مبانی نظری معماری

*بانو بهار*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/15
ارسالی ها
3,937
امتیاز واکنش
10,965
امتیاز
804
محل سکونت
میان شکوفه‌ها
مبانی : جمع مکسر مبنا از ریشه بن ← پایه / اساس /بنیاد متضاد با فرع و حاشیه

نظری :←فکری / تئوریک /فلسفی / عقلی متضاد با عملی و تجربی

معماری :از ریشه عمر ←آبادانی

معمار ←مهراز / والادگر / باخیزان /رازیگر / زاویل

رئیس ←architect

مبانی نظری ← شاخه ای از دانش /بررسی اندیشه ها /روشن ساختن درستیها و نادرستیها

معماری ←جنبه نظری ←جنبه عملی

حوزههای سه گانه علوم:

علوم طبیعت:درباره موجودات است←فاقد حیات است ← بیولوژیک ← (فیزیک / شیمی)

علوم زیستی :درباره موجودات است ←جاندار هستی است ← (زیست شناسی. حیوان شناسی)

علوم انسانی : درباره انسان است ←جامه شناسی ← روانشناسی

موضوع شناسی :

حکمت نظری:انسان شناسی (خود شناسی هنرمند ) ←فاسفه حسن و زیبایی شناسی

حکمت عملی: انسان سازی (خودسازی هنرمند ) ←فلسفه هنر و هنرمندی

حکمت نظری + حکمت عملی =اجتهاد هنرمندانه ← خلق اثر

از دیدگاه اسلام: هویت همه موجودات غیر انسان جبری است

←هویت انسان دو وجهی است :1.فطری و ذاتی 2.ارادی (بین اعلا علیین و اسفل السافلین )

←ساماندهی همه بایدها و نبایدها در کالبدی به نام مکتب

*****************************************************

معبود شناسی

-جایگاه معبود در هنر و معماری معاصر

-معبود پیشینی / معبود پسینی

معرفی معبود در سه سطح :ذات – صفات – افعال

عموما مکاتب در ذات مشترک لکن در صفت و فعل متفاوت از هم هستند.

نگاهی به اسماءالحسنی در اسلام :متکلم – قادر – مرید – حی – سمیع – بصیر – علیم

****************************************************

فلسفه تاریخ:

رابـ ـطه انسان و تاریخ ، دغدغه اندیشمندان مختلف است

-مقوله جبر تاریخی در رابـ ـطه انسان و تاریخ

1. تاریخ دارای اصالتی حقیقی و جبری و انسان و جوامع در جبر دوران های تاریخ

2. گروهی تاریخ را فاقد اصالت حقیقی و انسان و جوامع را آزاد و رها می دانند

3.اسلام تاریخ را دارای هویتی مرکب و حقیقی می دانند که عناصر آن یعنی انسا ن وجوامع خود دارای هویتی حقیقی هستند.

*****************************************************

-معماران در حوزه نظر چه کنند ؟! - معماران در حوزه عمل چه کنند ؟!

دانستن نظریه ها و استقرار اعتقاد به نظریه ها و تعهد ←آشنایی با آثار و تشخیص شایستگی←نتیجه خلق اثر است.

از مسیر شناخت می توان به سمت خلق اثر مطلوب حرکت کرد .

شناخت شناسی:

1-امکان شناخت 2-ابزار شناخت 3-روش شناخت 4-مراحل شناخت 5-سرچشمه شناخت 6-موضوع شناخت 7-محتوای شناخت 8-ملاک شناخت 9-معیار شناخت 10-انواع شناخت 11-ثبات و تغییر در شناخت 12-تکامل شناخت 13- درجات شناخت 14-انگیزه شناخت.

ابزارهای شناخت: حس / عقل / شهود درونی

روش های شناخت: تجربی / تعقل و خردورزی ←تمثیل ، استقراء ، قیاس / شهود

محتوای شناخت : شناخت و علم حضوری / شناخت و علم حصولی

معیار شناخت :اندیشه وآگاهی / عمل وتجربه

*****************************************************

بررسی جایگاه تاریخ نسبت به اکنون:

1-گرایش گذشته محور (گذشته معیار سنجش معاصر)

2- گرایش اکنون محور(اصل قرار دادن اکنون ومعاصر و نگاه نقادانه به تاریخ)

گرایش ارزش محور (در منابع اللهی ارزشها و معیارها جاودانه اند و در حیطه مکان و زمان قرار ندارند)

تاریخ سیر صعودی یا سیر نزولی دارد؟؟

الف-نگاه خوش بینانه به تاریخ (اصالت پیشرفت ) -اعتقاد به تکامل بشر در طول تاریخ

ب- نگاه بدبینانه به تاریخ (اصالت انحطاط)







ج-دیدگاه اسلامی (اصالت انسان)

تاریخ←بستر کمال یا انحطاط انسان

زمان ←فراهم شدن امکانات بیشتر برای صعود

آخر زمان ←نقطه عطف





-تحقیق و کسب علوم←صعود

تعالی روحی←غیر وابسته به زمان و مکان (فردی-اجتماعی)

جامه شناسی :

در شمار علوم اجتماعی و دارای گرایشهای تخصصی فراوانی است(.جامعه شناسی هنر)

رابـ ـطه فرد و جامعه :

الف- اصالت کامل با فرد است

جامه دارای وجود حقیقی نیست ،آنچه اصالت دارد افرادند و سرنوشت هر نفر مستقل از دیگری است.

ب- اصالت کامل با جامعه است

هر چه هست ،روح و وجدان و شعور جمعی است و وجدان و شعور فردی مظهری از شعور ووجدان جمعی است .

ج-اصالت فرد و جامعه

فرد و جامعه توامان دارای اصالتند.-وجود افراد در وجود جامعه حل شده نیست واصالت انفرادی هست.- افراد در جامعه هویت جدید می یابند که همان هویت جامعه است (جامعه هویت یگانه و مستقل ندارد).

-اسلام ، برای جامعه طبیعت و شخصیت و حیات مرگ وعصیان و طاعت قائل است اما فرد را درباب امکان سرپیچی از جامعه توانا دانسته و او را در جبر مطلق اجتماعی اسیر نمی دانند (ای اهل ایمان ،به شما بادخودتان ،هرگز گمراهی دیگران (بالاجبار)سبب گمراهی شما نمی شود).

سوال:شالوده تشکیل جوامع چیست؟

نژاد ؟ جغرافیا؟ طبقه اقتصادی ؟ زبان مشترک ؟ بینشها و اهداف و آرمان مشترک ؟

انسان شناسی

هویت پسینی یا هویت اولیه ← انسان موجودی آزاد سیال و شناور است.

هویت پیشینی یا هویت ثانویه ←انسان دارای گرایشهای خوب یا بد است.

فرو کاهش انسان به وجوه درونی (انفسی) یا وجوه بیرونی (آفاقی )

- فرو کاهش به وجوه بیرونی

انسان ← جامعه و طبقات اجتماعی مارکسیسم

انسان ← تاریخ و زمان اگزیستانیالیسم

انسان ← طبیعت حکمت ذن

انسان ←فنامطلق حکمت بودیسم

-فرو کاهش به وجوه درونی (انفسی )

انسان به ← عمل پراگماتیسم

انسان به ← تجربه آمپریسم

انسان به ← فکر/عقل راسیونالیسم

انسان به ← خلاقیت اگزیستانسیالیسم

انسان به ← خیال وعاطفه واحساس روانکاوی

انسان در اسلام مانند نهال گلابی نسبت به درخت گلابی است

در حکمت صدرایی ← انسان نوع نیست بلکه انواع است . صحبت از سفرهای چهارگانه و یافتن خود در هستی .

کاملترین تجلی اللهی /خلیفه الله / دارای صفات الهی

فلسفه ظهور انسان ← شناخت /عبادت / عشق به الله / خلق به دست الله /دمیدن روح الله در او/تعلیم اسماء الهی /قبول امانت الهی.



*****************************************************

زیبایی

-ظهور پدیده و دانشی به نام زیبایی شناختی در چند سده اخیر

-چیرگی معرفت شناسی به هستی شناسی و علم نوین زیبایی پژوهی در دو سده اخیر

-در میان اندیشمندان مسلمان همراه دیگر عناصرکه بدان وابسته است بررسی شده است نزد دانشمندان اسلامی بحث زیبایی جدا از سرچشمه و غایت و هدف آن نمی تواند در نظر گرفته شود و اساساٌ هیچ چیزی جدا از بستر و زمینه و تکیه گاه و مبدا و منشاء خود بررسی نمی شود.

رابـ ـطه زیبایی و معماری

-از مهمترین مقام و شان اثر معماری ←وجه هنری

←روشن کردن شئون زیبایی برای بررسی و تحلیل آثار امری مهم و آشکاراست.

-زیبایی شناسی نمودار و برآ مده از ارزشهای فرهنگی فرهنگی و نشانگر سمت و سوی دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی است و با مطالعه آن می توان مسیر فرهنگی جامعه را ارزیابی کرد.

-اگر ارزشهای زیبایی شناسانه دچار بحران شود کم کم همه ابعاد جامعه به سوی بحران حرکت می کند.

واژه شناسی زیبایی

زیبایی در دهخدا ←خوبی /نیکویی/حسن/جمال/زیور/لطیف/جمیل

زیبایی در فرهنگ معین ←نظم و هماهنگی که همراه پاکی در شیء وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحـریـ*ک می کند و لـ*ـذت و انبساط می آورد و آن امری نسبی است.

کتاب فرهنگ فلسفی ←در نظر فیلسوفان زیبایی صفتی است که در اشیاء مشاهده می شود و در درون انسان سرور و رضامندی ایجاد می کند.

زیبایی در فرهنگ غرب

الف:زیبایی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟

پرسش از حقیقت زیبایی و پاسخ مکاتب گوناگون به پایه شناخت شناسی وجهان بینی خاص خود

-از کهن ترین دیدگاه ها ←یونان باستان

1-افلاطون -زیبایی نمود یک حقیقت مطلق -وجود اصل و حقیقت آنچه در این جهان پدیدار است درجهان دیگر وپدیده های این جهان سایه ها و حقایقی ازلی او آن حقیقتها را (ایده)می نامید که در فلسفه اسلامی به مثال ترجمه شد.

-از نظر افلاطون زیبایی عبارت است از هماهنگی اجزا با کل / از نظر او زیبایی با تناسب و در مقایسه با سرمشق مطالعه می شود اما در نقد آن ، شهید مطهری میگوید تناسب با چه شناخته می شود؟

-از دید افلاطون زیبایی اثری ذهنی نیست و برای دستیابی به آن سیر و سلوک لازم است.

ارسطو

-زیبایی دستاورد هماهنگی و تناسب سازواری اجزاء در یک سامانه (سیستم)

-اجزاء لزوما وحدت یافته اند.

کانت

-زیبایی اساسا امری ذهنی است و به تصور و پندار ذهن درک کننده زیبایی مربوط می شود.

هر آنچه در مخاطب لـ*ـذت ایجاد می کند وجلب توجه می نماید.

هگل

ویژگی خاص هماهنگی اجزاء طبیعت و یگانگی ساختاری آن که توسط ذهن درک و دریافت شده است (هگل خلاف کانت زیبایی را امری کاملا وابسته به ذهن نمی داند)

-پس از دید هگل زیبایی امری عینی است / با این همه زیبایی ذهنی که دستاورد ذهن است والاتر است /پس در دید هگل زیبایی صفتی واقعی و عینی که دستاورد یگانگی (وحدت )اجزاء با کل است(دیدگاهی نزدیک به افلاطون) /تغیر هگل فراتر از تعریف افلاطون است.

هدف زیبایی

زیبایی از دید افلاطون هدفمند است و اگر کسی نداند که هدف آفریننده زیبایی چه بوده نمی تواند درباره درستی آن هم داوری کند.غایت زیبایی از دید او رسیدن به کمال مطلق است /آدمی با آفرینش زیبایی از زیبایی مطلق یاد می کند.

-کانت چون زیبایی را اساسا امری ذهنی می داند و آن را وابسته به ذهن درک کنند آن می شمرد طبیعتا هیچ هدف ویژه ای که همگانی باشد برای آن قائل نیست.

کانت –ویژگی اساس زیبایی ←لـ*ـذت بخش بودن !



گونه های زیبایی

- افلاطون← ظاهرا سه گونه زیبایی جدا از هم -زیبایی مطلق /زیبایی طبیعی /زیبایی هنری

کانت ← زیبایی طبیعی / زیبایی دست ساخت بشر است –زیبایی مصنوع حاصل و مولود طبیعت

هگل ← زیبایی طبیعی پایین تر از زیبایی هنری /باور بر زیبایی های حسی و عقلی / توجه عمیق به ماهیت زیبایی طبیعت

بنیادهای آفاقی زیبایی

-علت صوری (نظم و بی نظمی )

بیشترین بحث های زیبایی شناسی هنر معاصر به صورت زیبایی پرداخته است. ←دو حالت:

1-نظم : ایجاد تناسب و تقارن و تعادل در ترکیب بندی

2-بی نظمی : آزادی در ترکیب بندی و نفی تقارن و تعادل و تناسب در آن

←در یک تعریف فراگیر جایگاه هر یک از آنها مشخص شود

زیبایی و علت مادی : طبیعت /تاریخ / انسان / معبود / وجود

-طبیعت : زیبایی طبیعت اولین و ساده ترین زیبایی مورد ادراک انسانها

-جامعه : هر جامعه ای به تدریج براساس شیوههای زندگی اش نظام زیبایی شناسی را پی می ریزد.

-انسان : زیبایی انسان از مهمترین سرچشمه زیبایی /در طول تاریخ زیبایی انسان را گاه تنها در بدن /گاه در دانش/گاه در اخلاق

-معبود :ویژگی های آرمانی معبود . آخرین مرحله ای که بسیاری از مکاتب و حکمت های شرقی زیبایی شناسی خود را به آن مستندکرده اند .در نظریه افلاطون (مثل) حالت آرمان همچون صفات و اسماء الهی دارند.

-وجود : فراگیرترین دیدگاه در مورد ماده زیبایی در نظریه اصالت وجود .در این دیدگاه همه مراتب بالا در موضوع وجود به وحدت می رسند و مراتب وجود مراتب زیبایی را ایجاد می کند.

در دیدگاه ملاصدرا ←ا... وجود مطلق ←ویژگیهای وجود هما ن ویزگیهای اللهی ← به این ترتیب تعریف زیبایی به هیچ وجه محدود نمی شود و تمامی تعریف های دیگر را در بر می گیرد .

بنیادهای انفسی زیبایی

علت فاعلی : استعدادهای نظری و عملی

علت فاعلی درک زیبایی ،انسان و استعدادهای اوست

-درک زیبایی توسط دو بخش از قوای نظری و عملی و جایگاهی بین آنها .قوای نظری به شناخت زیبایی می انجامد.

-برخی قوای انگیزش عملی به عنوان سرچشمه زیبایی و مهم تری آنها ←لـ*ـذت /تعجب /ابهام /دلهره /نشاط و شادی

علت غایی :کمال و لـ*ـذت

زیبایی می تواند سلسله مراتبی از غایات را داشته باشد و نهایی ترین غایات را دارد که نهایی ترین غایت آن در غالب مکاتب باز به انسان باز می گردد. در حالی که در حکمت اسلامی باطن و عمق زیبایی ها انسان به زیبایی الهی می رسد.

هدف زیبایی در دو دسته اصلی :1 زیبایی در صدر تعالی انسان به حوزه الوهیت←انسان در خدمت زیبایی( زیبایی اصیل و پیشینی) 2زیبایی در صدر تامین لذائذ و بهره های انسان ← زیبایی در خدمت انسان ( زیبایی اعتباری و پسینی)

دیدگاه عین گرا و ذهن گرا

-زیبایی چیزی بیرونی و صفتی واقعی برای چیزهای دیگر یا چیزی درونی و ذهنی (عین گرایی و ذهن گرایی در زیبایی )

-رویکرد عین گرا یا همان آفاقی /توجه به وجه بیرونی زیبایی

-رویکرد ذهن گرا یا همان انفسی /توجه به وجه درونی زیبایی

-به باور ما دریافت و درک زیبایی یک کنش میان این دو سو است .

-به باور ما یک تعریف کامل باید به هر دو سو توجه کافی نماید.





دیدگاه بیرونی و دیدگاه درونی

-نگاه از بیرون و نگاه از درون

- در نگاه از بیرون آنقدر از یک پدیده دور شود که در زاویه نگاه بگنجد

- ما هرچه به پدیده ای نزدیکتر شویم کمتر می توانیم همه وجوه آنرا ببینیم.

-آگاهی ای که در نگاه از بیرون به آن دست می یابیم معمولا از جنس علم حصولی و دستاورد تجزیه و تحلیل ذهنی و مقایسه آگاهیهای تازه با آگاهی های پیشین ذهن

-آگاهی که در نگاه از درون به دست می آید معمولا از جنس علم حضوری است.

-نگاه از بیرون /برخی زیبایی را به پایه همین رابـ ـطه ها تعریف می کند مثلا در رابـ ـطه لـ*ـذت و سود و...

-دو نگاه بیرونی و درونی می توانند مکمل هم باشند و به یکدیگر یاری رسانند .

-در رویکرد افراطی نگاه از بیرون می تواند به نگاه ظاهر و کالبد صرف بیانجامد و گونه ای از دستی به دست ما دهد که همه (صورت)است و از (معنا) تهی شده است.

دیدگاه پسینی / دیدگاه پیشینی

-در زیبایی شناسی پسینی خواسته ها و آرزوهای انسان واصل می شود و تعریف و معیارهای زیبایی بر پایه آنها ارائه میگردد.

-در زیبایی شناسی پیشینی تعریف و معیارهای زیبایی از پیش روشن است و اثر زیبا آن است که چنان ویژگی هایی را داشته باشد.

1-پسینی – توصیفی است – چون ما آن را می خواهیم پس زیبا خوب است – قوه ادراک آن: احساس خام (غـ*ـریـ*ــزه) مثال : زیبایی شناسی پست مدرن

2-پیشینی –ایجابی است –چون زیبا وخوب است پس باید آن را بخواهیم – قوه ادراک:احساس پرورده شده(سلیقه) مثال : زیبا شناسی مدرن

3-زیبایی شناسی فراگیر-توصیفی/ایجابی – آنچه می خواهیم زیبایی اولیه است و آنچه باید بخواهیم زیبایی ثانویه است . -قوه ادراک : کنترل غـ*ـریـ*ــزه و رشد سلیقه . مثال : هنرهای استعلایی

درادامه: در رویکرد نخست زیبایی واقعیتی جا از ماست و با شناخت هستی آن را می یابیم ولی در رویکرد دوم زیبایی چیزی است وابسته به درک و شناخت ما از هستی.

دیدگاه شناخت شناسانه/ دیدگاه هستی شناسانه

-در طول تاریخ دو دیدگاه مطرح بوده نخست شالوده زیبایی شناسی در هستی شناسی و جهان بینی و در رویکرد دوم شالوده آن در معرفت شناسی است. که یکی از تفاوتهای بنیادین میان تفکر فلسفی معاصر غرب با فلسفه دوران اسلامی در همین موضوع است.

-در رویکرد هستی شناسانه پرسیده می شود که چه چیزی زیباست ؟

-در رویکرد معرفت شناسانه پرسیده می شود که زیبایی چگونه چیزی است؟

زیبایی شناسی در فرهنگ اسلامی

شاید دانش جداگانه ای تحت نام زیبایی شناسی پدیدار نشده باشد و اشارات ضمنی باشد نه مستقل.

اخلاق ←جایگاه مهم در فلسفه هنر اسلامی

در فرهنگ اسلامی ← این دانش ماهیت ظاهری و تجربی ندارد بلکه لایه های عمیق تر آن برتر و غنی تر و لـ*ـذت بخشتر است

-سیر درونی + راه کسب بیرونی = تاکید اسلام
 

برخی موضوعات مشابه

بالا