تاپیک‌های دنباله‌دار مشاعره لطیفه....!بازی بازی

[Hima]

دیروز گوشیمو جاگذاشتم تو شرکت، امروز آمدم چک کردم می بینم همکارم اس داده” موبایلوتون جاگذاشتین” ما با اینجور همکارهایی همکاریم

 

[*morvarid*]

مامانه به پسرش میگه: میدونم که شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی! پسرش میگه آره، ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود!

 

[*sadat*]

دختره تو هواپیما داشت با موبایل صحبت میکرد
مهماندار گفت : اینجا حرف زدن با موبایل ممنوعه
دختره به دوستش گفت :
اینجا حرف زدن ممنوعه ...
تو حرف بزن من گوش میدم
مهماندار سکته کرد
خلبان غش کرد
بال های هواپیما هم جدا شد !!!!!!

 

[« «N¡lOo£aR» »]

در دانشگاه آکسفورد:
"آینده" مکانی نیست که به آنجا می رویم،جاییست که آن را به وجود می آوریم




در دانشگاه شریف：
خواهرم حجابت را حفظ کن

 

[SheRviN DoKhT]

نه (9)روز یه مرده
میخوره به نرده
برمیگرده

 

[. sonia .]

به یه نفر میگن سه تا میوه نام ببرکه با سین شروع بشه میگه: سیب، سیر، سحر! میگن: سحر که میوه نیست؟! میگه: نمیدونی چه هلوییه!

 

[✴Aida✴]

هروقت تو زندگی کسی بهت سنگ پرت کرد
با

مهربونی بهش گل پرت کن
البته
.
.
.
.
با گلدونش


سخن یکی از بزرگان

 

[nAzAnIn.gh]

ننه
.....
ننه جون
هان






میشه ابروهاموبردارم

مکالمه یه پسرباننش

 

[N..sh]

شیخی نشسته بود و درحال استعمال دو سیب آلبالو بود،که او را گفتند: یا شیخ، شخصی به دیدن شما آمده و سخت اصرار دارد که ملاقاتتان کند! حال چه کنیم؟
شیخ، شاخ پندارانه گفت: هــــــــــه!بگویید داخل شود!
مرد، داخل شد و با التماس به شیخ گفت: شیخا! چند روزی ست که نه خورد و خوراک مناسبی دارم، نه شب خواب به چشمم می آید. شیخا من خیلی بی تابم!
شیخ به آن مرد تابی اهدا نمود و از آن پس مرد با تاب شد!
.
.
.
.
.
.
من برم دنبال اکتشافات بعدیم! ( میدونم اینو شنیده بودید فقط من مثه خودشو ننوشتم!)

 

[✴Aida✴]

ما دخترا( البته بعضیامونا )
جوری میگیم دختر مامانمم انگار پسرا کیوی پشمالوی باباشونن