه‏ پس‏ از ابراز اعتماد مجلس‏ به‏ دولت‏ نيمي‏ از هيأت‏وزيران‏ تغيير نمايد بايد مجدداً از مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ براي‏ هيأت‏وزيران‏ تقاضاي‏ رأي‏ اعتماد كند32

    اصل 137

    هر يك‏ از وزيران‏ مسئول‏ وظايف‏ خاص‏ خويش‏ در برابر رئيس‏جمهور و مجلس‏ است‏ و در اموري‏ كه‏ به‏تصويب‏ هيأت‏وزيران‏ مي‏رسد مسئول‏ اعمال‏ ديگران‏ نيز هست‏.33

    اصل 138

    علاوه‏ بر مواردي‏ كه‏ هيأت‏وزيران‏ يا وزيري‏ مأمور تدوين‏ آئين‏نامه‏هاي‏ اجرايي‏ قوانين‏ مي‏شود، هيأت‏وزيران‏ حق‏ دارد براي‏ انجام‏ وظايف‏ اداري‏ و تأمين‏ اجراي‏ قوانين‏ و تنظيم‏ سازمانهاي‏ اداري‏ به‏ وضع تصويب‏نامه‏ و آئين‏نامه‏ بپردازد. هر يك‏ از وزيران‏ نيز در حدود وظايف‏ خويش‏ و مصوبات‏ هيأت‏وزيران‏ حق‏ وضع آئين‏نامه‏ و صدور بخشنامه‏ را دارد ولي‏ مفاد اين‏ مقررات‏ نبايد با متن‏ و روح‏ قوانين‏ مخالف‏ باشد. دولت‏ مي‏تواند تصويب‏ برخي‏ از امور مربوط به‏ وظايف‏ خود را به‏ كميسيونهاي‏ متشكل‏ از چند وزير واگذار نمايد. مصوبات‏ اين‏ كميسيونها در محدوده‏ قوانين‏ پس‏ از تأييد رئيس‏جمهور لازم‏الاجراء است‏. تصويب‏نامه‏ها و آئين‏نامه‏هاي‏ دولت‏ و مصوبات‏ كميسيونهاي‏ مذكور در اين‏ اصل‏، ضمن‏ ابلاغ‏ براي‏ اجراء به‏ اطلاع‏ رئيس‏مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ مي‏رسد تا در صورتي‏ كه‏ آنها را بر خلاف‏ قوانين‏ بيابد با ذكر دليل‏ براي‏ تجديدنظر به‏ هيأت‏وزيران‏ بفرستند.34

    اصل 139

    صلح‏ دعاوي‏ راجع به‏ اموال‏ عمومي‏ و دولتي‏ يا ارجاع‏ آن‏ به‏ داوري‏ در هر مورد، موكول‏ به‏تصويب‏ هيأت‏وزيران‏ است‏ و بايد به‏ اطلاع‏ مجلس‏ برسد. در مواردي‏ كه‏ طرف‏ دعوي‏ خارجي‏ باشد و در موارد مهم‏ داخلي‏ بايد به‏تصويب‏ مجلس‏ نيز برسد. موارد مهم‏ را قانون‏ تعيين‏ مي‏كند.

    اصل 140

    رسيدگي‏ به‏ اتهام‏ رئيس‏جمهور و معاونان‏ او و وزيران‏ در مورد جرايم‏ عادي‏ با اطلاع‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ در دادگاه‏هاي‏ عمومي‏ دادگستري‏ انجام‏ مي‏شود.35

    اصل 141

    رئيس‏جمهور، معاونان‏ رئيس‏جمهور، وزيران‏ و كارمندان‏ دولت‏ نمي‏توانند بيش‏ از يك‏ شغل‏ دولتي‏ داشته‏ باشند و داشتن‏ هر نوع‏ شغل‏ ديگر در مؤسساتي‏ كه‏ تمام‏ يا قسمتي‏ از سرمايه‏ آن‏ متعلق‏ به‏ دولت‏ يا مؤسسات‏ عمومي‏ است‏ و نمايندگي‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ و وكالت‏ دادگستري‏ و مشاوره‏ حقوقي‏ و نيز رياست‏ و مديريت‏ عامل‏ يا عضويت‏ در هيأت‏مديره‏ انواع‏ مختلف‏ شركتهاي‏ خصوصي‏، جز شركتهاي‏ تعاوني‏ ادارات‏ و مؤسسات‏ براي‏ آنان‏ ممنوع‏ است‏. سمتهاي‏ آموزشي‏ در دانشگاه‏ها و مؤسسات‏ تحقيقاتي‏ از اين حكم‏ مستثني‏ است‏.36

    اصل 142

    دارايي‏ رهبر، رئيس‏جمهور، معاونان‏ رئيس‏جمهور، وزيران‏ و همسر و فرزندان‏ آنان‏ قبل‏ و بعد از خدمت‏، توسط رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ رسيدگي‏ مي‏شود كه‏ بر خلاف‏ حق‏، افزايش‏ نيافته‏ باشد.37

    اصل 143

    ارتش‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ پاسداري‏ از استقلال‏ و تماميت‏ ارضي‏ و نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ كشور را بر عهده‏ دارد.

    اصل 144

    ارتش‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ بايد ارتشي‏ اسلامي‏ باشد كه‏ ارتشي‏ مكتبي‏ و مردمي‏ است‏ و بايد افرادي‏ شايسته‏ را به‏ خدمت‏ بپذيرد كه‏ به‏ اهداف‏ انقلاب‏ اسلامي‏ مؤمن‏ و در راه‏ تحقق‏ آن‏ فداكار باشند.

    اصل 145

    هيچ‏ فرد خارجي‏ به‏ عضويت‏ در ارتش‏ و نيروهاي‏ انتظامي‏ كشور پذيرفته‏ نمي‏شود.

    اصل 146

    استقرار هرگونه‏ پايگاه‏ نظامي‏ خارجي‏ در كشور هر چند به‏عنوان‏ استفاده‏هاي‏ صلح‏آميز باشد ممنوع‏ است‏.

    اصل 147

    دولت‏ بايد در زمان‏ صلح‏ از افراد و تجهيزات‏ فني‏ ارتش‏ در كارهاي‏ امدادي‏، آموزشي‏، توليدي و جهاد سازندگي‏، با رعايت‏ كامل‏ موازين‏ عدل‏ اسلامي‏ استفاده‏ كند در حدي‏ كه‏ به‏ آمادگي‏ رزمي‏ ارتش آسيبي‏ وارد نيايد.

    اصل 148

    هر نوع‏ بهره‏برداري‏ شخصي‏ از وسايل‏ و امكانات‏ ارتش‏ و استفاده‏ شخصي‏ از افراد آنها به‏صورت‏ گماشته‏، راننده‏ شخصي‏ و نظاير اينها ممنوع‏ است‏.

    اصل 149

    ترفيع درجه‏ نظاميان‏ و سلب‏ آن‏ به‏موجب‏ قانون‏ است‏.

    اصل 150

    سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏ اسلامي‏ كه‏ در نخستين‏ روزهاي‏ پيروزي‏ اين‏ انقلاب‏ تشكيل‏ شد، براي‏ ادامه‏ نقش‏ خود در نگهباني‏ از انقلاب‏ و دستاوردهاي‏ آن‏ پابرجا مي‏ماند. حدود وظايف‏ و قلمرو مسئوليت‏ اين‏ سپاه‏ در رابـ ـطه‏ با وظايف‏ و قلمرو مسئوليت‏ نيروهاي‏ مسلح‏ ديگر با تأكيد بر همكاري‏ و هماهنگي‏ برادرانه‏ ميان‏ آنها به‏وسيله‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏شود.

    اصل 151

    به‏ حكم‏ آيه‏ كريمه‏ «و اعدوا لهم‏ مااستطعتم‏ من‏ قوه‏ و من‏ رباط الخيل‏ ترهبون‏ به‏ عدوالله‏ و عدوكم‏ و آخرين‏ من‏ دونهم‏ لا تعلمونهم‏ الله‏ يعلمهم» دولت‏ موظف‏ است‏ براي‏ همه‏ افراد كشور برنامه‏ و امكانات‏ آموزش‏ نظامي‏ را بر طبق‏ موازين‏ اسلامي‏ فراهم‏ نمايد، به‏طوري‏ كه‏ همه‏ افراد همواره‏ توانايي‏ دفاع‏ مسلحانه‏ از كشور و نظام‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ را داشته‏ باشند، ولي‏ داشتن‏ اسلحه‏ بايد با اجازه‏ مقامات‏ رسمي‏ باشد.

    اصل 152

    سياست‏ خارجي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ بر اساس‏ نفي‏ هرگونه‏ سلطه‏جويي‏ و سلطه‏پذيري‏، حفظ استقلال‏ همه‏جانبه‏ و تماميت‏ ارضي‏ كشور، دفاع‏ از حقوق‏ همه‏ مسلمانان‏ و عدم‏ تعهد در برابر قدرت‏هاي‏ سلطه‏گر و روابط صلح‏آميز متقابل‏ با دول‏ غير محارب‏ استوار است‏.

    اصل 153

    هرگونه‏ قرارداد كه‏ موجب‏ سلطه‏ بيگانه‏ بر منابع طبيعي‏ و اقتصادي‏، فرهنگ‏، ارتش‏ و ديگر شئون‏ كشور گردد ممنوع‏ است‏.

    اصل 154

    جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ سعادت‏ انسان‏ در كل‏ جامعه‏ بشري‏ را آرمان‏ خود مي‏داند و استقلال‏ و آزادي‏ و حكومت‏ حق‏ و عدل‏ را حق‏ همه‏ مردم‏ جهان‏ مي‏شناسد. بنابراين‏ در عين‏ خودداري‏ كامل‏ از هرگونه‏ دخالت‏ در امور داخلي‏ ملتهاي‏ ديگر، از مبارزه‏ حق‏طلبانه‏ مستضعفين‏ در برابر مستكبرين‏ در هر نقطه‏ از جهان‏ حمايت‏ مي‏كند.

    اصل 155

    دولت‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ مي‏تواند به‏ كساني‏ كه‏ پناهندگي‏ سياسي‏ بخواهند پناه‏ دهد مگر اين‏كه‏ بر طبق‏ قوانين‏ ايران‏ خائن‏ و تبهكار شناخته‏ شوند.

    اصل 156

    قوه‏ قضائيه‏ قوه‏اي‏ است‏ مستقل‏ كه‏ پشتيبان‏ حقوق‏ فردي‏ و اجتماعي‏ و مسئول‏ تحقق‏ بخشيدن‏ به‏ عدالت‏ و عهده‏دار وظايف‏ زير است‏:

    1- رسيدگي‏ و صدور حكم‏ درمورد تظلمات‏، تعديات‏، شكايات‏، حل‏ و فصل‏ دعاوي‏ و رفع خصومات‏ و اخذ تصميم‏ و اقدام‏ لازم‏ در آن‏ قسمت‏ از امور حسبيه‏، كه‏ قانون‏ معين‏ مي‏كند.

    2- احياي‏ حقوق‏ عامه‏ و گسترش‏ عدل‏ و آزاديهاي‏ مشروع‏.

    3- نظارت‏ بر حسن‏ اجراي‏ قوانين‏.

    4- كشف‏ جرم‏ و تعقيب‏ مجازات‏ و تعزير مجرمين‏ و اجراي‏ حدود و مقررات‏ مدون‏ جزايي‏ اسلام‏.

    5- اقدام‏ مناسب‏ براي‏ پيشگيري‏ از وقوع‏ جرم‏ و اصلاح‏ مجرمين‏.

    اصل 157

    به‏منظور انجام‏ مسئوليت‏هاي‏ قوه‏ قضائيه‏ در كليه‏ امور قضائي‏ و اداري‏ و اجرائي‏ مقام‏ رهبري‏ يك‏ نفر مجتهد عادل‏ و آگاه‏ به‏ امور قضائي‏ و مدير و مدبر را براي‏ مدت‏ پنج‏ سال‏ به‏ عنوان‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ تعيين‏ مي‏نمايد كه‏ عالي‌ترين‏ مقام‏ قوه‏ قضائيه‏ است‏.38

    اصل 158

    وظايف‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ به‏شرح‏ زير است‏:

    1- ايجاد تشكيلات‏ لازم‏ در دادگستري‏ به‏تناسب‏ مسئوليت‏هاي‏ اصل‏ يكصد و پنجاه‏ و ششم‏.

    2- تهيه‏ لوايح‏ قضايي‏ متناسب‏ با جمهوري‏ اسلامي‏.

    3- استخدام‏ قضات‏ عادل‏ و شايسته‏ و عزل‏ و نصب‏ آنها و تغيير محل‏ مأموريت‏ و تعيين‏ مشاغل‏ و ترفيع آنان‏ و مانند اينها از امور اداري‏، طبق‏ قانون‏.39

    اصل 159

    مرجع رسمي‏ تظلمات‏ و شكايات‏، دادگستري‏ است‏. تشكيل‏ دادگاه‏ها و تعيين‏ صلاحيت‏ آنها منوط به‏ حكم‏ قانون‏ است‏.

    اصل 160

    وزير دادگستري‏ مسئوليت‏ كليه‏ مسايل‏ مربوط‏ به‏ روابط قوه‏ قضائيه‏ با قوه‏ مجريه‏ و قوه‏ مقننه‏ را برعهده‏ دارد و از ميان‏ كساني‏ كه‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ به‏ رئيس‏جمهور پيشنهاد مي‏كند انتخاب‏ مي‏گردد. رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ مي‏تواند اختيارات‏ تام‏ مالي‏ و اداري‏ و نيز اختيارات‏ استخدامي‏ غير قضات‏ را به‏ وزير دادگستري‏ تفويض‏ كند. در اين‏ صورت‏ وزير دادگستري‏ داراي‏ همان‏ اختيارات‏ و وظايفي‏ خواهد بود كه‏ در قوانين‏ براي‏ وزراء به‏عنوان‏ عالي‌ترين‏ مقام‏ اجرايي‏ پيش‏بيني‏ مي‏شود.40

    اصل 161

    ديوان‏عالي‏ كشور به‏منظور نظارت‏ بر اجراي‏ صحيح‏ قوانين‏ در محاكم‏ و ايجاد وحدت‏ رويه‏ قضائي‏ و انجام‏ مسئوليتهايي‏ كه‏ طبق‏ قانون‏ به‏ آن‏ محول‏ مي‏شود بر اساس‏ ضوابطي‏ كه‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ تعيين‏ مي‏كند تشكيل‏ مي‏گردد.41

    اصل 162

    رئيس‏ ديوان‏عالي‏ كشور و دادستان‏ كل‏ بايد مجتهد عادل‏ و آگاه‏ به‏ امور قضائي‏ باشند و رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ با مشورت‏ قضات‏ ديوان‏عالي‏ كشور آنها را براي‏ مدت‏ پنج‏ سال‏ به‏ اين‏ سمت‏ منصوب‏ مي‏كند.42

    اصل 163

    صفات‏ و شرايط قاضي‏ طبق‏ موازين‏ فقهي‏ به‏وسيله‏ قانون‏ معين‏ مي‏شود.

    اصل 164

    قاضي‏ را نمي‏توان‏ از مقامي‏ كه‏ شاغل‏ آن‏ است‏ بدون‏ محاكمه‏ و ثبوت‏ جرم‏ يا تخلفي‏ كه‏ موجب‏ انفصال‏ است‏ به‏طور موقت‏ يا دائم‏ منفصل‏ كرد يا بدون‏ رضاي‏ او محل‏ خدمت‏ يا سمتش‏ را تغيير داد مگر به‏ اقتضاي‏ مصلحت‏ جامعه‏ با تصميم‏ رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ پس‏ از مشورت‏ با رئيس‏ ديوان‏عالي‏ كشور و دادستان‏ كل‏. نقل‏ و انتقال‏ دوره‏اي‏ قضات‏ برطبق‏ ضوابط كلي‏ كه‏ قانون‏ تعيين‏ مي‏كند صورت‏ مي‏گيرد.43

    اصل 165

    محاكمات‏، علني‏ انجام‏ مي‏شود و حضور افراد بلامانع است‏ مگر آن‏ كه‏ به‏ تشخيص‏ دادگاه‏، علني‏ بودن‏ آن‏ منافي‏ عفت‏ عمومي‏ يا نظم‏ عمومي‏ باشد يا در دعاوي‏ خصوصي‏ طرفين‏ دعوا تقاضا كنند كه‏ محاكمه‏ علني‏ نباشد.

    اصل 166

    احكام‏ دادگاه‏ها بايد مستدل‏ و مستند به‏ مواد قانون‏ و اصولي‏ باشد كه‏ بر اساس‏ آن‏ حكم‏ صادر شده‏ است‏.

    اصل 167

    قاضي‏ موظف‏ است‏ كوشش‏ كند حكم‏ هر دعوا را در قوانين‏ مدونه‏ بيابد و اگر نيابد با استناد به‏ منابع معتبر اسلامي‏ يا فتاواي‏ معتبر، حكم‏ قضيه‏ را صادر نمايد و نمي‏تواند به‏ بهانه‏ سكوت‏ يا نقص‏ يا اجمال‏ يا تعارض‏ قوانين‏ مدونه‏ از رسيدگي‏ به‏ دعوا و صدور حكم‏ امتناع‏ ورزد.

    اصل 168

    رسيدگي‏ به‏ جرائم‏ سياسي‏ و مطبوعاتي‏ علني‏ است‏ و با حضور هيأت‏ منصفه‏ در محاكم‏ دادگستري‏ صورت‏ مي‏گيرد. نحوه‏ انتخاب‏، شرايط، اختيارات‏ هيأت‏ منصفه‏ و تعريف‏ جرم‏ سياسي‏ را قانون‏ بر اساس‏ موازين‏ اسلامي‏ معين‏ مي‏كند.

    اصل 169

    هيچ‏ فعلي‏ يا ترك‏ فعلي‏ به‏ استناد قانوني‏ كه‏ بعد از آن‏ وضع شده‏ است‏ جرم‏ محسوب‏ نمي‏شود.

    اصل 170

    قضات‏ دادگاه‏ها مكلفند از اجراي‏ تصويب‏نامه‏ها و آئين‏نامه‏هاي‏ دولتي‏ كه‏ مخالف‏ با قوانين‏ و مقررات‏ اسلامي‏ يا خارج‏ از حدود اختيارات‏ قوه‏ مجريه‏ است‏ خودداري‏ كنند و هركس‏ مي‏تواند ابطال‏ اين‏گونه‏ مقررات‏ را از ديوان‏ عدالت‏ اداري‏ تقاضا كند.

    اصل 171

    هر گاه‏ در اثر تفسير يا اشتباه‏ قاضي‏ در موضوع‏ يا در حكم‏ يا در تطبيق‏ حكم‏ بر مورد خاص‏، ضرر مادي‏ يا معنوي‏ متوجه‏ كسي‏ گردد، در صورت‏ تقصير، مقصر طبق‏ موازين‏ اسلامي‏ ضامن‏ است‏ و در غير اين‏ صورت‏ خسارت‏ به‏وسيله‏ دولت‏ جبران‏ مي‏شود، و در هر حال‏ از متهم‏ اعاده‏ حيثيت‏ مي‏گردد.

    اصل 172

    براي‏ رسيدگي‏ به‏ جرائم‏ مربوط به‏ وظايف‏ خاص‏ نظامي‏ يا انتظامي‏ اعضاي ارتش‏، ژاندارمري‏، شهرباني‏ و سپاه‏ پاسداران‏ انقلاب‏ اسلامي‏، محاكم‏ نظامي‏ مطابق‏ قانون‏ تشكيل‏ مي‏گردد، ولي‏ به‏ جرائم‏ عمومي‏ آنان‏ يا جرائمي‏ كه‏ در مقام‏ ضابط دادگستري‏ مرتكب‏ شوند در محاكم‏ عمومي‏ رسيدگي‏ مي‏شود. دادستاني‏ و دادگاه‏هاي‏ نظامي‏، بخشي‏ از قوه‏ قضائيه‏ كشور و مشمول‏ اصول‏ مربوط به‏ اين‏ قوه‏ هستند.

    اصل 173

    به‌منظور رسيدگي‏ به‏ شكايات‏، تظلمات‏ و اعتراضات‏ مردم‏ نسبت‏ به‏ مأمورين‏ يا واحدها با آئين‏نامه‏هاي‏ دولتي‏ و احقاق‏ حقوق‏ آنها، ديواني‏ به‏نام «ديوان‏ عدالت‏ اداري» زير نظر رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ تأسيس‏ مي‏گردد. حدود اختيارات‏ و نحوه‏ عمل‏ اين‏ ديوان‏ را قانون‏ تعيين‏ مي‏كند.44

    اصل 174

    براساس‏ حق‏ نظارت‏ قوه‏ قضائيه‏ نسبت‏ به‏ حسن‏ جريان‏ امور و اجراي‏ صحيح‏ قوانين‏ در دستگاه‏هاي‏ اداري‏ سازماني‏ به‏ نام‏ «سازمان‏ بازرسي‏ كل‏ كشور» زيرنظر رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ تشكيل‏ مي‏گردد. حدود اختيارات‏ و وظايف‏ اين‏ سازمان‏ را قانون‏ تعيين‏ مي‏كند.45

    اصل 175

    در صدا و سيماي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏، آزادي‏ بيان‏ و نشر افكار با رعايت‏ موازين‏ اسلامي‏ و مصالح‏ كشور بايد تأمين‏ گردد. نصب‏ و عزل‏ رئيس‏ سازمان‏ صدا و سيماي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ با مقام‏ رهبري‏ است‏ و شورايي‏ مركب‏ از نمايندگان‏ رئيس‏جمهور و رئيس‏ قوه‏ قضائيه‏ و مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏ (هركدام‏ دو نفر) نظارت‏ بر اين‏ سازمان‏ خواهند داشت‏. خط مشي‏ و ترتيب‏ اداره‏ سازمان‏ و نظارت‏ بر آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند.46

    اصل 176

    به‏منظور تأمين‏ منافع ملي‏ و پاسداري‏ از انقلاب‏ اسلامي‏ و تماميت‏ ارضي‏ و حاكميت‏ ملي‏ «شوراي‏عالي‏ امنيت‏ ملي» به‏ رياست‏ رئيس‏جمهور، با وظايف‏ زير تشكيل‏ مي‏گردد:

    1- تعيين‏ سياستهاي‏ دفاعي‏ - امنيتي‏ كشور در محدوده‏ سياستهاي‏ كلي‏ تعيين‏شده‏ از طرف‏ مقام‏ رهبري‏.

    2- هماهنگ‏ نمودن‏ فعاليت‏هاي‏ سياسي‏، اطلاعاتي‏، اجتماعي‏، فرهنگي‏ و اقتصادي‏ در ارتباط با تدابير كلي‏ دفاعي‏ - امنيتي‏.

    3- بهره‏ گيري‏ از امكانات‏ مادي‏ و معنوي‏ كشور براي‏ مقابله‏ با تهديدهاي‏ داخلي‏ و خارجي‏.

    اعضاي‏ شورا عبارتند از:

    - روساي‏ قواي‏ سه‏ گانه

    - رئيس‏ ستاد فرماندهي‏ كل‏ نيروهاي‏ مسلح

    - مسئول‏ امور برنامه‏ و بودجه

    - دو نماينده‏ به‏ انتخاب‏ مقام‏ رهبري

    - وزراي‏ امور خارجه‏، كشور، اطلاعات‏

    - حسب‏ مورد وزير مربوط و عالي‌ترين‏ مقام‏ ارتش‏ و سپاه‏

    شوراي‏عالي‏ امنيت‏ ملي‏ به‏تناسب‏ وظايف‏ خود شوراهاي‏ فرعي‏ از قبيل‏ شوراي‏ دفاع‏ و شوراي‏ امنيت‏ كشور تشكيل‏ مي‌دهد. رياست‏ هر يك‏ از شوراهاي‏ فرعي‏ با رئيس‏جمهور يا يكي‏ از اعضاي‏ شوراي‏عالي‏ است‏ كه‏ از طرف‏ رئيس‏جمهور تعيين‏ مي‏شود. حدود اختيارات‏ و وظايف‏ شوراهاي‏ فرعي‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند و تشكيلات‏ آنها به‏تصويب‏ شوراي‏عالي‏ مي‏رسد. مصوبات‏ شوراي‏عالي‏ امنيت‏ ملي‏ پس‏ از تأييد مقام‏ رهبري‏ قابل‏ اجراست‏.

    اصل 177

    بازنگري‏ در قانون‏ اساسي‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏، در موارد ضروري‏ به‏ترتيب‏ زير انجام‏ مي‏گيرد. مقام‏ رهبري‏ پس‏ از مشورت‏ با مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏ طي‏ حكمي‏ خطاب‏ به‏ رئيس‏جمهور موارد اصلاح‏ يا تتميم‏ قانون‏ اساسي‏ را به‏ شوراي‏ بازنگري‏ قانون‏ اساسي‏ با تركيب‏ زير پيشنهاد مي‏نمايد:

    1- اعضاي‏ شوراي‏ نگهبان‏.

    2- روساي‏ قواي‏ سه‏گانه‏.

    3- اعضاي‏ ثابت‏ مجمع تشخيص‏ مصلحت‏ نظام‏.

    4- پنج‏ نفر از اعضاي‏ مجلس‏ خبرگان‏ رهبري‏.

    5- ده‏ نفر به‏ انتخاب‏ مقام‏ رهبري‏.

    6- سه‏ نفر از هيأت‏وزيران‏.

    7- سه‏ نفر از قوه‏ قضائيه‏.

    8- ده‏ نفر از نمايندگان‏ مجلس‏ شوراي‏ اسلامي‏.

    9- سه‏ نفر از دانشگاهيان‏.



    شيوه‏ كار و كيفيت‏ انتخاب‏ و شرايط آن‏ را قانون‏ معين‏ مي‏كند. مصوبات‏ شورا پس‏ از تأييد و امضاي‏ مقام‏ رهبري‏ بايد از طريق‏ مراجعه‏ به‏ آراء عمومي‏ به‏تصويب‏ اكثريت‏ مطلق‏ شركت‏كنندگان‏ در همه‏پرسي‏ برسد. رعايت‏ ذيل‏ اصل‏ پنجاه‏ و نهم‏ در مورد همه‏پرسي‏ «بازنگري‏ در قانون‏ اساسي» لازم‏ نيست‏. محتواي‏ اصول‏ مربوط به‏ اسلامي‏ بودن‏ نظام‏ و ابتناي‏ كليه‏ قوانين‏ و مقررات‏ بر اساس‏ موازين‏ اسلامي‏ و پايه‏هاي‏ ايماني‏ و اهداف‏ جمهوري‏ اسلامي‏ ايران‏ و جمهوري‏ بودن‏ حكومت‏ و ولايت‏ امر و امامت‏ امت‏ و نيز اداره‏ امور كشور با اتكاء به‏ آراء عمومي‏ و دين‏ و مذهب‏ رسمي‏ ايران‏ تغييرناپذير است‏.

    منبع parliran.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری
    تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری و محاسبه دستمزد کارشناس

    ۱ - تعرقه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری :

    « تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری

    در اجرای ماده ۲۹ قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب ۱۸/ ۱/ ۱۳۸۱ مجلس شورای اسلامی و پیشنهاد شورای عالی کارشناسان رسمی دادگستری، تعرفه مربوط به تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی دادگستری، مصوب ۸/ ۱۲/ ۱۳۸۹ به شرح مواد آتی اصلاح می‌شود:

    فصل اول کلیات

    ماده ۱: دستمزد کارشناسان پس از گزارش و اظهارنظر کارشناسی در حدود صلاحیت آنها از طرف اشخاص حقیقی و یا حقوقی طبق مقررات این تعرفه محاسبه و پرداخت می‌گردد.

    تبصره: منظور از کانون در این تعرفه، کانون کارشناسان رسمی دادگستری و منظور از مرکز، مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلاء و کارشناسان قوه قضائیه می‌باشد.

    ماده ۲: مراجع قضائی، وزارتخانه‌ها، سازمان‌های دولتی و ارگانها و نهادها و شهرداری‌ها و مؤسسات وابسته به آنها در تعیین دستمزد کارشناسی مکلفند بر اساس مقررات این تعرفه عمل نمایند.

    تبصره ۱: در مواردی که مرجع قضایی در پرونده‌های کیفری و حقوقی برای کشف جرم و تعیین علت و علل و مشخص نمودن واقعیت اقدام به تعیین کارشناس می‌نماید، تعیین دستمزد متناسب با کمیت و کیفیت کار با همان مرجع می‌باشد.

    تبصره ۲: در صورت عدم استطاعت مالی متقاضی کارشناسی به تشخیص قاضی پرونده حق‌الزحمه کارشناسی تا میزان معینی به وسیله دادگاه کاهش می‌یابد ولی به هر حال پرداخت هزینه‌ها یا وسیله اجرای قرار کارشناسی مانند ایاب و ذهاب و غیره به عهده متقاضی می‌باشد.

    تبصره ۳: در مورد مناطق محروم و یا اشخاص حقیقی که استطاعت کافی ندارند حسب مورد به تشخیص قاضی پرونده، مرکز یا کانون مربوط حق‌الزحمه این تعرفه سی‌درصد کاهش می‌یابد.

    تبصره ۴: در صورت عدم استطاعت مالی متقاضی کارشناسی به تشخیص مرجع قضائی مربوط مراتب جهت معرفی کارشناس معاضدتی حسب مورد (حداکثر تا سه مورد) به کانون یا مرکز اعلام تا معرفی گردد.

    ماده ۳: در کارشناسی‌ها چنانچه موضوع کارشناسی مربوط به جزئی از کل بوده ولی اظهارنظر کارشناسی مستلزم بررسی در کل کار مربوطه باشد، دستمزد با پیشنهاد کارشناس و موافقت مقام ارجاع‌کننده بر مبنای کل کار انجام شده محاسبه و پرداخت خواهد شد.

    ماده ۴: کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی مکلفند در صورت درخواست کارشناس یا هیئت کارشناسی، دستمزد کارشناسی را طبق این تعرفه و در صورتی که قبلاً قابل برآورد نباشد حسب مورد بطور علی‌الحساب به حساب کانون یا مرکز تودیع و قبض آن را در پرونده مربوط پیوست نمایند در این صورت کارشناسان رسمی مکلفند پس از تودیع دستمزد نسبت به انجام کارشناسی اقدام نمایند.

    ماده ۵: در صورتی که کارشناس اقدام به کارشناسی نموده ولی به دلیلی که خارج از حیطه اختیار وی باشد اجرای کارشناسی منتفی گردد، محق دریافت بخشی از دستمزد متناسب با کارهای انجام شده و یا وقت صرف شده خواهد بود؛ به شرط اینکه از حداقل مقرر در این تعرفه کمتر نباشد. به علاوه، چنانچه در این رابـ ـطه به محل اجرای قرار کارشناسی مسافرت نموده باشند هزینه سفر، اقامت و فوق‌العاده روزانه وی بر مبنای ضوابط این تعرفه پرداخت می‌شود.

    ماده ۶: در صورتی که اجرای قرار کارشناسی مستلزم عزیمت به خارج از حوزه فعالیت یا محل اقامت کارشناس باشد، تأمین وسیله ایاب و ذهاب و محل اقامت مناسب و غذا به عهده متقاضی بوده و علاوه بر دستمزد کارشناسی، فوق‌العاده مأموریت کارشناس برای هر روز مسافرت به مأخذ روزانه مبلغ ۵۰۰.۰۰۰ ریال برای مأموریت داخل استان محل اقامت کارشناس و مبلغ ۱.۰۰۰.۰۰۰ ریال برای مأموریت خارج از استان کارشناس پرداخت خواهد شد. چنانچه متقاضی از تأمین وسیله ایاب و ذهاب و اقامت خودداری نماید و کارشناس برای انجام کارشناسی رأساً و به هزینه خود نسبت به تهیه موارد فوق‌الذکر اقدام نماید، علاوه بر دستمزد و فوق‌العاده مأموریت، هزینه‌های مربوط در وجه کارشناس پرداخت خواهد شد.

    تبصره ۱: در صورتی که انجام کارشناسی مستلزم عزیمت به خارج از کشور باشد، انجام امور مربوط و کلیه هزینه‌های سفر و پرداخت فوق‌العاده روزانه هم ردیف مدیران کل به عهده متقاضی می‌باشد.

    تبصره ۲: در صورتی که مبلغ مورد رسیدگی به ارز باشد، پس از تسعیر آن به ریال، براساس نرخ واریزنامه رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مطابق جدول رشته مربوط محاسبه خواهد گردید.

    تبصره ۳: تأمین وسیله ایاب و ذهاب اجرای قرار کارشناسی درون شهرها بعهده متقاضی می‌باشد.

    ماده ۷: دستمزد تأمین دلیل با توجه به کمیت و کیفیت خدمات کارشناسی موردنیاز از طرف مقام ارجاع‌کننده تعیین می‌شود و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال می‌باشد.

    ماده ۸: هزینه انجام کلیه آزمایش‌ها و تهیه نمونه‌های لازم و گمانه‌زنی که طبق نظر کارشناسی ضروری باشد، به عهده متقاضی است و در صورت اختلاف و ضرورت انجام اقدامات مذکور، حسب موردنظر مرکز یا کانون مربوط معتبر است.

    ماده ۹: در مواردی که برای بعضی از امور کارشناسی در این تعرفه دستمزد تعیین نشده باشد، دستمزد آن حسب مورد توسط مرجع قضائی، کانون یا مرکز مربوط تعیین می‌گردد. در هر حال حداقل دستمزد ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال خواهد بود.

    ماده ۱۰: در مواردی که موضوع کارشناسی مربوط به سالهای قبل از تاریخ انجام کارشناسی باشد، دستمزد طبق قیمت روز براساس این تعرفه محاسبه و پرداخت خواهد شد.

    ماده ۱۱: دستمزد ارزیابی‌ها برای کلیه رشته‌ها در هر مورد ارجاعی بشرح ذیل تعیین می‌گردد.

    تا پنجاه میلیون ریال مقطوعاً ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال.

    -از پنجاه میلیون و یک ریال تا یکصد و پنجاه میلیون ریال نسبت به مازاد ۵/ ۰ درصد.

    -از یکصد و پنجاه میلیون و یک ریال تا دویست و پنجاه میلیون ریال نسبت به مازاد ۴/ ۰ درصد.

    -از دویست و پنجاه میلیون و یک ریال تا یک میلیارد ریال نسبت به مازاد ۳/ ۰ درصد.

    -از یک میلیارد ریال تا ده میلیارد ریال نسبت به مازاد ۱۲۵/ ۰ درصد.

    -از ده میلیارد و یک ریال تا یکصد و پنجاه میلیارد ریال نسبت به مازاد ۰۶/ ۰ درصد.

    -از یکصد و پنجاه میلیارد و یک ریال تا پانصد میلیارد ریال نسبت به مازاد ۰۳/ ۰ درصد.

    -از پانصد میلیارد و یک ریال تا ششصد و پنجاه میلیارد ریال نسبت به مازاد ۰۲۵/ ۰ درصد.

    -از ششصد و پنجاه میلیارد و یک ریال تا یک هزار میلیارد ریال نسبت به مازاد ۰۱۵ /۰ درصد.

    -از یکهزار میلیارد و یک ریال به بالا نسبت به مازاد ۰۱/ ۰ درصد، حداکثر کل دستمزد کارشناسی سیصد میلیون ریال برای هر کارشناس خواهد بود.

    تبصره ۱: در هر مورد که ارجاع کار شامل موارد متعدد باشد، مجموع مبالغ ارزیابی مندرج در گزارش به طور یک جا مبنای محاسبه این ماده قرار می‌گیرد. لیکن در صورتی که موضوع ارزیابی در مکانهای مناطق مختلف شهرداری یا دارای پروانه صنعتی مجزا باشند و یا مربوط به اشخاص حقوقی یا حقیقی مختلف باشد، ارزیابی‌ها به طور جداگانه مبنای محاسبه قرار خواهد گرفت.

    تبصره ۲: دستمزد بررسی به اختلاف فی‌مابین کارفرمایان و پیمانکاران و سایر قراردادهای مربوط و دستمزد تعیین و کنترل صورت وضعیت برای کلیه رشته‌ها بر مبنای مبلغ قرارداد طبق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه صددرصد می‌باشد.

    تبصره ۳: دستمزد تعیین علل و مسببین و تعیین خسارت برای کلیه رشته‌ها بر مبنای میزان خسارت تعیین شده طبق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه پنجاه درصد می‌باشد.

    تبصره ۴: تشخیص تخلف از مفاد قرارداد و یا رسیدگی به تأخیر قرارداد در هر مورد طبق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه پنجاه درصد می‌باشد.

    تبصره ۵: در ارزیابی قطعات یدکی و کالای مستعمل، فرآورده‌های غذایی و داروئی و بهداشتی، ضایعات تولیدی، ابزارآلات، ماشین‌آلات و تجهیزات برقی و مکانیکی، اجزای ریزالکترونیک و مخابرات در هر کار ارجاعی به صورت یکجا و طبق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه پنجاه درصد می‌باشد.

    تبصره ۶: در مواردی که موضوع کارشناسی توسط چند کارشناس رسمی از یک رشته کارشناسی انجام شود، از دستمزد هر کارشناس مبلغ سی درصد کسر می‌گردد.

    ماده ۱۲: در صورتی که رسیدگی به مستندات و مدارک مربوط به کارشناسی به زبان خارجی باشد علاوه بر تعرفه قانونی در هر رشته، هزینه ترجمه رسمی براساس آئین‌نامه تعرفه مترجمین رسمی اضافه می‌شود.

    ماده ۱۳: دستمزد تعیین اجاره بها، برای کلیه رشته‌ها جهت هر واحد یا مجموعه مستقل تا اجاره ماهیانه دو میلیون ریال، مقطوعاً ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و از دو میلیون تا سی میلیون ریال، ده درصد و از سی میلیون ریال به بالا، دو درصد اضافه خواهد شد. دستمزد تعیین اجرت‌المثل یا اجور گذشته بر مبنای این ماده به اضافه بیست و پنج درصد خواهد بود.

    ماده ۱۴: حق‌الزحمه تفسیر عکس‌های هوائی و ماهواره‌ای برای هر پلاک ثبتی و تعیین موقعیت ثبتی آن در عکسهای مزبور مقطوعاً مبلغ ۳.۰۰۰.۰۰۰ ریال است و برای تفسیر عکس‌های مذکور مربوط به سالهای گذشته، به ازای هر سال مبلغ چهارصد هزار ریال اضافه خواهد شد. همچنین، برای پلاکهای متعدد متصل به هم به ازاء هر پلاک اضافی چهل درصد به حق‌الزحمه این ردیف اضافه خواهد شد.

    فصل دوم تعرفه دستمزد کارشناسی

    گروه ۱: مهندسی آب و معادن شامل رشته‌های (آب، مواد، معادن)

    رشته مهندسی آب:

    ماده ۱۵: دستمزد اندازه‌گیری آب و حقابه‌ها بشرح ذیل است:

    ۱. تا ۵۰ لیتر در ثانیه، مقطوعاً ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال.

    ۲. مازاد بر ۵۰ لیتر در ثانیه تا ۱۰۰۰ لیتر در ثانیه به ازاء هر لیتر ۱۵۰۰ ریال.

    ۳. از ۱۰۰۰ لیتر به بالا به ازاء هر لیتر در ثانیه، ۴۰۰ ریال و حداکثر بیست میلیون ریال.

    ماده ۱۶: دستمزد تعیین کیفیت شیمیایی و آلودگی آب با توجه به مسائل زیست محیطی در هر مورد ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال می‌باشد.

    ماده ۱۷: دستمزد بررسی مشخصات سفره‌های سطحی و زیرزمینی آب از هر لحاظ مقطوعاً ۳.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    تبصره: در صورتی که انجام کارشناسی مستلزم عملیات نقشه‌برداری باشد، دستمزد آن طبق تعرفه مربوط پرداخت خواهد شد.

    ماده ۱۸: دستمزد ارزیابی قنوات، چاه‌ها و منصوبات آن، شبکه‌های آبیاری و زهکشی آب و فاضلاب مطابق ماده ۱۱ این تعرفه خواهد بود.

    ماده ۱۹: تعیین نوع و بررسی کیفیت حفاری چاهها و قنوات و بهسازی چشمه‌ها مقطوعاً ۳.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    ماده ۲۰: دستمزد رسیدگی به اختلاف مربوط به حریم و بستر رودخانه‌ها و کانال‌ها و انهار به شرح زیر تعیین می‌گردد:

    ۱. حریم کانالها و انهار تا عرض بستر ۱۲ متر از قرار هر کیلومتر ۱.۰۰۰.۰۰۰ ریال و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ده میلیون ریال.

    ۲. حریم رودخانه و کانالهای با عرض بیش از ۱۲ متر، از قرار هر کیلومتر ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۴ میلیون ریال.

    ماده ۲۱: دستمزد رسیدگی به وضع فاضلاب به لحاظ تشخیص بار آلودگی بر حسب کمیت و کیفیت مقطوعاً ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    رشته فلزات و معادن

    ماده ۲۲ :

    ۱. تعرفه دستمزد کارشناسان رسمی رشته فلزات در ارزیابی‌ها طبق ماده ۱۱ در مورد ملاک تشخیص، حداقل ۵ میلیون ریال و حداکثر ده میلیون ریال خواهد بود.

    ۲. تعرفه دستمزد کارشناسان رشته معادن مربوط به ارزیابی ذخائر معدنی (احتمالی ممکن قطعی) طبق ماده ۱۱ تعرفه عمومی خواهد بود. (در معادن زیرزمینی معادل بیست درصد به تعرفه مربوط اضافه خواهد شد)

    ۳. در صورتی انجام بررسی‌های کارشناسی در معادن منتج به ارزیابی نگردد، حق‌الزحمه کارشناسی براساس ماده ده این تعرفه قابل پرداخت خواهد بود.

    گروه ۲: اموال منقول شامل رشته‌های:

    (آثار هنری و اشیاء نفیسه و کتب خطی اشیاء عتیقه و احجار کریمه، ساعت و جواهرات، فرش، لوازم خانگی و اداری)

    ماده ۲۳: دستمزد کارشناسی رشته‌های فوق مطابق ماده ۱۱ این تعرفه و رشته لوازم خانگی و اداری ۲۰ درصداضافه می‌باشد.

    گروه ۳: امور پزشکی داروئی و غذایی شامل رشته‌های:

    (پزشکی، داروسازی و سم‌شناسی، مواد غذائی و مسمومیتهای ناشی از آن)

    ماده ۲۴: دستمزد کارشناسی رشته‌های فوق، بر حسب اهمیت و حساسیت و پیچیدگی موضوع و با توجه به کمیت و کیفیت کار با پیشنهاد کارشناس و موافقت مرجع ارجاع‌کننده، حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال در هر مورد می‌باشد و در مورد ارزیابی مطابق ماده ۱۱ این تعرفه می‌باشد.

    تبصره: کلیه هزینه‌های آزمایشگاهی، نمونه‌برداری (بیوپسی)، رادیوگرافی و نظائر آن به عهده متقاضی می‌باشد.

    گروه ۴: رشته حسابداری و حسابرسی آمار

    (امور بازرگانی تعیین نفقه و بیمه)

    رشته حسابداری و حسابرسی:

    ماده ۲۵: دستمزد کارشناسی در امور حسابرسی نسبت به جمع ارقام حسابهای مورد رسیدگی طبق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه پنجاه درصد خواهد بود.

    ماده ۲۶: دستمزد کارشناسی امور ذیل براساس ماده ۱۱ این تعرفه خواهد بود:

    ۱. ارزش سهام و سهم‌الشرکه، با توجه به مجموع دارائی‌های جاری و بدهی‌ها و ذخائر رسیدگی‌شده به اضافه قیمت تمام شده دفتری دارائی‌های ثابت.

    ۲. رسیدگی و حسابرسی ترازنامه و حساب سود و زیان و امور توقف و ورشکستگی.

    ۳. تعیین قیمت تمام‌شده کالاها با توجه به ارقام تشکیل‌دهنده قیمت تمام شده.

    رشته امور بازرگانی:

    ماده ۲۷: دستمزد کارشناسان رشته بازرگانی در مورد ارزیابی طبق تعرفه ماده ۱۱ است و در سایر موارد حداقل ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۲۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال خواهد بود.

    رشته تعیین نفقه:

    ماده ۲۸: تعیین دستمزد نفقه با توافق می‌باشد و در هر مورد حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    رشته بیمه:

    ماده ۲۹: دستمزد رشته بیمه در مورد ارزیابی ماده ۱۱ این تعرفه و سایر موارد با توافق مقام ارجاع‌کننده در هر مورد حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    رشته آمار:

    ماده۳۰: تعیین دستمزد رشته آمار با توافق مقام ارجاع‌کننده در هر مورد حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    گروه ۵: امور وسائط نقلیه موتوری شامل رشته‌های:

    (امور حمل و نقل ]ترابری[ - وسائط نقلیه هوایی، وسائط نقلیه دریایی و غواصی، وسائط نقلیه موتوری زمینی و وسائط نقلیه ریلی)

    ماده ۳۱: دستمزد کارشناسی وسائط نقلیه موتوری زمینی به شرح ذیل است:

    ۱. رسیدگی به اصالت خودرو ۱.۵۰۰.۰۰۰ریال داخل شهر و ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال خارج شهر.

    ۲. رسیدگی به تصادف درون شهری ۱.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ۳. رسیدگی به تصادف خارج از شهر ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال.

    اظهارنظر فنی و تعیین خسارت تعمیرگاهی، تعیین تناژ، تعیین مدل برای هر دستگاه مقطوعاً ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و برای وسائط نقلیه بدون موتور پنجاه درصد آن.

    ماده ۳۲: تعرفه دستمزد وسائط نقلیه دریایی و غواصی و رشته امور حمل و نقل:

    ۱. برای دعاوی مربوط به حمل و نقل (مسئولیت صادرکننده اسناد حمل)

    با توجه به مبلغ خواسته، مطابق ماده ۱۱ این تعرفه است.

    ۲. تعیین ارزش وسائط نقلیه آبی:

    بر اساس ماده ۱۱ این تعرفه است.

    ۳. تعیین علت در تصادم دریایی یا تصادم در آبهای داخلی بشرح ذیل می‌باشد:

    الف: در صورت تصادم بین قایقهای تفریحی و مسافربری در آبهای داخلی:

    در هر مورد ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ب: در صورت تصادم بین دو یا چند فروند شناور در دریا:

    - برای شناورهای با ظرفیت بار کمتر از ۵۰۰ تن (ظرفیت ناخالص یا GT ۴.۰۰۰.۰۰۰) ریال در هر مورد.

    - برای شناورهای با ظرفیت بار بالاتر از ۵۰۰ تن (ظرفیت ناخالص یا GT ۱۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال در هر مورد.

    تبصره: در صورتی که تصادم بین دو یا چند شناور با ظرفیتهای متفاوت باشد، ظرفیت بالاتر مبنای تعیین حق‌الزحمه می‌باشد.

    ۴. در مورد غواصی و عملیات زیرآبی، ماده ۹ این تعرفه ملاک عمل خواهد بود.

    تبصره: دستمزد ارزیابی‌های وسائط نقلیه هوائی و ریلی و زمینی برابر ماده ۱۱ خواهد بود.

    گروه ۶: راه و ساختمان شامل رشته‌های:

    (راه و ساختمان معماری داخلی و تزئینات مهندسی ترافیک برنامه‌ریزی شهری مهندسی محیط زیست امور ثبتی ابنیه و آثار باستانی نقشه‌برداری)

    رشته راه و ساختمان:

    ماده ۳۳: دستمزد ارزیابی اراضی غیرمزروعی و ابنیه و مصالح ساختمانی و تعیین حقوق کسب و پیشه و تجارت و سرقفلی مطابق ماده ۱۱ این تعرفه تعیین می‌شود.

    ماده ۳۴: دستمزد تطبیق نقشه‌های ساختمانی با وضعیت محل و بنا:

    برای هر مترمربع مساحت زیر بنا ۴.۰۰۰ ریال و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    ماده ۳۵: دستمزد تطبیق مشخصات قراردادی ساختمان‌ها با وضعیت محل و بنا برای هر مترمربع مساحت زیربنا ۴.۰۰۰ ریال و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۲۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    ماده ۳۶: دستمزد تهیه نقشه‌های معماری و سازه ساختمان‌های موجود در صورت ضرورت و دستور مرجع قضائی بشرح زیر می‌باشد:

    ۱. معماری کلی هر مترمربع ۳۰۰۰ ریال و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۳۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ۲. سازه هر مترمربع ۴. ۰۰۰ ریال و حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۴۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ماده ۳۷: دستمزد افراز و قطعه‌بندی مستلزم تهیه نقشه دقیق قطعات افرازی و صورت ارزیابی آنها، طرح قطعات مفروزه بطور واضح و روشن بشرح زیر است:

    ۱. دستمزد افراز املاک و مستغلات و تقسیم ترکه براساس ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه بیست درصد.

    ۲. در صورتیکه نقشه ملک مورد افراز تهیه نشده باشد هزینه نقشه براساس تعرفه نقشه‌برداری مربوط علاوه بر دستمزد ردیف ۱ محاسبه می‌شود.

    تبصره: در مواردی که واحدهای ساختمانی با هر نوع کاربری که بصورت آپارتمان، طبقه یا بلوک مجزا هستند همانند باشند، طبقه یا بلوک اول به میزان مقرر در این ماده و مواد ۳۴ الی ۳۶ این تعرفه محاسبه و برای بقیه طبقات و یا هر بلوک مشابه فقط ده درصد دستمزد مربوط پرداخت خواهد شد.

    ماده ۳۸: دستمزد تشخیص زمین مسبوق به احیاء از نظر ساختمانی تا مساحت ۱۰۰۰ مترمربع ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و برای هر یک هزار مترمربع مازاد، مبلغ ۸۰۰.۰۰۰ ریال اضافه می‌گردد.

    رشته نقشه‌برداری و امور ثبتی:

    ماده ۳۹: پیاده کردن محدوده پلاک ثبتی در نقشه و عکس هوایی:

    ۱. اگر گذربند مشخص باشد:

    تا ۱۰۰۰ مترمربع مقطوعاً ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال و نسبت به مازاد تا ۱۰ هکتار برای هر مترمربع ۲۰۰ ریال و از ۱۰ هکتار به بالا نسبت به مازاد هر مترمربع ۱۰۰ ریال و حداکثر ۴۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ۲. اگر گذربند مشخص نباشد:

    تا ۱۰۰۰ مترمربع مقطوعاً ۶.۰۰۰.۰۰۰ ریال و نسبت به مازاد تا ۱۰ هکتار هر مترمربع ۲۰۰ ریال و از ده هکتار به بالا نسبت به مازاد هر مترمربع ۱۰۰ ریال و حداکثر ۶۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ماده ۴۰: حق‌الزحمه نقشه‌برداری اراضی و تهیه پروفیل و غیره برمبنای بند ۲ ماده ۳۹ و حداکثر ۶۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ماده ۴۱: حق‌الزحمه مطالعه پرونده ثبتی و تشخیص محل پلاک موردنظر در املاک تا ۱۰۰۰ مترمربع حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و نسبت به مازاد تا ۵۰۰۰ مترمربع برای هر مترمربع ۸۰۰ ریال و از ۵۰۰۰ مترمربع تا ۵۰۰۰۰ مترمربع نسبت به مازاد برای هر مترمربع ۴۰۰ ریال و از ۵۰۰۰۰ مترمربع به بالا نسبت به مازاد برای هر مترمربع ۲۰۰ ریال و حداکثر سی میلیون ریال.

    ماده ۴۲: دستمزد نقشه‌برداری و تهیه نقشه موقعیت قنوات و مسیر انهار و کانالها و رودخانه‌ها با مقیاس ۱۰۰۰/ ۱ به صورت پیمایش با تعیین محل چاه‌ها، حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال است و حداکثر با نظر مقام قضائی می‌باشد.

    ماده ۴۳: دستمزد تشخیص حدود ثبتی و رسیدگی به اختلاف املاک خارج از محدوده شهرها:

    ۱. دستمزد مطالعه پرونده ثبتی و پیاده نمودن پلاک موردنظر و تشخیص حدود آن در املاک مزروعی تا یک هکتار حداقل ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال است.

    ۲. در مواردی که مساحت ملک بیش از یک هکتار باشد به ازاء هر هکتار مازاد، بیست درصد به دستمزد اضافه می‌شود و حداکثر ده میلیون ریال می‌باشد.

    ماده ۴۴: دستمزد کارشناسی رشته شهرسازی:

    ۱. حق‌الزحمه شهرسازی در زمینه بررسی انطباق طرح‌های تفکیک اراضی شهری با ضوابط و مقررات شهرسازی به شرح زیر است:

    1 – 1 - طرح تفکیک با دو قطعه زمین، مبلغ ۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    1 – 2 - طرح تفکیک با ۳ تا ۱۰ قطعه زمین، مبلغ ۱.۰۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر قطعه مازاد بر ۲ قطعه.

    1 – 3 - طرح تفکیک با بیش از ۱۰ قطعه زمین، مبلغ ۳۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر قطعه مازاد بر ۱۰ قطعه.

    ۲. حق‌الزحمه شهرسازی در زمینه بررسی انطباق کاربری اراضی شهری با طرح‌های توسعه شهری به شرح زیر می‌باشد:

    2 – 1 - کاربری یک یا دو قطعه زمین مجاور با یکدیگر مبلغ ۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    2 – 2 - کاربری ۳ تا ۱۰ قطعه زمین مجاور با هم، مبلغ ۷۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر قطعه مازاد بر ۲ قطعه.

    2 – 3 - کاربری بیش از ۱۰ قطعه زمین مجاور با هم، مبلغ ۳۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر قطعه مازاد بر ۱۰ قطعه.

    ۳. حق‌الزحمه شهرسازی در زمینه بررسی انطباق شهری ساختمان‌ها به ضوابط و مقررات شهرسازی به شرح زیر می‌باشد:

    3 – 1 - ساختمان با یک یا دو واحد قابل تفکیک، مبلغ ۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    3 – 2 - ساختمان با ۳ تا ۱۰ واحد قابل تفکیک، مبلغ ۷۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر واحد مازاد بر ۲ واحد.

    3 – 3 - ساختمان با بیش از ۱۰ واحد قابل تفکیک، مبلغ ۳۰۰.۰۰۰ ریال به ازاء هر واحد مازاد بر ۱۰ واحد.

    تبصره: دستمزد سایر رشته‌های زیرگروه ۶ طبق ماده ۹ این تعرفه خواهد بود.

    گروه۷ صنعت و فن شامل رشته‌های:

    (الکتروشیمی، صنایع نفت و پتروشیمی برق، الکترونیک و مخابرات برق، ماشین و تأسیسات کارخانجات تأسیسات ساختمانی ]آسانسور و شوفاژ و تهویه[ - کامپیوتر - گاز و گازرسانی - انرژی هسته‌ای - مهندسی هوافضا - مهندسی پزشکی - نساجی و رنگرزی)

    ماده ۴۵: دستمزد کارشناسی و ارزیابی رشته‌های فوق براساس ماده ۱۱ این تعرفه و تبصره‌های ذیل آن خواهد بود.

    تبصره: حق‌الزحمه کارشناسی نرم‌افزار کامپیوتر مطابق ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه ۵۰ درصد خواهد بود.

    گروه۸ فنی و هنری شامل رشته‌های:

    (تئاتر - شعر و سرود - تشخیص اصالت خط و امضاء و اثر انگشت - چاپ و چاپخانه - عکاسی و امور سینمایی - طراحی و گرافیک - امور ورزشی – تألیفات – تمبر - صنایع دستی - موسیقی)

    ماده ۴۶: دستمزد کارشناسی رشته تشخیص اصالت خط و امضاء و اثر انگشت در پرونده‌های غیرمالی و در هر مورد بررسی (هر مستند) حداقل ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال در صورتیکه کم و کیف کار ایجاب نماید با پیشنهاد کارشناس و توافق مراجع ارجاع‌کننده کارشناسی حداکثر ۱۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال تعیین می‌گردد.

    تبصره: دستمزد کارشناسی رشته‌های فوق در پرونده‌های مالی مطابق ماده ۱۱ این تعرفه محاسبه و حداکثر بیست میلیون ریال می‌باشد.

    ماده ۴۷: دستمزد کارشناسی مربوط به عکاسی و امور سینمایی و تئاتر و شعر و سرود و چاپ و چاپخانه به شرح ذیل می‌باشد:

    الف: دستمزد کارشناسی مسائل فنی عکس و فیلم و اختلاف رنگها، شرایط نوری، کمپوزیسیون (ترکیب‌بندی)، پرسپکتیو، ظهور و چاپ حداقل ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال در هر مورد با نظر مقام ارجاع‌کننده.

    ب: امور مربوط به فیلم‌برداری و سینما:

    دستمزد رسیدگی‌ به موارد اختلاف فیمابین کارفرمایان و تهیه‌کنندگان اعم از نویسنده ، کارگردان، تصویربردار، تدوین‌کننده، لابراتوار و صدابردار به شرح زیر است:

    ۱. برنامه‌های کوتاه‌مدت و مستند اعم از فیلم و یا ویدئو و برنامه‌های انیمیشن حداقل ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ۲. برنامه‌های بلندمدت سینمایی بیشتر از یک ساعت، برحسب مدت فیلم و حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال.

    ج: دستمزد ارزیابی فیلم، وسایل و لوازم عکاسی و فیلمبرداری و سینما و ویدئو مطابق ماده ۱۱ این تعرفه محاسبه خواهد شد.

    د: هزینه‌های مربوط به آزمایشگاه استفاده از لوازم مونتاژ، دستگاههای نمایش جهت بازدید فیلم و تصاویر تابع ماده۹ این تعرفه خواهد بود.

    ه: دستمزد کارشناس در امور ورزشی بدون موارد جرح یا فوتی برای هر مورد ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال و برای موارد فوتی و یا جرحی حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال با نظر مرجع مربوطه.

    گروه ۹: کشاورزی شامل رشته‌های:

    (کشاورزی و منابع طبیعی - دامپروری و دامپزشکی - محصولات دامی - آبزیان و شیلات - سم و سم‌شناسی - صنایع چوب - محیط زیست طبیعی - گیاه پزشکی)

    ماده ۴۸: دستمزد ارزیابی‌های رشته‌های فوق مطابق ماده ۱۱ این تعرفه محاسبه خواهد شد.

    ماده ۴۹: دستمزد تعیین حق آبادانی و حق ریشه و زراعت و نسق زارعانه و تعیین هزینه احیاء و اصلاح و تسطیح زمینهای کشاورزی و باغات و حق غارسی طبق ماده ۱۱ این تعرفه می‌باشد.

    ماده۵۰: دستمزد نمونه‌برداری به منظور تعیین کیفیت و طبقه‌بندی محصولات زراعی، باغی، دامی، آبزیان، خوراک دام، مکمل و داروهای مصرفی دامی با توافق مرجع ارجاع‌کننده و کارشناس تعیین می‌شود.

    ماده ۵۱: دستمزد تشخیص اراضی (دایر و بایر و موات) تا مساحت ۱۰۰۰ مترمربع، ۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال و برای هر هزار مترمربع مازاد ده درصد و بالاتر از یک هکتار، سه درصد دستمزد فوق می‌باشد.

    ماده ۵۲: دستمزد افراز املاک کشاورزی براساس ماده ۱۱ این تعرفه به اضافه بیست درصد خواهد بود.

    تبصره در صورتی که انجام امر کارشناسی مستلزم تهیه نقشه باشد، دستمزد نقشه‌برداری بر طبق تعرفه مربوط محاسبه خواهد شد.

    ماده ۵۳: دستمزد ارزیابی تجهیزات مرتبط و مواد اولیه و محصولات و فرآورده‌های کشاورزی و دامی و جنگلی و شیلات و غیره موجود در انبارها براساس ماده ۱۱ این تعرفه محاسبه خواهد شد.

    گروه ۱۰ مدیریت و خدمات شامل رشته‌های:

    (امور آموزشی - امور خبرنگاری و روزنامه‌نگاری - ایرانگردی و جهانگردی - زبانهای خارجی امور اداری و استخدامی – کتابداری - امور گمرکی - ثبت شرکتها و علائم تجاری و اختراعات)

    ماده ۵۴: دستمزد کارشناسی در مورد کلیه رشته‌های فوق با توجه به کم و کیف کار در هر مورد حداقل ۱.۵۰۰.۰۰۰ ریال و حداکثر ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ میلیون ریال با پیشنهاد کارشناس و توافق مرجع ارجاع‌کننده خواهد بود.

    گروه ۱۱: ایمنی و حوادث شامل رشته‌های:

    (امور آتش‌سوزی و آتش‌نشانی - اموراسلحه و مهمات - امنیت عمومی - حوادث ناشی از کار - مواد محترقه و منفجره ]ناریه[ )

    ماده ۵۵: دستمزد کارشناسان این گروه طبق تعرفه کارشناسان گروه ۱۰ موضوع ماده ۵۴ تعیین می‌گردد.

    ماده ۵۶: اعلام نظر نسبت به موارد اختلاف در نحوه محاسبه دستمزد، حسب مورد با کانون ذیربط یا مرکز و تفسیر مواد تعرفه حسب مورد به عهده شورای عالی کارشناسان یا مرکز می‌باشد.

    ماده ۵۷: کلیه متن و مواد و تبصره‌های این تعرفه از سوی کارشناسان رسمی و کانونها و نیز کارشناسان موضوع ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه و مراجع کشور اعم از وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی، شرکتهای دولتی، نهادهای عمومی غیردولتی، بانکها، مؤسسات اعتباری و سایر شرکتها و دستگاه‌های دولتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام می‌باشد، لازم‌الرعایه است.

    ماده ۵۸: این تعرفه با ۵۸ ماده و ۲۳ تبصره به پیشنهاد شورای عالی کارشناسان رسمی دادگستری در تاریخ . . . . . . . به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید و ۱۵ روز پس از انتشار در روزنامه رسمی لازم‌الاجرا است. مقررات مغایر لغو می‌گردد.

    رئیس قوه قضائیه صادق آملی لاریجانی »
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظریه مشورتی شماره 1 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده



    نظریه شماره 1


    92,2,21


    7,311


    120 - 9,1 - 92


    پاسخ - مفاد مورد استعلام با مقررات مورد اشاره از طرف آن مرجع قابل انطباق نمی باشد زیرا تبصره یک ماده 21 قانون حمایت خانواده مصوب 91,12,1 ناظر به ضرورت ثبت وقایع موضوع آن ماده و ماده 20 قانون مذکور و مقررات حاکم بر آن بوده که براساس آئین نامه ای صورت خواهد گرفت که ظرف یک سال با پیشنهاد وزیر محترم دادگستری و تصویب ریاست محترم قوه قضائیه باید تهیه و تصویب شود و تا تصویب آئین نامه مذکور نظام نامه های موضوع ماده 1 اصلاحی قانون راجع به ازدواج مصوب 1316 کما کان معتبر می باشد و اساساً استعلام بعمل آمده با توجه به مقرراتی که به آن استناد گردیده ربطی به صلاحیت شورای حل اختلاف موضوع ماده 12 قانون شوراهای حل اختلاف ندارد. و بندهای 2و3 در موارد استعلام نیز منطبق با مقررات مورد اشاره در استعلام نمی باشد . بنا به مراتب خواهشمند است با امعان نظر مجدد در قانون حمایت خانواده مصوب 91,12,1 که در روزنامه رسمی شماره56 سال 92 منتشر گردیده موارد ابهام را مشخصاً استعلام تا نظریه مشورتی این اداره کل بطور مبسوط اعلام گردد.






    سوال- با نظر به قانون حمايت خانواده مصوب اسفندماه 1391:


    1- آيا به موجب تبصره 1ماده 21 اين قانون كليه دعاوي موضوع اين قانون به جز طلاق قابل طرح و رسيدگي در شوراي حل اختلاف است؟


    2 - آيا اين تبصره با مواد 1 و2 اين قانون كه دادگاه خانواده را با شرايطي تعيين كرده است تعارض ندارد؟


    3- منظور از كارشناس در اين تبصره چه كسي است؟
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظریه مشورتی شماره 2 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده



    نظریه شماره 2

    92,2,16

    7,278

    شماره پرونده 1792 -9,2-91

    پاسخ- با توجه به تبصره ذيل ماده 47 قانون حمايت خانواده مصوب 91,12,1 كه از تاريخ 92,2,7 لازم الاجرا گرديده است همان دادگاهي كه رأي به تقسيط داده است مي تواند دستور وصول اقساط آن را صادر نمايد.



    سوال- اولا: آيا صادركننده گواهي عدم سازش كه صادركننده حكم تقسيط مهريه مندرج در گواهي طلاق مي باشد با توجه به اينكه زوجه در آن پرونده خوانده بوده ميتواند با تقاضاي زوجه اجرائيه صادرنمايد واقدامات اجرايي مربوط به تقسيط را ادامه دهد؟

    ثانيا: در صورت منتفي بودن پاسخ آيا دادگاه اوليه صادركننده راي محكوميت به پرداخت مهريه مي تواند بر اساس حكم تقسيط دادگاه ديگر عمل و اقدام نمايد؟.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظریه مشورتی شماره 3 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده



    نظریه مشورتی شماره 3 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده



    نظریه شماره 3


    92,1,18


    7,31


    91-127,1-1702


    پاسخ- رأی وحدت رویه شماره 705 مورخ 1386,8,1 ، ناظر به صلاحیت دادگاه محل اقامت زوجه نیست وراجع به صلاحیت دادگاه محل وقوع عقد نکاح است ، درفرضی که زوجه به استناد ماده 13 قانون آیین دادرسی درامور مدنی ورأی وحدت رویه یادشده وبه اعتبار محل وقوع عقد، اقدام به طرح دادخواست مطالبه مهریه در دادگاه محل وقوع عقد کرده باشد ، دعوی بعدی زوجه بر مطالبه نفقه یا طلاق، عنوان دعوی طاری را داشته و باتوجه به ماده 17قانون مرقوم، رسیدگی به آن در صلاحیت همان دادگاه است ضمناً ماده 7 قانون حمایت خانواده سابق مصوب 1353 برفرض عدم نسخ ناظر به مورد نیست.



    سوال- در صورتيكه زوجه به استفاده از وحدت رويه 705-1386,8,1 اقدام به طرح دادخواست مطالبه مهريه در محل اقامت خود نمايد آيا به استناد ماده 7 قانون حمايت خانواده ميتواند دادخواستهايي نظير مطالبه نفقه و يا طلاق ..... را نيز در همان محل طرح نمايد؟.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نظریه مشورتی شماره 4 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده



    نظریه مشورتی شماره 4 اداره کل حقوقی قوه قضائیه در مورد قانون حمایت خانواده




    نظریه شماره 4


    92,2,22


    7/319


    شماره پرونده 145 - 9/1 - 92


    پاسخ- با توجه به مهلت تعيين شده در ماده 1 قانون حمايت خانواده مصوب 1391,12,1، براي تشكيل دادگاه خانواده و صراحت تبصره هاي ماده مرقوم به تكليف دادگاههاي عمومي و بخش به رسيدگي به امور و دعاوي خانوادگي تا زمان تشكيل دادگاه خانواده ، دادگاههاي مذكور كما في السابق تا زمان تشكيل بايد به رسيدگي به دعاوي خانواده ادامه دهند.


    قيد لزوم رعايت تشريفات مربوط به تشكيل دادگاه خانواده مذكور دربندهاي ياد شده ناظر به مقررات شكلي تشكيل محكمه نيست والا نقض غرض قانونگذار مبني بر تعطيل شدن رسيدگي به دعاوي خانواده لازم مي آيد.


    سوال- چنانچه قاضي دادگاه عمومي حقوقي شهرستان فاقد دادگاه خانواده متاهل نباشد آيا صلاحيت رسيدگي به دعاوي خانوادگي را دارد يا خير؟ ونسبت به پروندههاي جرياني چه تكليفي دارد؟ ضمنا درصورت امكان قبول زحمت فرموده وعلاوه برارسال پاسخ سوال ازطريق پست درجهت تسريع به لحاظ اهميت موضوع ازطريق دستگاه نمابر به شماره 3246915-0812 نيز اقدام گردد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا