مبانی : جمع مکسر مبنا از ریشه بن ← پایه / اساس /بنیاد متضاد با فرع و حاشیه
نظری :←فکری / تئوریک /فلسفی / عقلی متضاد با عملی و تجربی
معماری :از ریشه عمر ←آبادانی
معمار ←مهراز / والادگر / باخیزان /رازیگر / زاویل
رئیس ←architect
مبانی نظری ← شاخه ای از دانش /بررسی اندیشه ها /روشن ساختن درستیها و نادرستیها
معماری ←جنبه نظری ←جنبه عملی
حوزههای سه گانه علوم:
علوم طبیعت:درباره موجودات است←فاقد حیات است ← بیولوژیک ← (فیزیک / شیمی)
علوم زیستی :درباره موجودات است ←جاندار هستی است ← (زیست شناسی. حیوان شناسی)
علوم انسانی : درباره انسان است ←جامه شناسی ← روانشناسی
موضوع شناسی :
حکمت نظری:انسان شناسی (خود شناسی هنرمند ) ←فاسفه حسن و زیبایی شناسی
حکمت عملی: انسان سازی (خودسازی هنرمند ) ←فلسفه هنر و هنرمندی
حکمت نظری + حکمت عملی =اجتهاد هنرمندانه ← خلق اثر
از دیدگاه اسلام: هویت همه موجودات غیر انسان جبری است
←هویت انسان دو وجهی است :1.فطری و ذاتی 2.ارادی (بین اعلا علیین و اسفل السافلین )
←ساماندهی همه بایدها و نبایدها در کالبدی به نام مکتب
*****************************************************
معبود شناسی
-جایگاه معبود در هنر و معماری معاصر
-معبود پیشینی / معبود پسینی
معرفی معبود در سه سطح :ذات – صفات – افعال
عموما مکاتب در ذات مشترک لکن در صفت و فعل متفاوت از هم هستند.
نگاهی به اسماءالحسنی در اسلام :متکلم – قادر – مرید – حی – سمیع – بصیر – علیم
****************************************************
فلسفه تاریخ:
رابـ ـطه انسان و تاریخ ، دغدغه اندیشمندان مختلف است
-مقوله جبر تاریخی در رابـ ـطه انسان و تاریخ
1. تاریخ دارای اصالتی حقیقی و جبری و انسان و جوامع در جبر دوران های تاریخ
2. گروهی تاریخ را فاقد اصالت حقیقی و انسان و جوامع را آزاد و رها می دانند
3.اسلام تاریخ را دارای هویتی مرکب و حقیقی می دانند که عناصر آن یعنی انسا ن وجوامع خود دارای هویتی حقیقی هستند.
*****************************************************
-معماران در حوزه نظر چه کنند ؟! - معماران در حوزه عمل چه کنند ؟!
دانستن نظریه ها و استقرار اعتقاد به نظریه ها و تعهد ←آشنایی با آثار و تشخیص شایستگی←نتیجه خلق اثر است.
از مسیر شناخت می توان به سمت خلق اثر مطلوب حرکت کرد .
شناخت شناسی:
1-امکان شناخت 2-ابزار شناخت 3-روش شناخت 4-مراحل شناخت 5-سرچشمه شناخت 6-موضوع شناخت 7-محتوای شناخت 8-ملاک شناخت 9-معیار شناخت 10-انواع شناخت 11-ثبات و تغییر در شناخت 12-تکامل شناخت 13- درجات شناخت 14-انگیزه شناخت.
ابزارهای شناخت: حس / عقل / شهود درونی
روش های شناخت: تجربی / تعقل و خردورزی ←تمثیل ، استقراء ، قیاس / شهود
محتوای شناخت : شناخت و علم حضوری / شناخت و علم حصولی
معیار شناخت :اندیشه وآگاهی / عمل وتجربه
*****************************************************
بررسی جایگاه تاریخ نسبت به اکنون:
1-گرایش گذشته محور (گذشته معیار سنجش معاصر)
2- گرایش اکنون محور(اصل قرار دادن اکنون ومعاصر و نگاه نقادانه به تاریخ)
گرایش ارزش محور (در منابع اللهی ارزشها و معیارها جاودانه اند و در حیطه مکان و زمان قرار ندارند)
تاریخ سیر صعودی یا سیر نزولی دارد؟؟
الف-نگاه خوش بینانه به تاریخ (اصالت پیشرفت ) -اعتقاد به تکامل بشر در طول تاریخ
ب- نگاه بدبینانه به تاریخ (اصالت انحطاط)
ج-دیدگاه اسلامی (اصالت انسان)
تاریخ←بستر کمال یا انحطاط انسان
زمان ←فراهم شدن امکانات بیشتر برای صعود
آخر زمان ←نقطه عطف
-تحقیق و کسب علوم←صعود
تعالی روحی←غیر وابسته به زمان و مکان (فردی-اجتماعی)
جامه شناسی :
در شمار علوم اجتماعی و دارای گرایشهای تخصصی فراوانی است(.جامعه شناسی هنر)
رابـ ـطه فرد و جامعه :
الف- اصالت کامل با فرد است
جامه دارای وجود حقیقی نیست ،آنچه اصالت دارد افرادند و سرنوشت هر نفر مستقل از دیگری است.
ب- اصالت کامل با جامعه است
هر چه هست ،روح و وجدان و شعور جمعی است و وجدان و شعور فردی مظهری از شعور ووجدان جمعی است .
ج-اصالت فرد و جامعه
فرد و جامعه توامان دارای اصالتند.-وجود افراد در وجود جامعه حل شده نیست واصالت انفرادی هست.- افراد در جامعه هویت جدید می یابند که همان هویت جامعه است (جامعه هویت یگانه و مستقل ندارد).
-اسلام ، برای جامعه طبیعت و شخصیت و حیات مرگ وعصیان و طاعت قائل است اما فرد را درباب امکان سرپیچی از جامعه توانا دانسته و او را در جبر مطلق اجتماعی اسیر نمی دانند (ای اهل ایمان ،به شما بادخودتان ،هرگز گمراهی دیگران (بالاجبار)سبب گمراهی شما نمی شود).
سوال:شالوده تشکیل جوامع چیست؟
نژاد ؟ جغرافیا؟ طبقه اقتصادی ؟ زبان مشترک ؟ بینشها و اهداف و آرمان مشترک ؟
انسان شناسی
هویت پسینی یا هویت اولیه ← انسان موجودی آزاد سیال و شناور است.
هویت پیشینی یا هویت ثانویه ←انسان دارای گرایشهای خوب یا بد است.
فرو کاهش انسان به وجوه درونی (انفسی) یا وجوه بیرونی (آفاقی )
- فرو کاهش به وجوه بیرونی
انسان ← جامعه و طبقات اجتماعی مارکسیسم
انسان ← تاریخ و زمان اگزیستانیالیسم
انسان ← طبیعت حکمت ذن
انسان ←فنامطلق حکمت بودیسم
-فرو کاهش به وجوه درونی (انفسی )
انسان به ← عمل پراگماتیسم
انسان به ← تجربه آمپریسم
انسان به ← فکر/عقل راسیونالیسم
انسان به ← خلاقیت اگزیستانسیالیسم
انسان به ← خیال وعاطفه واحساس روانکاوی
انسان در اسلام مانند نهال گلابی نسبت به درخت گلابی است
در حکمت صدرایی ← انسان نوع نیست بلکه انواع است . صحبت از سفرهای چهارگانه و یافتن خود در هستی .
کاملترین تجلی اللهی /خلیفه الله / دارای صفات الهی
فلسفه ظهور انسان ← شناخت /عبادت / عشق به الله / خلق به دست الله /دمیدن روح الله در او/تعلیم اسماء الهی /قبول امانت الهی.
*****************************************************
زیبایی
-ظهور پدیده و دانشی به نام زیبایی شناختی در چند سده اخیر
-چیرگی معرفت شناسی به هستی شناسی و علم نوین زیبایی پژوهی در دو سده اخیر
-در میان اندیشمندان مسلمان همراه دیگر عناصرکه بدان وابسته است بررسی شده است نزد دانشمندان اسلامی بحث زیبایی جدا از سرچشمه و غایت و هدف آن نمی تواند در نظر گرفته شود و اساساٌ هیچ چیزی جدا از بستر و زمینه و تکیه گاه و مبدا و منشاء خود بررسی نمی شود.
رابـ ـطه زیبایی و معماری
-از مهمترین مقام و شان اثر معماری ←وجه هنری
←روشن کردن شئون زیبایی برای بررسی و تحلیل آثار امری مهم و آشکاراست.
-زیبایی شناسی نمودار و برآ مده از ارزشهای فرهنگی فرهنگی و نشانگر سمت و سوی دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی است و با مطالعه آن می توان مسیر فرهنگی جامعه را ارزیابی کرد.
-اگر ارزشهای زیبایی شناسانه دچار بحران شود کم کم همه ابعاد جامعه به سوی بحران حرکت می کند.
واژه شناسی زیبایی
زیبایی در دهخدا ←خوبی /نیکویی/حسن/جمال/زیور/لطیف/جمیل
زیبایی در فرهنگ معین ←نظم و هماهنگی که همراه پاکی در شیء وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحـریـ*ک می کند و لـ*ـذت و انبساط می آورد و آن امری نسبی است.
کتاب فرهنگ فلسفی ←در نظر فیلسوفان زیبایی صفتی است که در اشیاء مشاهده می شود و در درون انسان سرور و رضامندی ایجاد می کند.
زیبایی در فرهنگ غرب
الف:زیبایی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
پرسش از حقیقت زیبایی و پاسخ مکاتب گوناگون به پایه شناخت شناسی وجهان بینی خاص خود
-از کهن ترین دیدگاه ها ←یونان باستان
1-افلاطون -زیبایی نمود یک حقیقت مطلق -وجود اصل و حقیقت آنچه در این جهان پدیدار است درجهان دیگر وپدیده های این جهان سایه ها و حقایقی ازلی او آن حقیقتها را (ایده)می نامید که در فلسفه اسلامی به مثال ترجمه شد.
-از نظر افلاطون زیبایی عبارت است از هماهنگی اجزا با کل / از نظر او زیبایی با تناسب و در مقایسه با سرمشق مطالعه می شود اما در نقد آن ، شهید مطهری میگوید تناسب با چه شناخته می شود؟
-از دید افلاطون زیبایی اثری ذهنی نیست و برای دستیابی به آن سیر و سلوک لازم است.
ارسطو
-زیبایی دستاورد هماهنگی و تناسب سازواری اجزاء در یک سامانه (سیستم)
-اجزاء لزوما وحدت یافته اند.
کانت
-زیبایی اساسا امری ذهنی است و به تصور و پندار ذهن درک کننده زیبایی مربوط می شود.
هر آنچه در مخاطب لـ*ـذت ایجاد می کند وجلب توجه می نماید.
هگل
ویژگی خاص هماهنگی اجزاء طبیعت و یگانگی ساختاری آن که توسط ذهن درک و دریافت شده است (هگل خلاف کانت زیبایی را امری کاملا وابسته به ذهن نمی داند)
-پس از دید هگل زیبایی امری عینی است / با این همه زیبایی ذهنی که دستاورد ذهن است والاتر است /پس در دید هگل زیبایی صفتی واقعی و عینی که دستاورد یگانگی (وحدت )اجزاء با کل است(دیدگاهی نزدیک به افلاطون) /تغیر هگل فراتر از تعریف افلاطون است.
هدف زیبایی
زیبایی از دید افلاطون هدفمند است و اگر کسی نداند که هدف آفریننده زیبایی چه بوده نمی تواند درباره درستی آن هم داوری کند.غایت زیبایی از دید او رسیدن به کمال مطلق است /آدمی با آفرینش زیبایی از زیبایی مطلق یاد می کند.
-کانت چون زیبایی را اساسا امری ذهنی می داند و آن را وابسته به ذهن درک کنند آن می شمرد طبیعتا هیچ هدف ویژه ای که همگانی باشد برای آن قائل نیست.
کانت –ویژگی اساس زیبایی ←لـ*ـذت بخش بودن !
گونه های زیبایی
- افلاطون← ظاهرا سه گونه زیبایی جدا از هم -زیبایی مطلق /زیبایی طبیعی /زیبایی هنری
کانت ← زیبایی طبیعی / زیبایی دست ساخت بشر است –زیبایی مصنوع حاصل و مولود طبیعت
هگل ← زیبایی طبیعی پایین تر از زیبایی هنری /باور بر زیبایی های حسی و عقلی / توجه عمیق به ماهیت زیبایی طبیعت
بنیادهای آفاقی زیبایی
-علت صوری (نظم و بی نظمی )
بیشترین بحث های زیبایی شناسی هنر معاصر به صورت زیبایی پرداخته است. ←دو حالت:
1-نظم : ایجاد تناسب و تقارن و تعادل در ترکیب بندی
2-بی نظمی : آزادی در ترکیب بندی و نفی تقارن و تعادل و تناسب در آن
←در یک تعریف فراگیر جایگاه هر یک از آنها مشخص شود
زیبایی و علت مادی : طبیعت /تاریخ / انسان / معبود / وجود
-طبیعت : زیبایی طبیعت اولین و ساده ترین زیبایی مورد ادراک انسانها
-جامعه : هر جامعه ای به تدریج براساس شیوههای زندگی اش نظام زیبایی شناسی را پی می ریزد.
-انسان : زیبایی انسان از مهمترین سرچشمه زیبایی /در طول تاریخ زیبایی انسان را گاه تنها در بدن /گاه در دانش/گاه در اخلاق
-معبود :ویژگی های آرمانی معبود . آخرین مرحله ای که بسیاری از مکاتب و حکمت های شرقی زیبایی شناسی خود را به آن مستندکرده اند .در نظریه افلاطون (مثل) حالت آرمان همچون صفات و اسماء الهی دارند.
-وجود : فراگیرترین دیدگاه در مورد ماده زیبایی در نظریه اصالت وجود .در این دیدگاه همه مراتب بالا در موضوع وجود به وحدت می رسند و مراتب وجود مراتب زیبایی را ایجاد می کند.
در دیدگاه ملاصدرا ←ا... وجود مطلق ←ویژگیهای وجود هما ن ویزگیهای اللهی ← به این ترتیب تعریف زیبایی به هیچ وجه محدود نمی شود و تمامی تعریف های دیگر را در بر می گیرد .
بنیادهای انفسی زیبایی
علت فاعلی : استعدادهای نظری و عملی
علت فاعلی درک زیبایی ،انسان و استعدادهای اوست
-درک زیبایی توسط دو بخش از قوای نظری و عملی و جایگاهی بین آنها .قوای نظری به شناخت زیبایی می انجامد.
-برخی قوای انگیزش عملی به عنوان سرچشمه زیبایی و مهم تری آنها ←لـ*ـذت /تعجب /ابهام /دلهره /نشاط و شادی
علت غایی :کمال و لـ*ـذت
زیبایی می تواند سلسله مراتبی از غایات را داشته باشد و نهایی ترین غایات را دارد که نهایی ترین غایت آن در غالب مکاتب باز به انسان باز می گردد. در حالی که در حکمت اسلامی باطن و عمق زیبایی ها انسان به زیبایی الهی می رسد.
هدف زیبایی در دو دسته اصلی :1 زیبایی در صدر تعالی انسان به حوزه الوهیت←انسان در خدمت زیبایی( زیبایی اصیل و پیشینی) 2زیبایی در صدر تامین لذائذ و بهره های انسان ← زیبایی در خدمت انسان ( زیبایی اعتباری و پسینی)
دیدگاه عین گرا و ذهن گرا
-زیبایی چیزی بیرونی و صفتی واقعی برای چیزهای دیگر یا چیزی درونی و ذهنی (عین گرایی و ذهن گرایی در زیبایی )
-رویکرد عین گرا یا همان آفاقی /توجه به وجه بیرونی زیبایی
-رویکرد ذهن گرا یا همان انفسی /توجه به وجه درونی زیبایی
-به باور ما دریافت و درک زیبایی یک کنش میان این دو سو است .
-به باور ما یک تعریف کامل باید به هر دو سو توجه کافی نماید.
دیدگاه بیرونی و دیدگاه درونی
-نگاه از بیرون و نگاه از درون
- در نگاه از بیرون آنقدر از یک پدیده دور شود که در زاویه نگاه بگنجد
- ما هرچه به پدیده ای نزدیکتر شویم کمتر می توانیم همه وجوه آنرا ببینیم.
-آگاهی ای که در نگاه از بیرون به آن دست می یابیم معمولا از جنس علم حصولی و دستاورد تجزیه و تحلیل ذهنی و مقایسه آگاهیهای تازه با آگاهی های پیشین ذهن
-آگاهی که در نگاه از درون به دست می آید معمولا از جنس علم حضوری است.
-نگاه از بیرون /برخی زیبایی را به پایه همین رابـ ـطه ها تعریف می کند مثلا در رابـ ـطه لـ*ـذت و سود و...
-دو نگاه بیرونی و درونی می توانند مکمل هم باشند و به یکدیگر یاری رسانند .
-در رویکرد افراطی نگاه از بیرون می تواند به نگاه ظاهر و کالبد صرف بیانجامد و گونه ای از دستی به دست ما دهد که همه (صورت)است و از (معنا) تهی شده است.
دیدگاه پسینی / دیدگاه پیشینی
-در زیبایی شناسی پسینی خواسته ها و آرزوهای انسان واصل می شود و تعریف و معیارهای زیبایی بر پایه آنها ارائه میگردد.
-در زیبایی شناسی پیشینی تعریف و معیارهای زیبایی از پیش روشن است و اثر زیبا آن است که چنان ویژگی هایی را داشته باشد.
1-پسینی – توصیفی است – چون ما آن را می خواهیم پس زیبا خوب است – قوه ادراک آن: احساس خام (غـ*ـریـ*ــزه) مثال : زیبایی شناسی پست مدرن
2-پیشینی –ایجابی است –چون زیبا وخوب است پس باید آن را بخواهیم – قوه ادراک:احساس پرورده شده(سلیقه) مثال : زیبا شناسی مدرن
3-زیبایی شناسی فراگیر-توصیفی/ایجابی – آنچه می خواهیم زیبایی اولیه است و آنچه باید بخواهیم زیبایی ثانویه است . -قوه ادراک : کنترل غـ*ـریـ*ــزه و رشد سلیقه . مثال : هنرهای استعلایی
درادامه: در رویکرد نخست زیبایی واقعیتی جا از ماست و با شناخت هستی آن را می یابیم ولی در رویکرد دوم زیبایی چیزی است وابسته به درک و شناخت ما از هستی.
دیدگاه شناخت شناسانه/ دیدگاه هستی شناسانه
-در طول تاریخ دو دیدگاه مطرح بوده نخست شالوده زیبایی شناسی در هستی شناسی و جهان بینی و در رویکرد دوم شالوده آن در معرفت شناسی است. که یکی از تفاوتهای بنیادین میان تفکر فلسفی معاصر غرب با فلسفه دوران اسلامی در همین موضوع است.
-در رویکرد هستی شناسانه پرسیده می شود که چه چیزی زیباست ؟
-در رویکرد معرفت شناسانه پرسیده می شود که زیبایی چگونه چیزی است؟
زیبایی شناسی در فرهنگ اسلامی
شاید دانش جداگانه ای تحت نام زیبایی شناسی پدیدار نشده باشد و اشارات ضمنی باشد نه مستقل.
اخلاق ←جایگاه مهم در فلسفه هنر اسلامی
در فرهنگ اسلامی ← این دانش ماهیت ظاهری و تجربی ندارد بلکه لایه های عمیق تر آن برتر و غنی تر و لـ*ـذت بخشتر است
-سیر درونی + راه کسب بیرونی = تاکید اسلام
نظری :←فکری / تئوریک /فلسفی / عقلی متضاد با عملی و تجربی
معماری :از ریشه عمر ←آبادانی
معمار ←مهراز / والادگر / باخیزان /رازیگر / زاویل
رئیس ←architect
مبانی نظری ← شاخه ای از دانش /بررسی اندیشه ها /روشن ساختن درستیها و نادرستیها
معماری ←جنبه نظری ←جنبه عملی
حوزههای سه گانه علوم:
علوم طبیعت:درباره موجودات است←فاقد حیات است ← بیولوژیک ← (فیزیک / شیمی)
علوم زیستی :درباره موجودات است ←جاندار هستی است ← (زیست شناسی. حیوان شناسی)
علوم انسانی : درباره انسان است ←جامه شناسی ← روانشناسی
موضوع شناسی :
حکمت نظری:انسان شناسی (خود شناسی هنرمند ) ←فاسفه حسن و زیبایی شناسی
حکمت عملی: انسان سازی (خودسازی هنرمند ) ←فلسفه هنر و هنرمندی
حکمت نظری + حکمت عملی =اجتهاد هنرمندانه ← خلق اثر
از دیدگاه اسلام: هویت همه موجودات غیر انسان جبری است
←هویت انسان دو وجهی است :1.فطری و ذاتی 2.ارادی (بین اعلا علیین و اسفل السافلین )
←ساماندهی همه بایدها و نبایدها در کالبدی به نام مکتب
*****************************************************
معبود شناسی
-جایگاه معبود در هنر و معماری معاصر
-معبود پیشینی / معبود پسینی
معرفی معبود در سه سطح :ذات – صفات – افعال
عموما مکاتب در ذات مشترک لکن در صفت و فعل متفاوت از هم هستند.
نگاهی به اسماءالحسنی در اسلام :متکلم – قادر – مرید – حی – سمیع – بصیر – علیم
****************************************************
فلسفه تاریخ:
رابـ ـطه انسان و تاریخ ، دغدغه اندیشمندان مختلف است
-مقوله جبر تاریخی در رابـ ـطه انسان و تاریخ
1. تاریخ دارای اصالتی حقیقی و جبری و انسان و جوامع در جبر دوران های تاریخ
2. گروهی تاریخ را فاقد اصالت حقیقی و انسان و جوامع را آزاد و رها می دانند
3.اسلام تاریخ را دارای هویتی مرکب و حقیقی می دانند که عناصر آن یعنی انسا ن وجوامع خود دارای هویتی حقیقی هستند.
*****************************************************
-معماران در حوزه نظر چه کنند ؟! - معماران در حوزه عمل چه کنند ؟!
دانستن نظریه ها و استقرار اعتقاد به نظریه ها و تعهد ←آشنایی با آثار و تشخیص شایستگی←نتیجه خلق اثر است.
از مسیر شناخت می توان به سمت خلق اثر مطلوب حرکت کرد .
شناخت شناسی:
1-امکان شناخت 2-ابزار شناخت 3-روش شناخت 4-مراحل شناخت 5-سرچشمه شناخت 6-موضوع شناخت 7-محتوای شناخت 8-ملاک شناخت 9-معیار شناخت 10-انواع شناخت 11-ثبات و تغییر در شناخت 12-تکامل شناخت 13- درجات شناخت 14-انگیزه شناخت.
ابزارهای شناخت: حس / عقل / شهود درونی
روش های شناخت: تجربی / تعقل و خردورزی ←تمثیل ، استقراء ، قیاس / شهود
محتوای شناخت : شناخت و علم حضوری / شناخت و علم حصولی
معیار شناخت :اندیشه وآگاهی / عمل وتجربه
*****************************************************
بررسی جایگاه تاریخ نسبت به اکنون:
1-گرایش گذشته محور (گذشته معیار سنجش معاصر)
2- گرایش اکنون محور(اصل قرار دادن اکنون ومعاصر و نگاه نقادانه به تاریخ)
گرایش ارزش محور (در منابع اللهی ارزشها و معیارها جاودانه اند و در حیطه مکان و زمان قرار ندارند)
تاریخ سیر صعودی یا سیر نزولی دارد؟؟
الف-نگاه خوش بینانه به تاریخ (اصالت پیشرفت ) -اعتقاد به تکامل بشر در طول تاریخ
ب- نگاه بدبینانه به تاریخ (اصالت انحطاط)
ج-دیدگاه اسلامی (اصالت انسان)
تاریخ←بستر کمال یا انحطاط انسان
زمان ←فراهم شدن امکانات بیشتر برای صعود
آخر زمان ←نقطه عطف
-تحقیق و کسب علوم←صعود
تعالی روحی←غیر وابسته به زمان و مکان (فردی-اجتماعی)
جامه شناسی :
در شمار علوم اجتماعی و دارای گرایشهای تخصصی فراوانی است(.جامعه شناسی هنر)
رابـ ـطه فرد و جامعه :
الف- اصالت کامل با فرد است
جامه دارای وجود حقیقی نیست ،آنچه اصالت دارد افرادند و سرنوشت هر نفر مستقل از دیگری است.
ب- اصالت کامل با جامعه است
هر چه هست ،روح و وجدان و شعور جمعی است و وجدان و شعور فردی مظهری از شعور ووجدان جمعی است .
ج-اصالت فرد و جامعه
فرد و جامعه توامان دارای اصالتند.-وجود افراد در وجود جامعه حل شده نیست واصالت انفرادی هست.- افراد در جامعه هویت جدید می یابند که همان هویت جامعه است (جامعه هویت یگانه و مستقل ندارد).
-اسلام ، برای جامعه طبیعت و شخصیت و حیات مرگ وعصیان و طاعت قائل است اما فرد را درباب امکان سرپیچی از جامعه توانا دانسته و او را در جبر مطلق اجتماعی اسیر نمی دانند (ای اهل ایمان ،به شما بادخودتان ،هرگز گمراهی دیگران (بالاجبار)سبب گمراهی شما نمی شود).
سوال:شالوده تشکیل جوامع چیست؟
نژاد ؟ جغرافیا؟ طبقه اقتصادی ؟ زبان مشترک ؟ بینشها و اهداف و آرمان مشترک ؟
انسان شناسی
هویت پسینی یا هویت اولیه ← انسان موجودی آزاد سیال و شناور است.
هویت پیشینی یا هویت ثانویه ←انسان دارای گرایشهای خوب یا بد است.
فرو کاهش انسان به وجوه درونی (انفسی) یا وجوه بیرونی (آفاقی )
- فرو کاهش به وجوه بیرونی
انسان ← جامعه و طبقات اجتماعی مارکسیسم
انسان ← تاریخ و زمان اگزیستانیالیسم
انسان ← طبیعت حکمت ذن
انسان ←فنامطلق حکمت بودیسم
-فرو کاهش به وجوه درونی (انفسی )
انسان به ← عمل پراگماتیسم
انسان به ← تجربه آمپریسم
انسان به ← فکر/عقل راسیونالیسم
انسان به ← خلاقیت اگزیستانسیالیسم
انسان به ← خیال وعاطفه واحساس روانکاوی
انسان در اسلام مانند نهال گلابی نسبت به درخت گلابی است
در حکمت صدرایی ← انسان نوع نیست بلکه انواع است . صحبت از سفرهای چهارگانه و یافتن خود در هستی .
کاملترین تجلی اللهی /خلیفه الله / دارای صفات الهی
فلسفه ظهور انسان ← شناخت /عبادت / عشق به الله / خلق به دست الله /دمیدن روح الله در او/تعلیم اسماء الهی /قبول امانت الهی.
*****************************************************
زیبایی
-ظهور پدیده و دانشی به نام زیبایی شناختی در چند سده اخیر
-چیرگی معرفت شناسی به هستی شناسی و علم نوین زیبایی پژوهی در دو سده اخیر
-در میان اندیشمندان مسلمان همراه دیگر عناصرکه بدان وابسته است بررسی شده است نزد دانشمندان اسلامی بحث زیبایی جدا از سرچشمه و غایت و هدف آن نمی تواند در نظر گرفته شود و اساساٌ هیچ چیزی جدا از بستر و زمینه و تکیه گاه و مبدا و منشاء خود بررسی نمی شود.
رابـ ـطه زیبایی و معماری
-از مهمترین مقام و شان اثر معماری ←وجه هنری
←روشن کردن شئون زیبایی برای بررسی و تحلیل آثار امری مهم و آشکاراست.
-زیبایی شناسی نمودار و برآ مده از ارزشهای فرهنگی فرهنگی و نشانگر سمت و سوی دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی است و با مطالعه آن می توان مسیر فرهنگی جامعه را ارزیابی کرد.
-اگر ارزشهای زیبایی شناسانه دچار بحران شود کم کم همه ابعاد جامعه به سوی بحران حرکت می کند.
واژه شناسی زیبایی
زیبایی در دهخدا ←خوبی /نیکویی/حسن/جمال/زیور/لطیف/جمیل
زیبایی در فرهنگ معین ←نظم و هماهنگی که همراه پاکی در شیء وجود دارد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحـریـ*ک می کند و لـ*ـذت و انبساط می آورد و آن امری نسبی است.
کتاب فرهنگ فلسفی ←در نظر فیلسوفان زیبایی صفتی است که در اشیاء مشاهده می شود و در درون انسان سرور و رضامندی ایجاد می کند.
زیبایی در فرهنگ غرب
الف:زیبایی چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
پرسش از حقیقت زیبایی و پاسخ مکاتب گوناگون به پایه شناخت شناسی وجهان بینی خاص خود
-از کهن ترین دیدگاه ها ←یونان باستان
1-افلاطون -زیبایی نمود یک حقیقت مطلق -وجود اصل و حقیقت آنچه در این جهان پدیدار است درجهان دیگر وپدیده های این جهان سایه ها و حقایقی ازلی او آن حقیقتها را (ایده)می نامید که در فلسفه اسلامی به مثال ترجمه شد.
-از نظر افلاطون زیبایی عبارت است از هماهنگی اجزا با کل / از نظر او زیبایی با تناسب و در مقایسه با سرمشق مطالعه می شود اما در نقد آن ، شهید مطهری میگوید تناسب با چه شناخته می شود؟
-از دید افلاطون زیبایی اثری ذهنی نیست و برای دستیابی به آن سیر و سلوک لازم است.
ارسطو
-زیبایی دستاورد هماهنگی و تناسب سازواری اجزاء در یک سامانه (سیستم)
-اجزاء لزوما وحدت یافته اند.
کانت
-زیبایی اساسا امری ذهنی است و به تصور و پندار ذهن درک کننده زیبایی مربوط می شود.
هر آنچه در مخاطب لـ*ـذت ایجاد می کند وجلب توجه می نماید.
هگل
ویژگی خاص هماهنگی اجزاء طبیعت و یگانگی ساختاری آن که توسط ذهن درک و دریافت شده است (هگل خلاف کانت زیبایی را امری کاملا وابسته به ذهن نمی داند)
-پس از دید هگل زیبایی امری عینی است / با این همه زیبایی ذهنی که دستاورد ذهن است والاتر است /پس در دید هگل زیبایی صفتی واقعی و عینی که دستاورد یگانگی (وحدت )اجزاء با کل است(دیدگاهی نزدیک به افلاطون) /تغیر هگل فراتر از تعریف افلاطون است.
هدف زیبایی
زیبایی از دید افلاطون هدفمند است و اگر کسی نداند که هدف آفریننده زیبایی چه بوده نمی تواند درباره درستی آن هم داوری کند.غایت زیبایی از دید او رسیدن به کمال مطلق است /آدمی با آفرینش زیبایی از زیبایی مطلق یاد می کند.
-کانت چون زیبایی را اساسا امری ذهنی می داند و آن را وابسته به ذهن درک کنند آن می شمرد طبیعتا هیچ هدف ویژه ای که همگانی باشد برای آن قائل نیست.
کانت –ویژگی اساس زیبایی ←لـ*ـذت بخش بودن !
گونه های زیبایی
- افلاطون← ظاهرا سه گونه زیبایی جدا از هم -زیبایی مطلق /زیبایی طبیعی /زیبایی هنری
کانت ← زیبایی طبیعی / زیبایی دست ساخت بشر است –زیبایی مصنوع حاصل و مولود طبیعت
هگل ← زیبایی طبیعی پایین تر از زیبایی هنری /باور بر زیبایی های حسی و عقلی / توجه عمیق به ماهیت زیبایی طبیعت
بنیادهای آفاقی زیبایی
-علت صوری (نظم و بی نظمی )
بیشترین بحث های زیبایی شناسی هنر معاصر به صورت زیبایی پرداخته است. ←دو حالت:
1-نظم : ایجاد تناسب و تقارن و تعادل در ترکیب بندی
2-بی نظمی : آزادی در ترکیب بندی و نفی تقارن و تعادل و تناسب در آن
←در یک تعریف فراگیر جایگاه هر یک از آنها مشخص شود
زیبایی و علت مادی : طبیعت /تاریخ / انسان / معبود / وجود
-طبیعت : زیبایی طبیعت اولین و ساده ترین زیبایی مورد ادراک انسانها
-جامعه : هر جامعه ای به تدریج براساس شیوههای زندگی اش نظام زیبایی شناسی را پی می ریزد.
-انسان : زیبایی انسان از مهمترین سرچشمه زیبایی /در طول تاریخ زیبایی انسان را گاه تنها در بدن /گاه در دانش/گاه در اخلاق
-معبود :ویژگی های آرمانی معبود . آخرین مرحله ای که بسیاری از مکاتب و حکمت های شرقی زیبایی شناسی خود را به آن مستندکرده اند .در نظریه افلاطون (مثل) حالت آرمان همچون صفات و اسماء الهی دارند.
-وجود : فراگیرترین دیدگاه در مورد ماده زیبایی در نظریه اصالت وجود .در این دیدگاه همه مراتب بالا در موضوع وجود به وحدت می رسند و مراتب وجود مراتب زیبایی را ایجاد می کند.
در دیدگاه ملاصدرا ←ا... وجود مطلق ←ویژگیهای وجود هما ن ویزگیهای اللهی ← به این ترتیب تعریف زیبایی به هیچ وجه محدود نمی شود و تمامی تعریف های دیگر را در بر می گیرد .
بنیادهای انفسی زیبایی
علت فاعلی : استعدادهای نظری و عملی
علت فاعلی درک زیبایی ،انسان و استعدادهای اوست
-درک زیبایی توسط دو بخش از قوای نظری و عملی و جایگاهی بین آنها .قوای نظری به شناخت زیبایی می انجامد.
-برخی قوای انگیزش عملی به عنوان سرچشمه زیبایی و مهم تری آنها ←لـ*ـذت /تعجب /ابهام /دلهره /نشاط و شادی
علت غایی :کمال و لـ*ـذت
زیبایی می تواند سلسله مراتبی از غایات را داشته باشد و نهایی ترین غایات را دارد که نهایی ترین غایت آن در غالب مکاتب باز به انسان باز می گردد. در حالی که در حکمت اسلامی باطن و عمق زیبایی ها انسان به زیبایی الهی می رسد.
هدف زیبایی در دو دسته اصلی :1 زیبایی در صدر تعالی انسان به حوزه الوهیت←انسان در خدمت زیبایی( زیبایی اصیل و پیشینی) 2زیبایی در صدر تامین لذائذ و بهره های انسان ← زیبایی در خدمت انسان ( زیبایی اعتباری و پسینی)
دیدگاه عین گرا و ذهن گرا
-زیبایی چیزی بیرونی و صفتی واقعی برای چیزهای دیگر یا چیزی درونی و ذهنی (عین گرایی و ذهن گرایی در زیبایی )
-رویکرد عین گرا یا همان آفاقی /توجه به وجه بیرونی زیبایی
-رویکرد ذهن گرا یا همان انفسی /توجه به وجه درونی زیبایی
-به باور ما دریافت و درک زیبایی یک کنش میان این دو سو است .
-به باور ما یک تعریف کامل باید به هر دو سو توجه کافی نماید.
دیدگاه بیرونی و دیدگاه درونی
-نگاه از بیرون و نگاه از درون
- در نگاه از بیرون آنقدر از یک پدیده دور شود که در زاویه نگاه بگنجد
- ما هرچه به پدیده ای نزدیکتر شویم کمتر می توانیم همه وجوه آنرا ببینیم.
-آگاهی ای که در نگاه از بیرون به آن دست می یابیم معمولا از جنس علم حصولی و دستاورد تجزیه و تحلیل ذهنی و مقایسه آگاهیهای تازه با آگاهی های پیشین ذهن
-آگاهی که در نگاه از درون به دست می آید معمولا از جنس علم حضوری است.
-نگاه از بیرون /برخی زیبایی را به پایه همین رابـ ـطه ها تعریف می کند مثلا در رابـ ـطه لـ*ـذت و سود و...
-دو نگاه بیرونی و درونی می توانند مکمل هم باشند و به یکدیگر یاری رسانند .
-در رویکرد افراطی نگاه از بیرون می تواند به نگاه ظاهر و کالبد صرف بیانجامد و گونه ای از دستی به دست ما دهد که همه (صورت)است و از (معنا) تهی شده است.
دیدگاه پسینی / دیدگاه پیشینی
-در زیبایی شناسی پسینی خواسته ها و آرزوهای انسان واصل می شود و تعریف و معیارهای زیبایی بر پایه آنها ارائه میگردد.
-در زیبایی شناسی پیشینی تعریف و معیارهای زیبایی از پیش روشن است و اثر زیبا آن است که چنان ویژگی هایی را داشته باشد.
1-پسینی – توصیفی است – چون ما آن را می خواهیم پس زیبا خوب است – قوه ادراک آن: احساس خام (غـ*ـریـ*ــزه) مثال : زیبایی شناسی پست مدرن
2-پیشینی –ایجابی است –چون زیبا وخوب است پس باید آن را بخواهیم – قوه ادراک:احساس پرورده شده(سلیقه) مثال : زیبا شناسی مدرن
3-زیبایی شناسی فراگیر-توصیفی/ایجابی – آنچه می خواهیم زیبایی اولیه است و آنچه باید بخواهیم زیبایی ثانویه است . -قوه ادراک : کنترل غـ*ـریـ*ــزه و رشد سلیقه . مثال : هنرهای استعلایی
درادامه: در رویکرد نخست زیبایی واقعیتی جا از ماست و با شناخت هستی آن را می یابیم ولی در رویکرد دوم زیبایی چیزی است وابسته به درک و شناخت ما از هستی.
دیدگاه شناخت شناسانه/ دیدگاه هستی شناسانه
-در طول تاریخ دو دیدگاه مطرح بوده نخست شالوده زیبایی شناسی در هستی شناسی و جهان بینی و در رویکرد دوم شالوده آن در معرفت شناسی است. که یکی از تفاوتهای بنیادین میان تفکر فلسفی معاصر غرب با فلسفه دوران اسلامی در همین موضوع است.
-در رویکرد هستی شناسانه پرسیده می شود که چه چیزی زیباست ؟
-در رویکرد معرفت شناسانه پرسیده می شود که زیبایی چگونه چیزی است؟
زیبایی شناسی در فرهنگ اسلامی
شاید دانش جداگانه ای تحت نام زیبایی شناسی پدیدار نشده باشد و اشارات ضمنی باشد نه مستقل.
اخلاق ←جایگاه مهم در فلسفه هنر اسلامی
در فرهنگ اسلامی ← این دانش ماهیت ظاهری و تجربی ندارد بلکه لایه های عمیق تر آن برتر و غنی تر و لـ*ـذت بخشتر است
-سیر درونی + راه کسب بیرونی = تاکید اسلام
دانلود رمان های عاشقانه
دانلود رمان و کتاب های جدید
تالار نقد نگاه دانلود