{{قوانین و مقررات حقوقی وکلا}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
رأی وحدت رویه شماره ٧۶٧ـ ١٣٩٧/١/٢١ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور
رأی وحدت رویه شماره ٧۶٧ـ ١٣٩٧/١/٢١ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور

« رأی وحدت رویه شماره ٧۶٧ـ ١٣٩٧/١/٢١ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور
مطابق مقررات مواد ١۵٧ و ١٨٨ قانون کار مصوب ١٣۶٩ رسیدگی به اختلافات فردی کارگر و کارفرما که از اجرای این قانون ناشی شده باشد در صلاحیت ھیأت ھای تشخیص و حل اختلاف است و مشمولین مقررات قانون استخدام کشوری از قلمرو آن خارج می باشند و چون خواستة مورد مطالبه خواھان به معوقات مالی بازنشستگی زمان اجرای مقررات قانون استخدام کشوری و قبل از واگذاری شرکت مخابرات به بخش خصوصی ارتباط دارد لذا با توجه به مراتب مذکور و مقررات ماده ١٠ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی و نوع خواسته (مطالبة وجه) رسیدگی به این قبیل دعاوی در صلاحیت دادگاه ھای دادگستری است و به نظر اکثریت قاطع اعضای ھیأت عمومی، رأی شعبه سوم دیوان عالی کشور در حدی که با این نظریه انطباق داشته باشد، صحیح و قانونی تشخیص می گردد. این رأی مطابق مقررات ماده ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری، در موارد مشابه، برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ھا و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

ھیأت عمومی دیوان عالی کشور »


« آراي وحدت رویه دیوانعالي کشور

مرجع تصویب: ھیئت عمومي دیوانعالي کشور

شماره ویژه نامه: ١٠۵۵

شنبه ،٢ تیر ١٣٩٧

سال ھفتاد و چھار شماره ٢١٣۴٢

رأی وحدت رویه شماره ٧۶٧ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد رسیدگی به اختلافات فردی کارگر و کارفرما مطابق مقررات مواد ١۵٧ و ١٨٨ قانون کار که از اجرای این قانون ناشی شده باشد در صلاحیت ھیأت ھای تشخیص و حل اختلاف است و در صورتی که خواھان مشمول مقررات قانون استخدام کشوری باشد در صلاحیت دادگاھھای دادگستری است

شماره ۱۱۰/۱۵۲/۱۰۳۶۲ ۱۳۹۷/۳/۸

مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور

گزارش وحدت رویه ردیف ١/٩٧ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جھت چاپ و نشر ایفاد می شود.

معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراھیم ابراھیمی

مقدمه

جلسة ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پروندة وحدت رویة ردیف ١/٩٧ رأس ساعت ٣٠:٨ روز سه شنبه مورخ ١٣٩٧/١/٢١ به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نمایندة محترم دادستان کل کشور و شرکت حضرات آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیة شعب دیوان عالی کشور، در سالن ھیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رأی وحدت رویةقضایی شمارة ٧۶٧ـ ١٣٩٧/١/٢١ منتھی گردید.

الف: گزارش پرونده

طبق گزارش واصله، از شعبه سوم دیوان عالی کشور در پرونده ١٠۴٩ با شماره بایگانی ٩۶٠۴٢۵ و شعبه بیست و یکم در پرونده ١٨١ با شماره بایگانی ١٣١ـ ٩۵ در موارد مشابه، آراء مختلف صادر گردیده است که جریان امر را ذیلاً به استحضار می رساند:

طبق محتویات پرونده شماره ١٠٩۴ شعبه سوم دیوان عالی کشور، در تاریخ ١٣٩۴/٧/١٣ سیدرضا ... به وکالت از حسین ... علیه شرکت مخابرات استان مازندران اقامه دعوی و درخواست رسیدگی و صدور حکم به تأدیه مابه التفاوت پاداش پایان خدمت سی ساله و ذخیره مرخصی با احتساب خسارات دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه علی الحساب مقوم به مبلغ سه میلیون و یکصد ریال کرده است و توضیح داده که موکل در مورخ ٨٧/١٢/٢٧ طی حکم شماره ٣٨۶۴٠ مورخ ١٣٨٧/١٢/٣ از شرکت خوانده بازنشسته و وجوه لازمه، به حساب سازمان تأمین اجتماعی واریز گردیده است با توجه به ماده ٣٠ قانون تأمین اجتماعی و ماده ھفت قانون اصلاحی پاره ای از مقررات حقوق بازنشستگی بانوان مشاغل خانواده و سایر کارکنان مصوب سال ١٣٧٩ و غیره ملاک احتساب و پرداخت پاداش خدمت ذخیره مرخصی و سایر مزایای مستخدمین رسمی و ثابت واجد شرایط به ازای ھر سال خدمت معادل یک ماه برای آخرین ماه حقوق و فوق العاده مستمر مأخذ کسر کسور بازنشستگی تا سقف ٣٠ سال می باشد، ولی در محاسبه و پرداخت پاداش خدمت و ذخیره مرخصی صورت نگرفته است به شرح خواسته تقاضای صدور حکم می شود. شعبه پنج دادگاه عمومی بابل، وقت رسیدگی تعیین و طرفین را به دادرسی دعوت و در تاریخ ١٣٩۵/٣/٢٩ با حضور وکیل خواھان تشکیل جلسه داده است خوانده حضور نیافته است پس از استماع اظھارات وکیل خواھان موضوع را برای کشف حقیقت و رسیدگی به سوابق، به کارشناسی ارجاع کرده است پس از وصول نظریه و اعتراض شرکت مخابرات موضوع به ھیأت سه نفره ارجاع گردیده است ھیأت پس از بررسی سوابق و مدارک طرفین خواھان را از محل پاداش پایان خدمت کارکنان و ذخیره مرخصی مستحق دریافت مبلغ ۶٩۴٢٢٨٨۵ ریال دانسته است دادگاه سپس ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره ٩۵٠٩٩٧١١١٠۵٠١٣۵٣ مورخ ٩۵/١١/٢٨ دعوی خواھان را تا مبلغ فوق الذکر صحیح و ثابت تلقی و حکم به محکومیت شرکت مخابرات به پرداخت آن با خسارات دادرسی و خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ مطالبه صادر می کند پس از ابلاغ، شرکت مخابرات از آن تجدیدنظرخواھی کرده و پرونده در شعبه ١٨ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران مورد رسیدگی واقع شده و به شرح دادنامه شماره ٩۶٠٩٩٧١۵١٧١٠٠٩۵۴ مورخ ١٣٩۶/٨/۶ با استدلال اینکه شرکت مخابرات از جمله شرکت ھای خصوصی است و اختلافات افراد که در آن فعالیت دارند در خصوص نحوه کار، در صلاحیت ھیأت تشخیص مستقر در اداره کار است مستنداً به ماده ١۵٧ قانون کار دادنامه صادره را نقض و قرار عدم صلاحیت به اعتبار ھیأت تشخیص مستقر در اداره کار بابل صادر و در اجرای ماده ٢٨ قانون آیین دادرسی مدنی پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال داشته است.

ھیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه فرجام خواسته مشاوره نموده و طی دادنامه ۴٨٢ـ ٩۶/٩/٢٧ چنین رأی می دھد:

«نظر به اینکه حسب محتویات پرونده، شرکت مخابرات در تاریخ ١٣٨٨/٨/١٨ واگذار و خصوصی سازی شده است و قبل از آن دولتی و مشمول قوانین استخدام کشوری بوده است و تجدیدنظر خوانده در تاریخ ١٣٨٧/١٢/٢٧ قبل از خصوصی شدن شرکت مرقوم بازنشسته گردیده است لذا رسیدگی به دعاوی حقوقی کارکنان رسمی زمان دولتی بودن شرکت مرقوم از صلاحیت ھیأت ھای تشخیص و حل اختلاف موضوع مواد ١۵٧ و ١۵٨ قانون کار خارج است. نتیجه دادنامه صادره از شعبه ١٨ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به علت مغایرت با محتویات پرونده و قوانین موضوعه مستنداً به مراتب فوق و ماده ٢٨ قانون آیین دادرسی مدنی نقض و پرونده برای اقدام مقتضی قانونی اعاده می گردد.»

بر اساس مندرجات اوراق پرونده ١٨١ شعبه بیست و یکم دیوان عالی کشور آقای سیدحسین... با وکالت آقای سیدرضا ... در تاریخ ١٣٩۴/٢/١٧ دادخواستی به طرفیت شرکت مخابرات استان مازندران به خواسته صدور حکم محکومیت شرکت خوانده به پرداخت مابه التفاوت پاداش پایان خدمت سی ساله، ذخیره مرخصی و سایر مطالبات معوقه به شرح دادخواست با جلب نظر کارشناس رسمی به انضمام ھزینه دادرسی، دستمزد کارشناسی، خسارت تأخیر تأدیه و حق الوکاله وکیل مقوم به سه میلیون و یکصد ھزار ریال تقدیم نموده و توضیح داده است موکل در مورخ ٨٧/١٢/١٠ طی حکم شماره ٨٠٠/٣٩٣٣٣ ـ ٨٧/١٢/١٠ از شرکت مخابرات استان مازندران بازنشسته گردیده و حسب فیش آخرین ماه، حقوق و مزایای ایشان مبلغ ٩/١٨۵/٢۴٠ ریال بوده که ھفت درصد از آن به ازای حداکثر سقف بیمه تأمین اجتماعی به عنوان سھم کارمند به حساب سازمان تأمین اجتماعی بابل واریز گردیده است. با توجه به مفاد ماده ٣٠ قانون تأمین اجتماعی مصوب تیرماه ١٣۵۴ و ماده ٧ قانون اصلاح پاره ای از مقررات مربوط به حقوق بازنشستگی بانوان شاغل خانواده ھا و سایر کارکنان مصوب ١٣٧٩ و سایر دلایل مندرج در ستون دلایل، نظر به اینکه ملاک احتساب و پرداخت پاداش پایان خدمت، ذخیره مرخصی و سایر مزایای دیگر به مستخدمین رسمی و ثابت واجد شرایط به ازای ھر سال خدمت معادل یک ماه براساس آخرین ماه حقوق و فوق العاده ھای مستمر به دریافتی ماخذ کسر کسور بازنشستگی تا سقف سی سال می باشد که در خصوص موکل بدین صورت اقدام نگردیده است و تقاضای صدور حکم به محکومیت شرکت خوانده به پرداخت مابه التفاوت پاداش پایان خدمت سی سال، ذخیر مرخصی و سایر مطالبات معوقه به انضمام ھزینه دادرسی و کارشناسی، خسارت تأخیر تأدیه و حق الوکاله را می نماید. دادخواست به شعبه ھشتم دادگاه عمومی حقوقی بابل ارجاع شده و مورد رسیدگی در این شعبه واقع می گردد که پس از جلب نظر ھیأت کارشناسان، طی دادنامه شماره ٩۵٠٩٩٧١١١٠٨٠٠٣٩٧ـ ١٣٩۵/۴/١ شرکت خوانده را به پرداخت مبلغ ١۶٣/١۵۴/٠١١ ریال بابت اصل خواسته و علاوه بر آن خسارت تأخیر تأدیه و خسارات ناشی از دادرسی به شرح دادنامه مرقوم در حق خواھان محکوم نموده و رأی را قابل تجدیدنظرخواھی اعلام می نماید. این رأی در تاریخ ١٣٩۵/۴/۵ بر طبق ماده ٧۵ قانون آیین دادرسی مدنی به شرکت مخابرات استان مازندران ابلاغ شده و مورد اعتراض و تجدیدنظرخواھی شرکت مرقوم با مدیرعاملیت آقای سیدمحمد... در تاریخ ١٣٩۵/۴/٢٣ واقع و دادخواست تجدیدنظری تحت شماره ٩۵١٠۴٨١١١٠٨٠٠٠٩٠ در ھمان تاریخ وصول و ثبت میگردد. با طرح پرونده در شعبه محترم پانزدھم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به موجب دادنامه شماره ٩۵٠٩٩٧١۵١۶٨٠٠٩٠١ ـ ٨/ ١٣٩۵/٧ تجدیدنظرخواھی را به این جھت وارد دانسته که، شرکت مخابرات بر اساس مفاد لایحه تقدیمی در سال ٨٨ به بخش خصوصی واگذار شده و با اصلاح ماده ۵٣ آیین نامه استخدامی شرکت مخابرات، موضوع مشمول قانون کار می گردد و دادگاه ھای عمومی صالح به رسیدگی به موضوع معنونه نبوده و خواھان باید به کمیسیون ھای مستقر در اداره کار و امور اجتماعی شھرستان بابل مراجعه نماید با نقض دادنامه معترض عنه با استناد به مواد ٣۵٢ و ٣۵٨ و ٢٨ قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت به شایستگی مرجع مذکور صادر و پرونده را در خصوص تشخیص صلاحیت به دیوان عالی کشور ارسال می نمایند که پس از وصول آن به مرجع اخیر و ثبت ذیل شماره ٩۵٠١٣١/٢١ جھت رسیدگی، به این شعبه ارجاع گردیده است.

ھیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل و پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده، مشاوره نموده طی دادنامه ١۴۵ ـ ٩۵/٨/٢٩ چنین رأی می دھد:

«قرار عدم صلاحیت شماره ٩۵٠٩٩٧١۵١۶٨٠٠٩٠١ـ ١٣٩۵/٧/٨ شعبه ١۵ دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به صلاحیت رسیدگی ھیأت تشخیص اداره کار و امور اجتماعی و رفاه شھرستان بابل، با توجه به موضوع خواسته و مستندات حکمی قضیه مطابق با موازین قانونی اصدار یافته و حسب ماده ٢٨ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی مورد تأیید است. پرونده جھت رسیدگی در مرجع صالح از طریق دادگاه صادر کننده قرار، عودت داده می شود.»

ھمان گونه که ملاحظه می فرمایند چون شعبه سوم دیوان عالی کشور طی پرونده کلاسه مذکور در فوق، رسیدگی به دعاوی حقوقی کارکنان رسمی بازنشسته در زمان دولتی بودن شرکت مخابرات را از شمول مقررات مواد ١۵٧ و ١۵٨ قانون کار خارج دانسته، ولی شعبه بیست و یکم، رسیدگی به این قبیل دعاوی را علیرغم بازنشسته شدن کارمندان رسمی در زمان دولتی بودن شرکت مخابرات، تابع مقررات قانون کار و موازین مربوط به روابط کارگر و کارفرما اعلام کرده و با این ترتیب با اختلاف استنباط از مقررات قانونی نسبت به موارد مشابه آراء متفاوت صادر گردیده است لذا نظر ھیأت عمومی دیوان عالی کشور را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست می نماید.

معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری

ب: نظریة نمایندة دادستان کل کشور

«موضوع از این قرار است که احدی از کارکنان شرکت مخابرات که در سال ١٣٨٧ بازنشست شده در سال ١٣٩۴ در خصوص مطالباتش در مدتی که مشغول به کار بوده در دادگاه حقوقی علیه شرکت مخابرات اقامه دعوی کرده است. شعبه سوم دیوان عالی کشور رسیدگی به این پرونده را با این استدلال که شرکت مخابرات قبل از سال ١٣٨٨ دولتی بوده است از صلاحیت ھیأت تشخیص موضوع مواد ١۵٧ و ١۵٨ قانون کار خارج و در صلاحیت دادگاه حقوقی دانسته ولیکن شعبه بیست و یکم دیوان عالی کشور در موضوع مشابه، رسیدگی را در صلاحیت ھیأت تشخیص موضوع مواد مرقوم دانسته است. با توجه به اینکه شرکت مخابرات تا سال ١٣٨٨ دولتی بوده و از آن تاریخ به بعد خصوصی شده است در مورد صلاحیت رسیدگی به موضوع مورد بحث بین دو شعبه دیوان عالی کشور سه فرض متصور است: ١ـ پرونده ھایی که موضوع آنھا مربوط به قبل از سال ١٣٨٨ بوده و در ھمان زمان نیز مورد رسیدگی واقع شده است. در این فرض ھر دو شعبه دیوان اعتقاد دارند که رسیدگی به موضوع از صلاحیت ھیأت ھای تشخیص موضوع مواد ١۵٧ و ن ١۵٨ قانون کار خارج است زیرا در آن تاریخ شرکت مخابرات دولتی بوده است. ٢ـ پرونده ھایی که موضوع آنھا مربوط به بعد از سال ١٣٨٨ بوده یعنی کارمند شرکت مخابرات بعد از سال ١٣٨٨ بازنشست شده است. در این فرض نیز بین دو شعبه دیوان اختلاف نظری وجود ندارد و ھر دو شعبه معتقدند که صلاحیت رسیدگی با ھیأت ھای تشخیص موضوع مواد ١۵٧ و ١۵٨ قانون کار می باشد. ٣ـ پرونده ھایی که موضوع آنھا مربوط به قبل از سال ١٣٨٨ می باشد یعنی کارمند شرکت مخابرات قبل از سال ١٣٨٨ بازنشسته شده ولیکن رسیدگی به موضوع پرونده بعد از سال ١٣٨٨ انجام می شود. در این فرض دو شعبه دیوان عالی کشور اختلاف نظر دارند. شعبه سوم، رسیدگی را در صلاحیت دادگاه، ولیکن شعبه بیست و یکم رسیدگی را در صلاحیت ھیأت ھای تشخیص موضوع مواد ١۵٧ و ١۵٨ قانون کار می داند. به نظر می رسد شعبه سوم دیوان عالی کشور منطبق با موازین قانونی است زیرا در فرض مسأله، کارمند شرکت مخابرات زمانی بازنشست شده است که آن شرکت دولتی بوده و مقررات ھمان زمان حاکم است و تغییر ماھیت شرکت مخابرات در سال ١٣٨٨ از دولتی به خصوصی موجبی برای تغییر صلاحیت رسیدگی که قبل از آن تاریخ ایجاد شده است نمی شود. با توجه به مراتب فوق نظر شعبه سوم دیوان عالی کشور مورد تأیید است.»

ج: رأی وحدت رویه شماره ٧۶٧ـ ١٣٩٧/١/٢١ ھیأت عمومی دیوانعالی کشور

مطابق مقررات مواد ١۵٧ و ١٨٨ قانون کار مصوب ١٣۶٩ رسیدگی به اختلافات فردی کارگر و کارفرما که از اجرای این قانون ناشی شده باشد در صلاحیت ھیأت ھای تشخیص و حل اختلاف است و مشمولین مقررات قانون استخدام کشوری از قلمرو آن خارج می باشند و چون خواستة مورد مطالبه خواھان به معوقات مالی بازنشستگی زمان اجرای مقررات قانون استخدام کشوری و قبل از واگذاری شرکت مخابرات به بخش خصوصی ارتباط دارد لذا با توجه به مراتب مذکور و مقررات ماده ١٠ قانون آیین دادرسی دادگاه ھای عمومی و انقلاب در امور مدنی و نوع خواسته (مطالبة وجه) رسیدگی به این قبیل دعاوی در صلاحیت دادگاه ھای دادگستری است و به نظر اکثریت قاطع اعضای ھیأت عمومی، رأی شعبه سوم دیوان عالی کشور در حدی که با این نظریه انطباق داشته باشد، صحیح و قانونی تشخیص می گردد. این رأی مطابق مقررات ماده ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری، در موارد مشابه، برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ھا و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

ھیأت عمومی دیوان عالی کشور »

منبع : rrk.ir
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آیین نامه اجرایی ماده (۵) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه
    آیین نامه اجرایی ماده (۵) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    قوه مجریه مرجع تصویب: ھیات وزیران

    شماره ویژه نامه : ١٠۴۵ یکشنبه،٣٠ اردیبھشت ١٣٩٧

    سال ھفتاد و چھار شماره ٢١٣١٧

    آیین نامه اجرایی ماده (۵) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    شماره ۱۷۹۹۱/ت۵۳۹۸۸ هـ ۱۳۹۷/۲/۲۲

    وزارت امور اقتصادی و دارایی

    ھیأت وزیران در جلسه ١٣٩٧/٢/١۶ به پیشنھاد بیمه مرکزی جمھوری اسلامی ایران و تأیید شورای عالی بیمه و به استناد ماده (۵) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه ـ مصوب ١٣٩۵ـ آیین نامه اجرایی ماده یادشده را به شرح زیر تصویب کرد:

    آیین نامه اجرایی ماده (۵) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    ماده١ـ در این آیین نامه اصطلاحات زیر در معانی مشروح مربوط به کار می روند و سایر اصطلاحات تابع تعاریف مندرج در قانون است:

    الف ـ قانون: قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه ـ مصوب ١٣٩۵ـ

    ب ـ بیمه مرکزی: بیمه مرکزی جمھوری اسلامی ایران

    پ ـ شرکت بیمه: ھر یک از شرکت ھای بیمه در حال فعالیت یا در شرف تأسیس که تقاضای مجوز فعالیت در رشته شخص ثالث را از بیمه مرکزی دارند.

    ت ـ مجوز فعالیت: اجازه کتبی بیمه مرکزی برای فعالیت شرکت بیمه در رشته شخص ثالث که براساس این آیین نامه صادر می شود.

    ث ـ توانگری مالی: نسبت توانگری مالی شرکت بیمه که براساس مصوبات شورای عالی بیمه تعیین می شود.

    ماده٢ـ شرکت بیمه متقاضی فعالیت در رشته بیمه شخص ثالث جھت اخذ مجوز فعالیت در این رشته باید به تشخیص بیمه مرکزی واجد شرایط زیر باشد:

    الف ـ داشتن حداقل سرمایه پرداخت شده مطابق با آخرین مصوبه ھیأت وزیران، موضوع ماده (٣۶) قانون تأسیس بیمه مرکزی ایران و بیمه گری ـ مصوب ١٣۵٠ـ .

    ب ـ کفایت ذخایر بیمھ ای رشته شخص ثالث برای شرکت ھای در حال فعالیت، بر اساس ضوابط موضوع ماده (۵٨) قانون.

    پ ـ دارا بودن حداقل توانگری مالی در سطح (٢) آیین نامه مصوب شورای عالی بیمه.

    ت ـ داشتن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و سامانھ ھای اطلاعاتی لازم برای صدور بیمھ نامه و پرداخت خسارت و تبادل اطلاعات و امکان فروش الکترونیکی بیمھ نامه شخص ثالث براساس دستورالعمل ابلاغی بیمه مرکزی.

    ث ـ داشتن نیروی انسانی واجد صلاحیت به تعداد مورد نیاز در امور صدور بیمھ نامه و کارشناس پرداخت خسارت متناسب با برنامه ھای اجرایی شرکت براساس دستورالعمل ابلاغی بیمه مرکزی.

    ج ـ داشتن سابقه مناسب پرداخت خسارت براساس عواملی نظیر پرداخت به موقع خسارت، رعایت حقوق بیمھ گذاران و زیان دیدگان در رشته بیمه شخص ثالث برای شرکت ھای در حال فعالیت براساس دستورالعمل ابلاغی بیمه مرکزی.

    ماده٣ـ شرکت بیمه متقاضی فعالیت در رشته شخص ثالث، باید تقاضای فعالیت در این رشته را به ھمراه مدارک و مستندات لازم برای احراز شرایط مندرج در ماده (٢ ) این آیین نامه به بیمه مرکزی تسلیم نماید.

    ماده۴ـ بیمه مرکزی موظف است پس از دریافت کلیه مدارک و اطلاعات موضوع ماده (٢) این آیین نامه ظرف (۴٠) روز در صورت احراز شرایط، مجوز فعالیت را صادر و در غیر این صورت نظر خود را با ذکر دلایل عدم احراز شرایط به شرکت بیمه متقاضی اعلام نماید.

    تبصره ـ بررسی مجدد درخواست شرکت بیمه پس از رفع نواقص امکانپذیر است.

    ماده۵ ـ در صورتی که شرکت بیمه طبق تشخیص بیمه مرکزی ھر یک از شرایط مندرج در این آیین نامه را از دست بدھد موظف است در مھلت زمانی که بیمه مرکزی تعیین می نماید (حداکثر یک سال) وضعیت خود را با ضوابط این آیین نامه منطبق نماید. در غیر این صورت بیمه مرکزی مطابق مفاد ماده (۵٧) قانون و آیین نامه آن عمل خواھد کرد.

    ماده۶ ـ بیمه مرکزی موظف است ضوابط و اطلاعات مربوط به صدور، لغو، تعلیق یا ابطال مجوز فعالیت ھر یک از شرکت ھای بیمه در رشته شخص ثالث را به صورت مستمر در پایگاه اطلاع رسانی خود جھت اطلاع عمومی منتشر نماید.

    معاون اول رئیس جمھور ـ اسحاق جھانگیری

    منبع : rrk.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آیین نامه تعیین میزان ظرفیت مجاز وسایل نقلیه موضوع ماده (١٢) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه


    آیین نامه تعیین میزان ظرفیت مجاز وسایل نقلیه موضوع ماده (١٢) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    قوه مجریه مرجع تصویب : ھیات وزیران

    شماره ویژه نامه : ١٠۵۴ پنج شنبه ،٣١ خرداد ١٣٩٧

    سال ھفتاد و چھار شماره ٢١٣۴١

    آیین نامه تعیین میزان ظرفیت مجاز وسایل نقلیه موضوع ماده (١٢) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    شماره ۳۵۵۲۲/ت۵۳۹۴۴ هـ ۱۳۹۷/۳/۲۳

    وزارت کشور ـ وزارت صنعت، معدن و تجارت

    وزارت امور اقتصادی و دارایی ـ وزارت راه و شھرسازی

    وزارت دفاع و پشتیبانی نیروھای مسلح

    ھیأت وزیران در جلسه ١٣٩٧/٣/٢٠ به پیشنھاد وزارت کشور (با ھمکاری وزارتخانه ھای صنعت، معدن و تجارت و راه و شھرسازی و بیمه مرکزی جمھوری اسلامی ایران) و به استناد ماده (١٢) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه ـ مصوب ١٣٩۵ـ آیین نامه تعیین میزان ظرفیت مجاز وسایل نقلیه موضوع ماده یادشده را به شرح زیر تصویب کرد:

    آیین نامه تعیین میزان ظرفیت مجاز وسایل نقلیه موضوع ماده (١٢) قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه

    ماده١ـ در این آیین نامه، اصطلاحات زیر در معانی مشروح مربوط به کار می روند و سایر اصطلاحات تابع تعاریف مندرج در قانون بیمه اجباری خسارات وارده شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه ـ مصوب ١٣٩۵ـ که در این آیین نامه به اختصار «قانون» نامیده می شود، است:

    الف ـ بیمه گر: شرکت سھامی بیمه ایران یا ھر شرکت بیمه غیر دولتی که مجوز فعالیت در رشته بیمه شخص ثالث موضوع ماده (٢) قانون، از بیمه مرکزی را داشته باشد.

    ب ـ کارت مشخصات: کارتی که مشخصات مالک و وسیله نقلیه موتوری زمینی شمارھ گذاری شده در آن ثبت و از سوی پلیس راھنمایی و رانندگی صادر و به مالک وسیله نقلیه تسلیم می گردد.

    پ ـ کاربری: مورد استفاده وسیله نقلیه بر اساس مشخصات ظاھری و فنی.

    ت ـ نوع: طبقه بندی انواع وسایل نقلیه بر اساس آیین نامه راھنمایی و رانندگی.

    ث ـ وسیله نقلیه: وسایل نقلیه موتوری زمینی و ریلی شھری و بین شھری و واگن متصل یا غیرمتصل به آن و یدک و کفی (تریلر) متصل به آنھا.

    ج ـ وسیله نقلیه زمینی: ھر نوع وسیله نقلیه دارای چرخ، موتور و سامانه انتقال قدرت که برای حمل بار یا انسان یا ھر دو به کار می رود.

    چ ـ وسیله نقلیه ریلی: ھر نوع وسیله حمل و نقل دارای موتور و سامانه انتقال قدرت که شامل لکوموتیو، واگن متصل یا غیرمتصل بوده و برای حمل بار یا انسان یا ھر دو به کار می رود و بر روی ریل حرکت می کند.

    ح ـ ظرفیت مجاز: ظرفیت تعداد سرنشین (ایستاده و نشسته) با احتساب راننده که وسیله نقلیه مجاز به حمل آن می باشد.

    تبصره ـ ملاک تعھدات بیمه گر در خصوص ظرفیت مجاز داخل وسیله نقلیه، تعداد سرنشینان مجاز به استثنای راننده مسبب حادثه می باشد.

    ماده٢ـ وزارت صنعت، معدن و تجارت موظف است ظرفیت مجاز وسیله نقلیه زمینی را بر اساس نوع یا کاربری یا توأمان جھت درج در کارت مشخصات، به راھنمایی و رانندگی اعلام نماید.

    تبصره ـ درخصوص وسایل نقلیه بارکش علاوه بر میزان بار، تعداد سرنشین نیز مشخص می شود.

    ماده٣ـ مبنای ظرفیت مجاز کلیه وسایل نقلیه زمینی، کارت مشخصات با احتساب راننده می باشد. برای مواردی که دارای اختلاف بوده و یا ظرفیت مجاز سرنشین درج نشده است بر اساس نوع و کاربری به شرح زیر تعیین می گردد:

    الف ـ در صورت تفاوت در ظرفیت مجاز در کارت ھای صادره، برای ھمان وسیله نقلیه (غیر از موتور سیکلت) مبنای ظرفیت مجاز و تعھدات بیمه گر، بالاترین ظرفیت مندرج در کارت مشخصات ھمان وسیله نقلیه می باشد.

    ب ـ ظرفیت مجاز موتورسیکلت ھای دوچرخ (فاقد یدک پھلو (سایدکار) ) جمعاً دو نفر و در موتور سیکلت ھای سه چرخ (دارای یدک پھلو (سایدکار) )، ظرفیت یدک پھلو (سایدکار) نیز به آن اضافه می شود.

    پ ـ ظرفیت مجاز سرنشین انواع وسایل نقلیه بارکش به شرح زیر تعیین می شود:

    ١ـ وسایل نقلیه باربری تک کابین با ظرفیت تا (٣/۵) تن، جمعاً دو نفر.

    ٢ـ وسایل نقلیه باربری با ظرفیت بیش از (٣/۵) تن، جمعاً سه نفر.

    ماده۴ـ ظرفیت مجاز سرنشین نشسته و ایستاده اتوبوس ھا و مینی بـ*ـوس ھای درون شھری و برون شھری و وسایل نقلیه ریلی درون شھری و برون شھری بر اساس ظرفیت مندرج در کارت مشخصات و یا سند وسیله نقلیه که توسط کارخانه سازنده یا در سند رسمی صادر شده است، تعیین می شود.

    ماده۵ ـ ظرفیت مجاز وسایل نقلیه زمینی فاقد کارت مشخصات، بر اساس مندرجات سند وسیله نقلیه که توسط کارخانه سازنده صادر شده است، تعیین می شود.

    ماده۶ ـ نیروھای مسلح جمھوری اسلامی ایران در مأموریت ھای نظامی، انتظامی و رزمایش می توانند از کاربری وسایل نقلیه زمینی بارکش، به عنوان نفربر استفاده نمایند.

    ماده٧ـ سازمان مدیریت بحران کشور می تواند در سوانح غیرمترقبه مجوز کتبی دارای محدودیت زمانی و مکانی معین، مبنی بر عدم رعایت کاربری و ظرفیت مسافر را به دارندگان وسیله نقلیه ابلاغ نماید.

    معاون اول رئیس جمھور ـ اسحاق جھانگیری

    منبع: rrk.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    رأی وحدت رویه شماره ٧۶۶ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده۵۵١ قانون مجازات اسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرائم قبل از لازم الاجراشدن
    رأی وحدت رویه شماره ٧۶۶ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده۵۵١ قانون مجازات اسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرائم قبل از لازم الاجراشدن

    « ج: رأی وحدت رویة شمارة ٧۶۶ـ١٣٩۶/١١/١٧ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور

    حکم مقرر در تبصره ماده ۵۵١ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ١٣٩٢ با توجه به ماده ۴ قانون مدنی در مورد جنایاتی که قبل از تصویب آن قانون واقع شده و مجنی علیه آن مرد نیست حاکمیت ندارد و قابل اعمال نیست، از مقررات قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه مصوب ١٣٩۵ در خصوص حقوق و تعھدات صندوق تأمین خسارت ھای بدنی نیز تسری حکم تبصره مورد اشاره به گذشته مستفاد نمی گردد، بنابراین رأی شعب ھفتم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و مطابق قانون تشخیص می گردد. این رأی طبق مادة ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ھا و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است. »




    « آراي وحدت رویه دیوانعالي کشور

    مرجع تصویب: ھیئت عمومي دیوانعالي کشور

    شماره ویژه نامه : ١٠۵۵

    شنبه،٢ تیر ١٣٩٧

    سال ھفتاد و چھار شماره ٢١٣۴٢

    رأی وحدت رویه شماره ٧۶۶ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد نحوه اجرای مقررات تبصره ذیل ماده۵۵١ قانون مجازاتاسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرائم قبل از لازم الاجراشدن

    شماره ۱۱۰/١۵٢/۱۰۳۶۲ ۱۳۹۷/۳/۸

    مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور

    گزارش وحدت رویه ردیف ۵۷/۹۶ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جھت چاپ و نشر ایفاد می گردد.

    معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراھیم ابراھیمی

    مقدمه

    جلسة ھیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پروندة وحدت رویة ردیف ۵۷/۹۶ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سه شنبه مورخ ١٣٩۶/١١/١٧به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نمایندة محترم دادستان کل کشور و شرکت حضرات آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیة شعب دیوان عالی کشور، در سالن ھیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می گردد، به صدور رأی وحدت رویةقضایی شمارة ٧۶۶ ـ ١٣٩۶/١١/١٧ منتھی گردید.

    الف: گزارش پرونده

    حسب محتویات پرونده ھای کلاسه ۵٠٠٠٢۴ با شماره بایگانی ٩۵٠٣٩ و کلاسه ٧٠٠٩۵٠ با شماره بایگانی ٩۶٠٣٢٠ از شعب ھفتم و چھل و یکم دیوان عالی کشور، در مورد نحوة اجرای مقررات تبصرة ذیل مادة ۵۵١ قانون مجازات اسلامی و حاکمیت آن نسبت به جرائم قبل از لازم الاجراشدن (١٣٩٢/٢/١) ،آراء مختلف صادر شده است که خلاصه جریان امر به شرح ذیل گزارش می گردد:

    الف ـ به دلالت محتویات پروندة کلاسه ۵٠٠٠٢۴ شعبة ھفتم دیوان عالی کشور، دادگاه کیفری کردستان طی دادنامة ٠٠٠۴۶ ـ ١٣٩٣/۵/۵ دربارة اتھام آقای ھادی... مبنی بر قتل عمدی ھمسرش قرار توقف دعوی صادر کرده، ولی شعبة ھفتم دیوان عالی کشور به جھات مذکور در دادنامة ٣٣٢ـ ١٣٩٣/١٠/١۶ خود، آن را نقض و رسیدگی مجدد را به شعبة دیگر دادگاه کیفری یک استان مزبور ارجاع نموده و شعبة ھم عرض طی دادنامة ١٨۶ ـ ١٣٩۴/١/١٢ با توجه به دلایل منعکس در پرونده، متھم موصوف را از بزة انتسابی تبرئه و به استناد مواد ۴٨۴ ،۵۴٩ ،۵۵٠ و تبصرة ذیل مادة ۵۵١ قانون مجازات اسلامی حکم به پرداخت دیه از بیت المال و مابه التفاوت آن تا سقف دیة مرد مسلمان از صندوق جبران خسارت ھای بدنی صادر کرده است.

    با اعتراض نمایندة حقوقی این صندوق مبنی بر وقوع جرم در تاریخ ١٣٩١/١٢/٢٠ یعنی قبل از لازم الاجرا شدن قانون مجازات اسلامی مصوّب ١٣٩٢ پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و در شعبة ھفتم، طی دادنامة ٢٠٠٠٢٢ـ ١٣٩۶/٢/٢٠ به شرح ذیل اتخاذ تصمیم فرموده اند:

    «فرجام خواھی صندوق تأمین خسارت ھای بدنی به آن قسمت از دادنامة فرجام خواسته که به موجب آن صندوق مذکور به پرداخت معادل مابه التفاوت دیه مرد مسلمان در حق اولیای دم محکوم گردیده وارد است زیرا با توجه به اینکه تاریخ حادثه قتل حدیقه ... مورخه ١٣٩١/١٢/٣٠ بوده و تاریخ تصویب قانون مجازات اسلامی مورخه ١٣٩٢/٢/١ می باشد مورد از شمول تبصرة ذیل مادة ۵۵١ قانون مورد اشاره خارج بوده و با نقض دادنامة فرجام خواسته در قسمت محکومیت فرجام خواه به پرداخت دیه مورد حکم [از صندوق تأمین خسارت] به استناد بند ۴ قسمت ب مادة ۴۶٩ قانون آیین دادرسی کیفری، رسیدگی مجدد به دادگاه ھم عرض محول می گردد ...»

    ب ـ برابر محتویات پرونده کلاسه ٧٠٠۵٩٠ شعبة چھل و یکم دیوان عالی کشور، آقای داوود... از اتھام قتل عمدی خانم سیمین ... تبرئه و راجع به ارتکاب قتل غیرعمدی مشارٌالیھا در ماه حرام به پرداخت دیه مغلّظه محکوم و این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شده است سپس وکیل اولیای دم پرداخت مابه التفاوت دیه تا سقف دیه مرد مسلمان را از دادگاه تقاضا کرده و شعبة دوم دادگاه کیفری استان تھران طی دادنامة ١٠٠٠٣۵۴ موضوع را ادعای حقوقی تلقی و با صدور قرار منع تعقیب کیفری اولیای دم را جھت طرح دعوی مدنی ارشاد کرده است. از این دادنامه فرجام خواھی شده و شعبة چھل و یکم دیوان عالی کشور طی دادنامة ٣٠۶ ـ ١٣٩۵/۴/٣ چنین رأی داده است:

    «فرجام خواھی... وکیل اولیای دم مرحومه سیمین... نسبت به دادنامة ٣۵۴ـ ١٣٩۴/١/٢٢ شعبة دوم دادگاه کیفری تھران وارد می باشد، زیرا ھرچند مطالبه وجوه موضوع تبصرة ذیل مادة ۵۵١ قانون مجازات اسلامی از قواعد کلی ضرر و زیان خارج نبوده و عمومات راجع به مطالبات خسارت بر آن حاکم می باشد. لیکن ھمانند اصل دیه، قانونگذار رسیدگی به آن را در صلاحیت محاکم کیفری قرار داده است... علیھذا به استناد بند٢ شق ب مادة۴۶٩ قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب صادره نقض و پرونده جھت رسیدگی ماھوی و اصل استحقاق محکوم علیھم نسبت به مابه التفاوت دیه صدور حکم در مورد آن در ھمان شعبه کیفری اعاده می شود» که شعبة دوم دادگاه کیفری، این بار طی دادنامة ٣٢٩ـ ١٣٩۵/٩/٣٠ عمدتاً با این استدلال که تاریخ وقوع قتل غیرعمدی ١٣٩٠/٧/١٨ می باشد و بر اساس مادة ١٠ قانون مجازات اسلامی مبنی بر عدم امکان حاکم نمودن مقررات لاحق بر اعمال سابق و اصل عطف بماسبق نشدن قانون، تقاضای وکیل اولیای دم را قابل اجابت ندانسته است. پرونده باز ھم در اثر فرجام خواھی در شعبة چھل و یکم مطرح و به شرح زیر به صدور دادنامة ۶٢۵ ـ ١٣٩۵/١١/٢۶ منتھی گردیده:

    «فرجام خواھی وکیل اولیای دم مرحوم سیمین ... نسبت دادنامة شعبة اول [شعبة دوم درست است] دادگاه کیفری تھران، که «بر طبق آن به دلیل عدم امکان اعمال قانون لاحق نسبت به اعمال و رفتارھای پیش از وضع آن رأی به بی حقی ورثه مقتول» «نسبت به مابه التفاوت دیه مرد و زن که بر اساس تبصرة مادة ۵۵١ قانون مجازات اسلامی خود را مستحق آن می دانند داده شده» وارد و موجه می باشد زیرا اولاً با توجه به اینکه تاریخ رسیدگی و صدور حکم پس از تصویب قانون مزبور می باشد و اجرای آن عطف به ماسبق» » تلقی نمی شود. ثانیاً قاعدة عطف بما سبق شدن قوانین کیفری در مواردی است که مجازات شدیدتری بر متھم تحمیل شود یا به نحو دیگر اجرای مجازات اشد بر مجازات قبلی باشد اما در مانحن فیه اجرای مفاد تبصرة مادة ۵۵١ ھیچ گونه تشدید نسبت به محکوم علیه نیست بلکه ارفاق و تسھیل نسبت به قربانی جنایت و اولیای دم می باشد. علیھذا به استناد شق ۴ از بند ب مادة ۴٩۶ قانون آیین دادرسی کیفری دادنامة فوق نقض و پرونده جھت رسیدگی و صدور حکم مجدد در دادگاه ھم عرض اعاده می شود.» که با توجه به مراتب مذکور در فوق چون ھیأت محترم شعب ھفتم و چھل و یکم دیوان عالی کشور به موجب دادنامه ھای صدرالاشعار در نحوة اجرای مقررات تبصرة ذیل مادة ۵۵١ قانون مجازات اسلامی از حیث شمول مقررات آن نسبت به جرائمی که قبل از لازم الاجرا شدن قانون مجازات اسلامی (١٣٩٢/٢/١) به وقوع پیوسته و مجنی علیه آن مرد نیست و تعھد صندوق تأمین خسارت ھای بدنی به پرداخت معادل تفاوت دیه تا سقف دیة مرد در خصوص مورد، دچار اختلاف شده اند، لذا مستنداً به مادة ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری طرح موضوع را در جلسة ھیأت عمومی دیوان عالی کشور برای صدور رأی وحدت رویه قضایی درخواست می نماید بدیھی است تکلیف پرونده ردیف ۵۴/۸۶ ھیأت عمومی شعب کیفری نیز که به نتیجة جلسه امروز موکول گردیده است با تصمیمی که خواھند گرفت، معلوم خواھد شد، ھمچنین برای جلوگیری از اطالة موضوع از ذکر دادنامه ھای صادر شده از شعب اول و بیست و چھارم دیوان عالی کشور در ھمسوئی با شعبة ھفتم و دادنامة شعبة سی و دوم در مشابھت رأی با شعبة چھل و یکم خودداری شده است.

    حسین مختاری ـ معاون قضائی دیوان عالی کشور

    ب: نظریه نماینده دادستان کل کشور

    «موضوع از این قرار است که بر اساس تبصره ماده ۵۵١ قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٩٢ «در کلیه جنایاتی که مجنی علیه مردنیست، معادل تفاوت تا سقف دیه مرد از صندوق تأمین خسارت ھای بدنی پرداخت می شود» آیا این موضوع نسبت موارد قبل از لازم الاجرا شدن این قانون نیز تسری دارد یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا این موضوع عطف به ما سبق می شود یا نه؟ شعبه ھفتم دیوان عالی کشور معتقد است که این موضوع عطف به ماسبق نمی شود در حالی که شعبه چھل و یکم دیوان عالی کشور معتقد است که این موضوع نسبت به موارد قبل از لازم الاجراشدن این قانون نیز تسری پیدا می کند به شرطی که پرونده ھای سابق مختومه نشده یا محکومیت اجرا نشده باشد. به نظر می رسد نظر شعبه ھفتم دیوان عالی کشور صائب است زیرا: اولاً، پرداخت معادل تفاوت دیه زن تا سقف دیه مرد از صندوق تأمین خسارت ھای بدنی یا از باب مجازات است یا از باب جبران خسارت به حکم حکومتی. اگر آن را از باب مجازات بدانیم به نص ماده ١٠ قانون مجازات اسلامی، قانون جزایی ماھوی عطف به ماسبق نمی شود و نسبت به موارد سابق بر وضع قانون تسری پیدا نمی کند مگر اینکه مساعد به حال متھم یا محکوم علیه باشد که اینچنین نیست و اگر آن را از باب جبران خسارت و امر مدنی بدانیم ماده ۴ قانون مدنی به صراحت مقرر می دارد:«اثر قانونی نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد مگر اینکه در خود قانون تصریح شود.» و اگر نظر قانونگذار بر عدول از این قاعده کلی می بود و می خواست که موضوع را نسبت به موارد قبل از لازم الاجرا شدن قانون نیز تسری دھد به صراحت بیان می کرد ھمچنانی که در برخی از موارد مانند موضوع ماده٣۵۴ قانون مجازات اسلامی به صراحت بیان کرده است در حالی که در مانحن فیه در خصوص تسری نسبت به سابق ساکت است. ثانیاً، در مقام شک نیز استصحاب حالت سابقه اقتضا می کند که این موضوع نسبت به موارد سابق بر وضع قانون تسری نکند زیرا اولیای دم قبل از سال ١٣٩٢ قطعاً استحاق دریافت بیش از نصف دیه را نداشتند و الان شک می کنیم که چنین استحقاقی را دارند یا نه استصحاب می کنیم حالت سابقه عدم استحقاق را. ثالثاً، تحمیل ھزینه ھای مربوط به قبل از لازم الاجرا شدن قانون به صندوق تأمین خسارت ھای بدنی منصفانه نیست، زیرا صندوقی که ھنوز برای این موضوع تأسیس نشده به او تحمیل می کنیم خسارت ھای مربوط به قبل از تأسیس را که این امر ممکن است باعث شود که صندوق نتواند حتی موارد بعد از لازم الاجرا شدن قانون را نیز بپردازد و این نوعی تضییع حق محسوب می شود. با توجه به مراتب فوق نظر شعبه ھفتم دیوان عالی کشور را تأیید می کنم.»

    ج: رأی وحدت رویة شمارة ٧۶۶ـ١٣٩۶/١١/١٧ ھیأت عمومی دیوان عالی کشور

    حکم مقرر در تبصره ماده ۵۵١ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ١٣٩٢ با توجه به ماده ۴ قانون مدنی در مورد جنایاتی که قبل از تصویب آن قانون واقع شده و مجنی علیه آن مرد نیست حاکمیت ندارد و قابل اعمال نیست، از مقررات قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه مصوب ١٣٩۵ در خصوص حقوق و تعھدات صندوق تأمین خسارت ھای بدنی نیز تسری حکم تبصره مورد اشاره به گذشته مستفاد نمی گردد، بنابراین رأی شعب ھفتم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و مطابق قانون تشخیص می گردد. این رأی طبق مادة ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه ھا و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

    هیأت عمومی دیوان عالی کشور »

    منبع : rrk.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آيين‌نامه اجرايي قانون تملك آپارتمانها
    آیین نامه اجرایی قانون تملک آپارتمانها
    آيين‌نامه اجرايي قانون تملك آپارتمانها (مصوب ۸ اردیبهشت ۱۳۴۷ هیأت وزیران با اصلاحیه های بعدي‌)


    بخش اول‌: قسمتهاي مختلف ساختمان‌

    فصل اول‌: قسمتهاي اختصاصي‌

    ماده ۱ ـ قسمتهايي از بنا، اختصاصي تلقي مي‌شود كه عرفاً براي استفاده انحصاري شريك ملك معين يا قائم مقام او تخصيص‌يافته باشد.

    ماده ۲ ـ علاوه بر ثبت اراضي زيربنا و محوطه باغ‌ها و پارك‌هاي متعلّقه براي مالكيت قسمتهاي اختصاصي نيز بايد بطورمجزا سند مالكيت صادر شود، مشخصات كامل قسمت اختصاصي‌از لحاظ حدود طبقه‌، شماره‌، مساحت قسمتهاي وابسته‌، ارزش وغيره بايد در سند قيد گردد.

    فصل دوم‌: قسمتهاي مشترك‌

    ماده ۳ ـ قسمتهايي از ساختمان و اراضي و متعلقات آنها كه به‌طور مستقيم و يا غير مستقيم مورد استفاده تمام شركاء مي‌باشدقسمتهاي مشترك محسوب مي‌گردد و نمي‌توان حق انحصاري برآنها قايل شد.

    تبصره ـ گذاردن ميز و صندلي و هر نوع اشياي ديگر وهمچنين نگاهداري حيوانات در قسمتهاي مشترك ممنوع است‌.

    قسمتهاي مشترك در ملكيت مشاع تمام شركاي ملك است‌، هرچند كه در قسمتهاي اختصاصي واقع شده باشد و يا از آن قسمتهاعبور نمايد.

    ماده ۴ ـ قسمتهاي مشترك مذكور در ماده ۲ قانون تملك ‌آپارتمانها عبارت است از:

    الف ـ زمين زيربنا خواه متصل به بنا باشد يا بنا بوسيله پايه روي‌آن قرار گرفته باشد.

    ب ـ تأسيسات قسمتهاي مشترك از قبيل چاه آب و پمپ‌، منبع‌آب‌، مركز حرارت و تهويه‌، رختشويخانه‌، تابلوهاي برِ، كنتورها،تلفن مركزي‌، انبار عمومي ساختمان‌، اتاق سرايدار در هر قسمت بناكه واقع باشد، دستگاه آسانسور و محل آن‌، چاه‌هاي فاضلاب‌،لوله‌ها از قبيل (لوله‌هاي فاضلاب‌، آب‌، برِق ، تلفن ‌، حرارت مركزي‌، تهويه مطبوع‌، گاز، نفت‌، هواكش‌ها، لوله‌هاي بخاري‌) گذرگاههاي‌زباله و محل جمع‌آوري آن و غيره‌.

    پ ـ اسكلت ساختمان‌.

    تبصره ـ جدارهاي فاصل‌بين قسمتهاي‌اختصاصي‌،مشترك بين‌آن قسمتها است‌. مشروط بر اينكه جزء اسكلت ساختمان نباشد.

    ت ـ درها و پنجره‌ها ـ راهروها ـ پله‌ها ـ پاگردها ـ كه خارج ازقسمتهاي اختصاصي قرار گرفته‌اند.

    ث ـ تأسيسات مربوط به راه پله از قبيل وسايل تأمين‌كننده‌ روشنايي‌، تلفن و وسايل اخبار و همچنين تأسيسات مربوط به آنهابه استثناي تلفن‌هاي اختصاصي‌، شيرهاي آتش‌نشاني‌، آسانسور ومحل آن‌، محل اختتام پله و ورود به بام و پله‌هاي ايمني‌.

    ج ـ بام و كليه تأسيساتي كه براي استفاده عموم شركاء و يا حفظ ‌بنا در آن احداث گرديده است‌.

    ح ـ نماي خارجي ساختمان‌.

    خ ـ محوطه ساختمان‌، باغ‌ها و پاركها كه جنبه استفاده عمومي‌دارد و در سند اختصاصي نيز ثبت نشده باشد.

    بخش دوم‌: اداره امور ساختمان‌

    فصل اول‌: مجمع عمومي‌

    طرز انتخاب و وظائف و تعهدات مدير

    ماده ۵ ـ در صورتي كه تعداد مالكين از سه نفر تجـ*ـاوز كند،مجمع عمومي مالكين تشكيل مي‌شود.

    ماده ۶ ـ زمان تشكيل مجمع عمومي مالكين اعم از عادي يافوِالعاده‌، در مواردي كه توافقنامه‌اي بين مالكين تنظيم نشده است‌به موجب اكثريت مطلق آراي مالكيني خواهد بود كه بيش از نصف‌مساحت تمام قسمت‌هاي اختصاصي را مالك باشند و در صورت‌عدم حصول اكثريت مزبور، زمان تشكيل مجمع عمومي با تصميم‌حداقل سه نفر از مالكين تعيين خواهد شد.

    ماده ۷ ـ در اولين جلسه مجمع عمومي‌، ابتدا رئيس مجمع‌عمومي تعيين خواهد شد و سپس در همان جلسه مدير يا مديراني‌از بين مالكين و يا اشخاصي خارج از انتخاب مي‌شود. مجمع‌عمومي مالكين بايد لااقل هر سال يك‌بار تشكيل شود.

    ماده ۸ ـ براي رسميت مجمع‌، حضور مالكين بيش از نصف‌مساحت تمام قسمتهاي اختصاصي با نماينده آنان ضروري است‌.

    تبصره ـ در صورت عدم حصول اكثريت مندرج در اين ماده‌جلسه براي پانزده روز بعد تجديد خواهد شد، هرگاه در اين جلسه‌هم اكثريت لازم حاصل نگرديد جلسه براي پانزده روز بعد تجديد وتصميمات جلسه اخير با تصويب اكثريت عده حاضر معتبر است‌.

    ماده ۹ ـ كسي كه به عنوان نماينده يكي از شركاء تعيين شده‌باشد قبل از تشكيل جلسه مجمع عمومي وكالتنامه معتبر خود را به‌مدير يا مديران ارائه نمايد.

    تبصره ـ در صورتي كه مالك قسمت اختصاصي‌، شخصيت‌حقوقي باشد نماينده آن طبق قوانين مربوط به شخصيتهاي حقوقي‌معرفي خواهد شد.

    ماده ۱۰ ـ هرگاه چند نفر، مالك يك قسمت اختصاصي باشندبايد طبق ماده ۷ قانون تملك آپارتمان‌ها از طرف خود يك نفر رابراي شركت در مجمع عمومي انتخاب و معرفي نمايند.

    ماده ۱۱ ـ مجمع عمومي شركاء داراي وظايف و اختيارات زيرمي‌باشد:

    الف ـ تعيين رئيس مجمع عمومي‌.

    ب ـ انتخاب مدير يا مديران و رسيدگي اعمال آنها.

    پ ـ اتخاذ تصميم نسبت به اداره امور ساختمان‌.

    ت ـ تصويب گزارش مربوط به درآمد و هزينه‌هاي سالانه‌.

    ث ـ اتخاذ تصميم در ايجاد اندوخته براي امور مربوط به حفظ ونگاهداري و تعمير بنا.

    ج ـ تفويض اختيار به مدير يا مديران به منظور انعقاد قراردادهاي‌لازم براي اداره ساختمان‌.

    ماده ۱۲ ـ كليه تصميمات مجمع عمومي شركاء بايد درصورتجلسه نوشته و به وسيله مدير يا مديران نگهداري شود.

    تبصره ـ تصميمات متخذه مجمع بايد ظرف ده روز به وسيله‌مدير يا مديران به شركاء غايب اطلاع داده شود. (اصلاحی۱۳۷۱/۱/۳۰)

    ماده ۱۳ ـ تصميمات مجمع عمومي بر طبق ماده ۶ قانون براي‌كليه شركاء الزام‌آور است‌.

    فصل دوم‌: اختيارت و وظايف مدير يا مديران‌

    ماده ۱۴ ـ مدير يا مديران مسؤول حفظ و اداره ساختمان واجراي تصميمات مجمع عمومي مي‌باشند.

    ماده ۱۵ ـ تعداد مديران بايدفرد باشد و مدت مأموريت مدير يا مديران دو سال است ولي‌مجمع عمومي مي‌تواند اين مدت را اضافه كند و انتخاب مجددمدير يا مديران بلامانع خواهد بود. (اصلاحی ۱۳۵۳/۱۰/۲۸)

    ماده ۱۶ ـ در صورت استعفا، فوت‌، عزل يا حجر مدير يا مديران قبل از انقضاي مدت‌، مجمع عمومي فوِالعاده‌، به منظورانتخاب جانشين تشكيل خواهد شد.

    تبصره ۱ ـ در صورتي كه سه نفر يا بيشتر از اعضاي هيأت‌مديره به جهات فوق از هيأت مديره خارج شوند، مجمع عمومي‌فوِالعاده بايد به منظور تجديد انتخاب هيأت مديره تشكيل گردد. (الحاقی ۱۳۵۳/۱۰/۲۸)

    تبصره ۲ - حذف شده است. (به موجب تصویب نامه ۱۳۷۱/۱/۳۰ هیأت وزیران)

    ماده ۱۷ ـ تصميمات مديران با اكثريت آرا معتبر است‌.

    ماده ۱۸ ـ مجمع عمومي يك نفر از مديران را به عنوان خزانه‌دارتعيين مي‌نمايد. خزانه‌دار دفتر ثبت درآمد و هزينه خواهد داشت كه‌به پيوست قبوض و اسناد مربوطه براي تصويب ترازنامه به مجمع‌عمومي تسليم و ارائه خواهد داد.

    ماده ۱۹ ـ مدير يا مديران‌، امين شركاء بوده و نمي‌توانند فرد ديگر را بجاي خود انتخاب نمايند.

    ماده ۲۰ ـ مدير يا مديران مكلفند تمام بنا را به عنوان يك واحددر مقابل آتش‌سوزي بيمه نمايند.

    سهم هر شريك از حق بيمه با توجه به ماده ۴ قانون بوسيله‌مدير، تعيين و از شركاء اخذ و به بيمه‌گر پرداخت خواهد شد.

    ماده ۲۱ ـ مدير يا مديران مكلفند ميزان هزينه مستمر و مخارج‌متعلق به هر شريك و نحوه پرداخت آن را قبل يا بعد از پرداخت‌هزينه بوسيله نامه سفارشي به نشاني قسمت اختصاصي يا نشاني‌تعيين شده از طرف شريك به او اعلام نمايند.

    ماده ۲۲ ـ در كليه ساختمانهاي مشمول قانون تملك آپارتمانهاكه بيش از ده (۱۰) آپارتمان داشته باشد، مدير يا مديران مكلفندبراي حفظ و نگاهداري و همچنين تنظيف قسمتهاي مشترك وانجام ساير امور مورد نياز بنا، درباني استخدام نمايند.

    فصل سوم‌: هزينه‌هاي مشترك‌

    ماده ۲۳ ـ شركاي ساختمان موظفند در پرداخت هزينه‌هاي‌مستمر و هزينه‌هايي كه براي حفظ و نگاهداري قسمتهاي مشترك‌بنا مصرف مي‌شود، طبق مقررات زير مشاركت نمايند:

    در صورتي كه مالكين ترتيب ديگري براي پرداخت هزينه‌هاي‌مشترك پيش‌بيني نكرده باشند، سهم هريك از مالكين يااستفاده‌كنندگان از هزينه‌هاي مشترك آن قسمت كه ارتباط با مساحت‌زيربناي قسمت اختصاصي دارد از قبيل آب‌، گازوئيل‌، آسفالت‌پشت بام و غيره به ترتيب مقرر در ماده ۴ قانون تملك آپارتمانها و ساير مخارج كه ارتباطي به ميزان مساحت زيربنا ندارد از قبيل‌هزينه‌هاي مربوط به سرايدار ، نگهبان‌، متصدي آسانسور، هزينه‌ نگاهداري تأسيسات‌، باغبان‌، تزيينات قسمتهاي مشترك و غيره‌بطور مساوي بين مالكين يا استفاده‌كنندگان تقسيم مي‌گردد. تعيين‌سهم هر يك از مالكين يا استفاده‌كنندگان با مدير يا مديران مي‌باشد. (اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷)

    تبصره ـ چنانچه به موجب اجاره‌نامه يا قرارداد خصوصي‌پرداخت هزينه‌هاي مشترك به عهده مالك باشد و مالك از پرداخت‌آن استنكاف نمايد، مستأجر مي‌تواند از محل مال‌الاجاره هزينه‌هاي‌مزبور را پرداخت كند و در صورتي كه پرداخت هزينه‌هاي جاري‌مشترك به عهده استفاده‌كننده باشد و از پرداخت استنكاف كند،مدير يا مديران مي‌توانند علاوه بر مراجعه به استفاده‌كننده‌، به مالك‌اصلي نيز مراجعه نمايند. (اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷)

    ماده ۲۴ ـ هريك از شركاء كه در مورد سهميه يا ميزان هزينه‌مربوط به سهم خود معترض باشد مي‌تواند به مدير مراجعه وتقاضاي رسيدگي نسبت به موضوع را بنمايد در صورت عدم‌رسيدگي يا رد اعتراض شريك مي‌تواند به مراجع صلاحيت‌دارقضائي مراجعه كند. (اصلاحی۱۳۷۱/۱/۳۰)

    ماده ۲۵ ـ هزينه‌هاي مشترك عبارتست از:

    الف ـ هزينه‌هاي لازم براي استفاده‌، حفظ و نگاهداري عادي‌ساختمان و تأسيسات و تجهيزات مربوطه‌.

    ب ـ هزينه‌هاي اداري و حق‌الزحمه مدير يا مديران‌.

    فصل چهارم‌: حفظ و نگاهداري تعمير بنا

    ماده ۲۶ ـ در صورتي كه بين شركاء توافق شده باشد كه‌هزينه‌هاي نگاهداري يك قسمت از بنا يا هزينه نگاهداري وعمليات يك جزء از تأسيسات فقط به عهده بعضي از شركاء باشد،فقط همين شركاء ملزم به انجام آن بوده و در تصميمات مربوط به‌اين هزينه‌ها تعيين تكليف خواهند نمود.

    ماده ۲۷ ـ مدير يا مديران به ترتيبي كه مجمع عمومي تصويب‌مي‌كند به‌منظور تأمين هزينه‌هاي ضروري و فوري‌، وجوهي به‌عنوان تنخواه گردان از شركاء دريافت دارند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون تملک آپارتمانها
    قانون تملک آپارتمانها

    قانون تملک آپارتمانها مصوب 16 اسفند ماه 1343 (با اصلاحیه های بعدی)

    ماده 1 - مالكیت در آپارتمان های مختلف و محل های پیشه و سكنای یک ساختمان شامل دو قسمت است . مالكیت قسمت های اختصاصی و مالكیت قسمتهای مشترک.

    ماده 2 - قسمتهای مشترک مذكور در این قانون عبارت از قسمتهایی از ساختمان است كه حق استفاده از آن منحصر به یک یا چند آپارتمان یا محل پیشه مخصوص نبوده و به كلیه مالكین به نسبت قسمت اختصاصی آنها تعلق می گیرد به طور كلی قسمتهایی كه برای استفاده اختصاصی تشخیص داده نشده است یا در اسناد مالكیت ملک اختصاصی یک یا چند نفر از مالكین تلقی نشده از قسمتها مشترک محسوب می شود مگر آن كه تعلق آن به قسمت معینی بر طبق عرف و عادت محل مورد تردید نباشد.

    ماده 3 - حقوق هر مالک در قسمت اختصاصی و حصه او در قسمت های مشترک غیر قابل تفكیک بوده و در صورت انتقال قسمت اختصاصی به هر صورتی كه باشد انتقال قسمت مشترک قهری خواهد بود.

    ماده 4- حقوق و تعهدات و همچنین سهم هر یک از مالكان قسمتهای اختصاصی از مخارج قسمتهای مشترک متناسب است با نسبت مساحت قسمت اختصاصی به مجموع مساحت قسمتهای اختصاصی تمام ساختمان به جز هزینه هایی كه به دلیل عدم ارتباط با مساحت زیر بنا به نحو مساوی تقسیم خواهد شد و یا اینكه مالكان ترتیب دیگری را برای تقسیم حقوق و تعهدات و مخارج پیش بینی كرده باشند. پرداخت هزینه های مشترک اعم از اینكه ملک مورد استفاده قرار گیرد یا نگیرد الزامی است. (اصلاحی ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    تبصره 1- مدیران مجموعه با رعایت مفاد این قانون ، میزان سهم هر یک از مالكان یا استفاده كنندگان را تعیین می كند. (الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    تبصره 2- در صورت موافقت مالكانی كه دارای اكثریت مساحت زیربنای اختصاصی ساختمان می باشند هزینه های مشترک بر اساس نرخ معینی كه به تصویب مجمع عمومی ساختمان می رسد، حسب زیر بنای اختصاصی هر واحد، محاسبه می شود. (الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    تبصره 3- چنانچه چگونگی استقرار حیاط ساختمان یا بالكن یا تراس مجموعه به گونه ای باشد كه تنها از یک یا چند واحد مسكونی، امكان دسترسی به آن باشد، هزینه حفظ و نگهداری آن قسمت به عهده استفاده كننده یا استفاده كنندگان است. (الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    ماده 5 - انواع شركتهای موضوع ماده 20 قانون تجارت كه به قصد تجارت ساختمان خانه و آپارتمان و محل كسب به منظور سكونت یا پیشه یا اجاره یا فروش تشكیل می شود از انجام سایر معاملات بازرگانی غیر مربوط به كارهای ساختمانی ممنوعند.

    ماده 6 - چنانچه قراردادی بین مالكین یک ساختمان وجود نداشته باشد كلیه تصمیمات مربوط به اداره و امور مربوط به قسمت های مشترکبه اكثریت آرا مالكینی است كه بیش از نصف مساحت تمام قسمت های اختصاصی را مالک باشند.

    تبصره - نشانی مالكین برای ارسال كلیه دعوتنامه ها و اعلام تصمیمات مذكور در این قانون همان محل اختصاصی آنها در ساختمان است مگر این كه مالک نشانی دیگری را در همان شهر برای این امر تعیین كرده باشد.

    ماده 7 - هر گاه یک آپارتمان یا یکمحل كسب دارای مالكین متعدد باشد مالكین یا قائم مقام قانونی آنها مكلف اند یکنفر نماینده از طرف خود برای اجرای مقررات این قانون و پرداخت حصه مخارج مشترک تعیین و معرفی نمایند در صورتی كه اشخاص مزبور به تكلیف فوق عمل نكنند رای اكثریت بقیه مالكین نسبت به تمام معتبر خواهد بود مگر این كه عده حاضر كمتر از ثلث مالكین باشد كه در این صورت برای یكدفعه تجدید دعوت خواهد شد.

    ماده 8 - در هر ساختمان مشمول مقررات این قانون در صورتی كه عده مالكین بیش از سه نفر باشد مجمع عمومی مالكین مكلف اند مدیر یا مدیرانی از بین خود یا از خارج انتخاب نمایند طرز انتخاب مدیر از طرف مالكین و وظایف و تعهدات مدیر و امور مربوط به مدت مدیریت و سایر موضوعات مربوطه در آیین نامه این قانون تعیین خواهد شد.

    ماده 9 - هر یک از مالكین می تواند با رعایت مقررات این قانون و سایر مقررات ساختمانی عملیاتی را كه برای استفاده بهتری از قسمت اختصاصی خود مفید می داند انجام دهد هیچیک از مالكین حق ندارند بدون موافقت اكثریت سایر مالكین تغییراتی در محل یا شكل در یا سردر یا نمای خارجی در قسمت اختصاصی خود كه در مریی و منظر باشد بدهند.

    ماده 10 - هر كس آپارتمانی را خریداری می نماید به نسبت مساحت قسمت اختصاصی خریداری خود در زمینی كه ساختمان روی آن بنا شده یا اختصاص به ساختمان دارد مشاعا سهیم می گردد مگر آن كه مالكیت زمین مزبور به علت وقف یا خالصه بودن یا علل دیگر متعلق به غیر باشد كه در این صورت باید اجور آن را به همان نسبت به پردازد مخارج مربوط به محافظت ملک و جلوگیری از انهدام و اداره و استفاده از اموال و قسمتهای مشترکو به طور كلی مخارجی كه جنبه مشترک دارد و یا به علت طبع ساختمان یا تاسیسات آن اقتضا دارد یکجا انجام شود نیز باید به تناسب حصه هر مالکبه ترتیبی كه در آیین نامه ذكر خواهد شد پرداخت شود هر چند آن مالکاز استفاده از آنچه كه مخارج برای آن است صرفنظر نماید.

    ماده 10 مكرر - در صورت امتناع مالک یا استفاده كننده از پرداخت سهم خود از هزینه های مشترک از طرف مدیر یا هیئت مدیران وسیله اظهارنامه یا ذكر مبلغ بدهی و صورت ریز آن مطالبه میشود .

    هر گاه مالک یا استفاده كننده ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهار نامه سهم بدهی خود را نپردازد مدیر یا هیئت مدیران میتوانند به تشخیص خود و با توجه به امكانات از دادن خدمات مشترک از قبیل شوفاژ – تهویه مطبوع – آب گرم – برق – گاز و غیره با و خودداری كنند و درصورتیكه مالک و یا استفاده كننده همچنان اقدام به تصفیه حساب ننمایند اداره ثبت محل وقوع آپارتمان به تقاضای مدیر یا هیئت مدیران برای وضول وجه مزبور بر طبق اظهار نامه ابلاغ شده اجرائیه صادر خواهد كرد . عملیات اجرائی وفق مقررات اجرای اسناد رسمی صورت خواهد گرفت و درحال مدیر یا هیئت مدیران موظف میباشند كه بمحض وصول وجوه مورد مطالبه یا ارائه دستور موقت دادگاه نسبت به برقراری مجدد خدمات مشترک فوراً اقدام نمایند . ( الحاقی ۱۳۵۱/۱۱/۲ و اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷ )

    تبصره 1- در صورتی كه عدم ارائه خدمات مشترک ممكن یا مؤثر نباشد، مدیر یا مدیران مجموعه می توانند به مراجع قضایی شكایت كنند، دادگاهها موظفند این گونه شكایات را خارج از نوبت رسیدگی و واحد بدهكار را از دریافت خدمات دولتی كه به مجموع ارائه می شود محروم كنند و تا دو برابر مبلغ بدهی به نفع مجموعه جریمه نمایند.

    استفاده مجدد از خدمات موكول به پرداخت هزینه های معوق واحد مربوط بنا به گواهی مدیر یا مدیران و یا به حكم دادگاه و نیز هزینه مربوط به استفاده مجدد خواهد بود. (الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    تبصره 2- رونوشت مدارک مثبت سمت مدیر یا هیئت مدیران و صورت ریز سهم مالک یا استفاده كننده از هزینه های مشترک و رونوشت اظهار نامه ابلاغ شده بمالک یا استفاده كننده باید ضمیمه تقاضانامه صدور اجرائیه گردد . ( الحاقی ۱۳۵۱/۱۱/۲ و اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷ و ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    تبصره 3- نظر مدیر یا هیئت مدیران ظرف ده روز پس از ابلاغ اظهار نامه بمالک در دادگاه تخستین محل وقوع آپارتمان قابل اعتراض است ، دادگاه خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی به موضوع رسیدگی و رأی میدهد این رأی قطعی است . در مواردیكه طبق ماده فوق تصمیم به قطع خدمات مشترک اتخاذ شده و رسیدگی سریع به اعتراض ممكن نباشد دادگاه به محض وصول اعتراض اگر دلایل را قوی تشخیص دهد دستور متوقف گذاردن تصمیم قطع خدمات مشترک را تا صدور رأی خواهد داد . (الحاقی ۱۳۵۱/۱۱/۲ و اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷ و ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    تبصره 4- در صورتیكه مالک یا استفاده كننده مجدداً و مكرراً در دادگاه محكوم به پرداخت هزینه های مشترک گردد علاوه بر ساير پرداختی ها مكلف به پرداخت مبلغی معادل مبلغ محكوم بها بعنوان جریمه میباشد . (الحاقی ۱۳۵۱/۱۱/۲ و اصلاحی ۱۳۵۹/۳/۱۷ و ۱۳۷۶/۳/۱۱)

    ماده 11 - دولت مكلف است ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون آیین نامه های اجرایی آن را تهیه و بعد از تصویب هیات وزیران به مورد اجرا به گذارد. دولت مامور اجرای این قانون است.

    ماده 12- دفاتر اسناد رسمی موظف می باشند در هنگام تنظیم هر نوع سند انتقال، اجاره، رهن، صلح، هبه و غیره گواهی مربوط به تسویه حساب هزینه های مشترک را كه به تأیید مدیر یا مدیران ساختمان رسیده باشد از مالکیا قائم مقام او مطالبه نمایند و یا با موافقت مدیر یا مدیران تعهد منتقل الیه را به پرداخت بدهی های معوق مالک نسبت به هزینه های موضوع این قانون در سند تنظیمی قید نمایند. ( الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    ماده 13- در صورتی كه به تشخیص سه نفر از كارشناسان رسمی دادگستری عمر مفید ساختمان به پایان رسیده و یا به هر دلیل دیگری ساختمان دچار فرسودگی كلی شده باشد و بیم خطر یا ضرر مالی و جانی برود و اقلیت مالكان قسمتهای اختصاصی در تجدید بنای آن موافق نباشند، آن دسته از مالكان كه قصد بازسازی مجموعه را دارند، می توانند براساس حكم دادگاه، با تأمین مسكن استیجاری مناسب برای مالک یا مالكان كه از همكاری خودداری می ورزند نسبت به تجدید بنای مجموعه اقدام نمایند و پس از اتمام عملیات بازسازی و تعیین سهم هر یک از مالكان از بنا و هزینه های انجام شده، سهم مالک یا مالكان یادشده را به اضافه اجوریكه برای مسكن اجاری ایشان پرداخت شده است از اموال آنها از جمله همان واحد استیفا كنند. در صورت عدم توافق در انتخاب كارشناسان، وزارت مسكن و شهرسازی با در خواست مدیر یا هیأت مدیره اقدام به انتخاب كارشناسان یادشده خواهد كرد. ( الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    تبصره 1- مدیر یا مدیران مجموعه به نمایندگی از طرف مالكان می توانند اقدامات موضوع این ماده را انجام دهند. ( الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    تبصره 2- چنانچه مالک خودداری كننده از همكاری اقدام به تخلیه واحد متعلق به خود به منظور تجدید بنا نكند، حسب در خواست مدیر یا مدیران مجموعه، رئیس دادگستری یا رئیس مجتمع قضایی محل با احراز تأمین مسكن مناسب برای وی توسط سایر مالكان ، دستور تخلیه آپارتمان یاد شده را صادر خواهد كرد. ( الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    ماده 14- مدیر یا مدیران مكلفند تمام بنا را به عنوان یک واحد در مقابل آتش سوزی بیمه نمایند. سهم هر یکاز مالكان به تناسب سطح زیر بنای اختصاصی آنها وسیله مدیر یا مدیران تعیین و از شركاء اخذ و به بیمه گر پرداخت خواهد شد. در صورت عدم اقدام و بروز آتش سوزی مدیر یا مدیران مسؤول جبران خسارات وارده می باشند. ( الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱ )

    ماده 15- ثبت اساسنامه موضوع این قانون الزامی نیست.(الحاقی ۱۳۷۶/۳/۱۱)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آیین نامه اجرایی حدود اختیارات، شرح وظایف و چگونگی بررسی صحنه جرم

    آیین نامه اجرایی حدود اختیارات، شرح وظایف و چگونگی بررسی صحنه جرم
    در اجرای تبصره ماده ١٣٠ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ١٣٩٢ و اصلاحیه آن و به پیشنھاد وزیر دادگستری «آیین نامه اجرایی حدود اختیارات، شرح وظایف و چگونگی بررسی صحنه جرم» به شرح مواد آتی است:

    فصل اول ـ تعاریف و کلیات

    ماده١ـ صحنه جرم محلی است که مرتکب جرم رفتار مجرمانه خود را در آنجا انجام داده است.

    ماده٢ـ حفظ صحنه جرم عبارت است از کلیه اقدامات و تدابیر حفاظتی برای حفظ آثار، علایم و دلایل جرم و جلوگیری از امحاء آنھا و یا تغییر و اضافه نمودن آثاری به صحنه جرم با روش ھایی از قبیل محصور کردن، گماردن مأموران محافظ و ممانعت از تردد اشخاص غیر مجاز و یا حیوانات.

    تبصره١ـ حفظ صحنه جرم در محیط مجازی مطابق آیین نامه جمع آوری و استنادپذیری ادله الکترونیکی، مصوب ١٣٩٣/۵/١٢ رییس قوه قضائیه می باشد.

    تبصره٢ـ حفظ صحنه جرم حسب مورد برعھده ضابطان محل وقوع جرم و سایر اشخاصی است که در قوانین پیش بینی گردیده است. حفظ صحنه جرم از زمان اطلاع از وقوع جرم تا ھر زمان که مقام قضایی ضروری بداند، ادامه می یابد.

    ماده٣ـ پیگیری و انجام اقدامات لازم مربوط به امدادرسانی به مصدومین احتمالی در صحنه جرم و در صورت ضرورت جلوگیری از حوادث احتمالی بعدی از قبیل آتش سوزی، انفجار، ریزش آوار، به عھده ضابطان مربوط محل و با دستور رییس گروه بررسی صحنه جرم صورت می پذیرد. در موارد ضروری مربوط به امدادرسانی فوری، امدادرسانان ضمن انجام وظیفه، در صورت برخورد با جرم غیر قابل گذشت موظفند مراتب را فوراً به دادستان اطلاع دھند.

    ماده۴ـ بررسی صحنه جرم عبارت است از مجموعه اقدامات فنی، علمی و قضایی در صحنه جرم برای کشف و شناسایی، بررسی اولیه، مستندسازی از قبیل یادداشت برداری، تصویربرداری، عکس برداری و تھیه کروکی، جمع آوری، بستھ بندی، برچسب و شماره گذاری دلایل و مدارک جرم و سایر اقدامات تخصصی لازم نظیر انگشت نگاری، قالب گیری، چھرھ نگاری، گرفتن نمونھھای زیستی بزه دیده و یا اشخاص مظنون و متھم و نمونھ ھای غیرزیستی یافت شده در صحنه به منظور کشف جرم.

    ماده۵ ـ بازسازی صحنه جرم، عبارت است از تجسم عملی یا مجازی چگونگی رخداد جرم در محل با قراردادن اشیاء و افراد مرتبط با وقوع جرم و تکرار نمادین اتفاقات و رفتارھا در شرایط و وضعیت زمان ارتکاب به منظور رفع ابھام و تناقض موجود در پرونده و کشف حقایق مربوط به جرم.

    ماده۶ ـ گروه بررسی صحنه جرم متشکل از اشخاص مسؤول و متخصصی است که وظیفه قانونی و فنی بررسی و مستندسازی صحنه جرم را به عھده دارند، شامل پزشک قانونی (در موارد قتل، خودکشی، مرگ مشکوک، ضرب و جرح و سایر موارد) کارآگاھان و مأموران تحقیق مربوط، کارشناسان، متخصصین و تکنیسین ھای بررسی صحنه جرم اداره تشخیص ھویت از قبیل عکاس، تصویربردار، متصدیان قالب گیری، اثربرداری، انگشت نگاری ، امور رایانه، ترسیم کروکی و حسب مورد سایر کارشناسان.

    تبصره١ـ منشی صحنه جرم، فردی است که بنا به ضرورت و تشخیص بازپرس از بین کارکنان اداری دادسرای مربوط تعیین و وظیفه تنظیم صورت مجلس، ثبت و ضبط دستورات مقام قضایی در صحنه جرم را بر عھده خواھد داشت.

    تبصره٢ـ سایر کارشناسان مذکور در ماده فوق، افرادی از قبیل کارشناسان آتش نشانی، اورژانس، جرم شناس و روان شناس، برق، آب، گاز و شھرداری ھستند که متناسب با نوع جرم به تشخیص و دستور بازپرس در صحنه حضور می یابند.

    ماده ٧ـ ضابطان عام و حسب مورد ضابطان خاص به محض اطلاع از وقوع جرم در جرایم غیر مشھود، مراتب را به دادستان، پزشکی قانونی، پلیس آگاھی و تشخیص ھویت اطلاع داده و نسبت به محصور کردن و حفظ صحنه جرم اقدام می کنند.

    تبصره ـ مرکز فرماندھی و کنترل نیروی انتظامی در صورت اطلاع از وقوع جرم مراتب را جھت انجام اقدامات قانونی به کلانتری و یا پاسگاه محل وقوع جرم اعلام می کند.

    ماده٨ ـ نظارت بر گروه بررسی صحنه جرم به عھده بازپرس می باشد و رییس آن توسط بازپرس تعیین و در صورت ضرورت سرپرستی گروه را به عھده خواھد گرفت.

    ماده٩ـ در مواردی که بزھ دیده، متھم یا مظنون نظامی و یا صحنه جرم محیط نظامی باشد و بازپرس لازم بداند، از فرمانده یگان مربوط برای حضور نماینده در صحنه جرم دعوت می کند.

    فصل دوم ـ حدود اختیارات, شرح وظایف اشخاص و مقامات ذیربط و چگونگی بررسی صحنه جرم

    ماده ١٠ـ وظایف و اختیارات بازپرس در صحنه جرم قتل، خودکشی، فوت مشکوک، خودزنی و حوادث منجر به فوت یا ضرب و جرح و تجاوزات جنـ*ـسی و سایر موارد به شرح زیر می باشد؛

    الف ـ به محض اطلاع از موضوع، صدور دستور فوری حفظ آثار، علایم و صحنه جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متھم.

    ب ـ اطلاع به گروه بررسی صحنه جرم و عنداللزوم سایر کارشناسان جھت حضور و اقدامات لازم.

    پ ـ بررسی ھمه زوایای موضوع قبل از حرکت دادن جسد و تنظیم صورتمجلس در ارتباط با مشاھدات خود از وضعیت ظاھری و توصیف آن شامل قیافه ظاھری، جنس، سن و قد و وزن تقریبی، رنگ مو، نوع و وضعیت لباس، پوشش جسد، وضعیت قرارگیری جسد، شرایط کلی جسد، دمای جسد، اشیاء و آلت قتاله احتمالی، آثاری از قبیل سوختگی، ضرب و جرح و تغییرات احتمالی پس از مرگ.

    ت ـ صدور دستور احراز ھویت جسد و در صورتی که ھویت متوفی معلوم نباشد، انجام اقدامات مقرر در ماده ١٣٢ قانون آیین دادرسی کیفری، با رعایت موازین شرعی.

    ث ـ صدور دستور ترسیم کروکی، عکسبرداری و در صورت امکان فیلمبرداری از صحنه جرم یا جسد، با رعایت موازین شرعی به منظور حفظ صحنه جرم، جسد، ھویت متوفی و چگونگی فوت وی.

    ج ـ بررسی و ارزیابی، چگونگی ورود و خروج مرتکب در محل جرم، رابـ ـطه مقتول با متھم، آثار درگیری و انگیزه احتمالی وقوع قتل یا

    سایر جرائم و اقدام به ھر امری که در کشف حقایق مؤثر است.

    چ ـ تحقیق از متھم، شاکی، شھود و مطلعان قضیه با رعایت مفاد ماده ٩٨ قانون آیین دادرسی کیفری.

    ح ـ صدور دستور شناسایی و دستگیری مرتکب جرم و انجام تحقیقات تکمیلی از قبیل تحقیق از شھود، مطلعان، شناسایی و معرفی اولیاء دم , تحصیل دلایل جرم و سایر اقدامات ضروری به ضابطان دادگستری.

    خ ـ اخذ نظریه از پزشک قانونی، کارشناس تشخیص ھویت، کارآگاه نیروی انتظامی و سایر کارشناسان در حیطه وظایف محوله.

    د ـ دستور حضور کارشناسان سلاح و مھمات اداره تشخیص ھویت در کالبد گشایی اجساد در مواردی که مرگ ناشی از استفاده سلاح گرم باشد.

    ذ ـ تنظیم صورتمجلس و ثبت زمان دقیق اطلاع، حرکت، حضور و خاتمه بررسی و ھمچنین پلاک و نوع وسیله نقلیه، اسامی و سمت ھمراھان.

    تبصره ـ بازپرس مکلف است در معاینه اجساد و جرایم موضوع بند الف ماده ٣٠٢ قانون آیین دادرسی کیفری شخصاً و در اسرع وقت حضور یابد. در سایر موارد، بازپرس می تواند با نظارت بر گروه بررسی صحنه جرم اقدامات لازم را معمول و یا در صورت ضرورت سرپرستی گروه فوق را به عھده بگیرد.

    ماده١١ـ در سوانح ھوایی دریایی، و ریلی بازپرس با دعوت از کارشناسان ایمنی، بازرسی، حفاظت، تشخیص ھویت، پزشکی قانونی و غیره دستور اقدام و بررسی از جمله موارد ذیل را صادر می نماید:

    الف ـ مشخص کردن نوع و نام وسیله و تعداد سرنشینان؛

    ب ـ ساعت دقیق آغاز حرکت و زمان و مکان سانحه ؛

    پ ـ مسیر، مبداء و مقصد و نوع مأموریت؛

    ت ـ شرایط جوی در زمان حادثه (درجه حرارت؛ فشار ھوا و سمت وزش باد)؛

    ث ـ ـ علت سانحه؛

    ج ـ تحقیق از شاھدان عینی و کارکنان شاغل در وسیله؛

    چ ـ عکس برداری و تصویربرداری از زوایای مختلف لاشه وسیله و محل سانحه؛

    ح ـ شناسایی ھویت حادثه دیدگان و در صورت لزوم انجام اقدامات لازم برای اخذ و جمع آوری مشخصه ھای بیومتریک (نظیر اثر انگشت، تصاویر چھره و علایم و نشانھ ھای خاص، نمونه زیستی).

    خ ـ حفظ صحنه تا انجام تحقیقات لاز م؛

    د ـ برآورد خسارت وارده و سایر اقدامات ضروری دیگر؛

    تبصره ـ در سوانح ھوایی علاوه بر انجام موارد بالا بازپرس دستور اقدام و بررسی موارد ذیل را نیز صادر می کند:

    الف ـ مکالمات خلبان، کمک خلبان و گروه پروازی با برج مراقبت پرواز؛

    ب ـ تعداد ساعات پرواز و مھارت پروازی خلبان؛

    پ ـ چک لیست وسیله ھوایی که توسط خلبان قبل از پرواز تکمیل شده است ؛

    ت ـ تحقیق از کارکنان برج مراقبت ؛

    ث ـ کشف و بررسی جعبه سیاه وسیله ھوایی؛

    ج ـ سایر اقدامات لازم.

    ماده١٢ـ گروه ھای تخصصی بررسی سوانح مانند گروه ھای بررسی سوانح و حوادث ھوایی که به موجب مقررات تشکیل گردیده است، موظفند اطلاعات لازم را در اختیار بازپرس قرار داده و در صحنه سوانح و حوادث مزبور ھمکاری لازم را با مقام قضایی معمول نمایند.

    ماده١٣ـ وظایف و اختیارات گروه تشخیص ھویت در صحنه جرم به شرح زیر است:

    الف ـ ارزیابی و بررسی مقدماتی صحنه جرم؛

    ب ـ مستندسازی صحنه جرم از قبیل یادداشتبرداری، عکسبرداری، تصویربرداری و تھیه کروکی؛

    پ ـ اثربرداری و نمونه برداری از لایه ھای مختلف صحنه جرم؛

    ت ـ عکسبرداری فنی در نماھای مختلف و از اعضای مختلف بزھ دیده و البسه و اشیاء ھمراه بزھ دیده؛

    ث ـ جمع آوری نمونه ھای زیستی و غیر زیستی بجا مانده بر روی جسد یا مصدوم یا مجروح، صحنه جرم، آلت قتاله یا ضرب و جرح و صدمه روی بدن مظنونین احتمالی حاضر در صحنه جرم؛

    ج ـ جمع آوری، ثبت و ضبط علایم و اطلاعات ظاھری جسد و درج آن در فرم ھای مخصوص؛ ـ

    چ ـ انجام چھره نگاری براساس اظھارات شھود و مطلعین؛

    ح ـ عکسبرداری و قالب گیری از آثار به جا مانده در صحنه جرم نظیر ابزار، رد کفش، تایر خودرو؛

    خ ـ بررسی، عکسبرداری، نمونه برداری، انگشت نگاری و جمع آوری کلیه اطلاعات مربوط به اجساد ناشناس بجای مانده در حوادث و اتفاقات طبیعی و انسان ساخت به منظور تعیین و تأیید ھویت آنان؛

    تبصره ـ نمونه برداری برای تعیین ھویت اجساد ناشناس با ھمکاری پزشکی قانونی و تشخیص ھویت تحت نظارت بازپرس انجام می شود.

    د ـ بسته بندی، کدگذاری آثار و مدارک جمع آوری شده و تحویل آن به آزمایشگاه ھای تشخیص ھویت متناسب با نوع ادله در اسرع وقت؛

    ذ ـ ھماھنگی و تعامل رییس گروه تشخیص ھویت با سایر اعضای گروه بررسی صحنه جرم.

    ماده١۴ـ وظایف و حدود اختیارات کارآگاھان نیروی انتظامی در صحنه جرم عبارتند از:

    الف ـ معاینه، بررسی و ارزیابی مقدماتی صحنه جرم؛

    ب ـ تحقیق از شاکی، شھود و مطلعان در حدود مقررات؛

    پ ـ دستگیری متھم یا متھمین و بازجویی از آنان برابر مقررات مربوط؛

    ت ـ تعامل، ھماھنگی و تبادل اطلاعات با اعضای گروه بررسی صحنه جرم؛

    ث ـ تکمیل فرآیند تحقیق و پی جویی و اخذ نتایج اقدامات انجام شده توسط اعضای گروه بررسی صحنه جرم و ثبت در پرونده و گزارش به مقام قضایی.

    ماده١۵ـ وظایف و حدود اختیارات پزشک قانونی در صحنه جرم عبارت است از:

    الف ـ حضور در صحنه قتل، فوت مشکوک، خودکشی، حوادث منجر به مرگ و صحنهھای مربوط به صدمات و جراحات بدنی , روانی و تجاوزات جنـ*ـسی مطابق با دستور بازپرس؛

    ب ـ معاینه اولیه شخص برای بررسی علایم حیاتی یا تأیید مرگ؛

    پ ـ معاینه ظاھری جسد و در صورت نیاز نمونه برداری برای کمک به تعیین ھویت، علت و نحوه حدوث واقعه و جمع آوری مدارک و بررسی شواھد در حوادث فردی و جمعی؛

    ت ـ تخمین زمان وقوع مرگ؛

    ث ـ تعیین تقدم و تأخر زمان فوت یا سایر صدمات بدنی اشخاص؛

    ج ـ تفکیک جراحات و صدمات قبل و پس از مرگ؛

    چ ـ مطابقت آلات و ادوات مکشوفه با جراحات و صدمات موجود در بدن قربانی؛

    ح ـ کمک به بازسازی صحنه جرم در صورت لزوم؛

    خ ـ نظارت بر نحوه انتقال جسد؛

    د ـ در صورت اقتضاء، جمع آوری نمونه ھای زیستی به جامانده روی قربانی یا متھم؛

    ذ ـ عنداللزوم جمع آوری نمونه ھای غیر زیستی از صحنه جرم که در تعیین علت فوت موثر باشد؛

    ر ـ جمع آوری سایر ادله ای که در تعیین علت و نحوه فوت موثر باشد.

    ماده١۶ـ اختیارات و وظایفی که در این آیین نامه برای بازپرس ذکر شد، در مورد سایر مقامات قضایی ذی صلاح در مواجھه با صحنه جرم نیز جاری است.

    ماده ١٧ـ ضابطان دادگستری پس از حضور مقام قضایی در صحنه جرم، تحقیقاتی را که انجام دادھ اند به وی تسلیم و بر اساس دستور وی عمل می کنند.

    ماده١٨ـ دولت مکلف است در اجرای ماده ۵۶٧ قانون آیین دادرسی کیفری اعتبارات مورد نیاز اجرای این آیین نامه را حسب مورد در ردیف مستقل در بودجه سالیانه پیش بینی و درج نماید.

    ماده ١٩ـ این آئین نامه در ١٩ ماده و ٨ تبصره در تاریخ ١٣٩۶/۶/٢٨ به تصویب رئیس قوه قضائیه رسید.

    رئیس قوه قضائیه ـ صادق آملی لاریجانی

    منبع rrk.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۶۴٢٠٩/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص شرایط مرخصی زندانیان در ایام عید نوروز ١٣٩٧
    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۶۴٢٠٩/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص شرایط مرخصی زندانیان در ایام عید نوروز ١٣٩٧

    قوه قضائیه مرجع تصویب: قوه قضائیه

    پنج شنبه،٢۴ اسفند ١٣٩۶ شماره ویژه نامه: ١٠٣٢

    سال ھفتاد و چھار شماره ٢١٢٧٠

    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۶۴٢٠٩/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص « شرایط مرخصی زندانیان در ایام عید نوروز ١٣٩٧ »

    شماره ۹۰۰۰/۶۴٢٣١/۱٠٠ ۱۳۹۶/١٢/۲۱

    جناب آقای اکبرپور

    رئیس محترم ھیأت مدیره و مدیرعامل روزنامه رسمی کشور

    تصویر بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۶۴٢٠٩/١٠٠ مورخ ١٣٩۶/١٢/٢١ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص «شرایط مرخصی زندانیان در ایام

    عید نوروز ١٣٩٧ «جھت درج در روزنامه رسمی به پیوست ایفاد می گردد.

    مدیرکل دبیرخانه قوه قضائیه ـ محسن محدث

    شماره ۹۰۰۰/۶۴٢٠٩/۱٠٠ ۱۳۹۶/١٢/۲۱

    بخشنامه به واحدھای قضایی و دادسراھای سراسر کشور

    به مناسبت فرا رسیدن سال نو ھجری شمسی و با توجه به آثار مثبت و سازنده حضور زندانیان در کنار خانواده و به منظور نیل به اھداف عالی در بازسازی اجتماعی و اخلاقی زندانیان و نیز برقراری روابط عاطفی بین زندانیان و اعضای خانواده آنھا مقتضی است به زندانیان محکوم با رعایت شرایط ذیل و اخذ تامین مناسب ١۵ روز مرخصی داده شود. این مرخصی به مدت ١۵ روز دیگر نیز قابل تمدید خواھد بود.

    الف ـ زندانیان محکوم به حبس:

    ١ ) محکومین به حبس ابد به شرط تحمل حداقل ۵ سال حبس.

    ٢ ) محکومین به حبس بیش از ١٠ سال به شرط تحمل حداقل یک سال حبس.

    ٣ ) محکومین به حبس بیش از ۵ سال تا١٠ سال به شرط تحمل شش ماه حبس.

    ۴ ) محکومین به حبس بیش از یک سال تا ۵سال به شرط تحمل دوماه حبس.

    ۵ ) محکومین به یک سال حبس وکمتر از آن به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس.

    تبصره: محکومین به حبس یا حبس و جزای نقدی که باقی مانده حبس آنھا کمتر از شش ماه باشد، مرخصی منتھی به آزادی اعطا می شود.

    ب ـ زندانیان محکوم به جزای نقدی:

    ١ ) محکومین به جزای نقدی که باقیمانده محکومیت آنھا بیش از یکصد و بیست میلیون ریال باشد به شرط تحمل حداقل دو ماه حبس.

    ٢ ) محکومین به جزای نقدی که باقیمانده محکومیت آنھا بیش ازھفتاد میلیون ریال تا یکصدوبیست میلیون ریال باشد، به شرط تحمل حداقل یک ماه حبس.

    تبصره: محکومین به جزای نقدی که باقی مانده محکومیت آنھا تا ھفتاد میلیون ریال باشند مرخصی منتھی به آزادی اعطا می شود.

    ج ـ محکومین به پرداخت دیه و محکومین مالی:

    زندانیانی که به دلیل عجز از پرداخت دیه در بازداشت ھستند و ھمچنین دارندگان محکومیتھای مالی، صرف نظر از مدت اقامت در زندان از مرخصی موضوع این بخشنامه برخوردار خواھند بود.

    تبصره: در مورد محکومین موضوع این بند که دارای شاکی ھای متعدد می باشند، چنانچه در زمان بھره مندی از مرخصی یا تمدید آن موفق به اخذ رضایت برخی از شکات گردند تمدید مجدد مرخصی بمنظور اخذ رضایت از سایر شکات بلامانع است.

    د ـ مفاد این بخشنامه شامل مرتکبین جرائم ذیل نخواھد بود:

    محکومین جرایم سرقت ھای مسلحانه و مقرون به آزار، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، آدم ربائی، جرائم باندی و سازمان یافته ، تجـ*ـاوز به عنف، دایر کردن مراکز فساد و فحشاء، اسید پاشی، اخلال در نظام اقتصادی، قاچاق مشروبات الکلی، محکومین به قصاص و اعدام و حدود شرعی، محکومین دارای سه سابقه محکومیت به ارتکاب ھمان جرم، محکومینی که به شرارت مشھورند، قاچاق مسلحانه و یا عمده موادمخدر و روان گردان ھا و سایر محکومینی که اخلاق و رفتار آنھا در زندان به گونه ای بوده که بنا به نظر دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری یا رئیس زندان یا شورای طبقه بندی شایستگی برخورداری از مرخصی را ندارند.

    تبصره یک: سایر محکومین جرائم سرقت، بعد از تعطیلات نوروز از مرخصی موضوع این بخشنامه بھره مند خواھند شد.

    تبصره دو: در مورد محکومان مواد مخدرکه میزان محکومیت آنان بیش از پنج سال باشد، ترتیبی اتخاذ گردد ھر چھل و ھشت ساعت یکبار خود را به مراجع انتظامی محل سکونت خویش معرفی نمایند.

    تبصره سه: منظور از قاچاق عمده مواد مخـ ـدر و روان گردانھا عبارت است از:

    ١ـ بیش از ١٠٠ کیلو گرم تریاک و ملحقات آن، موضوع بند ۶ ماده ۵ قانون اصلاح قانون مبارزه با موادمخدر.

    ٢ـ بیش از ٣٠گرم ھرویین و روان گردان ھا و ملحقات آنھا موضوع بند ۶ ماده ٨ قانون فوق الذکر.

    دادستانھای سراسر کشور ملزم به اجرای این بخشنامه بوده و بر حسن اجرای آن نظارت خواھند نمود.

    رئیس قوه قضائیه ـ صادق آملی لاریجانی

    منبع rrk.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آيين نامه اجرايی ايجاد دفاتر خدمات الكترونيك قضايي و كانون آنها
    آيين نامه اجرايی ايجاد دفاتر خدمات الكترونيك قضايي و كانون آنها


    آيين نامه اجرايی ايجاد دفاتر خدمات الكترونيك قضايي و كانون آنها

    در اجرای تبصره 2 ماده 655 قانون آیین دادرسی کیفری ، آیین‌نامه اجرایی ايجاد دفاتر خدمات الكترونيك قضايي و كانون آنها، به شرح مواد آتی است.

    ماده۱ـ عبارات اختصاری در این آیین‌نامه در معانی زیر به‌کار میرود:

    مرکز: مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه

    اداره کل: اداره کل دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

    شورا: شورای مشورتی دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

    دفتر/ دفاتر: دفتر/ دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

    کانون: کانون دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

    مدیر دفتر: فردی که پروانه دفتر به نام او صادر شده است.

    فصل اول: خدمات الکترونیک قضایی

    ماده2ـ اشخاص حقیقی یا حقوقی جهت طرح و پیگیری دعاوی و شکایات و سایر امور قضایی، از طریق «دفاتر خدمات قضایی» یا «درگاه خدمات قضایی» و با استفاده از سامانه‌های الکترونیکی و مخابراتی اقدام مي نمایند.

    ماده3ـ دفاتر، دفاتری برای طرح و پیگیری امور قضایی مراجعان در فضای مجازی می‌باشند و می‌توانند از میان دفاتر اسناد رسمی ‌یا غیر آن برگزیده یا تأسیس شوند.

    ماده4ـ درگاه خدمات قضایی که در این آیین‌نامه به اختصار «درگاه» خوانده می‌شود، مدخلی برای شروع و پیگیری امور قضایی در فضای مجازی است که توسط مرکز ایجاد می‌شود.

    ماده5ـ در روش اقدام از طریق درگاه، خواهان یا شاکی دادخواست یا درخواست یا شکایت خود را به همراه مستندات مربوطه، به صورت سند الکترونیکی تبدیل نموده و پس از محاسبه هزینه دادرسی توسط سامانه و پرداخت الکترونیک آن، کد رهگیری را اخذ و با همراه داشتن اصل مستندات، به دفتر مراجعه می‌نماید. دفتر پس از تائید مطابقت اسناد الکترونیکی تهیه شده با اوراق ابرازی از سوی متقاضی، آن را از طریق سامانه خدمات قضایی به مرجع ذی‌ربط ارسال می‌نماید.

    ماده6 ـ در روش اقدام از طریق دفتر، خواهان یا شاکی دادخواست یا درخواست یا شکایت خود را به همراه مستندات آن به دفتر تحویل می‌دهد. دفتر پس از احراز هویت و محاسبه هزینه دادرسی از طریق سامانه و پرداخت الکترونیک آن، اسناد یادشده را به سند الکترونیکی تبدیل کرده و به رؤیت متقاضی می‌رساند و پس از تایید مطابقت اسناد الکترونیکی تهیه شده با اوراق ابرازی از سوی وی، آن را از طریق سامانه خدمات قضایی به مرجع ذی‌ربط ارسال می‌نماید.

    ماده7 ـ دفتر تحویل گیرنده اسناد، پس از اخذ نشانی الکترونیکی و شماره تلفن همراه خواهان یا شاکی و ثبت در سامانه ثنا، شماره رهگیری مربوط به پرونده را به همراه تأییدیه دفتر به وی تحویل می‌نماید و به او کتباً ابلاغ می‌کند که هرگونه اطلاع رسانی راجع به پرونده مذکور طبق قوانین تا آخرین مرحله رسیدگی، تنها از طرق مذکور انجام خواهد شد. همچنین خواهان یا شاکی متعهد می‌شود هرگونه تغییر در نشانی الکترونیکی یا شماره تلفن همراه خود را با ورود به پایگاه مربوط ثبت نماید.

    ماده8ـ ابلاغ وقت و اوراق قضايي، از قبيل ابلاغ دادخواست و ضمایم آن به خوانده و احضار مشتکی عنه و ابلاغ هرگونه قرار و دستور قضایی به مخاطبان ذی‌ربط، مطابق آییننامه نحوه استفاده از سامانههای رایانهای یا مخابراتی انجام می‌پذیرد.

    ماده9ـ از تاریخ تصویب این آیین‌نامه، ضابطان دادگستری، کارشناسان رسمی، سازمان‌های پزشـکی قانونی و زندان‌ها و سایر اشخاص و نهادهای مرتبط با دادرسی، مکلفند نتیجه اقدامات و گزارش‌ها و اجرای دستورات قضایی را پس از ثبت نام و اخذ کد رهگیری از طریق سامانه خدمات قضایی به طریق الکترونیک ارسال نمایند.

    ماده10ـ ضابطان دادگستری مکلفند در جرایم مشهود و امور فوری پس از انجام اقدامات اولیه و ضروری و تشکیل پرونده مقدماتی به صورت غیرالکترونیکی، متعاقباً نسبت به ثبت پرونده و انعکاس نتیجه اقدامات در درگاه و ارسال الکترونیکی آن به مقام قضایی ذی‌صلاح و پیگیری و انجام دستورات مقام قضایی از طریق سامانه اقدام نمایند.

    ماده11ـ در امور کیفری در صورتی که اقدام اولیه به صورت الکترونیکی ممکن نباشد، پس از تقدیم شکایت به صورت غیرالکترونیکی به ضابطان یا مقامات قضایی و انجام اقدامات فوری، پیگیری پرونده و تقدیم لوایح دفاعی و اسناد و مدارک استنادی طرفین و وکلای آنها به طریق الکترونیک ادامه خواهد یافت.

    ماده12ـ رؤسای واحدهای ذیربط، مسئول اجرای مفاد این آیین‌نامه در حوزه تحت مدیریت خود می‌باشند و مرکز، متولی تأمین امنیت و سطوح دسترسی به سامانه و ایجاد تمهیدات لازم جهت اجرای این آیین‌نامه و نظارت بر حُسن اجرای آن و ارائه گزارش مستمر از میزان پیشرفت امور به رییس قوه قضاییه می‌باشد.

    ماده13ـ مرکز موظف است با هماهنگی مراجع قضایی و شوراهای حل اختلاف و سایر مراجع ذیربط امکانات لازم را برای ارایه خدمات الکترونیکی فراهم آورد.

    فصل دوم: تشکیلات و کارکنان دفتر

    ماده14ـ دفتر با پیشنهاد اداره کل و موافقت رییس مرکز تأسیس می‌گردد. صدور ابلاغ مدیر دفتر با رییس مرکز می‌باشد.

    ماده15ـ هر دفتر علاوه بر مدیر دفتر که باید به صورت تمام وقت در دفتر حضور داشته باشد، حداقل دارای یک کارشناس حقوقی و یک کارشناس فناوری اطلاعات و دو کارمند دفتری خواهد بود.

    تبصره ـ در صورتی که حجم خدمات وسعت پیدا کند اداره کل، دفاتر را مکلف به افزایش منابع انسانی خواهد کرد.

    ماده16ـ شرایط عمومی‌‌مدیر دفتر، کارشناس حقوقی، کارشناس فناوری اطلاعات و کارمندان دفتر به شرح ذیل است:

    ۱ـ تابعیت کشور جمهوری اسلامی‌ایران؛

    ۲ـ التزام عملی به قانون اساسی و ولایت فقیه؛

    ۳ـ تدین به دین مبین اسلام و التزام عملی به احکام و اخلاق اسلامی؛

    ۴ـ عدم اعتیاد به مواد مخـ ـدر؛

    ۵ ـ عدم سوء پیشینه کیفری؛

    ۶ ـ دارا بودن کارت پایان خدمت یا معافیت دائم از خدمت نظام وظیفه برای داوطلبان مرد؛

    ۷ ـ توانایی جسمی‌و روحی لازم.

    ماده17 ـ شرایط اختصاصی مدیر دفتر به شرح ذیل است:

    ۱ـ دارابودن مدرک کارشناسی یا بالاتر در رشته‌های مرتبط با حقوق، فقه و علوم قضایی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی یا مدرک سطح دو یا بالاتر از حوزه‌های علمیه؛

    ۲ـ داشتن حداقل بیست وپنج سال سن؛

    ۳ ـ دارا بودن پنج سال سابقه کار مرتبط؛

    ۴ـ دارا بودن اطلاعات پایه و مهارت کار با رایانه مورد تأیید اداره کل برای این سمت.

    تبصره ـ علاوه بر شرایط عمومی‌‌و اختصاصی فوق، افرادی که دارای سوابق خدمتی تأیید شده باشند به تشخیص اداره کل، در اولویت قرار دارند.

    ماده18 ـ شرایط اختصاصی کارشناس حقوقی به شرح ذیل است:

    ۱ـ دارا بودن مدرک کارشناسی یا بالاتر در رشته‌های مرتبط با حقوق، فقه و علوم قضایی از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی یا مدرک سطح دو یا بالاتر از حوزه‌های علمیه؛

    ۲ـ داشتن حداقل بیست و پنج سال سن؛

    ۳ـ دارا بودن اطلاعات پایه و مهارت کار با رایانه مورد تأیید اداره کل برای این سمت.

    ماده19ـ شرایط اختصاصی کارشناس فناوری دفتر به شرح ذیل است:

    ۱ـ دارا بودن مدرک کاردانی یا بالاتر در رشته‌های مرتبط با رایانه و فناوری اطلاعات از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی؛

    ۲ـ داشتن حداقل بیست و پنج سال سن؛

    ۳ـ دارابودن اطلاعات پایه و مهارت کار با رایانه مورد تأیید اداره کل برای این سمت.

    ماده20 ـ شرایط اختصاصی کارمندان دفتر به شرح ذیل است:

    ۱ـ دارا بودن مدرک کاردانی یا بالاتر ؛

    ۲ـ داشتن حداقل بیست و پنج سال سن؛

    ۳ـ دارابودن اطلاعات پایه و مهارت کار با رایانه مورد تأیید اداره کل.

    ماده21 ـ دریافت پروانه و اشتغال در دفتر برای افراد ذیل ممنوع می‌باشد:

    ۱ـ وکلای دادگستری و مشاوران موضوع ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي،‌ اجتماعي و فرهنگي و کارشناسان رسمی‌‌دادگستری؛

    ۲ـ قضات و سردفترانی که به انفصال دائم محکوم شده و این محکومیت قطعیت یافته است؛

    ۳ـ شاغلان به امر تجارت طبق تعریف ماده ۲ قانون تجارت؛

    ۴ـ کارمندان و مستخدمان دولت و کارمندان مؤسسات عمومی‌غیردولتی.

    فصل سوم: اداره کل خدمات الکترونیک قضایی و شورای مشورتی

    ماده22ـ اداره کل در مرکز تشکیل می‌گردد و علاوه بر انجام وظایف ذیل، مسئولیت حسن اجرای این آيين نامه را بر عهده دارد.

    الف ـ برگزاری فراخوان ثبت نام متقاضیان و بررسی و تأیید صلاحیت آنان؛

    ب ـ اظهارنظر نسبت به پیشنهاد شورا در مورد تقاضای صدور، تمدید، انصراف، لغو و تعلیق پروانه و جابجایی و جایگزینی دفتر و اعلام آن به ریاست مرکز؛

    ج ـ اظهار نظر نسبت به پیشنهاد شورا در خصوص تعیین میزان هزینه‌های مربوط به خدمات دفتر و حق عضویت سالانه دفاتر و تعیین میزان هزینه های مربوط به برگزاری فراخوان ثبت نام متقاضیان و بررسی و تایید صلاحیت آنان و اعلام آن جهت تصویب رییس مرکز، با تایید رییس قوه قضاییه؛

    د ـ نظارت بر حسن اجرای کلیه امور دفاتر و کانون‌ها و ارزیابی کمی‌و کیفی عملکرد آنها و گزارش آن به رییس مرکز؛

    هـ ـ اظهار نظر نسبت به پیشنهاد شورا در خصوص برنامه‌های راهبردی و عملیاتی، نظام‌نامه‌ها، شیوه‌نامه‌ها و دستور العمل‌های اجرایی، نظارتی، فنی و مالی مورد نیاز دفاتر و خدمات الکترونیک قضایی و اعلام آن جهت تصویب رئیس مرکز؛

    و ـ پیشنهاد تغییر وظایف و اختیارات کانون‌ها به رییس مرکز جهت تصویب ریاست قوه قضاییه؛

    زـ تعامل و هماهنگی با مراجع قضایی و دفاتر و سایر مؤسسات دولتی و عمومی‌به منظور ارایه خدمات بهتر در چارچوب قوانین و آیین‌نامه‌های مصوب.

    ماده23ـ اعضای شورا پنج نفر می‌باشند و با پیشنهاد اداره کل و حکم رییس مرکز منصوب می‌شوند.

    تبصره: اعضای شورا نمی‌توانند همزمان عضو هیأت مدیره کانون باشند.

    ماده24 ـ وظایف شورا به قرار ذیل است:

    الف ـ بررسی و پیشنهاد برنامه‌های راهبردی و عملیاتی، نظام‌نامه‌ها، شیوه‌نامه‌ها، و دستورالعمل‌های اجرایی، نظارتی و فنی و مالی مربوط به توسعه دفاتر و خدمات الکترونیک قضایی به اداره کل؛

    ب ـ پیشنهاد میزان هزینه‌های مربوط به خدمات دفتر به اداره کل؛

    ج ـ بررسی تقاضای صدور، تمدید، انصراف، لغو، تعلیق، پروانه، جابجایی و جایگزینی و پیشنهاد آن به اداره کل؛

    د ـ سایر امور محول از سوی اداره کل.

    فصل چهارم: کانون دفاتر خدمات الکترونیک قضایی

    ماده25ـ قوه قضاییه جهت هماهنگی کلیه امور صنفی مربوط و نظارت بر حسن اجرای امور دفاتر، کانون دفاتر خدمات الکترونیک قضایی را در تهران و سایر مراکز استان حسب نیاز تحت نظارت خود تشکیل می‌دهد. کانون دارای استقلال مالی و از نظر نظامات، تابع قوه قضاییه خواهد بود. تا زمانی که در استانی کانون تشکیل نشده باشد، امور مربوط به دفاتر آن استان به عهده نزدیکترین کانون به آن استان می‌باشد.

    ماده26ـ کانون به وسیله هیأت مدیره‌ای مرکب از هفت نفر به شرح ذیل اداره می‌شود :

    ۱ـ دو نفر از مدیران دفاتر از بین مدیران پیشنهادی اعضای کانون و تصویب رییس مرکز، با تایید رییس قوه قضاییه.؛

    ۲ـ دو نفر از قضات با حـداقل ده سال سابقه قـضایی به ‌پیشنهاد شورا و تصویب رییس مرکز، با تایید رییس قوه قضاییه.؛

    ۳ـ مدیر یا نماینده تام‌الاختیار اداره کل خدمات الکترونیک قضایی؛

    ۴ـ یک نفر نماینده مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه؛

    ۵ ـ مدیر عامل کانون.

    تبصره ـ دوره تصدی اعضای هیأت‌‌مدیره سه سال و انتخاب مجدد آنها بلامانع است.

    ماده27ـ اعضای هیأت مدیره در اولین جلسه با رأی مخفی،‌ یک نفر را با اکثریت آراء، ترجیحاً از بین مدیران دفاتر خدمات، به عنوان مدیر عامل و از میان افراد مذکور در بند یک ماده 26 این آیین‌نامه، یک نفر را به عنوان رییس هیأت مدیره و یک نفر را به عنوان خزانه‌دار انتخاب خواهند کرد. جلسات هیأت مدیره با حضور اکثریت اعضاء تشکیل و تصمیمات هیأت مدیره با رای اکثریت اعضای هیأت مدیره معتبر است. مدیرعامل کانون نماینده قانونی کانون در اجرای مصوبات هیأت مدیره است و مکاتبات کانون با امضای او و در امور مالی به همراه امضای خزانه‌دار معتبر خواهد بود.

    تبصره ـ مدیر عامل کانون باید به صورت تمام وقت در کانون حضور داشته باشد و برای اداره دفتر خود کفیل معرفی کند.

    ماده28ـ وظایف هیأت مدیره کانون به قرار ذیل تعیین می‌گردد:

    الف ـ نظارت بر حسن اجرای امور در دفاتر؛

    ب ـ بازرسی‌های دوره‌ای و موردی و جمع بندی نتایج بازرسی‌ها و ارسال آن به اداره کل جهت اتخاذ تصمیمات لازم؛

    ج ـ تدوین و تنظیم گزارش عملکرد دفاتر و پیشرفت کار و اقدامات مرتبط و ارسال آن به اداره کل؛

    د ـ پیشنهاد توسعه دفاتر در مناطق مختلف؛

    ه ـ بررسی و پیگیری شکایات واصله و تخلفات دفاتر و گزارش آن به اداره کل؛

    و ـ اجرای برنامه‌های آموزشی ابلاغی از سوی اداره کل دفاتر؛

    زـ بررسی پیشنهادهای واصل مربوط به تعیین و تغییر هزینه‌های مربوط به خدمات الکترونیک قضایی و حق عضویت سالانه و ارسال نتایج آن به اداره کل جهت تصویب در مراجع ذی‌صلاح.

    ماده29ـ بودجه کانون از طریق حق عضویت دفاتر تأمین می‌شود و نحوه هزینه آن با تصویب هیأت مدیره و نظارت اداره کل خواهد بود.

    ماده30ـ اداره کل می‌تواند برخی از وظایف اجرایی خود را به هیأت مدیره کانون تفویض نماید.

    فصل پنجم: مقررات اداری و انتظامی

    ماده31ـ با انصراف یا فوت مدیر دفتر، اداره کل می‌تواند نسبت به جایگزینی یا تأسیس دفتر جدید از بین متقاضیان اقدام نماید.

    ماده32ـ ضوابط نظارت و بازرسی از دفاتر به پیشنهاد رییس مرکز و به تصویب رییس قوه قضاییه می‌رسد.

    ماده33 ـ کانون موظف است براساس ضوابط، بازرسی‌های موردی یا دوره‌ای از دفاتر را به عمل آورده و گزارش مستدل و مستند خود را به اداره كل ارایه نماید. مدیران دفاتر موظف به همکاری با بازرسان می‌باشند.

    ماده34ـ شکایات واصله از دفاتر و تخلفات گزارش‌شده در هیأت بدوی و در صورت قابل تجدیدنظر بودن در هیأت تجدیدنظر مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.اعضای هیأت بدوی و تجدیدنظر به قرار ذیل می‌باشند:

    ۱ـ دو نفر از قضات برای هریک از هیأت‌ها به انتخاب رییس مرکز و تایید رییس قوه قضاييه؛

    ۲ـ یک نفر نماینده کانون غیر از اعضاي هیأت مدیره در هیأت بدوی؛

    ۳ـ یک نفر نماینده اداره کل در هیأت تجدیدنظر.

    تبصره۱ـ یکی از قضات عضو هیأت با رأی اکثریت اعضاء به عنوان رییس هیأت انتخاب می‌گردد.

    تبصره۲ـ جلسه هیأت با حضور کلیه اعضاء تشکیل و رأی اکثریت به وسیله رییس هیأت انشاء می‌شود.

    ماده35ـ اقدامات تنبیهی انتظامی‌به قرار زیر است:

    ۱ـ تذکر شفاهی؛ ۲ـ اخطار کتبی؛ ۳ـ توبیخ کتبی با درج در پرونده؛ ۴ـ توبیخ با درج در سایت مرکز؛ ۵ ـ تعلیق موقت پروانه از سه ماه تا دو سال؛ ۶ ـ لغو دائم پروانه.

    ماده36ـ محکومیت‌های ردیف یک تا چهار ماده 35 این آیین‌نامه نسبت به محكوم عليه قطعی است. محكوم عليه مي تواند ظرف مهلت 20 روز از تاريخ ابلاغ نسبت به محكوميتهاي رديف 5 و 6 در هيات تجديدنظر اعتراض كند. كليه آراء صادره از هيات بدوي از سوي رييس مركز قابل اعتراض است.

    ماده37 ـ تخلفات انتظامی‌مدیر و کارکنان دفاتر به قرار زیر است:

    ۱ـ عدم نصب هزینه خدمات در محل مناسب؛

    ۲ـ عدم حضور مدیر در ساعات اداری دفتر بدون عذر موجه؛

    ۳ـ تأخیر در ارسال آمار و اطلاعات درخواستی مراجع ذی‌صلاح؛

    ۴ـ تأخیر غیرموجه در ارسال یا درج اطلاعات یا اسناد مربوط در سامانه یا در سایر فرایندهای خدمات یا تقصیر در امور مذکور؛

    ۵ ـ عدم حضور فعال در دوره‌های آموزشی تعیین شده توسط مرکز؛

    ۶ ـ عدم تحویل قبض رسید وجوه به اربـاب رجوع؛

    ۷ـ عدم رعایت نکات امنیتی در حفاظت از اطلاعات و سامانه خدمات الکترونیک قضایی مطابق با ضوابط ابلاغی مرکز؛

    ۸ ـ رفتار خارج از نزاکت با اربـاب رجوع و همکاران؛

    ۹ـ عدم همکاری با بازرسان؛

    ۱۰ـ خودداری از تحویل رونوشت به کسانی که قانوناً حق دریافت آن را دارند؛

    ۱۱ـ امتناع از واریز وجوه به حساب‌های مربوط که پرداخت آنها الزامی‌است؛

    ۱۲ـ دریافت وجه بیشتر از هزینه‌های تعیین شده؛

    ۱۳ـ افشای اطلاعات اصحاب دعوا به افراد غیرمسئول و عدم رعایت حریم خصوصی؛

    ۱۴ـ عدم رعایت مقررات و ضوابط مربوط.

    ماده 38 ـ چنانچه هیأت‌های بدوی و تجدیدنظر در حین رسیدگی به تخلفات از وقوع جرمی‌ مطلع گردند مکلفند مراتب را به مرجع قضایی ذی‌صلاح اعلام نمایند.

    تبصره۱ـ رسیدگی به جرائم توسط مرجع قضایی ذی‌صلاح مانع از رسیدگی به تخلفات انتظامی‌نخواهد بود.

    تبصره۲ـ استرداد شکایت مانع رسیدگی انتظامی‌نیست، لیکن در فرض محکومیت موجب تخفیف مجازات است.

    تبصره۳ـ در صورتی که مدیر دفتر به محکومیت‌های انتظامی‌ردیف‌های یک تا چهار محکوم و پس از قطعیت حکم مجدداً مرتکب تخلف گردد، حسب مورد به درجات بالاتر از حکم قبلی محکوم خواهد شد.

    ماده 39 ـ این آیین‌نامه جايگزين آيين نامه ارائه خدمات الكترونيك قضايي،‌ مصوب 91/3/22 و دستورالعمل ضوابط و شرايط تاسيس، فعاليت و انحلال دفتر خدمات الكترونيك قضايي، مصوب 92/2/26 و اصلاحات آن مي باشد و در 39 ماده و 10 تبصره در تاریخ 96/12/26 به تصویب رییس قوه قضاییه رسید.

    صادق آملي لاريجاني

    منبع dadiran.ir
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۴٨٢۴۴/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص الحاق یک ماده به قانون مبارزه با موادمخدر مصوب ۱۳۹۶/٧/۱۲
    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۴٨٢۴۴/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص: الحاق یک ماده به قانون مبارزه با موادمخدر مصوب ۱۳۹۶/٧/۱۲

    قوه قضائیه مرجع تصویب: قوه قضائیه

    چھارشنبه،٢٠ دی ١٣٩۶ شماره ویژه نامه: ١٠١۵

    سال ھفتاد و سه شماره ٢١٢١٧

    بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۴٨٢۴۴/١٠٠ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص: الحاق یک ماده به قانون مبارزه با موادمخدر مصوب ۱۳۹۶/٧/۱۲

    شماره ۹۰۰۰/۴٨۴٧۵/۱٠٠ ۱۳۹۶/١٠/۱۷

    جناب آقای سینجلی جاسبی

    رئیس محترم ھیأت مدیره و مدیرعامل روزنامه رسمی کشور

    تصویر بخشنامه شماره ٩٠٠٠/۴٨٢۴۴/١٠٠ مورخ ١٣٩۶/١٠/١۶ ریاست محترم قوه قضائیه درخصوص « الحاق یک ماده به قانون مبارزه با موادمخدر مصوب ١٣٩۶/٧/١٢ » جھت درج در روزنامه رسمی به پیوست ایفاد می گردد.

    مدیرکل دبیرخانه قوه قضائیه ـ محسن محدث

    شماره ١٠٠/۴٨٢۴۴/٩٠٠٠ ۱۳۹۶/١٠/۱۶

    بخشنامه به کلیه مراجع قضایی کشور

    در اجرای قانون الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخـ ـدر مصوب ١٣٩۶/٧/١٢ مجلس شورای اسلامی و ضرورت تسریع در اجرای آن در مواردی که احکام سابق الصدور مشمول تخفیف مجازات می شوند، توجه مراجع قضایی را به موارد ذیل جلب می نماید:

    ١ـ منظور از قانون در این بخشنامه، قانون مبارزه با مواد مخـ ـدر مصوب ١٣۶٧ مجمع تشخیص مصلحت نظام با اصلاحات و الحاقات بعدی و منظور از ماده واحده نیز قانون الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخـ ـدر مصوب ١٣٩۶/٧/١٢ مجلس شورای اسلامی است.

    ٢ـ قضات اجرای احکام کیفری مکلفند در اسرع وقت کلیه پروندھ ھای مشمول بند (ب) ماده (١٠) قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٩٢ را با اولویت محکومان به اعدام، ضمن توقف اجرا، مورد بررسی قرار دھند و چنانچه اجرای ماده واحده موجب تخفیف مجازات محکومان می گردد، مراتب را طی شرحی به ھمراه پرونده به شعبه دادگاه انقلاب صادر کننده حکم قطعی یا جانشین آن ارسال نمایند. در صورتی که محکوم علیه رأساً تقاضای تخفیف نماید، قاضی اجرای احکام نیز مکلف است درخواست وی را به ھمراه پرونده به دادگاه ارسال کند.

    تبصره ـ منظور از دادگاه صادرکننده حکم قطعی، دادگاه انقلاب صادرکننده حکم است اعم از اینکه حکم پس از انقضاء مھلت قانونی، قطعی شده یا حسب مورد به تأیید رییس یا شعبه دیوانعالی کشور و یا دادستان کل کشور رسیده باشد.

    ٣ـ زندانیان مشمول این ماده می توانند تقاضای خود را به رییس زندان مربوط تحویل دھند. در این صورت، رییس زندان مکلف است در اسرع وقت درخواست آنان را عیناً به دادسرای مجری حکم ارسال کند. قاضی اجرای احکام موظف است درخواست را به انضمام پرونده برای رسیدگی به دادگاه صادر کننده حکم قطعی ارسال نماید.

    ۴ـ دادگاه صادرکننده حکم قطعی مکلف است در اسرع وقت پرونده ارسالی را بررسی و چنانچه مورد را مشمول بند (ب) ماده (١٠) قانون مجازات اسلامی بداند، با لحاظ ماده واحده مبادرت به صدور حکم اصلاحی مبنی بر تخفیف مجازات نماید. در غیر این صورت ، دادگاه تقاضای تخفیف را مستدلاً رد و پرونده را به مرجع مربوط اعاده می کند. تصمیم دادگاه قطعی است.

    ۵ ـ عدم شمول بند (ب) ماده (١٠) قانون مجازات اسلامی به محکومان قطعی اعدام و حبس ابد قبل از لازم الاجرا شدن ماده واحده باید طی صورتجلسھ ای به امضای قاضی اجرای احکام و تأیید دادستان در پرونده امر درج گردد و اجرای حکم اعدام بدون آن ممنوع است.

    ۶ ـ استفاده از اطفال و نوجوانان کمتر از ھجده سال یا مجانین برای ارتکاب جرم مذکور در بند (ب) ماده واحده شامل مواردی است که مرتکب جرایم مذکور از این اشخاص به عنوان وسیله ارتکاب جرم مستند به خود استفاده کرده باشد، مشابه آنچه در ماده ١٢٨ قانون مجازات اسلامی مصوب ١٣٩٢ مقرر شده است یا مواردی از قبیل اجیر کردن یا به خدمت گرفتن افراد بالغ کمتر از ١٨ سال.

    ٧ـ طبق بند (ت) ماده واحده وارد کردن، صادر کردن، ارسال، تولید، ساخت، توزیع، فروش یا در معرض فروش قرار دادن بیش از ۵٠ کیلوگرم مواد، موضوع ماده ۴ یا بیش از ٢ کیلوگـرم مواد، موضوع ماده ٨ و خریـد، نگھداری، مخفـی یا حمل کردن بیش از ٣ کیلوگرم مواد موضوع ماده ٨ موجب مجازات اعدام خواھد بود.

    ٨ ـ کسانی که قبل از لازم الاجرا شدن این ماده واحده مرتکب جرایم صدر این ماده با میزان مواد بیش از حد نصاب بند (ت) شده و شرایط بندھای (الف)، (ب) و (پ) را نداشته باشند از تخفیف مجازات صدر ماده برخوردار می شوند.

    ٩ ـ کسانی که قبل از لازم الاجرا شدن ماده واحده، مرتکب یکی از جرایم موضوع این ماده شده باشند و پرونده آنان منتھی به صدور حکم نشده و اعمال ماده واحده مساعدتر به نفع آنان باشد در اجرای ماده (١٠ (قانون مجازات اسلامی، دادگاه مکلف است با رعایت این ماده در مورد آنان حکم صادر کند و چنانچه حکم صادر شده در مرحله فرجام خواھی باشد دیوان عالی کشور ضمن نقض رأی ، پرونده را برای رسیدگی به شعبه ھم عرض دادگاه ارسال می کند.

    ١٠ـ چنانچه محکومان به اعدام، قبل از لازم الاجرا شدن ماده واحده مشمول عفو مقام معظم رھبری (مدظله العالی) قرار گرفته و مجازات آنھا به حبس ابد تبدیل شده باشد، مشمول بند(ب) ماده ١٠ قانون مجازات اسلامی خواھند بود.

    ١١ـ در صورتی که در اجرای ماده واحده، مجازات محکومان به حبس ابد به مجازات تعزیری درجه ٢ تخفیف یابد معاونان جرم مذکور نیز اگر با تخفیف مجازات مباشرین از تخفیف مجازات بھرهمند شوند، مشمول بند (ب) ماده ١٠ قانون مجازات اسلامی خواھند بود.

    ١٢ـ در اجرای تبصره ماده واحده چنانچه مجازات قانونی جرم بیش از پنج سال حبس باشد دادگاه در مقام تعیین مجازات مکلف به رعایت نکات ذیل است:

    الف ـ تعیین مجازات کمتر از حداقل مجازات قانونی جرم ممنوع است.

    ب ـ درصورتی که حداقل مجازات قانونی جرم تعیین شود، به جز تخفیف مقرر درتبصره ماده ٣٨ قانون و عفو مقام معظم رھبری (مدظله العالی) ، مذکور در بند (١١) اصل یکصدو دھم قانون اساسی، اعمال ھرگونه ارفاق قانونی از قبیل تعلیق مجازات، آزادی مشروط ، تخفیف مجازات موضوع ماده ۴۴٢ قانون آیین دادرسی کیفری ممنوع است و چنانچه مجازات تعیین شده بیش از حداقل مجازات قانونی جرم باشد دادگاه می تواند بعد از گذراندن حداقل مجازات قانونی جرم، تمام یا قسمتی از باقیمانده حبس را صرفاً تعلیق نماید.

    مسؤولیت اجرای این بخشنامه بر عھده دادستان ھا و رؤسای دادگستری حوزھ ھای قضایی است و دادستان کل کشور بر حسن اجرای آن نظارت نموده و پس از سه ماه گزارش عملکرد اجرای ماده واحده مزبور را به رئیس قوه قضائیه منعکس می کند.

    رئیس قوه قضائیه ـ صادق آملی لاریجانی

    منبع rrk.ir
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا